۶٫ علامه سید ضیاءالدین رضوى، امام جمعه در شهر گلگت؛
۷٫ خورشید انور، وکیل دادگسترى و دبیر نهضت جعفریه پاکستان؛
۸٫ دکتر جعفر محسن، پزشک برجسته در شهر کراچى؛
۹٫ سبط جعفر، شاعر و استاد دانشگاه.
علاوه بر این، عناصر وهابیت تکفیرى، در سالهاى گذشته بسیارى از چهرههاى سیاسى، نظامى، و مذهبى و شخصیتهاى برجسته از جمله: پزشکان، وکیلان و افسران عالى رتبه دیگر را در این کشور به شهادت رساندهاند.
مبحث ششم: استفاده از کودکان به عنوان سرباز
کودکان آواره و بی سرپرست از جمله کودکان قربانی جنگ و مخاصمات مسلحانه داخلی هستند. براساس آمار از بین سی میلیون آواره دنیا ، ۸۰ % آنان را کودکان تشکیل می دهند۱ و هر روز حدود ۵۰۰۰ کودک آواره به جمع آوارگان اضافه می شود. این کودکان آواره در دو گروه آوارگان داخلی و بین المللی تقسیم می شوند.[۲۹۵] از زمان های قدیم , حمایت از حقوق کودکان قربانی جنگ یکی از موضوعات اساسی حقوق جنگ بود و نخست درحقوق بین المللی عرفی و پس از آن در قالب اسناد بین المللی به این موضوع پرداخته شده است.
اعلامیه ۱۶ سپتامبر ۱۹۲۶ جامعه ملل, اولین اعلامیه حمایت از کودکان است که تحت عنوان اعلامیه ژنو تصویب شد و در مقدمه و پنج ماده آن به حمایت جسمی و روحی کودکان توجه زیاد به عمل آمد. پس از آن در ماده ۱۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ حق پناهندگی برای همه ازجمله کودکان، در کشورهای دیگر مورد پذیرش قرار گرفت. سپس کنوانسیون ۱۹۴۹ ژنو در مورد حقوق کودکان قربانی مخاصمات مسلحانه تدوین گردید و در۲۰ نوامبر ۱۹۵۹ اعلامیه حقوق کودک تحت نظارت سازمان ملل۱ تصویب شد و بر اعلامیه ژنو تأکید ورزید. در قطعنامه های ۲۴۴۴ (XXIII ) 19 دسامبر ۱۹۶۸ و ۲۵۹۷ ( XXIV ) 16 دسامبر ۱۹۶۹ و ۲۶۷۴ (XXV) و ۲۶۷۵ ( XXV ) 9 دسامبر ۱۹۷۰ به موضوع حمایت از حقوق بشر و اصول بنیادی راجع به حمایت از افراد غیرنظامی در زمان مخاصمات مسلحانه اشاره شده است. در قطعنامه ۱۵۱۵ (XLVIII ) شورای اقتصادی و اجتماعی مورخه ۲۸ مه ۱۹۷۰ از مجمع عمومی سازمان ملل تقاضای تدوین اعلامیه ای در مورد حمایت از زنان و کودکان در مواقع بحرانی یا جنگ گردید که در پاسخ مجمع عمومی در ۱۴ دسامبر ۱۹۷۴ اعلامیه مربوط به حمایت از زنان و کودکان در مواقع بحرانی و مخاصمات مسلحانه را به تصویب رساند. سه سال بعد در ۱۹۷۷ دو پروتکل الحاقی به کنوانسیون ژنو ۱۹۴۹ در مورد حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه بین المللی و داخلی به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید.[۲۹۶] در ۱۹۹۵ شورای امنیت طی قطعنامه۱۲۶۱ حمله به مراکز مورد حمایت بین المللی ازجمله مکانهای تجمع کودکان مانند مدارس و بیمارستانها را محکوم کرد. سازمان بین المللی کار در مقاوله نامه ۱۸۲ خود در سال ۱۹۹۹ به کار گیری کودکان در جنگ و مخاصمات مسلحانه داخلی را بعنوان یکی از اشکال اشتغال سخت و زیان آور کودکان ممنوع دانست.[۲۹۷] در قطعنامه ۱۲۶۱ شورای امنیت در سال ۱۹۹۹ تأکید شد، که همه دولتها باید به عدم مجازات ناقضان کنوانسیونهای ژنو ۱۹۴۹ پایان داده، مسؤولان را تعقیب کنند. مأموریت های ویژه سازمان ملل متحد برای حقیقت یابی در این موارد می تواند نقش عمده ای ایفاء کند. برای مثال , یونیسف در تیمور[۲۹۸] شرقی کمیسیون تحقیق در مورد جرایم برضد کودکان تشکیل داده ، مأموریت تطبیق سازمان ملل در گواتمالا وظایفی شبیه به کمیسیون تحقیق به عهده دارد. در همین زمینه , یونیسف و کمیسیاریای عالی حقوق بشر در جهت ایجاد یک کمیسیون ویژه برای جستجوی کودکان ناپدید شده در مخاصمات مسلحانه بین المللی و داخلی گام بر می دارند. در حال حاضر براساس تحولات حقوق بین الملل ، دولتها امکان اعمال صلاحیت خود را بر اشخاصی که در قلمرو آنها حضور دارند و مظنون به ارتکاب جرایم جنگی بر ضد کودکان می باشند , دارا هستند و بویژه در موارد نقض شدید کنوانسیون ژنو ۱۹۴۹ و کنوانسیونهای مشابه یا اعمال غیرانسانی و بیرحمانه امکان اعمال صلاحیت جهانی را دارند. به هر حال ، جامعه بین المللی در مورد مجازات مرتکبان جرایم جنگی بر ضد کودکان نقش تعیین کننده ای دارد.
