درباره مردی صدق می کند که «زن بد در سرای وی است لکن چون مهریه او هنگفت است نمی تواند او را طلاق گوید»(یواموت،۶۳ ب). (کهن، ۱۳۸۲، ص۱۸۶).
و اگر رفتارزن فضیحت آمیزباشد، شوهر حق دارد او را بدون پرداخت مبلغ کتوبا یا مهریه طلاق دهد.«زنانی که در موارد زیربه رفتار و کردار آنها اشاره می شود ازدواجشان باطل است و مبلغ، کتوبا،به ایشان تعلق نمی گیرد ؛ زنی که از اجرای قوانین دینی یهود سرپیچی می کند.فی المثل بدون پوشانیدن سر خود به میان مردان می رود،در کوچه و بازار پشم می ریسد و با هر مردی که از روی سبک سری به گفتگو می پردازد،زنی که در حضور شوهر خود به والدین او دشنام می دهد، و زن بلند صدا که در خانه با شوهر خود به صدای بلند درباره امور زناشویی صحبت می کند و همسایگان او می شنود که چه می گوید.».
اگر زن ازآمیزش با شوهر امتناع کرد مرد حق دارد او را بدون پرداختن مهریه طلاق دهد (کتوبوت،۶۳ ب) (کهن، ۱۳۸۲، ص ۱۸۶- ۱۸۷).
تلمود مهر را حق زن می داند اما مرد بنا بر قوانین تلمود در موارد متعددی می تواند در صورت بروز تخلفاتی جزئی از زن، او را بدون پرداخت مهریه طلاق دهد… پس این حق زن، به راحتی از او سلب می شود. البته بر مبنای تشریع عهد قدیم مهریه در ابتدای ازدواج به پدر دختر پرداخت می شده است. (نورحسن فتیده ۱۳۷۹،ص۸۰).
بررسی در این زمینه در عهد قدیم نشان می دهد که مهرازآن حالت فطری خود خارج شده است،یعنی چیزی که بنا به فطرت حق مسلم زن است به عنوان بهای اولیه به پدرش پرداخت می شود و به عبارت دیگر، چنان که قبلاً نیزمطرح شد،زنان در واقع؛ جزئی از اموال پدر محسوب می شوند که پدران حق دارند آنها را به هر کس که بخواهند در مقابل دریافت وجهی واگذار کنند که قیمت آنان و به عبارت دیگر،مهریه آنان به صورت وجه نقد یا در ازای انجام دادن کاری پرداخت می شده است. مواردی که این مطلب را تایید کند،در عهد قدیم فراوان به چشم می خورد.علاوه بر آن شواهد زیر نیز به خوبی حاکی ازآن است که دختران،ملک پدر تلقی می شدند. (نور حسن فتیده، ۱۳۷۹، ص ۷۸و ۷۹).
۳-۱۰-۲- نفقه درعهد قدیم:
در کتاب مقدس یهودیان« تورات» به نفقه زن تصریح شده است: « اگرمردی، زنی دیگر برای خود گیرد، آنگاه خوراک ولباس ومباشرت اورا کم نکند». این مطلب حاکی از الزام مردان بر پرداخت نفقه زنان در آیین یهود است. (سفرخروج، باب ۲۱: ۱۰).
در مراسم ازدواج شوهر به زبان عبری می گوید: « تو را به عقد نکاح خود در می آورم وبه یاری حق، کلیه احتیاجات ولوازم زندگانی متعارف تورا مادام که علقه زوجیت برقرار است، بر عهده می گیرم». وزوجه در پاسخ می گوید: « به عقد ازدواج تو درآمدم ودر هرجا ودر هر وقت مطیع تو خواهم بود وتمام وظایفی را که به عهده زن است ونسبت به شوهر محول است، من در باره تو انجام می دهم ».
بنا بر این، در آیین یهود نفقه زوجه وحمایت مادی از وی، تکلیف مرد واطاعت زن از شوهر در تمام وظایفی که بر عهده او گذاشته شده، تکلیف متقابل زن می باشد. (صادقی، ۱۳۹۰،ص۵۹).
۳-۱۱- چند همسری در عهد قدیم
تک همسری در حکایت افرینش آدم وحوا – چنان که در دو باب نخستین سفر پیدایش شرح داده شده –بطور ضمنی بیان شده است. نوح(ع) تنها یک همسر داشت"ونوح وهم پسرانش وزنش وزنان پسرانش با او به سبب آب طوفان به کشتی درآمدند” (سفر پیدایش ۷:۷).
توصیفات متعددی که در کتاب مقدس از زن آرمانی شده است،تک همسری را هم چون قانونی فراگیرارائه می دهد” کیست که زن هنرمند را پیدا تواند کرد که بهایش از مرواریدها زیاده است، قلب شوهرش باومعتقد است که برغنیمت محتاج نخواهد بود، تمامی روزهای عمر خود وی را خوبی نه بدی خواهد کرد، پشم وکتان را می جوید وبا دستهای خود به ارادت کارمی کند، مثل کشیشهای بازرگان است که نان خویشتن را از دور دست می آورد، وهنوز شبانه است که برمی خیزد وخوراکی به اهل خانه خود داده کار کنیزکان خود را تعیین می نماید، درباره کشت زار فکر نموده آن را می خرد از ماحصل دستهایش تاکستان را غرس می نماید، کمر خویشتن را محکم می بندد وبازوهای خود را قوی می سازد، تجارت خود را می بیند که نیکوست چراغش وقت شب منطفی نمی شود، دستهای خود را بدوک می گذاردوکف هایش به چرخ افراشته است، کف خود را بر فقرا مبسوط می سازد ودستهای خود را به مسکینان ممدود می نماید، نسبت به کسان خانه خود از برف نمی ترسد زیرا که تمامی اهل خانه اش بدو لباس ملبس می شوند، از جهت خویش پرده های منقش می سازد و رخوت وی کتان نازک وارغوانی رنگ خواهد بود، شوهرش در دروازه ها وقت نشستن با مشایخ ولایت معروف است، کرباس را می بافد ومی فروشد وکمربند ها به تجار می دهد، به عزت واحترام ملبس است ودر روز آینده خنده خواهد کرد، ، روش خانه اش را خوب متوجه است ونان غفلت نمی خورد، فرزندان وی برخاسته او را مبارک خواهند خواند وشوهرش برخاسته او را تحمید خواهد کرد، دختران بسیاراند که هنر نمودند اما توبر همه گی آنها رجحان داری، خوش منظری فریبنده است وخوب صورتی فانی است اما زنی که ازخداوند می ترسد ممدوح می شود، وی را از ثمر دستهایش بدهید واعمالش او را در دروازه ها مدح نمایند"(امثال ۳۱: ۳۱-۱۰).
به علاوه، اشعیاء نبی و هوشع نبیّ نظام ازدواج تک همسری را نمادی از روابط میان یهوه و اسرائیل می دانند«آنها شوهری راتوصیف می کنند که خود،محبوب قلبش را برگزیده و به اوغیرت می ورزد»(اشعیا ۱:۵۰).(ماسون،۱۳۷۹، ص ۷۸۰).
