آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



-بسیاری از ویژگی های فرهنگی و کرداری مردمان سرزمین ها اقوام و ادیان گوناگون بویژه تا پس از عصر نو ریشه در داستان ها و باورهای شفاهی داشته که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شده است و امروزه میراث فرهنگی غیر مادی آن مردمان را تشکیل می دهداما با گسترش شهر نشینی و مهاجرت بی رویه روستا بیان به شهر ها بسیاری از این ادبیات شفاهی درحال فراموشی هستند روشها درحافظه نسل کهن باقی مانده است که به همراه آنان نابودخواهد شد بنابراین ثبت این میراث نا مکتوب و نگهداری از آن و ثبت بسیاری از باورها و اخلاقیات رایج میان مردمان یک منطقه نکات تاریک فرهنگ آن منطقه را روشن می کند. با توجه به اهمیتی که ثبت این میراث فرهنگی از زاویه های گوناگون عملی –اجتماعی دارد .مطالبات فرهنگی عامه از قرن نوزدهم آغاز شد در ایران نیز به ویژه از دوره قاجاریه به بعد پژوهش های فرهنگ عامه اغاز شد که از نامدار ترین پزوهندگان این عرصه می توان به صادق هدایت – انجوی شیراز ی – و دکتر محمد جعفر محجوب اشاره کرد . با توجه به میزان پژوهش های انجام شده و با توجه به غنای فرهنگی ایران و گستردگی میراث شفاهی آن بسیار ناچیز بوده است و به راستی برنامه ریزی جامع و بهتری را جهت گردآوری آن می طلبد . زرتشتیان ایران به عنوان بخشی از جامعه ایران در بر دارنده میراث شفاهی هستند که ریشه بسیار کهنی در باورها و عقاید این سرزمین دارد که شناسایی آنها می تواند کمک بسیار بزرگی به کسانی باشد که در زمینه فرهنگ و اساطیر ایران پزوهش می کنند اما میراث شفاهی زرتشتیان درخطر از بین رفتن است و ثبت هرچه سریعترآن گاهی ارزشمنددرحفظ بخش مهمی ازمیراث فرهنگی غیرمادی ایران زمین است .
دانلود پایان نامه
ادبیات شفاهی . هنر زبانی و کلامی مردم عامه است که میراث نسل های گذشته است که به صورت شفاهی انتقال یافته است . گونه های مختلف ادبیات داستانی آن شامل –قصر – افسانه های تاریخی– قهرمانی– عاشقانه– اخلاقی– پندآموز،تمثیلی وتخیلی است و آثارغیر داستانی آن مانند متل ها ،چیستانها ،مثل ها و لطیفه ها که درقالب نظم ونثراست .گونه های شعری مان مانند بیت ،دوبیتی ،تصنیف ،لالایی ،ترانه ،مثنوی و گونه های مختلف بیت می باشد .
زبان شفاهی که خاستگاه آن توده مردم است . ساده و روان است . اما طی سالهای متمادی با واژه های دشوار و ناهنجار مانوس شده که به آسانی نمی توان آن را تلفظ کرد شعر و ترانه های عامیانه بر طبق اصول عروض و قافیه بنیاد نشده اند و تاکید بر هجا و آهنگ کلمه دارند گونه های متفاوت ادبیات عامه نزد مردم در سنین خاص محبوبیت دارد . برای نوزادان : لالایی . برای کودکان :قصه برای نوجوانان :ترانه و تصنیف بزرگ سالان :حکایت و ضرب المثل که همه این گونه ها به نحوی بیانگر آداب و رسوم و نحوه زندگی انسانهای قدیمی است .
ویژگی های ادبیات شفاهی
۱-مجهول المولف بودن
متن های شفاهی ،برخلاف آثار تالیفی که حاصل خلاقیت فکر و ذهن فردی معین هستند ،مولف معین و مشخصی ندارد . هیچ یک از قصه های شفاهی که در میان مردم ما رواج دارند وحتی «داستان های عامیا نه فارسی » که شکل نوشته ی آن ها نیز در دست است ،از مولف معین ومشخصی بر خوردار نیستند. درترانه ها و دوبیتی های مردمی نیز وضع به همین صورت است بسیاری از دوبیتی هایی که به نام فایز –بابا طاهر نجما ،حسینا ،ابن لطیفا و …. معروف شده اند ، ساخته و پرداخته ی افراد دیگری است ضمن این که هویت تاریخی افراد مذکور نیز مورد تردید برخی از پژوهشگران قرار گرفته است . افسانه ها نیز وضعیتی خارج از این چار چوب ندارد. هیچ کس نمی داند چه کسی نخستین بار افسانه ی معروف «ماه پیشونی »را تعریف کرده است . آن چه مسلم است ، این افسانه ها نیز مانند هر اثر هنری و ادبی ،اول بار توسط یک نفر آفریده است ،اما این که آن شخص کی بوده ، بر ما معلوم نیست و افزون براین ،در چنین متن هایی ، به دلیل آن که طی سده های متمادی در میان مردم نقل می شده اند ،تغییر و تبدیل فراوانی صورت گرفته و از نظر شکل و محتوا تراش خوردگی قابل تاملی در آن انجام پذیرفته است .
متن های شفاهی طی سده های متمادی ،از سینه ای به سینه ی دیگر منتقل و متناسب با هر دوره ای قطعاتی از آن ها کاسته شده و قطعاتی نیز به آن ها افزوده شده است . در حقیقت ادبیات شفاهی به گونه ای مداوم در دگرگونی و تحول بود و همیشه خود را معاصر می کرده است . بخش هایی که با روح زمانه همخوانی داشته اند ،حفظ شده و ان بخش هایی که روح زمانه را درخود بازتاب نمی داده از میان رفته اند. روایت های هر زمانه بیش از هر چیز بیانگر روح ، معرفت و وجدان عمومی همان زمانه بوده اند. این موضوع را می توان به این گونه شرح داد که راویان هر دوره ،به رغم آن که قصه ها و حکایت ها ی فراوانی در سینه داشته اند ،در وضع و موقعیت ویژه قصه هایی را برای روایت انتخاب می کرده اند که بر اساس درک خودشان ،با زمانه تطابق بیش تری داشته اند .
۲-شکل انتقال :
برخلاف ادبیات تا لیفی شکل اصلی انتقال ادبیات شفاهی از نسلی به نسلی دیگر به صورت شفاهی یا آن گونه که مصطلح است ،سینه به سینه انجام می گیرد . این موضوع ،زمینه ساز شکل گیری روایت های متنوع و متفاوت از یک متن معین اعم از افسانه ،حکایت ،لطیفه و داستان بلند شده است. کم ترمتن شفاهی می توان سراغ گرفت که دو روایت آن ،درهمه ی اجزا به یکدیگر شباهت داشته باشند . مثلاً ،از کره اسب دریایی ده ها روایت و از افسانه ی معروف ماه پیشونی ،تا اندازه ای که نگارنده اطلاع دارد ، بیش از شش صد روایت در ایران ثبت و ضبط شده است . قریب به اتفاق این روایت ها در ژرف ساخت و خطوط کلی ،تفاوتی بنیادی با هم ندارد ،اما شکل بیان اجزا و روساخت آن ها تفاوت های مهمی دارند.
این موضوع ،حتی در ارتباط با آن دسته از متن های شفاهی که به نگارش در آمده اند . نیز مصداق دارد. استاد دکتر محمد جعفر محجوب در این باره می نویسد : «علت این گونه اختلاف ها را به آسانی می توان دریافت . هر نقال و قصه خوانی به سلیقه ی خویش وطبق روشی که از استاد خود آموخته است ،تکیه کلام ها و چاشنی های خاصی برای آب ورنگ دادن به داستان ،در دسترس دارد و اگر دست به تحریر قضه ای برد ، حوادث و سر گذشت ها را با همان گونه پیرایه ها و شاخ و برگ ها که به یاد دارد ، می نویسد و از این روی داستان واحد ، تحریر های گوناگون می یابد »
اختلاف روایت ها به چه چیزی بستگی دارد. بنابراین اختلاف روایت در متن های شفاهی ، به عوامل گوناگون ازجمله جنس ،سن و شغل راوی ،مخاطب یا مخاطبان و زمان روایت بستگی دارد. هر یک از این عوامل ،تاثیر به سزایی روی روایت بر جای می گذارد . مثلاًچنان چه در یک مجلس قصه گویی ، کودکان و نوجوانان حضور داشته باشند ، راوی به کار بردن کلمات «رکیک»ضمن روایت خودداری می کند. قصه های «اروتیک» را مردان برای مخاطبان مرد و راویان زن برای مخاطبان زن روایت می کنند . سن راوی ، در روایت هم تاثیر خاصی بر جای می گذارد .
۳-خاستگاه :
خاستگاه ومنشا تدوین متن های شفاهی را نمی توان به یک منطقه ی محدود جغرافیایی مانند قلعه گنج یا رودبار نسبت داد. مثلاً با ضبط روایتی از قصه ی «ماه پیشونی » در قلعه گنج نمی توان آن را «قصه ای قلعه گنجی » نامید . دیگر این که چنین انتساب های غیر علمی ،به معنای چشم بستن بر یک مقوله ی بسیار مهم به نام مهاجرت قصه هاست . همان گونه که درجایی دیگر نوشته ام ،برای آن که قصه ای را قصه ی منطقه ای به شمار آوردیم . باید ساختار و اجزای آن قصه با ساختار های اجتماعی اقتصادی ،جغرافیایی ،فرهنگی و….. آن منطقه تطابق وتوازن داشته باشد. برای مثال، قصه های « کره دریایی »،«نارنج و ترنج »، «ماه پیشونی » ، «سنگ صبور » ،«بلبل سر گشته » ، «جان تیغ » و ….. روایت های کما بیش مشابهی در نقاط گوناگون کشور وجود دارد (ناگفته پیداست که بحث من در باره ی روایت کما بیش مشابه است . زیرا روایت هایی که تفاوت های چشمگیری نیز با هم دیگر دارند ، در شهر ها و مناطق گوناگون وجود دارد ).آیا پژوهشگری فرهنگ عامه ، مجاز است که هر یک از این روایت مشابه را به یک منطقه ی ویژه منسوب کند ؟
