کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



 

 

قلمرو گردن کش وطن فروش

 

سرشناس دل آور دست برد

 

زبان شناس

 

دست بافت بهادار

 

آب پاش بادنما چشم بند راه ساز بارکش چشم انداز

 

پارچه فروش
قلم تراش

 

 

 

در جایگاه صفر پارچه فروش و قلم تراش قرار دارد . هسته و وابسته شاخص کامل یعنی درمفهوم اولیه ی خود به کار رفته اند. از لحاظ رابطه نحوی جز وابسته مفعول مستقیم یا نمونه اعلا جز هسته است ( کسی که پارچه را می فروشد کسی که قلم را می تراشد) هسته ی ترکیب به صورت مستقل کاربرد دارد هر دو جز ترکیب (+ارجاعی ) است بسامد هسته و وابسته بالا است. و معنای حقیقی ترکیب مد نظر است که اینها همه باعث میشود در نهایت شفافیت قرار بگیرد. در جایگاه ۱ «آب پاش» «بادنما» «چشم بند» «راه ساز» قرار دارد. از لحاظ رابطه نحوی جز وابسته مفعول مستقیم یا نمونه اعلا جز هسته است. بسامد هسته و وابسته بالا است هر دو جز (+ارجاعی) است ومعنای حقیقی ترکیب مد نظر است .دراین جا هسته به صورت مستقل کاربرد ندارد از اینرو درجایگاه دوم بعد از «پارچه فروش» قرار گرفته اند. در جایگاه ۲ «دست باف» (بافته شده با دست) و بهادار (آنچه دارای بها است ) آمده است از لحاظ رابطه نحوی «دست» و «بها» متمم حرف اضافه به شمار می آیند از این رو از نمونه ی اعلا فاصله گرفته اند هسته و وابسته شاخص کامل یعنی در مفهوم اولیه ی خودآمده است هر دو جز +ارجاعی اند. بسامد هسته و وابسته بالاست و معنای حقیقی ترکیب مد نظر است. در جایگاه ۳ «زبان شناس» قرار دارد از لحاظ رابطه نحوی جز وابسته مفعول مستقیم یانمونه اعلا جز هسته است (آن کس که زبان را می شناسد) از لحاظ شاخص وابسته یعنی «زبان» شاخص جزیی یعنی در معنی اصلی خود نیامده و هسته شاخص کامل از لحاظ ارجاعی بودن، هر دو جز (+ارجاعی) است از لحاظ معنا معنای مجازی ترکیب مد نظر است و هسته ی ترکیب به صورت مستقل کاربرد ندارد در جایگاه ۴«دستبرد» «دل آور» و «سرشناس» قرار دارد. از لحاظ شاخص، هسته شاخص کامل و وابسته شاخص جزی است یعنی در معنی اصلی خود نیامده است. رابطه نحوی وجود ندارد وهسته به صورت مستقل کاربرد ندارد و هر دو جز (+ارجاعی) هستند و معنای مجازی ترکیب مد نظر است درجایگاه ۵ «قلمرو»، «گردش کش» و «وطن فروش» قرار دارد از لحاظ رابطه نحوی هیچ گونه رابطه ای وجود ندارد. از لحاظ شاخص هسته و وابسته شاخص نیست. از لحاظ ارجاعی هر دو جز (- ارجاعی) اند و معنای مجازی ترکیب مد نظر است از این رو درنهایت تیرگی قرار می گیرد از طرفی در «پارچه فروش» فروش در تقابل با خرید قرار دارد و به بیانی پارچه فروش درتقابل با پارچه خریدن قرار دارد و مسئله ی تقابل به شفافیت معنایی ترکیب کمک می کند.
علاوه بر ویژگی های صوری باید دید چه روابط بعضاً پنهانی میان اجزای x,y برقرار است که سبب می شود معنی یک ترکیب شفاف و معنی ترکیب دیگر تیره شود. در مثالهای بالا ترکیباتی مانند بهادار، راه ساز، دست باف، قلم تراش ،زبانشناس، پارچه فروش و بادنما و ..شفافند. هر دو جز این ترکیبات (+ارجاعی) هستند یعنی به مدلول اصلی خود اشاره دارند ترکیبات فعلی قلمرو و قلم تراش به ترتیب تیره و شفافند. دلایل تیرگی و شفافیت این ترکیبات را باید در چگونگی ارتباط بین اجزا y,x آنها و ویژگیهای معنایی که باعث می شود این دو جز در ارتباط با یکدیگر ارجاعی بودنشان را از دست بدهند بررسی کرد مثلا در ارتباط با مولفه های معنایی واژه ی قلم میتوان به (+اسم ذات +ابزار +ابزار نوشتن، قابلیت تراش +قابلیت حرکت) اشاره کرد و همچنین فعل «رو» دارای مولفه هایی نظیر( +فعل +کنش +حرکت وجابجایی +عمل ) است شاید ویژگی (+حرکت) آن است که باعث همنشینی «رو» با واژه ی قلم شده و ترکیب قلمرو را می سازد. این دو جز یعنی قلم و رو در همنشینی با یکدیگر اکثر ویژگی های معنایی شان را از دست میدهند و به بیانی این مسئله باعث (-ارجاعی )شدن «قلم» و همچنین (-ارجاعی )شدن فعل «رو» می شود. و این امر سبب تیرگی معنی کل ترکیب می گردد درباره ی ترکیب قلم تراش میتوان گفت که در این ترکیب قلم ویژگی های معنی اصلی خود یعنی (+اسم ذات، +ابزار نوشتن + قابلیت حرکت +قابلیت تراش) را حفظ کرده است و جز y هم مشخصه هایی مانند (+فعل+عمل، +کنش) راحفظ کرده است و از کنش های این فعل نیز میتوان به مواردی نظیر تیز کردن، صیقل دادن و شکل دادن اشاره کرد که در ارتباط و همنشینی با واژه ی قلم این ویژگی ها حفظ شده اند و همین امر باعث شده که در ترکیب قلم تراش هم واژه ی قلم (+ارجاعی) باشد وهم بن فعل تراش (+ارجاعی) بودنش را حفظ کند و در نتیجه معنی کل ترکیب شفا ف شود ترکیبات «پارچه فروش» و «وطن فروش» نیز به همین ترتیب قابل بررسی هستند در ترکیبات حاصل از صفت +بن فعل کلمه های مرکب «سفیدپوش» «سخت کوش» «بلندگو» «آسان گیر» «گرم کن» «دوزیست » «فقیرنشین» و «جوان پسند» مورد بررسی قرار گرفت.
در این واژه ها هسته و وابسته در معنای اصلی یا مفهوم اولیه خودبه کار رفته اند بنابراین شاخص کامل هستند جز وابسته ی فعلی در این ترکیبات دارای نقش نحوی متفاوتی است به طوری که به عنوان مثال وابسته ی «جوان» در «جوان پسند» نقش نهادی دارد و «آسان» در «آسان گیر» جایگاه قید را اشغال می کند.
پایان نامه
برای ترکیبات بالا نیز میتوان پیوستار زیر را رسم کرد.

 

 

۳

 

۲

 

۱

 

۰

 

 

 

سفیدپوش، سخت کوش، بلندگو، آسان گیر

 

دوزیست

 

فقیرنشین

 

جوان پسند

 

 

 