اقدامات عملی در مورد کشور ناقض حقوق کودکان و طرد و مجازات مسؤولان امور, و تعهد و تعقیب و مجازات مجرمان باید بعنوان اصول اولیه مورد رعایت همه کشورها قرار گیرد تا وضعیت غیرقابل تحمل کودکان قربانی جنگ تعدیل شود. در این مورد، وظیفه اصلی به عهده مقامات کشور محل ارتکاب جرم است که چنین انتظاری به سختی برآورده می شود ؛ درحالیکه فشارهای بین المللی می تواند تا حدی آنان را مجبور به تمکین نماید.
در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی (رم ۱۹۹۸) یکی از اهداف ، مجازات مرتکبان جنایات جنگی بر ضد کودکان است. در این اساسنامه بکارگیری کودکان زیر ۱۵ سال در مخاصمات داخلی یا بین المللی ، حمله به مدارس و بیمارستانها و جرایم خشونت آمیز شدید علیه کودکان می تواند در چارچوب وظیفه این دیوان قرار گیرد.[۲۹۹] باید بدانیم که اکثر جنگ ها بخاطر قدرت طلبی , غفلت ازعدالت و مساوات, سرکوبی حقوق اولیه و فقرشدید شکل می گیرد که جامعه جهانی باید به رفع آن اقدام کند.
وزارت حقوق بشر عراق با صدور بیانیهای از جذب کودکان زیر ۱۲ سال از سوی تروریستهای داعش و شستشوی مغزی آنها برای اعزام به الانبار برای دست زدن به عملیات های انتحاری پرده برداشت وزارت حقوق بشر عراق با صدور بیانی های اعلام کرد: تروریستهای داعش کودکان زیر ۱۲ سال را جذب و آنها را به استان الانبار برای عملیاتهای انتحاری اعزام میکنند. این اقدام بر خلاف بند د ماده ۸ اساسنامه دیوان بین الملل کیفری است که بسیج اجباری یا داوطلبانه کودکان زیر ۱۵ سال در درگیری مسلحانه را جنایت جنگی بر شمرده است با توجه به موارد فوق مشاهده می شود که جریانات تکفیری با مسلط شدن به مناطق تحت حاکمیت خود از هیچ جنایتی فروگذار نیستند و این امر با توجه به نمونه های فوق قابل اثبات است.
بنابر گزارش دیدهبان حقوق بشر، سازمان داعش در درگیریهای نظامی خود از کودکان و نوجوانان استفاده میکند. این گزارش بر پایه اطلاعات داده شده توسط ۲۵ نهاد تنظیم شده است. در این گزارش نه تنها داعش متهم به استفاده نظامی از کودکان شده است، بلکه گروهکها و سازمانهای دیگری از جمله جبهه النصره سازمان نزدیک به القاعده، ارتش آزاد سوریه، جبهه اسلامی سوری و نیروهای امنیتی در مناطق کردنشین هم متهم به استفاده نظامی از کودکان شدهاند.[۳۰۰]
بخش دوم: مسئولیت حقوقی و کیفری تکفیریان و دولت های حامی
با توجه مطالب ارائه شده در بخش قبل، با بررسی برخی از اقدامات گروه های تکفیری در مناطق تحت سلطه و تطبیق آن با اسناد و مقررات بین المللی به وضوح مشاهده گردید که اقدامات انجام شده، مغایر اسناد بین المللی و بشر دوستانه است. اینک با ملحوظ قرار دادن یافته های بخش قبل در این بخش، مسئولیت حقوقی و کیفری تکفیریان و کشورهای حامی آنان در قبال اقدامات ارتکابی در نقض مقررات بین المللی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. لذا این بخش را با عنوان مسئولیت حقوقی و کیفری تکفیریان و دولت های حامی آن نام نهادم تا به پاسخ فرضیه و سوال سوم این رساله دست یابم. بنابر این موضوع این بخش را در دو مبحث پی می گیرم؛ نظر به این که جهت تحمیل مسئولیت های حقوقی و کیفری به تکفیریان و پیرو آن تحمیل مسئولیت به کشورهای حامی می بایست بدواً وضعیت حقوقی تکفیریان در جامعه جهانی مشخص گردد لذا در مبحث اول وضعیت حقوقی تکفیریان مورد بررسی قرار می گیرد تا در مبحث دوم، مسئولیت آنان در برابر اسناد بین المللی تبیین گردد.