دراستانهایی مانند کرمان که مناطقی مهاجرپذیردارد،ممکن است پژوهشگر قصه های شفاهی ، قصه ای را ضبط کند که هم وطنی نه غیرکرمان مثلاً بلوچ فارس قبلن برای راوی بیان کرده یا این که خود راوی ،درسفر و از زبان کسی دیگر آن را شنیده باشد .
این موضوع نه فقط در ارتباط با قصه ها ،بلکه درباره ی دیگر ژانرهای شفاهی نیز قابل تعمیم است. دوبیتی ها ،ترانه ها ،لالا یی ها نیز دارای همین ویژگی ها هستند.تاکید بنده آن است که خاستگاه متن های شفاهی را نمی توان به مناطق جغرافیایی خاصی محدود کرد. به گمان من متن های شفاهی را باید در محدود های بسیار فراتر از یک استان ومتن منطقه ای نامید. محدوده ای که می تواند یک حوزه ی تمدنی را شامل شود یا لااقل محدود به مرزهای ملی یک کشور باشد .
۴-تکرار :
یکی دیگر از ویژگی های متن های شفاهی ،موضوع تکرار است. درمجموعه ی ادبیات شفاهی یک قوم یا ملت وبه عبارت دقیق تر ،در محدوده ی یک حوزه تمدنی ویژه ،بن مایه ها و موضوع های معینی را می توان نشان داد که به گونه ای پیوسته در آن متن های تکرار میشوند. مثلاً درحوزه تمدنی ایران و در بخش متن هایی روایی آن ، می توان به بن های تکرار شونده ی زیر اشاره کرد :
-موقعیت فرزندان کوچک تر و حسادت برادران و خواهران بزرگ تر نسبت به انان .
-عاشق شدن قهرمان با شنیدن وصف های دختر پادشاه کشوری دیگر .
-مبارزه ی مارسفید ومارسیاه ونجات دادن مارسفید توسط رهگذری که معمولاًفقیر ودرویش است .
- وجود پادشاهی که با وجود پیری ، فرزندی (به ویژه پسر )ندارد.
-وجود درویشی که با دادن میوه ی شفا بخش ، مشکل نازایی زن پادشاه را حل می کند .
-حضور پریان در جلد کبوتر و راهنمایی قهرمانان افسانه ها .
-عاشق شدن شاه زاده در خواب .
درمتنهای نظم،ماننددوبیتی ها نیزمی توان به بن مایه هایی مانند«غربت»و«یاربی وفا »اشاره کرد. بن مایه های تکراری نه فقط درمجموعه ی متن های شفاهی یک حوزه ی فرهنگی دیده می شوند . بلکه در یک متن واحد می توان تکرار آن ها را تشخیص داد . مثلاً دستبرد دیو به باغ پادشاه برای دزدیدن سبب .این موضوع درداستان های بلندی مانند سمک عیار ، ابومسلم نامه و داراب نامه نیز وجود دارد . مانند شب روی های مکرری که سمک انجام می دهد . جنگ های مداوم و پی درپی امیر ارسلان با «کفار»و کشتن آن ها ،از دیگر نمونه هایی است که می توان نام برد.
۵-سرگرمی کنندگی :
یکی ازهدف های روایت درژانرهای متفاوت ادبیات شفاهی سرگرمی کردن شنونده ومخاطب ،رفع خستگی وایجاد نشاط در میان شنوندگان و پر کردن هنگام فراغت و بی کاری آن هاست .
نگارنده در موردهای فراوان ، از زبان راویان متفاوت جمله ای نزدیک به این مضمون شنیده است :«این حکایت ها و قصه ها را درزمان هایی بی کاری ،برای مشغولیت نقل می کردیم » این را بسیاری ازچوپانان ،پیرمردان وپیرزنان با لفظ ها وعبارت های متفاوت نقل کرده اند .
خواندن ترانه را درضمن کارهای سنگین که استاد پناهی سمنانی ،از آن ها با تغییر زیبای «کار آوا » یاد می کند ،باید در ردیف همین ویژگی به شمار آورد .در کتاب های تاریخ و قصه ،بارها به وجود قصه گویان ومغنیانی در دربارها اشاره شده است که «برای رفع ملال خاطر و انبساط سلطان ،قصه یا حکایتی را روایت کرده یا ترانه ای خوانده اند .» در هزار ویک شب به گونه ای مکرر به این موضوع در ارتباط با هارون الرشید اشاره شده است .[۱۰]
۶-زبان :
ویژگی دیگر ادبیات شفاهی ،زبان آن است .این زبان ،همان زبان گفتاری مردم است که پیشینیان به آن «زبان اهل سوق »می گفتند . همان زبان زنده ای که مردم در بازارها وگذ رها از آن به عنوان وسیله ی ارتباط استفاده می کنند.
این ویژگی در آن دسته از متن های شفاهی که به نگارش نیز در آمده اند کاملاً حفظ شده است .در این متن ها «جمله ها ساده و کوتاه و گاه بریده یریده است . اغلب در آن واژه ها و گاه فعل ها تکرار می شود ….. تعبیر های مجازی که در آن به کار می رود ،دور از ذهن و پیچیده نیست و در همان حدی است که مردم عادی ،هنگام گفت و گو اغلب به صورت کنایه یا ضرب المثل به کار می برد .»
غلبه ی زبان گفتاری دراین متن های نوشته شده ، به گونه ای است که استاد زنده یاد دکتر محمد جعفر محجوب ،درباره ی آن ها نوشته است : بدین ترتیب به جرات تمام می توان در علم سبک شناسی ،در برابر سبک خواص ، به سبک عوام قایل شد و پیش از هر گونه تقسیم بندی سبک ها ،نخست آن ها را به این دو بخش بزرگ و متمایز از یک دیگر تقسیم کرد .
۷-آموزش:
آموزش وانتقال تجربه های انسانی به دیگران و به ویژه به فرزندان ،ازدیگر ویژگی های ادبیات شفاهی است.این ویژگی ازاهمیتی یک ستان درژانرهای متفاوت این ادبیات برخوردار نیست .
در برخی از آن ها هدف اموزشی ،به صورت آشکار قابل تشخیص است ودر برخی دیگر ،این هدف پنهان به نظر می رسد .
«شرح حال شاعران »
شعر و شرح حال شاعران مطالعات در مورد گونه های مختلف شعر مانند آوازها،ترانه ها، لالایی ها،ضرب المثل ها در فرهنگ و زبان این منطقه می توان گفت بسیاری از این گونه های شعری مربوط به اوایل هزاره ادب فارسی می باشددر مورد گونه ها و سبک های شعر فارسی که درتاریخ ادبیات رایج هستند. به دلایل متعددی کمتر می توان نشانی از اشعار فصیح و بلیغ هر دوره از شعر فارسی را در این منطقه یافت دراین ضمینه اگر شعر یا نظمی بوده بیشتر به زبان بلوچی بوده است.اشعاری که از قرون اخیر به دست آمده بیشتر در قالب مثنوی رباعی و دوبیتی هستند.دراین مجموعه ما شدح حال و نمونه اشعار دو تن از شاعران قرن۱۴ هجری قمری قلعه گنج که در مارز بوده اند آورده ایم از شاعران گمنام این دیارمی توان شهقلی میرکی، دینارآخوندی، شعبان گرجی،حسین و عباس صادقی را می توان نام برد.البته تعداد اشعار آنها کم به نظر می رسد که در اذهان و دفاتر مردم بطور پراکنده یافت می شود از ویژگی های شعر این شاعران این است که مسائل و مشکلات محلی را به شعر در اورده اند که علاوه بر جنبه شعری از لحاظ اجتماعی حائز اهمیت هستند.
باقر مارزی
باقر بن بختیار مارزی شاعر،نویسنده،خطاط،حاکم عادل مارز و بشاگرد در اواخر قرن۱۳ ه.ق در مارز قلعه گنج متولد شد.تاریخ دقیق ولادت او مشخص نیست،می توان ولادت او را در ربع آخر قرن۱۳ه.ق دانست.نزد ملاهای محلی تعلیم و تربیت یافت،در همان جا نشو و نما یافت،در سنین جوانی به دنبال کسب و کار زندگی با کاتبان و ملاهای محلی معاشرت و مشاعرت کرد.قالب های شعری او خاص مثنوی و رباعی است اشعار بسیاری در منقبت حضرت محمد مصطفی (ص) و امامان شیعه سروده است و همچنین بسیاری از مسائل نماز، روزه ، وضو، و غسل را به نظم در آورده است.
آثار و مجموعه های وی عبارتند از:
یک مجموعه شعر به تقلید از بوستان سعدی و حدیقه سنایی که در خاتمه می نویسد : تعلیم از معلم عیب نیست
مجموعه ای بنام صلوات نامه در وصف امامان شیعه که خود در خاتمه آن می نویسد: قلیان که زبانزد مردم آن محلات است.
آثار منثور او رساله ای در مورد قانون حکایتهای شیرین به تقلید از گلستان سعدی و صرف حدود۴۰۰فعل به زبان فارسی و گونه ای از گویش محلی.
علاوه براین آثار،یک نسخه خطی قرآن مجید با ترجمه و شرح و تفسیر به خط نستعلیق نگاشته است و همچنین بسیاری از مسائل تاریخی و اجتماعی مناطق حاکمیت خود را را به تحریر در آورده است.سبک شعری او ساده و روانست.
در مورد او گفتنی است،هنگام جنگ مردمان مارز و بشاگرد،وی اذان ظهر دستور توقف جنگ را صادر کرد و پس از اقامه نماز،جنگ را ادامه داد.شایان ذکر است وی دارای سه همسر بوده و آرزوی زیارت مشهد امام رضا (ع) را داشته است که در اواخر عمر نصیب او شده است.سرانجام به علت کهولت سن حدود سال۱۳۶۴ ه.ق در گذشت.از اشعار خود وی که بر روی سنگ قبر او نوشته اند.

