کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



۲- میزان درجه ای که خدمت بتواند مشتری را راضی کند؛
۳- برابری منصفانه بین قیمت و ارزش خدمت؛
۴- مناسب بودن خدمات برای استفاده(روستا و مدنی، ۱۳۸۹).
پایان نامه - مقاله - پروژه
امّا در کنار این مفهوم، مفهوم دیگری به نام کیفیت درک شده مطرح می شود که بر اساس برداشت ذهنی و فردی بازدیدکننده از خدمات ارائه شده شکل می گیرد. در واقع می توان گفت که کیفیت درک شده، کیفیت واقعی محصول نیست بلکه ارزیابی ذهنی مشتری نسبت به محصول است(ایمانی خوشخو و ایوبی یزدی، ۱۳۸۹).
برخی صاحبنظران بر این عقیده اند که کیفیت درک شده، میزان انطباق بین عملکرد درک شده و انتظارات مشتری است. برخی دیگر از پژوهشگران، کیفیت درک شده را نتیجه رضایت می دانند. ارزش درک شده به طور مثبت می تواند توسط کیفیت درک شده، تحت تاثیر قرار بگیرد. اما ارتباط لزوما مثبتی بین درک مشتری از کیفیت و درک وی از ارزش وجود ندارد. ممکن است مشتریان به دلیل قیمت های پایین، ارزش بالایی را از محصولات یا خدماتی که کیفیت پایینی دارند، ادراک کنند(رنجبریان و همکاران، ۱۳۹۱).
کیفیت درک شده اغلب به عنوان قضاوت مصرف کننده از ارزش کلی یک محصول و یا خدمت، مطابق با اهداف مورد نظرش تعریف شده است. همچنین می توان آن را به عنوان یک عقیده یا نگرش مشتری در خصوص مزیت کلی یک محصول و یا خدمت دانست(فراتی و همکاران، ۱۳۹۳).
کیفیت درک شده به عنوان «ادراک مصرف کننده از کیفیت کلی یا برتری یک محصول یا خدمت نسبت به گزینه های دیگر» تعریف می شود. به بیان دیگر، کیفیت ادراک شده احساس کلی و غیرعینی (ناملموس) درباره برند است این عامل فراتر از کیفیت واقعی برند می باشد. حتی در صورتی که برند از کیفیت مطلوبی برخوردار باشد ممکن است کیفیت ادراک شده مطلوبی را در ذهن مصرف کننده ایجاد نکرده باشد(محمدزاده و همکاران، ۱۳۹۱).

۲-۳-۲-۲-۲- ابعاد کیفیت درک شده

محققین عواملی را برای سنجش کیفیت درک شده تعیین کرده‌اند. به عنوان نمونه اتو و ریچی در تحقیقات خود کیفیت درک شده را با چهار عامل لذت جویی (واکنش هایی مثل میزان لذت، هیجان و خاطره‌انگیز بودن آن خدمت)، آسایش روان (امنیت و آسایش فیزیکی و روانی)، درگیری (میزان مداخله ی خود مشتری در داشتن حق انتخاب و کنترل خدمات) و به رسمیت شناختن (احساس جدی گرفته شدن و به رسمیت شناخته شدن از جانب ارائه دهنده خدمات که به ایجاد حس اعتماد به نفس و اهمیت در مشتری منجر می شود) سنجش نمودند(چن و چن[۳۹]، ۲۰۱۰).
الکساندریس در تحقیقی که در زمینه ی ارزیابی کیفیت درک شده در مراکز پیست های اسکی انجام داد از مدل جایگزینی که توسط بردی و کرونین(۲۰۰۱) طراحی شده بود استفاده کرد؛ زیرا مدل سروکوال نمی توانست در این زمینه کارایی داشته باشد. این مدل شامل سه بعد کیفیت ارتباطی (تجربه مشتری که حاصل طرز رفتار و تعامل با نیروی انسانی سازمان است)، کیفیت محیط خدماتی (ارکان فیزیکی یا ملموس سازمان) و کیفیت حاصل (برآورده شدن انتظارات مشتری پس از استفاده از خدمت) است. بعد ها ابعاد دیگری توسط بردی و کرونین به هر کدام از این سه بعد اضافه شد(الکساندریس[۴۰]، ۲۰۰۶).

۲-۳-۲-۳ آگاهی از برند

آگاهی از نام و نشان تجاری، توانایی تشخیص (بازشناسی) و به یادآوری خریداران بالقوه در مورد یک نام و نشان تجاری به عنوان عضو طبقه خاصی از محصولات است. به عبارت دیگر ، یک طبقه محصول (مثل خودرو)، یادآور نام و نشان خاصی مانند بنز است. ارزش ویژه نام و نشان تجاری مبتنی بر مصرف کننده، وقتی ایجاد می شود که مصرف کننده سطح بالایی از آگاهی و آشنایی با آن نام و نشان تجاری را داشته باشد و هم چنین، تداعی هایی منحصر به فرد ، مطلوب و قدرتمند در ذهن داشته باشد(کرباسی ور و یاردل، ۱۳۹۰).
آکر (۱۹۹۱) آگاهی از برند را می توان توانایی مصرف کننده در شناسایی یا به خاطر آوردن یک برند در یک طبقه محصول مشخص تعریف کرد مثلا به یاد آوردن نام و نشان خاصی مانند کوکاکولا. او در مدل خود بیان می نماید که آگاهی از برند می‌تواند به وسیله عوامل زیر بر ارزش ویژه برند موثر باشد.
(۱) تکیه گاهی برای دیگر تداعی هایی که می تواند مورد توجه باشد (۲) برقراری پیوند آشنا (۳) نشانه ای برای پایداری/ تعهد مورد توجه قرار گرفتن. کلر (۲۰۰۳) بیان کرد که آشنایی با برند نقش مهمی در تصمیم خرید مصرف کنندگان بازی می نماید و مزیت یادگیری، توجه و انتخاب را به همراه دارد. یک برند که از مد تها قبل و به صورت سنتی در طول سال ها توسط خانواده مصرف می شود یک آگاهی بالایی در ذهن مصرف کننده ایجاد می نماید که این به خاطر مصرف طولانی مدت برندها در خانواده است که یک نوع یادگیری در محیط خانه محسوب می گردد. این آگاهی شاید یادگیری مصرف کننده را در شناسایی یک برند در طبقه محصول خود به شدت تقویت نماید تا آن اندازه که شاید آن برندها در آینده در لیست خرید فرزندان نیز دیده شود. به عقیده مک دونالد و شارپ (۲۰۰۳) آگاهی از برند یکی از بخشهای اصلی مدل های معروف سلسله مراتب تاثیر تبلیغات و یکی از اهداف مهم فعالیت های ارتباطی برای مدیران بازاریابی می باشد و آنها از این مفهوم به عنوان ابزاری برای اندازه گیری اثربخشی فعالیت های بازاریابی و تبلیغات استفاده می نمایند. زمانی که یک مشتری با تعداد زیادی نام تجاری که با معیارهای او هماهنگ است آشنا است بعید به نظر می رسد که برای جستجوی اطلاعات در مورد نام های تجاری نا آشنای حریف تلاش زیادی انجام دهد و یکی از کارکردهای مهم آن افزایش کیفیت درک شده از محصول یا خدمات توسط مصرف کننده است(ابراهیمی و همکاران، ۱۳۸۸).
آگاهی از برند شامل عملکرد برند براساس دو شاخص شناسایی برند و یادآوری برند است. یادآوری برند به صورت مستقیم و غیرمستقیم قابل سنجش است(بلچ[۴۱]، ۲۰۰۸).
برای ارزیابی آگاهی از برند می توان از پنج بعد ۱- عدم شناخت و یاد آوری برند، ۲- شناخت ساده، ۳- عدم شناخت ساده، ۴- در بالای ذهن ماندن، ۵- تسلط برند استفاده کرد(چن[۴۲]، ۲۰۰۷).

۲-۳-۲-۴ تصویر ذهنی از برند

اگر چه تصویر ذهنی از برند به طور گسترده و به شیوه های مختلف تعریف و مورد استفاده قرار گرفته است اما توافق کلی بر سر تعریف تصویر ذهنی از برند به عنوان ادراک و احساسات کلی مصرف کننده در مورد یک برند مطرح است(کلر، ۱۳۸۹). تصویر ذهنی از برند بوسیله ترکیب اثر تداعی های برند شکل می گیرد(آتیلگان[۴۳] و همکاران، ۲۰۰۹).
تداعی های ذهنی از برند اغلب براساس مدل حافظه ای شبکه ای تداعی های ذهنی می باشد که در آن حافظه فرد از گره ها و رشته های ارتباطی تشکیل شده است .رشته های ارتباطی نشان دهنده روابط (ضعیف یا قوی) و گره ها نشان دهنده مفاهیم (به عنوان مثال: تداعی های برند) و اشیا (به عنوان مثال برندها) می باشد(کلر، ۱۳۸۹).
تداعی های ذهنی از برند،از اجزای کلیدی تصویر ذهنی از برند هستند و امکان متمایز شدن و ایجاد نگرش های مثبت نسبت به محصول را فراهم می کنند(سیمز و ترات[۴۴]، ۲۰۰۶).
نیرومندی، مطلوبیت و منحصر به فرد بودن سه بعد تداعی های برند می باشند که منعکس کننده تصویر ذهنی از برند هستند(وانگ و یانگ[۴۵]، ۲۰۱۰).
مطابق با دیدگاه کلر تداعی های برند در سه دسته طبقه بندی شده است: (۱) ویژگی ها (ویژگی های مرتبط با محصول از قبیل اجزا و شکل و ویژگی های غیر مرتبط با محصول از قبیل قیمت، تصور از مصرف کننده، تصور از موقعیت مصرف، احساسات، تجربیات و شخصیت (۲) مزایا (مزایای کارکردی، مزایای سمبلیک و مزایای تجربی) و (۳) نگرش (ارزیابی کلی). همچنین مطابق با اظهارات کلر ایجاد تصویر ذهنی مثبت از برند نیازمند برنامه های بازاریابی است که بتوانند تداعی های نیرومند، مطلوب و منحصر به فرد را با برند در حافظه پیوند بزنند. تداعی هایی که نیرومند، مطلوب و منحصر به فرد باشند، به طور حتم فعال ترند و به تصویر ذهنی از برند کمک می کنند(کلر، ۱۳۸۹).

۲-۳-۳ تداعی برند :

تداعی برند، هر چیز مرتبط با برند در ذهن است که مبنایی برای تصمیم های خرید و وفاداری به برند است (هانسن و کریستنسن[۴۶]، ۲۰۰۹) . ریو و همکارانش ، تداعی برند را عنصری کلیدی در تشکیل و مدیریت ارزش ویژه برند مطرح کرده اند(شایمپ[۴۷]، ۲۰۱۰) .
به عقیده آکر آگاهی از برند رابطه نزدیکی با تداعی برند دارد. او تداعی برند را ارتباطی در حافظه با یک برند تعریف کرده است به عقیده وی تداعی برند می تواند از ۵ راه بر ارزش ویژه برند موثر باشد.
(۱) کمک به پردازش اطلاعات (۲) تمایز/ جایگاه یابی (۳) دلیلی برای خرید نام تجاری (۴) ایجاد انگیزش و احساس مثبت (۵) گسترش. به عقیده گیل (۲۰۰۷) تداعی، یک ارزش و احساسی در مورد برندها ایجاد می نماید، که آنها را از سایر برندها متمایز می نماید. همچنین مصرف کننده یک نشانی از محصولی که خریداری می نماید یا در خانواده خود مصرف می نماید در حافظه خود ذخیره می نماید که الزاماً اسم آن محصول نیست و می تواند شامل شکل بست هبندی، طراحی یا عکسهای خاص و یا هر چیز دیگر که می تواند در انسان تداعی شود. همچنین وجود آگاهی در ذهن مصرف کننده و ارتباط با یک تداعی گر قوی مثبت، یک مزیت برای برند محسوب می گردد. به عقیده آتیلگان و دیگران تداعی برند بر وفاداری مصرف کننده تاثیرگذار است. و برای مصرف کنندگان و شرکت ایجاد ارزش می نماید. کلر (۲۰۰۳) بیان کرد، هر تجربه جدید ایجادکننده برند، تقویت کننده یا تغییردهنده برای اشخاص تداعی گر است. تداعی برند باید به اندازه کافی محکم و مطلوب باشد تا تاثیر مثبت در ارزش ویژه برند داشته باشد و تداعی برند ممکن است جستجوی اطلاعات برای تصمیم خرید مصرف کننده را نیز تحت تاثیر قرار دهد. به عقیده آلبا و دیگران تداعی برند ممکن است مانع جستجوی مصرف کننده در کسب اطلاعات برای تصمیم خرید گردد(ابراهیمی و همکاران، ۱۳۸۸).

