بر این اساس با وجود نامشروع بودن تحریمها در حقوق بینالملل، کشورها میتوانند با توجه به شرایط انجام اقدامات متقابل در حقوق بینالملل در برابر کشور ناقض حقوق بینالملل، به تحریم متوسل شوند[۴۶] بدین ترتیب اقدامات و تصمیمات ایالات متحده آمریکا و برخی از دولتهای پیشرفته صنعتی من جمله اعضای جامعه اقتصادی اروپا در جهت تحریم اقتصادی ایران به دنبال بحران دیپلماتهای آمریکا در ایران و نیز تحریم اتحاد جماهیر شوروی به دنبال فعالیت نافرجام سازمان ملل متحد از لحاظ حقوقی قابل توجیه است و مغایر حقوق بینالملل نیست.[۴۷]
البته شرایط توسل کشورها به اقدامات متقابل که در حقوق بینالملل پذیرفته شده و در طرح مسئولیت بینالمللی دولتها مصوب کمیسیون حقوق بینالملل آمده است در مورد تحریمها نیز باید رعایت گردد. یکی از شرایط بسیار مهم که در ماده ۵۰ طرح به آن اشاره شده است رعایت قواعد آمره حقوق بینالملل است. به هیچ وجه دولتی نمیتواند برای جلوگیری از نقض حقوق بینالملل، قواعد آمره حقوق بینالملل را نقض کند. در این پیش نویس بر خلاف پیش نویس اول، کمیسیون حقوق بینالملل اقدام به فهرست کردن قواعد آمره نکرده است و لذا دست دولتها را باز گذاشته است. این به نفع کشورهای کوچک میباشد که برخی از قواعدی را که احتمالاً هنوز تبدیل به قاعده آمره نشدهاند، به عنوان قاعده آمره تلقی بکنند و جلوی نقض آن را در چهارچوب اقدامات متقابل بگیرند.[۴۸]
بر اساس همین ماده، دولتها نمیتوانند برای جلوگیری از نقض حقوق بینالملل، حقوق اولیه بشر و ترتیبات حقوق بشردوستانه را نقض کنند و این دو محدودیت، الهام گرفته از ماده ۶۰ کنوانسیون وین (۱۹۶۹) در مورد حقوق معاهدات است که در آن جا هم گفته شده به هیچ وجه نمیتوان این گونه ترتیبات را که در معاهدات آمده، به طور یکجانبه فسخ نمود. بدین ترتیب اگر تحریم اقتصادی صورت گرفته به گونهای باشد که اصل حاکمیت کشورها بر منابع طبیعی که یک قاعده آمره میباشد را نقض نماید تحریم مذکور نامشروع خواهد بود. همچنین اعمال تحریمها اگر به حق توسعه به عنوان یکی از حقوق اساسی بشر لطمه وارد کند، از دیدگاه حقوق بینالملل نامشروع خواهد بود. از سوی دیگر بر اساس ماده ۵۰، دولتی که میخواهد به اقدامات متقابل متوسل شود به هیچ وجه نمیتواند تعهدات مربوط به حل و فصل اختلافات را نادیده بگیرد؛ یعنی اگر بین دولت خاطی و دولتی که از نقض حقوق بینالملل متضرر شده ترتیباتی برای ارجاع اختلاف به روشهای الزامآور حل و فصل اختلافات وجود داشته باشد، بایستی قبل از توسل به اقدام متقابل، اختلاف را به این مراجع ارجاع دهد. بنابرین چون ما با دولت ایالات متحده آمریکا قرارداد الجزایر را منعقد کردهایم و تعهد کردهایم که اختلافاتی را که با هم داریم، البته با تفسیر موسع قرارداد و بیانیه الجزایر به دیوان داوری ایران و آمریکا ارجاع دهیم، بنابرین ایالات متحده باید قبل از توسل به اقدامات متقابل از جمله تحریمهای اقتصادی، ادعای خود را در خصوص نقض حقوق بینالملل توسط ایران به این دیوان ارجاع دهد. در این راستا، پس از اتخاذ ترتیبات در چهارچوب قانون داماتو _ کندی توسط ایالات متحده، دولت ایران دعوایی را در دیوان داوری ایران و آمریکا به ثبت رساند که با عنوان «دعوای الف _ سی معروف است.[۴۹] پس با در نظر گرفتن طرح مسئولیت دولتها که به تصویب کمیسیون حقوق بینالملل رسیده، تحریمهای ایالات متحده، مبنا و پایه حقوقی ندارد، البته به شرطی که طرح مسئولیت را به عنوان رأی و قاعده مسلم حقوق بینالملل تلقی کنیم.