دوستان دنیا نه جای خوش دلی است
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:55:00 ب.ظ ]




۰۱۴/۰

 

۸۶۳/۰

 

۰۵/۰

 

پذیرش H0

 

 

 

با توجه به اینکه سطح معنی داری جدول فوق بیش‌تر از ۰۵/۰ است لذا نمی‌توان ارتباطی معنی‌دار بین تحصیلات و تعلق خاطر یافت. به بیان دیگر ارتباطی معنی‌دار بین تحصیلات و تعلق خاطر کارکنان وجود ندارد.
آیا ارتباطی بین سابقه کار و تعلق خاطر کارکنان وجود دارد؟
برای پاسخ به سوال فوق از آزمون معنی‌داری ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. جدول ذیل داده‌های مربوط به تحلیل دو متغیر سابقه کار و تعلق خاطر را در نرم‌افزار مربوطه نشان می‌‌دهد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
جدول ۴-۱۷ نتایج آزمون اسپیرمن برای سابقه کار و تعلق خاطر

 

 

r محاسبه شده

 

سطح معنی‌داری

 

سطح خطا

 

نتیجه آزمون

 

 

 

۰۹۰/۰

 

۲۵۷/۰

 

۰۵/۰

 

پذیرش H0

 

 

 

با توجه به این جدول و این که ضریب معناداری بزرگ‌تر از ۰۵/۰ است، می‌‌توان گفت که سابقه کار با تعلق خاطر ارتباطی ندارد و افراد مختلف با سوابق مختلف،تعلق خاطر متفاوتی ندارند.
آیا ارتباطی بین درآمد و تعلق خاطر کارکنان وجود دارد؟
برای پاسخ به سوال فوق از آزمون معنی‌داری ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. جدول ذیل داده‌های مربوط به تحلیل دو متغیر درآمد و تعلق خاطر را در نرم‌افزار مربوطه نشان می‌‌دهد.
جدول ۴-۱۸ نتایج آزمون اسپیرمن برای درآمد و تعلق خاطر

 

 

r محاسبه شده

 

سطح معنی‌داری

 

سطح خطا

 

نتیجه آزمون

 

 

 

۰۸۱/۰

 

۳۰۸/۰

 

۰۵/۰

 

پذیرش H0

 

 

 

