پیروزی شاپور دوم بر کوشانیان در تنگ چوگان
پیروزی بهرام دوم بر اعراب در تنگ چوگان
۱- شاه ودرباریان
این موضوع تنها در یک صحنه دیده شده و آن هم نقش برجسته ی بهرام دوم در سراب بهرام است کهدر آن ،وی را درمیان درباریانشان به تصویر کشیده است.
۲- صحنه ی خانوادگی
این موضوع که در آن شاه را در میان خانواده اش نشان میدهد به طور کلی به دوصورت در نقوش برجسته دیده میشود که با درباریان ویا بدون درباریان نقش شده است.
الف- با درباریان
صحنههایی که شاه را با خانواده اش وبه همراه درباریان نشان میدهد درنقوش شاپور اول وبهرام دوم به ترتیب در نقش رجب ونقش رستم حجاری شده است
ب- بدون درباریان
صحنههایی که تنها شاه را با خانواده اش به تصویر کشیده است در سه نقش برجسته به شرح زیر ججاری مشاهده میشوند.
شاپور اول به همراه همسرش در تنگ قندیل
بهرام دوم به همراه همسرش در برم دلک
شاپور دوم به همراه پدرش(شاپور سوم) در ایوان کوچک تاق بستان
۳- نبرد شاه با حیوانات واقعی
این موضوع تنها در نقش برجسته ی بهرام دوم در سرمشهدحجاری شده است که در آن ،بهرام در حال نبرد با دو شیر به تصویر کشیده شده است بطوریکه یکی از شیرها کشته شده وشیر دوم نیز مورد اصابت خنجر شاه قرار گرفته است.کلیات صحنه،بیانگر حمایت بهرام از خانواده اش در مقابل حمله شیرها میباشد.
۴- شکار
این موضوع که صحنه شکار شاهی خسرو پرویز را نشان میدهد،در دو مجلس مجزا از هم صحنه شکار گوزن و شگار گراز را در دو طرف ایوان بزرگ تاق بستان به تصویر کشیده است.
نقش سواران
این موضوع در سه نقش برجسته به شرح زیر دیده میشوند:
نقش سواران در حال حمله در بیشاپور
نقش یک سواره در حال حمله به بیشاپور
نقش یک سوار کار در دیواره ی انتهای ایوان بزرگ تاق بستان
۵- اعطای حلقه قدرت
این موضوع تنها در نقش برجسته ی(خان تختی)شهر سلماس دیده میشود که در آن،اردشیر اول و پسرش شاپور به حاکم ارمنستان ووزیرش ، حلقه ی قدرت را اهدا میکنند.(دادوروغربی:۱۳۹۱: ۱۹۱)
نقش برجستههای ترکیبی
نقوش ترکیبی به نقوشی گفته میشود که از تلفیق موضوعات مذهبی و غیر مذهبی در یک نقش به وجود میآیند. در نقوش برجسته ساسانی،نقوشی با چنین ویژگی دیده میشوند:
۱- تاج ستانی از اهورا مزدا وموضوع پیروزی بر دشمنان
این موضوع ترکیبی که بخش مذهبی آن،تاج ستانی از اهورا مزدا و بخش غیر مذهبی آن ،پیروزی بر دشمن یا دشمنان میباشد در نقوش برجسته ی دوره ی ساسانی در سه نقش به شرح زیر تجلی یافته است:
تاج ستانی اردشیر اول و پیروزی وی بر اردوان پنجم در نقش رستم
تاج ستانی شاپور اول و پیروزی وی بر والرین یا فیلیپ عرب و گردین سوم در تنگ چوگان
تاج ستانی بهرام اول وپیروزی وی بر دشمن ناشناخته در تنگ چوگان
۲- تاج ستانی از اهورا مزدا در حضور الهه میترا و موضوع پیروزی بر دشمن
این موضوع را میتوان در نقش برجسته اردشیر دوم در تاق بستان مشاهده نمود،که بخش غیر مذهبی آن در بین محققان مورد اختلاف است ،اگر چه امروزه اکثرا"دشمن شکست خورده را(جولیانوس)امیراتور روم میدانند.
