آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



دیدگاه دیگری نیز در مورد تأثیر عوامل کلان سیاسی بر بخش گردشگری وجود دارد که تأثیر غیرمستقیم ناآرامی های داخلی را بر بخش گردشگری بررسی می کند. در این دیدگاه به اثر عوامل سیاسی بر رشد اقتصادی و نیز توسعه ی زیرساخت ها توجه می شود. از جمله این تحقیقات میتوان به نوشته های ایشام و ماریا اشاره کرد. ماورو کناک و همکاران، علی، نیوتن و گاندر، در تحقیقاتشان دموکراسی و آزادی های اقتصادی را برای رشد مهم دانسته اند و از آنها به عنوان یکی از وسیله ای افزایش رشد اقتصادی یاد کرده اند. همچنین کناک و کیپر[۴۱] به این نتیجه رسیده اند که تأثیر حقوق مالکیت (به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده آزادی اقتصادی) بر سرمایه گذاری و رشد، از تأثیر ناآرامی های سیاسی بیشتر است (کناک و کیپر،۲۰۰۲). برگرن بیان می دارد که منافع آزادی اقتصادی برای رشد و در نتیجه توسعه زیرساخت های بخش گردشگری قابل توجه است. بنابراین عوامل سیاسی تأثیرگذار در جذب گردشگران را می توان نام برد: ثبات سیاسی کشور، حملات تروریستی، آزادی های مدنی، تجاری و اقتصادی و کشمکش های کشور با دنیای خارج، قوانین و مقررات کشور مقصد، سهولت دریافت ویزا،…(دویر و دیگران،۲۰۰۲).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۷-۲-۱ امنیت و گردشگری در ایران :
از موانع بزرگ بر سر راه صنعت گردشگری در ایران، دیدگاه منفی برخی از گردشگران خارجی نسبت به وضعیت امنیت و لزوم تامین امنیت برای گردشگران و جهانگردان در ایران است. این نگرش منفی که با تبلیغات منفی بیگانگان و دشکنان نظام جمهوری اسلامی ایران و فضاسازی های منفی و تلاش برای ارائه چهره خشن و ناامن از ایران ملازمه دارد، بر حجم نگرانی های برخی از گردشگران قبل از ورود به ایران می افزاید. چنانچه در یک نظرسنجی از گردشگران ورودی به ایران در سال ۱۹۹۸ مشخص شد ۶۰ درصد گردشگران خارجی قبل از ورود به ایران به شدت نگران امنیت و جان خود بودند و با پذیرش ریسک بسیار زیادی خود را آماده سفر به ایران کردند(ارمغان،۱۳۸۶). نتایج این نظر سنجی حاکی از این است که دیدگاه گردشگران درباره امنیت پس از حضور در ایران تغییر یافته و بیش از ۸۰ درصد آنها امنیت ایران را ایده آل دانستند. بیس از ۹۰ درصد از سفر خود ابراز رضایت کرده و ۸۰ درصد علاقه مند به دیدن دوباره از ایران بودند.
جهت سنجش این عامل نیز از شاخص های زیر استفاده شده است. امنیت سیاسی ، سهولت دریافت ویزا، رابطه سیاسی مقصد با سایر ملل، نوع حکومت مقصد و قوانین و مقررات مقصد..
۲-۷-۳ عوامل جغرافیایی و طبیعی (Geographical and natural factors):
یکی از شاخه های گردشگری اکوتوریسم یا بوم گردشگری است. اصلی ترین فعالیت اکوتوریسم بر پایه ی طبیعت زنده می باشد. اکوتوریسم حداقل آسیب را به طبیعت و فرهنگ منطقه وارد می کند. به تعریفی دیگر، اکوتوریسم یا بوم گردشگری نوعی از گردشگری است که ریشه های آن به طبیعت و محیط های باز گسترش یافته است (هوبر و لیندر برگ،۱۹۹۳) . این نوع گردشگری سبب می شود که منابع تأمین کننده ی آن دارای اهمیت بسیاری برای صنعت گردشگری گردند. منابع این نوع از گردشگری در واقع طبیعت یک مقصد و سایر منابع طبیعی و جغرافیایی آن می باشند. بلامی[۴۲] در کتابی تحت عنوان “دانشنامه بوم گردشگری” در بخش اصول گردشگری طبیعت ازعوامل و پتانسیل های طبیعی برای جذب گردشگران خارجی یاد می کند(بلامی،۲۰۰۱) . از جمله این منابع می توان این موارد را نام برد : آب و هوا و مناظر طبیعی، پریسکین با مثال زدن منطقه ای در استرالیا به اهمیت مناظر طبیعی در گردشگری اشاره کرده است. آچیکسوز و همکارانش در مقالهای تحت عنوان ” تعیین پتانسیل اکوتوریسمی پارکهای ملی” به بررسی نقش مناظر طبیعی در توسعه اکوتوریسم کشور ترکیه پرداخته اند. پوشش های گیاهی و جانوری که می توانند یک پتانسیل بسیار قوی برای جذب گردشگران باشند، اکوسیستم های ویژه و مناطق حفاظت شده نیز جزو آنها حساب میشوند (آسیکسوز،۲۰۱۰: ۵). همچنین می توان به مخاطرات طبیعی اشاره نمود. این حوادث آثار بسیار مهلکی بر پیکره ی اقتصاد کشورها وارد می سازند. مادیتونوس[۴۳] و همکارانش در تحقیقات خود مبنی بر تأثیر مخاطرات طبیعی در گردشگری کشور مقصد به نتایج مهمی دست یافتند. وی در یکی از تحقیقاتش تحت عنوان “بحران ها و بلایا در گردشگری، اتفاق در سطح منطق های و تأثیرات در سطح جهانی” ضمن خاطرنشان کردن مبحث جهانی شدن بازار گردشگری اشاره می کند که مخاطرات طبیعی در بُعد کوچکی از یک قسمت جهان، می تواند تأثیری معنی دار بر سایر بخش های آن بگذارد (مادیتونوس،۲۰۰۸). بحران های به وقوع پیوسته در عصر حاضر، مرزها و حدود ملی را نمی شناسند و خود را منحصر به نواحی خاصی نمی کنند. برای سنجش این عامل از شاخص های زیراستفاده شده است. دیدن از مناظر طبیعی ، بازدید از محیط های دست ساز و مصنوعی، گردش در محیط های روستایی، داشتن آّب و هوای مطلوب در مقصد و فاصله از مقصد های مسافرتی در این دسته قرار دارند.
۲-۷-۴ عوامل اجتماعی و فرهنگی (Social and cultural factors):
طبیعت گردشگری در هر جامعه، متأثر از عوامل پیچیده و درهم تنیده اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. به عبارت دیگر گردشگری دارای ابعاد مادی و معنوی است که هر کدام می توانند دیگری را مجذوب خود نمایند. در عین حال که می توان گردشگری را یک صنعت و فعالیت اقتصادی دانست (یا مجموعه ای متشکل از صنایع به هم مرتبط)، همچنین مجموعه ای است پیچیده و متشکل از پدیده های اجتماعی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم (حتی قبل از اقتصاد) فرهنگ و اجتماع را تحت تأثیر می گذارد. به قول مک کانل گردشگری زمینه اصلی تولید اشکال جدید فرهنگی است، گردشگری آمیزه ای از فعالیت های صرفاً تجاری نیست، بلکه همچنین بیان ایدئولوژیک تاریخ، طبیعت و سنت است؛ بیانی که قدرت آرایش دوباره ی فرهنگ و طبیعت را بر اساس نیازهای خود دارد (برنز:۱۳۸۵).
در دوران معاصر گردشگری به واقعیت مهم اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است، فعالیتی است که با انسان و انگیزه ها، خواسته ها، نیازها و آرزوهای او که منبعث از فرهنگ جامعه است ارتباط دارد. فرهنگ با نفوذ پر توان خود، می تواند به بهترین صورت ماهیت، هدف، ساختار و کارکرد گردشگری را توضیح دهد.
شیوه های زندگی فرهنگ های دیگر و اختلاف فرهنگ ها، جاذبه و محرک اصلی گردشگری و از اصلی ترین انگیزه های حرکت مردم است. بدون فرهنگ که تفاوت ها را ایجاد می کند همه جا شبیه به هم بنظر می رسد. فرهنگ عاملی است برای ایجاد میل یا نیاز به سفر و سیاحت و از سوی دیگر نقشی اساسی در تعیین رفتارها، نگرش ها، ارزش ها و شیوه های زندگی مردم دارد. بدین ترتیب گردشگری و فرهنگ رابطه لاینفکی دارند و انسان به عنوان خالق و حامل فرهنگ، ماهیت و جهت گردشگری را تعیین می کند و باید در محور ضرورت تحلیل و بررسی گردشگری قرار بگیرد. به عبارتی گردشگری ” وابسته به انسان[۴۴] ” و ” انسان محور[۴۵] ” است.
ورود گردشگران به یک مقصد روابط و تعاملاتی بین آنان و میزبانان ایجاد می نماید که یک بعد این رابطه، فرهنگی است.گردشگران هنگام عزیمت به یک مقصد، ابتدا با فرهنگ آن مقصد روبرو می شوند و بدین ترتیب گردشگری به عنوان پدیده ای است فرهنگی نقش مهمی در ایجاد تغییرات فرهنگی بر عهده دارد.
۲-۷-۴-۱ اثر نمایشی :
یکی از اثرات اجتماعی فرهنگی بسیار مهم گردشگری اثری است که از آن با عنوان اثر نمایشی یاد می شود. این اثربستگی به تفاوت های مشهود بین گردشگری جامعه ی میزبان دارد. در اثر نمایشی تنها مشاهده ی گردشگران باعث بوجود آمدن تغییرات رفتاری در جامعه ی میزبان خواهد شد (ویلیامز،۱۹۹۸ ).تحت این شرایط مردم محلی، توانمندی مالی دیدار کنندگان را می پسندند و سودای داشتن آن ها را در سر می پرورانند. این امر ازاین لحاظ که ساکنان جامعه ی میزبان را به اتخاذ الگوهای رفتاری سازنده تر ترغیب می کند می تواند اثرات مثبتی نیز در پی داشته باشد. اما در اغلب موارد مخرب است چرا که ساکنان به دلیل عدم توانایی در به دست آوردن کالاها و شیوه ی زندگی ای که دیدار کنندگان به معرض نمایش می گذارند سه حوزه می شوند(برنز و هلدن ۱۹۹۵ ) :
افراد جوان به ویژه مستعد تاثیر پذیری از اثر نمایشی اند(مورنی ۱۹۸۵ ). در این صورت ممکن است گردشگری به دلیل ایجاد دو دستگی اجتماعی بین افراد جوان و مسن مورد نکوهش قرار گیرد. همچنین ممکن است اثر نمایشی باعث شود تا اعضای جوان و توانا تر جامعه در جستجوی شیوه ی زندگی به نمایش گذاشته شده در مناطق شهری یا حتی خارج از کشور از مناطق روستایی خود مهاجرت نمایند(برنز و هلدن ۱۹۹۵ ).
۲-۷-۴-۲ فرهنگ پذیری :
بیشترین امکان وقوع اثر نمایشی هنگامی است که ارتباط بین ساکنین و دیدار کنندگان نسبتا سطحی و کوتاه مدت است(ویلیامز،۱۹۹۸). فرایند دیگری که با نام فرهنگ پذیری شناخته می شود زمانی روی می دهد که ارتباط بین ساکنین و دیدار کنندگان طولانی تر و عمیق تر است. در این رابطه ویلیامز (۱۹۹۸) معتقد است نظریه ی فرهنگ پذیری اظهار می کند که وقتی دو فرهنگ برای مدت زمانی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند مبادله ی عقاید و محصولات به گونه ای صورت می گیرد که در طی زمان منجر به ایجاد همگرایی بین دو فرهنگ می شود و دو فرهنگ شبیه به هم می شوند. با این حال این فرایند لزوما فرایندی متوازن نیست چرا که احتمالا یک فرهنگ نیرومند تر از فرهنگ دیگر است. احتمال وقوع این فرایند مانند اثر نمایشی در روابط میان کشورهای در حال توسعه بسیار زیاد است. برای مثال از آن جا که ایالات متحده دارای یکی از قدرتمندترین فرهنگ هاست معمولا در چنین برخوردهایی میان فرهنگ ها ، فرهنگ آمریکایی بر فرهنگ کشورهای در حال توسعه غلبه دارد. یکی از اثرات منفی محسوس در فرایند فرهنگ پذیری کاهش تنوع فرهنگ ها در سراسر دنیاست.
۲-۷-۴- ۳ کالایی شدن فرهنگ :
اگر چه فرهنگ پذیری در اواخر قرن ۲۰ فرایند مهمی به شمار می آید اما میل گردشگران به تجربه کردن فرهنگی متفاوت هنوز یکی از انگیزه های اصلی گردشگری است. این انگیزه در وهله ی اول دیدن و تجربه کردن فرهنگ حقیقی و مظاهر آن از حیث هنر ، موسیقی، رقص و صنایع دستی است. با این حال از جنبه ی منفی آن میل دیدار کنندگان به تجربه ی فرهنگ واقعی اصالت تجربه ی گردشگری را زیر سوال برده است. در برخی از مناطق در حال توسعه ی جهان مانند بالی و جزایر سلمون و مناطق توسعه یافته ی فرهنگ های بومی مانند کانادا ، شمال نروژ، فنلاند و… مصنوعات فرهنگی هنری برای سهولت استفاده ی دیدار کنندگان به صورت مجموعه در آمده اند. چنین کالا گرایی چالش هایی را در مورد اصالت تجربه ی گردشگری بر انگیخته است. کالاگرایی منجر به روی آوردن یک سری وقایع ساختگی شده است که دارای این ویژگی ها هستند.این وقایع به جای بداهه بودن برنامه ریزی شده اند و طوری طراحی شده اند که به صورت سفارشی در زمان هایی که برای دیدار کنندگان مناسب است اجرا شوند و در بهترین شکل خود با عناصری که بر پایه ی آن ها ساخته شده اند مناسبتی مبهم دارند. آن چه اهمیت ویژه دارد این است که سرانجام این وقایع ساختگی به واقعی تبدیل شده و جایگزین وقایع ورسوم اصلی شده اند(ویلیامز،۱۹۹۸).
