این بینش و گرایش به سمت یکتا پرستی، دست مایه پیمان فطری خدا با ماست که آن نیز در سرشت ماست. مفاد این پیمان از این قرار است که تنها باید خدا را معبود خود بگیریم و فقط و فقط سر بر آستان مقدس او بساییم. این نکته در قرآن کریم نیز آمده است؛[۴۷۴]
«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ»[۴۷۵]: اى فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید، زیرا وى دشمن آشکار شماست؟ * و اینکه مرا بپرستید این است راه راست!
و در جای دیگر، قرآن کریم در توصیهای از ما خواسته است که پا جای پای شیطان نگذاریم و از او تبعیت نکنیم: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ»[۴۷۶]: اى کسانى که ایمان آورده اید! پا جاى پاهاى شیطان مگذارید.
و در روایتی امام رضا به عبدالعظیم حسنی فرمود: «یا عبدَ العظیمِ ، أبلِغْ عنّی أولیائی السّلامَ، و قُلْ لَهُم : أنْ لا یَجعَلوا للشَّیطانِ على أنْفُسِهِم سَبیلاً، و مُرْهُم بالصِّدقِ فی الحدیثِ و أداءِ الأمانهِ، و مُرْهُم بالسُّکوتِ و ترکِ الجِدالِ فیما لا یَعْنیهِم»[۴۷۷]: اى عبد العظیم! از طرف من دوستانم را سلام برسان و به آنان بگو که شیطان را بر خود مسلّط نکنند و دستورشان ده که راستگو و امانت پرداز باشند و دستورشان ده که خاموشى گزینند و از مجادلات بیهوده بپرهیزند.
۴-۲-۲-۱-۴- نفس لوامه و سرزنشگر
و آن نفسی است که سرزنش و ملامت او در وقت گناه و پیروی از شیطان برای هر کس قابل درک است و مانند آژیر خطری هشدار میدهد و بعد از انجام گناه نیز به سرزنش خود ادامه میدهد.[۴۷۸]
۴-۲-۲-۱-۵- نفس الهامگر
هر کس تقوا و فجور را میشناسد یعنی خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که می تواند بدون عامل بیرونی تشخیص دهد کدام رفتارش زشت است و کدام پسندیده و در درون مرز فطرت است. خداوند به همین نفس قسم خورده است:[۴۷۹]
«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها * فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[۴۸۰]: سوگند به نَفْس و آن کس که آن را درست کرد * سپس پلیدکارى و پرهیزگارىاش را به آن الهام کرد.
۴-۲-۲-۱-۶- نیروی بینایی، شنوایی و ادراکی
که اینها غیر از مواردی است که بین انسان و حیوان مشترک هستند یعنی انسان می تواند چشم دل را بگشاید تا حقیقت را بنگرد، گوش جان به حق سپرد و دل را به آیات هستی بگمارد تا از این طریق در مقابل حملات دشمن از بصیرت کافی برخوردار باشد و از او گزندی نبیند.[۴۸۱]
۴-۲-۲-۱-۷- شناخت موقعیتهای درونی
خودِ انسان هر وقت که بخواهد می تواند از درون خود و از ضعف و قوت خود آگاهی پیدا کند[۴۸۲] و تا قبل از پایان یافتنِ فرصت، به خود آید و از مسیرِ اصلاحِ پلیدیها از طریق مراجعه به قرآن دردهای خود را درمان کند و با نیرویی مضاعف به مصاف شیطان برود.[۴۸۳]
۴-۲-۲-۱-۸- شناخت موقعیت بیرونی
بدان معنا که ما میتوانیم بفهمیم از کجاییم و به کجا میرویم و چرا آفریده شدهایم و حکمت زیستن ما در این دنیا چیست. دشمن کیست و چه می کند. از ما چه میخواهد موقعیت ما در برابر او چگونه است. که از این طریق دیدگان ما نسبت به حیات و اهداف آن بیشتر میگردد تا از این راه به مقابله هدفمند با شیطان، گام برداریم.[۴۸۴]
۴-۲-۲-۱-۹- آگاهی از پیشینیان و عبرت از آنها؛
بدان معنا که تاریخ گذشتگان نمونههای روشنی برای ما در مقابله با دشمن میباشد تا این طریق چشم باز کنیم و مسیر غلط آنها را نپیماییم تا در مبارزه با دشمن شکست خورده باشیم.[۴۸۵]
۴-۲-۲-۱-۱۰- توبه و بازگشت؛[۴۸۶]
۴-۲-۲-۱-۱۱- سایر تجهیزات؛
الف: دعا کردن
امام علی فرمود: «أکثِرِ الدُّعاءَ تَسلَمْ مِن سَورَهِ الشَّیطانِ»[۴۸۷]: زیاد دعا کن تا از گزند شیطان محفوظ مانى .
