پژوهشهای فراوانی در مورد حقوق مدنی زن به صورت عام و کلی انجام شده است ولی به ندرت به مساله نسبی بودن آن با توجه به مقتضیات زمان و مکان در تدوین قوانین مربوطه پرداخته شده است.
۱-۴-اهداف تحقیق:
۱-تاکید بر ضرورت تحول در بعضی از مواد قانونی که با مقتضیات زمان و مکان سازگاری ندارد به همراه پایبندی به اصول.
۲-اصلاح و تعدیل مواد قانونی که موجب بی عدالتی و تضییع حقوق زن در عصر حاضر می شود. تفکیک میان قوانین برآمده از دین و قوانین حاصل از سنتهای اجتماعی و فرهنگی.
۱-۵-سؤالات تحقیق:
۱-حقوق مدنی زن شامل چه موضوعاتی است؟
۲-آیا مقتضیات زمان و مکان بر حقوق زن و نسبی بودن آن موثر است ؟
۳-در چه مواردی حقوق زن با توجه به زمان و مکان تغییر یافته است؟
۴-با توجه به شرایط کنونی جامعه لزوم و تعدیل چه قوانینی احساس می شود که تاکنون تغییر نکرده اند؟
۱-۶-فرضیه های تحقیق:
۱-حقوق مدنی زن شامل موضوعاتی از جمله نفقه، مهریه، حضانت …می شود.
۲-در بعضی از موارد حقوق زن با توجه به مقتضیات زمان و مکان نسبی است .
۳-حقوق زن در بعضی موارد از جمله، سن ازدواج، ارث، طلاق، حق حضانت…….تغییر یافته است .
۴-به نظر میرسد در بعضی از موارد قانونی از جمله، تابعیت، اشتغال همسر، ارث، حضانت، نفقه …. با توجه به شرایط کنونی جامعه نیاز به تغییر و تعدیل وجود دارد.
۱-۷-تعریف واژه ها و اصطلاحات:
کلید واژه ها: حقوق مدنی، حقوق زن، مقتضیات زمان، مقتضیات مکان، فقه، نوآوری
حقوق مدنی: مجموعه قواعدی است که احوال شخصیه شهروندان یک جامعه را تعیین می کند. مالکیت خصوصی و حقوق اصلی را که شهروندان میتوانند در برابر هم بدست آورند (ساکت، ۴۹:۱۳۷۶).
حقوق زن: عبارت است از امتیازاتیاند که برای زنان بالغ و نابالغ در حدود احکام قانون و شریعت به رسمیت شناخته شده است.
مقتضیات مکان: تغییر شرایط زندگی با توجه به جوامع و فرهنگهای گوناگون یعنی مقتضیات محیط و اجتماع و زندگی بشر
مقتضیات زمان: زمان چیزی است که دائما در حال گذشتن و آمدن است، و در هر لحظهای، در هر وقتی و در هر قرنی، در هر چند سالی یک تقاضائی دارد(مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج۱، ۱۳۹۱، ص۱۱۲).
فقه: واژه «فقه»در لغت به معنای «فهمیدن» و «درک کردن» است. فقه عبارت است از فهم دقیق و استنباط مقررات عملی اسلام از منابع و مدارک تفصیلی مربوط به آن و گاه به معنای مجموع مسائل شرعی عملی استنباط شده و آرای مستدل فقها نیز اطلاق می شود(اخوان کاظمی، بهرام، امام خمینی و مقوله نوآوری در فقه سیاسی، ۱۳۷۸، ص۱۰).
نوعآوری: غالباً مفهوم نوآوری را در کنار مفاهیم متقاربی مانند: «نواندیشی»، «نوگرایی» و یا مفاهیم بعیدتری همچون :«نوسازی»، «تجدد»، «تجددخواهی»، «مدرنیته»و«مدرنیسم» بهکار میبرند که نوعاً با یکدیگر متفاوتاند این در حالی است که نوآوری به معنای ابتکار، خلاقیت، نوجویی، نوگویی و نواندیشی است و دربردارنده اندیشهها و راهکارهای نو و آرای جدید و ارائه راه حلهای تازه برای مسائل کهن و به کارگیری نوعی ابتکار و بداعت است(اخوان کاظمی، بهرام، امام خمینی و مقوله نوآوری در فقه سیاسی، ۱۳۷۸، ص۸).
