شورای امنیت طی قطعنامهای مشکلات پیش روی کودکان آواره داخلی را مطرح و در مورد منع شرکت آنها در مخاصمه مسلحانه و حمایت از آنها بویژه کودکان آواره بین المللی و نیز کودکان پناهنده راهکارهایی را مطرح کرده و بر حق دسترسی آنها به کمکهای حقوق بشر دوستانه تأکید کرد[۸۹].
واحد آوارگان داخلی
در جهت رفع خلأ وجود مشارکت میان ملل متحد و آژانسهای حقوقی بشردوستانه و ظرفیت های محدود سازمانهای غیر دولتی به منظور رفع نیارهای آوارگان داخلی ، واحد ویژهای در سال ۲۰۰۲ تأسیس گردید. این واحد بعنوان بخشی از اداره همکاری ملل متحد جهت کمک های بشردوستانه فعالیت میکند. نقش این واحد غیر اجرایی در گردآوی کارشناسان صاحبنظر از میان سازمانهای حقوق بشردوستانه مختلف در جهت پیشنهاد و اعمال حمایت از آوارگان داخلی و پاسخ به نیازهای این گروه قابل توجه است.
حقوق بین الملل و پناهندگان و آوارگان داخلی
الف)تعریف پناهنده درکنوانسیون مربوط به وضعیت پناهندگان ۱۹۵۱
ماده ۱ الف ۲
واژه پناهنده به هر کسی اطلاق می شود که : به واسطه ترس از تعقیب و شکنجه بدلیل نژاد ، مذهب ، ملیت عضویت در گروه اجتماعی خاص یا داشتن اعتقاد خاص مجبور به زندگی در خارج از کشور بوده و به همین علت بی تمایل و یا ناتوان ( بدلیل ترس ) از بهره مندی از حمایت دولت خود می باشد. و یا بدلیل نداشتن تابعیت کشوری که سابق ساکن آن بوده است در نتیجه علل فوقالذکر قادر به بازگشت به آن نمیباشد.این کنوانسیون نحوه رفتار با کودکان آواره و پناهنده را تبیین میکند.
بعنوان نمونه:
ماده ۴ مذهب: نحوه رفتار دولتهای طرف تعهد با پناهندگان داخلی سرزمینشان در مورد احترام به آزادی آنها در تعایم مذهبی کودکانشان حداقل به مانند اتباع خود آن دولت خواهد بود.
ماده ۲۲- آموزش
دولتهای متعاهد در مورد آموزشهای ابتدایی و عمومی نسبت به پناهندگان همانند اتباع خودشان رفتار خواهند کرد.
رفتار دولتهای متعاهد با پناهندگان تا حد ممکن متناسب خواهد بود و در هر حال این رفتار نمیبایست از سطح رفتار با سایر بیگانگان مقیم آن کشور پایین تر باشد. بویژه در مورد تحصیلات غیر از تحصیلات عمومی، پذیرش مدارک تحصیلی خارجی ، گواهیهای پایان دوره ، سطوح تکمیلی ، اعطای کمک هزینه های تحصیلی ، بورس و معافیت از پرداخت شهریه.
ب)دیدگاه کنوانسیون حقوق کودک ملل متحد ۱۹۸۹
ماده ۲۲- کودکان پناهنده
جهت حصول اطمینان از اینکه کودکان جویای پناهندگی یا پناهندگان بر طبق حقوق بین الملل و یا حقوق داخلی و رویه های آن از حمایتهای متناسب و حقوق بشردوستانه چه اینکه همراه والدین خود باشند و چه نباشند مطابق با این کنوانسیون و حقوق بشردوستانه بین المللی برخوردار خواهند شد،دولتهای متعاهد موظفند اقدامات مناسب را انجام دهند.
برای همین منظور دولتهای متعاهد آنچنان که مناسب بدانند زمنیه همکاری در ملل متحد یا دیگر سازمانهای بین المللی مرتبط با موضوع و یا سازمانهای غیردولتی همکار ملل متحد را فراهم خواهند کرد . این امر جهت حمایت از کودکان و کمک به آنها به منظور یافتن والدینشان یا دیگر اعضای خانوادهشان و نیز دریافت اطلاعات ضروری از وضعیت سرپرستان کودکان میباشد. در مواردی که هیچ یک از والدین یا اعضای خانواده یافت نشود کودکان از حمایتهایی مانند آنچه نسبت به کودکانی که بصورت دائم یا موقت از محیط خانواده بدور افتادهاند و در این کنوانسیون راجع به آن سخن گفته شده است برخوردار خواهند شد.
گفتار سوم:سلامت کودکان در جنگ
طی دهه گذشته بحث حمایت از کودکان در مخاصمات مسلحانه توجهات رو به تزایدی را جلب کرده است و در عرصه بین المللی رشد قابل توجهی داشته است . موارد ذیل از جمله نشانه های این مدعاست.
مطالعات و تحقیقات خانم ماچل[۹۰]
بدنبال قطعنامه شماره ۱۵۷/۴۸ مجمع عمومی مصوب ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳ خانم گراشاماچل بعنوان نماینده سازمان جهت تدوین گزارش در ارتباط تأثیر جنگ بر کودکان از سوی دبیر کل وقت معین گردید. گزارش وی در آگوست ۱۹۹۶ توجه جامعه جهانی را به مسائل مرتبط با کودکانی که در مناطق تحت تأثیر جنگ زندگی میکنند ، جلب کرد.
گزارش ماچل اولین برآورد جامع حقوق بشری از کودکان جنگ زده تلقی میشود. این گزارشگر کنوانسیون حقوق کودک را بعنوان چهارچوب راهنمای تحقیق خود قرار داده است . تناسب و کیفیت استانداردهای موجود حقوق بین الملل در ایجاد زمینه حمایت، بررسی شده و توجه ویژه به بحث کودک سرباز، کودکان پناهنده و کودکان آواره داخلی ، مینهای زمینی، مجازاتها و آثار روانی، جسمی و اجتماعی جنگها صورت گرفته است. گزارش مزبور حاوی پیش نویس کامل اعمال کشورهای عضو و جامعه بین المللی در جهت حمایت و مراقبت از کودکان در عرصه مخاصمات مسلحانه است.
این گزارش توصیههای متعددی از جمله انتخاب یک نماینده ویژه در ارتباط با کودک و مخاصمات مسلحانه که میتواند در کنار سایر وظایف، مسئولیت دیدبانی وضعیت کودکان در جنگ، آگاهی از گرفتاریهای آنها ، همکاری با جامعه بین المللی، کمیته حقوق کودک و سازمانهای غیر دولتی جهت حمایت از کودکان در طی مخاصمات مسلحانه ، را انجام دهد.
نماینده ویژه دبیرکل در مورد کودکان و مخاصمات مسلحانه
در سال ۱۹۹۶ به دنبال توصیههای مندرج در گزارش ماچل مجمع عمومی قطعنامه ۷۷/۵۱ را که نمایندهای را به مدت ۳ سال مأمور ویژه دبیرکل در مورد کودکان و مخاصمات مسلحانه انتخاب کرد[۹۱]. دفتر این امر در سال ۱۹۹۷ تأسیس و اولارا اوتونو[۹۲] بعنوان نماینده منصوب شد. آقای اوتونو اقدامات خود را در امور ذیل تبیین کرد:
شناساندن نیازهای اساسی کودکان جنگ زده
پیشنهاد ایدههای مناسب در جهت حمایت از کودکان در جنگ
تجمیع عناصر اصلی و موثر داخل و خارج از ملل متحد.
تعهد به مشوقهای دیپلماتیک و بشردوستانه تا شرایط سخت سیاسی را تسهیل کند.
از تاریخ شروع مأموریت ، نماینده ویژه موفق به قرار دادن موضوع کودکان و مخاصمات مسلحانه در یک سطح مطلوب قابل بحث در عرصه بین الملل شد[۹۳]. نه تنها کودکان بعنوان قشر نیازمند به توجهات ویژه و حمایت بلکه به عنوان نقطه محوری جریان برقراری صلح و مباحث امنیتی بصورت کلی بعد از پایان جنگ پذیرفته شدهاند. نماینده دبیر کل همچنین اظهارات در مورد تعهد به حمایت از کودکان هم از جانب کشور و هم از طرف نیروهای شورشی را در گزارش خود گنجانیده است. و پر واضح است که این اقدام وی بسیار حائز اهمیت بوده که نشان میداد طرفهای مختلفی تعهدات حقوق بشری و حقوق بشردوستانه را متعهد شدهاند[۹۴] لکن بسیاری از این تعهدات از سوی دولتها تصدیق نشدند.
قطعنامههای شورای امنیت
تا پیش از ۱۹۹۹ هیچ قطعنامهای که بصورت خاص به موضوع کودکان در مخاصمات مسلحانه بپردازد ، از سوی شورای امنیت صادر نشده بود. با اینحال ۱۹۹۹ شورای امنیت قطعنامههای متعددی که از اهمیت قابل توجهی بر خوردار میباشند، صادر کرده است. این قطعنامهها دایره عمل کشورهای درگیر جنگ را محدود نکرده است. لکن از دیگر بازیگران صحنه مخاصمات میخواهد تا اقدامات حمایتی از کودکان را در جریان مخاصمه بکار گرفته و مداخله دهند. بعنوان مثال از شورای امنیت و دیگر ارکان ملل متحد ، کشورهای عضو ، سازمانهای منطقهای ، موسسات مالی بین المللی و نظایر اینها درخواست شده است.
الف) قطعنامه ۱۲۶۱[۹۵]
این قطعنامه اولین قطعنامهای است که شورای امنیت درآن به طور جدی به بررسی وضعیت کودکان در جنگ پرداخته است. نکته بسیار مهم آنست که این قطعنامه مسئله حمایت از کودکان را کاملا ً مرتبط با حفظ صلح و امنیت بین المللی و در حیطه صلاحیت شورای امنیت دانست . اثرات زیانبار جنگ بر کودکان و نتایج طولانی مدت و گستردهای که بر صلح پایدار میگذارد در این قطعنامه بصورت برجسته مورد تأکید قرارگرفته است لازم به یادآوری است که در برخی موارد کودکان در مکانهای تحت حمایت حقوق بشردوستانه نظیر مدارس مورد حمله قرار میگیرند و در قطعنامه مزبور، لیست اقدامات لازمه جهت کاهش سلاحهای سبک، سربازگیری کودکان، حق دسترسی به پرسنل بشر دوستانه و سازمان ملل به کشورها ارائه شده است.
