فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى (طه۴۴) اما به نرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد.
بنابر این باید بدانیم:
- گام اول در امر به معروف و نهی از منکر، بیان نرم است.
-امیدها در نرمی است و انتظاری از خشونت نمی رود.
- شروع تربیت و ارشاد باید از طریق گفتگوی صمیمانه باشد و حتی با سرکش ترین افراد باید با نرمی و لطافت سخن گفت. (قرائتی،۱۳۸۹،ج۵،ص۳۴۶)
در خصوص رفتار و برخورد ملایم پیامبر خدا چنین آمده است:
پیوسته خوشرو، ملایم و خوش برخورد بود. سختگیر و خشن، داد و فریاد کن و بد زبان نبود. عیبجویی
نمیکرد و از کسی خیلی تعریف نمینمود. در مقابل آ نچه که دوست نمیداشت، خود را به غفلت میزد و به روی خود نمیآورد. کسی از وی ناامید نمیشد و آرزومندانش محروم نمیشدند. سه کار را کنار گذاشته بود: جدال و ستیزه جویی، زیاده گویی و سخن گفتن بیهوده. سه کار را در مورد مردم انجام نمیداد: کسی را نکوهش و سرزنش نمیکرد، لغزشها و مسائل پنهانی افراد را دنبال نمیکرد، در موردی تکلّم میفرمود که امید ثواب داشت. وقتی صحبت میکرد، همه ساکت بودند، چنانکه پرنده ای بر روی سر آنها نشسته بود و هر گاه سکوت مینمود، دیگران صحبت میکردند. در حضور ایشان، مجال سخن گفتن را از یکدیگر
نمیگرفتند. اگر کسی در حضور ایشان صحبت میکرد، سکوت میکرد تا سخن او تمام شود.
به هر چه دیگران را میخندانید، میخندید. در مقابل افراد غریب که در گفتار و در خواست، رفتار دوستی نداشتند، صبر میکرد،. ( محمدی ری شهری ،۱۳۸۷،ص۳۱۹)
بردباری او[رسول اکرم] به این اندازه بود که چیزهایی که دیگران از شنیدنش بیتاب میشدند، در آن بزرگوار بیتابی به وجود نمیآورد. گاهی دشمنان آن بزرگوار در مکه رفتارهایی با او میکردند که وقتی جناب ابوطالب در یک مورد شنید بقدری خشمگین شد که شمشیرش را کشید و با خدمتکار خود به آنجا رفت، آن جسارتی که آنها با پیامبر کرده بودند، همان را با یکایک آن ها انجام داد. گفت هر کدام اعتراض کنید گردنتان را میزنم، امّا پیامبر همین منظره را با بردباری تحمل کرده بود.
یک شخصیت عظیم، با ظرفیت بینهایت، با خُلق و رفتار و کردار بینظیر در صدر سلسله انبیاء و اولیاء قرار گرفتهاست و ما مسلمانان مو ظف شدهایم که به آن بزرگوار اقتدا کنیم که فرمود: «و لکم فی رسول الله اسوهٌ حسنه» ما باید به پیامبر اقتدا و تأسی کنیم، نه فقط در چند رکعت نماز خواندن، در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و معامله هم باید به او اقتدا کنیم پس باید او را بشناسیم. (مقام معظم رهبری، نماز جمعه ۲۶/۲/۷۹ )
از این رو بر مربیان و اساتید است که با تأسی به شخصیت آن بزرگوار، الگوی مناسبی برای همگان خصوصاً دانش پژوهان بوده باشند و هر فرد اگر بخواهد معلم و مربی خوبی باشد، باید از تلطف و مهربانی برخوردار باشد و جملات او باید سراپا عاطفه باشد؛ خواه در کلاس درس و خواه در جامعه.
۴-۲-۶- برخورد نیکو با مخاطبان:
یکی از راههایی که در تربیت متعلم بسیار موثر است، فروتنی و نرمخویی مربی در برابر اوست، زیرا نفس انسانی در برابر تواضع و فروتنی اشخاص خاضع میگردد. بنابر این، نرمخویی و تواضع و گفتن مطالب به شکل نیکو و مستدل و بدون تحکم و نیز نصیحت کردن به طور غیر مستقیم از بهترین شیوه هاست. خداوند متعال به پیامبرش چنین میفرماید:
ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ (نحل،۱۲۵) ای پیامبر ! مردم را با حکمت و گفتار استوار و منطقی و پند نیکو، به راه پروردگارت بخوان و با مخالفان به شیوه ای که نیکوتر است جدال و گفتگو گن.