درجایگاه صفر جوان پسند قرار دارد از لحاظ شاخص هر دو جز ترکیب شاخص کامل هستند. از لحاظ رابطه نحوی عنصر وابسته فاعل یا نهاد عنصر هسته است از لحاظ ارجاعی، هردو جز (+ارجاعی) است هسته به صورت مستقل کاربرد دارد و معنای حقیقی ترکیب مد نظر است.
درجایگاه ۱ «فقیر نشین» قرار دارد از لحاظ رابطه نحوی عنصر وابسته فاعل عنصر هسته است. هسته به صورت مستقل کاربرد ندارد از این رو بعد از «جوان پسند» قرار می گیرد. هر دو جز ترکیب (+ارجاعی) اندو معنای حقیقی ترکیب مد نظر است و از لحاظ شاخص هر دو جز شاخص کامل هستند.
در جایگاه ۲ «دوزیست » قرار دارد ( آنچه که در دو مکان زیست می کند) از لحاظ شاخص هر دو جز شاخص کامل اند. از لحاظ رابطه نحوی جز وابسته متمم جز هسته است بنابراین از نمونه ی اعلا فاصله گرفته است هسته به صورت مستقل کاربرد ندارد از لحاظ ارجاعی بودن هر دو جز (+ارجاعی) و معنای حقیقی ترکیب مد نظر است. در جایگاه ۳ بقیه ی ترکیبات جای میگیرند از جمله «سفیدپوش» «سخت کوش» «بلندگو» «آسان گیر» از لحاظ رابطه نحوی عنصر وابسته قید یا افزوده ی عنصر هسته است. بنابراین از نمونه ی اعلا فاصله گرفته است از لحاظ شاخص هر دو جز شاخص کامل و معنای حقیقی ترکیب مد نظر است. همانطور که می بینیم تمامی اجزا وابسته صفت هستند و اغلب صفات در یک رابطه تقابلی شرکت می کنند و همین تقابل عامل شفافیت واژه های ترکیبی آنهاست مثلا در ترکیب آسان گیر، صفت آسان در تقابل مدرج با صفت سخت قرار دارد و یا در ترکیب جوان پسند صفت جوان در تقابل مدرج با پیر قرار دارد صفت گرم در گرم کن در تقابل با سرد قرار دارد صفات شمارشی نیز باعث شفافیت ترکیب می شوند و همین مسئله باعث شفافیت واژه ی دوزیست می گردد. رنگها نیز که همگی متعلق به یک حوزه ی معنایی هستند باعث شفافیت ترکیب می شوند و همین امر باعث شفافیت معنی ترکیب میشود.
در طبقه بندی واژگان مرکب از لحاظ شفافیت و تیرگی معنایی درجاتی وجود دارد که به آن خواهیم پرداخت در بخش پیشینه ذکر شد افراشی (۱۳۷۸) بر اساس عامل ارجاعی، واژه های مرکب را ازلحاظ شفافیت و تیرگی معنایی مورد بررسی قرار میدهد وی به ۵ درجه ی شفافیت معنایی قائل است و آنها را در درجات ۲-۱- ۰-۱-۲- درجه بندی می کند که ۲ نهایت شفافیت و ۲- نهایت تیرگی است. وی به عنوان مثال به ترتیب واژه های «پارچه فروش» «وزنه بردار» «سرزنده» «دوچرخه سوار» و «کلاه بردار» را دراین جایگاه ها قرار می دهد.
صفوی(۱۳۷۹) معتقد است که شفافیت معنایی زمانی مطرح می گردد که همنشینی معنایی به تغییر درمفهوم اولیه ی واحدهای همنشین نیانجامد. وی واژه های چون «پارچه فروش» «طلافروش» «فخر فروش» و «عشوه فروش» را مورد بررسی قرار میدهد و آنها را به ترتیب به پیوستار در درجه ی ۱ تا ۴ قرار میدهد که ۱ نهایت شفافیت و ۴نهایت تیرگی است غفاری (۱۳۸۰) نیز بر اساس معیار شاخص کروز به ۶ درجه ی شفافیت معنایی قائل است وی به عنوان مثال واژه هایی چون «پارچه فروش» «طلا فروش» «چایخانه» «آدم فروش» «خاک انداز» و «عشوه فروش» را بررسی میکند و آنها را به ترتیب از درجه ی ۵ که نهایت شفافیت است تا درجه ۰ که نهایت تیرگی است درجه بندی می کند در نوشته ی حاضر بر اساس معیارهای لحاظ شده در این پژوهش میتوان به ۱۴ درجه ی شفافیت معنایی قائل شد. داده های مورد نظر که عبارتند از «سیگار فروش» «پارچه باف» «بادآور» «دست چین» «طلا فروش» «دست و پا گیر» «دوچرخه ساز» «تندرو» «جورچین» «آبخور» «خودفروش» «آدم فروش» «فخر فروش» «خاک انداز» و «عشوه فروش» بر اساس معیارهای لحاظ شده در این پژوهش لحاظ شده اند. برای مثال در جایگاه ۱۴ که نهایت شفافیت را داراست. ویژگی مرکبی راقرار دادیم که از لحاظ شاخص هر دو جز شاخص کامل باشد از لحاظ معنای ترکیب معنای حقیقی مد نظر باشد از لحاظ رابطه نحوی نمونه ی اعلا باشد بسامد هسته و وابسته بالا باشد و هسته به صورت مستقل کاربرد داشته باشد که تمام این ویژگی ها درکلمه ی مرکب سیگار فروش مصداق پیدا می کند به همین ترتیب در جایگاه ۱۳ شفافیت معنایی واژه ی مرکب پارچه فروش انتخاب شد که از همه لحاظ شبیه سیگار فروش است جز آن که هسته به صورت مستقل کاربرد ندارد به همین ترتیب واژه های انتخاب شده منطبق با معیارهای لحاظ شده در جایگاه ها قرار گرفتند تا این که پیوستار به ۱۴ درجه ی شفافیت معنایی رسید.
پیوستار ذیل جهت روشن تر کردن این تحلیل آمده است.

 

 

۱۴

 

۱۳

 

۱۲

 

۱۱

 

۱۰

 

۹

 

۸

 

۷

 

۶

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 02:50:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

 

شکل۳-۷: فرایند ادغام ۷ بعدی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل۳-۸: روند کلی الگوریتم تکامل تفاضلی

 

 

 

۳-۳-۲-۴ پارامترهاى کنترلى
اندازه جمعیت  را مى­توان در اندازه­هاى کوچک، متوسط و بزرگ انتخاب نمود، که اندازه متنوع جمعیت مى­تواند در اکتشاف و زمان همگرایى تأثیرپذیر باشد.
عمدتاً در فرایند بهینه­سازى و کارایى تکامل تفاضلى، متأثر از دو پارامتر کنترلى F ، ضریب مقیاس گذارى و CR احتمال ترکیب مى­باشد.
۳-۳-۲-۴-۱ اندازه جمعیت NP 
همانطور که در معادله نشان داده شد اندازه جمعیت تأثیر مستقیمى روى توانایى اکتشاف الگوریتم­هاى DE دارد. هر چقدر تعداد این افراد بیشتر باشد، تعداد بردارهاى تفاضلى بیشترى موجود خواهد بود و همچنین تعداد جهت­هاى بیشترى اکتشاف خواهد شد. با این وجود، باید در نظر داشت که پیچیدگى محاسباتى هر نسل با اندازه جمعیت افزایش مى­یابد. مطالعات تجربى زیادى نتیجه گرفته شده است که  ، که در آن D و NP به ترتیب تعداد ابعاد و اندازه جمعیت مى­باشند.
۳-۳-۲-۴-۲ ضریب مقیاس گذارى F
ضریب مقیاس گذارى میزان زیاد شدن اختلاف تفاضل را کنترل مى­کند، هر چقدر میزان F کوچکتر باشد، اندازه گام جهش نیز کوچکتر خواهد بود و هرچقدر این میزان بزرگتر باشد، منجر به همگرایى دیرتر الگوریتم مى­شود. مقادیر بزرگ F اکتشاف را ساده تر مى­سازد، اما ممکن است باعث شود که الگوریتم از نقطه بهینه مناسب فاصله بگیرد. مقدار F باید آنقدر کوچک باشد که به تفاضل­ها اجازه اکتشاف دره­هاى تنگ را بدهد و در ضمن آنقدر بزرگ باشد که تنوع جمعیت را حفظ کند و این خاصیت را از دست ندهد. نتایج تجربى نشان داده­اند که ارزش­هاى بزرگ براى هر دو فاکتور NP و F اغلب موجب همگرایى زودرس مى­گردد و اینکه  عموماً کارایى بهترى را فراهم مى­آورد.
۳-۳-۲-۴-۳ احتمال ترکیب 
احتمال ترکیب CR ، تأثیر مستقیمى روى تنوع DE دارد. این پارامتر تعداد عناصر والد که تغییر خواهد کرد را کنترل مى­کند. هرچقدر میزان این احتمال بیشتر باشد، تغییرات بیشترى در نسل جدید معرفى مى­شود و به موجب آن تنوع جمعیت و همچنین اکتشاف افزایش مى­یابد. افزایش CR اغلب باعث افزایش سریع تر همگرائى مى­گردد. در حالى که کاهش آن، قدرت جستجو را اقزایش مى­دهد. اکثر پیاده­ ­سازى­هاى استراتژى­هاى DE پارامترهاى کنترلى را ثابت نگه مى­دارند. اگر چه نتایج تجربى نشان داده­اند که همگرایى DE نسبت به ارزش­هاى متفاوت این پارامترها غیر حساس است. کارایى با یافتن بهترین مقدار براى این پارامترهاى کنترلى در هر مسئله مشخص مى­تواند بهبود یابد. یافتن مقادیر پارامترهاى کنترلى بهینه یک عمل زمان بر مى­باشد و به همین دلیل استراتژی­هاى DE خود تطبیق توسعه داده شده ­اند.[۳۶و۳۷]
۳-۳-۲-۵ استراتژى هاى متنوع DE
تغییرات متعددى روى DE پایه اعمال شده­است [۳۶و۳۷و۳۸]. استراتژى­هاى متفاوت DE در روشى که بردار هدف انتخاب شده است، تعداد بردارهاى تفاضلى استفاده شده و روشى که نقاط برش تعیین مى­شوند، فرق مى­کنند. به منظور دسته بندى این تغییرات یک نشانه­گذارى عمومى در DE با نام DE/x/y/z پذیرفته شده­ است. در این نماد x بردارى را مشخص مى کند که باید جهش یابد که فعلاً مى­تواند “rand ” ( یک بردار جمعیت انتخاب شده تصادفى ) یا “‘best” (بردارى با کمترین هزینه از جمعیت فعلى ) باشد. y تعداد بردارهاى تفاضلى استفاده شده و z روش ادغام را نشان مى­دهد که نوع فعلى “bin” مى­باشد. استراتژى DE که در بخش قبل شرح داده شد، DE/rand/1/bin مى­باشد.
۳-۳-۲-۵-۱ ۲/DE/rand
در این استراتژى بیش تر از یک بردار تفاضلى استفاده شده است. در نتیجه بردار هدف به صورت زیر محاسبه مى­گردد:

 

 

 

 

(۳-۱۳)

 

 

 

۳-۳-۲-۵-۲ ۱/DE/best
در این استراتژى بردار هدف به صورت بهترین فرد در جمعیت فعلى انتخاب مى­شود. در این مورد بردار هدف به صورت زیر محاسبه مى­گردد:

 

 

 

 

(۳-۱۴)

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:50:00 ب.ظ ]




