کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



۳-۳-۲ فرد نجات دهنده ی نسل بشر در اساطیر یونانی
همان گونه که در روایت سیل بزرگ در اساطیر یونانی بیان شد، رفتار انسان ها در چشم خدایان بدتر و بدتر شد، تا جایی که “زئوس"، خدای خدایان و آسمان ها، بر آن شد تا نژاد انسان را به وسیله ی سیلی بزرگ نابود کند. اما “پرومتئوس"، به طور پنهانی فرزند انسانی خود “دیوکالیون” را از این تصمیم آگاه کرد و از او خواست تا قایقی بسازد و با وسایل لازم پر کند و با همسرش “پیرا” بر آن سوار شود (هانسن، ۲۰۰۴: ۷۳).
“دیوکالیون"، در افسانه های یونانی، پسر “پرومتئوس"، همسر “پیرا” و نیای “هلن ها"، جد افسانه ای نژاد هلنی (یونانی) است.
در واقع دیوکالیون نخستین کالبدی بود که به دست پرومتئوس نقش زده شد و سپس با دم زئوس جان یافت و با پیرا ازدواج کرد.
پیرا به نوبه ی خود دختر اپی متئوس و پاندورا بود که سرگذشت جالبی دارند. اپی متئوس برادر پرومتئوس و طبعاً از گروه ایزدان موسوم به تایتان (Titan) بود. زمانی که پرومتئوس آتش را برای نوع بشر از خدایان دزدید، زئوس برای تنبیه انسان ها تصمیم گرفت بلاهایی را بر آنان نازل کند و یکی از این مصائب که بر انسان فرود آورد خلقت زنی بود به نام پاندورا که زیبایی و نیز صفات بی وفایی و خیانت و دروغ گویی را یک جا بدو داد و اپی متئوس را که بر خلاف برادرش ، پرومتئوس ساده لوح و بی خرد بود توسط پاندورا فریفت و آن دو با هم ازدواج کردند و بدین صورت با ورود نخستین زن بدبختی در جهان آشکار شد (حسین پور، ۱۳۷۶: ۲۶۱).
دانلود پایان نامه
دیوکالیون، پادشاه “فتیا” (Phthia) واقع در “تسالی” (Thessaly) بود. “پیرا"، همسر دیوکالیون، دختر عموی او یعنی دختر “اپیمتئوس” (Epimetheus) برادر “پرومتئوس” و “پاندورا” (Pandora)، بود (کندی، ۱۳۸۵: ۲۴۴).
فرزندان “دیوکالیون” و “پیرا"، “هلن” (Hellen)، “آمفیکتیون” (Amphiktyon) و “پروتوژنیا” (Protogeneia) بودند.
باید از فرزند “پرومتئوس” و “آنیمف” (Anymph) یعنی دیوکالیون انتظار داشت که از موقعیت و مقام الهی و مقدس خود خشنود باشد اما هنگامی که او با “پیرا” ازدواج می کند، آن دو ظاهراً در اساطیر یونانی اولین زوج بشری می شوند از آن جایی که فرزندان آن ها به طور کامل انسان هستند. هر چند که حد و مرز میان خدایان و انسان ها در اساطیر یونانی، اغلب مبهم و نامشخص است به خصوص در دوران نخستین (هانسن، ۲۰۰۴: ۱۰۴).
در ادامه ی داستان نجات نسل بشر توسط “دیوکالیون” چنین آمده است که “زئوس"، خدای بزرگ یونانی، توفان و سیل را به هم آمیخت و بر پهنه ی زمین گسیل داشت. او توفان را فرستاد و برادر خود دریا را به کمک طلبید و با هم سیلاب و باران را از بهشت سرازیر کردند. آب رودها سرازیر شد و زمین را فرا گرفت و هر چه بود در خود غرقه ساخت. سیلاب با تمام نیرو زمین تاریک را در می نوردید. آب، قله های بلند همه ی کوه ها را پوشاند به جز پارناسوس (Parnasus) استوار را.
کوه پارناسوس کاملاً در زیر آب فرو نرفت و تکه ای زمین خشک بر فراز بلندترین قله اش باقی ماند تا پناه گاهی برای نجات بشر از نابودی کامل شود. پس از آن که نُه شبانه روز پی در پی باران بارید، آب همه جای گیتی را فرا گرفت و تنها کشتی “دیوکالیون” و “پیرا” از توفان نجات پیدا کرد. “زئوس” از نجات یافتن این زوج آزرده نشد، زیرا آن ها افرادی پرهیزگار بودند و همیشه با وفاداری خدایان را پرستش می کردند.
هنگامی که کشتی آن ها –دیوکالیون و پیرا- بر قله ی “پارناسوس” آرام گرفت، آن دو از کشتی خارج شدند، اما در هیچ کجای زمین اثری از حیات نیافتند. فقط آب های خروشان بود که همه جا را در اطراف فرا گرفته بود. “زئوس” نسبت به دیوکالیون و پیرا ترحم کرد و سیلاب را فرو نشاند. آب آهسته آهسته خود را عقب کشید و رودها کم عمق تر شدند و زمین دوباره به خشکی گرایید. دیوکالیون و پیرا از قله ی “پارناسوس” به زیر آمدند. اکنون آن دو تنها موجودات زنده ی روی کره ی زمین بودند.
آن ها معبدی نیمه ویران را که پوشیده از خزه ها بود یافتند و به داخل آن رفته و با خلوص به نیایش پرداختند. و از خدایان به خاطر نجات از مرگ سپاسگزاری و قدردانی کردند و دعا کردند تا در آن تنهایی وحشتناک یارشان باشند. در این هنگام ناگهان صدایی توجه دیوکالیون و پیرا را جلب کرد صدایی که از آن دو می خواست تا استخوان های مادرشان را پشت سرشان بیندازند. با شنیدن این فرمان آن ها وحشت زده شدند زیرا معنای این سخن را درک نکرده بودند اما ناگهان متوجه معنی حقیقی این ندا شدند. منظور از مادر، زمین بود، زمین بود که مادر همه چیز بود. بدین ترتیب دیوکالیون و پیرا شادمان شدند. هر دو سنگ هایی را برداشته و به پشت سرخویش پرتاب کردند. سنگ هایی را که دیوکالیون پرتاب کرده بود تبدیل به مرد و سنگ هایی را که همسرش، پیرا به پشت سر پرتاب کرده بود تبدیل به زن شدند و مقاوم ترین نژاد بشری را پدید آوردند. آنان باید قوی و نیرومند می بودند تا بتوانند با زحمت فراوان زمین را از باتلاق ها و لجن های حاصل از توفان و سیل پاک کنند (همیلتون، ۱۳۸۷: ۱۱۲).
شایان ذکر است نه تنها در اساطیر یونانی بلکه در اسطوره های هند و اروپایی نیز، انسان ها به همان اندازه که فرزندان و اخلاف نخستین زوج بشری دانسته شده اند، فرزندان زوج مقدس و الهی مادر زمین و پدر آسمان نیز بر شمرده شده اند (وست، ۲۰۰۷: ۳۵۸).
و نیز بیان این مطلب خالی از لطف نیست که واژه ی سنگ در زبان یونانی باستان به صورت (Pebble) به کار می رفته است و واژه ی لاتین (People) به معنی انسان یا مردم از همین واژه ی یونانی مشتق شده است (هانسن، ۲۰۰۴: ۷۳).
۳-۳-۳ عامل به وجود آورنده ی فرایند پالایش جهان در اساطیر یونانی
همان گونه که ذکر شد در اساطیر یونانی این “زئوس” خدای بزرگ یونانی است که بر انسان ها خشم می گیرد و درصدد نابودی نسل بشر از طریق فرو فرستادن سیل و توفانی عظیم، برمی آید.
نام زئوس در زبان یونانی باستان به معنی “آسمان درخشان” است. او آذرخش به دست و شاه خدایان است. نام زئوس شبیه به واژه ی لاتین (Deus-)، به معنی “خدا” و واژه ی سنسکریت دیائوس، (Skt. Dyaus-) ، که یکی از خدایان باستانی آسمان در هند می باشد، است (بیرلین، ۱۳۸۹: ۳۵).
زئوس، در اساطیر یونانی، ایزد آسمان است. او خداوندگار بادها، ابرها، تندرها و باران به شمار می رفته است (ژیران، ۱۳۷۵: ۴۱).
خدایان یونان باستان مانند مردم عادی تلقی می شدند. یونانیان به سادگی می توانستند تصاویر ذهنی خود را به دیگران نیز منتقل کنند. مردم یونان تنها آن چه را می دیدند واقعیت می انگاشتند و با مشاهده ی چیزهای قابل لمس و دیدنی در اطرافشان راضی بودند و آن ها را باور می کردند.
این را می توان نقطه ی قوت اساطیر یونان دانست که در دوران باستان که انسان ها در شگفتی و ترس نسبت به خدایان می زیستند، چنین طرز فکری داشتند و مظاهر وهم انگیز و ترسناکی را که در تمدن های دیگر پرستش می شدند از سوی یونانیان باستان تحریم شده بودند.
تعداد خدایان یونان باستان بی شمار است. در عین حال نباید این موضوع را نمودی از مذهب آن ها بر شمرد. بلکه می توان آن را تعبیر و تفسیر یونانیان بر ناشناخته های طبیعی دانست.
زئوس خدای باران است. او بر خدای خورشید غلبه می کند زیرا سرزمین یونان به باران بیش از آفتاب نیازمند است. بنابراین خدای باران آن است که آب ارزشمند را به نیایش گران خویش پیشکش می کند (همیلتون، ۱۳۸۷: ۲۶). یونانیان بر این باور بودند که خدایان جهان را نیافریده اند بلکه جهان را آفریننده ی خدایان می پنداشتند. بر طبق باور یونانیان باستان غول ها ، تایتان ها، که “خدایان کهن” نیز نام دارند، زندگی اسطوره ای و رمز آمیزی دارند و سرور جهان به شمار می روند و نیرویی ماورایی دارند.
مهمترین آن ها “کرونوس” است. او تا هنگامی که زئوس، فرزندش، پادشاهی را از او گرفت فرمانروای غول ها بود.
با به قدرت رسیدن زئوس، غول ها از میان نرفتند اما به مرتبه ای پایین تر نزول کردند. “اُلمپ” (Olympus)، دژی بزرگ بود که بر بلندای کوهی در شمال یونان واقع شده بود و یونانیان باستان آن را بلندترین کوه جهان تصور می کردند. درون این دژ، کاخ خدایان واقع شده بود. خدایان ساکن “المپ” با رضایت و شادی در کاخ های خود به سر می بردند.
خدایان ساکن المپ عبارتند از:

 

    1. زئوس (zeus) خدای آسمان ها

 

    1. پوسیدون (Posedon) خدای دریا، برادر زئوس

 

    1. هادس (Hades) خدای مرگ، برادر زئوس

 

    1. هستیا (Hestia) ایزد بانوی شعر، خواهر زئوس

 

    1. هرا (Hera) ایزد بانوی زایش و تولد، همسر زئوس

 

    1. آرس (Ares) خدای جنگ، فرزند زئوس و هرا

 

    1. آتنا (Athena) ایزد بانوی سرزمین ها، دختر زئوس

 

    1. آپولو (Apollon) خدای پیشگویی، موسیقی و شبانی، پسر زئوس

 

    1. آفرودیت (Aphrodite) ایزد بانوی عشق و زیبایی، دختر زئوس

 

۱۰-هرمس (Hermes) خدای منطق و تجارت، پسر زئوس
۱۱-آرتمیس (Artemis) خدای جوانی، پسر هرا
۱۲-هفایستوس (Hephaestus) خدای آتش، پسر زئوس و هرا (همیلتون، ۱۳۸۷: ۳۶).
زئوس و بردارانش، خدایان قسمت عمده ای از جهان بوده اند. زئوس رهبر آسمان، خدای باران، گرد آورنده ی ابرها و مهار کننده ی آذرخش های نیرومند است. نیروی زئوس به تنهایی با نیروی تمامی خدایان برابری می کند. با این وجود زئوس دانای کل و مقتدرترین نیست زیرا بارها مورد هجوم و اغفال دیگر خدایان قرار می گیرد (همان :۴۰).
زئوس، فرمانروای آذرخش و ابرهای تیره و تار پس از تصمیم به نابودی کل نژاد انسان، به کوه المپ باز می گردد. او مصمم است که انسان ها را به خاطر رفتار و سلوک پلیدشان به کیفر برساند. اگر چه دیگر خدایان نامیرا با این تصمیم زئوس برای نابودی بشر فناپذیر موافق بودند اما نگران آینده ی خود نیز بودند. اگر انسان های فناپذیر نابود می شدند، چه کسی می توانست قربانی های خوشبو را به خدایان پیشکش کند. زئوس با این وعده که نژاد انسانی بهتری را خواهد آفرید، نگرانی و ترس را از دل خدایان زدود. زئوس به کمک آذرخش خود درصدد ویران کردن هستی بر آمد اما بی درنگ دریافت که حتی کوه المپ نیز از شعله های آتش آن در امان نخواهد ماند و به آتش کشیده خواهد شد، بنابراین از این نقشه صرف نظر کرد.
در عوض تصمیم گرفت که ابرهای سیاه توفان زا را رها کند و با به راه انداختن سیلابی عظیم در دنیا انسان ها را از بین ببرد. پس از آن، زئوس ،هرمس (Hermes) که نام او به معنای “ستون” است و فرزند زئوس و “پیک خدایان” نیز هست را به سوی “آئولوس” (Aolus) فرمانروای باد و توفان، فرستاد و به او امر کرد که ابرهای خشک کننده ی دنیا را در غار خویش محبوس کند و به جای آن ابرهای توفان زا را رها کند. در این هنگام باد جنوب هراس انگیز که ابرهای تیره و تار با خود به همراه داشت وزیدن آغاز کرد. باران شدیدی شروع به باریدن کرد. فرشی از آب بر سطح زمین جاری شد و تمامی صحراها و کشتزارها و جنگل ها و حتی پرستش گاه های خدایان را هم در برگرفته بود. آب پیوسته بالاتر می آمد و حتی بلندترین نقاط را نیز در برگرفت. آن گونه که سرانجام جهان به صورت دریایی پهناور و عظیم و بی پایان درآمد که کاملاً بی کران بود.
هنگامی که زئوس از فراز “کوه المپ” به پایین نگریست و دریافت که سیل بزرگ همه ی مردان و زنان را به استثنای “دیوکالیون” و “پیرا” همسرش که انسان هایی بی گناه و پرهیزگار بودند در کام خود فرو برده و نابود کرده است، باد شمال “آدس” (Ades)، را آزاد کرد، زیرا او ابرهای توفان زا را پراکنده و دریاها را خشک می کرد (روزنبرگ،۱۳۸۶ : ۶۹).
بدین ترتیب زئوس که قصد داشت نژاد بشر را به کلی نابود کند با فرو فرستادن سیل و توفانی مهیب تمامی هستی را از میان برد و در این میان تنها “دیوکالیون” و همسرش “پیرا” نجات یافتند و نسل بشر را از نابودی محافظت کردند.
۳-۳-۴ علت وقوع فرایند پالایش در اساطیر یونانی
در اساطیر و متون باستانی یونانی، دلیل فرو فرستادن سیل بزرگ توسط خدایان، بی حرمتی انسان ها نسبت به خدایان و نیز ظلم و ستم و رفتار بد انسان ها دانسته شده و نیز در برخی از منابع دیگر علت خشم زئوس، خدای بزرگ یونانی و نابودی نسل بشر توسط او فریب خوردن او توسط پرومتئوس و نیز دزدین آتش به وسیله ی او محسوب شده است.
در مورد روایت نخست، در اساطیر یونانی چنین بیان شده است که رفتار انسان ها در چشم خدایان بدتر و بدتر شد، تا جایی که زئوس، تصمیم گرفت نژاد انسان را به وسیله ی سیلی بزرگ و مهیب نابود کند. اما پرومتئوس، به طور پنهانی، فرزند خود، دیوکالیون را آگاه کرد. او قایقی ساخت و آن را با وسایل لازم پر کرد و با همسرش، پیرا، بر آن سوار شدند. زئوس بیشتر سطح زمین را با آب پوشاند و تقریباً تمام هستی نابود شد (هانسن، ۲۰۰۴: ۷۳).
در جایی دیگر نیز چنین بیان شده است که سیل بزرگ آخرین ابزار و چاره ی دشمنی الهی با انسان ها بود. خدایان رفتارهای خصمانه ی پیشین خود، مانند پس گرفتن انرژی حیاتی طبیعت، پنهان کردن آتش، آفرینش زن، و شیوع بیماری های مرگ بار در جهان را حتی این بار در مورد انسان ها بیشتر و گسترده تر کردند. زیرا در مورد آخر، خدایان تلاش کردند، نژاد بشر را با غرقه ساختن همه ی آن ها نابود کنند.
برای نسل ها ی متمادی، خدایان دیگر تلاش نکردند نژاد انسان را در مقیاسی وسیع نابود کنند و به طور مثال زئوس، نبردی عظیم را در تروی، (Troy) به راه انداخت تا جمعیت بشر را تا حدی کم کند نه این که آن را به طور کامل نابود کند (همان : ۷۴).
نیز در روایتی دیگر آمده است که، افسانه ای که در آن بشر به نژاد سنگ تنزل کرد، با توفانی سهمگین آغاز می شود. به تدریج بشر در همه ی سرزمین ها چنان ضعیف شد که زئوس تصمیم به نابودی آن گرفت. لذا توفان و سیل را به هم آمیخت و بر پهنای زمین گسیل داشت، و پایان بشر فانی را سبب شد (همیلتون، ۱۳۸۷ : ۱۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 02:07:00 ب.ظ ]




