بخش سوم:سوابق پژوهش های انجام شده پیرامون موضوع
الف- تحقیقات انجام شده در داخل کشور:
نصیری پور و دیگران(۱۳۸۷) تحقیقی با عنوان (رابطه هوش عاطفی با سبک رهبری در مدیران بیمارستانهای تامین اجتماعی شهر تهران انجام دادهاند .سوال این پژوهش، بررسی رابطه هوش هیجانی با دو سبک رهبری تحولی ومبادله ای بوده است .این تحقیق بر روی نمونه ای با حجم ۱۳۵نفر از مدیران بیمارستانهای تامین اجتماعی شهر تهران اجرا شده است.داده های جمع اوری شده با ضریب همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است.نتایج نشان داده است که بین هوش عاطفی و سبک رهبری تحولی رابطه معنا دار و مثبت وجود داردولی بین هوش هیجانی و سبک رهبری مبادله ای رابطه ای مشاهده نگردیده است.
گل پرور ودیگران(۱۳۸۳)تحقیقی با عنوان (رابطه هوش هیجانی ومولفه های ان با پیشرفت گرایی شغلی در بین کارگران کارخانهها و صنایع انجام دادهاند. در این پژوهش به بررسی این فرضیه که بین مؤلفه های هوش هیجانی با پیشرفت گرایی شغلی رابطه وجود دارد،پرداختند .این تحقیق بر روی ۳۰۰نفر از کارگران شاغل در کارخانهها وصنایع مستقر در شهرک صنعتی مورچه خورت اصفهان به اجرا درامد و ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه هوش هیجانی بار_ان و پرسشنامه پیشرفت شغلی کویین دام (۲۰۰۵)بوده است وبا استفاده از ضریب همبستگی پیرسون ،تحلیل رگرسیون وتحلیل معادلات ساختاری بررسی وتحلیل شده ونتایج نشان داد که بین کلیه مؤلفه های هوش هیجانی با پیشرفت گرایی شغلی در حد قابل توجهی رابطه مثبت وجود دارد.
زینی وند (۱۳۸۷) پژوهشی را با عنوان رابطه هوش هیجانی و عملکرد دبیران متوسطه شهرستان جویبار انجام داده است .هدف این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی و عملکرد دبیران میباشد. جامعه اماری این پژوهش کلیه دبیران متوسطه شهرستان جویبار بوده که از این تعداد ۱۸۶ نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.ابزار سنجش در این پژوهش دو پرسشنامه بوده است،که یکی پرسشنامه برادبری و گریوز ودیگری پرسشنامه عملکرد دبیران میباشد.برای تحلیل داده ها از روش های آماری ،جداول و نمودارهای فراوانی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که بین مؤلفه های خوداگاهی و عملکرد دبیران رابطه معناداری وجود دارد.همچنین بین مؤلفه های خود مدیریتی ،آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه و عملکرد دبیران رابطه معناداری وجود دارد.
یوسفی (۱۳۸۵)تحقیقی با عنوان رابطه هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی در دانشجویان دانشگاه آزاد واحد یاسوج انجام داده است.هدف این پژوهش: ۱) بررسی تفاوتهای دوجنس در هوش هیجانی ومهارتهای ارتباطی ۲) پیشبینی مهارتهای ارتباطی از طریق هوش هیجانی امکان پذیر است . این تحقیق بر روی ۱۳۱دانشجوی دانشگاه آزاد یاسوج اجرا شده است. برای بررسی همبستگی بین هوش هیجانی ومهارتهای ارتباطی ازهمبستگی پیرسون استفاده شده و به منظور پیشبینی مهارتهای ارتباطی وزیر مقیاسهای آن با بهره گرفتن از هوش هیجانی ، از روش تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج نشان داد که هوش هیجانی حاصل از گزارش شخصی افراد بامهارتهای ارتباطی وزیر مقیاسهای وابسته به آن رابطه دارد واین مهارتها را به صورت مثبت و معنادار پیشبینی میکند یافته دیگر این پژوهش حکایت ازعدم تفاوت معنا دار بین عملکرد دو جنس در نمره های حاصل از پرسشنامه هوش هیجانی است.
