به عنوان یک نمونه و برای روشن شدن موضوع، به روند محاسباتی که بر روی دادههای سال ۸۵ انجام شده، توجه کنید:
نرخ رشد نقدینگی : درصد
میزان نقدینگی افزایش یافته : هزار میلیارد تومان
رشد تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت سال ۷۶: درصد
شاخص تورم : درصد
رشد GDP + تورم : درصد
تفاضل نرخ رشد نقدینگی و مجموع رشد GDP و تورم : درصد
سرعت گردش نقدینگی (نسبت تولید ناخالص داخلی به نقدینگی) :
حجم افزوده شده نقدینگی که صرف ایجاد معاملات اضافی نامرتبط با GDP میشود :
هزارمیلیارد تومان
سرعت گردش معاملاتی نقدینگی (نسبت تولید ناخالص داخلی به حجم پول) :
حجم واقعی معاملات سوداگرانه افزوده شده : هزار میلیارد تومان
مشابه محاسبات فوق بر روی دادههای سالهای مختلف انجام شده که خلاصه نتایج آن در در پیوست۱آورده شده است.
با تحلیل جدول فوق دیده میشود که از سال ۵۳ تا ۸۵ مجموعا در حدود ۲۲۰هزار میلیارد تومان به حجم معاملات سوداگرانه افزوده شده که حدود ۴۳ درصد این مقدار فقط در سال ۸۵ و ۸۴ درصد آن فقط در خلال سالهای ۸۳ تا ۸۵، یعنی در بزنگاه شوک نفتی دهه ۸۰، اتفاق افتاده است. روند مقایسهای افزایش حجم معادلات سوداگرانه در تا
نمودار ۳‑۶ نشان داده شده است.
نمودار ۳‑۱ : درصد معاملات سوداگرانه افزوده شده به تولید ناخالص داخلی
منبع : محاسبات تحقیق
نمودار ۳‑۲ : درصد افزایش معاملات سوداگرانه از ۵۳ تا ۸۵
منبع : قبلی
نمودار ۳‑۳ : درصد معاملات سوداگرانه افزوده شده به تولید ناخالص داخلی
منبع : قبلی
نمودار ۳‑۴ : رشد درآمد نفت
منبع : قبلی
نکته شکفت آور و عبرت آموز اینکه و
نمودار ۳‑۶ نشان میدهند که دقیقا در سالهایی که با رونق درآمدهای نفتی روبهرو بودهایم، بیشترین درصد تاریخی افزایش حجم معاملات سوداگرانه را شاهد بودهایم. نمودار۳‑۵ رشد این دو متغیر را در کنار هم و نمودار۳‑۶ رشد نسبی و مقایسهای حجم معاملات سوداگرانه را در سالهای مختلف نشان میدهد .
نمودار ۳‑۵ : - مقایسه رشد درآمدهای نفتی(قرمز- مربع بزرگ) و رشد نسبت حجم معاملات سوداگرانه به تولید ناخالص داخلی(آبی-مربع کوچک)
منبع : قبلی
نمودار ۳‑۶ : درصد افزایش معاملات سوداگرانه از ۵۳ تا ۸۵
منبع : قبلی
از منظر متغیر تولید
عملکرد تولید (تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص داخلی سرانه) در پنج دهه اخیر و نقش دلارهای نفتی (بانک مرکزی، نماگرهای سالانه سالهای مختلف)
در حالی که میزان تولید و درآمد سرانه، بیانگر میزان متوسط رفاه اقتصادی افراد جامعه است، نرخ رشد اقتصادی، سرعت افزایش یا کاهش تولید ناخالص داخلی و به تبع آن سرعت بهبود یا کاهش سطح رفاه و برخورداری مردم را نشان میدهد. به علاوه شاخصهایی چون بیکاری و فقر نیز عموما تحت تاثیر تولید و رشد اقتصادی قرار دارند، به نحوی که رشد اقتصادی بالاتر، در بلندمدت به کاهش نرخ بیکاری و سطح فقر می انجامد. با عنایت به اهمیت میزان تولید و رشد اقتصادی در هر جامعه، دستیابی به تولید بیشتر و نرخ رشد بالاتر، همواره دغدغه دولتها و ملتها بوده است.
