ابتدا چند تعریف اساسی از صاحب نظران برنامه ریزی درسی ذکر می شود و سپس با یک جمع بندی از تعاریف ارائه شده یک تعریف جامع و کامل ارائه می شود . سیلور و الکساندر[۴۵] این تعریف را ارائه می دهند:
« حقایق ، مشاهدات ، داده ا ، دریافت ها ،تشخیص ها ، حساسیت ها ، طرح ها و راه حل های برگرفه از آنچه که ذهن انسان ها درک کرده اند و آن بناهای ذهنی که این محصولات تجربه را درون دانش ، ایده ها ، مفاهیم ، تعمیم ها ، اصول ، طرح ها و راه حل ها ، دوباره سازمان و نظم می دهد » ( ملکی ۱۳۸۰ ، ص ۶۳ ) .
این تعریف وسیع است و کلیه ی عوامل شکل دهنده محتوا را در بر می گیرد ولی مهارت ها و عواطف را شامل نمی شود .
اورنستین و هانگنیز [۴۶]( ۱۹۹۳ ) بر این باورند :
محتوا خلاصه ای از « حقایق [۴۷]» ، « مفاهیم و تعمیم ها [۴۸]» اصول و نظریه های مشابه دانش در رشته مورد نظر است ( میرزا بیگی ۱۳۸۰ ص ۱۶۱ ) .
به طور کلی می توان نتیجه گرفت :
محتوا عبارت است از مجموعه مفاهیم ، مهارت ها و گرایش هایی که از سوی برنامه ریزان انتخاب و سازماندهی می شود و در عین حال محتوا آثار حاصل از فعالیت های یاددهی و یادگیری معلم و شاگرد را نیز در بر می گیرد(طالعی فرد۱۳۸۳،ص۶۲).
تعریف تحلیل محتوا
تعریف های تحلیل محتوا به مرور زمان و با توسعه فنون و بکارگیری ابزار موجود برای مطالعه مسائل جدید و مطالب گوناگون دچار تغییر شده است .
کارت رایت[۴۹] ( ۱۹۵۳ ) بر این باور است :
« تحلیل محتوا روشی است برای « توصیف عینی [۵۰]» ، « منظم [۵۱]» و کمی رفتارهای نمادی طرح می شود ( هولستی،سالارزاده امیری ۱۳۷۳ ، ص ۱۳ ) .
براکوس[۵۲] ( ۱۹۵۹ ) معتقد است :
« تحلیل محتوا روش کاملا علمی است و با وجود جامع بودن از نظر ماهیت ، نیازمند تحلیل دقیق و منظم است » ( همان منبع ص ۱۳ ) .
برلسون[۵۳] ( ۱۹۷۵ ) اظهار داشت :
« تحلیل محتوا ، تکنیکی پژوهشی برای « توصیف عینی » ، « منظم » و کمی محتوای آشکار به کار می رود » ( باردن،سرخابی ۱۳۷۵ ، ص ۳۵ ) .
از تعاریف چنین برداشت می شود که از نظر سابقه تاریخی در روان شناسی اجتماعی ، اهمیت دادن به جنبه عینی و عملی تحلیل محتوا در درجه اول قرار دارد . البته اهمیت امر عینی بودن تحقیق در علوم انسانی را که پیوسته با ارزش است ، نمی توان انکار کرد ولی در ضمن باید توجه داشت که این امر تنها هدف تحلیل محتوا نیست بلکه علاوه بر توصیف کمی و محتوای آشکار پیام ، توصیف کیفی و همچنین محتوای پنهان پیام نیز مدنظر قرار می گیرد و از سوی دیگر تحلیل محتوا باید پیش بینی کننده چیزی باشد که اساسا قابل مشاهده است یا به تصمیم گیری یا کمک به مفهوم سازی آن بخشی از واقعیت که به نوشتار مورد تحلیل کشیده است کمک کند بدین منظور هر تحلیل محتوایی باید در رابطه با متن داده ها انجام شود و بر حسب آن توجیه گردد(طالعی فرد۱۳۸۳،ص۷۵).
