و این گروه به شکل فعالی در نهضت ترجمه و نیز جنبش علمی و ادبی مشارکت جستند. و بدنبال آن روزنامه ها و مجلاتی مانند «المقتطف» و «الهلال» شکل گرفتند. نکته مهم آنکه عرب بواسطه ی ترجمه «با فرهنگ و علوم غرب و نیز نظرات و اصول سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن آشنا شدند.»[۴۴]. «علاوه بر آنچه ما از صنعت و چاپ و روزنامه و ترجمه گفتیم، در دوره ی نهضت، جنبش نقل و انتقال نیز فعال بود و دانشمندان و ادباء به نقل میراث جهانی به زبان عربی همت گماشتند. همانطور که به نقل برخی آثار عربی به زبانهای دیگر اقدام کردند. این حرکت بیشترین تاثیر را در گسترش افق در برابر نویسندگان عرب و نیز تاثیر زیادی در آگاهی جهان با میراث فکری و ادبی عرب داشت. و بدنبال این نهضت بود که جبرائیل الصهیونی و ابراهیم الحلاقانی در کتابخانه های واتیکان به ترجمه کتب عربی همت گماشتند.»[۴۵]
شعر در دوره ی نهضت:
مرحله اول شعر در دوره نهضت، بازگشت به استحکام عصر عباسی و موضوعات قدیمی بود. آن شعر دارای دقت در تعبیر و کثرت معانی و برپایی وزن بود. از جمله این شعراء باصیف نازجی بود. مرحله دوم دوره آگاهی شعرا از این امر بود که شعر عبارتست از بیان شعور ذاتی و جمعی، این دسته موضوعات جدیدی خلق کردند و در خیال نوآوری نموده و اسلوب قدیم و متانت تعبیر را حفظ نمودند.
از جمله شعرای این مرحله احمد شوقی بود. مرحله سوم تلاش برای رهایی از اسلوبها و در حوزه ی شکل هنری بود. شعرا از قافیه رهایی یافته تا شعر با حالتهای احساساتی و درونی هماهنگ شود.
این آزادگی، یک رهایی تازه ای در بیان حقیقی واقعیت به شاعر می دهد، این نوع شعر را شعر آزاد می نامیم»[۴۶] و در این شعر جدید شاعر به اوزان شعر عربی پایبند می ماند، و از جمله داعیان آن مطران، ابوشادی و شعرای مدرسه ی آپولو بودند. در این نوع شعر آوازها متنوعند و تفعیلات نوآوری می شوند.»[۴۷] «و موضوعات به کار رفته در شعر آزاد همان تعبیر مسائل ملی و اجتماع می باشد و از شکل ذاتی و فردی خارج شده تا به مشکلات جمعی بپردازد، از اینرو به رمز و ایماء برای بیان واقعیت روی می آورد.»[۴۸] در این بین چند جناح نمایان می شود که در خصوص آنها سخن خواهیم گفت:
نثر در دوره نهضت
«جنبش نثری جدید با پرداختن به زبان و شیوه های نوشتاری و بازگشت به اصالت عباسی، آغاز شد و سران نهضت به بررسی کتابهای درسی و روزنامه ها و هر آنچه موجب ترقی نسل جدید می شد، پرداختند. آنان مقاله های خود را به سبک حریری نگارش می کردند و نامه ها را برطبق اسلوب صابی وابن عمید نگاشتند پس از آن نیز به موضوعات نقدی و تاریخی و علمی و اجتماعی پرداختند.»[۴۹]
«نثر عربی در آغاز نهضت جدید، معانی تازه و یا اهداف والایی را در خود نداشت بلکه در فضای بسیار تنگی حرکت می کرد و بیشتر به مطالب دربردارنده دوستی ها و دلجویی ها وشکوی و تسلیت و توصیفات ناچیز، و مانند آن می پرداخت. زبان نگارش در آن زمان نیز به بالاترین درجه ضعف و سستی حاصل پیچیدگی عبارتها ناشی از مبالغه در ایجاز رسیده بود، امدی که فهم و تبیس ان نیازمند تلاش فراوان بود»[۵۰]
«مصر در دوره ی جدید توانست گامهای بزرگی در زمینه ی نثر بردارد و این نهضت نیز در قرن نوزدهم و از زمان ارسال هیئتها به اروپا آغاز شد»، این هیئتها به هنگام بازگشت، به فکر افتادند برخی از ادبیات اروپائی که با آن آشنا شده بودند را در فرهنگ و ادب عرب وارد نمایند، اما هنوز به نیمه قرن گذشته نمی رسیم که شاهد تحولی گسترده در نثر مصر و ساختار آن خواهیم بود، چرا که نویسندگان دیگر از سجع و بدیع خسته شدند، چرا که نثر د ر بند سجع و صنایع ادبی و محسَّنات لفظی بدیعی عربی گرفتار آمده و از وجدان و درون اعراب بدور بود.