۳- نقش الهه ی نیکه رومی و موضوع پیروزی بر دشمن
این موضوع که در نقش برجستههای دوره ی ساسانی،دوبار در تنگ چوگان حجاری شده: در برگیرنده ی پیروزی شاپور اول بر امپراتوران سه گانه روم یعنی والرین،فیلیپ عرب وگردین سوم میباشد.با این توضیح که نقش الهه ی نیکه رومی یا(الهه پیروزی) تقریبا” در مرکز صحنه نقش شده است که حاوی حلقه ای برای شاپور میباشد.
به نظر میرسد تاجگیری از اهورامزداوپیروزی بر دشمن که اصطلاحا” بار وتأثیر بخش غیر مذهبی آن در دیده ی بصری به مراتب بیشتر از بخش مذهبی است چرا که بیش از ۹۵ درصداز حجم نقش را موضوع پیروزی ومسائل مرتبط با آن به خود اختصاص داده است اما با این حال به دلیل وجود همین مقدارکم از موضوع مذهبی لاجرم باید این نقوش را ترکیبی بدانیم. (دادوروغربی:۱۳۹۱: ۱۹۳)
۳-۵-۱- نقش برجستههای نقش رستم
دامنه کوه حاجی آباد در نقش رستم واقع در ۶ کیلومتری تخت جمشیددر استان فارس،صحنههای بی بدیلی از حجاریهای ساسانی را در معرض دید همگان میگذارد که یکی از این نقش برجستهها دیهم بخشی به اردشیر اول میباشد.
۳-۵-۱-۱- منظره تاجگذاری اردشیر بابکان
در نقش رستم که مرکز مذهبی ومراسم تدفینی هخامنشیان است،اردشیر که مجددا” صحنه تاج گیری از اهورا را حجاری کرده است،خویشتن را تحت حمایت سلسلهای که مدعی است از اجداد او بودهاندقرار میدهد.بنابراین مکانی که برای هخامنشیان مقدس بوده است دوباره یک مکان مقدس ساسانی میشودو معابد نیز تحت حفاظت آنان محفوظ میمانند.شکل یافتن ایزدان وبصورت انسانی در آمدن آنان رایج میگردد ونمیتوان گفت که آیا این جریان توسط آنتیوکوس اول(کوماژن)که آنرا بشدت رایج ساخت،ازسوی غرب میآیدویامنشأ آن از شرق است زیرا برروی سکههای کوشانی در قرون دوم وسوم خدایانن ایرانی شکل انسانی بخود میگیرند.
یک تخیل هنرمندانه بشاهی رسیدن شاهزاده را که خود را(ایزد واز نژاد ایزدی)میداند،بیان میکند.تاج بخشی از سوی خدا به صورت سواره گویا قبل از این دوران در هنر هخامنشی موجود بوده است ویک اثر سکائی در روسیه جنوبی آنرا تأیید میکند.نقش برجسته دیهم بخشی به اردشیراول یکی از زیباترین نقش برجستههای ساسانی است که با کیفیت سه بعدی خویش آغاز سلطنت ساسانیان را به نمایش میگذارد.در این نقش برجسته اردشیرواهورا مزدا هردو سوار بر اسب مقابل هم ایستادهاند ودرحال غلبه بر دشمنان خویش نشان داده شدهاند.اردوان پنجم واهریمن زیر پای اسبان پشت سر آن ها افتاده است.اردشیر تاج شاهی بر سر در حال دریافت حلقه سلطنت از اهورا مزدا است.پشت سر اردشیر ،هم رزم وفادار وی ایستاده وباد بزنی را بالای سر وی نگه داشته است. در این نقش همه چیز در توازن کامل است؛اردشیر واهورا مزدا واسبهایشان ودشمنان مغلوب در زیرپای اسبان،دستی که دیهیم میبخشد،دستی که دیهیم را میگیرد،حتی ردای مواج اهورا مزدا با هم رزم اردشیر هم قرینه شده است.دریافت دیهیم شاهی اردشیراز اهورا مزداحقانیت کامل حکومت اردشیر وسلسله ساسانی را القا میکند.( فروغی و زاهدی :۱۳۹۰ : ۲۶۰-۲۶۱)(شکل ۳-۴).