۲-۳-۴- عوامل موثر بر ابعاد ارزش ویژه برند

 

۲-۳-۴-۱- تبلیغات

تبلیغات نیرومندترین ابزار آگاهی بخش در شناساندن یک شرکت، کالا، خدمات یا اندیشه است و می تواند یک تصویر در مخاطب ایجاد نماید و تا اندازه ای او را به موضوع علاقه مند سازد. از کاربردهای مهم آن آگاهی، یادآوری و تداعی در مصرف کننده است. مخارج تبلیغاتی نشان دهنده میزان سرمایه گذاری شرکت در برند خود است و مصرف کننده یک ارتباط مثبت میان مخارج تبلیغات وکیفیت برند برقرار می نماید. پیام های بازرگانی عموما سطح اطلاعات برند را افزایش داده و مخارج تبلیغات تاثیر مثبت بر ارزش ویژه برند دارند همچنین با افزایش مخارج تبلیغات و اطلاعات مثبت کسب شده از برند در خانواده آگاهی جوانان از برندها افزایش می یابد همچنین مصرف کننده یک ارتباط مثبت میان مخارج تبلیغات و کیفیت برند برقرار می نماید. گیل بیان می کند که هر چه مخارج تبلیغاتی افزایش یابد آگاهی از برند، تداعی برند و کیفیت درک شده افزوده می شود. تلیس(۱۹۹۸) دریافت که تاثیر تبلیغات عموماً غیر خطی است و تغییر وفاداری به برند و تاثیر آن بر روی حجم خرید را تعدیل می نماید و به جای این که باعث تغییر در برند مصرفی گردد باعث تقویت برتری مشتری برای استفاد از برند می گردد. شکل کالا، نحوه نمایش آن و به ویژه قیمت کالا تاثیر قویتری نسبت به تبلیغات بر روی عکس العمل مشتری دارد. تاثیر وفاداری به برند از سایر متغیرها بیشتر است. یو (۲۰۰۲) دریافت که تبلیغات هزینه شده در ابعاد ارزش ویژه برند تاثیر مثبت در بازار آمریکا داشت. روبرت(۱۹۸۶)، سایمون(۱۹۹۳)، کُب(۱۹۹۵) وجود ارتباط مثبت میان مخارج تبلیغات و کیفیت درک شده از برند را گزارش کردند(ابراهیمی و همکاران، ۱۳۸۸).

۲-۳-۴-۲- خانواده

خانواده به عنوان کوچکترین و اولین بنیادی که هر فرد حتماً در آن عضویت دارد به عنوان یکی از موثرترین عوامل تاثیرگذار بر رفتار مصرف کننده در نظر گرفته می شود. خانواده شامل همسر و فرزندان خریدار است و تاثیر مستقیم بیشتری بر رفتار و خرید دارد. خانواده مهمترین سازمان خرید مصرف کننده در جامعه به شمار می رود و تحقیقات به عمل آمده در این زمینه نیز بسیار گسترده است. بازاریابان به نقش و نفوذ نسبی هر کدام از اعضای خانواده (شوهر، زن و بچه ها) بر خرید کالا و خدمات توجه زیادی دارند. اعضای خانواده قادرند شدیداً رفتار خرید را تحت تاثیر قرار دهند. حتی اگر خریدار دیگر هیچ گونه تماس و ارتباطی با آنها نداشته باشد آنها کماکان بر رفتار ناخودآگاه او نفوذ بسیاری دارند در کشورهایی که والدین همچنان با فرزندان خود زندگی می نمایند این تاثیر چند برابر خواهد شد. همچنین السن(۱۹۹۳) بر تاثیر نقش خانواده در تداعی برند تاکید کرد. اطلاعات دریافت شده از خانواده ممکن است بر روی کیفیت درک شده از برند نیز موثر باشد و یک موضوع با اهمیت این است که چه کسی معمولا به عنوان یک خریدار با تجربه در خرید یک محصول، برای جوانان شناخته می شود. بر اساس نتایج تحقیقات گیل و دیگران (۲۰۰۷) مصرف کنندگان برای اولین بار در خانواده با برندها و محصولات مختلف آشنا می شوند اما این آگاهی شامل محصولاتی است که والدین خریداری می نمایند. کیفیت بیان شده از هر محصول در خانواده و الویت بندی آنها برای خرید برندهای مختلف، تاثیر عمیقی بر یادآوری و شناخت مصرف کنندگان در آینده دارد، به گونه ای که گاه آنها را تا آخر عمر وفادار به یک محصول نگه می دارد و این یکی از دلایل موفقیت بازگشت برندهایی است که چند سال قبل یا چندین دهه قبل در خانواده مصرف می شده مانند صابون لوکس در ایران که افراد با یادآوری این موضوع که در گذشته این محصول توسط والدین آنها یا حتی در خانه پدربزرگ یا مادربزرگ آنها مصرف می شده است با یک احساس خوبی آن را خریداری می نمایند. همچنین یافته های آنها نشان گر این واقعیت بود که خانواده نسبت به سایر عوامل بیشترین تاثیر را بر ابعاد ارزش ویژه برند و در نهایت ارزش ویژه برند دارد(ابراهیمی و همکاران، ۱۳۸۸).

۲-۳-۴-۳- قیمت

قیمت مقدار پولی است که برای کالا یا خدمت پرداخته می شود. در تعریفی جامع تر، قیمت، میزان فایده ای است که مصرف کنندگان برای مزایای حاصل از داشتن یا استفاده از کالا یا خدمت پرداخت، می نمایند. و بر خلاف دیگر آمیخته های بازاریابی برای مشتریان هزینه زا است. قیمت نشانگر کیفیت برند است. عموماً برندهای قوی درکی از کیفیت بالا را در ذهن مصرف کننده ایجاد می نماید و بلعکس. به عقیده شمس (۱۳۸۷) زمانی که مصرف کننده قیمت را به شدت به کیفیت برند مرتبط سازد و از قیمت به عنوان نماینده ای برای کیفیت بهره بگیرد ارزش ویژه برند ممکن است افول نماید. زیرا مصرف کننده ممکن است تصور نماید کاهش قیمت به دلیل کاهش هزینه ها و در نتیجه اُفت کیفیت محصول به منظور حفظ حاشیه سود، می باشد. و کاهش مدام قیمت ها ممکن است باعث ایجاد تصویر ذهنی و کیفیت ادراک شده نامطلوب در مشتریان شود(ابراهیمی و همکاران، ۱۳۸۸).

۲-۳-۴-۴- ترفیعات قیمتی

ترفیعات فعالیت های ارتباطی مانند: تبلیغ، پیشبرد فروش، نامه نگاری و روابط عمومی است که بازار هدف را به موجود بودن و سودمندی های فرآورده، آگاه، علاقه مند یا مطلع می سازد. افزایش مخارج ترفیعات ممکن است کیفیت درک شده از یک برند را در ذهن مصرف کننده کاهش بدهد. به عقیده وینر در طولانی مدت تاثیر کلی ترفیعات بر ارزش ویژه برند نامشخص است. تحقیقات شمس (۱۳۸۷) و ضربی (۱۳۸۷) در ایران نیز این یافته را تائید کرد همچنین تحقیقات انجام شده توسط گیل و دیگران (۲۰۰۷) وجود یک رابطه معکوس میان ترفیعات و کیفیت درک شده را گزارش کردند(ابراهیمی و همکاران، ۱۳۸۸).

۲-۳-۴-۵- تجربه برند

در ادبیات بازاریابی، مفهوم تجربه در زمینه های مختلف همچون تجربه خرید، تجربه محصول، تجربه زیبایی، تجربه سرویس دهی و تجربه مصرف، تجربه مصرف کننده بحث و بررسی شده است. تجربه برند به معنای پاسخ درونی (احساسی، عاطفی و شناختی) مصرف کننده و همچنین پاسخ رفتاری وی به محرک های برند است. این محرک ها شامل طراحی، بسته بندی، هویت برند و مفهوم هایی از این قبیل است. تجربه برند می تواند مثبت یا منفی باشد و از آن مهمتر این که این تجربه توانایی تأثیر بر میزان رضایت و وفاداری مصرف کننده را نیز دارد(زارانتونلو و اشمیت[۴۸]، ۲۰۱۰).

۲-۳-۴-۶- اعتماد برند

فوکویاما(۱۹۹۵)، اعتماد را انتظار وجود رفتار های باقاعده، درست و همیاری دهنده، در یک جامعه که بر پایه معیار های مشترک بخشی از اعضای آن جامعه شکل می گیرد، تعریف می کند. فوکویاما معتقد است، تحولات فناورانه همواره نقش اعتماد را در درک رفتار های تجاری مانند بازاریابی، برجسته تر خواهد کرد(چادهوری و هالبروک[۴۹]، ۲۰۱۱).
درایتر (۲۰۰۱) اظهار می کند، اعتماد، نقش مهمی در ایجاد مزیت رقابتی در خدمات ایفا می کند. با توجه به پژوهش های انجام شده می توان اعتماد نام تجاری را یکی از عوامل تأثیر گذار در ایجاد وفاداری مشتری در نظر گرفت. درجه اعتمادی که مصرف کنندگان نسبت به برند اعلام می دارند، بر تصمیم خرید و تبلیغات دهان به دهان ایشان تأثیر گذار است(دریورتر[۵۰] و همکاران، ۲۰۱۰).

۲-۳-۴-۷- رضایت برند

رضایت، یک پاسخ مؤثر است و متعاقب تجربه ای قابل انتظار و غیر مستحکم به دست می آید که شامل فرآیندی مشاهده ای است. مشتریان پس از ارزیابی عملکرد، نتایج را قبل از خرید یا مصرف مجدد با انتظارات خود مقایسه می کنند و هرگونه اختلاف منجر به پافشاری می شود(بامنی مقدم و همکاران، ۱۳۹۰).

۲-۳-۴-۸- تناسب درک شده برند

توسعه یک برند در طبقه یک محصول جدید به منزله ی یک نمونه جدید که می تواند کمتر یا بیشتر به برند اصلی و محصولات فعلی آن شبیه باشد، تشابه یا تناسب درک شده، نامیده می شود و توسط تعدادی از تداعیات مش ترک بین طبقه محصول توسعه و برند توصیف می شود. پژوهشگران دو بعد از ساختار تناسب را مطرح کرده اند. بعد اول، تناسب طبقه محصول و بعد دوم تناسب تصویر است که به تشابه درک شده بین طبقه توسعه و طبقات موجود محصولات برند اصلی اشاره می کند. بعد دوم، تناسب سطح برند است که به تطابق بین تصویر خاص برند و طبقه توسعه محصول اشاره می کند(بات و ردی[۵۱]، ۲۰۰۸).

۲-۳-۴-۹- مدیریت ارتباط با مشترى

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:31:00 ب.ظ ]




