مدل نظری(دیتاکتیک) مدل کارآفرینی
تدریس انحصاری به وسیله معلم یادگیری دوجانبه | |
فراگیر منفعل و شنونده یادگیری از طریق انجام دادن |
یادگیری به وسیله خواندن یادگیری از طریق تبادلات بین فردی، بحث و گفتگو
یادگیری از طریق ارائه بازخورد از سوی معلم یادگیری از طریق بازخورد ارائه شده از جانب افراد مختلف |
یادگیری در یک محیط مشخص و سازمان دهی شده یادگیری در یک محیط غیر رسمی و منعطف
یادگیری از طریق یادداشت برداشتن یادگیری از طریق حل مسائل | |
یادگیری از طریق شبکه معلمان یادگیری از طریق کشف هدایت شده |
کیرو[۵۹](۲۰۰۳) اذعان میکند که آموزش فقط بر حمایت از توسعه دانش و تفکر، تمرکز دارد در حالی که آموزش کارآفرینی، انسان را از منظر تصمیماتی که میگیرد به عنوان یک کل در نظر میگیرد (شامل احساسات، عواطف، ارزشها و علایق) بنابراین تربیت کارآفرین نه تنها نیازمند دانش بلکه شیوههای نوین تفکر، نوع جدیدی از مهارتها و مدلهای جدیدی از رفتار میباشد. همچنین معتقد است که آموزش کارآفرینی باید به رفتار کارآفرینی [۶۰]منجر شود. بنابراین تغییر تمرکز و نوع نگاه از آموزش کارآفرینی به رفتار کارآفرینی تأثیر به سزایی در نوع رویکردها و شیوههای تدریس کارآفرینی به دنبال خواهد داشت. تدریس متمرکز بر انتقال دانش که در آن دانشجویان یا فراگیران منفعل و دریافت کننده دانش به رفتار کارآفرینی منجر نخواهد شد اگر شما میخواهید دانشجویان را به نشان دادن رفتار کارآفرینی قادر سازید، این کافی نیست که به آن ها درباره کارآفرینی تدریس کنید یا اینکه توضیح دهید که چگونه طرح کسب و کار بنویسند، آن ها باید ایدههای برتر را کسب کنند و همچنین دارای ظرفیتهای لازم و حمایتهای کافی برای تعقیب و پیگری تبدیل آن به عمل، باشند. به عبارتی دیگر برای نشان دادن رفتار کارآفرینی دانشجویان، ضروری است تا عناصر توسعه فردی را با آموزش دانشگاهی ترکیب کنید( بلینکر و همکاران، ۲۰۰۸). بلینکر و همکاران اذعان میکنند که نظام آموزشی در سطح دانشگاهها در حال حاضر قادر به توسعه انگیزش، شایستگیها و مهارتهای مرتبط با کارآفرینی و نوآوری نیست. و آموزش کارآفرینی نیازمند روشهای یادگیری، فرایندهای پداگوژیکی و اشکالی از آموزش است که به آن تسلط ندارند و این تغییرات، تحول همزمان آموزشی، پداگوژیکی و زمینه دانشگاهی را شامل میشود.
دورههای کارآفرینی باید دانشجویان را تشویق کند تا به روشهای متفاوت به مسئله نگاه کنند به جای اینکه پافشاری کنند که تنها یک راه درست برای مسئله وجود دارد به عبارتی دیگر به جای اینکه همانند دیگران قالبی فکر کنند با بهره گرفتن از تفکر خلاق شیوههای مختلف حل مسائل را بررسی نمایند بنابراین کارآفرینان باید به طور مداوم از دیدی متفاوت به دنیا بنگرند و دورههای کارآفرینی باید تفکر خلاق و مهارتهای حل مسئله را در فراگیران پرورش دهد. مدرسان دورههای کارآفرینی باید خود نیز کارآفرین باشند. آن ها باید اجازه بدهند تا برنامه درسی متناسب با نیازهای هر کلاس تنظیم شود. همچنین باید به آن ها این آزادی داده شود تا شیوههای مختلف تدریس را بررسی و اثربخشی هر روش را تعیین نمایند(پوتر، ۲۰۰۸).
