کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



نوع زلزله

 

 

 

۰۳/۲

 

۰۹۶/۰

 

۱۹۸/۰

 

۴/۵

 

۱۹۷۰

 

Lytgi Greek

 

۲/۱<a/v

 

Hav

 

 

 

۲-۶-۵-۲- مدل های المان محدود سیستم های خاک و تونل
برای تحلیل مدل های خاک تونل از سه نوع مدل به ابعاد ۴۰×۵۰۰ و ۱۰۰×۸۰۰ متر (تونل با فاصله از سنگ بستر) و ۲۱×۵۰۰ متر (تونل نزدیک سنگ بستر) استفاده شده است. به طوری که ضخامت از سنگ بستر تا زیر تونل در مدل های ۴۰×۵۰۰ متر ۲۰ متر، در مدل های ۱۰۰×۸۰۰ متر و در مدل های ۲۱×۵۰۰ متر ۱ متر می باشد. تونل مورد استفاده شده در این مقاله دارای قطر خارجی ۱۰ متر و ضخامت آستری ۵/۰ متر می­باشد و ضخامت خاک روی تمام تونل ها ۱۰ متر و رفتار خاک در تمام مدل ها الاستیک فرض شده است. رفتار بتن استفاده شده در تونل، الاستیک با مقاومت فشاری MPa 28 و دانسیته Kg/m3 ۲۴۰۰ فرض شده است. به منظور لحاظ کردن اثر سربارهای احتمالی روی سطح خاک، یک بار خطی به شدت (N/M)14715 و به طول ۴۰ متر بر روی سطح خاک در مرکز مدل ها قرار دارد. همچنین نوع المان های به کار رفته در مدل های خاکی از نوع دو بعدی، کرنش صفحه ای، سه و چهار گره ای و پیوسته می باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در مسائل دینامیکی برای جذب انرژی وارد شده به مدل از مرزهای جاذب انرژی استفاده می شود که برای مدل ها از مدل میراگر یا مرز ویسکوز استفاده می شود.
با توجه به اینکه اطراف سازه های زیرزمینی مانند تونل، خاک وجود دارد و سطح خارجی آن در تماس با خاک می باشد (محل سطح جدایش خاک و تونل) و همچنین با توجه به دینامیکی بودن تحلیل ها، بایستی اصطکاک خاک و تونل به نحو درستی در نرم افزار تعریف شود. روش اصطکاکی تعریف شده در مدل ها روش کلمب می باشد. که در آن ضریب اصطکاک را می­توان با تقریب خوبی برابر ۶/۰ در نظر گرفت. شکل (۲-۳۴) برای مثال مدل المان محدود ۴۰×۵۰۰ و شکل (۲-۳۵) برای مثال مدل المان محدود ۲۱×۵۰۰ را نشان می دهد.
شکل (۲-۳۴) مدل المان محدود تونل در فاصله ۲۰ متری از سنگ بستر
شکل (۲-۳۵) مدل المان محدود تونل در فاصله ۱ متری از سنگ بستر
۲-۶-۵-۳- پاسخ لرزه ای خاک تونل
۲-۶-۵-۳-۱- اثر نوع خاک در میزان تشدید
پاسخ لرزه ای یک سیستم خاک تونل در هنگام زلزله تحت تأثیر اندرکنش دو سیستم مرتبط با هم، تونل و خاک قرار دارد. تمام مدل های خاک تونل اشاره شده در بخش های قبلی را تحت آنالیز دینامیکی قرار می دهیم و مقدار شتاب بیشینه در برابر عمق را روی خط مرکزی مدل از سنگ بستر تا سطح خاک را رسم می کنیم تا میزان تشدید شتاب بیشینه در اثر وجود خاک مشخص گردد. شکل (۲-۳۶) مر بوط به نمودار های توزیع شتاب بیشینه در برابر عمق برای مدل های خاکی ۴۰×۵۰۰ متر و شکل (۲-۳۷) مر بوط به مدل های خاکی ۱۰۰×۸۰۰ متر، تحت زلزله Hav می باشد. همانطور که در شکل ها پیداست، میزان بیشینه شتاب در محل تونل بیشتر می باشد که این به دلیل اندرکنش خاک و تونل و تفاوت سختی خاک و تونل می باشد. میزان تشدید شتاب در خاک DS بیشتر می باشد که علت این مسئله نزدیک بودن پریود خاک DS به پریود زلزله Hav می باشد.
شکل (۲-۳۶) اثر نوع خاک در میزان بیشینه شتاب برای مدل های خاکی ۴۰×۵۰۰
شکل (۲-۳۷) اثر نوع خاک در میزان بیشینه شتاب برای مدل های خاکی ۱۰۰×۸۰۰
۲-۶-۵-۳-۲- اثر ضخامت خاک از سنگ بستر در میزان تشدید شتاب
یکی از مهمترین عوامل در پاسخ لرزه ای خاک تونل اثر ضخامت خاک روی سنگ بستر تا زیر تونل می باشد. شکل های (۲-۳۷) تا (۲-۴۱) مربوط به اثر ضخامت خاک از سنگ بستر بر میزان تشدید بیشینه شتاب، در خاک های مختلف می باشد. مشاهده می شود که، میزان تشدید شتاب در محل تونل بسیار بیشتر از قسمت های دیگر مدل خاکی می باشد. که این امر به دلیل وجود تونل در محیط خاکی و پدیده اندرکنش خاک تونل می­باشد. میزان تشدید بیشینه شتاب در محل تونل و در تمام خاک ها تحت زلزله Hav در مدل های ۱۰۰×۸۰۰ متر بیشتر از مدل های ۴۰×۵۰۰ می­باشد. یعنی با افزایش ضخامت خاک از سنگ بستر میزان تشدید شتاب بیشتر می شود و هر چه پریود خاک و زلزله به یکدیگر نزدیکتر باشند میزان تشدید بیشتر خواهد بود.
شکل (۲-۳۸) اثر ضخامت خاک از سنگ بستر بر میزان تشدید شتاب برای مدل های ۴۰×۵۰۰ و ۱۰۰×۸۰۰
شکل (۲-۳۹) اثر ضخامت خاک از سنگ بستر بر میزان تشدید شتاب برای مدل های ۴۰×۵۰۰ و ۱۰۰×۸۰۰
شکل (۲-۴۰) اثر ضخامت خاک از سنگ بستر بر میزان تشدید شتاب برای مدل های ۴۰×۵۰۰ و ۱۰۰×۸۰۰
شکل (۲-۴۱) اثر ضخامت خاک از سنگ بستر بر میزان تشدید شتاب برای مدل های ۴۰×۵۰۰ و ۱۰۰×۸۰۰
۲-۶-۵-۴- اثر اندرکنش لرزه­ای خاک تونل بر تشدید تنش ها و کرنش ها در محیط تونل
جهت بررسی اثر ضخامت خاک از سنگ بستر، بر تشدید یافتگی تنش ها و کرنش ها در محیط تونل، (حداکثر تنش های اصلی در صفحه ( ) و حداکثر تنش برشی () و همچنین حداکثر کرنش اصلی در صفحه () و حداکثر کرنش برشی ())تونل را در دو موقعیت مختلف: الف) یک بار تونل را درون خاک و با بهره گرفتن از سنگ بستر قرار می­دهیم، به طوری که ضخامت خاک زیرین آن در مدل­های ۴۰ متری، ۲۰ متر و در مدل های ۱۰۰ متری، ۸۰ متر می­باشد. ب) یک مرتبه هم تونل را نزدیک سنگ بستر قرار می دهیم به طوری که ضخامت خاک زیرین آن فقط ۱ متر باشد. از تقسیم تنش ها و کرنش ها در حالت (الف) به تنش ها و کرنش ها در حالت (ب) ضریب تشدید یافتگی تنش ها ، و ضریب تشدید یافتگی کرنش ها، S و S قابل محاسبه می باشد. شکل های (۲-۴۳) تا (۲-۴۶) و شکل های (۲-۴۵) تا (۲-۴۸) ضریب تشدید یافتگی کرنش ها در خاک های مختلف را نشان می دهد. محور افقی شکل های (۲-۴۷) تا (۲-۵۰) محیط تونل می باشد، به طوری که نقطه صفر نقطه بالای تونل در راستای خط مرکزی تونل می باشد و در جهت عقربه های ساعت تا طول ۸۳/۶۲ ادامه می یابد (شکل ۲-۴۲).
شکل (۲-۴۲) طول محیط تونل
شکل(۲-۴۳) نسبت حداکثر تنش های خاک DS تحت زلزله Hav
شکل(۲-۴۴) نسبت حداکثر تنش های خاک AS تحت زلزله Hav
شکل(۲-۴۵) نسبت حداکثر تنش های خاک OC تحت زلزله Hav
شکل(۲-۴۶) نسبت حداکثر تنشججهای خاک NC تحت زلزله Hav
شکل(۲-۴۷) نسبت حداکثر کرنش های خاک DS تحت زلزله Hav
شکل(۲-۴۸) نسبت حداکثر تنش های خاک AS تحت زلزله Hav
شکل(۲-۴۹) نسبت حداکثر کرنش های خاک OC تحت زلزله Hav
شکل(۲-۵۰) نسبت حداکثر کرنش های خاک NC تحت زلزله Hav
۲-۶-۵-۵- نتیجه گیری
میزان تشدید شتاب پاسخ زمین با افزایش ضخامت خاک از روی سنگ بستر افزایش یافته و بیشترین میزان تشدید شتاب در محل تونل است.
ماسهجهای متراکم و یا خاک های رسی سفت تحت زلزله های با فرکانس های بالا بیشتر تحریک شده ولی خاک های نرم با زلزله های با فرکانس پایین بیشتر تحریک می شوند. این پدیده شبه رزونانس را به دلیل نزدیکی فرکانس اصلی مدل خاکی با فرکانس اصلی زلزله می توان توجیه کرد.
نوع و ضخامت خاک در مسائل اندرکنش خاک و سازه بسیار اهمیت دارد. هر چه عمق خاک کمتر باشد سرعت موج برشی و مدول برشی نیز کمتر خواهد بود. در نتیجه اثر اندرکنش خاک و سازه در تحلیل بیشتر می گردد.
با توجه به نمودارها، تنش ها تقریباً در تمام نقاط طول محیط تونل تشدید یافته اند. به طوری که تنش روی محیط تونل تا ۱۸ برابر و تنش برشی حداکثر تا ۶ برابر افزایش یافته است. نکته جالب توجه اینکه، مقادیر حاکثر تشدید، در محدوده پایین تونل می باشند.
با افزایش ارتفاع خاک از سنگ بستر تنش ها در اطراف تونل بیشتر از زیر تونل تشدید می شوند. (عاشق آبادی و رهگذر، ۱۳۸۹)
فصل سوم:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 01:50:00 ق.ظ ]