مع ذالک،القا نه” ومردی بود ازرَامَاثَیِمِ صُوفِیم از کوه اِفریِم واسمش اِلقَانَاهِ پسر برُوحَام پسر اِلِیهُوء پسر تُوحوی پسرصُوفِ اِفراثی بود، واورا دو زن بود اسم یکی حَناه واسم دیگری پِننَاه را اولاد بود اما حناه را اولاد نبود"(اول سموئیل ۱:۱-۲) به گفته سفر تثنیه دو زن داشتند ؛ ” اگر مردی را دو زن باشد یکی محبوبه ودیگری مبغوضه وهردو محبوبه ومبغوضه فرزندان از برای او بزایند وپسر زن مبغوضه اول زاده باشد ” (سفر تثنیه۱۵:۲۱) این وضع عادی تلقی می شود وبا این وجود،به پادشاه توصیه می کند شما زیادی همسر بر نگیرید، زیرا که این امر قلب او به انحراف می کشاند"وزنان را ازبرای خود زیاد نکنید مبادا که دلش فریفته شود ونقره وطلا از برای خود برند یا به زیادتی فراوان نسازد” (سفر تثنیه۱۷:۱۷) “گدعون را هفتاد پسر بود که از صلبش بیرون آمدند به سبب اینکه زنان بسیاری داشت"(داوران ۳۰:۸)"ودیگر بعد از حرکت داود از حبرون مته گان وزنان از اورشلیم گرفت که از برای داودپسران ودختران تولد یافتند” (دوم سموئیل ۱۳:۵) “و سلیمان ملک سوای دختر فرعون زنان بیگانه بسیاری را از مُوابیان وعَمُونیان واِدُمِیان وصِیدُونِیان وحِتِیان دوست می داشت، از امتهایی که خداوند بنی اسرائیلرا فرموده بود که شما به ایشان در نیائید وایشان به شما در نیایند یقین که ایشان قلب شما را به خدایان خودشان مائل خواهند گردانید وسلیمان از راه محبت با یشان ملحق شد، واو را هفتصد زن بانویه وسیصد متعه بود وایشان قلبش را برگردانیدند، وواقع شد وقت پیری سلیمان که زن هایش قلبش را به سمت خدایان غریب برگردانیده وقلبش مثل قلب پدرش داود با خداوند خدایش کامل نبود،وسلیمان در عقب عَشتَرُوثِ خدای صِیدُ ونیان و مِلکُومِ مکروهِ عَمُونیان رفت، وسلیمان در نظر خداوند بدی کردومثل پدرش داود راه خداوند را تماماً نرفت،آنگاه سلیمان مقام بلندی را به کوهی که رو بروی اورشلیم است به خصوص کِمُوش مکروهِ مُوابیان وبه خصوص مُولِک مکروه پسران عَمُون بنا کرد، وهمچنین به خصوص تمامی زنان غریبه اش که به خدایان ایشان بخوروذبح می نمودند بنا کرد” (اول پادشاهان ۱۱: ۱-۸) همسران بسیاری داشتند.(ماسون،۱۳۷۹، ص ۷۸۰)
در عهد قدیم به موارد متعددی بر می خوریم که نشان می دهد چند همسری جایز ورایج بوده است و اولین کسی که در این کتب مقدس از او یاد شده که دو زن داشت لِمِک پسر متو شاییل (نسل هفتم آدم از قابیل)است. دو زن به نام های عاده وظله گرفت ” و لِمِک از برای خود دو زن گرفت اسم یکی عاداه واسم دیگری صِلاه بود"(پیدایش ۱۹:۴) و موارد دیگری نظیر ابراهیم،عیسی،داوود،حدعون نبی به این ترتیب “ودیگر ابراهیم زنی گرفت که اسمش قِطُوراه بود"(پیدایش ۱:۲۵) “وعِیسَو چهل ساله بود که یِهُودِیت دختربِئِیری حِتی وبَاسِمَث دختر اِیلُون حِتِی رابه زنی گرفت وآن زنان باعث تلخی جان اسحق ورِبَقَاه بودند” (پیدایش ۲۶: ۳۵-۳۴)،"وداودبه آنجا رفت وبه همراهش دوزنش اَحیِنُوعَمِ یِزرِعیلِی واَبَیگَیِلِ زن نابال کزمِلِی” (کتاب دوم سموئیل۲:۲) و سلیمان که گفته شده است هفتصد زن و سیصد کنیز برای خود گرفت.(کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۳-۴) و پسر اورِحَبعام ۱۸ زن و۶۰ کنیز ونو ه اش ابیا ۱۴زن داشتند"رحبعام مَعَکَاه دختر اَبثَالُوم را از تمامی زنان ومتعه گانش زیاده دوست می داشت درحالی که هجده زن وشصت متعه گرفته بود وبیست هشت پسر وشصت دختر تولد نموده بود"(کتاب دوم تواریخ ۲۱:۱۱)"واَبِیَاه قوی گردید وبه خود چهارده زن گرفت وبیست ودو پسر وشانزده دختر تولد نمود” (کتاب دوم تواریخ ۲۱:۱۳) بنابر قانونی که درسفرخروج آمده است اگر کسی علاوه بر زن اول زن دیگری بگیرد نباید از نفقه و حق همسری زن اول چیزی کم کند"اگرمردی دختر خود را به کنیزی بفروشد مثل بندگان بیرون نخواهد رفت،اگر در نظر آقایش که او را به خود نام زد کرده است ناپسند آید پس احتیاط نماید که ندا داده شود وقدرت نخواهد داشت که به قوم بیگانه او را بفروشد زیرا که با او دورنگی نموده است،واگر او را به جهت پسرش نام زد کرده باشد به رسم دختران با او رفتار نماید، واگر زن دیگری به جهت خود بگیرد نفقه وکسوه وحقوق مضاجعه او را کم نکند،واگر برایش این سه چیز را به جا نیاورد آنگاه بی آن که نقدی بدهد آزاد بیرون خواهد رفت"(سفرخروج۲۱: ۱۱-۷) وهمین مورد در زمینه ترجیح ندادن فرزندان دو زن بر یکدیگر درسفرتثنیه آمده است:"اگر مردی را دو زن باشد یکی محبوبه یکی مکروهه ومحبوبه و مکروهه هر دو برایش پسران بزایند و پسر مکروهه نخست زاده باشد،پس در روزی که اموال خود را به پسران خویش تقسیم نماید نمی تواند پسر محبوبه را بر پسر مکروهه،که نخست زاده است،حق نخست زادگی دهد بلکه حصّه ی مضاعف از جمیع اموال خود را به پسر مکروهه داده و او را نخست زاده خویش اقرار نماید"(سفر تثنیه ۲۱: ۱۷-۱۵) زیرا که او ابتدا قوت اوست وحق نخست زادگی ازآن اوست.(نور حسن فتیده، ۱۳۷۹،ص ۹۷).
