در همین راستا مطالعاتی مشابه در کشور ترکیه توسط حبیبه ساهین و همکاران در سال ۲۰۰۹ بر روی ۱۵۰ بیمار همودیالیزی با هدف بررسی وضعیت تغذیهای انجام شد. یافتههای این پژوهش نشان دهنده این بود که اکثریت بیماران ساکن در روستا و حومه شهر سوءتغذیه متوسط داشتند (۲/۵۹%) و ارتباط معنیداری بین محل سکونت بیماران ونمره SGA وجود داشت( ۰۰۱/۰P<).
(۴۱). در مطالعه خشکناب و کشاورز نیز در سال ۱۳۷۵ بر روی ۶۸ بیمار همودیالیزی در بیمارستانهای تهران نیز ارتباط معنیداری بین محل سکونت و وضعیت تغذیهای بیماران یافته شد( ۰۰۳/۰P<)(70) .
همچنین این جدول نشان می دهد که بین وضعیت مسکن بیماران همودیالیزی و نمره SGA ارتباط معنیدار آماری وجود نداشت( ۰۲۵/۰P<). اکثریت بیمارانی که وضعیت تغذیه ای طبیعی داشتند دارای منزل استیجاری بودند (۱/۲۸%). و نیز اکثریت بیمارانی که سوتغذیه شدید داشتند دارای منزل شخصی بودند (۵/۱۷%). در حالیکه در مطالعه الهربی(۳۹)، کلانترزاده و همکاران(۴۳)، تاییم و همکاران(۱۶) ارتباط معنیداری بین وضعیت تغذیه و وضعیت مسکن بیماران یافت شد. به اعتقاد این محققین، بیماران دیالیزی جهت درمان بیماری و تأمین هزینه های درمانی، بهداشتی و تغذیهای خود هزینه های گزافی را متحمل شده و با مشکلات اقتصادی فراوانی روبرو میشوند، بنابراین داشتن منزل شخصی تا حدودی از مشکلات و نگرانیهای مالی آنان کاسته و آنها را در تأمین منابع مالی نیازهای درمانی و تغذیهای یاری میرساند(۷و۲۱و۹۰). شاید این تفاوت یافته مربوط به دلایلی چون افزایش فرهنگ غذایی بیماران در استان گیلان و توجه بیشتر آنان به تغذیه خود و یا سکونت استیجاری افراد در مناطق شهری با وجود داشتن منزل شخصی در روستاها جهت استفاده از امکانات رفاهی شهری و یا نوع بافت روستایی در این استان و نزدیک بودن روستاها به شهر باشد. در نتیجه این مسئله نمی تواند بازگو کننده شرایط اقتصادی نامطلوب و عامل موثر در ابتلا بیماران به سوءتغذیه باشد.
این جدول نشان دهنده ارتباط معنی دار آماری بین وضعیت زندگی و نمره SGA بود. بطوریکه بیمارانی که با همسرو فرزندان خود زندگی میکردند به میزان بیشتری نسبت به سایر گروه ها به سوتغذیه شدید مبتلا بودند و افرادی که تنها زندگی می کردند کمتر دچار سوءتغذیه شدید بودند ( ۰۰۰/۰P=). این نتایج با یافته های مطالعه ی الهربی مطابقت دارد . این مطالعه در عربستان با هدف بررسی وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی با بهره گرفتن از ابزار SGA نشان داد با افزایش تعداد افرادی که بیمار با آنها زندگی می کند، سوءتغذیه نیز شدّت پیدا میکرد( ۰۰۳/۰P<) (39).
نتایج مشابه در مطالعات تاییم و همکاران(۱۶)، جاناردهان و همکاران(۱۲)، پورنیازی و همکاران(۱۸) نیز یافت شد. این محققان معتقدند بیمارانی که تنها زندگی می کنند به دلیل نداشتن عوامل تنشزا مانند مسئولیتهای اقتصادی یا مالی به میزان بیشتری امکان توجه به خود را داشته و از وضعیت تغذیه ای بهتری برخوردارند.