با توجه به جدول فوق می‌‌توان گفت که بین درآمد و تعلق خاطر نیز رابطه‌ی معنی‌داری در سطح اطمینان ۹۵/۰ درصد وجود ندارد. به عبارت دیگر افراد با تحصیلات مختلف تعلق خاطر چندان متفاوتی از خویش نشان نمی‌دهند.
فصل پنجم:
نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱-مقدمه
در مرحله نتیجه گیری که آخرین مرحله از فرایند هر پژوهش علمی محسوب می‌‌شود پژوهشگر به نتایج علمی قابل استنادی که هدف بنیادین انجام آن پژوهش است دست پیدا می‌‌کند و این امر خود بیانگر اهمیت و ارزش این مرحله می‌‌باشد.حاصل این فصل کسب شناخت بهتر نسبت به مفاهیم استراتژی مدیریت استعداد، تعلق خاطر و ابعاد آن خواهد بود که با ارائه پیشنهادها و معرفی محدودیت‌ها می‌‌تواند به روند تکامل این ابعاد در سازمان سرعت بخشد. در این فصل ابتدا آنچه در این پژوهش انجام شده است،به صورت خلاصه ارائه شده، سپس با استناد به یافته‌های پژوهش به نتیجه گیری پرداخته و بعد از بیان محدودیت‌های موجود بر سر راه این پژوهش، پیشنهادهایی برای عملکرد مدیران شهرداری شهر کرج در اداره کارکنان با استعداد ارائه می‌‌گردد. در نهایت پیشنهادهایی برای پژوهشگران آتی که علاقمند به پژوهش در این زمینه می‌‌باشند، ارائه می‌‌شود.
۵-۲-نتایج کلی پژوهش
در این فصل یک فرضیه اصلی و پنج فرضیه فرعی مطرح شد که در فصل چهارم مورد ارزیابی و آزمون قرار گرفت. در این قسمت نتایج حاصل از این فرضیه‌ها به طور خلاصه بیان می‌‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:54:00 ب.ظ ]




مخلوقات خیال* تنها ماندن* آسیب رساندن به خود یا دیگران* در معرض خدوات پزشکی و دندان پزشکی قرار گرفتن* وقایع فوق العاده مثل بمباران و آدم ربایی* شکست و انتقاد* مردن و ترس از مرگ دیگران* خوابها و فیلمهای ترسناک*حیوانات

 

 

 

۱۲ – ۹ ماهگی

 

شکست و انتقاد (مثل ارزیابی شدن در مدرسه)* طرد شدن* تمسخر شدن از سوی همسالان * آسیب رساندن به خود یا دیگران * بچه دزد * مردن یا مرگ دیگران * بیماری

 

 

 

۱۸ – ۱۲ سالگی

 

بیگانگی اجتماعی * شکست * شرمنده یا تحقیر شدن * آسیب یا بیماری جدی * بلایای طبیعی یا ساخته شده توسط بشر * مرگ و خطر

 

 

 

