۴- ممنوعیت ایجاد شرایط پیدایش بلوغ زودرس در کودکان
از آن جا که غریزه جنسی، یکی تز مهم ترین غرایز بشر است و این غریزه، در پرتو یک سلسله قوانین و مقررات دقیق طبیعی از ابتدای کودکی، راه رشد و کمال خود را می پیماید، رشد یافتگی طبیعی یا غیر طبیعی و زود هنگام آن، امری است که نقش اساسی در سلامت روحی- روانی افراد بر عهده دارد. طبق بررسی های انجام شده، برنامه طبیعت و قانون خلقت، در چند سال قبل از بلوغ (۶-۱۲ سالگی) بر مبنای اختفای تمایل جنسی است. به همین دلیل، لازم است که برنامه تربیت نیز قانون طبیعت هماهنگ باشد و شرایط پرورش کودک به اختفای غریزه جنسی کمک کند تا این غریزه در یک بستر طبیعی رشد یابد.[۳۱۳]
بر این اساس، اسلام در برنامه تربیتی خود، تعالیم خاصی را به منظور پرورش صحیح تمایل جنسی و ایجاد ملکه عفاف در فرزندان و جلوگیری از بلوغ زود رس و پیامدهای ناشی از آن، هم چون انحرافات جنسی ارائه داده است و نظارت و کنترل تربیت جنسی کودکان را از وظایف والدین بر شمرده است.
ریز بینی و دقت نظر در کوچک ترین مسائل و دعوت به مراعات این امور از جانب والدین و اطرافیان کودک، نشان از اهمیت و نقش فوق العاده تاثیر گذار این مورد در فرایند رشد بلوغ جنسی در کودکان دارد.
تاکید بر آموزش آداب ورود به اتاق خواب والدین و سایر بزرگسالان به کودکان و نوجوانان، جلوگیری از مشاهده صحنه ارتباط جنسی والدین توسط کودکان، جدا نمودن بستر کودکان، به ویژه دختر و پسر از دوره پیش از بلوغ و… از جمله مواردی است که در آموزه های اسلامی در این خصوص به چشم می خورد که در ادامه به تبیین آن ها می پردازیم.
قرآن کریم در معرفی یک ادب اسلامی و به عنوان یک تدبیر پیشگیرانه در جهت جلوگیری از مواجهه کودکان با صحنه های جنسی و تهییج نا به هنگام تمایلات خفته جنسی در آن ها و بر انگیخته شدن حس کنجکاوی می فرماید:
ای کسانی که ایمان آوردید! بردگان شما، و هم چنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیده اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز و هنگامی که لباس های (معمولی) خود را بیرون می آورید، و بعد از نماز عشاء. این سه وقت خصوصی برای شماست.[۳۱۴]
در این آیه، ضمن مشخص نمودن مواقع خاص، با بیان علت این حکم، تعلیم این ادب اسلامی به فرزندان را از والدین و سرپرستان کودکان می خواهد.
در همین زمینه، روایات متعددی نیز از معصومین بیان شده که در آن ها، بر انجام عمل جنسی به دور از انظار کودکان تاکید شده و آثار و عواقب بسیار وخیم و عدم توجه به این دستور اسلامی، مورد گوشزد قرار گرفته است. از جمبه این روایات، حدیثی است که از پیامبر اکرم (ص) به شرح زیر نقل شده است:
«والذی نفسی بیده لو أنّ رجلاً غشی امراته و فی البیت صبی مستیقظ یراهما و یسمع کلامها و نفسهما ما افلح ابدا اذا کان زانیا او جاریه کانت زانبیه»[۳۱۵]
به خدا قسم اگر مردی با همسر خود بیامیزد و در اتاق کودک بیداری، آن دو را در حال آمیزش ببیند، سخنان آن ها و هم چنین صدای تنفسشان را بشنود، آن طفل هرگز رستگار نخواهد شد؛ اگر دختر باشد یا پسر، سرانجام به زنا کاری آلوده می شود.
امام صادق (ع) نیز در این باره می فرماید:
«لا یجامع الرجل امراتته و لا جاریته و فی البیت صبی فان ذلک یورثه الزنا»[۳۱۶]
موقعی که در اتاق، کودکی حضور دارد، مردان با زنان یا کنیزان خویش، مجامعت نکنند، زیرا این عمل طفل را به بی عفتی و زنا کاری سوق می دهد.
دانشمندان علوم تربیتی در زمینه مسائل جنسی، بر امر فوق تاکید نموده اند. «سیرل بیسی» در این زمینه می گوید: «غریزه جنسی، پیوسته در انسان ها وجود دارد و حتی در کودکان از هنگام زاده شدنشان، این غریزه به چشم می خورد، اگر چه تا سن بلوغ به صورت پنهان فعالیت می کند. به همین دلیل، مسئله اساسی آن است که از هر گونه عملی که موجب بر انگیختن حس شهوت در کودکان می شود، باید خود داری گردد. در این جا پدران و مادرانی هستند که معتقد به دور کردن کودکان از اتاقی که با یکدیگر خلوت می نمایند، نیستند، بلکه پیوسته این عمل را انجام می دهد، آنان به اعتبار نظریات بعضی از تجدد گرایان، می پندارند که واجب است پدر و مادر، خود را به کودک برهنه نشان دهند. اما اگر این رفتار چند بار تکرار شود به زودی آثار زیان بار خود را در کودک بر جای می گذارند و غریزه جنسی را در او بیدار می کنند.»[۳۱۷]
«کوچکتف» نیز در این باره بیان می کند: «والدین باید مراقب باشند که در مرحله بلوغ جنسی با احتیاط رفتار کنند. کوچک ترین پچ پچ و خش خش شبانه آن ها را ناراحت می کند و شتاب دارند، هر چه زودتر بسیاری از مسائل نا معلوم زندگی پنهانی والدین را بدانند.»[۳۱۸]
از جمله دیگر دستورات اسلامی، در خصوص جلوگیری از روز بلوغ زودرس در کودکان در جهت پیشگیری از جرایم و انحرافات جنسی در آینده، مراقبت در بستر و توجه به شیوه خوابیدن کودکان و نوجوانان است. در این زمینه، توصیه شده که بستر خواب کودکان از سن خاصی- که معمولاً بین سن ۶ تا ۱۰ سالگی ذکر شده- از یکدیگر جدا شود تا کودکان تماس بدنی با یکدیگر نداشته باشند و احیاناً حس کنجکاوی آنان، نسبت به مسائل جنسی و تفاوت های جنسیتی بر انگیخته نشود.
در این مورد پیامبر اعظم (ص) می فرماید:
«الصبی و الصبی و الصبی و الصبیه و الصبیه و الصبیه یفرق بینهم فی المضاجع لعشر سنین»[۳۱۹]
بستر خواب پسر بچه با پسر بچه و پسر بچه با دختر بچه و دختر بچه با دختر بچه، در سن ده سالگی باید از هم جدا شود.
امام باقر (ع) نیز در خصوص جدا کردن بستر خواب کودکان از بزرگسالان می فرماید:
«یفرق بین الغلمان و النساء فی فی المضاجع اذا بلغوا عشر سنین»[۳۲۰]
بستر خواب کودکان پسر را باید از بستر خواب زن ها، هنگامی که به سن ده سالگی رسیدند، جدا نمود.
از مجموع آموزه ها و تعالیم ذکر شده، می توان دریافت که اسلام، اهتمام ویژه ای به بلوغ و لزوم طی شدن روند طبیعی رشد و غریزه جنسی در انسان دارد. این امر به خاطر حساسیت فوق العاده این غریزه در ایام کودکی، باعث انحراف جنسی در انسان می شود و موجبات ارتکاب جرایم جنسی و اعمال منافی عفت را در آینده فراهم آورد. نکته ای که در این نباید از غفلت نمود این که، بلوغ زود رس و تهییج زود هنگام غریزه جنسی، گاهی منجر به بروز بیماری های روحی- روانی می گردد که با آسانی نیز قابل درمان نبوده و گاهی تا پایان عمر، شخص را گرفتار و مبتلا خواهد نمود.
هم چنین باید توجه نمود که موارد ذکر شده در روایات نیز، بیان مصادیقی است از هر آن چه که موجبات بلوغ زود رس را در کودکان موجب می شود. بنابراین، مواردی هم چون مشاهده عکس ها و فیلم های مستجن، داستان ها و نوشته های تحریک کننده، بر قراری ارتباطات نا مشروع و از طریق اینترنت و… همگی می تواند، نمونه هایی دیگر از این موارد در دنیای کنونی باشد که لزوم توجه بیش از والدین سر پرستان کودکان را طلب می کند.
مبحث دوم: پیشگیری از طریق تغییر وضعیت افراد یا اشیاء در معرض بزه دیدگی
مهمترین هدف و موضوع مورد بررسی جهت اعمال تدابیر پیشگیرانه وضعی برای مقابله با بزه کاری، «بزه دیده»[۳۲۱] و قربانی جرم است که با بررسی علل و عوامل بزه دیدگی و نقش بزه دیده در وقوع جرم، مورد پیگیری قرار می گیرد.