۲-۷-۴-۴ بحث اثرات
در گردشگری از همان برخورد اول تعاملات فرهنگی میهمانان و میزبانان آغاز می شود. دو طرف دارای ارزش ها و الگوهای متفاوتی هستند و مسئله تماس و برخورد طرفین و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی آن ها بر یکدیگر دارای اهمیت ویژه ای است تفاوت رفتاری اجتماعی و فرهنگی بین گردشگران و بومی ها بازخوردهای متفاوتی را به همراه دارد. گردشگری می تواند سبب ارتباط هایی برای تماس های فرهنگی شود یعنی بوجود آوردن شرایطی که گردشگران بتوانند خود، فرهنگ بومی را از نزدیک لمس کنند.
اثرات گردشگری بر فرهنگ و اجتماع غیرملموس و در روندی طولانی و به آرامی و ممکن است به صورت ناخواسته و ناخودآگاه صورت می گیرد. گردشگری دارای آثار فرهنگی و اجتماعی  متعددی است که بی توجهی به آن می تواند پیامدهای نامطلوبی در پی داشته باشد. منظور از اثرات اجتماعی گردشگری تغییراتی است که در زندگی مردم جامعه ی میزبان به وجود می آید و این تغییر به دلیل تماس مستقیم میزبانان و گردشگران با یکدیگر است و منظور از اثرات فرهنگی تغییراتی است که در هنر ، آداب و رسوم و معماری و سایر ابعاد فرهنگ مردم ساکن در جامعه میزبان رخ می دهد.
به طور کلی، هرچند که اندازه گیری این آثار نسبت به آثار اقتصادی و زیست محیطی به مراتب دشوارتر است. این آثار می توانند در کشورهایی که هنوز از نظر اجتماعی و اقتصادی به شدت سنتی هستند، بسیار سرنوشت ساز و مهم به شمار رود(سازمان جهانی جهانگردی،۱۳۷۹). با توجه به اینکه اثرات اجتماعی_فرهنگی گردشگری بسیار گسترده است، در زیر با بررسی مطالعات مختلف به طور خلاصه به بعضی از این پیآمدها اشاره می شود:
افزایش سطح رفاه و کیفیت زندگی مردم، ایجاد وسعت نظر و بسط حوزه دید مردم، احیای سنت های محلی و ایجاد احترام متقابل بین مردمی با فرهنگ های متنوع.
از پیآمد های منفی اجتماعی فرهنگی توسعه گردشگری: امکان افزایش جرم و جنایت، تخریب مبانی اعتقادی و ارزشی، امکان گسترش آلودگی های رفتاری متعارض با هنجارهای جامعه و تخریب و آسیب رسانی به میراث فرهنگی و تاریخی را میتوان نام برد(زاهدی،۱۳۸۷). جهت سنجش عامل فرهنگی و اجتماعی از شاخص های زیر استفاده شده است. بازدید از یادمان های تاریخی؛ دیدار از اقوام، آشنایان ،دوستان و.. ؛ طواف از اماکن مذهبی؛ آشنایی با زبان مقصد و دیدن از مقاصدی که زمینه های فرهنگی مناسب دارند.
۲-۷-۵ برنامه های آژانس (Agency plans):
دفاتر خدمات مسافرتی و جهانگردی به عنوان عنصری واسطه میان عرضه کننده ی اصلی خدمات همچون تورگردان ها یا شرکت های حمل و نقل و هتل ها از یک سو و گردشگران متقاضی سفر از سوی عمل می کنند. آنها در واقع پیشانی مواجهه ی نخستینِ متقاضیان با صنعت گردشگری به شمار می رود. توفیق یا عدم توفیق این واسطه ها بر موفقیت یا شکست برنامه های مقاصد گردشگری و عرضه کنندگان خدمات گردشگری به شدت تاثیرگذار است. این دفاتر با برقراری ارتباط میان عرضه کننده و متقاضی، در واقع شکل دهنده ی بازار گردشگری هستند و در مواردی که این بازار پیشتر شکل گرفته است به عنوان عاملی رونق بخش و متحول کننده بازار عمل می کنند.دفاتر خدمات مسافرتی و جهانگردی ضمن برقراری تماس با تورگردان ها اقدام به فروش بسته های تور آماده شده از سوی آنها می کنند، این دفاتر همچنین خود اجزای جدا از هم سفر را نیز به نمایندگی از عرضه کنندگان منفرد آن نظیر شرکت هواپیمایی،راه آهن یاهتل ها و راهنمایان تور به فروش می رسانند (رنجبریان،زاهدی،۱۳۸۶).
۲-۷-۵-۱ منافع حاصل از وجود دفاتر خدمات مسافرتی:
از آنجا که این دفاتر در واقع محل شکل گیری بازار کالاها و خدمات گردشگری هستند، حضور و فعالیت آنها برای متقاضیان سفر، عرضه کنندگان کالا ها و خدمات و مقاصد گردشگری سودمند است. پاره ای از منافع حاصل از فعالیت این دفاتر به شرح زیر است:
عرضه کنندگان اصلی بجای صرف هزینه ای هنگفت برای معرفی محصولات خود در بازار، می توانند تمرکز خود را بر دفاتر خدمات مسافرتی قرار دهند. این امر به محدودتر شدن هزینه های تبلیغاتی آنها می انجامد. به عنوان مثال عرضه کننده به جای آنکه بخواهد بروشورهای حاوی  اطلاعات خود را به تک تک مشتریان بالقوه برساند، این بروشورها را به محل بازار گردشگری یعنی محل دفتر خدمات مسافرتی ارسال می کند تا در آنجا میان مراجعه کنندگان (مشتریان بالقوه ) به نحو مقتضی توزیع شود. مراجعه مشتریان به این بازار سبب می شود که هزینه های مبادلاتی کاهش یابد. یعنی مشتری زمان و مبلغ کمتری را برای گرفتن اطلاعات در خصوص برنامه های مختلف سفر و مقاصد گوناگون و سرانجام عمل خرید بسته سفر یا یک جزء آن متحمل می شود. مشتری با حضور در دفتر خدمات مسافرتی از مشاوره ی رایگان متخصصین موضوع سفر بهره مند می شود. این موضوع عدم اعتمادهای متعارف در سفر را به حداقل خود کاهش می دهد. گاه دفاتر خدمات مسافرتی بر حسب نحوه قراردادهای میان آن ها و تور گردانان امکان ارائه تخفیفات کوچکی را دارند که به هر حال به نفع مشتری است. مقاصد گردشگری خاصه در جهان سوم که دچار محدودیت های مالی برای تبلیغات هستند می توانند از خدمات شبکه گسترده ی دفاتر خدمات مسافرتی جهانگردی در امر تبلیغ و ترویج خود بهره مند شوند. عرضه ی محصولات صنعت گردشگری به مشتری نهایی از طریق کانال های توزیع مختلف انجام می پذیرد. گاه یک بنگاه عرضه کننده، محصول خود را به طور مستقیم به مشتری می فروشد ( وقتی مشتری در مقصد گردشگری خود وارد هتل می شود). در برخی از موارد بنگاه عرضه کننده ی اصلی توسط شعبات رسمی خود محصول را به مشتری عرضه می دارد (وقتی مشتری به دفتر فروش بلیط هواپیمایی جمهوری اسلامی مراجعه می کند). در موارد بسیاری بنگاه عرضه کننده محصول خود را در اختیار خرده فروشان، یعنی بنگاه های خدمات مسافرتی، قرار می دهد تا آن ها این محصول را به مشتری بفروشند (وقتی مشتری بلیط هواپیمایی جمهوری اسلامی را از یک دفتر خدمات مسافرتی خریداری می کند). در برخی موارد بنگاه عرضه کننده، محصول خود را در اختیار یک تورگردان قرار می دهد و تورگردان از طریق دفاتر خدمات مسافرتی اقدام به فروش محصول در قالب یک بسته می نماید (مشتری از یک دفتر خدمات مسافرتی بسته ی سفری را تهیه می کند که یکی از اجزای آن بلیط هواپیمایی جمهوری اسلامی است) و  سرانجام ممکن است تورگردان محصول را از عرضه کننده اصلی دریافت نموده و ضمن ترکیب با سایر اجزای بسته سفر، اقدام به فروش مستقیم این بسته سفر به مشتری بنماید (وقتی مشتری به جای مراجعه به دفاتر خدمات مسافرتی که عرضه کننده تور هستند به شعبه اصلی تورگردان مراجعه کنند. ( رنجبریان ، زاهدی، ۱۳۸۶)
۲-۷-۵-۲ طبقه بندی دفاتر خدمات مسافرتی از نظر نوع فعالیت:
جواز بند الف : دفتر خدمات مسافرتی که در زمینه ی تنظیم برنامه های مسافرتی، فروش بلیط مسافرت، ذخیره مکان و هرگنه اقدام دیگر مربوط به خدمات ترابری مسافر به طور مستقیم یا غیر مستقیم با رعایت قوانین و مقررات راه و ترابری فعالیت نمایند.
جواز بند ب : دفتر خدمات سیاحتی – جهانگردی که در زمینه ی اخذ روادید، تنظیم و انجام مسافرت گروهی داخلی و خارجی، ذخیره مکان و هرگونه ایراگردی و جهانگردی با رعایت قوانین و مقررات گردشگری و جهانگردی فعالیت می کنند.
جواز بند پ : شامل دفتر خدمات زیارتی که در زمینه ی ثبت نام، تنظیم و انجام مسافرت هایزیارتی داخل و خارج از کشور، ذخیره مکان و هرگونه جلسات زیارتی با رعایت قوانین و مقررات حج و زیارت فعالیت می کنند. ( رنجبریان ، زاهدی،۱۳۸۶).
۲-۷-۵-۳ ویژگی های راهنمای تور:
۲-۷-۵-۳-۱ ویژگی های علمی و کاربردی
راهنمای تور می بایست دارای اطلاعات و دانش کافی از پیشینه صنعت جهانگردی، تمدن و فرهنگ ملل، معماری، مذهب، جامعه شناسی، اوضاع طبیعی و عوامل جغرافیایی، معلومات عمومی، اقتصاد، سیاست ، شناخت کافی نسبت به کشور میزبان و قوانین و مقررات مربوطه و غیره باشد. اِشراف کامل راهنمای تور به معلومات ذکرشده و داشتن اطلاعات به روز و جدید، نه تنها سهولت اجرای برنامه های بازدید جهانگردی را فراهم مسازد بلکه او را در نگاه افرادی که او راهنمایی آنها را به عهده دارد صاحب شخصیت و محبوبیت خاصی می کند.
۲-۷-۵-۳-۲ ویژگی های تخصصی
دارا بودن دانش تخصصی زبان (دو یا چند زبانه) و آگاهی از واژه های گوناگون زبانی، مهارت های ویژه ارتباطی، دانش و روش های مرتبط با هنر راهنمایی تور، تفسیر عمیق و بیان کلی محیط و مدیریت بحران هنگام بروز حوادث غیر قابل پیش بینی و نا خوشایند (تصادف، سرقت، ناپدید شدن مسافر،… )
۲-۷-۵-۳-۳ خصوصیات اخلاقی و رفتاری مطلوب
قدرت راهبری و مدیریت، وقت شناسی، رفتار صحیح همراه با متانت، ادب و تواضع، آشنایی کامل با آداب معاشرت و اصول روابط اجتماعی، دارای قدرت بیان و ظاهری آراسته، احساس مسئولیت، دقت کامل و توجه به خواسته های دیگران، رعایت بهداشت فردی و محیطی، کنترل و مدیریت بحران و تلاش وافر در جهت رفع مشکلات پیش آمده همراه با دقت و سرعت عمل و انتقال مطالب به مبادی ذیربط.
۲-۷-۵-۳-۴ وظایف راهنمایان گردشگری:
ایجاد جوی دوستانه و صمیمی میان گروه مسافرین
عدم گماردن افراد غیر مسئول به عنوان جایگزین خود
حضور قبل از موعد در مکان از پیش تعیین شده (درگشت های داخلی) و در مبادی ورودی مرزی (در گشت های ورودی)
همراه داشتن اعلامیه ای قابل رؤیت و خوانا، مندرج به نام دفتر مجری و نام گروه
شمارش دقیق مسافران، کسب آگاهی از ملیت و تابعیت آنان و نیز شمارش دقیق چمدان ها
هماهنگی لازم با سرپرست خارجی گروه
اطمینان از اینکه کلیه اعضاء گروه مدارک ضروری از قبیل گذرنامه، بلیط و … را به همراه داشته باشند
تجمیع گروه در مکانی مناسب، تشکیل جلسه معارفه جهت معرفی راهنما، دستیار راهنما و اعضاء به یکدیگر، ارائه اطلاعات ضروری در خصوص مقررات و قوانین حاکم بر کشور، توضیح و تشریح نکات لازم در ارتباط با برنامه سفر
تذکر نکات ضروری،مهم و بطور مداوم مربوط به رعایت بهداشت و حفظ سلامتی، سپردن مدارک مهم (گذرنامه، بلیط، اشیای قیمتی، وجوه نقد،…) به صندوق امانات هتل، جدا نشدن از گروه، وقت شناسی و …