میانگین

 

انحراف استاندارد

 

تفاوت میانگین

 

t محاسبه شده

 

درجه آزادی

 

سطح معنی‌داری

 

t بحرانی جدول
در سطح اغماض

 

 

 

۰٫۹۵

 

۰٫۹۹

 

 

 

اجرا شده

 

۷۴۴

 

۱۹/۳

 

۱۶۵/۱

 

۸۱/۱-

 

۳۹/۴-

 

۷۴۳

 

۰۰۰/۰

 

۹۶/۱

 

۵۷۶/۲

 

 

 

قصد شده

 

۷۴۴

 

۵٫۰۰

 

۰٫۰۰

 

 

 

نتایج: با توجه به قدر مطلق t محاسبه شده (۳۹/۴) که از t بحرانی جدول (۵۷۶/۲) در سطح خطاپذیری۰۱/۰  و درجه آزادی ۷۴۳، بزرگتر است، (یا به عبارت دیگر سطح معنی داری آن از ۰۱/۰کوچکتر است، ۰۱/۰p<) فرض صفر رد می‌گردد. بنابراین با احتمال ۹۹ درصد بیان می کنیم که بین میانگین به دست آمده و میانگین مورد انتظار (۵) تفاوت معنی داری وجود دارد و میانگین به دست آمده از میانگین مورد انتظار به صورت معنی داری پایین تر است.بنا براین نتیجه می گیریم که تفاوت معنا داری بین برنامه قصد شده از سوی وزرات آموزش و پرورش و برنامه اجرا شده در مدارس ناحیه ۲ شیرازدر علوم تجربی پایه سوم راهنمایی اجرا می شود، وجود دارد. انطباق لازم دردو نوع برنامه درسی قصد شده و اجرا شده وجود ندارد. میانگین گویه های مربوط به برنامه درسی اجرا شده پیوست شماره ۴ می باشد. در نمودار ۴- ۱- متغیرهای برنامه اجرا شده ومقایسه آن با برنامه قصد شده ترسیم گردیده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نمودار ۴-۱ مقایسه متغیرهای برنامه اجرا شده بابرنامه قصدشده
فرضیه ۲- بین برنامه درسی قصد شده وآموخته شده علوم تجربی پایه سوم راهنمایی در ناحیه ۲ شیراز انطباق وجود دارد.
برنامه درسی قصد شده در پی رسیدن به تمام متغیرهای خود به طور کامل است و با مقیاس لیکرت میانگین پتاسیل برنامه قصد شده، عدد ۵ می باشد. برنامه آموخته شده به وسیله آزمون تشریحی آموخته های دانش آموز را در پایان سال تحصیلی مورد اندازه گیری قرارداده است؛ فاصله آن با برنامه کامل قصد شده محاسبه می گردد، که اطلاعات آماری این فرضیه به شرح جدول ۴-۲میباشد.
جدول۴-۲ آزمون تک نمایی- مقایسه دومیانگین بین برنامه درسی قصد شده و آموخته شده علوم تجربی پایه سوم راهنمایی

 

 

شاخص
گروه

 

تعداد

 

میانگین

 

انحراف استاندارد

 

تفاوت میانگین

 

t محاسبه شده

 

درجه آزادی

 

سطح معنی‌داری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:07:00 ب.ظ ]




