کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



۴۰

 

 

 

جدول ۴-۵ نتایج شبیه سازی ساختار سنسور خازنی فشار چشم با دیافراگم p++si

 

 

ویژگی ها

 

نتایج

 

 

 

ولتاژ پولین (V)

 

۵۳

 

 

 

ظرفیت اولیه خازنی سنسور (pF)

 

۸۱/۱

 

 

 

حساسیت سنسور (۱/Pa)

 

۵-۱۰×۸۱۱/۱

 

 

 

فرکانس رزونانس (KHz)

 

۸/۱۸۲

 

 

 

حساسیت مکانیکی دیافراگم (m/Pa)

 

۱۱-۱۰×۲۴/۶

 

 

 

۴-۳ استفاده از دیافراگم پلی‌سیلیکون جهت افزایش حساسیت سنسور فشار چشم
جهت بهبود وضعیت سنسور فشار چشم و افزایش حساسیت سنسور، اولین گام تغییر ماده دیافراگم می‌باشد. استرس پسماند پلی‌سیلیکون دوپینگ شده با فسفر تقریبا به MPa 20 می‌رسد لذا ماده پلی‌سیلیکون بعلت استرس پسماند کمی که در مقایسه با p++si دارد، انتخاب می‌شود. دیافراگم مدل شده از جنس پلی‌سیلیکون دوپینگ شده با فسفر با استرس Mpa 20 دارای طول دیافراگم μm550μm × ۵۵۰ ، ضخامت μm 4 و شکاف هوایی μm 5/1می‌باشد. مدول یانگ و ضریب پواسن به ترتیب GPa160 و ۲۲/۰ می‌باشد. شکل ۴-۲۶ منحنی جابجایی بر حسب ولتاژ بایاس حاصل از شبیه سازی برای سنسور فشار چشم با دیافراگم پلی‌سیلیکون را نشان می‌دهد. مطابق با شکل ولتاژ پولین در ۴۷ ولت اتفاق می‌افتد این در حالیست که برای دیافراگم p++si مقدار ولتاژ پولین ۵۳ ولت بدست آمده است. شکل ۴-۲۷ منحنی جابجایی بر حسب فشار حاصل از شبیه سازی را نشان می‌دهد. همانطور که شکل نشان می‌دهد هرچه فشار افزایش یابد، جابجایی مرکز دیافراگم نیز زیاد می‌شود. در رنج فشار اعمال شده جابجایی مرکز دیافراگم بصورت خطی با فشار تغییر می‌کند. مطابق با شکل حساسیت مکانیکی برای دیافراگم پلی‌سیلیکون معادل شیب نمودار بوده و برابر
دانلود پروژه
m/Pa ۱۱-۱۰×۳۷۵/۸ می‌باشد در حالیکه حساسیت مکانیکی برای دیافراگم p++si
m/Pa ۱۱-۱۰×۲۴/۶ بدست آمده است. شکل ۴-۲۸ رابطه ظرفیت خازنی و فشار اعمال شده تحت ۴% ولتاژ پولین را نشان می‌دهد. آنالیز المان محدود، ظرفیت خازنی اولیه را pF 81/1 محاسبه می‌کند و این مقدار مطابق با فرمول (۳-۱۴)، pF 78/1 می‌باشد. نتایج نشان می دهند که آنالیز المان محدود، تطابق زیادی با نتایج ریاضی دارد. با اعمال فشار از ۰ تا mmHg60 ، ظرفیت خازنی از pF 81/1 تا pF 7/2 تغییر می‌یابد. لذا حساسیت سنسور فشار معادل ۱/Pa ۵-۱۰×۴۶۴/۲ می‌باشد. مقدار ظرفیت خازنی با بهره گرفتن از معادله (۳-۱۵) تحت فشار mmHg60 ، pF 64/2 می باشد.

شکل ۴-۲۶ منحنی جابجایی بر حسب ولتاژ بایاس برای دیافراگم پلی‌سیلیکون

شکل ۴-۲۷ منحنی جابجایی بر حسب فشار

شکل ۴-۲۸ منحنی ظرفیت خازنی بر حسب فشار
نمودار جابجایی برحسب فرکانس برای دیافراگم پلی‌سیلیکون در شکل ۴-۲۹ نشان داده شده است. تجزیه و تحلیل طیف سنسور از KHz 100 تا KHz 700 رسم شده است. همانطور که از شکل مشخص است فرکانس رزونانس دیافراگم پلی‌سیلیکون برابر KHz 56/229 می‌باشد در حالیکه برای دیافراگم p++si فرکانس رزونانس KHz 8/182 بدست آمده است. پارامترهای فیزیکی ساختار سنسور خازنی فشار چشم با دیافراگم پلی‌سیلیکون در جدول ۴-۶ آمده است. جدول ۴-۷ نتایج حاصل از شبیه سازی این ساختار را نشان می‌دهد.
شکل ۴-۲۹ نمودار جابجایی برحسب فرکانس برای دیافراگم پلی‌سیلیکون
جدول ۴-۶ پارامترهای طراحی ساختار سنسور خازنی فشار چشم با دیافراگم پلی‌سیلیکون

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:33:00 ب.ظ ]