امروزه در تحقیقات جرم شناسانه و علت شناسی وقوع جرایم، به نقش زیان دیده از جرم، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در پیدایش بزهکاری پی برده شده است. این امر، به نوبه خود، منجر بهتحولی عظیم در علوم جنایی گردیده است؛[۳۲۲] به گونه ای که طی چند دهه اخیر، رشته مطالعاتی جدیدی به نام «بزه دیده شناسی»[۳۲۳] در زیر مجموعه علوم مربوط به علت شناسی جنایی پدید آمده است.
براساس یافته های بزه دیده شناسی، قربانی مستقیم جرم که تا پیش از این، زیان دیده، بی گناه و مستحق حمایت تلقی می شد، می تواند با کردار اجتماعی و نیز با نوع رفتار خود با دیگران، الهام بخش اندیشه مجرمانه باشد، ارتکاب جرم را سبب شود و حتی گاهی نقشی بسیار پررنگ تر و تقصیری بسیار بیشتر از بزهکاری در وقوع جرم ایفا کند.[۳۲۴] به همین لحاظ و براساس تحول به وجود آمده در مطالعات مربوط به علت شناسی جنایی، پیشگیری بزه دیده شناختی نیز به عنوان شاخه ای از پیشگیری وضعی، در مجموعه سیاست جنایی مورد توجه واقع شده است. در این نوع پیشگیری، ساز و کارها و تدابیر لازم جهت تغییر وضعیت بزه دیده، به عنوان یک وضعیت پیش بزهکاری و مؤثر در ارتکاب جرم مورد بررسی قرار می گیرد. به بیان دیگر، تدابیر و اقدامها در پیشگیری بزه دیده شناسانه ناظر به اجتناب از بزه دیده واقع شدن، یا به عبارت دیگر، جلوگیری از بزه دیده افراد یا اموال به عنوان آماج یا هدف جرم است. در این چارچوب، موضوعاتی همچون مصون سازی، ایمن سازی و تقویت آن دسته از آماجهایی مطرح می شود که بزهکاران نوعاً به آن تعرض می کنند. [۳۲۵]
در سیاست جنایی اسلام نیز، نگرش بسیار عمیق و دقیقی نسبت به نقش مؤثر و غیر قابل انکار بزه دیده در پیدایش جرایم و یا پیشگیری از وقوع آنها، از طریق نحوه عملکرد و نوع رفتارهای او در سطح جامعه، وجود دارد. با دقت در متون اسلامی، به برخی تدابیر پیشگیرانه وضعی ناظر به بزه دیده بر میخوریم که مورد تأکید شارع مقدس اسلام قرار گرفته است؛ تدابیری که بیشترین وجهه همت را نیز متوجه بزه دیدگان بالقوه، در جهت جلوگیری از وارد آمدن آسیبهای جسمی، روحی- روانی، مالی و اقتصادی و… که ممکن است با وقوع جرم بر آنها وارد شود، مصروف می دارد.
بر این اساس، در ادامه به بررسی برخی از مصادیق این تدابیر، در هر دو جنبه بزه دیدگی افراد و اموال به عنوان اهداف یا آماجهای جرم خواهیم پرداخت.
گفتار اول: تقویت آماجهای جرم از طریق مصون سازی و جاذبه زدایی
یافته های بزه دیده شناسی نشان می دهد که خطر بزه دیده واقع شدن، به طور مساوی میان تمام افراد جامعه توزیع نشده است. برخی شیوه های زندگی به شکلی پایه ریزی شده است که باعث تقویت مجموعه ای از متغیرها می شود که احتمال در کنار هم قرار دادن بزه کار و بزه دیده را چه به صورت یک بار، چه به کرات- افزایش می دهد. [۳۲۶]بنابراین، شیوه زندگی و عملکرد افراد است که احتمال بزه دیده شدن و میزان آن را تعیین می نماید.
براساس یک تقسیم بندی صورت گرفته از چگونگی مشارکت بزه دیده در آسیب سازی و بروز پدیده مجرمانه، موارد ذیل برشمرده شده است:
الف) رفتارهایی که خطر بزه دیدگی را افزایش می بخشد. (مانند تحریک، دعوت یا ترغیب نسنجیده)؛
ب) تسهیلاتی که خود بزه دیده، خواسته یا ناخواسته فراهم می سازد. (مانند رفتن به موقعیت های خطرناک)؛
ج) صدور علائمی از سوی بزه دیده که موقعیتهای خاص و استعداد بزه دیده شدن او را آشکار می کند. (مانند بدحجابی و بدپوششی)؛
د) بی حفاظ گذاشتن آماجها (مانند قفل نکردن درب اتومبیل). [۳۲۷]
از آنجا که می توان تمامی تدابیر پیشگیرانه وضعی، ناظر به افراد در معرض بزه دیدگی را در ذیل عنوات جامع «تقویت افراد در معرض بزه دیدگی از طریق مصون سازی و جاذبه زدایی» جمع نمود، عنوان این بخش از نوشتار در بررسی سیاست جنایی اسلام در این عرصه نیز، بر همین اساس انتخاب گردیده است که مصادیق آن در پی خواهد آمد.
جعل فرمان پوشش و حجاب
یکی از مهمترین تدابیر و اقدامات پیشگیرانه که در اسلام، در جهت حمایت خاص از زنان وضع گردیده، مسئله حجاب با پوشش مناسب زنان است،[۳۲۸] لزوم برخورداری از پوشش مناسب از مسلمات دین اسلام می باشد که برای حفظ عفت عمومی و سلامت جامعه و جلوگیری از وقوع جرایم اخلاقی و پاک و منزه ماندن جامعه از پلیدی، به عنوان بهترین راهکار، مورد پیش بینی قرار گرفته است.[۳۲۹]
در بزه دیده شناسی، بیان گردیده که برخی گروه های اجتماعی به دلایل گوناگون، اعم از ضعف موقعیتهای اجتماعی یا جسمی یا… آمادگی بیشتری برای بزه دیده شدن دارند و بدین لحاظ باید، راهکارهای حمایتی خاصی برای جلوگیری از بزه دیدگی اینان در نظر گرفته شود. یکی از این گروه ها آسیب پذیر زنان هستند که به لحاظ وضعیت خاص جسمی، روحی، عاطفی و اجتماعی در معرض بزه دیدگی افزون تری نسبت به مردان، در برخی از جرایم، از جمله جرایم جنسی قرار دارند. این امر، لزوم اتخاذ پیشگیرانه وضعی ویژه ای را برای جلوگیری از بزه دیدگی آنان طلب می نماید. توضیح آنکه، براساس قانون خلقت، جذابیتها، ظرافتها و زیباییهای خاصی در وجود زنان قرار داده شده است تا زن را مظهر جمال و جلوه گری بنماید و از سوی دیگر، غریزه جنسی قوی و حس شیفتگی نسبت به جمال و زیبایی، در وجود مردان قرار داده شده تا میل، تجاذب و کشش دو جانبه میان این دو جنس، آن دو را محتاج به یکدیگر، در جهت تشکیل زندگی مشترک نماید.[۳۳۰] اما وجود همین جذابیتهای خاص در وجود زنان و میل به جلوه گری و خودنمایی از یک سو و وجود غریزه جنسی سیری ناپذیر و تنوع طلب در مردان، خود ممکن است در صورت آزادی بی قید و شرط و نامحدود، منجر به آسیبهای اجتماعی و بروز انواع مفاسد و انحرافات اخلاقی و وقوع جرایم گوناگون گردد. به همین منظور، محدود نمودن و تحت قاعده در آوردن این امیال و نیازها، ضرورتی انکارناپذیر است.
تدابیر پیش بینی شده در اسلام، در جهت تعدیل نیاز جنسی مرد و زن و عرضه جذابیتهای فردی و جلوه گری، توصیه به ازدواج و تشکیل خانواده و محدود کردن انواع تمتعات و التذاذهای جنسی به محیط خانواده است، تا علاوه بر ارضای نیازهای مذکور، حریم اجتماع از آسیبهای اجتماعی و فسادهای اخلاقی و جنسی به دور ماند.
نکته قابل ذکر در خصوص جرایم جنسی آن است که بیشتر قربانیان این جرایم، زنان هستند، چرا که زنان به دلیل ضعف قدرت جسمی، معمولاً در رویارویی با خطرات پیش آمده، مغلوب و بزه دیده واقع می شوند.
پوشش و حجاب زنان در اسلام، یکی از مهمترین تدابیر و اقدامات پیشگیرانه ای است که برای جلوگیری از بزه دیدگی زنان در جرایم جنسی، پیش بینی شده است. این ساز وکار براساس تقویت آماجهای جرم در جرایم جنسی از طریق جاذبه زدایی صورت پذیرفته است، به عبارت دیگر، زنان با پوشاندن بدن و اندامهای خویش از جذابیتهای ظاهری خود در مقابل بزهکاران بالقوه، کاسته و بر این اساس، با کاهش زمینه های وسوه انگیز و تحریک کننده، خطر بزه دیدگی خویش را به حداقل می رسانند.
قرآن کریم با اشاره به همین نکته، علت وضع حجاب و پوشش را برای زنان تشریح می نماید:
«یا ایها النبی قل لأزواجک و بناتک و نساء المونین یدنین علیهن من جلابیهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین» [۳۳۱]
ای پیامبر، به همسران و دخترانت و زنان مومن بگو: جلابها خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.