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 01:26:00 ب.ظ ]




۴۶

 

۸

 

 

 

حسین آباد

 

۱۰۴

 

۱۷

 

جمع

 

۳۰۵۲

 

۳۷۰

 

 

 

ضمن اینکه، بنابر اهداف و مراحل تحقیق ۱۸ نفر از کارشناسان آکادمیک اعم از اساتید دانشگاهی، محققان مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی و جهادکشاورزی در امر پژوهش دخیل و جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دهند.
۱-۹- اهداف تحقیق
از آنجا که بخش کشاورزی از نظر تامین نیازهای غذایی مردم، تامین مواد اولیه صنایع، اشتغال افراد و ایجاد درآمد اهمیت دارد، ثبات و استمرار رشد بخش کشاورزی از عوامل عمده کمک کننده به ثبات اجتماعی و رشد اقتصادی جامعه به شمار می آید(رکن الدین افتخاری و همکاران، ۸۸:۱۳۸۸). از این رو، مهمترین اهداف تحقیق حاضر بر عوامل بازدارنده توسعه بخش کشاورزی در مناطق روستایی متمرکز است:
- ارائه چارچوب نظری جامع در زمینه عوامل بازدارنده توسعه بخش کشاورزی؛
- بررسی و شناسایی دقیق عوامل بازدارنده توسعه بخش کشاورزی در سکونتگاه های روستایی؛
- سنجش سطح توسعه کشاورزی در سکونتگاه های روستایی شهرستان خنداب؛
- آشنایی با ساخت ماهیتی دولت و کارکردهای اقتصادسیاسی کشور و تاثیر آن بر الگوی رفتاری دولت در محیط برنامه ریزی توسعه کشاورزی؛
- سنجش میزان عملکرد برنامه ریزی توسعه بخش کشاورزی در سکونتگاه های روستایی شهرستان خنداب؛
- بررسی وضعیت الگوی رفتاری دولت در محیط برنامه ریزی توسعه کشاورزی؛
- تحلیل مکانیسم تئوریکی ارتباط زیرین الگوی رفتاری دولت و ناکامی برنامه ریزی توسعه بخش کشاورزی؛ و
- ارائه راهکارهای اجرایی جهت توسعه بخش کشاورزی در مناطق روستایی.
۱-۱۰- مسائل و مشکلات تحقیق
انجام هر پژوهش و بررسی با یک سری محدودیت ها و مسائلی روبرو می باشد که می تواند محقق را در راه پیشبرد اهداف دچار مشکل نماید و محقق را از ادامه مسیر تحقیق بازداشته و یا در حرکت محقق مانع ایجاد نماید. از جمله مشکلاتی که در این پژوهش به نوعی با آن برخورد شده است می توان به موارد زیر اشاره داشت :
کمبود و عدم وجود آمار و اطلاعات به طور تفکیکی از سکونتگاه های روستایی در دوره های سرشماری.
عدم ارتباط منطقی بین آمار و اطلاعات موجود در سازمان ها و ادارات مختلف در مورد سکونتگاه های روستایی.
مشکلات فراوان در توجیه مردم برای پاسخگویی به سوالات پرسشنامه.
پایان نامه - مقاله - پروژه
فصل دوم
مفاهیم و مبانی نظری
۲-۱- مفاهیم
۲-۱- ۱- توسعه کشاورزی
توسعه کشاورزی به عنوان یک فرایند و ناشی از گردهم آمدن برخی از ویژگی هایی است که اغلب با برنامه ریزی همراه است(Nossal & Gooday,2009:12) و در چارچوب آن توانایی های بهره برداران روستایی در جهت استفاده بهینه از منابع موجود و کنترل موثر بر نیروهای شکل دهنده نظام فعالیت کشاورزی رشد و تعالی می یابد. برنامه ریزی کشاورزی بیشتر به مسائل و مشکلات تولید و عرضه محصولات کشاورزی می پردازد و می کوشد ضمن در نظر گرفتن نیازهای غذایی جامعه و مسائل زیست محیطی، عملکرد اقتصادی کشاورزان را بهبود بخشد (شاه آبادی و همکاران، ۳۲:۱۳۸۹). موفقیت برنامه ریزی توسعه کشاورزی تابع دو مولفه سرمایه گذاری و بهبود شرایط بازار می باشد. این دو عامل تحقیقا در فعال سازی پتانسیل های بالقوه کشور و بکارگیری منابع مختلف از جمله منابع نیروی انسانی، ذخایر مالی و پولی، نهاده ها، ظرفیت های صنعت غذا و بخشی از صنایع مرتبط و نیازمند مواد خام کشاورزی کارساز هستند. به عبارت دیگر، زمینه سازی برای حضور و ورود سرمایه به بخش و تمایل سرمایه گذاران که از اصل سرمایه مهمتر است و نیز بسترسازی مناسب برای تعامل با مشتری در سطح بازارهای محلی، منطقه ای و بین المللی اصل مهمی در پایداری تولید است(http://www. mbazari.com) که در نهایت به توانمندی هایی در زمینه افزایش تولید و راندمان محصول، سازگاری و انطباق در برابر مخاطرات طبیعی و کاهش فشارهای زیست محیطی، بهبود شرایط بازار و فروش محصولات کشاورزی، کیفیت تولیدات، انتشار و اشاعه نوآوری و فناوری های جدید، دانش و مهارت حذف عوامل ناکارآمد از محیط کسب و کار کشاورزی، دسترسی به سرمایه و منابع اعتباری، دانش مالی و صرفه جویی در هزینه های کشاورزی، بهره مندی از خدمات و حمایت های دولتی، هم افزایی فکری و مشارکت مردمی و نگرش مثبت به فعالیت های کشاورزی از طرف بهره بردار منجر می شود.
در این میان، متغیرهای آب و هوایی (دما، بارش، دی اکسید کربن، مخاطرات طبیعی، بالا آمدن سطح دریا و…) به عنوان مبنایی تعیین کننده جهت رشد و توسعه بخش کشاورزی می باشد(McCarl, et al., 2001:1). فعالیت کشاورزی به دلیل وابستگی شدید به شرایط محیطی و زیستی، در برابر تغییرات اقلیمی حساس است(Zhu, et al.,2011:9). اثرات تغییرات اقلیمی بر بخش کشاورزی به طور مستقیم دگرگونی هایی را در وضعیت زمین، حجم آب، شدت خشکسالی، سرمازدگی، سیل، تگرگ و خسارت های ناشی از طوفان را بوجود می آورد. درواقع، تغییرات اقلیمی منجر به تغییرات درازمدت را در میزان آب، پایین آمدن کیفیت خاک، گسترش بیابان، بیماری و شیوع آفات در محصولات کشاورزی می گردد(Kurukulasuriya & Rosenthal,2003:3). ضمن اینکه، تغییرات اقلیمی بخش کشاورزی و بازار را وادار به تغییر در میزان تولید، قیمت و ترکیب محصولات، استفاده از نهاده، عرضه و تقاضای محصولات کشاورزی می کند(Nelson, et al.,2099:4).
موفقیت استراتژی های توسعه در بخش کشاورزی بستگی به بهبود دسترسی بهره برداران به بازارهای داخلی، منطقه ای و جهانی دارد. توانایی بالقوه یک واحد تولیدی بیشتر مبتنی بر سیاست ها و ترتیبات موجود در بازار آشکار می گردد (Manning, et al., 2000:28). شرایط بازار می تواند انگیزه ای قوی در افزایش بهره وری بخش کشاورزی بوجود آورد. برای مثال؛ دسترسی کشاورزان به بازارهای بین المللی، اشاعه فناوری های نوین، درجه بندی محصول، گسترش صنایع تبدیلی و فراوری محصول، دسترسی کشاورزان به قیمت های واقعی(Nossal & Gooday,2009:14)، افزایش درآمد و پس انداز، تخصیص بهینه منابع به عوامل تولید و گسترش سرمایه گذاری مجدد. این در حالی است که شرایط بازار به گونه ای است که بیشتر کشاورزان را در معرض نوسانات و اختلات قیمت و مقدار تولید قرار می دهد. که در این بین مکانیسم سیاست گذاری و تنظیم بازار می تواند ایمنی های لازم را در برابر خطرهای احتمالی فراهم آورد(European Commission,2009:4).
نوآوری، ابزاری مهم و کلیدی در توسعه بخش کشاورزی می باشد. نوآوری، فرایندی است که در آن محصولی جدید ارائه می گردد و یا روش های جدیدی از بازاریابی و شیوه های نوینی از کسب و کار در سطح سازمان به اجرا گذاشته می شود(Gray & Weseen,2008:2). بطورکلی، آن دسته از بهره بردارانی که در معرض نوآوری های کشاورزی قرار می گیرند، به طور مستقیم از پتانسیل افزایش محصول، کاهش هزینه های تولید، افزایش کیفیت محصول و پایداری تولید در برابر خطرهای احتمالی بهره مند می شوند(Alston,2010:29). مبحث نوآوری در بخش کشاورزی در برگیرنده مراحلی از ارائه محصولات و فرایندهای نوین (اکتشافات و تحقیقات کاربردی) و مراحلی که در آن محصولات و فرایندهای نوین مورد استفاده قرار می گیرد(انتشار، انطباق و تجاری سازی)، می باشد(Gray & Weseen,2008:2). معمولا میزان انتشار نوآوری در بخش کشاورزی را می توان با تلاش های نوآورانه یعنی تمایل بهره برداران به پذیرش نوآوری و اقدامات صورت گرفته جهت انتقال خلاقیت بهره برداری از نوآوری ارائه شده سنجید(Nossal & Lim,2011:4). شاخص های مورد نظر در این زمینه را می توان در توسعه تحقیقات پیشرفت تحصیلی، میزان سرمایه گذاری و رقابت اقتصادی(Spielman &Kelemework,2009:5) نحوه قیمت گذاری محصولات، تنظیم بازار، ویژگی های اجتماعی و زیست محیطی و… خلاصه نمود.
اهمیت سرمایه انسانی در روند توسعه توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در گذشته، شولتز(۱۹۶۱)، بکر(۱۹۶۴) و ولش(۱۹۷۰) و به تازگی رومر(۱۹۸۶)، لوکاس(۱۹۹۰) و استوکی(۱۹۹۳) نشان دادند که انباشت سرمایه انسانی می تواند در درازمدت رشد اقتصادی را در فعالیت های مختلف حفظ نماید(Fafchamps & Quisumbing,2000:1). سرمایه انسانی به مجموعه ای از دانش، مهارت ها، شایستگی ها و ویژگی های مندرج در افراد اطلاق می شود که دستیابی به رفاه شخصی، اجتماعی و اقتصادی را تسهیل می کند(Torrisi,2003:11). از نقش های سرمایه انسانی در بخش کشاورزی، بهبود توانایی های کشاورز جهت به حداکثر رساندن تولید می باشد(Parman,2009:4). تحقق این مهم در درجه اول نیازمند سرمایه گذاری گسترده در بخش آموزش و پرورش و سپس دسترسی آسان بهره برداران به اطلاعات، ارتقای دانش کشاورزان و دستیابی به فناوری های نوین در سطح مزرعه می باشد(Nossal & Gooday,2009:13-14).
در سال های اخیر، تاکید فزاینده ای بر ایجاد تواناهایی مالی جهت کمک به بهبود رفاه اقتصادی بهره برداران کشاورزی در کشورهای در حال توسعه شده است. توانایی مالی به مهارت بکارگیری سرمایه در شرایط خاص اقتصادی و دانش برقراری ارتباط با موسسات و نهادهای مالی می باشد(Mundy,2011:3). توانایی مالی، به توان و رفتار اقتصادی افراد در تخصیص بهینه منابع در شرایط خاص اقتصادی و میزان اطلاعات شخصی آنها از قوانین موسسات مالی و اعتباری اشاره دارد(Sharon, et al.,2005:3). توانایی مالی همچنین با دسترسی به اعتبارات و منابع مالی تحت تاثیر قرار می گیرد. با دسترسی به ابعاد گسترده ای از منابع مالی میزان پذیرش تکنولوژی های نوین در مزارع از جانب بهره برداران بالا می رود و کشاورزان در برابر تغییرات خارجی انعطاف بیشتری نشان می دهند(Nossal & Gooday,2009:14). بطورکلی، ویژگی های ریسک پذیر بودن سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، طولانی بودن مدت زمان دستیابی به سودآوری و سرمایه بر بودن زیرساخت های کشاورزی دولت را به عنوان یگانه مرجع توسعه در این بخش معرفی می نماید. دولت با اعمال سیاست های حمایتی و تصویب قوانین می تواند پشتیبانی خود را از بخش کشاورزی اعمال نماید. ابزارهای حمایتی دولت را در الف) سیاست های قیمت گذاری، ب) سرمایه گذاری و اعطای یارانه، ج) سیاست های مربوط به زمین کشاورزی، د) مدیریت منابع آب و اعمال سیاست های آبیاری، ج) سیاست های اعتباری و تنظیم بازار خلاصه نمود(Dev,2012:1). دولت به خصوص با ایجاد فضای باز اقتصادی و تجاری سازی و حذف مقررات محدودکننده صنایع و موسسات می تواند در رشد بهره وری بخش کشاورزی موثر واقع شود. حذف مقررات محدودکننده در فضای فعالیتی کشاورزی، انگیزه رقابت پذیری را بالا برده، انعطاف پذیری بازار را بیشتر می کند و ثبات بازار مالی را به همراه می آورد(Nossal & Gooday,2009:16).
کیفیت محصولات تولیدی از دیگر مولفه های توسعه بخش کشاورزی محسوب می شود. شرایط آب و هوایی، کیفیت محصولات تولیدی را تعیین(Stigter,2010:1) و ارزش افزوده بخش کشاورزی را تحت تاثیر قرار می دهد. دسترسی به حجم وسیعی از منابع آب، بهره برداران را در ارتقای راندمان محصول(Faurès & Santini,2008:10) و در بهبود کیفیت تولیدات کشاورزی یاری می رساند. ساختار مناسب خاک مکانیسم نفوذپذیری آب و جذب موادمغذی را تسهیل(Scott & Cooper,2002:4) و در ارتقای کیفیت محصولات کشاورزی موثر واقع می شود. منابع تجدید پذیری همچون؛ گونه های گیاهی، ارگانیسم های میکروبی و جانوران شرایط لازم جهت تولید مواد غذایی سالم و مرغوب را مهیا می سازند(European Commission ,۲۰۱۲:۱) و در ارتقای کیفیت محصولات کشاورزی مفید واقع می گردند. ضمن اینکه، اتخاذ فرایند فرآوری، درجه بندی و استانداردسازی می تواند به ویژگی های مختلف یک محصول نظیر؛ کیفیت(ظاهر، پاکیزگی و طعم) (Busch, et al.,2001:423) کمک نماید.
بطورکلی، فرایند مشارکت در خلق فعالیت های درآمدزا بسیار مهم و مثبت بوده است(Winters, et al., 2009: 1450) و نقش مهمی را در توسعه بخش کشاورزی ایفا می کند. مشارکت منجر به بکارگیری مکانیسم هایی شده است که پاسخ مطمئن تری به نیازهای مردم می دهد. این مکانیسم ها خط مشی های پیچیده ای از اقتصاد خانوار با ابعاد تولیدی، بهبود رفاه از طریق انباشت سرمایه(زمین، مهارت ها و زیر ساخت ها) یا چهارچوب قیمت گذاری، تحقیق و توسعه کشاورزی، سیاست های بازاری و دسترسی به اعتبارات ارائه داده است (Zezza, etal, 2009: 1298). منابع قدرت می تواند به دو شکل قدرت مردم و دولت مطرح باشد. اتکا به قدرت دولت به تنهایی نمی تواند توانمندی لازم را در برابر قدرت بازار فراهم و اقتصاد روستا را در برابرچالش های مختلف مقاوم سازد. قدرت مردم از طریق تعامل و مشارکت با یکدیگر در قالب تشکل های موثر در فرایند تولید، تجارت و اطلاعات بوجود می آید و می تواند نقش مکمل قدرت دولت را در برابر حوادث تحدید کننده اقتصاد کشاورزی داشته باشد.
ویژگی های شخصیتی، سازمانی پویا از خصوصیات درونی و سیستم های روانی مشخص کننده رفتار، افکار و احساسات می باشد(Houston et al.,2005:294). این ویژگی، مکانیسم روانی هدایت کننده رفتار(Kwon & Song,2011:89) و الگویی منسجم از عواطف، رفتار، شناخت، خواسته ها و انتظارات افراد در طول زمان و مکان می باشد(Revelle & Scherer,2009:1) که در سه خصوصیت منعکس می شود:
جنبه اول، نگرش است که گرایش و آمادگی برای پاسخگویی مطلوب یا نامطلوب نسبت به اشیاء، اشخاص، مفاهیم یا هر چیز دیگر تلقی شود(سعیدی، ۹۹:۱۳۸۲). جنبه دوم ادراک است که برداشت های متفاوت افراد را در موقعیت های مختلف بازگو می کند و جنبه سوم فرایند تصمیم گیری در افراد را پوشش می دهد و به تفکر منطقی و انطباقی افراد در موقعیت های مختلف می پردازد(Lucas-Stannard,2003:2). محققان درباره مکانیسم رفتار انسان عقیده دارند که اگر ارضای یک نیاز با مانع روبه رو شود گاهی نیروی نیاز تخفیف می یابد ولی تخفیف همیشه ابتدا به ساکن پیش نمی آید بلکه شخصی که با مانع روبه روست ممکن است ضمن درافتادن با آن به رفتار انطباقی نیز دست بزند. این رفتار برای غلبه بر مانع از طریق آزمون و خطاست. شخص ممکن است با آزمودن رفتارهای گوناگون، رفتاری را بیابد که تحقق هدف او را میسر می سازد یا تنش و فشار ناشی از مانع را کم کند. این مرحله را می توان تمایل قلبی فرد برای ساخته شدن و همسویی او با جریان توسعه تعبیر کرد که البته روالی مثبت در جهت ماندگاری تولید کننده در صحنه فعالیت های تولیدی است. در مقابل این حرکت، اگر شخصی در جهتی به کوشش خود ادامه بدهد که در آن موفقیتی نیست، ممکن است هدف هایی را جایگزین سازد که نیاز او را ارضا کند(ملک محمدی،۱۱:۱۳۸۶) و علایق کاری خود را در فعالیت های دیگری دنبال نماید.
۲-۱- ۲- عوامل نهادی
عوامل نهادی به خصلت رانتیر دولت با اتکا به درآمدهای نفتی در عرصه برنامه ریزی توسعه اشاره دارد. وقتی سخن از دولت های رانتیر و بررسی رابطه گفتمان آنها با عملکرد اقتصادی شان به میان می آید مهمترین نکته در میزان وابستگی به این نوع از درآمدهاست. با مشاهده این نوع سنخ از دولت ها که در مناطقی مانند خاورمیانه و آفریقا شاهد آن هستیم، در می یابیم که با توجه به ماهیتی نسبتا اقتدارگرا که در بسیاری از این دولت ها وجود دارد، همگی در یک نکته مشترکند و آن اینکه با بالا رفتن درآمدها گفتمان این دولت ها به سمت ماهیت اصلی یعنی اقتدارگرایی بیشتر میل می کند و عملکردشان در حوزه اقتصاد سیاسی به سمت تصمیم گیری های غیرعقلانی سوق می یابد(شیرخانی و خوش گفتار لامع، ۱۴۹:۱۳۹۱). بخشی از این تصمیمات غیر عقلایی در چگونگی تلقی برنامه ریزان از توسعه و توسعه کشاورزی رسوخ می کند و بخشی دیگر بر ساختار نظام برنامه ریزی و سیاست های اجرایی توسعه کشاورزی مستولی می گردد. نهادینه شدن چنین ساختاری در نهایت به عدم استقرار الزامات توسعه در بخش های تولیدی منجر می شود و خلاء این الزامات در بخش های تولیدی به عنوان عوامل بازدارنده توسعه معرفی می گردند که معلول الگوی رفتاری دولت های رانتیر در محیط برنامه ریزی توسعه می باشند.
۲-۱-۳- عوامل طبیعی
عوامل طبیعی عنصر بنیادین تولید و رکن اساسی توسعه بخش کشاورزی می باشد. عوامل طبیعی فراهم کننده طیف وسیعی از کارکردهای خدماتی هستند:
- تامین خدمات(آب، خاک، آب و هوا و منابع زیستی)
- تنظیم خدمات(ذخیره سازی کربن، کنترل مخاطرات طبیعی و آب و هوایی و عملیات زیستی)
- حمایت از خدمات(تشکیل خاک، تنوع ژنتیکی و زیستی)( Majesty,2011:4). ضمن اینکه، مخاطراتی را در قالب عوامل بازدارنده توسعه کشاورزی نظیر؛ تغییرات آب و هوایی، بی نظمی های بارش(Niyongabo,2004:9)، خشکسالی، سرمازدگی و یخبندان، تگرگ و سیل پوشش می دهد. کمبود رطوبت در خاک عامل محدودکننده رشد بهره وری بخش کشاورزی می باشد و عملکرد محصولات تولیدی را کاهش می دهد. خاک های کم عمق، سنگلاخی، سخت با افق های بی هوازی، شور و اسیدی محدودیت های شدیدی را در انتشار و توسعه مواد مغذی و آلی ایجاد می کنند. توپوگرافی خاک موانعی را در بکارگیری ماشین آلات کشاورزی و آبیاری محصولات تولیدی به وجود می آورد و فرایند فرسایش را تعیین می کند(Mueller, et al.,2010:603). کیفیت آب را عواملی همچون؛ نمک های محلول(شوری)، میزان سدیم و یون های سمی(کلرید، سولفات و بور) تعیین می کند(Lemon, et al.,2001:3) که هر گونه افزایش در ویژگی های مذکور اختلالاتی را در روند رشد گیاه ایجاد می کند. همچنین، عوامل طبیعی با نظامی از زیست شناسی مولکولی و ترکیبات میکرو ارگانیسم نیز شناسایی می گردد(Philippot, et al.,2007:250) و در این راستا با گونه های مفیدی از حشرات و بیماری و آفات خسارت زا همراه است.
۲-۲- چارچوب نظری
دولت از مهم ترین نهادهای بشری است که حضور فعال آن در طول تاریخ زندگی اجتماعی انسان روشن است. هزاران سال است که انسان برای تحقق نظم اجتماعی و سهولت زندگی خود و بهره مندی از امنیت داخلی و دفاع برابر دشمن، نهاد دولت را سامان داده است. دولت ها در این مدت، گاهی مردمی و گاه ضد مردمی بوده؛ گاه رفتار ظالمانه از خود نشان داده اند(رضایی، ۳۸:۱۳۸۳). در ابتدای دهه سوم سده بیستم که بسیاری از کشورها بویژه کشورهای در حال توسعه با بحران اقتصادی شدیدی مواجه شدند، دیدگاه شکست بازار در ایجاد تعادل های اقتصادی در میان اقتصاددانان مقبولیت بیشتری پیدا کرد و دولت ها به عنوان اداره کننده فعالیت های اقتصادی مطرح شدند. این امر سبب حضور چشم گیر دولت ها در عرصه فعالیت های اقتصادی در کنار تولید کالاهای عمومی و قانون گذاری شد. از سوی دیگر دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی به عنوان اصل مهم اقتصادی همواره مورد توجه دولت قرار داشته است(اسمعیلی و مهرابی بشرآبادی، ۳۶:۱۳۸۹). در این ارتباط، در ادبیات توسعه کشورهای در حال توسعه در مورد اهمیت دولت برای پیشبرد فرایند توسعه اقتصادی توافق کلی وجود دارد و به عنوان یکی از نیروهایی است که نقش زیادی در فرایندهای تغییر جوامع، از جمله در زمینه تغییر کشاورزی و روستایی ایفا می کند(شوکت فدایی و خلیلی، ۲۴:۱۳۸۹). این درحالی است که کارکرد دولت در بخش های اقتصادی همواره با نتایج و پیامدهای مثبت و مطلوبی همراه نمی گردد و دخالت دولت در مواردی موجبات ناکارآمدی و شکست برنامه های اقتصادی را فراهم می کند. برهمین اساس، صاحب نظران در تبیین این پدیده عمدتا دو دیدگاه یا پاسخ را مطرح نموده اند:
- دیدگاهی که ناکامی برنامه ریزی در کشور را ناشی از عوامل فنی یا به عبارت دیگر، ناشی از اشتباهات فنی سیاست گذاران و برنامه ریزان در انتخاب اهداف و ابزار اجرای این برنامه ها می داند؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:25:00 ب.ظ ]




