کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



پراسد نیز با بهره گرفتن از روش خوشه‌بندی به تولید پروفایل مشتریان برای فروشگاه­های خرده‌فروشی پرداخت، که به شناسایی رفتارها و الگوهای خرید مشتری، بهبود خدمات برای مشتریان برای رضایت بیشترشان و در نتیجه حفظ آنان کمک می­ کند (پراسد و همکاران، ۲۰۱۱). چن و همکاران نیز بر اساس پرداخت گذشته‌ی مشتری با بهره گرفتن از درخت تصمیم‌گیری به بخش‌بندی مشتریان پرداختند (۲۰۱۳). جدول ۲-۱ مدل­های تقسیم‌بندی که توسط نویسندگان مختلف پیشنهاد شده است را با توجه به متغیرهای ورودی­شان طبقه‌بندی می­ کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
جدول ۲-۱ خلاصه­سازی متغیرهای ورودی استفاده شده در مدل­های بخش­بندی (مرتضی نامور، ۲۰۱۰)

 

متغیرهای ورودی مورد استفاده منابع
جمعیت­شناختی (جوتلا و همکاران، ۲۰۰۱) (لی و همکاران، ۲۰۰۵) (هانگ و همکاران، ۲۰۰۸)
RFM (چنگ و همکاران، ۲۰۰۹)
LTV (کیم و همکاران، ۲۰۰۶)
جمعیت­شناختی+ RFM (سیه، ۲۰۰۴) (مک­کارتی و همکاران، ۲۰۰۷)
جمعیت­شناختی+ LTV (هوانگ وهمکاران، ۲۰۰۴)
LTV+RFM (چای و همکاران، ۲۰۰۸)
جمعیت­شناختی+RFM+ LTV (مرتضی نامور و همکاران، ۲۰۱۰)
متغیرهای دیگر (استون و همکاران، ۲۰۰۶) (لی و همکاران، ۲۰۰۶) (هوانگ و همکاران، ۲۰۰۷) (کیم و همکاران، ۲۰۰۸) (چانگ و همکاران، ۲۰۰۷) (شی­یو و همکاران، ۲۰۰۹) (جیل-سائورا و همکاران، ۲۰۰۹)

موضوع ارزش مشتری یک مسئله مهم در مدیریت ارتباط با مشتری است. روش­های متعددی برای پیدا کردن ارزش مشتری وجود دارد. این روش­ها به معیارهای عمومی و معیارهای استراتژیک تقسیم شده‌اند. برخی از معیارهای عمومی مبتنی بر ارزش مشتری شامل اندازه کیف پول[۱۳۶](SOW) و به اشتراک گذاشتن کیف پول[۱۳۷](SW) می­باشد. SOW به حجم کل هزینه‌های مشتری در یک دوره اشاره دارد، SW نیز به نسبت حجم خرید مشتری از یک نام تجاری خاص به کل خرید مشتری در یک دوره اشاره دارد (جانسون[۱۳۸] و همکارانش، ۲۰۰۱).
دیو و کاماکورا[۱۳۹] با ترکیب روش­های SOW و SW مشتریان را برای توسعه استراتژی‌های موثر، بخش­بندی کردند و مشتریان با ارزش را شناسایی کردند. معیارهای استراتژیک ارزش مشتری نیز شامل RFM[140]، ارزش گذشته­­ی مشتری (PCV )[141] و ارزش دوره عمر[۱۴۲] (LTV) می­باشد. استون[۱۴۳] در سال ۱۹۹۵ در تحلیل کلاسیکRFM ، ابتدا مشتریان را با توجه به مقدار R صعودی مرتب کرده و به ۵ گروه تقسیم نمود. به همه گروه‌ها شماره‌ی رتبه‌ای از ۵ تا ۱ اختصاص داده ‌شد. پس از آن مشتریان در هر گروه با توجه به مقدار F و سپس M به صورت نزولی مرتب شده و دوباره اعداد (۵ تا ۱) به هر گروه تعلق گرفت. بنابراین (  ) گروه با توجه به مقدار تاخر، فرکانس و پول تعریف شد. کومار و رینارتز[۱۴۴] نیز در سال ۲۰۰۶ از RFM وزن­دار استفاده کرده‌اند، که در آن هر متغیر با توجه به نظر متخصص با تجزیه و تحلیل AHP وزن‌دار می شود. بنابراین ​​ میانگین وزنی، رتبه RFM را می­سازد.
با توجه به مطالعات آن دو، ارزش گذشته مشتری (PCV) مدلی است که نتایج حاصل از معامله گذشته به آینده را برون‌یابی می‌کند. PCV بر خرید پولی گذشته مشتری که می‌تواند رفتار آینده­اش را نشان دهد تاکید دارد، همچنین ارزش پولی گذشته مشتری را به زمان حال بازگشت می­دهد (طبائی و فتحیان،۲۰۱۱).
مدل‌های LTV نیز، چشم انداز ارزش پولی آینده مشتری و مدت زمانی که مشتریان فعال خواهند بود را نشان می­دهد. این مدل­ها دستیابی به سود خالص آینده مشتریان را به حال تبدیل می­ کنند. مدل های مختلف برای محاسبه LTV وجود دارد. برخی از مدل های مالی LTV، هزینه های مستقیم و هزینه های بازاریابی را اعمال کرده است. برخی نرخ حفظ مشتری را در طول عمر مشتری در نظر گرفته است (مالتوس و مولهرن، ۲۰۰۸؛ هیدالگو[۱۴۵] و همکاران، ۲۰۰۸).
در مطالعات خواجوند[۱۴۶] و همکاران، همچنین خواجوند و تارخ[۱۴۷] در سال ۲۰۱۱ از RFM کلاسیک برای تعریف ارزش مشتری استفاده کرده‌اند.
در برخی از مطالعات نیز از RFM وزن­دار برای ارزش مشتری استفاده کرده‌اند (لیو و شیه[۱۴۸]، ۲۰۰۵؛ چنگ و چن[۱۴۹]، ۲۰۰۹؛ چنگ و تی‌ساعی[۱۵۰]، ۲۰۱۱؛ سیدحسینی و همکاران، ۲۰۱۰).
زهرا طبائی روش‌های مختلف استفاده شده برای ارزش مشتری با توجه به مطالعات قبلی را بنا بر جدول ۲-۲ بیان می کند:
جدول ۲-۲ مدل‌های ارزش مشتری (زهرا طبائی، ۲۰۱۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:45:00 ب.ظ ]




 

 

اگرچه منحنی جریان کیفی برای یک سیال بینگهام و برای یک سیال شبه‌پلاستیک- تسلیمی در شکل ۴-۴ داده شده است، داده‌های آزمایشگاهی برای یک محلول پلیمری زنجیری[۳۲] و یک شیره گوشت[۳۳] در شکل بعدی نشان داده شده است. شیره گوشت (  ) از رابطه ۴-۱۶ تبعیت می‌کند در حالیکه محلول کربوپل[۳۴] (  ) رفتار شبه‌پلاستیک- تسلیمی نشان می‌دهد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مثال‌های نوعی از سیالات تنش تسلیمی شامل خون، ماست، پوره گوجه فرنگی، شکلات ذوب شده، سس گوجه فرنگی، کف، سوسپانسیون‌ها و غیره است. بازبینی کامل رئولوژی و مکانیک سیال سیالات ویسکو-پلاستیک در مقالات موجود است ]۲۴و۲۵[.
بالاخره، قبل از اتمام این قسمت، توجه به این نکته مناسب است که یک موضوع مورد مباحثه در مقالات این است که آیا یک مقدار تنش تسلیم درست است یا نه. بسیاری از محققین به تنش تسلیم بعنوان یک انتقال از رفتار شبیه- جامد به رفتار شبیه- سیال نگاه می‌کنند که خود را بصورت یک کاهش ناگهانی در ویسکوزیته در یک محدوده بشدت محدود نرخ جریان]۲۶[ نشان می‌دهد (توسط اندازه‌های متعدد در بسیاری از مواد).
ظاهرا، پاسخ به این سوال که آیا یک ماده تنش تسلیم دارد یا نه بشدت به مقیاس زمانی بستگی دارد. با وجود این دشواری بنیادی، مفهوم تنش تسلیم ظاهری در زمینه کاربردهای مهندسی قابل ملاحظه است، مخصوصاً برای گسترش تولید و طراحی غذاها، بخش‌های دارویی و پزشکی ]۲۵و۲۸[.
۴-۲-۳ رفتار ضخیم-برشی یا دیلاتانت
این دسته از سیالات شبیه سیستم‌های شبه‌پلاستیک هستند از آن جهت که هیچ تنش تسلیمی نشان نمی‌دهند، اما ویسکوزیته ظاهری‌شان با افزایش نرخ برش افزایش می‌یابد و بنابراین به آنها ضخیم برشی می‌گویند. اساساً این نوع رفتار در سوسپانسیون‌های غلیظ مشاهده می‌شود. در میزان‌های برش کم، مایع حرکت هر ذره گذرنده روی دیگری را روان می‌کند که موجب حداقل شدن اصطکاک جامد- جامد می‌شود. در نتیجه، تنش‌های حاصله کوچک هستند. در نرخ‌های برش بالا، اگرچه، مخلوط به ‌آرامی پخش می‌شود (مانند آنچه که در ماسه‌های بادی دیده می‌شود) بنابراین مایع در دسترس همچنان برای پر کردن فضای تهی افزایش یافته و جلوگیری از برخوردهای مستقیم جامد- جامد (و اصطکاک) کافی نیست. این امر منجر به افزایش تنش‌های برشی بسیار بیشتر از آنچه در نمونه پیش- متسع شده در نرخ‌های برش پایین می‌شود. این مکانیزم موجب می‌شود که ویسکوزیته ظاهری  بسرعت با افزایش نرخ برش رشد کند. شکل ۴-۵ داده‌های سوسپانسیون‌های TiO2 را در کسرهای حجمی مختلف نشان می‌دهد ]۲۸[. خطوط با شیب واحد (دارای رفتار نیوتنی) نیز در این شکل نشان داده شده‌اند. این سوسپانسیون‌ها، در نرخ‌های مختلف کسر حجمی و نرخ برش رفتار نازک برشی و ضخیم برشی از خود نشان می‌دهند.
سیالات مستقل از زمان چندان پرکابرد نیست و ازاین‌رو داده‌های بسیار کمی درباره آن در دسترس است. اگرچه، تا سال‌های نزدیک دهه ۱۹۸۰، این نوع رفتار جریان بسیار نادر بود، اما، با افزایش علاقه به استفاده و دسته‌بندی سیستم‌های با بار جامد بالا، این نوع رفتار مشاهده شد.
اطلاعات محدود در دسترس اخیر (که بیشترشان به برش ساده محدودند) پیشنهاد می‌کنند که تخمین داده‌های  برای این سیستم‌ها توسط مدل تابع نمایی با قرار دادن اندیس تابع نمایی بزرگ‌تر از ۱ در مدل تابع نمایی نیز ممکن است. علی‌رغم کم بودن داده‌های رئولوژیکی برای این سیستم‌ها، هنوز خود نشان می‌دهند یا خیر.