مبحث اول: وضعیت حقوقی تکفیریان در عرصه بین الملل
گفتار اول: مخاصمات بین المللی و غیر بین الملی
در ادبیات بین المللی حقوق، بر اساس این که آیا این مخاصمات در داخل مرزهای یک کشور به وقوع پیوسته یا مخاصمه به بیرون مرزهای داخلی، امتدا یافته، می توان مخاصمات مسلحانه را به مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی و مخاصمات مسلحانه بین المللی تقسیم نماییم.
مادۀ ۲ مشترک کنوانسیونهای ژنو[۳۰۱] مقرر میدارد: «علاوه بر مقرراتی که باید در زمان صلح به موقع اجرا گذاشته شود، کنوانسیون حاضر در صورت وقوع جنگی که رسماً اعلام شده باشد و یا هر نوع مخاصمه مسلحانهای که بین دو یا چند دولت معظم متعاهد بروز نماید اجرا خواهد شد ولو اینکه یکی از دول مزبور وجود چنین مخاصمهای را تصدیق ننمایند. این کنوانسیون در هر مورد که تمام و یا قسمتی از خاک یکی از دول معظم متعاهد اشغال نشود نیز مجری است حتی اگر این اشغال با هیچ گونه مقاومت نظامی مواجهه نگردد».[۳۰۲] ماده فوق بیانگر نکاتی است از جمله این که اولاً مخاصمات مسلحانه بین المللی مخاصماتی هستند که میان دول متعاهد روی میدهند و این وضعیت زمانی است که یک و یا چندین دولت در مقابل دولت دیگر به نیروی مسلح متوسل میشوند. ثانیاً شدت و میزان و هم چنین مدت زمان چنین مخاصماتی متفاوت و متغیر است. ثالثاً عدم اعلام حالت جنگی و یا عدم شناسایی آن از سوی طرفین مخاصمه، ملاک و ضابطهای برای تشخیص مخاصمات مسلحانه بین المللی نیست. بنابراین میتوان گفت که هر اختلافی که بین دولتها بوجود آمد و موجب درگیری و در نتیجه بکارگیری نیروی مسلح میان آنها شود یک مخاصمه مسلحانه بین المللی و به معنای ماده ۲ مشترک کنوانسیون چهارگانه ۱۹۴۹ ژنو میباشد. در حال حاضر، درگیری مسلحانه بین دولت به ندرت اتفاق میافتد و بیشتر درگیریها از نوع مخاصمات مسلحانه غیر بین مللی است که در قلمرو داخلی دولتها روی میدهند. مادۀ ۳ مشترک کنوانسیون چهارگانه ژنو ۱۹۴۹ و مکمل آن پروتکل الحاقی شماره ۲ به کنوانسیونهای ژنو در سال ۱۹۷۷ در مورد مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی هستند.[۳۰۳] تعریف مخاصمه مسلحانه غیر بین المللی مطابق ماده ۳ کنوانسیون مذکور بدین صورت است که چنین مخاصماتی ویژگی بین المللی ندارند و در قلمرو یک دولت میان نیروهای مسلح حکومتی، گروههای مسلح غیر بین المللی مطابق با ماده ۱ پروتکل الحاقی شماره ۲ همراه با تحقق شرایطی است و گروههای مسلح مخالف بایستی این شرایط را دارا باشند. شرایط مذکور عبارتند از برخورداری از نیروهای مسلح سازمان یافته و دارا بودن یک فرمانده مسئول و نیز کنترل بخشی از قلمرو کشور تا مجموع این ها موجب عملیات نظامی مداوم و مجتمع و نیز اجرای پروتکل حاضر گردد. در یک ارزیابی نهایی میتوان گفت که مخاصمه مسلحانه بین المللی مخاصماتی هستند که میان دولتها با توسل به نیروهای مسلح روی میدهند اما مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی مخاصماتی هستند که در قلمرو یک دولت میان نیروهای مسلح حکومتی و گروههای مسلح مخالف و یا بین خود این گروه ها در یک مدت زمان متعارف روی میدهد.