ب) قطعنامه ۱۳۱۴
در سال ۲۰۰۰ شورای امنیت طی این قطعنامه مجدداً لیست مزبور را مورد تأکید قرار داده و آنرا توسعه بخشید بعلاوه قطعنامه اظهار داشت شرایطی که طی آن خشونت آشکار و گسترده علیه حقوق بشر و بشردوستانه علیالخصوص کودکان وجود دارد میتواند تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی تلقی گردد.و در اینخصوص شورای امنیت آمادگی خود را جهت اتخاذ اقدامات لازم و ضروری اعلام می دارد.
ج) قطعنامه ۱۳۷۹
درسال۲۰۰۱ شورای امنیت دیدگاه های خود نسبت به مسئله حقوق کودکان در جنگ را بازبینی کرد. طی این قطعنامه شورا علاوه بر اینکه حیطه های مورد توجه قبلی خود را مورد تأکید قرار داد ارتباط میان ایدز (HIV) را با مخاصمات مسلحانه بسیار مهم تلقی نمود و خواستار آموزش راهکارهای پیشگیری از ایدز به پرسنل حافظ صلح گردید. قطعنامه همچنین نقش طرفهای ثالث در شروع و اختتام مخاصمات مسلحانه را مهم ارزیابی کرده و از آنان خواسته است که با طرفهایی که در جنگ به حقوق کودک وقعی نمی گذارند تجارت نکنند.
بر همان مبنا که شورای امنیت خواستار جلوگیری از بکارگیری کودکان در جنگ شده بود ، از دبیرکل خواسته شد تا لیست کاملی از کشورهای درگیر در جنگ که از کودکان بعنوان سرباز استفاده میکنند یا به حقوق مسلم آنان پایبند نیستند و خلاف قواعد بین الملل عمل میکنند را تهیه کند.
د)قطعنامه ۱۴۶۰
این قطعنامه در ۳۰ ژانویه ۲۰۰۳ تصویب گردید. بعد از تکرار مجدد خواسته های شورای امنیت که در سه قطعنامه قبلی بیان شده بود، این شورا حمایت از دبیرکل در زمینه فراخوان وی در ایجاد محیط متناسب جهت اجرای نورمها و استانداردهای بین المللی در زمینه حمایت از کودکان در جنگ را اعلام کرد. در حالکیه کشورها هیچ الزام حقوقی نداشتند شورای امنیت با این قطعنامههای خود استاندارد و چهارچوب خاصی ایجاد نمود که بحث حمایت از کودکان در مخاصمات مسلحانه علاوه بر شرایط خاص اجتماعی و فراتر از بحثهای تئوریک، در عرصه جامعه بین المللی نیز مطرح گردید. لازم به یادآوری است که قطعنامه هایی که در چهارچوب فصل هفتم و نسبت به موارد تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی صادر میگردد الزام آور هستند. ملاحظات و توصیههایی که در این قطعنامهها آمده است در آگاهی و اطلاع رسانی عمومی نقش بسیار مثبتی داشته و موجب اهمیت یافتن بیش از پیش حمایت از این کودکان گردیده است. و حداقل در عرصه معنی و بیان توانسته تا حدودی به اهداف خود نزدیک گردد[۹۶].
رویدادهایی چون بحثهای سالانه کودک و مخاصمات مسلحانه در شورای امنیت ، قطعنامهها و گزارشات منتج از آنها که در بسیاری از موارد توسط دبیرکل تهیه میشود ، نشان میدهد که موضوع مزبور هنوز به عنوان یک دغدغه اصلی جامعه بین المللی افکار عمومی را به خود معطوف کرده است. بعلاوه گنجایش قطعنامههای مزبور اجازه در زمنیه تأمین مالی ، برنامه ریزی و تلاش برای مبارزه با این پدیده شوم را یاری میکند.
رایزنان حمایت از کودک
هیئتی که توصیهها و اقدامات پیش بینی شده در قطعنامه ۱۲۶۱ را پیگیری میکند و وظیفهاش افزایش رفاه کودکان از طریق روند صلح است، اولین رایزن حمایت از کودک[۹۷] را در عملیات حفظ صلح سیرالئون (UNAMSIL) به سال ۲۰۰۰ انتخاب کرد. موارد بعدی به ترتیب ۲ رایزن حمایت از کودک در عملیات حفظ صلح جمهوری دموکراتیک کنگو (MONUC) بودند. با توجه به درک اهمیت نقش رایزنان مذکور در اکتبر ۲۰۰۲ رایزن حمایت از کودک هیئت ملل متحد در آنگولا منصوب شد و بخش حمایت از کودک در آنگولا و سیرالئون بوسیله انتخاب رایزنان حمایت از کودک دیگر، تقویت شدند. رایزنان حمایت از کودک در بخش اصلی هیئت منصوب ملل متحد بعنوان رایزنان اصلی ملل متحد در حمایت از کودک انتخاب میشوند. داشتن یک عنصر مستقل در این سطح اطمینان از اینکه حمایت از کودک در عالیترین بخش از عملیاتهای حفظ صلح قرار دارد را افزایش داده و باعث میشود که منافع کودکان در این زمینه و در سیاست گذاری به حاشیه رانده نشود. رایزنان حمایت از کودکان بصورت تنگاتنگ به همکاری با آژانسهای تخصصی مرتبط ملل متحد بویژه یونیسف (UNICEF) آژانسهای مربوط به حقوق بشر و پناهندگان سازمانهای غیردولتی و موسسات ملی ادامه می دهند.
حقوق بین الملل در عرصه واقعیت
امروزه چارچوب مستحکم حقوقی در جهت حمایت از کودکان در مخاصمه مسلحانه وجود دارد که میتواند نسبت به اعمال دولتها و نیروهای غیردولتی قضاوت کند. با اینحال اعمال این حقوق و استانداردها در حقیقت بسیار محدود است و موجب آسیب پذیر بودن کودکان میشود.
بسیار بعید است که جامعه بین المللی بتوانددر صورت نقض حقوق بین الملل در هنگام جنگ و تداوم آن طرف ناقض را به رعایت حقوق بین الملل وادار نماید. جامعه بین المللی اغلب از طریق تعقیب جنایتکاران بعد از اتمام جنگ و رسیدگی به امور کودکان بعد از انعقاد قرارداد صلح میتواند بصورت فعال در قضیه ایفای نقش نماید. لکن به جهت خودداری فاتحان از تعقیب مجرمین و جواز فرار آنان پس از انعقاد قرارداد صلح مانع رسیدن به عدالت مطلوب میباشد.
شناسایی و قبول نقص در اجرای حقوق بین المللی موجب دعوت دبیرکل به بحث زمینه اجرای حقوق بین الملل و استاندارد های آن گردید و در ابتدای سال ۲۰۰۳ این دعوت توسط شورای امنیت در ارتباط با بحث کودکان در مخاصمات مسلحانه مورد حمایت قرار گرفت[۹۸]. برخی از قطعنامههای مصوب این شورا عبارتند از:
قطعنامه ۱۲۶۱ ملل متحد مصوب ۱۹۹۹ sc/RES/1770
قطعنامه ۱۳۱۴ ملل متحد مصوب ۲۰۰۰ sc/RES/1314
قطعنامه ۱۳۷۹ ملل متحد مصوب ۲۰۰۱ sc/RES/1379
قطعنامه ۱۴۶۰ ملل متحد مصوب ۲۰۰۳ sc/RES/1460
قطعنامه ۱۵۳۹ ملل متحد مصوب ۲۰۰۴ sc/RES/1539
قطعنامه ۱۶۱۲ ملل متحد مصوب ۲۰۰۵ sc/RES/1612
۱۱.پیامبر اسلام فرموده است: اذا مُدح الفاجرُ اهتزّ العرشُ و غضب الربّ: اگر فاجری ستایش شود عرش به لرزه در می آید و پروردگار خشمگین می شود. (پیام پیامبر، ۱۳۸۷: ۷۱۵. ش۱۰۶). می بینیم که «فاجر» بودن ارتباطی با مذهب شخص و نژاد … ندارد.
۱۲.از اوست: أربی الرّبا استطاله المرء فی عرض أخیه المسلم: بدترین گناه بازی کردن با آبروی برادر مسلمان است. (همان، ش. ۱۱۳). باتوجه به معنایی که پیشتر باتوجه به قرآن از «مسلم» ارائه کرده بودیم دایره ی عمومیّت آن روشن است.
-
- از اوست: إرحموا عزیزاً ذلَّ و غنیّاً افتقر و عالماً ضاع فی زمان جهّال.
به ارجمندی که خوار شود و بی نیازی که فقیر گردد و به عالمی که به زمانه ی نادانان گرفتار آید، رحم آورید (همان، ش ۱۱۶). چنان چه هویدا است این دستور اخلاقی مشروط به این که آن عزیز خوار شده و یا عالم گرفتار به مردمان مسلمان باشد یا کافره نیست.
-
- حضرت فرموده است از همسایه ی بد به خدا پناه ببرید و نفرمود از همسایه ی مشرک، کافر و … «تعوذّوا بالله من جار السوء». آن چیزی که سبب پناه بردن به خدا می شود بدی است از هرکس که می خواهد صادر شود.
۱۵.هرگاه پیامبر نیروهایی به جنگ با دشمن می فرستاد آنان را به دوستی و مدارا با مردم و عدم یورش و عدم شبیخون علیه مردم وصیت و سفارش می فرمود. زیرا او دوست داشت دشمنی را به سلم و صلح دعوت نماید، نه این که با آنان جنگیده و مردانشان را بکشد. سفارش می کرد که اگر مجبور شدید با دشمن بجنگید پیرمردان، کودکان و زنان را نکشید. (احمدی خواه، ۱۳۹۰: ۴۴-۴۳).