منبع : (ملکی، ص ۵۸ ، ۱۳۸۳ )
راه های مبارزه یا ترس کودکان
از کودکان نمی توان انتظار داشت که ترس آنها خود به خود رفع شود. باید محرکهای جدیدی جانشین محرکهای ترسناک شوند تا ترس کودک از میان برود.
« خوشبختانه با بهره گیری از اصول یادگیری مخصوصاً اصل خاموشی می توان دراز میان بردن ترس کودکان اقدام نموده در این مورد مثالی ذکر می گردد. فرض می کنیم کودکی از گربه بترسد، اگر ضمن نشان دادن گربه ای به طفل (محرک نامطبوع و ترسناک) به او مقداری شیرینی (محرک مطبوع) نیز بدهیم و چند بار این کیفیت را تکرار نمائیم کودک پاسخ مثبت تری که به شیء قبلاً برایش ترسناک بوده است، خواهد بود. در این صورت پاسخهای ترسناک نیز به تدریج از میان می رود و پاسخ ترسناک کم کم ناپدید خواهد شد. زیرا ارتباط محرک (گربه) و پاسخ (ترس از گربه) ضعیف شده و از بین می رود. در بررسی دیگری ترس کودکان از تاریکی به صورتی که شرح می دهیم از میان رفت. به چند کودک که از تاریکی به صورتی که شرح می دهیم از میان رفت. به چند کودک که ازتاریکی می ترسیدند گفته شد چنانچه در اتاق تاریکی جستجو کنند وسیله جالبی (اسباب بازی، عروسک و …) خواهند یافت. با این روش ارتباط میان محرک ترس اور (تاریکی) و پاسخهای اضطراب آور ترسناک ضعیف شده، در نتیجه پاسخهای دوری کنند نیز به تدریج از بین رفتند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
باید توجه داشت که هرقدر کودک بزرگتر شده و کاربرد لغاتش بیشتر شود می توان از توضیحات کلامی برای تقویت روش رفع ترس استفاده نمود. در مورد کودکان توضیح کلامی تأثیر چندانی ندارد، زیرا کودک نمی تواند کلمات و لغات را با محرکهای ایجاد کننده ترس ارتباط دهد (منبع اینترنت).
چگونه می توانیم به کودکانمان کمک کنیم که ترس را از خود دور کنند؟
¯ « کودک را تشویق کنید که پرسش کند و دغدغه های ذهنی اش را به شما بگوید ؛
¯ با آرامش به گفته های او گوش فرا داده و با مهربانی پاسخ سوالاتش را بدهید ؛
¯ از او بخواهید تا درباره چیزی که می ترسد بیشتر گفتگو کند ؛
¯ به روشی با کودک ارتباط برقرار کنید که با گروه سنی او همخوانی داشته باشد. خیلی فنی و پیچیده سخن نگوئید، بلکه مسائل را قابل فهم و ملموس برایش باز کنید ؛
¯ روراست باشید. حقایق را برایش بازگو کنید و سعی کنید اتفاقات ناخوشایندی را که روی داده با صداقت شرح دهید ؛
¯ اگر کسی از نزدیکان در گذشته است، حقیقت را برای او بگویید. سعی نکنید برای او وانمود کنید که آن شخص خوابیده است. این کار شما به جای آنکه به او آرامش دهد، ترس از خواب نیز به وی منتقل می کند ؛
¯ چیزهایی را که باعث ترس می شوند پیدا کنید. از خودش نیز کمک بخواهید. شاید گفته های شما او را قانع کند که ترسش بی مورد است.
¯ راه های مثبت فکر کردن را به کودک یاد بدهید. به او بگویید همه چیز و همه کس او را دوست دارند و هیچ آسیبی به وی نمی رسانند ؛
¯ به گفته ها و رفتارهایش توجه کنید، شاید نوع بازی کردن و نقاشی های کودک احساسات درونی او را برایتان به تصویر بکشد ؛
¯ از کودک بخواهید تا درباره نقاشی ها و مسائلی که او را به کشیدن چنین تصویری تشویق کرده صحبت کنید ؛
¯ اگر حس می کنید راهنماییهای شما برای درمان فرزندتان موثر واقع نمی شود، با کمک یک روانشناس کودک مشکلات خود را مطرح کنید ؛
¯ سعی کنید تا حواس او را به مسائل گوناگون و مفرحی که برایش جذاب است معطوف دارید تا راهیابی افکار منفی و ترس آور را به ذهنش مسدود کرده باشید ؛
¯ او را مطمئن کنید اگر هم اتفاق بدی برایش روی دهد، شما کنارش هستید و هیچ وقت تنها نیست.» (عنایتی، ۱۳۸۴).
نگرانی[۶۱]
همانطور که ترس به عنوان سیستم هشدار دهنده شناختی انسان را آماده مقابله با تهدیدهای آینده می کند. نگرانی، ترس از وقایعی است که در آینده ممکن است رخ دهد و در عین حال راه های برای دوری از آن وقایع پیش بینی می کند (ملکی، ۱۳۸۳).
« نگرانی شکل تخیلی ترس است، و برخلاف ترس واقعی، مستقیماً بر اثر یک محرک محیطی به وجود نمی آید و به همین دلیل که معلول تخیل استف در بین کودکان کوچکتر دیده نمی شود. در سالهای مدرسه، نگرانی درباره تکالیف و کاردرسی و امتحانات در بین کودکان بسیار رایج استف و به طور کلی نگرانیها، معمولاً آن است که کودک آنچه را که احتمال دارد رخ بدهد، به طور غیرمنطقی و اغراق آمیز بزرگ می کند. نگرانی در بین کودکان طبیعی است و حتی در سازگارترین کودکان نیز پیدا می شود.
انواع نگرانیها
متداول ترین نگرانیهای کودکان عبارتند از :
نگرانیهای خانوادگیاین نگرانیها در مورد سلامت و امنیت اعضای خانواده، و نگرانی در مورد سرزنش و احتمالاً تنبیه شدن به وسیله والدین است.
نگرانیهای مدرسه ایاین نگرانیها که با بزرگتر شدن بچه ها بیشتر می شود، معمولاً شامل دیررسیدن به مدرسه، رد شدن در امتحانات، سرزنش و تنبیه شدن به وسیله معلم عقب ماندن از بچه های دیگر و غیره است. تحقیقات نشان می دهد که دختران بیش از پسران نگرانی را تجربه می کنند (نوابی نژاد، ۱۳۸۰).
چگونگی ادارک درد در کودکان
کودکان هم پای زمان تغیر و تحول می یابند. در حال حاضر آنها به دلیل برخورداری از امکانات و وسائل ارتباط جمعی، آگاهی بیشتری نسبت به امور داشته و از طریق برنامه های تلویزیون و عناوین روزنامه ها، فناپذیری آدمی را درک نموده اند.
هر کودکی درد یا ناراحتی را تجربه می کند و پاسخ وی بستگی مستقیم به عواملی نظیر خود کودک، موقعیت و اطرافیان نزدیک به او دارد. ادراک علت درد، اعم از جسمانی یا عاطفی، و نیز این مسئله که ادراک ما چگونه پاسخ را متقابلاً تحت تأثیر قرار می دهد، بسیار اهمیت دارد.
تجربه درد در کودکان معمولاً با احساس ترس یا اضطراب توأم است ترس از فقدان یا آسیب دیدن بخشی از بدن و اضطراب در مورد پاسخ دادن نسبت به درد مقابل افراد برجسته و مهم درنظر کودک.
اگر یک پاسخ یک کودک خردسال نسبت به درد حاد، مثلاً در قالب نگاه کردن به دیگران در جستجوی راهی برای رهایی از درد به پاسخ مطلوب وی در مدت زمان کوتاهی نینجامد، باعث افزایش اضطراب او می شود. همانند تجربه ای که کودک به هنگام رویارویی با یک تجربه تهدیدآمیز یا واقعی از عشق یا فقدان یک شخص برجسته احساس می کند.
فرایند دیگری که اضطراب را با درد همراه می سازد، وارد آمدن جراحت یا آسیب از سوی افراد مهم است، (نظیر تنبیه شدن). در این صورت درد مستقیماً با احساس از دست دادن عشق توأم می شود. بنابراین درد جسمانی را می توان مرتبط با اضطراب دانست و از سوی دیگر اگر شخص خود را مستوجب تنبیه بداند یا در انتظار تنبیه باشد، اضطراب و ترس وی تشدید می شود.
از طریق واکنشهای کودکان به درد، مقاطع سنی مختلف، می توان حمایتهای ضروری را به موقع و با درک عمیق تر، در اختیار آنان گذاشت. بدین طریق می توان قادر به فهم ترسها، خیالبافی ها و احساس گناه و عصبانیتی بود که در کودکان به هنگام بروز یک تغییر منتظره (در اینجا درد) پدید می آید (منبع اینترنت).
معیارهای سنجش درد
درد یکی از آزاردهده ترین علائم و عوارض بیماری در کودکان می باشد که باعث عدم آسایش و ایجاد اضطراب و ترس در کودکان می شود. روش های متعددی جهت سنجش وجود و میزان درد در کودکان وجود دارد که با به کارگیری آنها می توان اقدامات متناسب با شدت درد را به کار گرفت. معیارهای سنجش درد در کودکان به اختصار عبارتند از :
۱ ) معیار سنجش درد توصیفی ساده[۶۲]
« برای استفاده از این معیار باید به کودک توضیح داده شود که در انتهای این خط نقطه عدم وجود درد قرار دارد زیرا در این نقطه فرد هیچ آسیب یا دردی را احساس نمی کند. در انتهای دیگر خط نقطه بسیار بد و شدید قرا دارد؛ زیرا در این حالت فرد دردی را با شدت بسیار زیاد احساس می کند.
کلمات مابین ۲ نقطه یعنی « خیلی ضعیف برای دردهای بسیار کم» و « خفیف برای دردهای کمی بیشتر » و «متوسط برای دردهای با شدت بیشتر از درد ضعیف» و «زیاد برای حدفاصل متوسط و بسیار شدید» به کار می روند. به منظور تعیین میزان درد کودک باید از او خواسته شود تا کلمه ای را که احساس درد او را به بهترین شکل توصیف می نماید انتخاب کند.
۲ ) معیار سنجش درد عددی[۶۳]
برای استفاده از این معیار سنجش درد، باید به کودک توضیح داد که در یک انتهای خط نقطه عدم وجود دارد و در انتهای دیگر درد بسیار شدید قرار دارد. نمرات ۱ الی ۹ نیز از درد با شدت بسیار بسیار کم شروع و به تدریج با رسیدن به شماره ۹ شدت درد زیاد می شود. باید از کودک خواست تا شماره ای را که به بهترین صورت درد او را توصیف می کند انتخاب نماید. شماره ۱۰ در این مقیاس برابر شماره ۵ در سایر مقیاسها می باشد.
۳ ) معیار سنجش درد تصویری صورت[۶۴]
برای استفاده از این مقیاس باید به شرح ذیل اقدام نمود :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:54:00 ب.ظ ]




اگر اندیشهای صواب باشد شخص را هدایت میکند و میوهٔ اندیشه کردن با دیگران شیرین است و اگر عقیدهای خطا باشد او را به لغزش وا میدارد و این فرمایش برای وادار ساختن به مشورت با دیگران و اندیشیدن درمورد اصلاح کارها بیان شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. ۶٫ حکمت شماره ۱۷۴: ارزش خشم در راه خدا (اخلاقى، سیاسى، عقیدتى)

 

    1. ۲۴٫ ۶٫ متن حکمت

 

«مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِیَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ.»

 

    1. ۲۴٫ ۶٫ لغت

 

أحدّ و إحداداً: آن شیء را تیز کرد. سنان: سرنیزه ج: أسنْه.[۱۷۲]

 

    1. ۲۴٫ ۶٫ توضیحات صرفی

 

أحدَّ: فعل، ماضی، للغائب، مبنی، مضاعف، متعدی. أشدّاءَ: اسم، جمع مکسر، معرب، مشتق (صفت مشبهه و مفردهُ شدید)، معرفه به اضافه.

 

    1. ۲۴٫ ۶٫ توضیحات نحوی

 

مَنْ: مبتدا و مرفوع محلاً. أحدَّ: فعل شرط، خبر و مرفوع محلاً. سنانَ: مفعول به و منصوب با اعراب ظاهری. قویَ: جواب شرط و مجزوم محلاً. أشداءِ: مضاف الیه و مجرور با اعراب ظاهری.

 

    1. ۲۴٫ ۶٫ توضیحات بلاغی

 

معانی: ازجملات فعلیه خبری تشکیل شده است و کمال اتصال وجود دارد پس وصل به «واو» صورت نگرفته بیان: صنعت تشبیه در الغضب (مشبه) به سنان (مشبه به) به کار رفته است.