و طولی نکشید که در دوره های بعد به نوگرایی روی کردند و در این راه جنبش و نهضت ملی را شعله ور نمودند و مصریان نیز به خود و حقّشان در داشتن زندگی آزادانه و دموکراتیک آنهم پس از یک دوره ی طولانی ظلم و ستم، پی بردند، در این حال بود که مهاجران زیادی از شام به سوی مصر رفتند تا در جنبش ترجمه و شکوفایی روزنامه نگاری سهیم باشند. این گروه تاثیر فراوانی در رها کردن نثر از قید و بند دشوارگویی و تباهی داشتند. نوشته های رفاعه طهطاوی علیرغم نقش وی در جنبش ادبی و فکری نثر را به چند دسته تقسیم کردند که از جمله آنها قصه و نمایشنامه بود.»[۵۱]
قصه
«داستان یک کار ادبی است که یکی از حوادث زندگی یا چند حادثه مربوط به هم را به تصویر می کشد، و قصه گو اقدام به تفضیل گویی آن و پرداختن به آن از جنبه های متعدد نموده تا ارزش انسانی خاصی به آن بخشیده و با زمان و مکان آن و نیز زنجیره فکر و اندیشه آن در ارتباط باشد.»[۵۲]
«در این دوره قصه بلند و کوتاه ظهور یافت و آنچه به پیدایش و انتشارشان در قالب جدید کمک کرد ارتباط میان شرق و غرب و نیز توجه روزنامه ها و مجلات با این نوع ادبی بود، بویژه آنکه ترجمه این روزنامه ها و مجلات را با داستانهای زیبای غربی و نیز آثار داستانی و پیشرفته آن آشنا و تغذیه نمود.
بخش اول از بخشهای داستان نویسی جدید، بخش ترجمه و اقتباس و تلاش برای رهایی از قالب قدیم عربی بود.
و بخش دوم از بخشهای داستان نویسی دنباله روی از اسلوب جدید غرب بود. و از جمله نمونه های این بخش روایت «زینب» بود که در آن داستان گویی بر بررسی و ترسیم شخصیت حاکم است.»[۵۳]
انواع قصه:
۱- روایت که بزرگترین نوع تمام داستان نویسی است و مربوط به گریز از واقعیت و به تصویر کشاندن قهرمانی خیالی است.
۲- حکایت که عبارتست از ارائه یک واقعیت یا واقعیتهای حقیقی یا خیالی که حکایت گر در آن به قواعد دقیق فنی و هنری پایبند نیست.
۳- داستان کوتاه، که کوتاهترین نوع داستان بوده و بر پایه ترسیم مناظر می باشد.
