با گرمتر شدن هوا گیاهان تیره Poaceae زیر تاجپوش به صورت غالب و انبوه مشاهده میشوند. از جمله گونههای غالب این تیره Bromus tectorum L.، Boissiera squarrosa و Taeniatherum asperum (Simonk.) Nevski هستند.
برخی گونههای گیاهی که در همه شیبها مشاهده شدند مانند A. aucheri ، Colchicum kotschy اما برخی دیگر تنها در یک شیب رشد میکنند برای مثال Convolvulus leiocalycinus Boiss. و Bunium persicum B. Fedtsch. تنها در شیب شمال شرقی و Biebersteinia multifida DC. و Tulipa biflora، تنها در شیب شمالی مشاهده میشوند.
هر چه به سمت ارتفاعات بالاتر میرویم از پوشش درختی کاسته میشود. در ارتفاعات بالاتر از ۲۵۰۰ متر بالاتر از سطح دریا اغلب کریپتوفیت و همی کریپتوفیت هستند از جمله گونههای بالشتکی در ارتفاع بالا میتوان Acanthophyllum sordidum Bunge ex Boiss. و Astragalus carmanicus Bornm. را نام برد. در منطقه جامعه یک دست از گونهی Artemisia aucheri مشاهده میشود.
گونههای انگلی در منطقه از جنسهای Orobanch L. و Cuscuta L. هستند.
فصل چهارم
بحث و بررسی دادهها
گیاهان با وسایل تکثیر و انتشار خود توانایی گسترش دارند و اگر شرایط محیط برای زندگی آن ها مناسب باشد، امکان گسترش و پراکنش در تمام کرهی زمین را خواهند داشت. حدود عرصههای جغرافیایی یک گونه در جایی که تثبیت شده و حدود سطوحی که در آنجا این گونه در عرصهی خود مستقر شده، مربوط به شرایط فیزیکی- شیمیایی یا زیستی سازگار با استقرار آن است (قربانلی، ۱۳۸۱).
۴-۱- عوامل انتشار گونهها در منطقه موردمطالعه
حضور ۲۲۰ گونه گیاهی متعلق به ۱۶۳ جنس و ۴۸ تیره بیانگر تنوع شرایط اکولوژیکی منطقه است. با وجود کشت، تخریب و چرای بیرویهی دام، منطقه از غنای گونهای خوبی برخوردار است.
انتشار گیاهانی که امروزه به مطالعه آن میپردازیم، حاصل روند طولانی تکامل و اکو فیزیولوژی است (مظلومی، ۱۳۸۵). موقعیت و وضعیت گیاه در انتشار آن نقش دارد، مانند در معرض عوامل توزیع قرار گرفتن، در اکثریت گیاهان گلدار موقعیت گلآذین بیشینهی آثار خود را نشان میدهد اما در بسیاری از گیاهان مخصوصاً گیاهانی که بذر و اسپور دارند، این موضوع به توسعه مکانی اسپورها و بذور بستگی دارد (قربانلی، ۱۳۸۱). زیستگاه مکانی است دارای مجموعهای از شرایط مساعد که در آن یک موجود زنده میتواند چرخهی حیات خود را کامل سازد. برای شناخت ارتباطات بین گیاهان و محیط اطراف آن ها ابتدا ویژگیهای محیطی که گیاه با آن در تماس است و سپس نحوه واکنشهای گیاه در این محیط بررسی میشود.
ردهبندی عوامل اکولوژیک: برحسب دو مفهوم کلی عوامل متعدد اکولوژیک را میتوان تقسیم کرد:
۱- ردهبندی برحسب محیطهایی که در آن واکنشها به تشخیص اساسی بین محیطهای زمینی و آبی منجر میشوند که در محیطهای زمینی ردهبندی شامل موارد ذیل است:
الف) عوامل آب و هوایی و جوی که شامل نور، دمای هوا، رطوبت جوی، نزولات جوی، باد و گازهای موجود در هوا است.
ب) عوامل خاکی که بستر گیاه است؛ مانند دما، رطوبت و هوای خاک، صفات فیزیکی و شیمیایی خاک.
ج) عوامل پستی و بلندی که مربوط به وضع کوهها و اشکال زمین است که به ویژه در تغییرات آب و هوایی و خاکی تأثیر میگذارد.
د) عوامل زیستی که بر هم کنشهای بین موجودات زنده و دخالت انسان را مطرح میکند.