در بعضی نقاط ایران مرکزی مانند تفرش، محلات، اصفهان، اردستان و کاشان، ردیف‎های دریایی ژوراسیک میانی – بالایی (گروه مَگو) وجود ندارد. در این نواحی، ردیف‎های زغالدار تریاس بالا – ژوراسیک میانی در بیشتر جاها به طور دگرشیب با رسوب‎های آواری پیشرونده کرتاسه پایین پوشیده شده‎اند. نبود ردیف‎های گروه مَگو و به ویژه دگرشیبی زاویه‎دار، نشان می‎دهد که بخشی از ایران مرکزی در اثر رویداد سیمرین میانی، در زمان باژوسین – باتونین، چین‎خورده و پسروی دریا تا پیشروی آن در کرتاسه پایینی، ادامه داشته است. از طبس تا کرمان، سنگ‎های ژوراسیک میانی – بالایی، ضمن دریایی بودن، بیشتر رخساره آواری دارند، به گونه‎ای که تفکیک واحدهای سنگی گوناگون دشوار است. در شمال کرمان به مجموعه سنگ‎های ژوراسیک میانی – بالایی « سری بیدو » نام داده شده که معادل تمام سازندهای گروه مَگو است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
کارشناسان شرکت فولاد، به تمام سنگ‎های میان دو رویـداد سیمــرین میانـی – سیمرین پسیـن، در شمال کرمان « سازند اسدآباد » نام داده‎اند و با توجه به ناهمگن بودن نهشته‎ها، آنها را به سه بخش پایینی – میانی و بالایی تقسیم کرده‎اند. سازند اسدآباد، جایگاه چینه‎شناسی مشابه با واحدهای سنگـی « گروه مَگو » دارد. با نظری به روابط چینه‎شناسی و سنی، به ویژه نوع رخساره‎ها و شرایط رسوبی می‎توان چنین پنداشت که گستره‎های وسیعی از ایران مرکزی، شرایط رسوب‎گذاری و محیط‎های زیستی ژوراسیک میانی – بالایی، تفاوت چندان آشکاری ندارد. پیچیدگی‎های چینه‎شناسی موجود در پاره‎ای از گزارش‎ها، تنها به دلیل مطالعات ناحیه‎ای و استفاده از نام‎های جغرافیایی گوناگون است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
سازند آهکی پروده : سازند آهکی پروده، نخستین واحد سنگی‎ از دومین چرخه رسوبی نهشته‎های ژوراسیک ایران مرکزی است که پس از یک ایست رسوبی، برجای گذاشته شده است. در گستره وسیعی از طبس، شیرگشت، کلمرد، آبدوغی و راور این واحد سنگی به صورت لایه‎ای راهنما، جایگاه ثابتی میان ماسه‎سنگ‎های سازند هُجدک (در زیر) و مارن‎های بَغَمشاه (در بالا) دارد. از نگاه سنگ‎شناختی، به جز بخش آواری پایه، سازند آهکی پروده ردیف کم و بیش یکنواختی از سنگ‎آهک‎های خاکستری رنگ است که تفاوت چشم‎گیری با نهشته‎های شیلی و ماسه‎سنگی زیرین (گروه شمشک) و مارن‎های سبز – خاکستری بالایی (سازند بَغَمشاه) دارد، به گونه‎ای که به صورت ردیفی آشکار، دو واحد سنگی یاد شده را از یکدیگر جدا می‎کند. به دلیل یکنواخت بودن ترکیب سنگ‎شناسی، تقسیم‎بندی فیزیکی، شیمیایی و زیستی سازند ناممکن است. باوجود این، بالاترین بخش آن، رنگ روشن‎تر و نمای قلوه‎ای دارد.
نام این سازند از روستای پروده (جنوب کفه طبس) اقتباس شده ولی برش الگوی آن در شمال باختری طبس (خاور کوه اشلون)، به ضخامت ۴۶ متر اندازه‎گیری شده است که ۷ متر زیرین آن کنگلومرایی و بقیه سنگ‎آهک خاکستری تیره، متراکم، ضخره‎ساز با لایه‎بندی ستبر و به ندرت پیزولیتی است. از محل بُرش الگو به سمت جنوب، کنگلومرا و مارن‎های گچ‎دار بخش پایینی حذف و با افقی از سنگ‎آهک به شدت ماسه‎ای جایگزین می‎شود که دارای مرجان، دوکفه‎ای و بازوپا است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
در محل بُرش الگو، مرز زیرین سازند با حضور یک واحد کنگلومرایی به ستبرای ۷ متر و دگرشیبی خفیف مشخص است. در شمال بهاباد، آواری‎های پایه از نوع کنگلومرای کوارتزی است. در نواحی شتری، شیرگشت، ترود و جام، سنگ‎آهک پروده با سنگ‎های کهن‎تر از ژوراسیک همبر است. مرز بالای پروده همیشه به سازند بَغَمشاه است. این مرز به گونه‎ای آشکار، ناگهانی و همساز است. سنگواره‎های سازند پروده بیشتر در لایه‎های آغازین و به ویژه در مرز بالایی آن یافت می‎شوند که بیشتر از نوع مرجان، آمونیت و اندکی میکروفسیل ‎است (آقانباتی ،۱۳۸۳).
پایان نامه
سازند بَغَمشاه : سازند بَغَمشاه یک واحد سنگی نرم و زود فرسا، به سن ژوراسیک میانی است که به ویژه در نواحی طبس، یزد، قاین، کلمرد، لکرکوه، نایبندان، شیرگشت و جام (خاور سمنان)، ستبرا و گسترش در خور توجه دارد .
بُرش الگوی این سازند، توسط (Estokelin ,1965)، در ناحیه‎ای به نام لَشت بَغَمشاه، در خاور شهرطبس، به ضخامت ۴۹۶ متر اندازه‎گیری شده و بیشتر از نوع شیل، مارن‎های کم و بیش شیلی به رنگ سبز روشن و مقدار کمی ماسه‎سنگ و سنگ‎آهک است که مقدار بسیار ناچیزی گچ، نمک، زغال و سنگال‎های رُسی - آهنی دارد. ترکیب مارنی این سازند به ویژه در پایین‎ترین بخش، سبب شده تا سیمای برونزدها، تپه ماهوری و در بسیاری از مناطق، با واریزه‎ پوشیده باشد. در شمال باختری طبس (کوه اشلون) سازند بَغَمشاه قابل تقسیم به سه عضو غیر رسمی است، عضو پایینی بیشتر مارن‎های سبز است. عضو میانی تناوب منظمی از مارن و سنگ‎آهک‎های آمونیت دار است و سرانجام، عضو بالایی سنگ‎آهک‎های ضخیم لایه و صخره ساز با گسترش کمی است که در نقشه طبس به نام « سنگ‎آهک اشلون » نامگذاری شده است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
تناوب‎های آهکی عضو میانی دارای آمونیت‎های کالووین پیشین است. از جنوب طبس تا شمال کرمان، سازند بَغَمشاه مقدار زیادی نهشته‎های آواری دارد و همانند بسیاری از ردیف‎های ژوراسیک، رخساره آواری بر رخساره مارنی چیر‎گی دارد. رخساره آواری سازند بَغَمشاه کرمان سبب شده تا این سازند در رخساره بیدو توصیف شود. در همه جا همبری زیرین سازند بَغَمشاه به سنگ‎آهک پروده و یا معادل‎های آواری آن است که به طور عموم، ناگهانی ولی همساز‎ هستند. مرز بالایی سازند بَغَمشاه، دست کم در ناحیه طبس (شتری، شیرگشت، کلمرد) معرف یک ایست رسوبی و سطحی فرسایشی است، ولی ردیف‎های جوان‎تر از بَغَمشاه در همه جا یکسان نیست. در حوضه جلوی ریف، کوه‎های شتری سازند قلعه‎دختر، در کوه‎های شتری سازند آهکی اسفندیار و در حوضه‎های پشت ریف کلمرد- کرمان، سنگ‎آهک‎های پکتن‎دار در روی سطح فرسوده شده سازند بَغَمشاه قرار دارند. آمونیت، بازوپایان نوع ترابراتولا(Terebrutula) و دوکفه‎ای‎ها، فراوان‎ترین سنگواره‎های سازند بَغَمشاه ‎است که از میان آنها، آمونیت‎ها در تعیین سن بَغَمشاه بسیار کارساز بوده‎اند. در بیشتر برش‎ها، آمونیت‎های سازند بَغَمشاه، معرف آشکوب‎های باتونین بالایی تا کالووین بالایی است. ترکیب سنگی و جایگاه چینه‎شناسی سازند بَغشماه، به خوبی قابل قیاس با نهشته‎های سازند دلیچای در البرز و رسوب‎های مارنی دوگر درکپه داغ (سازند چمن بید) است. در این نواحی، یکسانی رخساره‎ها به اندازه‎ای است که شرایط رسوبی بسیار یکسان را تداعی می‎کند .
گفتنی است که اگرچه در پاره‎ای گزارش‎ها، سازند بَغَمشاه هم‎ارز جانبی سازند هُجدک دانسته شده، ولی این دو سازند جایگاه چینه‎شناسی مشابه و همزمان ندارند لذا این مقایسه نادرست است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
سازند قلعه دختر : در ناحیه طبس، سنگ‎های ژوراسیک بالا، به سن کالووین – کیمریجین سه رخساره متفاوت جلوی ریف (سازند قلعه دختر)، ریف (سازند آهکی اسفندیار) و پشت ریف (سنگ‎آهک‎های پکتن‎دار) دارند. بررسی‎های ناحیه‎ای نشانگر جایگاه چینه‎شناسی مشابه دو سازند قلعه‎دختر و اسفندیار است، به گونه‎ای که در شمال کوه‎های شتری تبدیل جانبی این دو سازند بسیار روشن و آشکار است. ولی به دلیل پوشش آبرفتی دشت طبس، ارتباط رخساره‎های ریفی سازند اسفندیار با نهشته‎های پشت ریف سنگ‎آهک پکتن‎دار، قابل رؤیت نیست. بُرش الگوی سازند قلعه دختر، در ۷ کیلومتری شمال قلعه‎ای به همین نام، در باختر شهرستان بُشرویه، به ضخامت ۹۷۴ متر اندازه‎گیری شده است. در این برش، قلعه‎دختر ردیفی ناهمگن و قابل تقسیم به سه عضو جداگانه است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