شکل ۳-۲- صحنه دیهیم بخشی به اردشیر اول وپیروزی بر اردوان (:بختیار،۱۳۸۳: ۲۹)
دراین اثر، اردشیر آرام ومصمم سوار بر اسب در یک مراسم در یافت منصب شاهی ،تصویر شده است. هنرمند به منظور ایجاد شکوه وعظمت بیشتر در این صحنه ،آنرا به همراه یک صحنه پیروزی مجسم میکند.پیکر اردشیر در سمت چپ ورو به راست قرار گرفته است. او در حالیکه دست چپ خود را به حالت نیمه مشت وبا انگشت اشاره خم شده بالا برده ،دست راستش را برای گرفتن حلقه تأیید به سمت اهورا مزدا میگشاید.
چهره اردشیر از نیمرخ است اما چشم وابروی او به حالت تمام رخ مصور شدهاند. اونیم تاجی ساده بر سر دارد با آویزههایی که روی قسمت گوش وگردن وی را پوشاندهاند. در لبه این نیم تاج دور پیشانی _ نواری بسته شده که ادامه اش تا پشت سر وبالا تنه اردشیر آویخته است.بخش بالای نیم تاج به شکل گوی بزرگی است. شاید گوی تلویحا"مبین جهاندار اردشیر باشد. ترکیب گوی،نیم تاج ونواربلند، بصورت یک مجموعه دیده میشوند و«تاج اوشکل قطعی خود را به دست آورده است»(گیرشمن : ۱۳۵۰ : ۱۳۳)، روی گوی ؛ چینها به صورت هلالهای بزرگی مشاهده میشود که اردشیر جامهای ساده وبدون تزئینات بر تن دارد؛لباس او پیداست که در یک مراسم شرکت کرده است وصحنه پیروزی با پیکرههای دشمنان بر خاک افتاده جنبهای نمادین دارد؛چرا که در سنگ نگارهای در فیروزآباد،حضور اردشیر در یک میدان جنگ علیه اردوان ،با زره وزین وبرگ مصور شده است.
در این سنگ نگاره نقش اهورا مزدا که استحکام خاصی در چهره وحالت بدن دارد،گویی جدا از پیکرههای زمینی اردشیر وملازم اوست .با اینهمه او به هیآت انسانی ،سوار بر اسب دیده میشود. میان تنه او تقریبا"از روبروست . با دست راست حلقه تأ یید را به اردشیر داده ودر دست چپش شاخه برسم است که با آن «به شاه برکت وپیروزی میدهد.»(آیت اللهی: ۱۳۸۰ :۱۵۶)
اهورا مزدا ،نگاه به چهره اردشیر دوخته است. چهره،محاسن بلند که انتها ی آن به طور افقی پیرایش شده،موی سر با پیچهای حلزونی شکل و تاج کنگره دارش یادآورهخامنشیان است. بخشی از موهای اوبالای سر جمع شده واز میان تاج پیداست . تاج کنگره دار سرگشاده، در سنگ نگارههای دیگر ساسانی نیز برای ترسیم اهورا مزدا دیده میشود. نکته قابل توجه اینکه اردشیر نیز در ضرب یکی از سکههای رسمی اش«تاجی کنگره دار با نوارهای آویزان به پشت گردن ،ونیز قبهای کروی شکل بر بالای تاج»(فریه: ۱۳۷۴ : ۶۳)دارد.نمایش پیچ وتاب لباس وردای اوبیشتر ازاردشیر است.
در حالی که به نظر میرسد اهورا مزدا واردشیر به هم مینگرند،مسیر نگاه ملازم اردشیر به دستهای آنها وبه حلقه تأیید است.گویی وی ناظر صحنه است.ملازم نیز با سر وبدن نیم رخ نشان داده شده است،این شیوه نمایش«همواره از قواعد کهن هنر شرقی پیروی میکند»(گیرشمن : ۱۳۵۰ : ۱۷۳). او با دست راست ،باد بزن تشریفاتی _مگس پران_ را بر فراز سر اردشیر گرفته ودست چپش دیده نمی شود. بر روی کلاه بلند ونیم گرد ملازم ،نشان ویژهای مصور شده است.این فرد جوان« نزد اردشیرمنزلتی والا میداشت ،ودر اکثر نقش برجستههای وی دیده میشود»(فریه: ۱۳۷۴ :۶۷).اما در صحنه نبرد هرمز دوم در نقش رستم ، این نشان بر کلاه فردی کهنسال قرار دارد که مغلوب پادشاه ساسانی گشته است!؟. آیا این مطلب اشاره به واقعه تاریخی خاصی در روند این سلسله دارد؟به هر ترتیب ،لبه کلاه نمدی مانند ملازم ، در قسمت پیشانی ،برشی دارد که جهت کلاه را مشخص میکند ودر کلاههای مشابه قبل از ساسانیان ،نظیر کلاه مادها دیده نمی شود.