علامه طباطبایی ، آیه ۳۰سوره روم را تفسیر آیه ۱۱۹سوره نساء دانسته ومی نویسد : « خلاصه گفتار شیطان این است که من بندگانت را به وسیله ی عبادت غیر خدا وارتکاب گناه گمراه می کنم وبه آنان دستور می دهم به آرزو ها وخیال های باطل سرگرم شوند واز اشتغال به امر واجب روی گردانند و دستور می دهم گوش چارپایان را سوراخ کنند وآنچه را خدا حلال کرده ، برخود حرام کنند ودستور می دهم آفرینش خدا را تغییر دهند » (طباطبایی ،۱۴۱۷ق: ۸۶) .آنگاه با استشهاد از این آیه می نویسد «بعید نیست که مراد از تغییر خلقت خدا خارج شدن از حکم فطرت وترک دین حنیف باشد (همان ) . وانگهی پذیرش نظریه ممنوع بودن تغییر در مخلوق خدا لوازمی دارد که التزام به آن دشوار می نماید .از جمله حتی تغییر در گیاهان ،پیوند زدن درختان میوه ،کوتا کردن ناخن ومو ،درمان بیماری ، آرایش زن برای شوهر و…می بایست حرام باشد ، چون همگی نوعی تغییر در آفرینش خداست برخی صاحب نظران تلقیح نژاد برتر حیولنات با نژاد دیگر وهمچنین پیوند درختان با درختان دیگر را جایز می دانند ومعتقدند : «تغییر خلق اگر متوجه تبدیل به حسن باشد ، مانعی ندارد (سند ، ۱۳۸۱: ۱۰۰). همچنین احادیث ذکر شده نیز قابل مناقشه است . زیرا در حدیث دیگری آمده است : «واصله » و«موصوله » کسی است که در جوانی زنا می کند ودر پیری زنان را به مردان می رساند (حر عاملی ،۱۴۲۴ق: ۱۳۲).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲- اختلاط انساب
یکی از مهمترین دلایل عدم جواز اهدای جنین ،دخالت فرد ثالث است که در امر تولد مثل ،منجربه اختلاط در نسب می شود . به عنوان مثال مشخص نیست مادر طفلی که از طریق اهدای جنین متولد می شود ،زن صاحب تخمک یا زن صاحب رحم است ، همچنین پدر کودک کیست؟ رابطه وی با شوهر زن صاحب رحم چیست؟ چه رابطه ای بین وی وفرزند صاحب تخمک ، فرزندان صاحب اسپرم وفرزندان صاحب رحم وجود دارد ؟
به نظر می رسد اختلاط انساب ،حکمت حکم بوده وعلت آن نیست . بین علت و حکمت تفاوت می باشد ؛ حکمت مصلحتی است که زیر بنای یک قانون معین است ؛ مثل آ میخته نشدن نطفه ها که مصلحت مقررات راجع به عده ی طلاق است . اما علت یک قانون آن است که بود ونبود قانون ، بستگی به بود ونبود علت دارد ؛ مثل غبن فاحش در معامله که علت وجود خیار غبن است . علت حکم ، کلیت دارد وغیر قابل استثناست ، ولی حکمت حکم ، غالبی بوده ، کلیت ندارد واستثناپذیر است (جعفری لنگرودی ، ۱۳۷۸: ۲۴۷).
به علاوه بسیاری از فقها مشکل اختلاط انساب را در این موارد حل کرده ند . مثلأ برخی با استناد به آیه ی «ان امهاتهم الا اللائی ولدنهم » ( مجادله ، ۲) گفته اند : مادر، زنی است که طفل را متولد کرده ، یعنی زن صاحب رحم (خویی ، ۱۴۲۱ق:۳۲۰ ؛ روحانی ، ۱۴۱۴ق:۳۳۳). برخی با استناد به تکوین طفل از تخمک واسپرم ، معتقدند مادر ، زن صاحب تخمک است (خمینی ، ۱۴۲۱ق: ۵۹۲). برخی دیگر مثل اردبیلی نیز معتقدند طفل مزبور دو مادر دارد : زن صاحب رحم وزن صاحب تخمک ( جمعی از نویسندگان ، ۱۳۸۴: ۲۴۷). درباره ی پدر نیز اکثر قریب به اتفاق فقها ، طفل را منتسب به صاحب اسپرم می دانند (خمینی ،۱۴۲۱ق؛ خویی، ۱۴۲۱ق : ۳۲۰ ؛ روحانی ، ۱۴۱۴ق : ۳۳۳؛ سند ، ۱۳۸۱: ۱۱۱). در این حال مطابق ماده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:50:00 ق.ظ ]




