«کشورهای طرف کنوانسیون تمام اقدامات لازم را برای تسریع بهبودی جسمی و روحی و سازش اجتماعی کودکی که قربانی بی توجهی،استثمار،سوء استفاده،شکنجه و یا سایر اشکال رفتاری یا تنبیه خشونت آمیز،غیر انسانی و تحقیر کننده یا جنگ بوده است،به عمل خواهند آورد.این روند بهبودی و پیوستن مجدد به جامعه می بایست در محیطی که موجب سلامت،اتکای نفس و احترام کودک شود،انجام شود.»
۲-۲-۱-۲- زنان بزه دیده [۱]
بعضی از طبقات همچون زنان به دلیل عوامل خاص زیستی و اجتماعی پیش زمینه و استعداد قبلی برای بزه دیده شدن را دارا هستند و بر اساس یافته های جرم شناسی بزه کاران بالقوه قربانیان خود را از میان افرادی انتخاب میکنند که جرم بر روی آن ها دارای خطر و هزینه بالایی نباشد. اما با این وجود بر اساس یافته های جرم شناسان زنان علاوه بر آن که کمتر از مردان مرتکب جرم میشوند میزان بزه دیده گیشان نیز کمتر از مردان است. اما در جرایمی مانند همسر(زن) آزاری،تجاوز جنسی علیه زنان و… بزه دیدگی زنان بالا است. خشونت علیه زنان باعث شد که محققان به یک سری پژوهشهای بزه دیده شناسی روی آورند که این امر به مجموعه ای از نتایج کلی و همه گیر برای بزه دیدگان انجامید.شکل گیری انجمن های فمینیستی که نه تنها خواستار برابری زنان و مردان هستند،بلکه هر گونه سلطه مردان و خشونت علیه زنان را نفی میکنند نخستین بار در ایالات متحده آمریکا صورت گرفت.فمینیستها ریشه اصلی خشونت علیه زنان را در ساختار اجتماعی پدر سالارانه خانواده ها جستجو میکنند.[۲]
اما از دیگر پدیده هایی که با بزه دیدگی زنان پیوند خورده است فرار زنان و دختران جوان از خانه است.این معضل که نوظهور نبوده به دنبال خود جرائم و انواع انحرافات اجتماعی را یدک می کشد.فرار در واقع پاسخی است به یک موقعیت دردناک و نجات از آزردگی ها،دور شدن از تعارض ها،حقایق،انکار واقعیت های تلخ زندگی مثل اعتیاد به مواد مخدر و الکل،افراط در شهوت رانی و یا پشت پا زدن به ضوابط و مقررات و تن دادن به آلودگیها.[۳]
مهمترین اسناد جهانی در زمینه حمایت از زنان کنوانسیون محو تمامی اشکال تبعیض علیه زنان(مصوب ۱۹۷۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد)، اعلامیه جهانی خشونت علیه زنان(مصوب ۱۹۹۴سازمان ملل متحد)،کنوانسیون حقوق سیاسی زنان(مصوب ۱۹۵۲مجمع عمومی سازمان ملل متحد)و قرارداد بینالمللی راجع به جلوگیری از معامله نسوان کبیره(مصوب۱۹۳۳) میباشند.در این اعلامیه خشونت علیه زنان مانع دستیابی به برابری پیشرفت و صلح شناخته شده است و با تأکید بر این که اساسا خشونت علیه زنان باعث نقض حقوق بشر و آزادی های اساسی آن ها می شود به برابری،آزادی،امنیت،تمامیت و وقار تمام انسانها و به طور جهان شمول زنان توجه زیادی شده است.در ماده ۱ کنوانسیون محو تمامی اشکال تبعیض علیه زنان نیز آمده است:«تبعیض علیه زنان به هر گونه تمایز،استثنا،یا محرومیت یا محدودیت بر پایه جنسیت گفته می شود که پیامد یا هدف آن خدشه دار کردن یا لغو شناسایی،بهره مندی یا اعمال حقوق بشر و آزادی های بنیادی در زمینههای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،مدنی یا هر زمینه دیگر از رهگذر زنان،گذشته از وضعیت زناشویی آنان و بر پایه تساوی میان زنان و مردان باشد.»