حلقه تأیید که نوعی سر بند با نوار شناور است، نقطه تمرکز اصلی و رابطی میان اهورا مزدا واردشیر است که دستها ونگاهها را به سوی خود دارد.اهورا مزدا حلقه را پیش آورده و اردشیر با حرکتی آرام و موقر دستش را برای گرفتن آن گشاده است.اگر این حلقه نمادی از فره باشد،«تا زمانی که فره ایزدی با فرمانروایان همراه باشد،پیروزی با آنان یار است وبه مجرد اینکه فره از آنان بگریزد،بخت از آنان روی میتابد»(آموزگار :۱۳۸۸ : ۵۵). «بدین سا فره پیش شرط فرمانروایی بر ایران زمین است وبدون آ ن فرمانروایی ناممکن»(دریایی :۱۳۸۲ : ۳۵).ساسانیان مفهوم فره را به خوبی میداستند.آنها با کاربرداندیشههای موجود در اوستا که کتاب مقدس ایشان بود. فره را به عنوان نماد حکومت مشروع تبلیغ میکردند»(همان۳۸). حلقه تأیید شباهتی کامل به سربندی که بر پیشانی اهورا مزدا واردشیر بسته شده ، دارد.
در زیر پای اسب هورمزدا ،پیکر«نیروی مخالف او واهریمن یا مظهر تاریکی وپلیدی » (فریه : ۱۳۷۴ :۶۷) در حالیکه موهای سرش شبیه مار است وگوش بلندی دارد،ودر زیر پای اسب اردشیر ،«دشمن مغلوب وی اردوان پنجم آخرین پادشاه پارتی ، بانشانه کلاه اشکانی اش»(همان)به طور وارونه بر زمین افتادهاند. نواری که به دور کلاه اردوان بسته شده ،نظیر نوار تاج اردشیر است.بنابراین او هر چند مغلوب گشته اما مقام پادشاهی اش با این نشانه نمایان است.«این صحنه در بر دارنده شعار سیاسی قاطعی است،شکست پادشاه اشکانی به منزله شکست اهریمن بود»(سود آور: ۱۳۸۳ :۳۷).در توازن این دو پیروزی مذهبی وسیاسی بر نیروی مخالف ،بر همانندی پادشاه وخدا وبه تبع آن ،بار دیگر برمشروعیت اردشیر تأکید شده است.همچنین دو وجه مذهبی وقدرت نظامی او را در پایه گذاری حکومت ساسانی میتوان دریافت کرد.«چنین می کند که_ ایرانیان _اسطوره را به تاریخ مبد ل کرده ودر نمادهای اساطیری خویش این اعتقاد خود را بیان داشتهاند که شاه خوب تجلی روح نیکوکار (سپند مینو)خداست ایرانیان انتظار روزی را داشتندکه سلطنت کامل که با دین پیوند خورد،زیرا در این هنگام است که بازسازی جهان به وقوع میپیوندد»(هینلز: ۱۳۸۶ : ۱۵۸)و«جهان دوباره به وضع کاملی که پیش از حمله اهریمن از آن برخوردار بود،بازسازی میشود»(همان۱۰۷).لذا ایجاد توازن بصری در پیکر اهریمن واردوان ،اشارهای به این زمینه تاریخی_اساطیری ،در مخالفت با حکومت اشکانی وتأسیس دولت ساسانی بوده است.