۱-۸-روش تحقیق:
این پژوهش با روش کتابخانهای و فیشبرداری و توصیفی- تحلیلی انجام میپذیرد.
فصل دوم
تاریخچه حقوق زن
در گذر زمان
۲-۱- تعریف حق
۲-۱-۱- تعریف لغوی حق
«"حق” در لغت به معنای«راست و درست»، و در مقابل باطل به معنای «ناراستی و نادرستی» است».[۱] «در مفاهیم عرفی حق علاوه بر مفاهیم «بهره ونصیب» به معنای «وظیفه و تکلیف» نیزمیباشد. یعنی هر کس علاوه بر اینکه می تواند از حقوق و امتیازات در نظر گرفته شده برای او، دراجتماع و عرف استفاده نماید در مقابل نسبت به دیگران نیز وظیفه و حقوق متقابل دارد».[۲]
معنای حق در مقابل باطل است،همانطورکه در سوره مبارکه حج آیه شریفه ۶۱ آمده است:
«ذلک باّن اللّه هو الحق و انّ ما یدعونَ مِن دونهِ هو الباطل» و آن به این خاطر است که تنها خدا حق است و آنچه که غیر از خدا میخوانند آن باطل است.
۲-۱-۲- تعریف اصطلاحی حقوق
«حقوق در اصطلاح گاه مقصود از حقوق شاخهای از علوم انسانی است و موضوع آن بررسی قوانین موضوعه، تحلیل قواعد حقوقی و سیر تحول آنهاست. و گاهی از واژه حقوق به عنوان کلمهای مفرد استفاده می شود که منظور از آن مجموعه مقرراتی است که بر افراد یک جامعه در زمان معینی حکومت می کند، خواه در رابطه افراد با یکدیگر باشد و یا رابطه افراد با دولت و حتی روابط دولتها با هم». [۳] حقوق شاخه های دارد که یکی از مهمترین آنها حقوق مدنی است:
۲-۱-۳- تعریف حقوق مدنی
«حقوق مدنی مجموعه قواعدی است که احوال شخصیه شهروندان یک جامعه را تعیین میکند، مالکیت خصوصی و حقوق اصلی را که شهروندان میتوانند در برابر هم به دست آورند و راههای کسب، انتقال و زوال آن حقوق را سازمان میدهد. ».[۴]
در یک نگاه، قلمرو حقوق مدنی به چهار دسته کلی تقسیم می شود که عبارتند از:
۱- اشخاص و خانواده، ۲- مالکیت ۳- قراردادها و مسئولیتهای مدنی ۴- ارث. [۵]
۲-۲- تاریخچه حقوق زن در تمدن های باستان
در سیر تاریخی از آغاز آفرینش تا به امروز، در تمام سرزمینها، اقوام، آیینها فرهنگها، اجتماعات و فلسفههای گوناگون، از یک زاویه به زن نگریسته نشده است. به عبارت دیگر، زن در هر سرزمین، فرهنگ و فلسفهای با شخصیتی متفاوت وگاه متضاد شناخته شده و می شود. نگرش به زن در برخی فرهنگها چنان منفی و دور از واقعیت بوده که وی را عاری از روح انسانی دانسته و او را از قلمرو انسانیت و برخورداری از شخصیت انسانی خارج کرده اند. همین بینش و تفکر سبب شده است گروهی از انسانها در گذشته و حال، با زن به مثابه ابزار مادی صرف برخورد کنند.