« عضو ماسه‎سنگ پایینی »، با ۱۹۴ متر ستبرا، شامل ماسه‎سنگ‎های کوارتزی خاکستری یا قهوه‎ای با چینه‎بندی متقاطع است .
« عضو شیلی میانی »، ۴۵۸ متر شیل مارنی، ماسه‎ای و سیلیتی به رنگ سبز تا قهوه‎ای است که میان‎لایه‎هایی از سنگ‎آهک و ماسه‎سنگ دارد .
« عضو آهکی بالایی »، ۳۲۲ متر سنگ‎آهک نازک لایه و شیل‎های آهکی است که رنگ روشن دارند و به طور محلی، به دلیل دولومیتی شدن، قهوه‎ای رنگ هستند (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
گسترش جغرافیایی سازند قلعه‎دختر تنها محدود به نواحی قاین، فردوس، باختر بشرویه و ناحیه شیرگشت است. ولی حتی در این نواحی نیز تغییر رخساره تدریجی و جانبی این سازند در خور توجه است. برای نمونه در ناحیه شیرگشت (برخلاف بُرش الگو)، قلعه‎دختر دو عضو دارد و یا در ناحیه شیر گشت و نیز در کوه‎های شتری، دو سازند قلعه‎دختر و اسفندیار ارتباط جانبی بین انگشتی دارند (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
سازندهای اسفندیار، سنگ‎آهک‎ پکتن‎دار، سازند لار (البرز) قسمتی از سازند سورمه (زاگرس) و نیز سازند مزدوران رخساره‎های هتروپیک سازند قلعه‎دختر هستند (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
سازند آهکی اسفندیار : سازند آهکی اسفندیار نشانگر رخساره ریفی ژوراسیک بالایی ایران مرکزی است که بُرش الگوی آن در کوه اسفندیار (بخش جنوبی کوه‎های شتری) است در محل بُرش الگو، سازند اسفندیار حدود ۶۹۰ متر ستبرا دارد. توصیف لایه به لایه سازند اسفندیار، نشانگر دو قسمتی بودن بُرش الگو است. بدین‎سان که بیشتر آن شامل سنگ‎آهک‎های توده‎ای روشن‎رنگ با ساخت ریفی است ولی نزدیک به یک چهارم بخش پایینی آن از نوع ماسه‎سنگ، آهک‎های زیست‎آواری ماسه‎ای و نیز لایه‎های کنگلومرایی می‎باشد. سیمای کوه‎ساز این سازند مدیون رخساره ریفی – توده‎ای و نیز تراکم زیاد سنگ‎آهک‎ها است (آقانباتی،۱۳۸۳). در محل بُرش الگو، سازند اسفندیار بر روی سازند بَغَمشاه است. این مرز همساز ولی از نظر سنگ‎شناسی بسیار ناگهانی است. تغییر ناگهانی مارن‎های دریایی سازند بَغَمشاه به رخساره ماسه‎ای پایه اسفندیار، گویای کاهش ژرفا و به احتمال زیاد ایست رسوبی است. در خاور طبس، مرز بالایی سازند اسفندیار سطحی فرسایشی است که به طور همساز، با سنگ‎های پالئوسن – کرتاسه و یا رسوب‎های جوان‎تر، پوشیده شده است. ولی در شمال کوه‎های شتری و نیز در ناحیه شیرگشت، مرز بالایی سنگ‎آهک‎های اسفندیار به نهشته‎های سُرخ‎رنگ و آواری لایه‎های سرخ گره‎دو است (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
اگرچه ارتباط دو سازند اسفندیار و گره‎دو هم شیب و حتی گاهی بین انگشتی دانسته شده، ولی قرارگیری سازند گره‎دو بر روی سنگ‎های گوناگون به سن‎های متفاوت، نشانگر یک چرخه فرسایشی پیش از گره‎دو است (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
به طور کلی، جلبک‎ها و گاهی نیز مرجان‎ها، در ساخت ریف‎های اسفندیار سهم بسزایی دارند. افزون بر جلبک ، روزنه‎داران، اسفنج‎ها، دو کفه‎ای‎ها، شکم پایان و خارپوستان از دیگر سنگواره‎های این سازند می‎باشند که زمان ژوراسیک میانی تا ژوراسیک پسین را‎ نشان می‎دهند. در ناحیه ازبکوه، بالاترین بخش سنگ‎آهک اسفندیار از نوع سنگ‎آهک ماسه‎ای سُرخ‎رنگ، با سنگواره‎های ذره‎بینی آشکوب تیتونین است. سن تیتونین در ناحیه شیرگشت نیز گزارش شده است (آقانباتی ، ۱۳۸۳) .
گسترش جغرافیایی سازند اسفندیار، به طور عمده، محدود به پهلوی باختری و دامنه‎های شمالی کوه شتری است. جنوبی‎ترین رخنمون این سازند شامل برونزدهای باریک و کشیده‎ای است که به طور پراکنده و ناپیوسته در راستای گسل نایبند دیده می‎شود. سازند ریفی اسفندیار را می‎توان با سازند لار ( البرز) سازند مزدوران (کپه‎داغ) و بخش بالایی سازند سورمه (زاگرس) قیاس کرد که نشانگر شرایط رسوبی به نسبت یکسان در گستره‎های یاد شده است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
سنگ‎آهک‎های پکتن‎دار – ژیپس : در گستره‎های طویلی از ایران مرکزی از شمال کرمان تا شمال کلمرد، ردیف‎های ژوراسیک بالا، ردیفی از سنگ‎آهک‎های روشن رنگ نازک لایه، مارن و ژیپس با مقدار در خور توجهی دوکفه‎ای به ویژه از نوع پکتن ‎است . به این رخساره استثنایــی ژوراسیک بالایی نواحــی کلمرد، آبدوغـی، بهاباد، راور و شمال کـرمان، «رخساره آهک پکتن‎دار – ژیپس» گفته‎اند. این سازند بدون بُرش الگو است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
در ناحیه کلمرد، در این نهشته‎ها یک بُرش چینه‎شناسی اندازه‎گیری شده که می‎تواند معرف ویژگی‎ آنها باشد. در ناحیه کلمرد و در دیگر برونزدها، سنگ‎آهک پکتن‎دار، توالی همگنی از سنگ‎آهک‎های لایه‎ای با رنگ سبز بسیارکم‎رنگ یا کرم و سیمای از نوع دشت‎های فرسوده، با پستی و بلندی ناچیز است که به طور معمول با ورقه‎هایی از سنگ‎آهک‎های خرد شده، پوشیده شده‎اند. از کلمرد به سمت کرمان، به این واحد، افق‎های گچ افزوده می‎شود، به گونه‎ای که در ناحیه راور، حجم بیشتر سازند، نهشته‎های تبخیری است. ریز رخساره‎های این سنگ‎آهک‎ها نشانگر انواعی از گلسنگ و میکریت‎های بدون عناصر آواری و ائولیت است که به ظاهر در محیط‎های رسوبی بسیار آرام و محصور بر جای گذاشته شده‎اند. این رخساره در تمام برونزدها پایدار است و پایداری رخساره، نشانگر پایداری شرایط و حوضه‎های رسوبی مستقلی است که از خاور به ریف‎های آهکی سازند اسفندیار، و از باختر به فرابوم کهن پشت‎بادام محدود بوده است ( آقانباتی، ۱۳۸۳) .
در بیشتر برونزدها، سنگ‎آهک‎های پکتن‎دار، به طور هم‎ساز بر روی سازند بَغَمشاه است. به رغم تدریجی بودن ظاهری مرز، وجود سطوح فرسوده در سطح آخرین لایه‎های سازند بَغَمشاه و حضور ردیف‎های آواری سُرخ – قهوه‎ای رنگ در پایه سنگ‎آهک‎های پکتن‎دار، می‎تواند به یک چرخه فرسایشی و ایست رسوبی، اشاره داشته باشد. از باختر طبس (کلمرد) تا شمال بهاباد، مرز بالای سنگ‎آهک پکتن‎دار، با یک واحد سنگ‎چینـه‎ای شاخص به نام « سنگ‎آهک نار » است. ولی در شمال کرمان، سازند نار وجود ندارد و سنگ‎آهک‎های پکتن‎دار به طور دگرشیب، با سنگ‎آهک‎های اوربیتولین‎ دار و رودیست‎دار کرتاسه پوشیده شده است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
به دلیل نداشتن سنگواره شاخص، تعیین سن دقیق سنگ‎آهک‎های پکتن‎دار دشوار است. دو کفه‎ای‎ها و میکروفسیل‎ها، سن عمومی ژوراسیک پسین را نشان می‎دهند. در ناحیه کرمان، سنگ‎آهک‎های پکتن‎دار به سن مالم – نئوکومین دانسته شده‎ اند (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
گسترش جغرافیایی سنگ‎آهک پکتن‎‎دار محدود به حوضه مستقل کرمان – کلمرد است.
سازند آهکی نار : در ناحیه کلمرد، به آخرین توالی دریایی ژوراسیک، « سازند آهکی نار » نام داده شده است که ۶۰ تا ۹۰ متر ستبرا دارد و می‎توان آن را به سه عضو تقسیم کرد :
«عضو آهک پایینی » حدود ۲۴ متر سنگ‎آهک توده‎ای ریز دانه و کمی دوباره بلورین است. این بخش، ماکروفسیل ندارد. میکروفسیل‎هایی از نوع PseudocyclaminaCalpionella alpina و Calpionella sp نشانگر بالاترین آشکوب ژوراسیک هستند (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
« عضو سنگ‎آهک مارنی میانی » حدود۳۶ متر سنگ‎آهک خاکستری تا سبز کم‎رنگ با لایه‎بندی نازک با تناوب‎هایی از مارن‎های بسیار ظریف لایه است. به طور محلی، این عضو با واحدی از گچ توده‎ای جایگزین می‎شود .
