کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



مبحث سوم- دعوای قائممقامی ۱۲۴
گفتار اول- دادگاه صالح در رسیدگی به دعوای قائممقامی ۱۲۷
بند اول- صلاحیت دادگاه مدنی ۱۲۸
بند دوم- صلاحیت دادگاه کیفری ۱۲۹
(طرح دعوای قائممقامی ضمن دعوای کیفری توسط بیمهگر) ۱۲۹
گفتار دوم- دعوای پیش از پرداخت ۱۳۱
بند اول- جلب مسئول حادثه به دادرسی توسط بیمهگر ۱۳۱
بند دوم- طرح دعوای قائممقامی (اصلی) پیش از پرداخت غرامت ۱۳۶
گفتار سوم- دعوای پس از پرداخت ۱۳۶
بند اول- امکان وصول طلب از عاملزیان ۱۳۶
بند دوم- تقصیر مشترک عاملزیان با بیمهگذار ۱۳۷
گفتار چهارم- اشخاص مورد رجوع ۱۳۹
بند اول- امکان رجوع به بیمهگر مسئولیت ۱۳۹
بند دوم- رجوع بیمهگر به ضامن در بیمه اعتباری ۱۴۲
بند سوم- رجوع بیمهگر به مسئول فعل غیر ۱۴۳
گفتار پنجم- حق تقدم زیاندیده و بیمهگذار بر بیمهگر ۱۴۴
گفتار ششم- اشخاصی که بیمهگر قائممقام آنها میشود ۱۴۹
گفتار هفتم- اقدامهای معارض با دعوای قائممقامی ۱۵۲
گفتار هشتم- حدود قابلیت استناد به ایرادات ۱۵۳
بند اول- ایراد تهاتر ۱۵۴
بند دوم- ایراد ابراء یا صلح ۱۵۵
بند سوم- ایراد مرورزمان ۱۵۶
بند چهارم- ایراد فسخ ۱۵۸
بند پنجم- ایراد سقوط حق ۱۵۹
بند ششم- ایراد مالکیتمافیالذمه ۱۵۹
بند هفتم- ایراد تعلیق تأمین ۱۶۰
نتیجهگیری و ارائه پیشنهادها ۱۶۱
فهرست منابع و مآخذ ۱۶۹
مقدمه
از آغاز بیمه های خصوصی با هدف تأمین خاطر و تضمین مال و جان افراد اجتماع و سرمایهگذاری پدید آمدهاند. این بیمه ها از جانب شرکتهای بیمهی دولتی و خصوصی و در کنار سایر نهادهای تأمینی دولتی (مانند تأمیناجتماعی)، نقش مهمی در جبران خسارات ایفاء مینمایند. بیمه های خصوصی و عمومی وسیله جبران بخش مهمی از خسارات هستند و این در حالی است که نهاد مسئولیتمدنی علیرغم اهمیت و گستردگی مباحث حقوقی آن، به اصطلاح در عمل از متن به حاشیه کشیده شده است که باید در موضوع فلسفه بیمه و مسئولیتمدنی به این سؤال پاسخ داد که هستها و نیستها و بایدها و نبایدهای این دو نهاد در تعامل با یکدیگر و با توجه به نقش بنیادین هریک کداماند؟
اصولاً مسئولیتمدنی به عنوان منبع اصلی جبران خسارت بوده و بیمه ها در این بین به عنوان منابع فرعی جبران خسارت نقش ایفا میکنند؛ با این حال بیمه ها در عمل به لحاظ فراگیری و اجباری بودن برخی از آنها و قطعیالوصول بودن مبلغ خسارت و نداشتن تشریفات و فقدان زمینهی اطاله دادرسی، نهاد مهمی در نظام جبران خسارت به شمار میروند.
قائممقامی بیمهگر وسیله احیا و زندهنگهداشتن نهاد مسئولیتمدنی در کنار بیمه ها است. این که قراردادهای خصوصی تضمینکننده جبران خسارت اشخاص بوده نباید سبب شود تا عاملان خسارات واردشده در پناه این قراردادها به هر دلیلی رهایی یابند. شاید از انتقادهای جدی بر مکانیزم صنعت بیمه این موضوع باشد که چرا در پناه حمایت قراردادی بیمهای برخی عاملان زیان از وظیفهی قانونی جبرانخسارت مدنی خود – به دلیل بهصرفهنبودن دعوای قائممقامی برای بیمهگران- شانه خالی میکنند. این سخن ظریف مدنظر نویسندگان خارجی نیز قرار گرفته است. به عنوان نمونه به گفته پاتریسژوردن استاد مسئولیتمدنی کشور فرانسه «با ایجاد نظام تأمیناجتماعی، اجتماعیشدن خطرات محقق میشود و مسئولیت فردی به عنوان عامل جبرانکننده خسارت از بین میرود. نهادهای تأمیناجتماعی، مسئولیت را از فرد به گروه انتقال میدهد و به این ترتیب وجود مسئولیتمدنی مورد تهدید قرار میگیرد. اما بدون تردید مسئولیتمدنی یک نقش را برای خود حفظ میکند و آن در مرحلهای است که نهادهای پرداختکننده در جستجوی آن هستند که مبلغی را که به زیاندیدگان پرداختهاند، از مسئولین حوادث دریافت دارند، ولی این دیگر آن نقش اصلی جبران خسارت که مسئولیتمدنی ایفا میکند نیست.» (ژوردن، ۱۳۸۵، ترجمه مجید ادیب: ص۴۱)
دانلود پروژه
تنوع بسیار موضوعات بیمهای سبب شده تا اشخاص، در سطوح مختلف جامعه از این امتیاز قانونی تأمینکننده امنیت مالی، روانی و شغلی بهرهمند گردند. گستردگی انواع قراردادهای بیمه موجب میشود افراد با عناوین مختلف بیمهای روبرو شوند، که البته برای انتخاب و انعقاد هر کدام نیاز به مشورت با اهل فن این قراردادها خواهند داشت. با این حال کلیه بیمه های خصوصی از یک جهت دستهبندی شدهاند؛ یک دسته بیمههائی هستند که برای پرداخت غرامت و جبران خسارت تأسیس شدهاند مانند بیمه های اشیاء و بیمه های مسئولیت و دیگری بیمههائی هستند که علاوه بر تضمین خاطر نوعی سرمایهگذاری به حساب میآیند. بیمه های عمر در زمره بیمه های اشخاص، از این قببیل هستند. این تقسیمبندی موجب شد که نویسندگان حقوق بیمه، در اقامهی دعوای قائممقامی در بیمه های اشخاص به طور مطلق تردید نمایند (ژان لوک اوبر، ترجمه محمود صالحی،۱۳۷۸: ص۱۴-۱۵) و منکر صحت آن در بیمه های درمانی و خسارت بدنی گردند، که این مسئله به دلیل وجود غلبه جنبهی سرمایهگذاری در بیمه اشخاص بوده است. بیمهگذار علاوه بر تضمین و آسایش خاطر با انگیزههایی دیگر نیز اقدام به انعقاد قرارداد بیمه مینماید؛ از جمله این که بیمهگذار در مواقعی که دارایی مسئولحادثه برای پرداخت کل یا قسمتی از غرامت کافی نیست، از طریق بیمه جبران خسارت گردد. به علاوه این که وی میخواهد بدون فوت وقت و تحمل زحمت و هزینه طرح دعوی در دادگاه که نتیجهی مطلوب آن نیز قطعی نیست، زیان واردشده به خویش را جبران نماید و در مقابل مبلغی را هم بابت حقبیمه بپردازد و همچنین از مراجعه به عاملزیان نیز صرفنظر کند. مسئلهی قائممقامی بیمهگر یا همان جانشینی یا به تعبیر دیگر رجوع بیمهگر به عاملزیان از نهادهای مهم حقوقبیمه است که از حیث مفهوم، مبنا، قلمرو، شرایط و آثار قابل بحث و بررسی است. اگر از کنار حوادث موجد خسارت، که کسی مسئول وقوع آنها نیست بگذریم ( که این حوادث هم معمولاً سهم بالایی از خطرات بیمهای را به خود اختصاص میدهند) در فرضی که شخصی یا اشخاصی مسئول خسارت وارد شده به بیمهگذار باشند، بیمهگر میتواند به استناد قائممقامی موضوع ماده ۳۰ قانون بیمه مصوب ۱۳۱۶ علیه ایشان اقامه دعوا نماید. از منظر حقوقدانان فرانسوی رجوع بیمهگر به اشخاص مسئولحادثه به دلایل اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و قضائی مورد تأیید حقوقدانان قرارگرفته است. از بعد اخلاقی، گفته شده اخلاق حکم میکند که مسئولحادثه میبایست نتایج مسئولیت خویش را بر عهده گیرد و اگر به بیمهگذاری که از طریق بیمه جبران خسارت شده است، اجازه اقامه دعوا علیه مسئولحادثه را بدهیم، از این طریق به او اجازه دوبار جبران خسارت را دادهایم. در دیدگاه حقوق فرانسه اگر داراشدن بیمهگذار از این طریق غیراخلاقی نباشد که هست حداقل میتوان گفت غیرعادی است. به علاوه این که دعوای قائممقامی مانع از آن میشود که مسئولحادثه، ناعادلانه از عدم پرداخت خسارت سودی ببرد؛ چون رها کردن ثالث خود امری خلاف اخلاق اجتماعی است. از نظر اجتماعی نیز عدم اجرای دعوای قائممقامی خطر افزایش وقوع خسارات را به دنبال خواهد داشت و به این ترتیب ثالثی که میداند از اقامهی دعوای مسئولیت در امان خواهد بود (به ویژه زمانی که زیاندیده او نیز بیمه شده باشد) دیگر در رفتار خویش احتیاط لازم را نمینماید. قائممقامی به لحاظ اقتصادی نیز ضروری به نظر میرسد چرا که اگر بیمهگران فقط موظف به جبران سیستماتیک خسارات بیمهشدگان باشند، ممکن است به دلیل افزایش خسارات منجر به پرداخت، به تصدیگری در امر بیمه رغبت کمتری نشان دهند؛ و این امر در نهایت به ضرر جامعه خواهد بود. (گروتل، ۲۰۰۸: ۱۰۱۵-۱۰۱۷)[۱] به نظر میرسد این سخن نویسنده فرانسوی بدون توجه به واقعیت امر و بدون دقت در میزان حق بیمه های دریافتی از مشتریان بیمه صورت گرفته است! وی در نهایت از نظر حقوقی میگوید اگر رجوع بیمهگر را اجازه نداده و همزمان زیاندیده را به دلیل گرفتن خسارت از بیمهگر در رجوع ممنوع بدانیم، به ثالث اجازه دادهایم تا به این وسیله از تعهدقانونی خویش (جبرانخسارت) علیرغم برقرارشدن مسئولیتش به موجب قانون، بگریزد که این نتیجه، با اساس مسئولیتمدنی (موضوع ماده ۱۳۸۲ به بعد قانونمدنی فرانسه) تعارضی بزرگ و مستقیم دارد و رد حقرجوع بیمهگر نیز موجب انتفاع مسئولحادثه میگردد. در فرانسه به حکم «اصلجبرانخسارت» که اصل بنیادین حقوق مسئولیتمدنی است، جبران یک خسارت برای دو بار ممنوع است؛ زیرا هدف جبران خسارت، جبران کامل آن میباشد، نه کمتر و نه بیشتر. پس به این ترتیب با پذیرش و اجرای دعوای قائممقامی، از عدم مجازات مسئولحادثه و نیز داراشدن بلاجهت زیاندیده اجتناب میشود. (گروتل، همان)[۲] اما در اینجا یک شبهه در حقوقبیمه ایران و فرانسه بدون پاسخ گذاشته شده است. آیا گرفتن وجه حاصل از دعوای قائممقامی در کنار حقبیمههای اخذ شده موجب دارا شدن بیدلیل و ناعادلانه بیمهگران نمیشود؟!