۱۶.رفق و مدارای با مردم آن قدر مهم است که حضرت (ص) در فقره ای عجیب نما می فرمایند.
«من حُرِم الرّفق فقد حُرِمَ الخیر کلّه» هر که از مدارا بی نصیب باشد از همه ی خوبی ها بی نصیب است. (نهج الفصاحه: ۴۴۴، ش ۳۰۵۷).
-
- و در فقره ای دیگر فرموده است: « خیر ما اعطی النّاس خلقٌ حسن: بهترین چیزی که به مردم داده اند خوی نیک است.
۱۸.کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته: شما همه شبان و مسئول نگاهبانی یکدیگرید. نگاه کنید به کاربرد استعاره ی شبان و دلالت آن بر مصلحت عمومی در بخش مربوط به مصلحت عمومی.
۱۹.مثل مؤمنین در دوستی و علقه به یکدیگر مثل پیکری است که چون عضوی از آن به درد بیاید، باقی اعضاء به تب و بی خوابی دچار می شوند.
۲۰.بهترین مردم سودمندترین آنها به حال مردم است.
۲۱.خردمندترین مردم کسی است که با دیگران بهتر بسازد.
۲۲.خداوند دوست ندارد که بنده ای را بین یارانش با امتیازی مخصوص ببیند.
۲۳.آن که از نعمت سازش با مرم محروم است؛ از نیکی ها یکسره محروم است.
۲۴.پس از بت پرستیدن، آن چه به من نهی کرده اند در افتادن با مردم است.
۲۵.بهترین کار خیر اصلاح بین مردم است و در روایتی دیگر «اصلاح بین مردم به کلّی برتر از نماز و روزه است». (جرداق، ۱۳۸۹: ۱۳۰).
۲۶.مردم مانند دندانه های شانه با هم برابرند. (از شماره ۱۸ تا ۲۶: مطهری، ۱۳۸۷: ۲۵۷-۲۵۱).
-
- ای بندگان خدا با هم برابر باشید. (جرداق، ۱۳۸۹: ۱۳۰).
از فقراتی که از قول نبی مکرم اسلام نقل شد اجمالاً این استفاده می شود که «خلق جمگلی نهال خدایند» و این برای همه ی انسان ها عمومیت دارد.
علامه محمدتقی جعفری در این خصوص بر این باور است که: انسان ها همگی از یک نوع وحدتی برخوردارند و باید وحدت خود را درک کنند و بر مبنای این درک، همزیستی و زندگی عادلانه ی خود را تنظیم کنند. این وحدت به عنوان یک اصل روشن در تمام فرهنگ های بشری و به ویژه آثار ادبی آنان مشهور است، اما در هیچ کدام مانند اسلام به طور همه جانبه و بر مبنای واقعیات به آن پرداخته نشده است. (جعفری، ۱۳۹۰: ۳۳۷). زیرا تمام انسان ها از نظر اسلام و در ارتباط با یکدیگر از سه نظر با هم برابر و مساوی هستند:
۱.تساوی در ارتباط با مبدأ و اصول عالیه ی هستی.
-
- تساوی در ماهیت و مختصاتی که همه ی انسان ها دارای آنها می باشند و
۳.تساوی قراردادن در برابر حقوق طبیعی و وضعی و دیگر قوانین که برای تنظیم زندگی طبیعی و حیات معقول انسان ها ضرورت دارد.
سپس هرکدام از این تساوی ها را به چهار دسته تقسیم نموده و به تساوی های دوازده گانه ی بین انسان ها اشاره کرده است. فراتر از این امر آدمیان را از نظر همانندی نسبت به یکدیگر در سه مورد نیز دارای اتحاد می داند. (جعفری، ۱۳۹۰: ۳۴۵-۳۳۴). بنابراین اتحادهای سه گانه و تساوی های دوازده گانه را می توان حاکی از «عام گرایی» هم در حوزه اخلاق و هم در حوزه سیاست قلمداد کرد.
علاوه بر این براساس آموزه های به جای مانده از پیامبر اسلام(ص) او در حوزه ی پیامبری یا به قول خودش «معاشر الانبیاء» هم «عام گرا» بود. زیرا او احترام به پیامبران و درود فرستادن بر پیامبر را برای همه پیامبران درخواست می کرد. این که او به پیامبران پیشین احترام می گذاشت کراراً در احادیثی از او به جای مانده است. (نصر، ۱۳۸۸: ۵۴). مهمتر و افزون بر این در اعتقاد اسلامی ایمان و احترام به پیامبران پیش از محمد و کتاب هایش شرط ایمان و اسلام است (قرآن، نساء/۱۳۶). و بی اعتقادی به تمامی پیامبران و نه فقط به پیامبر اسلام باعث گمراهی می شود. (نصر، ۱۳۸۸: ۵۵) اگر او «عام گرایی» برای انسانها نمی خواست بدون شک با طرد سایر پیامبران نوعی خاصّه بخشی و هویت سازی برای خود و یارانش ابراز می کرد که به معنای «خاص گرایی» در حوزه ی پیامبر(ص) بود. در حالی که او با نشان دادن حضرت آدم در خلقت و حضرت ابراهیم در یکتاپرستی نقطه ی مرکزی را به جایی هدایت کرد که همه ی آدمیان در آن قرار گیرند ونه برخی از آنها.
این امر فقط در مورد احترام به خود پیامبر (ص) صادق نیست که او آن را به عموم پیامبران تسری داده است بلکه علاوه بر احترام و درود بر خود وی احترام و فرستادن درود و صلوات به «آل او» را نیز در بر می گیرد. این مسأله از این جا اهمیّت پیدا می کند که در قرآن مجید و ایضاً در فرمایشات پیامبر اسلام(ص) توصیه هایی شده است که در ابتدا به نظر می رسد که در این حوزه نوعی «خاص گرایی» رخ داده است. مثلاً در قرآن از مؤمنان خواسته شده است که همان گونه که خدا و ملائکه به پیامبر درود و صلوات می فرستند آنها هم به پیامبرشان صلوات بفرستند.[۱۸] (قرآن، احزاب/۵۶). از زبان پیامبر هم چنین مفهومی نقل شده است. کسانی ممکن است تصور کنند پس این نوعی «خاص گرایی» اخلاقی است. زیرا خواسته شده است که صرفاً بر «محمد و آل او» درود و صلوات فرستاده شود. ذکری که روزانه صدها میلیون بار از زبان مسلمانان صادر می شود. لکن این گونه نیست چون خود حضرت رسول طی حدیثی این به ظاهر خاصّه بخشی و خاص گرایی را به عموم خوبان عالم تسری داده است آن جا که فرموده است: «کل تقیٍ و نقیٍ آلی» (طباطبایی،۱۳۸۷: مقدمهی حسن زادهی آملی) و بدینسان آل پیامبر در حوزه ی «خاص گرایی اخلاقی» محبوس نمانده و شامل عموم اتقیاء و نقوا می شود. و این گونه است که «عام گرایی» در حوزه ی اخلاق در سنت اسلامی- نبوی به اوج می رسد.
۶.«عام گرایی سیاسی» در سنّت اسلامی- نبوی
در این قسمت به این سؤال می پردازیم که آیا گزاره های موجود در سنت اسلامی- نبوی و همچنین سیرهی عملی پیامبر(ص) در حوزه ی سیاست و حکومت و «امرسیاسی» متضمن «خاص گرایی» است یا «عام گرایی» به عبارت دیگر آیا بر اساس گزاره های اسلامی و سیره بنیانگذار آن فرمانروایان مأمور به سیاست ورزی و سامان دادن برخی از رعایای خود هستند یا همگان از حقوق سیاسی برخوردارند. حضرت محمد(ص) که فرستاده ی خدا برای تمام مردمان است در خطبه ی حج الوداع خویش این گونه به این سؤال پاسخ داده است: «ایها الناس، اِنّ ربکم واحد، کلکم لادم، و آدم من تراب، انّ اکرمکم عند الله اتقاکم، لیس لعربیّ علی أعجمی فضلٌ الاّ باالتقوی (پیام پیامبر:۱۶۰).
پیامبر اکرم (ص) برای همه ی مردمان و نه برخی از آنها فرستاده شده است و بنابراین نمی تواند تعالیمی را ارائه کند که در برگیرنده ی همه ی انسان ها نباشد. هرچند که این مطلب را همه ندانند. خداوند در این باره می فرماید: «وما ارسلناک الاّ کافّه للناس بشیراً و نذیرا ولکن اکثر الناس لایعلمون» (قرآن، سبأ، ۲۸). «و ما تو را جز ] به سمت[ بشارتگر و هشدار دهنده برای تمام مردم نفرستادیم لیکن بیشتر مردم نمی دانند». (شوقی ابوخلیل، ۱۳۹۰: ۱۶). در همین باره خداوند در جای دیگری می فرماید: «و ما ارسلناک الاّ رحمهً للعالمین» (قرآن، انبیاء/۱۰۷). «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. (شوقی ابوخلیل، ۱۳۹۰: ۱۶). در موردی دیگر خداوند تبارک و تعالی به پیامبرش وحی و امر می کند که به مردمان بگوید: «قل یا أیها الناسُ اِنّی رسول الله الیکم جمیعا». «بگو ای مردم من فرستادهی خدا به سوی همه ی شما هستم. (قرآن، اعراف/۱۵۸). از همین رو است که پیامبر بر تساوی و برابری افراد بشر تاکید کرده و آنان را جملگی مخلوق خداوند و از فرزندان آدم(ع) میداند.
در منابع حدیثی دو روایت معتبر و بسیار مهم از پیامبر خدا (ص) آمده است که آشکارا دلالت بر چهره ی جهانیِ انسان و یا همان «عام گرایی سیاسی» و اخلاقی می کند. (جعفری، ۱۳۹۰، ۷۳).
