(ص ۷۳،ب۱۹و۲۰)
چنانچه در ابیات بالا ملاحظه می شود، را در بیت اول یار با الف منادا به کار رفته و در نیم مصراع بعد (را )به عنوان ردیف استفاده شده است و نشان دهنده آن است که این ابیات دارای عیوب غیرملقبه قافیه است و در آن کلمه بسیط با مرکب هم قافیه شده است.
نیز نک: (غ۸ و ۹)
روزم خجسته بود، که دیدم ز بامداد آن مـاه سـرو قــامت بـر من سلام داد
ماهـی فگنــد ســایه اقبـال بر سرم کز نـور روی خویش بخورشید وام داد
(ص۱۳۷،ب۲۲)
در مصراع اول شاعر بامداد را که قافیه بیت است با سلام داد هم قافیه کرده و در واقع داد را که ردیف بیت است جزو قافیه قرار داده است
گمــان مبــر کـه ز مهــر تـو دسـت وادارم کـه گـر چو خـاک زمینم کنی، هوادارم
اگـر جهـان همـه دشمـن شوند باکی نیست مـرا ز غیـر چـه اندیشه؟ چون ترا دارم
(ص۲۷۷،بب۱و۲)
در مصراع اول( هوادارم ) قافیه بیت است ولی در بیت دوم (دارم )ردیف جمله است که شاعر با شکستن هنجار شعر آن ها را باهم آمیخته و قافیه قرار داده است.
(۳-۳) نمودار بسامد ردیف در دیوان اوحدی:
(۳-۴) نمودار بسامد ردیف در مثنوی های منطق العشاق و جام جم
فصل چهارم
موسیقی درونی
۴-۱- موسیقی درونی
مدار موسیقی بر تنوع و تکرار استوار است، هر یک از جلوه های تنوع و تکرار که از نوع موسیقی بیرونی و کناری نباشد در حیطه این نوع موسیقی قرار دارد، این قلمرو موسیقی شعر، مهم ترین قلمرو موسیقی است و استواری مبانی جمال شناسی بسیاری از شاهکارهای ادبی، در این نوع از موسیقی نهفته است (شفیعی، ۱۳۷۶: ۳۹۲). «تکرار، ریشه وزن و قافیه، ریشه شکل ظاهری شعر موزون و حتی گاهی غیر موزون، ریشه موسیقی شعر و گاهی حتی اساس سمبول است» (براهنی،۱۳۷۱: ۱۰۸).
۴-۲- موسیقی درونی اشعار اوحدی
اوحدی از جمله شاعرانی است که به مقوله موسیقی شعر در دیوان خود توجه خاصی دارد و در اشعار وی چشمگیر است، وی برای زیبایی و افزایش تاثیر موسیقایی اشعارش از انواع تکرارها، جناس (تام،مرکب، ناقص و…) و سایر صنایع لفظی با هنرمندی تمام بهره برده است، مثال:
۴-۲-۱- تکرار
تکرار«در لغت واگردانیدن باشد؛ و در اصطلاح آن است که شاعر لفظی را مکرر گرداند»(واعظ کاشفی،۱۳۶۹: ۹۲). اوحدی مراغه ای به عنوان شاعری هنرمند و توانا از این صنعت بدیعی در اشعار خود بهره برده است، تکرار در میان ابیات باعث زیبایی و موسیقایی شعر هایش شده است.تنوع پراکندگی تکرار در دیوان اوحدی به جنبه موسیقی آفرینی و هنری شدن اشعار وی کمک شایانی کرده است:
۴-۲-۱-۱- تکرار کلمه
تکرار در میان ابیات:
دل یاران، تـو نگـفتی کـه بــسوزد بــر یار؟ ما خود آن یار ندیدیم که بر یار بسوخت
(ص۹۷،ب۱)
دل مست و دیده مست و تن بی قرار مست جانی زبون چه کنـد بـا سـه چـار مست؟
(ص۱۱۰،ب۱۹)
ز سـود من، نپنــدارم تـرا هـرگز زیان دارد که سود تست سود من، زیان من زیان تو
(ص۳۳۷،ب۲۲)
تکرار در نیم مصراع اول بیت:
بیـا بیـا کــه ز مهــرت بجــان همی گــردم به بـوی وصــل تو گرد جهـان همی گردم
(ص۲۶۷،ب۱۹)
غـم روز هجــر تـو بگـویم یکـان یکـان اگـر در کـف اوفتـد شبی محرمی مرا
(ص۸۱،ب۱۰)
ســالـــهــا یـــار یـــار مــی گــفـتــم خــود بتحـقـیـق یـــار خــود بــودم
(ص۲۷۰،ب۳)
تکرار درنیم مصراع دوم بیت:
ای نـرگــس تـو فتنــه و در فتنــه خوابهــا زلــف تـو حلقه حلقه و در حلــقه تـابـها
(ص۸۸،ب۱۴)
تکرار در هر دو نیم مصراع:
رقیب آن دیدوبامنگفت: هی!هی! چیست این عادت درآنحالای مسلمانان کرا غم دارد از هیهی؟ (ص۳۷۱،ب۸)
۴-۲-۱-۱-۱ردالعجز علی الصدر
«آن است که واژه ای یگانه، یا دو واژه یکسان در آغاز و انجام بیت آورده شده باشد؛ به سخنی دیگر، آن است که سر و بن بیت یکی باشد» (کزازی، ۱۳۷۳: ۶۹). ردالعجز از جمله صنایعی است که با تکرار خود در اول و آخر مصراع سبب نوعی تکرار و نغمه در شعر می شود و زیبایی اشعار را دوچندان می کند، این صنعت ادبی در اشعار اوحدی در مواردی نمود پیدا کرده است که در زیر به آنها اشاره می شود:
ادیم روی مـن از پــنجـه ندم سـیـه اسـت به جـز ندم نکنـد کس سیه رخ چو ادیم
(ص۳۱،ب۲۰)
پهلوانی نیست قلب دوستان بر هم شکستن به که قلب دشمنان هم بشکنی گر پهلوانی
(ص۴۲،ب۱۶)
کـاهـن و سـنــگ را چــــو آب کـنــــد آتشـی کــو بـــزاد از آهــن و ســنــگ
طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره : موسیقی شعر در دیوان اوحدی مراغه ای- فایل ۴۴