اهریمن ظاهرا” عریان است چرا که چین وشکنی برای نمایش لباس اوکار نشده است .اویک خود را زیر سرش گرفته ودست دیگرش در امتداد بدن اوست،گویی بیهوش شده ویا به خواب عمیق فرورفته است.این حالت اهریمن نکته جالب توجهی را در اساطیر ایران نشان میدهد؛«اهریمن هنگامی که کار افتادگی خویش وهمه دیوان را از مرد پرهیزگار دید،سست(از کار افتاده وگیج،مدهوش)شد وسه هزار سال به سستی فرو افتاد»(بهار :۱۳۸۷ : ۸۶)
بر فرازحلقهای که مظهر اهورا مزدا واردشیر را بهم میپیوندد،سطح برجستهای است که« شاید نماد میترا باشد »(آیت اللهی : ۱۳۸۰ :۱۴۷). «از صفت خدای همیشه بیدار»میترا،که «هرگز خواب به چشمانش نمی آید»(آموزگار: ۱۳۸۸ :۲۰)نقطه مقابل فروافتادن وخواب اهریمن در این نگاره است.همانطور که قبلا"گفته شد میترا به مفهوم پیمان ودوست است «میترا حکم ایزدی را دارد که دستیار اهورا مزدا است ودر صف مبارزان خیر وراستی نبرد میکند»(ورمازرن : ۱۳۷۲ :۱۷). بنابر این مطالب ،حلقه تأیید (نماد سلطنت وپیمان شاه با اهورا مزدا وتصویر غلبه بر دشمنان (اهریمن واردوان) در این صحنه برحضور میترا صحه میگذارندوگویی اردشیر بربالای اسبش ،با حالت خاص دست وانگشت ،نیایشی به درگاه مهر انجام میدهد.یک بررسی تطبیقی با سنگ نگارهها ی دیگری که پس از این اثر ودر عهد پادشاهان بعدی ساسانی کار شدهاند،حضور الهههایی چون میترا و آناهیتا را تأیید میکند. اما بایستی توجه داشت که در این دوران،الههها با هیئت انسانی تصویر شدهاند . از نمونههای نمادین و پیش ازنگاره اردشیر، در آرامگاههای هخامنشی واقع در نقش رستم وتخت جمشید،سطح برجستهای بر بالای وسمت راست نگارهها «به صورت یک هلال در میان یک کره نشان داده شده شاید این رب النوع میترا (مهر) باشد»(گیریشمن : ۱۳۴۶ : ۲۳۴). البته در اینجا نیز تفاوت بین کارکرد این نگارهها را با نگاره اردشیر نباید از نظردور داشت.گیرشمن میگوید : این عادت که موضوعهایی را به وسیله نشانههایی مجسم نمایند ، از آشوریها به مادیها سپس به پارسیها منتقل شده است (۱۳۴۶ :۲۳۴). نکته چالش بر انگیز بصری این است که چگونه در تصویری واحد، یک عنصر انتزاعی ونمادین در کنار عناصر طبیعی قرار میگرفته است؟جان هینلز در بررسی اساطیر ایران پرسش جالب توجهی را مطرح میکند ،اومی گوید:«در تصور ایرانیان ،چگونه خدیان میتوانند به صورتهای گوناگون در آیند؟»(۴۱:۱۳۸۶)و ادامه میدهد:«در حالی که موجودات زمینی ،صورت مادی به خود میگیرند که مناسب طبیعت آنهاست،موجودات آسمانی نیز میتوانندبه اشکال گوناگون به صورت مادی در آیند»(همان).«در حالی که بعضی نشان دهنده تصورات انتزاعی هستند،بعضی دیگر نمادی از پدیدههای طبیعیاند.بعضی به زبانی که خاص توصیف انسان است،وصف شدهاند و بعضی دیگر چنین توصیفی ندارند. بنابراین،تنوع بسیاری در تصورات مربوط به خدایان مختلف وجود دارد»(همان۴۶).
عناصر سنگ نگاره اردشیر ،در راستای دو محور اصلی افقی وعمودی وبه موازات سطح تصویر آرایش یافتهاند .تقسیمات افقی،راستا ومحل عناصر را در طول تصویر مشخص میکنند.این خطوط ساختاری،نظم وارتباط بین شکلها را در طرح برقرار کرده وتناسب عناصر سنگ نگاره را نشان میدهند. فواصل این محورها مطابق با ارتفاع عنصری است که بر فراز حلقه تأیید قرار دارد واز آن به عنوان نمادی از میترا یاد شد.