از دیگر شرایطی که در ماده ۵۱ طرح مسئولیت دولتها مطرح میشود، اصل تناسب میباشد. یعنی اقدامات متقابل باید به گونهای اتخاذ شود که برای دولت خاطی تأثیرات بسیار زیان آوری به دنبال نداشته باشد. لذا تحریمهای اعمال شده نباید به گونهای باشد که به استقلال سیاسی و حاکمیت دولت خاطی ضرر و زیان وارد کند. نکته مهم این که بسیاری موارد طرح مسئولیت دولتها، از جمله مسائل مربوط به اقدامات متقابل مبتنی بر عملکرد دولتها و مبتنی بر عرف بینالمللی است و میتواند مورد استناد قرار گیرد.
بنابرین با توجه به این نکته که در منشور ملل متحد تنها توسل به زور نظامی ممنوع شده است و به عنوان قاعده آمره مطرح میباشد و با توجه به پذیرش تأسیس اقدام متقابل در حقوق بینالملل، کشورهای زیان دیده از نقض مقررات حقوق بینالملل تحت شرایطی حق دارند به تحریمها از جمله تحریم اقتصادی متوسل شوند و این سلاحی است که صرفاً در اختیار شورای امنیت سازمان ملل قرار ندارد.
۲ـ۲ـ۲ تحریمهای جمعی توسط سازمان ملل متحد
با توجه به تجربیات قدرتهای متحد در جنگ جهانی اول، یک سیستم تحریم اقتصادی جمعی به عنوان مجازات جامعه بینالمللی علیه کشور خاطی در مواد ۱۶ و ۱۷ میثاق جامعه ملل درج گردید. ماده ۱۶ اعضا را ملزم میکرد روابط تجاری و مالی خود را با هر عضوی که بر خلاف تعهداتش در چهارچوب میثاق متوسل به جنگ شود قطع کنند. نظام تحریم در میثاق، نظام منسجم و متمرکزی نبود. این نظام حتی عملاً نیز اجرا نشد. به عنوان نمونه در سال ۱۹۳۵، متعاقب حمله ایتالیا به اتیوپی، برخی از اعضا جامعه درخواست تحریم ایتالیا را نمودند که به دلایلی از جمله مخالفت فرانسه این درخواست عملی نشد. هنگام تأسیس سازمان ملل، نویسندگان منشور ملل متحد در صدد ایجاد نظام قوی تر برآمدند مهمترین اقدام آن ها در تحقق این هدف، تمرکز قدرت تصمیم گیری در شورای امنیت بود. بحث تحریم در فصل هفتم منشور آورده شده است. بر اساس این فصل تشخیص وقوع تهدید یا نقض صلح و یا تجاوز بر عهده شورای امنیت گذاشته شده است که در کنار این مسأله، یک سلسله اختیارات، برای تصمیماتی که شورا راجع به حفظ صلح و امنیت بینالمللی اتخاذ میکند در اختیار آن قرار داده است. در دسته اول، اقداماتی قرار میگیرند که شامل استفاده از زور نمیباشد. ماده ۴۱ منشور، این اقدامات را «شامل متوقف ساختن تمام یا قسمتی از روابط اقتصادی و ارتباطات راه آهن، دریایی، هوایی، پستی، تلگرافی، رادیویی و سایر وسایل ارتباطی و قطع روابط سیاسی» برشمرده است. برقراری تحریم از جمله اقدامات غیرنظامی پیشبینی شده در ماده ۴۱ منشور است که شورای امنیت میتواند پس از شناسایی نقض صلح و یا وقوع عمل تجاوز علیه دولتی اعمال کند. در دوره جنگ سرد، شورای امنیت فقط در دو مورد علیه دولت معینی تحریم اعمال کردهاست. یکبار در سال ۱۹۹۶، علیه رودزیای جنوبی تحریم لازم الاجرا ولی محدود اعمال کرد. و متعاقباٌ در سال ۱۹۶۸، تحریم اعمال شده علیه این کشور را به کلیه صادرات و واردات از آن کشور تسری داده و کمیتهای تأسیس کرد که گزارشهای مربوط به اجرای تحریم علیه رودزیای جنوبی را مورد بررسی قرار دهد.[۵۰]