نتایج سیاسی و اداری: انتخاب کدخدا به انجمن ده واگذار شد و مأموران دولتی به ده وارد شدند مالکیت زمین در انتخاب مالک قرار گرفت و به وجود آمدن شرکت های تعاونی منجر شد.
نتایج روانی: خوش بینی و امیدواری زارعین، به وجود آمدن نوعی دوگانگی در نظام اجتماعی ده بین خوش نشینان که سهمی از زمین نبرده بودند و ناراضی بودند .
نتایج فرهنگی: نفوذ فرهنگی شهری در روستاها و همچنین تغییر در خلقیات و نفسانیات و و رفتارهای روستاییان از جمله افزایش علاقه به کار و اعتماد به نفس زیاد و ظهور پرخاشگری و دفاع از منابع شخصی و اعتراض جویی و رفتار حرم آمیز و کاهش اعتماد به نمایندگان مذهب از پیامدها و نتایج فرهنگی است (بهنام و راسخ ،۱۳۸۴: ۲۸۰).
همچنین اوضاع اقتصادی که باعث شد حکومت پهلوی در برابر انقلابیون و روحانیون آسب پذیر شود می توان به سیاست های کشاورزی اشاره کرد که در این دوره منجر به مهاجرت وسیع روستاییان و شهرستانی ها به شهرها شد. این در حالی بود که افزایش جمعیت شهری با اشتغال کارگران مهاجر متناسب نبود و ساختمان سازی از رونق زیادی بر خوردار بود، در حالی که رشد کارگران صنعتی نا چیزبود.
نتیجه، ایجاد حلبی آباد های بی شمار در حاشیه شهر ها و پیدایش یک طبقه فقیر شهری بود. مهاجران فاقد تشکل اجتماعی منسجم به سهولت جذب موضوع هایی شدند که روحانیون مطرح می کردند، متن عدالت اجتماعی و برابری در ثروت. روحانیون که داشتن حداقل ثروت را ایده آل می دانستند، به ثروتمندان به خاطرشیوه های تجمل گرایانه و فساد اخلاقشان می تاختند (نجم آبادی،۱۳۷۷ :۳۷۵).
بنابراین، سیاست حول محور توزیع ثروت ونه کنترل تولید، فساد اخلاق و مصرف و نه مشارکت سیاسی و تصمیم گیری عقلایی شکل گرفت. با درآمد عظیم نفتی که در دست های حکومت متمرکز بود، مردم دیگر نگران مالکان و کنترل کنندگان تولید نبودند. برای مثال، معلوم نبود که آیا صاحبان سرمایه به خاطر کمک های دولت (وام های بدون بهره و یارانه) ثروتمند شده اند و یا از طریق سود حاصل از کارگران در کارخانه. در چشم کارگران نابرابری اجتماعی ناشی از سوء استفاده مالکان از سود کارگران نبود، بلکه نتیجۀ تبعیضات دولت به نفع ثروتمندان بود. درآمدهای نفتی منبعی طبیعی تلقی می شد و نه منبع سرمایه گذاری، بنابراین نفت یک موهبت خداداد بود که به همه به طور مساوی تعلق داشت. توزیع نابرابر منافع و عواید نفتی تنها به سیاست های آگاهانه دولت نسبت داده می شد که بر خلاف عدالت طبیعی، مردم را از این منبع خدادادی محروم می کرد. در این شرایط بود که فساد و رشوه خواری دقیقا ًبه سبب آن که یکی از اهرم های توزیعی در دورۀ پهلوی بود، به موضوعی جنجالی و قابل انفجار و نقطه ضعفی بزرگ برای انقلابیون تبدیل شد تا از طریق این موضوعات پایه های دولت پهلوی را نزد مردم سست کنند.
پایان نامه
۲- شرایط اقتصادی - اجتماعی دهه ۴۰ - ۵۰ شمسی
در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که توسعۀ اقتصادی- اجتماعی دهه های چهل و پنجاه، عمدتاً در نتیجۀ درآمدهای فزاینده نفتی میسر شد. عایدات نفتی از رقم جدید و قابل توجه ۵۵۵ میلیون دلار در سال های ۴۳- ۱۳۴۲ به رقم ۲۰ میلیارد دلار در سال های ۵۵- ۱۳۵۴ رسید. بدیهی است که مبالغ هنگفتی از این درآمدها صرف مخارج دربار، تجملات شاهانه، مصارف بوروکراتیک، فساد علنی، تأسیسات هسته ای و تسلیحات بسیار پیچیده ای می شد که حتی برای بسیاری از کشورهای عضو ناتو هم گران بود. اما مبالغ بسیار بیش تری نیز چه غیرمستقیم از طریق وام های کم بهرۀ بانک توسعۀ صنعتی و معدنی ایران به بخش خصوصی و چه مستقیم از طریق بودجۀ سالانۀ کشور و نیز برنامه های سوم (۱۳۴۷-۱۳۴۱)، چهارم (۱۳۵۲- ۱۳۴۷) و پنجم (۱۳۵۷- ۱۳۵۲) توسعه، صرف بهره وری اقتصادی کشور شد (شانه چی،۱۳۷۷: ۲۹).
عاملی که تنش ها را میان مردم و نظام تشدید می کرد این بود که با پنج برابر شدن ناگهانی درآمدهای نفتی، انتظارات مردم بالا رفت و در نتیجه شکاف میان وعده‌ها، ادعاها و دستاوردهای رژیم از یک سو و انتظارات تحقق نیافته جامعه از سوی دیگر، عمیق تر شد. اگرچه در سایه برنامه‌های رفاه اجتماعی، پیشرفت های چشم گیری در بخش های بهداشت و نظام آموزشی به دست آمد، ایران همچنان بدترین نسبت های آماری را در میزان مرگ و میر کودکان، امکانات رفاهی و نیز میزان افراد دارای تحصیلات عادی، در بین کشورهای خاورمیانه داشت (Abrahamian: 2008، ۱۴۱-۱۴۲).
حیف و میل و فساد و نظامی گر(میلیتاریسم) ناشی از افزایش درآمدهای نفتی طی این دو دهه از یک سو و نوسازی (مدرنیزاسیون) و بهره وری و توسعۀ اقتصادی - اجتماعی در این دهه ها از سوی دیگر، موضوعی است که بسیاری از پژوهش گران و تاریخ نگاران داخلی و خارجی به اشکال مختلف به آن اشاره داشته و بر آن صحه گذاشته اند. علاوه بر پژوهش گران و تاریخ نگاران ایرانی، و برخی دیگر از صاحب نظران (غیرایرانی) تحولات ایران معاصر، مانند «گازیوروسکی» و «لاپیدوس»، به گونه ای دقیق و مستند به توصیف و تحلیل این موضوع پرداخته اند (شانه چی،۱۳۷۷: ۳۱).
برای مثال «آبراهامیان» با توصیف و تشریح برنامه های سه گانۀ توسعه در این دو دهه، به نتایج اقتصادی و اجتماعی این برنامه ها می پردازد. طبق آمارها، در دو برنامه ای که پایان یافت، تولید ناخالص ملی به ۳۰ درصد میزان خود در سالهای ۵۳- ۱۳۵۲ رسید. برنامه های توسعه در آغاز متوجه زیرساخت ها یا امور زیربنایی کشور، از جمله شبکۀ حمل و نقل و بخش کشاورزی، به ویژه اصلاحات ارضی و طرح های کلان آبیاری بود و سپس به صنعت، معادن و منابع انسانی توجه کرد (آبراهامیان،۱۹۸۲: ۳۹۰).
«آبراهامیان» پس از توصیف سه طبقۀ مشخص اوایل دهۀ پنجاه در روستاها، به تأثیر برنامه های توسعه بر جمعیت شهری و توصیف چهار طبقۀ شکل گرفته در نیمۀ دهۀ پنجاه در شهرها می پردازد. براساس آمار و مشخصات دقیقی که وی از این چهار طبقه و گروه های فرعی آن ها به دست آورده است پراکندگی جمعیت در طبقات به شرح زیر است :
طبقۀ اعیان، هزار نفر در شش گروه؛ طبقۀ متوسط ثروتمند، یک میلیون خانواده در سه گروه؛ طبقۀ متوسط حقوق بگیر، ۶۳۰۰۰۰ نفر؛ و طبقۀ کارگر، ۸۸۰۰۰۰ مزدبگیر شاغل در بخش های مختلف صنعتی و ۳۹۲۰۰۰ مزدبگیر شاغل در خدمات شهری و کارخانه های کوچک تولیدی (جمعاً ۱۲۷۲۰۰۰).
«آبراهامیان» با افزودن انبوه فزایندۀ تهی دستان شهری و آوارگان روستایی که آنان را گروه بی طبقه و پابرهنه های انقلاب یا مستضعفان می خواند، این رقم را به ۲۴۰۰۰۰۰ و با افزودن مزدبگیران روستایی، جمع کل آنان را به ۳۵۰۰۰۰۰ یا ۳۴ درصد نیروی کار در اواسط دهۀ پنجاه رسانده است (آبراهامیان،۱۹۸۲: ۳۹۸-۳۹۲). توسعه نیافتگی سیاسی دهه های چهل و پنجاه، وجه دیگری از توسعۀ ناموزون در دیدگاه «یرواند آبراهامیان» و بخشی از ویژگی های ساختاری جامعۀ ایران طی این دو دهه است که نظریه پردازان و پژوهش گران مختلف تاریخ معاصر ایران دربارۀ آن بحث و بررسی کرده اند.
از اوایل دهه ۱۳۴۰ شاه با هدف دگرگونی در ساختارهای اقتصادی- اجتماعی کشور و تغییر در مناسبات سیاسی با پشتیبانی آموزه‌ «ترومن» آمریکا دست به یک رشته اصلاحات زد. نقطه آغاز برنامه‌های اصلاحات شاه، لایحه انجمن‌های «ایالتی- ولایتی» بود که با واکنش سخت نیروهای مذهبی روبه‌ رو شد.
طرح انجمن‌های ایالتی - ولایتی که در قانون مشروطیّت پیش‌بینی شده بود. براساس این لایحه می‌بایست بخشی از تصمیم‌گیری‌ها، سیاستگذاری ها و امور اجرایی از حالت متمرکز خارج شده و به عهده مردم گذاشته شود. این لایحه در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ به تصویب هیأت دولت رسید، امّا در میان بندهای لایحه، دو نکته حساسیت حوزه علمیه (به ویژه امام خمینی) را برانگیخت. یکی حذف شرط اسلام از شرایط انتخاب‌کنندگان و شوندگان و دیگری سوگند به کتاب آسمانی به ‌جای قرآن در مراسم تحلیف بود که با اعتراض به این موارد و با گسترده‌شدن اعتراضات حوزه علمیه و بازار و اصناف، در نهایت در ۱۰ آذر ۱۳۳۱ به‌طور رسمی لغو لایحه انجمن های ایالتی- ولایتی اعلام شد (ازغندی،۱۳۸۲: ۲۱).
لایحه انجمن‌های ایالتی- ولایتی در شکل‌های دیگر ارائه گردید که مهمّ ترین آن ها به «انقلاب سفید» معروف شد؛ انقلابی که اصول آن به مرور زمان افزایش یافت. اصل اوّلیه انقلاب سفید که در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۴۱ به رفراندوم گذاشته شد، عبارتند از:
- الغای رژیم ارباب- رعیتی براساس قانون اصلاحات ارضی
- ملّی کردن جنگ ها
- فروش سهام کارخانجات دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی
- سهیم‌کردن کارگران در منافع کارگاه های تولیدی و صنعتی