 

 

 

 

 

 

شکل ۴-۳ داده‌های تنش برشی-نرخ برش برای شیره گوشت و محلول کربوپول که به ترتیب رفتار بینگهام و ویسکو-پلاستیک نشان می‌دهند

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۴-۴ داده‌های تنش برشی- نرخ برش برای سوسپانسیون‌های TiO2 که رفتار ضخیم برشی نشان می‌دهند

 

 

 

رفتار وابسته زمانی سیال
بسیاری از مواد، خصوصاً مواد غذایی، مواد دارویی و بخش‌های تولید مراقبت شخصی ویژگی‌های جریانی را نشان می‌دهند که نمی‌توانند بوسیله عبارت‌های ساده ریاضی که در معادلات ۴-۸ و ۴-۹ ارائه شده‌اند تشریح شوند. این امر به این علت است که ویسکوزیته ظاهری این مواد فقط تابع تنش برشی اعمال شده (  ) یا نرخ برش (  ) نیست، بلکه تابع مدت زمانی است که در آن سیال با برش مثل پیشینه جنبشی آنها در ارتباط است. برای مثال، روشی که نمونه از طریق ریزش یا تزریق با بهره گرفتن از سرنگ و غیره به یک ویسکومتر وارد می‌شود، روی مقادیر تنش برشی یا نرخ برش اثر می‌گذارد. بطور مشابه، وقتی موادی مانند بنتونیت در آب، سوسپانسیون‌های زغال سنگ در آب، سوسپانسیون‌های سرخگل (یک زائده از صنعت آلومینیم)، خمیر سیمان، روغن خام مومی، مواد شوینده دستی، کرم‌ها و غیره در یک مقدار ثابت  که در یک پریود طولانی سکون پیروی می‌کنند، بریده می‌شوند، ویسکوزیته آنها بتدریج با شکست تصاعدی ساختارهای داخلی، کاهش می‌یابد. چنانکه تعدادی از این اتصالات ساختمانی قادر به داشتن کاهش‌های شدید هستند، نرخ تغییر ویسکوزیته با زمان به سمت صفر میل می‌کند. بطور معکوس، چنانکه ساختار بشکند، نرخی که در آن اتصالات می‌توانند مجدداً ساخته شوند افزایش می‌یابد، بنابراین سرانجام یک حالت تعادل دینامیکی حاصل می‌شود وقتیکه نرخ‌های تولید و شکست به تعادل برسند. بطور مشابه، سیستم‌های اندکی در مقالات وجود دارند که تحمیل برش خارجی منجر به افزایش ساخت ساختارهای داخلی شده و در نتیجه ویسکوزیته آشکار آنها با افزایش دوره برش افزایش می‌یابد.
با توجه به پاسخ یک ماده به برش در یک دوره زمانی، مرسوم است که رفتار وابسته زمانی سیال را به دو نوع تقسیم بندی می‌کنند که این دو نوع رفتار، تیکسوتروپی و رئوپکسی (یا تیکسوتروپی منفی) نامیده می‌شوند.
۴-۴ رفتار ویسکو الاستیک
برای یک ماده جامد الاستیک ایده‌آل، تنش در یک ناحیه برشی بطور مستقیم با کرنش متناسب است. برای کشش، قانون هوکس[۳۵] قابل اجراست و ثابت تناسب معمولا مدول یانگ G است:

 

 

(۴-۱۲)

 

 

 

 

 

زمانیکه یک جامد ایده‌آل الاستیک بصورت الاستیک تغییر شکل می‌دهد، بعد از حذف تنش به فرم اصلی خود باز می‌گردد. هرچند، اگر تنش اعمالی از تنش تسلیم ماده تجاوز کند، بازگشت کامل اتفاق نمی‌افتد و خزش رخ می‌دهد یعنی جامد جاری می‌شود.
فصل پنجم
بررسی کارهای انجام شده
مقدمه
در این بخش به بررسی مقالات موجود در زمینه بررسی عددی و یا تجربی میکروکانال‌ها و نانوسیال و سیالات غیرنیوتنی پرداخته خواهد شد. در ابتدا به هر مقوله بصورت مجزا پرداخته شده و در انتهای فصل مقالاتی که هر سه مقوله را تحت پوشش قرار می‌دهند، مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
۵-۱ جریان در میکروکانال
مبدل‌های حرارتی به روش‌های مختلف از سیال برای خنک‌کاری استفاده می‌کنند: میکروکانال سینک‌های گرمایی، خنک‌کاری افشانه‌ای[۳۶] و خنک‌کاری با برخورد جت[۳۷]. پرکاربردترین سینک گرمایی، سینک گرمایی میکروکانال است که سیال خنک کننده در درون آن به گردش در می‌آید. سیال خنک‌کننده، با بهره گرفتن از انتقال حرارت جابجایی اجباری تک- فاز گرما را دفع می‌کند. بدنه میکروکانال از جنس فلزاتی با ضریب هدایت بالا از قبیل سیلیکون و مس است که توسط روش‌های مختلف تولید می‌شود. با توجه به اهمیت میکروکانال در صنایع مختلف تحقیقات متعددی در این زمینه انجام گرفته است و بررسی همگی آنها از حوصله این پایان‌نامه خارج است. در اینجا به اشاره گذرای تعدادی از کارهای انجام شده در این زمینه پرداخته می‌شود. لذا برای مطالعه کارهای بیشتر در زمینه میکروکانال‌ها می‌توانید به رامیار ]۷[ مراجعه کنید.
استفاده از مایع در میکروکانال‌های سیستم خنک‌کاری پردازشگرها اولین بار توسط تاکرمن و پیس [‎۳۶] معرفی گردید و سپس توسط محققان متعدد مورد بررسی قرار گرفت. آنها از یک میکرو سینک گرمایی سیلیکونی که از آب جهت خنک کاری بهره می‌جست، استفاده کردند.
تسو و ماهولیکار [‎۳۷] و [‎۳۸] به تحلیل تجربی و نظری جریان سیال در میکروکانال‌های دایروی با در نظر گرفتن جمله اتلاف لزجی پرداختند. آنها در بررسی‌های تجربی خود با اعداد برینکمن بسیار کوچکی مواجه شدند (از مرتبه ۸-۱۰). بنابراین در بررسی‌های تجربی آنها اتلاف لزجی برای تأثیرگذاری بر دمای متوسط آب بسیار کوچک بود. آنها نشان دادند که نتایج تجربی مربوط به ضریب اصطکاک به‌ خوبی با بهره گرفتن از عدد برینکمن یا جمله اتلاف لزجی، قابل توجیه است.
کو و کلینستروئر [‎۳۹] و [‎۴۰] با بهره گرفتن از آنالیز ابعادی و شبیه‌سازی عددی اثر جمله اتلاف لزجی را بر میدان دما و ضریب اصطکاک بررسی کردند. آنها سه عامل قطر هیدرولیکی، عدد رینولدز و عدد برینکمن را پارامترهای تعیین کننده اثر جمله اتلاف لزجی بیان کردند و نتیجه‌گیری کردند که این جمله برای سیالاتی با ظرفیت حرارتی پایین و لزجت بالا حائز اهمیت می‌شود. آنها نشان دادند که هنگامی‌که ابعاد سیستم کوچک می‌شود (بعنوان مثال برای آب هنگامی‌که قطر هیدرولیکی کوچک‌تر از ۵۰ میکرومتر می‌شود)، اثر جمله اتلاف لزجی بر ضریب اصطکاک بیشتر می‌شود. نتایج آن‌ها نشان داد که اثر تغییر خواص با دما بر اتلاف لزجی در کانال‌های طویل با قطر هیدرولیکی کوچک و بخصوص برای سیال مایع با اهمیت می‌شود. این اثر، باعث افزایش دمای سیال و در نتیجه کاهش اثر اتلاف لزجی می‌شود.
مورینی و اسپیگا [‎۴۱] به بررسی عددی جریان مایع در میکروکانال با مقاطع مختلف پرداختند و نقش جمله اتلاف لزجی را بررسی کرده و روابطی را برای ارتباط بین عدد ناسلت و عدد برینکمن در میکروکانال‌ها ارائه دادند. آنها نشان دادند که نوع سیال و نسبت منظر تأثیر بسزایی در میزان اهمیت جمله اتلاف لزجی در میکروکانال دارند. در حالی که برای ایزوپروپانول[۳۸] در قطرهای هیدرولیکی‌ کمتر از mµ ۲۰۰ جمله اتلاف لزجی باید در نظر گرفته شود، این مقدار برای آب به mµ ۵۰ می‌رسد. در نهایت آنها نشان دادند که بهبود انتقال حرارت تنها با کاهش بی قید و شرط ابعاد کانال امکان‌پذیر نیست و هرچه با کاهش ابعاد ضریب انتقال حرارت افزایش می‌یابد، جمله اتلاف لزجی اثر خود را بصورت افزایش دمای سیال و کاهش عدد ناسلت بیشتر نشان می‌دهد.
هانگ در دو مقاله خود [‎۴۲] و [‎۴۳] انتقال حرات جابجایی در میکروکانال از دیدگاه قانون دوم را مورد بررسی قرار داد. او دریافت که اگر چه جمله اتلاف لزجی مهمترین پارامتر در تولید انتروپی نیست، اما بسیار تأثیرگذار است. لذا او نتیجه گیری کرد که بر اساس نتایج مقالات خود و همچنین مقالات دیگر، در تحلیل انتقال حرارت در ابعاد میکروکانال، این جمله باید در نظر گرفته شود.
ستین و همکاران [‎۴۴] جریان دوبعدی سیال را در یک میکرولوله با در نظر گرفتن اثر رقیق‌شدگی، اتلاف لزجی و هدایت محوری با شرایط مرزی شار حرارتی ثابت بررسی کردند. آن‌ها برای حل معادله انرژی از روش تحلیلی و نرم‌افزار Mathematicaاستفاده کردند. نتایج بیانگر این مطلب بود که عدد ناسلت موضعی با افزایش عدد نادسن و برینکمن افزایش می‌یابد. با افزایش عدد نادسن نیز اثر عدد برینکمن بر عدد ناسلت کم‌رنگ‌تر می‌شود.
مکرانی و همکاران [‎۴۵] به بررسی تجربی جریان درون یک میکروکانال مستطیلی طویل پرداختند. بررسی نتایج هیدرودینامیکی و گرمایی نشان داد که با تغییر قطر هیدرولیکی از mm1 تا mµ۱۰۰ داده‌های تجربی استخراج شده با نتایج بدست آمده از روابط کلاسیک کانال‌های در ابعاد بزرگ مطابقت دارد. آن‌ها نتیجه‌گیری کردند که برای میکروکانال‌هایی با دیواره هموار و قطرهای هیدرولیکی بزرگتر و مساوی mµ۱۰۰، قوانین و روابط جریان و انتقال حرارت جابجایی (ناویر-استوکس) قابل استفاده است.
با توجه به پراکندگی نتایج موجود در زمینه میکروکانال، محققان مختلف به بررسی و تحلیل نتایج موجود مقالات تجربی پرداخته و با بحث در زمینه دلایل انحرافات دیده شده، به مقایسه توجیه‌های متعدد ارائه شده در این مقالات پرداختند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ب.ظ ]