گفتار دوم: شورش
افراد حاظر در مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی را «شورشی»[۳۰۴] می نامند. از دوران برده داری تاکنون، شورش و مقابله با آن از دغدغه های عمده حاکمان بوده است.[۳۰۵] اندیشمندان مختلفی در مورد تعریف شورش به اظهارنظر پرداخته اند. به عنوان مثال: سازمان سیا در تعریفی، شورش را این گونه توصیف می کند: «شورش یک اقدام نظامی ـ سیاسی مدت داری است که جهت گیری آن در راستای کنترل تمام یا بخشی از منابع یک کشور با استفـاده از نیروی نظامی نامنظم و سازمانهای سیاسی غیرقانونی می باشد.[۳۰۶] تد رابرت گر،[۳۰۷] یکی از برجسته ترین صاحب نظران حوزه شورشگری، این تعریف را از شورش ارائه می دهد: «تمامی حملاتی که در درون مرزهای یک واحدسیاسی مستقل یا مستعمره به شکل جمعی و غیردولتی متوجه افراد یا مایملک آنها می شود، شورش نامیده می شود».[۳۰۸] از نظر ویلیام لوکاس،[۳۰۹] شورش عبارت است از:«جنبش سازمان یافتهای که هدفش سرنگونی حکومت ایجاد شده با بهره گرفتن از عملیات های خرابکاری و مناقشات نظامی».[۳۱۰] اونیل[۳۱۱] در نظریه خود بین مقولات و ویژگی های مختلف جنبش های شورشگری تمایز قائل می شود. او این تعریف را از شورش ارائه می دهد:« شورش مبارزه بین گروه های غیر حاکم و مقامات حاکم است که در آن، گروه نخست به گونه ای جدی منابع سیاسی (مهارت های سازمانی، تبلیغات و یا تظاهرات ها) و ابزارهای خشونت را جهت ایجاد مشروعیت برای برخی از جنبه های سیستم سیاسی که به نظر آنها نامشروع است، به کار می برد.[۳۱۲]
واژه شورشی زمانی به یک گروه اطلاق می شود که مورد شناسایی قرار بگیرد. به عبارت دیگر برخی نویسندگان از اصطلاح آشوبگر (insurgents) برای معرفی گروه مبارزی استفاده می کنند که حتی اگر تمام شرایط پروتکل دوم را دارا باشد بطور صریح یا ضمنی از سوی دولت مرکزی مورد شناسایی قرار نگرفته باشد و به محض مورد شناسایی قرار گرفتن وضعیت آن ها تبدیل به شورشی می شود که حق مطالبه حقوق خود را طبق پروتکل دوم خواهد داشت که از این زمان به آن «belligerent» گفته می شود[۳۱۳]. نکته ای که باید در تعریف شورشیان مورد توجه قرار گیرد بررسی نسبت آنها با تروریسم است. شورشیان عمدتاً برای نیل به اهداف خود دست به اعمال تروریستی می زنند اما لزماً تمام اقدامات مسلحانه شورشیان در طول مبارزه تروریستی نیست. به علاوه بسیاری از اقدامات تروریستی از سوی خود دولت مرکزی علیه غیر نظامیان صورت می گیرد (غیر نظامیان کسانی هستند که شرکت فعال در مخاصمه ندارند و شامل کسانی می شوند که سلاح خود را بر زمین گذارده اند یا به علت زخمی شدن یا بیماری یا بازداشت یا به دلایل دیگر قادر به ادامه مبارزه نیستند).[۳۱۴] شورشیان در مخاصمات مسلحانه می بایست الزامات حقوقی را رعایت نمایند. البته نظر به این که معمولاً دولت مرکزی از حیث امکانات دارای قدرت برتری نسبت به شورشیان است لذا شورشیان جهت جلوگیری از شکست و ارعاب و تضعیف روحیه نظامیان دولت مرکزی امکان دارد دست به اقداماتی بزنند که آنان را از حالت شورشی خارج و به حالت تروریسم تبدیل نماید.
تکفیریان در سوریه تلاشهای فراوانی را برای ایجاد ائتلافهای فراگیر و تشکیل کنفرانسهایی به منظور شناسایی بین المللی و تجویز اقداماتشان در و سایر مناطق تحت سلطه به عمل می آورند.[۳۱۵] نتیجه یکی از این تلاش ها در سوریه سبب تشکیل شورای ملی سوریه در استانبول ترکیه، در سال ۲۰۱۱ گردید. این شورا هدف خود در منشور وفاق ملی سوریه، متحد کردن دیگر گروههای اپوزیسیون و طرفداران انقلاب مسالمتآمیز، بیان نگرانیها و خواستهای مردم سوریه، رعایت حقوق بشر، استقلال دستگاه قضایی، آزادی مطبوعات، دموکراسی و تکثرگرایی بیان کردهاست.[۳۱۶] یاسر تبارا، سخنگوی شورای ملی سوریه، اعضای فعال گروه را ۱۱۵ تا ۱۲۰ نفر از تمامی گروههای گوناگون مخالف رژیم سوریه اعلام کردهاست که به دلایل امنیتی فقط نام ۷۱ نفر از اعضای شورای ملی به طور کامل معلوم شدهاست.