همچنین جدول شماره۳ بیانگر این است که اکثریت بیمارانی که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند در گروه بیمارانی با درآمد زیر ۰۰۰/۵۰۰ تومان بودند(۶۷%) و با افزایش درآمد تعداد بیمارانی که از شرایط بهتر تغذیه ای برخوردار بودند بیشتر می شد، بطوریکه با درآمد بین ۰۰۰/۵۰۰ تا ۰۰۰/۰۰۰/۱تومان، ۷/۲۱ درصد از واحدهای پژوهش تغذیه طبیعی داشتند. هر چند این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود(۶۴۲/۰P<). این یافته مشابه نتایج مطالعات الهربی، تاپی والا و همکاران و اصحابی و همکاران بود که نشان دادند با داشتن درآمد پایین بیماران بیشتر دچار سوءتغذیه شدید می شدند(۱۷و۳۹و۵۳). به اعتفاد این پژوهشگران سلامت جسمی و ذهنی لازمه ی کسب در آمد و اشتغال به کار است . بنابراین بدیهی است بیمارانی که عملکرد جسمی و شناختی بالاتری دارند در آمد بالاتری نیز داشته باشند. از طرف دیگر ، اشتغال و درآمد کافی می تواند به حفظ سلامت فرد کمک نماید. زیرا
وضعیت اقتصادی مطلوب بیماران موجب سهولت دسترسی آنها به سیستمهای خدمات بهداشتی درمانی شده و امکان مراقبت بهتر و تأمین تغذیه مطلوب را برایشان فراهم می کند. بنابراین بیماران با درآمد بالاتر دغدغه های مالی کمتر داشته و درگیریهای روحی- روانی و جسمی کمتری برای تأمین مخارج سنگین درمان و تغذیه خود خواهند داشت(۷و۵۴و۹۰). بهبود وضعیت تغذیه ای بیمار دیالیزی تا حدود زیادی به داشتن برنامه غذایی مناسب و استفاده از مواد غذایی مقوی و مناسب ارتباط دارد که تأمین آنها به وضعیت اقتصادی مطلوب بیمار بستگی دارد(۹۱). وضعیت اقتصادی نامناسب ممکن است دسترسی بیمار به امکانات تغذیهای مناسب را محدود نماید(۹۲) . پژوهشگر معتقد است که با افزایش درآمد به علت ایجاد امنیت مالی و درگیری کمتر با تنیدگیهای ناشی از مشکلات اقتصادی، فرد از وضعیت تغذیهای بهتری برخوردار می شود. افراد با درآمد کمتر از ۵۰۰ هزار تومان به احتمال بیشتری اشتغال به کار مناسب و پردرآمد ندارند و دسترسی کمتر به سیستمهای حمایتی دارند.
اطلاعات این جدول بیانگر این است که اکثریت بیمارانی که سطح تحصیلات همسر آنها دیپلم و بالاتر (۳/۳۳%) و کارمند (۳/۳۳%) بود، بیشتر از سایر بیماران وضعیت تغذیه طبیعی داشتند و نیز بیمارانی که همسرانشان بیسواد (۵/۱۷%) و شغل آنها کارگر بود (۹/۱۳%)، بیشتر در معرض سوءتغذیه شدید بودند. هرچند بین سطح تحصیلات همسر و اشتغال همسر و نتایج بدست آمده از ابزار SGA، ارتباط معنیداری یافت نشد ( ۰۲۴/۰P<) و ( ۸۱۶/۰P<).
در همین راستا مطالعه ای که توسط استوجانویک[۶۴] در سال ۲۰۰۸ در کشور صربستان با هدف بررسی تاثیر تغذیه بر مرگ و میر بیماران همودیالیزی بر روی ۱۹۷ بیمار همودیالیزی انجام گرفت، نشان داد بیمارانی که سطح تحصیلات همسر آنها پایین بود، وضعیت سوءتغذیه در آنها شدید تر بود و اختلاف معنیداری با سایر گروه ها که سطح تحصیلات بالاتری داشتند وجود داشت( ۰۰۱/۰P<)(89). در مطالعه ی دیگری، دسبرو[۶۵] و همکاران در سال ۲۰۱۱ در استرالیا بر روی ۶۰ بیمار همودیالیزی با هدف بررسی وضعیت تغذیهای بیمادان همودیالیزی با بهره گرفتن از ابزار SGA نشان دادند که بیمارانی که دارای همسران بیکار و یا کارگر بودند شرایط سخت تغذیهای داشته و بیشتر در معرض سوءتغذیه بودند (۶۵%)(۸۸). مطالعاتی که در هندوستان و اردن و ترکیه انجام شد نیز نتایج مشابهای با این یافته داشتند (۱۲و۱۶و۴۱و۴۸).
این محققان معتقدند که تحصیلات بالاتر همسر می تواند با وضعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتری همراه بوده در نتیجه امکانات تغذیهای بهتری را نیز فراهم مینماید. از طرفی دیگر نیز همسران با تحصیلات بالاتر با نگرش و شناخت متفاوتی با مشکلات روبرو شده و توانایی بالاتری در مواجهه با مشکلات جسمی، درمانی و تغذیهای همسران بیمارشان خواهند داشت، دانش بیشتر در رابطه با مراقبتهای تغذیهای، درک بهتر از وضعیت تغذیهای را به دنبال می آورد که تمامی این موارد به بهبود وضعیت تغذیهای آنها کمک خواهد کرد(۴۷و۹۱و۹۳).
اطلاعات جدول شماره ۳ نشان می دهد که اکثریت بیمارانی که سوء تغذیه شدید داشتند، عضویت در انجمن حمایت از بیماران کلیوی نداشتند (۶/۲۰%) و در مقابل اکثریت بیمارانی که عضو انجمن حمایت از بیماران کلیوی بودند به سوءتغذیه خفیف تا متوسط مبتلا بودند (۵/۶۷%) اما آزمون کای اسکوئر تفاوت معنی داری بین عضویت بیماران در انجمن حمایت از بیماران کلیوی و وضعیت تغذیه ای، نشان نداده است ( ۱۸۸/۰P<). در مطالعه اصحابی و همکاران نیز در سال ۲۰۰۸ ارتباط آماری معنی داری بین عضویت در انجمن حمایت از بیماران کلیوی و نتایج SGA وجود نداشته است(۱۷). این یافته نشان دهنده آن است که احتمالا انجمن حمایت از بیماران کلیوی، برنامه ریزی منسجم ودقیقی جهت ارائه کمکهای مالی، آموزش و پیگیریهای متعدد نداشته و نتوانسته است شرایط بهتری جهت رفع نیاز های بهداشتی و تغذیهای بیماران ایجاد نماید تا بدین طریق وضعیت تغذیهای بیماران را به سوی بهتر شدن ارتقاء دهد. در مطالعه ای در رومانی در سال ۲۰۰۷ بر روی ۱۴۹ بیمار همودیالیزی با هدف بررسی وضعیت تغذیهای با بهره گرفتن از ابزار SGAمشخص گردید بیماران تحت حمایت پوشش سازمانها و ارگانهای حمایت از بیماران کلیوی، سازگاری بیشتری با شرایط بیماری داشته و در نتیجه وضعیت تغذیهای مطلوبتری داشتند. همانطور که تایلور[۶۶] می نویسد: برخورداری از سیستمهای حمایت اجتماعی در زمان ابتلا به یک بیماری می تواند تأثیر بسزایی بر سلامت فرد داشته باشد(۹۴).