نمودار ۳-۱۵: تغییرات میزان MDAدر اندام هوایی گیاه کلزا ارقام Zarfam و Okapi تحت تنش خشکی. بارها نشانگر ± SE می­باشد. اعداد با حروف لاتین متفاوت، نشان دهنده اختلاف معنی­دار در بین تیمارهای هر کدام از ارقام به­تنهایی هستند .(P˂۰.۰۵)
۳-۲-۵ بررسی اثر تنش خشکی بر میزان پروتئین کل درگیاه کلزا
نتایج حاصل از اثر تنش مذکور بر میزان پروتئین کل در گیاه کلزا در نمودار (۳-۱۶) به ثبت رسیده است. این آزمایش بر روی کل گیاهچه (Seedlings) انجام گرفت. نتایج حاصله بیانگر افزایش این پارامتر در گیاه کلزا ارقام اکاپی (حساس به خشکی) و زرفام (مقاوم به خشکی) طی تنش خشکی با مانیتول ۲۰۰ میلی مولار می­باشد. . به­ طوری­که در رقم زرفام در طی ۳ ساعت بیشترین و در رقم اکاپی در طی ۱۲ ساعت بیشترین مقدار پروتئین مشاهده گردید.
نمودار (۳-۱۶): تغییرات میزان پروتئین کل در گیاه کلزا ارقام Zarfam و Okapi تحت تنش خشکی. بارها نشانگر ± SE می­باشد.
اعداد با حروف لاتین متفاوت، نشان دهنده اختلاف معنی­دار در بین تیمارهای هر کدام از ارقام به­تنهایی هستند .(P˂۰.۰۵)
۳-۲-۶ بررسی اثر تنش خشکی بر میزان قندهای محلول درگیاه کلزا
نتایج حاصل از بررسی میزان قندهای محلول در نمودار­ (۳-۱۷) منعکس شده است. این آزمایش بر روی کل گیاهچه (Seedlings) انجام گرفت. در بررسی­های انجام یافته مشخص شد که میزان قندهای محلول عموما تحت تنش خشکی با مانیتول ۲۰۰ میلی مولار در هر دو رقم زرفام (مقاوم به خشکی) و اکاپی (حساس به خشکی) بالا رفته، به­ طوری­که این افزایش در رقم اکاپی بیشتر مشهود بود. در رقم زرفام میزان این پارامتر به­تدریج افزایش یافته که در طی ۱۲ ساعت به بیشترین مقدار خود رسیده و همچنین در رقم اکاپی در طی ۱۲ ساعت بیشترین میزان قندهای محلول مشاهده گردید.
نمودار (۳-۱۷): تغییرات میزان قندهای محلول در گیاه کلزا ارقام Zarfam و Okapi تحت تنش خشکی. بارها نشانگر ± SE می­باشد. اعداد با حروف لاتین متفاوت، نشان دهنده اختلاف معنی­دار در بین تیمارهای هر کدام از ارقام به­تنهایی هستند .(P˂۰.۰۵)
فصل چهارم:
بحث و بررسی
۴-۱- بررسی‌های انجام شده در سطح مولکولی
پروتئین­کیناز آنزیمی است که با افزودن گروه فسفات (فسفوریلاسیون) به پروتئین‌ها در آنها تغییر ایجاد می‌کند. معمولاً فسفوریلاسیون با تغییر فعالیت آنزیمی، موقعیت سلول و یا همکاری با دیگر پروتئین‌ها باعث تغییر در عملکرد پروتئین هدف (سوبسترا) می‌گردد. ژنوم انسان حدوداً دارای ۵۰۰ ژن پروتئین­کیناز است. پروتئین­کینازها همچنین در باکتری‌ها و گیاهان نیز یافت شده‌اند (Manning and Whyte, 2002). ژن پروتئین­کیناز(Protein Kinase) نقش قابل توجهی را در شرایط استرس به ویژه در گیاهانی مانند مدل گیاهی آرابیدوپسیس، تنباکو و برنج ایفا می­ کند. این ژن در تنظیم جنبه­ های کلیدی اعمال سلولی از جمله تقسیم سلولی، متابولیسم و پاسخ به محرک­های خارجی دخالت داردHrabak, 2000) ). آنالیز مقایسه­ ای B.napus با آرابیدوپسیس نه تنها به­خاطر درک شباهت ژنومیکی در بین دو گونه، بلکه نیز به­ دلیل کشف ژن­های مهم برای مهندسی ژنتیک B.napus کاملا سودمند می­باشد. نتایج نشان داده است که شباهت قابل توجهی بین دو ژنوم در پاسخ به تنش­های غیر­زیستی وجود دارد. ژن­هایی مانند پروتئین­کیناز در B.napus که در پاسخ به تنش­های غیر­زیستی عمل می­ کنند مشابه با ژن پروتئین­کیناز موجود در آرابیدوپسیس تنظیم بالایی دارند et al., ۲۰۱۰) Chen ). ژن پروتئین­کیناز توسط تنش­های خشکی، شوری و ABA القاء شده که پیشنهاد می­ کند این ژن نقش مهمی در مسیر Signal transduction در ارتباط با تنش­های غیر­زیستی و ABA در B.napus بازی می­ کندet al., ۲۰۱۰) Chen ).
پایان نامه - مقاله - پروژه
بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، در گیاهچه­های (Seedlings) 8 روزه­ی کلزا رقم اکاپی (حساس به خشکی)، بیان ژن پروتئین­کیناز(PK) نسبت به کنترل (زمان صفر) به­ طور معنی­داری افزایش یافته، به­ طوری­که بیشترین میزان بیان را در ۱۲ ساعت و کمترین بیان را در ۳ ساعت نشان داد. اما در رقم زرفام (مقاوم به خشکی)، بیان ژن PK نسبت به زمان کنترل کاهش معنی­داری داشته و در ۱۲ ساعت کمترین بیان را نشان داد.
Chen و همکاران ( (۲۰۱۰با بررسی روی کلزا رقم Zhongyou 821 بیشترین میزان بیان این ژن را طی ۲۴ ساعت در ریشه کلزا نشان دادند. آنها مشاهده نمودند که این ژن در بافت گل در بالاترین سطح، اما در سایر بافت­ها در سطح متوسط یا پائینی بیان شده است. به طوری­که بعد از گل­ها در ساقه بیشترین بیان را داشته، در ریشه به مقدار کمی بیان شده و در برگ اصلا بیان نمی شود. آنها همچنین دریافتند که این ژن تحت تنش­ شوری با NaCl 150 میلی مولار و تنش ABA 100 میکرو مولار، ۶ ساعت بعد از شروع تیمار بیشترین بیان را نشان داده است. نتایج جالبی از این پژوهش بدست آمده است که نشان­دهنده ارتباط معنی­دار بین بیان ژن در دو رقم حساس و مقاوم به خشکی می­باشد. همان­طوری­که در بالا ذکر شد بیشترین بیان در ۱۲ ساعت در رقم اکاپی با کمترین بیان در ۱۲ ساعت در رقم زرفام همراه می­باشد. این پیشنهاد می­ کند که ژن PK در رقم مقاوم زرفام به­ طور منفی و در رقم حساس اکاپی به­ طور مثبت تنظیم می­ شود.
گیاهان اغلب در طول رشد ­و ­نمو خود تحت تاثیر تنش­های مختلفی قرار گرفته و ژن­های دفاعی آنها در فرایند پاسخ به تنش درگیر هستند. فسفریلاسیون/دفسفریلاسیون پروتئین یک مکانیسم تنظیم­کنندگی در کنترل فعالیت این ژن­های دفاعی است. آبشار پروتئین­کیناز فعال شده با میتوژن (MAPK) یکی از مهم­ترین مسیرهای فسفریلاسیون بوده که در پائین­دست سنسورها/ رسپتورها عمل می­ کند و پاسخ­های سلولی را نسبت به محرک­های داخلی و خارجی تنظیم می­ کند al., ۲۰۰۷) .(Wang et آبشار MAPK دارای سه­جزء سیگنالینگ کینازی بوده که به­ طور فراوانی در بین یوکاریوت­ها محافظت شده و واسطه­های مهمی در مسیر Signal transduction در سلول­ها هستند. مطالعات زیادی اثبات کرده ­اند که MAPK­ها نقش مهمی در تنظیم پاسخ به تنش و نمو گیاه بازی کرده و می­توانند توسط انواعی از تنش­های زیستی و غیر­زیستی، از جمله خشکی، شوری، سرما، پاتوژن­ها و ABA فعال شوندet al., ۲۰۱۰) Chen). ­MAPKهای یوکاریوتی در پائین­دست MAPK کینازها (MAPKK) و MAPKK کینازها (MAPKKK) در آبشارهای معکوس فسفریلاسیون برای تبدیل سیگنال­های خارج سلولی به پاسخ­های سلولی عمل می­ کنند. در حالی­که این رویدادها سیگنال­های ویژه­ای را تقویت کرده، آنها­ همچنین سیگنال­های مختلف را به­واسطه­ Cross-talk از طریق کمپلکس­های خیلی منظم یکپارچه می­ کنند. بسیاری از سوبستراهای مهم برای MAPK­ها فاکتورهای نسخه­برداری بوده که بیان ژن­های پائین­دست را کنترل می­ کنند (Petersen .(et al., ۲۰۰۰ موتانت خنثی MAP4K (Atmpk4) آرابیدوپسیس عمدتا پاسخ­های دفاعی با واسطه­ -SA را بیان کرده و مقاومت افزایش یافته­ای را نسبت به پاتوژن­های بدخیم نشان می­دهد، اما نمی­تواند بیان ژن­های نشانگر دفاعی در مسیرهای JA/ET را القاء کرده و سبب افزایش حساسیت نسبت به پاتوژن نکروتروفیک A.brassicicola شود. در توتون، MPK4 (NtMPK4) در سیگنالینگ JA و پاسخ به ازن و همچنین حمله علف­خواری دخیل می­باشد. برعکس MPK4، برخی از MAPK­ها نقش مثبتی را در تنظیم پاسخ­های دفاعی بیماری وابسته به پاسخ­های حساسیت بالا (HR) و مقاومت اکتسابی سیستمیک SAR)) بازی می­ کنند .(Wang et al., ۲۰۰۹) تاکنون تحت تیمار با تنش­های غیرزیستی، مطالعه­ ای روی ژن MAPK4 صورت نگرفته استدر این مطالعه، در رقم اکاپی (حساس به خشکی)، بیان ژن MAPK4 نسبت به کنترل (زمان صفر) به­ طور معنی­داری افزایش یافته، به­ طوری­که بیان آن با گذشت زمان افزایش یافته و ماکزیمم بیان آن ۱۲ ساعت پس از شروع تیمار بوده و کمترین بیان را بعد از کنترل در ۳ ساعت نشان داد. ولی در رقم زرفام (مقاوم به خشکی)، بیان ژن MAPK4 نسبت به زمان کنترل کاهش معنی­داری داشته و در طی ۱۲ ساعت کمترین بیان را نشان داد. جالب است که AtMPK4 به­­طور منفی توسط تنش­های زیستی و به­ طور مثبت توسط تنش­های غیرزیستی تنظیم می­شوند (Yu et al., ۲۰۰۵). پاسخ MPK4 به هورمون­های گیاهی اکسین، سیتوکینین، براسینواستروئید، جیبرلین و آبسیزیک اسید مشاهده نشده است .(Petersen et al., ۲۰۰۰) مشاهده کرده ­اند که بیان BnMPK4 در پاسخ به قارچ Sclerotinia sclerotiorum در رقم مقاوم Zhongshuang9 تنظیم بالایی و در رقم ۸۴۰۳۹ (حساس به قارچ) بعد از گذشت ۶ ساعت از شروع مایه کوبی تنظیم پائینی نشان داد .(Wang et al., ۲۰۰۹) نتایج بدست آمده در این پژوهش حاکی از آن است که سطح بیان ژن MPK4 در دو رقم اکاپی و زرفام متفاوت بوده و پیشنهاد می­ کند که خواص تنظیم­کنندگی این ژن در دو رقم عکس هم می­باشند.
تحت تنش­های محیطی، گیاهان شبکه ­های سیگنالی پیچیده­ای را برای درک سیگنال­های مجیطی و سازگاری به شرایط نامطلوب توسعه داده­اند. پژوهش­های اخیر در مخمر، پستانداران و گیاهان، نشان داده­اند که مسیرهای سیگنالی MAPK یکی از مهم­ترین و حفاظت­شده­ترین روش­ها برای کنترل پاسخ­های سلولی و رشد می­باشند. چندین MAPK از قبیل AtMPK3، AtMPK4 و AtMPK6 توسط تنش­های زیستی و غیرزیستی فعال می­شوند. پروتئین BnMPK3 ترکیبی از ۳۷۱ اسید آمینه بوده که همولوژی بالایی با AtMPK3 (۹۴ درصد تشابه) و MmERK2 (۵۶/۵۰ درصد) دارد. مشابه با AtMPK3 و سایر پروتئین­کیناز­های فعال شده با میتوژن، BnMPK3 شامل یک موتیف آمینو­اسیدی حفاظت شده T196XY198 (X هر نوع آمینو­اسیدی می ­تواند باشد) بوده، که توسط MAPK­ها و دمین CD (دمین اتصالی مشترک)، که در ناحیه C- ترمینال خود، که به­عنوان مکان اتصالی برای MAPK ها عمل می­ کند، فسفریله می­ شود.
بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، در رقم اکاپی (حساس به خشکی)، بیان ژنMAPK3 به­ طور معنی­داری افزایش یافته، به­ طوری­که بیشترین میزان بیان در طی ۲۴ ساعت مشاهده گردید. همچنین در رقم زرفام (مقاوم به خشکی)، بیان ژنMAPK3 نسبت به زمان کنترل افزایش معنی­داری داشته و در طی ۳ ساعت بیشترین سطح بیان را نشان داد. در مطالعه(Yu et al., ۲۰۰۵) پاسخ BnMPK3 به مانیتول ۲۰۰ میلی مولار، ۵ دقیقه بعد از اعمال تیمار شروع شده و سپس به اوج رسید، اما به نظر رسید که منحنی بیان آن در نوسان بوده و به­ طور واضحی پس از ۶ ساعت کاهش یافت. پاسخ BnMPK3 به Nacl ۱۰۰ میلی مولار پس از طی ۲ دقیقه شروع شده و بعد از ۱ ساعت به بالاترین سطح رسیده و پس از ۲۴ ساعت کاهش پیدا کرد. آنها همچنین دریافتند که بیان BnMPK3 توسط SA (سالیسیلیک اسید) و m-JA (متیل ژاسمونات) تنظیم بالایی نشان داده، که معمولا در عرض ۲۰ دقیقه پس از اعمال تیمار افزایش یافت، به­ ویژه m-JA که به­ طور مداوم بیان آن افزایش نشان داد(Yu et al., ۲۰۰۵) برای درک عملکرد BnMPK3 تحت تنش­های مختلف، BnMPK3 را به درون سویه­ای از مخمر انتقال (Transformکرده و برای بررسی بیان بالای BnMPK3 در مخمر، از تیمار داروی پراکسیداسیون چربی tBuooH و تیمار اسمزی مانیتول استفاده گردید که در نتیجه در مخمر­های تراریخت نسبت به سلول­های کنترل تحمل به مانیتول و tBuooH به­ ویژه در هنگام اعمال غلظت بالای مانیتول (۶۰۰ میلی مولار) بیشتر مشاهده گردید.
تا به امروز چندین ژن از خانواده ژنومی شناسایی شده ­اند که میزان بیان آنها نسبت به اکسین تغییر می­ کند. در بسیاری از موارد، این ژن­ها نه تنها به اکسین بلکه به سایر عوامل القا­کننده نیز پاسخ می­ دهند .(Ogbourne and Antalis, 1998) در سال­های اخیر، پیشرفت­های قابل­توجهی در روشن­ساختن مسیر Signal transduction اکسین صورت گرفته­ است. هم­اکنون شواهد قوی وجود دارد که تنظیم بیان ژن اکسین تحت­تاثیر سایر مسیرهای سیگنالی قرار می­گیرد. این شواهد عمدتا از خصوصیات موتانت­های پاسخ­دهی به اکسین بدست آمده است و نشان می­دهد که سیگنالینگ اکسین به­واسطه تخریب پروتئین از طریق مسیر پروتئازوم / یوبی کوئیتین، فسفریلاسیون پروتئین، نور و سایر هورمون­ها تحت­تاثیر قرار می­گیرد .(Hagen and Guilfoyle, 2002)
در این مطالعه، در رقم اکاپی (حساس به خشکی)، بیان ژن Auxin responsive protein نسبت به کنترل (زمان صفر) به­ طور معنی­داری افزایش یافت. پس از شروع تیمار، بیان این ژن به­تدریج بالا رفته به­ طوری­که بیشترین میزان بیان را در ۲۴ ساعت نشان داد. با این حال در رقم زرفام (مقاوم به خشکی)، بیان ژن Auxin responsive protein پس از شروع تیمار، به­تدریج کاهش یافته به­ طوری­که در ۱۲ ساعت کمترین بیان را نشان داده و در نهایت در طی ۲۴ ساعت بیان آن افزایش یافت. (Chen et al., 2010) افزایش بیان این ژن را در ۳ ساعت و کاهش آن را در ۲۴ ساعت در ریشه­ کلزا رقم Zhongyou 821 نشان دادند. نتایج نشان داد که ژن کد­کننده اکسین در کوتیلدون بیان شده، اما mRNA آن در سطح نسبتا پائینی در سایر بافت­ها مشاهده گردید. همچنین ژن پاسخ­دهی به اکسین به­ طور اختصاصی در ساقه­ها بیان شد. آنها مشاهده کردند که ژن کد­کننده­ پروتئین مهار شده توسط اکسین (auxin repressed protein ۱۲ ساعت پس از شروع تیمار با مانیتول به بالاترین سطح بیان خود رسید (Chen et al., 2010).
بعضی از ژن­های کدکننده­ی پروتئین­های حساس به اکسین به­عنوان ژن­هایی شناخته شده ­اند که نسبت به خشکی تنظیم پایینی دارند، این پیشنهاد می­ کند که اکسین ممکن است سیگنالینگ تنش خشکی را بطور منفی تنظیم کند. دیگر ژن­های کدکننده­ی پروتئین­های حساس به اکسین توسط تنش خشکی القا می­شوند et al., ۲۰۱۰) Chen ).
شناسایی ژن­های مرتبط با این تنش­ها و آنالیز الگوی بیانی آنها، به ما در بهبود تحمل محصولات به تنش با بهره گرفتن از مهندسی ژنتیک کمک خواهد کرد.
۴-۲ بررسی­های انجام شده در سطح فیزیولوژیکی
تنش­های محیطی محدود­کننده فتوسنتز از جمله خشکی، می­توانند آسیب سلولی ناشی از اکسیژن را با توجه به تولید ROS افزایش دهند (Mittler, 2002). ROS بسیار واکنش­پذیر بوده و در شرایطی که هیچ مکانیسم حفاظتی وجود نداشته باشد، می توانند متابولیسم را از طریق میان­کنش با لیپیدها، پروتئین­ها و اسیدهای نوکلئیک (DNA و RNA) به شدت مختل کرده (Rute and Shao, 2001) و صدمات جبران­ ناپذیری را به آنزیم­ها، غشا­ها و کروموزوم­ها وارد آورند. گیاهان برای محافظت از سلول و سیستم­های subcellular خود از اثرات ناشی از این رادیکال­های اکسیژن فعال مکانیسم­هایی را در خود پرورش داده­اند که از آن­جمله می­توان به استفاده از آنزیم­هایی مانند سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، پراکسیداز، گلوتاتیون ردوکتاز، پلی­فنل اکسیداز و غیر­آنزیمی آسکوربات و گلوتاتیون اشاره نمود (Agarwal and Pandey, 2001). درجه آسیب رسانی ROS بستگی به تعادل بین تولید محصولات ROS و حذف آن توسط این سیستم مهار آنتی­اکسیدان دارد Demiral and Turkan, 2005) .(Khan and Panda, 2005; پراکسیدازها متعلق به خانواده بزرگ آنزیم­ها می­باشند که در تمام موجودات یافت می­شوند، این پروتئین­ها دارای گروه پروستتیک فری پروتوپورفیرین XI می­باشند. این آنزیم­ها از چندین سوبسترا برای اکسیداسیون پراکسید­هیدروژن استفاده می­ کنند. پراکسیدازها به میزان زیاد در گیاهان وجود دارند. که در جاروب کردن پراکسید هیدروژن نقش دارند. آنها در ارتباط با دیواره سلولی می­باشند وترکیبات فنوکسی را از اسید­های سینامیک تولید می­ کنند. آنزیم GPX یکی از مهم­ترین پراکسیداز­ها می­باشد (Asada, ۱۹۹۲). آنزیم گایاکول پراکسیداز از آنزیم­هایی است که پراکسید هیدروژن تولید شده طی تنش­های اکسیداتیو را از طریق گلوتاتیون احیایی کاهش می­دهد .(Bolkhina et al., ۲۰۰۳)
در مطالعه حاضر، افزایش فعالیت GPX (گایاکول پراکسیداز) در ریشه و اندام هوایی رقم زرفام (مقاوم به خشکی) تحت تنش خشکی بسیار قابل توجه بوده اما در رقم اکاپی (حساس به خشکی)، فعالیت GPX در ریشه کاهش و در اندام هوایی افزایش یافته است. تحت تنش آهسته و/ یا ملایم خشکی، بسیاری از گونه­ های گیاهی افزایش در فعالیت آنزیم­ های آنتی­اکسیدانت نظیر GPX و SOD را از خود نشان می­ دهند (Liong, 2003).
(Bandurska, 2002) ، گزارش داد که دو ژنوتیپ جو تحت تنش اسمزی تغییرات مشابهی را در فعالیت گایاکول پراکسیداز نشان می­ دهند. مقایسه نتایج میزان فعالیت GPX تحت تیمار خشکی، افزایش قابل توجه این پارامتر­ها را بخوبی نشان می­دهد که با نتایج حاصل از این پژوهش مطابقت دارند. برخی از پژوهشگران فعالیت گایاکول پراکسیداز را اندازه ­گیری کرده و طی کمبود آب هیچ افزایش یا کاهشی را مشاهده نکردند (Smirnoff, 1993). افزایش فعالیت آنزیم گایاکول پراکسیداز برای مقابله با تنش احتمالی اکسیداتیو حاصل از اعمال تنش خشکی می­باشد. به نظر می­رسد در مواردی که آسیب تنش به سیستم­های آنزیمی و آنتی­اکسیدانی گیاه بسیار بالاست، این سیستم­ها قادر به واکنش مناسب نبوده، فعالیت آنها کاهش می­یابد. همچنین کاهش در فعالیت آنزیم­هاى آنتى­اکسیدان ممکن است به علت اختلال مولکول­هاى آنزیم توسط اکسیژن­هاى فعال (ROS) باشد.
یکی از آنزیم­ های سیستم پاد­اکسایشی APX (آسکوربات پراکسیداز) می­باشد که باعث تبدیل پراکسید­هیدروژن به آب می­گردد. این آنزیم از AA (اسید آسکوربیک) به عنوان دهنده الکترون در اولین مرحله­ چرخه­ی گلوتاتیون- آسکوربات استفاده می­ کند، در این چرخه APX دو مولکول AA را به عنوان دهنده مصرف می­ کند تا پراکسید هیدروژرن را به آب تبدیل کند. ایزوآنزیم­های APX در چهار زیر واحد سلولی حضور دارند:
۱- APXs که در استروما یافت می­ شود.۲- APXt در تیلاکوئید کلروپلاست­ها (متصل به غشای) یافت می­ شود. ۳ – APXm در میکروبادی پراکسیزوم­ها و گلی اکسیزوم­ها (متصل به غشا) یافت می­ شود. ۴-APXc در سیتوزول یافت می­ شود. ۵- APXmit در میتوکندری­ها (متصل به غشای) یافت می­ شود.
ایزوآنزیم­های APX به ویژه نوع کلروپلاستی و میتوکندریایی به طور اختصاصی از AA به عنوان دهنده الکترون استفاده می­ کنند (et al., ۲۰۰۲ Shigeru).
در مطالعه حاضر، افزایش فعالیت APX (آسکوربات پراکسیداز) در ریشه و اندام هوایی هر دو رقم زرفام (مقاوم به خشکی) و اکاپی (حساس به خشکی) تحت تنش خشکی بسیار قابل توجه بوده، که میزان آن در اندام هوایی بیشتر می­باشد.
میزان پراکسید­هیدروژن بعد از قرارگیری گیاه تحت تأثیر تنش افزایش می­یابد، بسیاری ازمحققین معتقدند یک ارتباط نزدیک بین میزان پراکسید­هیدروژن و الگوی MAP کیناز در گیاهان وجود دارد. علاوه بر این مشاهداتی در مورد نقش پراکسید­هیدروژن به عنوان یک سیگنال گزارش شده است. در گیاه برنج مشاهده شده است که افزایش پراکسید­هیدروژن تحت شرایط تنش باعث افزایش بیان ژن­های APX شده است. در گیاه آرابیدوپسیس افزایش پراکسید­هیدروژن تحت تأثیر نور زیاد سبب تغییراتی در انتقال الکترون در پلاستوکینون می­ شود و احتمالا این تغییر سبب القا APX2 و دیگر خانواده­ی ژنی cAPX می­ شود (et al., ۲۰۰۲ Shigeru). پیشنهاد کرده ­اند که پراکسید­هیدروژن به عنوان یک پیامبر ثانویه سبب افزایش بیان ژن­های سیستم آنزیمی پاد­اکسایشی می­ شود (Foyer and Halliwell, 1976). افزایش فعالیت آنزیم APX تحت تأثیر اشعه­یUV در کلزا مشاهده شده است (et al., ۱۹۹۴ Somner). افزایش میزان فعالیت APX در دو واریته حساس (Trihybrid 321) و مقاوم (Giza 2) ذرت تحت تنش خشکی توسط (Moussa and Abdel-Aziz, 2008) نیز گزارش شده است.
CAT (کاتالاز) اولین آنزیم پاد­­اکساینده (ضد اکسایشی) بوده که کشف شده است. آنزیم­ های CAT به صورت هموتترامریک هستند و باعث تجزیه­­ی پراکسید­هیدروژن به آب و اکسیژن می­شوند.CAT ها به­ طور عمده در سیتوزول، میتوکندری و پراکسی­زوم­ها یافت می­شوند. به طور کلی CAT­ها در سه کلاس طبقه ­بندی می­شوند. کلاس I : که به مقدار زیادی در برگها بیان شده و وابسته به نور می­باشند و پراکسید­هیدروژن را در طول تنفس نوری حذف می­ کنند. کلاس II : که به­ طور عمده در بافت­های آوندی یافت می­شوند. کلاسIII : به­ طور غالب در گلی­اکسی­زوم­ها­ی دانه­ها و دانه­رست­های جوان یافت می­شوند (Dat et al., ۲۰۰۰).
نتایج حاصل از این پزوهش، حاکی از آن است که میزان فعالیت این آنزیم در ریشه­ هر دو رقم زرفام (مقاوم به خشکی) و اکاپی (حساس به خشکی) افزایش یافته، اما در اندام هوایی رقم اکاپی کاهش جزئی و در اندام هوایی رقم زرفام افزایش نشان داده است. در گیاهان آرابیدوپسیس جهش یافتهvtc1 که فعالیت آنزیم CAT دچار نقص می­باشد، مشاهده شد که زمانی که این گیاهان تحت تأثیر اشعه­یUV قرار گرفتند پراکسیزوم سلول­ها به علت افزایش بسیار زیاد پراکسیداسیون لیپیدها تخریب شدند (Gao and Zhang, 2008). افزایش میزان فعالیت CAT در دو واریته حساس (Trihybrid 321) و مقاوم (Giza 2) ذرت تحت تنش خشکی توسط (Moussa and Abdel-Aziz, 2008) نیز گزارش شده است. نتایج بدست آمده در این مطالعه، با نتایج محققین فوق هم­خوانی دارند. افزایش سنتز آنزیم کاتالاز تحت شرایط تنش خشکی نیز گزارش شده است (Dat et al., ۲۰۰۰) .