نکته مهم و اساسی پیشگیرانه که در این آیه به چشم می خورد، آن است که می فرماید: زنان باید خود را بپوشانند تا شناخته شوند و مورد بزه دیدگی و اذیت قرار نگیرند. این بیان، نشانگر این است که در جرایم علیه زنان، بزهکاران معمولاً آماجهایی را انتخاب می کند که در برابر آنها، تحریک پذیری بیشتری دارند؛ به عبارت دیگر، بروز رفتارهایی همچون پوشش نامناسب از سوی زنان، به منزله صدور علائمی است که موقعیتهای خاص و استعداد بزه دیده شدن را در آنها و در نتیجه، خطر بزه دیدگی را افزایش می بخشد. به همین دلیل، ارتکاب جرم علیه زنان محجبه و عفیف بسیار کمتر اتفاق میفتد.
ثانیاً، اگر ضامن و مضمونٌ له هر کدام ملزم به تأدیه ی وجه الضمان باشند لازم می آید که ضمانت از نفس دیگری صحیح نباشد؛ زیرا ضمانت از نفس را نمی توان نسبت به دو نفر دانست و حال آنکه اجماع فقها است که ضمانت از نفس صحیح است.
ثالثاً، لازمه ی عقیده اشخاصی که ضمانت را به معنی ضم ذمه به ذمه دانسته اند آن است که برای یک مال دو عهده قائل شویم و این عمل به اتفاق علما صحیح نیست.
بجز در قانون مدنی، در کلیه ی مواردی که در قوانین ایران از ضمانت سخن به میان آمده برای آن ماهیت تضامن فرض و منظور شده است. در قانون تجارت ایران، در باب دهم (مواد۴۰۲ تا ۴۱۱ ) تحت عنوان > ضمانت< ، احکام خاصی بیان شده است. هدف از وضع مواد مذکور وارد کردن صفت تضامن در عقد ضمانت یعنی خارج ساختن اثر نقل ذمه به ذمه ی ضمانت از آن است.به موجب قانون تجارت، تضامن بر طبق قراردادهای خصوصی مورد قبول واقع شده است. ماده ۴۰۲ قانون تجارت مقرر می دارد:
> ضامن وقتی حق دارد از مضمونٌ له تقاضا نماید که بدواً به مدیون اصلی رجوع کرده و در صورت عدم وصول طلب به او رجوع نماید که بین طرفین ( خواه ضمن قرارداد مخصوص ، خواه در خود ضمانتنامه ) این ترتیب مقرر شده باشد. <
بر اساس این ماده، قانون تجارت بی نکه در ارکان عقد ضمان یا شرایط بوجود آمدن و تحقق آن تغییر دهد، اثر یا صفت نقل ذمه به ذمه ی آن را که از مفاد مواد ۶۸۴ و ۶۹۸ قانون مدنی استنباط می شود، از آن سلب کرده و قرار داد مخصوص یا ضمانتنامه را حاکم بر مورد ساخته است:
همچنین ماده ۴۰۳ قانون تجارت مقرر می دارد:
> در کلیه ی مواردی که … موافق قراردادهای خصوصی، ضمانت تضامنی باشد، طلبکار میتواند به ضامن و مدیون اصلی مجتمعاً رجوع کرده یا پس از رجوع به یکی ازآنها و عدم وصول طلب خود، برای تمام یا بقیه ی طلب به دیگری رجوع نماید. <
این ماده از قانون تجارت، قراردادهای خصوصی را منشأ ایجاد ضمانت به نحو تضامن شمرده است. در ماده ۴۰۴ قانون مذکور در تأیید مطلب فوق مقرر شده است:
> حکم فوق، در موردی نیز جاری است که چند نفر به موجب قرارداد… متضامناً مسئول انجام تعهدی باشند. < قانون آئین دادرسی مدنی ایران، یکی از اقسام تأمین را معرفی ضامن تعیین کرده است (مواد ۲۴۳ تا ۲۵۱ ). در ضمانت مورد نظر قانون مذکور نیز ماهیت ضمانت به صورت تضامنی است، ولی مضمونٌ له یا ذینفع ضمانتنامه باید قبل از مراجعه به ضامن به مدیون اصلی مراجعه نماید. ماده ۲۵۱ قانون آئین دادرسی مدنی در این باره مقرر داشته است:
> پس از قطعیت حکم و صدور برگ اجرائی، برگ نام برده به محکومٌ علیه و کسی که برای تأمین خواسته یا محکوم به ضمانت کرده ابلاغ می شود و هر گاه محکومٌ علیه در ظرف ده روز پس از ابلاغ برگ اجرائی مفاد حکم را اجرا ننمود محکومٌ به از ضامن، به ترتیبی که برای اجرای احکام مقرر است، وصول می شود. <
در مقررات متحدالشکل ضمانتنامه ها پرداختن به موضوع ماهیت ضمانت عملی دشوار دانسته شده است، زیرا در قوانین داخلی کشورهای مختلف، برداشت های متفاوتی نسبت به موضوع مذکور به چشم می خورد؛ از این رو عملاً تعیین تکلیف در موارد اختلاف در ماهیت ضمانت به قوانین حاکم بر ضمانت نامه واگذار شده است.
ب. وجود سبب ضمان
بر طبق قانون مدنی ایران، وجود دین در تاریخی مقدم بر تاریخ انعقاد عقد ضمان، شرط صحت عقد ضمان است. این حقیقت از مواد ۶۸۴ و ۶۹۱ و ۶۹۶ و ۶۹۷ و ۶۹۸ قانون مدنی ایران استنباط می شود، زیرا :
اولاُ، به موجب ماده ۶۸۴ – که عبارت آن قبلاٌ در این مقاله نقل شد- عقد ضمان عبارت است از این که شخصی مالی را که بر ذمه ی دیگری است( دین او را ) به عهده بگیرد.
ثانیاُ، بر طبق ماده ۶۹۱ آن قانون، > ضمان دینی که هنوز سبب آن ایجاد نشده است باطل است. < بنابراین، برای صحت عقد ضمان، وجود دین قبلی و یا لااقل وجود سبب تام آن لازم است، والا ضمان مورد نخواهد داشت
ثالثاٌ، برطبق ماده ۶۹۶ قانون مذکور، هر دینی را می توان ضمانت نمود. بنابراین، موضوع ضمان باید دین باشد. فرد کامل از دین، دینی است که مستقر و ثابت در حین عقد باشد.
رابعاُ، ماده ۶۹۸ قانون مذکور مقرر می دارد بعد از این که ضمان بطور صحیح واقع شد، ذمه ی مضمونٌ عنه بری و ذمه ی ضامن به مضمونٌ له مشغول می شود و بدیهی است که هر گاه دینی و ذمه ای بر عهده مضمونٌ عنه وجود نداشته باشد، مصداق این ماده حاصل نمی گردد.
ممکن است دینی در عالم خارج وجود پیدا نکرده باشد ولی موجبات بوجود آمدن آن، یعنی سبب دین، تحقق یافته باشد. سبب، عبارت است از وضع خاصی که بر آن اثر یا آثاری مترتب باشد و به این جهت مناسبتی بین آن وضع خاص و آن اثر پدید آورده باشد. بر این اساس، حتی انعقاد قراردادی جهت تحصیل یا تأمین اعتبار در حساب جاری سبب دین محسوب نمی شود بلکه استفاده از چنین اعتباری که موجب انتقال مال به حساب جاری یا به دستور صاحب اعتبار است فقط امکان دارد مصداق تحقق سبب استقرار و ثبوت دین باشد. وجود سبب تعهد مضمونٌ عنه (درخواست کننده صدور ضمانتنامه) قبل از عقد ضمان، از دشوارترین مباحث در عناصر عقد ضمان است و نباید بطور ساده و سرسری به آن توجه شود.
بطوریکه ملاحظه می شود، آنچه در قانون مدنی ایران مورد بحث قرار گرفته دین است که علی الظاهر ناظر به مال می شود و شامل تعهد اجرای کار نمی گردد. به عقیده بعضی از اساتید حقوق ایران، > عمل در ذمه <
(تعهد انجام کار) مال است و می تواند مورد عقد ضمان قرار گیرد . قدر مسلم آن است که در هر عقد ضمان باید سبب تعهد مضمونٌ عنه قبل از عقد ضمان پدید آمده باشد، خواه خود تعهد هم تحقق پیدا کرده باشد خواه نه و خواه موضوع تعهد مضمونٌ عنه کلیت داشته باشد خواه نه.
ج. مدت دار بودن ضمانت
بحث حقوقی که در این زمینه صورت گرفته این است که بعضی گفته اند ضمانتی که ضامن از مالی
میکند باید مؤجل باشد ؛ یعنی حتی اگر دینی که به عهده مضمونٌ عنه است حال باشد، ضمانتی که از آن صورت می گیرد باید مؤجل باشد. همچنین در صورتی نیز که دین مؤجل باشد، مثلاً زید عهده دار تأدیه ی هزارتومان به عمر و پس از یک ماه باشد، در این مورد اگر ضامن بخواهد به نحو حال یعنی فعلاٌ ضمانت تأدیه ی دین مؤجل را بنماید بعضی از فقها صحیح نمی دانند زیرا ضامن دین را به نحوی که هست بدون تغییر باید ضمانت نماید و اگر بخواهد فعلاٌ دین را تأدیه نماید به منزله ی ایجاب مالم یجب است؛ یعنی هنوز دین مفروض لازم التأدیه نشده تا اینکه ضامن آن را فعلاٌ تأدیه نماید. ولی عده ای از فقها ضمانت حال را از دین مؤجل صحیح دانسته اند و گفته اند که تأجیل در دین موجب تعلیق در ضمان نیست بلکه تأجیل در تأدیه ی دین است. با این حال، چند قسم برای ضمانت متصور است:
اول آنکه دین حال باشد و ضامن هم به نحو حال ضمانت نماید.