-
- ردهبندی بر اساس ماهیت و نحوهی عمل عوامل فیزیولوژیکی که شامل موارد ذیل است:
الف) عوامل انرژتیک: اشعه (نور و حرارت)
ب) عوامل آبی: آب جوّ و آب خاک
ج) عوامل شیمیایی: گازهای آزاد جو و خاک، گاز و مواد محلول در آب و مواد معدنی و آلی خاک.
د) عوامل مکانیکی: باد، فرسایش، برف، یخبندان و آتش.
ه) عوامل زیستی: اعمال بین موجودات زنده (قربانلی، ۱۳۸۱).
عوامل اکولوژیکی ایجاد تنوع انتشار گیاهان در منطقه مورد مطالعه عبارتاند از
-
- عوامل غیر زیستی (ارتفاع ، شیب و اقلیم)
-
- عوامل زیستی (دخالت انسان)
۴-۱-۱- ارتفاع
پستیوبلندی به خصوص تغییرات ارتفاع میتواند بسیاری از عوامل محیطی را تغییر دهد. تغییر ارتفاع با تنوعات رویش گیاهی در شیبهای مختلف از نظر زاویه و جهت مجموعاً عواملی هستند که موزائیک جوامع را در اکوسیستم ایجاد میکنند (اردکانی، ۱۳۸۵).
با افزایش ارتفاع، فشار هوا و درجه حرارت کاهش یافته و برودت هوا افزایش مییابد. از طرف دیگر، تشعشعات ماوراء بنفش (تشعشعات با طول موج کوتاه و امواج با طول گاما) افزایش مییابد. با افزایش ارتفاع، پوشش گیاهی تغییر یافته و رویش گیاهی محدود میشود. اگر ارتفاع سطح زمین در گستره وسیعی تغییر نکند، احتمال تغییر پوشش گیاهی بسیار کم است ولی اگر سطح زمین ناهموار باشد، پوشش گیاهی به طور قابل توجهی تغییر خواهد کرد. پستیوبلندی، دارای دو اثر مهم میباشد: از یکسو، در سطح محلی باعث تغییر آبوهوا میشود و از سوی دیگر با توجه به ارتفاع، درجه و جهت شیب و جهت عمومی رشتهکوهها، خاک زیستگاه را تغییر میدهد. به طور کلی، سطوح ایستایی سفرههای آب زیرزمینی در درهها نسبت به کوهها بالا بوده و به سطح خاک نزدیکتر است. زیرا سرعت نفوذ آب در کوهها سریعتر بوده و آب در سطح عمیقتری قرار میگیرد در نتیجه شرایط خشکی در کوهها بیشتر حاکم است. درهها باوجود تخلخل شدید خاک، به دلیل مجاورت آب زیرزمینی با سطح خاک از پوشش گیاهی انبوه و پرپشتی برخوردارند. اثرات افزایش ارتفاع به همراه تغییرات عوامل آبوهوای (کاهش حرارت، افزایش سرعت باد و افزایش نزولات) روی پوشش گیاهی کوهها کاملاً مشهود است (خانیکی).
با توجه به اینکه در این بررسی سعی شد جمع آوری در یک خط ترانسکت انجام شود بنابراین تأثیر ارتفاع بر پوشش گیاهی منطقه را میتوان مشاهده کرد. هر چه به سمت ارتفاعات بالاتر میرویم از پوشش درختی کاسته میشود چرا که با افزایش ارتفاع از دمای هوا کاسته شده و خاک منطقه نیز کم عمقتر میگردد. در ارتفاعات پوشش غالب گیاهان بالشتی هستند که به علت داشتن شاخههای چوبی متعدد و فشرده در مقابل باد، خشکی، سائیدگی و برف مقاومت میکنند (زارع، ۱۳۹۲). منطقه مورد مطالعه ارتفاع از سطح دریای نسبتاً بالایی دارد در پایینترین نقطه در دره ارتفاع ۲۳۱۸ متر دارد که گونه Salix acmophylla Boiss. تشکیل جامعه داده است که این گیاهان فانروفیت هستند و در ارتفاعات بالاتر Amygdalus scoparia Spach و A. elaeagnifolia Spach بهصورت درختچههایی پراکنده و در برخی نقاط فشردهتر دیده میشود. و از ارتفاع ۲۴۱۸ متر به بالا گونه A. scoparia Spach دیده نمیشود در حالی که گونه A.elaeagnifolia . به دلیل مقاومت در برابر سرمای بیشتر تا ارتفاع ۲۴۵۲ متری دیده میشود. گونههای Artemisia aucheri Boiss. و Acanthophyllum sordidum Bunge ex Boiss. از نمونه گونههای بوتهای و بالشتی منطقه هستند که گونه A. aucheri Boiss. تا ارتفاعات ۲۵۶۰ متری دیده میشود و تشکیل یک جامعه تقریباً یکنواخت در کل منطقه میدهد.
