کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



اقتصاد: شرکتها علاوه بر توجه به راهبردهای پیاده سازی ارتباط با مشتری باید منافع اقتصادی حاصل از آن نیز درک کنند. اقتصاد مشتری محور برخواسته از هدایت سرمایه ها وتلاشها به نفع مشتریان است که احتمال بازگشت سرمایه گذاری در طرح های روابط با مشتری را افزایش می دهند.
ارزیابی: سازمان باید میزان تاثیر برنامه های بازاریابی را بر رفتار مشتریان ارزیابی نماید. هم چنین نحوه تعاملات مشتری در امتداد کانالهای ارتباطی گوناگون شرکت نیز باید مورد ارزیابی قرار گیرد. ارزیابی نتایج به شرکت این اجازه را می دهد که تلاشها در جهت بهینه سازی ارتباطات بین مشتری و شرکت را به طور مستمر، بهبود بخشند.
اطلاعات خارج از شرکت: می توان با بهره گرفتن از اطلاعات خارج از شرکت در مورد برنامه های حمایتی مشتریان به درک بهتری از نیازهای مشتری رسید. این اطلاعات را می توان از منابعی چون شبکه های اطلاعاتی و نرم افزار های مدیریت پروفایل مشتریان (که تحت وب به فعالیت می پردازند) به دست آورد.
شرکتها با اطلاع از هر شش e که در بالا به آن اشاره شد می توانند یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی جامع را در جهت بهینه سازی ارتباط با مشتریان پیاده سازی کنند. البته بهینه سازی برای هر شرکت ممکن است مستلزم هدفگذاری های متفاوتی باشد. اهدافی چون افزایش تعداد مشتریان، افزایش سود آوری مشتریان، افزایش درآمد، هدایت مشتریان از طریق کانالهایی با هزینه کمتر، فروش متقاطع یا حفظ مشتریان (جراحی محمد حسین و همکاران، ۱۳۸۸).
پایان نامه - مقاله - پروژه

۷.۲.۲ابزارهای اینترنتی مورد استفاده در مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی

در ecrm ابزارهای اینترنتی گوناگونی مورد استفاده قرار می گیرد که در زیر تعدادی از پرکاربرد ترین آنها مور بررسی قرار می گیرد.
پورتال ها: پورتال، وب سایتی است که منابع و خدمات گسترده ای چون پست الکترونیکی، تالارهای گفتگو، موتورهای جستجو و فروشگاه آنلاین را ارائه می دهد یک پورتال در تمامی ابعاد ecrm، از شناسایی مشتری گرفته تا خدمات پس از فروش، می تواند مورد استفاده قرار گیرد. پورتال، ابزاری کاملاً مبتنی بر وب است که برای شرکت ها ابعاد مهمی از ecrm چون: کسب مشتری جدید، فروش و خدمات مشتری را محقق می سازد. امروزه دو نوع پورتال بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد:
پورتال های تجاری: قسمی از یک وب سایت است که به مشتریان اصلی شرکت اجازه دسترسی به اطلاعات حساب ویژه شان را می دهد کاربران می توانند از این طریق، به جزئیات سابقه تماس هایشان دسترسی پیدا کنند. تعدادی از این پورتال ها، ارسال فرم های درخواست کالا و خدمات را تسهیل می کنند همچنین سازمان از طریق این پورتال اطلاعات برای همکاران تجاری خود به نمایش می گذارد.
پورتال های مخصوص مشتری: سایت هایی حاوی اطلاعات شخصی هستند که کاربران می توانند فضای مخصوص خود را بر روی این سایت ها ایجاد کنند. این موارد بوجود آورنده یک تجربه شخصی سازی برای مشتریان می باشند.
پست الکترونیکی: پست الکترونیکی یکی از ابزارهای فناوری اطلاعات است که پشتوانه اکثر راهبردهای ecrm است و ارتباط مستقیم مشتریان و کارشناسان شرکت را در جهت رفع مشکلات برقرار می سازد و در برخی از اوقات می تواند موثر تر از تماس تلفنی مستقیم اثر کند. پست الکترونیکی به عنوان ابزاری برای دریافت بازخورد های مشتریان و یا ارسال خبر نامه های شرکت باشد بنابراین سایت شرکت می تواند بر اساس پروفایل مشتریان، ایمیل های منظمی ارسال نموده و شرکت امکان شناسایی، دستیابی و بازاریابی قسمت مشخصی از بازار را می دهد.
پاسخ دهنده های خودکار: نرم افزارهایی مبتنی بر هوش مصنوعی بوده که با ترکیب تعاملات کامپیوتری و زبان طبیعی، حضور یک انسان را در نقاط تماس بین “سازمان و مشتریان” یا “شرکا و عرضه کنندگان” شبیه سازی می کنند. در این سیستم بازاریابان به پیش بینی سوالات و مشکلاتی می پردازند که ممکن است مشتریان با آن روبرو شوند سپس بهترین جواب ها را برای پاسخ به مشتریان بر روی سیستم قرار می دهند در این سیستم علاوه بر فرآهم آمدن سطح بالایی از شخصی سازی، می توان به تعداد زیادی از کاربران به طور همزمان سرویس دهی نمود.
انجمن های اینترنتی: یک گروه مشخص از افرادی که به طور منظم و قاعده مند در اتاقها و تالارهای گفتمان به گفتگو و تبادل پیام به صورت زنده و مستقیم می پردازند و یک سری علائق خاص را دنبال می کنند که شرکت ها در زمان تبلیغ یک محصول می توانند این انجمن ها را مخاطب قرار داده که در تحقق جنبه هایی از ecrm مانند جلب مشتری و سرویس دهی کارساز است.
کاتالوگ های آنلاین: کاتالوگهای آنلاین در مقایسه با کاتالوگ های سنتی مزیت های زیادی دارند در این نوع کاتالوگ ها می توان اقلام و قیمت ها، سریع، با کمترین هزینه و بطورمستمر به روز گردانید در این حالت هزینه های چاپ و پست و پیگیری و زمان طولانی ارسال حذف می گردد. این کاتالوگها می توانند شخصی سازی شده و بر اساس خرید های قبلی و علائق مشتری حاوی پیشنهاد های ویژه باشند.
ردیابی کاربر بر روی وب: این ابزار به منظور پایش فعالیت های مشتری بر روی وب مورد استفاده قرار می گیرد ردیابی مشتری باعث شناخت علائق مشتری در وب شده و بازاریاب را قادر به پیش بینی محصول و خدمات مورد نیاز مشتری خواهد کرد. به منظور ردیابی مشتری از روشهایی چون استفاده از cookie، کد گذاری URL و ذخیره IP منطقی است. برای مثال یک سایت می تواند تخمینی از موقعیت جغرافیایی بازدید کننده بزند و تبلیغ مناسب آن منطقه جغرافیایی را برای بازدید کننده به نمایش بگذارد. البته پیاده سازی این ابزار بسیار پر هزینه است.
بنر های گرافیکی: یک لینک گرافیکی به یک وب سایت می باشد. این بنر ها، ابزارهای ارزان قیمتی برای بازاریابی سایت ها به حساب می آیند. ضعف این تکنیک، دسترسی کمتر و شخصی سازی محدود تر در مقایسه با سایر تکنیک هاست.
پخش صدا و تصویر: به معنی انتقال فایل های مالتی مدیا از سایت به کامپیوتر مشتری است. به این ترتیب می توان فیلم ها و یا کلیپ های تبلیغاتی درباره جزئیات محصول را در اختیار مشتری قرار داد تا مشتری محصول را بهتر بشناسد و در جذب و خدمت رسانی به وی کاربرد دارد.
کانالهای چند گانه: یکی از اهداف نهایی تمامی سیستم ها ی ecrm تلفیق کانال های متفاوت ارتباطی و تشکیل یک بانک اطلاعاتی واحد و جامع می باشد. این هدف ecrm از طریق اتوماسیون و ترکیب نقاط گوناگون تماس با مشتریان و ایجاد یک راهبرد جامع ecrm تحقق پیدا می کند(جراحی محمد حسین و همکاران، ۱۳۸۸).

۸.۲.۲فرایندهای پیاده سازی مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی

مدیریت ارتباط با مشتری برای تحقق اهداف تعیین شده خود مراحلی دارد که از دیدگاه های مختلف مطرح شده است. یکی از این نظریات مدل چرخه حیات مدیریت ارتباط با مشتری از نظر کالاکوتا است که متشکل از ۳مرحله جذب و ارتقا و حفظ است که هر مرحله از شناخت ودرک رابطه بین بنگاه و مشتریانش پشتیبانی می کند. این نظریه بیان می کند که هر مرحله به روش های متفاوتی بر روی ارتباط با مشتریانش تاثیر می گذارد. به طوری که استراتژی ها و تمرکز بر سازمان از هر مرحله ای به مرحله دیگر متفاوت است که در جدول شماره ۲.۲ بیان شده است(۲۰۰۶، Swift R.S).
جدول شماره۲.۲: مدل چرخه حیات مدیریت ارتباط با مشتری از نظر کالاکوتا

 

مرحله اقدامات کانون توجه بنگاه استراتژی ها
جذب ترویج رهبری کالا وخدمات متمایز سازی نوآوری
ارتقا ارتقا سودآوری از مشتریان موجود جداسازی کاهش هزینه- خدمت به مشتری
حفظ و نگهداری حفظ مشتری برای حیات خود انطباق توجه به مشتری عرضه محصولات -جدید

ازنظریه های دیگر درباره فرایند مدیریت ارتباط با مشتری مدل سوئیف می باشد. بر اساس این مدل چرخه فرایند سوئیف شامل مراحل زیر می باشد.
الف- کشف مساله: تحلیل مشخصه های مشتریان و استراتژی های سرمایه گذاری است با فرایند شناسایی، بخش بندی وپیش بینی مشتریان سازمان
ب- تعامل با مشتری: اجرا و مدیریت ارتباط با مشتری از طریق اطلاعات مرتبط در زمان صحیح و ارائه محصولات با بهره گرفتن از دامنه های کانال تعاملاتی
ج- برنامه ریزی بازار: مسیر توزیع و محصولاتی که مشتریان خاص ارائه می شود وتدوین طرح ها وبرنامه های ارتباطات استراتژیک
د- تجزیه وتحلیل پالایش: با هدف جذب وتحلیل داده ها از طریق ارتباطاتی که سازمانها از مسیرهای تعاملی خود به دست می آورند (۲۰۱۱، Byron W. Keating Frank Albert & Anton Kriz Ali Quazi).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-07-28] [ 11:00:00 ب.ظ ]