دوم آنکه دین مؤجل باشد و ضامن به نحو حال ضمانت نماید
سوم آنکه دین مؤجل باشد و ضامن هم به نحو مؤجل ضمانت نماید.
امام خمینی قدس سره ضمان دین حال را ه صورت حال و مؤجل و ضمان دین مؤجل به صورت مؤجل و حال و نیز ضمان دین مؤجل را برای مدتی دیرتر یا زودتر از موعد سررسید آن جایز دانسته اند.
بر طبق ماده ۶۹۲ قانون مدنی ایران، در دیونی که حال باشند، ضمانت کننده میتواند برای تأدیه آنها سررسیدی را معین کند، و در دیونی که مدت دار باشند، می تواند تعهد پرداخت فوری آنها را به نماید
دراین زمینه که آیا رضایت مضمونٌ عنه موجب می شود که ضمانت حال از دین مؤجل صحیح دانسته شود نیز بحث به میان آمده است. > بعضی از فقها از جمله محقق (قدس سره) اشعار داشته اند که در موردی که دین مؤجل باشد و ضامن به اذن مضمونٌ عنه ضمانت حال نماید صحیح نمی باشد و همچنین هرگاه تأدیه دین دو ماه مثلاً باشد. و ضامن ضمانت تأدیهدین را در کمتر از دو ماه نماید، در این مورد، ضمانت را صحیح ندانسته و اشعار داشته است که ضمانت فرع بر اصل دین می باشد و چون اصل دین در دو ماه یا یک ماه بعد باید تأدیه گردد ضمان تأدیه آن در کمتر از دو ماه یا بطور حال مخالف با اصل دین می باشد. در صورتی که ضمانت فرع بر اصل است نباید فرع بر اصل ترجیح داشته باشد. در نتیجه،یک چنین ضمانتی را که موافق با تأدیه اصل دین نیست باطل دانسته است. ولی عده ای از علما ضمانت را صحیح دانسته اند و گفته اند که تأدیه دین در اجل معین باعث تغییرهویت آن در اجل دیگر نیست تا آنکه ضمانت دین معجل را با دینی که تأدیه شود مخالف تصور نمود.<
د. تعلیق در ضمان
مسئله قابل توجه در بحث ضمانت موضوع تعلیق در ضمان است . ماده ۶۹۹ قانون مدنی ایران مقرر میدارد : > تعلیق در ضمان، مثل اینکه ضامن قید کند که اگر مدیون نداد من ضامنم باطل است، ولی التزام به تأدیه ممکن است معلق باشد. <
در زمینه این ماده به دو نکته باید توجه کرد: اول آنکه هر گونه تعلیقی در عقد ضمان مبطل عقد نیست بلکه فقط تحقق یافتن نفس ضمان نمی تواند معلق به شرطی باشد اما اگر ضمان تحقق یافت، پرداخت وجه موضوع ضمانت ممکن است موکول به تحقق شرط باشد. بنابراین، هرگاه جمله ای که به عنوان ضمانت بکار
می رود به طور معلق و مشروط نباشد می توان بوسیله آن ضمانت از دین حال را به طور مؤجل نمود؛ اما در صورتی که جمله مذکور به صورت شرط و تعلیق باشد ضمانت صحیح نیست؛ مثلاُ ضامن برای دین حال بگوید من ضامن تأدیه این دین هستم اما یک ماه بعد آن را تأدیه خواهم کرد. این تعبیر صحیح دانسته شده است، زیرا انشاء ضمانت به صورت فعلی و حال و عاری از تعلیق صورت گرفته است، در نهایت، تأدیه دین را موکول به یک ماه بعد کرده است . ولی هرگاه بگوید اگر یک ماه دیگر سر آمد من ضامن این دین می شوم این نحو ضمانت صحیح نیست. علت آن است که در ضمانت مشروط و معلق انشاء ضمانت به صورت فعلی تحقق نیافته بلکه ضمانت را به بعد موکول کرده است و بعداُ هم چنین ضمانتی انشاء و بیان نمی شود.
دیگر آنکه ممکن است قالب حقوقی تعهد را به صورت شرط ضمن العقد در آورد. مثل این که کسی التزام خود را به تأدیه دین مدیون معلق به عدم تأدیه او نماید که، در این صورت ، بر طبق ماده ۷۲۳ قانون مدنی ایران تعلیق به التزام مبطل نیست.در واقع، در چنین صورتی مصداق تعلیق در عقد ضمان وجود ندارد بلکه قرارداد طرفین بر مبنای دیگری غیر از مبنای ضمانت استوار شده است.
منجز بودن عقد ضمان به آن معنا است که از عبارت ضمانتنا مه معلوم شود که ضامن بدون هیچگونه اگر و مگر و اما و چنانچه و قیودی نظیر اینها، دین تحقق یافته یا دینی را که سبب تحقق یافتن آن ایجاد شده باشد به عهده خود گرفته است. تعلیقی که ضمان را باطل می کند فقط منحصر به مثالی نیست که در ماده ۶۹۹ قانون مدنی بیان شده است بلکه هرگونه شرطی، اعم از صریح یا ضمنی، که نتیجه آن معلق شدن تعهد ضامن گردد موجب بطلان عقد است.
ه. وصف بی قید وشرط بودن ضمانتنامه
ضمانتنامه ها از نظر التزام به پرداخت از طرف ضمانت کننده و شرایطی که برای پرداخت در متن ضمانتنامه پیش بینی می شود ممکن است به دو صورت صادر شوند: یکی بی قید و شرط و دیگر مقید و مشروط.
در ضمانتنامه های بی قید و شرط معمولاً پیش بینی می شود که به محض اعلام کتبی(اعم از نامه یا تلکس) ذینفع به صادر کننده ضمانتنامه بدون آن که نیاز به اجرای تشریفات خاص یا ارائه مدارکی از طرف ذینفع باشد، ضمانت کننده مکلف است فوراً مبلغ مورد درخواست ذینفع را تا مبلغی که در ضمانتنامه قید شده است بدون هیچ عذری بپردازد. ولی در ضمانتنامه های مقید و مشروط، پرداخت را موکول به ارائه مدارکی از طرف درخواست کننده می کنند. فرم ضمانتنامه بانکی که سازمان برنامه و بودجه(وزارت برنامه و بودجه) براساس ماده ۲۳ قانون برنامه و بودجه و ماده ۷ آئیینامه استانداردهای اجرائی طرح های عمرانی، آنرا برای موارد مختلفی که گرفتن ضمانتنامه از پیمانکار لازم باشد تعیین نموده و متضمن عبارت زیر است، از نوع ضمانتنامه های بی قیدو شرط محسوب می شود :
> … این تعهدنامه تاآخر ساعت اداری روز… معتبر بوده و بنا به درخواست (کارفرما) برای مدتی که در خواست شود قابل تمدید خواهد بود و در صورتی که بانک نتواند یا نخواهد مدت این تعهد را تمدید کند و یا پیمانکار موجبات تمدید را فراهم نسازد و بانک را موافق با تمدید ننماید، در این صورت، بانک متعهد است بدون اینکه احتیاجی به مطالبه جدید باشد، مبلغ مرقوم فوق را در وجه یا حواله کرد (کارفرما) پرداخت کند.<
بی قید و شرط بودن ضمانتنامه به آن معنا نیست که مضمونٌ له یا ذینفع از داشتن مبنای حقوقی برای مطالبه وجه ضمانتنامه کاملاٌ معاف است بلکه منظور آن است که در موقع مراجعه ذینغع، از شرط اثبات قبلی ورود خسارت به او به میزانی که مورد مطالبه قرار می دهد معاف است و برای مضمونٌ عنه همیشه این حق باقی است که هر گاه به تعهدات خود در مقابل مضمونٌ له عمل کرده باشد و در نتیجه مضمونٌ له را مستحق در یافت وجه ضمانتنامه نداند، به مراجع قضایی صالح مراجعه نماید ودر صورتی که تا تاریخ مراجعه، وجه مورد تقاضای ذینفع به او پرداخت نشده باشد، دستور موقت بر منع پرداخت تحصیل کند و با صدور چنین دستوری از طرف مراجع قضایی مانع پرداخت وجه به مضمونٌ له شود و هرگاه وجه ضمانتنامه پرداخت شده باشد، استرداد وجوه بنا حق دریافت شده را در خواست کند.
اگر چه ضمانت عقدی مستقل و منفک از قرارداد اصلی قلمداد می شود، اما باید توجه داشت که این عقد مبتنی بر عقد دیگری است که همان قرارداد اصلی منعقده فیما بین مضمونٌ عنه و مضمونٌ له است. لذا هرگاه مفاد قرارداد اصلی به نحوی اجرا شده باشد که موردی برای مطالبه وجه ضمانتنامه باقی نماند، مطالبه وجه ضمانتنامه بر خلاف حق خواهد بود. در ایران، گاه بدون توجه به مراتب بالا، درخواست وجوه ضمانتنامه ها بعمل آمده است.
