خورشید عمر بر سر دیوار و خفتهایم | فریاد از درازی خواب گران ما (۳۵، ۵) |
عمر مشبه، خورشید مشبهٌبه.
خفّاش بخت من چو نبیند چه فایده | گر سرمه ز آفتاب کشد چشم خفته را (۵۱، ۴) |
شاعر بخت خود را به خفاش تشبیه کرده است.
باغبان دهر نخل عمر را آبی نداد | کاشتن دانسته پروردن نمیداند که چیست (۱۲۲، ۴) |
شاعر عمر را به نخل تشبیه کرده است.
ترکیبات چاه زنخدان (۳۱۶ ، ۶) قبلهی امید (۳۶۱ ، ۲) چاه ذقن (۳۹۰ ، ۳) چاه غبغب (۴۰۸ ، ۲) پرده دل (۳۹۱ ، ۵) کشتی امید (۴۰۹ ،۸) نهال عمر (۴۳۰ ،۸) تیر آه (۴۳۲ ،۲) تیر قضا (۵۴۷ ، ۲) رسن زلف (۵۱۱، ۶) نخل عمر (۵۵۸ ، ۵) از پرکاربردترین اضافههای تشبیهی در غزلیات نظیری نیشابوری میباشند.
۳-۵. تمثیل و اسلوب معادله
تمثیل و اسلوب معادله از شاخههای تشبیه هستند که در بلاغت فارسی تعاریف گوناگون و پراکندهای داشته است. و چنین میگویند «تمثیل در اصل نوعی تشبیه مرکب است و عبارت از این که شاعر یا نویسنده برای تفهیم و اثبات معنا و موضوع ذهنی خود مثال و نمونهای عینی و محسوس میآورد و میان آن دو رابطهی شباهت ایجاد میکند، بدین نحو که موضوع ذهنی در حکم مشبه و مثال عینی و محسوس در حکم مشبهٌبه قرار میگیرد.» (مرتضایی، ۱۳۹۰: ۳۳)
هر غم او کامدی در سینهی تنگم فرو | جان محبوس مرا یوسف به زندان آمدی (۵۵۴، ۷) |
دکتر شفیعی کدکنی میگوید: «اسلوب معادله را من به عمد ساختهام برای استفاده در سبک شناسی، بعضی آن را تمثیل خواندهاند. برای اینکه با ارسال المثل و یا هر نوع مصراع حکمتآمیزی که بتواند جای مثل را بگیرد، اشتباه نشود. عمداً این اصطلاح را به کار میبرم. منظور من از اسلوب معادله یک ساختار مخصوص نحوی است. تمام مواردی که به عنوان تمثیل آورده میشود مصداق اسلوب معادله نیست. اسلوب معادله این است که دو مصراع کاملاً از لحاظ نحوی مستقل باشند. هیچ حرف ربط یا شرط یا چیز دیگری آنها را حتی معناً (نه فقط به لحاظ نحو) هم مرتبط نکند. در صورتی که در اغلب مواردی که به عنوان تمثیل ذکر شده است این استقلال نحوی مورد بحث و توجه قرار نگرفته است. به این ابیات از سعدی توجه کنید.
۱- مقدار یار هم نفس چون من نداند هیچ کس | ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را |