جدول شماره ۴ نشانگر توزیع فراوانی وضعیت تغذیهای بیماران با بهره گرفتن از ابزار SGA بر حسب عوامل درمانی مرتبط با وضعیت تغذیه ای می باشد. این جدول در زمینه تغییرات وزن در طی ۶ ماه گذشته نشان میدهد که اکثریت بیماران همودیالیزی (۶/۷۸%) که تغییر در وزن آنها دیده نمیشد، وضعیت تغذیهای طبیعی داشتند. اکثریت بیمارانی که تغییرات وزن آنها به صورت کاهش بیش از (۱۵%) بود به میزان بیشتری (۸۰%) دچار سوءتغذیه شدید بودند و نیز اکثریت بیمارانی که که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند، کاهش وزن کمتر از (۵%) در طی ۶ ماه گذشته داشتند(۱/۷۷%) و ارتباط معنیداری بین کاهش وزن که در ۶ ماه گذشته و وضعیت تغذیهای بیماران وجود داشت ( ۰۰۰/۰P=). این یافته ها در راستای مطالعه دسبرو و همکاران در سال ۲۰۱۱ در استرالیا بود که بر روی ۶۰ بیمار همودیالیزی انجام و وضعیت تغذیهای آنها با بهره گرفتن از ابزار SGA مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج این مطالعه ۸۰ درصد از بیماران وضعیت تغذیه ای طبیعی و ۲۰ درصد از آنها سوءتغذیه متوسط داشتند و سوءتغذیه شدید بین بیماران مشاهده نشد، اما ارتباط معنی داری بین نمره SGA و درصد کاهش وزن در طی ۶ ماه گذشته بهدست آمد (۰۰۱/۰P< و۵۶/۰ r=). اکثریت بیمارانی که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند ( ۹/۵۹%)، کاهش وزن (۱۰-۵%) و بیمارانی که به نظر وضعیت تغذیهای بهتری داشتند (۷۲%)، تغییراتی در وزن طی ۶ ماه گذشته نداشتند(۹۱). مطالعه ای دیگر درصربستان که وضعیت تغذیهای ۱۹۷ بیمار همودیالیزی را با بهره گرفتن از ابزار SGA-DMS مورد بررسی قرار داد، نشان داد که ۸/۸۷ درصد از بیمارانی که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند در طی ۶ ماه گذشته کمتر از۵ درصد کاهش وزن داشتند و نیز ۳/ ۵۲ درصد از بیمارانی که سوءتغذیه شدید داشتند نیز کاهش وزن (۱۰-۵%) داشتند و ارتباط معنیداری بین وضعیت تغذیه افراد و کاهش وزن در طی ۶ ماه گذشته وجود داشت (۰۳/۰P< )(89).
پژوهشگران معتقدند که دلیل این یافته کاملاً مشخص خواهد بود. محدودیتهای غذایی شدید به علت عدم آگاهی از الگوهای تغذیهای در بیماران ESRD، خالی بودن معده به مدت طولانی، تغییر در حس چشایی و بی اشتهایی، بیماریهای همراه به ویژه بیماریهای گوارشی، بستری شدن های پی در پی در بیمارستان و تغییر عادات غذایی، کاهش دریافت غذا در روزهای دیالیز، داروهایی که منجر به سوءهاضمه میشوند (جذب کننده های فسفر و ترکیبات آهن)، دیالیز ناکافی و با کفایت پایین و نیز محدودیتهای اقتصادی و افسردگی و آزردگی های روحی باعث کاهش دریافت مواد غذایی و در نتیجه از دست رفتن چربی زیر جلدی و تحلیل عضلانی (اسکلتی، قلب و ریه) و در نهایت باعث کاهش وزن بیماران میگردد.