در حال حاضر، دهها دعوی علیه بانکها و شرکتها و موسسات ایران در مراجع بین المللی و محاکم کشورهای خارج در رابطه با منع پرداخت وجوه ضمانتنامه ها و ابطال آنها تحت عناوین سوء استفاده از حق یا توسل به حیله و تقلب یا ادعای ایفای کامل تعهدات مطرح شده و در جریان رسیدگی است.
جالب توجه است که معمولاُ خواهانهای دعاوی مذکور، تقاضای صدور قرار منع پرداخت وجه ضمانتنامه را از طرف بانک خارجی به بانک ایرانی و نیز از طرف بانک ایرانی به ذینفع ضمانتنامه می نمایند. ذینع ایرانی می تواند با عنوان کردن ایرادات و مدافعات خود در برابر ادعای مضمونٌ عنه، یا هرگاه محکمه خارجی را فاقد صلاحیت بداند، با درخواست صدور قرار عدم صلاحیت از صدور قراریا حکم علیه خود ممانعت بعمل آورد یا موجبات لغو قرار منع پرداخت را فراهم سازد.
در مقررات متحدالشکل ضمانتنامه ها پیش بینی ضمانتنامه بی قیدوشرط نشده است بلکه، برعکس،طی ماده هشت آن مفهوماٌ مقرر شده که ادعای مطالبه (وجه ضمانتنامه) نباید محترم شمرده شود مگر اینکه مستند به اسنادی باشد که در ضمانتنامه قید گردیده و یا در این مقررات تعیین شده است.
با این همه، اعلام شده است که گرچه این مقررات استفاده از چنین ضمانتنامه هایی را تجویز نمی کند و برای استفاده در چنین مواردی نوشته نمی شود، اما هرگاه طرفین قراردادی مایل باشند، می توانند برخی از این مقررات را در چنین ضمانتنامه هایی مورد استفاده قراردهند. بانک مرکزی ایران، همواره بر سهل الوصول بودن یا بی قید و شرط بودن ضمانتنانه هایی که بوسیله پیمانکاران خارجی ارائه میشود تأکید داشته است و کارفرمایان ایرانی که ذینفع ضمانتنامه ها محسوب می شوند نیز با این تمایل بانک مرکزی موافقت دارند. شاید به همین علت باشد که تا کنون بانک مرکزی ایران نسبت به قبول بی قید و شرط مقررات متحدالشکل ضمانتنامه ها تمکین نکرده است.
۵تحلیل مختصری از مقررات متحدالشکل ضمانتنامه ها
ماده یک مقررات متحدالشکل ضمانتنامه ها دامنه کاربرد آنرا بیان می نماید. به موجب ماده مذکور، مقررات نامبرده در مورد هر گونه ضمانتنامه، تضمین، وثیقه، گرو یا تعهدات مشابهی بکار می رود که ضمانتنامه نامیده شده یا توصیف گردیده است و در آن قید شده باشد که این ضمانتنامه مشمول مقررات متحد الشکل اطاق بازرگانی بین المللی در رابطه با ضمانتنامه های شرکت در مناقصه، حسن انجام کار و یا استرداد پیش پرداخت(نشریه ۳۲۵) است و، در این صورت، کلیه طرفهای ذیربط متعهد به رعایت مفاد آن خواهند بود مگر آنکه صراحتاً ترتیب دیگری در ضمانتنامه یا اصلاحیه های آن مقرر شده باشد.
بر طبق این ماده، هر ضمانتنامه یا تعهدنامه یا سند مشابهی که در روابط بین المللی به جای ضمانتنامه مورد استفاده قرار گیرد مشمول مقررات متحد الشکل ضمانتنامه ها نیست بلکه برای حصول این منظور باید در آن قید گردد که مشمول مقررات متحد الشکل… نشریه ۳۲۵ است. به عبارت دیگر، استفاده از این مقررات کاملاً اختیاری است و مادام که طرف های ذیربط به کاربرد آن تراضی ننموده باشند برای انان الزام آور نیست. پیش بینی امکان استفاده از بخشی از این مقررات، به طرفهای ذیربط اجازه می دهد که این مقررات را در ضمانتنامه هائی که خود فرم و عبارات آنها را تنظیم و تدوین کرده اند منظور دارند یا فی المثل با حذف ماده ۹ و اصلاح ماده ۸ آن، اساساً ضمانتنامه را به صورت یک ضمانتنامه بی قید و شرط یا عند المطالبه درآورند.
۴)عوامل مدیریتی دخیل در افت تحصیلی:
علی بهروش نیروی انسانی موجود در ساختار سازمانهای آموزشی را در سه بخش عمده، مدیریتی ، آموزشی و پرورشی و خدماتی تقسیم کرده و هر یک از این نیروها را به نوعی در افت تحصیلی دخیل می داند. ولی شیوه مدیریتها و مربیان آموزشی را بیشتر در این امر دخیل دانسته و به توضیح نقش آنها می پردازد.
او در بیان نقش مدیران آموزشی در ابتدا بیان می دارد :((مدیریت آموزشی نقش بسیار مهمی در مؤفقیت سازمانهای آموزشی دارد ، و در اهمیت آن همین بس، که به علت نقش تعیین کننده آن در رسیدن به هدفهای سازمانی به صورت مستقل مورد ارزیابی قرار می گیرد و به عنوان یکی از عوامل اصلی مؤفقیت سازمان در رسیدن به هدفهای آموزش و پرورش عمل می کند. امروزه در پی گسترش روزافزون نظام آموزشی، ضرورت بهسازی کیفیت نظام آموزشی ، مساله رهبری و مدیریت در آموزش و پرورش را بیش از پیش اهمیت بخشیده است بنابراین لازم می آیدرفتارهای رهبری و مدیریتبا تحولات آموزش و پرورش در عصر حاضر همخوانی داشته باشد تا این که کیفیت مدیریت و کارایی مدیران واحدهای آموزشی نقش اساسی خود را در هدف یابی سازمانهای آموزشی و کاهش راندمان منفی آموزشی ابقاء کنند))
علی بهروش پس از بیان مقدمه فوق عوامل مدیریتی دخیل در افت تحصیلی را در چهار گروه تقسیم بندی نموده و به توضیح آنها می پردازد که این عوامل عبارتند از:
عدم آشنایی کافی مدیران آموزشی با مبانی و اصول مدیریت( غیر متخصص بودن مدیران)
عدم رعایت ضوابط در انتخاب مدیران واحدهای آموزشی
نا آشنایی مدیران با تکنیکهای نوین مدیریت و رهبری در وضع جدید مدرسه
کم تجربه بودن مدیران واحدهای آموزشی به خاطر کم سنی و جوانی(بهروش، علی، روزنامه اطلاعات ،۱۳۷۸).
ب) عوامل خارجی
۱) عوامل مربوط به دانش آموز:
بسیاری از مسائل مربوط به یادگیری و نابهنجاری های دانش آموزان از علتهای پنهانی که در تفاوتهای فردی نهفته است ناشی می شود . شناخت تفاوتها موجب بهبود کیفیت آموزش و پرورش و کاهش افت تحصیلی می شود . مساله تفاوت های فردی به ویژگیهای شناختی ، روانشناختی و شخصیتی از قبیل هوش ، انگیزش ، اعتماد به نفس ، توجه ، نارسائیهای جسمی و غیره مربوط می شود . برای پی بردن به علل این تفاوتها لازم است که به علل وراثتی و محیطی و تأثیر متقابل این دو عامل بر هم اشاره شود . افراد از یک طرف با خصوصیات وراثتی معین به دنیا می آیند و از طرف دیگر در شرایط و محیطهای گوناگون پرورش می یابند . بنابراین تفاوتهای افراد نتیجه کنش متقابل بین محیط و وراثت است مهمترین عوامل فردی که در مردودی و افت تحصیلی نقش دارند عبارتند از :
هوش
بدون شک یکی از عومل مهم افت تحصیلی کمبود هوش و توانایی ذهنی است . هوش هر فرد را می توان به دو نوع هوش عمومی و اختصاصی تقسیم کرد . هوش عمومی نوعی توانایی است که در اغلب فعالیتهای انسان خود را نشان می دهد . هوش اختصاصی استعداد و توانایی خاصی است که فرد در یک یا چند زمینه خاص دارد . اگر به نمرات دروس مختلف یک دانش آموز بنگریم می بینیم که نوعی رابطه بین آنها وجود دارد که حاکی از هوش عمومی است یعنی این طور نیست که آن دانش آموز در یک درس بسیار قوی و در درس دیگر بسیار ضعیف باشد . از طرف دیگر ممکن است کمی تفاوت دیده شود مثلاً در درس علوم بهتر از تاریخ باشد که این نشان دهنده هوش اختصاصی است . افراد از نظر میزان برخورداری از هوش عمومی با یکدیگر تفاوتهای بسیاری دارند که باید به آنها توجه شود( سلطانی شهناز ۱۳۸۶ ).