دربارهی سابقه پژوهش یا همان پیشینهی موضوعی این پایان نامه باید گفت مسئله قائممقامی بیمهگر و حتی قائممقامی مدنی علیرغم اهمیت و کاربردی بودن تاکنون به عنوان موضوعی مستقل جهت انجام پژوهش و تحقیق مورد توجه حقوقدانان قرارنگرفته است. تاکنون مرسوم بوده که نویسندگان حقوق بیمه ایران تنها مختصر صفحاتی را به موضوع قائممقامی اختصاص دهند. این امر در جریان تدوین پایان نامه پیشرو موجب دشواری امر پژوهش به خصوص در حوزهی منابع حقوق داخلی میگردید اما لطف وجود اساتید بزرگوار، فاضل و دانشمندی که اینجانب را یاری نمودند، این قبیل مشکلات و نیز دشواریهای خاص مطالعهی تطبیقی را (از جمله عدم دسترسی به منابع و پیچیدگی قلم برخی نویسندگان خارجی) آسان مینمود. وجود کتب، مقالات و نظرات اساتید به پیشبرد امر تحقیق کمک شایانی نموده است. مقالات استرداد مزایای تأمیناجتماعی از محل دین مسئولیتمدنی و شرط مخالف قائممقامی بیمهگر اثر آقای دکتر ایزانلو و نیز کتاب بیمه مسئولیتمدنی اثر مشترک ایشان و استاد دکتر کاتوزیان و همچنین مقالهی قاعدهی ضمان ید شامل تقریرات درس حضرت آیت الله مهدویکنی اثر حجهالاسلام استاد دکتر سعدی و سایر مقالات بیمهای و پایاننامههای مرتبط مورد استناد قرار گرفتهاند.
این اثر در دو فصل تهیه و تنظیم شده است. فصل اول آن به بیان مفهوم، مبنا و قلمرو قائممقامی بیمهگر و فصل دوم به شرایط، موانع و دعوای قائممقامی بیمهگر در حقوق بیمه ایران و فرانسه میپردازد. لازم دانستیم به جهت تبیین بهتر مفهوم و مبنای موضوع مطرح در یک مبحث به تبیین مفهوم نهاد قائممقامی پرداخته و وجه تمایز آن را با نمایندگی آشکار سازیم. از مسائل دیگر این فصل تبیین جایگاه قائممقامی و نمایندگی در قوانین و نیز بیان اقسام قائممقامی (از دو جهت موضوع و منشأ) و تبیین مفهوم، تعریف و تاریخچه قائممقامی بیمهگر در حقوق ایران و فرانسه میباشد. آگاهی از وضعیت قائممقامی در دو کشور ما را با مشکلات نظری و عملی این نهاد آشنا میسازد. پس از اشارهای به سیاستهای کلی (در باب مزایای بیمهای و مدنی) و مبنای رجوع بیمهگر مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. در این قسمت به دنبال تبیین این امر هستیم که آیا میتوان مبنای مشترکی برای دو کشور در قبال نهاد قائممقامی بیمهگر تصور نمود یا خیر و آیا مصادیقی که ادعا شده از نهادهای مشابه قائممقامی بوده و بر قائممقامی دراثر پرداخت مبتنی است (مانند غصب و رهن مکرر) شباهتی با قائممقامی بیمهگر دارند یا خیر؟ این که آیا دعوای قائممقامی در هر یک از انواع بیمه ها به چه شکل وجود دارد و آیا اساساً این دعوا در کدامیک از انواع بیمه ها (اعم از اموال و اشخاص) قابل طرح میباشد سوالاتی هستند که در این رساله به آنها پاسخ داده خواهد شد. قائممقامی بیمهگر به صراحت ماده۳۰ قانون بیمه و سایر قواعد بیمه ای دارای شرایط و موانعی است که در فصل دوم به بررسی تفصیلی آنها پرداخته شده است. از جمله دیگر مسائل مهم این فصل میتوان به نقش پرداخت در جانشینی بیمهگر، قانون حاکم و دادگاه صالح، دعوای قائممقامی پیش و پس از پرداخت غرامت و حدود قابلیت استناد به ایرادات اشاره نمود که هر یک به صورت تحلیلی و تفصیلی مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت.
پس از نگاهی اجمالی به دیدگاه حقوق بیمه ایران و فرانسه به موضوع، اکنون به مهمترین سؤالات مطرح درباره قائممقامی میپردازیم. بر اساس توضیحات مربوط به محتوای پلان این پژوهش سؤالات اساسی این پایان نامه عبارتاند از:
۱) آیا قائم‌مقامی بیمه‌گر و اصول حاکم بر بیمه با مفهوم اصل جبران خسارت در مسئولیتمدنی با یکدیگر هماهنگی دارند؟
۲)قلمرو قائم‌مقامی بیمه‌گر دربرگیرنده کدام یک از انواع بیمه‌هاست؟ آیا علاوه بر بیمه‌های اموال در بیمه مسئولیت و به ویژه بیمه‌های اشخاص هم امکان قائم‌مقامی وجود دارد یا خیر؟
۳) حدود قابلیت استناد ایرادات از سوی مسئولحادثه علیه بیمه‌گر تا چه میزان است؟
سؤالات دیگری نیز در پایان نامه پاسخ داده میشود. در فرضی که بیمهگذار به همراه زیاندیده خسارتی را وارد نموده باشد بر اساس میزان مسئولیت هر یک رجوع بیمهگر به مسئولین خسارت چگونه خواهد بود به عبارت دیگر پاسخ این پرسش داده میشود که اثر خطای مشترک بیمه‌گذار بر قائم‌مقامی بیمه‌گر چیست؟ دیگر آن که بر اساس این نکته که درج شرط مخالف قائممقامی از لحاظ حقوقی امری صحیح شناخته میشود حدود صحت شرط در فروض مختلف ورود خسارت توسط اشخاص و تفاوت مشروطله و مشروطعلیه وضعیت شرط به چهصورت خواهد بود؟ به بیان دیگر اسقاط حق قائم‌مقامی بیمه‌گر با درج شرط مخالف قائم‌مقامی در فروض مختلف صحیح است یا خیر؟ ابهام دیگری که نیاز به رفع و بررسی عمیقی دارد آن است که موانع قانونی قائم مقامی بیمهگر کداماند و دایره وسعت این موانع تا چه حدی است و سیاست قانونگذار ایران و دیدگاه حقوقدانان ایران و فرانسه در این زمینه چیست؟ مسئله دیگر آن است که در دعاوی قائممقامی بیمه های مسئولیت، بیمه‌گر در رجوع به مسئولحادثه قائم‌مقام چه کسی می‌گردد و نیز در این بیمه ها بیمه‌گر در جایگاه قائم‌مقامی حقرجوع به چه اشخاصی را خواهد داشت؟ در فروض مختلف آیا بیمهگر می‌تواند به خود بیمه‌گذار یا بیمهشده یا اشخاص ثالث تحتتکفل او رجوع نماید؟ صلاحیت محاکم با توجه به خصوصیات دعوای قائممقامی در انواع بیمه ها چگونه است؟
رویکرد و هدف نویسنده از نگارش این پایان نامه تحقق توسعه و ارتقای صنعت بیمه بهوسیلهی کشف و معرفی مبانی قائممقامی و تحقیق و پژوهش پیرامون ابعاد مختلف موضوع مطرح (مبانی، شرایط و آثار) میباشد چراکه این موضوع در عرصه نظر و عمل تاکنون مورد توجه ویژه نبوده است؛ باشد تا از این طریق حقوق بیمهگران، بیمهگذاران و بیمهشدگان حفظ و صیانت گردد. ضمناً در این اثر آخرین تحولات بیمهای را در یکی از مترقیترین نظامهای حقوقی دنیا (یعنی حقوقبیمه کشور فرانسه) با تکیه بر جدیدترین منابع حقوقبیمه این کشور مورد مطالعه قرار دادهایم.
این پژوهش تطبیقی، با روش کتابخانهای و از نوع نظری (توصیفی- تحلیلی) میباشد که در این مجموعه تقدیم حضور خوانندگان میگردد.
فصل اول :
مفهوم، مبنا و قلمرو
قائممقامی بیمهگر
در حقوق خصوصی، قائممقامی در کنار نهاد نمایندگی خودنمایی میکند. شناخت مفهوم قائممقامی در حقوقمدنی و تفاوت مفهوم قائممقامی با مفهوم نمایندگی از مباحث مهم این بخش است. در حقوق بیمه مقوله رجوع بیمهگر در قالب قائممقامی مطرح میشود. بیمهگر دین عاملزیان را نمیپردازد و همچنین رجوع او به مسئولحادثه، به نمایندگی از بیمهگذار نیست. بیمهگر با پرداخت غرامت به تعهد بیمهای خویش عمل میکند و بر اساس الزام قانونی مبتنی بر شرط ارتکازی در نوع قراردادهای بیمه، از حق رجوع به عامل زیان بهرهمند میگردد. در این فصل در کنار مفهوم قائممقامی به مرور سیاستهای کلی مطرح در مورد مزایای جبران خسارتی در نظام مسئولیتمدنی و بیمه ها، مبنای قائممقامی بیمهگر در حقوق اسلامی و نیز قلمرو جانشینی در انواع بیمه ها(خسارتی و سرمایه گذاری)میپردازیم.
فصل اول- مفهوم، مبنا و قلمرو قائممقامی بیمهگر
مبحث اول- مفهوم قائممقامی
قائممقامی یا همان جانشینی به عنوان یکی از مفاهیم رایج در حقوقمدنی است که در زمینه های گوناگونی در روابط حقوقی افراد مطرح میگردد. وسعت مفهوم قائممقامی و گستردگی مباحث مربوط به آن نیاز به طرح مباحث مفصل و رسالهای مستقل دارد. اما ارتباط بحث قائممقامی با موضوع این رساله، به ناچار طرح آن را هرچند به طور مختصر ایجاب نموده است. در این مبحث علاوه بر تعریف قائممقامی به طور کلی، به بیان تفاوت قائممقامی با نمایندگی، اقسام آن و مفهوم قائممقامی بیمهگر میپردازیم. قبل از هر چیز در این نوشتار باید به معرفی واژگانی چند بپردازیم. این واژگان عبارت اند از:
قائممقامی: این اصطلاح از کلمه قیام به معنای «ایستادن» در جایگاه دیگری گرفته شده است. قائممقامی در حقوقمدنی، تجاری و حقوقبیمه به کار میرود.
جانشینی: این واژه مترادف قائممقامی و معادل پارسی آن است. در این واژه تعبیر متفاوت «نشستن» کسی در جای دیگری مدنظر واضع لغت قرار گرفته است.
بازیافت (ریکاوری): در ادبیات فنی بیمه ای از این دو واژه در معنای «جانشینی» استفاده میکنند. اما در حقوقبیمه واژه «رجوع» و «جانشینی» (قائممقامی) متداول است.
حقرجوع: حقی که به نفع بیمهگر در اثر تحقق قائممقامی برقرار میشود را «حقرجوع» گویند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:04:00 ب.ظ ]