تلمود، مانند کتاب مقدس،تعدد زوجات را حرام ندانسته ولی آن را منع کرده است.بنابر عقیده ی یکی از دانشمندان تلمود(مرد می تواند با چندین زن ازدواج کند،و این در صورتی است که قدرت تأمین مخارج همگی آنها را داشته باشد (یواموت،۱۶۵ الف). طبق یک عقیده ی دیگر:« تعداد زنان یک مرد نباید از چهار افزون شود» (یواموت، ۱۴۴ الف) درحالی که دانشمند دیگری چنین گفته است: اگر به هنگامی که مرد میخواهد زوجه دومی برای خود انتخاب کند همسر اولش ادعای طلاق کند،شوهر باید او را طلاق گوید (یواموت، ۶۵ الف) مقرر چنین بود که کاهن اعظم حق نداشت بیش از یک زن داشته باشد (یوما، ۱۳ الف). (کهن،۱۳۸۲ ص ۱۸۴).
در حالی که شک نمی توان داشت که تعدد زوجات در میان توده مردم معمول بوده است، لکن نشانه ای در دست نیست که یکی از دانشمندان یهود چنین کاری را کرده باشد، روایتی است حاکی از آن که این دانشمندان تعدد زوجات را کاری بس ناپسند می دانستند.« فرزند ربی یهودا هناسی مدت دوازده سال دور از زوجه اش سر گرم تحصیل علم بود.هنگامی که به خانه بازگشت همسرش عقیم شده بود. وقتی ربی یهودااز این موضوع مطلع شد گفت: چه کنیم؟اگر فرزندم همسرش را طلاق گوید مردم خواهند گفت:این زن بیچاره طی این سالیان دراز بیهوده انتظار کشید و عاقبت با او چنین کردند.اگر فرزندم همسر دیگری بگیرد،خواهند گفت:یکی همسر اوست و دیگری معشوقه اش.ربی یهودا برای آن زن دعا کرد و او شفایافت »(کهن، ۱۳۸۲، ص۱۸۴).
وعلت رواج تعدد زوجات در میان یهودیان،چنان که ویل دورانت «نویسنده تاریخ تمدن » نیز می گوید،علاقه آنان به ازدیاد وتکثیرنسل بود به طوری که در عهد قدیم مشاهده می شود آوردن فرزند زیاد امر بسیار مهمی به شمار می رفت و زنان نازا کنیزان خود را به شوهرا نشان تقدیم می کردند تا فرزندانی برای آنان بزایند،نظیر لیه و راحیل که کنیزان خود را به یعقوب بخشیدند تا برایشان فرزندانی بیاورند یا ابراهیم که از کنیز ساره صاحب فرزند شد به تعبیر ویل دورانت، به زن اجازه داده نمی شد.(نورحسن فتیده، ۱۳۷۹، ص ۹۷).
بی کار بنشینید و فرزندی نیاورید وبر این اساس،اگر مردی می مرد و فرزندی نداشت بر برادر او واجب بود که اگر چند زن هم داشت بیوه ی برادر خود را به زنی اختیار کند و اگر مرده برادری نداشت این کار بر نزدیکترین خویشانش واجب می شد.نکته ی پایانی این که، می توان گفت به همان دلیل که ازدواج در میان یهود اهمیت داشت تعدد زوجات نیز در میان آنان رایج بود.البته چنان که گفته شد، در دوره ی تلمودی،تلمود آن را منع کرد و بنا به گفته ی ویل. دورانت، این موضوع در میان یهودیانی که در دنیای مسیحی زندگی می کردند به ندرت اتفاق می افتاد(نورحسن فتیده، ۱۳۷۹، ص ۹۸).
و در دوره های بعد در حدود سال ۱۰۰۰ میلادی،ربی بزرگ یهودیان شهر مانیتس، گر سوم بن یهودا، مقرر داشت که هر یهودی که از شیوه ی چندگانی پیروی کند تکفیر شود و بعد از این تاریخ،در تمام اروپا - غیر از اسپانیا – چندگانی و زندگی با زنان صیغه ای بین یهودیان منسوخ شد.[۱۳] با این وصف، مواردی پیش می آمد که چون زنی ده سال بعد از عروسی عقیم می ماند به شوهرش اجازه ی گرفتن زن عقدی یا صیغه ای داده می شد(نورحسن فتیده، ۱۳۷۹، ص ۹۹و۹۸).
چنین می گفتند:«ای جوان دیده بالا کن و ببین چه کسی را به عنوان شریک زندگی خود برمی گزینی، به زیبای دختر آن قدر اهمیت نده بلکه به فکر نجابت خانوادگی و اصل و نسب او باش» (کهن، ۱۳۸۲ ص ۱۸۳ و ۱۸۴).
در قانون یهود، هنوز امکان دارد که یک مرد چند همسر داشته باشد، اما برای زن ممکن نیست که چند شوهر داشته باشد. در جامعه ی یهود، اگر مرد «گت» یعنی« طلاق نامه »را ارائه ننماید، زن نمی تواند مجدداً در جامعه ی یهود ازدواج کند، ولی ازدواج مجدد شوهر مانعی ندارد. بیشتر خاخام ها، چنین رفتاری را از طرف مردان تأیید نمی کنند، واز انجام مراسم ازدواج آنان امتناع می ورزند؛ درواقع شوهران برای ازدواج مجدد نیازی به خاخام ندارند. حتی اگر مرد احساس کند که به علت این مخالفت محدود شده، می تواند تا زمانی که برای او – ونه برای همسرش – مناسب است صبر کند وسپس گت را ارائه نماید. (وقار، ۱۳۸۷، ص۲۸۳).
۳-۱۲- مراسم عقد وخواستگاری در یهود
در واقع معمول نیست که یک یهودی صرفاً بر اساس مقررات مدنی و غیر دینی با دیگری ازدواج کند. تقریباً تمام ازدواج هایی که میان مرد یهودی وزن یهودی صورت می گیرد در زیر سایبان عروسی، یا حوپا، وبر طبق «قوانین موسی واسرائیل » انجام می شود. (نیوزنر، ۱۳۸۹، ص۱۴۷).
اجرای سنتی مراسم ازدواج در زیر یک سایبان تأکیدی است بصری بر این تلمیح که ازدواج بیشتر ایجاد یک خانه وکاشانه است تا برقراری یک رابطه، از نظر سنتی، ازدواج تنها به دو نفر ذیربط مربوط نمی شود، بلکه اتحادی است که در میان دو خانواده به وجود می آید. بنا بر این، جشن ازدواج مستلزم حضور خانواده گسترده دو طرف است. این نکته دلیلی است بر کثرت تعداد شرکت کنندگان در جشن های ازدواج ؛ جشن های ازدواج با حضور ۳۰۰ نفر مهمان یا بیشتر نادر نیست. (وقار، ۱۳۷۸، ص۲۷۷).
۳-۱۳- بکارت در عهد قدیم
از دید گاه قوم خدا که خواهان ازدیاد نسل خود بود، بکارت با نازائی که امری خفت بار وننگ آور محسوب می شد برابر بود: « و آبستن شدن پسری بزاد وگفت خدا ننگ مرا برداشته است» (پیدایش، ۳: ۲۳).
دریهود باکره ماندن قبل از ازدواج امری بسیار مهم محسوب می شد« آن دختر بسیار نیکو منظر و باکره بود و مردی او را نشناخته بود» (پیدایش ۲۴: ۱۶).