۴-۱-۱ درصد افزایش وزن
مطابق شکل ۴-۱، اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده شد (۰۵/۰>P). بیشترین مقدار درصد افزایش وزن مربوط به تیمارهای ۴ (تیمار آستاگزانتین) و ۳ (تیمار رنگدانه طبیعی فلفلدلمه) بود و کمترین درصد افزایش وزن مربوط به تیمار ۱ (گروه شاهد) بود.
شکل۴-۱: داده های (میانگین ± انحراف معیار) درصد افزایش وزن ماهیان فلاورهورن تغذیه شده با جیرههای آزمایشی
تیمار ۱: شاهد، ۲: پودر گوجهفرنگی، ۳: پودر فلفلدلمه، ۴: آستاگزانتین، ۵: بتاکاروتن
حروف انگلیسی غیر یکسان بیانگر اختلاف معنی دار در سطح ۰۵/۰ میباشد.
۴-۱-۲- ضریب رشد ویژه
این شاخص بین تیمارها دارای اختلاف معنیداری بود (۰۵/۰>P). مطابق شکل ۴-۲، بیشترین نرخ رشد ویژه مربوط به تیمار ۴ (آستاگزانتین) و کمترین مقدار آن مربوط به تیمار ۱ (شاهد) بود.
شکل۴-۲: داده های (میانگین ± انحراف معیار) نرخ رشد ویژه ماهیان فلاورهورن تغذیه شده با جیرههای آزمایشی
حروف انگلیسی غیر یکسان بیانگر اختلاف معنی دار در سطح ۰۵/۰ میباشد.
۴-۱-۳- ضریب تبدیل غذایی
اختلاف معنیداری بین تیمارها مشاهده شد (۰۵/۰>P). کمترین مقدار ضریب تبدیل غذایی مربوط به تیمار ۴ (آستاگزانتین) و بیشترین مقدار ضریب تبدیل غذایی مربوط به تیمار ۱ (شاهد) بود.
شکل۴-۳: داده های (میانگین ± انحراف معیار) ضریب تبدیل غذایی ماهیان فلاورهورن تغذیه شده با جیرههای آزمایشی
حروف انگلیسی غیر یکسان بیانگر اختلاف معنی دار در سطح ۰۵/۰ میباشد.
۴-۱-۴- فاکتور وضعیت
مطابق شکل ۴-۴، بین تیمارها اختلاف معنیداری مشاهده شد، بیشترین نرخ این شاخص مربوط به تیمارهای ۳ و ۵ بود که به ترتیب با جیرههای حاوی پودر پوست گوجهفرنگی و بتاکاروتن تغذیه شدند.
شکل۴-۴: داده های (میانگین ± انحراف معیار) فاکتور وضعیت ماهیان فلاورهورن تغذیه شده با جیرههای آزمایشی
حروف انگلیسی غیر یکسان بیانگر اختلاف معنی دار در سطح ۰۵/۰ میباشد.
۴-۱-۵- کارایی غذا
اختلاف معنیداری بین تیمارها مشاهده شد (۰۵/۰>P). بیشترین مقدار کارایی غذا در تیمار ۴ (آستاگزانتین) مشاهده شد و کمترین مقدار کارایی غذا مربوط به تیمار ۱ (شاهد) بود.
شکل۴-۵: داده های (میانگین ± انحراف معیار) کارایی غذا ماهیان فلاورهورن تغذیه شده با جیرههای آزمایشی
حروف انگلیسی غیر یکسان بیانگر اختلاف معنی دار در سطح ۰۵/۰ میباشد.
۴-۲- شاخصهای رنگی شدن
نواحی رنگی در تمامی تیمارها تقریبا مشابه بود. به طوری که ابتدا بخش سینهایی و سپس ناحیه زیر باله پشتی رنگ بیشتری را از خود نشان دادند.
آنالیزهای اسپکتروفتومتری برای مشاهده تغییرات رنگ پوست ماهیانی که با رنگدانههای مختلف تغذیه شده بودند صورت پذیرفت که نتایج در شکل ۴-۶ درج شده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل۴-۶: داده های (میانگین ± انحراف معیار) غلظت کاروتنوئید ماهیان فلاورهورن تغذیه شده با جیرههای آزمایشی
حروف انگلیسی غیر یکسان بیانگر اختلاف معنی دار در سطح ۰۵/۰ میباشد.
مطابق شکل ۴-۶، بین غلظت کاروتنوئید در تیمارهای مختلف ارتباط معنیداری وجود دارد (۰۵/۰>P). ماهیانی که با جیره حاوی آستاگزانتین (تیمار ۴) تغذیه میشدند بیشترین غلظت کاروتنوئید را در پوست داشتند. غلظت کاروتنوئید در تیمار ۳ (فلفلدلمه) و ۵ (بتاکاروتن) بیشتر از تیمار ۱ (شاهد) بوده اما از تیمار ۴ کمتر بود، و کمترین مقدار آستاگزانتین در تیمار ۱ مشاهده شد.
فصل پنجم
بحث و نتیجه‌گیری
۵- بحث و نتیجه‌‌گیری
۵-۱- اثر منابع رنگدانه طبیعی و مصنوعی بر شاخصهای رشد ماهی فلاورهورن
امروزه نقش مثبت کاروتنوئیدها، به عنوان عامل واسطهایی در متابولیسم ماهیان شناخته شده است (سگنر[۸۱] و همکاران، ۱۹۸۹). جذب نور و ویژگیهای آنتیاکسیدانی کاروتنوئیدها، بقای ماهی را در شرایط سخت موجب میگردد (کرینسکی[۸۲]، ۱۹۹۳). نقش و اهمیت کاروتنوئیدها تنها محدود به عضله و پوست ماهی نمیباشد، بلکه حضور کاروتنوئیدها در جیره، هضم و جذب غذا را افزایش داده و منجر به رشد بهتر میشود (کریستیانسن و همکاران، ۱۹۹۴).
بررسی نتایج آماری فاکتورهای رشد ماهیان فلاورهورن در استفاده از منابع رنگدانهایی مختلف مصنوعی و طبیعی در مدت ۸ هفته نشان داد که بیشترین نرخ درصد افزایش وزن، ضریب رشد ویژه و کارایی غذا مربوط به تیماری بود که با جیره حاوی آستاگزانتین تغذیه شده بودند، و کمترین مقدار آن مربوط به جیره شاهد بود. همچنین در درصد افزایش وزن بین تیمار آستاگزانتین و تیمار طبیعی فلفلدلمه تفاوت معنیداری وجود نداشت (۰۵/۰P>). همچنین کمترین ضریب تبدیل غذایی مربوط به تیمار آستاگزانتین و بیشترین مقدار آن مربوط به تیمار شاهد بود. فلفلدلمه یکی از سبزیجاتی است که به خاطر غلظت بالای بتاکاروتن و بتاکریپتوگزانتین، حاوی مقدار زیادی پروویتامین A است (ایزابل[۸۳] و داماسو[۸۴]، ۱۹۹۳). آستاگزانتین نیز به سبب نقش پروویتامین A سبب افزایش رشد ماهی میگردد (پیت[۸۵] و همکاران، ۱۹۷۱).
بنابر یافته های این تحقیق آستاگزانتین و فلفلدلمه تاثیر بهتری روی شاخصهای رشد داشتند که با نتایج حاصل از دیلر و همکاران (۲۰۰۵) مطابقت داشت. آنها اثرات رنگدانههای طبیعی و مصنوعی در رژیم غذایی بر رنگ گوشت و رشد قزلآلای رنگینکمان را در دوزهای مختلف رنگدانههای طبیعی، ppm 30 پودر فلفلدلمه، ppm 60 پودر فلفلدلمه، ppm 30 پودر ضایعات میگو، ppm 60 پودر ضایعات میگو و رنگدانههای مصنوعی به صورت ppm 30 آستاگزانتین، ppm 60 آستاگزانتین و تیمار شاهد (بدون افزودن رنگدانه) بررسی کردند و مشاهده کردند که، بهترین نرخ رشد خاص در تیمار ۳۰ppm آستاگزانتین (۸۳%) و ۶۰ ppm (84%) فلفل دلمه مشاهده شد. کمترین تیمار شاهد بود (۵۴%). کمترین نرخ تبدیل غذایی در ۳۰ ppm آستاگزانتین (۳۸/۱) و بالاترین آن در شاهد (۲۳/۲؛ ۰۵/۰> p) بود.
این تحقیق همچنین با نتایج حاصل از تحقیق کیم[۸۶] و همکاران (۱۹۹۹) مطابقت دارد، آنها گزارش کردند که تغذیه با جیره حاوی آستاگزانتین، نرخ رشد بالاتری نسبت به تغذیه جیره حاوی لوتئین و بتاکاروتن دارد. همچنین اینگلدلامورا و همکاران (۲۰۰۶) گزارش کردند که رشد ماهیان قزلآلای رنگین کمان تغذیه شده با جیره حاوی عصاره فلفلقرمز به عنوان منبع کاروتنوئیدی در پایان دوره پرورش ۶ هفتهایی، افزایش یافت. تند و تیزی فلفل، شیره معده را افزایش داده و سبب بهبود هضم مواد غذایی و افزایش رشد میگردد (ورنن-کارتر[۸۷] و همکاران، ۱۹۹۴). در تحقیق دیگری که توسط یانار و همکاران (۲۰۰۸) مبنی بر استفاده از پودر یونجه به عنوان منبع کاروتنوئید طبیعی در جیره ماهی طلایی انجام شد، شاخصهای رشد در ماهی به طور معنیداری تا سطح ۱۵ درصد پودر یونجه در جیره غذایی افزایش و سپس با افزایش سطح پودر یونجه کاهش یافتند. اثر نامطلوب پودر یونجه در سطح ۲۵ درصد وبالاتر در جیره غذایی روی شاخصهای رشد وابسته به دلایل خاصی از قبیل، سطح سلولزی و برخی فاکتورهای ضد تغذیهایی (بازدارندههای پروتئاز، ساپونین و …) در پودر یونجه میباشد.