کودکان و نوجوانان از نظر ظرفیت هوش با هم متفاوت هستند زیرا بهره هوشی افراد نتیجه تعامل بین وراثت و محیط است . بنابراین کودکان با ظرفیت متفاوت به دنیا آمده و در شرایط محیطی مختلف بهره هوشی خود را می یابند . بدیهی است درصد قابل توجهی از دانش آموزان که از نظر هوشی پائین تر از میانگین هستند ، در گروه دانش آموزان مرزی قرار دارند و احتمال اینکه این دانش آموزان شکست تحصیلی را بیشتر تجربه کنند زیاد است . این دانش آموزان اغلب در مدارس عادی حضور دارند و نیازمند توجه خاص معلمان و مشاوران مجرب هستند . برخی از تحقیقات نشان داده اند که انگیزه تلاش در این گونه دانش آموزان به دلیل عدم درک فهم مطالب درسی ، اندک است( سلطانی شهناز ۱۳۸۶ ).
انگیزش
انگیزش چیزی است که ما را از ملالت به سوی علاقه حرکت می دهد . انگیزش عبارت از آن چیزی است که به ما انرژی می دهد و فعالیتهای ما را هدایت می کند گاهی انگیزش را به موتور و فرمان یک اتومبیل تشبیه می کنند . انگیزه در واقع موتور حرکت هر فردی است . یکی از دلایل افت تحصیلی نداشتن انگیزه پیشرفت می باشد . آنهایی که دارای انگیزه پیشرفت بالا هستند به تکالیفی روی می آورند که درجه دشواری آن در حد متوسط باشد و از تکالیف خیلی آسان یا خیلی متوسط دوری می کنند. چون تکالیف آسان برای آنها مبارزه ای به حساب نمی آید و ایجاد نگیزه نمی کند و انجام دادن تکالیف آسان فضیلتی به شخص نمی بخشد به این دلیل است که تکالیف دشوار برای آنهایی که خواستار پیشرفت هستند انگیزه آفرین نیست آنهایی که نیاز به پیشرفت پایین دارند به تکالیف نیمه دشوار روی می آورند و آنهایی که ترس شدید از شکست دارند به سوی تکالیف آسان می روند که احتمال موفقیت در انها بسیار است و احتمال شکست بسیار کم و یا اینکه به سوی تکالیف خیلی دشوار می روند که بهانه ای برای آنها باشد . روانشناسان در پژوهشها دریافته اند که نقش انگیزش در مسائل یادگیری و پیشرفتهای تحصیلی خیلی مؤثر تر از درجه هوش شاگردان است ( سلطانی شهناز ۱۳۸۶ ).
توجه
برای یادگیری و به خاطر سپردن هر مطلبی اولین شرط توجه به آن است بدیهی است اگر دانش آموز از هوش بالایی برخوردار باشد ولی به مطلب توجه نکند ، نمیتواند آن را فرا گیرد ، بنابراین باید خاطر نشان کرد علت افت و شکست تحصیلی بعضی از دانش آموزان ناشی از دامنه توجه پایین است و نیز عدم تمرکز حواس هنگام مطالعه و انجام تکالیف درسی نیز یکی از علل شکست و افت تحصیلی می باشد .
آشفتگیهای عاطفی و هیجانی
مشکلات عاطفی و هیجانی دانش آموزان در مقاطع مختلف رشد می تواند باعث افت تحصیلی آنان شود که مهمترین آنها را به اختصار توضیح می دهیم .
اضطراب و نگرانی
یکی از عوامل عاطفی که در یادگیری فرد تأثیر سوء دارد اضطراب است . اضطراب در یادگیری اختلال ایجاد می کند. این عامل در حالت شدید می تواند افت تحصیلی را باعث گردد چرا که فرد نمی تواند تمام قوای فکری و روانی خود را در هنگام یادگیری مطالب به کار گیرد . علت اضطراب و نگرانی می تواند ناشی از ترس از امتحان ، نمره ، معلم یا اختلالات عاطفی - رفتاری خانواده و غیره باشد . وجود اندکی اضطراب در انسان به عنوان یک حالت عاطفی و هیجانی نه تنها طبیعی است بلکه فقدان کامل آن می تواند مشکلاتی را پدید آورد . اما همین اضطراب که چاشنی زندگی است و انسان را به کار و کوشش و تکاپو وا می دارد اگر از حد اعتدال خود تجاوز کند بسیار زیان بخش خواهد شد وجود اندکی اضطراب در دانش آموزان برای مدرسه و تکالیف آن ضروری است و موجب احساس مسئولیت ، برنامه ریزی و مطالعه بیشتر آنها می شود حتی در مواردی که برخی از دانش آموزان نسبت به درس ، امتحان و مدرسه هیچگونه مسئولیتی احساس نمی کنند گاه لازم است که معلمان یا اولیاء با تشریح عواقب قصور ، کوتاهی و تنبلی دانش آموزان مقداری اضطراب در آنها ایجاد کنند . اما از طرف دیگر مطالعات متعددی نشان داده است که اگر اضطراب شدید باشد کاهش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را به همراه خواهد داشت . به بیان دیگر یکی از دلایل اساسی افت تحصیلی ، تجدیدی و مردودی دانش آموزان ، اضطراب امتحان است که برخی مطالعات سهمی در حدود ۱۵ تا ۳۰ درصد را نشان داده اند .
جنسیت
از دیگر متغیرهای فردی که می تواند تفاوتهایی را در پیشرفت یا افت تحصیلی دانش آموزان ایجاد کند جنسیت می باشد . برخی از محققان معتقدند که دختران در علوم انسانی و پسران در علوم ریاضی و فنی توانایی بهتری دارند همینطور میزان مردودی در پسران به مراتب بیشتر از دختران می باشد . مسئله دیگر نحوه تفکر دانش آموزان است . به طوریکه دانش آموزانی که در امر تحصیل با شکست مواجه می شوند این امر را به فقدان توانایی خود نسبت می دهند و خود را ناتوان می پندارند . در آنها احساس عدم شایستگی ایجاد می شود و به تبع کاهش عملکرد را به دنبال دارد که خود باعث دور باطل و شکستهای پی در پی می شود .
نارسائیهای جسمانی
نارسائیهای جسمی و بیماریها ممکن است سبب پیدایش ناراحتیهای جسمی خاص در دانش آموزان شده به طوریکه در برنامه های تحصیلی کودک مزاحمت ایجاد کرده و در نهایت به افت تحصیلی منجر شود . نارسائیهای جسمانی خود به انواع مختلف تقسیم می شود که در اینجا به اختصار به چهار نوع از آنها اشاره می شود .
الف ) ضعف بنیه :
دانش آموزانی که ضعف بنیه دارند و از سلامت کامل برخوردار نیستند نمی توانند زیاد فعالیت و کوشش کنند و به خاطر آمادگی برای انواع بیماری از پیشرفت تحصیلی باز می مانند .
ب ) ضعف بینایی و شنوایی :
آنهایی که دچار ضعف در بینایی و شنوایی هستند درس را خوب درک نمی کنند و خودبخود افت تحصیلی دامنگیر آنها خواهد شد . مطابق تحقیقات انجام شده ملی و بین المللی حدود دو درصد از کودکان و دانش آموزان بدون اینکه از عینک و سمعک استفاده کنند وبی آنکه شناسایی شده باشند دچار نارسایی بینایی و شنوایی هستند . در واقع یکی از مهمترین عوامل افت تحصیلی همانا ضعف بینایی و شنوایی است .
ج ) ناراحتیهای جسمی – حرکتی :
ناراحتیهای مربوط به مراکز عصبی و ناهماهنگی های حسی و حرکتی مانند صرع ، فلج مغزی نیز می تواند باعث افت تحصیلی شود .
د ) مشکلات ارتباطی :
دانش آموزانی که با دیگر دانش آموزان و معلمان ارتباط برقرار می کنند مشکلات خود را با آنها حل می کنند ولی ان دسته از دانش آموزانی که از این نظر مشکل دارند و نمی توانند با دیگران روابط حسنه برقرار کنند ومنزوی و گوشه گیر هستند ناچارند که مشکل خود را به خود بازگو کنند که به دور تسلسل خواهند رسید و مشکل آنها باعث افت تحصیلی در آنها خواهد شد .
مشکلات رفتاری
در بعضی از مواقع مشکلات رفتاری ، باعث افت تحصیلی می شوند . برخی از محققان معتقدند که اختلالات رفتاری ، رفتارهای افراطی ، مزمن و انحرافی هستند که گستره آن شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی تا اعمال افسرده گونه و گوشه گیرانه می باشد .
دانش آموزانی که دارای مشکلات رفتاری هستند توانایی ایجاد تمرکز و انگیزه لازم برای یادگیری ندارند و کمتر قادر به شرکت در کلاسهای عادی هستند زیرا به طور متوالی شکست را تجربه می کنند ( سلطانی شهناز ۱۳۸۶ ).
۲) فقر محرومیت اقتصادی:
عدم اشتغال سرپرست خانواده و ناتوانی او در برآوردن کامل نیازهای افراد خانواده در افت تحصیلی فرزندان تاثیر فراوانی دارد چرا که عدم توجه به ارضای نیاز های اولیه فرزندان موجبات بی توجهی به نیازهای روحی و عاطفی آنها می شود و فرزندان برای تامین نیازهای خود مجبور به ترک تحصیل و ورود به بازار کار و اشتغال می گردند.