مبحث اول- مقایسه شروط محدود کننده و شروط ساقط کننده مسئولیت
با یکدیگر
گفتار اول- از جهت ماهیت
از جهت ماهیت، گروهی هر دو شرط را ناظر به اصل مسئولیت و جلوگیری از وقوع تمام یا بخشی از آن دانسته‌اند؛ گروه دیگری هر دو را متوجه دین مربوط به جبران خسارت دانسته اند[۵۷] و سرانجام گروهی در حالی که شرط عدم مسئولیت را متوجه اصل مسئولیت شمرده اند، گفته اند که شرط محدود کننده، جز بر روی دین مربوط به جبران خسارت قرار نمی‌گیرد.[۵۸] در آینده در این مورد سخن خواهیم گفت و خواهیم دید که هیچکدام از این دو شرط بر روی دین مربوط به جبران خسارت قرار ندارند.[۵۹]
گفتار دوم- از جهت اعتبار
اما آنچه به ویژه قابل بحث است، آن است که آیا باید از جهت اعتبار نیز میان شرط عدم مسئولیت و تحدید مسئولیت تفاوت نهاده شود یا خیر؟ پاسخ مسأله از یک سو، مجدداً به وجود یا عدم وجود یک تفاوت ماهوی میان این دو شرط و از سوی دیگر، به تعیین کارکرد مسئولیت مدنی باز می‌گردد.
گروهی از حقوقدانان فرانسوی گفته اند، میان شرط عدم مسئولیت و تحدید مسئولیت، نه تنها یک تفاوت کمی، که یک تفاوت کیفی وجود دارد؛ در حالی که شرط محدود کننده مسئولیت تنها مخالف اصل جبران کامل خسارت است، بدون آنکه اصل جبران خسارت را از بین ببرد، شرط عدم مسئولیت به حذف اصل مسئولیت می انجامد؛ حذف اصل مسئولیت به معنی از بین بردن ضمانت اجرای تعهد قراردادی و در نهایت نابود کردن نیروی اجبار کننده قراردادها است و لذا شرط و عقد به دلیل مخالفت با مقتضای عقد باطل است.[۶۰] بدین سان است که قانون مشهور «رابیه» (ماده ۱۰۳ قانون تجارت) تنها شرط عدم مسئولیت در قراردادهای حمل و نقل زمینی (از طریق جاده یا راه آهن) را باطل شمرده است. در برخی از ایالت های آمریکا نیز در حالیکه شرط عدم مسئولیت به سود متصدی حمل و نقل دریایی باطل است، شرط محدود کننده جایز دانسته شده است؛ همانند آنکه در قانون متحد تجارت، شرط عدم مسئولیت به سود انبارداران باطل و شرط محدود کننده، نافذ شمرده شده است[۶۱].
اما این تفاوت ماهوی، دست کم در حقوق ایران پذیرفتنی نیست: شرط عدم مسئولیت ضمانت اجرای تعهد را از بین نمی برد؛ با وجود شرط عدم مسئولیت نیز اجبار مدیون به انجام تعهد ممکن است؛ شرط عدم مسئولیت در صورت ارتکاب تقصیر عمدی یا سنگین، نافذ نیست. بنابراین «این دو شرط از نظر ماهیت یکسان هستند؛ هر دو از مسئولیت می‌کاهد، منتها در یکی تمام ضمان از بین می رود و در دیگری بخشی از آن. از دیدگاه دیگر، شرط محدود کننده خسارت نیز نسبت به بخشی که بالاتر از سقف مورد تراضی قرار می گیرد، شرط عدم مسئولیت است و هیچ تفاوت جوهری بین آن دو دیده نمی‌شود[۶۲]
پایان نامه - مقاله - پروژه
در خصوص استدلال حقوقدانان فرانسوی بایستی بیان داشت که که اگر به جای کارکرد جبران کننده مسئولیت مدنی، بر کارکرد بازدارنده آن تأکید شود، شروط عدم مسئولیت باید نامعتبر شمرده شوند و شروط تحدید مسئولیت، معتبر؛ زیرا در حالی که شروط عدم مسئولیت، سبب از میان رفتن این کارکرد مسئولیت می‌شوند، شروط تحدید مسئولیت، از آنجا که ضمانت اجرایی برای نقض عهد باقی می گذارند، به این ویژگی مسئولیت مدنی، لطمه‌ای نمی زنند. اما علاوه بر آنکه امروز بیش از هر چیز کارکرد جبران کننده مسئولیت مدنی است که از اهمیت برخوردار است، در بطلان شروط عدم مسئولیت به استناد ویژگی بازدارنده مسئولیت مبالغه شده است؛ زیرا برای اینکه مسئولیت مدنی، ویژگی بازدارنده و پیشگیری کننده خود را حفظ کند، کافی است شرط عدم مسئولیت تنها در مورد درجه خاصی از تقصیر (تقصیر عمدی و سنگین)، نامعتبر باشد و همانگونه که خواهیم دید، همین محدودیت ها در مورد شرط محدود کننده نیز وجود دارد.
گفتار سوم - زمینه های جدایی شروط محدود کننده از شروط ساقط کننده
با وجود آنچه گفته شد، نمی‌توان منکر این واقعیت شد که شروط عدم مسئولیت در مجموع، خطرناک‌تر از شروط محدودکننده است؛ به علاوه در فرض شرط عدم مسئولیت است که گاه، تعادل میان تعهدات طرفین به شدت بر هم می‌خورد. شرط تحدید مسئولیت، اگر مبلغ آن معقول باشد، حسب اوضاع و احوال، نه تنها تعادل قراردادی را بر هم نمی‌زند، یک مزیت بزرگ دارد و خطرات عقد را میان طرفین تقسیم می‌کند. لذا بطلان شرط به استناد سوء استفاده از اضطرار یا بر هم خوردن شدید تعادل قراردادی (غبن)، اگر پذیرفته شود بیشتر در مورد شرط عدم مسئولیت قابل اعمال است تا شرط محدود کننده. سرانجام، در فرض شرط محدود کننده ممکن است هیچ خسارتی بدون جبران باقی نماند؛ زیرا همواره امکان دارد که دین مربوط به جبران خسارت کمتر از سقف تحدید باشد. بدین سان است که اکثر نظام‌های حقوقی، اگر چه اختلاف این دو را در حدی ندیده اند که به بطلان مطلق یکی و اعتبار دیگری نظر دهند، همواره در مورد شروط تحدید مسئولیت سختگیری ‌های کمتری را روا داشته ‌اند. نه تنها در انگلیس[۶۳]، بلکه در همه‌ کشورهای وابسته به کامن لا[۶۴]، قاعده تفسیر مضیق در مورد شرط تحدید مسئولیت با شدت کمتری اعمال می‌شود. اکنون که به موجب قانون شروط ناعادلانه قرارداد، شروط مربوط به مسئولیت به شرط معقول بودن، معتبرند، یکی از معیارهای معقولیت، توجه به این نکته است که آیا شرط مذکور، محدود کننده است یا ساقط کننده.[۶۵]
با وجود این در برخورد متفاوت با شروط محدود کننده و ساقط کننده، باید به دو نکته زیر توجه داشت که در دو گفتار آتی در مورد این دو نکته بحث خواهد شد.
گفتار چهارم- شرط تحدید (وجه التزام) با مبلغ ناچیز
الف- به هنگامی که میان شرط محدود کننده و ساقط‌کننده، اگر نه از جهت اصل اعتبار، دست کم از جهت شرایط اعتبار یا موانع نفوذ تفاوت نهاده‌ می‌شود یا به هنگامی که قانونگذار در مورد خاصی به صراحت تنها شرط عدم مسئولیت را باطل می‌داند، مسأله «شرط محدود کننده (وجه التزام) با یک مبلغ ناچیز»[۶۶] اهمیت بسیار می ‌یابد. به نظر می ‌رسد که در حقوق ایران چنین شرطی باید به یک شرط عدم مسئولیت مانند گردد؛ زیرا اگر چه به ظاهر مسئولیت مدیون را محدود کرده است، در عمل به عدم مسئولیت او منجر می‌گردد.
اما آنچه مهم است، تشخیص این مسأله است که مبلغ تحدید، چه هنگام ناچیز و مسخره است. این ارزیابی نمی تواند مجرد باشد و به اوضاع و احوال هر قضیه بستگی دارد. مبلغ تحدید باید در مقایسه با خسارت قابل پیش بینی، ناچیز به نظر آید. به علاوه این مسأله که مدیون در برابر تحصیل این شرط محدود کننده، تا چه حد از عوضی که طرف مقابل باید بپردازد کاسته است، اهمیت بسیار دارد.
همین راه حل (مانند کردن شرط محدود کننده با مبلغ ناچیز، به شرط عدم مسئولیت) در فرانسه پیش از قانون ژوییه ۱۹۷۵ (که به تصحیح ماده ۱۱۵۲ قانون مدنی در مورد وجه التزام دست زده است)، در نظر گرفته شده بود. اما از آن زمان به بعد در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهی همچنان بر تشبیه شرط تحدید با مبلغ ناچیز به شرط عدم مسئولیت اصرار دارند؛ گروه دیگری بر این باورند که دادرس می تواند، مبلغ شرط محدود کننده را که بسیار ناچیز است، تا حد معقولی بالا ببرد؛ اهمیتی ندارد که طرفین بر چنین شرطی نام شرط کیفری (وجه التزام) نهاده باشند یا شرط محدود کننده مسئولیت.[۶۷] «بدین ترتیب شرط مربوط به وجه التزام، چهره اجبارکننده و کیفری خود را از دست داد و به صورت خسارت پیش بینی شده در آمد. در این وضع، اثر اصلی شرط، ایجاد این اماره است که خسارت وارد شده و میزان آن همان اندازه است. خلاف این اماره را همیشه می توان اثبات کرد و از قید شرط آزاد شد[۶۸]
تفاوت این دو راه ‌حل، آشکار است؛ در حالی که با پذیرش راه حل نخست، در صورتی که شرط عدم مسئولیت در آن مورد باطل باشد، همه خسارتها باید جبران شود، با پذیرش دومین راه حل، مبلغی از زیانهای وارده، جبران نشده باقی می‌ماند. با توجه به وضعیت فعلی، به نظر نمی‌رسد که راه حل اخیر در حقوق ایران قابل اعمال باشد؛ زیرا حتی در مورد وجه التزام، دادرس حق تعدیل شرط را ندارد، برعکس، شرط وجه التزام با مبلغ ناچیز نیز باید به شرط عدم مسئولیت مانند گردد[۶۹]
اما در حقوق ایران، وجه التزام، هر دو چهره کیفری و جبران خسارت را با هم دارد و به همین جهت ادعای خلاف آن مسموع نخواهد بود. «اگر در ضمن معامله شرط شده باشد که در صورت تخلف، متخلف مبلغی به عنوان خسارت تأدیه نماید، حاکم نمی تواند او را به بیشتر یا کمتر از آنچه که ملزم است محکوم نماید»[۷۰] و مصداق دیگری از شرط کیفری یا وجه التزام نیز پیش بینی شده، مبنی بر آنکه : «در اجاره حیوان ممکن است شرط شود که اگر موجر در وقت معین محمول را به مقصد نرساند، مقدار معینی از مال الاجاره کم شود»[۷۱]. بدین ترتیب، شرط وجه التزام همچون سایر قراردادها، قانون حاکم بر مسئولیت قراردادی است.[۷۲]
گفتار پنجم- تنوع شروط مربوط به مسئولیت
ب- تمام آنچه در مورد مقایسه شرط عدم مسئولیت با شرط تحدید مسئولیت و تفاوت آنها - چه از نظر اعتبار و چه از نظر ماهیت- گفته شد، تنها مربوط به فرضی است که شرط محدود کننده متوجه میزان مسئولیت باشد و شرط ساقط کننده نیز متوجه عدم اجرای یک یا چند تعهد قراردادی. در حالی که شروط کاهش مسئولیت انواع بسیار دارند؛ آنچنان که بسیاری اوقات می توانند از جهتی شرط محدود کننده مسئولیت و از جهت دیگر شرط عدم مسئولیت محسوب گردند. به این ترتیب تفاوت های نظری در عمل تا حد زیادی ارزش خود را از دست می دهد. بدین سبب است که به بررسی جداگانه انواع هر کدام از این شروط نخواهیم پرداخت.
مبحث دوم- انواع شروط محدود کننده و ساقط کننده مسئولیت
شروط کاهش مسئولیت بسیار فراوان و متنوع اند. ویژگی مشترک همه آنها را می توان در تغییر نظام قانونی مسئولیت یا شرایط مطالبه خسارت به سود مدیون خلاصه کرد. شروط دسته اخیر اگر چه از جهت نظری به میزان مسئولیت مدیون لطمه ‌ای نمی ‌زنند، گاه در عمل منجر به عدم مسئولیت یا تحدید مسئولیت مدیون می‌شوند. ماده ۱۳ قانون شروط ناعادلانه قرارداد[۷۳] در بند یک خود به ترتیب، شروط زیر را در حکم شروط محدود کننده و ساقط کننده مسئولیت قرار می‌دهد: شرطی که ایجاد مسئولیت یا اقامه دعوای مسئولیت را تابع شرایط سخت‌تری بگرداند؛ شرطی که به سقوط یا محدود کردن هر حقی بیانجامد که طلبکار در صورت عدم اجرای قرارداد می‌داشت؛ شرطی که دلایل اثباتی آیین دادرسی را تابع شرایط سخت‌تری بگرداند؛ شرطی که به جای حذف یا تحدید مسئولیت، تعهد یا تکلیف مربوطه را حذف یا محدود کند. این ماده در بند «دو» توافق طرفین بر ارجاع اختلاف حاضر یا آینده به داوری را از قلمروی شروط عدم مسئولیت خارج می‌کند. بدون ‌آنکه بخواهیم یا بتوانیم یکایک این شروط را برشماریم، به ذکر مصادیقی از آنها بسنده می‌کنیم.
گفتار اول- شروط عدم مسئولیت مصطلح
شرط، ممکن است یکی از طرفین را از مسئولیت ناشی از عدم اجرا یا تأخیر در اجرای تعهد به طور کامل معاف کند؛ ممکن است مدیون شرط کند که در صورت عدم انجام تعهدات معینی، مسئول نباشد. از سوی دیگر شرط، ممکن است ایجاد مسئولیت را محدود به ارتکاب تقصیر یا درجه خاصی از تقصیر (تقصیر عمدی وسنگین) از ناحیه مدیون کند. در صورت اول (محدودیت ایجاد مسئولیت به فرض ارتکاب تقصیر)، چنانکه دیدیم، شرط در حقیقت یک تعهد به نتیجه را به یک تعهد به وسیله کاهش داده است.
گفتار دوم- شروط مربوط به قوه قاهره
بند اول) تعریف وسیع قوه قاهره
شرط کاهش مسئولیت ممکن است قوه قاهره را به نحو وسیعی تعریف کند؛ مثلاً غیر قابل پیش بینی بودن را از شرایط قوه قاهره حذف کند. اینگونه وقوع حادثه خارجی غیر قابل دفعی که منتظره بوده است، مدیون‌ را از مسئولیت رها می‌کند. به زبان دیگر کافی است مدیون، خارجی بودن حادثه و غیر قابل دفع بودن آن را برای رهایی از شرایط مسئولیت ثابت کند. در فرضی که غیر قابل دفع بودن از شرایط قوه قاهره حذف می‌شود، اگر اجرای قرارداد به جهت وقوع یک حادثه خارجی غیر قابل پیش بینی، بی نهایت دشوار شود - بدون ‌آنکه ناممکن گردد- مدیون هم از اجرا و هم از مسئولیت در امان می ماند.
بند دوم) شرط استثنای بعضی از اسباب عدم اجرا