این تحقیق با نتایج حاصل از تحقیقات غیاثوند و شاهپوری، ۲۰۰۶ مغایرت دارد. آنها بیان کردند منابع کاروتنوئیدی اثر معنیداری بر شاخصهای رشد ندارد.
۵-۲- اثر رنگدانههای طبیعی و مصنوعی بر رنگی شدن ماهی فلاورهورن
نوع رنگ ماهیان به وسیله سیستمهای عصبی آندوکرینی کنترل شده اما منابع غذایی رنگدانهها نیز نقش مهمی درتعیین رنگ ایفا میکنند (چاتزیفوتیس[۸۸] و همکاران، ۲۰۰۴).
کاروتنوئیدها، منبع اولیه رنگی شدن ماهیان زینتی میباشند. در این تحقیق تاثیر کاروتنوئیدهای سنتزی آستاگزانتین و بتاکاروتن و طبیعی پودر فلفلدلمه و پودر پوست گوجهفرنگی در طول ۸ هفته پرورش، روی رنگ پوست ماهی فلاورهورن مورد بررسی قرار گرفت. نواحی رنگی در کلیه تیمارها تقریبا مشابه بود. به طوری که ابتدا بخش سینهایی و سپس ناحیه زیر باله پشتی رنگ بیشتری را از خود نشان دادند.
مطابق نتایج حاصل از این تحقیق، هر ۴ تیماری که با جیره حاوی رنگدانه تغذیه شدند کاروتنوئید پوست را افزایش دادند (۰۵/۰>P)، اما تیمار حاوی رنگدانه آستاگزانتین بیشترین غلظت کاروتنوئید را در پوست ماهی داشت. بین تیمار ۳ که با جیره حاوی رنگدانه طبیعی پودر فلفلدلمه تغذیه شده بود و تیمار ۵ که دارای رنگدانه سنتزی بتاکاروتن بود تفاوت معنیداری در تجمع کاروتنوئید در پوست، مشاهده نشد(۰۵/۰P>)، اما غلظت کاروتنوئید در پوست ماهی در تیمار ۳ و ۵ بیشتر از گروه شاهد بوده اما از تیمار آستاگزانتین کمتر بود. همچنین بین تیمار۲ که با جیره حاوی پودر پوست گوجهفرنگی تغذیه شده بود و تیمار شاهد، تفاوت معنیداری از لحاظ تجمع کاروتنوئید در پوست مشاهده نشد و از آنجا که ۹۳ درصد کاروتنوئیدهای موجود در گوجه فرنگی را لیکوپن تشکیل می دهد (خانیپور و همکاران، ۱۳۸۵)، نتیجه میشود که ماهی فلاورهورن نمیتواند رنگدانه لیکوپن را به عنوان کاروتنوئید اصلی ذخیره و یا تبدیل کند.
جذب و تجمع آستاگزانتین در ماهیان بیشتر از سایر کاروتنوئیدها است (توریزن و همکاران، ۱۹۸۹). در این تحقیق نیز نشان داده شد که آستاگزانتین از سایر کاروتنوئیدها موثرتر است. این یافتهها با نتایج یامادا و همکاران (۱۹۹۰) مطابقت دارد. آنها تاثیر تغذیه با کاروتنوئیدهای سنتزی مختلف (آستاگزانتین، بتاکاروتن و کانتاگزانتین) با غلظت ۱۰۰ میلیگرم بر کیلوگرم غذا را روی میگوی ژاپنی Penaeus japonicas به مدت ۸ هفته مورد بررسی قرار دادند. نتایج به دست آمده نشان داد که هر سه کاروتنوئید در بافت انباشته شدند، اما گروهی که با جیره حاوی آستاگزانتین تغذیه شده بودند، سطح بالاتری از رنگدانه را داشتند و گروهی که با جیره حاوی بتاکاروتن تغذیه شده بودند، کمترین میزان رنگدانه را داشتند. این آزمایش مشخص میکند که آستاگزانتین به عنوان منبع کاروتنوئیدی، برای رنگی شدن ماهیان بیشتر موثر میباشد. همچنین در تحقیقی که توسط چاین[۸۹] و جنگ[۹۰] (۱۹۹۲) مبنی بر تاثیر جیره حاوی کاروتنوئیدهای آستاگزانتین و بتاکاروتن با غلظت ۱۰۰ میلیگرم بر ۱۰۰ گرم غذا، روی رنگ میگوی ژاپنی انجام شد، گزارش کردند که تجمع آستاگزانتین در بافت سر، ماهیچه و پوست بیشتر از بتاکاروتن بوده و استفاده از آستاگزانتین برای ایجاد رنگ در میگو موثرتر خواهد بود. همچنین این تحقیق با نتایج حاصل از یافته های دیلر و همکاران (۲۰۰۵) مطابقت داشت. آنها اثرات رنگدانههای طبیعی و مصنوعی در رژیم غذایی بر رنگ گوشت و رشد قزلآلای رنگینکمان را بررسی کردند و مشاهده کردند که مقادیر بصری رنگ در محدوده از ۲۳/۰±۴۶/۱۴ در آستاگزانتین تا ۲۵/۰±۵۵/۱۱ در گروه شاهد بود.
در مطالعه حاضر، تیمارهای تغذیه شده با جیره حاوی آستاگزانتین، رنگینتر از سایر تیمارها بودند، به نظر میرسد که برای رسیدن به نتایج مطلوبتر در جیرههای حاوی بتاکاروتن و پودر فلفلدلمه، یا میزان این رنگدانهها در جیره باید افزایش یابد و یا مدت زمان تغذیه بیشتر باشد.
تفاوت معنیداری در نسبت آستاگزانتین به بتاکاروتن و پودر فلفلدلمه در پوست ماهی مشاهده شد (۰۵/۰>P). نسبت نهایی بالاتر آستاگزانتین به بتاکاروتن و فلفلدلمه (حاوی رنگدانه بتاکاروتن و کریپتوگزانتین)، نشان میدهد که ماهی فلاورهورن بتاکاروتن و کریپتوگزانتین را به عنوان کاروتنوئید اصلی ذخیره نمیکند و بیشتر این رنگدانهها را داخل بدن به آستاگزانتین برای ذخیرهسازی تبدیل میکند. این یافته با نتایج وانگ و همکاران (۲۰۰۶) مطابقت دارد. آنها گزارش کردند که ماهی تترا جواهر (Hyphessobrycon callistus) بتاکاروتن را به عنوان کاروتنوئید اصلی ذخیره نمیکند و آن را به آستاگزانتین تبدیل میکند.
میرز و چن (۱۹۸۲) جانداران آبزی را بر اساس توانایی تبدیل کاروتنوئیدها به آستاگزانتین، به ۳ دسته طبقهبندی میکنند:
۱- سالمونها، فقط میتوانند از خود آستاگزانتین تغذیه کنند.
۲- کپور ماهیان، میتوانند زیگزانتین را به آستاگزانتین تبدیل کنند.
۳- سختپوستان، میتوانند بتاکاروتن، زیگزاگزانتین و کانتاگزانتین را به آستاگزانتین تبدیل کنند.
نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد که ماهی فلاورهورن از سیکلیدها در دسته سوم قرار دارد، که با نتایج حاصل از تحقیق فلاح زاده (۱۳۸۹) همخوانی دارد. وی اثرات رژیم غذایی کاروتنوئیدهای استاگزانتین و بتاکاروتن روی رشد و رنگی شدن ماهی سیکلید ردپیکوک را بررسی کرد و گزارش کرد که این ماهی نیز در گروه سوم قرار دارد. همچنین ماهی فلاورهورن به اثرات رنگپذیری حاصل از کاروتنوئیدهای سنتزی آستاگزانتین و بتاکاروتن و کاروتنوئید طبیعی فلفلدلمه جواب میدهد. تفاوتهای ناشی از میزان شدت رنگ ایجاد شده توسط این کاروتنوئیدها میتوان ناشی از کیفیت، مقدار و دوره جذب این مواد دانست. آستاگزانتین به طور موثری بر رنگ پوست ماهی قرمز[۹۱] و سرخو[۹۲] ایتالیایی موثر واقع شده است (لورنز، ۱۹۸۸؛ بوث[۹۳] و همکاران، ۲۰۰۴). بنابراین مطالعه حاضر، نشان داد که استفاده از کاروتنوئیدها در جیره غذایی ماهیان اثرات مثبت روی شاخصهای رشد دارند و علاوه بر کاروتنوئیدهای سنتزی میتوان از کاروتنوئیدهای طبیعی مثل پودر فلفلدلمه استفاده کرد و بدین گونه در هزینه های غذا تا حد زیادی صرفهجویی کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:07:00 ب.ظ ]