ولی اگر پادشاه بدون دلیل موجه در زمان مقرر به بار نمی نشست مورد اعتراض بزرگان کشور قرار می گرفت. مثلا وقتی کیخسرو چند هفته ای به بار ننشست بزرگان کشور او را “همنشین با دیو” می پنداشتند و گیو نزد زال به سیستان می تازد و به او می گوید که دیو کیخسرو را از را برده است. و او درِ، بار را بسته است. زال با شنیدن این خبر نزد کیخسرو می آید تا دلیل بار ندادن او را بپرسد. (فردوسی،۳۷۷:۱۳۷۷ بجلو)
نمونه دیگر مانند بهرام گور که وقتی فرستاده روم را مدتی در پایتخت نگه داشته بود، ولی هنوز بار نیافته بود، به حضور می پذیرد، و جنگ با ترکان را بهانه دیر شدن بار بیان می کند و به عنوان تلافی با او به ملاطفت خاص رفتار می کند . بر عکس پسر او یزدگرد دوم(۴۳۹-۴۵۷ م) چون به پادشاهی رسید، باری را که شاهان در اول هر ماه می دادند از رسم انداخت و از این رو مورد اعتراض بزرگان قرار گرفت. در واقع ابتدا رسم ساسانیان این بود که هفته اول هر ماه همه افراد حق داشتند به نزد ماموران دولت رفته و از ظلمی که درباره آنها شده شکایت کنند و دعاوی خود را که رسیدگی نشده را می توانستند به عرض پادشاه برسانند .که این رسم را یزدگرد دوم منسوخ کرد.(کریستنسن،۲۱۸:۱۳۸۴)
بدین ترتیب در زمان ساسانیان نیز پادشاه مانند زمان هخامنشیان در نظر مردم به عنوان داور داوران و آخرین مرجع قانون بود که با رای خود به شکایات پایان می داد و گناهان را عفو می کرد. زیرا او می توانست حقوقی را که ماموران و درباریان او پایمال کرده بودند جبران کند. کریستنسن دراین باره شرح مفصلی دارد به این مضمون که؛
«پادشاهان نخستین ساسانی دو بار در اعیاد نوروز و مهرگان بارعام می دادند. ورود همه کس را از خرد و کلان آزاد می فرمودند. چند روز قبل از طرف پادشاه اعلام می شد که بار عام خواهد داد تا شاکی و متشاکی عنه خود را برای جواب دادن آماده کنند. سپس پادشاه به موبد موبدان امر می کرد که مردمانی را که امین ومطمئن هستند در مدخل قصر قرار دهند تا کسی از دخول متظالمان ممانعت نکند، و اعلام می نمود که هر کسی در این موقع مانع شود از اینکه مظلومی شکایت خود را عرض کند نسبت خدا و پادشاه مرتکب گناه عظیم شده است و از امان قانون محروم خواهد بود. پس آنگاه مردمان را وارد می کردند .نخست به شکایت شاکیانی که طرف آن شخص شاه بود رسیدگی می نمودند. پادشاه موبدان موبد و ایران دبیربد و نگاهبان کل آتشگده ها را احضار می کرد و سپس برمی خاست و از تخت فرود می آمد و پیش موبدان موبد به داوری به دوزانو می نشست و می گفت:
پایان نامه - مقاله - پروژه
هیچ گناهی نیست نزد خدای تعالی بزرگتر از گناه پادشاهان و حق گذاردن پادشاهان، نعمت ایزد تعالی نگه داشتن رعیت است و دادن داد ایشان و دست ستمکاران را از ایشان کوتاه کردن.سپس چون پادشاه راه بیداد سپارد و زیردستان او خود را در خراب کردن آتشکده ها و شکافتن دخمه ها مجاز خواهند دانست و این عبارت را بر زبان جاری می کرد؛ من که بنده ناچیز بیش نیستم در برابر تو قرار گرفته ام چنانکه تو فردا در برابر خدا قرار خواهی گرفت اگر تو از جانب خدا نگاهداری، خدا نیز جانب تو نگاهدارد .اما اگر جانب داری از شاه کنی خدا تو را کیفر دهد. و موبد موبدان در پاسخ میگفت : اگرخدا سعادت بندگان خود را بخواهد ، بهترین مرد مملکت را برای آنها انتخاب می کند و اگر مشیت او تعلق گرفته باشد که منزلت پادشاه را بنمایاند کلماتی برزبان جاری می کند شبیه آن چه الان تو بر زبان راندی. سپس به دعوی رسیدگی می کردند. اگر حکم به قصورپادشاه صادر می شد بایستی جبران و تدارک کند و گرنه شاکی را حبس می کردند. و او را مجازاتی عبرت انگیز می نمودند. پس از ختم این عمل قضایی، پادشاه برمی خاست و به تفصیل خدا را شکر می کرد و ثنا می گفت .آنگاه مجدا تاج بر سر می نهاد و بر تخت می نشست و از شاکیان دیگر دعوت می کرد که شکایت خود را عرض کنند».(کریستنسن،۲۱۷:۱۳۸۴)
شاه اختیار عفو کردن نیز داشت و اصولا در مورد گناهکاران، باریافتن به پیشگاه پادشاه به معنی عفو یافتن از گناه بود. همانند دادخواهی ارمانیان از خسرو در شاهنامه .(فردوسی،۲۷۹:۱۳۷۴)
درواقع یکی از وظایف عمده پادشاه در بارهای عام و خاص گوش دادن به شکایات بود. به سخن دیگر در چشم مردم، بار محک سنجش عدالت پادشاه بوده است. پادشاهی که«فراخ بار» بود یعنی کراراً بار عام می داد در نظر مردم فرمانروایی عادل بود و آن پادشاهی که «تنگ بار» بود یعنی به ندرت بار عام می داد بیدادگر شمرده می شد. مثلا در مورد انوشیروان که به عادل بودن مشهور است.(فردوسی،۶۲۷:۱۳۷۴)
به دلیل همین اهمیت بود که اردشیر ساسانی می گفت؛ «شاه باید داد بسیار کند که داد، مایه همه خوبی هاست و مانع زوال و پراکندگی ملک است و نخستین آثار زوال ملک اینست که داد نماند و چون پرچم سِتم به دیار قومی بجنبد شاهین داد با آن مقابله کند و آنرا پس زند».(مسعودی،۲۳۹،۲:۱۳۴۷)
در واقع نظام قضایی ساسانیان به شاهنشاه اختصاص داشت. و آیین آنها بر این بود که فرد گنهکار را ببخشند ولغزش های او را نادیده بگیرند. بجز اینکه آن فرد سه گناه را که هرگز در خور بخشیدن نبود را انجام داده باشد؛«نخست آنکه بد پادشاهان گوید و یا بد کشور جوید. دوم دزدیدن مال مردم یا به محارمشان چشم بد داشتن. سوم باز کردن اسرار مملکت ».(جاحظ،۱۷۶:۱۳۸۶)
اگر کسی در مراجع عدلیه محلی به حق خود نمی رسید می توانست به شاه مراجعه کند و به مقصود خود برسد. اما در اینجا مشکلی وجود داشت و آن دور بودن پادشاه و ازطرفی دیگرسختی به حضوررسیدن وی بود. خالق سیاست نامه راه حل پادشاهان را برای این مشکل را به این شکل بیان می کند که؛ «چنان خواندم در کتب پیشینیان که بیشتر از ملکان عجم دو کانی (صفَه) بلند بساختندی ، و بر پشت اسب بر آنجا بایستادندی، تا متظلمان که در صحرا گرد شده بودندی همه را بدیدندی و داد هر یک را بدادندی ».(نظام الملک،۱۲:۱۳۷۱) مع ذالک چنان که ذکر شد اکثر پادشاهان ایران در بعضی از مواقع مخصوص سوار اسب شده و بر بالایی می ایستادند و از آنجا همه جماعتی را که به دادخواهی و بار آمده بودند را می نگریستد، و به دعاوی آنها رسیدگی می کرده اند. و علت این کار این بوده است که؛ «چون پادشاه جایی نشیند و آنجا با دهلیز و دربند و پرده دار بود ، صاحب غرضان و ستمگاران، مظلومان را باز دارند و پیش پادشاه نگذارند».(کریستنسن،۲۱۷:۱۳۸۴) با این همه این احتمال کم نبود که درباریان و سالار بار دسیسه کنند و از بار یافتن بارخواهی یا دادخواهی جلوگیری نمایند. برای نمونه برطبق گفته فردوسی «سرگش» رئیس خنیاگران دربار خسرو پرویز سالار بار را با رشوه خرید تا از بار یافتن «باربد» جلوگیری کند.(فردوسی،۷۷۶:۱۳۷۴)
اما از سوی دیگر این مشکلات نیز بر کسانی که متولی داد دهی و قانون بودند پوشیده نبود و در رساله هایی که درباره امور کشورداری نوشته می شد به این مسائل توجه می شد. از جمله این نوشته ها چندین پند نامه است که به اردشیر و انوشیروان و بزرگمهر و بزرگان دیگر نسبت داده اند در یکی از آنها انوشیروان یکی از وظایف وزیر را در این می داند که اگر بارخواهی را به بارگاه او راه ندادند به او گزارش کند.
هر آنکس که آید بدین بارگه به بایسته کاری، نیابند راه
نباشم ز دستور هم داستان که بر من بپوشد چنین داستان .(همان:۶۲۷)
ویا همان داستان زیبایی که درباره دادگری انوشیروان شهرت دارد، که در اصل از همین ترس سازش درباریان در جلوگیری از باریافتن دادخواهان برخاسته است . بر طبق این داستان خسرو برای آن که کسی به بهانه ای از باریافتن اشخاص جلوگیری نکند، دستور داد که در جلوی بارگاه زنجیری بکشند که دست کودک هفت ساله نیز بدان برسد و بر آن زنجیر زنگ هایی ببندند تا هر بار خواهی که آن زنجیر را کشید زنگ ها به صدا در آیند و آواز آن به گوش شاه برسد. یک روز که زنگ ها به صدا در می آیند خسرو دو تن را می فرستد تا ببینند چه کسی به دادخواهی آمده است . آنها می روند و برمی گردند و می گویند که کسی نبود جز خری که بقصد خارش خود تن را به زنجیر می کشیده است. این سخن خسرو را قانع نمی کند و دستور می دهد بروند و درباره آن خر تحقیق کنند و در نهایت روشن می شود که آن خر متعلق به گازاری است که بیست سال از خر کار کشیده و اکنون که خر پیر شده او را از خانه خود رانده است . به دستور خسرو گازار را مجبور می کنند که تا خر زنده است از او نگهداری کند.(نظام الملک،۴۵:۱۳۷۱) گرچه روح این داستان بیشتر افسانه گون به نظر می رسد اما با همه این تفاسیر نوعی نگاه خاص به عدالت گری و گسترش آن در جامعه از سویی و از منظر دیگر نیاز کشور داری به گسترش آن، دارد که حتی دادگری نه تنها شامل تمام ابنای کشور بلکه برای تمام موجودات نیز بایستی اثر داشته باشد.که درواقع هدف پادشاه ازباردهی عام و توجه به سخن مردم و جلوگیری از بیدادگری و انجام این کارها این بود که «داد از بیدادگر بستاند، و انصاف بدهد و سخن رعیت به گوش خویش بشنود بی واسطه ، و چند قصه (عرض حال و نامه) که مهمتر بود باید که عرضه کنند و در هر یکی مثالی دهد، که چون این خبردرمملکت پراکنده شود که خداوند جهان، متظلمان و دادخواهان را، در هفته ای دو روز، پیش خویش می خواند و سخن ایشان می شنود ، همه ظالمان بشکوهند و دست کوتاه دارند و کس نیارد (جرات نکند) بیدادی کردن و دست درازی کردن از بیم عقوبت». (نظام الملک،۱۲:۱۳۷۱)
بار و آیین آن در ایران در دوره پس از اسلام
درآمد
همانطور که بیان شده نظام بار و تشریفات متعلق به آن در دوره پیش از اسلام اهمیت شایانی در ارکان مناسبات سیاسی و مشروعیتی و اقتصادی و قضائی و…. حکومت ایفا می نمود. پس پسندیده این بود که این آیین اصلی و مهم در مورد حکومت ها و سلسله های حکومتگر بعد از اسلام نیز پیاده شود. و با بررسی انجام شده مشخص خواهد شد که این آیین و تشریفات با اندکی تغییر ظاهری و عدم تغییر ماهوی در دوره اسلامی همچنان مورد استفاده خلفای اسلامی از یک سو و از طرفی دیگر خاندانهای حکومتگر ایرانی و غیرایرانی قرار گرفت. و اینطور می نمایاند که خلفای اسلامی خود را ناگزیر از به کارگیری این سنن و آیین پادشاهی می دیدند. تاریخ ایران در سیر طولانی خود در پس از اسلام شاهد تغییرات اساسی و بنیادین بود اما آنچه که در همه این حکومتها مشترک بود همین نظام و تشریفات نسبتاً یکسان باردهی بود.
خلفای اموی و نظام بار در این دوره
با گسترش و نفوذ اسلام به ایران همزمانی مشترکی بین تغییر حکومت و مذهب از سویی و از سوی دیگر نفوذ آیین و سنن سابق در دولتهای اسلامی بوجود آمد. به نحوی که آیین های دوره ساسانی در دوران اسلامی ایران نیز ادامه یافت چراکه آنها ساسانیان را سرمشق خود قرار دادند. زیرا ایرانیان دررسوم و آداب برسایرین سبقت و مزیت داشتند. بنا به گفته جاحظ؛ «..از قوانین مملکت داری و تدابیر کشوری و آداب پادشاهی و سیاست مدن و ملت پروری و برخورداری هر طبقه ازطبقات مردم و ایفاء به حفظ منافع آنها و صیانت حدود هریک ،آنچه آموخته ایم سراسر از ایرانیان فراگرفته وازآداب ایشان برخوردارشده ایم».(جاحظ،۹۳:۱۳۸۶) این استفاده از میراث ایرانیان و خصوصا ساسانیان وقتی بیشتر رخ می نمایاند که بدانیم تا مدتی از حکومت اسلامی حتی زبان فارسی زبان مرسوم اداری محسوب می شده است. به طوری که دفاتر جمع و خرج مالیات تا زمان حجاج بن یوسف ثقفی که والی عراق بود، همچنان به زبان فارسی و با همان سبک و روش دفاتر قدیم ایران بود و از سویی تصدی آن را نیز ایرانیان بر عهده داشتند چرا که اعراب به فنون دفترداری و دیوان نویسی آشنا نبودند و یاد گرفتن آن را برای خود ناپسند و حقیر می دانستند. گویا فردی « صالح بن عبدالرحمان سیستانی » نامی که زیر دست «زادان فرخ» مسئول امور محاسباتی دیوان ، کار می کرد، آنرا از فارسی به عربی تغییر زبان داد.(ممتحن،۱۳۵۸،۱۷:۲)
پس از ظهور اسلام در زمان امویان نیز برخی از تشریفات بارایرانی در بین آنها نفوذ کرد. از جمله نشستن خلیفه در پشت پرده، گویا خلفای ابتدایی اموی در اجرای این رسم ایرانی همت می گماشتند و در بارهایی که می دادند خود را از دید بارخواهان مخفی می داشتند. چنانکه خلیفگان اول بنی امیه و خلیفگان اول بنی عباس در مقابل ندیمان خود نمایان نمی شدند.(اشپولر،۱۳۶۹،۲۴۱:۲) و « چنان روی داد که روزی از اسحاق بن ابراهیم پرسیدم آیا خلفای بنی امیه با ندیمان خود آشکار می نشستند و رامشگران را رو بروی خود می نشانیدند یا برسم ایرانیان از دیدارها نهان بودند و بمسافتی دورتر جلوس می داشتند؟ اسحاق پاسخ چنین گفت که معاویه، مروان، عبدالملک، ولید، سلیمان، هشام و مروان بن محمد را رسم برین بود که میان خود و ندیمان پرده حایل میکردند تا مستی خلیفه و آنچه از اوپدید می آید ازدیده ها نهان ماند. چه بسا که خلیفه از غایت خوشی و وجد منقلب می گردید و می جنبید و کف میزد و شانه خود را حرکت میداد و می رقصید و بسا آنکه برهنه می شد، و چون در پرده بود این جمله بر هیچکس معلوم نبود جز برکنیزان و خوبرویان که با او نشسته بودند و در این حرکات او شرکت می کردند».(جاحظ ،۴۲:۱۳۰۸) اما گویا این رسم در ادامه توسط سایر خلفای اموی چندان مورد توجه نبود و کمتر به آن توجه می شد.(همان:۴۴)
در این دوره در باره طبقات مردم تغییری رخ نداد تا اینکه زمان یزیدبن عبدالملک بخلافت رسید «یزید همه این قواعد را منسوخ کرد و فرومایگان را با گرانمایه گان بآمیخت و به منهیات و لغو چندان بپرداخت که ندیمان بر وی چیره شدند . چو ،او خود آیین کشور را ناچیز گرفت و بایشان اجازت داد تا در حضور وی مسخرگی کنند و بلودگی و هزل بپردازندو همچنان بگاه سخن با وی محاجه کنند».(همان:۴۲) اما از آنجایی که حکام عصر اموی کلا اعرابی بودند که بیشتر به فکر علایق عربها ی هم قبیله خود بودند، به نحوی که حتی اعضای سایر قبائل عرب که دشمن آنها بودند را تحت فشار می گذاشتند، به همین دلیل هنگامی که آنها بارعام داشتند ، و در ملأعام ظاهر می شدند، و همچنین در جلسات مشورتی با اشراف و بزرگان عرب که دربار اموی در دمشق تشکیل می شد و در هر دیدار عمومی دیگر، ایرانیان بسیار به ندرت منظور می شدند.(اشپولر،۱۳۶۹،۱۲۸:۲)