« عضو آهک بالایی » حدود ۳۱ متر سنگ‎آهک ریز دانه و مشابه سنگ‎آهک پایینی است و تنها میکروفسیل‎هایی از نوع Thaumatoporella parvovesiculifera دارد که سن ژوراسیک پسین را نشان می‎دهند. مرز بالایی این بخش، همواره نمایانگر تغییر سنگ‎شناختی ناگهانی است که گاهی به نهشته‎های سُرخ‎رنگ مارنی، کنگلومرایی، هم‎ارز سازند گره‎دو، و گاهی به نهشته‎های گچی ژوراسیک بالایی – کرتاسه پایینی (گچ مَـگو) است. جدا از ناحیه کلمرد، سازند نار را می‎توان تا بهاباد و شمال راور نیز دنبال کرد، ولی در دیگر نقاط ایران، این سازند هم‎ارز ندارد. با وجود فاصله زیاد، سازند نار را می‎توان با « سازند عرب » در عربستان مقایسه کرد که سنگ مخزن ذخایر نفتی ژوراسیک آن کشور را تشکیل می‎دهد. کنکاش در امکان وجود هیدروکربن در سنگ‎آهک نار پیشنهاد می‎شود (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
نهشته‎های تبخیری ژوراسیک بالایی : در گستره‎های وسیعی از طبس تا کرمان، همانند گستره‎های وسیعی از زاگرس و عربستان، چرخه دریایی ژوراسیک بالا با نهشت‎ حجم زیادی رسوب تبخیری به پایان رسیده است. نهشته‎های تبخیری ژوراسیک بالای ایران مرکزی، بیشتر از سنگ‎های گچی است، ولی نهشته‎های نمکی نیز گزارش شده است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
گسترده‎ترین نهشته‎های گچی ژوراسیک ایران مرکزی را می‎توان از باختر طبس تا شمال راور دید که برای آنها از نام « گچ‎ مَگو » استفاده شده است. به طور معمول گچ‎های مَگو با مارن‎های آواری سرخ‎رنگ گچ‎دار شروع می‎شود و به تدریج میزان گچ افزایش می‎یابد تا در نهایت به نهشته‎های ضخیم گچ (گاهی تا ۶۰۰ متر) تبدیل شود. استراکدها و روزنه‎داران موجود در تناوب‎های کربناتی این مجموعه، نشانگر سن ژوراسیک پسین تا کرتاسه ‌پیشین است. در نواحی دربند و راور، در راستای یک گسل شمالی – جنوبی، در میان ماسه‎سنگ‎های سُرخ‎رنگ ژوراسیک – کرتاسه، ۶ گنبد نمکی و گچی وجود داردکه به سمت باختر، گنبدهای نمکی با گنبدهای گچی احاطه شده‎اند. در گنبدهای گچی، به ‎رغم پیچیدگی‎های ناشی از گنبدی شدن، تناوب‎هایی از سنگ‎آهک‎های شیلی پکتن‎دار وجود دارد. گفتنی است که سنگ‎های تبخیری ژوراسیک بالایی ناحیه راور - دربند، نشانگر قانون‎مندی منطقه‎ای است (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
بدین‎سان که بخش مرکز حوضه با گنبدهای نمکی (راور – دربند) مشخص است، در حالی که به سمت باختر، شمال و شمال خاور، سنگ‎های نمکی ابتدا به نهشته‎های گچی و کمی دورتر (به سمت باختر)، به تدریج به سنگ‎آهک‎های پکتن‎دار - گچ‎دار و سرانجام به رسوب‎های بدون گچ ژوراسیک بالا می‎رسد. « گچ مَـگو » و هم ردیف‎های آواری – تبخیری آن، نشانگر شرایط کولابی – تبخیری و گویای پسروی دریای ژوراسیک پسین است. شرایط گفته شده را می‎توان در نقاط زیادی از ایران، از جمله البرز جنوبی، کپه‎داغ و زاگرس دید که به خوبی با حوضه‎های تبخیری ژوراسیک – کرتاسه و اقلیم گرم این زمان، در کشورهای عربستان (انیدریت هیث) کویت و عراق (انیدریت گوتنیا) هماهنگی دارد (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
لایه‎های سُرخ گَره‎دُو : لایه‎های سُرخ گَره‎دو یکی از واحدهای سنگی معرف ردیف‎های آواری سُرخ‎رنگ اواخر ژوراسیک ایران مرکزی است که در بیشتر جاها به طور ناپیوسته و گاه دگرشیب، سنگ‎های ژوراسیک بالایی و یا کهن‎تر (سازندهای قلعه‎دختر، بَغَمشاه و سنگ‎آهک‎های نار) را می‎پوشاند.در کوه‎های شتری این واحد سنگی وجود ندارد. ولی در نواحی شیرگشت، کلمرد، راور و دربند این سازند را می‎توان دید. در ناحیه شیرگشت لایه‎های سُرخ گره‎دو ردیف به نسبت ستبری (۱۰۰ – ۵۰۰ متر) از کنگلومرا، ماسه‎سنگ‎های آهکی ارغوانی رنگ و سیلیت سنگ‎های سُرخ تیره است که میان‎لایه‎هایی از سنگ‎آهک‎های خاکستری – آبی دارد (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
گفتنی است این آواری‎های سُرخ‎رنگ در گستره‎های وسیعی از ایران مرکزی وجود دارد، برای مثال در ناحیه راور – دربند به آواری‎های مشابه، « سازند سُرخ قاره‎ای » نام داده شده که شامل توالی ضخیمی (بیش از ۵۰۰ متر) از ماسه‎سنگ به رنگ سُرخ تیره تا سُرخ مایل به سیاه با لایه‎بندی منظم است و نمک‎های ژوراسیک بالا را می‎پوشاند و همبری این دو به ظاهر تدریجی است. به باور اشتوکلین مرز بالایی این آواری‎ها، فرسایشی است که ابتدا به ردیفی سُرخ‎رنگ از ماسه‎سنگ‎های درشت دانه و سپس به مارن‎های ژیپس‎دار و سنگ‎آهک اوربیتولین‎دار کرتاسه می‎رسد (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
جایگاه چینه‎شناسی شاخص در مرز ژوراسیک – کرتاسه این تصور را ایجاد می‎کند که توالی موردنظر ردیف‎های پسرونده دریای ژوراسیک و انباشته‎های پیشرونده کرتاسه آغازین هستند. در حد فاصل بهاباد – جنوب معدن زغالسنگ پروده، یک لایه راهنما از ماسه‎سنگ دانه درشت قهوه‎ای تیره با رنگ فرسایش سیاه می‎تواند تداعی کننده ژوراسیک پایانی و کرتاسه آغازی باشد (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
واحد سنگ‎چینه‎ای بیدو : در شمال کرمان، به ویژه در پیرامون منطقه زغالدار هُجدک، ردیفی از رسوب‎های آواری (کنگلومرا، ماسه‎سنگ سُرخ) و نهشته‎های دریایی (سنگ‎آهک و مارن‎های سبزرنگ) وجود دارد که به نام‎هایی همچون « رخساره بیـدو »، « سری بیـدو »، « سازند بیـدو » و « لایه‎های بیدو » از آن یاد شده است . سری بیدو از سه بخش کنگلومرای قاعده‎ای (در زیر)، ماسه‎سنگ‎های سُرخ – سبز و مارن (در وسط) و سنگ‎آهک بیدو، شامل سنگ‎آهک مارنی در زیر و مارن سُرخ و ماسه‎سنگ در بالا تشکیل شده است. تقابل دیدگاه‎هــای گوناگـون سبب شده است که « بیدو » به عنوان یک واحد سنگی پرسش‎آمیز باشد. ولی داده‎های منطقه‎ای نشان می‎دهد که واحد کنگلومرایی زیرین در واقع نهشته‎های آواری و پیشرونده پایه سنگ‎آهک پروده است که به طور پیشرونده واحدهای گوناگون را می‎پوشاند. ماسه‎سنگ‎های سبز و مارن‎های واحد میانی هم‎ارز آواری سازند بَغَمشاه است. سنگ‎آهک بیدو به خوبی درخور قیاس با سنگ‎آهک‎های پکتن‎دار، و سرانجام عضو مارنی، ماسه‎ای، کنگلومرایی سُرخ‎رنگ روی سنگ‎آهک‎هـا، همان نهشته‎های آواری ژوراسیک بالایی – کــرتاسه پایینــی می‎باشند و لــذا « بیدو » یک واحد سنگ‎چینه‎ای در مرتبه گروه و شامل سازندهای پروده، بَغَمشاه، سنگ‎آهک پکتن‎دار و ردیف‎های آواری سُرخ‎ مرز ژوراسیک - کرتاسه است که می‎تواند پارا تایپ « گروه مَگو » باشد (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
فصل سوم
چینه شناسی ژوراسیک در منطقه مورد مطالعه
۳-۱- مقدمه
برش گل توت از لحاظ زمین شناسی در زون ایران مرکزی قرار دارد این برش در منطقه دشت خاک با موقعیت جغرافیایی ۵۶ تا ۵۷ درجه طول های جغرافیایی و۳۰ تا ۳۱ درجه عرض های جغرافیایی واقع شده است که شامل واحد Jb سازند بادامو آهک و آهک شیلی به طور محلی االیتیک ، خاکستری تا خاکستری مایل به زرد همراه با میان لایه هایی از شیل و ماسه سنگ و واحد Jh سازند هجدک تناوب شیل و ماسه سنگ به رنگ خاکستری تا سبز زیتونی همراه با افق زغال دار به سن ژوراسیک میباشد. در این منطقه سازند هجدک به صورت تدریجی بر روی سازند بادامو قرار دارد که با یک لایه میکروکنگلومرا که در قاعده سازند هجدک قرار دارد قابل تفکیک هستند (آقانباتی ،۱۳۸۳).
۳-۲- ستون چینه شناسی برش گل توت
برش مورد مطالعه ۱۰۸ متر ستبرا دارد ، که دارای شیب با زاویه۴۰ درجه به سمت شمال شرقی و امتداد شمال غربی- جنوب شرقی می باشد .
سازند هجدک در این برش به لحاظ خصوصیات سنگ شناختی و فسیل شناسی به ۱۸ واحد سنگی تقسیم شده که به ترتیب از پایین به بالا عبارتند از :