۴- داستان هنری که از ویژگیهای این نوع داستان نثر بودن و نه شعر بودن است و نیر واقعی بوده و دارای تحلیل و بسط می باشد.»[۵۴]
نمایشنامه:
«هنر نمایشنامه یکی از مهمترین هنرهای تازه تاسیس شده در جریان نهضت ادبی است. و عبارتست از بیان واضح یکی از صور زندگی بواسطه بازیگرانی که نقشهای خود را در برابر مردمی که جمع شده اند ادا می کنند. به گونه ای که این بازی گری تأثیرگذار باشد. نمایشنامه نزد مصریان قدیم غالباً یافت می شد و در سال ۱۹۱۲ روزنامه الاهرام آورده است که برخی جوانان در آخر این سال در دفتر استاد محمود محامی جمع شدند و تصمیم به تشکیل جمعیت بازیگران گرفتند. نمایشنامه با داستان و حماسه از این لحاظ متفاوت است که نمایشنامه برمبنای گفتگوست و جوهره ی آن حوادث هستند، و از مجموعه ی حوادثی شکل یافته که به گونه ای زنده با هم در ارتباطند و در حلقه های پیوسته ای حرکت کرده و منجر به نتیجه می شوند.»[۵۵] «نمایشنامه در ادبیات جدید عربی از لحاظ اسلوب به دو مدرسه تقسیم می شوند که عبارتند از مدرسه نمایشنامه غنائی که نماینده آن امیرالشعراء احمد شوقی است و دیگری مدرسه نمایشنامه نثری «گفتگوئی» که نماینده آن توفیق حکیم است.»[۵۶]
«نمایشنامه اینگونه در ذهن ها شکل گرفته که می بایست حتماً شعری باشد و شعر نمایشنامه ای یکی از اشکال رشد و تمدن و پیشرفت ملتهاست و ان نمایشنامه ای که شعری نباشد، نمایشنامه نیست و حتی فکر نمایشنامه منثور به ذهن کسی نیز خطور نکرد. تا اینکه مدرسه رومانتیکی با قیام علیه اصول کلاسیک در نمایشنامه شروع شد. مهد آن شکسپیر بود آنگاه که در اشعارش از قافیه چشم پوشی کرد و نمایشنامه های نثری فراوانی ارائه کرد و شایع شد و به یک سبک جدید تبدیل شد و شعرا اندک اندک از عرصه نمایشنامه کنار زده شد.»[۵۷] «دکتر احمد زکی ابوشادی از یک ادبیات نمایشنامه ای زیبای شعری و نثری برخوردار است. او یک ادیب پیشرو است که در کنار احمد شوقی در فن نمایشنامه قرا می گیرد، آنجا که می بینیم شوقی شعر غنائی آشنای عرب را به هدفی می رساند که در انتظار آنست و شروع به پرواز در کرانه ی جدیدی کرد تا مهارت و توانمندی خود در شعر و هنر را به نمایش گذارد.»[۵۸]
انواع مکاتب در عصر نهضت
در عصر نهضت می توان گفت به طور کلی چهار مکتب وجود داشته که هر کدام دارای ویژگیهای منحصر به فرد خود بوده اند: ۱- مکتب احیاء (تقلید) ۲- مکتب رومانتیک ۳- مکتب واقعی گراها ۴- مکتب رمزگرایان.
۱- مکتب احیاء (کلاسیک):
«این مدرسه، احیاء نامیده شده است زیرا که شعر قبل از آن مانند پیکری خاموش و مرده بود، پس شاعران این مدرسه به پا خاستند و در آن روحی دمیدند و خون را در رگهای آن جاری کردند و آن را از حالت رکود خارج ساخته و در آن حیات و جنبش و تحول ایجاد کردند»[۵۹]
«پیشوای این مکتب ادبی محمود سامی البارودی است که به علت آگاهی اش از میراث ارزشمند قدیم عربی توانست بنیانگذار تحولی بزرگ در عصر نهضت مصر باشد، بعد از او کسانی دیگر چون شیخ ناصیف الیازجی، ابراهیم الاجدب و عبدالله ندیم هر کدام راه او را استوارتر و محکمتر ادامه دادند.