براساس بحث فوق ، تعریف گسترده روش تحلیل محتوا چنین خواهد بود : روش تحلیل محتوا فنی برای یافتن نتایج از طریق تعیین عینی و منتظم ویژگی های مشخص پیام هاست
ویژگی های تحلیل محتوا :
روش تحلیل محتوا دارای ویژگی های ذیل می باشد :
۱ ـ منظم باشند : در تحلیل محتوا همانند سایر روش های پژوهشی دیگر باید از هر گونه انتخاب خودخواهانه که در آن تنها به عناصر قابل انطباق با نظرات تحلیل گر توجه می شود ، اجتناب گردد بنابراین مقوله ها بر طبق قواعد مشخصی انتخاب شوند .
۲ ـ عینی بودن : شرط عینی بودن باعث می شود که هر محقق با بهره گرفتن از همان روش ، بتواند به نتایج مشابهی دست یابد .
۳ ـ متناسب باشد : یعنی منطبق با هدف و محتوا باشد .
۴ ـ عمومیت داشته باشد : یافته های ناشی از تحلیل محتوا می بایست با هم ارتباط نظری داشته باشد .
۵ ـ آشکار بودن : آنچه که واقعا در متن محتوا بیان شده است و از بررسی و تحلیل حدسی خودداری شود ؛ البته باید توجه داشت که در اینجا منظور این نیست که تحلیل گر از هر گونه نتیجه گیری کلی درباره محتوا اجتناب ورزید ( شعبانی ۱۳۷۱ ، ص ۲۰۱ ) .
۶ ـ مقداری بودن : خصلت مقداری بودن ، در واقع بودن در واقع جانشین جنبه های ذهنی و استنباطی بررسی ها و تحلیل های نظری است که با مقیاس دقیق ، قابل ارزیابی نیستند از لحاظ بررسی مقداری هر متن ترکیبی از عناصر قابل تجزیه به شمار می رود که می توان آن واحدها و مقوله های خاص طبقه بندی و با شیوه های خاص ارزیابی کرد . در تحلیل مقداری ، تحلیل گر باید معلوم کند چه کلمات ، مضامین و نمادهایی پیش از همه در متن تکرار شده است(همان منبع،ص۲۰۱).
۷ ـ کمی و کیفی بودن : از این رو ، تحلیل گر محتوا باید از روش های کمی و کیفی ، برای تکمیل یکدیگر توامان استفاده کند و از این ویژگی چنین برداشت می شود که نباید تصور کرد که روش های کیفی دارای بصیرتند و روش های کمی صرفا روش های رسیدگی فرضیه ها هستند بلکه ارتباط بین این دو روش ، ارتباط « دورانی » است که هر یک از آنها بینشی را شکل می دهند تا دیگری از آن تغذیه کند(همان منبع،ص۲۰۱).
اهداف تحلیل محتوا
در تجزیه و تحلیل محتوا اهداف ذیل را می توان برشمارد :
۱ ـ توصیف روش های در حال اجرا یا وضعیت های متداول ،
۲ ـ کشف اهمیت نسبی موضوعات با مسائل و میزان علاقمندی نسبی به آنها ،
۳- کشف سطوح دشواری مطالب ارائه شده در کتابهای درسی با دیگر نشریات آموزشی
۴ ـ تحلیل انواع اشتباهات در کارهای دانش آموزان
۵ ـ تجزیه و تحلیل استفاده از علائم و نشانه ها که نماینگر اشخاص ، احزاب سیاسی ، موسسات ، کشورها با نقطه نظرهاست .