چکیده
هدف پژوهش حاضر” بررسی رابطه هوش هیجانی با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی در دانشگاههای آزاد اسلامی منطقه ده کشور” بود .پژوهش به شیوه توصیفی (همبستگی)انجام شد.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران گروه های آموزشی دانشگاههای مذکور به تعداد۱۱۵نفر بود.نمونه آماری پژوهش ۸۳ نفرازمدیران (۷۰ نفر مرد و۱۳نفر زن) به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه ، یکی پرسشنامه هوش هیجانی بار-ان ودیگری پرسشنامه محقق ساخته خودکارامدی بود .برای تجزیه و تحلیل داده ها ، از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان دادکه بین هوش هیجانی مدیران و خودکارامدی آنان رابطه معنادار وجود دارد.همچنین بین هر کدام از مولفه های انگیزش وهمدلی مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معناداروجود دارد. بین مولفه های خودآگاهی ، خود گردانی و مهارت های اجتماعی مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معنادار مشاهده نشد. همچنین از بین مولفه های هوش هیجانی ،مولفه انگیزش پیش بینی کننده ی معنی داری برای خود کارامدی می باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
کلید واژه ها :هوش هیجانی ، خودکارامدی ،دانشگاه آزاد اسلامی ،مدیر گروه آموزشی.
فصل اول:
کلیات پژوهش
مقدمه :
امروزه بسیاری از سازمانها دستخوش تغییرند و هر گونه تغییر نیازمند کارکنان و مدیرانی است که انطباق پذیر بوده و با تغییر ها سازگار شوند در این میان تعامل اجتماعی به شیوه ای شایسته وثمر بخش برای بیشتر مدیران و رهبران به عنوان عنصر کلیدی در مدیریت، اهمیت فزاینده دارد.بررسیها نشان داده است که گوی رقابت اینده را مدیرانی خواهند برد که بتوانند به طور اثر بخش ونتیجه بخش با منابع انسانی خود ارتباط برقرار کنند در این زمینه هوش هیجانی یکی از مولفه های است که میتواند به میزان زیادی در روابط مدیران با اعضای سازمان نقش مهمی ایفا کند وبه گفته گلمن (۱۹۹۸) شرط حتمی واجتناب ناپذیر در سازمان به حساب میاید اخیرا برخی از دانشمندان نیز دریافته اند که هوش هیجانی با اهمیت تر از بهره هوشی برای یک مدیر ورهبر است .(مختاری پور،۱۳۸۶)
امروزه هوش هیجانی به عنوان نوعی هوش تبیین شده است که هم شامل درک دقیق هیجانهای خود شخص وهم تعبییر دقیق حالات هیجانی دیگران است .هوش هیجانی ،فرد را از نظر هیجانی ارزیابی میکند ،به این معنی که فرد به چه میزانی ، از هیجانها و احساسهای خود، اگاهی دارد وچگونه انها را کنترل واداره میکند نکته قابل توجه در راستای هوش هیجانی این است که توانایی های هوش هیجانی ذاتی نیستند ، بلکه آنها میتوانند آموخته شوند .نظریه های روانشناختی متعددی در خلال سالهاسعی کردند تا رفتار ادمی را تبیین کنند.نظریه ی شناخت اجتماعی نیز یکی از این نظریه هاست.در سال۱۹۸۶باندورا این نظریه را در مورد عملکرد آدمیان مطرح کرد که در آن نقش باورهای خود را در شناخت ،انگیزش ،عاطفه و رفتارآدمی بر جسته نمود.باندورا معتقد است که افراد یک نظم (خود )را می پرورانند که آنها را قادر می سازد تا بر تفکرات ،احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند.باندورا با دیدگاه هایی که به عوامل درونی موثر بر رفتار توجه می کنند وعوامل محیطی را نادیده می گیرند ،مخالفت می کند واز دیدگاه هایی که انسان را پاسخ دهنده منفعل به رویدادهای محیطی می دانند نیز انتقاد می کند.از نظر باندورا شخص،محیط ورفتار بر هم تاثیر و تاثر متقابل دارند وهیچ کدام از این سه جزءرا نمی توان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیین کننده ی رفتار انسان به حساب آورد.او این سه تعامل را جبر متقابل نامیده است.( سیف،۱۳۷۹)
بیان مساله:
انسان برای رسیدن به زندگی بهتر و سالم تر نیاز دارد بین فکر و احساسات و عواطف خود هماهنگی لازم را به وجود آورد و متناسب با موقعیتهای زندگی از آنها استفاده نماید . هوش هیجانی از جمله مواردی است که می تواند به زندگی افراد جهت دهد و سازگاری مناسب تری را نسبت به محیط در آنها به وجود آورد .
مدیریت و یا عامل انسانی مهمترین دلیل تحولاتی است که امروز بشر در همه زمینه‌ها و به هر شکلی در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع عامل انسانی است که تفاوت‌های فاحش امروز زندگی بشر با شرایط گذشته‌اش را رقم زده است. اگر این عامل از زندگی روزمره حذف شود در واقع توسعه و پیشرفت از زندگی انسان حذف می‌شود. برای تغییر و حرکت بسوی شرایط بهتر علاوه بر عواملی چون سرمایه، مواد اولیه و غیره مهمترین و اصلی‌ترین عامل نیروی انسانی است. در واقع ثروت و دارایی هر جامعه‌ای تنها و تنها نیروی انسانی است. این دیدگاه شاید افراطی بنظر برسد ولی واقعیت‌های پیشرو در جوامع گوناگون این امر را ثابت می‌کند. اگر یک جامعه را با همه امکانات مادی و ثروت‌های بیکران با جامعه‌ای که از همه این امکانات بی‌بهره است مقایسه کنیم و مشاهده کنیم که جامعه فاقد ثروت از توان و قدرت بالاتری برخوردار است تنها عاملی که این مسئله را ایجاد کرده باید عامل انسانی باشد در زمینه امور اقتصادی و تجاری مانند همه دیگر بخش‌های اجتماعی عامل انسانی مهم و حیاتی است.
گلمن بر این عقیده است که هوش هیجانی موجب شادی و خوشبختی افراد می گردد . وی پنج مهارت اساسی هوش هیجانی را شامل شناخت احسا سات خود ، تسلط بر احساسات ، بر انگیختن و ترغیب خود و شناسایی احساسات دیگران و تنظیم روابط خود با دیگران تعریف می کند . گلمن در تعریف هوش هیجانی می گوید : هوش هیجانی توانایی درک ، توصیف ، دریافت و مهار هیجانها است . هر کسی با برخورداری از میزانی از هوش هیجانی در رویارویی با وقایع مثبت یا منفی زندگی موضع گیری میکند و به سازش با آنها می پردازد . انسان با برخورداری از هوش هیجانی به زندگی خود نظم و ثبات می بخشد و سازگاری بیشتری از خود نشان میدهد به طوری که اصولا با هوش هیجانی بالا، شخص وقایع کمتری را در زندگی تجربه می کند و این افراد در ایجاد برقراری روابط با کیفیت بالا ،مهارت بیشتری دارند(کیاروچی و همکاران. ترجمه نجفی زند،۱۳۸۵).
یکی از موضوعاتی که در حوزه های رهبری مطرح شده است ، هوش هیجانی رهبر است ، چرا که کاربرد مناسب هیجانها در روابط انسانی ، درک احوال خود و دیگران ، خویشتنداری ، همدلی با دیگران و استفاده مثبت از هیجانها در تفکر و شناخت ، موضوع هوش هیجانی است که در نحوه برخورد مدیران با زیر دستان تاثیر بسزایی خواهد داشت و بالطبع هوش هیجانی رهبران نیز به واسطه سبک رهبری آنها هم متفاوت است ( اکبرزاده ، ۱۳۸۳ )
آنچه که از گذشته در میان عوام مطرح بوده اینکه بهره هوشی بالا باعث موفقیت هایی در شغل و زندگی و تحصیل و … می شود ولی تحقیقات اخیر نشان داده اند که عواملی غیر از هوش و یا استعداد در این موفقیت ها دخالت دارند . هوش هیجانی نوعی از هوش درون فردی است که افراد با دریافتن و کشف این مهارت در خود به موفقیت هایی قائل می شوند . مدیران برای اینکه بتوانند بطور اثر بخش وکارا در تمامی فعالیتهای خود ،چه در زمینه اجتماعی و چه در زمینه فرهنگی ،خانوادگی و سیاسی وهمچنین در زمینه کاری خود به موفقیتهای چشمگیری دست یابند نیاز به یک سری از قضاوتهادر مورد توانایی های خود در انجام وظایف،تکالیف ومسئولیت هادارند که به آن خود کار امدی می گویند.
بسیاری از رفتارهای انسان با سازوکارهای نفوذ بر خــــــود[۱]، برانگیخته و کنترل می شوند. در میان مکانیسم های نفوذ برخود، هیچ کدام مهمتر و فراگیرتر از باور به خودکارآمدی شخصی نیست. اگر فردی باور داشته باشد که نمی تواند نتایج مورد انتظار را به‌دست آورد، و یا به این باور برسد که نمی تواند مانع رفتارهای غیرقابل قبول شود، انگیزه او برای انجام کار کم خواهد شد. اگرچه عوامل دیگری وجود دارند که به عنوان برانگیزنده های رفتار انسان عمل می کنند، اما همه آنها تابع باور فرد هستند.عملکرد مؤثر هم به داشتن مهارتها و هم به باورافراد برتوانایی انجام آن مهارتها نیازمند است. اداره کردن موقعیتهای دایم التغییر، مبهم، غیرقابل پیش بینی و استرس زا مستلزم داشتن مهارتهای چندگانه است. مهارتهای قبلی برای پاسخ به تقاضای گوناگون موقعیتهای مختلف باید غالباً به شیوه های جدید، سازماندهی شوند. بنابراین، مبادلات با محیط تا حدودی تحت تأثیر قضاوتهای فرد در مورد توانائیهای خویش است. بدین معنی که افراد باور داشته باشند که در شرایط خاص، می توانند وظایف را انجام دهند. خودکارآمدی درک شده معیار داشتن مهارتهای شخصی نیست، بلکه بدین معنی است که فرد به این باور رسیده باشد که می تواند در شرایط مختلف با هر نوع مهارتی که داشته باشد، وظایف را به نحو احسن انجام دهد.عقاید خودکار آمدی مشخص می کند که افراد چگونه احساس می کنند ، چگونه می اندیشند ، چگونه خود را بر می انگیزند و چطور رفتار می کنند ( باندورا، ۱۹۹۷ .به نقل از عبداللهی ونوه ابراهیم،۱۳۸۵)
اهمیت و ضرورت تحقیق :
رهبری یک سازمان برای انطباق با تغییرات و به منظور بقا و رشد در محیطهای جدید، ویژگیهای خاصی را می طلبد که عموماً مدیران برای پاسخ به آنها با مشکلات بسیاری مواجه می شوند. یکی از مهمترین خصیصه ها که می تواند به رهبران و مدیران در پاسخ به این تغییرات کمک کند، هوش هیجانی است. هوش هیجانی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانهای و احساسات در توانمندیهای انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبران مؤثری هستند که اهداف را با حداکثر بهره وری ، رضایتمندی و تعهد کارکنان محقق می سازند. شواهد بسیاری ثابت می کنند افراد دارای مهارت هیجانی بالا،یعنی کسانی که خود را به خوبی می شناسند و احساسات دیگران را نیز درک وبه طرز اثر بخش با آنان بر خورد می کنند، در حوزه های مختلف زندگی موفق وکارامد می باشند.اما افرادی که نمی توانند به لحاظ هیجانی بر زندگی خود تسلط داشته باشند ،در گیر کشمکش های درونی هستند.هوش هیجانی می تواند به درک بهتر افراد از ظرفیت شان در موفقیت کمک کند.این افراد فشار روانی کمتری را تحمل می کنند واز رضایت روان شناختی وفیزیکی بهتری بر خوردارند.به نظر می رسدکه هوش هیجانی می تواند خودکارامدی را پیش بینی کندکه در این پژوهش هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم اساسی مطرح می شود و پیش بینی کننده ی برا ی خودکار امدی مدیران است.
با توجه به اهمیت هوش هیجانی درمدیریت ، در این پژوهش به بررسی رابطه هوش هیجانی با خود کار آمدی مدیران گروه های آموزشی دانشگاههای آزاد منطقه ده کشور می پردازد.
اهداف تحقیق:(به تفکیک هدف کلی و هدف های جزیی)
هدف کلی :
بررسی رابطه هوش هیجانی با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی واحد های دانشگاههای آزاد اسلامی منطقه ده کشور.
هدفهای جزیی:
بررسی وضعیت هوش هیجانی در میان مدیران گروه های آموزشی.
بررسی وضعیت خودکارامدی در میان مدیران گروه های آموزشی.
مقایسه هوش هیجانی مدیران بر حسب مدرک تحصیلی آنان.
مقایسه هوش هیجانی مدیران بر حسب جنسیت آنان.
مقایسه خودکارامدی مدیران بر حسب مدرک تحصیلی آنان.
مقایسه خودکارامدی مدیران بر حسب جنسیت آنان.
بررسی وضعیت هوش هیجانی و خودکارامدی مدیران بر حسب جنسیت آنان .
بررسی رابطه بین خود اگاهی با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی .
بررسی رابطه بین انگیزش با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی.
بررسی رابطه بین خودگردانی با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی .
بررسی رابطه بین همدلی با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی.
بررسی رابطه بین مهارتهای اجتماعی با خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی .
سوال اصلی پژوهش:
آیا بین هوش هیجانی و خود کارامدی مدیران گروه های آموزشی دانشگاه های آزاد منطقه ده رابطه معنا دار وجود دارد.؟
سوالهای جزئی پژوهش :
۱-وضعیت برخورداری مدیران گروه های آموزشی ازهوش هیجانی چگونه است؟
۲- وضعیت برخورداری مدیران گروه های آموزشی ازخودکارامدی چگونه است؟
۳-آیابین مولفه های هوش هیجانی و خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی بر حسب مدرک تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد؟
۴- آیابین مولفه های هوش هیجانی و خودکارامدی مدیران گروه های آموزشی بر حسب جنسیت تفاوت معنادار وجود دارد؟
۵-آیا بین میزان خود اگاهی مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معنا دار وجود دارد؟
۶-ایا بین میزان انگیزش مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معنا دار وجود دارد؟
۷- آیا بین میزان خودگردانی مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معنا دار وجود دارد؟
۸- آیا بین میزان همدلی مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معنا دار وجود دارد؟
۹- آیا بین میزان مهارتهای اجتماعی مدیران با خودکارامدی آنان رابطه معنا دار وجود دارد؟
۱۰-آیا براساس مولفه های هوش هیجانی مدیران می توان خودکارامدی آنان را پیش بینی نمود؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:49:00 ق.ظ ]