- لایحه اصلاحی قانون انتخابات (با هدف اعطای حق رأی به زنان)
- ایجاد سپاه دانش به منظور تسهیل اجرای قانون تعلیمات عمومی و اجباری (ازغندی،۱۳۸۲: ۳۶۱).
هسته مرکزی اصول انقلاب سفید، اصلاحات ارضی بود که به نوعی ساختارهای سنّتی نظام ارباب - رعیتی را در بخش کشاورزی ایران فرو ریخت. این اصل، با توجّه به گذر کشور از بحران ها و آشفتگی‌های سیاسی اواخر دهه ۱۳۳۰ و همچنین رحلت «آیت الله بروجردی» که قانون اصلاحات ارضی را تحریم کرده بود گسترش یافت (ازغندی،۱۳۸۲: ۳۵۵).
انقلاب سفید که رژیم آن را به عنوان نماد مدرنیزاسیون و توسعه و پیشرفت مطرح کرده بود، در حقیقت اهداف سیاسی- اجتماعی و اقتصادی متعددی را دربرداشت که مهمّ ترین آن ها تضعیف مواضع نخبگان سیاسی با پایگاه زمین‌داری و شکست قدرت آن ها در اقصی ‌نقاط کشور بود که سبب تغییر ترکیب اجتماعی جمعیّت ایران، با توجّه به مهاجرت روستائیان به شهر، تغییر الگوی کلان اقتصادی کشور از کشاورزی به صنعت و خدمات، فراهم شدن زمینه‌های انباشت سرمایه و تحقّق سرمایه‌داری مدرن می‌شد. نتیجه نهایی انقلاب سفید ایجاد بحران فرهنگ در سطح جامعه، ناهنجاری های اجتماعی- اقتصادی، به‌هم‌خوردن تعادل های اجتماعی و توازن سیاسی، مصرف‌گرایی، تخریب کشاورزی و نابودی صنایع بومی بود. افزون‌ بر این مهم ترین رکن انقلاب سفید(اصلاحات ارضی) تنها باعث واگذاری مالکیّت به کشاورزان صاحبان نسق شد و خوش‌نشین ها که ۴۷ درصد خانوارهای روستایی را دربرمی‌گرفتند، بی‌زمین ماندند و چون امکان ماندن در روستا به علّت به‌هم خوردن نظام مدیریّتی ناشی از حذف ارباب وجود نداشت، مهاجرت گسترده به شهرها شکل گرفت.
تدوین و ارائه طرح انقلاب سفید، شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خاصی را بر ایران حاکم کرد. بخش کشاورزی از طریق اصلاحات ارضی توسعه گسترده‌ای یافت و روابط و مناسبات ارباب رعیتی در جهت روابط و مناسبات سرمایه داری قرار گرفت و مزارع مکانیزه کشت و صنعت، ‌قطب‌های کشاورزی، شرکت های سهامی زراعی با روش جدید کشاورزی یکی پس از دیگری پدید آمدند.
با نگاهی کوتاه به نظر آقای امیر احمدی، «مقصود واقعی از این اصلاحات ایجاد نظام جدیدی از درون نظام قدیمی بود به گونه‌ای که به بهترین وجه در خدمت منافع بورژوازی وابسته و درحال رشد داخلی و سرمایه انحصاری غرب قرار گیرد. قرار بود شاه با وارد کردن بخش کشاورزی ایران در اقتصاد ملی و جهانی و با فراهم آوردن امکان رشد کشت و صنعت و تبدیل کشاورزان از جا کنده شده و اضافی به «لومپن پرولتاریا» و گروهی از کارگران صنعتی به عنوان یک پیوند دهند عمل کند. مقصود از برنامه اصلاحات ارضی نیز این بود که کشاورزان به دو گروه دارای زمین و فاقد زمین تقسیم شوند و شانس وحدت کشاورزان و دست زدن به یک انقلاب دهقانی کاهش یابد» (امیر احمدی،۱۳۷۰: ۱۶۶).
«اصلاحات ارضی» در چند مرحله به اجرا در آمد، اما جنبه اصلاحات کشاورزی برنامه اصلاحات ارضی، ضعیف بود و در پایان اجرای این برنامه اهداف این طرح تحقق نیافت. این اهداف عبات بودند از:‌ «رشد و توسعه امور زراعی و کشاورزی در جهت تأمین نیازمندی‌های مردم و کاهش وابستگی ایران به محصولات کشاورزی وارداتی. این اهداف نه تنها تحقق نیافت بلکه نیاز ایران به واردات کشاورزی را افزون تر کرد» (سیف اللهی، ۱۳۸۵: ۸۶).
این واقعیت که قبل از اصلاحات ارضی ایران یکی از صادرکنندگان مواد غذایی بود ‌بیش تر ما را به تعجب وا می‌دارد.گزارش گران سازمان ملل و پژوهندگان غربی که درباره اصلاحات ارضی به تحقیق و تفحص پرداخته‌اند و در مورد شکست این اصلاحات گزارش می‌دهند که فقیرتر شدن میلیون روستایی، ‌سیر صعودی بیکاری،‌کار با مزد کم در طی دهه ۱۹۶۰ و آبیاری ناکافی از این دست گزارش هاست. رشد فرآورده‌های کشاورزی در سال تنها دو درصد بود،‌ حال آنکه سالانه سه درصد بر تعداد جمعیت و شش درصد بر خرج زندگی افزوده می‌شد. در سال ۱۹۸۶ برای نخستین بار دولت شروع به واردات گندم برای تغذیه مردم کرد. بنابراین می‌توان گفت که عملکرد بخش کشاورزی چندان چشم گیر نبود. این اصلاحات کامل نبودند. اصلاحات ارضی وضعیت کشاورزان بدون زمین را تغییر نداد،‌ این عده مستاجرین زمین بودند که صرفا کار خود را در معرض فروش قرار می‌دادند و کارگران با حقوق ثابت یا موقتی بودند. این گروه ۴۰ تا ۵۰ درصد از افراد روستایی را در بر می‌گرفت.
بخش صنعت در این دوره‌ با برنامه‌ها و طرح‌های گسترده‌ای که از طرف اقتصاد جهانی ارائه می‌شد تغییرات وسیعی را شاهد بود. حمایت‌های همه جانبه دولت از بخش از دهه ۴۰ به بعد افزایش یافت. به تدریج رشته‌های صنعتی گوناگون با برخورداری از حمایت‌های همه جانبه دولت و مشارکت مستقیم و غیر مستقیم شرکت‌های انحصاری خارجی تأسیس شد. صنایع اتومبیل‌سازی و صنایع تولید رنگ، ‌دارو، فرآوردهای پتروشیمی، ‌لاستیک، رادیو و تلویزیون و غیره عرصه‌های مختلف فعالیت صنعتی در ایران را تسخیر کردند (رزاقی،۱۳۸۳: ۲۲).
بخش صنعت که محور اصلی توجه به مدیریت سیاسی و برنامه‌های عمرانی بودند در این دوره از رشد و توسعه قابل توجهی برخوردار شد. در سال ۱۳۴۷ رشد صنعتی به ۱۴ درصد و در سال ۵۳-۱۳۵۲ به ۱۷درصد رسید و بیش تر واحدهای صنعتی از رشد بالایی برخوردار شدند. در اواخر این دوره حدود دو میلیون نفر در واحدهای تولید صنعتی مشغول به کار شدند و نسبت اشتغال در بخش صنعت از ۹/۱۹ در صد به ۳۰ در صد رسید . تولیدات صنایع مصرفی از قبیل پارچه بافی، سیمان و قند چندین برابر افزایش یافت. تولیدات پارچه های نخی بین سال های ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۱ به ۷ برابر رسید و به کشورهای همسایه نیز صادر شد (سیف اللهی،۱۳۸۳: ۸۷).
کارخانه‌های تولید کننده کالاهای مصرفی، واسطه‌ای سرمایه بر و سنگین یکی پس از دیگری در قطب‌های صنعتی و اقتصادی کشور تأسیس شد و نیروهای ماهر و غیر ماهر شهری و مهاجرین روستایی را جذب کرد. خصوصیت عمده این نوع صنایع مصرفی بودن و وابستگی آن ها از نظر مواد اولیه، قطعات، ماشین آلات و نیروی انسانی متخصص و در نتیجه وابستگی تولید به خارج بود. اگر در دوره‌های تاریخ گذشته مراکز صنعتی (نخست روسیه و انگلیس و آلمان و به ویژه آمریکا)‌ و انحصارهای فراملیتی تداوم و صادرات نفت خام و واردات کالا به ایران را با توسل به وسایل گوناگون دنبال می‌کردند، اکنون با ساختاری شدن وابستگی در صنعت نفت و دیگر بخش‌های صنعت،‌کشاورزی و خدمات،‌ نیروهای داخلی و دلالان سودجو برای ادامه حیات خود بر تداوم و ادامه روابط اقتصادی به روال گذشته تاکید کرده و وارستگی را بیش از پیش توسعه می دادند (رزاقی،۱۳۸۳: ۲۳).
اگر چه بخش صنعت در این سال ها تغییرات زیادی را شاهد بوده است ولی ماهیت آن مانند دوره‌های گذشته تحت تأثیر سه عامل اصل یعنی دولت، درآمد حاصل از فروش نفت و اقتصاد جهانی قرار داشت. دولت تمام سرمایه گذاری بخش صنایع سنگین و سرمایه بر را خود بر عهده داشت و سایر سرمایه گذاری‌ها نیز زیر نظر دولت صورت می‌گرفت. فروش نفت به خصوص در این دوره از اهمیت بالایی در پیشبرد طرح های اقتصادی داشته است. به دنبال افزایش بهای نفت در اوایل دهه ۵۰ بلند پروازی‌های حرکت به سوی تمدن بزرگ اثرات خود را بیش تر از گذشته نشان می‌داد. از طرفی دیگر صنعت ایران مانند سایر کشورهای پیرامونی تحت تاثیر مستقیم رشد و گسترش اقتصاد جهانی قرار داشت. برنامه‌ای توسعه عمرانی ایران بر اساس توصیه‌های سازمان های و مؤسسات بین المللی و جوامع زیر نفود اقتصاد جهانی تنظیم شد، وام‌ها و کمک‌های اقتصادی،‌ نظامی و سیاسی این سازمان‌ها،‌ پایه و اساس رشد و توسعه اقتصاد سرمایه داری پیرامونی و صنعت وابسته ایران بود. در نهایت این فرایند توسعه، وضعیت طبقاتی ایران تغییر داد (سیف اللهی، ۱۳۸۳،۸۹).
ذی‌نفع‌های اصلی توسعه اقتصادی در دهه ۴۰ و ۵۰ سرمایه داران بین المللی وابسته‌ای بودند که در پناه حمایت‌های دولت قادر بودند بر اقتصاد تسلط یافته و سود کلانی به دست آورند. اینان اغلب با سرمایه نسبتا اندک خود چنان قدرتی یافته بودند که سرمایه عمومی و سایر امکانات را برای عرضه اتومبیل‌های مونتاژ شده و غیره به کار می‌گرفتند تا پیشرفت اقتصادی ایران را به نمایش گذاشته و طبقه وابستگان دولت را خوشحال نگه دارند ولی در عوض سود سرشاری را نصیب خود می‌کردند.
از طرف دیگر افزایش واردات به منظور پاسخ به تقاضاهای روزافزون و در نتیجه تغییر الگوی مصرف و عادت دادن مردم به استفاده از کالاهای که امکان تولید آن در کشور موجود نبود کل زندگی اقتصادی، اجتماع و فرهنگی ایران را با انحصارات غربی پیوند داد تا آنجا که نه تنها برای به حرکت در آوردن چرخ صنایع بلکه برای هرگونه فعالیتی اعم از تولیدی و خدماتی،‌ نیازها از طریق واردات تأمین می‌شد. پس صنایع وابسته پیشاهنگ وابستگی اقتصادی در ایران محسوب می‌شوند (ابریشمی، ۱۳۸۶: ۴۴).