دسته دیگری از شروط، به جای اینکه قوه قاهره را با حذف یکی از ویژگی های آن، به نحو وسیعی تعریف کنند، حوادث معینی را در حکم قوه قاهره قرار می‌دهند؛ مانند آنکه شرط شود، بیماری متعهد یا اعتصاب کارگران، مدیون را از مسئولیت معاف بدارد.[۷۴] در زبان فارسی از چنین شرطی به «شرط استثنای بعضی از اسباب عدم اجرا» تعبیر شده است.[۷۵] این شروط به ویژه در قراردادهای بیمه و حمل و نقل دریایی (به خصوص در انگلیس) معمول هستند. در توصیف این شروط اختلاف نظر وجود دارد: آیا باید آنها را در شمار شروط تعریف کننده تعهدات مدیون (شروط کاهش تعهد) آورد یا در شمار شروط عدم مسئولیت؟ در حقوق انگلیس وظیفه این شروط را تعریف تعهد دانسته‌اند، نه عدم مسئولیت در صورت نقض تعهد. در حقوق فرانسه نویسندگان به دو دسته تقسیم شده اند؛ گروهی آن را در شمار شروط کاهش تعهد آورده‌اند و به این استدلال که شخص در اجرای تعهدی که به عهده نگرفته است مسئول نخواهد بود، اصولاً بحث از تقصیر عمدی و سنگین را به عنوان مانعی در راه نفوذ شرط منتفی دانسته‌اند و گروه دیگر آنها را نوعی شرط عدم مسئولیت به حساب آورده اند[۷۶]. در حقوق ایران نیز چنین شروطی، در شمار شروط کاهش مسئولیت آمده اند.[۷۷] به نظر می رسد که باید به گروه اخیر پیوست، زیرا به عنوان مثال در فرضی که شرط می‌شود، امین در صورت سرقت کالا مسئول نباشد، تعهد مراقبت او از کالای مورد ودیعه ولو در برابر سرقت از بین نمی‌رود و در نتیجه اگر کالا را در محلی که می داند احتمال سرقت وجود دارد، قرار دهد (عملی که دست کم یک تقصیر سنگین را تشکیل می دهد) و کالا به سرقت رود، مسئول است، در حالی که - چنان که دیدیم- بابت تعهدی که به عهده گرفته نشده است، ارتکاب تقصیر عمدی یا سنگین معنا ندارد.
با وجود این به نظر می رسد که در دو مورد، این شروط را باید به شروط کاهش تعهد مانند کرد نه شروط کاهش مسئولیت: مورد اول به خطرات استثناء شده در عقد بیمه مربوط می‌شود. در این فرض در حقیقت بیمه گر، محدوده تعهدات خود را به دقت روشن می‌کند؛ از عقد بیمه دو تعهد ناشی می‌شود: تعهد بیمه گذار بر پرداخت حق بیمه و تعهد بیمه گر بر جبران خسارت وارد به بیمه گذار. اما این عنوان جبران خسارت فریبنده است؛ از دیدگاه قرارداد بیمه، بیمه گر تعهد مستقیم قراردادی خود را انجام می دهد، نه اینکه آنچه می پردازد، خسارت ناشی از عدم انجام تعهد او باشد.[۷۸] بنابراین اگر تصریح کند که در موارد معینی این تعهد را به عهده ندارد، شرط را باید شرط کاهش تعهد خواند.
مورد دوم به فرضی مربوط می‌شود که طرفین به جای آنکه بعضی حوادث را در حکم قوه قاهره قرار دهند، صریحاً خطراتی را که مدیون در قبال آنها مسئولیت دارد مشخص می‌کنند. مثلاً اگر اجیری برای محافظت از کارخانه در برابر آتش سوزی استخدام شود، بدیهی است که سرقت اموال موجود در کارخانه هر چند اجیر از آن آگاه باشد، تقصیر دست کم قراردادی محسوب نمی‌شود زیرا او تعهدی بر محافظت از کالا در برابر سرقت نداشته است .[۷۹]
به هر حال در فرضی که بعضی حوادث در حکم قوه قاهره قرار می گیرند،
اولاً: وقوع آن حوادث نباید ناشی از تقصیر عمدی یا سنگین مدیون باشد، وگرنه شرط، نامؤثر است.
ثانیاً: لزومی ندارد که آن حوادث، اوصاف قوه قاهره را داشته باشند؛ زیرا در این صورت دیگر شرط عدم مسئولیت محسوب نمی‌شوند و تنها تأکیدی بر قواعد عمومی اند[۸۰]، مگر آنکه منظور از ذکر آنها ایجاد اماره‌ای به نفع مدیون باشد.
گفتار سوم- تغییر بار اثبات یا شرایط ایجاد مسئولیت به سود مدیون
شرطی که تنها، بار اثبات را به سود مدیون جابجا می کند، نیز می توان در شمار شروط عدم مسئولیت آورد. ممکن است در جهت ذکر مثالی بیان نمود که، طرفین در قراردادی که به وجود آورنده یک تعهد به نتیجه است (و مدیون است که برای رهایی از مسئولیت باید عدم تقصیر خود را ثابت کند) شرط کنند که بار اثبات تقصیر، به عهده طلبکار باشد.[۸۱] اما به نظر نمی رسد که این مورد، مثال خوبی برای شرطی باشد که تنها به جابجایی بار اثبات می انجامد؛ زیرا در این مثال در حقیقت شرایط ایجاد مسئولیت مدیون تغییر کرده است؛ تعهد او از یک تعهد به نتیجه به یک تعهد به وسیله کاهش یافته است. آنچه باعث این اختلاط شده است، یکسان پنداشتن مفهوم تقصیر قراردادی و تقصیر به معنای مرسوم است؛ در حالی که این دو از بنیان متفاوت اند. به نظر می رسد بهترین مثال برای شرطی که تنها به جابجایی بار اثبات به نفع مدیون می انجامد، فرضی است که طرفین، حادثه معینی همانند جنگ را، قوه قاهره محسوب می دارند اما، به طلبکار این امکان را می دهند که با اثبات اینکه این حادثه اوصاف قوه قاهره را نداشته است، تمام خسارات را دریافت دارد. در این مثال، جنگ برای اینکه سبب رهایی مدیون از مسئولیت شود، باید اوصاف قوه قاهره را داشته باشد. بنابراین در شرایط ایجاد مسئولیت مدیون تغییری به وجود نیامده است. تنها فرض می‌شود که چنین حادثه ای اوصاف قوه قاهره را دارا است؛ طلبکار می تواند نادرستی این فرض را اثبات کند و نشان دهد که جنگ دارای ویژگی های قوه قاهره نبوده است.
اما اغلب، شرط مربوط به بار اثبات با شرطی که در شرایط ایجاد مسئولیت تغییر به وجود می آورد، مخلوط می‌شود. برای مثال در حالی که در حقوق ایران برای اثبات نقض عهد نیازی به مطالبه طلبکار نیست، طرفین می توانند شرط کنند نقض عهد جز با مطالبه رسمی تحقق نمی یابد. در این حال، در حقیقت ایجاد مسئولیت، معلق به انجام عملی از سوی طلبکار شده است. از سوی دیگر ممکن است شرط شود این مطالبه باید در زمان معین (به عنوان مثال یک هفته پس از پایان موعد اجرا) صورت گیرد. با گذشت این مدت و عدم مطالبه، مدیون مسئولیتی نخواهد داشت. همچنین شرطی که به موجب آن، طلبکار باید ثابت کند که عدم اجرای تعهد ناشی از جنگ نبوده است (صرف نظر از اینکه جنگ اوصاف قوه قاهره را داشته باشد یا نه) چهره ماهوی و اثباتی دارد: از یک سو شرایط ایجاد مسئولیت تغییر کرده است؛ زیرا جنگ صرف نظر از اینکه اوصاف قوه قاهره را داشته باشد یا نه، سبب رهایی از مسئولیت است. از سوی دیگر، مدیون حتی نیازی ندارد که وقوع جنگ را به عنوان سبب رهایی از مسئولیت ثابت کند؛ طلبکار است که برای دریافت خسارت باید عدم وقوع جنگ به اثبات برساند.
گفتار چهارم- شرط تحدید میزان مسئولیت (شرط تحدید خسارت)
ممکن است مسئولیت مدیون به میزان معینی محدود شود. معمولاً وقتی از شرط محدود کننده مسئولیت سخن به میان می آید، منظور، شرط تحدید میزان مسئولیت است.
شرط محدود کننده میزان مسئولیت را (به عنوان یکی از انواع شروط محدود کننده) برای فرضی به کار می برند که ایجاد مسئولیت به موارد معینی، یا نقض تعهدات معینی محدود شده باشد. محدود کردن میزان مسئولیت می تواند به شیوه های مختلفی انجام پذیرد. طرفین می توانند مبلغی را به عنوان حداکثر خسارت تعیین کنند. گاه دیده می‌شود که علاوه بر تعیین مبلغی به عنوان حداکثر خسارات، مبلغی به عوان حداقل خسارت تعیین می‌گردد. چنین شرطی ترکیبی از یک شرط افزایش مسئولیت و یک شرط تحدید مسئولیت است.[۸۲] بسیار پیش می‌آید که مبلغ تحدید به میزان بهای کالا یا خدمات تعیین می‌گردد. در عقد بیع شرط می‌شود که مسئولیت مدیون در قبال عیب مبیع، به دو برابر میزان ثمن محدود است؛ صاحب رختشوی خانه بر مشتری شرط می‌کند که مسئولیت او در قبال از بین رفتن یا گم شدن پارچه ای که برای شستشو به او سپرده است، به ۳۰ برابر هزینه شست و شو محدود باشد.[۸۳]
گاه، به ویژه در مورد مسئولیت ناشی از تأخیر در اجرا، به صورت مقایسه ای یا سنجشی عمل می‌شود: برای مثال، متصدی حمل و نقل شرط می‌کند که در صورت ۳ ساعت تأخیر، از ۳۰% از کرایه چشم بپوشد، در صورت ۵ ساعت تأخیر از ۵۰% آن و در صورت ۱۰ ساعت تأخیر از تمام آن [۸۴](معنی شرط آن است که مدیون در صورت تأخیر، مسئولیتی بیش از صرف نظر کردن از تمام یا قسمتی از کرایه حمل ندارد).
ممکن است شرط، نسبت معینی، مثلاً یک دوم یا یک چهارم از ارزش کالا یا خسارات وارده را به عنوان تعهد مدیون بر جبران خسارت تعیین کند. از سوی دیگر، در قراردادهای حمل و نقل، گاه طرفین ارزش کالا را در قرارداد ذکر می‌کنند. در این صورت اگر ارزش واقعی شیء، بیش از ارزش اعلام شده آن باشد و کالا در اثر تقصیر متصدی تلف شود، او بیش از پرداخت ارزش اعلام شده، تعهد اضافی بر جبران خسارت ندارد. چنین شرطی در این حالت یک شرط تحدید میزان مسئولیت به شمار می آید.[۸۵] ممکن است موضوع بدین صورت توجیه گردد که مدیون تنها مسئول زیان هایی است که قابل پیش بینی باشند و در این حالت او نمی تواند زیان بیشتری را (نسبت به ارزش اعلام شده) پیش بینی کند، اما این استدلال در حقوق ایران که قابل پیش بینی بودن میزان زیان شرط نیست، پذیرفتنی نیست.
در فرضی که مسئولیت متصدی حمل به درصد معینی از خسارات وارد به کالا محدود می‌‌شود، تردیدی نیست که مبلغ تعهد جبران خسارت او، بر حسب اینکه چه مقدار از کالا خسارت دیده باشد، تغییر می‌کند. اما آنچه قابل بحث است این است که آیا این قاعده نسبیت، در فرض ارزش اعلام شده کالا قابل اعمال است یا خیر؟ برای مثال در فرضی که ارزش واقعی کالا ۱۰۰۰۰۰ ریال است و ارزش اعلام شده آن ۷۵۰۰۰۰ ریال، تردیدی نیست که در فرض تلف کلی کالا تمام ۷۵۰۰۰۰ ریال باید پرداخت گردد. اما در فرض تلف جزیی یا آواری تکلیف چیست؟ به عنوان مثال اگر ۵۰۰۰۰ ریال از ارزش واقعی کالا به واسطه تلف جزیی آن کاهش یابد، آیا باید متصدی، به جهت اینکه مبلغ پایین تر از ارزش اعلام شده است، تمام ۵۰۰۰۰ ریال را به به عنوان جبران خسارت پرداخت کند یا مسئولیت او، با اعمال قاعده نسبیت، محدود به پرداخت ۳۷۵۰۰ ریال است؟ قاعده نسبیت در فرض ارزش اعلام شده کالا در حقوق بیمه اعمال می‌شود. اما اعمال آن در مورد شرط تحدید مسئولیت، صحیح به نظر نمی رسد و به علاوه مخالف لزوم تفسیر مضیق شرط تحدید مسئولیت است. این نظر در حقوق ایران قابل دفاع است. در حقیقت ارزش اعلام شده کالا - در فرضی که پایین تر از ارزش واقعی باشد- به منزله تعیین حداکثر مبلغ مسئولیت است.
گفتار پنجم- شرط تحدید نوع مسئولیت
شرط تحدید، ممکن است متوجه نوع خسارات باشد و نه میزان آن. همانند آنکه شرط شود که مدیون، مسئول خسارت عدم النفع یا خسارات معنوی نباشد. در نظام حقوقی ایران که مسئولیت قراردادی به زیان های قابل پیش بینی محدود می‌شود، خسارات غیر مستقیم خود به خود از قلمروی مسئولیت قراردادی خارج می‌شوند.[۸۶] اما در نظامی که این قاعده وجود ندارد، طرفین می توانند شرط کنند که تنها بابت زیان های مستقیم مسئول باشند.[۸۷] لذا محدودیت قانونی مسئولیت به خسارت های قابل پیش بینی نیز، گونه‌ای تحدید نوع خسارت است.
گفتار ششم- شرط تحدید مدت اقامه دعوای مسئولیت (شرط تحدید مرور زمان)
شرط تحدید مدت اقامه دعوای مسئولیت، نوع دیگری از شرط محدود کننده است. چنین شرطی، مرور زمان اقامه دعوای مسئولیت را کمتر از مرور زمان قانونی قرار می دهد یا اگر اقامه دعوا، قانوناً به مهلت خاصی محدود نباشد، برای آن مهلت تعیین می‌کنند. به نظر می‌رسد اگر اعتبار اصولی شروط عدم مسئولیت و تحدید مسئولیت پذیرفته شود، چنین شروطی نیز معتبرند و نمی توان به دلیل ارتباط قواعد مرور زمان با نظم عمومی آنها را باطل دانست. زیرا اگر مدیون بتواند از اصل، خود را از مسئولیت معاف کند، به طریق اولی باید بتواند، بدون آنکه مسئولیت خود را ساقط یا محدود کند، از طلبکار بخواهد که دعوای خود را در مدت کوتاه تری اقامه کند. بی تردید مرور زمان - در مواردی که وجود دارد- درآن سوی دیگرش که به سود بدهکار است با نظم عمومی مرتبط است. بدین سان مدیون نمی تواند مرور زمانی را که قانون به سود او مقرر کرده است به طور کامل یا جزیی با طولانی تر کردن مدت مرور زمان اسقاط کند؛[۸۸] کاستن از نزاع ها و برقراری صلح اجتماعی مقتضی این امر است. اما ارتباط قواعد مرور زمان با نظم عمومی در آن قسمت که به سود طلبکار است، مسلم نیست. حتی می توان گفت، کوتاه کردن مرور زمان یا - در فرضی که مهلت خاصی برای اقامه دعوا وجود ندارد- برقراری مهلت برای اقامه دعوا، در جهت تأیید و تقویت نظم عمومی است، زیرا بدین ترتیب طلبکار وادار می‌شود که دعوای خود را سریع تر اقامه کند و بدین ترتیب از حجم نزاع ها و دعاوی کاسته می‌شود. در حقوق ایران نه تنها چنین منعی وجود ندارد، بلکه روح قوانین[۸۹]، درستی این شروط را تأیید می‌کند. دکتر کاتوزیان، ضمن انتقاد از چنین قراردادهایی به جهت مخالفت با مصالح اجتماعی بیان می‌دارند: «در حقوق ما با وضعی که مواد ۷۵۲ و ۷۶۶ قانون مدنی دارد، پذیرفتن درستی قراردادهایی که مدت مرور زمان را کوتاه‌تر می‌کند، قوی‌تر است و تنها به این استناد نمی‌توان قراردادها را خلاف نظم عمومی شمرد[۹۰]
با وجود این، قوانین در برخی نظام های حقوقی، قواعد مربوط به مرور زمان را در هر دو سو با نظم عمومی مرتبط دانسته اند و بدین ترتیب شرط تحدید مدت اقامه دعوای مسئولیت را باطل شمرده‌اند. در حقوق مصر، بند یک ماده ۳۳۸ قانون مدنی جدید، قواعد مرور زمان را در هر دو سو، به نظم عمومی مربوط دانسته است و شرط خلاف آن را باطل می‌داند.[۹۱]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:30:00 ب.ظ ]