۱۴/۰-

 

۲۲/۲-

 

۰۲/۰

 

 

 

جدول ضرایب معادله رگرسیونی فوق سهم هر کدام از متغیرهای پیش بین سبک­های دلبستگی و عملکرد خانواده را به تفکیک در دو گروه دختران و پسران در پیش بینی متغیر ملاک (سازگاری دانش آموزان) نشان می‎دهد. در گروه دختران خرده مقیاس­های عملکرد (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش­اموزان را پیش‎بینی کنند. خرده مقیاس ارتباط با مقدار بتای ۴۴/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان دختر به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس ارتباط ۴۴/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. هم‎چنین خرده مقیاس آمیزش عاطفی با مقدار بتای ۳۳/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان دختر به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس آمیزش عاطفی ۳۳/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس ایفای نقش با مقدار بتای ۳۸/۰- در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان دختر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس ایفای نقش، ۳۸/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس عملکرد کلی با مقدار بتای ۳۱/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان دختر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس عملکرد کلی، ۳۱/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس حل مشکل با مقدار بتای ۱۳/۰در سطح آلفای ۲۵/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان دختر نیست. خرده مقیاس همراهی عاطفی با مقدار بتای ۱۸/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان دختر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس همراهی عاطفی، ۱۸/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس کنترل رفتار با مقدار بتای ۲۶/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان دختر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس کنترل رفتار، ۲۶/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
هم چنین در گروه دختران دو خرده مقیاس­ از سبک­های دلبستگی(ایمن و دوسوگرا) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان را پیش‎بینی کنند. خرده مقیاس ایمن با مقدار بتای ۱۴/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان دختر به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس ایمن ۱۴/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. هم‎چنین خرده مقیاس دوسوگرا با مقدار بتای ۱۸/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان دختر به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس دوسوگرا ۱۸/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس ناایمن با مقدار بتای ۱۰/۰- و در سطح آلفای ۱۰/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان دختر محسوب نمی شود.
در گروه پسران خرده مقیاس­های عملکرد خانواده (عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان را پیش‎بینی کنند. خرده مقیاس ارتباط با مقدار بتای ۰۰۹/۰ در سطح آلفای ۹۲/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب نمی­ شود. خرده مقیاس آمیزش عاطفی با مقدار بتای ۱۳/۰- و در سطح آلفای ۰۸/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب نمی شود. خرده مقیاس ایفای نقش با مقدار بتای ۱۵/۰- در سطح آلفای ۰۷/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب نمی‎شود. خرده مقیاس عملکرد کلی با مقدار بتای ۱۴/۰در سطح آلفای ۰۵/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس عملکرد کلی، ۱۴/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس حل مشکل با مقدار بتای ۲۰/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب می شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس عملکرد کلی، ۲۰/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس همراهی عاطفی با مقدار بتای ۲۱/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس همراهی عاطفی، ۲۱/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس کنترل رفتار با مقدار بتای ۲۳/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس کنترل رفتار، ۲۳/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری تغییر ایجاد می‎شود.
در گروه پسران از سه خرده مقیاس سبک های دلبستگی تنها یک خرده مقیاس ناایمن می تواند سازگاری دانش آموزان پسر را پیش بینی کند. خرده مقیاس ایمن با مقدار بتای ۰۸/۰ در سطح آلفای ۲۶/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب نمی شود. هم‎چنین خرده مقیاس دوسوگرا با مقدار بتای ۱۲/۰- و در سطح آلفای ۰۸/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب نمی شود‎. خرده مقیاس ناایمن با مقدار بتای ۱۴/۰- و در سطح آلفای ۰۲/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان پسر محسوب می شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در خرده مقیاس ناایمن، ۱۴/۰- در انحراف معیار سازگاری دانش آموزان پسر تغییر ایجاد می شود.
در یک جمع بندی کلی از فرضیه ششم پژوهش می توان گفت که در گروه دختران، شش خرده مقیاس عملکرد خانواده (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان داشتند اما خرده مقیاس حل مشکل رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان نداشت. در گروه پسران، چهار خرده مقیاس عملکرد خانواده (عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان داشت. اما خرده مقیاس­های ارتباط، آمیزش عاطفی و ایفای نقش رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان پسر نداشتند. در مورد سبک های دلبستگی در گروه دختران دو سبک ایمن و دوسوگرا رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان داشتند. اما سبک دلبستگی ناایمن رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان دختر نداشت. در گروه پسران تنها سبک ناایمن رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان پسر داشت. اما دو سبک ایمن و دوسوگرا رابطه معنی داری با سازگاری دانش آموزان پسر نداشتند.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱- مقدمه
این پژوهش با هدف بررسی رابطه عملکرد خانواده و سبک‌های دلبستگی با سازگاری اجتماعی دانش‌آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه بندرعباس در سال تحصیلی ۱۳۹۲-۱۳۹۱ انجام گردید. در فصل اول پژوهش ابتدا به بیان مسأله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف تحقیق، سؤالات، فرضیه ها و تعاریف نظری و عملیاتی پرداخته شد. در فصل دوم پژوهش پس از مقدمه ای کوتاه به بررسی پیشینه نظری موضوعات سبک های دلبستگی، عملکرد خانواده و سازگاری اجتماعی دانش آموزان پرداخته شد. سپس در قسمت پیشینه پژوهشی به بررسی و بیان نتایج مطالعات داخلی و خارجی انجام شده در این زمینه پرداخته شد. در فصل سوم تحقیق نیز به بیان روش تحقیق، جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری، ابزار پژوهش و پرسشنامه ها و روش تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. در فصل چهارم تحقیق نیز در دو قسمت آمار توصیفی و استنباطی به تجزیه و تحلیل داده‌ها پرداخته شد که نتایج و تبیین آن ها در این فصل پس از بحثی کوتاه آورده خواهد شد. در پایان نیز محدودیت های تحقیق بیان و پیشنهاداتی ارائه خواهد گردید.
۵-۲- بحث
انسان محصول اجتماع است و در نتیجه تحت تأثیر نظام ها و فرهنگ های جامعه خود قرار می گیرد. در چنین شرایطی است که باید نیازهای خود را برآورده سازد و آرامش و تعادل خود را حفظ کند، بنابراین انسان باید با اجتماع سازگار شود. عوامل زیادی می توانند در سازگاری فرد با اجتماع نقش داشته باشند. به نظر می‌رسد خانواده و عوامل خانوادگی یکی از مهم ترین نقش ها را در سازگاری فرد با اجتماع داشته باشد. عوامل ﺧﺎﻧﻮاده ﭼﻴﺰی ﺑﻴﺶ از ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻓﺮادی اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻳﻚ ﻓﻀﺎی ﻣﺎدی و رواﻧﻲ ﺧﺎص ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ. ﺧﺎﻧﻮاده ﻳﻚ ﻧﻈﺎم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻃﺒﻴﻌﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﺧﺎص ﺧﻮد را دارد. اﻳﻦ ﻧﻈﺎم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻗﻮاﻋﺪ و اﺻﻮل را اﺑﺪاع و ﺑﺮای اﻋﻀﺎی ﺧﻮد ﻧﻘﺶﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮﻋﻲ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ، عملکرد ﺧﺎﻧﻮاده از ﻳﻚ ﺳﺎﺧﺖ ﻧﻈﺎم‌دار ﻗﺪرت ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ. ﺻﻮرتﻫﺎی ﭘﻴﭽﻴﺪه‌ای از ﭘﻴﺎم رﺳﺎﻧﻲﻫﺎی آﺷﻜﺎر و ﻧﻬﺎن را ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲآورد و روشﻫﺎی ﻣﺬاﻛﺮه و ﻣﺴﺌﻠﻪﮔﺸﺎﻳﻲ ﻣﻔﺼﻠﻲ در اﺧﺘﻴﺎر دارد ﻛﻪ ﺑﻪ آن اﺟﺎزه ﻣﻲدﻫﺪ ﺗﺎ ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ را ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ. در ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻈﺎﻣﻲ اﻓﺮاد ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ ﻋﻼﻳﻖ و دﻟﺒﺴﺘﮕﻲﻫﺎی ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻧﻴﺮوﻣﻨﺪ، دﻳﺮﭘﺎ و ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺑﻪ یکدیگر ﻣﺘﺼﻞ ﺷﺪه‌اﻧﺪ. ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ از ﺷﺪت وﺣﺪت اﻳﻦ ﻋﻼﻳﻖ و دﻟﺒﺴﺘﮕﻲﻫﺎ در ﻃﻲ زﻣﺎن ﻛﺎﺳﺘﻪ ﺷﻮد، ﻟﻴﻜﻦ ﺑﺎز ﻫﻢ ﻋﻼﻳﻖ ﻣﺰﺑﻮر در ﺳﺮاﺳﺮ زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﺑﻘﺎی ﺧﻮد اداﻣﻪ ﺧﻮاﻫﻨﺪ داد. ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ، ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻗﺒﻠﻲ ﺗﺄﻛﻴﺪ داﺷﺘﻪاﻧﺪ ﻛﻪ از ﻳﻚﺳﻮ، ﺧﺎﻧﻮاده ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ، ﻣﺮﻛﺰی اﺳﺖ ﻛﻪ در آن ﺑﺰﻫﻜﺎری رﺷﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ و از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻮاده ﻛﺎرآﻣﺪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻓﺮزﻧﺪان را ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﺮده و از آن ﻫﺎ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻛﻨﺪ. اﻛﺜﺮ ﻣﺸﻜﻼت و ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎریﻫﺎی رﻓﺘﺎری ﻛﻪ رﻳﺸﻪ در ﺧﺎﻧﻮاده دارﻧﺪ، ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ از ﺗﻌﺎﻣﻼت درون ﺧﺎﻧﻮاده‌ای ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻓﺮزﻧﺪان، اﻳﻦ ﺗﻌﺎﻣﻼت را ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ ﻳﺎ ﺣﺪاﻗﻞ، ﺗﻨﺪ و ﺧﺸﻦ، درک ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. بیشترین افراد ناسازگار و مسأله دار، وابسته به خانواده های آسیب دیده هستند و فرزندانی که مربوط به خانواده های پر کشمکش می باشند به سبب عدم برخورداری از آرامش روانی و عدم تمرکز و آشفتگی بیشتر در معرض رفتارهای ناسازگارانه قرر دارند. لذا به نظر می رسد که عواملی نظیر عملکرد خانواده و سبک دلبستگی والدین می توانند در سازگاری اجتماعی فرزندان نقش داشته باشند. لذا این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین عملکرد خانواده، سبک دلبستگی والدین با سازگاری اجتماعی دانش‌آموزان دختر و پسر انجام گردید که فرضیه ها، نتایج و تبیین آن ها بشرح ذیل می باشد:
۵-۳- نتیجه گیری
فرضیه اول: بین مؤلفه­ های عملکرد خانواده با سازگاری دانش ­آموزان رابطه چندگانه معنی­داری وجود دارد.
برای تجزیه و تحلیل فرضیه اول پژوهش از آزمون رگرسیون چند متغیری به روش هم‎زمان استفاده شد. نتیجه آزمون نشان داد که ضریب همبستگی چندگانه بین خرده مقیاس­های عملکرد خانواده (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) با متغیر سازگاری دانش ­آموزان برابر با ۴۸/۰ می‎باشد و ضریب تعیین آن برابر با ۲۳/۰ می‎باشد. به عبارت دیگر ۲۳ درصد از تغییرات واریانس متغیر سازگاری دانش ­آموزان به وسیله خرده مقیاس­های عملکرد خانواده تبیین می‎شود.
هم‌چنین جدول خلاصه نتایج تحلیل واریانس یک‎ راهه برای پیش بینی متغیر سازگاری براساس خرده مقیاس‌های عملکرد خانواده نشان داد که اثر رگرسیونی خرده مقیاس­های عملکرد خانواده بر متغیر سازگاری دانش آموزان معنادار بوده است. این اثر رگرسیونی با مقدار ۱۹/۳۹۶= F، در سطح آلفای ۰۱/۰، معنادار به دست آمد. به عبارت دیگر مجموع مجذورات باقی مانده به آن میزان نبود که اثر رگرسیونی را خنثی نماید، و موجب عدم تفاوت معنادار گردد و به این معنی است که مدل نشان داده شده برای تحلیل رابطه خطی مناسب است.
از سوی دیگر جدول ضرایب معادله رگرسیونی همزمان برای پیش بینی متغیر سازگاری براساس خرده مقیاس‌های عملکرد خانواده نشان داد که خرده مقیاس­های عملکرد (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش آموزان را پیش‎بینی کنند. لذا خرده مقیاس ارتباط با مقدار بتای ۲۱/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس ارتباط ۲۱/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. هم‎چنین خرده مقیاس آمیزش عاطفی با مقدار بتای ۳۰/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خده مقیاس آمیزش عاطفی ۳۰/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس ایفای نقش با مقدار بتای ۲۵/۰- در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس ایفای نقش، ۲۵/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس عملکرد کلی با مقدار بتای ۲۰/۰در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس عملکرد کلی، ۲۰/۰در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس حل مشکل با مقدار بتای ۱۷/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس حل مشکل، ۱۷/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس همراهی عاطفی با مقدار بتای ۱۵/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش ­آموزان محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس همراهی عاطفی، ۱۵/ ۰در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس کنترل رفتار با مقدار بتای ۲۳/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی معنی‎داری برای متغیر ملاک سازگاری دانش‌آموزان محسوب می‎شود. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف خرده مقیاس کنترل رفتار، ۲۳/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود.
در تبیین یافته تحقیق با توجه به پیشنه‌ی تحقیق، در دیدگاه روان شناسی شناختی، انسان سازگار به کسی گفته می‏شود که توانایی و قدرت پردازش صحیح اطلاعات را داراست و چون قادر به چنین کاری است لذا یک نظام ارزشی واقع بینانه برای خود تنظیم می‏نماید تا تحت تأثیر نوسانات روانی دردناک و اختلاف با دیگران دچار آسیب نشود. این روند به او کمک می‏کند تا به احساس بهتری دست یابد. همچنین بر طبق نظر مزلو افرادی که بیشترین سازگاری را دارند آنهایی هستند که در سراسر مراحل زندگی خود به طور موفقیت‌آمیزی رشد کرده‏اند و به بالاترین مرحله کمال یعنی خود شکوفایی رسیده‏اند. انسانی که به مرحله خود شکوفایی ارتقاء پیدا کرده، نیروهای بالقوه اساسی خویش را به کامل‏ترین صورت تحقق بخشیده است. شخص ممکن است تکانه‏های درونی را بازداری یا تعدیل کند و یا بکوشد تا خواست محیطی را به طریقی تغییر دهد تا تعارض را دفع نماید (رستمی، ۱۳۸۰). کودکان در خانواده به دنیا می آیند و در آن رشد و پرورش می یابند. رفتار و ﻋﻤﻠﻜﺮد خانواده، نقش مهمی در ویژگی های شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان دارد. طبق تعریف ذکر شده در ادبیات تحقیق ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده ﻳﻌﻨﻲ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺧﺎﻧﻮاده در ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ ﻳﺎ اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮات اﻳﺠﺎد ﺷﺪه در ﻃﻮل ﺣﻴﺎت، ﺣﻞ ﻛﺮدن ﺗﻌﺎرضﻫﺎ، ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﻣﻴﺎن اﻋﻀﺎ و ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ در اﻟﮕﻮﻫﺎی اﻧﻀﺒﺎﻃﻲ، رﻋﺎﻳﺖ ﺣﺪ و ﻣﺮز ﻣﻴﺎن اﻓﺮاد و اﺟﺮای ﻣﻘﺮرات و اﺻﻮل ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻧﻬﺎد ﺑﺎ ﻫﺪف ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻛﻞ ﻧﻈﺎم ﺧﺎﻧﻮاده است (ﭘﻮرﺗﺲ و ﻫﺎول[۱۱۷]، ۱۹۹۲؛ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ از ﻛﺮاﻣﺘﻲ، ﻣﺮادی و ﻛﺎوه، ۱۳۸۴). عملکرد خانواده، در صورت ارائه الگوهای انضباطی مناسب و سازگار می تواند در حل تعارض و سازگاری فرد با محیط، مدرسه و جامعه نقش مؤثری داشته باشد و در صورت عملکرد ضعیف و یا بد خانواده سازگاری فرزندان پایین خواهد آمد و نتیجه آن تعارضات بالا و ناسازگاری فرد می شود. این یافته پژوهش با یافته های مطالعات پیشین همخوان می باشد که در قسمت ذیل به تعدادی از آن ها اشاره می شود:
گلچین، نصیری، نجمی و بشردوست (۱۳۸۰)، در پژوهشی با عنوان ارتباط عملکرد خانواده با برخی ویژگی‌های روانی نوجوانان دختر و پسر نشان دادند که بین عملکرد خانواده و ویژگی های روانی نوجوانان رابطه مثبتی وجود دارد. ثنایی و امینی (۱۳۷۹)، در پژوهشی با عنوان مقایسه عملکرد خانواده در دو گروه دانش آموزان دختر مستقل و وابسته به دیگران نشان دادند که دانش آموزان وابسته در ابعاد ارتباط، مشارکت عاطفی، کارایی عمومی و همچنین کل مقیاس، عملکرد خانوادگی ضعیف تری نسبت به دانش آموزان مستقل دارند. پژوهش رایس و میرزاده[۱۱۸] (۲۰۰۷)، از رابطه سبک های دلبستگی با عملکرد خانواده و رفتار سازگارانه در مدرسه حاکی بوده است. ﺍﺷﻨﺎﻳﺪﺭ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ (۲۰۰۵)، ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺏ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. مطالعات براونفیلد و تامپسون (۲۰۰۳)، رابطه ابعاد سازگاری اجتماعی را بررسی نموده و نتایج نشان دهنده وجود رابطه مثبت بین سبک های دلبستگی و عملکرد بین مادر- کودک و سازگاری اجتماعی بود. همچنین آن‌ ها در مطالعه خود، ارتباط میان دلبستگی ناایمن با گروه همسال و رفتار بزهکارانه ناسازگارهای اجتماعی را گزارش داده اند. این یافته پژوهش و نتایج مطالعات پیشین نشان می دهند که بین مؤلفه­ های عملکرد خانواده با سازگاری دانش‌آموزان رابطه چندگانه معنی­داری وجود دارد.
فرضیه دوم: بین سبک های دلبستگی با سازگاری دانش ­آموزان رابطه چندگانه معنی­داری وجود دارد.