جدول شماره ۴ بیانگر این بود که اکثریت بیمارانی که وضعیت تغذیه طبیعی طبق نمره SGA داشتند، سابقه پیوند داشتند (۱/۲۸%). و این در حالی بود که اکثریت بیمارانی که سوءتغذیه شدید داشتند در گروه بیمارانی بودند که سابقه پیوند کلیه نداشتند (۴/۱۵%). و ارتباط معنی دار آماری بین سابقه پیوند کلیه و نمره SGA وجود نداشت( ۴۵۹/۰P<). این در حالی است که دیگر مطالعات با نتایج متفاوتی همراه بوده اند. برای مثال یافته مطالعه الهربی در عربستان نشانگر ارتباط معکوس بین وضعیت تغذیهای و سابقه پیوند کلیه بوده است(۳۹) و یا تاییم و همکارانش هیچ ارتباط معنی داری بین سابقه پیوند کلیه و وضعیت تغذیهای واحدهای مورد پژوهش خود گزارش نکرده اند(۱۶). شاید بتوان این تفاوت در یافته ها را با تأثیرگذاری دیگر عوامل بر وضعیت تغذیه ای واحدهای مورد پژوهش در مطالعات مختلف، مانند سن و یا جنسیت، مرتبط دانست. هرچند که فراوانی بسیار پایین بیماران با سابقه رد پیوند در مقایسه با گروه بدون سابقه پیوند، در مطالعه حاضر از مواردی است که تحلیل دقیق این یافته را نیازمند بررسی بیشتر میسازد.
جدول شماره۴ بیان کننده این است که اکثریت بیمارانی که سوءتغذیه شدید داشتند ۲ نوبت در هفته دیالیز میشدند. از سوی دیگر اکثریت بیمارانی که ۳ نوبت در هفته دیالیز میشدند به سوءتغذیه خفیف تا متوسط مبتلا بودند (۹/۶۶%) بین دفعات دیالیز بیماران و امتیاز، ارتباط معنیدار آماری وجود نداشت( ۰۷۲/۰P<). بدین ترتیب افراد با برنامه سه بار دیالیز در هفته نسبت به افراد با برنامه دو بار دیالیز در هفته امتیاز بهتری کسب کردند. هرچند که در مطالعات اندک انجام شده بین دفعات دیالیز در هفته (۱و۲و۳بار) و وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی، ارتباط معنیداری بین این دو متغیر گزارش نشد. در مطالعه ای نیز که توسط سگال[۶۷] و همکاران در سال ۲۰۰۹ در رومانی با هدف ارزیابی وضعیت تغذیه ای انجام شد مشخص شد بیمارانی که در هفته ۳ تا ۴ بار دیالیز میشدند شرایط تغذیهای بهتری داشتند(۹۵).
چازوت[۶۸] و همکاران در سال ۲۰۰۹ نیز در مطالعه مروری خود بیان کردند که افزایش تعداد دفعات و طول مدّت جلسات دیالیز منجر به تحمل بهتر جلسات دیالیز، تأثیرات مهم قلبی– عروقی همچون اصلاح فشار خون بالا، پیشگیری از هایپرتروفی بطن چپ، بهبود کسر تخلیه بطن چپ در بیماران با نارسایی قلبی، بهبود پاسخ های وازودیلاتوری و کاهش هیپوکسمی می شود (۹۷). اما به عقیده پژوهشگران معنیدار نشدن تعداد دفعات دیالیز در مطالعه حاضر می تواند مربوط به اختلاف اندک بین ۲ و ۳ جلسه باشد. با این وجود میتوان مشاهده کرد بیمارانی که ۳ بار در هفته دیالیز میشدند عملکرد جسمی، سلامت عمومی، انرژی و وضعیت فیزیولوژیکی و تغذیهای بهتری نسبت به گروه دیگر داشتند.
همچنین جدول شماره۴بیانگر این بود اکثریت بیمارانی که بیشتر از ۱ سال به بیماری کلیوی مبتلا بودند (۱۶%) و به مدت ۱۵-۱۰ سال تحت همودیالیز بودند (۲۵%)، دچار سوء تغذیه شدید بودند و این در حالی بود که اکثریت بیمارانی که کمتر از ۱ سال به بیماری کلیوی مبتلا بودند (۲/۲۹%) وضعیت تغذیه ای طبیعی و نیزاکثریت بیمارانی که به مدت ۱۰-۵ سال تحت همودیالیز بودند، سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند(۶/۶۵%). هرچند بین مدّت زمان ابتلا به بیماری کلیوی و مدت زمان همودیالیز با نمره SGA ارتباط معنیداری وجود نداشت( ۲۰۳/۰P<) و ( ۴۴۷/۰P<).
به عقیدهی پژوهشگران هر چه طول مدت ابتلا به بیماری و درمان با دیالیز طولانیتر شود عوارض جسمی، روانی و اجتماعی، اقتصادی و همچنین روش درمانی تشدید یافته و بر جنبه های مختلف زندگی بیمار مانند وضعیت تغذیهای بیمار تاثیر می گذارد. هر چند که آزمون آماری ارتباط معنی داری بین مدت زمان دیالیز و مدت زمان ابتلا به بیماری کلیوی ونمره SGA نشان نداد(۹۳).