تنش آبی و UV-B محصول­دهی گیاهان را با ممانعت از رشد وفتوسنتز کاهش می­ دهند. کمبود آب، موجب بسته­شدن روزنه شده و بنابراین غلظت CO2 بین­سلولی کاهش می­یابد. این در حالی است که هیدراسیون سلولهای مزوفیل به دستگاه فتوسنتزی صدمه می­رساند . تحت شرایطی که فتوسنتز دچار نقص شده وکلروپلاست­ها در معرض افزایش انرژی بر انگیختگی قرار دارند، کاهش نوری اکسیژن وجود دارد که منتج به تولید پیوسته گونه اکسیژن فعال (ROS) می­ شود که عبارتند از هیدروژن­پر­اکسید، آنیون­سوپراکسید و رادیکال­های هیدروکسیل (and Inzé, ۱۹۹۵ Van Montagu) که به غشا و آنزیم­ها صدمه می­زنند. بنابراین افزایش محصول رادیکال­های اکسیژن در پراکسیداسیون لپیدهای غشا نقش بسزایی دارند (Durães et al., ۱۹۹۴). مالون­دی­آلدهید محصول پراکسیداسیون اسیدهای چرب غیر اشباع در فسفولیپیدها بوده است که به عنوان شاخص آسیب رادیکال­های آزاد به غشای سلولی تحت شرایط تنش استفاده می­ شود (Shakirova, 2007). این ترکیب در نتیجه­ پراکسیداسیون چربی­های غیر اشباع به ویژه لینولئیک اسید تولید می­ شود. در واقع رادیکا­ل­های هیدروکسیل و اکسیژن منفرد می­توانند با گروه ­های متیلن واکنش داده و باعث تشکیل گروه ­های دی- ان (Dienes) رادیکال­های لیپید پراکسی و هیدروپراکسیدها شوند، این رادیکال­ها نیز با جذب هیدروژن از اسیدهای چرب غیر اشباع باعث واکنش زنجیروار پراکسیداسیون می­شوند (Smirnoff, ۱۹۹۵). نتایج حاصل از این پزوهش، حاکی از آن است که میزانMDA در ریشه­ رقم زرفام (مقاوم به خشکی) کاهش و در ریشه­ رقم اکاپی (حساس به خشکی) افزایش یافته، اما در اندام هوایی رقم اکاپی میزانMDA کاهش و در اندام هوایی رقم زرفام افزایش نشان داده است. بر اساس نتایج (Tatar eal., ۲۰۰۸) ، خشکی موجب افزایش سطح MDA در گیاهان گندم (Triticum aestivum L.) گشته که در چهاردهمین روز تنش به بالاترین سطح خود می­رسد. علاوه بر این، افزایش سطح MDA تحت تنش خشکی در گیاهان زیتون نیز مشاهده شده است (Bacelar et al., ۲۰۰۷). برگهایی از گیاه گوجه­ فرنگی که تحت تنش خشکی قرار گرفتند، افزایش در پراکسیداسیون لیپیدی را نشان دادند Nasibi, 2011)). با بررسی واکنش سه رقم برنج به تنش شوری دریافتند که تنش شوری سبب تخریب غشاهای سلولی و افزایش تولید مالون­دی­آلدهید شد، که میزان تولید مالون­دی­آلدهید در رقم حساس به شوری بسیار بیشتر از رقم مقاوم به شوری بود Bhattacharjee and Mukherjee, 2002)). (Feng et al., ۲۰۰۷)، نشان دادند که میزان MDA تحت تنش UV-B و خشکی افزایش می­یابد که در این بین UV-B اثر بیشتری بر این پارامتر نسبت به تنش همزمان و خشکی دارد. علاوه بر این ، کاهش در مقدار MDA تحت تنش هم­زمان در مقایسه با اثر هر یک از تنش­ها بطور جداگانه در سویا (Glycin max L.) به اثبات رسیده استAmal et al., ۲۰۱۰) ).
مشخص شده است که تنش آبی منجر به برخی تغییرات در محتوای کربوهیدرات­ها و پروتئین­ها می­ شود. در برگ گیاهان تحت تنش آبی عموما قند محلول انباشته می­ شود ، درحالی­که، نشاسته و پروتئین نسبت به شاهد به مقدار کمی کاهش می­یابند. این ترکیبات osmoprotectants نقش مهمی در تنظیم اسمزی و حفاظت اسمزی بازی می­ کنند (Godallah et al., ۱۹۹۹ Jones and Hammond–Kosack, 2001;). از جمله مکانیسم­هایی که گیاهان در مقابله با تنش بکار می­گیرند سنتز پروتئین­هاست. میزان پروتئین محلول یکی از شاخصه­های مهم وضعیت فیزیولوژی در گیاهان می­باشد. تغییرات هیدراسیون پروتئین یکی از نتایج میزان یون بالا در تنش اسمزی در سلول­های گیاهی محسوب می­ شود (Parvaiz and Satyavati, 2008). برخى از پژوهش­گران رکود سنتز پروتئین را به کاهش تعداد پلى­زوم­هاى سلولى نسبت داده­اند Creelman et al., ۱۹۹۰)). نتایج حاصل از این مطالعه، بیانگر آن است که میزان پروتئین کل در کل Seedling در هر دو رقم زرفام (مقاوم به خشکی) و اکاپی (حساس به خشکی) افزایش نشان داده است. علت افزایش پروتئین ممکن است به این دلیل باشد که تنش باعث تحریک افزایش پروتئین­های موجود گردیده و یا پروتئین­های جدیدی سنتز شده باشند (.(Abolhasani Zeraatkar et al., ۲۰۱۰ محتوای پروتئین محلول در گیاه angustifolius Lupinus در معرض تنش خشکی و شوری تحت ﺗﺄثیر قرار نگرفت و محتوای پروتئین در ریشه و برگ­های جوان و قدیمی آفتابگردان (annuus Helianthus) و blumei Coleus کاهش نشان داد (Dos Santos et al., ۱۹۹۹ ؛Gilbert et al., ۱۹۸۹). گزارش کردند که کل پروتئین محلول به میزان قابل توجهی در لوبیا (Phaseolus vulgaris) حساس به شوری کاهش می­یابد، اما درگیاهان P.acutifolius متحمل به شوری افزایش می­یابد۲۰۰۴) .(Yurekli et al., این نتایج مختلف در تنش شوری نشان داد که پاسخ به تنش شوری بستگی به گونه­ های گیاهی و حتی در ارقام همان گونه گیاهی، مرحله رشد گیاه، طول مدت و میزان کاربرد نمک دارد (Parvaiz and Satyavati, 2008).
Agarwal and shaheen, 2007))، دریافتند که کاهش در غلظت پروتئین می ­تواند علامت نوعی از تنش اکسیداتیو بوده و در گیاهان تحت تنش خشکی مشاهده می­ شود. پروتئین­های محلول بطور قابل توجهی با سن گیاه ارتباط داشته و تحت تنش آبی در مقایسه با شاهد افزایش می­یابد. نتایج بدست آمده در این تحقیق با نتایج (nasibi and kalantary, 2005)، در گیاه کلزا (Brassica napus) هم­خوانی دارد.
تنش خشکی بر متابولیسم قندها در گیاهان تأثیر می­ گذارد. قندها به صورت­های گوناگون در بردباری به خشکی در گیاهان شرکت می­ کنند. قندها می­توانند به عنوان متابولیت­های سازگار یا اسمولیت­ها سبب تنظیم اسمزی شوند. همچنین سبب پایداری غشا و پروتئین­های در حال خشک­شدن می­گردند، بدین صورت که تثبیت غشاء از طریق جایگزین شدن آب موجود در غشای لیپید­ی دو لایه صورت می­گیرد و به این ترتیب از متراکم شدن فسفولیپیدها جلوگیری کرده و همچنین از پیوندهای نابجا بین پروتئین­های غشایی جلوگیری می­ کنند. پایدارسازی پروتئین­ها نیز از طریق تشکیل پیوندهای هیدروژنی بین گروه ­های کربوکسیل قند و زنجیره­های قطبی پروتئین صورت می­گیرد .(Ingram and Bartles, 1996)
تجمع قند محلول در سلول گیاهی تحت تنش شوری یا خشکی، پاسخ شایعی می­باشد. این ترکیب osmoprotectant نقش مهمی در تنظیم اسمزی و حفاظت اسمزی بازی می­ کنند (Jones and Hammond–Kosack, 2001).
نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر آن است که میزان قند محلول در کل Seedling در هر دو رقم زرفام (مقاوم به خشکی) و اکاپی (حساس به خشکی) افزایش نشان داده است. تجمع بیش از حد قند در بسیاری از گونه­ های گیاهی در معرض شوری، خشکی و UV-B گزارش شده است (Ranjbarfordoei et al., ۲۰۰۹ Musil et al., ۲۰۰۲;). قندهای محلول ممکن است به عنوان یک osmoprotectant، در برقراری ثبات در غشاء سلولی و حفظ فشار تورگر عمل نمایند.
۴-۳ نتیجه ­گیری کلی
سیگنالینگ تنش غیرزیستی باتوجه به افزایش در بهره­وری گیاهان بخش مهمی را تشکیل می­دهد. بنابراین درک بنیادی مکانیسم­های زیربنایی عملکرد ژن­های تنش، برای توسعه گیاهان تراریخت با اهمیت است. با توجه به نتایج بدست آمده از طریق بررسی­های مولکولی روی دو رقم حساس و مقاوم کلزا در این پژوهش، امید است این مطالعات، اصول استراتژی­ های مهندسی ژنتیک موثری برای بهبود تحمل تنش، به ما ارائه کنند. نتایج انجام یافته در سطح مولکولی بیانگر رابطه سطوح فیزیولوژیک و مولکولی با یکدیگر می­باشند. میزان پراکسید­هیدروژن بعد از قرار­گیری گیاه تحت تأثیر تنش افزایش می­یابد، بسیاری ازمحققین معتقدند یک ارتباط نزدیک بین میزان پراکسید­هیدروژن و الگوی MAP کیناز در گیاهان وجود دارد. علاوه بر این مشاهداتی در مورد نقش پراکسید­هیدروژن به عنوان یک سیگنال گزارش شده است. همچنین پیشنهاد کرده ­اند که پراکسید­هیدروژن به عنوان یک پیامبر ثانویه سبب افزایش بیان ژن­های سیستم آنزیمی پاد­اکسایشی می­ شود. کمبود آب، موجب بسته شدن روزنه شده و بنابراین غلظت CO2 بین سلولی کاهش می­یابد. این در حالی است که هیدراسیون سلول­های مزوفیل به دستگاه فتوسنتزی صدمه می­رساند . تحت شرایطی که فتوسنتز دچار نقص شده وکلروپلاست­ها در معرض افزایش انرژی بر انگیختگی قرار دارند، کاهش نوری اکسیژن وجود دارد که منتج به تولید پیوسته گونه اکسیژن فعال (ROS) می­ شود که به غشا و آنزیم­ها صدمه می­زنند. بنابراین افزایش محصول رادیکال­های اکسیژن در پراکسیداسیون لپیدهای غشا نقش بسزایی دارند. تغییرات ایجاد شده مانند افزایش در میزان فعالیت آنزیم­ های آنتی­اکسیدان، افزایش در متابولیت­هایی مانند پروتئین­ها و قند­ها می­توانند راهکارهای دفاعی بسیار مهمی برای کاهش میزان اثرات تخریبی ناشی از تنش خشکی در گیاه کلزا باشند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که رقم اکاپی (حساس به خشکی) نسبت به تنش خشکی، حساسیت بالایی داشته، و رقم زرفام (مقاوم به خشکی) نسبت به این تنش حساسیت پائینی دارد. بنابراین، رقم زرفام به­عنوان رقم متحمل به خشکی شناخته می­ شود.
۴-۴ پیشنهادات
۱- مطالعه نقش این ژن­ها در جزئیات، درک بیشتری از مکانیسم مولکولی کلزا در پاسخ به تنش خشکی خواهد داد و همچنین اصول استراتژی­ های مهندسی ژنتیک موثری برای بهبود تحمل تنش به ما ارائه خواهد داد.
۲- بررسی تعداد ژن­های بیشتر و سایر ژن­های درگیر در مسیر Signal transduction .
۳- استفاده از Real- Time PCR برای مطالعه بیان ژن­ها.
۴- مطالعه بیان ژن­ها با بهره گرفتن از تکنولوژی DNA Microarray..
۵- مطالعه بیان این ژن­ها تحت تنش­های زیستی از قبیل ویروس­ها و قارچ­ها.
۶- تولید گیاهان تراریخت کلزا متحمل به تنش خشکی با بهره گرفتن از مهندسی ژنتیک.
۷- - باتوجه به اهمیت آنتی­اکسیدان­ها در حفاظت گیاه در مقابل تنش خشکی، پیشنهاد می­ شود که مطالعات آنتی­اکسیدان­ها از نظر کیفی توسط روش­ها و دستگاه­های کارآمد بیشتر مورد ارزیابی قرار گیرند.
۵- ضمائم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:44:00 ب.ظ ]




ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ریشه شناسی: واژۀ zamīg مرکب است از: ستاک zam- «زمین؛ تحمل کردن» + پسوند اسم ساز īg که رویهم رفته لفظاً به معنی «حامل؛ زمین، خاک» می‌باشد؛ هندواروپایی: *gʰðem- (پوکورنی، ۱۹۵۹: ۴۱۴-۴۱۶)؛ سانسکریت: gmā́- «زمین»، مشتق از gmás- (= حالت اضافیِ kṣám-) (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۳۷۰)؛ kṣám- (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۳۲۶؛ مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۴۲۵)؛ اوستایی: zam- (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۵۷؛ بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۶۶۲)؛ فارسی باستان: zma- صورت دیگر *zam- در ترکیب (ud- + zma-) = uzma- «بالاتر از سطح زمین» (کنت، ۱۹۵۳: ۱۷۸)؛ فارسی میانه: zamīg (دوبلوا، ۲۰۰۶: ۱۴۴؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۶۹)؛ zamīk (صورت جنوب شرقی آن: damik [dmyk]) (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۵۷)؛ (هوبشمان، ۱۸۹۵: ۷۰)؛ zmyg (بهار، ۱۳۴۵: ۳۸۰)؛ zmyk (بهار، ۱۳۴۵: ۱۷۹)؛ فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی: zamīg (بویس، ۱۹۷۷: ۱۰۴؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۵۷)؛ فارسی میانه اشکانی: zmyg, zmyq (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۳۸۲)؛ فارسی نو: زمین، (فارسی نو متقدم) زمی (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۵۷)؛ انگلیسی: humus «خاک» از واژه یونانی chamai «روی زمین» (لغتنامه وبستر)؛ معادل عربی: ارض.
ترکیبات:
zamīg sardagān «زمین-سرشتان؛ خاک-سرشتان».