۱.«الخق کلّهم عیال الله و أحبهم الیه أنفعهم لهم». مردم همگی مانند عیال خداوند هستند و محبوب ترین آنان نزد خداوند سودمندترین آن مردم به عیال (دودمان) خداوندی است.
در روایت دوم آمده است: «و من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین و لم یجبه فلیس بمسلمٍ: و هرکس بشنود که مردی (هر انسانی) فریاد می زند و مسلمانان را به یاری می طلبد و پاسخ او را نگوید (او را یاری نکند) مسلمان نیست. آشکار است که کلمه ی «رجلاٌ» شامل همه ی انسانها می شود و هیچ ربطی به مذهب، دین، نژاد و … ندارد. (جعفری، ۱۳۹۰: ۷۳).
در چنان فضای اعتقادی و نظری است که پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «مَن أذی ذمّیاً فقد آذانی» (دائره المعارف تشیع، جلد شش: ۴۰۵، زیر واژه ی حقوق بشر). به همین دلیل از نگاه اسلام اذیت، آزار و«توهین به اهل ذمه به شدت ممنوع»است.(لمبتون،۳۳۷:۱۳۷۴). از این اذیت کردن می توان برداشت مطلق را داشت و آن را به هر نوع اذیت کردن از جمله اذیت در حوزه سیاسی تسرّی داد.
در قرآن مجید آمده است که: «یا داوود اِنّا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق و لاتتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله» (ص،۲۶). به نظر می رسد که یکی از معانی این آیه ی شریفه این است که چنان چه فرمانروا از «فرهنگ سیاسی معطوف به مصلحت عمومی» به «فرهنگ سیاسی معطوف به مصلحت خصوصی» عدول کند دیگر در صراط مستقیم نیست و به بیراهه رفته است. زیرا در «امر عمومی» جایی برای پیروی از خواسته های فردی نیست و چنان چه این اتفاق بیفتد از راه راست که همان راه خداست به در شده است. دایره ی عموم نیز در این آیه ی شریفه «النّاس» اعلام شده است زیرا که همه ی مردمان سزاوار اِعمال حاکمیت بر حق و یا مبتنی بر مصلحت عمومی هستند. این نکته را باید در نظر داشت که داوود(ع) از آن دسته از پیامبران الهی است که پیامبری را با پادشاهی و فرمانروایی جمع کرده است و این امر به توسیع مدلول این آیه کمک شایان توجهی می کند.
خداوند به داوود پیامبر – پادشاه دستور داده است که در بین مردم «بالحق» حکم کند. حق در دین اسلام و در نزد پیشوایان دینی اهمیت فراوانی دارد. تا آن جا که امام علی (ع) به روشنی گفته است که حاضر نیست در قبال گرفتن آسمان و زمین و آن چه در آن است- که شامل حکمرانی سراسر زمین هم می شود- پوست جویی را به ناحق از دهان مورچه ای، بگیرد. (نهج البلاغه: خطبه ی ۲۲۴).
از همین قرار خداوند نیز اگر از تمام گناهان بنده ای بگذرد حقی از مردم را که بر گردن اوست نمی بخشد مگر به رضایت صاحب حق. نکته ی مهم آن است که حق فارغ از رنگ، پوست، نژاد، مذهب و … متعلق به نوع انسان و شخصیت حقیقی هر انسانی است. (نهج البلاغه: خطبه ی ۲۱۶). آن چه از آغاز خلقت انسان همراه با او و برای او ایجاد می شود و تا آخرین لحظه ی حیات با اوست «حق» است و همین حق تکیه گاه مهم انسان برای حفظ او است. علاوه بر این براساس حق، روابط متقابل بین انسان و خدا و انسان و هم نوعانش تعریف و تنظیم می شود. (علیخانی و همکاران، ۱۳۸۸: ۳۰ و ۵۰-۴۹). وانگهی حق را انواعی است و مصادیق فراوان لکن بی شک مهمترین و بزرگترین حق به فرموده امام علی(ع) در حوزه ی سیاست و حکومت وجود دارد. (نهج البلاغه: خطبهی۲۱۶).
در فقره ای بسیار با اهمیت پیامبر اکرم(ص) برای اهمیت دادن به «انسان» و در نظر گرفتن مصلحت او بدون اعراضی که ممکن است بر او مترتب گردد می فرماید: «انّی لَم اومر اَن أنقِّب علی قلوب الناس ولا أشقَّ بطونهم». من فرمان نیافته ام که بر دلهای مردم نقب زنم و از دل و درونشان جستجو کنم. (پیام پیامبر، ۱۳۸۷: ۷۵۷ شماره ۳۶۵).
روش رتبه بندی: براساس این روش مدیران باید پیشبینیهای خود را در مورد هزینه تبلیغات، میزان در معرض بودن، خرید آزمایشی کالا و خرید مداوم را به طور کلی ذکر کنند. آمیخته ترویج و میزان استفاده از هر عامل به منظور تعیین بودجه بستگی به استراتژی خاص شرکت دارد.
روش هدف و انجام کار: منطقیترین روش تعیین بودجه، روش هدف و انجام کار است. با بهره گرفتن از این روش بازاریابان بودجه تبلیغات را مطابق فرایند زیر تعیین میکنند:
الف) تعیین اهداف خاص
ب) تعیین کارهایی که انجام آن برای رسیدن به این هدف لازم است
ج) برآورد هزینههای مورد نیاز برای انجام این کارها
استفاده از این روش، این امکان را در اختیار مدیریت قرار میدهد که درباره ارتباط میان مبلغ خرج شده برای تبلیغات و نتایج حاصل از تبلیغات، به ایدههایی دست یابد اما باید توجه داشت که این دشوارترین روش تعیین بودجه است چراکه اغلب به آسانی نمیتوان دانست که چه کارهای خاصی را به دنبال دارد. مزیت این روش در این است که یک شرکت، بودجه تبلیغاتی خود را مبتنی بر انتظاری معین میکند که از این تبلیغات دارد. (Kotler & Armstrong, 2001)
ج) استراتژی بازاریابی
استراتژی بازاریابی از دو جز تشکیل شده است:
الف) طراحی پیام تبلیغاتی: در این راستا باید از سه مرحله عبور کرد:
تهیه پیام: افراد خلاق برای یافتن ایدههای پیام و آگهی از راههای مختلفی استفاده میکنند. بسیاری از آنها از طریق مصاحبه با مشتریان، عاملان فروش، کارشناسان و رقبا آغاز میکنند.
ارزیابی و انتخاب پیام: عرضه کننده آگهی باید پیامهای مختلف را ارزیابی کند و این پیامها باید دارای سه ویژگی باشند: مطلوبیت محصول را به مشتریان متذکر شوند – بیان کنند که چرا محصول از مارکهای رقیب مطلوبتراست – باورکردنی باشند.
اجرای پیام: تأثیر پیام نه تنها به اینکه “چه گفته میشود” بلکه به اینکه “چگونه گفته میشود” بستگی دارد. عرضه کننده آگهی باید پیام را به صورتی که توجه بازار هدف را جلب کند، ارائه دهد. پیامها را میتوان در نماهای اجرایی مختلفی ارائه کرد که از جمله میتوان به نماهایی از زندگی، شیوه زندگی، خیال و رویا و ذهنیتها، موسیقی، شخصیت نمادی یا سمبولیک و… اشاره کرد.
ب) انتخاب کانال انتقال پیام: یکی از مهمترین تصمیمگیریها در توسعه استراتژی تبلیغات، انتخاب کانالی است که رسالت انتقال پیام به مشتری را به انجام برساند. یک اشتباه در اینجا ممکن است منجر به میلیونها دلار هزینه شود. رسانهای را بازاریاب گزینش میکند تا توانایی آن را داشته باشد که اهداف ارتباطات اعم از آگاهی رسانی، ترغیب و تشویق مشتریان بالقوه نسبت به شرکت را برآورد. در مورد مسأله انتخاب رسانه مطالب بسیاری نوشته شده است. بنا به گفته “دالریمپل و پرسون” هدف از برنامهریزی رسانهها، تخصیص منابع به مجموعهای از برنامههای رادیو، تلویزیون، مجلات، روزنامهها، اینترنت و سایر رسانهها است بگونهای که سود و منافع را بهینه سازد. مسئله انتخاب رسانه، مانند انتخاب یک مجله یا مجلاتی به منظور به انجام رساندن یک عملیات تبلیغاتی است که احتمالا تنها به وسیله یک برنامه کامپیوتری قابل حل نخواهد بود. در عوض آنچه مورد نیاز است عبارت است از یک سیستم پشتیبانی تصمیمگیری که در دنیای واقعی کارکرد داشته باشد. دنیایی که در آن برنامهریز رسانه، نشریات متفاوت را با توجه به ویژگیهای کیفی از قبیل اعتبار[۲۰]، شهرت و نفوذ[۲۱]، پراکندگی جغرافیایی[۲۲]، زمان تدارک[۲۳] و تأثیر روانشناسی[۲۴] ارزیابی کند و سپس قضاوت نهایی را انجام دهد. بر مبنای این قضاوت مشخص خواهد شد که کدام نشریه بهترین دسترسی، اعتماد و تأثیرگذاری را در ازای هزینهای که مصرف میشود، خواهد داشت. (Douglas & Leonard, 1995)
بطور کلی کانالهای انتقال پیام را به دو نوع اصلی تقسیم میکنند:
کانالهای شخصی[۲۵]: کانالهایی هستند که از طریق آنها دو یا چند نفر مستقیما با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. این ارتباط ممکن است رو در رو، بوسیله نامه یا از طریق اینترنت باشد. ملاقات حضوری با مشتریان، برقراری تماس تلفنی با آنها و یا فرستادن نامه از نمونههای این کانالها است. با توجه به اینکه اینترنت تحول بزرگی در تجارت ایجاد کرده است، از نوینترین کانالهای تبلیغاتی به شمار میرود.
کانالهای غیرشخصی[۲۶]: رسانههایی هستندکه پیامهای تبلیغاتی را بدون تماس حضوری یا دریافت باخور مستقیم، به افراد موردنظر منتقل میکنند. نمونه این رسانهها عبارتند از رادیو، تلویزیون، تابلوهای تبلیغاتی در سطح شهر، اینترنت و … (رحیمی, ۱۳۸۸)
د) ارزیابی تبلیغات:
در نهایت کل مراحل استراتژی تبلیغات باید مورد کنترل و ارزیابی قرار گیرد.