 

    1. درقاعده برش مورد مطالعه هفت متر آهک خاکستری تیره رنگ مشاهده میشود که این آهک متعلق به سازند بادامو میباشد.

 

    1. ۳۰ سانتی متر میکروکنگلومراکه در برش مورد نظررنگ خاکستری روشن دارد. این میکرو کنگلومرا درقاعده سازند هجدک قرار دارد و به وسیله آن سازند هجدک از سازند بادامو تفکیک شده است.

 

    1. ۵۰ سانتی متر ماسه سنگ خاکستری تا سبز رنگ باجور شدگی نسبتا خوب .

 

    1. ۴ متر شیل خاکستری تیره ، نازک لایه دارای ماکروفسیل های گیاهی .

 

    1. ۷ متر ماسه سنگ آرکوزی خاکستری رنگ ، با جور شدگی خوب و لایه بندی متوسط .

 

    1. ۱۲ متر شیل خاکستری تیره رنگ که در بخش های تازه تر سیاه دیده میشوند و حاوی ماکروفسیل های گیاهی .

 

  1. ۴ متر ماسه سنگ خاکستری رنگ ، ضخیم لایه .
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:50:00 ب.ظ ]




پرداخت تسهیلات وام از سوی ستاد به محکومین ، منوط به انقضای مهلت قانونی مقرر در حکم و وجود محکوم در زندان به لحاظ عجز از پرداخت دیه و یا محکومیت مالی می باشد .[۳۲۵]
د : ازطریق کمیته امداد
کمیته امداد امام خمینی در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ با حکم بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) برای مدت نامحدود تشکیل گردید مطابق اساسنامه کمیته امداد امام که در ۲۰ ماده تنظیم شده است هدف از تشکیل این کمیته ارائه خدمات حمایتی معیشتی و فرهنگی برای نیازمندان و محرومان داخل و خارج از کشور به منظور تامین خود اتکایی ، تقویت و رشد ایمانی با حفظ کرامت انسانی می باشد .
پایان نامه - مقاله - پروژه
کمیته امداد امام نهادی انقلابی و مردمی ، غیر انتفاعی و عام المنفعه ، دارای شخصیت حقوقی مستقل و استقلال مالی ، اداری و استخدامی است که تحت نظر عالیه مقام معظم ولایت ، و طبق مقررات اساسنامه اداره می شود .
طبق ماده ۸ اساسنامه ، منابع مالی امداد عبارتند از : الف) عنایات مقام معظم رهبری ب) اعتبارات و کمک های دولت جمهوری اسلامی ایران ج) هدایا و کمک های مردمی ، موسسات ، سازمانها و نهادهای داخل و خارج از کشور د) دریافت صدقات ، نذورات و زکوات هـ) درآمد حاصل از
فعالیت های اقتصادی امداد امام پس از تصویب مراجع ذی صلاح در این اساسنامه. این کمیته در جهت کمک و حمایت از اقشار نیازمند و آسیب پذیر جامعه اقدامات گوناگون زیادی در راستای شرح وظایف خود انجام داده است . بر همین اساس در راستای اقدامات حمایتی بند «ز» ماده ۶ اساسنامه ، کمیته امداد امام خمینی (ره) از سال ۱۳۶۶ برای کمک به جبران دیه یا جریمه زندانیان معسر و آبرومندی که فاقد سابقه سوء کیفری بوده و در اثر حادثه (تصادف ، ورشکستگی، حوادث طبیعی ، …) متحمل خسارت شده یا موظف به پرداخت دیه شده اند ، اقدامات موثری را با مشارکت و حمایت دستگاه های ذی ربط و افراد خیر و نیکوکار به انجام رسانده و زمینه استخلاص و بازگشت به آغوش گرم خانواده بسیاری از آنان را فراهم نموده است .
شرایطی که برای برخورداری از این حمایت لازم است عبارتند از :
۱- محکوم نیازمند آبرومندی که به پرداخت دیه و سایر محکومیت های مالی محکوم شده و به دلیل عدم تمکن مالی قادر به پرداخت آن نمی باشد.
۲- سپری شدن مهلت قانونی پرداخت دیه و یا احراز عدم توانایی زندانی در تودیح وثیقه
۳- نداشتن هرگونه منع قانونی که منجر به عدم آزادی محکوم از زندان شود بنا به تایید مدیریت زندان
۴- عدم محکومیت به جرایمی از قبیل فساد اخلاقی ، شرارت و اعمال مخل نظم اجتماعی ، اعتیاد جرایم مواد مخدر ، قاچاق ، عناد و ستیز ، با نظام جمهوری اسلامی، سرقت ، کلاهبرداری ، اختلاس ، ارتشاء ، قتل، ضرب و جرح عمدی
بنابراین کمیته امداد در راستای اقدامات حمایتی خود ، تنها به زندانیان آبرومندی که مرتکب جرایم عمد نشده و دارای سابقه ارتکاب جرم و محکومیت کیفری نیستند و از طرفی به دلیل عسرت و تنگدستی ، استطاعت پرداخت دیه یا جریمه نقدی را ندارند پس از اخذ ضمانت معتبر اقدام به پرداخت وام به آنان می نماید تا از این وضعیت خلاصی یابند .
هـ : از طریق بیمه اجباری مسئولیت مدنی
عدالت ایجاب می کند که خسارت افراد زیان دیده به بهترین وجه جبران و ترمیم شود و ناگواری های فردی و اجتماعی ناشی از وقوع خطرها و حوادث کاهش یابد . موسسه بیمه به عنوان یک سازمان تخصصی جبران خسارتها ، از راه سازمان دادن همیاری بیمه گزاران ، جبران خسارت ها را قابل تحمل و عملی می سازد .
تصویب و اجرای قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری در مقابل شخص ثالث مصوب ۱۳۴۷ که به بیمه اجباری «شخص ثالث» معروف است ، تحولی کم سابقه در سیستم تامین خسارتها در ایران است . این قانون در سال ۱۳۸۷ مورد اصلاح و بازبینی قرار گرفت و در ۱۶/۴/۱۳۸۷ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و مدت پنج سال به طور آزمایشی به اجرا گذاشته شد . قبول نظریه خطر به عنوان مبنای مسئولیت مدنی دارندگان اتومبیل و پیوند آن با بیمه ، تحرک وتحول تازه ای در زمینه تامین خسارتها و اجرای عدالت بوجود آورده است[۳۲۶].
اگر چه تعریف خاصی از بیمه مسئولیت مدنی ، نه در خود قانون بیمه اجباری مسئولیت و نه در هیچ یک از قوانین دیگر نیامده است ، اما می توان گفت بیمه مسئولیت مدنی ، قراردادی است که به موجب آن بیمه گر ، در ازاء دریافت مبلغی معین (حق بیمه) در مقابل بیمه گزار یا جانشین او ، متعهد می گردد که در صورت بروز حوادث و خطرهای احتمالی مشخصی که در نتیجه حرفه و یا کار با وسیله معینی (متعلق به بیمه گزار) ناشی و سبب خسارت به دیگران ، و مسئولیت بیمه گزار
می گردد ، خسارت وارده را تا حد تعیین شده در قرارداد جبران نماید .[۳۲۷]
ماده ۱ قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسیله نقلیه موتوری در مقابل شخص ثالث در بیان ماهیت این نوع بیمه مقرر می دارد : «کلیه دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی و انواع یدک و تریلر متصل به وسایل مزبور و قطارهای راه آهن اعم از اینکه اشخاص حقیقی یا حقوقی باشند مسئول جبران خسارت بدنی و مالی هستند که در اثرحوادث وسایل نقلیه مزبور و یا محمولات آنها به اشخاص ثالث وارد و مکلفند مسئولیت خود را از این جهت نزد شرکت سهامی بیمه ایران و یا یکی از موسسات بیمه داخلی … بیمه نمایند» ملاحظه می گرد که براساس قسمت اخیر ماده مذکر ، آنچه که موضوع این نوع قرارداد بیمه را تشکیل می دهد «تضمین مسئولیت» بیمه گزار است .
قانونگذار در تبیین مفهوم شخص ثالث در ماده ۲ قانون بیمه اجباری مسئولیت دارندگان وسیله نقلیه مصوب ۱۳۴۷ چنین آورده بود : «کلیه اشخاص که به سبب حوادث وسایل نقلیه موضوع این قانون دچار زیان های بدنی و مالی می شوند از لحاظ این قانون ثالث تلقی می شوند به استثنای اشخاص زیر : الف) بیمه گزار- مالک یا راننده وسیله نقلیه مسئول حادثه ب) کارکنان بیمه گزار – مسئول حادثه حین کار و انجام دادن وظیفه ج) همسر و پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد و اجداد تحت تکفل بیمه گزار در صورتی که سرنشین وسیله نقلیه ای باشد که راننده یا بیمه گزار مسئول حادثه باشد».
اما در تبصره ۶ ماده ۱ قانون اصلاح بیمه اجباری مسئولیت بدنی وسایل نقلیه مصوب ۱۳۸۷ چنین آورده است : «منظور از شخص ثالث ، هر شخصی است که به سبب حوادث وسایل نقلیه موضوع این قانون دچارزیان های بدنی و یا مالی شود به استثنای راننده مسبب حادثه» بنابراین قانونگذار در اصلاحیه این قانون ، تنها راننده مسبب حادثه را مشمول شخص ثالث خارج نموده است . البته «از نظر حقوقی وجود چنین استثنایی ضروری و بدیهی است زیرا موضوع این نوع بیمه ، بیمه کردن مسئولیت خود در برابرحوادثی است که به دیگران لطمه می زند و هیچ گاه فرد نسبت به خودش ثالث محسوب نمی شود و معقول نیست فرد را در مقابل خسارت های وارده بر خود مسئول بدانیم تا این مسئولیت بیمه پذیر باشد.[۳۲۸]»
تبصره ۵ ماده ۱ قانون اصلاح ، در مقام احصای حوادث مشمول بیمه به مواردی همچون هرگونه سانحه از قبیل تصادم ، تصادف ، واژگونی ، آتش سوزی ، و یا انفجار وسایل نقلیه موضوع این ماده و نیز خسارتی که از محمولات وسایل مزبور به اشخاص ثالث وارد می شود اشاره کرده است محدود کردن موارد تحت پوشش به موارد فوق گاهی موجب جبران زیان هایی در در حوادث رانندگی می شود که هیچ دلیل قانع کننده ای برای محرومیت زیان دیده از جبران خسارت وجود ندارد. برای مثال در حوادثی که راننده بی احتیاط باعث واژگون شدن اتومبیل دیگری می شود و هیچ گونه برخورد فیزیکی بین آن دو صورت نمی گیرد بیمه گر به لحاظ اینکه حادثه هیچ یک از موارد فوق نیست مسئولیت نمی پذیرد و بیمه گزار خود باید از عهده خسارات برآید .[۳۲۹] البته به نظر برخی مفهوم واژه تصادف ، منحصر به برخورد فیزیکی نیست بلکه هر گونه ایجاد سببیت ، ولو به صورت برخورد و تماس نباشد ، تصادف تلقی می گردد. مثل آنکه اتومبیل مورد بیمه ، راه حرکت را در یک آن به روی وسیله نقلیه دیگر ببندد و وسیله نقلیه دیگر را مجبور سازد از مسیر خود منحرف شود و سپس واژگون گردد .[۳۳۰] در ماده ۷ قانون اصلاح بیمه اجباری ، برخی از خسارتها از شمول بیمه خارج شده است در این ماده آمده است :«موارد زیر از شمول بیمه موضوع این قانون خارج است. ۱- خسارت وارده به وسیله نقلیه مسبب حادثه ۲- خسارت وارده به محمولات وسیله نقلیه مسبب حادثه ۳- خسارت مستقیم یا غیرمستقیم ناشی از تشعشعات اتمی و رادیواکتیو ۴- خسارات ناشی از محکومیت های جزایی و با پرداخت جرایم .» در قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ موارد دیگری نیز وجود داشت مانند خسارات ناشی از فرس ماژور از قبیل جنگ ، سیل ، زلزله و خسارات وارده به متصرفین غیرقانونی وسایل نقلیه یا به رانندگان فاقد گواهینامه رانندگی و نیز خسارات ناشی ازحوادثی که خارج از کشور اتفاق می افتد مگر اینکه توافقی بین بیمه گزار و بیمه در این موضوع شده باشد که در قانون اصلاح حذف گردیده اند .
خسارت هایی که مشمول این قانون می شود طبق ماده ۱ خسارت های بدنی و مالی می باشد و منظور از خسارت های بدنی طبق تبصره ۳ ماده ۱ «هر نوع دیه یا ارشی ناشی از صدمه ، شکستگی ، نقص عضو ، از کارافتادگی (جزئی یا کلی- موقت یا دائم) یا دیه فوت شخص ثالث به سبب حوادث مشمول بیمه موضوع این قانون است هزینه معالجه نیز چنانچه مشمول قانون دیگری نباشد ، جزء تعهدات بیمه موضوع این قانون خواهد بود» تبصره ۴ این ماده نیز منظور از خسارت های مادی را
زیان هایی می داند که به سبب حوادث مشمول بیمه موضوع این قانون به اموال اشخاص ثالث وارد
می شود .
طبق تبصره ۲ ماده ۴ «بیمه گر موظف است در ایفاء تعهدات مندرج در این قانون ، خسارت وارده به زیان دیدگان را بدون لحاظ جنسیت و مذهب تا سقف تعهدات بیمه نامه پرداخت نماید . مبلغ مازاد بردیه تعیین شده از سوی محاکم قضایی به عنوان بیمه حوادث محسوب می گردد»