در واقع، این مرحله نخست عصر نهضت را که آثار بارودی در طلیعه آن قرار دارد، می توان دوره ی کلاسیک جدید یا دوره ی تقلید نامید. در این دوره عربها وجود خود را اثبات می کنند و موقعیت و شخصیت فرهنگی خود را احساس می کنند، بدینگونه که به گذشته ی ادبی خود پناه می برند و نمونه ی عالی و برجسته ی شعر را در آن دوره ها می جویند هیچ جای شگفتی نیست که تا مدتی نزدیک به زمان ما بسیاری از شاعران عرب به همین مکتب شعری پیوند داشتند، این مکتب شاعران بسیاری دارد که علاوه بر شاعرانی چون اسماعیل صبری و ولی الدین یکن، برجسته ترین آنها عبارتند از:
احمد شوقی، حافظ ابراهیم در مصر و جمیل صدقی الزهاوی و معروف الرصافی محمد مهدی الجواهری در عراق.»[۶۰]
«شعر مدرسه احیاء در ابتدا به تقلید از شاعران قدیم عرب در تعدد اغراض داخل قصیده و همین طور آغاز قصیده با تغزل می پرداخت و از لحاظ موضوع نیز بیشتر موضوعات قدیم چون، مدح و غزل و رثاء و فخر و… بود مانند این شعر محمود سامی البارودی:
خلیلیَّ هَلْ طال الدُّجَی أم تقیَّدت کواکبُهُ ام ضلَّ عن نهجه الغُرُّ
ای دوست من آیا شب طولانی شده است یا اینکه ستارگانش در بنده شده اند یا اینکه سپیده راهش را گم کرده است
اما اسباب و عوامل فراوانی برای تجدید و نوآوری در مدرسه ی احیاء وجود داشته است از آن جمله است، کثرت ترجمه ها از آثار و نوشته های غربی و آشنایی شاعران مکتب احیاء با فرهنگ غرب و نیز قدرت نقد ادبی غرب، آزادی مطبوعات و تعدد احزاب و گروه های سیاسی و نیز مسئله ی آزادی زن به طوریکه افرادی مثل مصطفی کامل نمونه ی این فعالیت آزادیخواهانه بودند»[۶۱]
۲- مکتب واقع گرایان:
عوامل مختلفی باعث ظهور مکتب واقعه گرایی در ادبیات عرب شد، به طور کلی جنگ جهانی دوم و تغییراتی که در نقشه جغرافیایی و سیاسی بسیاری از کشورهای عربی ایجاد شد و نیز تغییرات ایجاد شده در حوزه ی اجتماع و فرهنگ نیز از عوامل گرایش شاعران عصر نهضت به واقع گرایی به شمار می روند، در واقع گرایش واقعی در ادبیات از دهه ی چهل از قرن بیستم شروع شد آنجائیکه شاعران به بیماری گرایش رومانتیک پی برده و آنرا برای درمان مشکلات اجتماعی مناسب نمی یافتند زیرا که گرایش رومانتیک بیشتر از رویاهای شاعر و نیز عواطف او سخن می گفت درحالیکه واقعیت اجتماع چیز دیگری است در مجموع عوامل این گرایش ادبی را می توان اینگونه خلاصه نمود.
۱- ظهور تعدادی از شاعران بعد از جنگ جهانی دوم که حوادث این جنگ را دیده و از نتایج اقتصادی و اجتماعی و فکری آن تأثیر پذیرفته بودند.
۲- بیداری عربی از اوضاع داخلی خود بعد از جنگ جهانی دوم به سبب رغبت آنان برای آزادی از استعمار و نیز آگاهی آنان از ظالم بودن حاکمانشان و نیز لرزه ای بزرگ که بر جان عربها بعد از اشغال فلسطین در سال ۱۹۴۸ افتاده بود.
۳- رشد آگاهی ملّی در بسیاری از کشورهای جهان که منجر به ایجاد حرکت های آزادی خواهانه در بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی شده بود و باعث ایجاد انقلاب های مختلف در این کشورها برای رهایی از قبضه استعمار شده بود.
۴- وجود انقلابهای مختلف در کشورهای عربی از جمله ۲۳ ژوئن مصر و انقلاب تموز عراق و انقلاب سوریه و لیبی و یمن و افزایش رشد جنبش مقاومت از فلسطین و الجزایر
۵- رشد کامل وسایل إرتباطی و پیشرفت علمی در بسیاری از کشورهای غربی که باعث ایجاد تعجب و شگفتی بسیاری از تحصیل کرده های عرب شده بود.