«روزنامه‌ رستاخیز» در تاریخ تیرماه ۱۳۵۷ عنوان کرده است: که متاسفانه در ایران در وضع کنونی باید مرغ را با قیمت گزاف برای تولید تخم مرغ جوجه کشی از خارج وارد کنیم. مرغ مادر گوشتی را در شرایط کنونی نمی توانیم در ایران تولید کنیم. برای تغذیه این مرغ‌ها ۷۰ درصد غذای طیور را باید از خارج از کشور وارد کنیم. البته با این همه وارد کردن‌ها برای اداره این صنعت تکنولوژی لازم و نیروی انسانی نداریم. یعنی طبق استاندارد معمولا برای هر ۲ هزار واحد دامی به یک دام پزشک نیازمندیم ولی در ایران متأسفانه برای هر ۴۳۱۹۶ واحد دامی یک دامپزشک وجود دارد. این خبر یک نمونه بارز از وابستگی تکنولوژیکی به تولید خارجی است. در سال ۱۳۵۴ برآورد شده است که بیش از یک میلیارد دلار جریمه به کشتی‌هایی پرداخت شد که در خلیج فارس به علت عدم وجود امکانات و تجهیزات تخلیه بار در انتظار، بار اندازی مانده بودند (سیف اللهی،۱۳۸۰: ۱۶۰).
بررسی‌های کلی توسعه حقایق روشنی را پیش روی ما قرار می‌دهد. از اواسط دهه ۵۰ رشد و توسعه اقتصادی ناموزون و ناهماهنگ و دگرگونی سرسام‌آور بخش‌های اقتصادی و نیز تأثیرپذیری از اقتصاد جهانی چهره نامطلوب خود را نشان داد. علی رغم تبلیغات رژیم شاه در زمینه دستاوردهای عظیم اقتصادی واقعیات خبر از ناکامی اقتصادی می‌داد. این ناکامی‌ها در اواخر عمر رژیم نمود بیش تری داشت و این در واقع ناپایداری رشد اقتصادی سال‌های قبل از بحران اقتصادی که ناشی از رشد بی‌رویه قیمت نفت بود را نشان می‌داد حتی در طول برنامه پنجم ۱۳۵۷-۱۳۵۲ که به علت افزایش قیمت نفت رشد اقتصادی افزایش یافته بود و تفکر حرکت به سوی دروازهای تمدن بزرگ در ذهن شاه شکل گرفته بود،‌ میزان برخورداری از رشد اقتصادی برای همه یکسان نبود و این نوع توسعه دو گانگی اقتصادی بین بخش سنتی و مدرن را افزایش داده بود. در بخشی از طرح‌های این دوره تأسیسات صنعتی مدرن قرار داشت که در کنار بخش سنتی اقتصاد بنا شده بود. بحران‌های اقتصادی در اواخر رژیم شاه و مخصوصا به دنبال کاهش بهای نفت و ناکارآمدی دولت، زمینه سقوط آن را فراهم کرده بود. دولت برای تأمین بودجه برنامه‌ها و طرح‌های اقتصادی با مشکلات زیادی روبرو شد. تورم و کمبود بعضی از اقلام غذایی از تبعات بحران اقتصادی بود. رشد بی‌رویه قیمت خدمات شهری و افزایش هزینه زندگی که از پیامدهای تمرکز توسعه در شهرها و مهاجرت بی‌رویه و فساد اقتصادی بود موجبات نارضایتی بخش‌های وسیعی از جامعه را فراهم کرد. سیاست رفاهی رژیم با کاهش درآمدهای نفتی به بن بست رسیده بود. آهنگ شتابان مهاجرت روستائیان به شهرها به خاطر بی توجهی دولت به آنان و از سوی دیگر نیاز شهرها به ویژه تهران به کارگر سبب خالی شدن روستاها از سکنه و رکود بیش تر بخش کشاورزی و افزایش بهای محصولات این بخش شد. در نیمه دوم سال ۱۳۵۶ تورم به ۴۰ در صد رسید،‌ نرخ رشد صنایع غیر نفتی از ۱/۱۴ درصد در سال ۱۳۵۵ به ۴/۹ درصد در سال ۱۳۵۶ تنزل یافت (رهبری،۱۳۸۲: ۱۶۱).
تورم در اقتصاد ایران از اواخر دهه ۴۰ به صورت جدی پدیدار گشت.آمار و ارقام نشان می‌دهد که تا اواخر این دهه قیمت ها از ثبات نسبی برخوردار بوده‌اند. در دهه ۴۰ نرخ تورم به طور متوسط ۷/۱درصد در سال بوده است. برنامه‌های عمرانی رژیم سابق باعث گذار اقتصاد ملی از یک اقتصاد معیشتی، بسته، فقیر، خود کفا و نسبتا متعادل به یک اقتصاد مبادله‌ای، وابسته، نسبتأ مرفه و غیر متعادل گردید. فرایند توسعه اقتصادی کشور با تکیه بر تزریق درآمدهای سرشار نفتی در قالب برنامه‌های مالی دولت، موجب بروز عدم تعادل بین توان تولیدی و الگو مصرف کشور، عدم تعادل در تجارت خارجی، عدم تعادل در بافت بودجه دولت، عدم تعادل در ترکیب بخش های اقتصادی، عدم تعادل بین مناطق اقتصادی کشور، دو گانگی شیوه تولید، فقدان حلقه‌های واسط در زنجیره تولید و عدم تعادل در الگوی توزیع در آمد و ثروت و وابستگی اقتصاد ملی به درآمد تک محصولی نفت گشته و توام با عملکرد ساخت مالی و پولی کشور باعث بروز و تشدید فشارهای تورمی در جامعه گردید(طیب نیا، ۱۳۷۶: ۴۳).
پدیده تورم در دهه ۵۰ تحت تأثیر عوامل ساختاری فوق الذکر که آثارش در عدم موازنه بین رشد نقدینگی و تقاضای مؤثر و رشد عرضه کل ظاهر می‌گشت، آغاز و از طریق تورم وارداتی و فشار هزینه‌های تولید شدت یافت. طی دوره (۵۷-۱۳۵۱) شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی از ۹/۷۷ به ۲/۱۷۶ رسید و در مجموع ۱۲۶ درصد افزایش یافت. نرخ رشد متوسط قیمت ها طی دوره مورد بحث ۵/۱۳ درصد بوده است (طیب نیا، ۱۳۷۶: ۴۴).
در پایان این بحث لازم به ذکر است که در اواسط دهه ۱۳۵۰، هم زمان با شدت گرفتن بحران اقتصادی در قالب تورم حاد و اقدامات مخرب حزب رستاخیز در مقابله با آن، و همچنین تعارض پیدا کردن اهداف حزب رستاخیز با دستاوردهای آن (هرچند هدف آن نهادینه کردن بیش تر حکومت سلطنتی و فراهم ساختن پایگاه اجتماعی گسترده‌تری برای آن بود)، رژیم را تضعیف و نارضایتی اقشار مختلف جامعه را شدیدتر کرد (Keddie: 2006، ۲۲۸-۲۲۶).
ث- عناصرایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران
در این قسمت به مهم ترین عناصر مورد اشاره در ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران، یعنی اصل استقلال و یا نفی سلطه کشور های دیگر و آزادی های فردی واجتماعی و چگونگی شکل گیری اندیشه ایجاد نظام جمهوری پرداخته خواهد شد که این چند شعار بسیار مورد استفاده قرار گرفته و از آن صحبت شده است. در این قسمت از پژوهش به این سه مورد توجه خواهد شد.
۱- اندیشه نفی سلطه خارجی(استقلال)
«از لحاظ مواضع جهانی، جمهوری اسلامی ایران، موارد مربوط به اصول و مبانی سیاست خارجی ایران، مانند نفی سلطه در سیاست خارجی، تأکید بر حفظ استقلال، حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات و نیز تاکید بر اصل عدم مداخله، اصل همزیستی مسالمت آمیز، احترام به مرزهای بین المللی و حل مسالمت آمیز اختلافات داخلی بازیابی می شود» (حیدری، ۱۳۷۲: ۹۳۵).
اصل نه شرقی و نه غربی در شعارهای انقلابیون ایران جمهوری، در وهله نخست بیان گر عدم وابستگی انقلاب اسلامی ایران به دو اردوگاه شرقی و غرب بود، بر خلاف بسیاری از انقلابات قرن بیستم که به نوعی در سایه حمایت از اردوگاه شرق یا غرب به پیروزی می رسیدند اعلام داشت انقلاب ایران به هیچ یک از دو اردوگاه شرق و غرب تعلق نداشته و انقلابی بر آمده از خواست مردم و مبتنی بر آموزه های اسلامی است. در چهارچوب تحلیلی، با توجه به پیوستن ایران به جنبش عدم تعهد در سال ۱۹۷۹ به نظر می رسد که اصل نه شرقی و نه غربی بیش از همه به دکترین عدم تعهد در عرصه روابط بین الملل نزدیک بود، چرا که بر خلاف اصل بی طرفی حتی بی طرفی مثبت عدم تعهد مبین نوعی تحرک در روابط بین الملل از جمله دفاع از نهضت های رهایی بخش بدون وابستگی به دو اردوگاه شرق و غرب بود .این موضوع در کنار تصمیم ایران که برای پیوستن به جنبش عدم تعهد، در نشست سران جنبش در هاوانا، پایتخت کوبا، می تواند شاخصی باشد که فرضیه انطباق اصل نه شرقی نه غربی را با اصول جنبش عدم تعهد تایید نماید.
اصل نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی دارای ویژگی های خاص خود است و این که بر خلاف عدم تعهد حالت تدافعی و انفعالی نداشته بلکه با اتخاذ سیاستی تهاجمی، فعال و پویا بر علیه استکبار جهانی ازهرنوع مبارزه می کند.
در تفسیر دیدگاه امام خمینی، از نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی باید گفت، هدف امام خمینی تأکید بر این نکته بوده است که هنگام طراحی جمهوری جدید ایران نباید کودکانه از مدل سوسیالیستی شرق یا سرمایه داری غرب تقلید کرد. انقلابیون با سر دادن شعار نه شرقی نه غربی اصرار داشتند که ایران نباید به حکومت شوروی یا آمریکا یا با حکومت هایی که مناسبات نزدیکی با ابر قدرت دارند رابطه داشته باشد در حالی که در واقع هدف امام از اصل نه شرقی و نه غربی نفی سلطه بیگانه بود نه گسستن ارتباط با سایر کشورها، چرا که نفی مناسبات سیاسی با دیگر کشورها به معنی نفی کشورها است .
همچنین اصل یازدهم، اصل چهاردهم و فصل دهم قانون اساسی، اهداف، اصول و آرمان های را بیان می کند که تأکید بر اندیشه نفی سلطه خارجی(استقلال)، در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بیان می کند:

 

    1. نفی هرگونه سلطه جویی، سلطه پذیری ستم گری و ستم کشی (اصل یکصد و پنجاه و دوّم).

 

    1. حفظ استقلال همه جانبه، وحدت و تمامیت ارضی کشور (اصل یکصد و پنجاه و دوّم).

 

    1. اتلاف و اتحاد ملل اسلامی و کوشش در جهت تحقق بخشیدن به وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام (اصل یازدهم).

 

  1. دفاع از حقوق همه مسلمانان و رفتار مبتنی بر اخلاق حسنه، قسط و عدل اسلامی با غیر مسلمانان (اصل چهاردهم).
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:33:00 ب.ظ ]




اشک ، کآن از بهرِ او بارند خـلــق گوهرست و اشک پندارنـد خلق
من ز جانِ جان شکایـت می کنــم من نیَم شاکی روایت مــی کنم
دل همی گــوید از او رنجــیده ام وز نفاق سست می خـندیده ام
(همان : ابیات ۱۷۸۱-۱۷۷۷)
۴-۳-رضا و توکل در دیوان حافظ شیرازی
۴-۳-۱- اقسامِ معانی رضا در دیوان حافظ شیرازی
۴-۳-۱-۱- دشنام دوستی= رضای معشوق
اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعا گویم جواب تلخ می زیبد لبِ لعلِ شکرخا را
(حافظ،۱۳۷۴ : ۷)
دشنام گفتن در این بیت حافظ مفهومی معادل قهر حق تعالی را دارد و از این منظر می توان مفهوم این بیت حافظ را با بیت معروف مولوی در مثنوی :
عاشقم بر قهر و بر لطفش بجد بوالعجب من عاشق این هر دو ضد
یکسان دانست.
«دشنام فرمودن یعنی دشنام گفتن مضمون این بیت حاکی از دشنام دوستی سنّتی شعرای قدیم ایران است.» (خرمشاهی،۱۳۶۸ ، ج۱ ، ص ۱۱۶) دوست داشتن دشنام و درشت گویی های دلیرانه و تؤام با ناز و عتاب زیبارویان و معشوقگان از مضامین شایع و قدیمی غزل فارسی است و اوجش را در غزل سعدی می پیماید که می سراید (همان ، ج۲ ، ص۶۶۸) :
دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب
(سعدی، ۱۳۸۴ : ۴۰۸ )
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست گو همه دشنام ده کز لبِ شیرین دعاست
(سعدی، ۱۳۸۴ : ۴۱۷)
زهر از فبلِ تو نوشدارو فحش از دهنِ تو طیباتست
(همان : ۴۲۰ )
گر هزارم جواب تلخ دهی اعتقاد من آن که شیرین است
(همان : ۴۳۵)
هر آینه لبِ شیرین جواب تلخ دهد چنان که صاحبِ نوشند ضاربِ نیشند
(همان : ۴۹۷)
۴-۳-۱-۲- رضای تؤام با شکوه عاشق (=حافظ)
مرا به بندِ تو دوران چرخ راضی کرد ولی چه سود که سررشته در رضایِ تو بست
(حافظ،۱۳۷۴ : ۳۶)
۴-۳-۱-۳- رضا به انعامِ معشوق
دلا منال ز بیداد و جورِ یار که یار ترا نصیب همین کرد و این ازو داد است
(حافظ،۱۳۷۴ : ۳۹)
۴-۳-۱-۴- رضا به قسمت ازلی(=رضای جبرگونه)
رضا به داده بده وز جبین گِرِه بگشای که بر من و تو درِ اختیار نگشاده ست
(حافظ،۱۳۷۴ : ۴۱)
«مفهوم رضا در برخی از ابیات حافظ با جبر عرفانی گره می خورد که خود جبر عرفانی هم ارتباط تنگاتنگی با قضا و قدر الهی دارد.این بیت حافظ دقیقاً با بیتی از مولوی در مثنوی به لحاظ معنایی تطبیق دارد. مولوی در بیتی می فرماید :
مرده باید بود پیشِ حکمِ حق تا نیاید زخم از رب الفلق
مفهوم هر دو بیت حافظ و مولوی ناظر به مقام رضای تؤام با تسلیم در برابر حق اند.
«جبرانگاری حافظ موافق با اشعری گری اوست. اشعریان و عرفا (که اغلب اشعری اند) هر اختیار و راده ای را برای خداوند قائلند و برای بشر حول و قوه ای نمی بینند. معتزله قائل به اختیار تام یا تفویض بودند ؛ اشعاره این تلقّی را نادرست و حتّی شرک آمیز می دانستند و بر آن بودند که بنده خالق افعال عادی و عبادی خود نیست بلکه «کاسب» یا فراگیرنده آن است و سلسله جنبان هر رویدادی که در جهان چه در حوزه حیات بشری و چه در طبیعت رخ می دهد خداوند است. شیعه طرفدار نظریه بینابین است.» (خرمشاهی،۱۳۶۸ ، ج۱ ، صص ۲۵۳-۲۵۲) اینک نمونه ای از اشعار حافظ که صراحت در جبر دارد :
پایان نامه - مقاله
در کوی نیکنامی مــا را گـــذر نـــدادنــد گـــر تو نمـــی پســـندی تغـــییر کــن قضا را
(حافظ،۱۳۷۴ : ۹ )
مرا روز ازل کاری بجــز رنـــدی نفـرمودند هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد
(همان : ۱۷۰ )
بارها گـــفته ام و بارِ دگــــر می گـــویم که مـــن دلشــــده ایـــن ره نه به خود می پویم
در پسِ آینه طوطـــی صفــتم داشـــته اند آن چه استـــاد ازل گفــــت بگــــو مـی گویم
من اگر خارم و گر گل چــمن آرایی هــست کـــه از آن دســـت کــه مــی پروردم می رویم
(همان : ۳۸۷ )
گناه اگرچـــه نبــود اختیـــار ما حـــافظ تو در طـــریق ادب بـــاش و گــــو گناهِ منست
(همان : ۵۷ )
عیبم مکن به رندی و بدنامـــی ای حـــکیم کاین بــــود ســـرنوشـــت ز دیـــوان قسمتم
می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار این مـوهبــــت رسیــــد ز مــــیراث فطــرتم
(همان : ۳۳۹ )
سکـــــندر را نــمــــی بخــــشند آبی بـــه زور و زر میـــــسّر نیســـت ایــــن کار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:32:00 ب.ظ ]




(۲-۱۱۱)

 

 

 

 

 