 

    • §§

 

zamīg-čihrag 
(تنجیم: طبایع ستارگان)
* خاکی، خاک-سرشت، زمین-سرشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: ستارگان و سیارگانی که در احکام نجوم دارای طبع خاکی هستند (بهار، ۱۳۴۵: ۳۸۱). (برای توضیحات بیشتر رک. čihrag)
پایان نامه - مقاله - پروژه
ریشه شناسی: این ترکیب از دو واژه zamīg و čihrag ساخته شده است و صورت اوستایی آن برابر است با zəmas-čiϑra- (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۷۳). نیبرگ (۱۹۷۴: ۵۷) این واژه را به صورت damīk-cihrak می‌خواند. بررسی ریشه شناختی واژه zamīg در سرواژه زیر آمده است. (برای مطالعه čihrag رک. čihrag)

 

    • §§

 

zamīg sardag 
(تنجیم: طبایع ستارگان)
* خاکی، خاک-سرشت، خاک-سرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: معنی این واژه با zamīg-čihrag برابر است و هر دو اشاره به کواکبی دارند که دارای سرشت خاکی اند. (برای توضیحات بیشتر رک. čihrag)
ریشه شناسی: این ترکیب از دو واژه zamīg و sardag ساخته شده است. (رک. zamīg و sardag)
ترکیبات:
zamīg sardagān «زمین-سردگان: کواکب خاک-سرشت، کواکب خاکی».

 

    • §§

 

zāyč [zˀyc, zˀyc(k’) | N zāyča]
(تنجیم)
* زایچه: طالع، زیج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: زایچه یا زایجه عبارت است از جدولی که متشکل از دوازده خانه بروج است و وضعیت سیارگان نسبت به این بروج را در یک زمان خاص (مثلاً، در لحظه تولد یک فرد) ثبت می‌کند. منجمان این جدول را برای پیش بینی سرنوشت افراد و برشمردن ویژگیهای شخصیتی آنها بکار می‌بردند؛ ثبت زایچه در فرهنگ بسیاری از اقوام رایج بوده است و ایران زمان ساسانیان، برای هر اتفاق مهمی از جمله جلوس شاهان زایچه‌ای ترتیب می‌دادند و آنرا در خزانه سلطنتی نگهداری می‌کردند (مصاحب، ۱۳۸۷: ۱۱۶۴-۱۱۶۵).
نمودار زایچۀ کیهان در سه نسخۀ TD1، TD2، و DH از بندهشن آمده است که دارای تفاوتهای جزیی با هم می‌باشند. این تفاوتها در مقاله‌ رافائلی (۱۹۹۹) به تفصیل شرح داده شده‌اند. نمودار تصحیح شده زایچۀ کیهان به شیوۀ بندهشن که در آن خانۀ طالع (میخ جانان) در قسمت فوقانی نمودار قرار می‌گرفته است، به زبان فارسی در شکل شماره ۱۰ آمده است. همین نمودار، در شکل شماره ۱۱، به شیوۀ مدرن و به همراه مطابقت آن با وتدهای دوازده‌گانه و خط افق نشان داده شده است.
از جمله واژه‌های نجومی که به زایچه مرتبط است، اصطلاح «طالع» می‌باشد که معنی آن «طلوع کننده» است و به آن درجه از دایرهالبروج یا آن برج اطلاق می‌شود که در زمان خاصی از افق شرقی در حال طلوع است (مصاحب، ۱۳۸۷: ۱۶۱۱). در تنجیم، نام افق شرقی، وتد طالع (پهلوی: میخ جانان) است که یونانیان به آن Horoscopes به معنی «طالع» می‌گفتند؛ در گذر زمان همین واژه بسط یافته و به کل زایچه اطلاق شد (بارتون، ۲۰۰۳: ۹۳). به همین خاطر است که امروز بجای واژه «زایچه»، اصطلاح «طالع» نیز بکار می‌رود و «زایچه کیهان» به «طالع عالم» معروف است. منجمان زایچه های گوناگونی ترسیم می‌کردند؛ مثلاً، زایچه یا طالع تولد هنگام تولد یک فرزند، طالع سال یا زایچه سال هنگام تحویل سال، و طالع جلوس شاهانه هنگام بر تخت نشستن شاهی جدید.
از اصطلاحات مرتبط به زایچه، واژه «زیج» است که معرب واژه پهلوی زیگ «zīk» بوده و به کتابی گفته می‌شود که در آن «احوال و حرکات افلاک و کواکب» آمده باشد؛ معنای لغوی این واژه «ریسمان» است و منظور از آن «جداول نجومی» است. احتمالاً وجه تسمیه آن شباهت شکل جداول نجومی به تار و پودهای کارگاه نساجی است (دهخدا «زیج»؛ مصاحب، ۱۳۸۷: ۱۱۹۷). اما، پژوهشهای جدید نشان می‌دهد که اساساً این اصطلاح در عربی به «یک متن نجومی منظوم» و بدون جدول اطلاق می‌شده است و معادل آن در سانسکریت «tantra» می‌باشد (کینگ، ۲۰۰۱: ۱۲).
ریشه شناسی: واژه zāyč مشتق است از ریشه zāy- «زاییدن» + پسوند اسم معنی سازِ -č [صورت دیگرِ -ēž در pādēz و wihēz] + پسوند -ag ؛ هند و ایرانی آغازین: *j́aHia- «زاییده» [+ پسوند *ka-] (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۵۴)؛ سانسکریت: jánman «جانان، (وتد) طالع، زایچه، ستارۀ طالع» از ریشۀ jan- «زادن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۴۱۰-۴۱۱)؛ jāyā́- «زاییدن؛ زن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۴۱۹)؛ اوستایی: مشتق از صورت مجهول zaya- از ریشۀ zan- «زاییدن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۷۲)؛ فارسی باستان: مرتبط با واژۀ zana- «انسان» (کنت، ۱۹۵۳: ۲۱۱)؛ فارسی میانه: zāyič/ zēj «زایچه، زیج» (بهار، ۱۳۴۵: ۱۷۳)؛ zāyč زایچه (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۷۰)؛ فارسی نو: زایچه، (=طالع)؛ معادل انگلیسی: horoscope (مکنزی، ۱۹۷۱: ۹۸)؛ thema (مصاحب، ۱۳۸۷: ۳۵۶۲)؛ ؛ nativity «زایچه تولد»؛ معادل عربی: زیج، طالع.
ترکیبات:
zāyč ī gēhān [zˀyc y gyhˀn’] «زایچه کیهان؛ طالع عالم».

 

    • §§

 

* شکل شمارۀ ۱۰ *
نمودار زایچۀ کیهان (طالع عالم) بر اساس بندهشن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:44:00 ب.ظ ]