کاسپازها خانواده حفاظت‌شده­ای از پپتیدازها هستند که نقش اساسی در التهاب و آپاپتوز دارند (Fan et al., 2005) و به عنوان پروآنزیم در سلول­های زنده از جمله نورون ها حاضر هستند. چهارده کاسپاز تاکنون شناسایی شده که خصوصیات عمومی مشترکی دارند: پروتئازهای سیستئین- آسپارتات هستند، سایت فعّال پنتاپپتید QACXA دارند، پیش­سازشان زیموژن­های شناخته شده­ای چون پروکاسپازها[28] هستند، پرودومین N- ترمینال در پروکاسپازها شامل تنوّع ساختاری زیاد برای فعّال کردن کاسپازها هستند، آنها قادر به فعّال کردن خود و همچنین فعّال کردن کاسپازهای دیگر هستند (Fan et al., 2005).
مقاله - پروژه

1-13-1- انواع کاسپازها

کاسپازها بر اساس ساختار، عملکرد و یا موقعیت­شان در مسیرهای آپاپتوز به سه گروه تقسیم می­شوند: یک گروه در پردازش سیتوکاین­ها نقش دارند، گروه دوم که آبشار آپاپتوز را شروع می­ کنند و گروه سوم که آنزیم­ های مؤثّر در مرگ سلولی هستند (Naseer et al., 2009).

1-13-2- کاسپاز 3

از چهارده کاسپاز شناسایی شده در پستانداران، کاسپاز 3 عامل عمده در آپاپتوز نورونی راه انداخته شده با انواع محرک­ها می­باشد (Porter and Jänicke, 1999). mRNAاین کاسپاز به طور گسترده‌ای در بسیاری از بافت­ها و انواع سلول­ها بیان می­ شود. فعّال شدن کاسپاز 3، منجر به تخریب سوبستراهای پروتئینی داخل سلولی و اسکلت سلولی شده که نهایتاً مرگ سلولی آپاپتوتیک را به دنبال دارد. بیان کاسپاز 3 در سیستم عصبی مرکزی از نظر تکاملی با بالاترین سطوح بیان در مغزهای جنینی و نوزادان تنظیم می­ شود که با کاهش بیان وابسته به سن بعد از تولد دنبال می­ شود. بر این اساس، موش­های فاقد کاسپاز 3 به طور غیر عادی مغزهای بزرگ یا شمار افزایش‌یافته­ای از نورون­ها را دارند. در بزرگسالان، فعّال شدن نورونی کاسپاز 3 به طور معمول، مرتبط با آپاپتوز است و نشان دهنده مرحله بیماری نورودژنراتیو[29] است
(
Bingham et al., 2005).

فصل دوّم

 

مروری بر تحقیقات گذشته

 

2- مروري بر تحقیقات گذشته

 