امروزه برای برآورد هتروزیس،قابلیت ترکیب پذیری و حتی اجزای واریانس ژنتیکی افزایشی، غالبیت و اپیستازی، می توان از انواع طرحهای آمیزشی سودجست ( فرشاد فر،۱۳۷۷). در این طرحها انواع مختلف خویشاوندان به وجود می آیند.با به کارگیری این طرحهای آمیزشی و روش های آماری مناسب می توان اجزای واریانس را محاسبه نمود. طرحهای زیادی برای برآورد واریانسهای ژنتیکی پیشنهاد شده است :
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. طرحهای آمیزشی ناقص نظیر آزاد گرده افشانی و پلی کراس که در آنها واریانس ژنتیکی و GCA قابل برآورد است اما امکان برآورد SCA و واریانس غیر افزایشی به دلیل عدم شناسایی والد برتر از نتاج فراهم نیست.

 

    1. طرح های آشیانه ای که در آنها گروههایی از والدین به عنوان والد پدری با گروههایی به عنوان والد مادری آمیزش می یابند. استفاده از این طرح به اصلاح کنندگان اجازه می دهد تا واریانس های افزایشی و غالبیت را برآورد کنداین طرحها به طرحهای کارولینای شمالی معروف است.

 

    1. طرح آمیزش فاکتوریل که در آن گروه والد پدری با اعضای والد مادری در تمام حالات ممکن تلاقی داده می شوند. در این طرح تعدادی از والدین به عنوان تستر با والدین دیگر در جمعیت مورد آزمون تلاقی می یابند. با بهره گرفتن از این طرح قابلیت ترکیب پذیری و اجزای واریانس قابل برآورد است.

 

    1. معمول ترین روش طرح تلاقی دی آلل است که به طور گسترده توسط محققین استفاده می شود.

 