در واقع محور اساسی مکتب واقعه گرایی را این سؤالات تشکیل می داد که آیا ادبیات باید در خدمت ادبیات باشد یا اینکه در خدمت زندگی؟ و آیا هنر باید در خدمت هنرباشد یا در خدمت زندگی؟ در حقیقت بحث واقع گرایی به دنبال این مطلب بوده است که شاعر نباید از قضایای جامعه و از دردهای آن همانطور که شاعران رومانتیک به دور هستند به دور باشند.
از مشهورترین شاعران مکتب واقع گرایی می توان به عبدالوهاب البیاتی و نزارالقبانی اشاره کرد.
۳- مکتب رمانتیکها:
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم نوع تازه ای از شعر شروع شد که از یک سو دارای اسلوب کلاسیکی و سنتی و از سوی دیگر دارای عواطف و انفعالات رومانتیک جدید بود، این نوع شعر در واقع بیشتر پیرو شعر اروپا بوده است، بهترین نمونه ی این شعر همان است که در آثار خلیل مطران دیده می شود.
مطران در یک سو وحدت را در ساختمان قصیر مورد نظر قرار می دهد و از سوی دیگر به کلمات، این مجال را نمی دهد که شاعر را ضریب دهند و از مقصود دور کنند در شعر او، غنایی سرایی به خوبی دیده می شود همان حالتی که در آثار اروپایی ها دیده می شود، شاعر غرق در طبیعت است و متأثر از آن و سعی می کند که عواطف خود را در طبیعت منعکس نماید، با اینکه از نظر نوع عواطف و موضوعات شعری از رمانتیسم روشن و آشکاری برخوردار است و لکن به علت کارگرفتن زبان عربی از صبغه ی تقلید قدما خالی نمی باشد، مطران با شدت تمام حریص بر زبان خویش است. در به کاربردن لغات عربی قدیم هم هیچ تردیدی ندارد همواره در خود است و بر عواطف خود چیره، چندان که خواننده تصور می کند که این شاعر انفجار عاطفی لازم را برای رسیدن به موزیک رمانتیسم محض ندارد، اما این تعارض میان شکل قدیم و مضمون تازه در آثار شعری بعضی از معاصران عرب از قبیل مازنی و عبدالرحمن شکری و عقاد دیده می شود. این شاعران که در واقع تحت تأثیر آثار انگلیسی قرار داشتند بعدها به عنوان شاعر مکتب «الدیوان» شهرت یافتند.
جنبش رمانتیک در شعر عربی، پیروان فراوانی داشت اما در هر بخشی از این جنبش هرگونه که باشد باید از دکتر احمد زکی ابوشادی مدیر مجله آپولو در قاهره یاد شود ما همچنین از علی محمود طه از شاعران مصر و ابوشبکه در لبنان و عمر ابوریشه در سوریه، ابوقاسم در تونس و تیجانی در سودان باید یاد نمود.
چنان که باید از نعیمه و ابوماضی و نسیب عریضه و بسیاری دیگر در ادبیان مهجر آمریکا یاد کرد، اما پیشوای این مکتب شعری در عراق نازک الملائکه و بدر سالم السیاب هستند.»[۶۲]
رمانتیک در واقع انقلاب طبقه متوسط (برژوا) اروپا جهت برآوردن اهداف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اش می باشد در جامعه ای که حاکمان و اشراف همانگونه که می خواستند بر آن حکومت می کردند که مشهورترین ادیبان و مفکران و شعرا در آن زمان آن را رهبری می کردند چون ویکتور هوگو، لامارتین و دهها تن دیگر… .
بسیاری از ادیبان عرب متأثر از ادبیات غرب به تدریس ادبیات رمانتیک پرداختند. و خلیل پیشوا و پیشگام این مکتب شعری به شمار می رفت، سپس مدرسه الدیوان و مدرسه آپولو و ادیبانی که دنباله رو این دو مدرسه ادبی بودند.
۳- مکتب رمزگرایان:
مطالب با موضوع : بررسی آثار و احوال احمدزکی ابوشادی- فایل ۳