که

{x} بردار ویژه معادله حالت است. در مرحله بعد از تکنیک جاروب فرکانس­های کاهش یافته جهت مشخص نمودن  استفاده می شود. در این روش مقادیر ویژه D بر حسب g محاسبه می شود. محاسبه مقادیر ویژه از k=0 آغاز شده و تا  با بازه مشخص  ادامه می­یابد.
جهت مشخص نمودن فلاتر تنها کافیست تغییر علامت مقادیر ویژه را مشخص نموده و با محاسبات ساده خطی مقدار فرکانس و سرعت را مشخص نمود. هنگامی که مقادیر ویژه صفر می­شوند در صورت صفر شدن فرکانس پدیده واگرایی روی می دهد.
فصل سوم
تعیین فرکانسهای طبیعی و شکل مودها
۳-۱- مقدمه
همانگونه که در فصل دوم عنوان گردید، اثرات انعطاف پذیری سازه در معادلات حرکت به صورت عباراتی برحسب فرکانس طبیعی و شکل مود­ها و نیز جرم­های نرمالیزه بیان می­گردد. لذا جهت شبیه سازی پرواز هواپیمای الاستیک نیاز به تحلیل مودال سازه و بدست آوردن فرکانس­های طبیعی و شکل مودها می­باشد. برای این منظور روش­های گوناگونی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. یکی از این روش­ها روش شکل مودهای فرضی[۲۶] می­باشد[۴۳]. همچنین به منظور بدست آوردن فرکانس­های ارتعاشی سازه می توان از روش المان محدود[۲۷] استفاده نمود [۵۰]. در این فصل ابتدا روش­های عددی مورد استفاده جهت محاسبات مهندسی به صورت مختصر بیان شده سپس روش­های بدست آوردن فرکانس­های طبیعی و شکل مودها به تفصیل معرفی می گردند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۲- روش­های عددی
در یک سازه تحت بارگذاری اگر بخواهیم با بهره گرفتن از تئوری الاستیته وضعیت تنش ها و کرنش ها را مشخص کنیم این کار بسیار مشکل است چرا که تحلیل اینگونه مسائل مهندسی منجر به معادلات دیفرانسیلی می شود که حل آنها با روش های ریاضی غالباً دشوار است.
البته می­دانیم که حل این معادلات پاسخ دقیق این مسئله را ارائه می دهد اما در مورد یک شکل هندسی خاص با یک بارگذاری مشخص اگر بارگذاری را تغییر دهیم نیاز به حل جدیدی خواهیم داشت که این امر موضوع را پیچیده تر می نماید. برای همین موضوع در مسائل مهندسی ترجیح داده می شود که از روش های تقریبی عددی برای حل مسائل استفاده شود.
مهمترین روش های حل عددی که در حل مسائل مهندسی به کار می رود عبارت است از:
روش تفاضل محدود
روش المان محدود
روش المان مرزی
روش حجم محدود
روش PSM
روش تفاضل محدود[۲۸]
در ابتدا به توضیحی در مورد روش تفاضل محدود می پردازیم در این روش برای حل معادله دیفرانسیل یک عملگر دیفرانسیلی تقریب زده می شود به این ترتیب معادله دیفرانسیل تبدیل به معادله جبری می شود در این حالت هندسه سازه را به بخش های کوچکی تقسیم می­کنیم حال با سر هم کردن معادلات جبری حاکم به این قسمت های کوچک یک دستگاه معادلات جبری به دست می آید با حل این دستگاه مجهولات مسئله به عنوان مثال جابجایی در نقاط مختلف سازه محاسبه می شود این روش بیشتر در ورق­ها و پوسته­ها مورد استفاده قرار می گیرد و لازم به ذکر است که امروزه کمتر از این روش استفاده می شود. ضمناً قبلاً در مسائل سیالاتی نیز از این روش استفاده می شد.
روش المان محدود
روش بعدی روش المان محدود است در این روش ابتدا شکل به بخش های کوچکی به نام المان تقسیم بندی می شود، در این روش معادله دیفرانسیلی تقریب زده نمی شود بلکه جواب این معادله به صورت یک تابع شکل[۲۹] درجه n تقریب زده می شود. این روش نهایتا به دستگاه معادلات خطی به صورت منجر می شود. که ماتریس [k] ماتریس سختی سازه و بردار A بردار جابجایی گره یا مجهولات مسئله است. بردار F بردار نیروهای خارجی وارد بر گره­های المان­ها می­باشد. با حل این دستگاه مجهولات مسئله به دست می آید.

روش المان مرزی
در روش المان مرزی همانند روش المان محدود جواب معادله تقریب زده می­ شود ولی در اینجا بجای معادلات دیفرانسیل، معادلات انتگرالی خواهیم داشت که حل آن ها به مراتب پیچیده تر از حل معادلات دیفرانسیل است، یکی از تفاوت های دو روش المان محدود و المان مرزی تنها کافیست که مرز سازه در مسائل دوبعدی و یا سطح یا رویه سازه در مسائل سه بعدی تقسیم بندی و آنالیز شود این بدان معنی است که روش المان مرزی یک بعد را کاهش می دهد و در محاسبات بسیار موثر است.
روش حجم محدود
روش حجم محدود[۳۰] که این روش، روش تفاضل محدود را در بر می گیرد و بیشتر در مسائل سیالاتی و تغییر شکل های بزرگ[۳۱] کاربرد دارد.
روش PSM
روش آخر روش PSM است که در این روش اولا مش­بندی یا المان­بندی وجود ندارد و شکل به صورت جسم صلب[۳۲] کشیده شده و به همان صورت تحلیل می شود.
مقایسه روش های عددی
ابتدا روش های عددی را از لحاظ دقت این روش­ها مورد بررسی قرار می­دهیم. در مسائل تحلیل رفتار دبنامیکی سازه دقت روش المان مرزی از روش المان محدود بیشتر است و دقت روش تفاضل محدود از دو روش دیگر کمتر می باشد.
روش تفاضل محدود از لحاظ سادگی به دو روش دیگر برتری دارد و در این میان روش المان مرزی دارای مبنای بسیار پیچیده تری می­باشد. در روش المان محدود و المان مرزی معادلات حاکم بر یک المان برای تمامی المان­ها صادق است ولی در روش تفاضل محدود معادلات مربوط به هر قسمت از سازه به وضعیت آن قسمت بستگی دارد.
روش المان مرزی برای تحلیل مسائل سه بعدی که مخصوصا پاسخ بر روی مرز یا رویه مدنظر باشد بسیار مناسب است برای مواردی که جواب مسئله در داخل مرز سازه مدنظر است و یا حالت هایی که نسبت به سطح حجم سازه زیاد باشد به عنوان مثال در پوسته­ها بهتر است که از روش المان محدود استفاده کنیم.
و نهایتا در مسائلی چون تحلیل غیرخطی مسائل از قبیل پلاستیسیته،خزش و تغییر فرم های بزرگ در روش المان مرزی علاوه بر تحلیل مسئله روی مرز یا رویه بایستی درون سازه نیز المان بندی شده و مورد بررسی قرار گیرد. در این مسائل ترجیح داده می­ شود که از روش المان محدود یا ترکیبی از دو روش المان محدود و المان مرزی استفاده شود. تحلیل غیرخطی داخل مرز سازه و تحلیل الاستیک روی مرز سازه باید انجام گیرد.
روش المان محدود
روش اجزاء محدود به طور گسترده در زمینه مکانیک جامدات و سازه­ها مورد استفاده قرار گرفته است. انواع مختلف مسائلی که با روش اجزاء محدود حل می­شوند شامل تحلیل الاستیک، الاستوپلاستیک، ویسکوالاستیک، خرپاها، قاب­ها، ورق­ها، پوسته­ها و اجسام توپر می باشد. با بهره گرفتن از روش اجزاء محدود می توان هر دو نوع مسائل استاتیکی و دینامیکی را تحلیل نمود.
اولین و ساده ترین مسائلی که از این روش در آن استفاده می شود مسائل استاتیکی است. همانطور که می دانیم یک جسم را نمی توان به صورت آزاد تحلیل استاتیکی نمود. در مسائل ۳ درجه آزادی باید ۳ قید و در مسائل صفحه و غیره باید ۶ قید را بکار برد و اصطلاحا جسم را پایدار ساخت. یعنی برای مثال از هر المانی که استفاده می کنیم در نقاطی از شکل باید آن را ببندیم. برای مثال در یک المان باید در یک گوشه از آن هر۶ درجه آزادی را ببندیم البته این مسئله در مسئله های صفحه و پوسته استفاده می شود و اگر در یک گوشه ۳ درجه آزادی را ببندیم در جهت گوشه دیگر باید ۳ درجه دیگر را هم ببندیم.
حال در این قسمت به معرفی برخی از نرم افزارهای المان محدود و قابلیت های آن­ها می­پردازیم.
نرم افزار ADINA
نرم افزاری است که در تحلیل پلاستیک، محیط­های غیرخطی و تحلیل گذرا کاربرد دارد.
نرم افزار ANSYS
نرم افزار نام آشنای ANSYS در پایداری سازه، محیط های غیرخطی، تحلیل پلاستیک، مکانیک شکست، تنش های حرارتی پوسته های ضخیم، سیستم­های لوله­کشی، تحلیل گذرا و تحلیل ویزکوزیته کاربرد دارد.
نرم افزار ARGUS
در تحلیل پلاستیک، مکانیک شکست، تنش­های حرارتی و مواد مرکب یا کامپوزیت­ها کاربرد دارد.
نرم افزار DYNAL
در سیستم­های لوله­کشی کاربرد دارد.
نرم افزار FLUSH
این نرم افزار در تحلیل زلزله کاربرد دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:32:00 ب.ظ ]