در پایان این بحث اشاره به این مطلب خالی از لطف نخواهد بود که امروزه ضرورت ایجاد تغییراتی بنیادین در ساختار شیوه های خسارت زدایی و ایجاد تحولی نوین در نظام و تامین اجتماعی و اذعان داشتن به دو واقعیت مهم ، مسیر تحقیقات را به سوی بهره گیری از قابلیت های گسترده نهاد بیمه و تفکر متکی بر منطق بیمه ای سوق می دهد :
واقعیت نخست اینکه «بزه دیده و متضرر از جرم ، غالباً قربانی نظام عدالت کیفری و بی نظمی در روابط اجتماعی نیز می باشند» دوم اینکه «عدم کارایی و محدودیت دولت ها در خسارت زدایی از قربانیان جرایم است که ذهن هر محققی را به ضرورت استفاده منطقی ، انسانی و بهینه از ساز و کار بیمه با همه امکانات متنوع قانونی و قراردادی آن متوجه می کند» تعمیم بیمه در جامعه می تواند فرایند تحمل رنج ها و زمینه آشتی مجدد بزه دیده با جامعه را فراهم سازد و این یکی از آرمانهای سیاست جنایی واقع گرا و عدالت ترمیمی است ؛ آرمانی که امیدواریم به جدیت مورد توجه متولیان نظام عدالت کیفری و سیاست جنایی کشور ما قرار گیرد . و از رهگذر رهگذر منطق کیفری به منطق مبتنی بر حقوق بیمه ، صیانت جامعه و حمایت از قربانیان جرایم به خوبی اجرا شود .[۳۳۱]
گفتار دوم : اهداف و فواید جبران خسارت
الف: اهداف
در جبران خسارت بزه دیده اهداف فراوانی نهفته است . برخی از این اهداف ناظر به بزهکار یعنی جبران کننده خسارت است . و برخی مربوط به بزه دیده یعنی منتفع از جبران خسارت می باشد .
هدف ناظر به بزهکار ؛ پیشگیری از جرم و اعمال زیان بار است . در واقع یکی از اهداف مسئول داشتن بزهکار و جبران خسارت توسط او ، این است که از اعمال زیان بار بعدی اجتناب نماید همانند هدف مجازاتها یعنی پیشگیری از جرم از طریق ارعاب عام و خاص ؛ می توان گفت برای جبران خسارت نیز این دو هدف وجود دارد به این معنا که نه تنها زیان زننده با پرداخت خسارت ، دیگر به فکر ایراد ضرر به دیگری نمی افتد بلکه سایرین نیز از این امر متنبه شده و احتیاط لازم را در اعمالشان رعایت کرده و از ایراد خسارت به دیگران خودداری می کنند . این امر به خصوص در مورد مسئولیت بزهکارقابل تصور و تاکید است . بنابراین می توان گفت هدف از مسئولیت بزهکارپیشگیری از ارتکاب جرایم زیان باربعدی است .[۳۳۲]
اما هدف ناظر به بزه دیده ترمیم خسارات و بازگرداندن او به وضع سابق می باشد قربانی شدن اثرات متعدد و متنوعی دارد از یک سو خسارات مالی بر شخص وارد می شود و از یک سو خسارات روحی و روانی بر بزه دیده وارد می شود که به مراتب از خسارات مالی سنگین تر و مهم تر هستند . به هر حال شکی نیست که با وقوع جرم ، بزه دیده متحمل خسارات متنوع و متعددی می شود . بزه دیدگان آرزو می کنند که بتوانند با این خسارت ها کنار آمده و به وضعیت پیش از وقوع بزه بازگردند . این امر مستلزم دو نکته است ؛ یکی ، پذیرش واقعیت موجود به این معنا که بزه دیده با خسارات غیرقابل جبران مانند لطمه به زیبایی کنار بیایند . دوم اینکه آن مقدار ازخسارات که قابل جبرن می باشند، جبران شوند . به عبارت دیگر ابتدایی ترین و مهمترین راه برای بازگشت دوباره وی به زندگی عادی ، ترمیم خسارات اوست و این هدف با مسئول داشتن بزهکارو جبران خسارت به راحتی قابل تحقق
می باشد .
تحقق این دو هدف یعنی پیشگیری از وقوع جرم و ترمیم خسارت و بازگرداندن بزه دیده به وضع سابق ، در خصوص جبران خسارت توسط دولت نیز به نوعی می تواند مصداق داشته باشد به این ترتیب که دولت به طور کلی و به خصوص در مواردی که در نهایت خود مسئول جبران خسارت
می باشد و در نتیجه متضرر می شود ، برای جلوگیری از این ضرر و عدم تکرار آن با ایجاد امنیت و نظم عمومی و بالا بردن سطح رفاه اجتماعی ، فرهنگ ، اخلاقیات اعتقادات مذهبی و اندیشیدن راه کارها و وضع قوانین و مقررات از وقوع جرم جلوگیری نماید همچنین جبران خسارت چه توسط بزهکار صورت گیرد و چه توسط دولت ، موجب ترمیم خسارت و بازگرداندن بزه دیده به وضع سابق می شود و از آثار سوء عدم ترمیم خسارت بزه دیده جلوگیری می گردد .
ب : فواید
موارد متعددی از فواید جبران خسارت بزه دیده به خصوص جبران خسارت توسط دولت
می توان نام برد؛[۳۳۳] از جمله بهبود وضع بزه دیدگان ، پیشگیری از بزه دیدگی مجدد بزه دیده ، پیشگیری از انتقام گیری بزه دیده و یا بستگان او ، پیشگیری از تبدیل شدن بزه دیده به بزهکار که در مواردی این امکان وجود دارد که قربانی امروز تحت اثرات ونتایج جرم بر روح و شخصیت و موقعیت وی ، خود بزهکار فردا شود و متاسفانه این نظریه در مورد اطفال و نوجوانان به دلیل روح حساسس و در حال تحول آنان صادق تر است.[۳۳۴] بدون تردید جبران خسارت توسط دولت به صورت فوری و سریع می تواند این هدف را تامین کند . از دیگر فواید جبران خسارت توسط دولت ، کاهش رقم سیاه بزهکاری است . رقم سیاه عددی است که نسبت میان تبهکاری حقیقی و تبهکاری قانونی یا قضایی را نشان می دهد . این اصطلاح که از سال ۱۹۰۸ بوسیله دادستان ژاپنی به نام اوبا وارد جرم شناسی عملی شد و منظور وی در اصل از رقم سیاه جمع کل جنایاتی بود که مجهول مانده است .[۳۳۵] از آنجا که استفاده از جبران خسارت توسط دولت ، مستلزم اعلام وقوع جرم از طرف بزه دیدگان است ، بنابراین بخش
عمده ای از جرایم ارتکابی که در حالت عادی اعلام نمی شود ، در این وضعیت اعلام می شود و در نتیجه با روشن شدن هر چه بهتر آمار جنایی ، بهتر می توان برنامه های سیاست جنایی را عملی تر کرد .
اگر چه جبران خسارت توسط دولت اهداف و فواید والا و فراوانی دارد ، با چالش هایی روبرو است که می بایست برای آنها چارهای اندیشید ؛ از جمله فرار بزهکار از پرداخت خسارت به بهانه اعسار ؛ جدیت نداشتن بزه دیده در اقامه دعوی علیه بزهکار و درخواست تعقیب وی ، کم رنگ شدن نقش پیشگیرانه مسئولیت مدنی بزهکار ، جدیت نداشتن بزه دیدگان در دفاع از خویش ، رواج خود زنی و خود بزه دیدگی ، بار مالی فراوان و تحمیل هزینه سرسام آور بر بیت المال ، برخورد تبعیض آمیز با سایرخسارت دیدگان و نیازمندان به حمایت[۳۳۶] در مجموع با توجه به آنچه ذکر شد هر چند جبران خسارت توسط دولت می تواند دارای مضراتی باشد اما می توان گفت منافع آن بیش از ضرر آن است .
گفتار سوم : چالش ها و محدودیت ها
الف: انحصار مصادیق پرداخت در موارد قانونی
قانون مجازات اسلامی استفاده از بیت المال را به عنوان یک منع مالی جایگزین در زمینه پرداخت دیه پیش بینی کرده است . مقررات مزبور به رغم نقاط مثبتی که دارد از ایراد و اشکال مبرا نیست . یکی از اشکالات وارد بر این قانون ، آن است که قانونگذار تنها به پرداخت دیه از بیت المال اشاره کرده است . اگر چه دیه را می توان در ردیف سازوکارهای جبران خسارت با ماهیتی نزدیک به سایر خسارات قلمداد نمود ، ولی از آنجا که در قانون اسلامی ، دیه یکی از اقسام پنج گانه مجازاتهای اسلامی ذکر شده است ، شایسته بود علاوه بر دیه ، امکان پرداخت سایر خسارات بزه دیدگان نیز در موارد یاد شده از بیت المال پیش بینی می گردید. [۳۳۷]
ایراد دیگری که می توان وارد دانست این است که قانونگذار از میان افرادی که در اجتماع آسب و خسارت دیده اند تنها بزه دیده را مدنظر و مورد حمایت قرارداده است . در حالی که در یک جامعه انواع بسیاری از خسارت دیدگان و نیازمندان وجود دارد مانند مریض ها ، ورشکستگان ، معلولین جسمی و عقلی ، کسانی که در اثر بلایای طبیعی متحمل خسارت شده اند، … و قانونگذار تنها بزه دیدگان را انتخاب کرده است در حالی که خصوصیاتی که در بزه دیدگان وجود دارد و مبنای جبران خسارت به وسیله دولت به حساب می آید ممکن است در قربانیان سایر لطمات نیز وجود داشته باشد . همچنین بعضی از نظریاتی که به عنوان توجیه جبران خسارت ناشی از جرایم بوسیله دولت ارائه
شده اند . ممکن است در مورد صدمات ناشی از حوادث ، بیماری های عارضی و مادرزادی هم قابل اعمال باشد . برای مثال می توان به نظریه های مبتنی بر رفاه اجتماعی و بیمه اجتماعی و نیز همدردی عمومی اشاره کرد .[۳۳۸]
اگر چه این رفتار قانونگذار بنا بر مبانی مسئولیت مدنی قابل توجیه و روشن است ، اما بنا بر مبانی مسئولیت اجتماعی چندان روشن نیست . مثلاً بنا بر نظریه تقصیر که مطابق آن مبنای جبران خسارت ، تقصیر دولت در حمایت از بزه دیده در مقابل بزهکار است – روشن است که دولت چرا فقط بزه دیده را انتخاب کرده است اما بنا بر مبانی مسئولیت اجتماعی چنین نیست . البته به عقیده برخی ریشه این توجه را می بایست در امور سیاسی جستجو کرد .[۳۳۹] چرا که جبران خسارت بزه دیدگان بوسیله دولت می تواند نوعی بلندگوی تبلیغاتی بسیار قوی برای دولت باشد . در بسیاری موارد دولت ها به جای آنکه کاری در مورد حمایت از بزه دیدگان انجام دهند ، به شعار دادن در مورد آنها اکتفا می کنند و بدین ترتیب از بهره های سیاسی قابل توجهی برخوردار می شوند .
ب : عدم جبران خسارت کامل در مصادیق قانونی
هر چند قانونگذار اسلامی در مواردی خاص ، با وضع قوانین سعی در جبران خسارت بزه دیده داشته است ، اما در عمل ، در همین موارد با مشکلاتی مواجه می شویم که جبران خسارت به طور کامل محقق نمی شود .
برای مثال اگر مدت زمان رسیدگی به یک پرونده را در نظر بگیریم ؛ یک پرونده کیفری تا زمانی که به صدور حکم قطعی منجر شود باید مراحل گوناگونی را طی کند و از پیچ و خم های تشریفات طولانی رسیدگی قضایی عبور کند تا به صدور حکم منتهی شود . مراحلی همچون شکایت به دادسرا ، تشکیل پرونده ، تشکیل جلسه یا جلسات متعدد ، استماع اظهارات شاکی و متهم ، صدور حکم ، اعتراض به حکم ، فرستادن پرونده به مرجع عالی تر ، و در نهایت قطعی شدن حکم ، ارسال حکم به واحد اجرای احکام ، … طی این مراحل زمان زیادی به طول می انجامد به طوری که یک پرونده پس از سالیان متمادی به نتیجه می رسد . و در این مدت ، این بزه دیده است که باید انتظار بکشد و این انتظار نوعی اضرار در حق اوست که علاوه بر خسارت دیدن از وقوع جرم ، می بایست ضرر دیگری را نیز متحمل شود و این خلاف یک دادرسی عادلانه که باید چاره ای برای آن اندیشیده شود .
یکی دیگر از مشکلاتی که با آن مواجه هستیم ، ایرادی است که در نص مواد قانونی وجود دارد به طور مثال در ماده ۲۶۰ ق .م . ا حکم به پرداخت دیه از اموال قاتل یا بیت المال به مرگ قاتل فراری منوط شده است .[۳۴۰] این امر در عمل مشکلاتی را بوجود می آورد ؛ اول اینکه این امر مستلزم احراز فوت قاتل می باشد دوم اینکه ، اولیای دم جهت گرفتن دیه باید مدت طولانی را منتظر بمانند و این انتظار نوعی اضرار در حق اولیای دم است که نادیده گرفته شده است .
مورد دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که مقررات فقهی برای پرداخت دیه مهلت هایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:49:00 ب.ظ ]