عباسیان و نظام بار در این دوره
با آغاز حکومت عباسیان تشریفات بارمانند بسیاری دیگر از آیینهای ایران ساسانی در دستگاه خلافت راه یافت. بسیاری از خلفای عباسی خصوصا خلفای ابتدایی این سلسله خود را ازهمنشینی مستقیم با ندیمان و بارخواهان حفظ می کردند. و حتی در مجالس بزم خود سعی می کردند تا چشم سایرین به آنها نیافتد تا وجد آنان بر سایرین آشکار نشود. (جاحظ،۹۹:۱۳۸۶)
در بارگاه عباسی شغل پرده داری در دست گروه بزرگی بود که آنها را «حاجب » و رئیس آنها را «حاجب الحجّاب» می نامیدند. همانطور مردی را که به این مقام برمی گزیدند می بایست خوش چهره و خوش اندام ، ولی میانسال یا پیر می بود.(صابی،۵۳:۱۳۴۶) رئیس پرده داران خود از بزرگان بود و گاه به مقامات بزرگی می رسید. برای نمونه عبدلله بن طاهر پرده دار مأمون که در این شغل چهارصد غلام در فرمان داشت . فرزند همان طاهر بن حسین بنیانگذار سلسله طاهریان بود که خود سپس در خراسان به فروانروایی رسید.(۲۱۳-۲۳۰ ه.ق.) (گردیزی،۳۰۰:۱۳۶۳)
هنگام بار خلیفه جامه سیاهی بر تن می کرد و شمشیر پیامبر را می بست و کفش سرخی بپا می نمود و بر تخت بلندی بر بالشی از خز پوشیده به پارچه ارمنی تکیه می زد. خلیفه در دست چپ در میان دو بالش شمشیر دیگری هم می نهاد و قرآن عثمان را روبروی خود می گذاشت. در پشت خلیفه و اطراف اوغلامان سرایی با شمشیر و تبرزین و گرز، و خدمتکاران سقلابی یعنی روسی با بادبزن های زرین و سیمین می ایستادند.(صابی،۶۹:۱۳۴۶) هنگام بار حاجب الحجاب وارد می شد و زمین را می بوسید و سپس بارخواهان را به حضور خلیفه می برد.(همان:۵۷)
نخست ولیعهد یا فرزند خلیفه و پس از او وزیر وارد می شد. پرده داران وزیر را تا نزدیکی تخت خلیفه همراهی می کردند و سپس دور می شدند. وزیر زمین را می بوسید و اگر مفتخر می گشت دست خلیفه را هم می بوسید و سپس در جای خود در پنج ذرعی سمت راست تخت قرارمی گرفت. سپس سپهسالار وارد می شد و زمین را می بوسید ،و در سمت چپ تخت می ایستاد.«آنگاه اصحاب دواوین و نویسندگان و سپس سرداران که در پیشاپیش ایشان خلفای حاجبان اند به ترتیب مقام و دعوتشان می آیند. و در چپ و راست بر طبق رسمشان می ایستند آنگاه به بنی هاشم و به کسانیکه «دنیات»* [۱] پوشیده اند و نیز کسانی که متصدی کار نمازاند ندا داده می شود که که به نزدیک بساط بیایند و سلام بدهند و تک تک بیاستند. سپس قضاه خوانده می شوند. از میان آنها آنکه “قاضی القضاه"است پیش می رود و سپس کسی که قاضی حضرت (منظور نویسنده از حضرت پایتخت خلافت عباسی است یعنی بغداد)است. (صابی،۵۸:۱۳۴۶)
به گفته صابی هیج کس جز حاجب الحجاب و امیرالجیش حق نشستن نداشت (صابی،۶۳:۱۳۴۶) در این بین برای عالمان و فقیهان ارزش و منزلت خاصی در مراسم بار قائل بودند. و یکی از نشانه های احترام به علما این بود که در مقابل علمای مذهبی از جای برمی خیزیدند و یا آنان را با کلمات محترمانه ای مورد خطاب قرارمی دادند. و حتی علما اجازه داشتند در محضر بنشینند امری که فقط برای مشاوران مورد اعتماد مخصوص پیش می آمد.(اشپولر،۱۳۶۹،۱۳۱:۲) و گاه اتفاق می افتاد که شخص خلیفه از ارادت خود به بنی هاشم سخن می گفت. به طوری که مسعودی نقل می کند «مهتدی بکار دین متمایل بود و عالمان را تقرب داد و فقیهان را منزلت افزود و به آنها نیکویی کرد. می گفت: ای بنی هاشم بگذارید تا من عمربن عبدالعزیز رفتار کنم».(مسعودی،۱۳۴۷،۵۹۰:۲) وشاید به خاطر همین تمایل به دین بود که مهتدی خلیفه عباسی برای رسیدگی به شکایات مردم به مظالم می نشست؛ «صالح بن علی هاشم گوید یک روز که مهتدی بر رسیدگی مظالم نشسته بود. حضور داشتم و دیدم که دسترسی بدو آسان بود و درباره شکایتها که بدو می شد نامه ها به اطراف می فرستاد و رفتار او را پسندیدم.»(مسعودی،۱۳۴۷،۵۹۱:۲)
پس از آنکه همه در جای خود قرار گرفتند اذن العام یعنی بار عام آغاز می گردید. و لشکریان وارد می شدند و در صحن وسیعی به نام «صحن السلام» یا « دارالسلام» یعنی «سرای بار یا بار گاه » (گویا یکی از مشهورترین صحن های دارالخلافه در بغداد بوده) و به علت وسعتی که داشت به مناسبتهای مختلف، جشنها و اعیاد و اجتماعات در آنجا برگزار می شده است. که جایی شبیه آپادانای تخت جمشید یا طاق کسری بیستون بوده و بارخواهان در میان دو طناب در صف می ایستادند.(صابی،۵۸:۱۳۴۶)
اگر بارخواه به موجبی مورد بی مهری خلیفه قرار گرفته بود او را در جایی پایین تر از مقام او، و گاه نزدیک به در سرای و حتی بر در سرای می نشاندند. چنان که وقتی مأمون فضل بن ربیع را که مورد بی مهری بود بار داد، او را نخست در جایی بر در سرای نشاندند تا مأمون او را به حضور طلبید.(بیهقی ،۷۰:۱۳۷۶) اگر بارخواه پادشاه و یا فرستاده پادشاهی بود تشریفات بار با شکوه بیشتری برگزار می شد. از این نمونه است باری که خلیفه مقتدر(۲۹۵-۳۲۰ ه.ق.) هنگام پذیرفتن فرستاده دربار بیزانس داد و بدان مناسبت کاخ را سخت بیاراستند.(همان:۱۰) در این دوره نیز بار با جزئیاتی همراه بود. بنا بر گزارش صابی رسم زمین بوسیدن در آغاز رسم .(همان:۲۱)
گاهی خلیفه دست خود را که در پوششی پوشانده بود برای تجلیل از بارخواه می داد که ببوسد. ولی سپس به جای آن ،آیین ایرانی زمین بوسیدن مرسوم گردید. نخست ولیعهد و فرزند خلیفه و بنی هاشم و قاضیان و فقها و زهاد و قراء، یعنی قرآن خوان ها از زمین بوسی و دست بوسی معاف بودند. ولی کم کم آنها نیز باید این رسم را رعایت می کردند، مگر سپاهیان و توده مردم که افتخار زمین بوسی را نداشتند.(همان جا)
گویا در دوره عباسیان بارخواهان می بایست همه جامه سیاه می پوشیدند، چون رنگ سیاه شعارعباسیان بود . که این نوع پوشش و نمادهای خاص تبلیغی آنها در نحوه پوشش بارخواه تأثیر مستقیم داشت. بنحوی که هیچ کس حق پوشیدن کفش سرخ که آنرا «لالک» می خواندند را نداشت.(این واژه فارسی است و درواقع نوعی کفش است) چرا که رنگ سرخ رنگ کفش خلیفه بود (صابی ،۵۵:۱۳۴۶) گویا استفاده و پوشیدن از لباس سفید نیز جایز نبوده است چنانکه صابی نقل می کند که «محمدبن عمربن یحیی علوی در روزگارشرف الدوله به سرای المطیع -رحمه الله علیه- وارد شد….ابن خیاط صاحب دیوان رسائل بود و حسن بن محمد بن نصر صاحب دیوان “خبر و برید” بود و همه جامه سیاه به تن داشتند مگر محمدبن عمرکه سفید پوشیده بود. مونس فضلی حاجب نزد ایشان آمد و به محمدبن عمر گفت: ای شریف این جامه ، جامه سرای خلافت نیست. و آمدن تو آمدن کسی که قصد باریافتن دارد نیست، وی گفت : مثل اینکه جامه سفید بنظرت خوش نیامد. گفت : آری…..محمدبن عمر به او گفت : ای حاجب مقصودت چیست؟ گفت مقصود این که تو این جامه را بدل کنی و بر طبق عادت رفتار کنی با جامه ای سیاه سیاه». (همان جا)
در مورد رنگ خاص لباس بارخواه صاحب سیاست نامه حکایت جالبی دارد ، مبنی بر اینکه رنگ سرخ بارخواه نمادی و سمبلی از فرد دادخواه بوده است؛ «شنودم که یکی از ملوک به گوش گرانتر بوده است . چنان اندیشیدکه کسانی که ترجمانی می کنند و حاجبان ، سخن متظلمان با او راست نگویند و او چون حال نداند چیزی فرماید که موافق آن کار نباشد. فرمود که متظلمان باید جامه سرخ پوشند. و هیچ کس دیگر سرخ نپوشد تا من ایشان را بشناسم . و این ملک بر پیلی نشستی و در صحرا بایستادی و هر که را با جامه سرخ دیدی بفرمودی تا جمله را گرد کردندی. پس به جایی خالی نشستی ، و ایشان را پیش آوردنی تا به آواز بلند حال خویش می گفتند و انصاف ایشان میدادی».(نظام الملک،۱۳:۱۳۷۱) اینکه دادخواه به هنگام دادخواهی ، جامه ای به رنگ یا جنس مخصوص بپوشد و به محل دادرسی برود مدتها در ایران رسم بوده است . گاهی نیز دادخواهان جامه ای خاص که گویا آن را جامه ای کاغذی می نامیدند در بر می کردند و به پای علم و نشانه ای که برای راهنمایی این جماعت بر پا می داشتند می رفتند. حافظ می گوید:
کاغذین جامه به خونابه بشویم که فلک رهنمونیم به پای علم داد نکرد.(شعار،۱۳:۱۳۷۱)
استفاده از این شیوه و سبک و سیاق شمایی از توجه به دادخواهی در مسئله بار را نوید می دهد. همانطور که سابق بر این گفته شد دلیل اهمیت آن به این سبب بود که حاکمان بایستی همیشه از احوال نزدیکان و درباریان و مردم تحت امر خود با خبر می بوده باشند. و از آنچه که براطرافیان و بر ملتشان می رسید باید آگاه می بودند. و اگر حاکمی از مردم خود غافل می بود و از آنچه می کردند آگاهی نداشت فقط به اسم، حاکم بوده است.(جاحظ،۲۱۹:۱۳۸۶)
هنگام بار کسی اجازه آب خوردن نداشت. (همان:۴۹) هنگام بیرون رفتن از نزد خلیفه می بایست مسافتی را به پشت بروند. و هیچ کس نمی بایست بی اجازه بار را ترک کند. برای خارج شدن از حضور پادشاهان آدابی را می بایست رعایت کنند.جاحظ در این مورد میگوید:«و چون پادشاهی با ندیمان و خواص خود نشیند، هیچکس از ایشان نباید بی هنگام از جای خود برخیزد. مگر آنکه بسیار لازم باشد. پس در چنین وقتی می باید برخیزد و به جای خود توقف کند تا شاه به وی نظر افکند. آنگاه تعظیمی کرده بیرون آید. و چون بار دیگر باز گردد باز هم به جای خود چندان توقف کند که شاه بدو نظر افکنده، اجازه جلوس دهد.(جاحظ،۹۲:۱۳۸۶)
در دربار خلفا عادت بر این بود که کسی را در پیشگاه خلیفه به کنیه صدا نکنند. مگر کسی که خلیفه او را به کنیه مشرف کرده باشد و چنین مرتبتی برای او بخشیده باشد.(همان:۱۶۶) و اگر اسم کسی با اسم خلیفه خلیفه یکی باشد نباید نام او را ببرند. آورده اند که سلیمان بن عبدالملک یک روز نشسته بود و به مردم بخشش می کرد جوانی زیبا از بنی عبس با اندامی درشت که دیدارش چشم را پر می کرد نزد او آمد. سلیمان پرسید نامت چیست ؟ گفت :سلیمان بن عبدالملک . وقتی اسمش با اسم او یکی درآمد از وی اعراض کرد ». (صابی،۴۲:۱۳۴۶) این مثال به خوبی روشن نمود که علت این همه توجه برای حفظ ارزشهای اخلاقی و تربتی نسبت به خلیفه که درواقع در نظر همان جانشینان پیامبر اکرم(ص) بودند، اجرا می شده است.
همچنین باریاب می بایست در حضور خلیفه از گفتن آنچه شنیدن آن ناخوشایند بود بپرهیزد و فال بد نزند. و سخنی نگوید که اگر چه راست باشد گزاف نماید و کسی در باور آن دچار تردید شود. در این مورد صابی در توضیح مطلب حکایت جالبی را نقل کرده است که موضوع را به خوبی ترسیم می کند «آورده اند که وزیری در یکی از شهرها که مردمش شترمرغ را نشنیده و ندیده بودند. برای پادشاه خویش از پرنده ای که آتش و آهن گداخته رامی خورد، یعنی نعامه ، سخن گفت و پادشاه سخن وی را دروغ شمرد و بعید دانست که وی در گفتارش راست گو باشد. وزیر از پیشگاه وی با ناراحتی بسیار،بحدی که نمی توانست سخن بگوید،بیرون رفت و از آنچه دیده بود سخت شکسته خاطر بود . مال بسیاری خرج کرد و زیان بسیاری متحمل شد و در طلب نعامه(شترمرغ) فرستاد تا بدان شهر بیاورند. و آنگاه که با زحمت بسیار چند نعامه بدانجا حمل کردند همه بجز یکی در راه تلف شدند. وزیر آن یکی را نزد پادشاه حاضر کرد و آهن و آتش هم فراهم آورد تا آن مرغ آتش خوار آنها را فرو بلعد. وقتی که پادشاه شادمانی وزیر را احساس کرد و دید که وی از گرفتاری نجات یافته و خشنود می نماید بدو گفت: نادانی تو امروز در نزد من بیشتر از جهل روزی است که آن ادعا را کردی زیرا بر خردمند شایسته نیست که از چیزی سخن بگوید که شنونده آن را منکرخواهد شد و در اثبات آن نیازمند این همه زحمت و دشواری و تحمل زیان می شود. اگر آن یکی هم در راه تلف شده بود دروغگویی تو محقق نمی شد؟ و سرمایه و رنجت بیهوده از بین نمی رفت ؟ اگر زیانت را از آنچه که گفتنش بی نیاز هستی نگاه می داشتی چنین گرفتاری برایت روی نمی داد».(همان:۲۵)
درباره همین موضوع داستانی نظیر همین داستان در کتاب قابوسنامه آمده است که نشان می دهد که نه تنها این گونه آیینها ، بلکه اصولا این گونه نگارش ، یعنی تجسم دادن مطلب بوسیله حکایت وخود این آیین ها دارای اهمیت خاص بوده که در کتابهای اخلاقی فصلی بدانها اختصاص داده شده است .و حتی برخی از خود این افسانه ها اخذ از سنت ادبی ایرانی در کتابهای ادبی و آیین خسروانی بوده است . عنصرالمعالی مولف قابوسنامه می نویسد که در شبی که او در مجلس بزم ابوالسوار پادشاه گنجه بود و هر کس از شگفتیهایی که دیده بود سخن می گفت ، او نیز نقل کرد که در یکی از روستاهای گرگان در راه چشمه ای که زنان از آن آب می برند کرم سبزی هست که اگر زنی هنگام بازگشت از چشمه پای بر آن کرم نهد، آبی که در کوزه دارد در دم بگندد و او ناچارباید آن آب را بریزد و دوباره برگردد و آب بردارد. ابوالسوار از شنیدن این سخن گزاف چهره در هم می کشد و چند روزی با عنصرالمعالی سرگرانی می کند. عنصرالمعالی پس از پی بردن به علت سرگرانی او فورا کسانی را از گنجه به گرگان می فرستد و آنها پس از چهارماه محضری را به امضای قاضی و بزرگان گرگان می آورند و گواه برر درستی آن قضیه پیش ابوالاسوار می نهد. ابوالاسوار پس از خواندن آن محضر لبخندی زده و به عنصرالمعالی می گوید :«من خود دانم که از چون تویی دروغ نیاید، خاصه پیش چون منی اما خود آن راست چه باید گفتن که چهار ماه روزگار باید و محضری به گوایی دویست معدل تا آن راست از تو قبول کنند».(عنصرالمعالی۲۹:۱۳۴۶)
در زمان عباسیان نیز بارخواه دارای هر مقامی که بود می بایست قبلا اجازه بارمی گرفت . گردیزی گزارش می کند که ، روزی که معتصم برادر مأمون بی موقع همراه چند غلام خود خواست به دیدن مأمون برود، عبدالله بن طاهر که حاجب مأمون بود او را راه نداده است «و معتصم را بر عبدالله خشم بود و سبب آن بود که اندران وقت که عبدالله حاجب مأمون بود روزی معتصم با قومی از غلامان خویش بدر مأمون آمد بی وقت . عبدالله گفت : این وقت سلام نیست با چندین غلام .معتصم او را گفت: ترا با چهارصد غلام شاید که برنشینی ، مرا با این مایه مردم نشاید برنشستن».(گردیزی ،۳۰۰:۱۳۶۳) جاحظ نیز در مورد پسر مأمون گزارشی مشابه دارد «گویند مأمون به سختی بیمار بود و آن بیماری پیوسته سخت تر شد. و زیادتی درد او را آتش به جان کرده بود و درین وقت یکی از پسران او دربان را گفت: خواهم پدر را ببینم و از حال وی آگاه شوم؛ دربان گفتش: ممکن نباشد مگر آنکه توانی وی را از جایی چون رخنه در بنگری چونان که تو را نبیند و او چنین کرد».(جاحظ،۱۳۸۶:۱۹۴) همچنین طبری گزارش می کند که برادر خلیفه هنگام اقامت خود در مرو در سال ۱۳۲ هجری به حاجب خود سالم سپرده بود که ابومسلم نیازی به گرفتن اجازه بار نیست و حتی می تواند با اسب درون حیاط کاخ گردد.ولی با این حال ابومسلم هربار در جلوی کاخ از اسب پائین می آمد و در دهلیز کاخ منتظر می نشست تا حاجب برای او اجازه بار بگیرد.(طبری،۱۳۷۵،۴۶۷۷:۱۱)