هنگامیکه جریان با شبکه موازی است (مانند جریان آرام در یک کانال مستطیلی با شبکه­بندی چهار وجهی یا شش وجهی) روش گسسته­سازی مرتبه اول ممکن است قابل قبول باشد. هنگامیکه جریان با شبکه­بندی موازی نیست (مانند زمانیکه جریان بطور مایل از خطوط شبکه بندی عبور می­ کند) روش گسسته­سازی مرتبه اول عبارات جا به ­جایی خطاهای گسسته­سازی عددی را افزایش می­دهد. برای شبکه ­های مثلثی و هرمی، که جریان هیچگاه با شبکه­بندی موازی نیست، عموماً نتایج دقیق­تری با بهره گرفتن از گسسته سازی مرتبه دوم به دست می ­آید.
پایان نامه - مقاله - پروژه
برای شبکه ­های چهاروجهی (۲D)، شش وجهی (۳D)، نتایج بهتری با بهره گرفتن از گسسته سازی مرتبه دوم، بخصوص برای جریانهای پیچیده، به دست می ­آید.
در نهایت اگرچه روش گسسته سازی مرتبه اول عموماً همگرایی بهتری را نسبت به روش مرتبه دوم نتیجه می­دهد، ولی معمولاً جوابهای با دقت کمتری را بدست می ­آورد، بخصوص برای شبکه بندی­های مثلثی/هرمی.
برای یک جریان ساده که با شبکه­بندی موازی است (مانند جریان آرام در یک کانال مستطیلی با یک شبکه­بندی چهار وجهی یا شش وجهی) نفوذ عددی بطور طبیعی کم خواهد بود، لذا می­توان عموماً روش مرتبه اول را بجای روش مرتبه دوم بدون از دست دادن زیاد دقت بکار برد.
بطور خلاصه، اگر مشکلات رسیدن به همگرایی با بهره گرفتن از روش گسسته­سازی مرتبه دوم بوجود آمد، باید از روش گسسته­سازی مرتبه اول بجای مرتبه دوم استفاده نمود.
۳-۱۴-۲ روش های توان- پیرو و QUICK
روش گسسته­سازی QUICK ممکن است برای جریان­های پیچشی و چرخشی حل شده در شبکه­بندی چهار وجهی یا شش وجهی نسبت به روش مرتبه دوم دقت بهتری را نتیجه دهد. به هر حال روش مرتبه دوم کافی بوده و روش QUICK بهبود چشمگیری را در دقت به دست نمی­دهد.
روش توان- پیرو هم در دسترس می­باشد ولی بطور کلی دقتی بیش از روش مرتبه اول را نتیجه نمی­دهد.
۳-۱۴-۳ انتخاب روش درونیابی فشار
همانطور که در بخش (۴-۵-۱) بیان شد، هنگامیکه از حل­کننده تفکیکی استفاده می­ شود تعدادی از روش­های درونیابی فشار در FLUENT در دسترس می­باشند. برای اکثر موارد روش استاندارد قابل قبول است، ولی برای برخی از انواع مدلها ممکن است دیگر روشها مفیدتر باشند:
برای مسائل شامل نیروهای حجمی بزرگ، روش وزنی براساس نیروی جسمی پیشنهاد می­گردد.
برای جریان­های با چرخش بالا، جا به ­جایی طبیعی با عدد رایلی بالا، جریان­های چرخشی با سرعت زیاد، جریان­های شامل محیط­های متخلخل، جریان­های در مسیرهای بسیار خمیده، از روش PRESTO استفاده شود.
PRESTO تنها با شبکه بندی های چهار وجهی و شش وجهی می تواند استفاده گردد.
برای جریان­های قابل­تراکم روش مرتبه دوم پیشنهاد می­گردد.
از روش مرتبه دوم برای دقت بهبود یافته هنگامی که روش های دیگر قابل اجرا نیستند استفاده گردد (مانند جریان اطراف یک مرز منحنی با شبکه­بندی غیر از چهار وجهی،۲D، یا شش وجهی،۳D )
۳-۱۵ انتخاب روش پیوند فشار- سرعت
برای حل­کننده تفکیکی، سه روش پیوند فشار- سرعت در FLUENT موجود می­باشد: SIMPLE، SIMPLEC و PISO . در محاسبات حالت دائم معمولاً از SIMPLE یا SIMPLEC استفاده می­ کنند در حالیکه PISO برای محاسبات حالت گذرا پیشنهاد می­گردد. همچنین PISO ممکن است برای محاسبات حالت دائم و حالت گذرا در شبکه­بندی­های با پیچش و انحراف زیاد مفید باشد.
پیوند فشار- سرعت تنها مربوط به حل­کننده تفکیکی می­باشد و برای حل کننده­ های پیوسته نیاز به تعیین آن نمی ­باشد.
۳-۱۵-۱ SIMPLE و SIMPLEC
SIMPLE الگوریتم پیش فرض می­باشد ولی برای بسیاری از مسائل استفاده از SIMPLEC مفیدتر خواهد بود، بخصوص به علت مقادیر افزایش یافته مادون رهایی که می­توان، همانطور که در ادامه توضیح داده خواهد شد، بکار برد.
برای مسائل غیر پیچیده (جریان­های آرام بدون هیچ مدل اضافی فعال دیگری) که در آن همگرایی وابسته به پیوند فشار- سرعت است، اغلب می­توان با بهره گرفتن از SIMPLEC بسیار سریعتر به همگرایی رسید. با بهره گرفتن از SIMPLEC فاکتور مادون رهایی تصحیح فشار عموماً یک قرار داده می­ شود که باعث سرعت گرفتن همگرایی می­گردد. به هر حال در برخی مسائل برابر یک قرار دادن فاکتور مادون رهایی تصحیح فشار می ­تواند باعث ناپایداری گردد. در این موارد احتیاج است که از فاکتور مادون رهایی پایدارتری یا از الگوریتم SIMPLE استفاده نمود.
برای مسائل پیچیده شامل آشفتگی ویا مدلهای فیزیکی فعال دیگر، SIMPLEC همگرایی را اگر تنها وابسته به پیوند فشار- سرعت باشد بهبود خواهد بخشید. اگر پارامتر دیگری بر همگرایی موثر باشد الگوریتم­های SIMPLEC و SIMPLE سرعت همگرایی یکسانی خواهند داشت.
۳-۱۵-۲ PISO
الگوریتم PISO (بخش۳-۱۳-۳-۳) با تصحیح همسایگی قویاً برای همه محاسبات جریانهای ناپایدار توصیه می­گردد. این الگوریتم اجازه استفاده از بازه­های زمانی بزرگتر را همانند فاکتورهای مادون رهایی برابر یک، برای ممنتوم و فشار می­دهد.
برای مسائل حالت دائم الگوریتم PISO با تصحیح همسایگی فایده چندانی نسبت به الگوریتم SIMPLE یا SIMPLEC با مقادیر بهینه مادون رهایی نخواهد داشت.
الگوریتم PISO با تصحیح اریبی برای هر دو محاسبات حالت دائم و گذرا در شبکه­بندی­های با مقدار زیاد انحراف و تغییر شکل پیشنهاد می­گردد.
هنگامیکه از الگوریتم PISO با تصحیح همسایگی استفاده می­ شود ضرایب مادون رهایی برابر یک یا نزدیک یک برای همه معادلات پیشنهاد می­گردد.
اگر از هر دو روش PISO استفاده می­ شود از پیشنهاد مقادیر مادون رهایی پیشنهاد شده برای الگوریتم PISO با تصحیح همسایگی استفاده شود.
۳-۱۷ مدلسازیهای وابسته به زمان
FLUENT می ­تواند معادلات بقای جرم، ممنتوم، انرژی، گونه­ های شیمیای و دیگر اسکالرها را در شکلی وابسته به زمان حل کند.
۳-۱۷-۱ گسسته سازی وابسته به زمان
در FLUENT معادلات وابسته به زمان باید هم در زمان و هم در مکان گسسته شوند. گسسته­سازی وابسته به مکان برای معادلات وابسته به زمان مانند حالت مربوط به حالت پایدار است.
گسسته سازی وابسته به زمان شامل انتگرال گیری از هر عبارت در معادلات دیفرانسیل بر روی یک بازه زمانی  می­ شود.
یک بیان عمومی برای تغییر نسبت به زمان برای یک متغیر  به صورت زیر می­باشد:

 

(۳-۷۰)  

تابع F شامل تمام گسسته­سازی­های مکانی می­باشد. اگر مشتقات زمان با بهره گرفتن از اختلاف پسرو گسسته شوند، گسسته­سازی با دقت مرتبه اول نسبت به زمان بیان می­ شود:

 

(۳-۷۱)  

و گسسته­سازی با مرتبه دوم به صورت زیر بیان می­ شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:06:00 ب.ظ ]




به این نکته توجه شود که علاوه بر رسم تابع توزیع کستینگ، یکی دیگر از هدف‌های اصلی در این مطالعه اندازه گیری پارامتر  می باشد که با برآورد این پارامتر می توان در الگوهای کاربردی وقوع شرایط بحرانی را در بازار سهام تشخیص داد. بدین ترتیب که هر چه پارامتر  از صفر فاصله می گیرد احتمال تغییرات ناگهانی قیمت بیشتر خواهد شد. در ادامه بحث جهت پاسخ به سؤال آخر تحقیق یعنی ارائه و آزمون یک الگوی مشخص اقتصادی برای باز تولید رفتار شاخص قیمت سهام، مباحثی ارائه خواهد شد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۴-الگویی برای باز تولید رفتار شاخص قیمت
در این قسمت هدف این است که با بهره گیری از یک الگوی رفتاری بازار سهام که توسط بلوک[۱۰۹] بکارگرفته شده است و همچنین با بکارگیری چارچوب نظری بلک، شولز و مرتون[۱۱۰]، مقدمات لازم برای آزمون باز تولید رفتار شاخص قیمت سهام در ایران فراهم گردد. لذا این بخش از مطالعه می کوشد در چارچوب فروضی مشخص برای رفتار سرمایه گذار، شرایط را برای تعیین قیمت تسویه بازار و انجام بازتولید مسیر تصادفی شاخص قیمت مهیا سازد.
۳-۴-۱- فروض الگو
ابتدا به بیان چهار فرض کلیدی الگو پرداخته خواهد شد.
الف- سرمایه گذاران ناهمگن
بازار شامل تعداد زیادی سرمایه گذار علاقه مند به داد و ستد می باشد. اگر تمامی سرمایه گذاران مانند یکدیگر رفتار کنند، آنگاه انتظار می‌رود که اعمال آن‌ها نیز مشخص و معین باشد. بنابراین طبیعی است که فرض منحصر به فرد بودن هر یک از سرمایه گذاران را می‌توان در نظر گرفت.البته اگر هر زیر مجموعه ای از سرمایه گذاران به طور همگن رفتار کنند، در این صورت آن زیر مجموعه را می‌توان به عنوان یک سرمایه گذار در نظر گرفت. توجه شود که ناهمگن بودن می‌تواند از استدلال غیر مشابه، عدم اطلاع از خبرها و مسائلی از این قبیل منتج گردد.
ب- وجود یک دارایی ریسکی و یک دارایی بدون ریسک
برای سادگی فرض می‌شود در بازار تنها یک دارایی ریسکی (سهام شرکت سهامی عامی) و یک دارایی بدون ریسک (مانند پول نقد) مورد استفاده قرار می‌گیرد.
سهم‌های موجود و قابل مبادله در بازار نگهداری و از چرخه بازار خارج نخواهد خواهد شد. همچنین فرض می‌شود که قیمت سهام یک متغیر پیوسته است.
کل دارایی بدون ریسک در بازار نیز ثابت فرض می‌شود. برای رسیدن به این فرض به پول نقد بهره ای پرداخت نمی‌شود و به هیچ یک از مبادلات صورت گرفته نیز حق کارگزاری تعلق نمی‌گیرد.
نسبت پول نقد به سهام نیز ثابت فرض می‌شود. این امر باعث خواهد شد که بازار دارای وضعیت تعادل و موازنه باشد. به عنوان مثال اگر پول نقد از سیستم خارج می‌شود، حتی ممکن است تمام دارایی هر سرمایه گذار به سهام تبدیل شود.
ج-همزمانی[۱۱۱]
در این الگوی مبادله ای فرض می‌شود، همه مبادلات در بازار سهام به طور همزمان در هر روز کاری انجام می‌پذیرند.[۱۱۲]
د-تمرکز در انجام معاملات[۱۱۳]
سرمایه گذاران در مدل با محدودیت انجام معامله تنها با یک فعال تخصصی به نام کارگزار روبرو هستند. آن‌ها مجاز به انجام مستقیم مبادله و معامله با یکدیگر نیستند. این فرض دارای مبانی تجربی است اما برای اعمال سادگی مدل از آن استفاده می‌شود. فرضی که با توجه به وجود آن می‌توان به چگونگی انجام مبادلات در یک بازار فرضی پی برد.
۳-۴-۲- سبد دارایی سرمایه گذار
دارایی هر سرمایه گذار در سبد دارایی وی می‌تواند شامل دو بخش باشد. بخش اول آن شامل  سهم از یک دارایی ریسکی و بخش دیگر آن شامل نقدینگی  به عنوان دارایی بدون ریسک در نظر گرفت. اگر قیمت سهام معادل با  در نظر گرفته شود آنگاه کل دارایی سرمایه گذار در زمان  برابر با  می‌باشد. دارایی سرمایه گذار پس از یک روز (از روز به عنوان یک واحد زمان تعریف می‌شود) برابر خواهد بود با:

رفتار مبادله ای در اینجا عملاً به مسئله بهینه سازی تبدیل می‌شود. اگر سرمایه گذاران بدانند که قیمت سهام در روز بعد افزایش خواهد یافت(  )آن گاه کل دارایی یک فرد به سهام اختصاص می‌یابد و در حالت عکس آن کل دارایی فرد به صورت پول نقد نگهداری خواهد شد. یکی از مسائلی که می‌توان مطرح کرد اینست در چارچوب بحث‌های نظری احتمال صفر شدن قیمت آتی سهم اگر غیر صفر(  ) در نظر گرفته شود، وجود خواهد داشت. در این صورت سرمایه گذار ممکن است همه دارایی خود را از دست دهد.[۱۱۴] در مدل سازی می‌توان محدودیتی را برای تغییرات قیمت به صورت روزانه قرار داد. در عمل نیز در برخی بازارهای سهام در دنیا محدودیت‌هایی را برای تغییرات قیمت سهام در بازار در نظر می‌گیرند. لذا امکان ورشکستگی ناگهانی سرمایه گذاران با اعمال این محدودیت عملاً از بین خواهد رفت.
آنچه که می‌بایست بدان توجه شود اینست که قیمت در آینده نامعلوم است و هر سرمایه گذار آن را به عنوان یک متغیر تصادفی فرض می کند. بنابراین پارامترهای تابع توزیع احتمال ناشی از روند گذشته متغیر قیمت، انتظارات سرمایه گذار را شکل خواهد داد.
۳-۴-۳-تابع مطلوبیت نمایی[۱۱۵]
در این الگو سرمایه گذاران را به عنوان حداکثر کنندگان مطلوبیت مورد انتظارشان در نظر گرفته می شود. تابع مطلوبیت در آنان یکنوا و صعودی نسبت به دارایی است و مشتق مرتبه دوم تابع مطلوبیتشان منفی است که نشان از تحدب تابع مطلوبیت می‌باشد.
و
این فروض نشان‌دهنده این است که تابع مطلوبیت بکار گرفته شده در این الگو خوش رفتار[۱۱۶]می‌باشد.[۱۱۷]
فرمی از تابع مطلوبیت که مورد استفاده قرار می‌گیرد، تابع مطلوبیت نمایی است[۱۱۸] که به صورت زیر تعریف می‌شود.

که در آن  به عنوان دارایی هدف شناخته می‌شود. در نقاط کمتر از  سرمایه گذار تمایل به انجام ریسک برای دستیابی به بازدهی بالاتر را دارد.[۱۱۹]
۳-۴-۴- موجودی بهینه[۱۲۰]
با بهره گرفتن از تابع مطلوبیت می‌توان یک راه حل تحلیلی برای مسئله حداکثر سازی ارائه کرد.[۱۲۱]با فرض اینکه دارایی آتی دارای توزیع گاوسی باشد(از فرض تئوری حد مرکزی[۱۲۲] منتج می‌شود)، می‌توان نتیجه گرفت که مطلوبیت مورد انتظار منسوب به ون نیومن و مورگنسترن[۱۲۳] برابر خواهد بود با:

این تابع با حداقل کردن مقادیر نمایی به حداکثر خود خواهد رسید.[۱۲۴] به دارایی مورد انتظار بستگی به تغییرات قیمت خواهد داشت، به گونه ای که میانگین و واریانس دارایی آتی برابر با مقادیر زیر می‌باشد:

تابع مطلوبیت انتظاری ناشی از دارایی آتی را می‌توان نسبت به متغیر تعداد سهام نگهداری شده (  )حداکثر کرد. این حداکثر سازی می‌تواند مقدار بهینه سهام نگهداری شده را با در نظر گرفتن محدودیت عدم فروش کوتاه مدت تمامی سهم‌ها(  ) و نیز اعمال محدودیت قرض دادن وجوه نقد(  ) نشان دهد.

استراتژی سرمایه گذار را می‌توان بدین صورت تشریح کرد که اگر میزان سهام نگهداری شده بیش از مقدار بهینه آن(  )باشد، سرمایه گذار اقدام به فروش مازاد سهام خواهد کرد و بالعکس. در رابطه مقدار سهام بهینه تنها زمانی سرمایه گذار تصمیم می‌گیرد که میزان سهام بهینه نگهداری شده را افزایش دهد که ارزش مورد انتظار بازدهی سرمایه گذاری مثبت باشد و یا عدم اطمینان ناشی از تغییرات قیمت کاهش یابد.
۳-۴-۵- ریسک گریزی[۱۲۵]
مفهوم ریسک گریزی یکی از بحث‌های اساسی در تحلیل­های اقتصادی به شمار می‌رود. به نظر می‌رسد اغلب سرمایه گذاران در بازار دارای ویژگی ریسک گریزی می‌باشند. جهت تعیین پارامتر ریسک گریزی، به بررسی مفهوم ریسک گریزی پرداخته خواهد. ابتدا تابع مطلوبیت انتظاری ون نیومن مورگنسترن(  ) به صورتی که در ادامه آورده شده است، معرفی خواهد شد:

تابع مطلوبیت ون نیومن مورگنسترن، در واقع همان امیدریاضی تابع مطلوبیت برنولی[۱۲۶](  ) می‌باشد. حال با توجه به مباحث مطرح شده می‌توان ابتدا به دقت ریسک گریزی تعریف نمود.
یک تصمیم­گیرنده ریسک گریز[۱۲۷] است، اگر به ازای هر بخت­آزمایی  ، بخت آزمایی تباه شده ای[۱۲۸] وجود داشته باشد بطوریکه مقدار آن با اطمینان برابر با  باشد، حداقل به خوبی بخت آزمایی  باشد. اگر تصمیم­گیرنده همیشه (برای هر  ) نسبت به این دو بخت آزمایی بی تفاوت باشد، گویند که وی ریسک خنثی است. تصمیم­گیرنده به ­طور اکید ریسک گریز[۱۲۹] است اگر بی ­تفاوتی برقرار باشد تنها زمانی که دو بخت­آزمایی دستاورد یکسانی داشته باشند. بنابراین اگر الگوی ترجیحات یک تابع نمایی مطلوبیت انتظاری را با تابع مطلوبیت برنولی  نتیجه دهد، از تعریف ریسک گریزی نتیجه می­ شود که تصمیم­گیرنده ریسک گریز است اگر و فقط اگر برای تمام  ها رابطه زیر برقرار باشد:

رابطه فوق به نامساوی ینسن[۱۳۰]معروف است که در واقع تعریفی از یک تابع مقعر است. بنابراین در چارچوب نظریه مطلوبیت ملاحظه می‌شود که ریسک گریزی هم ارز با تقعر تابع مطلوبیت است و ریسک گریزی اکید، هم‌ارز با تقعر اکید تابع مطلوبیت است. تقعر اکید به این معنی است که تابع مطلوبیت کاهشی است. از این‌رو در سطحی از دارایی w، مطلوبیت حاصل از واحدهای اضافی دارایی، کوچک‌تر از مطلوبیت از دست دادن یک واحد دارایی است.
حال می­توان مقدار ریسک گریزی را اندازه ­گیری[۱۳۱] کرد. با فرض مشتق پذیری مرتبه دوم تابع مطلوبیت برنولی  نسبت به دارایی، ضریب ریسک گریزی مطلق­ آرو- پرات[۱۳۲] به­ صورت زیر تعریف می­گردد.

از آنجا که ریسک خنثی بودن هم­ارز با خطی بودن تابع مطلوبیت برنولی  می‌باشد لذا مشتق دوم این تابع مطلوبیت برای تمام wها برابر با صفر(  ) خواهد بود. بنابراین منطقی به نظر می­رسد که درجه ریسک گریزی مرتبط با تقعر  باشد. ریسک گریزی نسبی[۱۳۳] نیز به صورت زیر قابل تعریف می‌باشد.[۱۳۴]

بر اساس تابع مطلوبیت مورد استفاده در این تحقیق ریسک گریزی نسبی سرمایه گذار به صورت زیر بدست می‌آید:

با فرض اینکه هزینه مبادله[۱۳۵] صفر ‌باشد، در نتیجه سبد دارایی بهینه به صورت زیر قابل نشان دادن خواهد بود:

۳-۴-۶- درصد سرمایه گذاری بهینه[۱۳۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:06:00 ب.ظ ]