چند رسانه ای[۳۴]
اصطلاح چند رسانه ای بر کاربرد رسانه های گوناگون برای انتقال اطلاعات نظارت دارد (عطاران، ۱۳۸۱). چند رسانه ای نوعی فناوری است که ترکیب دو یا چند رسانه مانند: متن، صدا، صوت، گرافیک، ویدیو تمام متحرک، ویدیویی آهسته (انیمیشین) را بر یک برنامه کاربردی کامپیوتری آسان می سازد که جهت استفاده در فعالیت های آموزشی و نمایشی جذاب تر و مناسب تر هستند (لاودن و لاودن، ترجمه محسنی، ۱۳۸۰).
پایان نامه - مقاله - پروژه
در گذشته چند رسانه ای عبارت از کاربرد چند رسانه مانند: عکس، کاست نوار، اسلاید و فیلم و … به صورت همزمان و با رویه واحد بود. اما در عصر حاضر کامپیوتر رسانه های مذکور و دیگر قالب اطلاعاتی مانند: ویدیو، گرافیک، متن و صدا … را به صورت تعاملی و قابل دستکاری برای یادگیری در کنار هم قرار می دهد. فضای یادگیری که توسط چند رسانه ای سرویس دهی می شود، دارای سه ویژگی می باشند: اولاً اینکه یادگیری انفرادی را میسر می کند. دوم اینکه به یادگیرنده امکان دستکاری محیط یادگیری خود را می دهد و سوم اینکه سرعت یادگیری متناسب با یادگیرنده تنظیم می شود (عطاران، ۱۳۸۱).
نرم افزارها[۳۵]
نرم‌افزارها دستورالعمل‌های دقیقی هستند که عملیات سیستم‌های رایانه‌ای را کنترل می‌کنند. بدون نرم‌افزارها، سخت ‌افزارهای رایانه‌ای نمی‌توانند وظایفی را که برای رایانه‌ها در نظر گرفته‌ شده، انجام دهند. بر این اساس نرم ‌افزار‌ها بسته به نوع کاری که انجام می دهند به گروه‌های متعدد تقسیم می‌شوند (افضل‌نیا، ۱۳۸۴).
۳) تلویزیون
از جمله وسایل ارتباط جمعی است که در امر آموزش به کار گرفته شده است. به طور کلی تلویزیون تاثیرات عمیقی بر مخاطبین خود می گذارد و تحقیقات زیادی این امر را به اثبات رسانیده است (احدیان، ۱۳۷۵)
۴) ویدئو
سیستم های ویدئویی تعاملی در حال حاضر در اغلب مراکز آموزشی کشورهای پیشرفته یافت می شود. در این سیستم ها دو رسانه ی آموزشی رایج، یعنی ویدئو و رایانه به صورت یک منبع آموزشی منسجم مورد استفاده قرار می گیرد. هدف از پیوند این دو رسانه به یکدیگر، ترکیب برنامه ها، تدریس انعطاف پذیر، تعاملی و آماده (به وسیله ی رایانه) با ویژگی های صدا و تصویر مناسب (به وسیله ی ویدئو) می باشد (احدیان، رمضانی، ۱۳۷۸).
مزایای کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش
نفیسی (۱۳۸۲) مزایای فناوری اطلاعات و ارتباطات را شامل موارد زیر می داند:
- کاهش محدودیت یادگیری و تقویت برابری فرصت ها
- بالا بردن کارایی و بهره وری در آموزش و پرورش
- تربیت نیروی انسانی متناسب با عصر دانش و اطلاعات
سلینجر (۲۰۰۱) نیز در این رابطه اظهار می کند که: فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند یادگیری را به روش های گوناگون پشتیبانی کند و باعث تسهیل ارتباطات، افزایش دسترسی به اطلاعات، فراهم نمودن دسترسی بهتر به یادگیری برای دانش آموزان دارای نیازهای آموزشی ویژه، الگوسازی و شبیه سازی طیفی گسترده از پدیده های علمی و به طور کلی ایجاد انگیزه در دانش آموزان، ایجاد قابلیت های حل مساله و کمک به درک عمیق تری شود.
نقش و اهمیت آموزش و پرورش در توسعه ی فناوری اطلاعات و ارتباطات
اساس هر پیشرفتی را باید در افکار و شخصیت پرورش یافته ی انسان ها پیدا کرد و باید دانست که پرورش اندیشه ها و شخصیت انسان ها تنها از طریق آموزش و پرورش امکان پذیر است. تا اندیشه ی انسان ها پرورش پیدا نکند و خلاقیت افکار ظهور نیابد، توسعه ممکن نیست. این همه از طریق آموزش و پرورش میسر است و آموزش و پرورش زمانی می تواند نقش های اساسی خود را ایفا کند که همگان به این نقش ها توجه داشته، رمز اساسی توسعه تلقی شود و به عنوان ضروری ترین نیاز زندگی فردی و اجتماعی مطرح باشد. اصول و اهداف آموزش و پرورش نیز باید مبتنی بر نظام ارزش های جامعه و متناسب با شرایط نیازهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن باشد. اهداف باید به صورت فرایندی باشد که با تحولات و پیشرفت های جامعه هماهنگ باشد (رستگارپور، عبداللهی، ۱۳۸۴).
امروزه کارایی مثبت و کاربرد موفقیت آمیز فناوری اطلاعات و ارتباطات در امر یاددهی یادگیری بر هیچ سازمانی پوشیده نیست. نتایج تحقیقات انجام شده در کشورها و سازمان های مختلف تاثیر مثبت فناوری اطلاعات و ارتباطات را بر تمام ابعاد زندگی خصوصا آموزش و پرورش به اثبات رسانده است. هر چند هر پدیده ی نوظهور و هر فن و تکنیک جدید در عین تازگی و جذابیت اولیه ی خود، نقاط ضعف و قوت خود را دارد و فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز از این امر مستثنی نیست، با این وجود اکثر کشورها به این نتیجه رسیدند که عدم بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در امر آموزش و پرورش امری اجتناب ناپذیر است. بنابراین کشورهای توسعه نیافته، در حال توسعه و توسعه یافته هریک به فراخور شرایط و امکانات خود سعی در دستیابی به هرچه سریع تر و غنی تر به این دانش و فن جدید را دارند( همان منبع)، که کشور ما نیز با توجه به تجارب کشورهای دیگر، بایستی سیاست ها و خط مشی ها و راهکارهای روشن و بدیهی را تدوین و به اجرا بگذارد تا راه های به خطا رفته ی آنها را دوباره تکرار نکند.
برنامه ی درسی چیست؟
کلیبارد و بسیاری از صاحب نظران برنامه ی درسی، تاریخ شکل گیری رسمی این حوزه را سال ۱۹۱۸ می دانند که در آن سال برای نخستین بار بابیت کتابی با عنوان برنامه ی درسی به چاپ رساند. از آن به بعد نیز تعاریف متعددی در رابطه با برنامه ی درسی ارائه داده اند.
برنامه ریزی درسی از لحاظ مفهومی اشاره به یک فرایند دارد که حاصل یا نتیجه ی آن، برنامه ی درسی است. اما آنچه که در ادبیات این رشته متداول است، واژه ی Curriculum یا برنامه ی درسی است و از رشته ای به عنوان برنامه ی درسی نام برده می شود (فتحی واجارگاه، ۱۳۷۷).
واژه ی برنامهیدرسی یا Curriculum از ریشهی لاتین Race cource و به معنای میدان مسابقه و یا فاصله و مقدار راهی است که افراد باید طی کنند تا به هدف مورد نظر دست یابند. از لحاظ تاریخی نیز مفهوم میدان مسابقه یا رقابت در نظام آموزش مدرسهای دارای بار معنایی خاصی است و آن عبارت است از این که مدارس همواره چیزی شبیه به یک میدان مسابقه را برای دانش آموزان تدارک دیده اند. زیرا تمامی دانش آموزان باید مجموعه ای از مواد، موضوعات و محتوای آموزشی که برای تمام آنها یکسان و استاندارد می باشد فراگیرند و از اینرو تمام دانش آموزان برای طی برنامه درسی و دستیابی به خط پایان و دریافت گواهینامه یا مدرک تحصیلی در یک حالت رقابت یا کورس با یکدیگر قرار داشته اند (همان منبع).
علیرغم روشن بودن معنی لغوی برنامهیدرسی برداشت های متفاوتی از این واژه شده است و اصطلاح برنامهی درسی به منظورهای گوناگونی برده شده است.از جمله به عنوان برنامه ای برای یک موضوع درسی خاص در یک پایه ی تحصیلی مشخص، در طول یک دوره ی تحصیلی، یا به عنوان برنامه ی موضوع های مختلف درسی در طول یک دوره ی تحصیلی. با این وجود در بسیاری از موارد برنامه ی درسی از فهرستی از هدف های آموزشی و مطالبی که باید در مدارس تدریس شود، تجاوز نمی کند (مشایخ، ۱۳۸۵).
در سال های اخیر مفهوم برنامه ی درسی گسترش یافته است، تا آنجا که برنامه ی تفصیلی کلیه ی فعالیت های یادگیری فراگیرنده، انواع وسایل آموزشی، پیشنهاداتی در مورد راهبرهای یادگیری و شرایط اجرای برنامه و … را شامل شده است (همان منبع).
از نظر ملکی (۱۳۷۹) برنامه ی درس شامل کلیهی تجربه ها، مطالعه ها، بحث ها، فعالیت ها ی گروهی و فردی و سایر اعمالی است که شاگرد تحت سرپرستی و راهنمایی مدرسه انجام می دهد.
هر تعریفی باید جامع و مانع باشد. انواع تعاریف برنامهی درسی نیز جامع و مانع نبوده و نیاز به تعریفی از برنامه درسی است که همه جنبه های آشکار و پنهان و محتوا و روش در برنامه درسی را در خود داشته باشد. بنابراین برنامه ی درسی به محتوای رسمی و غیر رسمی، فرایند محتوا، آموزش های آشکار و پنهان اطلاق می گردد که به وسیله ی آنها فراگیر تحت هدایت مدرسه دانش لازم را بدست می آورد، مهارت ها را کسب می کند وگرایش ها، قدرشناسی ها و ارزش ها را در خود تغییر می دهد (همان منبع).
رشد و توسعه ی شتابان برنامه ریزی درسی، به خصوص دیدگاه ها، نظرها و رویکردهای گوناگون در این حوزه، زمینه ساز مفاهیم و قلمروهای جدید برای این رشته ی نوبنیاد بوده است. از طرف دیگر، جوان بودن این حوزه مشکلات و مسائل عدیده ای را در مواجهه با رویدادها و زمینه های جدیدتر به وجود آورده است یکی از عمده ترین این زمینه ها مبحث فناوری اطلاعات و ارتباطات است ( فتحی واجارگاه، شفیعی، ۱۳۸۶).
موضوع برنامهی درسی در معنای وسیع آن تربیت انسان است و هدف اساسی نظام های آموزشی و دانشگاهی، یافتن راهکارهای مناسب برای تربیت انسان مطلوب است. با این حال در مورد چگونگی تربیت چنین انسانی، اختلاف نظرهای جدی وجود دارد. به طور نمونه شاه ولی (۱۳۷۶) معتقد است: هر برنامه ای که هدفش افزایش کارایی نیروی انسانی است، باید دو خصوصیت اساسی را دارا باشد: اولا، افراد مورد آموزش را به نحوی آماده سازد که جوابگوی نیازهای جامعه باشند. ثانیا با توجه به تغییرات و تحولاتی که در جامعه ی جهانی در حال وقوع است، کارایی خود را در سازگاری با محیط اطراف خود به منظور جوابگویی هر چه بیشتر به نیازها بالا ببرند. بعضی از صاحب نظران برنامه ی درسی دو خصوصیت فوق را به طور مشخص با مسئله ی اشتغال مرتبط می سازند و عقیده دارند که جوابگویی به نیازهای جامعه به معنای برآورده کردن نیازهای بازار کار است. این در حالی است که عده ی زیادی نگران چنین ارتباط تنگاتنگی بین برنامه ی درسی و مشاغل موجود در جامعه هستند و علت اصلی نگرانی آنها محدود کردن بیش از حد برنامه ی درسی به نیازهایی است که با حضور فناوری، به سرعت در حال تغییر و دگرگونی اند. در حالیکه بکس توضیح می دهد که ماهیت به سرعت در حال تغییر جامعه، متقاضی افزایش توانایی های حل مساله و آموزش در طول زندگی است (گویا، ۱۳۸۰).
از نظر مهر محمدی (۱۳۸۳) نیز در این عصر باید برنامه ی درسی بیش از گذشته، هدف چگونگی یادگرفتن و یادگیری مادام العمر را کانون توجه قرار دهد. باید با دستیابی به هدف استدلال عقلانی از طریق شخصی کردن برنامه ی درسی و ایجاد انعطاف در برنامه اهتمام بورزد و به تربیت قابلیت های برتر تفکر همچون تفکر خلاق و تفکر نقاد بپردازد.
عناصر برنامه ی درسی
در خصوص اینکه عناصر برنامه ی درسی کدامند تا بر مبنای آن بتوان میزان تعادل میان عناصر و تناسب آنها را با انتظارات و آنچه که مطلوب است، مشخص کرد، دیدگاه های متفاوتی عرضه شده است. برای مثال دکر واکر تعریفی از برنامه ی درسی ارائه می دهد که در آن، عملا تنها به سه عنصر یعنی هدف ها، محتوا و سازماندهی محتوای یادگیری اشاره شده است. رالف تایلر چهار عنصر هدف، محتوا، روش و ارزشیابی را پیشنهاد می کند.
فرانسیس کلاین نه عنصر را در برنامه ی درسی می پذیرد که عبارتند از: هدف، محتوا، فعالیت های یادگیری، روش های تدریس، مواد و منابع یادگیری، ارزشیابی، زمان، فضا و گروهبندی (فتحی واجارگاه، شفیعی، ۱۳۸۶).
در جدول زیر مسیر حرکت از آموزش و پرورش سنتی یا متعارف به سوی آموزش و پرورش جدید، که عناصر برنامه ی درسی را تحت تاثیر قرار داده نشان داده شده است.
جدول ۲-۲ ویژگیهای عناصر، در مراحل متفاوت ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات به برنامهیدرسی (آیتی و همکاران، ۱۳۸۶)