در وصفی که صابی از باری که خلیفه الطائع در سال ۳۶۷ هجری به منظور اعطای لقب «تاج المله» به عضد الدوله داده بود آورده است « در مورد عضدالدوله علاوه بر درفش سفیدی که مرسوم بود و به امیران لشکر می دادند ، درفش زربفت ویژه ولیعهدان نیز داده شد. وی علاوه بر “عضدالوله ” به “تاج المله ” نیز ملقب گردید. و در میان امیران نخستین کسی بود که دو لقب بدو داده شد».(صابی ،۷۲:۱۳۴۶) در این بار برخی از جزئیات دیگر از آیین بار در دربار عباسی و بوهیان روشن می گردد. در آن روز خلیفه جامه سیاه برتن ، کلاه بلندی بر سرو قصیب یا عصای خلافت را در دست داشت ، و شمشیر پیامبر را بر کمر آویخته بود. و بر بالشی از خز سیاه زرباف تکیه زده بود. پشت خلیفه غلامان بسیاری ایستاده بودند و برخی از آنها بادبزن در دست داشتند. به فرمان عضدالدوله بر ستونهای میان تالار پرده ای از دیبا در جلوی الطائع آویخته بودند. تا چشم هیچ کس پیش از عضدالدوله به خلیفه نیفتد. پرده داران خلیفه که بیست و هشت تن بودند همه سیاه پوشیده و شمشیر بسته بودند. و پرده داران عضدالوله از دو سوی ریسمان ها ایستاده بودند. در این هنگام دیلمیان و ترکان بدون سلاح وارد شدند. دیلمیان در سمت چپ و ترکان در سمت راست ایستادند».(صابی،۵۹:۱۳۴۶) همین شکل ایستادن در این دوره نشان از نوعی استحاله قدرت و نفوذ یافتن عناصر قدرت جدید در شالوده خلافت دارد و آن همانا تمایل یافتن خلفا به ترکان و در دست گرفتن مشاغل و مناصب برتر دربار بوسیله این افراد می باشد. چرا که همانطور که پیشتر ها نقل شد همواره سمت راست دربار بر سمت چپ آن رجحان و برتری داشته است. و در اینجا شاید بتوان این سبک ایستادن را اینگونه تعبیر کرد. و در ادامه «پس از آن اشراف و قاضیان وارد شدند و در صحن ایستادند.سپس پرده را برداشتند و چشم خلیفه به عضدالدوله افتاد. در اطراف و پشت عضدالدوله چند تن از مردان او قرارگرفته بودند. در این هنگام دو تن از سران پرده داران خلیفه به نامهای مونس و وصیف پیش عضدالدوله رفتند و به او گفتند زمین را ببوسد. پس از آن که عضدالدوله زمین را بوسید آن دو بازوهای او را گرفتند و او را نزد خلیفه بردند. و در آنجا عضدالدوله دو بار زمین را بوسید و چون در جلوی خلیفه رسید به زمین افتاد تا دست و پای خلیفه را ببوسد. و خلیفه دست راست خود را برای بوسیدن به سوی او دراز کرد و به او گفت که بر تختی که بر سمت راست خلیفه بود بنشیند.عضدالدوله نخست ننشست تا خلیفه او را سوگند دادو آنگاه عضدالدوله تخت را بوسید و نشست. سپس مراسم اعطای لقب و دادن خلعت و شمشیر و گذاشتن تاج بر سر عضدالدوله به عمل آمد. پس از پایان این مراسم عضدالدوله از خلیفه اجازه گرفت که از در «الدواری» بیرون رود تا ناچار نباشد که به پشت بیرون رود. چون او این کار را بدشگون می دانست. پس از آن عضدالدوله در سرای خلافت سوار بر اسب شد و جلوی چشم خلیفه از در سرای بیرون رفت.(همان جا)
از شرح بالا چنین بر می آید که به خاطر مقام عضدالدوله می بایست در برخی از مراسم بار تغییراتی می دادند. یکی از این تغییرات چشم پوشی کردن از رسم به پشت بیرون رفتن از نزد خلیفه بود. ولی برای آنکه عضدالدوله هنگام ترک بار به خلیفه نیز پشت نکرده باشد از در دیگری بیرون می رود. و یا استفاده از تخت در سمت راست خلیفه برای او که نشان از قدرت رو به فزونی عضدالدوله در منظر خلیفه و قدرت سیاسی آن ایام داشت.
با همه این تفاسیر گویا شرح پرده کشیدن به فرمان عضدالدوله که تا او نخستین کسی باشد که خلیفه را می بیند ، بدین ترتیب که صابی شرح داده است ناقص است. چون وقتی پرده را بر می داشتند همه خلیفه را می دیدند. گذشته از آن در تالار بار خلیفه پرده وجود داشت ، پس به چه سبب به فرمان عضدالدوله پرده کشیدند؟ و یا اینکه پرده داران عضدالدوله برای چه حضور داشتند؟ واقعیت باید چنین بوده باشد که خلیفه و عضدالدوله توافق کرده بودند که دو پرده بکشند. یکی میان خلیفه و عضدالدوله و دیگری میان عضدالدوله و دیگران و منظور از این کار این بود که پس از آن که پرده داران خلیفه پرده نخستین را برداشتند و عضدالدوله مراسمی را که بارخواه می بایست انجام دهد بجای آورد و در کنار خلیفه می نشست ، آنگاه پرده داران عضدالدوله پرده دوم ، یعنی پرده ای را که به فرمان عضدالدوله آویخته بودند کنار بزنند. تا بدین ترتیب هم صورت ظاهری خلافت برای خلیفه حفظ شده باشد و هم به مقام پادشاهی عضدالدوله لطمه ای وارد نشود . با این همه از گفتگوی کوتاهی که هنگام زمین بوسی عضدالدوله میان او و یکی از همراهان او بنام زیاربن شهر اکویه در می گیرد ، روشن می شود که همراهان عضدالدوله با زمین بوسی او موافق نبوده اند.«می گویند که زمین بوسیدن عضدالدوله در نظر زیاربن شهر اکویه بزرگ آمد و گفت: این خداست، عضدالدوله شنید و به عبدالعزیزبن یوسف گفت :به او بفهمان که خلیفه خداست در زمین ».(صابی،۶۰:۱۳۴۶)
بر طبق رسم ایرانی بارخواه می بایست یک بار زمین را ببوسد واینکار در ابتدا در دربار خلفا معمول نبود. اشپولر ذکر می کند که امویان و عباسیان متقدم، رسم بوسیدن پا را هنوز نمی شناختند، اما این رسم در ایران به زودی معمول شد که در مقابل سلطان ، قالی و یا زمین غیر مفروش را ببوسند. حتی وقتی که وی بر تخت نشسته باشد.(اشپولر،۱۳۶۹،۱۳۱:۲) ولی بر طبق گزارش صابی عضدالدوله سه یا چهار بار و بر طبق گزارش ابن جوزی حتی دوازده بارزمین را بوسیده است و حتی بعد هم پای خلیفه را بوسیده است.گویا حقیقت امر این بوده است که عضدالدوله مطابق رسم یک بار زمین را و سپس دست راست خلیفه را و هنگام نشستن تخت را بوسیده است، و جز این هر چه در گزارش این مولفان است به منظور حفظ حیثیت خلیفه ای که در زمان عضدالدوله مقامش بیشتر از موبد موبدان زمان ساسانی نبود، از خود ساخته اند تا در عین حال احساسات ملی و مذهبی خویش را که در سراسر نوشته هایشان آشکار است تسلی داده باشند.( بوسه،۲۳۹:۱۳۸۵)
ولی شاید مهمترین تغییری که به خواست عضدالدوله در تشریفات بار داده بودند، این بود که عضدالدوله سواره درون سرای خلیفه گردد و سواره از آن خارج شود. بر طبق گزارش صابی هیچ کس حق نداشت که با اسب یا مسلح وارد کاخ گردد. (صابی ،۶۳:۱۳۴۶) این رسم چنان که پیش از این گفته شد از رسوم دربار ساسانی بود. ولی این رسمی بود که بنا به فرمان پادشاه و خلیفه گاه کسانی از اجرای آن مستثنی می شدند.عضدالدوله نیز که عنوان «شاهنشاه » را برای خود برگزیده بود و خود را عملا جانشین ساسانیان می دانست به خود این حق را می داد که سواره به کاخ خلیفه درآید و سواره از آنجا بیرون رود. اما خود عضدالدوله با تمام موقعیت خود اجازه نداشت به هر نقطه از کاخ خلیفه وارد بشود.(صابی،۶۶:۱۳۴۶)
در واقع گویا آنچه که به عنوان قواعد باردهی مجری بود می بایست بطور کامل اجرا شود. و در اجرای آن قصوری ایجاد نشود. و در صورت نقض این قواعد با شخص خاطی برخورد می شد. در این رابطه صابی گزارش می دهد که :« جدم گفت که : ابوالهیثم یک روز به سرای عضدالدوله وارد شد و عمامه اش را از سرش برداشت و در برابر خود گذاشت ، یکی از جاسوسان او را دید و آنچه را کرده بود نوشت. استاد دار بیرون آمد ، بر او سخت گرفت و دشنام داد و عمامه را برداشت و چندان بر سرش زد که پاره پاره شد و کسی را بر او گماشت و زندانیش کرد. سپس به عضدالدوله گوشزد شد که این مرد سرش داغ میشود و نمی تواند عمامه را بر سر نگهدارد. و این کار را برای آن انجام داده است نه از نا آگاهی از ادب خدمت».(همان:۵۷)گاهی اوقات فردی مورد بی مهری و خشم خلیفه واقع می شد. به همین سبب سایر مقامات دربار از جمله حاجب خلیفه می بایست در نحوه برخورد خود با شخص مورد نظر تجدید نظر می کردند و با او رفتاری می کردند که مانند دورانی که نظر خلیفه موافق او بود نباشد.(همان جا)
هدیه دادن و فرستادن آن به دربارخلیفه در واقع ارتباط بین حاکم با خلیفه و همچنین ارسال فرامین و خلعت های حکومت توسط فرستادگان انجام می شد. که حتی در این بخش از روابط که شکل دیپلماتیک به خود می گرفت ، سنتهای ساسانی در مقیاس وسیع اعتبار داشت.(اشپولر،۱۳۶۹،۱۵۹:۲) در این زمان فرستاده گان حکومتی نسبت به وضع بی بندو بار و نا بسامان اعراب در دوره های قبل شکل منسجم تری به خود گرفت، بطوری که همزمان دو نفر یکی فردی پرتجربه و جهاندیده و دیگری نماینده ای از دیوان و یا کارکنان دربار به عنوان فرستاده حکومتی تعیین می شدند برای سفارت .(همان جا) آنچه که به نظر می رسد این است که سوای از ارتباط سیاسی بین پادشاهان و خلفا با یکدیگر، آنچه که در نهایت امر مورد توجه سلاطین و خلفا از بار دهی به سفرا بود ، این بود که از طریق این بار و مراسم و تشریفاتی که در بار برای فرستاده پادشاه دیگر استفاده می کردند، قدرت و اقتدار خود را نشان بدهند. در این مورد می توان به باردهی خلیفه مقتدر به سفیر روم در سال سیصد و پنج هجری اشاره کرد «چون به حیاط همگانی رسیدند ، پرده دار ایشان را در رواق آنجا نشانید ، تا انبوه مردان را در فراخنای خانه ببینند. پس آنان را به راهروی دراز در پشت رواقها برد تا به صحن بستان رسیدند. پس به سوی اطاق پذیرایی که وزیر در آن نشسته بود بردند، با فر و شکوه مجلس آراسته به فرشها و انبوه مردم ، دیدگاهی شگفت انگیز برابر خود یافتند.»(مسکویه،۱۰۹:۱۳۷۶)
در این بین یکی از این سنت ها که در جلب نظر دربار نقش ویژه ای داشت فرستادن هدایا بود.(همان:۱۶۰) گاهی این هدایا و پیشکشها در نتیجه گرفتن لقب و کنیه خاص به خلیفه و اطرافیان وی می دادند. اما گویا این رسم قبل از آن چندان رایج نبوده است «این کار پیشتر رایج نبود تنها به اطرافیان و حاشیه نشینان سرای چیزی داده می شد. اما با تغییر اوضاع و احوال و کم شدن مواد و اندک شدن اموال رسم بر این شد که مولی یا ملقب ( کسی که لقب گرفته یا ولایت یافته ایت ) در حدود امکان و تجمل خود پیشکشی هر چه بیشتر از مال و جامه و بوی خوش بهن خزانه تقدیم کند . و رسم است که به نویسندگان و پیرامونیان چیزی که مرسوم است هدیه کند».(صابی ،۷۵:۱۳۴۶) این هدایا به میزان توان و قدرت مالی فرستنده آن بستگی داشت به طوری که گویا در آغاز هدایای سلسله های کوچک محلی به خلفا کوچک بوده است .به طور مثال اسپاهبد طبرستان در سال ۱۴۸ه.ق سنگهای قیمتی و تولیدات داخلی سرزمین را پیشکش می کردند.(اشپولر،۱۳۶۹،۱۶۵:۲) عضدالدوله حاکم قدرتمند آل بویه پس از آنکه در۳۶۷ه.ق لقب تاج المله را از خلیفه الطائع گرفت هدیه ای را روانه در بار خلیفه کرد که پنجاه باربر آن را حمل می کردند.(صابی،۷۶:۱۳۴۶) در واقع علاوه بر اسب ، شتر و فیل و حیوانات خانگی ، پارچه های لباس و مواد خوشبو و سکه های طلا و نقره در هدایا نقش مهمی را داشتند.(اشپولر،۱۳۶۹،۱۶۵:۲) این امر خود نشان از گوناگونی و تنوع نوع هدایا و پیشکش ها را دی این دوران نوید می دهد.
بار و آیین آن در حکومتهای ایران پس از اسلام
درآمد: با تسلط اعراب بر ایران، ایران و ایرانیان کج دار و مریز توانستند در عرصه سیاست و اداره حکومت خلفا نقش تأثیرگذاری را ایفا کنند. و حتی در مراحل بالاتر به مناصب مهم درباری نایل گردیدند. و برخی از خاندان های ایرانی گام را فراتر نهاده و در دل خلافت اسلامی حکومتی نیمه مستقل و گاه مستقل از حکومت مرکزی بغداد برای خود ایجاد کردند.در این قسمت تشریفات و نظامات درباری که متأثر از باردهی قدرت های سیاسی است مورد بررسی قرار می گیرد.
طاهریان و نظام بار در آن دوره
پس از آنکه عباسیان بسیاری از آیین های ایرانی را گرفتند، پذیرفتن آنها برای سلسله های ایرانی دوره اسلامی، دیگر حتی منع مذهبی هم نداشت و بدین ترتیب آیین بار پس از تبدیل برخی از اصطلاحات آن به عربی و ترکی و مغولی میان این سلسله ها رواج یافت. درواقع زوال استقلال ایران پایانی برای رسوم درباری نبود بلکه به عکس، این رسوم صرف نظر از دربار خلفا در سلسله های ایرانی در قرن سوم و چهارم و پنجم هجری قمری به تدریج ظاهر شدند.(اشپولر،۱۶۱،۲:۱۳۶۹)
در مورد تشریفات بار در دربار طاهریان که درواقع نخستین سلسله ایرانی پس از اسلام به سر سلسلگی طاهربن حسین بود چندان اطلاعات بدست نمی آید. عبدالله بن طاهر (۲۱۳-۲۳۰ه.ق) سومین حاکم طاهری پیش از آن که امارت خراسان را بدست آورد مورد توجه مأمون بود و منصب مهمی در دربار مأمون داشت .او به عنوان حاجب مأمون جایگاه ویژه ای داشت. درواقع دوران وی دوران تثبیت حکومت طاهریان در خراسان به مرکزیت نیشابور محسوب می شود. عبدالله در نزد مأمون بسیار عزیز می نمود و بنا به گفته گردیزی قدرت او به قدری بود که زمانی که منصب حاجبی مأمون را بر عهده داشت چهارصد غلام تحت امر او بودند.(گردیزی،۳۰۰:۱۳۶۳) گویا عبدالله طاهر در دوره جانشین مأمون یعنی معتصم دچار خشم و بغض خلیفه قرار گرفت.(همان جا)
درمورد تشریفات بار در این دوره، درباره محمدبن طاهر (۲۴۸-۲۵۹) پنجمین و آخرین فرمانروای طاهری گزارش شده که وقتی یعقوب لیث از امیر بارخواست، حاجب امیر، او را بار نداد.(گردیزی،۷:۱۳۲۷) با این حال باید گفت که پس از طاهربن حسین جانشینان او اگر چه در چهارچوب محدود فرمانروایی خود الزاماً به بار هم می نشستند، ولی آن را بسیار ساده برگزار می کردند تا از هرگونه تشریفاتی که از آن بوی استقلال خواهی بدهد و در نزد عباسیان خاطره طاهربن حسین را زنده کند پرهیز کرده باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:59:00 ب.ظ ]