مطالعات حبیبه ساهین و همکاران(۴۱)، جاناردهان و همکاران(۱۲) و اصحابی و همکاران(۱۷) نیز تفاوت معنیداری بین وضعیت تغذیه ای و طول مدت دیالیز نشان ندادند. در حالیکه طول مدت دیالیز نقش مهمی در وضعیت تغذیه ای بیماران دارد. بطوریکه انتظار می رود با افزایش مدت زمان ابتلا به بیماری کلیوی و نیز طول مدت دیالیز، وضعیت تغذیه ای بیماران نیز دستخوش تغییراتی شود. در برخی مطالعات همانند مطالعه عسگرانی و همکاران (۵۵)، نیازی و همکاران (۱۸) و تاییم و همکاران (۱۶) نشان دادند که اکثریت بیمارانی که مدت زمان طولانیتری به بیماری کلیوی مبتلا بودند و به دنبال آن مدت زمان طولانی تری تحت دیالیز بودند نمرات بالاتری از ابزار SGA کسب میکردند که این نشان دهنده شدت بیشتر سوء تغذیه در بیماران بود. این مسئله می تواند مربوط به بروز بیشتر عوارض نارسایی کلیه و درمان با دیالیز در طی زمان و نیز افزایش سن بیماران باشد. با توجه به این که اغلب بیماران با شروع دیالیز به دلیل بهبود علایم اورمی احساس بهبودی می کنند و تصور می کنند امکان برگشت به شرایط قبلی از نظر عملکرد کلیوی از شرایط بیماری و وضعیت تغذیهای خود داشته باشند اما با گذشت زمان هنگامی که زندگی خود را وابسته به دیالیز مییابند، دچار یاس و ناامیدی میشوند که منجر به عدم توجه کافی آنها به وضعیت تغذیهای آنها می شود(۹۷). چنانچه در مطالعه الهربی نیز بیمارانی که کمتر از یکسال از دیالیزشان میگذشت وضعیت تغذیهای بهتری داشتند(۳۹).
جدول شماره ۵ که بیانگر برآورد ضریب رگرسیونی عوامل فردی-اجتماعی مرتبط با وضعیت تغذیهای واحدهای مورد پژوهش بر اساس مدل تعمیم یافته خطی میباشد، نشان میدهد که بعد از وارد کردن عوامل فردی-اجتماعی در مدل رگرسیون، در نهایت میزان تحصیلات، به عنوان عامل مرتبط با وضعیت تغذیهای بود، به طوریکه بیماران بیسواد در مقابل افراد با تحصیلات دیپلم و بالاتر به طور متوسط ۱۴/۸ نمره SGA بالاتر ( ۰۰۶/۰,P< 89/36, 80/1CI= ) و بیماران با تحصیلات زیر دیپلم در مقابل بیماران با تحصیلات دیپلم و بالاتر به طور متوسط ۰۷/۳ نمره SGA بالاتر( ۰۳۱/۰,P< 52/8, 10/1CI= ) داشتند. این یافته مشابه مطالعات مارسن و همکاران در سال ۱۹۹۷ در اسپانیا با هدف تاثیر سوءتغذیه در ناخوشی و مرگ و میر بیماران همودیالیزی بود که نشان داد بیمارانی که سطح تحصیلات پایین تر و یا بیسواد بودند بیشتر از بیمارانی که تحصیلات بالاتر داشتند در معرض سوءتغذیه شدید بودند(۹۶). در نتایج مطالعات الهربی و همکاران در عربستان، عسگرانی و همکاران در تهران و تاییم و همکاران در اردن نیز یافته های مشابهی وجود داشت(۱۶و ۳۹ و ۵۵ ). پژوهشگران معتقدند که در جامعه کنونی، تحصیلات بالاتر می تواند با وضعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتری همراه باشد که خود باعث توانمندی بیماران در حل مسائل بهداشتی، درمانی و تغذیه ای می شود. در مقابل، مطالعات بیشتری نشان دادهاند که سواد پایین مستقیماً با وضعیت سلامت ضعیفتر، کمبود دانش در رابطه با مراقبتهای پزشکی، درک کمتر از اطلاعات پزشکی و تغذیهای، خود گزارش دهی ضعیفتر از وضعیت تغذیهای، درآمد کمتر، بستریهای بیشتر و طرف هزینه های بیشتر برای جبران اثرات سوء آن همراه است.
نتیجه گیری نهایی
یافتههای پژوهش در پاسخ به سوال شماره ۱ پژوهش « وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی بر اساس ابزار ارزیابی جامع ذهنی (تغذیه طبیعی، سوءتغذیه خفیف تا متوسط و سوءتغذیه شدید) » چگونه است؟
نمودار شماره ۱ که بیانگر توزیع فراوانی فراوانی وضعیت تغذیهای واحدهای مورد پژوهش با بهره گرفتن از ابزار SGA می باشد مربوط به هدف شماره ۱ می باشد و نشان می دهد که حدود (۹/۱۹%) بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به بخش همودیالیز مرکز آموزشی درمانی رازی، دارای تغذیه طبیعی، (۱/۶۵%) سوءتغذیه خفیف تا متوسط و (۱/۱۵%) سوءتغذیه شدید داشتند.