در میان شاخصهای عملکردی اقتصاد کلان، میزان تولید ناخالص داخلی یکی از مهمترین شاخصها است؛ چرا که این شاخص اندازه اقتصاد یک کشور و ظرفیتهای تولیدی آن را نشان میدهد. تولید ناخالص داخلی بنا به تعریف، ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک سال در یک کشور تولید میشود. البته باید توجه داشت که میزان رفاه و برخورداری مردم یک کشور، صرفا به واسطه تولید ناخالص داخلی تعیین نمیشود، بلکه شاخص بهتر، تولید ناخالص داخلی سرانه است که میزان تولید به وسیله هر نفر را به صورت سرانه نشان میدهد. در واقع رفاه مردم یک کشور متاثر از تولید ناخالص داخلی و میزان جمعیت آن کشور است که در تولید ناخالص داخلی سرانه منعکس میشود. یک سوال مهم این است که عملکرد اقتصاد ایران در مورد شاخص تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص داخلی سرانه و رشد اقتصادی به لحاظ تاریخی چگونه بوده است؟ تولید ناخالص داخلی ایران در دوره تاریخی ۱۳۳۸ تا ۱۳۸۸، افت و خیزهای زیادی را تجربه نموده است. از سال ۱۳۳۸ تا پایان سال ۱۳۵۵، تولید ناخالص داخلی ایران در یک روند صعودی از ۴۴هزار میلیارد به ۲۴۲هزار میلیارد ریال(به قیمتهای ثابت سال ۱۳۷۶) رسیده است. در واقع اندازه اقتصاد ایران طی ۱۷ سال، ۵/۵ برابر شده است. با آغاز شرایط انقلابی در سال ۱۳۵۶، روند تولید نیز معکوس شده و سیر نزولی خود را آغاز می کند. شرایط نزولی تولید با توجه به بیثباتی دوره انقلابی و پس از آن آغاز جنگ ایران و عراق، ادامه مییابد، به نحوی که تولید با کاهش ۳۰ درصدی، از ۲۴۲ هزار میلیارد ریال در سال ۵۵، به ۱۷۰ هزار میلیارد ریال در پایان سال ۱۳۶۰ میرسد. پس از آن با وجود افزایش تولید در سالهای ۶۱ و ۶۲، روند نزولی تا سال ۶۷ (سال پایان جنگ) ادامه مییابد، اما از سال ۱۳۶۸ روند صعودی تولید دوباره آغاز شده و به جز یک دوره سه ساله (از سال ۷۲ تا سال ۷۴) که افزایش تولید متوقف شد، تا پایان سال ۸۸ ادامه یافت، به طوری که تولید از ۱۸۰ هزار میلیاد ریال در سال ۶۷، به ۵۱۹ هزار میلیارد ریال رسید. در واقع اندازه اقتصاد ایران طی ۲۱ سال، ۹/۲ برابر شده است(نماگرهای بانک مرکزی در سالهای مختلف).
اما بررسی تولید ناخالص داخلی سرانه، واقعیات بیشتری را به خصوص از منظر رفاه اقتصادی نمایان میسازد. تولید سرانه نسبت به تولید کل ایران در این دوره تاریخی افت و خیزهای بیشتری را تجربه نموده است. از سال ۱۳۳۸ تا پایان سال ۱۳۵۵، تولید سرانه هر ایرانی در یک روند صعودی از ۲ میلیون ریال به ۲/۷ میلیون ریال در سال(به قیمتهای ثابت سال ۱۳۷۶) رسیده است. در واقع تولید سرانه ایرانیها طی ۱۷سال، ۶/۳ برابر شده است که از بهبود قابل توجه سطح رفاهی ایرانیها در این دوره حکایت دارد. با آغاز شرایط انقلابی در سال ۱۳۵۶، روند تولید سرانه نیز معکوس شده و سیر نزولی خود را آغاز می کند. علاوه بر روند نزولی تولید کل، با توجه به بیثباتی دوره انقلابی و پس از آن آغاز جنگ ایران و عراق، افزایش سریع جمعیت، سیر نزولی تولید سرانه را تشدید نموده است، به نحوی که تولید سرانه با کاهش حدود ۵۰ درصدی، از ۲/۷ میلیون ریال در سال ۵۵، به ۵/۳ میلیون ریال در پایان سال ۱۳۶۷ میرسد، اما از سال ۱۳۶۸، با توجه به بهبود تولید کل و نیز کاهش نرخ رشد جمعیت در دهه ۷۰ و ۸۰، روند صعودی تولید سرانه آغاز شده و به جز یک دوره سه ساله (از سال ۷۲ تا سال ۷۴) که با کاهش مواجه بود، تا پایان سال ۸۸ ادامه یافت، به طوری که تولید سرانه از ۵/۳ میلیون ریال در سال ۶۷، به ۷ میلیون ریال در سال ۱۳۸۸رسید. نکته جالب این است که میزان تولید سرانه در سالهای اخیر، تازه به سطح تولید سرانه در سال ۱۳۵۵ رسیده است(همان).