و هم زن را در حالت دوشیزه گی بگیرید، بیوه زن و طلاق یافته و پلید شده و زانیه آنها را نگیرید؛ لیکن دوشیزه را از قوم خود به بزنی نگیرید.(لاویان ۲۱: ۱۳ – ۱۴).
و نیز «زن زانیه یا بی عصمت را نکاح ننماید و زن مطلقه را از شوهرش نگیرد زیرا که او برای خدا مقدس است» (لاویان ۲۱: ۷).
اما ناگفته نماند این سنت تنها به خاطر طهارت تشریفاتی در ارتباط با مسائل جنسی بوجود آمده بود در واقع گویای احترام خاص به ارزش بکارت بود. به عنوان مثال کاهن اعظم و حتی کاهن معمولی فقط با دختر باکره می توانست ازدواج کند. (داوران ۱۹: ۲۴)(محمدیان، ۱۳۸۱، ص ۶۲۵).
۳-۱۴- تحریم ایام نکاح در عهد قدیم
شریعت ربانی ازدواج در بعضی ایام را نهی کرده است ماده ۵۱ ابن شمعون به صراحت بیان کرده بنا براینکه ازدواج در ایام شنبه واعیاد ممنوع است واز عمل کردن دراین ایام نهی شده است فرقی ندارد، اوائل این ایام یا اواسط این ایام یا اواخر این ایام باشد.
اضافه کرده بر این ماده، ماده ۵۲ بنا بر اینکه همچنین ۹ روز اول از ماه آب ازدواج ممنوع است همچنین ۲۴ روز بعد از آن هم ازدواج ممنوع است، این ممنوعیت به خاطر عید فصح است. (معدللی،۱۴۲۳ ه ق،ص ۹۸)
نزد فرقه قرائین هم، در ایامی که در آن ایام دخول به زن جایز نیست، ازدواج ممنوع است. مثل ایام حیض، روز شنبه و روز جمعه، بخاطر اکرام واحترامی که برای روز شنبه قائل هستند، وهمچنین روز یک شنبه همین حکم را دارد، زیرا روز یک شنبه به به دنبال شنبه می آید.
همچنین ایام ترک زینت (زنی که تازه شوهرش از دنیا رفته باید ترک حداد کند) وایام مقدسی که از عمل زناشوئی در آن نهی شده است. ازدواج ممنوع شده است واین نهی بخاطر عرف رعایت اغلب مردم است که ازدواجشان را در روز پنج شنبه انجام می دادند. واز تقیدات فکر یهودی، این است که قطعاً مرد زمانی که ازدواج کند به سپاه ملحق نمی شود، وهمچنین اعمالی که مرد را از همسرش دور می کند انجام ندهد. (پیشین،۱۴۲۳ ه ق،ص ۹۹)
۳-۱۵- ربیب وربیبه در تورات
درکتاب مقدس آمده است: « با یک زن ودختر او، یا نوه اش همبستر نشو، چون آنها
بستگان نزدیک همدیگرند واین عمل قبیح هست. (سفرلاویان باب ۱۸: آیه ۱۷).
۳-۱۶- خلاصه فصل
از بررسی کتب عهد قدیم به نتایجی به شرح ذیل رسیدیم:
درعهد قدیم مسأله ازدواج اهمیت فراوانی دارد به طوری که نسبت به اجرای آن تأکید فراوانی شده تا جایی که افرادی ازدواج می کردند تسهیلاتی برای آنها در نظر می گرفتند بنا بر این، براین امر مهم چند مسئله حائز اهمیت است.
اولاً: سن ازدواج که از(۲۰)سالگی اجباری شده وسن مناسب ازدواج را (۱۲) سالگی می دانستند.
ثانیاً: معیار انتخاب همسربود که از جمله آن معیارها ممنوعیت ازدواج با بیگانه، نجابت خانوادگی و اصل ونسب، رضایت اولیای دختر ونه خود دختر می باشد، فلسفه محرومیت ازدواج با بیگانه، مصونیت اعتقادی پیروان دین یهود، حفظ ملیت واصالت نژادی بود، واز طرفی آنها معتقد بودند که زن غیر یهودی نمی تواند به یک فرزند یهودی کمک کند تا نقش اساسی خود را که زنده نگه داشتن میراث یهود است ایفاء کند.
از دیگر نتایج بدست آمده، حرمت ازدواج با محارم در این دین بود هرچند مسأله مهریه در این دین از آن حالت فطری خارج شده است، وچیزی که حق مسلم زن است به عنوان بهای اولیه به پدرش پرداخت می شود، اما نفقه به خود زن تعلق می گیرد ودر مراسم ازدواج به شکل صیغه ای خوانده می شود. از دیگر نتایج تک همسری در آیین یهود به طور ضمنی بیان شده، اما در موارد معددی دیده شده که چند همسری جایز بوده ومراسم ازدواج زیر یک سایبان انجام می گرفته که این خود تأکیدی بر این مسأله است که ازدواج بیشتر ایجاد یک کاشانه است نه برقراری یک رابطه، در واقع پیوند میان دو خانواده نمود بیشتری دارد.
از طرفی آنها در امر ازدواج مسأله بکارت را امر مهمی می دانند، باکره بودن زن به عنوان یک ارزش تلقی می شود.
ازجمله آخرین نتایج بدست آمده در کتب یهودیان اینکه امر مقدس ازدواج در بعضی ایام تحریم شده،هرچند این تحریم خود گویای فلسفه ای است؛ از جمله آن ایام تحریم ایام حیض، ایام ترک حداد، بعضی اعیاد، روزهای شنبه، یک شنبه، جمعه و ۹ روز اول ماه آب.
فصل چهارم
بررسی احکام نکاح در عهدجدید
جرأت ورزی
خوش بینی
واقعیت آزمایی
تحمل استرس
مسئولیت پذیری اجتماعی
حرمت ذات
انعطاف پذیری
خود شکوفایی
استقلال
شکل شماره۲-۴. مدل هوش عاطفی بار- آن (۱۹۹۸)
الف: مهارت های درون فردی۱ :
- خود آگاهی عاطفی : توانایی تشخیص و درک احساسات. خودآگاهی تنها آگاهی از احساسات یک فرد و هیجانات وی نبوده بلکه شامل توانایی تمایز و تفاوت بین آنها، به منظور پی بردن به این امر است که، شخص چه احساسی دارد و چرا این احساس در او شکل گرفته است و همچنین به منظور پی بردن به آنچه مسبب این احساس می باشد. مشکلات جدی در این حوزه در موقعیت های «الکسی تایمیک» (ناتوانی در میان احساسات) یافت می شود.
- جرأت ورزی(قاطعیت و جسارت) ۲: به معنای توانایی ابراز احساسات، عقاید، تفکرات و دفاع از حقوق خود به شیوه ای سازنده و غیر مخرب است. قاطعیت دارای سه بعد است:
- توانایی بیان احساسات.(مثل قبول و ابراز خشم، صمیمیت و احساسات جنسی)
- توانایی بیان آشکار عقاید و افکار خویش. ( مثل توانایی بیان باورهای مخالف و اتخاذ موضعی مشخص، حتی اگر به لحاظ عاطفی انجام آن دشوار و باعث از دست رفتن امتیاز بشود).