در این راستا تاییم و همکاران در سال ۲۰۰۸، با مطالعه روی بیماران همودیالیزی بیمارستانهای کشور اردن نشان دادند که بر مبنای SGA حدود ( ۶۲% (بیماران به سوءتغذیه خفیف تا شدید مبتلا هستند. به طوری که در بیمارستان های دولتی( ۵۴% ) به سوءتغذیه خفیف تا متوسط و( ۵/۸% ) به سوءتغذیه شدید مبتلا هستند. در حالی که در بیمارستان های خصوصی حدود( ۶۰% ) به سوءتغذیه خفیف تا متوسط و( ۴/۱% ) به سوءتغذیه شدید مبتلا بودند(۴۶). کورشی [۶۹]و همکاران در سال ۲۰۰۶، با مطالعه روی بیماران همودیالیزی بیمارستان هودینگ[۷۰] شهر استکهلم سوئد نشان دادند که بر مبنای پرسشنامه ارزیابی تغذیه ای جامع ذهنی( SGA)، ( ۵۱% ) بیماران همودیالیزی سوءتغذیه خفیف و( ۱۳% ) سوءتغذیه متوسط تا شدید دارند(۴۹). در مطالعه الهربی در عربستان نیز با بهره گرفتن از ابزار SGA-7point مشخص شد که (۹/۴۵%) از بیماران دارای تغذیه طبیعی، (۸/۴۷%) از بیماران دارای سوءتغذیه خفیف تا متوسط و (۳/۶%) از بیماران دارای سوءتغذیه شدید بودند(۳۹). ). در مطالعه اصحابی و همکاران ورازقی و همکاران نیز یافته های مشابهی وجود داشت(۱۶و۱۱۷).
جداول شماره ۳، ۴ و۵در پاسخ به سوال شماره ۲ پژوهش «عوامل مرتبط با وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی کدامند؟» که بیانگر «بررسی وضعیت تغذیهای واحدهای مورد پژوهش با بهره گرفتن از ابزارSGA برحسب متغیرهای فردی - اجتماعی» و «بررسی وضعیت تغذیهای واحدهای مورد پژوهش با بهره گرفتن از ابزارSGA برحسب عوامل درمانی مرتبط با وضعیت تغذیه ای» می باشند و نشان می دهند که از بین عوامل فردی – اجتماعی، تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت زندگی، تعداد افراد خانواده و اشتغال و نمره SGA ارتباط معنیدار آماری وجود دارد(۰۰۰/۰P=) و(۰۰۱/۰P<). و در بین عوامل درمانی مرتبط با وضعیت تغذیهای، بین تغییرات وزن و نمره SGA ارتباط معنیدار آماری وجود دارد (۰۰۰/۰P=).
همچنین جدول شماره ۵ نشان میدهد که از بین عوامل فردی- اجتماعی، میزان تحصیلات به عنوان عامل مرتبط با وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی میباشد.
در تحقیقات انجام شده در ایران و سایر کشورها ارتباط بین عوامل مختلف و وضعیت تغذیه ای بیماران همودیالیزی مورد بررسی قرار گرفته است. بوسولا [۷۱]و همکاران در سال ۲۰۰۹ در مطالعه ای روی بیماران همودیالیزی شهر رُم ایتالیا نشان دادند که بین وضعیت تغذیه ای و میزان تحصیلات بیماران همودیالیزی ارتباط معنی دار آماری وجود داشت(۰۳۲/۰P< )(71).در مطالعه طبیبی و همکاران نیز یافته های مشابهی وجود داشت(۰۰۱/۰P<) (56). مطالعات جاناردهان و همکاران در هندوستان و الهربی و همکاران در عربستان نشان دهنده این بود که بین وضعیت تاهل و نمرات SGA ارتباط معنیداری وجود داشت و مشخص شد که در آن افراد بیوه و یا مطلقه نمرات بالاتر SGA را کسب کردند که نشان دهنده سوءتغذیه شدید در آنها بود و ارتباط معنیداری وجود داشت (۰۰۲/۰P<) و (۰۰۰/۰P=) (12و۳۹). تحقیقات صورت گرفته توسط الهربی و همکاران و کوپاری و همکاران و پورنیازی و همکاران نیز نشانگر ارتباط آماری معنی دار بین وضعیت زندگی و نمرات SGA بود (۰۰۳/۰P<) و با افزایش تعداد افرادی که بیمار با آنها زندگی می کند، سوءتغذیه نیز شدّت پیدا میکرد(۱۸و ۳۹و۷۲). مطالعه ی عسگرانی در سال ۲۰۰۴ در تهران نشان داد که بیماران با تعداد افراد خانواده کمتر نسبت به بیمارانی که در خانوادههای پر جمعیت و شلوغ زندگی میکردند وضعیت تغذیه ای طبیعی تر یا به درجاتی از سوءتغذیه خفیف تا متوسط مبتلا بودند و ارتباط معنی داری بین تعداد افراد و نمره سوءتغذیه وجود داشت (۰۴/۰P<) (55). نتایج این مطالعه مشابه نتایج الهربی و همکاران می باشد که وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی را در جده عربستان با بهره گرفتن از ابزار SGA مورد بررسی قرار داد و نشان داد که وضعیت تغذیهای با اشتغال بیماران ارتباط معنیداری دارد (۰۰۵/۰P<) (39). در مطالعه تاییم و همکاران نیز افراد کارمند، وضعیت تغذیهای بهتری داشتند و به طور معنی داری نمرات SGA پایین تری داشتند در مقابل افراد بیکار وضعیت تغذیه ای بدتری داشتند و نمرات SGA آنها بالا بود که نشان دهنده شدیدتر شدن سوءتغذیه در آنها بود(۴۸). یافتههای این مطالعه در راستای مطالعه دسبرو و همکاران در سال ۲۰۱۱ در استرالیا بود که نشان داد ارتباط معنی داری بین نمره SGA و درصد کاهش وزن در طی ۶ ماه گذشته وجود دارد(۰۰۱/۰P< و۵۶/۰ r=). اکثریت بیمارانی که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند (۹/۵۹%)، کاهش وزن (۱۰-۵%) و بیمارانی که به نظر وضعیت تغذیهای بهتری داشتند (۷۲%)، تغییراتی در وزن طی ۶ ماه گذشته نداشتند(۹۱). مطالعه ای دیگر درصربستان که وضعیت تغذیهای ۱۹۷ بیمار همودیالیزی را با بهره گرفتن از ابزار SGA-DMS مورد بررسی قرار داد، نشان داد که (۸/۸۷%) از بیمارانی که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند در طی ۶ ماه گذشته کمتر از (۵%) کاهش وزن داشتند و نیز (۳/۵۲%) از بیمارانی که سوءتغذیه شدید داشتند نیز کاهش وزن (۱۰-۵%) داشتند و ارتباط معنیداری بین وضعیت تغذیه افراد و کاهش وزن در طی ۶ ماه گذشته وجود داشت (۰۳/۰P<) (89).