روش تلاقی دی آلل
هدف نهایی اکثر برنامه های به نژادی،افزایش تولید ازطریق بهبود ژنتیکی است.یکی از روش های تجزیه ژنتیکی که می تواند نحوه کنترل صفات مهم زراعی به خصوص صفات کمی را روشن سازد تجزیه تلاقی دای آلل می باشد.در این روش با بهره گرفتن از آماره های درجه دو مانند واریانس والدین،واریانس و کواریانس والدین می توان اجزای واریانس را برآورد نمود.علاوه بر این نتاج و اطلاعات به دست آمده از این روش می تواند برای پیش بینی عملکرد هیبرید های حاصل از والدین مختلف به کار رود.برتری این روش نسبت به روش های دیگر ژنتیک کمی این است که می توان در مدت کو تاهی به پرسشهایی از جمله نحوه کنترل صفت یعنی تعداد ژنهای کنترل کننده صفت،اثرات متقابل ژنی و اپیستازی در تظاهر صفت پاسخ دهد.علاوه بر این،کاربرد روش دای آلل در اصلاح نباتات می تواند در گزینش بهترین ترکیب شونده ها و تخمین هتروزیس در تولید هیبرید ها مورد استفاده قرار بگیرد. با بهره گرفتن از تجزیه دای آلل می توان ماهیت و تعداد پارامترهای ژنتیکی و ترکیب پذیری عمومی و خصوصی والدین و نتایج حاصل از آنها را تخمین زد. اصطلاح دای آلل در سال ۱۹۱۹ توسط اشمیت برای طرح فاکتوریل که در آن دو ژنوتیپ ماده در کلیه جهات ممکن با دو ژنوتیپ نر تلاقی می یابند پیشنهاد شد. امروزه اصطلاح دای آلل در موردی به کار می رود که در آن یک گروه n والدی در تمام جهات ممکن با هم آمیزش کنند و والدین هم به عنوان نر و هم به عنوان ماده به کار روند.دی آلل در اصل برای مطالعه صفات دیپلوئید است لذا کلمه دی آلل به معنی دو آللی است. اگر nژنوتیپ هموزیگوت در تمام جهات ممکن با هم آمیزش داده شوند مجموعه ای از تلاقی ها به وجود می آیند که اصطلاحاً تلاقی آلل نامیده می شود.تجزیه چنین تلاقی هایی را تجزیه دای آلل می گویند (فرشاد فر،۱۳۷۷).
گریفینگ در سال ۱۹۵۶ مدل دی آلل را به منظور بررسی عمل ژنهای کنترل کننده صفات کمی توسعه داد. وی بر اساس وجود یا عدم وجود والدین و تلاقی های معکوس در یک مجموعه دای آلل و نیز ثابت یا تصادفی بودن اثرات لاینها و بلوک ها روش های تجزیه آماری متفاوتی ارائه نموده است. در روش گریفینگ می توان واریانس ترکیب پذیری عمومی و خصوصی را بدست آورد. هر قدر واریانس ترکیب پذیری عمومی نسبت به ترکیب پذیری خصوصی بیشتر باشد نشان می دهد که صفت مربوطه بیشتر توسط عمل افزایشی ژنها کنترل می شود و هر قدر این نسبت کمتر باشد دلالت بر عمل غالبیت ژنها دارد . همچنین اثرات مادری و سیتوپلاسمی از طریق محاسبه d = xij-xji و آزمون (t=d/sd) در این روش قابل بررسی است. اگر در این آزمون مقدار t معنی دار شود، اختلاف بین تلاقی های اصلی و معکوس و همچنین دخالت وراثت سیتوپلاسمی تائید خواهد شد .علاوه بر این با مقایسه هیبرید های F1 با والدین می توان اثر هتروزیس را بررسی کرد.در مدل گریفینگ با بهره گرفتن از مدل های آماری مناسب اجزا ء واریانس مربوط به ترکیب پذیری خصوصی و عمومی برآورد شده و سپس این واریانس ها با توجه به مفروضاتی به واریانس افزایشی و واریانس غالبیت تبدیل می شوند.علاوه بر این در این روش براساس مواردی که در تجزیه شرکت می کنند چهار روش مقایسه ارائه شده است.
۱-والدین ،F1 ها و تلاقی های معکوس
۲- والدین و F1 ها
۳-F1 ها و تلاقی معکوس
۴-فقط F1 ها
در این روش ها ارزش ژنتیکی والدین بر حسب قابلیت ترکیب بیان می شود.لازم به ذکر است که بین دو مفهوم وراثت پذیری و ترکیب پذیری تفاوت وجود دارد یعنی ممکن است صفتی به خوبی منتقل شود یعنی وراثت پذیری بالایی داشته باشد اما با قرار گرفتن در کنار سایر آللها وضعیت خوبی نداشته باشد.
یکی دیگر از روش های تخمین ترکیب پذیری که از گیاهان مورد استفاده قرار می گیردروش پلی کراس است . در این روش تعدادی بوته از لاین های مورد آزمایش با هم کشت شده و گرده افشانی طبیعی بین آنها انجام می شود. ازخود گشنی بوته ها با کمک مکانیسم های طبیعی یا مصنوعی ممانعت به عمل می آید . ارزیابی بذور به دست آمده که مخلوطی تصادفی از آمیزش با سایر لاینها است در نسل بعد می تواند بیانگر GCA لاین مربوطه باشد (فرشاد فر،۱۳۷۷).
کوشش هایی برای ارتباط دادن اثرات GCA و SCA با میانگین نتاج هر والد و عملکرد هیبرید ها انجام شده است. در گوجه فرنگی همبستگی بالایی بین میانگین نتاج دو والد و اثرات GCA و نیز عملکرد هیبرید ها و اثرات SCA برای برخی از صفات کمی مشاهده شده است. این موضوع نشان می دهد که والدین با قابلیت ترکیب مناسب را می توان بر مبنای میانگین نتاج والدین انتخاب کرد .به نظر می رسد که گزینش هیبرید ها بر مبنای عملکرد خود آنها قابل اطمینان تر از گزینش بر مبنای اثرات SCA باشد. بررسی ها وجود ارتباط نزدیک میان نتاج والد و GCA ، و عملکرد هیبرید ها و SCA را تایید کرده است (کالو ،۱۳۸۰).
در رابطه با نحوه کنترل ژنتیکی صفات (پهلوانی و همکاران ۱۳۸۳،کوتجا، ۱۹۸۱) با استفاده ار تجزیه میانگین نسل ها نشان دادند که اثرات افزایشی و غالبیت در کنترل عملکرد دانه نقش دارند و میزان هتروزیس نسبت به والد برتر را ۲/۸ تا ۱۲۱ درصد در تلاقی های مختلف گزارش کردند.
(سانیتاو همکاران ۲۰۱۳) در بررسی ژرم پلاسم گلرنگ گزارش کردند، که اثرات افزایشی و غیر افزایشی توماً در کنترل صفات گلرنگ نقش دارند.
فصل سوم
مواد و روش
تهیه مواد گیاهی
در این تحقیق از ۱۰ ژنوتیپ گلرنگ زراعی ، Saffire، PI-537598، Quiriego-88، PI-250537 ، Leasf ، S-555 ، IL-111 ،S-541 ، Hartman ، و توده محلی داراب ۷ ، حاصل از مطالعات قبلی استفاده شد که در مطالعات مولکولی و مزرعه ای به ترتیب با نماد های P1 تا P10مشخص شده است.
آزمایشات مزرعه ای و انجام تلاقی ها
۱۰ ژنوتیپ انتخاب شده هر کدام در یک خط جهت انجام تلاقی ها در مزرعه دانشکده کشاورزی شیروان در اوایل اردیبهشت ۹۲ کشت شدند.اخته کردن در گلرنگ موقعی انجام شد که چند گل از غوزه خارج شده بود. برای انجام تلاقی ابتدا برگچه های دور غوزه (براکته ها ) با قیچی حذف شدند تا گلچه هانمایان شوند.گلچه های باز شده را از بیخ با انبرک (پنس مخصوص) کاملاً حذف و بقیه تنک شدند به طوری که۱۵-۱۰ گلچه باقی ماند. سپس با نوک انبرک بر قسمت گردن گلچه فشار وارد کرده و آن را کج نموده تا بشکند و نوک آن را با انبرک کشیده و حذف کرده تا کلاله و خامه نمایان شود.گل های اخته شده و گل های پدری را توسط کیسه های پارچه ای، کاغذی یا آلومینیومی پوشانده شد. روز بعد وقتی که خامه طویلشد، گل های اخته شده توسط گرده گل یا غوزه والد پدری مورد نظر بارور شدند و دوباره با کیسه پوشانده شدند.توجه شود که اخته کردن و انجام تلاقی در هوای گرم انجام نشود که موجب از بین رفتن دانه های گرده و بارور نشدن مادگی خواهد شد.این روش فوق العاده وقت گیر و دشوار است طوریکه یک تکنسین مجرب قادر به اخته کردن ۱۵-۱۰ غوزه در روز خواهد بود.در این روش در هر غوزه تنها ۱۵ گلچه اخته شدند (یزدی صمدی و عبد-میشاهی ،۱۳۷۵و نولز، ۱۹۸۹) .هیبرید های حاصل به همراه والدین در غالب طرح بلوک کامل تصادفی با ۳ تکرار در اردیبهشت ۹۳ درمزرعه آموزشی مجتمع آموزش عالی شیروان جهت داده برداری کشت شدند. صفات مورد نظر عبارتند از تعداد روز تا شروع گلدهی ،تعداد روز تا متوسط گلدهی، تعداد روز تا پایان گلدهی، فاصله تا اولین شاخه فرعی، تعداد شاخه های جانبی، تعداد طبق در بوته ،ارتفاع کل، وزن صد دانه، و عملکرد در واحد بوته می باشند.
بررسی مولکولی ژنوتیپ های گلرنگ
استخراج DNA ژنومی
۱۰ ژنوتیپ برای بررسی مولکولی با نشانگر ISSR مورد استفاده قرار گرفتند.در مرحله ساقه دهی (۱۰-۸ هفتگی ) برگها برای استخراج DNA مورد استفاده قرار گرفتند.برگها بلافاصله در ازت مایع قرار داده شدند.پس از انتقال به آزمایشگاه با ازت مایع پودر و در ۸۰- درجه سانتیگراد نگهداری شدند.
اندازه گیری کمیت و کیفیت DNA
برای اندازه گیری کیفیت و کمیت DNA از دو روش اسپکتروفتومتری و الکتروفورز ژل آگارز استفاده شد.در روش اسپکتروفتومتری جذب نوری محلول نوری رقیق شده DNA (به صورت ۱۵ میکرولیتر محلول استخراجی DNA +785 میکرولیتر TE ) در طول موج ۲۶۰ نانومتر اندازه گیری شد. در این طول موج مقادیر DNA به صورت زیر محاسبه شد.
۱OD= 50 ng/µl DNAدو رشته ای
در روش الکتروفورز ژل آگارز ۴ میکرولیتر از هر یک از نمونه های DNA به همراه یک میکرولیتر بافر بارگیری بر روی ژل آگارز ۵/۱ درصد در بافر TBA (0/5X)به مدت یک ساعت با ولتاژ ۷۵ ولت الکتروفورز شدند.سپس ژل با رنگ گرین ویوور رنگ آمیزی و عکس با بهره گرفتن از دستگاه UV ترانس ایلومیناتور مشاهده شد.
آغازگرهای ISSR
در این تحقیق ۱۰ آغازگر از منابع فانگ و رز (۱۹۹۷) و ناگاوکا و اوگی هارا (۱۹۹۷) انتخاب شد. برای رسم دندروگرام آنالیز بوسیله باندهای حاصل از ۵ پرایمر که تنوع خوبی داشتند انجام شد.مشخصات آغازگر ها در جدول( ۳-۱ )آمده است.
جدول ‏۳–۱:مشخصات آغاز گرهای ISSR مورد استفاده.

 

کد نام آغازگر توالی آغازگر دمایاتصال(سانتیگراد)
   
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:25:00 ب.ظ ]




ادیان و تناسخ

 

۱-۱-تناسخ در بستر تاریخ

«تناسخ»، که تعبیر دیگری از آموزه «انتقال روح» «Transmigration» است، به عنوان یک عقیده عمومی در بسیاری از نظام‌های اندیشه فلسفی و باورهای مذهبی در فضاهای وسیع جغرافیایی و تاریخی مطرح است. هرچند در زمان کنونی، این باور را نسبت به برخی جوامع مطرح می‌کنند، ولی شواهدی وجود دارند مبنی بر اینکه در برخی از دوره‌ها، در همه بخشهای جهان رشد کرده و به صورتهای گوناگون، در میان طوایف وحشی، که در اقصی نقاط کره‌خاکی ساکنند، رواج یافته است.
قطب‌الدین شیرازی می‌نویسد:
«گروه اندکی از قدما که از تحصیل و تحقیق، بهره کمی برده بودند به تناسخ اعتقاد داشتند».
(سهروردی، ۱۳۶۶، ص۴۷۶).
معروف است که فیثاغورث به تناسخ اعتقاد داشته است. کاپلستون مورخ فلسفه غرب از او به عنوان تناسخی نام می‌برد. (کاپلستون، جلد اول).
درباره او می‌خوانیم که فیثاغورث گفت: «آن سگ را مزن، زیرا من از او صدای دوست متوفای خود را می‌شنوم» (ویل دورانت، ۱۳۶۹، ص۴۲۶).
همچنین در تورات از اینگونه تحولات یاد شده است: [«کاموس»، پسر یکی از پادشاهان فنیقیه به صورت مار درآمد.] ( فلسفی، ۱۳۳۷، ص۱۲۳).
به دیگر سخن، اعتقاد به تناسخ از دیرباز در میان ملل و اقوام گوناگون مطرح بوده، به گونه‌ای که تقریباً در طول تاریخ بشر، همیشه گروه یا گروه‌هایی بوده‌اند که به تناسخ باور داشته، و برخی آن را از جمله اعتقاداتی دانسته‌اند که علاوه بر جنوب شرق آسیا، در اروپا نیز رواج دارد. تا جایی که حتی برخی آن را به همه مذاهب فکری نسبت داده. چنین گفته‌اند: «ما من مذهب الا وللتناسخ فیه قدم راسخ»
(شهرستانی، ۱۳۶۰، ج دوم، ص۹).
جان بی‌.ناس نیز در این باره می‌گوید: همه مذاهب عالم، از بدویان وحشی تا امم متقدم، که دارای فرهنگ متعالی‌اند، همه بیش و کم قدمی در راه عقیده به تناسخ برداشته (جان‌.بی.ناس، ۱۳۷۳، ص۱۵۵)

۱-۱-۱-ادیان دوره ماقبل تاریخ

این دوران شامل فرهنگهایی می‌شود که قبل از دوره نگارش بوده است و تاریخدانان کوشیده‌اند که از آثار به جا مانده در غارها، نقوش روی دیوار و وسائل زندگی و ابزار مورد نیاز، قضاوت‌هایی درباره طرز تفکر آنها داشته باشند.
این مورخان اظهار داشتند که:
“مردمان این فرهنگ‌ها، برخوردهای متفاوتی با امواتشان داشته‌اند. در حالت اول آدمیان دیرینه بر آنند که اموات نه فقط زنده و باقی هستند، بلکه دارای همان اشتیاق‌ها و حوایج ایام حیات هستند و بر همین اساس همراه با آنان اسباب و اشیاء قیمتی و اثاث البیت را دفن می‌کردند.
در مورد برخی از اموات، به نوعی احترام و قداست قائل بوده‌اند و بر آنها قربانی می‌کرده‌اند از روح آنها برای امور دنیوی مدد می‌گرفته‌اند. و در مورد برخی دیگر، بیم مزاحمت‌هایی را داشته‌اند و برای جلوگیری از مزاحمت‌های آنان، تدابیری می‌اندیشیده‌اند، مثلاً انبوهی از سنگ بر روی جسد مرده قرار می‌دادند یا بدن او را با طنابهایی محکم می‌بستند و یا اینکه مسیر بازگشت را پر از خار می‌کرده‌‌اند تا پای مرده به آن خارها گیر کند و تنواند بازگردد به جادو و طلسم و … برای دفع آنها متوسل می‌شده‌اند. در همان حال، برای استرضای خاطر آنها و خشنودی روح ایشان، بعد از دفن هدایایی به آنها تقدیم می‌کردند.»
پایان نامه - مقاله - پروژه
از جمله عقاید دیگری که دربارۀ اموات وجود داشته آن است که اشخاص بدخو و جفا کار بعد از مردن، همچنان دارای صفات موذی خواهند بود، از این رو به صورت شیاطین در می‌آیند؛ در صورتی که نیکوکاران جنبۀ تقدیس پیدا کرده در عالم اساطیر رفته و پهلوان‌های نامی شده تا به حدی که منزلت الوهیت پیدا می‌کنند.
این تحلیل نشان می‌دهد که آنها زندگی پس از مرگ انسانها، زندگی‌ای از نوع دیگری می‌دانسته‌اند، نه به صورت یک زندگی مجدد در قالب جسمی دیگر زیرا اگر آنها اعتقاد به تناسخ داشتند، نباید از مردگان خود ترسی داشته باشند و یا امید به آنها ببندند چون هم اکنون آنها را به صورت انسان یا حیوان دیگری، تزد خود می‌یافتند. نه ارواحی که غایب از دیدگان آنهایند و می‌توانند بر امور زندگی آنها مسلّط باشند. (جان بی‌ناس، ۱۳۸۶، ص۲۵-۲۳)

۱-۱-۲-تمدن و نحل باستان:

دوره ادغام قبایل پراکنده و تشکیل تمدنهای قدیمی است. دروادیهای نیل و فرات و در شبه جزیره‌های یونان و ایتالیا و … صدها قبیله و طایفه با هم گرد آمدند و امتهای بزرگ تشکیل دادند. از اتحاد عشایر شهرها و اتحاد شهرها، ملتهای واحدی ساخته شد که هر یک شاهی یا اتحادیه‌ای داشتند. ادیان ملّی هم جانشین عقاید پراکنده قبیله و عشیره شده است.
تقریباً این دوره ۲ الی ۳ هزار سال قبل از میلاد بوده است که در نقاط مختلف جهان ایجاد شده است.