[۳۱۷] ئبسمه قضمانی، برهان غلیون و حاتم المالح در نخستین نشت کنگره شورای ملی سوریه در تونس، ۱۹ دسامبر ۲۰۱۱ ترکیب شورای ملی سوریه را گروههای مختلفی نظیر اعضای تبعید شده گروه اخوانالمسلمین، اعلامیه دمشق برای تغییرات دموکراتیک، کمیته هماهنگ محلی، کمسیون انقلاب سوریه، احزاب کرد، رهبران طوایف و قبایل و نیروهای مستقل شکل دادهاست. برهان غلیون از اصلیترین اعضای شورا است و در سپتامبر ۲۰۱۱ به عنوان رئیس شورای ملی مخالفان سوریه برگزیده شد. در تاریخ ۱۰ ژوئن ۲۰۱۲ میلادی، اعضای شورای ملی سوریه در نشستی در ترکیه، عبدالباسط سیدا از فعالین سیاسی کُردتبار سوریه را به عنوان رهبر جدید خود انتخاب کردند. شورای ملی سوریه توسط ۱۲ عضو سازمان ملل متحد که ۲ عضو از این تعداد از کشورهای دائم عضو شورای امنیت (ایالات متحده آمریکا و فرانسه)، ۲ سازمان بینالمللی (اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب) و شورای ملی انتقالی لیبی مورد شناسایی بینالمللی قرار گرفتهاست. بلژیک، کانادا، آلمان، ایتالیا، هلند و ترکیه هنوز به صورت رسمی شورای ملی سوریه را به رسمیت نشناختهاند.[۳۱۸] در ۱ آوریل ۲۰۱۲ کشورهای شرکتکننده در دومین نشت دوستان مردم سوریه (بیش از ۸۰ کشور جهان) این شورا را به عنوان نماینده قانونی مردم سوریه به رسمیت شناختند.[۳۱۹]
همانگونه که گفته شد اقدامات شورشیان در راستای نیل به اهداف خود و سرنگون ساختن دولت مرکزی، می تواند سبب اقدامات تروریستی و مغایر حقوق بشر شود. جنایت گروه های تکفیری تا آنجا ادامه داشت که به ناچار سکوت جامعه بین المللی شکسته شد و شورای امنیت در قطعنامه ۲۱۶۹ مورخ ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۴ (۸ مرداد ۱۳۹۳) تکفیریان حاظر در سوریه و عراق را به عنوان گروه تروریستی شناخت.[۳۲۰]
گفتار سوم: مفهوم تروریسم
این واژه در طى ۲۰۰ سال اخیر در معرض تغییرات زیادى قرار گرفته است؛ در آغاز کاربرد خود، براى دلالت بر فعّالیت حکومتهاى پس از انقلاب فرانسه به کار رفته؛ و تنها در آخر قرن ۱۹ و آغاز قرن بیستم میلادى بر اعمال خشونتآمیز بر ضدّ حکومت دلالت کرده است[۳۲۱] تروریسم یکى از نمادهاى خشونتى است که انسان در جامعه انجام مىدهد. این فعّالیت زاییده امروز نیست؛ بلکه در طول تاریخ در جریان بوده است. مصرىهاى باستان شاهد آن بودهاند و تا دوران یونانیان باستان و سپس دوران روم باستان و در فرانسه در قرن ۱۹ همزمان با اعلام جمهورى ادامه یافته است. تروریسم، پا به پاى جنبشهاى آزادىبخش در نقاط مختلف دنیا در آسیا، آمریکاى لاتین و آفریقا جان گرفت و به جاىگزینى براى جنگهاى سنّتى و مرسوم تبدیل شده است. در سالهاى اخیر فعّالیتهاى تروریستى به صورت قابل توجّهى افزایش یافته است.
تروریسم از واژه «إرهاب» و در زبان عربى از مادّه (ر ه- ب) به معناى ترساندن آمده است. «إرهاب» صداى ترسیدن شتر است. «إرهابیون» (تروریستها) ویژگىاى است که بر افرادى اطلاق مىشود که براى جامه عمل پوشیدن به اهداف سیاسى خودشان گام در راههاى خشن مىگذارند. «إرهاب» در لغت به معناى تاکتیک یا ابزارى است که گروههاى مطرود جامعه تلاش مىکنند تا از این راه به دنبال کسب قدرت و دفاع از خود بروند. همچنین این واژه در لغت به معناى ترساندن و گرفتن امنیت به معناى گستردهاش با هدف محقّق ساختن منافع مشخّصى آمده است. معادل این واژه در زبان انگلیسى «terror» به معناى وحشت و هراس است.[۳۲۲] واژه «إرهاب» در قرآن کریم در چندین آیه و با معانى متفاوت آمده است. در آیه ۴۰ از سوره بقره به معناى «ترس از خداوند متعال» آمده است: وَ أَوْفُواْ بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّاىَ فَارْهَبُون.[۳۲۳] در آیه ۶۰ سوره انفال به معناى ایجاد هیبت و ترساندن آمده است: وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ ءَاخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شىْءٍ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنتُمْ لَا تُظْلَمُون[۳۲۴]. همچنین در آیه ۲۶ سوره انفال مبارزه اسلام با آدمربایى ذکر شده است: وَ اذْکُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِیلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فىِ الْأَرْضِ تخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَاوَئکُمْ وَ أَیَّدَکُم بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون[۳۲۵]؛ و آدمربایى را از مظاهر خشن تروریسم شمرده است؛ زیرا مشتمل بر ایجاد رعب و وحشت و ترساندن دیگران است[۳۲۶]. حال که فهمیدیم «إرهاب» به معناى تجاوزگرى است؛ باید به این مطلب اشاره کنیم که این کار در شریعت اسلامى از دو حالت خارج نیست؛ یا به حقّ است که در نتیجه جایز، و یا ناحقّ است که حرام است.