2-1- اثرات جانبی دریافت داروهای ضدّصرع بر تکوین و عملکرد مغز

عوامل عفونی، داروها و هورمون­ها در میان فاکتورهای فیزیکوشیمیایی، ممکن است باعث ایجاد آشفتگی در رشد و نمو مغز شوند (Manent and Represa, 2007). قرار گرفتن در معرض داروهای ضدصرع در دوران جنینی، با اثرات متنوّع بر روی رشد و نمو سوماتیک، شناختی و رفتاری همراه است (Bath and Scharfman, 2013).
فعّالیت تحریکی سلول­های عصبی، نقش مهمّی در برقراری شبکه­ پیچیده اتصالات در سیستم عصبی ایفا می­ کند. داروهای ضدصرع با عملکردNeuronal suppression"” احتمال وقوع فعّالیت تشنجی را از طریق سرکوب فعّالیت تحریکی سلول­های عصبی، در طول دوره رشد و نمو کاهش می­ دهند. با این سرکوب، اثری منفی بر جنبه­هایی از رشد مغزی گذاشته و این اثرات در طولانی مدت منجر به اختلالات شناختی- رفتاری می­ شود.
طبق مطالعات انجام شده، مکانیسم اساسی اثر احتمالی داروهای ضدصرع در دوران جنینی، ایجاد رادیکال‌های آزاد و شکل‌گیری اپوکسید، ایسکمی و هیپوکسی، اختلال در متابولیسم فولات و متیونین، آپاپتوز نورونی وسرکوب نورونی می‌باشد که باعث اختلال در نمو عصبی و در نهایت بروز نقص‌های فانکشنال رفتاری– شناختی می‌شود. مکانیسم‌های اثرات رفتاری و آناتومیکی با هم تفاوت دارند، زیرا به نظر می‌رسد که بالاترین خطر نقص‌های آناتومیکال، در سه ماهه اوّل که جنین در معرض داروها قرار می‌گیرد حاصل شود، اگرچه خطر بالاتر برای نقص‌های رفتاری به دلیل قرار گرفتن در معرض داروهای ضدصرع در سه ماهه سوّم باشد. در زنان مبتلا به صرع، خطر عوارضی مانند پره اکلامپسی، خونریزی جفت و زایمان زودرس، تقریباً ۳ برابر و خطر مرگ و میر پری‌ناتال ۲ برابر است. طبق مطالعات انجام شده، کودکانی که در دوران جنینی در معرض داروهای ضدصرع قرار می­گیرند، در مقایسه با جمعیت عمومی، دوتا سه برابر بیشتر ناهنجاری های عمده را نشان می‌دهند (Meador et al., 2007). قرار گرفتن در معرض داروی ضدصرع والپروات سدیم ((GABA-acting drugs در دوران جنینی، باعث وقفه در لامیناسیون ناحیه CA1 هیپوکمپ و پراکندگی‌های عصبی در این منطقه و زمینه‌ساز بروز ناهنجاری می‌شود (Manent et al., 2007). در سال ۱٩۷۷ در یک سری پژوهش، روزانه به تعدادی نوزاد Rat درطول دوره رشد جهشی مغز از طریق کانوله‌گذاری به داخل معده، مقدار مشخصی داروی فنوباربیتال خورانده شد، با وجود اینکه وزن بدن نوزادان در حد طبیعی بود، امّا با وقفه مشخّص در رشد اوّلیه مغز[30] مواجه بودند. دریافت فنوباربیتال در دوران پری‌ناتال، با تخریب سلول‌های عصبی بزرگ در هیپوکمپ و مخچه باعث کاهش وزن مغز، اختلال در کنترل زمان‌بندی شده رفتار، توسعه رفلکس‌ها، یادگیری‌های فضایی و کاهش سطح کاتکول آمین مغز می‌شود. در یک بررسی با آنالیز روی هیپوکمپ و مخچه موش­­هایی که درروزهای ۱۵تا ۲۲ بعد از تولّد در معرض فنوباربیتال قرار گرفته بودند به این نتیجه رسیدند که به دلیل اثر دارو روی آنزیم‌های استیل‌کولین استراز و پسودوکولین استراز که در هیپوکمپ و مخچه، درگیر در انتقال کولینرژیک و توسعه عصبی هستند، باعث اختلال در عملکرد این آنزیم‌ها و در نهایت کاهش وزن هیپوکمپ و مخچه می­ شود. در دوران حاملگی و نوزادی قرار گرفتن در معرض فنی توئین باعث تأخیر در نمو عصبی و اختلال در یادگیری فضایی، هماهنگی حرکتی، بیش‌فعّالی و آسیب به غشاهای عصبی در هیپوکمپ می­ شود. عمده­ترین عوارض جانبی داروهای ضدصرع
خواب­آلودگی، سرگیجه، سردرد، تغییرات ­رفتاری، دوبینی، کاهش تمرکز، حالت تهوّع و استفراغ است (Katzung and Treuors, 2010).
عوارض جانبي درمان با چند دارو بخصوص در دوران حاملگي و اوايل تولّد، نسبت به داروهايي كه بصورت تك دارو مصرف مي­شوند بر روي قدرت شناخت يا ادراك بیشتر است (Adab et al., 2004) . داروهای ضدصرع، خطر ابتلا به اختلالات شناختی[31] را در مراحل بعدی زندگی افرادی که در دوران جنینی در معرض داروهای ضدصرع بودند افزایش می­دهد (Meador et al., 2007).
تصویر برداری MRI افراد جوان سالم که در دوران جنینی در معرض داروهای ضدصرع بودند، باعث تغییرات مورفولوژیک ظریف در ماده خاکستری به صورت کاهش حجم منطقه­ای از ماده خاکستری بافت عصبی، از جمله نواحی از هسته عدسی شامل پوتامن و پالیدوم به صورت دوطرفه و همچنین در هیپوتالاموس و هسته­های قاعده­ای می­ شود (Ikonomidou et al., 2007).
قرار گرفتن در معرض والپروات سدیم در دوران جنینی در اغلب موارد، اثرات منفی مداومی بر عملکردهای شناختی و احساسی در فرزندان دارد. به این صورت که قرار گرفتن در معرض والپروات، با 7 تا 8 برابر افزایش بروز اختلالات طیف اوتیسم در مقایسه با جمعیت کنترل و تأخیر در رشد مرتبط است (Nadebaum et al., 2011).
کودکانی که در دوران جنینی در معرض والپروات سدیم قرار می­گیرند، مشکل سازگاری با برنامه ­های جدید، کمبود توجّه و خلق و خوی افسرده دارند و همچنین در این افراد به صورت جدّی نیاز به گفتار درمانی مشاهده می­ شود (Nadebaum et al., 2011).
نوزاد موش­های صحرایی که در روزهای 15 تا 22 بعد از تولد درمعرض فنوباربیتال قرار
می­گیرند در دوران نوجوانی با کاهش عملکرد حیوان در ارتباط با رفتارهایی که مرتبط با هیپوکمپ هستند روبه رو می­شوند. در این دوران فعالیت آنزیم استیل کولین استراز که درگیر در انتقال کولینرژیک و تکوین عصبی است در کل هیپوکمپ به صورت قابل توجهی کاهش
می­یابد. قرار گرفتن در معرض فنوباربیتال در دوران قبل از تولد، باعث کاهش وزن مغز، اختلال در شکل­ گیری رفلکس­ها، کنترل زمان­بندی رفتار، اختلال در یادگیری فضایی و اختلال در سطح کاتکول آمین مغز می­ شود (Yanai et al., 1989). قرار گرفتن در معرض غلظت­های متوسط از فنوباربیتال در طول هفته آخر بارداری در روزهای 14 تا 20 در نوزاد موش منجر به بیش فعالی و اختلال در فعالیت Open field (Middaugh et al., 1981) و در نیمه دوم دوران بارداری منجر به اختلال در حافظه کاری و یادگیری فضایی و تأخیر در شکل­ گیری رفتار شنا می­ شود (Vorhees et al., 1990).

2-2- عوارض مصرف اتوسوکسیماید و سایر مهارکننده­های کانال­های کلسیمی

اتوسوکسیماید با بلاک کردن کانال­های کلسیمی نوع T در نورون­های تالاموکورتیکال باعث افزایش فعالیت تونیک و در نهایت مهار تحریک پذیری تالامیک می­ شود. اتوسوکسیماید با افزایش در آزادسازی خود به خودی گاماآمینوبوتیریک اسید همزمان با نبود تغییر در آزادسازی گلوتامات اثر می­ کند. درمان با اتوسوکسیماید به مدت چهار ماه میزان خواب REM را به عنوان درصدی از کل خواب کاهش می­دهد. براساس یافته­های قبلی کاهش خواب REM باعث کاهش علائم افسردگی مانند و اضطراب در مدل ژنتیکی صرع غائب می­ شود.
با توجه به تنوع كاركردهاي كلسيم، عملكرد طبيعي كانال­هاي كلسيمي در فرايندهاي متعدد فيزيولوژيك از جمله در ميزان تحريك­پذيري نوروني و نيز در شكل­گيري حافظه بسيار مهم است. تعداد قابل توجهي از داروهاي مورد استفاده در درمان بيماري­هاي قلبي- عروقي، سردردهاي ميگرني، آنژين صدري و صرع از طريق مهار كانال­هاي كلسيمي عمل مي­كنند. با توجه به مشاركت كانال­هاي كلسيمي درعملكردهاي متنوع، دريافت مزمن اين داروها عوارض جانبي متعددي را به دنبال دارد. بعنوان مثال دريافت مزمن داروي وراپاميل (مهاركننده
كانال­هاي کلسیمی L-Type) كه در بيماري­هاي قلبي و سردردهاي ميگرني استفاده مي­شود اختلال حافظه احترازي غيرفعال موش صحرایی را به دنبال دارد (Lashgari et al., 2006).
گزارش­های کلینیکی استفاده از داروهای ضدصرع در درمان تشنج نوزادان، کودکان و زنان باردار نشان می­ دهند، داروهای ضدصرع از شایع ترین علل اختلالات شناختی، میکروسفالی و نواقص مادرزادی به شمار می­روند (Bittigau et al., 2002). این اثرات به طور خاص، مغز در حال تکوین جنین و نوزادانی که مادرانشان داروهای ضدصرع دریافت می­ کنند را بیشتر تحت ثاثیر قرار می­دهد (Jacobsen et al., 2013).
از عوارض مصرف داروی ضدصرع اتوسوکسیماید در کل دوران بارداری و زایمان می­توان به خونریزی خود به خودی بعد از تولد نوزاد، شکاف لب و کام و مونگلوئیدی اشاره کرد (Koup et al., 1978). قرار گرفتن در معرض فنی توئین در دوران جنینی 2 الی 3 برابر احتمال تولد فرزندانی با ناهنجاری­های مادر زادی را افزایش می­دهد (Ornoy, 2006). فنوباربیتال به دلیل اثرات تراتوژنیک قابل توجه باعث شکاف کام و لب و ناهنجاری­های قلبی– عروقی
می­ شود(Arpino et al., 2000) .
آپاپتوز ناشی از داروهای ضدصرع در مغز نابالغ به احتمال زیاد کاندیدی برای نقص­های رفتاری است (Jacobsen et al., 2013).
در طول دوره رشد و نمو، سیناپتوژنز برای تشکیل مدارهای پایه[32] در سیستم عصبی حیاتی است. یکی از فرایندهای مهم در دوره رشد و نمو مهاجرت انواع سلول ها به سمت مقصد نهایی خود است (Rodier, 1995). نورون­ها پس از مستقر شدن در جایگاه اصلی خود بایستی با هم ارتباط ایجاد کنند، اگرچه نورون­ها قادر به تشکیل سیناپس جدید در سراسر زندگی هستند (Rodier, 1995). هرگونه تداخل با مهاجرت سلول اثرات زیانباری بر مغز در حال رشد و نمو دارد (Rodier, 1994).
Bayer و همکاران در سال 1993 فرایندهای تکوین مغز را به دو مرحله اصلی تقسیم
می­ کنند: مرحله اول که درگیر در تکثیر سلولی و مهاجرت است عمدتاً در انسان بین دومین و پنجمین ماه حاملگی و در جنین جوندگان بین روزهای 12 تا 18 جنینی اتفاق می­افتد و مرحله دوم که طولانی مدت است و منجر به سازمان دهی morpho- functional و سیناپتوژنز می­ شود در انسان مطابق با سه ماهه سوم حاملگی و بخصوص اوج این مرحله در اطراف زمان تولد است و در جوندگان عمدتاً بعد از تولد و بین روزهای 7 تا 10 است و در هفته سوم این دوره به پایان می­رسد .(Eliner et al., 2002)
اغلب داروهای ضدصرع در غلظت­های پلاسمایی که برای کنترل تشنج لازم هستند باعث مرگ نورونی آپاپتوتیک در مغز در حال رشد و نمو می­شوند. به نظر می­رسد مرگ نورونی گسترده و وابسته به غلظت درمغز نوزاد موش صحرایی در محدوده Medial septum،
هسته­های accumbens و هسته­های تالامیک، هیپوتالامیک، سابیکولوم، گلوبوس پالیدوس، پریفرم، انتورینال کورتکس، آمیگدال، فرونتوپریتال، سینگولیت باشد (Bath and Scharfman, 2013). تجویز 35 میلی­گرم بر کیلوگرم فنی­توئین در روزهای 5 تا 14 بعد از تولد عدم بلوغ ساختاری اسپاین­های دندریت نابالغ سلول­های پورکنژ و افزایش شمارسلول­های گرانول نابالغ در ژیروس دندانی را باعث می­ شود (Ogura et al., 2002).
قرار گرفتن جنین در معرض داروهای ضدصرع که بازیگر اصلی­شان GABA است
می ­تواند اشکالات ساختاری کورتکس و هیپوکمپ را القا کند (Manent et al., 2007).