ب: ترس حقیقی داشتن از خداوند
امام باقر فرمود: «تَحَرَّزْ مِن إبلیسَ بالخَوفِ الصادِقِ»[۴۸۸]: با ترس واقعى ، خود را از ابلیس مصون دار.
پ: در امان بودن پنج دسته دیگر
امام صادق فرمود: «قالَ إبلیسُ : خَمسَهٌ لیسَ لی فیهِنَّ حِیلَهٌ و سائرُ الناسِ فی قَبضَتی : مَنِ اعتَصَمَ بِاللّه ِ عن نیّهٍ صادِقَهٍ و اتَّکَلَ علَیهِ فی جَمیعِ اُمُورِهِ ، و مَن کَثُرَ تَسبیحُهُ فی لَیلِهِ و نَهارِهِ ، و مَن رَضِیَ لأخِیهِ المؤمِنِ بما یَرضاهُ لنفسِهِ ، و مَن لَم یَجزَعْ على المُصیبهِ حینَ تُصِیبُهُ ، و مَن رَضِیَ بما قَسَمَ اللّه ُ لَهُ و لَم یَهتَمَّ لِرِزقِهِ»[۴۸۹]: ابلیس گفت : پنج دسته اند که هیچ چارهاى براى آنها ندارم اما دیگر مردمان در مشت من هستند : هرکه با نیّت درست به خدا پناه برد و در همه کارهایش به او تکیه کند ؛ کسى که شب و روز بسیار تسبیح خدا گوید؛ کسى که براى برادر مؤمنش آن پسندد که براى خود مىپسندد ؛ کسى که هر گاه مصیبتى به او مىرسد بیتابى نمىکند؛ و کسى که به آنچه خداوند قسمتش کرده خرسند است و غم روزیش را نمىخورد .
ت: صدقه دادن
امام باقر فرمود: «علَیکُم بِالصَّدَقَهِ ، فَبَکِّرُوا بِها ؛ فإنَّها تُسَوِّدُ وَجهَ إبلیسَ»[۴۹۰]: بر شما باد صدقه دادن . صدقه را صبح زود بدهید که آن روى ابلیس را سیاه مى کند .
ث: روزه گرفتن
امام صادق نقل می کند که رسول خدا فرمود: «ألا اُخبِرُکُم بِشَیءٍ إن أنتُم فَعَلتُمُوهُ تَباعَدَ الشَّیطانُ مِنکُم کما تَباعَدَ المَشرِقُ مِن المَغرِبِ ؟ قالوا : بَلى ، قالَ : الصَّومُ یُسَوِّدُ وَجهَهُ ، و الصَّدَقَهُ تَکسِرُ ظَهرَهُ ، و الحُبُّ فی اللّه ِ و المُؤازَرَهُ على العَمَلِ الصّالِحِ یَقطَعانِ دابِرَهُ ، و الاستِغفارُ یَقطَعُ وَتِینَهُ»[۴۹۱]: آیا شما را از چیزى خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید شیطان از شما دور شود ، چندان که مشرق از مغرب دور است؟ عرض کردند : چرا . فرمود : روزه روى شیطان را سیاه مى کند ، و صدقه پشت او را مى شکند، و دوست داشتن براى خدا و همیارى در کار نیک ریشه او را مى کند، و استغفار شاهرگش را مى زند .[۴۹۲]
۴-۲-۲-۱-۱۲- نماز
امام علی فرمود: « الصَّلَاهُ حِصْنٌ مِنْ سَطَوَاتِ الشَّیْطَان»[۴۹۳]: نماز، دژی است در مقابل حملات شیطان.