 

عناصر ورود عبور دگرگونی
هدف محدود به حوزه ی شناختی و شکل رفتاری و بدون نظرخواهی از فراگیرنده زمینه سازی توجه تدریجی به اهداف غیر رسمی، اهداف حیطه ی عاطفی و اهداف سطوح بالاتر توجه کامل به یادگیری مادام العمر، استقلال فراگیرنده، اهداف سطوح بالا و تشویق تفکر خلاقانه
محتوا انتخاب و سازماندهی قبل از اجرا، اهمیت وسعت و توالی منطقی،محدود به کتاب درسی و متون نوشتاری فراهم آمدن زمینهی خروج از محدودیت کتاب درسی، افزایش تدریجی سهم دانشجو در تهیه ی محتوا توجه کامل به کاربرد فاوا در انتخاب محتوا مرتبط با موقعیت های واقعی، انعطاف پذیر، بروز شده؛ تلفیقی، متنوع، نقش فعالانه ی فراگیرنده در انتخاب و تدوین محتوا
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:30:00 ب.ظ ]




از طرفی، چنین به نظر می­رسد که کسب آمادگی جسمانی[۱] به عنوان یکی از فعالیت­های اساسی در دوران نوجوانی، به جهت برخورداری از ترکیب بدنی مطلوب و سازگاری بهتر با زندگی و محیط اجتماعی، از جایگاه ویژه­ای برخوردار است. چنانچه نوجوانان از نظر وضعیت جسمانی و ترکیب بدنی، شرایط مساعدی نداشته باشند، معمولاً مضطرب، بدبین و منزوی شده و از تعادل روانی مناسبی برخوردار نخواهند بود(۸۰). در همین راستا، تحقیقات بسیاری نشان داده است که آمادگی جسمانی علاوه براینکه ابزار ارزشمندی برای سلامتی­جسمانی است، رابطه­ نزدیکی با سلامتی­روانی و پیشگیری از بروز ناهنجاری­های روانی دارد. ورزش از اضطراب می­کاهد، اعتماد به نفس را افزایش می دهد و خودپنداره ­ی مثبت را تقویت می­ کند(۳۱). اگر انجام ورزش و کسب سطوح بالای قابلیت ­های جسمانی، نشان دهنده سلامت، توانمندی و کیفیت زندگی بالاتر است، کاهش تحرک بدنی و پایین بودن سطح آمادگی­جسمانی، بیانگر یک شیوه­ نامناسب در زندگی می­باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
رسالت اصلی ورزش و تربیت بدنی در جامعه نیز؛ سلامت جسمی و روانی آحاد جامعه می­باشد(۲۸). از این لحاظ، بحث مربوط به آمادگی جسمانی نوجوانان همیشه مورد توجه بسیاری از متخصصان، مربیان و محققان علوم ورزشی قرار داشته است. شواهد علمی بسیاری وجود دارد که بر نیاز اساسی اقشار مختلف جامعه به ویژه نوجوانان به ورزش و زندگی فعّال تأکید دارد. فعالیت بدنی منظم؛ می تواند بخشی از رسالت حفظ حیات زیستی انسان را برعهده بگیرد و یکی ­از راه­های تأمین تندرستی و افزایش کیفیت زندگی­ است.
به طور کلی، اهمیت تربیت بدنی و آمادگی جسمانی برای آحاد جامعه بدان حد است که تشکیلات آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل(یونسکو[۲]) به سال ۱۹۷۸ در ماده­ یک منشور خود، جایگاه آن را به‌ عنوان یکی از اصول «حقوق اساسی بشر[۳]» به رسمیت شناخته است. بنابراین، تمام افراد جامعه به ویژه قشر نوجوان به منظور ارتقاء سلامت جسمی و روانی و نیز سطح مطلوب کیفیت زندگی خود نیازمند کسب و حفظ آمادگی جسمانی هستند. آمادگی جسمانی مطلوب از این جهت مهم است که تغییرات مثبت و منفی آن می ­تواند بر سایر ابعاد زندگی مانند تحصیل و شغل افراد اثر بگذارد.
۱-۲٫ بیان مسأله
نوجوانی، پلی بین کودکی و بزرگسالی و مرحله­ ای حساس و انتقالی در زندگی است که درآن پایه­ های سبک زندگی آینده­ شکل می­گیرد. به ویژه سرآغاز مرحله­ نوجوانی که سرشار از تحوّل، پویایی و تعاملاتی است که انتظار می­رود در راستای اهداف تربیتی، نهایتاً به توسعه مهارت­ های شناختی، عاطفی و روانی- حرکتی بینجامد. در این رابطه، داشتن آمادگی­جسمانی[۴] که به دارا بودن قوای­جسمانی­مطلوب برای اجرای مناسب فعالیت­های­بدنی روزمره تعریف می­ شود(۸۵)، یکی از بهترین راه­های بهبود ترکیب­بدنی[۵]، کیفیت­زندگی[۶] و کاهش خطر بیماری و مرگ بوده و تأثیر مثبتی بر رفع اختلالات­روانی نظیر اضطراب[۷] دارد (۱۰۶). اطلاعات اخیر سازمان بهداشت جهانی(۲۰۱۵)، حاکی از آن است که عدم فعالیت بدنی به عنوان چهارمین عامل خطر پیشرو برای مرگ و میر، علت حدود ۲/۳ میلیون مرگ و میر در سطح جهان شناخته شده است. از نظر این سازمان جهانی، افزایش آگاهی و درک مثبت از تأثیر رژیم غذایی، فعالیت بدنی و آمادگی جسمانی بر سلامت، به مثابه یک مداخله­ی پیشگیرانه از مهم­ترین مسائل مطرح در حوزه­ سلامت می باشد. با وجود اینکه فعالیت جسمانی یکی از ابعاد مهم سبک زندگی سالم است. با این حال، به نظر می رسد که تعداد زیادی از نوجوانان کشورهای در حال توسعه، برای دستیابی به مزایای مرتبط با این فعالیت، به اندازه کافی فعال نیستند.
در رابطه ­با موضوع آمادگی جسمانی و رابطه آن با ترکیب بدن، کیفیت زندگی و اضطراب نوجوانان، منظور از ترکیب بدنی، شاخص توده­ی بدن[۸]، و نسبت دور کمر به دور باسن[۹]می­باشد. همچنین، منظور از کیفیت­زندگی؛ ابعاد سلامت جسمانی، روانشناختی، روابط اجتماعی و محیط زندگی است که طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، مفهومی متأثر از وضعیت جسمانی، روانی و اجتماعی نوجوان است. به ویژه در زمینه­ تعریف مفهوم کیفیت­زندگی و اندازه گیری عینی آن در سه دهه­ گذشته، تلاش زیادی صورت گرفته است. در این رابطه، برخی از محققین اعتقاد دارند که سطح پایین آمادگی­جسمانی، از مهمترین نشانه­ های کیفیت­زندگی پایین است(۸۶).
علاوه بر مسأله­ کیفیت­زندگی نوجوانان، نتایج تحقیقی مشابه نشان داده­اند که کاهش اضطراب نیز نه تنها از پیامدهای مستقیم و منافع هیجانی کسب آمادگی جسمانی است(۶۱)، بلکه سطح پایین آمادگی­جسمانی، از پیش­­بینی کننده­ های سطح اضطراب متوسط است(۶۵). بنابراین، با­عنایت به اینکه اضطراب، از شایع­ترین مشکلات روانی بخصوص در دوران نوجوانی است که اگر در رفع به موقع آن تلاش نشود، تعمیم بیشتری می یابد و تحت عناوین اضطراب تحصیلی یا اضطراب امتحان، منجر به کاهش اعتماد به نفس، افت تحصیلی، فرار از مدرسه، سوء مصرف مواد، اختلال در روابط بین فردی و اختلال­اضطرابی در بزرگسالی می­گردد(۶۷). بر این اساس، صاحب­نظران معتقدند دانش­آموزانی که به سبب فعالیت­های جسمانی­منظم، دارای آمادگی جسمانی هستند، با احتمال بیشتری دارای کیفیت زندگی بهتر در ارتباط با سلامتی­عمومی بوده و به همان میزان دارای ترس، اضطراب و خیال­پردازی منفی کمتری خواهند بود(۹۵). در همین ارتباط، برخی تحقیقات نشان داده است که اگر نوجوانان از نظر وضعیت جسمانی و ترکیب بدنی شرایط مساعدی نداشته باشند، از تعادل­روانی­مناسبی برخوردار نبوده و معمولاً مضطرب، گوشه­گیر و بدبین خواهند بود(۴).
از سویی، فقدان آمادگی­جسمانی که نتیجه­ کاهش فعالیت­بدنی­منظم است، همچنین می ­تواند بر ترکیب بدن تأثیر منفی گذاشته و افزایش وزن غیر­طبیعی را موجب شود که این روند سرآغاز بروز بسیاری از بیماری­های جسمی و روانی است(۲۰۰۶). یافته­های پژوهشی در این زمینه حاکی از آن است که کودکان چاق علاوه بر افزایش خطر در آینده، مشکلات تنفسی، فشار خون، علائم زودهنگام بیماری قلبی، مقاومت به انسولین و اثرات روانی[از جمله اضطراب] را هم تجربه می­ کنند(۳۵). از مؤلفه­ های اصلی آمادگی­جسمانی می­توان به استقامت قلبی- تنفسی[۱۰]، استقامت عضلانی[۱۱]، انعطاف پذیری[۱۲] و ترکیب بدن[۱۳] اشاره کرد. نتایج مطالعات در این زمینه نشان می­دهد که افزایش قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و انعطاف پذیری اثرات مثبتی بر سیستم قلبی- عروقی دارد و باعث کاهش آسیب­های عضلانی و اسکلتی می­ شود. اهمیت ترکیب بدنی مناسب نیز که یکی از عوامل موثر بر تأمین تندرستی و آمادگی جسمانی است، به ویژه در آزمودنی­های در حال رشد – قشر نوجوان- قابل توجه است.
مروری بر پیشینه­ های پژوهشی نشان می دهد که داشتن آمادگی­جسمانی، موجب کاهش اضطراب می­گردد(۱۰۱)، بلکه کیفیت زندگی را نیز افزایش می­دهد(۷۲). در این رابطه، بوچارد و شپارد[۱۴](۱۹۹۳) مدلی را ارائه کرده ­اند که در آن آمادگی­جسمانی به عنوان متغیر­میانجی بین ورزش و سلامتی معرفی شده است. به اعتقاد آنها افرادی که در فعالیت­های ورزشی شرکت می­ کنند، فکر می­ کنند آمادگی­جسمانی­شان را بهبود بخشیده­اند و خودشان را آماده­تر از آنهایی می­دانند که در این برنامه­ ها شرکت نمی­کنند. همین امر منجر به ادراکی می­ شود که آنها از نظر ذهنی احساس کنند که داری سلامتی و کیفیت­زندگی بهتری هستند(۹).
با توجه به ویژگی­های رشد جسمانی و روان­شناختی در دوره­ نوجوانی، روش­های مختلفی مطرح است که می توانند به طور همزمان به بهبود ترکیب بدنی، کیفیت زندگی و کاهش اضطراب در نوجوانان کمک کنند. استفاده از فاکتورهای آمادگی­جسمانی یکی از روش­هایی است که به نظر می رسد می تواند این شاخص ها را تحت تأثیر قرار دهد. با عنایت به موارد فوق، اکنون این سؤال مطرح است که آیا بین آمادگی­جسمانی با ترکیب­بدنی، کیفیت­زندگی و اضطراب دانش آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ ساله ارتباط وجود دارد؟