تحقیقات نشان می دهد که بحرانهای اقتصادی ،کاهش درآمد و فقر و بیکاری خانواده نه تنها در افت تحصیلی دانش آموزان تاثیر می گذارد بلکه انگیزه ای برای سوق دادن افراد به سوی جرایم و تخلف مقررات اجتماعی می شود همچنین فراهم نکردن تسهیلات آموزشی از جمله مدارس خوب ، وسایل تحریر مناسب ،البسه و تغذیه کافی و مناسب از سوی والدین باعث سرخوردگی و عدم گرایش کودکان و نوجوانان به مدرسه و درس خواندن می شود.
۲۵۷/۱
۴۸۰/۲
۰۵۱/۲
۲۴۸/۰
۸۰۰/۰
۰۹۹/۱
۷۷۸/۱
۰۹۸/۹-
۲۷۸/۰-
۷۴۸/۲
۲۲۱/۰
۶۹۱/۴
۸۷۸/۳-
۳۰۰/۳
۱۷۲/۰-
۱۸۴/۳-
۵۰۶/۱-
۳۰۸/۰-
عددثابت ۱
EQ
MAT
Prior-ret
Core
Attrib
Audit-change
SizeMAT
LevMAT
PERVAS
YEAR
همانطور که در جدول ضرایب مدل (Coefficients) مشاهده می شود مقدار آماره t- استیودنت کیفیت سود بر اساس مدل اسلوان (EQ)،۵۴۰/۰- و سطح معناداری (sig) آن برابر با ۵۸۹/۰ میباشد که با توجه به بزرگتر بودن سطح معناداری این متغیر از میزان خطای قابل تحمل (۵%) میتوان گفت که تاثیر متغیر کیفیت سود بر اساس مدل اسلوان بر متغیر وابسته تحقیق (بازده اضافی سهام) معنادار نبوده است. با توجه به اینکه مقدار آماره t این متغیر مقداری منفی است، لذا در مجموع میتوان گفت کیفیت سود تاثیر منفی و البته بیاهمیتی بر متغیر وابسته داشته و با افزایش کیفیت سود بر میزان میزان بازده اضافی سهام شرکت (CAR) افزوده می شود. با توجه به این نتیجه بدست آمده در سطح اطمینان ۹۵% میتوان ادعا کرد که کیفیت سود بر اساس مدل اسلوان تاثیر قابل توجه و معناداری بر واکنش سرمایه گذاران به گزارشات مالی تعدیلی نداشته است. سایر نتایج بدست آمده از مدل تحقیق به شرح زیر است:
- مقدار آماره t و سطح معناداری متغیر تفاوت سود گزارش شده و سود تعدیل شده (MAT) به ترتیب برابر با ۸۸۹/۱ و ۰۵۹/۰ میباشد که این بیانگر تاثیر مثبت و معنادار (در سطح اطمینان ۹۰%) این متغیر بر بازده اضافی سهام شرکت است. این نتیجه بدست آمده نشان میدهد شرکتهایی که سود گزارش شده اولیه آنها بیشتر از سود تعدیل شده میباشد، بازده اضافی بالاتری را کسب نموده اند.
- با توجه به اینکه مقدار آماره t و سطح معناداری متغیر بازده سهام در ۱۲۰ روز گذشته (Prior_Ret)به ترتیب برابر با ۳۷۹/۱۶ و ۰۰۰/۰ میباشد، لذا میتوان گفت که این متغیر تاثیر مثبت و معناداری بر متغیر وابسته تحقیق یعنی بازده اضافی سهام شرکت داشته است. این نتیجه بیانگر آن است که بازده اضافی دوره پس از تعدیل، بطور قابل توجهی از بازده ۱۲۰ روز گذشته تبعیت می کند.
- مقدار آماره t و سطح معناداری متغیر CORE که نشان دهنده تاثیر نوع حسابهای اصلی بر بازده اضافی سهام میباشد به ترتیب برابر با ۷۳۲/۳ و ۰۰۰/۰ است که این امر نشان دهنده تاثیر مثبت و با اهمیت این متغیر بر بازده اضافی سهام شرکت است. مقدار آماره t و سطح معناداری متغیر منشأ گزارشات تعدیلی (Attrib) به ترتیب برابر با ۵۶۳/۱- و ۱۱۵/۰ میباشد که این امر نشان دهنده تاثیر منفی و بیاهمیت این متغیر بر بازده اضافی سهام شرکت است.
- تغییرات حسابرس در دوره تعدیل گزارشات مالی (Audit_Change) تاثیر مثبت و البته بیاهمیتی بر بازده اضافی سهام داشته است (با توجه به اینکه مقدار آماره t و سطح معناداری این متغیر به ترتیب برابر با ۶۰۹/۱ و ۱۰۸/۰ میباشد). این نتیجه نشان دهنده آن است که تغییرات حسابرس عامل تاثیرگذاری در واکنش سرمایهگذران به گزارشات تعدیلی نیست.
- اثرات متقابل اندازه و تفاوت سود تعدیل شده و مقابل تعدیل (SizeMAT) تاثیر منفی و البته بیمعنایی بر بازده اضافی سهام داشته است و این در حالی است که متغیر اثرات متقابل بدهی و تفاوت سود تعدیل شده و مقابل تعدیل (LEVMAT) بر بازده اضافی سهام منفی و قابل توجه بوده است.
- با توجه به مقادیر آماره t و سطح معناداری متغیر تعداد گروه حسابهای اصلی که در تعدیل تحت تاثیر قرار گرفته است (PERVAS) میتوان گفت این متغیر تاثیر منفی و بیاهمیتی بر متغیر وابسته داشته است. به عبارت دیگر نتیجه بدست آمده نشان میدهد که هر چه تعداد حسابهای تحت تاثیر تعدیل بیشتر باشد، شرکت بازده اضافی کمتری را تجربه می کند. همچنین دیگر نتایج بدست آمده نشان میدهد که متغیر اصرار بر تعدیل گزارش (YEAR) تاثیر با اهمیتی بر واکنش سرمایه گذاران به گزارشات تعدیلی نداشته است.
- نتایج آزمون همخطی نشان میدهد که مقادیر آماره VIF در تمام متغیرهای مدل، نزدیک به یک بوده که این امر حکایت از عدم وجود همخطی بین متغیرهای مستقل تحقیق دارد (مقادیر کمتر از ۱۰ نشان دهنده عدم وجود احتمال همخطی بین متغیرهای تحقیق است). بنابراین یکی دیگر از پیش فرضهای رگرسیون نیز بدین شکل مورد تایید قرار میگیرد.
تاکنون با بهره گرفتن از مدلهای بالا صرفاً به بررسی تاثیر کیفیت سود بر واکنش سرمایهگذاران به گزارشات مالی تعدیلی پرداخته شد اما لازم است که به بررسی میزان واکنش به این گزارشات مالی تعدیلی در میان شرکتهای با کیفیت سود متفاوت (کیفیت سود بالا و کیفیت سود پایین) پرداخته شود. بدین منظور برای آزمون فرضیه اول تحقیق مبنی بر اینکه؛ شرکتهایی که کیفیت سود پایینتری دارند در مقایسه با شرکتهای با کیفیت سود بالاتر، واکنش ضعیفتری در خصوص گزارش تعدیلی از بازار دریافت خواهند کرد، اقدام به مقایسه میانگین واکنش سرمایهگذران (بازده اضافی سهام) به گزارشات مالی تعدیلی در میان شرکتهای با کیفیت سود بالا و با کیفیت سود پایین میپردازیم تا مشخص شود که وضعیت کیفیت سود دقیقاً چه تاثیری بر واکنش سرمایه گذاران به گزارشات تعدیلی داشته است.
۴-۴-۳- آزمون مقایسه میانگین بین دو گروه
برای بررسی و مقایسه تاثیر کیفیت سود بر واکنش سرمایه گذاران به گزارشات مالی تعدیلی، در شرکتهای با سطوح کیفیت سود متفاوت، ابتدا شرکتهای نمونه را بر اساس مقدار میانه[۵۴] شاخص کیفیت سود آنها (بر اساس مدل دیچو و دیشف) به دو گروه شرکتهای با کیفیت سود بالا (گروه ۱) و شرکتهای با کیفیت سود پایین (گروه ۲) تقسیم بندی نموده و سپس اقدام به مقایسه میانگین بازده اضافی سهام (واکنش سرمایه گذاران به گزارشات تعدیلی) بین این دو گروه مینماییم.
لازم به ذکر است که با توجه به بیمعنا بودن و نیز عدم تاثیرگذاری کیفیت سود بر اساس مدل اسلوان بر واکنش سرمایه گذاران به گزارشات مالی تعدیلی، انجام مقایسه میانگین دو گروه بر اساس این مدل صورت نگرفته است.
جهت آزمون فرضیه نخست تحقیق (شرکتهایی که کیفیت سود پایینتری دارند در مقایسه با شرکتهای با کیفیت سود بالاتر، واکنش ضعیفتری در خصوص گزارش تعدیلی از بازار دریافت خواهند کرد) از فرضهای زیر استفاده می شود:
H0: µ۱≥ µ۲ واکنش بازار به گزارشات تعدیلی در شرکتهای با کیفیت سود پایینتر، ضعیفتر (کمتر) از شرکتهای با کیفیت سود بالاتر نیست.