2-3- هدف

در این تحقیق اثر اتوسوکسیماید را در دوره تکوین، بر اضطراب، افسردگی و آپاپتوز سلولی در هسته سجافی پشتی مورد مطالعه قرار می­دهیم.

فصل سوم

 

مواد و روش­ها

 

3- مواد و روش­ها

 

3-1- مواد مورد نیاز

Saccharine
Ethosuximide
Normal saline
Alcohole
Fluoxetine
Tris(hydroxymethyl)-aminomethanhydrochlorid (Merck)
Diaminobenzidin(DAB) (Sigma)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




 

بگشود گره ز زلف زرتار

 

محبوبه ی نیلگون عماری

 

 

 

یزدان بکمال شد پدیدار

 

و اهریمن زشتر و حصاری

 

 

 

یادآر ز شمع مرده یاد آر

 

 

 

 

 

این مسمط حزن انگیز که درد و رنج و حس نفرت و انزجار شاعر را درحق قاتلان دوست دیرین خود نمودارمی سازد ازحیث سبک و قالب و قافیه بندی درادبیات ایران بدعت تازه ای گذاشت و پای ازچهاردیوار افکار و انواع مرسوم شعر قدیم بیرون نهاد. از این جهت"دخو"را باید هم در تحول نثرفارسی و هم درپیدایش شیوه های نو در شعر ایران از پیشوایان دانست.»
(دهخدا،۱۳۵۲: ۷۱)
«پس از پیروزی مجاهدان و فتح تهران و خلع محمد علی شاه ، علامه دهخدا به ایران بازگشت و در تهران وکرمان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و به مجلس رفت. با آغاز جنگ جهانی اول دهخدا به یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری رفت و در همان جا شوق تالیف لغت نامه فارسی او را برانگخیت و درمدت اقامت خود درآنجا فرهنگ فرانسه به فارسی را نوشت و روح القوانین منتسکیو را ترجمه کرد. »
«وقتی جنگ تمام شدبه تهران بازگشت ولی دیگرازکارهای سیاسی وهمچنین روزنامه نگاری کناره گرفت وبه کارهای ادبی و فرهنگی پرداخت .مدتی ریاست دفتر وزارت معارف و تفتیش وزارت عدلیه رابه عهده داشت و سپس رئیس مدرسه عالی حقوق علوم سیاسی شد و تا آخر عمر(۷اسفند۱۳۳۴ه.ش)کارش مطالعه و تحقیق بود.
دهخدا در مطالعات و تحقیقاتش نیز مردی پر تلاش بود و پشت کارعجیبی داشت .یکی از بزرگترین و با ارزش ترین آثار علامه دهخداکه هنوز هم تکمیل نشده است. »لغت نامه دهخدا است که بزرگترین فرهنگ فارسی است. ( دهخدا،۱۳۸۰، ۷۰-۶۸)
دقت در فرهنگ های فارسی علامه دهخدا را متوجه ساخت که مولفان فرهنگ ها ، غالباً لغت و معنی را از کتاب های یک دیگر رونویسی کرده اند و درنتیجه اشتباه ها از فرهنگی به فرهنگی دیگر منتقل شده و غلط خوانی و غلط نویسی کاتبان نیزمزید برعلت شده است. به همین سبب پایه های کارش رابرمبنای تحقیق به معنی اصولی نهاد. پس ازمرگش استادانی چون دکترمحمد معین کارش را دنبال کردند و بعد از معین هم گروه های مختلفی به سرپرستی دکتر جعفر شهیدی کارش را دنبال می کنند. ناگفته نماند که عده ای معتقدندکه لغت نامه دهخدا را بعد از او ویران کردند وآن چیزی که امروز به عنوان لغت نامه دهخداوجود دارد مطلقا لغت نامه دهخدا نیست. البته منطقی به نظرنمی رسد که کارو نیّت اصلی دهخدا امروز تا این حدتحریف شده باشد، چرا که لااقل کسانی کارش را دنبال کرده اندکه از یاران و شاگردانش بودند و خود نیز درتحقیق دستی داشته و به کاری که می کنند معتقدند.
ازآثاردیگردهخدا”امثال وحکم“است که گنجینه ی با ارزشی است ازمثل های فارسی. با توجه به این که دهخدا در نثرچرند و پرند نیز امثال و حکم فارسی را خیلی فراوان بکار می گیرد می توان گفت عشق و علاقه دهخدا به ضرب المثل ها و کنایات رایج دربین مردم، ازآغاز نویسندگی وجود داشته است .این اثر در ادبیات فارسی نظیر ندارد و دهخدا با این تالیف بزرگ ،خدمت بزرگی به فولکلور و فرهنگ عامه این سرزمین کرده است چرا که قبل از آن ادبیات فارسی جای چنین فرهنگی را خالی داشت.
«گذشته از این ها دهخدا چند کتاب و دیوان را تصحیح کرده است و یا تصحیحات دیگران را اصلاح کرده ،ازجمله دیوان ناصرخسرو، سیدحسن غزنوی ،حافظ، منوچهری ،فرخی ،مسعود سعد،سوزنی و ابن یمین .همچنین لغت فرس اسدی وصحاح الفرس و یوسف وزلیخاراتصحیح کرده است وبرآن حاشیه نوشته است. از این تصیحات فقط چندتایی چاپ شده و بقیه هنوز چاپ نشده است. »
دهخدا زبان فرانسه را خوب می دانست و از منتسکیو دو اثر معرف"روح القوانین"و"عظمت و انحطاط روم"را به فارسی ترجمه کرده است که متاسفانه این دوکتاب هنوز چاپ نشده است. دهخدا شاعرهم بود.
درشعر نوآوری هایی هم کرده است و تا حدی به تحول شعرفارسی ازلحاظ موضوع وشیوه ی بیان کمک کرده است .«دهخدای شاعر بیشتر همان دخوی چرند و پرند نویسی است تا دهخدای محقق گرچه دهخدا اشعار فراوانی بابه کارگرفتن مفاهیم شعر کلاسیک ایران به سبک شعرای قدیم سروده اما اهمیّت وارزش اشعارش درآن قسمت است که شعرطنز آمیزاجتماعی می گوید. در این گونه اشعار دهخدا آگاهانه از زبان عامیانه استفاده می کند و گاه سخنان طنز آمیزخود را در همان قالب کلاسیک عرضه می دارد اشعار طنزآمیز دهخدا با هجو و هزلی که در ادبیات کهن فارسی داریم کاملاً متفاوت است و می توان گفت دهخدا بنیان گذار شعر طنزآمیزمعاصراست، شعری که شناخته نشد. و حتی ازطرف سنت گرایان نادیده گرفته شد چون “فکاهی “است. حالا چقدر نمایان گر زندگی مردم عصر و اوضاع اجتماعی عصراست مهم نیست!این گونه اشعار سهم عظیمی دربیدارکردن مردم ما داشته است اما به قول خسرو فرشید رود شعر طنزآلود دوران مشروطیت باتوطئه ی سکوت روبرو شده است.»
این نوع شعر در مطبوعات دوره ی انقلاب مشروطیت فراوان دیده می شود.ودهخدا مسمط زیبایی دارد با مطلع “مردودخدا رانده ی هربنده آلبلا ای “که نمونه ی زیبایی است ازاین گونه اشعارکه درآن زبان عامیانه به زیباترین صورت ممکن بکارگرفته شده است.
«اما سخن گفتن از تالیفات و آثار دهخدا حتی با این همه ارزشی که در ادبیات فارسی دارند، راه شناختن دهخدا نیست. دهخدا یک “انسان"بود، انسانی که درظلمت فقر و فساد سلاح قلم به دست گرفت تا بجنگد دهخدا عصرش را می شناخت و مردم سرزمینش را دوست داشت . نمی توانست ساکت بماند ومجاهدی بود که درصف “انسانیت “جهاد می کرد. اگر می شدازآثاروتالیفات کسی بتوانیم اورا بشنا سیم معتقد نبودم که ملا بودن چه آسون ، آدم بودن چه مشکل. ودهخدا “آدم” بود. علامه علی اکبر دهخدا دربعد از ظهر دو شنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ در سن حدود ۸۳ سالگی دار فانی را وداع گفت و درروز سه شنبه هشتم اسفند ماه ۱۳۳۴ جنازه ی او با حضور برخی از استادان و دانشجویان در ابن بابویه در مقبره ی خانوادگی اش به خاک سپرده شد.»
( دهخدا ،۱۳۸۰: ۸-۷)
فصل سوم:
دهخدا و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی زمان او
۳-۱٫ اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان دهخدا
انسان برای بودن و ماندن،زندگی کردن دست به هر کاری می زند.به جا های مختلف سفر می کند، مکان های ناشناخته را کشف می کند، با محیط های مختلف ارتباط برقرار می کند ودر کنار همه ی این ها ،برای بقا وزنده بودنش ، مبارزه می کند.مبارزه گاهی با لشکر کشی ها وخون ریزی ها همراه است، گاه با قلم وکاغذ وگاهی با سکوت .نگارنده این رساله در تتبعات خود به این نکته رسیده است که انسان،زندگی اش را با مبارزه آغاز کرده است.وبی شک اولین چیزی را که شناخته و دریافته، مبارزه بوده است. مبارزه نه تنها برای ماندن و زنده ماندن بلکه برای به پیش رفتن و آگاهی. انسان بدوی مبارزه می کند برای « بقا » برای اینکه اگر مبارزه نکند زنده نمی ماند وحضرت آدم هم انگار با « راکدماندن » ، یک جاماندن و تسلیم بودن مبارزه می کند . برای آگاهی بیشتر،شناخت بیشتر،وشناختن سرزمینهای دور،دشتهای وسیع پشت کوه ها ، و دریاهای دورتر و نمی خواهد راکد بماند و رنج بردن و پویا بودن را نشناسد ، اگر بهشت زندانش باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
و این روح مبارز انسانی در تمام تاریخ جاری است و حتی تاریک ترین ادوار تاریخ بشر خالی از مبارزه و انسان مبارز نیست. چرا که انسان های مبارز حلقه هایی هستند که زنجیر « ابتدا » را تا انتها یا تا بی نهایت می سازند و چه فرقی می کند که سلاح آنها چه باشد ؟
علامه دهخدا نیز حلقه ای از این زنجیر است . مردی که قلم بر می دارد و راه طنز را بر می گزیند تا مبارزه کند. علیه هر آنچه ظلم وظالم، فساد و فاسد ، جهل و پوسیدگی است و هر آنچه غیرانسانی و نامردی است. و سخن من ازعلامه دهخدااست و طنز بی نهایت زیبای او. موضوع این پایان نامه بررسی ناچیز و کوتاهی است که مسلماًنمی تواند نمایانگر گزارش کار علامه علی اکبر دهخداآنچنانکه هست باشد اما تلاشی است برای سخن گفتن از علامه دهخداومبارزه ی انسانی او. (امیری؛ ۱۳۹۱)