 

    1. ۲۴٫ ۶٫ ترجمه حکمت

 

امام (×) فرمود: «هر که براى خدا خشم گیرد، باطل را هر چند قوی باشد از پا درآورد.»

 

    1. ۲۴٫ ۶٫ شرح

 

همان گونه که ازخصوصیات «سنان» شمشیر قدرت برندگی است نیروی خشم و غیرت انسانی که به خاطر عزت الهی به جوشش درمیآید با درخواست قدرت از خدا افزایش پیدا میکند و برّنده میشود، این گونه است که اولیای خداوند نیز با چنین نیرویی همواره توانسته اند دشمنانشان را مغلوب کنند و همین گونه است که امام علی (×) با تمام نیرومندی در خیبر را از جا درآورد و سران باطل راسرنگون کرد.

 

    1. ۶٫ حکمت شماره ۱۷۵: راه درمان ترس (اخلاقى، علمى، تربیتى)

 

    1. ۲۵٫ ۶٫ متن حکمت

 

«إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ فَإِنَّ شِدَّهَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ.»

 

    1. ۲۵٫ ۶٫ توضیحات صرفی

 

إذا: اسم شرط، مبنی بر سکون. هِبْتَ: فعل ماضی، غائب، ثلاثی مجرد، معتل (اجوف)، مبنی.
قَعْ: فعل امر، مخاطب، ثلاثی مجرد، معتل (مثال: وقع) باحذف حرف عله، مبنی.

 

    1. ۲۵٫ ۶٫ توضیحات نحوی

 

إذا: مفعول فیه، مبنی برسکون و منصوب محلاً. هبْتَ: فعل شرط، ماضی و مجزوم محلاً. ف: فاء جزاییه. قَعْ: جواب شرط و مجزوم. إنَّ: حروف مشبهه بالفعل. شدهَ: اسم إنَّ و منصوب با اعراب ظاهری. أعظمُ: خبر و مرفوع با اعراب ظاهری. تخافُ: فعل و فاعل آن «أنتَ مستتر.»

 

    1. ۲۵٫ ۶٫ توضیحات بلاغی

 

معانی: از جملات خبری و انشایی تشکیل شده است و غرض ارشاد و تحریک مخاطب است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:54:00 ب.ظ ]