نتایج این مطالعه نشان داد که اکثریت بیماران سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند(۱/۶۵%) و همچنین سطح تحصیلات بعنوان عامل مرتبط با وضعیت تغذیه ای مشخص شد که بیانگر اهمیت نقش پرستاران در ارتقاء سطح آگاهی بیماران در رابطه با وضعیت تغذیه ای، آموزش و افزایش اطلاعات آنها با توجه به میزان تحصیلات و نیز تشخیص بموقع سوء تغذیه و ارجاع مناسب آنها
می باشد.
کاربرد یافته ها و پیشنهادات برای پژوهشهای بعدی:
جوامع بشری با سرعتی شگفتانگیز در حال توسعه، تغییر و تحول هستند. این تحولات جنبه های مختلف زندگی را در بر میگیرد. پیشرفت علوم و فنون، دانشهای جدید را مطرح می سازد. نیازهای جدیدی را برای انسان ها ایجاد می نماید. نیاز به بهبود وضعیت تغذیهای از جمله این نیازهاست که در پژوهش های علوم پزشکی نوین مطرح میگردد و بکار بردن یافته های حاصل از این پژوهشها در خدمات بهداشتی ، درمانی و آموزشی می تواند در پیشبرد اهداف بهبود وضعیت تغذیهای بیماران نقش مهمی داشته باشد. بنابراین با توجه به اینکه ارائه کاربردهای علمی یک پژوهش ، مهمترین هدف از انجام آن پژوهش است. راهکارهای حاصل از یافته های پژوهش حاضر در بخشهای پرستاری، آموزش دانشجویان، مدیریت خدمات بهداشتی– درمانی و پژوهش ارائه می گردد.
کاربرد یافتههای پژوهش در پرستاری
پرستاران حرفهای که در کار خود احساس مسئولیت می نمایند سعی دارند تا حدامکان مداخلات پرستاری را بر اساس یافتههای تحقیقاتی انجام دهند. پرستاران در کسب دانش جدید مسئولیت دارند و یکی از مهمترین و بهترین منابع علمی استفاده از یافته های تحقیقات میباشد. پرستار با آگاهی از این امر که وضعیت تغذیه ای بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی می تواند بوسیله عوامل فردی-اجتماعی نظیر سن ، جنس ، وضعیت اشتغال، سطح تحصیلات ، شرایط زندگی ، درآمد و عوامل درمانی مرتبط با وضعیت تغذیه ای نظیر سابقه پیوند کلیه ، بیماری های همراه، مدت زمان ابتلاء به بیماری کلیوی ، مدت زمان همودیالیز و تغییرات وزن متأثر شود، مشکلات و نیازهای بیمار را بصورت دقیق تر شناسایی نموده، مراقبتهای پرستاری را براساس تفاوتهای فردی انجام می دهد و با توجه به این تفاوتها ی فردی ، بیمار را در فرایند مراقبتی شرکت می دهد. بدین نحو پرستار، با ارائه یک مراقبت پرستاری مطلوب درارتقاء وضعیت تغذیه ای بیمار نقش ارزنده ای را ایفا می کند و خدمات پرستاری مناسبی را از طریق مداخلات پرستاری مستقیم (همچون آموزش) و غیرمستقیم (مشاور با پزشکان) متخصصین تغذیه و با ارجاع بیماربه مراکز مربوطه، ارائه خواهند نمود. همچنین این پژوهش با تشویق پرستاران به ارزیابی وضعیت تغذیهای، در برقراری ارتباط مؤثربا بیمار ، شناخت نقطه نظرات بیماران و آگاهی از وضعیت آنان و جلب رضایت بیماران کمک خواهند نمود.
آموزش دانشجویان:
با توجه به تأکید روزافزون بر وضعیت تغذیه ای بیماران ، دست اندرکاران امورآموزشی می توانند از نتایج حاضر به عنوان یک راهنما جهت بازنگری در مورد مباحث تئوری مفاهیم وضعیت تغذیه ای در دروس کارشناسی ارشد و کارشناسی استفاده نمایند. تأثیر بر ارزیابی وضعیت تغذیهای بیماران دربرنامه های آموزش بالینی توسط دانشجویان از دیگر راهکارهای پیشنهادی خواهد بود.