برنامه ریزی
ارزیابی
تعیین استراتژی
تعیین بودجه
هدف گذاری
طراحی پیام
انتخاب کانال
شخصی
انواع کانال
غیرشخصی
ملاقات
نامه
اینترنت
رادیو
نشریات
تلویزیون
تلفن
اینترنت
ر
نمودار۲-۱: برنامه ریزی تبلیغات در سازمانها (رحیمی, ۱۳۸۸)
۲-۳ رضایت مشتری
به عقیده کاتلر[۲۷] (۲۰۰۳) رضایت عبارت است از سطحی از حالت احساسی یک فرد که از مقایسه عملکرد ادراکی یا نتیجه یک محصول/خدمت در رابطه با انتظارهای فرد به دست میآید. بنابراین سطح رضایت تابعی است از تفاوت بین عملکرد ادراکی و انتظارها. مشتریان را باید دلیل وجود سازمان به حساب آورد. آنها هدف ایجاد و بهبود تولیدات هستند. تولید محصولات یا خدماتی که نیازها و انتظارهای مشتریان را برآورده نمیکنند، باید در زمره ضایعات سازمانی به حساب آورد. بنابراین رضایت مشتریان باید هدف و نیروی محرکه بهبود سازمانی به حساب آید. (صادقی, ۱۳۹۰)
شنیدن صدای مشتری پیش نیاز تأمین رضایت مشتری محسوب میشود. مطابق نظر اوزبورن و گالبر(۱۹۹۲) راههای متعددی پیش روی مدیران است تا به ندای مشتریان گوش فرا دهند. بازار سنجی، مهندسی مفهوم، نظرسنجی، توجه به شکایات مشتریان، نظام پیشنهادها، تضمین کیفیت، بازرسی و مانند اینها روشهایی هستند که امکان دریافت ندای مشتریان را فراهم میسازد. (Jackson, 2005)
در محیطهای متلاطم امروزی باید به نیازهای بیان شده مشتریان نیز توجه شود. ویژگیهایی که در رضایت مشتریان تأثیر دارند به شرح زیر طبقه بندی میشوند:
انتظارهای اساسی: ویژگیهایی که مشتری آن را بدیهی میداند و اگر حذف شده باشد به نارضایتی منجر میشود.
نیازهای بیان شده: ویژگیهایی که توسط مشتری بیان میشود.
نیازهای بیان نشده: ویژگیهایی که به دلیل فراموشی یا کم توجهی توسط مشتریان بیان نمیشود اما برای مشتری مهم است.
تحریک کننده: ویژگیهایی که اختصاصی شده فردا هستند و در صورت ارائه، موجب شور و شعف مشتری میشود. (رهنورد, ۱۳۸۲)
۲-۳-۱ تعریف رضایتمندی از نظر مشتری
بیش از ۳۵سال پیش پیتر دراکر اظهار عقیده کرد که اولین وظیفه یک شرکت یا واحد خدماتی، مشتری یابی یا “ایجاد مشتری” است. در رابطه با مفهوم مشتری تعاریف مختلفی از سوی نظریه پردازان بازاریابی ارائه شده است. کاتلر رضایت مندی مشتری را بعنوان درجهای که عملکرد واقعی یک شرکت انتظارات مشتری را برآورده کند، تعریف میکند. به نظر کاتلر اگر عملکرد شرکت انتظارات مشتری را برآورده کند، مشتری احساس رضایت و در غیر این صورت احساس نارضایتی میکند. (دیواندری و دلخواه, ۱۳۸۴) امروزه مشتریان با تنوع بسیار زیادی از کالاها، نامهای تجاری مختلف، خدمات گوناگون، قسمتهای مختلف و فروشندگان جورباجور مواجهاند. اینکه آیا خریدار با توجه به انتظاراتش پس از خرید راضی است یا خیر، به عملکرد محصول خریداری شده و یا خدمات دریافت شده بستگی دارد و به طور کلی؛ “خشنودی زیاد و رضایت فراوان، نه تنها رجحان منطقی بلکه یک نوع وابستگی عاطفی نسبت به نام تجاری کالا و خدمات ایجاد میکند". نتیجه این پیوند عاطفی، وفاداری بسیار بالای مشتری است. (Hamborg & Rudolph, 2001)
تعدادی از شرکتهای بسیار موفق امروزی، سطح انتظارات بالایی تعیین میکنند و عملکرد درخور این سطح نیز ارائه میکنند. هدف این شرکتها، رضایتمندی فراگیر مشتری[۲۸] (TCS) است. مثلا شرکت زیراکس “رضایت مندی فراگیر” را تضمین میکند و برای مدت سه سال از زمان خرید، در صورت عدم رضایت مشتری، تجهیزات خریداری شده را به هزینه خود تعویض میکند. شرکت هوندا در یکی از آگهیهای تبلیغاتی خود اظهار میکند: “یکی از دلایلی که مشتریان ما انقدر راضی هستند، آن است که ما ناراضی هستیم". در نهایت تعریف رضایت مشتری که مورد قبول بسیاری از صاحب نظران است، اینگونه است: “رضایت مشتری نتیجهای است که از مقایسه عملکرد مورد انتظار مشتری پیش از خرید یا عملکرد ادراک شده و هزینه پرداخت شده به دست میآید.” (Jamal & Naser, 2002)
۳-۱-۲-۴-پرهیز از برچسب زدن ۶۴
۳-۲-فرایند دادرسی بر اساس معیار بزه کار مدار ۶۸
۳-۲-۱- مبانی صلاحیت رسیدگی به اتهامات مقامات موضوع ماده ۳۰۷ ۶۸
۳-۲-۲- ضابطه تشخیص صلاحیت بزه کارمداری دادگاه کیفری استان در قانون و رویه قضایی ۷۰
۳-۲-۳- مرجع رسیدگی به جرایم عادی رییس جمهور ۷۱
۳-۳- فرایند دادرسی و تعیین مجازات با توجه به سن متهم ۷۳
۳-۳-۱- هدف از دادرسی کیفری ۷۳
۳-۳-۲- تعریف طفل ۷۴
۳-۳-۳- سابقه دادگاه اطفال در ایران ۷۵
۳-۳-۴- صلاحیت عام دادگاه اطفال ۷۷
۳-۳-۵- دادگاه اطفال و جرایم معاونین و شرکاء ۷۸
۳-۳-۶- تأثیر نوع جرم در صلاحیت ۸۱
۳-۴- فرایند دادرسی و تعیین مجازات به اعتبار شغل متهم ۸۳
۳-۴-۱- صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح ۸۳
۳-۴-۲- تعریف افراد نظامی و ملاک نظامی بودن ۸۴
۳-۴-۳- هدف از تأسیس دادگاه نظام ۸۶
۳-۴-۴- مرجع صالح رسیدگی به جرایم مأمورین انتظامی در برخورد با جرایم مشهود ۹۴
۳-۵- فرایند دادرسی و تعیین مجازات به اعتبار شغل و موقعیت اجتماعی متهم ۹۵
۳-۵-۱- مفهوم کارکنان دولت ۹۶
۴-۵-۲- سابقه تاریخی مراجع قضایی در رسیدگی به اتهام کارکنان دولت ۹۶
۳-۵-۳- علل رسیدگی به اتهام کارکنان دولت در صلاحیت مراجع قضائی خاص ۹۷
۳-۶- فرایند دادرسی و تعیین مجازات به اعتبار شخصیت دینی متهم ۱۰۲
۳-۶-۱- سابقه تاریخی دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت ۱۰۲
۳-۶-۲- علت تأسیس دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت ۱۰۴
۳-۶-۳- تعریف شخص روحانی ۱۰۴
۳-۶-۴- صلاحیت دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت ۱۰۶
۳-۷- نقش جنسیت در فرایند دادرسی و تعیین مجازات ۱۱۳
۳-۷-۱- تفاوت در نوع و میزان مجازات ۱۱۳
۳-۷-۱-۱- تفاوت در حد زنا ۱۱۳
۳-۷-۱-۲- همجنس بازی ۱۱۶
۳-۷-۱-۳- حد قوادی ۱۱۷
۳-۷-۱-۴- حد ارتداد ۱۱۸
۳-۷-۲- تفاوت در معافیت از مجازات ۱۱۹
۳-۷-۲-۱- پدر و معافیت از مجازات ۱۱۹
۳-۷-۲-۲- شوهر و معافیت از مجازات ۱۲۰
۳-۷-۳- تفاوت در اجرای مجازات ۱۲۲
۳-۷-۳-۱- تأخیر در اجرای مجازات ۱۲۲
۳-۷-۳-۲- نقد و بررسی قوانین ۱۲۳
۳-۷-۳-۳- شیوه اجرای مجازات ۱۲۴
نتیجه گیری ۱۲۸
پیشنهادات ۱۳۱
منابع و مآخذ ۱۳۲
الف: کتب ۱۳۲
ب: مجموعه مقالات ۱۳۵
چکیده
از آنجا که عوامل موثر در شکل گیری شخصیت و تکوین آن مشتمل بر عوامل مختلفی است که از آن جمله می توان به عامل ژنتیک ، وراثت و محیط اشاره کرد و هم چنانکه از دیرباز در میان فلاسفه و متفکران در خصوص جبر و اختیار اختلاف نظر وجود داشته در جرم شناسی نیز اصل اختیار و آزادی در بزهکاری و همچنین تئوری جبر در بزهکاری هر کدام طرفدارانی دارد، اساساً جنسیت عاملی برای تفاوت در مجازات نیست، اما در نظام حقوقی اسلام و به تبع آن مقررات فعلی جمهوری اسلامی ایران تفاوتهایی از این حیث دیده می شود. این تمایزات را در سه دسته می توان خلاصه نمود: تفاوت در نوع و میزان مجازات، تفاوت در معافیت از مجازات و تفاوت در اجرای مجازات. و ضمن نقد و بررسی حقوقی، خلأهای قانونی بیان شده است. در بسیاری از کشورها از گذشته تا حال، مرجع قضائی خاصی برای رسیدگی به اتهام پاره ای از کارکنان دولت، تشکیل گردیده است، در ایران نیز از سالها قبل از انقلاب اسلامی، مراجع قضائی خاصی برای رسیدگی به اتهام پاره ای از کارکنان دولت با عنایت به شغل و جایگاه و مقام آنها تشکیل یافته است، برخی دادگاه ها بر اساس شخصیت مرتکب و شرایط خاص، فرد متهم صالح به رسیدگی می باشند، دادگاه ویژه روحانیت برای قشر روحانیت، دادگاههای نظامی یک و دو برای نظامیان، دادگاه اطفال برای اطفال و دادگاه کیفری استان تهران که با توجه به شغل و موقعیت اشخاص طبق ماده ۴ ق.ا.ت.د.ع.ا. صلاحیت رسیدگی داشتند، ارتکاب جرم از ناحیه پاره ای از افراد موجب می شود تا اعتماد عمومی از بین برود و انسجام ملی مخدوش گردد پس قانونگذار باید برای تعقیب، تحقیق و محاکمه آنها توجه بیشتری نماید، هر چند که رسیدگی به اتهام پاره ای از اشخاص در خارج از محل وقوع جرم، برخلاف اصل تساوی حقوق افراد بوده و تبعیض محسوب می شود و نیز اگر متهم مورد نظر در محل وقوع جرم، مورد تعقیب و محاکمه قرار نگیرد و مجازات نشود، مردمی که در حوزه قضایی آنها جرم واقع شده و عملاً و به عینه آثار جرم را ملاحضه کردند، چنانچه متهم در محل دیگری محاکمه و مجازات شود، در جریان امر نبوده و در داوری خویش دولت را به جانبداری از بعضی از اشخاص متهم خواهند کرد.