برای تجزیه و تحلیل فرضیه دوم پژوهش از آزمون رگرسیون چند متغیری به روش هم‎زمان استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد که، ضریب همبستگی چندگانه بین خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی با متغیر سازگاری دانش ­آموزان برابر با ۳۶/۰ می‎باشد و ضریب تعیین آن برابر با ۱۳/۰ می‎باشد. به عبارت دیگر ۱۳ درصد از تغییرات واریانس متغیر سازگاری دانش ­آموزان به وسیله خرده مقیاس­های عملکرد خانواده تبیین می‎شود. همچنین جدول خلاصه نتایج تحلیل واریانس یک‎ راهه برای پیش بینی متغیر سازگاری دانش آموزان براساس سبک‌های دلبستگی نشان داد که اثر رگرسیونی خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی بر متغیر سازگاری دانش‌آموزان معنادار بوده است. این اثر رگرسیونی با مقدار ۴۹/۵۱۵= F، در سطح آلفای ۰۱/۰، معنادار به دست آمد. به عبارت دیگر مجموع مجذورات باقی مانده به آن میزان نبود که اثر رگرسیونی را خنثی نماید و موجب عدم تفاوت معنادار گردد و به این معنی است که مدل نشان داده شده برای تحلیل رابطه خطی مناسب است. از سوی دیگر جدول ضرایب معادله رگرسیونی همزمان برای پیش بینی متغیر سازگاری دانش آموزان براساس سبک های دلبستگی سهم هر کدام از متغیرهای پیش بین را در پیش بینی متغیر ملاک نشان می‎دهد. جدول مذکور نشان داد که خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی(ایمن، دوسوگرا و ناایمن) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش­اموزان را پیش‎بینی کنند. خرده مقیاس ایمن با مقدار بتای ۱۹/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس ایمن ۱۹/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. هم‎چنین خرده مقیاس دوسوگرا با مقدار بتای ۱۵/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی‌کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خده مقیاس دوسوگرا ۱۵/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. خرده مقیاس ناایمن با مقدار بتای ۲۱/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خده مقیاس ناایمن ۲۱/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود.
طبق ادبیات پژوهش، جان باولبی پژوهش‌های گسترده‌ای درباره مفهوم دلبستگی به عمل آورد. او دلبستگی را چنین توصیف کرده است: «ارتباط و پیوند روانی پایدار بین دو انسان» (باولبی، ۱۹۶۹). باولبی با این دیدگاه روان کاوانه موافق بود که تجربیات اولیه کودکی، تاثیر مهمی بر رشد و رفتارهای بعدی در زندگی دارد. به عقیده او، سبک های دلبستگی اولیه ما در دوران کودکی و از طریق رابطه کودک / پرستار شکل می‌گیرد. باولبی هم چنین عقیده داشت که دلبستگی دارای مولفه‌ای تکامل یابنده است و به بقای انسان کمک می کند. «گرایش به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی به افراد به خصوص، یک مولفه اصلی طبیعت انسان است» (باولبی، ۱۹۸۸). از سوی دیگر برخلاف باولبی که ریشه رفتارهای دلبستگی را به مکانیسم های ذاتی نسبت می دهد، نظریه پردازان یادگیری، دلبستگی را محصول فرایند اجتماعی شدن می دانند. لذا طبق این نظریه می توان گفت که دلبستگی بی رابطه با اجتماعی با اجتماعی شدن انسان نمی باشد. از طرف دیگر به نظر پرلز انسان سه مرحله‌ی اجتماعی، روانی، جسمانی دارد و در مرحله‌ی اجتماعی که چندی پس از تولد آغاز می شود به وسیله‌ی آگاهی و توجه به دیگران به خصوص والدین مشخص می شود و انسان باید این۳ مرحله را پشت سر بگذارد و به بودن برسد. در این فرایند فرد درباره‌ی تفاوت‌ها، ارتباط‌ها، تماس‌ها و وجوه تمایزش چیزهایی فرا می گیرد، این فرایند تعامل و یادگیری، سازگاری نامیده می شود (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۷۷). سازگاری عبارت است از پیشرفت در ادراک خودمان و دیگران، رفتارها، افکار و احساساتی که برای رشد مناسب لازم است و موجب می‌شود روش‌های سازگاری مورد نیاز برای تغییرات محیطی بروز کند (پمپ، ۱۹۹۰؛ شهسواری، ۱۳۸۲). سازگاری و هماهنگ شدن با خود و با محیط پیرامون خود برای هر موجود زنده یک ضرورت حیاتی است. تلاش روزمره همه آدمیان نیز عموماً بر محور همین سازگاری دور می‏زند (والی‌پور، ۱۳۶۰). علی الخصوص سازگاری اجتماعی بر این ضرورت متکی است که نیازها و خواسته‏های فرد با منافع و خواسته‏های گروهی که در آن زندگی می‏کند، هماهنگ و متعادل شود و حتی الامکان از برخورد مستقیم و شدید با منافع و ضوابط گروهی جلوگیری به عمل آید. ضرورت حفظ مبانی زندگی اجتماعی طبعاً محدودیت‏هایی را در راه ارضای نیازهای فردی انسان موجب می‏شود که چاره‏ای جز سازگاری با آن نیست یعنی انسان قبول می‏کند که این محدودیت‏ها اجتناب ناپذیر هستند و می‏کوشد تا خود را با آن تطبیق دهد (والی‌پور، ۱۳۶۰). لذا می توان گفت که پیشینه ‌نظری تحقیق تأیید کننده فرضیه فوق می باشد. علاوه بر پیشینه نظری تحقیق، پیشینه پژوهشی (نتایج مطالعات دخلی و خارجی) نیز با این یافته پژوهش همخوان می باشد که در قسمت ذیل به تعدادی از آن ها اشاره می شود:
نتایج تحقیقات آقا محمدیان (۱۳۷۳)، نشان دهنده مثبت بودن روابط دلبستگی والد- کودک با سازگاری اجتماعی میان کودکان و نوجوانان است. تحقیق مک ویلیامز و بایلی[۱۱۹] (۲۰۱۰)، نشان می دهد که سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی اضطرابی دوسوگرا رابطه‌ای قوی با سلامتی پایین و سازگاری اجتماعی دارد. کرایتون[۱۲۰] (۲۰۱۰)، در پژوهشی با عنوان سبک دلبستگی در دانشجویان کالج، همبستگی عوامل خانوادگی و سازگاری اجتماعی به طبقه بندی سبک های دلبستگی و رفتارهای دلبستگی پرداخت وی همچنین عوامل خانوادگی موثر بر سبک دلبستگی و همبستگی سازگاری اجتماعی با سبک دلبستگی فردی افراد را مورد بررسی قرار داد. در نتایج پژوهش وی سه نوع دلبستگی، بروندادهای سازگاری فردی متفاوتی را نشان دادند. همچنین نشان داده است با وجود این که سبک های دلبستگی با سازگاری اجتماعی و میزان رضایت از زندگی در سال‌های بعد همبستگی دارد، عواملی از متغیرهای دیگری نیز وجود دارد که با سازگاری اجتماعی و سبک های دلبستگی رابطه دارد، از جمله این عوامل، متغیرهای خانوادگی می باشند. بشارت (۱۳۸۰)، در پژوهشی که با عنوان بررسی رابطه سبک های دلبستگی با مشکلات زناشویی در زوجین نابارور بر روی ۳۰ زوج نابارور انجام داد نشان داد که میزان مشکلات زناشویی علاوه بر سبک دلبستگی شخص نابارور با سبک دلبستگی همسر وی نیز همبستگی دارد. پژوهش رایس و میرزاده[۱۲۱] (۲۰۰۷)، از رابطه سبک های دلبستگی با عملکرد خانواده و رفتار سازگارانه در مدرسه حاکی بوده است. نتایج پژوهش روزن اشتاین و هروویتز[۱۲۲] (۲۰۰۶)، نشان دهنده رابطه میان سبک های دلبستگی نوجوانی و آسیب‌های روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال سازگاری اجتماعی بوده است. مطالعات براونفیلد و تامپسون (۲۰۰۳)، رابطه ابعاد سازگاری اجتماعی را بررسی نموده و نتایج نشان دهنده وجود رابطه مثبت بین سبک های دلبستگی و عملکرد بین مادر- کودک و سازگاری اجتماعی بود. همچنین آن‌ ها در مطالعه خود، ارتباط میان دلبستگی ناایمن با گروه همسال و رفتار بزهکارانه ناسازگارهای اجتماعی را گزارش داده اند. نوم[۱۲۳]، دکویک[۱۲۴]، مییوس[۱۲۵] (۲۰۰۰)، دلبستگی و رفتار ضد اجتماعی را در یک نمونه ۴۰۰ نفری از نوجوانان کشور هلند بررسی کردند و دریافتند که دلبستگی مادرانه به طور معنی داری با رفتار ضد اجتماعی خود گزارش شده نوجوانان رابطه منفی دارد (به نقل از بشارت و همکاران، ۱۳۸۲). لذا با توجه به این یافته تحقیق و پیشینه نظری و پژوهشی تحقیق می توان گفت که بین سبک‌های دلبستگی با سازگاری دانش ­آموزان به تفکیک جنسیت رابطه چندگانه معنی­داری وجود دارد.
فرضیه سوم: بین سبک­های دلبستگی و عملکرد خانواده با سازگاری دانش ­آموزان رابطه چندگانه معنی­داری وجود دارد.
برای تجزیه و تحلیل فرضیه سوم پژوهش خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی و خرده مقیاس­عملکرد خانواده یکجا وارد معادله رگرسیونی شدند که نتایج آن به طور خلاصه در قسمت زیر ارائه شده است. ابتدا برای تجزیه و تحلیل فرضیه سوم پژوهش از آزمون رگرسیون چند متغیری به روش هم‎زمان استفاده شد که نشان داد، ضریب همبستگی چندگانه بین خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی (ایمن، دوسوگرا و ناایمن) و خرده مقیاس­های عملکرد خانواده (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) با متغیر سازگاری دانش ­آموزان برابر با ۵۳/۰ می‎باشد و ضریب تعیین آن برابر با ۲۹/۰ می‎باشد. به عبارت دیگر ۲۹ درصد از تغییرات واریانس متغیر سازگاری دانش ­آموزان به وسیله خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی و خرده مقیاس­های عملکرد خانواده تبیین می‎شود. همچنین نتایج جدول تحلیل واریانس یک‎ راهه برای پیش بینی متغیر سازگاری دانش آموزان براساس عملکرد خانواده و سبک های دلبستگی نشان داد که اثر رگرسیونی خرده مقیاس­های سبک­های دلبستگی و خرده مقیاس­های عملکرد خانواده بر متغیر سازگاری دانش آموزان معنادار بوده است. این اثر رگرسیونی با مقدار ۲۲/۳۴۷= F، در سطح آلفای ۰۱/۰، معنادار به دست آمد. به عبارت دیگر مجموع مجذورات باقی مانده به آن میزان نبود که اثر رگرسیونی را خنثی نماید، و موجب عدم تفاوت معنادار گردد و به این معنی است که مدل نشان داده شده برای تحلیل رابطه خطی مناسب است.
از سوی دیگر جدول ضرایب معادله رگرسیونی ذکر شده در فصل چهارم سهم هر کدام از متغیرهای پیش بین را در پیش بینی متغیر ملاک نشان می‎دهد. همان‎طور که نشان داده شد خرده مقیاس­های عملکرد (ارتباط، آمیزش عاطفی، ایفای نقش، عملکرد کلی، حل مشکل، همراهی عاطفی و کنترل رفتار) می‎توانند به صورت معناداری متغیر ملاک سازگاری دانش­اموزان را پیش‎بینی کنند. خرده مقیاس ارتباط با مقدار بتای ۱۰/۰ در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش بینی کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خرده مقیاس ارتباط ۱۰/۰ در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان تغییر ایجاد می‎شود. هم‎چنین خرده مقیاس آمیزش عاطفی با مقدار بتای ۱۵/۰- و در سطح آلفای ۰۱/۰ پیش‌بینی‌کننده معنی داری برای متغیر سازگاری دانش ­آموزان به حساب می‎آید. به عبارت دیگر به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار خده مقیاس آمیزش عاطفی ۱۵/۰- در انحراف معیار متغیر سازگاری دانش ­آموزان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:49:00 ق.ظ ]