 

روش ورود: پس رونده
Metod: BackWard

 

ضریب همبستگی چندگانه
۶۷۸/۰ R=

 

ضریب تعیین
۴۶۰/۰

 

ضریب تعیین تعدیل شده
adj= 382/0

 

خطای استانداردبرآورد
۹۲۲۱۵/۱۰ SE=

 

تحلیل واریانسANOVA
۹۵۳/۵ F=

 

سطح معناداری
۰۰۰/۰ Sig=

 

 

همانگونه که درجدول (۴-۱۰۶) ملاحظه می شود درمرحله ی پانزدهم ازرگرسیون پس رونده ،ضریب تعیین و ضریب تعیین تعدیل شده متغیر وابسته گرایش به پژوهش بامتغیر های مستقل (به کاررفته دراین مرحله)،۴۶۰/۰ =محاسبه شدکه بدین معناست که متغیرهای مذکور فقط توانسته اند۰/۴۶درصد از واریانس متغیر وابسته راتبیین نمایند،بنابراین مدل رگرسیون قادراست۰/۴۶درصد ازداده ها رابرازش دهد.ضریب تعیین تعدیل شده،۳۸۲/۰adj=محاسبه شد که نشان می دهد متغیرهای مستقل مذکور توانسته اندفقط۲/۳۸درصد از تغییرات متغیر وابسته گرایش به پژوهش را تبیین کنند،مابقی این تغییرات ۸/۶۱درصدکه به مجذورکمیت خطا معروف است تحت تاثیرمتغیرهای خارج از مدل مرحله پانزدهم معادله رگرسیون روش پس رونده می باشد .
دانلود پروژه
براساس داده های جدول (۴-۱۰۷) ضریب رگرسیونی گرایش به پژوهش ومتغیرهای مستقل سن۳۹۷/۰،جنسیت۳۵۸/۰-،رشته ی انسانی۲۸۵/۰،رشته کشاورزی۲۲۱/۰، رشته ی فنی مهندسی۲۱۱/۰، رشته علوم پایه۰۹۵/۰-، مقطع تحصیلی۴۲۳/۰-، مالکیت منزل۱۳۴/۰، ساعات مطالعه۳۹۰/۰، هزینه خرید کتاب۳۲۵/۰، شرکت در همایش علمی۲۸۱/۰،انجام تحقیق۱۲۲/۰،پاسخگویی امکانات۱۷۲/۰،جستجووکنکاش۳۳۹/۰،نظرازمشاورین۱۸۳/۰،علاقه به تحصیل۴۵۶/۰-می باشد که بیشترین تاثیرات به ترتیب مربوط به سن، ساعات مطالعه ،جستجو وکنکاش،هزینه خرید کتاب،رشته ی انسانی ، شرکت در همایش علمی ، رشته ی کشاورزی،رشته ی فنی مهندسی بوده است، به عبارتی متغیرهای ذکرشده بیشترین سهم درتبیین گرایش به پژوهش داشته‌اند.
خریدکتاب۳۲۵/۰+جستجو وکنکاش۳۳۹/۰+ ساعات مطالعه۳۹۰/۰+ سن۳۹۷/۰=(گرایش به پژوهش) Zy رشته ۲۱۱/۰+رشته کشاورزی۲۲۱/۰+ شرکت در همایش علمی۲۸۱/۰+رشته ی انسانی۲۸۵/۰+ انجام۱۲۲ /۰+مالکیت منزل۱۳۴/۰+پاسخگویی امکانات۱۷۲/۰+نظرازمشاورین۱۸۳/۰+ فنی مهندسی
علاقه به تحصیل ۴۵۶/۰- مقطع تحصیلی ۴۲۳/۰- جنسیت ۳۵۸/۰- رشته علوم پایه۰۹۵/۰- تحقیق
جدول ۴-۱۰۷: جدول ضریب آزمون تحلیل رگرسیون گرایش به پژوهش ومتغیرهای مستقل درتحقیق مرحله پانزدهم