واژگان کلیدی: بزهکار، شخصیت، جرم، مجازات، حقوق کیفری
کلیات تحقیق
مقدمه
قبل از ورود به محتوای اصلی مقدمه لازم است کمی در مورد قابلیت انتساب بزه به بزهکار توضیح دهیم؛ مسئولیت در لغت به معنی موظف بودن به انجام دادن امری آمده است و مسئول کسی است که تعهدی در قبال دیگری به عهده دارد که اگر از ادای آن سرباز بزند از او بازخواست می شود . بنابراین، مسئولیت همواره با التزام همراه است و در قلمرو حقوق کیفری محتوای این التزام تقبل آثار و عواقب افعال مجرمانه است ، یعنی تحمل مجازاتی که سزای افعال سرزنش آمیز بزهکار به شمار می آید، لیکن به صرف ارتکاب جرم نمی توان به یکباره بار مسئولیت را بردوش مقصر گذاشت بلکه پیش از آن باید او را سزاوار تحمل این بار سنگین دانست.
توانایی پذیرفتن بار تقصیر را در اصطلاح حقوقدانان در «قابلیت انتساب»، می نامند. پس اگر مجرم مختار نباشد مسئول اعمال خود نیست، از این روست که مجنون و نابالغ مسئول اعمال خود نیستند. چون نیک و بد افعال خود را درک نمی کنند.(حدیث رفع) و همچنین مجبور و مکره نیز مسئول اعمال خود نمی باشند چون قدرت بر ایفای تکلیف را ندارد. از دیدگاه قانونی، سبب مبرا بودن مجنون یا مجبور و یا نابالغ از مسئولیت کیفری این است که قانونگذار شرط ثبوت مجازات را گاه به صراحت بلوغ و عقل و اختیار قرار داده است و گاه قانونگذار فقدان یا زوال کیفیات مذکور را در باب حدود از اسباب رافع مسئولیت کیفری دانسته است. مستند قانونگذار در این موارد حدیث مشهور نبوی رفع است.[۱]
۵- رفتار هدفمند ارگانیزم را برای وضعیتی اماده می سازد که آن وضعیت به ایجاد عمل مورد نظر کمک نماید .
۶- رفتار هدفمند موجب بهبودی فعالیت ارگانیزم در شرایط مشابه می گردد .
۷- افعالیت و رفتار واکنش کل ارگانیزم است ، یعنی فرایندهای تمام اجزای ارگانیزم به نحوی سازگار می شوند که پیگیری بهتر هدف طبیعی آن را تشویق نماید .بنابراین شخص دارای سلامت روان در نظریه غایت نگر مک دوگال ، کسی است نهایت به نوعی ایده آل اخلاقی صادقانه وفادار بماند (خدا رحیمی ، ۱۳۷۴).
۹- دیدگاه اسکینر :
بی . اف . اسکینر استاد دانشگاه هاروارد از ۱۹۴۸ به بعد یکی از روانشناسان تجربی و صاحب نفوذ در سنت رفتارگرایی بوده است. سلامت روانی و انسان سالم به عقیده اسکینر معادل با رفتار منطبق با قوانین و ضوابط جامعه است ، و چنین انسانی وقتی با مشکل روبرو شود از طریق شیوه اصلاح رفتار برای بهبودی و بهنجار کردن رفتار خود و اطرافیانش به طور متناوب استفاده می جوید تا وقتی که به هنجار مورد پذیرش اجتماع برسد . بعلاوه انسان بایستی آزاد بودن خودش را نوعی توهم بپندارد و بداند که رفتار او تابعی از محیط است و هر رفتار توسط محدودی از عوامل محیطی مشخص می گردد . انسان سالم کسی است که از تاییدات اجتماعی بیشتری به خاطر رفتارهای متناسب ، از محیط و اطرافیانش دریافت کند . فرد سالم کسی است که بتواند با هر روشی بیشتر از اصول علمی استفاده کند و به نتایج سودمندانه تری برسد و مفاهیم ذهنی مثل امیال هدفمندی ، غایت نگری و امثالهم را کنار بگذارد .
ب) رویکرد روانکاوی :
۱- دیدگاه فروید :
بنظر فروید اکثر مردم به درجات مختلف روان نژند هستند و سلامت روان شناختی یک ایده آل است نه یک هنجار آماری . به عقیده فروید ویژگی های خاصی برای سلامت روان شناختی ضرورت دارد . نخستین ویژگی خود آگاهی است .
به نظر فروید خود آگاهی برای سلامت روان شناختی کفایت کننده نیست . می دانیم که زندگی اجتماعی بخودی خود متبع بالقوه غیر منطقی بودن است . فروید تقریباً ایده ای در مورد غیر منطقی بودن اعمال گروهی داشته است . او تمام جنبشهای سیاسی ، دموکراتیک یا استبدادی ، انقلابی یا ارتجاعی را فاسد و مردود می داند .
به عقیده فروید انسان متعارف کسی است که مراحل رشد روان جنسی را با موفقیت گذرانیده باشد و در هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد . به نظر او کمتر انسانی متعارف به حساب می آید و هر فردی به نحوی از انحاء نا متعارف است . فروید از حیطه روان شناسی انسان نا متعارف را به دو گروه روان نژند و روان پریش تقسیم می کند و هسته مرکزی بیماری روانی را اضطراب می داند . به عقیده فروید نوع مکانیزم های دفاعی مورد استفاده افراد سالم روان نژند و روان پریش متفاوت است . شخص سالم از مکانیزم های دفاعی نوعی دوستی ، پیش بینی ، شوخ طبعی ، والایش و سرکوب استفاده می کند .
۲- دیدگاه یونگ :
به طور کلی نظریه یونگ در مورد روان نژندی از نظریات فروید و ادلر پیچیده تر است ، به طور کلی که وی نظریات انان را تخریبی و تقلیلی می داند . به عقیده یونگ در اغلب موارد علت روان نژندی « یک سو نگری » است . یک سو نگری به اشکال مختلفی روی می دهد که دو نوع از انها اهمیت اختصاصی دارند . در مورد نخست شخص در مورد اهدافی دچار مشغله فکری می شود که این اهداف برای یک مرحله پایین تر از چرخه زندگی متناسب بوده اند . شخص جوانی که دچار وسوسه فکری مربوط به مشکلات دوران کودکی و خردسالی است ، نمی تواند به نحو موثر از عهده خواسته های زندگی و رقابت اجتماعی بر آید . شخص میانسالی که هنوز به جایگاه اجتماعی و جنسیت علاقمند است نیز به همین اندازه دچار سردرگمی شده است ، زیرا این موضوعات نبایستی تا این اندازه در زندگی این شخص حائز اهمیت باشند . مشکل دوم یک سو نگری ممکن است به صورت توسعه بیش از حد یک نگرش یا عملکرد اساسی و بنیادین باشد که موجب شود شخص « نقاب » خودش را بی از حد جدی بگیرد .
دوم و مهمتر اینکه یک سو نگری فرایند تفرد را متوقف می سازد . هدف نهایی روانشناسی فروید و آدلر مصالحه فرد با خواسته های جامعه است . یونگ این مرحله را نخستین هدف الزامی در سلسله مراتب تفرد ، می داند . به نظر وی تفرد بالاتر از مصالحه با جامعه است . تفرد به معنای منفرد شدن ، همگون شدن و منحصر به فرد شدن بی نظیر و غیر قابل مقایسه است.
تفرد یعنی تولید و شکوفایی تمامیت بالقوه ذاتی فرد تفرد مستلزم این است که فرد به کلیت و یکپارچگی برسد . لذا یونگ معتقد است که تعداد خاصی از افراد هر جامعه نا کامل باقی می ماند . تفرد در ساده ترین شکل ان عبارتست از تمییز تدریجی «من» یا خود آگاهی از ناخودآگاهی . اما یونگ افزایش بیش از حد خود آگاهی را به همان اندازه اندک بودن آن آسیب گونه می داند و از این لحاظ وضعیت متعادل تری را اتخاذ کرده است .