۲-۱-۷- اقدامات و پیش نیازی
برای آغاز اجرای فرایند برون سپاری در هر سازمانی، انجام مجموعه ای از اقدامات اولیه، الزامی و اجتناب ناپذیر است. نتیجه ی انجام این اقدامات، فراهم کردن بستری مناسب برای اجرای فرایند برون سپاری خواهد بود. اهم این اقدامات به ترتیب زیر قابل بحث هستند:
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۱-۷-۱- خواست و عزم قاطع مدیریت ارشد
مهمترین اقدامات اولیه در راستای استقرار فرایند برون سپاری در یک سازمان، خواست و عزم قاطع مدیر ارشد سازمان یا هیأت مدیره مبنی بر لزوم و ضرورت برون سپاری برخی از (یا همگی) فعالیت های سازمان و ترمیم مزایای بالقوه ی منتج از اجرای آن است. طبعاً هر حرکتی در سازمان که مدیر ارشد حامی و پشتیبان آن نباشد، حرکتی عبث و منجر به شکست خواهد بود و قاعدتاً هیچ یک از مدیران میانی یا عملیاتی سازمان، بدون جلب حمایت مدیریت ارشد سازمان، مجاز به برون سپاری فعالیت های حیطه ی نظارت خود نخواهد بود.
۲-۱-۷-۲- انتخاب شورای راهبری و مسؤول شورا
یکی از مهم ترین اقدامات لازم در زمینه ی فراهم آمدن بستر مناسب اجرای برون سپاری اثر بخش، انتخاب « شورای راهبری برون سپاری» است. وظایف عمده ی این کمیته که تشکیل آن بر عهده ی مدیریت ارشد سازمان است، به صورت زیر بیان می شود:
۱- سیاست گذاری کلان در زمینه ی تعیین حدود برون سپاری و مشخص کردن نامزدهای اصلی.
۲- تعیین سیاست ها، استراتژی ها و چارچوب های کلان تصمیم سازی در مقولات ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان، مفاد قراردادها، شیوه های اتخاذ تصمیمات برون سپاری و سایر نکات مربوط .
۳- تعیین اعضای کمیته اجرایی برون سپاری.
۴-نظارت بر چگونگی اجرایی برون سپاری و تعاملات با تأمین کنندگان.
۲-۱-۷-۳- هدف گذاری شفاف
یکی از اقدامات اولیه و اساسی جهت بسترسازی اجرای برون سپاری، هدف گذاری روشن است. هدف گذاری کلان در این ارتباط توسط مدیریت ارشد و شفاف سازی این اهداف به صورت اهداف قابل عملیاتی شدن توسط شورای راهبری انجام می شود. این اقدام می تواند با پاسخ به سؤالات زیر محقق شود:
۱- با اجرای برون سپاری در سازمان ما، چه مسائل از سازمان حل می شود؟
۲- به طور روشن و معین، برای اجرای برون سپاری در سازمان چه ضرورت ها و دلایلی وجود دارد؟
۳- برای حل مسائل مورد نظر غیر از برون سپاری، چه گزینه های دیگری قابل بررسی است؟
۴- نتایج مورد انتظار از اجرای برون سپاری چیست؟
۵- موانع و محدودیت های اجرای برون سپاری در سازمان ما کدام اند؟
۲-۱-۷-۴- طراحی فرایند اجرایی و تقسیم وظایف و مسؤولیت ها
در این قسمت، لازم است وظایف و مسؤولیتهای شورای راهبری، تیم اجرایی، هر یک از اعضای آنها و نیز هر یک از بخشهای سازمان (اعم از تولید،طراحی،انبار،تضمین کیفیت،مالی،خرید،برنامه ریزی و …) در قبال فرایند برون سپاری روشن و معین گردد.
۲-۱-۷-۵- ایجاد زبان مشترک بین افراد و گروه های درگیر در فرایند
هم شورای راهبری و هم تیم اجرایی باید تلاش خود را بر پدید آوردن زبان و برداشت مشترک از اهداف، الزامات و چگونگی فرایند برون سپاری متمرکز کنند؛ ضمن این که در مورد کارکنانی که احتمالاً ممکن است تحت تأثیر اجرای برون سپاری، شرایط شغلی آن ها تغییر کند، باید ظرافت و دقت کافی داشته باشند.
۲-۱-۷-۶- تعیین شایستگی محوری سازمان
هر سازمانی باید شایستگی های محوری خود را بشناسد و از واگذاری آن ها به پیمانکاران بیرونی پرهیز کند. برون سپاری را بر فعالیت های غیر اصلی متمرکز سازد و از ظرفیت آزاد شده جهت تقویت و بسط شایستگی های محوری و کسب بهتر مزیت های رقابتی بهره گیرد. این وظیفه نیز باید توسط شورای راهبری برون سپاری و با الهام از دیدگاه های مدیریت ارشد و نیز نظر مشاوران مدیریت ارشد استراتژیک سازمان انجام پذیرد.
۲-۱-۷-۷- تعیین حدود و استراتژی های برون سپاری و ملاحظات استراتژیک
شورای راهبری برون سپاری باید حدود برون سپاری را شفاف و فعالیت های کاندیدا را تعیین نماید، یا به عبارت دیگر، خطوط قرمز واگذاری فعالیت ها را مشخص کند؛ ضمن اینکه لازم است در مورد جهت گیری استراتژیک برون سپاری در هر دسته از فعالیت های کاندیداها تصمیمی اتخاذ شود (اعم از منبع یابی منفرد یا چندگانه برای آن ها، منبع یابی محلی، منطقه ای یا جهانی، تأمین سطح یا چند لایه، نوع و متن قرادادها، نوع ارتباط با تأمین کنندگان، خطوط کلی ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان و موارد دیگر).
۲-۱-۷-۸- ارزیابی ریسک ها
اگر برون سپاری به درستی مورد استفاده قرار گیرد، ابزاری قدرتمند است که می تواند کامیابی سازمان را در عرصه ی رقابت شدید تجاری به همراه داشته باشد.، اما چنانچه در استفاده از این ابزار قدرتمند دقت و تأمل کافی صورت نگیرد، نه تنها ممکن است هیچ یک از منافع مورد انتظار حاصل نشود بلکه می تواند آسیب ها و خسارات جبران ناپذیری بر منافع (بلند- مدت) سازمان وارد کند. بر این مبنا لازم است شورای راهبری قبل از آغاز برون سپاری ریسک ها و مخاطرات کلی این شمشیر دو لبه را در مورد سازمان خود تحلیلی نموده و در صورتی که مخاطرات و مضرات احتمالی برون سپاری بیش از منافع مورد انتظار برآورد شود، هشدارهای لازم را اعلام نموده و اقدامات پیشگیرانه لازم را طراحی و اجرا نماید. بندرت ممکن است این تحلیل ریسک های کلان، بکلی سازمان را از برون سپاری بر حذر دارد.
۲-۱-۷-۹-تأمین منابع و امکانات
اجرای فرایند برون سپاری نیز مانند هر فرایند دیگری نیازمند مجموعه ای از منابع و امکانات است که در ابتدای فرایند، این موضع باید مورد دقت نظر قرار گیرد. این منافع می تواند شامل بودجه ی مورد نیاز (به ویژه برای راه اندازی و استقرار فرایند)، زیر ساخت ها و سیستم های اطلاعاتی، ساختار اجرایی، گزارش دهی و ثبت مستندات و موارد دیگری از این قبیل باشد.
با انجام اقدامات فوق، زمینه برای پیاده سازی رویکرد برون سپاری در سازمان فراهم خواهد شد و بدین ترتیب می توان نسبت به اجرای فرایند برون سپاری برای کاندیداهای مورد نظر اقدام نمود.
۲-۱-۷-۹-ا-گام اول : تحلیل ساخت / خرید
پس از تعیین فعالیت کاندیداها برای برون سپاری، لازم است تا تجزیه و تحلیل های دقیق تری جهت اخذ تصمیم نهایی در مورد نگهداری یا واگذاری این فعالیت ها صورت پذیرد. در این گام، معیارهایی مانند تأمین کنندگان بالقوه در بازار و ویژگی های و توانایی های آن ها، معیارهای هزینه ای، معیارهای عملکردی مانند کیفیت و تحویل، ریسک تأمین، ظرفیت تولید یا ارائه خدمت، اکتساب مهارتهای فنی و مدیریتی از تأمین کنندگان بیرونی و … می تواند در اتخاذ تصمیم نهایی ساخت یا خرید دخیل شود. نکته ی مهم اینکه به جز دو گزینه ی «ساخت» و «خرید»، گزینه ی سومی به نام «مشارکت» وجود دارد که ماهیت آن نسبت به دو گزینه ی قبلی، ماهیتی بینابینی است و خود دارای انواع مختلف است.
چنان که در شکل شماره۱-۲ نشان داده شد، در صورتی که تصمیم بر «ساخت» یا به عبارت بهتر، نگهداری فعالیت در درون سازمان باشد، بدیهی است که سازمان باید مسیر بهبود و تعالی را در این حوزه ها جدی تر از گذشته بپیماید؛ و در حالتی که جمع بندی نتایج، مبنی بر واگذاری فعالیت و برون سپاری آن باشد، نوبت به شناسایی و ارزیابی تأمین کنندگان بالقوه و انتخاب یک یا تعدادی از آن ها می رسد.
۲-۱-۷-۹-ب-گام دوم : شناسایی، ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان
در این گام، باید تأمین کنندگان بالقوه ی شناسایی شده را مورد ارزیابی قرار داده و از بین آن ها یکی یا تعدادی را انتخاب کرد. عموماً دسته معیارهای زیادی برای ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان استفاده می شود که مواردی مانند قابلیت های فنی، مدیریتی و کیفی تأمین کننده، ساختار هزینه و نحوه ی قیمت گذاری وی بر خدماتش، پیاده سازی مدیریت کیفیت فراگیر و حرکت تأمین کننده به سمت تعالی، توان دخالت تأمین کننده در مراحل اولیه ی تکوین محصول، توانایی و ثبات مالی، تبعیت از قوانین، سیستم زمان بندی تولید و توانایی های اطلاعاتی (اعم از زیر ساخت ها و سیستم ها) از این جمله هستند.
معمولاً با بهره گرفتن از روش های متفاوت، اطلاعات مربوط به هر یک از دسته معیارها، جمع آوری و به کمک تحلیل آن ها به هر یک ازتأمین کنندگان، امتیازهایی تعلق می گیرد که به این طریق می توان تأمین کنندگان برتر را شناسایی کرد. اما سؤال این است که اگر هیچ یک از تأمین کنندگان، قادر به تأمین حداقل نیازمندی ها و سطوح انتظارات سازمان نباشند چه باید کرد؟
۲-۱-۷-۹-ج-گام سوم : مذاکره و عقد قرارداد
پس از مشخص شدن تأمین کنندگان برگزیده، نوبت به انجام مذاکره با تأمین کنندگان و عقد قرارداد با آن ها می رسد. معمولاً در انجام مذاکره بین خریدار و تأمین کننده اهداف زیر دنبال می شود:
۱-روشن کردن دامنه ی عملیاتی و حوزه ی خدمات مورد انتظار از تأمین کننده.
۲- مشخص کردن ساز و کارهای شفاف و اثر بخش برای ارزیابی عملکرد تأمین کننده و نحوه ی نظارت بر فعالیت وی (در حین اجرای قرارداد).
۳-روشن کردن نحوه ی قیمت گذاری بر خدمات تأمین کننده و حصول توافق نهایی بر قیمت.
۴-تعیین زمان بندی تحوبل ها و چگونگی تأیید کار.
۵- تعیین شرایط خاتمه یا فسخ قرارداد.
با توجه به اهداف ذکر شده، گام های مذاکره و عقد قرارداد در فرایند برون سپاری را می توان به صورت زیر بیان کرد:
۱-آگاه ساختن تأمین کنندگان برگزیده.
۲-تهیه ی فهرست موارد مطرح شده در قرارداد و نکات نیازمند گفتگو.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:44:00 ب.ظ ]