شکل ۴-۱: تأثیر ارتفاع روی پوشش گیاهی منطقه در شیب شمالی
۴-۱-۲- جهت شیب
شیبها نیز روی طبیعت پوشش گیاهی مؤثرند. شیبهای تند باعث تشدید سرعت جریانهای آبی شده و از یکسو موجب کاهش میزان رطوبت شده و از سوی دیگر زمینه نابودی خاک روی زمین را فراهم میکنند. در نتیجه خاکشویی، بهتدریج صخرههای عاری از پوشش گیاهی پدیدار میشوند. شیبها در بسیاری از کوهها در معرض بادهای خشک و نیرومندی قرار داشته و به همین دلیل دارای پوشش گیاهی ویژه و سازگار یافتهای میباشند. در این بررسی تأثیر جهتهای شیب را بر پوشش گیاهی میتوان مشاهده کرد. جهت شیب با ایجاد اقلیم محلی یا مزوکلیما در تعیین نوع گونههای گیاهی ایفای نقش میکند و درنتیجه ترکیب فلورستیکی در جهات مختلف جغرافیایی، متفاوت میباشد. تنوع شرایط اکولوژیکی در یک منطقه به ایجاد زیستگاههای مختلف می انجامد. (اردکانی ۱۳۸۵) بیشترین نمونههای جمع آوری شده از شیب غربی با ۴۸% و پش از آن شیب شمالی با ۳۵% بوده است این نشان دهنده غنیتر بودن پوشش گیاهی در شیب های غربی و شمالی منطقه است. شیبهای جنوبی و شمالی به دلیل تفاوت در برخورداری از نور، حرارت، رطوبت و باد، دارای پوشش گیاهی متفاوتی هستند (خانیکی، ۱۳۹۲). در این بررسی گیاهان در شیب جنوبی به علت گرمتر بودن دما در این شیب کمی زودتر به گل میروند. و میزان نور دریافتی توسط شیبهای غربی بیش از شیب شمالی است. بطوریکه گیاهان در شیب شمالی نور کمتری دریافت کرده است و یا در معرض نور مستقیم قرار نگرفتهاند. در نتیجه خاک شیب غربی سریعتر گرم شده و پوشش گیاهی آن سریعتر سبز میشود.
بنابراین تفاوت شیب بیشتر روی دما، رطوبت و سایر عوامل مرتبط با خاک تأثیر میگذارد. تا اینکه تاثیر مستقیمی بر خود گیاه داشته باشد. از این رو شیب شمالی و شرقی به علت رطوبت بیشتر دارای تعداد گونهها و تنوع گونهای بیشتری است. و برخی نمونهها محدود به یک شیب بوده و یا اینکه شیبهای خاصی را بیشتر ترجیح میدهند. بعضی از گیاهان مانند:
Convolvulus leiocalycinus Boiss.، Bunium persicum B. Fedtsch.، Anthemis odontostephana Boiss. از شیبهای شرقی و شمال شرقی جمع آوری شدهاند و در شیبهای دیگر مشاهده نشدهاند.
پوشش گیاهی غالب شیب شمالی در ارتفاعات پایینتر A. scoparia و Artemisia aucheri است که گونه A. scoparia در درهها دیده میشود و در ارتفاعات بالاتر گونه A. elaeagnifolia و Artemisia aucheri گونههای غالب را تشکیل میدهند و در بالاترین ارتفاعات در شیب شمالی گونه غالب Artemisia aucheri است درحالیکه در شیب شرقی گونه A. scoparia دیده نمیشود که یکی از دلایل آن دمای پایین در شیب شرقی میتواند باشد.
شکل ۴-۲: مقایسه پوشش گیاهی شیب شمالی و شرقی
۴-۱-۳- اقلیم
هر بیوم از تعداد زیادی گونه گیاهی تشکیل شده است که هر یک از گونهها محدوده انتشار مختص به خود را دارد که در آن منطقه بهصورت طبیعی رشد میکند (Adams, 2010). شکل زیستی گیاهان صرفنظر از اینکه ویژگی تاکسونومیکی آن ها را نشان میدهد بیانگر سازش گیاهان با شرایط زیستمحیطی نیز هست. درواقع تشابه ساختاری و شکل زیستی گیاهان یک منطقه نشاندهنده سازگاری مشابه آن ها با شرایط زیستگاهی جهت بهرهگیری از منابع محیطی موجود در آن زیستگاه است.
