مدل جامع هیلز و همکاران[۱۴۲]
این مدل توسط هیلز، شریدر و لومپکین (۱۹۹۹) ارائه شده و بر پایه ادبیات خلاقیت و روانشناسی میباشد.پایه آن از تئوری شومپیتر که کارآفرینی را فرایند تخریب خلاق میداند که با نوآوری تعادل بازار بر هم میزند و این امکان را به کارآفرین میدهد که به کسب سود بپردازد. این مدل که بر اساس مدل لانگ و مک مولان است و همان مفهوم را میرساند، شامل پنج مرحله زیر می باشد :
آماده سازی[۱۴۳]، خواب روی مسئله [۱۴۴]، بینش [۱۴۵]، ارزیابی [۱۴۶]، بسط و پیچیدگی[۱۴۷]
شکل ۲‑۱۳: لامپکین و همکاران، ۲۰۰۴
نهفتگی
بصیرت
هورا!
مشکل حل شد
ایده منتشر شد
ارزیابی
باجزئیات شرح دادن
آمادگی
دستیابی به اطلاعات
آگاهی
هوشیاری
درک
تشکیل
مدل شین و ونکاتارامان[۱۴۸]:
شین و ونکاتارامان (۲۰۰۰) بیان کردند که یافتن، ارزیابی و استخراج فرصتها ویژگی تعریف شده در زمینه کارآفرینی است. یک مدل فرایند تشخیص فرصت پیشنهاد شده که بر پایه دریافت ایده و ارزیابی بنا شده است[۱۴۹]. بر پایه یک نظریه روانشناسی کلاسیک خلاقیت(والز،۱۹۹۶)[۱۵۰] ، مدل تشخیص فرصت به عنوان یک فرایند مرحلهای به تصویر کشیده میشود که شامل یک فاز اکتشاف شامل آماده سازی، پرورش و بینش و فاز شکل گیری شامل ارزیابی و به جزئیات پرداختن است. یک ویژگی کلیدی این مدل عمومی تشخیص فرصت، ماهیت تکرارپذیر آن است. تشخیص فرصت محدود به یک بیان “آها"ی خالی نیست؛ بلکه یک فرایند تکراری است که از طریق آن نگرشها اندیشیده میشوند، اطلاعات جدید جمع آوری میشود و مورد مطالعه قرار می گیرد، و دانش در طول زمان ایجاد میشود. در این مسیر یک ایده کسب و کار باید برای یک فرصت که ارزش افزوده برای شرکت ایجاد کند شکل بگیرد(تیمونز۱۹۹۴)[۱۵۱].مدل بر پایه خلاقیت تشخیص فرصت، به چندین دلیل برای تشخیص فرصت کارآفرینانه تناسب یافته است. اول اینکه کارآفرینی به ویژه در مراحل اولیه آن یک فرایند معلولی است، ماهیت بازگشت پذیر خلاقیت، فعالیتهای پس و پیشینی که کارآفرین غالبأ در تلاش برای به چنگ آوردن یک مفهوم پدیدار شونده کسب و کار با آنها درگیر است را با هم جفت میکند[۱۵۲]. دوم اینکه این مدل از سایر مدلهای خلاقیت متمایز است زیرا اصولأ برای توصیف یک فعالیت در سطح انفرادی به کار میرود، در حالیکه سایر رویکردهای خلاقانه اساسأ استفاده از تکنیکهای خلاقیت در سطح گروهی در زمینه سازمانهای تأسیس شده را مد نظر دارند[۱۵۳].
فرایندی برای یادگیری و کشف فرصتها، کربت۲۰۰۷
کشف فرصت های کارآفرینی مستلزم آن است که افراد علاوه بر دانش قبلی، تواناییهای شناختی نیز داشته باشند که به آنها کمک می کند که از دانش موجود استفاده کرده و از آن بهره برداری نمایند می دهد(کربت، ۲۰۰۷)(همان منبع). این مدل به ارتباط بین تشخیص فرصت و یادگیری می پردازد. بر اساس یک کار تجربی و دیگر اطلاعات جمع آوری شده از ۳۸۰ شرکت حرفه ای فن آوری، مدل صفحهی بعد تبین شده است. چگونه به دست آوردن و تبدیل اطلاعات و تجربه (به عنوان مثال، یادگیری) به منظور شناسایی فرصت ها امری بسیار مهم است. پس از تجزیه و تحلیل داده های تجربی، این مدل بر توسعه مفهوم آموزش تاکید دارد و اینکه چگونه و به چه شیوه ای افراد یاد بگیرند که توانایی خود را برای شناسایی فرصت های کارآفرینی اثرگذارتر کنند.
سرمایه انسانی عمومی
انتقال اطلاعات
سرمایه انسانی خصوصی
تملک اطلاعات
تعداد فرصت های تشخیص داده شده
شکل ۲‑۱۴: تعداد فرصت های تشخیص داده شده؛ کربت، ۲۰۰۷
مدل روبرت بارون[۱۵۴]:
کارآفرینان چگونه به شناسایی فرصت ها برای سرمایه گذاری کسب و کار جدید میپردازند؟ یک احتمال قوی آن است که آنها با بهره گرفتن از چارچوب شناختی، فرصت ها را شناسایی می کنند، آنها با بهره گرفتن از تجربیاتشان و همچنین استفاده از چارچوب شناختی به ارتباط دادن بین رویدادهای به ظاهر غیرمرتبط و یا روندهای جهان خارجی میپردازند. به عبارت دیگر، آنها با بهره گرفتن از چارچوبهای شناختی بین تغییرات در فنآوری، جمعیت شناسی، بازار، سیاستهای دولت و عوامل دیگر ارتباط برقرار می کنند(بارون،۲۰۰۷)(همان منبع). درک آنها پس از عوامل بالا نشان میدهد ایده برای محصولات و یا خدمات، ایده جدید است که میتوان به طور بالقوه گزینهای برای سرمایه گذاریهای جدید باشد یا نه. شناسایی فرصتهای کارآفرینی از جهات مختلف مفید است،اول یکپارچه سازی به یک چارچوب اساسی کمک می کند تا نقش مهمی را در شناخت فرصت بازی کنیم، در گیر شدن و جستجوی فعال برای فرصت، هوشیاری به آنها و دانش قبلی از یک صنعت یا بازار. علاوه بر این، به شرح روابط متقابل بین این عوامل نیز می پردازد (به عنوان مثال ، در جستجوی فعال ممکن است که هوشیاری بسیار بالا لازم شود) . دوم، دیدگاه های تشخیص الگو کمک می کنند که چرا برخی از افراد به شرح وضعیت میپردازند، اما برخی دیگر، به شناسایی فرصت ها میپردازند. سوم، این چارچوب نشان میدهد روشهای خاص هست که در آن کارآفرینان را میتوان آموزش داد که بهتر عمل کنند در شناخت فرصت(همان منبع)
اتفاقات، تغییرات در دنیای خارجی
تغییر در تکنولوژی
تغییر در بازار
تغییر در صنعت
تغییر در سیاست ها-حکومت
قوانین
هوشیاری کارآفرینانه
درک و تفسیر از راه ها
جستجویفعال
تجربه، دانش،تعهد به ایجاد
یافتههایممکن برایکسبوکار جدید،پالایش فرصت
الگوهایکهکالایجدید وخدمات
جدید را معرفی می کنند،پالایش و فیلتر فرصت ها
الگوهایمشاهده شدهدرایناتفاقات و تغییرات
الگوهایکه کالاهای جدید را پیشنهاد می دهند
شکل ۲‑۱۵: مدل تشخیص فرصت روبرت بارون، ۲۰۰۷