۶ ـ شناخت سبک ادبی ، مفاهیم یا عقاید یک نویسنده
۷ ـ بررسی و مشخص کردن ارائه فعال محتوا در کتاب های درسی یا دیگر نشریات
۸ ـ توضیح برخی از عوامل اتفاقی در رابطه با بعضی نتایج ، اعمال یا رویدادها
بدین ترتیب ، تجزیخ و تحلیل محتوا باید هدفهای مفیدی را در ارزشیابی یا توضیح روش های اجتماعی و یا آموزشی دنبال کند چون زمینه های مهم زیادی برای انجام تحقیق وجود دارد ( جان بست،شریفی،طالقانی ۱۳۷۶ ، ص ۱۴۳ ) .
نقش و اهمیت تحلیل و محتوا [۵۴]:
« تحلیل محتوا تکنیکی پژوهشی است برای « استنباط[۵۵] » ، « تکرار پذیری[۵۶] » و « اعتبار داده ها[۵۷] » در مورد « متن آنها[۵۸] » ( کریپندوزف،نایبی ۱۳۷۸ ص ۲۶۵ ) .
نوعی از تحلیل ها که برای برنامه ریزان درسی ، مولفین و تصمیم گیرندگان برنامه درسی بسیار مفید و ضروری است ، تحلیل محتوا است . این نوع تحلیل ها کمک می کند تا مفاهیم ، اصول ، نگرشها ، باورها و کلیه ی اجزا مطرح شده در قالب دروس کتاب مورد بررسی عملی قرار گرفته و با اهداف برنامه ی درسی ، مقایسه و ارزشیابی شوند برای مثال ممکن است محتوا و یا کتاب درسی ، نگرش یا حالت هایی را تشویق کند که با اهداف برنامه ، تناسب چندانی نداشته باشد(همان منبع،۲۶۶).
یک تحلیل گر محتوا یا یک برنامه ریز درسی از طریق محتوا می تواند پیام های نهفته در داستان های ساده یا متون کتاب درسی را با اهداف برنامه مورد بررسی قرار دهد و از طرف دیگر می تواند از طریق تحلیل محتوا گرایش ها یا جانداری های پنهان و آشکار را در متون برنامه تعیین کند .عده ای روش تحلیل محتوا را در زمره پژوهش های توصیفی قلمداد کرده و آن را تکنیکی از روش تحقیق توصیفی دانسته اند فعالیت هایی را که در تحقیق توصیفی انجام می شود ممکن است به صورت شناخت مسئله ، تنظیم فرضیه ، نمونه گیری و مشاهده منظم روابط میان متغیرها که ممکن است به تعمیم بینجامد طبقه بندی کرد . از این رو با روابط میان متغیرهای دست کاری نشده در موقعیت های طبیعی و نه موقعیت های ساختگی سروکاردارند . از آنجا که وقایع با شرایطی که قبلا اتفاق افتاده اند یا هم اکنون موجودند ، پژوهشگر متغیرهای مناسب را برای تحلیل روابط آنها انتخاب می کند ( جان بست،شریفی،طالقانی ۱۳۷۶ ، ص ۱۴۲ ) .
به طور کلی تحلیل محتوا به مشابه تکنیکی پژوهشی شامل شیوه های تخصصی در پردازش داده های علمی است . هدف تحلیل مانند همه ی تکنیک های پژوهشی فراهم آوردن شناخت ، نبشی نو ، تصویر واقعیت و راهنمای عمل است.
لذا تحلیل محتوا فقط ابزار است و بس ( کریپندوزف،نایبی ۱۳۷۸ ، ص ۲۶ )
تحقیقات انجام شده:
ابتدا خلاصه مهم ترین تحقیقات انجام شده در زمینه ارزشیابی و تجزیه و تحلیل کتابهای درسی به روش ویلیام رومی بررسی می شود در ادامه به تحقیقاتی که در زمینه بررسی کتاب های درسی علوم ابتدایی در ایران صورت گرفته اشاره می گردد و در بخش انتهایی این بخش به ذکر پژوهش هایی که در سایر کشورهای جهان در این زمینه انجام شده است پرداخته می شود
۱ ـ ارزشیابی شیوه ارائه محتوای کتابهای فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی سال تحصیلی (۶۹ـ ۱۳۶۸ ) به روش ویلیام رومی که توسط موسی پور انجام شده است .