قلمرو معنایى این واژه (إرهاب) در بستر زمان نزد دانشمندان مسلمان اهل سنّت گسترش یافت؛ تا آنجایىکه این تعبیر بر مخالفت با حکمرانان (اولى الأمر) منطبق شد. خلفاى اموى و عبّاسى و پس از آنها پادشاهان و حکمرانان دیگر از این واژه سوء استفاده کردند تا مخالفین آنها و یا به تعبیر شناخته شده امروزین، معارضین سیاسى را در بر بگیرد. بر این اساس ضرورى است که به دنبال واژهاى باشیم که با دقّت بیشترى از ترساندن بر اساس فهم اسلامى تعبیر مىکند[۳۲۷].
معجم الوسیط، «إرهاب» را اینگونه تعریف کرده است: ویژگىاى است که بر افرادى اطلاق مىشود که براى محقّق ساختن اهداف سیاسى خود راه خشونت و ترساندن را برمىگزینند[۳۲۸]. فرهنگ لغت آکسفورد واژه «terrorism» یا «الإرهاب» را اینگونه شرح داده است: کاربرد غیر قانونى و غیر مجاز خشونت و ایجاد رعب و وحشت در راه تحقّق اهداف سیاسى[۳۲۹]. تروریسم از طریق خشونت[۳۳۰] یا تهدید به خشونت و سپس اجبار، نیروى قهرى و ربایش جهت نابودى دشمنان قوى و خفه کردن صداهاى اعتراضى آنها و ترساندن بیشتر مردم تحقّق پیدا مىکند. تروریسم، یکى از بزرگترین ابزارهاى فشار اجتماعى است[۳۳۱].
مجمع عمومى سازمان ملل در سال ۱۹۳۷ این واژه را اینگونه تعریف کرده است: همه اعمال مجرمانه ضدّ کشورها که به حکم ماهیت یا هدف این اعمال، کارش برانگیختن ترس در جان شخصیتهاى مشخّص یا گروهى از افراد جامعه و یا توده مردم است[۳۳۲].
قانون تصویب شده توسّط مجمع عمومى سازمان ملل در سال ۱۹۹۹ در مورد اقدامات مقابله با تروریسم بینالمللى دربردارنده این تاکید است که اقدامات مجرمانه که طبیعت آنها برانگیختن ترس در جان عموم مردم یا گروهى از اشخاص به خاطر اهداف سیاسى است؛ در هیچ شرایطى و با هیچ دیدگاه و راهبردى توجیهپذیر نیست؛ فرقى نمىکند که دیدگاه و نظریاتى که براى این توجیه به کار گرفته مىشود سیاسى باشد یا فلسفى یا ایدئولوژیک یا رادیکالى یا نژادپرستانه یا دینى و یا هر دیدگاه دیگر.
تروریسم بینالمللى، عبارت است از اقدامات و ابزار ناموجّهى که سازمانها یا کشورها براى برانگیختن ترس عموم مردم یا گروهى از آنها به علل سیاسى بدون توجّه به انگیزههاى گوناگون آن از آنها بهره مىبرند. در سایت فرهنگ لغت «لاروس» به زبان فرانسوى در کنار چند سطر نخست تعریف واژه «ارهاب» (تروریسم) تصویرى از «مناحم بیگن»، نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستى قرار داده شده که پشتسر او پرچم اسرائیل نمایان است[۳۳۳]. فرهنگ لغت لاروس که مرجع و ضامن علمیت و بىطرفى براى میلیونها فرانسوى و همه ملّتهاى فرانسوىزبان در گوشه و کنار دنیا (فرانکفونى)[۳۳۴] به حساب مىآید؛ مناحم بیگن و اسرائیل را به عنوان نماد برجسته ارهاب معرّفى مىکند؛ نه مواردى مانند: سازمانهاى تروریستى القاعده، یا «پرچمهاى سرخ» در ایتالیا، یا «راه درخشان» در پرو، یا ارتش سرّى فرانسه و یا سازمانهاى تروریستى پیرامون اسرائیل؛ بلکه برعکس، لاروس تروریسم را اینگونه تعریف مىکند: اقدامات خشنى که با هدف ایجاد فضایى از ناامنى، تصرّف حکومت یا با انگیزه ایجاد نفرت نسبت به یک جامعه یا حکومت و یا باورهاى دینى صورت مىپذیرد. در کتاب معجم مصطلحات العلوم الإجتماعیه مقصود از ارهاب انتشار ترسى دانسته شده که جسم و عقل را برمىانگیزد؛ یعنى روشى که گروههاى سازمانیافته یا احزاب تلاش مىکنند تا بوسیله آن، اهداف خود را از راه به کارگیرى خشونت و متوجّه کردن فعّالیتهاى تروریستى به سمت ضدّیت با افراد عادّى یا نمایندگان حکومت که با اهداف این گروه مخالف و معارض هستند؛ محقّق سازند. تخریب مستغلّات و املاک و از بین بردن محصولات کشاورزى در برخى از اوقات، نمادهاى فعّالیت تروریستى به شمار مىروند[۳۳۵].