سختی های فراوانی پیرامون تاریخ عصرقاجارشنیده ایم و قلم فرسایی های بسیاری دراین زمینه شده است. عصر قاجار بیش از اینکه عصراستبداد و بیداد باشد عصرنادانی و بی خبری است. با اینکه ناصرالدین شاه بارها به اروپا می رود و این خود بایستی تجربه ی ارزنده ای درشناخت اوضاع دنیا برایش باشد ولی این سفرها به جای آنکه سازنده باشند موجب نوعی ترس و درنتیجه تسلیم شدن به آنچه هست می گردند.کسروی در تاریخ مشروطۀ ایران دراین مورد می نویسد:« این سفرها هیچ سودی نداشت. اگرچه پس از بازگشت از این سفرشاه دلبستگی به قانون می نمود و به میرزاعلی خان امین الدوله دستور دادکه قانونی برای ایران بنویسد وروزنامه ی اختراین را مژده ی پیشرفت کارهای ایران دانسته ‘گفتاری نوشت ولی چنانکه نوشته اند همۀ این ها بیهوده بوده و شاه به جای آنکه شکوه و نیروی اروپا را نتیجه همدستی دولت ها و توده ها دانسته ‘او نیز توده را به تکان آورد و به کارهای سودمندی وا دارد’ازدیدن آن شکوه ونیروخیره گردید و به نومیدی گرائید و دربرابر همسایگان ناتوانی و زبونی بیشتر نمود ,بویژه که هم سخن و همدم او امین السلطان گردید.» (کسروی؛ ۱۳۴۴ : ۴۹- ۴۶)
پدیده های با ارزش ادبی در هر عصر بیانگر چگونگی اوضاع و احوال اجتماعی، سیاسی و تاریخی آن عصر است . برای بررسی چرند وپرند از چگونگی وضع زمان دهخدا بی نیاز نیستیم احمد کسروی در مورد اوضاع ایران دراین عصر می نویسد:
«از سال ۱۱۵۷ (۱۲۹۳) که کریمخان زند در گذشت تا سال ۱۲۱۲ (۱۲۴۹) که فتحعلیشاه بدرود زندگی گفت پنجاه واندسال بود و در این زمان کم در اروپا تکانهای سختی پیدا شده و داستانهای تاریخی بی مانندی از شورش فرانسه و پیدایش ناپلئون و جنگ های پیاپی آن وجنبش توده هاوپیشرفت فن جنگ و پدیدآمدن افزارهای نوین ومانند اینها روی داده و در نتیجه آنها دولتهای بزرگ ونیرومندی پیداشده بود.»
«کشورایران ازآن تکانهاودیگرگونیها بی بهره و ناآگاه مانده و راستی آنست که نه پادشاهان قاجاری و نه سرجنبانان توده، از آن تکان و دگرگونی ها سر در نمی آوردند و ناآگاهانه با شیوه ی کهن خود به سر می بردند . نتیجه آن بود که دو دولت نیرومند و بزرگ و بیدار یکی در شمال ایران و دیگری در جنوب آن پیدا شده و ایران ناتوان و ناآگاه در میان آنان ماند و راستی آنکه برای چنان زمانی پادشاهان کم جربزه قاجاری شایسته و سررشته داری نبودند . اینان از پیشآمد ها چیزی یاد نگرفتند. شکست های پیاپی فتحعلی شاه در برابر روس و شکستهای محمد شاه و ناصرالدین شاه در برابر انگلیس به ایران زیان بسیار رسانید و از بزرگی آن بسیار کاست. ولی پادشاهان قاجاری و تودۀ ایرانیان را بیدار نگردایند. فتحعلی شاه و محمدشاه و ناصرالدین شاه ، بی آنکه رفتار خود را دگرگون کنند پی هم آمدند و رفتند ومردم نیز چشم بسته و ناآگاه ، در زیر دست آنان روزگزاردند ، و تنها در سالهای بازپسین پادشاهی ناصرالدین بود که اندک تکان و بیداری در توده پدیدار گردید. »
(کسروی : ۱۳۴۴ ،صص ۵۳-۵۰)
«ایران زمان ناصرالدین شاه کشوری است که موریانه ی فساد روح حاکمانش را وخوره ی جهل ونادانی اندیشه و هستی توده اش را جویده و پوک کرده است و هرگوشه از این خاک مورد طمع بیگانگانی است که با صلاح امتیاز دادن و امتیازگرفتن شکم شاه و درباریان و چشم حریص خود را پرمی کنند. و همین لاشه ی صد پاره ای که هرگوشه اش را دولتی درکمین نشسته است پس از ناصرالدین شاه به مظفرالدین شاه به ارث رسید. درست مانند خانه پدری و درست مانندالملک های والسلطنه هاوالدوله ها » ( آرین پور؛ ۱۳۵۱)
این کشور و مردمش تحت سلطه ی طفلی قرارمی گیرد که به قول آرین پور« ازرعدوبرق به عبای سید بحرینی پناه می بردطفلی که در همان درباری پرورش یافته که درقانونش بی تردید فساد جهل و دروغ است و با این قانون از مظفرالدین شاه نمی توان توقع آگاهی داشت. خشت اول و دوم و هزارم وآخرین تربیت این سکاندار کشتی شکسته ای که ایران است کج بوده است.آگاهی ازسیاست و تاریخ کجا و مظفرالدین شاه بی خبرکجا !ولی تاوقتی اطرافیان و درباریان و صدراعظم های رنگارنگی که حتی اسم و لقب می فروختند وکاسبی می کردند برسرکار بودند شاه را از دنیا و مافیها چه باک آواز ! واز شجاعت خاصی برخوردار است.»کسروی دراین مورد می نویسد:
« این مردیگانه آرزوی و حواسش این بودکه به سرکارباشد و به مردم سروری فروشد ودستش به گرفتن و دادن باز باشد و همه ی هوش وزیرکی خود را در این راه به کارمی برد و برای نگهداری خود درسرکارکردن به خواهش های بیگا نگان می گذاشت. نتیجه آن بود که درسال های باز پسین پادشاهی ناصرالدین شاه پسین امتیازهائی به بیگا نگان به ویژه انگلیسیان داده شدکه شناخته ترین آنها امتیاز توتون وتنباکو بود . » (کسروی؛ ۱۳۴۴ : ۵۶- ۵۲)
باچنین صدراعظمی شاه می توانست مطمئن باشد که منابع حیاتی مملکت روی دستش نمی ماند ! و صدراعظم باکاردانی !هرچه تمامتر همه را به بیگانگان قالب می کند. مردم برده و از ظلم و فشار خوانین و حاکمان و درباریان را تحمل می کردند و غرامت فساد طبقه ی حاکم را بارنج ودسترنج خودمی پرداختند وهرفرمانروائی مالک مطلق جان ومال و ناموس و هستی مردمی بود که تحت فرمانروائیش جان می کندند. اوضاع زندگی مردم درعصرقاجار ازسال های شمسی و قمری و تاریخ های جلوس و نزول و صعود الملک های والدوله ها که بگذریم قوی ترین انعکا س رادرادبیات این عصردارد.سیاحتنامه ی ابراهیم بیگ یکی از باارزش ترین آثارادبی این عصراست که می تواند تصویری روشن از زندگی توده ی مردم عصرقاجار به دست مادهد قهرمان داستان در روسیه خاطراتش راچنین بازگو می کند:
۳-۲٫ اوضاع اقتصادی :
«گفتم عجب است که دراین مملکت به هر طرف می نگرم ایرانی است ولی همه پریشان وپژمرده و بیکار. معلوم می شود که بی چیزند. گفت: بلی ،همشهری در این شهر بسیاراست . چون امروزیکشنبه وکارها تعطیل است از آن جهت در اینجا جمع شده اند. فردا بسیاری پی کار می روند. گفتم چه کار دارند؟ گفت همه فعله و حصال مگر چهل و پنجاه نفر میوه فروش ،آشپز و دست فروشند مابقی سرگردان و محتاج قوت لایموت. گفتم مگه چقدر هستند؟ گفت چهار پنج هزار نفر باید باشند باخودم گفتم سبحان الله ، در این شهر کوچک چهار پنج هزار نفر ایرانی آن هم بدین وضع و حالت پریشانی. گفت آقا جان چه می فرمائید. تمامی شهرها و قصبه ها و حتی دهات قفقاز پر از این قبیل ایرانیان است. نسبت به سایر جاها در اینجا بسیار کم است. گفتم دولت ایران چرا این ها را رخصت جلای وطن می دهد؟ گفت خدا پدرت را بیامرزد . از قیامت خبری می شنوی، دستی از دور بر آتش داری . اولاّ در ایران امنیت نیست،کار نیست ،نان نیست، بیچارگان چه کنند؟ بعضی از تعدّی حکام، برخی از ظلم بیگلربیگی، داروغه و کدخدا. این ناکسان در هر کس بوئی ببرند که پنج شاهی پول دارد به هزار گونه اسباب چینی بر او می تازند . به یکی می گویند که برادرت سرباز بود و از فوج گریخته به دیگری می آویزند که پسر عمویت چندی قبل شراب خورده ، یایکی از خویشان تو قمار کرده است. حتی همسایه را در عوض گناه ناکرده ی همسایه گرفته حبس وجریمه می کنند. اگر به هیچ کدام از این ها کاری نساختند آنگاه بر خودش هزار گونه تهمت وافترا می بندند. این است که مردم جلای وطن کرده ، ممالک روم وروس وهندوستان را پر کرده اند. آنجا ها نیز از دست سفرا و قونسل ها و بستگان لاشه وجیفه خوارانشان آسوده نیستند . این بیچارگان پای برهنه را که در اینجا می بینی همه روزه صبح تا شام در زیر تابش آفتاب فعله گی و گلکشو می کنند در حالیکه کافران را برحال آنان رحم می آید.» (مراغه ای ، ۱۳۵۳: ۲۸)
«درسرزمین ایران وضع ازآن هم بدتراست. ظلم و جور بیداد می کند. فقر و بدبختی، گرسنگی و قحطی و مرض و بدتر از همه فریاد های در گلو خفه شده وسکوت مطلق توده ی عظیم ایرانی دردی است بس بزرگ. وکس را یارای برخاستن وشوریدن بر آن همه بیداد حاکمان نیست. در سیاحتنامه ی ابراهیم بیگ خاطراتش را از دامغان می خوانیم: «پس از طی مراحل به شهر دامغان رسیدیم چون داخل بازار شدیم دیدم ازدحام غریبی است در آن میان شخصی دست به دهن خود گذاشته و دردست مرد بد چهره نیز ریسمانی است که یک طرفش به دهن آن شخص مربوط است. اوریسمان را به هر سوی می کشد آن هم بدان طرف می گردد .من خیال کردم که این نیمی از بازی و رقص است که مردم به تماشا ایستاده اند.ازحاجی حسین جلودار پرسیدم حاجی چه هنگام است. آن هم به یکی از بازاریان پرسید گفتند این شخص خبازاست. نان راکم وزن پخته حاکم مهارش کرده است این که ریسمان را می کشد میرغضب است. دماغش را سوراخ کرده ریسمان بسته است گفتم عجب قانونی است خیلی جای تعجّب است.گفت قدری بالاتر بروید. عجیب تر از این راهم خواهید دید. درآن طرف سه نفرقصّاب را نیزگوش بریده اند. میر غضب ها درداخل بازار برای مداخل خودشان می گردند و از هردکانی چیزی می گیرند. دراین اثنا دیدم های و هویی ازآن سوی بلند شد. میرغضب کشان کشان بیچارگان رامی آورد و دردم هردکانی باکارد خون آلود ایستاده پول جمع می کرد. » ( همان ؛ ۱۳۵۳: ۴۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:03:00 ب.ظ ]