۳-۵-۱-۲- نقش پیروزی شاپور اول بر امپراطور روم
این نقش به طول ۱۲ متر وعرض ۵/۷ متر در نقش رستم ودر زیرآرامگاه داریوش اول به تصویر کشیده شده ومی توان آنرا از لحاظ عظمت ونشان دادن قدرت و شکوه شاپور، مهم ترین نقش برجسته ساسانی به شمار آورد. در این نقش بزرگداشت پیروزی شاپور بر امپراطوران روم به نحو چشم گیری به نمایش در آمده است. دراین صحنه شاهنشاه سواره فرا میرسد. بر فراز تاج کنگره دار شاه یک گوی قرار دارد، و انتهای ریش انبوه ومجعد او در حلقهای فشرده شده و گیسوی مجعد شاه در پشت سر او نمایان است .بر پشت او نوارهایی (دیهیم) که جز لباس سلطنتی است با چینها ی موازی نمودار است. شاه گردن بند و گوشواره دارد. وبر زین مرصعی نشسته،در دست چپ او قبضه شمشیر وبا دست راست مچ دست والرین امپراطور مغلوب روم را گرفته که گرفتن مچ دست در هنر ساسانی به نشانه تسلیم رقیب میباشد. در مقابل او فیلیپ در حالی که شنلی مواج ودامنی کوتاه بر تن دارد. در کمال خشوع زانوی راست را خم کرده وزانوی چپ را بر زمین زده و هر دو دست را به نشانه درخواست صلح به سوی شاه دراز کرده است .نقش کرتیر موبد بزرگ پشت سر نمایان است. این نقش یکی از بهترین وزیبا ترین نقوشی است که از هنر ساسانی بر جای مانده است، افراد نقش شده در این سنگ نگاره از فرط زیبایی و جذابیت گوئی زنده هستند، مخصوصا” شکوه و عظمت شاپور به نحو استادانهای در این نقش به تصویر کشیده شده است.شکل( ۳-۵)،شرح این رویداد تاریخی برکعبه زرتشت در نقش رستم در کتیبهای به سه زبان ساسانی ، پارتی و یونانی نقر گردیده است.
شکل ۳-۳- نقش پیروزی شاپور اول بر امپراطور روم درنقش رستم(بختیار: ۱۳۸۳ : ۲۹)
۳-۵-۱-۳- تاج گذاری نرسه در نقش رستم
از پایان قرن سوم صحنه تاج بخشی ایزدی در حال سوار بودن بر اسب در نقوش برجسته متروک شده است .صحنههای تاج گذاری شاه نرسی پسر شاپور اول وجانشین او بهرام سوم که از سلطنت برکنار شده به این روش جدید پاسخ میدهند. . (شکل ۳-۶)در این نقش برجسته نرسه کیفیت تاجگذاری خداداد خود را بر تخته سنگ نقش رستم حجاری کرده است و این همان طرز معروف قدیم است،یعنی پادشاه حلقه نواردار را ،که علامت سلطنت است را از دست خداوند میگیرد.خدا در اینجا زنی است و تصور میشود این زن آناهید باشد در نقش رستم پسرنرسی در کنار او ست وملازمی نیز در پی اوست در اینجا پیکرها فشرده تر است وتناسب آنها متعادل نیست .نقش از جزئیات ر میشود وحالتها بیشتر تصنعی میشود. ایزد بنابر اصول شرق کهن بزرگتر از شاه است . لباس او دارای چینهای دراز وموازی وموجدار است این لباس به شکل یک ماده جوشان بر زمین فرو ریخته ویاد جنبش موجها ووطیفه ایزد آبها را به خاطر میآورد. همین روش درست بر روی لباسهای اشخاص در موزاییکهای بیشاپور دیده میشود.
شکل ۳-۴- تاج گذاری نرسه در نقش رستم ( گیریشمن:۱۳۵۰: ۱۷۶)
فایل های پایان نامه درباره :بررسی نقوش انسانی و حیوانی در نقش برجستههای دوره ساسانی- ...