۱-۳٫ اهمیت و ضرورت پژوهش
بررسی سطح آمادگی افراد به ویژه نوجوانان برای برنامه­ ریزی و ارتقای کمّی و کیفی عملکرد در زندگی و ورزشی ضروری است. در این راستا، آمادگی­جسمانی، از این جهت که با زندگی روزمره افراد ارتباط دارد، از اهمیت خاصی برخوردار بوده و قابل توجه همه اقشار جامعه از جمله افراد نوجوان می­باشد. باوجود این، اهمیت فعالیت­های­بدنی منظم و برخورداری از آمادگی­جسمانی مطلوب به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی هنوز به خوبی شناخته شده نیست(۹۲).
آمادگی جسمانی و داشتن وضعیت بدنی مطلوب از این جهت در زندگی افراد از اهمیت خاصی برخوردار است که تغییرات مثبت و منفی آن می ­تواند بر سایر ابعاد زندگی به ویژه کیفیت زندگی انسان اثر بگذارد. به همین دلیل، امروزه اهمیت فعالیت بدنی به عنوان بخش مکمل یک زندگی سالم مورد توجه قرارگرفته و تحقیق در آمادگی جسمانی و ارتباط آن با ترکیب بدن، کیفیت زندگی و نیز اضطراب نوجوانان از ضرورت خاصی برخوردار است. بررسی­ها نشان داده­اند اجرای منظم فعالیت بدنی مزایای معنی­دار دارد و حفظ سطح مناسبی از عناصر آمادگی­جسمانی درکاهش خطر امراض قلبی، فشارخون، دیابت و ناراحتی­های روحی– روانی مؤثر است. اما در جوامع امروزی که متکی بر فناوری پیشرفته می­باشند، کاهش فعالیت­جسمانی بیش از هر زمان دیگری به چشم می­خورد. در کشور ما نیز فعالیت­بدنی ناکافی به شکل یک نگرانی بزرگ خودنمایی می­ کند. ماشینی­شدن زندگی و استفاده از سرگرمی­های کاذب­رایانه­ای، کاهش شدیدی را در میزان فعالیت های بدنی افراد جامعه به ویژه نوجوانان به وجود آورده است که این امر باعث بوجود آمدن نابسامانی­های فراوانی در زمینه ­های جسمی، روحی و اجتماعی در جامعه شده است(۲۴).
پژوهش­های­ مختلف نظیر ورن و گریسی[۱۵](۱۹۹۹) و وود هولزر و همکاران[۱۶](۲۰۱۱) و دیگران نشان داده­اند که از مهم­ترین عوامل در دهه­های اخیر که سبب بروز ناتوانی و مرگ­های زودرس می­شوند، از بیماری­های عفونی و واگیردار به سمت بیماری­های مزمن و تحلیل برنده تغییر جهت داده­اند(۱۰۱). یکی از شایع­ترین این بیماری­ها ترکیب­بدنی نامناسب به علت عارضه­ی چاقی است که با افزایش­خطر آثارجانبی در مراحل بعدی زندگی همراه است(۷۳). از شواهد عینی و پژوهشی متعدد می­توان دریافت؛ افرادی که تحرک کمتری دارند، دارای چربی بدنی بالا بوده و این امر سبب کاهش قدرت نسبی و عملکرد ضعیف آنان می­ شود(۹۸). در این زمینه، وگار و همکاران[۱۷](۲۰۱۱) معتقدند که فعالیت فیزیکی نوجوانان به عنوان یکی از عوامل اصلی پیش بینی­کننده­ سلامت جسمی و روانی از جمله پیشگیری از اضطراب می باشد(۱۰۰). تحقیقات زیادی نیز حاکی از آن است که افراد ورزشکار که دارای آمادگی­جسمانی نسبی هستند؛ چربی­بدنی­پائین و وزن مطلوب عضله، بر انجام درست فعالیت­های­بدنی و اجرای مناسب حرکات­فیزیکی­آنها تاثیرگذار است(۵۷). آنچه مسلم است اینکه پیامد زندگی ماشینی، امروزه فعالیت بدنی انسان را به حداقل خود رسانده و بشر را با فقر­حرکتی[۱۸] روبرو کرده است. فقر­حرکتی نیز، با ایجاد مشکلات بزرگتری به نام چاقی و اضافه وزن و کاهش توان هوازی، بسیاری از افراد را دست به گریبان خود کرده است(۷۶)، برخی از صاحب نظران معتقدند که اساساً پژوهش­ در زمینه­ آمادگی­جسمانی، یکی از مفاهیم مهم در دوران کودکی و نوجوانی است(۸۷). زیرا فقدان آمادگی جسمانی، با توجه به ارتباط آن با ترکیب بدن می ­تواند بر عملکرد آن دسته از نوجوانانی که به فعالیت­های با تحرک بیشتر مانند دویدن، پریدن و… نیاز دارند، تأثیری منفی بگذارد. همچنین، تحقیقات گوناگون حاکی از آن است که بین کسب آمادگی جسمانی و رفع مشکلات روانی مانند اضطراب رابطه وجود دارد(۴۴، ۵۳).
برخی از محققان معتقدند که آمادگی­جسمانی نوجوانان، هرچند تحت تأثیر رشد و بلوغ آنهاست، اما در واقع از جمله عواملی است که به دلیل تأثیرگذاری بر عملکردهای فردی، اجتماعی و تحصیلی دارای اهمیت بوده و مورد توجه خاص خانواده­ها و اولیای­مدارس است. در این راستا، برخی از تحقیقات علوم ­ورزشی نشان داده­اند که چاقی کودکان و نوجوانان یک مشکل بهداشتی پیچیده است که به عوامل متعددی از جمله چاقی ­والدین، تغذیه­ی دوران کودکی، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و فعالیت­بدنی آنها بستگی دارد(۸۲). پژوهش حاضر از این جهت نیز حائز اهمیت است که علاوه بر ترکیب بدن، به طور همزمان به رابطه­ بین آمادگی­جسمانی با کیفیت­زندگی و میزان اضطراب نوجوانان نیز پرداخته است. در این رابطه، برخی یافته های پژوهشی نشانگر آن است که اضافه وزن و چاقی که نتیجه­ بی­تحرکی و عدم فعالیت­های بدنی منظم در دوران نوجوانی است، نه تنها احتمال خطر بیماری­های متابولیک را در سال­های بعد افزایش داده و بر رشد و بلوغ جنسی نوجوان اثر می­ گذارد(۹۰). بلکه، پدیده­ چاقی در دانش آموزان نوجوان، با آزار و اذیّت روانی از طرف هم­شاگردان نیز همراه است(۶۴).
صرف نظر از تفاوت­های فردی، از نتایج تحقیقی چنین برمی­آید؛ افرادی که از آمادگی جسمانی مطلوبی برخوردارند، دارای اندامی بهترو درصد چربی پائین­تر بوده و این امر نه تنها موجب بهبود عملکرد آنها در انجام تکالیف زندگی می­ شود، بلکه کیفیت زندگی و میزان اضطراب آنها را هم تحت تأثیر قرار می­دهد. به رغم پژوهش­های متعدد در مورد آمادگی­جسمانی، ترکیب بدنی، کیفیت زندگی و اضطراب­دانش آموزان، کمتر پژوهشی به طور ­یکجا به ارتباط این عوامل در دختران نوجوان پرداخته است. بنابراین، پژوهش حاضر که درصدد بررسی همزمان ارتباط آمادگی­جسمانی با ترکیب بدنی، کیفیت­زندگی و اضطراب­دانش آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله­ می­باشد، به نظر می­رسد از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
۱-۴٫ اهداف پژوهش
۱-۴-۱٫ هدف کلی: تعیین ارتباط بین متغیرهای آمادگی­جسمانی با ترکیب بدن(BMI و WHR)، کیفیت زندگی و میزان اضطراب دانش آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله.
۱-۴-۲٫ اهداف فرعی
۱- تعیین ارتباط بین متغیرهای آمادگی جسمانی با BMI دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ ساله؛
۲- تعیین ارتباط بین متغیرهای آمادگی جسمانی با WHR دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ ساله؛
۳- تعیین ارتباط بین متغیرهای آمادگی جسمانی با مؤلفه های کیفیت زندگی دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله؛
۴- تعیین ارتباط بین متغیرهای آمادگی­جسمانی با میزان اضطراب دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله؛
۵- تعیین ارتباط نمره استاندارد آمادگی جسمانی با ترکیب بدنی، BMI، WHR، اضطراب و کیفیت زندگی دانش آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ ساله.
۱-۵٫ فرضیه‌های پژوهش
۱- بین استقامت قلبی- تنفسی با BMI دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۲- بین استقامت عضلانی با BMI دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۳- بین انعطاف پذیری با BMI دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۴- بین استقامت قلبی- تنفسی با WHR دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۵- بین استقامت عضلانی با WHR دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۶- بین انعطاف پذیری با WHR دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۷- بین استقامت قلبی- تنفسی با کیفیت­زندگی دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۸- بین استقامت عضلانی با کیفیت ­زندگی دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۹- بین انعطاف­پذیری با کیفیت ­زندگی دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۱۰- بین استقامت­قلبی- تنفسی با میزان اضطراب دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۱۱- بین استقامت ­عضلانی با میزان اضطراب دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۱۲- بین انعطاف­پذیری با میزان اضطراب دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۱۳- بین آمادگی­جسمانی کلی با ترکیب بدن، اضطراب و کیفیت­زندگی دانش ­آموزان دختر ۱۲ تا ۱۴ ساله ارتباط معنی داری وجود دارد.
۱-۶٫ محدودیت­های پژوهش
۱-۶-۱٫ محدودیت های قابل کنترل

 

    1. دامنه ی سنی شرکت کنندگان دختر، ۱۲ تا ۱۴ سال بود.