۱-۱-۳-آفریقا- مصر

“بدون تردید تمدن مصر آنچنان تمدن کهنسالی است که هیچ یک از تمدنهای دیگر عالم بر آن سبقت نداشته است. مصریان در هزاره پنجم قبل از میلاد، برای تعین وقت و مساحت اراضی، از روش های علمی استفاده می‌کردند و در شهرها و دیه‌هاشان نظامات اجتماعی حکم فرما بود. مصر برای متفکران نخستین یونانی، سرزمین علم و معارف بود و مقصد دانش پژوهان. هندسه نخستین بار در مصر پدید آمد مردم دیگر جهان از مصریان آموختند که سال را به ۳۶۵ روز و ربع روز و ۱۲ ماه و ماه را به چهار هفته و هفته را به هفت روز، و شبانه روز را به ۲۴ ساعت تقسیم کنند. در زمینه معرفت مردمان مصر باستان معتقد بوده‌اند که انسانها با همین جسمشان، منتهی در عالم دیگر، زندگی می‌کنند، به همین سبب اجسادشان را مومیایی می‌کرده‌اند تا آسیبی نبیند و در مواردی، خدم و حشم یک شاه یا ارباب را با وی دفن می‌کردند تا در آن دنیا هم خدمتگزار وی باشند، اموال وی را هم دفن می‌کردند، تا در آن دنیا ثروتمند بماند.”
(الفاخوری، ۱۳۶۷، ص۱۴)، (جان بی‌ناس، ۱۳۸۶، ص۶۰-۵۷)، (ویل دورانت، ۱۳۷۶، ص۲۴۴-۲۴۱)
از این گونه عقاید هم نظریه تناسخ بدست نمی‌آید چون اگر قرار باشد روح در قالب جسم دیگری دوباره در دنیا زندگی کند دیگر به این همه تدارکات برای زندگی احتیاج نداشت که همراهش بفرستند. زیرا دوباره به همین دنیا برمی‌گشت و مثل دیگران زندگی می‌کند.
در اساطیر مصر باستان آمده است که : “روح انسان پس از مرگ، مسافرتی را به سوی دنیایی آغاز می‌کند و به راه می‌افتد، در انتهای درۀ طولانی نیل، در سر راهی منتهی به یک واحه می‌شود، که این واحه نزد ایشان سر حد فاصل بین جهان و دنیای مجهول است و از آن چون بگذرد در کوهستانها به آخر جهان می‌رسد، و پس از پیمودن زمین، در انتهای زمین، به زیر زمین و عالم ستارگان فرو می‌افتد. (جان بی‌ناس، ۱۳۸۶، ص۶۲-۶۱)

۱-۱-۴-دیانت از نظر مصری‌ها

در زمینه معرفت نظری به سبب طرز تفکر دینی، مصریان پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند. دیانت مصری از ادیان دیگر قدیم در تطور اندیشه بشری تأثیر بیشتری داشته است. مصریان نخستین ملتی بودند که میان خدایان ترتیبی قائل شدند و روابط خدایان و بشر را تعیین کردند. نخستین بار مصریان به حیات آخرت ایمان آوردند و مسأله ثواب و عقاب پس از مرگ را مطرح ساختند، و گفتند ثواب و عقاب اخروی نتیجه اعمالی است که در این جهان از ما سر می‌زند. و مصریان از این بابت بر انبیاء یهود سبقت گرفتند.
مهمترین چیزی که در دیانت مصری به چشم می‌خورد، یکی اعتقاد به خلود نفس است و دیگر مغایرت نفس با جسد،مغایرت نفس با بدن پایۀ دو حقیقتی شد که بعدها در فلسفه رواج یافت، بدین معنی که در جهان دو جوهر مادی دیگر جوهر روحانی است. (الفا خوری، ۱۳۶۷، ص۱۵)

۱-۱-۲-۳-قیامت از نظر مصری‌ها:

در میان اقوام و امتهای باستان، گویا مصر ساده‌ترین صورت تحول عقاید را جلوه‌گر می‌سازد، در طول زمانی دراز مبادی بسیط پرستش ارواح (آنیمیزم) و اعتقاد به اشیاء ممنوع شده (توتم پرستی)، به شکلی ساده، به «پولی تئیزم» (یا چند خدایی) منتهی گردید و بر همین اساس در آن کشور یک سلسله می‌بری اخلاقی و معنوی به وجود آورد.
یکی از الهه و خدایان مورد تقدس و احترام مصریان گاو بود. گاو از دیر زمان در نظر آنها موجودی مقدس و عظیم القدر می‌باشد که «اپیس» مقدس‌ترین و مشهورترین آنهاست.
از جمله کارهایی که کاهنان سود جو و حیله گر انجام می‌دادند این بود که: آنها از سادگی مردم آن سامان سوء استفاده نمودند و آنان را وا می‌داشتند که برای شادی و کامیابی روح تازه گذشته خود و نجات وی از چنگال بدبختی مرده، نامه‌ای را که انواع طلسمات در آن نقاشی شده و افسون و اورادی بر آن خوانده شده بود را به مبلغ گزافی خریداری کنند تا وسیله آمرزش در پیشگاه «اوزیریس» خدای مردگان شود. (جان بی‌ناس، ۱۳۸۶، ص۴۹-۴۶)
دو مسأله رستاخیز و سنجش اعمال نیز در دیانت مصری شکل مخصوصی به خود گرفته بود، مصریان را عقیده بر آن بود که «او سی ریس» یعنی نسل انسان، دوباره زنده می‌شود و همه گیاهان پس از مرگ زندگی را از سر می‌گیرند، انسان نیز می‌تواند بعد از مردن دوباره به زندگی باز گردد. اینکه جسد مردگان در خاک خشک مدت‌های درازی صحیح و سالم می‌ماند، از عواملی است که عقیده خلود را هزاران سال در مصر باقی نگه داشته است.»
( ابوالمعالی، ۱۳۷۶، ص۱۶۱)
فرید و جدی در دایره المعارف می‌نویسد:
“اعتقاد به عالم آخرت از عصر پیدایش انسان مسؤل، مطرح بوده و در طی زمان، خرافاتی بر آن اضافه شده است. «هربرت اسپنسر» جامعه شناس معروف می‌نویسد با این که انسانها، در آغاز پیدایش قدرت بر تفکر نداشته‌اند ولی در عین حال به فراخور استعداد، عالم پس از مرگ را ادراک نموده‌اند. ما با قبائلی در آفریقا برخورد نموده‌ایم که مرگ را نابودی ابدی و خاموشی مطلق می‌دانند، بنابراین از میان مردم فرار کردند و به غارهای وحشتناک پناه برده و در همان جا درگذشتند.
برخی از قبایل وحشی بر این باورند که زندگی پس از مرگ، تابع اعمالی است که بدن با رنج و زحمت انجام داده، پس اگر جسم آدمی متلاشی شود شخصیت او هم از بین می‌رود، و اگر بدن صحیح و سالم بماند، روحش در عالم آخرت ساکن می‌شود، و در این هنگام، بدن به بدترین وجه نابود خواهد گردید.
(وجدی، ۱۹۷۱، واژۀ آخرت)

۱-۱-۲-۴-در سومر و بابل و آشور:

هر چند مصر را در تکوین تمدن قدیم تأثیر بسزایی بوده است، ولی کانون مرکزی تمدن قدیم سرزمین بین‌النهرین است که به گاهوارۀ تمدن معروف است. پرتویی که از این کانون فروزان تأیید سر تا سر جهان آن روز را از یک سو تا یونان و روم و از دیگر سو تا خاور دور روشن ساخت.
تمدن بین‌النهرین تا عصر حجر فرا می‌رود. دانشمندان از آثاری که بدست آورده‌اند معتقد شده‌اند که تمدن سومری مهمترین رکن تمدن‌های آسیایی است. تمدن سومری مولود آب و خاک است. این دو عنصر برای کسانی که از ارتفاعات ترکستان آمده و در بین‌النهرین سکونت گزیده بودند، بهترین وسیلۀ معیشت کشاورزی بود. از گل‌ خانه‌ها بر آوردند و برای نوشتن لوحه‌های گلی ساختند. پس اگر سومریان معتقد شوند که آدمی از گل آفریده شده تعجبی نخواهد داشت. و هنوز هم این باور رواج خود را از دست نداده است.
«بین‌النهرین محل برخورد ملل مختلف بود. پس از آنکه سومریان در این ناحیه مسکن گزیدند و تمدنی بزرگ را پی افکندند، اقوام سامی الاصل عموری از جانب جزیره العرب- پس از نقل مکان‌های متعدد- به آن سرزمین در آمدند و در آنجا استقرار یافتند و سومریان را تحت سیطرۀ خویش کشیدند".
از آن پس بابل امتزاج تمدن‌های سومری و سامی گردید. (الفا خوری، ۱۳۶۷، ص۱۶)

۱-۱-۲-۵-آسیا- بابلی‌ها:

شهرها، حکومت‌ها، الواح و کتیبه‌ها، معابد و کاهنان در بین‌النهرین از زمانی قدیمی‌تر از مصر به ظهور رسیدند، لکن روحی که در جسم تمدن بابلی دمیده شد از کشور فراعنه قویتر و حقیقی‌تر و مادی‌تر بود، در آن سرزمین روزگار به سرعت تبدیل و تغییر حاصل می‌کرد و فکر بقا و ازلیت، قهراً در دِماغ آن قوم ایجاد نمی‌شد.
اوضاع و حوادث همیشه موقت و زودگذر جلوه می‌شد و هیچ چیز دوام و بقایی نداشت و بر همین اساس شهرها با یکدیگر به نزاع و جدال برخاستند و یکی بر دیگری غلبه می‌یافت تا این که بالاخره سلطنت سومری‌ها تأسیس شده و عاقبت در تمدن مهاجمان سامی به تحلیل رفت و نابود شد، و سلطنت‌های جدید به ظهور رسیدند که سرانجام، آنها نیز به دست جهانگیران ایرانی منقرض شدند.
خدایان سومریان:
نخستین مجموعه خدایان متعدد در عصر سومریان به ظهور رسید. اسامی این خدایان افزون از چهار هزار است که هر یک مظهر جزئی از مظاهر طبیعت شمرده می‌شدند.
در میان تمام این خدایان «ربه الارباب عشتر یا الهۀ مادر» معروفتر از همه شد و تقریباً مورد پرستش عام و خاص قرار گرفت و با آن که او را مادر کل می‌دانستند وی را به طبیعت «عذار» می‌شناختند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:25:00 ب.ظ ]