۶-۳-۹ مار
مار از معدود جانورانی است که در همه ی سرزمین ها، حتی نواحی قطبی، درباره ی آن نماد پردازی شده است.در اساطیر ایران نیز حضور فعال دارد.
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی مار آمده است: جانوری است از خزندگان، که دارای بدنی دراز و قاب انعطاف، بدون دست و پا، بیشتر آنها داری زهر هایی کشنده اند.
در داستان های ایرانی، مار جلوه ای منفی و نامطلوب دارد و دشمن آدمی محسوب می شود. نمونه آن، داستان های مربوط به ضحاک است. بی شک این اعتقاد ریشه در اعتقادات کهن اوستایی دارد زیرا در اعتقادات اوستایی، مار از سهمگین ترین انواع خرمنستران –جانوران موذی – است و کشتن آن پاداش بسیاری دارد. (قلی زاه، ۱۳۸۷: ۳۷۳)
در «فرهنگ نامه ی جانوران در ادب فارسی » اشاره شده که : در داستان های ایرانی، در یک مورد مار با چهره ای مهربان و نقشی مثبت ظاهر می شود و آن در داستان کودکی بزرگمهر است که وقتی او را نزد شاه می برند (فردوسی، ۱۳۸۶: ۶۴۵) مار هیچگونه آسیبی به بزرگمهر نمی رساند و پس از بوییدن سر تا پای او ، آن جا را ترک کرده و به سوی درخت می رود. همراهان بزرگمهر این واقعه را بر خوش اقبالی او حمل کردند . (عبد اللهی ، ۱۳۸۱: ۱۰۱۸)، با توجه به ارتباط خواب، ناخودآگاه و مار ، و همچنین ارتباط ماه با درخت در اساطیر سرزمین های گوناگون، این صحنه در شاهنامه در خور تأمل است. زمانی که بزرگمهر در خواب است مار به او نزدیک می شود و پس از بوئیدن او به طرف درخت می رود. از طرف دیگر، مار در اساطیر، با عقل و خرد در ارتباط است، شاید بتوان بر این نکته درنگ کرد :ماری که در کنار بزرگمهر ظاهر شد، نماد و تجسم خرد و بزرگی آن مرد باشد.
به نظر می رسد که در دوران پیش از دین زرتشتی، و در آئین میترایی مار دارای نقش و چهره ای مثبت بوده است چنان که در تصاویر و سنگ نگاره های به جا مانده، او یکی از همراهان ویژه ی میترا ست.
با توجه به تصاویر مربوط به میترا می توان استنباط کردکه:
مار در ایران نیز به عنوان موجود مرتبط با حیات و زندگی، مطرح بوده است و نقش مثبت داشته است. ضمن اینکه کیش مار پرستی در عیلام هم وجود داشته است.(بهار، ۱۳۷۶: ۲۸۲)
ارتباط مار با عناصر حیاتی
در اساطیر ایرانی مار با آتش ارتباط دارد. «در داستان پیدایش آتش، اهریمن مار را که هم ریشه مرگ است پدید می آورد، اهورا مزدا در برابر آن، آتش را آفرید به این ترتیب آتش مقدس شد.» (دادور،۱۳۸۵: ۸۷) روایت های دیگر کشف آتش نیز با مار مرتبط است. از طرف دیگر، در اساطیر بسیاری از کشورها اژدها موجودی است که از دهان او آتش خارج می شود.
مار با خاک و هوا نیز مرتبط است زیرا موجودی است که از نظر زیستی با خاک پیوستگی دارد و گاه خدای زمین و خدای جهان فروردین و تاریکی و مرگ است. ضمن اینکه مارهایی وجود دارند که فقط از هوا تغذیه می کنند.(همان،۱۳۸۵: ۱۹۱) مار با آب نیز پیوستگی دارد. «در مدخل هرم معابد هندو، ماران فرمانروای آب و دریا، بسان زن ایزد جویبارها ، از حضور خدایان حکایت داشتند. «ناگا» (Naga) مار هفت سر، غالباً چنین تصویر شده که در آبهای آغازین روان است و ویشنو، بر پشتش نشسته است…»(بوکور،۱۳۷۳: ۵۴)
بنابراین ارتباط مار با عناصر مهم طبیعت باعث شده است که جانوری مرموز و چند جنبه ای در اساطیر باشد و از معدود جانورانی است که دراساطیر همه اقوام، حتی اسکیمو ها نیز حضور فعال دارد. مار در اساطیر برخی از کشور ها، در پی دست یافتن به آب حیات است.
دانلود پایان نامه
«روی کوزه های قدیمی که در ایران به دست آمده، گل گیاه و انسان وآب ، تمام پر است؛ روی این ها نقش مار دیده می شود.» (بهار، ۱۳۷۶: ۲۸۲) پس مار در ایران نیز «نماد آب و خرد و جاودانگی است.»(همان: ۲۸۲) زمانی که مار با آب و گیاه پیوند دارد نماد باروری، حیات و حاصلخیزی است. «صفات بارور و باردار آبستن کردن این جانور زمینی، که از مقتضیات سرشت قمری اوست، ما به الا اشتراک ماه و مار است که گاه با ماه کامل همانند شده است. به زعم میرچا الیاده، بعضی اقوام معتقدند که ماه به هیئات مار، با دختران یا زنانشان همبستر می شود. مثلاً دختران اسکیمو، جرأت نگاه کردن به ماه را ندارند از ترس اینکه مبادا بار گیرند.» (بوکور، ۱۳۷۳: ۵۵)
قابل توجه است که در اساطیر اسکاندیناوی نیز مار با آب ، خرد و جاودانگی مرتبط است.(وارنر، ۱۳۷۸: ۳و۴) «مار با ماه نیز مرتبط است زیرا در مار هم چون ماه که صورت های مختلف به خود می گیرد، پوست اندازی کرده و تغییر قالب می دهد.» (دادور، ۱۳۸۵: ۸۸) مار از طرفی با ماه و آب در پیوند است، و هر سه با حیات و باروری پیوند دارند و از طرف دیگر، گاه در تقابل با آب و ماه قرار می گیرند. تقابل ماه و مار نشانی از تضاد نیک وبد و نیروهای خیر و شر است. (عبداللهی، ۱۳۸۱: ۱۰۳۵) و نمادی از تقابل یک خدای جهان زیرین با خدای آسمانی است. تقابل مار و آب نیز تضاد خشکی و آبادانی است.
دراساطیر اکثر قوم ها مار «با جهان زیرین و دنیای مردگان، باروری و ذهن ناخودآگاه پیوند دارد.» (وارنر، ۱۳۸۷: ۵۴۷) معمولا مار نماد زمین است و بیشتر در تقابل با نمادهای آسمانی قرار دارد.(شوالیه، ۱۳۸۵: ۶۶۵)
در «فرهنگ نمادها» آمده است که : بسیاری افسانه ها، حاکی از آن است که سنگ های قیمتی در سر، دندان یا بزاق مار وجود دارد.(همان، ۴۶۱) پس باور ارتباط مار با گنج، در اغلب اساطیر وجود دارد.
۶-۳-۱۰ آهو
«نام آهو در فارسی و «آهوک»(Ahuk) در پهلوی، جانوری است که در تازی غزال خوانند. از صفت «آسو»(asu) می باشد. «آسو» در اوستا و در سانسکریت به معنی : تند و چست و تیز است.» (پور داوود، ۱۳۸۰: ۲۲۲)
در مورد حضور آهو در اساطیر ایرانی در «فرهنگ اساطیر ایرانی» آمده است: «فرّه کیانی به پیکر آهو در آمد و از پیش کاوس گریخت.» (قلی زاده، ۱۳۸۷: ۵۵) در این روایت، چالاکی و سرعت آهو مورد توجه است. در روایاتی که فرّه کیانی در پیکر پرنده تجسم می یابد نیز می توان این تجسم را با سرعت و تیز پروازی پرنده مرتبط دانست. «تجلی ایزد بهرام در پنجمین کالبد خویش به هیات آهو، نمونه ی دیگر از حضور آهو در اساطیر ایران است.» (همان، ۵۵)
به طور کلی آهو در اساطیر ایرانی حضور چندانی ندارد. در ادبیات فارسی نیز، «داستان های مربوط به آهو اغلب در شکارگاه و در حین شکار اتفاق می افتد ؛ بیشتر این حکایات مربوط به بهرام گور است.» (عبد الهی، ۱۳۸۱: ۳۱) در برخی داستان ها هم آهو شکار نمی شود، بلکه به اسارت گرفته می شود، نمونه ی آن داستان سبکتگین و بچه آهو است که در تاریخ بلعمی و تاریخ بیهقی آمده است.
در این داستان اشاره می شود که ترحم سبکتگین به بچه آهو موجب رسیدن او به سلطنت است.(همان ۳۱) در اشعار فارسی، اغلب، آهو استعاره از معشوق است و ویژگی های جسمی و رفتاری او را به معشوق نسبت می دهند. قابل توجه است که آهو حیوانی است که به دلیل معصومیت ، زیبایی و ظرافتش با عشق مرتبط است. در اساطیر یونان، ماده آهو مختص به «هرا» ایزد بانوی عشق و ازدواج است. (شوالیه، ۱۳۷۹: ۲۶)
۶-۳-۱۱ شیر
درباره ی شیر نیز در سرزمین های گوناگون، بسیار نماد پردازی شده است و اغلب او را با پادشاهان و آتش مرتبط می دانند. شیر از حیواناتی است که در اساطیر سرزمین های گوناگون دارای دو جنبه متضاد است یعنی گاه چهره ای مثبت و گاه منفی دارد.
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی شیر آمده است : حیوانی چهارپا و سبع و درنده از نوع گربه که به تازی «اسد»گویند. در «فرهنگ نامه جانوران در ادب فارسی»، در مورد ریشه واژگانی شیر آمده که: «از شیر در اوستا نامی به میان نیامده است، در منابع موجود ریشه ی لغوی این کلمه یافت نشد.» (عبدالهی، ۱۳۸۳: ۵۴۷)