«وقتی از آنچه صحبت می­کنید، بتوانید آن را به صورت کمی و عددی بیان نموده و اندازه ­گیری کنید»،
می­توانید درک مناسبی از آن بدست آورید. اما در مقابل، وقتی نتوانید منظور خود را به صورت کمی و عددی بیان کنید، در واقع نمی­توانید درک و شناخت مناسبی از آن حاصل نمایید. (شائمی برزکی،۱۳۸۴).
نظر به اینکه، کلیه­ سازمان­های آموزشی، دانش را در بطن و متن خود دارند و طی روند روزمره اطلاعات را پردازش و به دانش تبدیل می­ کنند و با در آمیختن ارزش­ها، راهبردها و تجارب، مبنای تصمیم ­گیری و اقدامات آینده­ی سازمان را شکل می­ دهند. آنچه در این فرایند مهم است، آگاهی و دانش­آفرینی آگاهانه است. مؤسسات آموزش عالی در نقش سازمان­های دانش محور عمدتاً فعالیت­های اصلی خود را معطوف به یادگیری، خلق و نشر دانش می­ کنند. دانشگاه به عنوان یک سازمان آموزشی بخش عظیمی از فعالیت­های مربوط به دانش را انجام می­دهد (راولی[۲۱]،۲۰۰۰). بنابراین مادامی که دانشگاه­ها در زمینه ارزیابی دارایی­ های دانشی خود، پیمایشی انجام ندهند، مدیریت دانش بهبود عملکرد و توسعه سازمانی را نخواهد داشت.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در بخش اول این فصل، سعی شده است تا مروری بر مبا­حث دانش و مدیریت دانش صورت گیرد. پس از مطرح شدن مدیریت دانش، در بخش دوم، به سنجش آن و معرفی انواع رویکرد­ها و ابزار­های مربوطه در این حوزه پرداخته خواهد شد. بخش سوم نیز به تشریح ابزارهای سنجش بکار رفته در تحقیق و فرایند تحلیل شبکه­ ای اختصاص دارد. در پایان هم مروری بر مطالعات پیشین انجام شده در این زمینه صورت می­گیرد.
۲-۲-مدیریت دانش
۲-۲-۱-گذری بر مدیریت دانش:
به همراه اهمیت یافتن کسب ­و به­ کارگیری دانش در نوآوری و مزیت رقابتی پایدار، در سال­های اخیر، سازمانها و شرکتهای مختلف، پیوستن به روند دانش را آغاز کرده ­اند و همچنین مفاهیم جدیدی چون کاردانش محور[۲۲]، کارکنان دانش محور[۲۳]، مدیریت دانش و سازمانهای دانش محور[۲۴]، خبر از شدت یافتن این روند می­ دهند. پیتر دراکر، با به­ کارگیری این واژگان خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمان می­دهد که در آنها به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد. بر اساس این نظریه، در آینده جوامعی می­توانند انتظار توسعه داشته باشند که از دانش بیشتری برخوردار باشند. به این ترتیب برخورداری از منابع طبیعی نمی­تواند به اندازه دانش مهم باشد. سازمان دانش­محور به توانمندی­هایی دست می­یابد که قادر است از نیروی اندک قدرتی عظیم بسازد. اینگونه سازمان­ها با چالش­های نوینی روبرو هستند. امروزه شرایط و فضای رقابتی سازمان­ها بیش از پیش پیچیده و متغیر شده است. این فضا به سرعت در حال تغییر است به گونه ­ای که برای بیشتر سازمان­ها این سرعت به مراتب بیش از سرعت پاسخ­گویی و توان تطبیق آنهاست. تغییرات مستمر دانش نیز وضعیت عدم تعادل جدیدی برای سازمان­ها به وجود آورده است (الوانی،۱۳۸۱). جریان بی ­پایان دانش، بازارها را در حالت تغییر مداوم قرار داده که این امر سازمانها را ملزم به تغییرات مستمر می­ کند. در این بین مهمترین نقشی که می­توان به مدیریت دانش داد این است، که آن را به عنوان یک متدلوژی تغییر در نظر بگیریم. مدیریت دانش ازیک طرف با جذب دانش­های جدید به درون سیستم و از طرفی دیگر با اداره مؤثر آن دانش­ها.
می ­تواند مهمترین عامل تغییر یک سازمان باشد (هلز[۲۵]،۲۰۰۱).
۲-۲-۲-دانش:
یکی از مشکلاتی که سازمانها با آن مواجه می­شوند هنگام معرفی کردن مدیریت دانش است، چراکه این معرفی به کارکنان کمک می­ کند تا فهم مشترکی راجع به دانش و مدیریت دانش داشته باشند. علی­رغم بسیاری از دارایی­ های دیگر، دانش چیزی نیست که انسان بتواند آن را لمس کند، یا آن را احساس­کند و به همین دلیل جزء دارایی­ های ناملموس و نامشهود است. بعضی از دانش­ها در خارج از ذهن انسان، درون فرمت­های متنی قراردارند، اما درصد عمده­ای از دانش در مغز افراد وجود دارند. یکی دیگر از ویژگیهای مشکل بودن درک دانش، اینست که ارزش دانش تا حد زیادی زمینه­ای است (ایوانس[۲۶]،۲۰۰۰). اما دانش چیست؟ دانش، چیزی نیست که بتوان آن را جمع­آوری و یا زیر سقف یک شرکت زندانی کرد. در واقع بسیاری از فیلسوفان اعتقاد دارند که دانش یک ساختار انسانی دارد که نمی­تواند خارج از ذهن یک فرد وجود داشته باشد و شامل تفکر، در یک زمینه مملو از اطلاعات است واتسون[۲۷]،۲۰۰۳. همچنین می­گویند دانستن عملی انسانی است، یعنی این که دانش در انسانی وجود داردکه می­داند (لانگ[۲۸]،۲۰۰۱).به هنگام تحقیق در مدیریت دانش، تعریف دانش از ضروریات به شمار می­رود. بدون چنین تعریفی، مدیران دقیقاً متوجه نمی­شوندکه به دنبال مدیریت چه چیزی هستند و آیا اصولاً چنین دانشی ارزش مدیریت دارد یا خیر؟ از این رو، تعاریف مختلفی برای دانش سازمانی ارائه شده است. برای برخی دانش سازمانی، فرزانگی است که نتیجه یادگیری و تجربه است، برای برخی دیگر دانش سازمانی، یا فقط یادگیری و یا فقط تجربه است. بلاکر[۲۹] (۱۹۹۹) نیز در تعریف دانش گفته است که: دانش، یعنی موضوعی چند لایه، پیچیده، پویا و انتزاعی که در ذهن انسان نهفته است.
نوناکا و تاکوچی[۳۰](۱۹۹۵) معتقدند که دانش عبارت است از اعتقاد و باوری که منجر به افزایش توان بالقوه پدیده ­ها برای اقدامات و تصمیمات اثربخش می­ شود. در این تعریف چند نکته اساسی نهفته است: اول این که دانش الزاماً موجب اثربخش­شدن اقدامات و تصمیمات نمی­ شود و این اثربخشی تابع عوامل مختلفی است. دوم این که، در این تعریف، پدیده ممکن است فرد، گروه یا سازمان و حتی جامعه باشد. سوم این که، دانش در درون افراد نهفته است.فلاسفه و فرزانگان سال­هاست که ایده­ دانش را مورد بحث و بررسی خود قرار داده­اند. آن­ها بر این باورند که دانش، فراتر از داده ­ها و اطلاعات است. اکثر مردم، به طور شهودی فکر می­ کنند که دانش، وسیع تر، عمیق­تر و غنی­تر از داده ­ها و اطلاعات است. مردم معمولاً هنگام گفت وگو درباره صاحبان دانش، تصویر کسانی را ارائه می­ دهند که در زمینه­ای خاص دارای اطلاعاتی زیاد، عمیق­تر و قابل اعتماد بوده و اشخاصی هوشمند و تحصیل کرده ­اند (داونپورت، پروساک[۳۱]،۱۳۷۹) .از این رو در ادامه، جهت درک بهتر از مفاهیم داده، اطلاعات و دانش، روابط بین آنها بحث می­ شود.
۲-۲-۲-۱-روابط داده، اطلاعات و دانش
روابط قابل ملاحظه­ای بین دانش و مفاهیمی شبیه داده و اطلاعات وجود دارد. داده، اطلاعات و دانش نمی ­توانند به عنوان موجودیت­های جداگانه در نظر­گرفته شوند بلکه در طول یک طیف قرار دارند. به عنوان مثال، داده از هر نوع زمینه­ای مستقل است منتها اگر داده در یک زمینه قرارگیرد، ما کم و بیش می­فهمیم رابطه­ای بین آنها وجود دارد که اطلاعات را تشکیل می­دهد. یک مفهوم مهمی که اینجا وجود دارد این است که دانش شامل تشخیص یا فهم الگوها است و موقعی که یک الگو در میان اطلاعات وجود دارد، الگو، استعداد ارائه دانش را دارد. نگاه به اطلاعات و دانش بر اساس یک رابطه تعاملی و پویا مناسبتر است زیرا اطلاعات توسعه دانش را تسهیل می­ کند، باعث ایجاد دانش شده و آن را عمیق­تر و بیشتر می­ کند. در ادامه روابط بین داده، اطلاعات و دانش تشریح می شود (ساداتی،۱۳۸۹).
۲-۲-۲-۲-داده
داده ­ها اولین سطح دانش را تشکیل می­ دهند و عبارتند از ارقام، اعداد، نمودارها و نظایر اینها، که به