 

متغیرهای مستقل
ضرایب استاندارد نشده
ضرایب استانداردشده
t
ْSig

 

B
SE
Beta

 

مقدارثابت
۳۶۸/۸۲
۳۲۲/۲۲
———-
۶۹۰/۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:59:00 ب.ظ ]




بازی نمایشی[۱۵]: در این بازی کودک رویدادهایی که در آن مستقیماً شرکت نداشته را به صورت نمایشی در می‌آورد. برای مثال، نمایش دادن یک برنامۀ تلویزیونی، یک رویداد رخ داده در خیابان، اجرای مراسم‌های مذهبی و ملی و حتی مراسم خاک‌سپاری و تشیع جنازه.
پایان نامه - مقاله - پروژه
بازی مخاطره‌آمیز[۱۶]: نوعی بازی که به کودک فرصت می‌دهد با تجربیات پرمخاطره یا حتی بالقوه تهدید کنندۀ زندگی مواجه شوند، یا مهارت‌های زنده ماندن و غلبه بر ترس را تمرین کند. به عنوان مثال، دوچرخه‌سواری روی یک دیوارۀ باریک، عبور از تنۀ درختی که به صورت پل روی رودخانۀ کوچکی افتاده است و رفتن روی شاخه‌های باریک یک درخت.
بازی اکتشافی[۱۷]: این بازی برای بدست آوردن اطلاعات واقعی و از طریق به طرف دهان بردن، دستکاری کردن، پرتاب کردن، کوبیدن و خراب کردن اشیاء انجام می‌شود.
بازی خیالی[۱۸]: این بازی از اصول و قواعدی که بر دنیای مادی حاکم است، پیروی نمی‌کند. برای مثال کودک تصور می‌کند یا وانمود می‌کند درخت است، یا ماهی است، یا سگی را که در کنارش نیست نوازش می‌کند.
بازی تخیلی[۱۹]: این بازی از اصول و قواعدی که بر دنیای مادی حاکم است، پیروی نمی‌کند. برای مثال کودک تصور می‌کند یا وانمود می‌کند درخت است، یا ماهی است، یا سگی را که در کنارش نیست نوازش می‌کند.
بازی حرکتی[۲۰]: بازی که شامل حرکت و جنب‌وجوش در هر مسیر و جهتی است. برای مثال تعقیب کردن و دنبال کردن همدیگر، گرگم به هوا، قایم باشک، بالا رفتن از درخت، پریدن از طناب و ….
بازی مهارتی[۲۱]: کنترل عناصر فیزیکی و مؤثر محیطی. برای مثال، حفر کردن تونل، خراب کردن دیوار خانه متروکه، مسیر نهر آب را تغییر دادن، ساختن پناهگاه، آتش درست کردن.
بازی با شیء: نوعی بازی که در آن دستکاری اشیاء و انجام دادن ماهرانه و هماهنگی چشم و دست بسیار زیاد و به به طرز جالبی استفاده می‌شود. به عنوان مثال، استفاده از هر شیء به شکل جدید و بدیع، ریختن وسایل در سبد و خالی کردن آن‌ ها، بستن و باز کردن و…
بازی اجرای نقش[۲۲]: این بازی چگونگی بودن و زندگی کردن را بررسی و کشف می‌کند. نقش اجرا شده می‌تواند مربوط به افراد داخل خانه یا بیرون از خانه، و اجتماع و تعاملات بین فردی باشد. برای مثال، جارو زدن اتاق‌های خانه، صحبت کردن با تلفن، رانندگی کردن، پرستاری از یک بیمار، رنگ زدن دیوارهای خانه.
کودکان با همدیگر متفاوت هستند. بنابراین شیوه‌های مختلف بازی کردن دارند. حتی کودکان یک سن نیز دارای توانایی‌های متفاوتی هستند. کودکی که نمی‌تواند مداد را در دست بگیرد یا توپی را شوت کند، ممکن است در یک زمان دیگر مداد را بهتر از کودکان دیگر به کار گیرد و توپ را بهتر از سایر کودکان شوت کند. در حقیقت، یک جادۀ همگانی رشد وجود دارد که تمام کودکان آن را طی خواهند کرد، اما هر کودک این مسیر را با سرعت خودش پشت سر می‌گذارد. یکی از مهارت‌های مهم کودکان، توانایی آنان برای بازی کردن است و این موضوعی است که نیاز به آموزش خاصی ندارد، خود کودکان در آن اُستادند و همیشه در آن موفّق و پیروز هستند.
بازی صامت و بی‌صدا[۲۳]: بازی بی‌صدا مثل نگاه کردن به تصاویر کتاب، خط‌خطی کردن روی کاغذ، عروسک بازی، تکمیل جورچین ( پازل)، مهره به رشته کشیدن، چیدن اشیاء روی همدیگر و…. .
بازی کلامی[۲۴]: این بازی مستلزم خواندن و نوشتن است، اما حساب کردن را شامل نمی‌شود. بازی زمانی به وسیلۀ کودکانی ترجیح داده می‌شود که زبان بیانی و نوشتاری را دوست دارند. بازی می‌تواند شامل هر چیزی باشد که بر کلمات نوشتاری تمرکز داشته باشد مثل بازی‌های دارای بخش کلامی، داستان‌گویی و کتاب‌خوانی، بازی‌های کلامی مهارت گوش دادن را بهبود می‌دهد و تعدا واژگان بیانی و درکی کودکان را افزایش می‌دهد، بنابراین در تقویت مهارت‌های ارتباطی و زبانی کودکان بسیار تأثیرگذار است.
بازی دارای منطق و استدلال[۲۵]: نوعی بازی که حساب کردن را شامل می‌شود. این بازی با استدلال و مرتب کردن ارتباط دارد و توانایی‌های حل مسئله، تمرکز بر اعداد، طرح و نقشه و برنامه‌ریزی و منطق کودکان را بهبود می‌دهد. کودکان دارای علایق منطقی، به طرف تجزیه و تحلیل و آزمایش و تجربه کردن پدیده‌ها گرایش دارند و در جستجوی بررسی توالی رویدادهایی که می‌بینند برمی‌آیند. اسباب‌بازی‌هایی که برای این نوع بازی کودکان ایده‌آل هستند عبارتند از پازل‌ها، بازی‌های عددی، مسائل ریاضی، بازی‌های دارای استراتژی و هر چیزی که کمک می‌کند کودکان از استدلال و منطق استفاده کنند.
بازی درون فردی ( فردی)[۲۶]: این بازی فردی و متکی به خود است، و اندیشه و فکر درونی و آگاهی از احساسات را پرورش می‌دهد. در هنگام بازی کردن تکی یا انفرادی، کودکان عواطف و احساسات و افکار خودشان را می‌شناسند و چگونگی کنترل آن‌ ها را می‌آموزند. این بازی اجازه می‌دهد کودکان محیط‌شان را کشف کنند و از فعالیت‌هایشان لذّت ببرند، بنابراین با به کار گرفتن تخیل کودکان، خودانگیزشی و عزت نفس و خودباوری آن‌ ها را بهبود می‌دهد. بازی فردی به کودکان امکان می‌دهد خودشان محیط و شرایط بازی را خلق کنند و زمینه را برای بازی وانمودی که تخیل کودکان را به طور کامل به کار می‌گیرد، فراهم می‌سازد. معمولاً بازی، کودکان بسیاری را در کنار هم جمع می‌کند، امّا بازی مستقل و تکی جنبۀ مهمی از رشد دورۀ کودکی است. کودکانی که این بازی را ترجیح می‌دهند شاید کم‌رو و خجالتی باشند، اما وقتی به تنهایی بازی می‌کنند، توانایی آنان بی‌نهایت است.
بازی میان فردی ( چند نفری): این بازی ارتباط و کار گروهی را تقویت می‌کند، زیرا مستلزم درک دیگران و تعامل مثبت با هم‌بازی‌هاست. بازی کردن با دیگران به شکل دوستانه و همکارانه از طریق آموختن چگونگی درک احساسات دیگران و کار مشترک سازنده و موفقیت‌آمیز، کودکان را با تأثیر پویایی و انسجام گروهی آشنا می‌سازد. بازی بین فردی به تک تک کودکان می‌آموزد که چگونه به صورت گروهی و شراکتی کار کنند، افکار و ایده‌هایشان را مطرح کنند و به نقاط مشترک برسند، و برای رسیدن به اهداف گروهی احساس مسئولیت کرده و فعالیت کنند. این بازی کودکان را وادار می‌کند در مورد افکار و احساسات‌شان حرف بزنند و باعث می‌شود کودکان ببینند چگونه توان و انرژی که از سوی چند نفر هزینه می‌شود به نتایج موفقیت‌آمیزی منجر می‌شود.
بازی خارج از خانه: لذّت و خوشی بازی کردن در خارج از خانه، یکی از زمان‌های محبوب و مورد علاقه روزانه هر کودک خردسالی محسوب می‌شود. دویدن، لی‌لی کردن، طناب بازی، بادبادک هوا کردن، تاب بازی، سرسره سواری، بالا رفتن، پریدن، جست‌وخیز کردن، قایم باشک، سه‌چرخه سواری، انواع بازی‌های توپی مثل فوتبال، حفر کردن در ماسه ( ایجاد تونل و گودال در ماسه) و ….
بازی‌های خارج از خانه مهارت‌های حرکتی بزرگ ( مهارت عضلات بزرگ) را در کودک تقویت می‎کند. حرکات متقاطع ( دست راست، پای چپ و برعکس)، نقش مهمی در موفقیت‌های بعدی کودک در خواندن و نوشتن دارد. مدت زمانی که کودک در زمین بازی به سر می‎برد نیز فرصت عالی برای اکتشاف در محیط است. کودکان خردسال هم‌چنین بازی خارج از خانه را به خاطر این که آن‌ ها می‌توانند تخیل‌شان را در بازی جسمانی‌شان آزاد سازند، بسیار دوست دارند. به عنوان مثال، آن‌ ها می‌توانند چند درخت کنار هم را به عنوان قلعه و دژ خود، و آویزگاه‌های چنگلی را به عنوان پل عبور از روی رودخانه در نظر بگیرند.
بازی خانگی[۲۷]: در بازی خانگی کودکان از آن چه که می‎بینند والدین در خانه انجام می‌دهند تقلید می‌کنند، و این برای تقویت هم‌حسی و همدلی در کودکان بسیار مفید و باارزش است. اشکال بازی خانگی مثل انجام کارهای نظافت خانه، آب و جارو کردن، گردگیری، شستن و غذا درست کردن و بچه‌داری و سایر کارهای خانه. ظاهراً علاقۀ دخترها به این نوع بازی بیش از علاقۀ پسرهاست، اما فقط دخترها نیستند که از بازی خانگی لذّت می‌برند. اگر پسر شما خواست در کارهای مربوط به خانه کمک کند به او اجازه چنین کاری را بدهید. در حقیقت با تشویق پسرتان برای انجام این کارها، عروس آینده‌تان از شما بسیار ممنون و سپاسگزار خواهد بود. وقتی که او بزرگ می‌شود و در انجام امور خانه کمک می‌کند از او بسیار تشکر خواهید کرد و این کار آسان‌تر از آن است که از او خواهش کنید کارهای خانه را انجام دهد! در این بازی، کودکان در مورد زندگی خواهند آموخت، و ما الگوهای نقش آن‌ ها هستیم خواه دوست داشته باشیم و خواه دوست نداشته باشیم.
بازی جسمانی[۲۸]: کودکان فعّال هستند، پیچ و تاب می‌خورند، می‌غلتند، می‌کوبند، پرتاب می‌کنند، چرخ می‌زنند و می‌دوند. آن‌ ها سخت تلاش می‌کنند، مسابقه می‌دهند و مبارزه می‌کنند. تیم‌هایی تشکیل می‌دهند و فوتبال بازی می‌کنند، از روی طناب می‌پرند، به صورت گروهی دوچرخه‌سواری یا قایم‌باشک بازی می‌کنند.
کودکان با فرصت انجام بازی‌هایی که آن‌ ها را در فعالیت جسمانی درگیر می‌کند، برانگیخته شده و به شوق و ذوق می‌آیند. به کمک بازی جسمانی فعالیت‌های کودکان همان‌طور که رشد می‌کنند به طور دائمی پیشرفت می‌کند و کنترل آن‌ ها بر بدنشان بیشتر می‌شود. در این بازی آگاهی از مکان و فضای اطراف کودکان گسترش یافته و جرأت و خودباوری و اعتماد به نفس کودکان افزایش می‌یابد.
در بازی جسمانی، کودک به تدریج در اعمالی که اعضای مختلف بدن را در بر می‌گیرد و به کار می‌اندازد، ماهرتر و چابک‌تر می‌شود. به عنوان مثال، هماهنگی دست و چشم برای گرفتن تعقیب و دنبال کردن، کنار کشیدن و جا خالی دادن، پرتاب کردن، ضربه زدن، با پا زدن، غلتیدن، جهش و گرفتن کامل‌تر می‌شود. به اعتقاد داهرتی و بیلی[۲۹] (۲۰۰۳)، با انجام بازی‌های جسمانی، کودکان در انجام دادن بازی‌های ساده همکارانه و رقابتی با یک هم‌بازی یا گروه کوچکی از کودکان پیشرفت می‌کنند. به علاوه، درک قواعد و مقررات بازی و بازی جوانمردانه، به عهده گرفتن مسئولیت اعمال خودشان و آگاهی نسبت به ایمنی خودشان و دیگران، افزایش می‌یابد.
بازی جسمانی را می‌توان به مهارت‌های حرکتی بزرگ و مهارت‌های حرکتی کوچک (ظریف) تقسیم کرد. اسباب‌بازی‌هایی مثل تجهیزات بازی خارج از خانه ( تاب، سرسره، الاکلنگ)، سه چرخه، دوچرخه و سایر اسباب‌بازی‌های سوار شدنی، عضلات بزرگ را تقویت می‌کند.
کنترل و هماهنگی مهارت‌های حرکتی بزرگ کودکان، با بهره گرفتن از حرکات و فعالیت‌هایی که مستلزم استفاده از عضلات بدن، مخصوصاً دست‌ها و پاها است، رشد می‌کند. شامل مواردی چون ایستادن، راه رفتن، دویدن، بالا رفتن، پریدن، تعادل، راندن و کشیدن اسباب‌بازی‌های چرخ‌دار، پرتاب کردن و گرفتن توپ، رکاب زدن سه‌چرخه و دوچرخه، حرکت کردن با توپ ( در بازی فوتبال یا بسکتبال). همان طور که کودکان بزرگ‌تر می‌شوند حرکات‌شان بهبود و پالایش می‌یابد و مهارت‌هایشان را در موقعیت‌های جدید به کار می‌گیرند؛ به عنوان مثال در لی‌لی کردن ( روی یک پا راه رفتن یا جستن) به صورت انفرادی یا در قالب بازی گروهی. کسب آگاهی از فضا و مکان، بلندی و فاصله، هنگامی که آن‌ ها به اطراف حرکت می‌کنند، از تجهیزات بازی بالا می‌روند یا سوار اسباب‌بازی‌های چرخ‌دار می‌شوند. مهارت در حرکت کردن شامل گام برداشتن، پریدن، گرفتن در حال حرکت، چرخیدن، تغییر جهت، غلتاندن چرخ ( چرخی که کودکان روی زمین می‌غلتانند). آموختن تعادل روی اندام‌های مختلف بدن، پشتک زدن و انتقال وزن از پاها به دست‌ها. استفاده از وسایلی برای بالا رفتن و تاب خوردن، حفظ تعادل و کنترل ( راه رفتن روی یک دیوار کوتاه یا طناب ضخیم).