۴-۲-۲-۱-۱۳- امدادهای ویژه الاهی، در مصاف با شیطان؛
که در قرآن کریم بارها به این موضوع اشاره شده است:
«… وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلیلاً»[۴۹۴]: و اگر فضل خدا و رحمتِ او بر شما نبود، مسلّماً جز [شمارِ] اندکى، از شیطان پیروى مىکردید.[۴۹۵]
یعنی باید از خداوند عاجزانه خواست تا در مصاف جانکاه با شیطان یاریمان کند.
۴-۲-۲-۲- مقابله با فقر
برای مقابله با فقر میبایست با علل ایجاد آن مقابله کرد. مهمترین علل ایجاد آن را از کتاب «فقر-انفاق» استخراج کردهایم که به قرار زیر است:
الف. ثروت اندوزی ثروتمندان
ب. استعمار گران و زیاده خواهان؛ که این با چپاول دولتهای ضعیف صورت میگیرد.
ج. خودِ شخص؛ یعنی شخص با ارتکاب اعمالی مانند گناهان، اسراف یا عملکردی بد در مواجهه با پیچ و خمهای زندگی سرمایه های خود را از بین ببرد.
د. طبیعی[۴۹۶]؛ بدان معناست که عوامل طبیعی مثل آب و هوا و خوراک و … سبب به وجود آمدن فقر در جامعهای می شود.
لذا با هر کدام از این عوامل میتوان در حد و اندازه خود مبارزه کرد تا ریشه های فقر را از میان برد.
۴-۲-۲-۳- مقابله با ظلم
در مقابله با ظلم چند راهکار وجود دارد که مهمترین آنها به قرار زیر است.
۴-۲-۲-۳-۱- امر به معروف و نهی از منکر
چنانچه در روایتی امام علی فرمود: «فَرَضَ اللّهُ … الأمرَ بِالمعروفِ مَصلَحَهً لِلعَوامِّ»: خداوند امر به معروف را براى اصلاح عمومِ مردم واجب فرمود.
که یکی از ناهجاریها در جوامع، ظلم است که میتوان با امر به معروف و نهی از منکر آن را نابود و یا کم ساخت. چرا که یکی از موانع جدی برای تخریب مصالح عمومی جامعه، ظلم است که با انجام و فراگیر شدن امر به معروف و نهی از منکر ریشهاش برچیده خواهد شد.
۴-۲-۲-۳-۲- توجه به عواقب شوم آن که شخص ظالم باید این را بداند که او جزای ظلمش را در همین دنیا میبیند.
در روایتی رسولخدا فرمود: «إیّاکُم و الظُّلمَ؛ فإنّهُ یُخرِبُ قُلوبَکُم»[۴۹۷]: از ستم کردن بپرهیزید ، که آن دلهاى شما را ویران مىکند .
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «الظُّلمُ فی الدُّنیا بَوارٌ، و فی الآخِرَهِ دَمارٌ»[۴۹۸]: ستمگرى، در دنیا مایه نابودى و در آخرت، مایه هلاکت است .
۴-۲-۲-۴- مقابله با فتنهها
رسول خدا فرمود: «تکون فتنه، النائم فیها خیر من المضطجع، والمضطجع فیها خیر من القاعد، والقاعد فیها خیر من القائم، و القائم فیها خیر من الماشی، و الماشی خیر من الراکب»[۴۹۹]: فتنه ای خواهد بود که انسان خوابیده بهتر است از کسی است که دراز کشیده است و دراز کشیده بهتر از نشسته و نشسته بهتر باشد از رونده و انسان رونده بهتر از کسی است که بر مرکب سوار باشد.
که به طور کلی مراد این است که در بروز فتنهها انسان بهتر است با احتیاط و حفظ جوانب امور و با آگاهی کامل در جامعه به زندگی خود ادامه دهد تا مبادا دچار آن فتنهها شود. همان طور که در روایتی امام علی فرمود: «کُنْ فِی الْفِتْنَهِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَب»[۵۰۰]: در فتنه همچون شتر بچه باش، او را نه پشتى است که سوارش شوند، و نه پستانى که شیرش دوشند.
پژوهش های پیشین در مورد انحرافات آخرالزمان، علل و راهکارهای پیشگیری۹۱- فایل ۲۱