درآمد سرانه ایران در سال ۲۰۰۹ برابر ۴۵۳۰ دلار بوده و با وجود اینکه از متوسط درآمد سرانه کشورهای در حال توسعه خاورمیانه (۳۲۱۰ دلار) بالاتر است، اما فاصله آن با متوسط درآمد سرانه جهان (۸۵۸۱) نسبتا زیاد است. فاصله درآمد سرانه ایران در مقایسه با درآمد سرانه کشورهای توسعه یافته (۳۷۲۴۶ دلار)، آمریکای شمالی (۴۵۳۶۵ دلار) و اتحادیه اروپا (۳۲۸۳۸ دلار) بسیار زیاد است، به نحوی که درآمد سرانه کشورهای توسعه یافته بیش از ۵/۷ برابر ایران است؛ بنابراین اگرچه درآمد سرانه ایران در مقایسه با کشورهای با درآمد پایین(۵۰۷ دلار)، نسبتا مناسب است، اما در مقایسه با کشورهای توسعه یافته یا حتی متوسط جهانی پایین است (صندوق بین المللی پول،۲۰۱۰).
بیماری هلندی[۲۱]
واضح است که درآمدهای نفتی به لحاظ اتحاد ریاضی به طور قابل ملاحظه بر رشد تولید تاثیر دارند و رشد تولید ما درکل با افزایش درآمدهای رابطه مستقیم دارد.
نمودار ۳‑۷ : رشد اقتصادی و رشد درآمدهای نفت
اما تاثیر اساسی این درآمدها دچار شدن اقتصاد به عارضه بیماری هلندی بوده است، به نحوی که رشدهای تجربه شده در کشور ما در دوره چهل سال گذشته مطلوب نبوده و نوسانات شدید آن گویای بی ثباتی این متغیر کلیدی است.
نمودار ۳‑۸ : رشد تولید ناخالص داخلی در ۴۰ سال
منبع : قبلی
منبع :
تاثیر رانت نفتی بر کیفیت تولید
به نظر میرسد که پیوند درآمدهای نفتی و حاکمیت نگاه کوتهنگرانه، در کنار فقدان ترتیبات نهادی تولیدگرا، لزوم حصول ارزش افزوده منهای نفت را در نگاه صاحبان و فعالین در اکثر بنگاههای تولیدی کمرنگ و حتی بعضا ناپدید کرده است. از این رو در اقتصاد ایران در قلمرو تولید، نه روش تولید انبوه به طور مطلوب محقق شده و نه انقلاب بهرهوری رخ داده است. در حالی که در دنیای جدید برای رهایی از دام رشد پایین و تعادل حداقل معیشت، باید این دو امراتفاق بیفتد. تولید بخش کالایی اقتصاد ایران یا سنتی است یا مدرن وابسته (شاکری،۱۳۹۲: ۷). بخشی از اقتصاد با همان روش سنتی اداره میشود و روشهای جدید دانش محور در آن موضوعیت ندارد. بخشی هم مدرن است، اما از ناحیه کالاهای واسطهای، سرمایهای، مواد اولیه یا خدمات تکنولوژیک وابسته به واردات از خارج است.
جدول ۳‑۱: وابستگی تولید به کالاهای واسطهای و سرمایهای و ارزبری