. «در کل زن در دیدگاه غیر اسلامی، حتی در تفکر معاصر غرب، به مراتب محرومتر و مظلومتر از مرد-بوده وهست تا جایی که در برخی از قبایل، پس از مرگ شوهر، زن را میکشتند و در کنار قبر شوهر دفن میکردند و برخی دیگر را زنده در گور شوهر دفن میکردند».[۶]
به طور اجمال میدانیم که وضعیت زن از بدو پیدایش اجتماعات بشری تا کنون، رو به بهبود رفته و چنین وضعیتی با گذشتن از سه دوره تاریخی حاصل شده است:
«دوره اول،دوره وحشیگری و بتپرستی:زن در این دوره، موجودی در ردیف اشیای قابل تملک، مانند غلامان بود؛ در نتیجه، هیچ گونه حیثیت واختیاری نداشت. مرد میتوانست او را قرض دهد یا بکشد و با کوچکترین بهانه، شدیدترین مجازاتها را در مورد او بکار گیرد. آثار و بقایای این دوره، هنوز در آفریقا و منطقه سرخپوستان آمریکا باقی است.
دوره دوم، دوره تمدنهای یونان، مصر، روم و ایران است که ادیان توحیدی باعث شد علاوه بر ظهور تمدن، احساسات بشری نیز با علم و منطق تلفیق شود؛ بنابراین زن در این دوره عنوان انسان اطلاق میشد؛ اما از هر حیث تابع اراده مرد بود.
دوره سوم که با ظهور اسلام آغاز و زن به حقوق انسانی خویش نایل شد».[۷]
۲-۲-۱- زندگی زن در امتهاى پیشرفته قبل از اسلام
منظور از ملتهای متمدن و پیشرفته آن روز، ملتهایی هستند که با رسوم ملی و به یادگار مانده از طریق عادت، زندگی میکردند؛ بدون اینکه رسوم و عاداتشان مستند به کتابی یا مجلس قانونی باشد؛ مانند مردم چین و هند و مصر و ایران.[۸]
در این امتها نیز زن استقلال، حریت و اراده در عمل نداشته و در همه شئون زندگی، تحت ولایت مرد بوده است؛ گرچه زنان در میان این گروها، مرفهتر از اقوام گذشته بوده و فیالجمله میتوانسته اند مالک باشند و مثلا ارث ببرند و اختیار ازدواج داشته اند.
در این جوامع نیز مرد حق ازدواج با زنان متعدد داشت و زن بعد از مرگ شوهرش نمیتوانست شوهر کند و از معاشرت با دیگران در خارج از منزل غالبا ممنوع بود.
هر یک از این امتها بر حسب وضع خاص خود، احکام و رسوم خاصی داشتند. مثلا زن میتوانست در حکومت دخالت و یا با محرم خود ازدواج کند؛ ولی در چین، ازدواج، نوعی خود فروشی و مملوکیت زن محسوب میشد و از ارث محروم بود و با شوهر و فرزندان خود نمیتوانست بر سر سفره طعام بنشیند و چند مرد میتوانستند یک زن بگیرد؛ مثلا در هند از آنجا که معتقد بودند، زن یکی از اعضای مرد است، اگر مردی میمرد، او را نیز میسوزاندند. در هند، زنان را خصوصا در ایام حیض پلید و نجس میدانستند و زن برزخی میان انسانیت و حیوانیت بود.[۹]
۲-۲-۲- حقوق زن در جاهلیت پیش از اسلام
با مطالعه و بررسی آثار باقیمانده در تاریخ جاهلیت درباره اوضاع زن و خانواده به دو رویکرد میرسیم. گروهی معتقدند که زن در عصر جاهلی جایگاه ممتازی داشت، با آزادی و شرافت زندگی میکرد و بااستقلال رای و اراده نقش فعال و تاثیرگذاری در خانواده و جامعه ایفا میکرد. اگرچه درطلیعه اسلام وجه مرد سالار و عصبیت جاهلی بر نظام اجتماعی عرب غالب بود اما گاه و بیگاه تاریخ نویسان از شرافت و آزادی واختیار و عفّت زنان سخن به میان آورده و اوضاع آن زمان را روشن و مناسب توصیف کرداند. واز زنانی مانند «خدیجه بنت خویلد»نام بردهاند که به لحاظ هوش و ذکاوت درامر تجارت همتای مردان بوده و بسیاری از مردان قریش آرزوی همسری او را داشته اند.
مشاوره با زنان در امور جنگی و پذیرش امان دادن زنان به جنگ جویان دشمن از دلائل عمده این رویکرد است.