این آیه به همه مربیان و معلّمان دستور جامعی میدهد و آن اینکه باید به شیوه های گوناگون، مجهز باشند، چرا که همه مردم را نمی توان با یک شیوه دعوت کرد و هر شخص ظرفیّتی دارد که باید با زبان خودش با او سخن گفت؛ خواص را با حکمت و استدلال، عوام را با موعظه نیکو و مخالفان را با جدال نیکو. موعظه نیکو آن است که واعظ خود به آنچه میگوید، عمل کند و جدال نیکو آن است که توهین و تحریک احساسات طرف دیگر در آن نباشد.
از عوامل تاثیر کلام در دیگران، خیر خواهی، دلسوزی و مهربانی است. در قرآن کریم در باره پیامبر اسلام میفرماید: حَریصٌ عَلَیکُم (توبه،۱۲۸) پیامبر برای هدایت شما حرص میخورد.
همان گونه که پیامبر برای هدایت و ارشاد مردم بسیار دلسوز بود مربی هم میبایست در تعلیم و تعلم متربی بسیار مهربان و دلسوز باشد. اگر شاگرد احساس کند که معلم او را دوست دارد، تحت تاثیر قرار میگیرد، ولی اگر احساسش این باشد که استاد فقط به خاطر حقوق و مادیات تدریس میکند، سخنانش در او تاثیر نمی کند.
فصل پنجم
عوامل موفقیّت مربی در تربیت
مقدمه:
در هر کاری پیش از هر چیز باید هدف آن کار مشخص باشد تا بتوان برای وصول به آن هدف برنامه ریزی کرد. و راه های رسیدن به آن را مشخص ساخت و امکانات لازم را به کار گرفت. در تربیت نیز باید اهداف مشخص باشد و بدانیم چگونه انسانی می خواهیم تربیت کنیم. و بر فرض که تربیت موثر واقع شد چه تحولی در انسان حاصل می گردد، و نیز بدانیم غایت تربیت چیست؟ و با وصول به کدام هدف کلی می توان به سمت آن غایت سیر کرد؟
غایت تربیت باید متناسب حقیقت انسان باشد؛ همان مقصدی که انسان برای آن آفریده شده است و آفرینش بدان می خواند؟
در این فصل بر آن شدیم آنچه که باعث موفقیّت یک مربی در امر تعلیم و تربیت متربی می گردد، با بهره گرفتن از آیات و کلام معصومین۸آورده می شود تا تصویر روشن گری از پیوند دین و تربیت، در دست داشته باشیم. لازم است از شیوه های تربیتی قرآن و معصومین برای تربیت و همراه نمودن آن با تعلیم استفاده نمود.
۵-۱- اخلاص در تعلیم و تربیت:
نخستین عامل موفقیت مربی در تربیت، داشتن نیت خالصانه است، چراکه ارزش عمل و رفتار هر کسی بر قصد و نیت و طرز جهتگیری او بستگی دارد. اگر عمل وی قصد و نیت و جهت الهی داشته باشد از ارزش والایی برخوردار است وگرنه همین اعمال و رفتار، به خاطر هدف گیریهای نادرست و غیر انسانی به صورت وزر و وبال بر دوش او سنگینی خواهد کرد، چنان که در عبادات دینی، صرفاً اطاعت از فرمان خدا، معیار و ملاک است و اگر در عبادات غیر خدا در نظر گرفته شود، موجب ذلت و خواری و فرومایگی عامل نزد خدا می گردد. از جمله اهداف و اغراض نادرست و بی ارزش میتوان، حب مال ، جاه طلبی، نام جوئی، برتری جویی نسبت به برادران دینی و… را نام برد.