شخص پس از روبرو شدن با نقاب ، سایه و آینما یک مانع نهایی برای «خود شدن» دارد که همان وسئله معانی زندگی است . کوشش فرد برای جستجوی حقیقت ازلی مشکل معنای زندگی را حل می نماید . چنین کوششی به طور همزمان فرد را از قدرت ناخودآگاه ارکی نسخ های کهن آزاد می کند و انرژی خلاق آنها را تخلیه می کند .
به نظر یونگ سلامت روان شناختی و خود شناسی یکسان هستند . تحقق خود با سه معیار مشخص می شود : نخست بایستی واپس زنی تخلیه شود ، تنشهای بین کنشها و نگرشهای ناخودآگاه و خود آگاه به آرامش مبدل شوند تا فرد بتواند از راه معرفت خود به آرامش و صفای درونی برسد . دوم فرد بایستی بیان نمادین ناخودآگاه را درک کند . سوم شخس بتواند از طریق ایمان شخصی به نماد یا اسطوره خصوصی خود شناسی نزدیک شود .
۳- دیدگاه صفات موری :
به عقیده موری تاریخچه پیشین زندگی فرد به همان اندازه زمان حال و محیط او حائز اهمیت است . موری موضع روان شناختی انسانگرایانه و خوش بینانه ای دارد . به علاوه به عقیده وی «من» سرکوبگر و مهار کننده نیست . «من» موجب سازماندهی و یکپارچگی رفتار می شود و بخشی از سازماندهی آن نیز برای تسهیل ظهور تکانه های «نهاد» است . به عقیده موری «قدرتمندی من» از تعیین کننده های با اهمیت سازگاری و سلامت روان شناختی فرد است . هر چه فاصله بین من ایده آل و من برتر کمتر باشد ، سلامت روانشناختی و سازگاری فرد بیشتر خواهد بود . هرگاه که من برتر مسلط شود و من ایده آل سرکوب شود فرد به بهزیستی جامعه اش خواهد اندیشید .
به علاوه موری عقیده داشت که انسان نیاز به «تخیل و خلاقیت » دارد ، انسان تمایل به تجسم و ساختن دارد و در صورت موفقیت در تجسم و آفرینش، انسان سالم خواهد ماند. تخیل و آفرینشگری قویترین حالات شخصیت هستند و فردی که اینها را به منصفه بروز برساند ، از لحاظ روان شناختی سالم است . فرد سالم کسی است که در نیازهایش تعارض و کشمکش نداشته باشد .
«پرس» نیرویی است که به طرق مختلف بهزیستی و سلامت انسان را تحت تاثیر قرار می دهد . پرس در نظریه موری همان تعیین کننده های محیطی رفتار است . به نظر وی بایستی بین اهمیت اشیاء محیط آنگونه که توسط شخص ادراک و تفسیر می شود ( پرس بتا) و آنگونه که در واقعیت وجود دارند (پرس آلفا) تفاوت قایل شویم . یکی از معیارهای سلامت روان شناختی در نظریه موری این است که ادراک از محیط از نوع «آلفا» باشد نه «بتا» .
به عقیده موری تمام انسانها با شدت و ضعف متفاوت دچار «عقیده » هستند . اما فقط عقده های افراطی و شدید موجب نابهنجاری و بیماری می شوند . پس یکی دیگر از معیارهای شخصیت سالم و سلامت روان شناختی در نظریه موری این است که شخص سالم از عقده های «خوشه ای» (بقایای تجارب و خاطرات پیش از تولد مانند اضطراب از عدم حمایت و بی یاوری …) عقده « مهر طلبی» (فعالیت های منفعل و وابسته در اعمال کلامی و دهانی) پرخاشگری مهار شده (یا نیاز به تعریف و تمجید) و عقده «پرخاشگری دهانی» (مانند فعالیتهای دهانی همراه با پرخاشگری مثل گاز گرفتن در هنگام خشم ، تمایلات قوی پرخاشگرانه ، نگرش دوگانه در مورد مراجع قدرت ، فرافکنی پرخاشگری دهانی مانند دیدن محیط به صورت اشیاء و افراد پرخاشگر و ضربه زننده و لکنت زبان) عقده «طرد دهانی» ، (مانند انزجار و نفرت از فعالیتهای دهانی) ؛ « عقده طرد مقعدی » (مانند نیاز به پرخاشگری ، نیاز به قدرت و استقلال یا جنسیت مقعدی) ، عقیده « نگهداری مقعدی » (مانند واکنش دفعای به دفع و تخلیه) ، عقده «میزراهی» (مانند شهوت میزراهی) ، عقده « ایکاروس » (مانند خود شیفتگی شدید) عقده «اختگی » (که عمدتاً نتیجه تخیلات با استنای کودکانه است) مبری است (خدا رحیمی ، ۱۳۷۴).
۴- دیدگاه انسانگرایانه :
گرودون آلپورت : به نظر آلپورت روان نژندی پیامد « نقصان و کمبود سلامت روانی » است فرد روان نژند پر توقع ، سلطه جو ، حسود ، هیستریک و انفعالی است و دلش به حال خودش می سوزد ، اگرما ، کری کنشی و حتی فلج مبتلا شود و خود محوری روان نژندی فاقد کنترل است .
تا پایان جنگ جهانی دوم تعدادی پژوهش تجربی در مورد ماهیت ـ سلامت شخصی » انجام شده است که این مطالعات به نتایج نسبتاً همخوانی دست یافته اند . آلپورت نتایج این مطالعات را به صورت شش معیار در مورد پختگی و بلوغ روانی خلاصه کرده است :
نخستین معیار بلوغ روانی ، توانایی گسترش خویشتن است . کودکان نوعاً خود محور هستند . اما علایق افراد بالغ در خارج از خودشان ریشه دارد و از جمله علاقه انها به سلامتی و بهزیستی دیگران .
دومین معیار سلامت و بلوغ به چگونگی ارتباط یا تعامل فرد با دیگران مربوط می شود . ارتباط فرد بالغ با دیگران صادقانه و صمیمی است ، بویژه با خاواده و دوستانش . سومین معیار سلامت روان شناختی را « امنیت عاطفی » می نامد . شخص بالغ می تواند محرومیتها و تحریکات غیر قابل اجتناب زندگانی را بدون از دست دادن وقار و متانت تحمل نماید . این بدین معنی نیست که این افراد راحت و آسوده ، بشاش و خوشبین و ساده انگار هستند ، بر عکس این افراد بر حسب موقعیت خلقی هستند .
چهارمین معیار سلامت شخصی در نظریه آلپورت ، هوش کنشی یا عقل سلیم است . افکار و ادراک فرد بالغ بطور کلی کارآمد و درست است . این مسئله پرسشی را در مورد رابطه بین سلامت روانی و هوش پدید می اورد . افراد بالغ معمولاً هوش بالای متوسط دارند ولی هر کسی که هوش بالای متوسط داشته باشد الزاماً بالغ نیست .
پنجمین ویزگی افراد بالغ « بصیرت نسبت به خویشتن » است . هر کسی فکر می کند که نسبت به خودش بصیرت و بینش دارد اما در واقع چنین نیست . آلپورت بصیرت به خویشتن را به این صورت تعریف می کند . « … رابطه انچه که فرد فکر می کند هست و آنچه که دیگران در مورد او فکر می کنند . بخصوص روانشناسی که فرد را مطالعه و بررسی می کند …
آخرین معیار آلپورت برای سلامت و روان شناختی همانند یونگ و مک دوگال جهت مندی است که ترجمه اصلاح آلمانی است . جهت مندی یعنی اینکه زندگی فرد بالغ به سوی هدف یا اهداف انتخاب شده ای در حرکت باشد . هر فرد اهداف خاصی برای زندگی دارد که سعی عمده اش مصروف رسیدن به آن می شود .
به عقیده آلپورت جهت مندی نتیجه نوعی فلسفه یکپارچه ساز در زندگی است که در تحت نظارت این فلسفه ارزشها ، اهداف و ایده های فرد سازماندهی می شوند . به نظر آلپورت مهمترین فلسفه زندگی مذهب است
بخش دوم: اختلال کمبود توجه – بیش فعالی
اختلال کمبود توجه- بیش فعالی[۲۶] یک نشانگان اولیه ظاهر شده در کودکان است که به وسیله سطحی نابهنجار از بیتوجهای، بیش فعالی و یا هردو مشخص است( بارکلی[۲۷]، ۱۹۹۰؛ به نقل از رایت[۲۸]، ۲۰۰۲). بر طبق راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روان پزشکی امریکا[۲۹](۲۰۰۰) شیوع این اختلال ۳ تا ۷ درصد برآورد شده است.
در تشخیص این اختلال بعضی از نشانه ها باید قبل از سن ۷ سالگی ظاهر شده باشند، ولی اختلال معمولاً بعد از این که رفتار کودکان باعث مشکلاتی در مدرسه و مکان های دیگر می شود، تشخیص داده می شود. باید اختلال ناشی از کمبود توجه و یا بیش فعالی و تکانشگری حداقل در دو زمینه مانند مدرسه و خانه ایجاد شده باشد و عملکرد فرد را بسته به میزان رشد، در زمینه های اجتماعی، تحصیلی و شغلی مختل کرده باشد. بیماری نباید در زمینه اختلال فراگیر رشد، اسکیزوفرنی و سایر اختلالات سایکوتیک ایجاد شده باشد و هم چنین نباید اختلال روانی دیگری توجیه بهتری برای آن مشکلات باشد( سادوک و سادوک[۳۰]، ۲۰۰۰).