با محاسبه درصد گونههای هر یک از اشکال زیستی، نسبت به تعداد کلی گونههایی که در فلور یک منطقه معین وجود دارند، میتوان طیف شکل زیستی برای منطقه موردنظر رسم کرد. طیف موردنظر ارتباط مهمی را که بین آبوهوای کلی از یک طرف و پوشش گیاهی از طرف دیگر وجود دارد، روشن میسازد.
اشکال مختلف زیستی گیاهان با در نظر گرفتن عوامل محیطی میتوانند ردهبندی شوند. بین ردهبندیهای متعدد، ردهبندی رانکیائر دانمارکی به علت امتیاز اکولوژیک آن در آبوهوایی که فصل نامناسب دارد بیشتر مورد قبول است. در واقع این ردهبندی بر اساس تأمین درجه حفاظت جوانههاست، که حالت مهم سازش گیاهان را نسبت به محیطشان نشان میدهد.
در این تحقیق تروفیت ها بیشترین درصد شکل زیستی را دارا بودند که علت فراوانی آن را میتوان اینگونه توضیح داد: اکثر بارانهای این منطقه در فصل زمستان و بهار صورت میگیرد و در سایر فصلها بارندگی قابل توجهی صورت نمیگیرد. از این رو فصل بهار فصل بسیار مناسبی برای رویش گونههای گیاهی یکسالهای است که در فصول دیگر قدرت رویارویی با عوامل نامساعد آب و هوایی را ندارند و نیز کمی بارندگی و خشکسالیهای اخیر میتواند در فراوانی گیاهان یکساله منطقه مؤثر باشند. پس از تروفیت ها درصد همی کریپتوفیت ها بیشتر از سایر شکلهای زیستی است طبق نظر آرچیبلد، همی کریپتوفیت در یک منطقه نشان دهنده اقلیم سرد و کوهستانی در آن است (Naghiloo, 2010). با توجه به اینکه اقلیم منطقه معتدل سردسیر و دارای قسمتهای مرتفع میباشد، فراوانی گیاهان همی کریپتوفیت تحت تأثیر این اقلیم است. با افزایش دامنه ارتفاعی منطقه، غنای گونههای همیکریپتوفیت افزایش مییابد که به دلیل کاهش دما در ارتفاعات و سازگاری این نوع شکل زیستی با اقلیم مناطق مرتفع است.
گونههای فانروفیت درصد کمی از گونههای منطقه را به خود اختصاص داده است. درصد پایین این گونهها بیانگر سازگاری کم این اشکال زیستی نسبت به شرایط اقلیمی منطقه است. این منطقه درخت و درختچههای بنه، بادام، بید، گز و انجیر بهصورت پراکنده وجود دارد که در بعضی نقاط درختهای بید و درختچههای بادام تشکیل اجتماع دادهاند. ولی اجتماع غالب منطقه بوتهزار است زیرا اقلیم منطقه کوهستانی و سرد است و این گیاهان قدرت بردباری و سازگاری بیشتری با این اقلیم دارند.
از لحاظ دما، گیاهان به دو دسته گیاهان نورپسند و سایهپسند تقسیم میشود. گیاهان سایه پسند گونههایی هستند که نور شدید را دوست ندارند ولی در عوض میتوانند جذب کلروفیلی را در روشناییهای ضعیفتر از حد لازم برای گیاهان نور پسند انجام دهند (دولمپز، ۱۳۶۸). گونه Parietaria judaica L. از تیره Eurticaceae تنها در شکاف صخرهها و در سایه دیده میشود. در حالیکه گیاهانی مانند Tamarix ramosissima Ledeb. از تیره Tamarixaceae تنها در شیب غربی و جنوب شرقی که در معرض مستقیم نور خورشید هستند رشد میکنند.
۴-۱-۴- عوامل زیستی
تعدادی از اکولوژیستها معتقدند که موجودات زنده در یک اجتماع از راههای مختلفی به هم وابستهاند. این ارتباط بهصورت شانس و تصادف نیست و پراکنش موجود زنده میتواند به تعدادی از موجودات زنده دیگر وابسته باشد. یک اجتماع متعادل از موجودات زندهی فراوانی تشکیل شده که وابستگی بین آنها مانند وابستگی بین سلولها، بافتها یا اندامهای یک موجود زنده منفرد است (قربانلی، ۱۳۸۱).
۴-۱-۴-۱- انسان