- توانایی احقاق حقوق خویش ( مثل اجازه ندادن دیگران به آزار، یا گرفتن امتیاز از شما).
- افراد قاطع، کمرو و خجالتی نبوده و می توانند احساساتشان را (اغلب به طور غیر مستقیم) بدون پرخاشگری و فحاشی، ابراز کنند.
۱- Internal Personal skills
۲- Assertiveness
- حرمت ذات۱ (عزت نفس) : به معنای احترام به خویشتن و پذیرش خود به عنوان شخصی اساساً
خوب است. اصولا احترام به خود، قبول و دوست داشتن خود آنگونه که هستیم می باشد. توانایی
پذیرش جنبه های مثبت و منفی، محدودیتها و قابلیتهای خود، اعتماد به خود و عزت نفس، با خود باوری و مفهوم نسبتاً خوب رشد یافته مرتبط است. افراد بدون حرمت ذات احساس عدم کفایت و حقارت می کنند.
- خود شکوفایی۲ : به توانایی شناخت و تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن اشاره دارد. این بعد از هوش عاطفی تبیین جستجو، برای غنا و معنی بخشیدن به زندگی است. تلاش برای شکوفا کردن بالقوه های خود، دربردارنده انجام فعالیت های مفرح و معنی دار است و می تواند به معنی تلاش در همه عمر، و فعالیت پر شور، برای رسیدن به اهداف دراز مدت تعبیر شود. خود شکوفایی فرآیندی مستمر و پویا، برای کسب حداکثر رشد توانایی ها، قابلیت ها و استعدادهاست. این عمل به تلاش مصرانه برای داشتن بهترین عملکرد و تلاش برای بهتر ساختن خلق و خوی، مربوط است.
- استقلال۳ : عبارت است از خود فرمانی و خود کنترلی در تفکر و عمل و رهایی از وابستگی عاطفی. افراد مستقل، در برنامه ریزی و تصمیم گیری های مهم خوداتکا می باشند. استقلال اساساً توانایی خودمختار، در مقابل نیاز حمایت و حفاظت می باشد. مستقل بودن به میزان اعتماد به خود، نیروی درونی و تمایل در برآوردن انتظارات و تعهدات، بدون اینکه اسیر آنها شوند، مبتنی است.
ب: مهارتهای میان فردی۴
- همدلی : عبارت است از توانایی آگاهی، فهم و درک احساسات دیگران و حساس بودن به اینکه چرا، چگونه و چه چیزی را اینگونه، به این طریق احساس می کنند. همدل شدن، کسب توانایی یا شناخت هیجانات و عواطف دیگران است.
- روابط بین فردی : ایجاد و حفظ روابط متقابل رضایت بخش، که صمیمیت و تعادل محبت از ویژگی های آن است. رضایت متقابل، شامل تبادلات اجتماعی معنادار است که به طور بالقوه لذت بخش است. از ویژگی های ارتباطات مثبت بین فردی، توانایی صمیمیت و محبت و انتقال دوستی به شخص دیگر است.
این بعد هم با ضرورت کسب روابط دوستانه با دیگران و هم با توانایی احساس راحتی و آرامش در چنین روابطی، مرتبط است.
- مسئولیت پذیری اجتماعی۵ : نشان دادن خود به عنوان عضوی مؤثر و سازنده، در یک گروه اجتماعی است. این توانایی شامل مسئول بودن است، حتی اگر شخصاً از این رابطه سودی برده نشود.
چنین افرادی دارای وجدان اجتماعی بوده رفتارهای آنان، به صورت پذیرش مسئولیت های اجتماعی جلوه گر می شود. این مؤلفه به توانایی انجام کاری برای دیگران یا با دیگران، پذیرش دیگران و عمل مطابق با وجدان، مرتبط می شود. این اشخاص دارای حساسیتی فردی اند و می توانند دیگران را بپذیرند و استعدادهایشان را به نفع جمع و نه فقط به خاطر خودشان بکار گیرند. کسانی که فاقد این توانایی اند ممکن است از نگرش های ضد اجتماعی لذت ببرند، موجب آزار دیگران شوند و از دیگران سوء استفاده کنند.
۱- Self- regard
۲- Self- actualization
۳- Independence
۴- Inter Personal skills
۵- Social Responsibility
ج: توان سازگاری۱
- حل مسأله۲ : به معنای قدرت شناخت و تعریف مشکلات، همچنین خلق و انجام راه حل بالقوه و مؤثر می باشد. حل مسأله ماهیتاً چند مرحله ای است و شامل توانایی انجام این مراحل است:
- احساس وجود مشکل و داشتن کفایت و انگیزه کافی برای مقابله مؤثر با آن می باشد.
- تعریف و تدوین مشکل تا حد امکان.
- تصمیم گیری و انجام یکی از راه حل ها (بررسی دلایل موافق و مخالف هر راه حل و انتخاب بهترین مسیر برای عمل).
حل مسائل با وظیفه شناسی، منظم بودن، روش مند بودن و نظام داری در دنبال کردن و رسیدن به مشکل، مربوط است.
- واقعیت آزمایی۳ : توانایی ارزیابی و مطابقت میان آنچه بطور ذهنی و آنچه بطور عینی تجربه می شود.
که شامل تحقیق درباره شواهد عینی برای تأیید توجیه و اثبات احساسات، ادراکات و اندیشه هاست. واقعیت آزمایی شامل درک موقعیت کنونی، تلاش برای فهم امور بطور صحیح و تجربه رویدادها، آنگونه که واقعاً می باشند، بدون خیالبافی و رویاپردازی بیش از اندازه است. در این جا تأکید به عمل گرایی، عینیت و دقت ادراک شخص و اثبات ایده ها و اندیشه هاست.
- انعطاف پذیری۴ : به معنای توانایی منطبق ساختن عواطف، افکار و رفتار با موقعیت ها و شرایط دائماً در حال تغییر می باشد. این بعد از هوش عاطفی به توانایی کلی فرد در سازگاری با شرایط ناآشنا، غیر قابل پیش بینی و پویا بر می گردد. افراد منعطف افرادی فعال، زرنگ، همیار بوده و بدون تعصب قادر به واکنش در برابر تغییر می باشند. این افراد زمانیکه مشخص شود اشتباه کرده اند، قادرند ذهنیات خود را تغییر دهند.
اینها نسبت به ایده ها، جهت گیری ها، روش ها و اعمال مختلف و متفاوت، گشاده رو و صبورند.
د: مدیریت استرس۵
- کنترل تکانه ها۶ : توانایی مقاومت یا به تأخیر انداختن تکانه، سائق یا وسوسه های انجام عملی است. این توانایی شامل پذیرش تکانه های پرخاشگرانه، خوددار بودن و کنترل خشم می باشد.