۱

 

۵/۴

 

۷۷/۰

 

۵۱/۱

 

۵ بار و بیشتر

 

سابقه بستری

 

 

 

۴۳/۰

 

۸۹/۵

 

۴۷/۰

 

۶۶/۱

 

۶۴/۰

 

۵۱/۰

 

۴-۳ بار

 

 

 

۸۳/۰

 

۵۶/۲

 

۳۱/۰

 

۸۹/۰

 

۵۴/۰

 

۰۱/۰-

 

۲-۱ بار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رفرنس

 

۰

 

 

 

جدول فوق ضرایب رگرسیونی عوامل پیش بینی کننده حیطه اعتماد به خود در زمینه خود مراقبتی را براساس مدل لوجستیک رگرسیونی به روش LR نشان می دهد؛ براساس اطلاعات این جدول، از عوامل مورد بررسی این مطالعه متغیرهای وضعیت بستری، سابقه کسب آموزش، متوسط درآمد ماهانه، وضعیت عملکرد شناختی، و سابقه بستری از پیش بینی کننده های خطی وضعیت اعتماد به خود در زمینه خود مراقبتی هستند . با توجه به جدول فوق یکی از عوامل پیش بینی کننده موثر بر اعتماد به خود در زمینه خود مراقبتی، وضعیت بستری می باشد به طوریکه شانس اعتماد به خود در بیماران بستری ۳۱/۲ برابر بیشتر از بیماران سرپایی می باشد (OR = 2.31, 95% CI = 1.23 - 4.34) . از دیگر پیش بینی کننده های معنی دار موثر بر حیطه اعتماد به خود در زمینه خود مراقبتی، وجود سابقه کسب آموزش در بیمار می باشد؛ به طوریکه آموزش توسط پرستار نسبت به افراد بدون سابقه کسب آموزش، شانس اعتماد به خود را به طور متوسط ۷۰/۲ برابر افزایش می دهد (OR = 2.70, 95% CI = 1.06 - 6.88)؛ آموزش توسط پزشک نیز شانس اعتماد به خود را به طور متوسط ۹۹/۲ برابر افزایش می دهد (OR = 2.99, 95% CI = 1.36 - 6.58) . عامل معنی دار دیگر سطح درآمد می باشد به طوریکه به ازای یک واحد افزایش درآمد ماهانه (۱۰۰ هزار تومان)، شانس اعتماد به خود به طور متوسط ۱۷/۱ برابر افزایش می یابد (OR = 1.17, 95% CI = 1.06 - 1.30) . عامل دیگر وضعیت عملکرد شناختی می باشد به طوریکه، با یک واحد افزایش در نمره وضعیت عملکرد شناختی شانس اعتماد به خود ۱۳/۱ برابر افزایش پیدا می کند (OR = 1.13, 95% CI = 1.05 - 1.22) . عامل پیش بینی کننده دیگر در مدل نهایی سابقه بستری می باشد به طوریکه، افراد با سابقه ۵ بار و بیشتر نسبت به افراد بدون سابقه بستری ۵/۴ برابر شانس اعتماد به خود بیشتری دارند ( OR = 4.5, 95% CI = 1 - 20.3) .
جدول ۴-۱۷) ضرایب رگرسیونی عوامل پیش بینی کننده خود مراقبتی کل براساس مدل لوجستیک رگرسیونی به روش LR

 

 

سطح معنی داری (P)

 

فاصله اطمینان ۹۵% برای OR
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

OR

 

خطای معیار

 

ضریب بتا

 

عامل پیش بینی کننده

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:03:00 ب.ظ ]




روشی دقیقی برای تعیین مراکز اولیه وجود ندارد.
مقاله - پروژه
چنانچه در طی فرایند پیاده­سازی الگوریتم، تعداد داده ­های متعلق به یک خوشه صفر شود، هیچ راهی برای بهبود و تصحیح روند وجود ندارد.
با توجه به ایـن مشکلـات، امـروزه از الگوریتـم­های تکامـلی در کنار K-means بسیـار استفاده می­شـود. الگوریتم­های تکاملی با توجه به ماهیت تکمیل شونده­ای که دارند، می­توانند مشکلات الگوریتم K-means را به‌خوبی برطرف نمایند. در ادامه الگوریتم­های تکاملی معرفی و نحوه تعامل آن‌ها با الگوریتم K-means شرح داده شده است.