H2
H1
عملکرد بازاریابی
بازارگرایی
توسعه خدمات جدید
شکل ۱-۱٫ مدل مفهومی پژوهش

روش تحقیق
معمولاً روش های تحقیق براساس دو ملاک: ۱) روش تحقیق با توجه به هدف و ۲) روش تحقیق برحسب روش اجرا، طبقه بندی می شود. تحقیق حاضر بر اساس هدف، کاربردی است که پیامد آن به دست آوردن نتایج کاربردی در زمینه بررسی رابطه بین توسعه خدمات جدید، گرایش بازار و عملکرد بازاریابی در صنعت هتلداری در هتل های پارسیان می باشد.
از نقطه نظر ویژگی های موضوع، پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی است که به دنبال جمع آوری اطلاعات واقعی و مفصل از پدیده مورد نظر است. پیش فرض اصلی این روش از نوع تحقیقات پیمایشی می باشد که با به کارگیری دقیق روش های علمی می توان از طریق مطالعه یک نمونه، به تعمیم نتایج آن به یک جامعه بزرگ تر نایل شد (کومار، ۱۳۷۴، ص.۴۸ ).

روش و ابزار گردآوری اطلاعات
در مورد روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش می توان گفت که در مورد مبانی نظری پژوهش از روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای استفاده شد. بدین ترتیب که با مراجعه به مراجع، کتب مربوطه، کتابخانه ها، اینترنت، نشریات، پایان نامه های مرتبط و …. اطلاعات مورد نظر جمع آوری شده است. سپس پرسشنامه ای طراحی و از طریق آن نظرات مدیران کل و مدیران گروه و کارکنان ارشد جمع آوری شد.
ابزار سنجش، وسایلی اند که محقق به کمک آن ها قادر است اطلاعات مورد نیاز خود را گردآوری و ثبت و کمی نماید. نوع ابزار سنجش عبارتند از:
پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و … (خاکی ، ۱۳۸۲، ص ۱۴۵ ) که در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از « پرسشنامه» استفاده شد.

قلمرو پژوهش
۱-۱۰-۱٫ قلمرو مکانی
این پژوهش در سطح مدیران کل و مدیران گروه و کارکنان ارشد هتل های پارسیان استان تهران صورت پذیرفت.
۱-۱۰-۲٫ قلمرو زمانی
از نظر زمانی، دوره مورد بررسی و گردآوری اطلاعات ، شش ماهه از زمستان سال ۱۳۹۳ تا پایان تابستان ۱۳۹۴ در نظر گرفته و انجام شد.

جامعه آماری
جامعه آماری تحقیق را کلیه مدیران کل و مدیران گروه و کارکنان ارشد هتل های پارسیان استان تهران تشکیل داده است.

نمونه آماری
با توجه به محدود بودن جامعه آماری که از تعداد ۱۷۹ نفر است، حداقل حجم نمونه با بهره گرفتن از فرمول زیر محاسبه گردید.
از این فرمول زمانی استفاده می شود که واریانس جامعه آماری معلوم باشد.
N = تعداد کل جامعه ۱۷۹ نفر
(البته می توان با توجه به اطلاعات و داده های موجود واریانس مورد نظر را نیز محاسبه نمود) میزان خطای تخمین یا خطای برآورد (): ۵%
خطای حدی یا حداکثر خطای ممکن یا دقت لازم در آمارگیری (d): 5 %
بعد از مشخص کردن ویژگی های مورد نظر ما در جامعه تعداد نمونه ۱۲۵ نفر می رسد که به روش خوشه ای و سپس تصادفی ساده انتخاب شده اند.

روش تجزیه و تحلیل داده ها
‏جهت تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شده است.
آمار توصیفی
‏با استفاده مناسب از روش ها یا آمار توصیفی می توان دقیقا ویژگی های یک دسته از اطاعات را بیان کرد. آمار توصیفی همیشه برای تعیین و بیان ویژگی های اطلاعاات پژوهش ها به کار برده می شوند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
‏در این پژوهش ویژگی های جمعیت شناختی(مانند سن، جنسیت، میزان تحصیلات و سابقه کار) با بهره گرفتن از آمار توصیفی شرح داده می شوند.
‏آمار استنباطی
‏برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک های آماری آزمون کولموگرف اسمیرنوف ، تحلیل مسیر، ضریب همبستگی پیرسون و همچنین از ترسیم مسیر برای نمایش خطی اثرات متغیرها بر یکدیگر با بهره­ گیری از نرم­افزارهای SPSS و لیزرل استفاده خواهد شد.

ساختار پژوهش
مراحلی که در این پژوهش انجام گرفته است در شکل (۱-۲) آورده شده است.
مبانی نظری پژوهش
کلیات پژوهش
نتیجه گیری و پیشنهادات
تجزیه و تحلیل داده ها
روش شناسی پژوهش
شکل ۱-۲٫ ساختار پژوهش

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش
الف- تعاریف مفهومی
۱-۱۵-۱- بازارگرایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:49:00 ب.ظ ]