مدیریت خدمات بهداشتی – درمانی
نتایج پژوهش حاضر می تواند به مدیران امور مراقبتی و درمانی و سوپروایزرهای آموزشی کمک نماید تا ضمن برپایی کلاس و دوره های بازآموزی درارتقاء آگاهی کادرمراقبتی و درمانی در زمینه شناخت وضعیت تغذیه ای بیماران بکوشند و بدین ترتیب موجب ارتقاء کیفیت مراقبت پرستاری و جلب همکاری بیشتر بیمار با گروه پزشکی و مشارکت در درمان شوند. مدیریت پرستاری با توجه به نتایج این پژوهش و شناخت عوامل مرتبط با وضعیت تغذیه ای بیماران همودیالیزی، می تواند گامی آگاهانه در جهت برنامه ریزی استراتژیک مراقبتی و تأسیس و تقویت مؤسسات حمایت کننده در جهت بهبود وضعیت تغذیهای بیماران استان بردارندو بدین ترتیب هزینه های درمانی را کاهش داده و از اتلاف آن جلوگیری نمایند.
پژوهش:
یافته های این پژوهش می تواند راهنمای مناسبی برای پژوهش در حیطهی وضعیت تغذیهای و عوامل مرتبط با آن باشد. و پژوهشگران میتوانند با بهره گرفتن از یافته ها و روش تحقیق این مطالعه به تحقیقاتی جامع تر و کامل در این زمینه اقدام نمایند.
پیشنهادات
الف) پیشنهادات براساس یافته های پژوهشی:
۱- با توجه به اینکه در این پژوهش بیماران بیکار به میزان بیشتری (۳/۱۸%) نسبت به سایر بیماران مبتلا به سوء تغذیه شدید بودند، پیشنهاد می شود مطالعه ای تحت عنوان « بررسی راهکارهای ارتقاء دهنده وضعیت اشتغال بیماران تحت همودیالیز » با مشارکت سازمان هایی چون استانداری و مراکز فنی – حرفه ای صورت گیرد.
۲- با توجه به اینکه بیمارانی که کاهش وزن بیشتر از ۱۵% داشتند نمرات بالاتر SGA را که نشان دهنده سوء تغذیه شدید بود را کسب کردندو بیشتر از سایر بیماران در معرض خطر بودند (۸۰%) . و در این مطالعه ، سنجش های آنتروپومتریک وارتباط آن با نمرات SGA بررسی نشد، لذا پیشنهاد می شود که پژوهشی تحت عنوان” ارتباط سنجشهای آنتروپومتریک( BMI ،IWC ،TSF، MAMC وMAC )و ابزار ارزیابی جامع ذهنی(SGA) در بررسی وضعیت تغذیه ای بیماران همودیالیزی “صورت گیرد.
۳- با توجه به اینکه ارزیابی جامع ذهنی پیش بینی کننده وضعیت تغذیه ای بیماران همودیالیزی بود لذا مطالعه ای تحت عنوان ” مقایسه وضعیت تغذیه ای بیماران مبتلاء به نارسایی مزمن کلیوی با بهره گرفتن از ابزارهای مختلف بررسی وضعیت تغذیه ای ” توصیه می شود.
۴- با توجه به اینکه در این مطالعه بیمارانی که سطح تحصیلات بالاتری داشتند به میزان بیشتری از تغذیه طبیعی برخوردار بودند (۴/۳۷%)، بنا براین پیشنهاد می شود پژوهشی تحت عنوان “بررسی میزان آگاهی و نگرش بیماران همودیالیزی از وضعیت تغذیه ای خود در پیشگیری از عوارض سوء تغذیه ” صورت گیرد.
ب) سایر پیشنهادات
۱- با توجه به محدودیت بیشتر رژیم غذایی در بیماران مبتلا به CKD غیردیالیزی، بررسی وضعیت تغذیه ای در این بیماران پیشنهاد می گردد.
۲- با توجه به رژیم غذایی آزادتر در بیماران دیالیز تحت درمان با سایر روش های دیالیز مانند CAPDو… بررسی وضعیت تغذیه ای در این گروه ومقایسه با وضعیت تغذیه ای بیماران همودیالیزی پیشنهاد می گردد.
۳- در این مطالعه، ارتباط تغذیه و عوامل مرتبط با سبک زندگی نظیر فعالیت فیزیکی مصرف سیگار، شاخص توده بدنی و … بررسی نشد، لذا پیشنهاد می شود پژوهشی تحت عنوان «بررسی ارتباط عوامل مرتبط با سبک زندگی و کیفیت تغذیه در بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی» صورت گیرد.
.
۴- در مطالعه حاضرعوامل روانی نظیرافسردگی، اضطراب ، میزان سازگاری ، خوش بینی و امیدواری مورد بررسی قرارنگرفتند، لذا پیشنهاد می شود پژوهشی تحت عنوان «بررسی عوامل روانی مؤثربر وضعیت تغذیه ای بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی تحت همودیالیز» صورت گیرد.
References:
Hunt R. Introduction to Community-based Nursing .4th ed. USA: Lippincott Williams & Wilkins, 2009.
Shareef AA., Qaisiya A., Yahya S., Quality of life for patient undergoing hemodialysis in North of West Bank. Thesis for degree of masters in nursing, 2011.
فایل ها درباره بررسی وضعیت تغذیه ای بیماران همودیالیزی و عوامل مرتبط با ...