- تحمل استرس۷ : عبارت است از تحمل وقایع نامطلوب و موقعیت های استرس زا و ایستادگی در برابر بحران ها. از طریق سازگاری فعال و مثبت در برابر فشار. این توانایی به معنی پشت سر گذاشتن موقعیت های مشکل ساز، بدون از پا در آمدن است.
این توانایی مبتنی است بر:
- قابلیت انتخاب روش هایی برای سازگاری با فشار( یعنی چاره جو، مؤثر بودن و توانایی یافتن روش های مناسب و آگاهی از نحوه انجام آنها).
- به طور کلی تمایل خوشبینانه به تجارب و تغییرات جدید و تمایل به داشتن توانایی غلبه بر مشکل موجود( باور داشتن به توانایی خود در برخورد و مقابله با این موقعیت ها).
۱- Adaptability
۲- Problem Solving
۳- Reality Testing
۴- Flexibility
۵-Stress Management
۶- Impulse Control
۷- Stress tolerance
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
۹
در هر سطر ماتریس چرخیده شده مولفهها، بزرگترین نمره عاملی را از نظر قدرمطلق پیدا میکنیم تا متغیرهای مربوط به هر عامل یا مولفه مشخص شود. پس مولفه اول شامل عوامل درون سازمانی ۲، ۴، ۶ و ۸ میباشد. مولفه دوم شامل عوامل درون سازمانی ۷ و ۹ میباشد. مولفه سوم شامل عوامل درون سازمانی ۱، ۳ و ۵ میباشد.
پس با توجه به روش تحلیل عاملی، عوامل درون سازمانی موثر بر موانع صادرات سنگهای ساختمانی به سه عامل اصلی تقسیمبندی شدند که به ترتیب اهمیت عبارتند از :
عامل اصلی اول شامل عوامل درون سازمانی زیر میباشد :
۱) برپایی ناکافی نمایشگاهها، سمینارها، سخنرانیها و جراید در ارتباط با چگونگی رشد صادرات
۲) ضعف بینش در مدیریت راس سازمان
۳) ضعف منابع انسانی در درون سازمان
۴) آشنایی ناکافی با ضوابط و استانداردهای کیفیت کشور خریدار
عامل اصلی دوم شامل عوامل درون سازمانی زیر میباشد :
۱) ضعف اطلاعات و بنیه مالی
۲) آشنا نبودن سازمانها با تجارت الکترونیک و نداشتن وب سایت مناسب جهت اطلاع رسانی
عامل اصلی سوم شامل عوامل درون سازمانی زیر میباشد :
۱) استفاده از فن آوری قدیمی در فرایند تولید و فرآوری سنگهای ساختمانی
۲) اطلاع رسانی ناکافی در ارتباط با شناخت فرصتها و نیازهای بازارهای هدف و انتشار بولتنهای اطلاعاتی چاپی و الکترونیکی
۳) عدم آموزش و تشویق صادر کنندگان در امر تجارت توسط دستگاههای ذیربط
سوال فرعی ۲ : مهمترین عوامل برون سازمانی موثر بر موانع صادرات سنگهای ساختمانی کدامند؟
در این تحقیق، ۱۲ عامل برون سازمانی در نظر گرفته شده است که در صادرات سنگهای ساختمانی تاثیرگذار میباشند. موانع برون سازمانی موثر بر صادرات سنگ های ساختمانی عبارتند از :
۱) نبود دیپلماسی موثر و کارا در تعامل با اقتصاد جهانی
۲) ناکافی بودن امکانات، تسهیلات و تشویقهای کافی در امر صادرات توسط دولت
۳) مشکلات در زمینه تهیه مواد اولیه مرغوب در کشور
۴) نبود مراکز مناسب سفارش الکترونیکی و شبکههای بین المللی بانکداری الکترونیکی
۵) نبود ثبات نسبی قوانین و مقررات بازرگانی خارجی
۶) محدودیتهای وارداتی کشورهای خارجی ناشی از عامل تحریمهای بین المللی
۷) موانع تعرفهای کشورهای غیر عضو سازمان تجارت جهانی
۸) وجود سیاستهای نامناسب ارزی
۹) وجود مشکلات حمل و نقل کالا
۱۰) وجود هزینههای بالای حمل و نقل و بعد مسافت تا مبادی صادراتی
۱۱) وجود مشکلات گمرکی و مبادی صادراتی
۱۲) مشکلات مربوط به تامین اعتبار و نقدینگی از بانکها جهت صادرات
برای تعیین و شناسایی مهمترین عوامل برون سازمانی موثر بر موانع صادرات سنگهای ساختمانی، از روش تحلیل عاملی استفاده میشود. نتیجه این روش در جداول زیر داده شده است. جدول اول نشان دهنده میانگین و انحراف معیار پاسخهای پاسخ دهندگان به سوالات ۱۰ تا ۲۱ پرسشنامه میباشد. بزرگترین میانگین پاسخها مربوط به سوال ۹ و کوچکترین میانگین پاسخها مربوط به سوال ۶ میباشد. جدول دوم نشان دهنده ضرایب همبستگی عوامل برون سازمانی بصورت دوبدو نسبت به یکدیگر میباشد. به عنوان مثال ضریب همبستگی بین عامل اول و سوم برابر ۱۱۳/۰ است.
جدول سوم نتایج آزمون بارتلت و مقدار شاخص KMO را نشان میدهد. اگر مقدار شاخص نزدیک به یک باشد، دادههای مورد نظر برای تحلیل عاملی مناسب هستند. اگر مقدار شاخص کمتر از ۶/۰ باشد، نتایج تحلیل عاملی برای دادههای مورد نظر چندان مناسب نمیباشد. اکنون مقدار شاخص KMO برای عوامل برون سازمانی برابر ۶۸۵/۰ میباشد که بزرگتر از ۶/۰ است. پس دادههای مورد نظر برای تحلیل عاملی مناسب میباشند.
آزمون بارتلت بررسی میکند چه هنگام ماتریس همبستگی، شناخته شده یا ماتریس همانی است و بنابراین برای شناسایی ساختار مدل عاملی نامناسب میباشد. اگر Sig. آزمون بارتلت کوچکتر از ۵ درصد باشد، تحلیل عاملی برای شناسایی ساختار مدل عاملی مناسب است، زیرا فرض شناخته شده بودن ماتریس همبستگی رد میشود. اکنون مقدار آماره آزمون بارتلت برابر ۰۲۱/۳۳۱ و مقدار Sig. آزمون بارتلت برابر ۰۰۰/۰ میباشد که کوچکتر از ۰۵/۰ است. پس تحلیل عاملی برای شناسایی ساختار مدل عاملی مناسب است و فرض شناخته شده بودن ماتریس همبستگی رد میشود.