حافظیان (۱۳۸۷)در پژوهشی به بررسی رابطه ی بین مؤلفه های هوش هیجانی مدیران و عملکرد کارکنان در دانشگاه های استان مازندران پرداخته است .روش پژوهش توصیفی –همبستگی بود.جامعه آماری شامل ۱۱۰ مدیر و ۱۴۷۲نفر از کارکنان دانشگاه آزاد و غیر انتفاعی استان مازندران بود که از بین آن ها تعداد ۸۶ نفر از مدیران و ۳۴۴ نفر از کارکنان به عنوان نمونه انتخاب شدند.برای توصیف داده ها از آزمون t تک گروه ،ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.نتایج نشان که بین مؤلفه های هوش هیجانی مدیران و عملکرد کارکنان رابطه وجود دارد.در بین مؤلفه ها خودمدیریتی و آگاهی اجتماعی تاثیر مستقیم و خوداگاهی و مدیریت رابطه تأثیر غیر مستقیم برعملکرد کارکنان دارند.
ترابی(۱۳۸۲) در پژوهشی به بررسی رابطه هوش هیجانی و عملکرد مدیران پرداخته است .ترابی در پژوهش خود به این نتیجه رسید که بین مؤلفه های هوش هیجانی (خوداگاهی،انگیزش و مهارت های اجتماعی ) و عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود دارد.اما بین دو مؤلفه دیگر(همدلی و خودگردانی ) با عملکرد مدیران رابطه معناداری وجود ندارد.
دارایی(۱۳۸۳)پژوهشی پیرامون موضوع بررسی مقایسه ای تأثیر هوش عاطفی بر کامیابی مدیران مالی و غیر مالی انجام داده است.فرضیه های این تحقیق عبارتند از:۱ بین هوش عاطفی و کامیابی مدیران رابطه وجود دارد.۲ مدیران مالی هوش عاطفی پایین تری نسبت به مدیران غیر مالی دارند.نتایج حاکی از این است که بین هوش عاطفی و اجزای آن با کامیابی مدیران رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد.همچنین هوش عاطفی مدیران مالی پایین تر از هوش عاطفی مدیران غیر مالی است.
معتمدی (۱۳۸۶) در پژوهشی به مقایسه خودکار آمدی و سلامت روانی دردانش اموزان عادی و تیز هوش پرداخته است . پرسش اصلی این پژوهش این است که آیادانش اموزان عادی و تیز هوش در مولفه های خودکار آمدی با یکدیگر تفاوت دارند ؟ جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان سال اول متوسطه تیزهوش و عادی دختر و پسر شهر تهران بوده است. برای گردآور ی داده ها از آزمونهای های زیر استفاده شد:۱) آزمون و ماتریسهای پیشرونده ریون ۲) پرسشنامه سلامت عمومی( GHQ) 3)پرسشنامه خود کارآمدی دانش آموز. برای مقایسه دو گروه عادی وتیز هوش در مولفه های خودکار آمدی رابطه معنا دار نیست اما اثر هوش بر یکی از مؤلفه های خودکار امدی یعنی نگرش معنا دار است وهمچنین برای مقایسه دو گروه عادی وتیز هوش در مولفه های سلامت روانی نشان میدهد که بین دو گروه در مولفه نارساکنش وری واجتماعی تفاوت معنا دار وجود دارد جهت تحلیل داده ها از رگرسیون ،تحلیل واریانس وتحلیل عاملی استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین سلامت روانی بامولفه های تلاش ،استعداد و باز خورد رابطه معنادار وجوددارد در حالی که هیچگونه رابطه معنا داری بین سلامت روانی و مؤلفه شانس وجود نداشته است و از سوی دیگر دانش اموزان عادی وتیز هوش در مولفه های باز خورد ونارساکنش وری اجتماعی تفاوت معنا داری داشتند. نتایج، این نکته را نیز آشکار کردند که مؤلفه های خودکارامدی دختران و پسران با یکدیگر تفاوت ندارند.