نورسی در چندین جای رسائل خود به‌نقد وحدت وجود ابن عربی پرداخته است.: «فالشیخ محی‌الدین قد نظر الی الروح من حیث ماهیت‌ها فحسب، ویری الاشیاء خیالا حسب مشرب وحده الوجود»: شخص ابن عربی چنان بر عالم روح تأکیددارند که چیزی نمانده سر از انکار عالم مادی درآورند.[۲۸۳]
او ابن عربی را هادی و مقبول دانسته است، اما او را در تمام آثارش هادی و مرشد نمی‌داند، به این خاطر که در بسیاری موارد بدون رعایت میزان و معیاری به سمت حقیقت حرکت کرده است اما با قواعد اهل سنت مخالفت می‌کند و برخی از سخنانش در ظاهر موجب گمراهی می‌شود. هرچند خود او به‌دوراز گمراهی است… ابن عربی درباره اینکه خواننده آثارش باید اهلیت داشته باشد، می‌گوید: «تحرم مطالعه کتبنا علی من لیس منا»[۲۸۴]: یعنی کسی که از ما نیست، خواندن کتاب‌های ما بر او حرام است.
۳-۲-۴ ضررهای وحدت وجود
بدون تردید می‌توان عواملی چون رویکرد اصلاح‌طلبانه و اوضاع اجتماعی آن دوره را به لحاظ آداب تربیتی در مخالفت نورسی با وحدت وجود مهم دانست. وی لمعه نهم کتاب اللمعات را با دعوت به ترک تصوف شروع می‌کند… (ازآنجاکه) اشکالات ظریف وحدت وجود را هرکسی نمی‌تواند ببیند و نیازی هم نیست، بنابراین خواندن این لمعه لازم نیست.[۲۸۵]
دانلود پایان نامه
وی وحدت وجودی‌ها را به درک صحیح تعالیم توحید و خداپرستی دعوت می‌کند و یادآور می‌شود: «أما مرتبه التوحید العظمی آلتی یراها بصراحه القرآن الاولیاء العظام اعنی الاصفیاء الذین هم اهل الصحو واهل وراثه النبوه، فانها مرتبه رفیعه عالیه جداً، اذ تفید المرتبه العظمی للربوبیه والخلاقیه الإلهیه»: مرتبه توحید بزرگ را به‌طور آشکار در قرآن و نزد اولیای بزرگوار یعنی اصفیا که اهل صحو و وراثت نبوی هستند و مقام والایی در ربوبیت و خلافت الهی دارند، می‌بینیم.[۲۸۶]
نورسی برای نابودی اصل وحدت وجود می‌گوید: القای مسئله وحدت وجود به انسان این عصر زیان جدی دربردارد؛ همچنان که اگر تشبیهات و تمثیلات از دست خواص به دست عوام یا از جاهل افتد، آن را حقیقت فرض و از آن تلقی طبیعت می‌کنند.[۲۸۷] بنابراین او قائل به سه زیان مهم وحدت وجود بدین شرح است:
زیان اول: مشرب وحدت وجود، عوام غافل به‌ویژه آن‌ها که به افکار مادی آلوده هستند، به انکار الوهیت به‌حساب عالم و مادیات می‌کشاند. به‌عبارت‌دیگر؛ مشرب وحدت وجود اگرچه به معنای انکار وجود کائنات در مقابل وجود خداست ولی هرگاه در دست عوام بیفتد، به انکار الوهیت می‌رسد. زیان دوم: وحدت وجود منکر ما سوی الله است و ثنایی و دوئیت را رد می‌کند و برای نفس اماره بلکه برای هیچ موجودی، وجود مستقلی قائل نیست و در این عصر که مفاهیم طبیعی و علمی در اذهان رسوخ جدی یافته است، مردم عوامی که تحت تأثیر وحدت وجودند، نفس خود را معبود قرار می‌دهند و غرور و خودبینی آن‌ها گسترش پیدا می‌کند. درواقع القای وحدت وجود به انسان‌هایی که توانایی الهه قرار دادن نفس خود رادارند، نفس اماره چنان بزرگ می‌شود که دیگر هیچ‌چیز به مقدار آن نخواهد رسید.[۲۸۸] زیان سوم: مسئله وحدت وجود موجب تصوراتی می‌شود که با تنزه، تقدس و وجوب وجود ذات حق‌تعالی سازگار نیست و محور تلقین‌های باطل می‌شود. به دیگر سخن وحدت وجود افکار و تصوراتی ایجاد می‌کند که شایسته ذات خداوند نیست.[۲۸۹]
۳-۳ معرفی اصطلاحات عرفانی موجود در رسائل النور
برخی شیخ و صوفی بودن و طریقت داشتن نورسی را انکار کرده‌اند. حتی خودش بارها در محکمه‌های مختلف صوفی و شیخ طریقت بودن، تشکیل و تبلیغ طریقت نقشبندیه و آموزش تصوف دادن خود را انکار کرده واصلی‌ترین دلیل خود را مناسب نبودن دوره خود برای ارائه مباحث تصوف و طریقت دانسته، بلکه مناسب برای آموزش حقایق ایمانی و نجات ایمان مسلمانان دانسته است.[۲۹۰] بااین‌همه بارها به‌فایده و سودمندی تصوف و عرفان اذعان، اقرار و تأکید کرده است؛ اما ازآنجاکه نسبت به تصوف سنتی دارای نظر خاصی بوده و آن را در مقابل هجوم فرهنگ غرب به جهان اسلام، به‌ خصوص فلسفه مادی غرب ناکافی و ناتوان می‌دانسته است و از طرف دیگر طبق قانون دوره مصطفی کمال (آتاتورک)، هرگونه تشکیلات مخفی، صوفیانه و آموزش طریقت ممنوع بود.[۲۹۱] در این دوره هیچ‌گونه تعلیم و ارشاد تصوف به‌صورت آشکار و علنی از وی دیده نمی‌شود، شاید نزدیک به واقعیت این باشد که حکومت اجازه هیچ‌گونه فعالیت صوفیانه را به نورسی نمی‌داده و از طرفی، خود یک نوع طریقت قرآنی خاص و نیرومند برای رفع نیازهای عصر خود ایجاد کرده است؛ بااین‌همه بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحات و موضوعات صوفیانه و عارفانه در رسائل النور تعریف و تشریح شده است. مباحث و موضوعاتی که در سنت عرفان و تصوف اسلامی پرکاربرد و پردامنه هستند. برای دستیابی به نکات و آرای عرفانی و نیز، به بازشناسی و معرفی مهم‌ترین این واژه‌ها و اصطلاحات که عبارت‌اند از: اصطلاحات: معاد، مقام، لوح محفوظ، فنا، لیله القدر، سیر و سلوک، عشق الهی، حقیقت محمدیه، اقطاب، کشف می‌پردازیم تا بتوان به هم سویی و یا عدم هم سویی آن‌ها با عرفان و تصوف رایج دست‌یافت.
۳-۳-۱ معاد
معاد در رسائل النور جایگاه مهمی داشته و به آن عنایت ویژه‌ای شده است. نورسی با الهام از «فَانظُرْ إِلَی آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ موت‌ها» (روم، ۵۰): پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند، در حقیقت خداست که به‌طورقطع مرده هارا زنده می‌کند و او بر هر کاری توانایی دارد. نورسی با تکیه‌بر نام‌های خداوند، معاد را به دوازده روش اثبات می‌کند. مثلاً با استناد به نام عدل خداوند می‌گوید: لازمه عدالت این است که به کار کسانی که در این دنیا پاداش لازم را نگرفته و یا به مجازات لازم نرسیده‌اند در آن دنیا رسیدگی شود.[۲۹۲] پیامبران قبل از پیامبر اسلام (ص) به‌اندازه وسیع و به‌طور مفصل به بیان حشر و قیامت نپرداخته‌اند، بلکه به علت اینکه ملت‌های آن‌ها در وضعیت ابتدایی و ساده بوده و لازمه حکمت ارشاد چنین بوده، با اجمال بیان کرده‌اند.[۲۹۳]
۳-۳-۲ مقام
مقام در لغت پایگاه، اقامتگاه، شأن و شوکت و در قرآن اقامه، وقوف و استقرار معنا می‌دهد (کهف، ۷۷) اما مقام در نزد عارفان، پس از آداب و مبادی خاص و تحمل سختی‌های لازم به دست می‌آید و به دست آورنده مقامی تا اعمال آن مقام را تکمیل نکند، به مقامی دیگر ارتقا نمی‌یابد، مگر بعد از برآوردن حق آن مقام. مقام اقامت است و هیچ‌کس جز به‌واسطه شهود اقامت خدای متعال به آن مقام نمی‌رسد. مقام؛ منزلت و مرتبتی است که بنده به‌وسیله آداب خاص و تحمل سختی و مشقت به آن می‌رسد. عزالدین کاشانی در «مصباح الهدایه» می‌گوید: «مراد از مقام مرتبه‌ای است از مراتب سلوک که در تحت قدم سالک آید و محل استقامت او گردد و زوال نپذیرد.»[۲۹۴] وی مقامات را ده مرحله دانسته و از باب ۳۵ تا ۶۱ تألیف خود به ذکر پاره‌ای از مقامات پرداخته و از توبه آغاز و به توحید ختم کرده است.[۲۹۵] در تعداد منازل و مقامات و ترتیب و نظم آن‌ها عبارات عارفان مختلف است. به‌عنوان‌مثال: ابونصر سراج (متوفی ۳۷۸) مراحل سلوک را هفت مقام می‌داند که با به ترتیب عبارت‌اند از: توبه و پرهیز، زهد، مقام فقر، مقام صبر، مقام توکل، مقام رضا.[۲۹۶]
هجویری در کشف‌المحجوب اول کسی که درباره ترتیب مقامات و گسترش احوال ژرف‌اندیشی کرد «سری السقطی» استاد و دایی جنید بغدادی بود که می‌گفت: هرکدام از انبیا مقامی دارند پس مقام آدم توبه بود.[۲۹۷]
نورسی هنگام سخن از «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» می‌گوید: «… بسم‌الله دارای جهت‌های مختلف ازجمله طلب یاری، تبرک، مهربانی و رأفت است و در آن موضوعات و اهدافی وجود دارد که نقطه اساسی و همانند فهرستی برای کل قرآن محسوب می‌شود و نیز در آن انواع مقام همانند: یکتاپرستی، تنزیه خداوند، ستایش، جمال، جلال، احسان و غیره وجود دارد.»[۲۹۸]
وی برای سالک مقاماتی همانند، مقام معرفت غیبی و بالاتر از آن مقام حضور و سلام قائل است.[۲۹۹]
نورسی مقامات را دارای ابهام و پیچیدگی می‌داند. وی علت فریب خوردن برخی از مردم در موضوع حضرت مهدی و مهدویت به خاطر ادعای مهدویت از سوی بسیاری و پذیرش آن‌ها از سوی برخی مردم را سردرگمی و پیچیدگی در مقامات می‌داند و نه کذب و دروغ مدعی مهدویت. «مهم‌ترین دلیل آن، وجود برخی مقامات اولیا است که در آن ویژگی‌ها و وظایف مهدی وجود دارد؛ و در آن نسبت‌ها و ارتباط‌های خاصی با قطب اعظم و با خضر وجود دارد. آن مقام‌ها برای اولیا، ارتباطی با برخی بزرگان به وجود می‌آورد تا اینکه به آن مقام‌ها، مقام خضر، مقام اویس و مقام مهدی گفته می‌شود و کسانی آن مقام یا جزئی از آن، یا سایه‌ای از آن را به دست می‌آورند و پیش خود فکر می‌کنند همان افراد معروف و مشهور هستند. یکی خیال می‌کند که خضر یا مهدی است یا قطب اعظم است.»[۳۰۰]
نورسی برخی مقام‌ها چون مقام توکل، رضا[۳۰۱] شکر[۳۰۲]، محبوبیت، نبوت[۳۰۳] و ولایت[۳۰۴] را نام‌برده است.
۳-۳-۳ لوح محفوظ
لوح در لغت صفحه‌ای است که بر روی آن می‌نویسند. نسفی درباره لوح محفوظ می‌گوید: بدان که لوح محفوظ عام است و لوح محفوظ خاص است. لوح محفوظ عام آن باشد که هر چیز در این عالم بود و هست و خواهد بود، جمله در وی مکتوب بود؛ و لوح محفوظ خاص آن بود که بعضی در وی مکتوب بود. چون این مقدمات معلوم کردی اکنون بدان که لوح محفوظ چهار است: اول جبروت است و جبروت لوح محفوظ عام است از جهت آنکه ماهیات موجودات جمله به‌یک‌بار در جبروت بودند و از وی پدید آمدند.[۳۰۵]
در لوح محفوظ یا ام‌الکتاب، مقدار و تعداد مخلوقات را که پنجاه‌هزار سال قبل از آسمان و زمین خلق شوند، نوشته‌شده است. در قرآن مجید فرموده است «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِیدٌ» (بروج، ۲۱) و «فِی لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ» (بروج،۲۲) نسفی می‌گوید: و هر چیز که در لوح محفوظ و کتاب خدای نوشته است درین عالم سفلی آن چیز ظاهر خواهد شد؛ و هر چیز که در لوح محفوظ و کتاب خدای نوشته است، هیچ‌کس را بر آن اطلاعی نیست.[۳۰۶]
ازنظر فلاسفه، عرفا و صوفیه لوح محفوظ همان نفس فلکی می‌دانند. ابن‌سینا و غزالی قائل هستند: عارف آنچه در لوح محفوظ است، می‌خواند. نورسی لوح محفوظ را شامل «کتاب مبین» و «امام مبین» می‌داند که تمام حوادث موجودات در این دو ثبت‌شده و این دو در لوح محفوظ است.[۳۰۷]: «امام مبین حکم فهرست و برنامه‌ها درخت خلقت را دارد، ریشه‌ها، شاخه‌ها و ترکه‌های آن درگذشته، آینده و عالم غیب امتداد دارد. امام مبین به این معنا، قدرت الهی را ثبت می‌کند و قانون اساسی پایه است. ذرات با حرکت و وظایف خود در اشیا با قانونی از آن قوانین و حکم‌هایی از آن‌ها، سازگاری دارد؛ اما کتاب مبین بیشتر از تأکید به عالم غیب، به عالم شهادت یعنی زمان حاضر تأکید دارد، همان‌گونه که به گذشته و آینده توجه دارد، بنابراین نامی برای قدرت و اراده الهی است به تعبیر دیگر، امام مبین قدر الهی و کتاب مبین قدرت الهی را ثبت می‌کند.[۳۰۸]
۳-۳-۴ لوح محو و اثبات
در نزد عارفان «وجود به‌شرط جزئیه مفصله متغیره، مرتبه اسم ماحی و اثبات است.»[۳۰۹] نورسی لوح محو و اثبات را لوح مستقل و نوعی از ثبت‌های لوح ازلی می‌داند: «لوح محو و اثبات، آن ثبتی است که لوح محفوظ بزرگ ثابت همیشگی را تغییر می‌دهد؛ و لوح کتابت و محو دارای دایره ممکنات یعنی اشیا پیوسته در معرض خطر به‌سوی مرگ و زندگی و به‌سوی فنا و وجود است.»[۳۱۰] نورسی تقدیرهای عالم غیب برای اهل کشف را وقوع مقید و وابسته به برخی شروط می‌داند که تأخیر در وقوع آن حادثه، به تأخیر در شروط است؛ و به تأخیر افتادن تقدیرهایی که اولیا اصحاب کشف از آن‌ها اطلاع دارند را مقدرات مطلق، بلکه به شروطی مقید دانسته که عدم ایجاد آن شروط، آن حادثه را ایجاد نمی‌کند، چون آن حادثه همانند اجل معلق است؛ و در لوح محو و اثبات که نوعی از انواع ثبت لوح ازلی است نوشته‌شده است بنابراین بسیاری از کشف‌ها به‌ندرت به لوح ازلی می‌رسد.»[۳۱۱] نورسی «الواح مثالی» را نوع دیگر و نمونه کوچکی از لوح محفوظ[۳۱۲] و لوح محفوظ را نمونه‌ای از عالم مثال و کسی را که حافظه‌ای قوی دارد، نمونه‌ای از لوح محفوظ می‌داند.»[۳۱۳]
۳-۳-۵ فنا