خودی خود تولید معنی نمی­کنند (بارنی[۳۲]، ۱۹۹۹). سازمانهای نوین، معمولاً داده ­ها را در یک سیستم اطلاعاتی ذخیره می­ کنند. این داده ­ها توسط واحدهایی نظیر واحد مالی، حسابداری و بازاریابی به سیستم تزریق می­شوند. بعضی از سازمانها به اشتباه فکر می­ کنند، داده ­های بیشتر نسبت به داده ­های کمتر از حالت مطلوبتری برخوردارند و با بهره گرفتن از آنها می­توانند تصمیمات بهتری را اتخاذ کنند. این وضعیت به دو دلیل نادرست است: اول اینکه داده ­های زیاد، کار تشخیص داده ­های مربوط و درک آنها را دشوار می­ کند. دلیل اساسی­تر، اینکه داده ­ها فاقد معنی قابل استفاده­اند، یعنی تنها بخشی از واقعیت را نشان داده و از هر نوع قضاوت، تفسیر و مبنای قابل اتکا برای اقدام مناسب، تهی هستند .داده ­ها را می­توان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیم ­گیری به شمار آورد، چرا که نمی ­توانند عمل لازم را تجویزکنند. داده ­ها نشانگر ربط، بی ربطی و اهمیت خود نیستند، اما به­هر­حال برای سازمان­ها و مخصوصاً، سازمان­های بزرگ اهمّیت زیادی دارند (داونپورت و پروساک، ۱۳۷۹).
۲-۲-۲-۳-اطلاعات
دومین سطح دانش را اطلاعات تشکیل می­دهد. این سطح، داده ­های کمی خلاصه شده را در بر می­گیردکه گروه­بندی، ذخیره، پالایش و سازماندهی شده ­اند تا بتوانند معنی­دار شوند. این داده ­ها هم، دانش را نشان نمی­دهند. آنها نشانگر آغاز مدیریت اطلاعات هستند، اطلاعاتی که مدیر می ­تواند به­کار گیرد تا کاری بیش از پردازش مراوده فردی را انجام دهد. اطلاعات غالباً تشکیل اعداد و ارقام، کلمات و گزاره­های انباشته شده را به خود گرفته و معنایی را ارائه می­ کند که بزرگتر از آن چیزی است که از داده ­های خام مکشوف می­گردد. ولی نظریه پردازان و دست اندرکاران دانش همگی بر این باورند که این اطلاعات است و نه دانش. اگرچه خط و مرز بین دانش و اطلاعات روشن نیست، لیکن چند ویژگی وجود دارد که این دو را از هم جدا می­ کند.
۱- سطح ظرافت: اطلاعات غالباً به موقعیت­ها، شرایط، فرآیندها و یا هدف­های خاص اشاره دارد. در این صورت در­برگیرنده­ی سطحی از ظرافت و دقت است که آن را برای کار مورد نظر مناسب می­ کند. ورای موقعیت یا کار خاص، اطلاعات تا زمانی که به دانش تبدیل نشود، کم ارزش خواهد بود.
۲-زمینه: اطلاعات معادل داده ­ها در متن است .زمینه ممکن است محصول، مشتری یا فرایند کسب وکار باشد و شکل اولیه داده ­ها را تا سطح اطلاعات ارتقا دهد. زمینه، اطلاعات را برای مدیریت جهت تصمیم ­گیری و برنامه­ ریزی مفید می­ کند. مدیر نتایج معناداری را در خصوص معاملات با بررسی و بازبینی داده ­ها استخراج می­ کند. برای اینکه داده مفید واقع شود، باید در درجه اول در زمینه قرار­گیرد.
۳-دامنه: دامنه اطلاعات کلاً محدود به زمینه ­های است که در آن ایجاد می­ شود. اطلاعات فروش به مدیران در خصوص فروش، مطالبی ارائه می­دهد، دانش در این خصوص فراتر عمل می­ کند و در موقعیت­های گوناگون کاربرد دارد.
۴-به هنگام بودن: اطلاعات بر زمان مبتنی است. بنابراین، به طور مداوم در حال تغییر است .به مجرد اینکه داده جدید، اخذ شود، اطلاعات جدیدی مورد نیاز خواهد بود. دانش به علت بار معنایی زیاد خود، حساسیت زمانی کمتری دارد. دانشی که از اطلاعات دیروز و امروز به دست آمده، می ­تواند برای درک اطلاعات فردا به کار رود (ساداتی،۱۳۸۹).
دانش به واسطه نزدیکی به تصمیم­ها و اقدامات سازمانی به مراتب بیش از داده ­ها و اطلاعات می تواند باعث بهبود عملکرد شده و در نتیجه کیفیت خدمات سازمانها را به طور عام و سازمانهای دولتی را به طور خاص بهبود ببخشد (هلز و بتر[۳۳]،۲۰۰۲) در شکل (۲-۱) توالی اثر اطلاعات و دانش بر تصمیم ­گیری آمده است.
اقدام
تصمیم
دانش
اطلاعات
شکل(۲-۱): اثر اطلاعات و دانش بر تصمیم ­گیری ( هلز وبتر ،۲۰۰۲).
دانش پدیده­ای پیچیده و چند بعدی است و برای مدیریت مطلوبتر، نیازمند درک ویژگی­های پیرامون آن است. مجزا ساختن انواع متفاوت و در عین حال مهم دانش در مدیریت و کاربرد آن به طور اثر­بخش در چارچوب سازمان ضروری و مهم به نظر می­رسد. زیرا انواع مختلف دانش دارای کاربردهای گوناگونی در مدیریت دانش هستند و همچنین مستلزم به­ کارگیری مدل­های بخصوص در مدیریت دانش می­باشند. با مقایسه انواع دانش می توان درک بهتری از دانش به وجود آورد.
۲-۲-۳-طبقه بندی انواع دانش:
معروفترین طبقه ­بندی از دانش، توسط نوناکا وتاکوچی (۱۹۹۵) انجام گرفته است، که این طبقه ­بندی، مبتنی بر نگرش پولانی[۳۴] در خصوص دانش می­باشد. نوناکا در این طبقه ­بندی، دو نوع دانش را معرفی می­ کند که عبارتند از:
۱- دانش صریح[۳۵] (آشکار یا عینی).
۲-دانش ضمنی[۳۶] (نهان یا نهفته).
نوناکا دانش ضمنی را دانشی تعریف می­ کند که به صورت واضح بیان نشده است در حالیکه پولانی (۱۹۹۶) این نوع دانش را، دانشی می­داند که نمی توان به صورت صریح بیان کرد.
شکاف بین این دو تعریف را کیم و همکاران[۳۷] (۲۰۰۳) با ارائه دانش مفهومی پر می­ کند و آن را به صورت دانشی تعریف می­ کند که به صورت غیر صریح و درونی وجود دارد ولی با صرف هزینه و زمان می­توان آن را به صریح تبدیل کرد.
دانش ضمنی، شکلی از دانش است که از تجربیات و اعمال مستقیم و معمولاً از طریق مکالمات تعاملی خوب می ­تواند به اشتراک گذاشته شود. دانش ضمنی، دانشی است که احساس یا درک می شود اما نمی­تواند به دانش صورت مکتوب، بیان شود ( واتسون،۲۰۰۳ ). مشکلات کدگذاری و شفاهی بیان کردن، از ویژگی­های آن (دانش ضمنی) است. دانش ضمنی تولید می­ شود اما از افرادی که مالک آن هستند جدا نیست و به عنوان مهارت و خبرگی انسانی که در ذهن افراد ذخیره شده و از طریق تجربه وتعامل با محیط بدست می ­آید، می­باشد .بخشی از دانش که در داخل سازمان تولید می­ شود، دانش صریح است که به آسانی قابل ذخیره و انتقال است (فورکِدل وگادامیلاس[۳۸]،۲۰۰۲).
دانش صریح به آسانی قابل تشخیص است، نوشته و کدگذاری می­ شود ( واتسون،۲۰۰۳ ) و مستندکردن، اخذ و توزیع آن در فرمت­های گوناگون آسان است، بنابراین می ­تواند در سراسر سازمان در شکل قوانین و رهنمودها بیان شود (آدنفلت ولاجرسترو[۳۹]، ۲۰۰۵).
سیستم­های مبتنی بر دانش، دانش صریح را کدگذاری و قابل استفاده می­ کنند اما سیستم­های مدیریت
دانش بایستی با هر دو دانش صریح و ضمنی کار کنند. کوشش برای کدسازی همه دانش اشتباه است (تبدیل به صریح کردن) و باعث می­ شود که بیشتر دانش ضمنی از دست برود ( واتسون،۲۰۰۳ ). همچنین انتقال و پخش، دانش ضمنی مشکل است و تنها از طریق تعاملات مستقیم بین افراد توزیع می­ شود (فورکدل وگادامیلاس، ۲۰۰۲).
از سوی دیگر، علوی و لیدنر[۴۰] (۲۰۰۰) در طبقه ­بندی دانش را به چهار دسته طبقه ­بندی کرده ­اند:
۱ -دانش ضمنی (نهفته) در زمینه اقدامات و تجارب افراد می­باشد و تشکیل­دهنده مدلهای ذهنی افراد است.
۲ -دانش صریح (آشکار) در مقایسه با دانش ضمنی عمومیت بیشتری داشته و به راحتی قابل انتقال است.
۳- دانش فردی که در وجود فرد نهفته است و ریشه در اقدامات فردی او دارد.
۴ -دانش گروهی دانشی است که در سیستم­های اجتماعی و فرهنگی یک سازمان نهفته است.
کوک نیز طبقه ­بندی مشابهی از دانش ارائه داده است. مطابق نظرکوک می­توان دانش را به انواع چهارگانه صریح، ضمنی، فردی و گروهی تقسیم نمود (کوک و برون[۴۱] ،۱۹۹۹ ). بررسی طبقه ­بندی­های ارائه شده در خصوص دانش این نکته را آشکار می­ کند که فصل مشترک اکثر صاحب نظران در مورد انواع دانش حول محورهای دانش ضمنی، دانش صریح، دانش فردی و دانش گروهی متمرکز شده است. بنابراین دانش می ­تواند صریح، ضمنی، فردی یا جمعی (سازمانی) باشد.
۲-۲-۴-منابع دانشی سازمان
بعضی از منابع دانشی مستقل از سازمانی هستند که در آن قرار دارند و بعضی دیگر برای وجودشان به سازمان
وابسته هستند. دراکر[۴۲] هم مطرح می­ کند که منایع دانش در همه جای سازمان موجود می­باشند ولی تنها به توانایی سازمان برای شناخت آنها محدود می­شوند (دراکر،۱۹۹۲).
کیم و همکاران (۲۰۰۳) دانش سازمانی را از لحاظ منشاء به دو دسته تقسیم می­ کنند:
دانش تجربی: حاصل تجمیع تجربیات افراد یا سازمان در انجام وظایف و کسب و کارخود می­باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]