شیر در آئین میترایی – که آئینی هند و ایرانی است- از جلوه ای مثبت برخور دار است و از نمادهای ویژه ی میتراست؛ در واقع شیر یکی ازجلوه های میترا در زمین است. که با خورشید و رنگ سرخ پیوند دارد و در تفسیر جنگ شیر و گاو، او را غالباً به آئین مهری مربوط می دانند، مهرداد بهار معتقد است: شیر در اساطیر ایران با مهر (ایزد مهر) مرتبط است. در واقع شیر نماد مهر است، ایزد مهر در اساطیر ودایی و در اساطیر ایرانی باران آور است. مهر یکی از ایزدانی است که باران می آورد و از آنجا که خورشید در آوردن ابرها از دریا ها نقش دارد. مهر به نحوی با خورشید یکی شمرده می شود و در آوردن ابرها و بخارهای دریا به آسمان نقش دارد. بنابراین، مهر(خورشید) در نقش شیر نیز برکت آورنده است و برای آوردن آب می تواند نقش خدای موثری را داشته باشد که باران می آورد، برکت می دهد، گاو هارا حفظ می کند و غیره….( بهار، ۱۳۷۶: ۳۲۸)
بنا بر آنچه ذکر شد می توان گفت که میان مهر، خورشید، شیر، باران و برکت و گاو پیوستگی وجود دارد.
نکته حائز اهمیت این است که سالک مهری در گذر از هفت مرحله ی سلوک، در مرحله چهارم به مقام «شیر مردی» می رسد که مقامی مهم است. ضمن اینکه لقب شیر مرد یکی از القاب مهم و مورد توجه در فرهنگ ایرانی و اسلامی است. در اوستا از شیر نامی به میان نیامده است اما در نوشتار ها ی پهلوی مانند بندیش، شیر در دسته بندی تفکرات زرتشتی و بر شمردن نیروی خیر و شر، در گروه نیروی شر قرار می گیرد زیرا جز و دسته درندگان است و به گله ها حمله می برد. (عبدالهی، ۱۳۸۱: ۵۴۷) در داستان های ایرانی، از جنگ و قهرمانان با شیر و شکست شیر توسط قهرمانان، سخن به میان آمده است و شکار شیر و غلبه بر آن نشانه ی پهلوانی و شجاعت قهرمان داستان است. به طور کلی شیر دارای دو جنبه کاملاً متضاد است .گاه منفی و منفور است وجزء نیروهای اهریمنی و شر است و گاه جلوه ای مثبت دارد.
شیر در بسیار ی از کشور ها خصوصاً ایران، نمادی خورشیدی است.«شیر را به خاطر ظاهر با شکوهش با ایزدان و شاهان پیوند می دهند».(وارنر، ۱۳۸۷: ۵۲۱) و او را به عنوان سلطان حیوانات، گاه مظهر غرور، خود پرستی و شاهی جبار و مستبد می دانند.
شیر در قصه های عامیانه، در ایران نیز دارای دو جنبه متضاد است؛ گاه زرنگ و هوشمند و عادل است و گاه قدرتمندی ظالم و یا ضعیفی نادان جلوه می کند. «در کتاب پنجا تنترا (کتاب افسانه ها به زبان سانسکریت) قصه های عامیانه تبت، و بعضی از قصه های آفریقایی آمده که شیر فریب شغال یا سگ شکاری را می خورد». (همان، ۵۲۱)
آنچه در خور توجه است این است که شیر غالباً به عنوان نماد خورشیدی مطرح می شود.«مهر انگیز احمدی» در کتاب «ماه در ایران» می نویسد: «بروی سفال های مربوط به هزاره چهارم پیش از میلاد، علامت و نشانی از خورشید نیست. ولی ظروف متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد، از نقش حیوانی برخوردارند که از تیره ی گربه و شیبه شیر است و گاه حیوان ماده را دنبال می کند.» (احمدی، ۱۳۶۷: ۲۵)
بنابراین شیر از دیر باز نشانه ی خورشید بوده است و «شیر و خورشید از نمادهای کهن روزگار ایران باستان شناخته شده که با آئین میترایی به روشنی شناخته می شود.» (رضی، ۱۳۸۲: ۵۹۵)
شیر نر با یالش نماد خورشید تابان است و «به عنوان، نشانه ی بازگشت فصل نیک و فرارسیدن بهار است. در این حالت نشانه ی زندگی خواهد بود این وجه از نماد گرایی را در زمینه های فرهنگی باز می بینیم؛ جایی که شیر، دوره به دوره گاو را از هم می درد، که از هزاره ها قبل، جنگ این دو نشانه ی دو گانگی و مخامصه ی روز و شب و تابستان و زمستان است شیر نه تنها نماد بازگشت به خورشید و تازه شدن نیروهای کیهانی و حیاتی است. بلکه نشانه ی زندگی دوباره نیز هست.» (شوالیه، ۱۳۸۵: ۱۱۶)
«در دوران کهن شیر و خورشید در کنار یکدیگر به عنوان نماد قدرت مورد استفاده قرار می گرفت. ارتباط و مفهوم این دو را باید به عنوان ارتباط و مفهومی نمادین در نظر گرفت؛ زیرا «شیر نماد جانوری نیروهای متعالی و خورشید نماد کیهانی همان نیرو ها بود.» (سلطان زاده، ۱۳۸۰، ۱۰۷) جلال ستاری دلیل پیوند شیر و خورشید را چنین بیان می کند: «خورشید را غالباً همانند شیر (شاه جانوران ، سلطان وحوش) پنداشته اند و به همین مناسبت بر سبیل تمثیل، نماد شاه مردمان دانسته اند. بنابراین، شیر جانوری خورشیدی، رمز خورشید فروزان و تابان به سان خورشید دارای صفات نیک و بد است. یعنی هم حامی و مدافعی غیور است و هم خود بین و خود رأی، هم ستایش آمیز است و هم بیم انگیز …. شیر با آتش نیز پیوند دارد و چون خورشید، هم گرمابخش و سرچشمه آبادانی و باروری است و هم سوزاننده و ویرانگر و این تصویر نمادین، رساننده ی این معنی است که مرگ، وثیقه نو شدگی و نوزایی است.» (ستاری،۱۳۸۰: ۶۰)
۶-۳-۱۲ گراز
در زند اوستا «گراز درخشان » تداعی گر خورشید است. گراز یکی از جلوه های بهرام است، او گاه به شکل گراز تیز دندان (تیز آرواره) نمایان می شود.( کوپر، ۱۳۷۹: ۳۰۴)
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی گراز آمده است: حیوانی است بسیار زیرک وباهوش و تندرو و مستقیم الاقلام است . خوک نر .در اوستا ورازا ، در پهلوی وراز، خوک نر به مناسبت دلیری و شجاعت، و چون به غایت دلیر و شجاع و سخت تر و کینه ور می شود و مکرر به دندان چیزهایی سخت و صلب دو پاره کند.
ایزد بهرام تجسم گراز :
در اساطیر ایرانی آمده است که بهرام در تجسم گراز «ایزد مهر» را همراهی می کند که نمادی از نیروی پیشتاز پیروزی است…به هنگام حرکت مهر در گردونه مینوی ستاره نشان، ایزد بهرام پیشاپیش او به صورت گراز تیز دندانی که به یک حمله می کشد _ گام بر می دارد.( آموزگار، ۲۵و ۱۹)
در میان متن های مربوط به توصیف خدای میترا – مهر- از ورثرغنه- بهرام – این چنین سخن به میان می آید: … آفریده شده به وسیله اهورا ، به صورت یک گراز با دندانهای تیز از خود مدافعه کند. یک گراز نر با چنگال های تیز ، گرازی که به ضربت هلاک کند.(گراز) غضبناکی که به آن نزدیک نتوان شد ، با صورت خال خال دار. یک (گراز) قوی با پاهای آهنین، با چنگال های آهنین، با دم آهنین. (سرخوش کرتیس،۱۳۷۶: ۱۲ ) «پیکره کوچک گراز » در فرمی بسیار واقع گرایانه از «تپه سراب» بدست آمده است. که متعلق به هزاره هفتم و اوایل هزاره ششم پ.م می باشد. از دوران ماد و مانایی ها ظروف سفالینی از آذربایجان با ترکیب سرگراز یافت شده است.
در دوران ساسانی نیز «گراز نماد و مظهر ورثرغن » ایزد پیروزی است، و بر روی مهر های شاهی که با آن فرمان ها و اسناد دولتی و عهدنامه ها را ممهور کرده اند دیده می شود.( آیت الهی،۱۳۸۰: ۱۷۹)
نقش «سر گراز » یکی از تزیینات قابهای گچبری بناهای ساسانی بوده است.
همچنین بر روی بشقاب های دوره ساسانی صحنه «شکار گراز» به صورت -شاه در حال نبرد غلبه گراز ها- دیده می شود. این مضمون بر یکی از دیوارهای جانبی ایوان سمت چپ – طاق بستان حجاری شده است.( مرادی،۱۳۸۳)
۶-۳-۱۳ شغال
شغال نیز از حیواناتی است که در اغلب اساطیر با مرگ، قبرستان ها و مرده خواری پیوند دارد. اگر چه در اساطیر ایران درباره ی شغال چندان نمادپردازی نشده است اما در سرزمین ما چهره ای منفی دارد.
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی شغال آمده است: پستانداری است از تیره سگان ،جزو دسته گوشت خواران است. پوست آن را در اروپا برای آستر لباس استعمال می کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:32:00 ب.ظ ]