فنا واژه‌ای عربی و در لغت به معنای نیست و نابود شدن به کار می‌رود. در اصطلاح عارفان، فنا یعنی فنای بنده در حق که جهت بشریت بنده در جه ربوبیت حق محو می‌شود. یا به‌عبارت‌دیگر فناء سقوط اوصاف مذمومه است؛ و اینکه سالک هیچ‌چیزی جز خدای نبیند و جز او چیزی دیگری نداند و نفس خود را فراموش کند و همه‌چیز را در علم جز خدای به دست فراموشی بسپارد. در این هنگام کلماتی از قبیل: «اناالحق»، «لیس فی الدار غیر الله» و «لیس فی الوجود الا الله «گوید.[۳۱۴]؛ و یا «بقا» به قیام اوصاف محمود اشاره می‌کنند. فنای بنده از اوصاف و افعال مذموم، عدم آن اوصاف و افعال است؛ همچنان که فنای او از نفس خود و خلق، زوال احساس او به خود و به خلق است.[۳۱۵]
در نظر نورسی، بین فنا و اسمای الهی ارتباط و علاقه‌ای وجود دارد.: «دیدم که زوال و نابودی اشیا همان نو شدن برای آن شیء و برای امثال آن است، لذا نو شدن یک سرگرمی لذت‌بخش شبیه به نو شدن زیبایی حباب رود جاری زیر نور خورشید است. پس به‌یقین دانستم که زوال و نابودی اشیا، نو شدن برای تجلیات جمالی اسمای حسنی خداوند و برای فنا نیستند.[۳۱۶] بلکه برای بقا هستند.»[۳۱۷]
نورسی حب به بقا در انسان را فطری و آن را مرتبط با اسمای الهی می‌داند: «در درون هرکسی بدون اینکه متوجه آن باشد، عشق به بقا هست و به وجود مطلق کامل و بقای آن توجه دارد و حب بقا برای وجود، سایه تجلی‌ای از تجلیات نامی از نام‌های کامل مطلق است و برای همین محبوب است. هرچند این محبت فطری راه خود را فراموش کرده و به خاطر غفلت گم‌شده و عاشق بقای آینه‌شده است. بااین‌حال، «حسبنا الله و نعم الوکیل» آمد تا پرده کنار رفت و من با حق الیقین وجود لذت، بقا و سعادت را احساس کردم، دیدم و چشیدم بلکه بیش‌تر و کامل‌تر از آن‌ها، یقین و باور و ایمان من، به بقای باقی صاحب‌کمال و پروردگار واقعی من است که با بقای خود، حقیقت باقی بدون فنا برای من به حاصل شد و به‌وسیله شعور ایمانی دانستم که ماهیت من زیر سایه اسم ماندگار و جاوید بدون فنای او است.[۳۱۸] نورسی با تأکید بیشتر می‌گوید: ای فانی، بقای تو کافی است. تو بعد از فنای برخی از وجوه خود، در علم او مشهور و در شهود او آگاه هستی.[۳۱۹]
نورسی به‌طورکلی درباره فنا و بقا بر این نظر است که چون مخلوقات متعلق و مخلوق خداوند هستند، فنای کامل ندارند؛ و بین اشیا و اسما و صفات خداوند ارتباطی وجود دارد؛ آنچه برخی اصحاب کشف و متفکران افراطی حکم به وجود فنای مطلق می‌دهند، غیرواقعی و نادرست است، چون ذات، اسما و صفات خدای سبحان دائمی و همیشگی است، ناگزیر اهل بقا و باقی‌های موجود در علم بقا که آینه‌ها، جلوه‌ها، نقش‌ها و نشانه‌های خداوند هستند، قطعاً و ضرورتاً به سمت فنای مطلق نمی‌روند و در آن‌ها جلوه‌های ظاهری اسمای الهی باقی هستند که سایه وجود سرمدی را حمل می‌کنند و برای او حقیقت ثابت است که گویی نوعی سایه ثابت برای اسم باقی و ابدی است.[۳۲۰]
۳-۳-۵ لیله القدر
شب قدر شبی است که قرآن بر پیامبر نازل شد. در آنکه شب قدر کدام شب است اختلاف است. غالباً آن را در دهه سوم ماه رمضان می‌دانند. به نزد عارفان، لیله القدر شبی است باعزت و شرف که هر که در آن طاعت به‌جای آورد عزیز می‌شود. شبی است که سالک را به تجلی خاص مشرف می‌کنند تا به تجلی، قدر و مرتبه خود را نسبت به محبوب شناسد و آن‌وقت، ابتدای وصول سالک به‌عین جمع و مقام اهل کمال در معرفت است.[۳۲۱]
کاشانی می‌گوید: شب قدر از بین شب‌ها مختص به تجلی که در غیر آن شب نیست؛ اما اهل ظاهر آن را به برخی شب‌های رمضان اختصاص می‌دهند و بیشتر در ده روز آخر ماه رمضان. ولی اهل طریقت با شب خاصی مطابق نکرده‌اند، بلکه گفته‌اند در تمام شب‌های سال قرار دارد و ابن عربی بیان کرده که او شب قدر را در نیمه شعبان و غیره نیمه شعبان دیده است.[۳۲۲]
نورسی لیله‌القدر را یک‌شب و برتر از هزار ماه دانسته است.[۳۲۳] باآنکه برای ماه‌های حرام مانند رمضان و شعبان ارزش و فضیلت فوق‌العاده‌ای قائل است[۳۲۴] اما وی ضمن برشمردن حسنات آن[۳۲۵]، لیله القدر را شبی از شب‌های سال می‌داند که برای ادراک آن حرص و ولع و تمام سال تکاپو برای درک آن شب مبارک و پذیرش و همراهی با آن ضروری است. این سیر و سلوک یک‌ساله برای توفیق درک آن شب، مسلک بسیاری از طریقت‌هاست.
نورسی می‌گوید: با جدایی جسم مادی، ایجاد روح به تجرد و دیدن شب قدر باروحی که مقید به زمان نیست، روح گسترده می‌شود و گذشته و آینده نسبت به دیگر اوقات همانند زمان حاضر می‌شود.
همچنین علت برتری شب قدر از هزار ماه را ارتباط باقاعده جاری بین اهل ولایت و حقیقت به نام «بسط الزمان» می‌داند. نورسی حوادث فراوان را که برای اولیای صالح اتفاق می‌افتد، تأییدی می‌داند بر اعمال برخی که در یک دقیقه اعمالی به‌اندازه یک روز کامل انجام می‌دهد؛ و برخی اعمالی در یک ساعت انجام می‌دهند که اهمیت آن از انجام آن دریک سال کامل بیشتر است و برخی قرآن را در یک دقیقه ختم می‌کنند. وی با این قاعده، زمان معراج را حل می‌کند. زمانی که دقایقی بیشتر نبوده، اما در حکم سال‌های زیادی است[۳۲۶] و می‌گوید: مدت چندساعته معراج وسعت و احاطه و درازایی به‌اندازه هزاران سال دارد، زیرا (پیامبر) از طریق معراج وارد عالم بقا شد. عالم بقایی که چند دقیقه آن، هزاران سال این دنیا را شامل می‌شود.»[۳۲۷] نورسی حوادث مربوط به «بسط زمان» را که بین اولیا الله به‌وفور اتفاق می‌افتد، بیان کرده است.[۳۲۸]
۳-۳-۶ سیر و سلوک
سلوک در لغت عرب عبارت است از رفتن علی الاطلاق، یعنی رونده باید در عالم ظاهر سفر کند و شاید که در عالم باطن سیر کند؛ و به نزد اهل تصوف عبارت است از رفتن مخصوص و آن سیر الی الله و سیر فی الله است.[۳۲۹] ابن عربی سلوک عرفانی را دارای سه قسمت آغاز، وسط و پایان می‌داند و می‌گوید: توفیق سیر و سلوک دارای آغاز و وسط و پایان است؛ که آغاز آن اسلام یعنی انقیاد نهان کلی، میانه آن ایمان یعنی تصدیق پیغمبر کتابش و پایان آن اسلام با مراتب آن است.[۳۳۰]
سلوک طی مدارج خاص از سوی سالک راه حق برای رسیدن به مقام وصل و فنا. ازجمله مدارج آن: توبه، مجاهده، خلوت، عزلت، ورع، زهد، صمت، خوف‌ورجای، حزن، جوع، ترک شهوت، خشوع و تواضع است.[۳۳۱] نسفی در انسان کامل درباره سلوک آورده است: «… به نزدیک اهل تصوف، سلوک عبارت از رفتن مخصوص است و همان سیر الی الله و سیر فی الله است؛ و سیر الی الله نهایت ندارد و سیر فی الله نهایت ندارد…»[۳۳۲]
سیر و سلوک نزد نقشبندیه مهم و در خلوت صورت می‌گیرد. نورسی دراین‌باره از گلستان سعدی حکایتی نقل می‌کند که با این مضمون که عارفان برای نجات ایمان دیگران و خود، اما علمای مدارس تنها برای نجات خود تلاش می‌کنند.[۳۳۳] وی مدرسه رسائل النور را مدرسه شرعی می‌داند که واعظان را برای ورود در سیر و سلوک درس بزرگ دعوت می‌کند. نورسی حقیقت معراج را عبارت از سیر و سلوک و مقابله می‌داند. »[۳۳۴] از فواید سیر و سلوک و هدف آن، «نجات از وحشت تنهایی و احساس انس معنوی در زندگی دنیا و برزخ… و دور کردن اوهام و شبه‌ها از نفس است.»[۳۳۵]
۳-۳-۷ عشق الهی
عشق به کسر اول در لغت به معنی از حد خود گذشتن در دوستی و شیفته و دیوانه شدن از نهایت دوستی است. نزد اهل سلوک بذل همه‌چیز و تحمل همه‌چیز است. در نوشته‌های صوفیه درباره عشق الهی سخنان فراوانی هم به شعر و هم به نثر وجود دارد. ظاهراً رابعه عدویه اولین فردی است که درباره آن سخن گفته است.[۳۳۶] نسفی درباره جایگاه برتر عشق می‌گوید: ذاکران خداوند در دوجهان چهار مرتبه‌دارند. بعضی در مرتبه میل، بعضی در مرتبه ارادت، بعضی در مرتبه محبت و دسته آخر در مرتبه عشق هستند. این‌ها اهل تصوف هستند که با عروج خود به مرتبه عشق می‌رسند.[۳۳۷] نورسی موضوع عشق الهی را می‌ستاید، بلکه عشق را نتیجه و دلیل خلقت قرار می‌دهد و می‌گوید: «محبت جدی و عشق صادق که قلب عالم با آن می‌تپد، دلیلی است بر معشوقی دائمی و پایدار و همان‌طور که اگر چیزی در خود درخت نباشد، در میوه ظاهر نمی‌شود، عشق الهی هم که بر قلب انسان تسلط می‌یابد، میوه عالم هستی است که عشقی خالص و محبتی صادق را با اشکالی گوناگون، در تمام خوان عالم قرار داده و با شکل‌های گوناگون آشکار کرده است و این عشق و محبت از محبوبی ابدی و پایدار سخن می‌گوید.»[۳۳۸] «… برای این‌که از چیزی محدود و متناهی، الواحی نامحدود و لایتناهی؛ و از یک شخص، اشخاص بسیار؛ و از یک حقیقت، حقایق فراوان نشان بدهند، در نسبت با آن عشق مقدس الهی و مبتنی بر آن راز قائم بالذات بودن، هستی را عموماً و پی‌درپی با تجلیات خود تازه، نو و متحول می‌کند.»[۳۳۹]
۳-۳-۸ حقیقت محمدیه
از موضوعات و آموزه‌های مهم، کلیدی و قابل‌بحث عرفان اسلامی و از اعتقادات عارفان و صوفیان که ریشه در انسان کامل دارد حقیقت محمدیه است. مراد از آن به‌اصطلاح متصوفه و عرفا، ذات احدیت به اعتبار تعین اول و مظهر اسم جامع الله است.[۳۴۰] حقیقت محمدیه از آموزه‌هایی است که در بحث انسان کامل موردبحث و بررسی قرارگرفته است. در جامع الاسرار آمده است که قطبیت کبری که مرتبه قطب الاقطاب است همان باطن نبوت محمد (ص) و خاتم الاولیاء و قطب الاقطابی جز همین باطن خاتم الاولیاء نیست.[۳۴۱] (جامع الاسرار ص ۳۸۴.) در نص النصوص آمده است حضرت محمد (ص) بزرگ‌ترین، عظیم‌ترین موجودات و مخلوقات ازنظر صورت و معنا است. ازلحاظ مقام و مرتبت اشرف انبیاء و رسل است. صورت حق، سایه او و خلیفه اوست.[۳۴۲]
ابن عربی آن را با عنوان حقیقه الحقایق به معنای تعین اول از ذات الهی که اسم اعظم و جامع تمام اسما است و از آن تمام عوالم به ظهور رسیده است نام می‌برد.[۳۴۳] عارفان اسم جامع الله را که همان انسان کامل است، حقیقت اصلی و باطنی رسول اکرم (ص) می‌دانند. آن‌ها حقیقت محمدیه را امری ازلی و ابدی می‌دانند که در صقع ربوبی جای دارد و در هر عصر و زمانی و طبق ضرورت شرایط زمانی و مکانی به شکلی جلوه می‌کند؛ و یکی از انبیای الهی به ظهور می‌رسد و این مسیر تکاملی در ظهور آن حقیقت ادامه می‌یابد تا زمان ختمی که به شکل کامل در شخص عینی و بدن عنصری پیامبر (ص) تجلی‌یافته است. لذا تمام انبیای از اصل و ریشه واحدی بوده و باهم تفاضل طولی دارند تا اینکه نوبت به رسول (ص) می‌رسد که با آن حقیقت مطابقت کامل دارد و در اصل آن حقیقت، حقیقت باطنی او است.[۳۴۴]
حقیقت محمدیه یعنی اینکه پیامبر (ص) اول مخلوق خداوند، از نور خلق‌شده و تمامی مخلوقات از او خلق‌شده‌اند. وی غایت و نتیجه مخلوقات است از حیث مرتبه نبوت و رسالتش در ادوار و اعصار متمادی به‌صورت رسولان و انبیای از آدم گرفته تا خاتم ظاهر گردیده و با ظهور شخص محمد عربی (ص) که اکمل و افضل انبیای و رسل خاتم ایشان است و شریعتش ناسخ تمام شرایع هست، انقطاع و خاتمه پذیرفته است؛ بنابراین تمام انبیای از آدم تا عیسی مظاهر آن حقیقت و نواب و ورثه او هستند چون مقام نبوت برای حقیقت محمدی متحقق بود درحالی‌که هنوز آدمی وجود نداشته است.[۳۴۵] عبدالکریم جیلی در کتاب انسان کامل حقیقت محمدیه را اصل تمام مخلوقات خدا قرار داده است.[۳۴۶]
نورسی از مدافعان سرسخت حقیقت محمدیه است: وی حقیقت محمدیه را چراغ و روشنایی تمام جهانیان و حضرت محمد (ص) را محور فخر و بزرگی انسانیت و انسان کامل حقیقی می‌داند که انسان‌ها را به خدا دعوت می‌کند…»[۳۴۷] نورسی درباره حضرت محمد (ص) به‌عنوان انسان کامل، جامع و تکمیل‌کننده، علت آفرینش آسمان‌ها، علت نهایی و میوه آن است.[۳۴۸] «بدون تردید میلیاردها اهل ایمان تأیید و تصدیق می‌کنند که حقیقت محمدیه، بذر اصلی و علت آفرینش هستی و کامل‌ترین ثمره آن است».[۳۴۹] دلیل این عقیده نورسی حدیث قدسی: «لولاک لما خلقت الأفلاک»: یعنی اگر محمد (ص) نبود، خداوند خلق را نمی‌آفرید…[۳۵۰]
نورسی حقیقت محمدیه را از عقیده‌های مسلمین و برگرفته از نصوص قرآنی می‌داند که پس از وفات رسول (ص) هم بر انسان فرود می‌آید، پس با خودش زمزمه می‌کند: زمانی که در حالت تأثر و تأسف بودم، ناگهان نوری از جانب حقیقت محمدی به فریادم رسید، همان‌طور که به فریاد هر مؤمنی می‌رسد و دردش را دوا می‌کند، ازاین‌رو حزن و اندوه بی‌حد من به سرور و شادی بی‌نهایت تبدیل شد».[۳۵۱]
۳-۳-۹ اقطاب
عبدالرزاق کاشانی قطب را آن یگانه‌ای می‌داند که موضع نظر خدا در هرزمانی است و او بر قلب اسرافیل (ع) است. جمع قطب و آن رهبر بزرگ اهل طریقت و حقیقت است. قطب کسی است که اهل حل و عقد بوده و از اولیای الله است و خدا، طلسم اعظم بدو عنایت می‌فرماید. قطب در عالم وجود به‌منزله روح است در بدن، در تعریف دیگری، قطب از مردان خداست که ارشاد و هدایت خلق بدو واگذارشده و مدار متصرفات او از عرش تا فرش است.[۳۵۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:24:00 ب.ظ ]