جامعهشناسى سیاسى تروریسم را اینگونه تعریف کرده است: هر حرکت یا رفتار بشرى که در تعامل با مدیریت روابط انسانى به هنگام اختلافات آنها در زمینههاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و سیاسى به سراغ به کارگیرى مقدارى از قوه قهریه شامل اجبار و آزار جسمى و به کارگیرى غیر قانونى اسلحه و تکنولوژىهاى سنّتى و مدرن شکنجه که مخالف با حقوق اساسى بشر مورد تاکید و تایید ادیان آسمانى و پیمانهاى بینالمللى مىرود. هدف آنها از این کار محقّق ساختن اهدافى در آن زمینهها و عرصهها است که بین مقهورسازى، فشار، اصلاح، به حاشیه راندن و تبعید کردن در نوسان است. گاهى افراد دیگرى غیر از گروه هدف هم مورد تجاوز و ستم قرار مىگیرند[۳۳۶]. قانون عراقى مقابله با تروریسم مصوّب سال ۲۰۰۵، تروریسم را اینگونه تعریف کرده است: هر اقدام مجرمانه توسّط یک فرد یا گروه سازمانیافته که در آن فرد یا مجموعهاى از افراد یا گروهها یا نهادهاى رسمى یا غیر رسمى را با هدفهاى تروریستى مانند: اختلال در وضعیت امنیتى یا ثبات یا وحدت ملّى یا وارد کردن رعب و وحشت بین مردم و یا ایجاد هرج و مرج مورد هدف خود قرار داده و باعث وارد آمدن زیانهایى به دارایىهاى عمومى یا خصوصى شود[۳۳۷]. الکس اشمید در اثر خود به نام راهنماى تحقیق درباره مفاهیم، نظریهها، اطلاعات پایه و تألیفات در باب تروریسم بیش از صد تعریف از تروریسم گردآورى کرده است. در مجموع به عناصرى مشترک در تعاریف رسیده است که عبارتند از: «خشونت، جنبه سیاسى پدیده، وحشت و ترس».[۳۳۸] عمومىترین ویژگى تروریسم، خشونت یا تهدید به خشونت مىباشد.[۳۳۹] هر اقدام تروریستى نوعى اقدام خشونتآمیز نیز مىباشد، اما هر عمل خشونتآمیز، اقدامى تروریستى نیست. اقدام خشونتآمیز دو وجهى است: قاتل و مقتول یا ضارب و مجروح، درحالىکه اقدام تروریستى یک وجه آن انجام «خشونت و تهدید»، وجه دوم آن «انتقال پیام خشونت» و وجه سوم آن «احساس وحشت جدى» مىباشد. از نظر اشمید بین هدف خشونت و هدف ترور و بین قربانى و حریف تفاوت وجود دارد؛ در یک قتل تروریستى قربانى به راحتى مىتواند تغییر کند، زیرا هدف غایى تأثیر بر افکار عمومى است.[۳۴۰] الکس اشمید، چهار دلیل اصلى براى مشکلات موجود بر سر راه ارائه تعریف قابل قبولى براى همگان از واژه «تروریسم» مىآورد:
۱٫ تروریسم، مفهومى اختلافى است؛ زیرا تروریست از دیدگاه برخى، پیکارگرى است که براى آزادى مىجنگد و از دیدگاه فرد دیگر، تروریست، افرادى مانند بنلادن است و بس.
۲٫ تروریسم مرتبط با مجرمانه دانستن یا نداستن برخى از فعّالیتها و مجموعهها است؛ مانند لوایح سازمانهاى تروریستى در ایالات متّحده آمریکا، سازمان ملل و اتّحادیه اروپا به عنوان نمونه. شاخصه ها و اجزای مفهومی تروریسم به شرح زیر ترسیم گردیده است :
خشونت: عمومی ترین ویژگی تروریسم خشونت یا تهدید به استفاده از خشونت می باشد . با این وجود این واژه نمی تواند مفهوم اختصاصی از خشونت تروریستی ارائه دهد و بسیاری از دیگراقدامات که نمی تواند مفهوم اختصاصی از خشونت تروریستی ارائه دهد و بسیاری از دیگر اقدامات که نمی توان آنها را تروریسم نامید از قبیل شورش ، جنایت سازماندهی شده جنگ را در بر می گیرد.
قربانی : انتخاب تصادفی یااز روی هدف غیر نظامیان یکی از ویژگیها و معیارهای اقدامات تروریستی است. در این خصوص برخی گروه ها ی تروریستی نظیر ارتش جمهوری خواه ایرلند قبل از حملات خود به مردم هشدار می دهند تا از شما قربانیان کاسته شود و برخی نظیر القاعده به دنبال بیشرین قربانی می باشد.
هدف : هدف تروریسم ایجاد وحشت و ترس در قربانی است که این قربانی می توانند حکومت کل جامعه یا گروهی از اعضای جامعه باشد.