الگوریتم های تکاملی

قانون انتخاب طبیعی به این صورت است که تنها گونه‌هایی از یک جمعیت ادامه نسل می‌دهند که بهترین خصوصیات را داشته باشند و آن‌هایی که این خصوصیات را نداشته باشند به‌تدریج و در طی زمان از بین می‌روند. مبنای کار الگوریتم­های تکاملی نیز به همین‌گونه است. الگوریتم­های تکاملی دسته­ای از الگوریتم­های موجود هستند که با ایجاد یک جمعیت اولیه شروع کرده و به‌مرورزمان سعی می­ کنند تا جواب­ها را بهبود بخشیده و بهینه­ترین پاسخ را تولید کنند. الگوریتم­های تکاملی این توانایی را دارند که با کمترین دانش موجود، بیشترین کارایی و بهترین جواب­ها را ایجاد کنند.
در هر الگوریتم تکاملی دو مفهوم بسیار مهم وجود دارد:
جستجو[۱۱۰]: مفهوم جستجو به معنای توانایی الگوریتم در تولید پاسخ­های جدید و ناشناخته در فضای جستجو است. مفهوم جستجو از به دام افتادن الگوریتم در بهینه­های محلی جلوگیری می­ کند. بهترین الگوریتم در جستجوی فضاهای جدید الگوریتم جستجوی تصادفی[۱۱۱] است. به‌منظور پیاده­سازی این مفهوم در هر الگوریتم تکاملی یک گام برای جستجوی فضاهای ناشناخته در نظر گرفته شده است.
بهره ­برداری[۱۱۲]: مفهوم بهره ­برداری به معنای بهبود پاسخ­های موجود برای دستیابی به یک بهینه محلی است. این مفهوم این امکان را بوجود می ­آورد تا پاسخ­های ایجاد شده تا حد امکان بهبود یافته و بهینه شوند. این امکان نیز بایستی در الگوریتم­های تکاملی وجود داشته باشد.
الگوریتمی مناسب­تر است که از این ۲ مفهوم به‌طور مناسب و در کنار هم استفاده شود.
یکی از کاربردهای الگوریتم­های تکاملی، خوشه­بندی اسناد، مدارک، مشتریان و… است. در ادامه تعدادی از این الگوریتم­ها و مطالعات انجام‌شده با بهره گرفتن از آن‌ها در خوشه­بندی مورد بررسی قرار گرفته است.

الگوریتم ژنتیک

الگوریتم ژنتیک یکی از معروف­ترین و پرکاربردترین الگوریتم­های تکاملی است که در سال ۱۹۶۲ توسط هالند[۱۱۳] معرفی گردید. الگوریتم ژنتیک با بهره گرفتن از اصول انتخاب طبیعی، برای یافتن فرمول بهینه جهت پیش‌بینی یا تطبیق الگو استفاده می‌شـوند. این الگوریتـم با بکارگیری عملگرهای ویـژه­، بر روی مجمـوعه­ای از راه­ حل­های مسئله، به‌گونه‌ای استفاده می­ شود که جمعیت جدید در مقایسه با جمعیت قبلی و مطابق با تابع معیار از پیش تعریف شده، اصلاح شود. خروجی الگوریتم بهترین راه­حلی است که در طول تکامل الگوریتم یافت شده است[۱۲۱]. الگوریتم ژنتیک با کدگذاری راه­ حل­های یک مسئله، بهترین جواب را برای مسئله پیدا می­ کنند. روشی که طبق آن راه­حل­ها کدگذاری می­شوند، نقش بسزایی در کارایی الگوریتم دارد. کدگذاری نامنـاسب، می ­تواند منجر به کـارایی ضعیف الگوریتم شود. عملگرهای کلی الگوریتم ژنتیک عبارتند از:
انتخاب(Selection)
ترکیب(Crossover)
جهش(Mutation)
شمای کلـی الگوریتم ژنتیک در شکل۲- ۲۵ آمده است.

 

شکل۲- ۲۵ شمای کلی الگوریتم ژنتیک

در ادامه تعدادی از مطالعاتی که از الگوریتم ژنتیک در فرایند خوشه­بندی استفاده کرده ­اند مورد بررسی قرار گرفته است.
در سال ۲۰۱۱، هان[۱۱۴] و دوستان [۱۲۱]، با بهره گرفتن از یک فرایند ۲ مرحله­ ای اقدام به دسته­بندی مشتریان صنعت تلفن همراه در کره جنوبی نمودند. در مرحله اول آن‌ها بر روی داده ­های دموگرافیک و الگوی خریدهای پیشین مشتریان حاضر در بازار تلفن­های همراه، الگوریتم­های شبکه عصبی، درخت تصمیم و رگرسیون منطقی را اجرا نموده و پتانسیل خرید آینده هر یک از مشتریان را تعیین نمودند. در مرحله دوم، آن‌ها با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک به بررسی میزان شباهت نتایج بوجود آمده از هر الگوریتم پرداختند. هدف آن‌ها یافتن مشتریان هدف در صنعت تلفن همراه برای افزایش متوسط درآمد از هر کاربر[۱۱۵] بر اساس فروش متقاطع[۱۱۶] بود. آن‌ها با بهره گرفتن از GA توانستند مشتریان هدف را تعیین کردند.
در سال ۲۰۰۸، چان[۱۱۷] و دوستان [۱۲]، برای انتخاب مشتریان هدف و تشکیل کمپین مشتریان روشی نوین برای دسته­بندی مشتریان بر اساس ترکیب الگوریتم­های RFM و LTV و GA ارائه کردند. برای استفاده از این مدل، چان و دوستان ابتدا مقادیر مربوط به هر یک از متغیرهای RFM را به قالب دودویی تبدیل کردند. ازآنجاکه LTV پتانسیل خرید مشتری در آینده را مشخص می­ کند، لذا آن‌ها مدل LTV را به‌عنوان تابع برازش در الگوریتم ژنتیک در نظر گرفتند. با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک و ورودی­های آن‌که ارزش مشتریان هستند(RFM و LTV)، مشتریان به خوشه­های مختلف دسته­بندی می­شوند. این مدل در سال ۲۰۰۸ بر روی مشتریان شرکت خودروسازی نیسان پیاده­سازی گردید و مشتریان را به ۸ خوشه تقسیم ­بندی کرده و استراتژی­ های بازاریابی برای هر خوشه تعیین گردید.
در سال ۲۰۱۲، هو[۱۱۸] و همکاران [۱۲۲]، با تمرکز بر مشکلات الگوریتم k-means در خوشه­بندی، مدل جدیدی بر مبنای الگوریتم ژنتیک ارائه کردند. شمای کلی این مدل در شکل۲- ۲۶ نشان داده شده است.

 

شکل۲- ۲۶ ترکیب GA و K-means (منبع:[۱۲۲])

با بهره گرفتن از مدل ارائه‌شده در شکل۲- ۲۶، مشکلات الگوریتم k-means(وابستگی به نحوه انتخاب مراکز اولیه و تعیین تعداد خوشه ­ها) برطرف شده و خوشه­بندی مشتریان نتیجه بهتری بدنبال خواهد داشت.
در سال ۲۰۱۴ در [۱۲۳]، برای محاسبه نرخ وفاداری مشتریان و تشخیص مشتریان وفادار از غیر وفادار از الگوریتم ژنتیک در کنار RFM استفاده شده است. در این مطالعه ابتدا با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک خصوصیات و ویژگی­های مشتریان وفادار در هر خوشه شناسایی شده، سپس میزان اهمیت هر یک از این ویژگی­ها با بهره گرفتن از ضریب همبستگی اسپیرمن[۱۱۹] تعیین شده و در انتها با بهره گرفتن از الگوریتم RFM نرخ وفاداری هریک از مشتریان تعیین می­گردد. روند محاسبه نرخ وفاداری مشتریان در این مطالعه در ادامه شرح داده شده است:
خوشه­بندی مشتریان با بهره گرفتن از الگوریتم k-means.
محاسبه ضریب همبستگی اسپیرمن برای تمامی ویژگی­ها.
تعیین ویژگی­های تأثیرگذار بر وفاداری مشتریان هر خوشه با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک.
تعیین نرخ وفاداری مشتریان با بهره گرفتن از مدل RFM.
در [۱۲۴] نیز یک تکنیک رده‏بندی بیزین[۱۲۰] برای مدل‏سازی پاسخ مشتریان، بر پایه یک الگوریتم نوین ژنتیک ارائه‌شده است. در این مطالعه، برای تجزیه‌وتحلیل ساختار، از الگوریتم ژنتیک استفاده شده تا بتوان شبکه‏ای بهینه به‌عنوان ورودی شبکه‏ی بیزین آموزش داد.

الگوریتم رقابت استعماری

الگوریتم رقابت استعماری(ICA[121])[122] یکی از انواع الگوریتم­های تکاملی است که در سال ۲۰۰۷ توسط آقای آتش­پز و همکارش در [۱۲۶] معرفی گردید. ICA الهام گرفته شده از فرایند اجتماعی-سیاسی جهان واقعی است. این الگوریتم با تقلید از روند تکامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشورها و با مدل­سازی ریاضی بخش­هایی از این فرایند، عملگرهایی را در قالب منظم به صورت الگوریتم ارائه می‌دهد که می‌توانند به حل مسائل پیچیده بهینه سازی کمک کنند. همانند سایر الگوریتم­های تکاملی، الگوریتم ICA نیز با تشکیل مجموعه ­ای از جواب­های احتمالی اولیه، فعالیت خود را آغاز می­ کند. در ICA به هر یک از این جواب­های اولیه یک “کشور[۱۲۳]” می­گویند. هدف الگوریتم رقابت استعماری بهبود این کشورها و یافتن بهینه­ترین جواب است، که برای دستیابی به این هدف روندی خاص در این الگوریتم طی می­ شود. الگوریتم با روندهای خاصی که در طبیعت خود نهفته است به آرامی به بهبود کشورها(جواب­های مسئله) می ­پردازد و درنهایت، جواب مناسب(کشورمطلوب) مسئله بهینه­سازی را تعیین می­ کند[۱۲۷]. عملگرهای اصلی این الگوریتم را سیاست همسان­سازی[۱۲۴]، رقابت استعماری[۱۲۵] و انقلاب[۱۲۶] تشکیل می‌دهند. مراحل الگوریتم رقابت استعماری عبارتند از:
ایجاد کشورهای اولیه
انتخاب بهترین کشورها به‌عنوان استعمارگر
تخصیص سایر کشورها به‌عنوان مستعمره به استعمارگرها(ایجاد امپراتوری‌های(Emperialist) اولیه)
اعمال سیاست جذب(Assimilation)
اعمال سیاست انقلاب(Revolution)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:03:00 ب.ظ ]