جدول چهارم به ترتیب اشتراک اولیه و اشتراک استخراجی را نشان میدهد. اشتراک یک متغیر برابر مربع همبستگی چندگانه برای متغیرهای مربوطه با بهره گرفتن از عاملها (به عنوان پیشبینی کننده) است. به دلیل این که ستون اشتراک اولیه، اشتراکها را قبل از استخراج عاملها بیان میکند، تمامی اشتراکهای اولیه برابر ۱ میباشد. هر چه مقادیر اشتراک استخراجی بزرگتر باشد، عاملهای استخراج شده، متغیرها را بهتر نمایش میدهند. اگر هر یک از مقادیر اشتراک استخراجی بسیار کوچک باشند، ممکن است استخراج عامل دیگری الزامی شود. متغیرهایی که مقادیر اشتراک استخراجیشان کمتر از ۵/۰ میباشد، را میتوان مرحله به مرحله حذف نمود. اکنون مقادیر اشتراک استخراجی عاملهای ۱۲، ۳، ۱۰، ۶، ۴، ۷، ۸ و ۵ به ترتیب برابر ۲۷۵/۰، ۲۹۸/۰، ۳۶۷/۰، ۴۱۸/۰، ۴۲۹/۰، ۴۳۶/۰، ۴۴۳/۰ و ۴۸۷/۰ میباشند که کوچکتر از ۵/۰ هستند. میتوان این عاملها را به ترتیب و مرحله به مرحله از مدل حذف نمود تا مقادیر اشتراک استخراجی عاملهای باقیمانده افزایش یابد.
جدول پنجم حاوی سه قسمت است. قسمت اول مربوط به مقادیر ویژه اولیه است و تعیین کننده عاملهایی است که در تحلیل باقی میماند. عاملهایی که دارای مقدار ویژه کمتر از ۱ هستند از تحلیل خارج میشوند. عوامل خارج شده از تحلیل، عواملی هستند که حضور آنها باعث تبیین بیشتر واریانس نمیشود. اکنون مقدار ویژه اولیه مولفههای ۱، ۲ و ۳ به ترتیب برابر ۸۶۷/۲، ۳۰۹/۱ و ۲۴۲/۱ میباشند که بزرگتر از ۱ هستند و مقدار ویژه اولیه بقیه مولفهها کوچکتر از ۱ میباشند. پس فقط مولفههای ۱، ۲ و ۳ در تحلیل باقی میمانند و سایر مولفهها از تحلیل خارج میشوند.
قسمت دوم جدول پنجم مربوط به مقدار ویژه عوامل استخراجی بدون چرخش میباشد. در این قسمت فقط مقادیر ویژه مولفههای ۱، ۲ و ۳ نشان داده شده است. از ستون درصد واریانس میتوان نتیجه گرفت که مولفه اول میتواند تقریباً ۸۹/۲۳ درصد از تغییرپذیری متغیرها را توضیح دهد. مولفه دوم میتواند تقریباً ۹۱/۱۰ درصد از تغییرپذیری متغیرها را توضیح دهد. مولفه سوم میتواند تقریباً ۳۵/۱۰ درصد از تغییرپذیری متغیرها را توضیح دهد. از ستون درصد تجمعی میتوان نتیجه گرفت که مولفههای ۱، ۲ و ۳ با همدیگر میتوانند تقریباً ۱۵/۴۵ درصد از تغییرپذیری متغیرها را توضیح دهند.
قسمت سوم جدول پنجم مربوط به مقدار ویژه عوامل استخراجی با چرخش میباشد. در چرخش عاملهای باقیمانده، نسبتی از کل تغییرات که توسط مولفههای ۱، ۲ و ۳ توضیح داده میشود، ثابت است (تقریباً ۱۵/۴۵ درصد) ولی برخلاف روش بدون چرخش، که در آن مولفه اول درصد بیشتری از تغییرات (تقریباً ۸۹/۲۳ درصد) را تبیین میکند، در روش چرخش عاملها، هر یک از آنها نسبت تقریباً یکسانی از تغییرات را توضیح میدهند. این، ویژگی چرخش واریماکس است که تغییرات را میان عاملها به شکل یکنواخت توزیع میکند. از ستون درصد واریانس میتوان نتیجه گرفت که مولفه اول میتواند تقریباً ۷۶/۱۶ درصد از تغییرپذیری متغیرها را توضیح دهد. مولفه دوم میتواند تقریباً ۹۵/۱۵ درصد از تغییرپذیری متغیرها را توضیح دهد. مولفه سوم میتواند تقریباً ۴۴/۱۲ درصد از تغییرپذیری متغیرها را توضیح دهد.
جدول ششم ماتریس مولفهها را نشان میدهد که شامل بارهای عاملی یا نمرات عاملی هر یک از متغیرها در عاملهای باقیمانده میباشد. تفسیر بارهای عاملی بدون چرخش، ساده نیست. بنابراین عاملها را میچرخانیم تا قابلیت تفسیر آنها افزایش یابد.
جدول هفتم ماتریس چرخیده شده مولفهها را نشان میدهد که شامل بارهای عاملی هر یک از متغیرها در عاملهای باقیمانده پس از چرخش میباشد. هر چقدر مقدار قدرمطلق این ضرایب بیشتر باشد، عامل مربوطه نقش بیشتری در کل تغییرات متغیر مورد نظر دارد.
جدول ۴-۲۳ : نتایج آمار توصیفی برای عوامل برون سازمانی
تعداد
انحراف معیار
میانگین پاسخها
عوامل برون سازمانی
بنابراین تمامی فرضیه های اصلی و فرعی این تحقیق مورد قبول هستند.
۵-۳ بحث و نتیجه گیری
خستگی صنعتی به عنوان عاملی منفی بر عملکرد شغلی متغیر وابسته در این تحقیق محسوب می شود. هدف از این تحقیق سنجش میزان تاثیر عامل شخصیتی تهییج طلبی کارکنان بر خستگی آنان است که طی تحلیل داده های به دست آمده از پرسشنامه این نتیجه حاصل می شود که در جامعه مورد بحث هر چه قدر تهییج طلبی کارکنان بالاتر باشد و میل به تحریکات هیجانی خارجی بالاتر باشد در شغل خود کمتر دچار خستگی خواهند شد.
تحقیقات “فیشر” نشان داده است که افراد با تهییج طلبی بالا غالباً بیشتر دچار خستگی میشوند، این درحالی است که تحقیقی درباره ارتباط میان میزان تهییج طلبی در مشاغل خاصی صورت نگرفته است (فیشر[۱۳۹]، ۱۹۹۳). نتایج تحقیق پیش رو نتایج معکوسی نسبت به تحقیق “فیشر” نشان میدهد. با بررسی پیشینه تحقیقات در این مورد تحقیقی که مبین دلیل این تغییرات باشد پیدا نشده است اما تغییرات نتایج می تواند مرتبط با ماهیت شغل مورد بررسی و تناسب شغل و شاغل توجیه گردد. این مساله نشان میدهد که در این شغل به سبب داشتن ماهیتی حساس که به دور از یکنواختی میباشد، نیازمند کارکنانی با شخصیتی تهییج طلب میباشد. نتایج این تحقیق می تواند در جذب کارکنان برای این شغل حائز اهمیت باشد، از آن جهت که شخصیت متناسب با شغل می تواند در کاهش خستگی کارکنان موثر باشد.