انگیزه : اقدامات تروریستی ممکن است برای رسیدن به اهداف سیاسی یا مذهبی انجام شود و یا ممکن است بر اساس کسب منافع شخصی صورت گیرد. اگر سارقی به بانک حمله کند و پس از کشتن رئیس بانک با مقداری پول فرار کند نمی توان او را تروریست نامید ولی اگر انگیزه همین شخص در سرقت از بانک ایجاد ترس و وحشت در مردم با مقاصدی مانند بی اعتقاد کردن مردم به بانکها و بی ثبات کردن اقتصاد باشد این کار یک اقدام تروریستی به حساب می آید.
قانونمندی : غیر قانونی بودن یکی از ویژگی های بارز تروریسم است .
قبول مسئولیت: صدور بیانیه پس از اقدام تروریستی یکی از ویژگیهای تروریسم است. این بیانیه می تواند ضمن قبول مسئولیت اقدام ترویج کننده مواضع عقیدتی ، سیاسی یا ملی تروریست ها نیز باشد.
عامل اقدام تروریستی: بسیاری از تعاریف تروریسم اقدامات حکومتهای قانونی را به عنوان اقدام تروریستی در نظر نمی گیرند مگر آنکه کار آن ها پنهانی و در زمانی غیر از جنگ انجام شود.
پلیس اتّحادیه اروپا (یوروپل) بر اساس دانش نامه های مربوط به تروریسم، تروریسم را بر اساس ایدئولوژى تعریف کرده است: تروریسم ملی گرا، تروریسم سیاسی، نارکو تروریسم، تروریسم مذهبی، تروریسم تحت حمایت حکومت ها، تروریسم دولتی، سایبر تروریسم، تروریسم آزاد، تروریسم هسته ایی، تروریسم شیمیایی، تروریسم کشاورزی، تروریسم جنایی و تروریسم انتحاری.
تروریسم ملی گرا: گونه ای از تروریسم معرفی گردیده که به واسطه آن تروریست ها به دنبال یک حکومت مستقل و پایان دادن به اشغال کشور و یا حرکت ضد استعماری برای پایان دادن به استعمار کشور و کسب استقلال آن می باشند. این واژه همچنین برای توصیف گروه هایی که به دنبال ایجاد یک حکومت مستقل در یک منطقه قومی و مذهبی می باشند نیز بکار رفته است. با وجود معرفی تروریسم ملی گرا به عنوان یکی از انواع تروریسم ویژگیهای آن محل مناقشه است و هنوز مشخص نیست چه نوع جنگ یا خشونت مشروع تلقی می گردد. از سوی دیگر این گونه گروه ها بیشتر خود را مبارزان راه آزادی درگیر در یک جنگ نا متقارن معرفی می کنند.
تروریسم سیاسی: نوعی از تروریسم معرفی شده که برای تحت تاثیر قرار دادن تحولات اجتماعی سیاسی که احتمال وقوع آنها به طرق مسالمت آمیز میسر نمی باشدبه کار می رود و گفته می شود این نوع از تروریسم از سوی گروه های کوچک فاقد پایگاه قدرت مورد استفاده قرار می گیرد و زمانی بیشترین تاثیر را دارد که علیه یک حکومت ظالم یا استبدادی به کار گرفته شود.
نارکو تروریسم: تروریسم و اقدامات تروریستی ای معرفی شده که از سوی سوداگران مواد مخدر به کار گرفته می شود. این نوع تروریسم اولین بار از سوی رئیس جمهور پرو در سال ۱۹۸۳ میلادی برای توصیف حملات تروریست گونه علیه پلیس مبارزه با مواد مخدر این کشور بکار برده شد. نارکو تروریسم برای توصیف حملات سوداگران مواد مخدر برای تاثیر گذاری بر سیاست های دولت و عدم اجرای قانون به واسطه تهدیدات منظم و استفاده از خشونت استفاده می شود.
تروریسم مذهبی : نوعی از خشونت مذهبی است که اقدامات آن به واسطه مذهب توجیه می شود. در این چارچوب تروریسم مسیحی ،تروریسم اسلامی، تروریسم یهودی و هندو به عنوان تروریسم مذهبی معرفی شده است.
تروریسم تحت حمایت حکومت ها : نوعی از تروریسم معرفی شده که برای توصیف حمایتها خصوصا حمایت مالی از سازمانهای تروریستی توسط حکومتها بکار می رود. این کمکها اغلب به عنوان پاداش حملات تروریستی توسط کشور یا کشورها به گروه های تروریستی اعطا می گردد. تروریست تحت حمایت حکومتها دارای نتایج استراتژیک معرفی شده و در مواقعی بکارگرفته میشود که امکان استفاده از نیروهای نظامی و متعارف وجود ندارد . در غرب تروریسم تحت حمایت حکومتها اغلب برای نشان دادن و توصیف سیاستهای مشخص و تامین منابع مالی گروه های تروریستی توسط کشور های غربی و اسلامی بکارگرفته شده است. کشورهای کوبا ،پاکستان ،ایران ،برتانیا، ایالات متحده به عنوان حامیان تروریسم تحت حمایت حکومتها معرفی شده اند.
دانلود فایل های پایان نامه درباره : انطباق اقدامات گروه های تکفیری با موازین حقوق بین الملل- فایل ۱۸