۲-۲-۳-۸-۱) مزایای تبلیغات بازرگانی
در یک جمع بندی موافقان و مدافعان نقش مثبت تبلیغات در اقتصاد و بازرگانی را با مزایای زیر مطرح می کنند.

 

    1. البته مزایا و آثار آن زیاد است که در زیر به برخی از آنها می پردازیم.

 

    1. به مصرف کننده نسبت به ویژگیهای کالای تولیدی آگاهی می دهد.

 

    1. میزان فروش را افزایش می دهد.

 

    1. باعث بهره برداری از صرفه جویی مبتنی بر مقیاس تولید می شود.

 

    1. در فروش ثبات ایجاد می کند و ریسک تولید را کاهش می دهد.

 

    1. به بازگشت سرمایه و گردش موجودی انبار سرعت می بخشد.

 

      1. از تکنیکهای نوین برای معرفی کالا استفاده می کند.

    دانلود پایان نامه

 

    1. قلمرو تقاضا برای کالاهای تولیدی را افزایش می دهد.

 

    1. از میزان آزمون مصرف کننده می کاهد.

 

    1. هزینه های توزیع را کاهش می دهد.

 

    1. استفاده از ظرفیت تولیدی را افزایش می دهد.

 

    1. به اشاعه اطلاعات و تعالی فرهنگ عمومی کمک می کند.

 

    1. باعث تنوع محصول و نوآوری می گردد.

 

    1. باعث ایجاد رابطه عاطفی بین تولید کنندگان، توزیع کنندگان، مصرف کنندگان و وسایل ارتباط جمعی و مشاورین حرفه ای می شود.

 

    1. برخورد کاسبکارانه را به برخورد علمی و اقتصادی مبدل می سازد.

 

    1. در مصرف کننده اعتماد ایجاد کرده و به خرید او کمک می کند.

 

۲-۲-۳-۸-۲) معایب تبلیغات بازرگانی
از طرف دیگر مخالفان و منتقدان تبلیغات تجاری در اقتصاد معایب زیر را مطرح می کنند:

 

    1. در مواردی به مصرف کننده اطلاعات نادرست و فریبنده می دهد.

 

    1. سلیقه مصرف کننده و رجحان وی را تغییر می دهد، یعنی آزادی انتخاب مصرف کننده را خدشه دار می سازد.

 

    1. رقابت را کاهش داده و ممکن است که به انحصار منتج شود.

 

    1. به علت ایجاد شهرت برای یک مارک تجاری خاص عملاً از ورود دیگران به آن رشته تولیدی جلوگیری می کند.

 

    1. به مصرف زدگی دامن می زند.

 

    1. رسانه های گروهی و وسایل ارتباط جمعی را از اهداف عمومی و اجتماعی خود دور ساخته و آنها را به رویه های تجاری و منفعت طلبانه سوق می دهد. ( روستا ، ۱۳۸۸).