در تحقیق پیشرو اثر تعدیلی دو متغیر “ادراک زمان” و “سن” افراد مورد توجه قرار گرفت. با بررسی اثر تعدیلی متغیر ادراک زمان در کارکنان این نتیجه حاصل شد که هرچه قدر کارکنان دارای شخصیتی با ادراک زمان سریعتر باشند ارتباط معکوس تهییج طلبی و خستگی صنعتی تعدیل می شود، به این معنا که افرادی که زمان برای آنها سریعتر میگذرد، کمتر تحت تاثیر شخصیت تهییج طلب خود دچار خستگی صنعتی میشوند. در مقایسه با مقاله آقای “وات[۱۴۰]” که نشان میدهد افراد با استعداد دلزدگی بالا ادراک زمان کندتری نسبت به افراد با استعداد دلزدگی پایینتر دارند، نتایج تحقیق پیشرو نتایج معکوسی نسبت به تحقیق آقای “وات” نشان میدهد.(وات، ۱۹۹۱) با بررسی پیشینه تحقیقات در این مورد تحقیقی که مبین دلیل این تغییرات باشد پیدا نشده است. تغییر نتایج می تواند مرتبط با ماهیت شغل مورد بررسی، هوش افراد، محیط کاری و رضایت شغلی بررسی باشد که از مولفه های موثر بر خستگی صنعتی میباشد. (بیسن و پیریا، ۲۰۱۰، ص ۱۰۷-۱۱۱)
با نگاهی به نتایج به دست آمده از مقاله آقای ویتمن که نتیجه گیری کرده است، بالا رفتن سن باعث کندتر شدن “ادراک از زمان در افراد می شود” (ویتمن[۱۴۱] و لنهوف[۱۴۲]، ۲۰۰۵) و همچنین نتایج به دست آمده از تحقیقات زاکرمن که نتیجه گیری کرده است، با بالا رفتن سن تهییج طلبی افراد پایینتر می آید (زاکرمن، ۱۹۸۴)، اثر متغیر سن در تحقیق پیشرو نیز بررسی شد که نتیجه تحلیل آماری داده های به دست آمده حاکی از این است که در سنین بالاتر اثر معکوس تهییج طلبی افراد با خستگی صنعتی در آنها تعدیل می شود که با مقایسه با نتیج آقای زاکرمن در این مورد همسو میباشد.
همچنین در سنین بالاتر اثر تعدیلی ادراک زمان بر دو متغیر مستقل و وابسته بیشتر تعدیل می شود. به عبارت دیگر در سنین بالاتر اثر تعدیلی ادراک زمان قوی تر از اثر تعدیلی آن درسنین پایینتر میباشد، که با تحقیقات ویتمن در مورد تاثیر زمان بر ادراک زمان همسو میباشد.
۵-۴ الویت بندی عوامل اثرگذار
الویت بندی عوامل مؤثر بر تهییج طلبی به ترتیب اهمیت بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل آماری داده ها به شرح زیر میباشد:
جدول ۵-۴ اولویت بندی عوامل موثر بر متغیر تهییج طلبی
اولویت | عوامل مؤثر بر تهییج طلبی |
۱ | ملال پذیری |
۲ | ماجرا جویی |
۳ | گریز از بازداری |
۴ | تجربه طلبی |
۵ | تنوع طلبی |
۶ | هیجان خواهی |
الویت بندی عوامل مؤثر بر خستگی صنعتی به ترتیب اهمیت:
جدول ۵-۵ اولویت بندی عوامل موثر بر متغیر خستگی صنعتی
د)روایی محتوا[۷۷]
در مطالعه حاضر جهت سنجش روایی از روش صوری و محتوایی و نیز تحلیل بارهای عاملی(روایی سازه) استفاده شد.
۳-۶-۱-۱ روایی صوری و محتوایی
روایی سازه و محتوایی ابزار از طریق کسب نظرات متخصصان و استاد محترم راهنما و نیز نظرات ارائه شده در مطالعه مقدماتی مورد سنجش قرار گرفته و اعمال گردید.
۳-۶-۱-۲ روایی سازه
سنجش روایی پرسشنامه
به منظور تعیین روایی سازه ، از روش تحلیل عاملی استفاده گردید. در این روش هدف ، یافتن متغیرهای مکنون یا سازههای یک مجموعه متغیرهای اندازه گیری شده با بهره گرفتن از رواسازی تحلیل عاملی است. با بهره گرفتن از نرم افزار لیزرل ، مدلهای تحلیل عاملی در حالت استاندارد( شکل ۳-۱) و معنی داری (شکل ۳-۲) بدست آمد که به ترتیب بار عاملی (در حالت استاندارد) هر یک از سوالات بر روی متغیرها و مقادیر معناداری را نشان میدهند.
شکل ۳-۱ ضرایب مسیر در حالت استاندارد
چنانچه ملاحظه میگردد، کلیه ی بارهای عاملی بدست آمده در مدل تحقیق استاندارد ، در مقادیر قابل قبول بوده و نشان دهنده روایی سازه فناوری خویش خدمت است.
شکل ( ۳-۲) مقدار T برای ضریب مسیر
۳-۶-۲ پایایی
پایایی ابزار سنجش به این معنی است که اگر یک وسیله ی اندازه گیری که برای سنجش متغیر و صفتی ساخته شده در شرایط مشابه در زمان یا مکان دیگر مورد استفاده قرار گیرد،نتایج مشابهی از آن حاصل شود.به عبارت دیگر ابزار پایا و معتبر،ابزاری است که از ماهیت تکرارپذیری و سنجش نتایج یکسان برخوردار باشد(قره داغی،۱۳۸۹).در این تحقیق برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است،آلفای کرونباخ بر حسب میانگین همبستگی داخلی میان پرسشهایی که یک مفهوم را میسنجد محاسبه میشود.هر قدر آلفای کرونباخ به عدد ۱ نزدیکتر باشد اعتبار سازگاری درونی گویهها بیشتر است.در این روش اگر ضریب آلفا کمتر از ۶۰/۰ باشد معمولا اعتبار آن ضعیف تلقی میشود، ۷۰/۰ قابل قبول قابل قبول و بیش از ۸۰/۰ خوب تلقی میشود(سکاران، ۱۳۹۱).
برای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ،ابتدا باید انحراف معیار نمرات هر زیر مجموعه از سوالات پرسشنامه و انحراف معیار کل سوالات (زیرمجموعهها) را محاسبه کرده،سپس با بهره گرفتن از فرمول ذیل ضریب آلفای هر زیر مجموعه از سوالات را بدست آورد:
صحت تصمیم گیری مدیران ، دقت در تصمیم گیری مدیران، بهنگام بودن ، اقتصادی بودن تصمیم گیری مدیران و متغیر مستقل در تحقیق حاضر سیستم اتوماسیون است .
جدول ۳-۵) ضریب پایایی متغیرهای تحقیق
متغیرها | ابعاد | سوالات پرسشنامه | تعداد سوالها | ضریب آلفای کرونباخ |
فناوری خویش خدمت | استفاده آسان سودمندی هزینههای کاهش یافته خودکنترلی |
۴ – ۱ ۷ – ۵ ۱۰ – ۸ ۱۱ - ۱۳ |
۴ ۳ ۳ ۳ |
۸۲۴/۰ ۸۶۴/۰ ۷۸۶/۰ ۸۷۳/۰ |
ارزش مشتری |