قدیمی ترین توصیفی که از فزون جنبشی وجود دارد از پزشکی آلمانی، به نام هاینریش هافمن[۳۱] درمیانه های سال ۱۸۰۰ است. شکسپیر در یکی از شخصیت های داستانی خود در نمایشنامهی «شاه هنری هشتم[۳۲]» به نوعی بیماری در توجه اشاره کرده است. ویلیام جیمز در سال ۱۸۹۰ در کتاب اصول روانشناسی به ویژگی هایی اشاره کرده است که خود، آن را «اراده ی انفجاری[۳۳]» می نامد، و این ویژگی ها بسیار شبیه به بیش فعالی هستند. پس ازجنگ جهانی اول و همه گیری آنسفالیت، هافمن (۱۹۹۲) و اباف (۱۹۲۳) ویژگی هایی را توصیف کردند که این ویژگی ها در کودکان با اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی نیز مشاهده می شوند. یکی از این ویژگی ها، بی ثباتی رفتار بود که مؤلفان مذکور آن را «اختلال رفتار پس از آنسفالیت» نامیدند. این نشانه ها در کودکانی که در گذشته رفتارهای عادی داشتند نیز به سرعت مشاهده می شد: نابهنجاری های حرکتی، بی مسئولیتی، بی قراری، بیش فعالی و حرکت های رقص گونه. با وجود آن که بیش فعالی ازدهه ی ۱۹۲۰ تقریباً در تمام کشورهای دنیا شناسایی شده بود، اما از دهه ی ۱۹۶۰ به طور جدی مورد توجه و علاقه ی دانشمندان قرار گرفت. می توان گفت که از دهه ی ۱۹۳۰ تا اواخر دهه ی ۱۹۵۰، جامعه ی علمی آمریکا در درجه اول، به مسأله آموزش رشد و خانواده ی این کودکان توجه می کرد و کارآیی گروه درمانی را مورد آموزش قرارمی داد؛ وهمین دوره مصادف با کشف داروهای آمفتامین بود. اما در آن سال ها تنها افراد ثروتمند می توانستند ازاین دارو بهره ببرند. دارودرمانی درمورد این اختلال، تا سال های آخر دهه ی ۱۹۶۰ گسترش یافت و در پایان همین دهه و دهه ی پس ازآن، دارودرمانی به عنوان درمان بیش فعالی مورد پذیرش قرار گرفت. در سال ۱۹۵۷، لوفر[۳۴]و دنهوف[۳۵] نشانگان رفتار بیش فعالی را توصیف کردند که نشانه های اصلی آن، بیش فعالی، ضعف در تمرکز حواس، کم توجهی، ضعف درانجام تکالیف مدرسه، تکانشگری، زودرنجی و بی ثباتی کلی بود. آنها بر این باور بودند که علت این نشانگان، چیزی جز آسیب مغزی در دی آنسفال (تالاموس، هیپوتالاموس) نیست. اگرچه، پیدا کردن شاهدی بر این ادعا کار دشواری بود و به همین دلیل، اصطلاح آسیب خفیف مغزی[۳۶](MBD)، پیشنهاد شد؛ واژه ای که با وجود شهرت خیلی زیاد، عمری چندان طولانی نداشت. این اصطلاح همیشه مورد بحث قرار داشت و به همین دلیل نیز به علت گزارش های متعددی که درمورد نارسایی توجه در اختلال صورت گرفته بود، انجمن روانپزشکان آمریکا در گزارش های تشخیصی و آماری خود، به جای این اصطلاح، کمبود توجه را مطرح کرد. (علیزاده، ۱۳۸۳).
تعریف اختلال کمبود توجه / بیش فعالی (ADHD)
اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی به شکل های مختلف و با نام های متفاوتی تعریف شده و تقریباً هیچ گاه توافقی در این زمینه وجودنداشته است. این اختلال معمولاً با ویژگی هایی چون بیش فعالی، تکانشگری، بی توجهی و مانند این ها توصیف شده، و اغلب این نگرش وجود داشته است که آن را ناشی از عوامل زیستی، آسیب مغزی یا وراثت بدانند. در این میان درمانگران به تعریفی عملیاتی احتیاج دارند تا در کارهایشان به آن مراجعه کنند، زیرا بدون در اختیار داشتن تعریف عملیاتی، مجبور می شوند براساس مفاهیم نه چندان مشخصی هم چون آسیب مغزی، مشکل های عاطفی، محرومیت های محیطی و توصیف های مقوله ای گوناگون کار کنند (علیرزاده، ۱۳۸۳).
برطبق چهارمین نشر راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا در سال ۱۹۹۴، اختلال کمبود توجه / بیش فعالی، مجموعه علایمی است با محدودیت میدان توجه که با سطح رشد فرد ناهماهنگ است و به ضعف تمرکز، رفتار ناگهانی و بیش فعالی منجر می شود. به عبارت دیگر، مشخصه اصلی این اختلال، وجود الگوی پایدار فقدان توجه و یا بیش فعالی تکانشگری است که درمقایسه با افرادی که درهمان سطح از رشد قراردارند، شدیدتراست.
علائم اختلال، دست کم باید در دو موقعیت (نظیر مدرسه، خانه و محیط کار) بروز یابد و در عملکرد اجتماعی و تحصیلی فرد اشکال ایجاد کند. کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، غالباً از خود تحریک پذیری انفجار گونه ای نشان می دهند. ایشان از نظر هیجانی بی ثبات اند و خلق و خو و عملکرد ایشان متغیر و غیر منتظره است.
مهار گسیختگی و حالت تکانشی این کودکان، در آن ها رفتارهای ضد اجتماعی رادامن می زند و نیز در برخی از آن ها اشکال در توجه و تمرکز منجر به اختلالاتی در یادگیری ایشان می شود این کودکان غالباً به دلیل ناکامی ها و عدم موفقیت در مدرسه و در ارتباط با همسالان و خانواده خود به مشکلات عاطفی دچارند.
بنابراین می توان گفت، اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی که محدودیت میدان توجه و بیش فعالی و رفتارهای تکانه ای از وجوه مشخص آن است که از زمره بحث انگیزترین اختلالات روانی دوره کودکی محسوب می شود. (کاپلان سادوک، ۱۹۹۴).
همهگیرشناسی اختلال کمبود توجه / بیش فعالی (ADHD)
انجمن روانپزشکی آمریکایی بروز علائم اختلال کمبود توجه همراه با بیش فعالی را به طور متوسط در سن ۴ و ۵ سالگی می داند (نیکخو و آمادیس یانس، ۱۳۸۱)
بااین وجود کوبن و شفارد و کارتر[۳۷] (۲۰۰۰)، معتقدند که اکثر این کودکان به صورت رسمی تا سال های ابتدایی مدرسه یعنی هنگامی که مشکلاتی درانجام تکالیف مدرسه وعملکرد اجتماعی درمقایسه با همسالانشان پیدا می کنند تشخیص داده نمی شوند (دادخواه و همکاران، ۱۳۸۲).
براساس گزارش های (DSM-IV)، میزان بروز اختلال کمبود توجه / بیش فعالی در ایالات متحده از ۲ تا ۲۰ درصد کودکان دبستانی متغیر بوده است. یک رقم محافظه کارانه نیز حدود ۳ تا ۵ درصد کودکان حاضر در مدارس ابتدایی را که به مرحله بلوغ نرسیده اند، تخمین می زند. در انگلستان بروز اختلال کمتر از یک درصد گزارش شده است. بروز اختلال در پسرها بیشتر از دختران است به گونه ای که نسبت ۳ به ۱ و حتی ۵ به ۱ می باشد. (کاپلان و سادوک، ۱۹۹۴).
البته میزان شیوع آن در دختران و پسران، به عوامل گوناگونی بستگی دارد. برای مثال، در جمعیت بالینی و غیر بالینی، این نسبت ۴ به ۱ است و گاهی ۹ به ۱ است. (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۹۹۴). این تفاوت ممکن است از چند عامل ناشی شود. نخست آن که اگر چه نشانه های این اختلال در دختران زودتر آشکار می شود ولی پسران به میزان بیشتری برای ارزیابی به مراکز تشخیص و درمان ارجاع می شوند (سیلورتون و همکاران[۳۸]، ۱۹۹۶؛ به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳).
در ایران، عبدالهیان و وثوق (۱۳۸۳)، در مطالعهای میزان شیوع اختلال ADHD درکودکان سنین قبل ازدبستان شهر مشهد را در پسران ۱/۱۸ درصد و شیوع در دختران را ۷/۶ درصد به دست آوردند (تقریباً نسبت ۳ به ۱۹، هرچند یوسفی و همکاران (۱۳۷۷) در پژوهش خود شیوع اختلال را در بین دانش آموزان سنندجی ۲/۶ درصد و نسبت آن را ۲ به ۱ در پسران و دختران گزارش نموده اند.
تشخیص کودکان دارای اختلال ADHD
علایم اساسی بیش فعالی می بایست درمانگران را نسبت به احتمال اختلال کمبود توجه/بیش فعالی آگاه نماید. یک تاریخچه پیش ازتولد با جزییات کامل پیرامون الگوی رشی اولیه کودک و نیز مشاهده مستقیم، معمولاً می تواند فعالیت شدید حرکتی را آشکار سازد (کاپلان و سادوک، ۲۰۱۲).
اولین کاری که متخصص می بایست انجام دهد جمع آوری اطلاعات می باشد. دراین خصوص وی گزارش مدرسه و سایرین را بررسی می کند. او سعی می کند محیط خانه و کلاس فرد را از لحاظ تنش زا بودن بررسی کند. هم چنین سایر عوامل دیگر مثل صرع های جزیی، مشکلات هیجانی، ضعف بینایی یا شنوایی ارزیابی می شود. پزشک باید مسائل تغذیه ای یا آلرژی را که ممکن است کودکان را بیش فعال نشان دهد را نیز مدنظر قراردهد. معلم باید براساس استانداردهای رفتاری، رفتار کودکان را با همسالان وی مقایسه و گزارش کند. والدین نیز باید رفتار فرزندشان را درموقعیت های گوناگون توصیف کنند. از سوی دیگر کودک باید از نظر تطابق اجتماعی و بهداشت روان بررسی شود. متخصصان به رفتارهای کودکان درمحیط های شلوغ و بی نظم مثل مهمانی ها و یا کارهایی مثل خواندن، حل مسایل ریاضی یا بازی کردن که نیازمند توجه هستند به خوبی دقت کنند. سپس اطلاعات جمع آوری شده کنار هم قرار می گیرند و بامعیارهای DSM (جدول ۱-۲) تطبیق داده شوند (احدی و جعفر طباطبایی، ۱۳۸۸).