کنترل حرکتی ظریف خیلی مهم است. مهارت در انجام دادن با دست و ئست‌کاری مواد قابل انعطاف و چیزهایی کوچک به رشد عضلات کوچک بستگی دارد. مهارت‌های حرکتی ظریف یا کوچک در مواردی مثل ساختن یک برج با بهره گرفتن از بلوک‌ها، کامل کردن یک پازل تصویری و بستن کفش و دکمه زیپ لباس دیده می‌شود. با رشد جسمانی کودک عضلات کوچک نیز رشد می‌کنند و هماهنگی دست و چشم افزایش می‌یابد. هماهنگی دست و چشم پیش‌نیاز توانایی گرفتن مداد، و نشانه‌گذاری روی کاغذ و بعدها نوشتن درست حروف و اعداد است. استفاده از وسایل و فعالیت‌های زیر مهارت‌های حرکتی ظریف را تقویت می‌کند: خط‌خطی کردن، خمیر و خاک رس در مدل‌سازی، نقاشی کردن ( ابتدا با قلم موی بزرگ و بعد با قلم موی ریزتر)، بازی با آب و ماسه، آدمک‌ها، حیوانات و وسایل نقلیه در اندازه کوچک، وسایل دوزندگی و خیاطی و بافندگی، به نخ کشیدن سوزن، استفاده از پیچ و مهره و کلید و گیره کاغذی، چکش و میخ، اره کردن، استفاده از ظروف و پیمانه‌های دارای درجه سنجش مایعات، برش دادن کاغذ با قیچی، به نخ کشیدن مهره بزرگ و کوچک و استفاده ماهرانه از موس رایانه و کسب کنترل بیشتر با آن ( جایا[۳۰]، ۲۰۰۲). کودکانی که به بازی‌های جسمانی علاقه دارند اغلب ورزشکار می‌شوند و از ورزش‌ها و فعالیت‌های بدنی لذّت زیادی می‌برند.
بازی فکری[۳۱]: بازی فکری، کاوش و اکتشاف است. دیدن، شنیدن، لمس کردن، اعداد و کلمه‌ها، اجزاء بازی فکری هستند. برای نوزاد تکان دادن جغجغه و کشف علت صدای آن بازی فکری است.کودکان بزرگ‌تر می‌خوانند و می‌شمارند و با جمع‌ آوری اسباب‌بازی‌های مختلف طبقه‌بندی کردن را می‌آموزند. کودکان بزرگ‌تر لطیفه و جوک تعریف می‌کنند و معما و چیستان طرح می‌کنند تا به خاطر آورند که در یک بازی کارتی، چه کارت‌هایی بازی شده و برنامه‌ریزی می‌کنند که چگونه برنده شوند.
بازی هوشی[۳۲]: بازی هوشی به وسیلۀ بازی با پازل، بازی‌های تخته‌ای مثل شطرنج، بازی‌های کارتی، خواندن کتاب‌ها، بازی یا اسباب‌بازی‌های عددی انجام می‌شود. هم‌چنین، بازی‌هایی که در آن شمارش اعداد وجود دارد و کتاب‌های مربوط به اعداد که کودک با اعداد آشنا می‌شود و آن‌ ها را می‌آموزد، از نوع بازی هوشی است. کتاب‌ها، بازی‌های تخته‌ای و پازل‌های نقشه‌ای، حروف را به کودک می‌آموزد. وزن‌ها، پیمانه‌ها و اندازه‌گیری را به وسیلۀ هنر پخت‌وپز کردن و بازی کردن با ترازو و اشیاء دارای وزن‌های مختلف، یاد می‌گیرد. در هنگام بازی با اشیاء و اسباب‌بازی‌های دارای اندازه‌های مختلف نیز با اندازۀ بزرگ، متوسط و کوچک آشنا می‌شود. هم‌چنین، رنگ‌ها را با بهره گرفتن از اشیای دارای رنگ‌های درخشان مختلف و کتاب‌های مربوط به نقاشی می‌شناسد. گوش دادن به موسیقی که مغز را تحریک می‌کند نیز از بازی‌های هوشی است.
والدین بهتر است یک ساعت در روز به چند بازی از این نوع اختصاص دهند و کودکشان را درگیر این بازی کنند. به عنوان مثال، اشیای خانه را بشمارند، تصاویر کتاب را بشمارند و شرح دهند ( تعداد پرنده‌ها، تعداد گل‌ها، یا تعداد مورچه‌ها در تصویر کتاب)، یا هر چیز رنگی داخل یا خارج از خانه را نام ببرند و از هر رنگ چند شیء را بشمارند. وقتی روزی کودکتان لباسی با رنگ قرمز پوشیده است از او بخواهید اشیای مشابه رنگ قرمز لباسش را پیدا کند. روز بعد که لباس سبز رنگ بر تن دارد، اشیای با رنگ سبز را می‎یابد و نام می‌برد. اگر موضوع بازی اندازۀ اشیاء است، در مورد اندازۀ نسبی اشیاء نسبت به همدیگر صحبت کنید و از کودک بخواهید اشیای بزرگ‎تر از تلویزیون را نام ببرد، یا اشیای کوچک‌تر از جاروبرقی را پیدا کند.
بازی خلاقانه[۳۳]: خلاقیت توانایی دیدن چیزها به شکل جدید، مشاهدۀ مسایل و مشکلاتی که هیچ کس دیگر ممکن است حتی وجود آن‌ ها را درک نکند، و آن گاه یافتن راه‌ حل ‌های جدید و منحصر به فرد و مؤثر برای این مسایل است.
خلاقیت معنی گسترده‌ای دارد و بازی از ایننوع موارد زیادی را در بر می‌گیرد مانند نقاشی کردن، رسم کردن، حل مسئله، خمیربازی، بازی با ماسه، کولاژ یا تکه‌کاری، استفاده از تخیل، و حتی کنار آمدن با دیگران! کودکان موجودات خلاقی هستند و انرژی بی‌پایانی برای خلاقیت دارند. آن‌ ها دنیای تخیلی‌شان را خلق می‌کنند و شور و اشتیاق عجیب و غیرقابل وصفی برای آواز خواندن دارند. چیزهای جدید، طرح‌ها و راه‌هایی برای انجام دادن کارها خلق می‌کنند. نقاشی می‌کنند، می‌سازند، می‌نویسند، آواز می‌خوانند، آهنگی را زیر لب زمزمه می‌کنند، سوت می‌زنند و موسیقی می‌نوازند، همۀ این‌ها به بازی خلاقانۀ آن‌ ها مربوط می‌شود.
این نوع بازی، مهارت‌های حرکتی ظریف را به وسیلۀ جور کردن چیزها با همدیگر، رشد هوشی را به واسطۀ طرح‌ریزی و برنامه‎ ریزی و اسم گذاشتن روی ابداعات و اختراعات، رشد زبانی را با توصیف طرح‎ها، و رشد اجتماعی را به سبب بازی با سایر کودکان، تقویت می‎کند. این بازی نقاشی کردن، رنگ کردن، الگوسازی، برش دادن و ساختن چیزها، و هم‎چنین هنر پخت و پز را که تفریح خلاقانه محسوب می‎شود و برای تمام کودکان لذّت‌بخش است، شامل می‎شود.
بازی باقاعده: این بازی به توانایی شناختی بیشتری نیاز دارد. بنابراین، این‎گونه بازی‌ها تا بعدها بخشی از گنجینۀ بازی کودک نمی‌شود. از ویژگی‌های این بازی درک قواعد، پذیرش و قبول قواعد، هماهنگی با محدودیت‌های قواعد، و رقابت است. شرکت در بازی‎های سادۀ گروهی و بازی شطرنج معمولاً از چهار تا هفت سالگی دیده می‎شود، ولی شرکت در بازی‎های با قواعد انتزاعی‌تر و پیچیده‎تر در دوران بین هفت تا دوازده سالگی بیشتر معمول است .
بازی سازنده: این بازی وقتی دیده می‎شود که کودکان محیط‌شان را دست‌کاری می‌کنند و چیزهایی می‌سازند. بازی سازنده به کودکان فرصت می‎دهد که با بهره گرفتن از اشیاء آزمایش و تجربه کنند و دانش اولیه را در مورد روی هم چیدن، ساختن، رسم کردن، ساختمان‌سازی و ساختن موسیقی را بیاموزند. بازی سازنده هم‌چنین به کودکان احساس دستیابی به هدف و موفقیت می‌دهد و آن‌ ها را با احساس کنترل داشتن روی محیط‌شان توانمند می‎سازد. برخی از اشکال بازی سازنده عبارتند از: ساختن برج و خانه با بهره گرفتن از بلوک‌ها و قطعات پلاستیکی، ساختن غار و تونل با بهره گرفتن از ماسۀ نرم، ساختن آدمک و مدل حیوانات با بهره گرفتن از خاک رس و گچ، ایجاد مسیر عبور آب و نهر و پل‌های روی آن.
بازی جنگی: کودکان همیشه بازی‌های جنگی انجام می‌دهند. بیشتر کودکان در اوقاتی از روز بازی‌هایی انجام می‌دهند که لازمۀ آن استفاده از نوعی اسلحه است. چنین بازی‎هایی مخصوصاً برای پسرهای چهار ساله که دوست دارند پلیس، سوپرمن، مرد عنکبوتی یا دیگر قهرمانان و دلاوران جنگی بشوند، بسیار محبوب هستند. کمتر پسری پیدا می‌شود که در مقابل وسوسه داشتن یک تفنگ یا شمشیر مقاومت کند و بعد از تماشای یک فیلم جنگی، به این بازی نپردازد. در چنین مواقعی پسربچه‌ها دو دسته می‌شوند و به طرف همدیگر تیراندازی می‌کنند، یا در نقش یک پلیس ماهر در تیراندازی، و یا اسب‌سوار موفق در شمشیر زدن و تیراندازی با کمان ظاهر می‌شوند. در حالی که دیدگاه‌های موافق و مخالف این نوع بازی وجود دارد، اما کودکان بدون آگاهی از این نقطه نظرات و موج مخالفت‌ها، این نوع بازی‌ها را دوست دارند و از آن لذّت می‌برند. انجام بازی‌های قدرتی به کودکان احساس قدرت و کنترل بر اوضاع می‌دهد، به ویژه زمانی که مسائلی در زندگی کودکان رخ می‌دهد که احساس ضعف و ناتوانی می‌کنند.
بازی خیالی: در بازی خیالی، کودک ممکن است هر چیزی بشود. یک انسان دیگر، یک حیوان عظیم‎الجثه، یک ماشین، یک پرنده و یا حتی میوه! در بازی خیالی کودکان هر موقعیتی را بدون ترس یا خطری تجربه و امتحان می‌کنند. از دیدگاه ایزنبرگ و جالونگو (۲۰۰۰)، بازی خیالی برای کودکان مثل یک تئاتر فی‌البداهه و بدون آمادگی است، که آن‌ ها می‌توانند هر موقعیتی را آزمایش کنند و هر کاری را به راحتی بدون هیچ مشکلی انجام دهند.
بازی نمادی[۳۴]: بیشتر کودکان بعد از یک‌سالگی می‌توانند با هر شیء طوری بازی کنند که انگار شیء دیگری است. تا سال اول زندگی و اندکی پس از آن کودکان اعمال خود را باخصوصیات اشیاء هماهنگ و سازگار می‌کنند مثلاً با دیدن کامیون آن را به دنبال خود می‌کشند، یا قاشق را به طرف دهان خود می‌برند و با مداد خط‌خطی می‌کنند. اما از این زمان به بعد، عقاید و افکار خود را در خصوصیات اشیاء یا وقایع دخالت می‌دهند. بنابراین برای اشیای ذکر شده کاربردهای جدیدی پیدا می‌کنند.
بازی نمایشی یا اجرای نقش[۳۵]: در این نوع بازی، کودکان انواع متفاوت نقش‌های زندگی، مشاغل و حرفه‌ها، و فعالیت‌ها را انجام می‌دهند، به عنوان مثال نقش پدر، مادر، نوزاد، پرستار، دکتر، بیمار، خواننده، پلیس، معلم، دانش‌آموز، فروشنده، خریدار، راننده، مسافر، ورزشکار و …. بازی‌های نمایشی یا اجرای نقش می‌تواند در سکوت و آرامش انجام شود یا فعال و پر سر و صدا باشد، به تنهایی یا با دیگران انجام شود.
بازی‌های نمایشی و اجرای نقش از آن جا که تخیل را به کار می‌گیرد در رشد هوشی کودکان بسیار مؤثر است. مهارت‌های زبانی کودک نیز به واسطۀ صحبت کردن در مورد فعالیتش رشد می‌کند. با کسب توانایی دیدن زندگی از نقطه نظر دیگران، رشد عاطفی کودکان تقویت می‌شود. بازی کردن با کودکان دیگر به صورت دوستانه نیز به رشد اجتماعی کودکان کمک می‌کند.
بازی اجتماعی: مانند تمام موجودات اجتماعی، انسان‌ها به تعلق و جزئی از یک گروه بودن و رابطه داشتن نیاز دارند و می‌آموزند چگونه در گروه‌هایی با ترکیب‌های متفاوت و برای اهداف متفاوت، زندگی و کار کنند. بازی در برآوردن این نیازها تأثیر بسیاری دارد و مهارت‌های عاطفی و اجتماعی زندگی را افزایش می‌دهد. بازی با دیگران به کودکان فرصت می‌دهد رفتارشان را با رفتار دیگران مقایسه کنند و با دیدگاه‌های متفاوت با باور خودشان، آشنا شوند. بنابراین، بازی تجربیات عالی برای آموختن مهارت‌های اجتماعی، آگاهی و حساسیت و توجه به نیازها و نگرش دیگران، تحمل برد و باخت، به بازی گرفته شدن و از بازی کنار گذاشته شدن، کنترل احساسات، آموختن کنترل خود و خویشتن‌داری، توان مشارکت و اظهار نظر در کنار دیگران، فراهم می‌آورد. بازی، کودکان را قادر می‌سازد که احساس رضایت‌بخش و آرام‌بخشی داشته باشند و احساسات غیرقابل قبول خود را، به شیوه‌های قابل قبول ابراز کنند، و هم‌چنین هنگام کار کردن در محیطی با احساسات متضاد، احساسات‌شان را در کنترل خود داشته باشند.
جدول ۲-۱: انواع بازی‌ها و ویژگی‌ها پتر هیوز ( ۱۳۸۷)، عسکری‌زاده (۱۳۹۰)، مهجور (۱۳۸۶) و خاکی و شعبانی (۱۳۹۲)