 

۲-۲-۳-۹) تاثیر تبلیغات بر متغیرهای اقتصادی
تبلیغات با تغییر ترجیحات مصرف کننده، می تواند بر متغیرهای اقتصادی اثرگذار باشد. در اینجا به برخی از آثار مهم اقتصادی تبلیغات اشاره می شود:

 

    • تبلیغات می تواند با افزایش تمرکز، مانع ورود سالیرین به بازار شده و یا با کاهش تمرکز، تسهیل کننده ی ورود به بازار تلقی گردد.

 

    • تبلیغات می تواند بر کارکرد بازار و سود اقتصادی بنگاه تاثیر داشته باشد.

 

    • هدف بنگاه های اقتصادی از انجام تبلیغات، کسب سود اقتصادی است. تبلیغات با تغییر ترجیحات مصرف کننده باعث می شود مه مصرف کنندگان درخصوص خرید کالاهای تبلیغ شده تمایل بیشتری نسبت به خرید کالاهایی که درمورد آنها تبلیغی انجام نشده، از خود نشان می دهند.

 

    • تبلیغات موجب افزایش میل نهایی به مصرف و مصرف کل و در نتیجه بالا رفتن تقاضا می شود.

 

    • تبلیغات می تواند عامل کاهش رقابت قیمتی در بازارهای انحصار چندجانبه باشد.

 

    • تبلیغات می تواند نوآوری و خدمت رسانی شرکت ها را بهبود بخشد.

 

    • تبلیغات می تواند عامل بهبود کیفیت کالاها در بازار گردد.

 

    • تبلیغات با ایجاد برندسازی، موجب مسئولیت پذیری تولیدکننده و فراهم کننده ی شرایط پاداش و تنبیه اقتصادی بنگاه ها در بازار شود.

 

    • تبلیغات می تواند مطلوبیت نهایی مصرف کننده را از مصرف کالایی که درمورد آن تبلیغ صورت گرفته، نسبت به کالای مشابهی که تبلیغی درمورد آن انجام نشده است، افزایش دهد.

 

    • تبلیغات می تواند علاوه بر دارایی های فیزیکی بنگاه، دارایی جدیدی با عنوان نام تجاری یا علامت تجاری را برای بنگاه ها ایجاد نماید (دهقانی و همکاران، ۱۳۸۳).

 

۲-۲-۳-۱۰) تاثیر تبلیغات بازرگانی بر رفتار مصرف کننده
تبلیغات یکی از عواملی است که بر رفتار مصرف کنندگان اثر می گذارد ولی اندازه گیری اثر آن دشوار است. زیرا تبلیغات معمولاً قادر به وادار کردن مردم به تصمیم گیری برای خرید کالانیست و اصولاً نفوذ تبلیغات بتدریج و به آهستگی انجام می گیرد اما ارزیابی آن برای برنامه ریزی، اصلاح و تعدیل فعالیت های بازاریابی بسیار ضروری است. به همین دلیل محققین با روش های گوناگونی در صدد تعیین اثر تبلیغات بر رفتار مصرف کننده برآمدند. اکثر محققین فرض می کنند که تبلیغ از طریق طی مراحلی بر افراد اثر می گذارد. این گونه مدلها, سلسله مراتب واکنش نامیده می شوند. مدل آیدا[۴۳] یکی از معروفترینمدل های سلسله مراتبی برای ارزیابی اثربخشی تبلیغات است. این مدل برای سنجش تبلیغات، الگویی چهار مرحله ای را پیشنهاد می کند که عبارت است از جلب توجه[۴۴] ، ایجاد علاقه[۴۵]، تحریک تمایل[۴۶] و سوق دادن به خرید . [۴۷]از دیگر مدل های سلسله مراتبی مدل سلسله مراتب تاثیرات[۴۸] است که شبیه مدل آیدا بوده اما از نظر تعداد مراحل مفصل تر می باشد. مدل های دیگر عبارتند از مدل
پذیرش ابداع[۴۹] که دارای پنج مرحله آگاهی[۵۰], علاقه مندی[۵۱], ارزیابی , آزمون, پذیرش است. مدل داگمار[۵۲] که دارای چهار مرحله آگاهی[۵۳]، درک[۵۴]، متقاعد شدن[۵۵] و رفتار خرید[۵۶] است. مدل منشور آثار ارتباطات که دارای مراحل آگاهی و دانش، علاقه، ترجیح، آزمایش و خرید مجدد است (Belch and Belch, 2004). مدل ۴P، که شامل مراحل تصویر[۵۷]، وعده[۵۸]، گواه[۵۹]، به جلو راندن[۶۰] می باشد. مدل های دیگری که می توان نام برد، مدل WBLY است که دارای مراحل جلب توجه[۶۱] ، ایجاد ارتباط[۶۲] و متقاعد ساختن[۶۳] می باشد. مدل درک / تجربه ، حافظه که دارای مراحل دریافت ذهنی, تأثیرگذاری و رفتار است و حافظه که دارای مراحل دریافت ذهنی, تأثیرگذاری و رفتار است و در نهایت مدل ایجاد ارتباط با مشتری می باشد که این مدل دارای ۴ مرحله آگاهی، شناسایی، تهعد و وفاداری و قطع رابطه است (دهدشتی و نیاکان، ۱۳۸۸).
۲-۲-۴) فعالیت های پیشبرد فروش
پیشبرد فروش به عنوان یک ابزار ارتباطی بازاریابی، مزایای مختلفی دارد. علاوه بر ایجاد مزایای محسوس برای خریدار، ریسک خریدار را در رابطه با محصول کاهش می دهد. از دیدگاه شرکت، پیشبرد فروش فراهم کننده پاسخگویی بهتر به مشتریان است. بسیاری از شرکت ها در دهه اخیر بیش از ۷۰% بودجه ارتباطات بازاریابی خود را به پیشبرد فروش اختصاص داده اند. امروزه دگرگونی های زیادی همراه با گسترش رقابت، مشاهده می شود که موجب بروز تغییرات شگرف توام با فرصت ها و تهدیدهایی بر جذب مشتری است که یکی از مهمترین اهداف سازمانی است که در سایه ی آن سازمان می تواند به هدف وجودی خود که سودآوری بیشتر است، دست یابد. ابزارهای پیشبرد فروش اثربخش موجب کسب سهم بیشتر شرکت ها از بازار کالا و در نتیجه فروش بیشتر و سودآوری شرکت از طریق ترغیب و تشویق مصرف کنندگان به رفتارهای متفاوت خرید می گردند. از سوی دیگر، توجه به رفتارهای مصرف کننده هنگام خرید و دوره های پس از خرید از مباحث مهم هر سازمان به شمار می رود زیرا حفظ و بقای هر سازمان در گرو مشتریان آن سازمان می باشد (کوهی فایق، ۱۳۸۹).
امروزه سهم مهمی از بودجه پیشبرد فروش شرکت ها به صورت پیشبرد بازرگانی به فروشگاه های بزرگ و دیگر خرده فروشان در قالب اعتبار، تخفیف ویژه و پاداش اعطا می شود. اینگونه پاداش های ویژه، بخش مهمی از سود و درآمد خرده فروشان را تشکیل می دهند. در دوره های اجرای پیشبرد بازرگانی، خرده فروشان حجم بیشتری از کالاهای مورد نیاز خود را خریداری می کنند و خرید ایشان در دیگر دوره ها کاهش می یابد. این امر بر روی برنامه تولید و نگهداری موجودی در کارخانه ها نیز اثر می گذارد. برنامه پیشبرد فروش ویژه مصرف کنندگان هم اجرا می شود و کالاها در زمان های خاصی با قیمت ویژه عرضه می گردند. این امر سبب می شود تا مشتریان خریدهای خود را بیشتر به آن دوره اختصاص دهند. بنابراین، همواره پیگیرند تا ببینند که کدام کالا با قیمت ویژه به فروش خواهد رسید. شرکت ها همواره بیم دارند که با تفاوت در مقدار و چگونگی اجرای برنامه های پیشبرد فروش از رقیبان وا بمانند. البته بهتر است که افزون بر هزینه های پیشبرد فروش و تبلیغات، در زمینه نوآوری نیز به اندازه کافی بودجه مصرف شود و از این راه به جلب مشتری بپردازند (کاتلر، ۱۳۸۷).
بلاتبرگ و نسلین (۱۹۹۰)، پیشبرد فروش را اینگونه تعریف کرده اند: یک فعالیت که روی رویدادهای بازاریابی تمرکز دارد و هدف آن گذاشتن یک اثر مستقیم بر روی رفتار مصرف کنندگان است. تعریف نسبتا عملی از پیشبرد فروش عبارت است از: فعالیت های بازاریابی که معمولا مخصوص یک دوره زمانی، مکان یا گروه مشتریان است که یک پاسخ مستقیم از مشتری یا واسطه بازاریابی را از طریق عرضه مزایای اضافی ترغیب و تقویت می کند (کوهی فایق، ۱۳۸۹).
۲-۲-۴-۱) انواع پیشبرد فروش مصرف کننده
براساس نظر تلیس (۱۹۹۸)، پیشبرد فروش به دو دسته تقسیم شده است:

 

    • پیشبرد فروش نقدی

 

پیشبرد فروش نقدی شامل: تخفیفات طبقه ای قیمت، کوپن ها، کم کردن و تخفیف قیمتی است که منجر به فراهم شدن یک پاداش منصفانه و فوری برای مشتری می گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:48:00 ق.ظ ]