۲-۲-۱-۳-سالمندان بزه دیده[۴]
آزار و سوء استفاده از سالمندان با وجود آن که یکی از تازه ترین گونه های خشونت خانگی از دید جرم شناسان و دانشمندان علوم اجتماعی شناخته شده است، در مجموع پدیده ی تازه ای نیست و از سالهای پیش این معضل به صورت موضوعی پیچیده در تمام جوامع وجود داشته،اما هنوز به درستی شناخته و تبیین نشده و توافقی در معنی و مفهوم آن وجود ندارد. نبود تعریفی جامع و ارزشمند در مورد آزار سالمندان ممکن است به تفاوتهایی در تعاریفی که سازمانهای یک جامعه و حتی جوامع دیگر ارائه میدهند منجر شود.این اطلاعات به طور کلی عوامل مؤثر در مورد وقوع بزه را دشوار میسازد.آزار و سوء استفاده از سالمندان به صور گوناگون جسمی،عاطفی یا روانی،سوء استفاده مالی یا استثمار،آزار جنسی ،آزار دارویی و بالاخره نقض حقوق مدنی و انسانی شکل میگیرد.[۵]
تا به امروز جامع ترین مطالعات محققان کانادایی در مورد نظر خواهی درباره آزار و سوء استفاده از سالمندان موسوم به مطالعات «رایسون»[۶] به اجراء در آمده است.این نظر خواهی تلفنی از ۲۰۰۰ سالمند صورت گرفت که د رمحل اقامت خصوصی خود زندگی میکردند.یافته های این تحقیق نشان داد که حدود ۴ درصد افراد سالمند مورد آزار یا سوء استفاده قرار گرفته اند.با تعمیم این تعریفها می توان تخمین زد که تقریبا ۹۸۰۰۰ نفر از سالمندان در کانادا برخی از انواع سوء استفاده را تجربه نموده اند.[۷]حمایت از سالمندان در قالب برنامه«اقدام بینالمللی درباره سالمندی» به موجب قطعنامه۵۱/۳۷ مجمع عمومی سازمان ملل متحد و «اصول ملل متحد برای سالمندان» نمود یافته است که هدف آن رسیدگی به نیازهای این قشر با تقویت تواناییهای حکومتها و جامعه مدنی است.
۲-۲-۱-۴- ناتوانان بزه دیده[۸]
یکی از ملاکهای آسیب شناسانه برای حمایت از اشخاص بزه دیده بررسی ناتوانی در آن ها است.ناتوانی در ابعاد مختلف بدنی،فکری و یا اجتماعی ظهور مییابد.فرد بزه دیده در چنین شرایطی نیاز به توجه ویژه آموزشی و مراقبتی متناسب با شرایط روحی و جسمی خود دارد.بر این اساس ناتوانان به علت از دست دادن توانایی انجام کار یا دچاربودن به یک بیماری بدنی یا روانی بزه دیده محسوب میشوند.در مورد ناتوانی های ویژه یادگیری، متخصصان و صاحب نظران بر این عقیده اند که این امر باعث عملکرد های پایین در مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط می شود و ممکن است موجب اختلال در روابط اجتماعی،کاهش عزت نفس و بزه دیدگی گردد. در کشور ما از سال ۱۳۷۴ تاکنون سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور در استانهای گوناگون حدود ۳۷ مرکز آموزش و توانبخشی ناتوانیهای ویژه یادگیری تأسيس کردهاست که در زمینه تشخیص ،آموزش و توانبخشی مشکلات ویژه کودکان فعالیت دارند.