 

ردیف بازی‌ها ویژگی‌ها
۱ بازی سمبولیک
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:59:00 ب.ظ ]




جدول شماره ۲-۲۱٫ طبقه بندی اقلیمی ایستگاه رشت

 

نوع اقلیم ضریب رطوبتی روش طبقه بندی
بسیار مرطوب ۵۴/۴۶ دمارتن
خیلی مرطوب ومعتدل ۳۸۸/۷ آمپرژه
       

۲-۱۹-۱۱٫ خاک وکاربری اراضی
خاک مناطق جلگه ای وسواحل دریای خزر از رسوبات رودخانه ها بوجود آمده است. دارای پستی وبلندی اندکی می باشد. به علت مواد آلی وجود درختان جنگلی درگذشته وریزش سالها برگ درختان خاک به رنگ قهوای متمایل به خاکستری بوده وبهترین محل برای کشت محصولات غذایی از جمله برنج است. خاک کوهپایه ای نیز این منطقه را شامل می شود این نوع خاک دردامنه های کوههای البرز قرار داشته که عمق خاک نسبتأ متناسب بوده است. ناهمواری های کم وآب ماندگی دراراضی تشتکی درفصل زمستان از جمله محدودیتهای خاک این منطقه می باشد که با عملیات عمرانی واصلاحی از جمله احداث سیستم زهکشی وتسطیع، استعداد زیاد برای شالی کاری واستعداد متوسط برای دیم کاری دربعضی قسمتها چنین مشکلی برطرف خواهد شد. (حیدری، ۱۳۸۲)
مقاله - پروژه
ستهای رسوبی رودخانه سفید رود، که از دوقسمت شامل رسوبهای کناره ای با خاک سبکتر ورسوبهای تشتکی با خاک رسی وسنگین تر تشکیل شده وهر نوع خاک آهکی بوده دارای خاصیت قلیایی کم هستند درکنارشهرها و روی رسوبهای کناره ای اراضی مزبور درختان بید وتبریز کشت شده است. (اصلاح عربانی، ۱۳۷۳)
۲-۱۹-۱۲٫ زمین شناسی
محدوده مورد مطالعه دربخش غربی البرز واقع شده است که در دوران سوم زمین شناسی دراثر دوناحیه حرکات کوهزایی یکی درالیگوسن ودیگری در دوران میوسن چین خوردگیهای عمده ای که به حرکت تکتونیک آلپ – هیمالیا معروف است. سلسله جبال البرز ایجاد وباعث بالا آمدن وظهور دشتهای ایران شده و آب درحوزه های وسیعی مثل خزر وآرال باقی مانده که در اثر چین خوردگیهای قفقاز باعث جدایی دریای خزر از دریای سیاه ودریاهای آزاد شده است.
بعداز دوره میوسن، حد جنوبی آرال ودریای خزر را دامنه های البرز تشکیل می داده قسمت اصلی جلگه رشت وبندر انزلی کاملأ مغروق بوده است. عقب نشینی دریای خزر در دوران چهارم شروع واین دریا بتدریج وسعت خود را از دست داده است ورسوبات باعث پیدایش جلگه جدید می باشد، درتشکیل جلگه رشت عملأ عقب نشینی دریا و واریزه رسوبات سیلاب ها وآبهای جاری مؤثر بوده اند دشت ساحلی وجلگه ای در دوران چهارم تغییرات عمومی وعمده ای نکرده ورسوبات آوردشده از دامنه های شمالی البرز در اثر فرسایش سنگهای سخت مثل سنگ ماسه، سنگهای آتشفشانی وآندریتی وآهکی بتدریج در دشت شمال رسوب کرده وبواسطه سختی سنگهای فوق الذکر، فرسایش آبهای پراکنده در دامنه ها وارتفاعات شدید نبوده واز این رو شیب در دامنه کوهها خیلی تند باقی مانده است. در دشتها بواسطه کمی شیب رسوبات دانه ریز مانند رس، معادن شن، به آرامی گسترده شده تخته سنگهای بزرگ سیلابی فقط در نزدیکی کوهها دیده می شود وعمل فرسایش دریا در سواحل تشکیل رسوبات جدید وماسه های دریایی مواد ریز دانه را باعث شده است. این منطقه از رسوبات رودخانه سفید رود تشکیل شده است. که خاک آن برای زراعت وکاشت برنج مناسب است به جز نهشته های سیلابی وکناری فقط رسوبات دلتایی تفکیک نشده در بخش وسیعی از این منطقه رخنمون دارند، نهشته های دریایی عصر حاضر ورسوبات دریایی پلیوسن تقریبأ درجنوب شرقی دهستان اسلام آباد دیده می شود که آبگیرها واستخرهای زیادی در این قسمت وجود دارد. (حیدری، ۱۳۸۲)
فصل سوم
مواد و روش
۳-۱٫ داده ها و روش ها
به منظور بررسی نقش اقلیم در استقرار مدارس ابتدائی بخش کوچصفهان از ایستگاه سینوپتیکی رشت در محدود موردمطالعه استفاده گردید. در این بررسی از عناصراقلیمی مورد استفاده در این بررسی دما، بارش، رطوبت، ساعت آفتابی، باد، وابرناکی است که قبل از تجزیه وتحلیل درجداول خاص ثبت وبصورت نمودار آماری نشان داده شده است. روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی وتحلیلی( مشاهدات مستقیم، کتابخانه‎ای) است که درمبحث توصیفی به ارائه اطلاعات وداده های حاصل ازبرداشت های میدانی درقالب جداول توصیفی (فراوانی، درصد) نمودار ومباحث کلامی بهره گرفته شده است، درسطح تحلیلی پس از تهیه استانداردهای اقلیمی به انطباق ومقایسه آن باویژگیهای فضاهای آموزشی پرداخته میشود، به منظور حصول به نتیجه ای مطلوب پیرامون همسازی اقلیمی فضای آموزشی بخش کوچصفهان شهرستان رشت گامهای به شرح زیر برداشته شده است.
گام اول: ابتدا به بررسی همه جانبه شرایط اقلیمی محدوده موردمطالعه به تفکیک اجزاء عناصر تشکیل دهنده اقلیمی مؤثربرساخت وسازچون بارندگی، رطوبت، درجه حرارت پرداخته شد.
گام دوم: درگام دوم بررسی ویژگیهای فضایی کالبدی اجزاء وعناصر در رابطه با اقلیم پرداخته شده وسپس به بررسی انواع استانداردهای ارائه شده درحصول ارتباط بین اقلیم وفضاهای آموزشی مبادرت گردید.
گام سوم: دراین مرحله پس ازجمع بندی یافته های تجربی ونظری پیرامون فضاهای آموزشی واقلیم به تدوین وطراحی پرسشنامه اقدام گردید وبرای توزیع پرسشنامه ها پس از هماهنگی با آموزش وپرورش منطقه مورد مطالعه لیست کلیه مدارس به تفکیک مقطع دریافت شده.
گام چهارم: درمرحله چهارم مبادرت به برداشت میدانی وتهیه داده های مورد نیاز درخصوص فضاهای آموزشی مبادرت شده درمرحله نهایی پس از استخراج اطلاعات میدانی وپیمایشی وجمع بندی وتجزیه وتحلیل اطلاعات اقدام گردید.
۳-۲٫ داده ها
داده های متوسط بارندگی، درجه حرارت ورطوبت، ساعت آفتابی، به صورت ماهانه وسالانه وفصلی در ایستگاه مورد مطالعه دریک دوره آماری ۱۰ساله( ۱۳۸۳-۱۳۹۲) مورد بررسی وانتخاب شدند. وهمچنین از نقشه توپوگرافی۱: ۵۰۰۰۰جغرافیایی ارتش جمهوری اسلامی سال ۱۳۷۰نقشه زمین شناسی ۱: ۲۵۰۰۰۰ سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح ۱۳۷۰نقشه فرهنگ وآبادیهای استان گیلان ۱: ۵۰۰۰۰سازمان مدیریت وبرنامه ریزی استان گیلان ۱۳۷۵تهیه گردید. و برای ترسیم نقشه ونمودارها از نرم افزازGIS وEXcel استفاده شده است.
جدول شماره ۳-۱٫ آمار میانگین ماهانه پارامترهای اقلیمی ایستگاه رشت( ۱۳۸۳-۱۳۹۲)

ماه
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:58:00 ب.ظ ]