۲-۱۷- ارزشیابی آموزش کارآفرینی
یکی از موضوعاتی که امروزه از جانب بسیاری از ذینفعان آموزش کارآفرینی مورد توجه قرارگرفته است، چگونگی ارزشیابی تأثیر آموزشهای کارآفرینی است. یکی از چالشهای ارزشیابی تأثیر آموزش کارآفرینی، انتخاب شاخصهایی است که مقبولیت عمومی داشته باشد؛ به عبارت دیگر ذینفعان آموزش کارآفرینی افراد با دیدگاهها، علایق و توانمندیهایی متفاوت هستند و هر یک بر مبنای دیدگاههای خود به کارآفرینی نگاه میکنند، به عنوان مثال در حالی که در بین محققان بحث بر سر اینکه آیا ویژگیهای کارآفرینی قابل آموزش است یا افراد با این ویژگیها زاده میشوند همچنان ادامه دارد سیاست گذاران از آموزش کارآفرینی به این دلیل حمایت میکنند که معتقدند زمینه ایجاد شغل و کسب و کار جدید را فراهم می کند. کارفرمایان معتقدند که به کارگیری دانش آموختگان دورههای کارآفرینی زمینه ایجاد نوآوری در انجام کسب و کار،کشف محصولات، خدمات رقابتی و بهبود بازاریابی را به دنبال دارد. همین طور دانشجویان تمایل دارند که نمرات مناسب در امتحانات کسب نمایند، ارائه دورهها رضایت بخش باشد و به آرزوهای شغلی و مالی خود نایل آیند بنابراین وجود چنین دیدگاهها و عقاید متفاوت باعث شده که ارزشیابی تأثیر آموزش کارآفرینی با چالشهای زیادی همراه باشد(هنری[۶۱] و همکاران۲۰۰۵).
همچنین بر اساس هر یک از اهداف کارآفرینی شیوه ارزشیابی تأثیر آموزش کارآفرینی نیز متفاوت خواهد بود؛ به عنوان مثال اگر هدف، ایجاد کسب و کار جدید باشد زمانی آموزش کارآفرینی دارای بازده مثبت خواهد بود که دانش آموختگان دورههای کارآفرینی موفق به ایجاد کسب و کار جدید شده باشند. بر این اساس ماسالوبیا(۲۰۰۸) به بررسی ۱۷ مقاله مرتبط با ارزشیابی تأثیر آموزش کارآفرینی پرداخته، شیوه های ارزشیابی آموزش کارآفرینی را بر حسب بالاترین رتبه گروه بندی کرده است(نمودار ۴). ویژگیهای بیشتر تحقیقات انجام گرفته در خصوص ارزشیابی آموزش کارآفرینی بر یک برنامه خاص و نتایج فوری آن تمرکز و تأکید داشتهاند(ماسالویبا، ۲۰۰۸).
۲-۱۸- اهداف آموزش کارآفرینی
در واقع هدف از آموزش کارآفرینی تربیت و پرورش افرادی خلاق و نوآور است. این قبیل دورهها به دنبال استفاده از فرصتهای مناسب فراهم شده، مخاطره پذیری، تمایل به حل مشکلات ، بهبود نگرش و گرایشهای یشهای افراد میباشد(ذبیحی و مقدسی، ۱۳۸۵). به طور کلی در آموزش رشته کارآفرینی اهداف متعددی مورد نظر است که برخی از آن ها عبارتند از:
الف) کسب دانش مربوط به کارآفرینی
ب) کسب مهارت در استفاده از فنون تحلیلی، فرصتهای اقتصادی و ترکیب برنامههای عملیاتی
ج) شناسایی و تحریک استعدادها و مهارتهای کارآفرینانه
د) القای مخاطره پذیری با بهره گرفتن از فنون تحلیلی
هـ) تجزیه نگرشها در جهت پذیرش تغییر
ر) ایجاد همدلی و حمایت برای جنبههای منحصر به فرد کارآفرینی(همان).
۲-۱۹- چالشهای آموزش کارآفرینی