رسول خدا i میفرماید: آموزش علم به دیگران برای رضای خدا حسنه و یاد گیری آن عبادت و گفت و گوی علمی تسبیح و کاربرد دانش جهاد و نیز آموزش دادن آن به کسی که نمیداند صدقه و بخشیدن آن به کسی که صلاحیت دارد سبب قرب الهی است، زیرا دانش، آموزنده حلال و حرام و روشنگر راه بهشت و همدم حالت تنهایی است. ( جوادی آملی، ۱۳۹۱، ص۷۶)
و باز حضرتش میفرماید: هر کس بخشی از دانش را فرا بگیرد تا برای خشنودی خدا آن را به مردم بیاموزد خدا پاداشی را به او عطا میکند. (همان،ص۷۶)
همان گرامی باز میفرماید:
حضور در مجلس عالم از حضور در هزار تشیع جنازه و هزار عیادت بیمار بهتر است، کسی که به مسجد رفت و آمد کند تا دانشی مفید بیاموزد یا به دیگران یاد دهد پاداش عمره و حجی کامل را خواهد داشت. (همان،ص۷۶)
امیر مومنان علی ۸ میفرماید: ای مومن! علم و ادب بهای جان توست، پس در آموختن آن بکوش، پس هر چه بر علم و ادب تو افزوده شود بر ارزش تو افزوده میشود، چرا که از راه دانش به پروردگارت راه مییابی و با ادب، خدمت پروردگارت را نیکو به جای میآوری و با این ادب در خدمت است که بنده سزاوار ولایت و قرب الهی میگردد، پس نصیحت مرا بپذیر تا از عذاب برهی. (همان،ص۷۷)
و نیز میفرماید: یک سخن حکیمانه را مرد بشنود، سپس آن را نقل کند یا بدان عمل کند از عبادت یک سال بهتر است. (همان،ص۸۰)
امام باقر ۸ نیز در خصوص پاداش علم آموزی میفرماید:
پاداش کسی که علم را آموزش میدهد مانند پاداش کسی است که علم میآموزد و او بر کسی که میآموزد برتری دارد، پس دانش را از صاحبان آن (دانشوران) فرا گیرید و به برادرانتان به گونه ای که عالمان به شما یاد داده اند آموزش دهید. (همان،ص۷۸)
کسی که وارد عرصه تعلیم و تربیت میشود باید انگیزه او هم برای خدا و خدمت به اهل بیت پیامبر اکرم i باشد نه اینکه از روی بیکاری آمده باشد، یا نداشتن شغل و یا برای تصدی پست ها و مسئولیتها باشد که اینگونه امور از آفات مربیگری و معلمی است.
امام باقر ۸ فرمود: هر کس علم و دانش را طلب کند تا بر سایر علماء مباهات کند یا بر نادانان فخر بفروشد و یا بدین وسیله مردم را به سوی خودش جذب کند، جایگاهش آتش است، زیرا که ریاست صلاح نیست مگر برای اهلش. (مجلسی، ۱۴۰۳،جلد ۲،ص۳۸)
پس بر مربی و معلم است که در کارهایش انگیزه الهی داشته باشد ، چراکه اگر انگیزه الهی نباشد به علم هم عمل نمیکنند و عالم بی عمل میشوند؛ چنانکه حضرت رسول اکرم i میفرماید:
اِنَّ اَهلَ النَّارِ لَیَتَأَذَّ ونَ مِن ریِحِ العَالِمِ التَّارِکِ لِعِلمِهِ (همان،ج۲،ص۳۴) همانا دوزخیان از بوی گند عالم بی عمل در اذیت و رنجند.
و نیز امام حسن عسکری ۸ عالمان بیعمل را بدتر از سپاه یزید میداند. «ضرر و زیان علماء بد برای شیعیان ناتوان و آسیب پذیر ما، بیشتر از زیان سپاه یزید، برای حسین بن علی ۸ و یاران او، زیرا آنان جان و مال ایشان را گرفتند و این علماء بد کردار…. در دل شیعیان ناتوان ما شک و شبهه میاندازند و گمراهشان میکنند.» (برخوردار،۱۳۸۵،ص۱۳)
و امام علی ۸ میفرماید: هیچ لغزشی بدتر از لغزش عالم نیست. لغزش عالم، جهانیان را تباه میکند. (همان،ص۳۵)
بنابر این، مربی میبایست مواظب باشد تا اعمال و رفتار وی همواره جهت الهی داشته باشد، زیرا رنگ و بوی الهی در کارها باعث برکت آنها میگردد.
۵-۲- مهربانی و دلسوزی:
معلم وارسته نسبت به دانش پژوه خود دلسوز و مهربان است و بر اساس مصالح آنان قدم بر می دارد. قرآن کریم ، سخن حضرت صالح در این باره را چنین بیان می فرماید:
tفَتَوَلَّیs öNåk÷]tã tA$s%ur ÉQöqs)»t ôs)s9 öNà۶çGøón=ö/r& s’s!$yÍ În1u àMós|ÁtRur öNä۳s9 `Å۳»s9ur w tbq۷ÏtéB úüÏÛÅÁ»¨Y9$#(اعراف -۷۹)
ای قوم من! من پیام الهی را به شما رساندم و خیر خواهی شما را نمودم، ولی شما ناصحین و خیر خواهان را دوست ندارید.
پژوهش های انجام شده درباره بررسی نقش مربی در تربیت از نظر اسلام- فایل ۱۶