 

    1. افراد نمونه از طریق تکمیل برگه­ی آگاهی از سلامت انتخاب شدند.

 

۱-۶-۲٫ محدودیت های غیرقابل کنترل

 

    1. عدم کنترل تغذیه، خواب و استراحت شرکت کنندگان؛

 

    1. عدم همسانی شرایط عاطفی، روحی و روانی، فرهنگی، اقتصادی اجتماعی شرکت کنندگان؛

 

    1. میزان انگیزه شرکت کنندگان در اجرای آزمون های آمادگی جسمانی.

 

۱-۷٫ تعریف واژه ها(نظری، عملیاتی)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:30:00 ب.ظ ]




جامعه :
جامعه در تحقیق حاضر دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر در سال تحصیلی ۸۸ – ۸۷ می باشد که به استناد سایت دانشگاه آزاد و نیز اظهارات روابط عمومی در سال تحقیق دانشجو در رشته ها و مقاطع مختلف در دانشگاه مشغول تحصیل بودند. البته چون موضوع رابطۀ بین سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت افراد می باشد. و در این جا جامعه تحقیق دانشجویان هستند، لزوماً انگیزه پیشرفت در مورد دانشجویان و مسلّم در تحصیل و درس می باشد.
حجم نمونه :
چون نمی توان در زمان کوتاه و نیز محدودیت های مالی همۀ را در طرح تحقیق وارد کرد فلذا به روش تصادفی ساده از بین دانشجویان تعداد ۳۰ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و طرح تحقیق درخصوص این عده (حجم نمونه) اجرا شده است.
ابزار گردآوری اطلاعات :
پرسشنامه گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ۴۰ سؤالی دلبستگی است که در ضمینه نیز به پیوست آمده است. و دارای گزینه های بلی – خیر می باشد. و در مقابل پاسخ مثبت و بلی نمره ۱ و در مقابل پاسخ منفی و خیر نمره صفر داده می شود. که در حدود ۲۰ دقیقه آزمون به صورت گروهی برگزار می گردد. ولی چون برای این تحقیق از اقشار و طبقات مختلف به صورت ۲۰۰ نفر انجام گرفته است در چند نوبت گروهی مثل گروه ۴۰ نفری و ۳۵ نفری و ۲۰ نفری و … انجام گرفته است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
انگیزه پیشرفت نیز با نمره صفر به معنی عادی و ۱ به معنی پیشرفت و ۱ – به معنی ناموفق از خودآزمودنی ها پرسیده شده است.
پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (AAQ) :
این آزمون یک ابزار اندازه گیری خودگزارش دهی است که توسط هازان و شیور (۱۹۸۷) ساخته شده است. این آزمون برپایه این فرض است که مشابهت هایی از سبک های دلبستگی کودک – مراقب را می توان در روابط بزرگسالی نیز یافت.
این اندازه گیری شامل سه جمله توصیفی از احساسات فرد درباره راحتی و نزدیکی و صمیمیت در روابط است. هر توصیف یکی از سه سبک دلبستگی را نشان می دهد. از پاسخ دهندگان خواسته می شود تا کاربرد پذیری هر یک از توصیف های سه گانه را در مورد خودشان روی یک مقیاس نیکرت (۷ درجه ای) نشان می دهند. هم چنین آزمودنی ها بایستی یکی از توصیف ها را که بهتر از همه احساس آنها در روابط نزدیک و صمیمی توصیف می کند انتخاب کنند.
نمره گذاری :
نمره گذاری قسمت اول این پرسشنامه (AAQI) براساس علامتی که آزمودنی در پاسخ نامه خود برای هر توصیف روی یک مقیاس ۷ درجه ای از نوع لیکرت زده است صورت می گیرد؛ به این طریق که به دایره ۱ یعنی «کاملاً مخالفم» نمره صفر، دایره ۲، «تا حدی مخالفم» نمره یک و … و به همین طریق به دایره ۷ یعنی «کاملاً مخالفم» نمره ۶ تلعق می گیرد. به این صورت مقیاس رتبه ای لیکرت با تبدیل به نمرات و استفاده از مقیاس فاصله ای در تحلیل ها به کار برده می شود. با توجه به ۳ توصیفی که بایستی در این بخش مورد قضاوت آزمودنی قرار گیرد ۳ نمره به دست می آید که نمره اولین توصیف میزان دلبستگی اجتماعی (AV)، دومین توصیف میزان دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا (An) و سومین آن ها میزان دلبستگی ایمنی بخش (S) را نشان می دهند. در بخش دوم این پرسشنامه به صورت انتخاب – اجباری ماده است؛ آزمودنی براساس آن که کدام یک از سه توصیف را در تطابق بیشتر با ویژگی خود بداند تنها یکی از آن ها را در پاسخ نامه بایستی علامت بزند. بنابراین شماره های ۱ و ۲ و ۳ به عنوان مقیاس های اسمی نمایانگر دلبستگی های اجتنابی (AV)، اضطرابی – دوسوگرا (AV) و ایمنی بخش (S) می باشد که به طور مجزا در تحلیل ها به کار گرفته می شود.
ه ) قابلیت اعتماد :
پژوهش های متعددی قابلیت اعتماد قابل قبولی را برای پرسشنامه با بهره گرفتن از شیوه آزمون – آزمون مجدد به دست داده اند. به طور مثال در مورد سنجش مقوله ای ثبات آزمون – آزمون مجدد ۷۰/۰ (معادل با r پیرسون تقریباً ۴۰/۰) (بالدوین و فر، ۱۹۹۵؛ به نقل از فنی و نولر، ۱۹۹۶ به نقل از پاکدامن، ۱۳۸۰) و در مقیاس های پیوسته که درجه بندی توصیف ها در آن ها صورت می گیرد قابلیت اعتماد آزمون – آزمون مجدد که برای درجه بندی متغیرهای سه گانه برآورد ۶۰/۰ است که در طول محدوده زمانی ۱ تا ۸ هفته بوده است …
در پژوهش پاکدامن (۱۳۸۰) برای دستیابی به قابلیت اعتماد ای آزمون ۱۰۰ نفر دانش آموز (۵۰ دختر و ۵۰ پسر) سال دوم دبیرستان (با حدود سنس ۱۵ و ۱۶ سال) که به طور تصادفی انتخاب شده بودند را به فاصله یک ماه توسط پرسشنامه دلبستگی بزرگسال هازان و شیور مورد آزمون قرار گرفت. با توجه به آن که در هر نوبت نتایج AAQ1 و AAQ2 در تطابق کامل بودند یعنی r = 1 داشتند (به این معنا که هر فردی که توصیف خاصی را در AAQ2 علامت زده بود در AAQنیز بالاترین رتبه را به این توصیف اختصاص داده بود). بررسی قابلیت اعتماد AAQکافی و آزمون t برای نمونه های زوجی را برای مقایسه دو اجرای اول و دوم AAQکل نفرات به کار برده شده و مطابق با یافته های به دست آمده، تفاوت بین دو اجرای توصیف های ۱ و ۲ و ۳ در AAQمعنادار نیست و این آزمون (در سطح ۹۵%) قابل اعتماد است اما با توجه به همبستگی بین نتایج دو اجرا، توصیف دوم (دلبستگی اضطرابی - دوسوگرا) قابل اعتمادترین است. و در درجه بندی توصیف اول (دلبستگی اجتنابی) قابل اعتماد است. و توصیف سوم (دلبستگی ایمنی بخش) کمترین میزان قابلیت را در بین این سه توصیف دارد. در پژوهش پاکدامن (۱۳۸۰) همبستگی بین آزمون و آزمون مجدد بعد از یک ماه برای دلبستگی ایمنی بخش ۳۶۶ /۰ و برای دلبستگی اجتنابی ۵۶۱/۰ و در مورد دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا ۷۲۴/۰ شده است.
در پژوهشی دیگر (بهزادی پور، ۱۳۸۵) در مورد اجرای این پرسشنامه روی ۱۰۰ نفر مورد بررسی برای دستیابی به قابلیت اعتماد میزان آلفای کرونباخ برابر ۷۸۹۸/۰ شده است که میزان بالایی است در این پژوهش با توجه به این که نمره سؤالات چهارگانه این مقیاس قابل جمع شدن با یکدیگر نبودند، ضرایب همبستگی برای هر سؤال جداگانه محاسبه شد. ضریب پایایی (قابلیت اعتماد) با بهره گرفتن از روش آزمون – آزمون مجدد به فاصله یک ماه روی ۳۰ نفر از افراد برای سؤال اول ۹۳/۰ برای سؤال دوم ۸۹/۰ برای سؤال سوم ۹۲/۰ و برای مقیاس دوم (AAQ2) 95/0 محاسبه گردید.
و ) اعتبار :
با بررسی میزان همبستگی سه توصیف اصلی در AAQروی ۱۰۰ نفر (۵۰ دختر و ۵۰ پسر) کلاس دوم دبیرستان (که در بررسی قابلیت اعتماد پرسشنامه مورد نظر قرار گرفته بودند) به اعتبار واگرای این سه توصیف دست می یابیم که نشان می دهد این سه توصیف سه محتوای متفاوت از نظر دلبستگی را می سنجد. چرا که همبستگی دلبستگی ایمنی بخش (S) با دلبستگی اجتنابی (AV) 10/0 – و با دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا ( An) 54/0 - ، و همبستگی دلبستگی اجتنابی (AV) و دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا (An) 14/0 یعنی بسیار پایین می باشد. (پاکدامن، ۱۳۸۰)
روش گردآوری اطلاعات :
پرسشنامه های دلبستگی در میان افراد با توجیه کامل و کمک همکلاسی ها پخش و با نظارت یکی از همکاران به سؤالات پاسخ داده اند. و در نهایت سؤالی نیز طرح گردیده که هم اکنون خود را تا چه حد با انگیزه پیشرفت می دانید. که با سؤال و پاسخ به این سؤال نهایی هر دو پرسشنامه کامل و با بهره گرفتن از همبستگی روابط آنها حاصل شده است.
روش آماری :
روش آماری از نوع همبستگی می باشد که یافته های دلبستگی یا ۲۰۰ مورد و نیز نمرات انگیزه پیشرفت از طریق همبستگی پیرسون برآورد شده است.

فصل چهارم :
یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه فصل چهارم :
جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردیده که نمرات آزمودنی ها در مقیاس y , x جمع آوری شده. به این صورت که در مقیاس مربوط به انگیزه پیشرفت نمرات در گروه x جمع آوری شده و در مقیاس مربوط به سبکهای دلبستگی در گروه y و بعد از جمع نمرات از آزمون ضریب هم بستگی استفاده گردیده و نتایج آن در جدول ۱ – ۴ و ۲ – ۴ آورده شده است.
جدول ۴ – ۱ ) نمرات خام آزمودنی ها از آزمون انگیزه پیشرفت ئ سبکهای دلبستگی

 

y x ردیف y x ردیف
۳۲ ۴۸ ۳۸ ۳۸ ۶۸ ۱
۳۸ ۵۲ ۳۹ ۲۰ ۶۲
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:29:00 ب.ظ ]