هدف این تحقیق بررسی میزان بکارگیری روش ارائه فعال در ارائه محتوای کتابهای دینی مقطع ابتدایی بوده است و محقق برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل محتوا که به وسیله ویلیام رومی پیشنهاد شده است استفاده کرده است در این تحقیق پرسش ها و متن کتابهای درسی مورد بررسی قرار گرفت و ابزار بررسی نیز مقوله های مطرح شده به وسیله ویلیام رومی می باشد که با اندکی تغییر و ادغام بکار گرفته شده است . یافته های بدست آمدهِ، میزان بکارگیری شیوه ارائه فعال در متن کتاب های مورد نظر بسیار کم بوده است و در اکثر موارد ضریب درگیری با متن در حد بسیار پایین می باشد.۸۰ درصد پرسش ها به صورت غیر فعال ارائه شده و بکارگیری روش ارائه غیر فعال در برخی از فصول به طور اتفاقی بوده است . زیرا اگر چنین بود در سایر فصول و بخش ها نیز این امر مشاهده می شد .
۲ ـ تجزیه و تحلیل کمی بخش جغرافیایی کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم دبستان و کتابهای جغرافیای دوره راهنمایی در سال تحصیلی ( ۷۳ ـ ۱۳۷۲ ) با بهره گرفتن از روش ویلیام رومی که توسط نصرالهی انجام شده است.
هدف ازاین پژوهش،بررسی میزان بکارگیری شیوه ارائه فعال در ارائه شکل و نمودار و پرسش های بخش جغرافیایی کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم و کتابهای جغرافیای دوره راهنمایی . بررسی میزان بکارگیری شیوه ارائه فعال در ارائه شکل و نمودار و پرسش های هر یک فصول بخش جغرافیایی کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم و کتابهای جغرافیایی دوره راهنمایی.متن ، شکل و نمودار و پرسش های بخش جغرافیای کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم دبستان و کتابهای جغرافیای دوره راهنمایی کدامیک دارای شیوه ارائه فعال است .آیا از لحاظ تالیف فعال در متن ، شکل و نمودار و پرسش از بخش جغرافیای کتابهای تعلیماتی اجتماعی پایه چهارم و پنجم به کتابهای جغرافیایی دوره راهنمایی تغییر معنی داری محسوس می شود.نتیجه بدست آمده ازپژوهش،میزان درگیری دانش آموزان با متن بخش جغرافیای کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم ابتدایی و کتابهای جغرافیای دوره راهنمایی کمتر از حد مطلوب است ومیزان یادگیری دانش آموزان با شکل و نمودار بخش جغرافیای کتاب های تعلیمات اجتماعی چهارم و پنجم ابتدایی بالاتر از ۵/۱ ، کتاب جغرافیای اول راهنمایی در حد مطلوب ولی کتابهای جغرافیای پایه های دوم و سوم راهنمایی کمتر از ۴/۰ است میزان یادگیری دانش آموزان با متن فصل اول جغرافیای کتابهای تعلیمات اجتماعی چهارم و پنجم بالاتر از ۵/۱ فصل چهارم بین دو حد مطلوب ۴/۰ و ۵/۱ و سایر فصل ها پایین تر از حداقل مطلوب یا صفر است.میزان درگیری دانش آموزان با پرسشهای بخش جغرافیای کتابهای جغرافیای پایه چهارم و پنجم ابتدایی در حد مطلوب و کتابهای جغرافیایی دوره راهنمایی کمتر از حد مطلوب است . از لحاظ تالیف فعال در متن ، شکل و نمودار و پرسش از بخش جغرافیای کتابهای تعلیمات اجتماعی پایه چهارم و پنجم به کتابهای جغرافیایی دوره راهنمایی تغییر معنی داری مشاهده نمی شود .