H1: µ۱< µ۲ واکنش بازار به گزارشات تعدیلی در شرکتهای با کیفیت سود پایینتر، ضعیفتر (کمتر) از شرکتهای با کیفیت سود بالاتر، است.
ناحیه رد و پذیرش فرض صفر و فرض مقابل آن به شرح زیر است:
قبل از آزمون برابری میانگینها لازم است آزمون همسانی واریانسها انجام گیرد. آزمون همسانی واریانسها با بهره گرفتن از آزمون لون[۵۵] انجام گرفته است.در این آزمون اگر مقدار سطح معناداری بدست آمده از آزمون کمتر از ۰۵/۰ باشد، فرض همسانی واریانسها رد شده و در غیر این صورت رد نمیگردد (پذیرفته خواهد شد). بعد از آزمون همسانی واریانس آزمون برابری میانگین انجام میگردد (آزمون برابری میانگین تحت همسانی واریانس و ناهمسانی واریانس انجام میگیرد).
گروه دوم : جایزه برای موسسات تجاری
گروه سوم : جایزه برای موسسات بهداشتی و درمانی
مدل سر آمدی مالکوم بالدریج از یازده مفهوم و اصل اساسی تشکیل شده است که عبارتند از :
رهبری مبتنی بر عینیت
ارزش دادن به کارکنان و شرکای تجاری
تعالی مبتنی بر مشتری
مدیریت نوآوری
مدیریت بر مبنای واقعیت
یادگیری فردی و سازمانی
تمرکز بر آینده
چابکی
مسئولیت اجتماعی
تمرکز بر نتایج و خلق ارزش
نگرش سیستمی
مدل مالکوم بالدریج هفت معیار دارد که از اصول یازده گانه بالا بدست آمده است. در این مدل هر معیار برای ارزیابی سازمانها به تعدادی زیر معیار فرعی تقسیم شده است. این معیارها عبارتند از :
رهبری
برنامه ریزی استراتژیک
تمرکز بر مشتری و بازار
اندازه گیری، تجزیه و تحلیل و مدیریت دانش
تمرکز و توسعه منابع انسانی
مدیریت فرآیندها
نتایج کسب و کار
معیارهای مدل مالکوم بالدریج با رویکرد سیستمی در شکل زیر نشان داده شده است.
(۷)نتایج کسب و کار
(۴) اندازه گیری، تجزیه و تحلیل و مدیریت دانش
(۱)رهبری
(۶)مدیریت فرآیندها
(۵) تمرکز بر توسعه منابع انسانی
(۳) تمرکز بر مشتری و بازار
(۲) برنامه ریزی استراتژیک
چهره سازمان
محیط، ارتباط، چالشها
شکل ۲-۶ مدل مالکوم بالدریج با رویکرد سیستمی
(اصغری زاده، نصراللهی، ۱۳۸۶ ).
۲-۱۰ مدل بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت
بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت یک سازمان غیر انتفاعی می باشد که توسط ۱۴ شرکت معتبر اروپایی و با حمایت اتحادیه اروپا در سال ۱۹۸۸ میلادی تاسیس گردید. این سازمان ماموریت دارد یک نیروی راه برنده برای سر آمدی عملکرد و چشم انداز آن، درخشش سازمانهای اروپایی در جهان ایجاد نماید.
بر همین اساس مدل سر آمدی EFQM به عنوان چارچوبی اولیه برای ارزیابی و بهبود سازمانها معرفی شد. این مدل نشان دهنده مزیت های پایداری است که یک سازمان سر آمد باید به آنها دست پیدا کند. این مدل در سال ۱۹۹۱ میلادی معرفی شده و تا کنون بارها ویرایش شده است، اما آخرین تغییرات در سال ۲۰۰۳ میلادی روی این مدل اعمال شد.
مدل EFQM مبتنی بر ۸ مفهوم اساسی می باشد که این مفاهیم بر گرفته از اعتقاد ها و باورهای محوری شرکتها و سازمانهای سر آمد قرن بیستم می باشد. ارزشها و مفاهیم بنیادین بدون توجه به اندازه سازمانها و نوع فعالیت آنها برای کلیه آنها قابل استفاده می باشد و مدل سر آمدی سازمانی را پشتیبانی می کنند. در اینصورت شرط اساسی سر آمدی، اعتقاد و عمل به این مفاهیم در کل سازمان و به ویژه در بین مدیران ارشد می باشد(اصغری زاده، نصراللهی، ۱۳۸۶). این مفاهیم به دو دسته توانمند سازها و نتایج تقسیم می شوند.
پنج معیار این مدل مربوط به توانمند سازها بوده و بیان کننده اجزای تشکیل دهنده سازمان و چگونگی تعامل بین آنهاست. چهار معیار بعدی نتایج حاصل از عملکرد سازمان را تشکیل داده و نتایج مطلوب حاصل از اجرای توانمند سازها را معرفی می کنند. به عبارت دیگر، توانمند سازها در یک سازمان به کار گرفته می شوند تا نتایج بر اثر اجرای توانمند سازها بدست آمده و مجدداً با گرفتن بازخورد از نتایج، بهبود یابند (ظرافت انگیز لنگرودی، ساعتی، معماریانی، ۱۳۸۷).
توانمند سازها عبارتند از :
رهبری : رهبران سر آمد، ماموریت و دورنما را تدوین و شرایط دستیابی به آنها را تسهیل می نمایند. آنها ارزشهای سازمانی و سیستمهای مورد نیاز برای موفقیت پایدار را ایجاد می کنند و از طریق اعمال و رفتار خویش به اجرا در می آورند.
خط مشی و استراتژی : سازمانهای سرآمد ماموریت و دور نمای خود را از طریق در پیش گرفتن یک استراتژی متمرکز بر ذینفعان با در نظر گرفتن بازار و بخشی که در آن فعالیت می کنند، اجرا می نمایند. خط مشی ها، برنامه ها، اهداف و فرآیندها برای تحقق استراتژی ها توسعه یافته و اجرا می گردند.
منابع انسانی : سازمانهای سر آمد همه ی توان بالقوه منابع انسانی خود را در سطوح فردی، گروهی و سازمانی مدیریت کرده، بهبود داده و از آن بهره می برند. آنها عدالت و برابری را ترویج داده و منابع انسانی خود را در امور مشارکت داده و توانمند می نمایند. این سازمانها منابع انسانی خود را به گونه ای حمایت کرده، با آنها ارتباط برقرار کرده و آنها را تشویق می کنند که منجر به ترغیب کارکنان و ایجاد تعهد در آنها شده تا از مهارتها و دانش خود به نفع سازمان استفاده نمایند.
مشارکت ها و منابع : سازمانهای سر آمد مشارکت های برون سازمانی، تامین کنند گان و منابع داخلی خود را به منظور پشتیبانی از خط مشی و استراتژی و اجرای اثر بخش فرآیندها برنامه ریزی و مدیریت می نمایند. هنگام برنامه ریزی و مدیریت بر مشارکتها و منابع، میان نیاز های فعلی و آتی سازمان، جامعه و محیط توازن برقرار می نمایند.
فرآیندها : سازمانهای سر آمد فرآیندهای خود را به منظور کسب رضایت مشتریان و ایجاد ارزش فزاینده برای آنها و سایر ذینفعان، طراحی و مدیریت کرده و بهبود می بخشند.
نتایج عبارتند از :
نتایج مشتری : سازمانهای سر آمد به طور فراگیر نتایج برجسته ی مرتبط با مشتریان را اندازه گیری کرده و به آنها دست می یابند.
نتایج کارکنان : سازمانهای سرآمد به طور فراگیر نتایج برجسته ی مرتبط با منابع انسانی را اندازه گیری کرده و به آنها دست می یابند.
نتایج جامعه : سازمانهای سر آمد به طور فراگیر نتایج برجسته مرتبط با جامعه را اندازه گیری کرده و به آنها دست می یابند.
نتایج کلیدی
عملکرد : سازمانهای سر آمد به طور فراگیر نتایج برجسته مرتبط با عناصر اصلی خط مشی و استراتژی را اندازه گیری کرده و به آنها دست می یابند (حری، اکبری، قرقره چی، نوری الموتی، ۱۳۸۸).
ساختار مدل در این معیارها به گونه ای می باشد که هر کدام از این معیارها به زیر معیارهای متفاوت و هر کدام از این زیر معیارها دارای نکات راهنمای مخصوص بوده که سازمانها را در اجرای مدل یاری می رسانند. حداکثر امتیاز موجود در مدل، که سازمانی می تواند آن را کسب نماید ۱۰۰۰ بوده، ۵۰۰ امتیاز مربوط به معیار توانمند سازها و ۵۰۰ امتیاز مربوط به نتایج می باشد (اصغری زاده، نصراللهی، ۱۳۸۶).
۲-۱۱ فن کیفیت خدمات
یکی از فنون نسبتاً جدیدی که نقش مؤثری را در ارتقای کیفیت خدمات ایفا می نماید، فن کیفیت خدمات است. در این فن، ابتدا شکاف های کیفیتی سازمان تعیین می شود، سپس با سنجش و بررسی آنها، تلاش در جهت کاهش این شکاف ها صورت می پذیرد.