علت آن می تواند ناشی از رضایت از رفع نیازهای اجتماعی ، برآوردن نیازهای مربوط به عزت نفس یا یادآوری روابط نزدیک کودکی باشد (آرگایل ،۲۰۰۱ ترجمه گوهر ی و همکاران ،۱۳۸۳).
۲-۳-۴-۷ نظریه تعادل حالات هیجانی
ممکن است فرض شود حالات هیجانی مثبت تنها نقطه ی مقابل حالات هیجانی منفی است ، اما بررسی دقیق تر شواهد ،حکایت از نتیجه گیری متفاوتی دارد. بر اساس الگویی راسل[۳۷]، وجه مشخص حالات هیجانی ،مثبت( ،یا عاطفه مثبت شدید) و لذت بخش بودن آن است . اما شدت این حالات ناشی از میزان بالای بر انگیختگی است . نیرومندترین عاطفه ی مثبت در حالت قرار می گیرد که حاوی حالات هیجانی یا بر انگیختگی بالا و لذت بخش است ،این حالات عبارتند از:عاشق بودن،هیجان زدگی ، خوشی ،اشتیاق و تهییج جنسی .انتهای دیگر بعد عاطفه مثبت ،طبیعتا”شامل عباراتی است که توصیف کننده عدم وجود هرگونه عاطفه مثبت است .این عبارات شامل :خستگی ،ملال ،بی علاقگی و افسردگی می باشد که همهۀآن ها درربع هیجان های با رانگیختگی پایین و غیر لذت بخش قرار دارند . پس نقطه ی مقابل عاطفه ی مثبت ،عاطفه مثبت ضعیف است نه عاطفه منفی قوی .شدید ترن عاطفه منفی نیز از ترکیب غیر لذت بخش و برانگیختگی بالا حاصل می شود که شامل انواع عبارات هیجانی از قبیل :وحشت زدگی خصومت ، عصبانیت ،ناکامی ، ترس و رنجاندن دیگرا ن می باشد .نقطه ی مقابل بعدی عاطفه منفی ،در ربع حالات هیجانی با برانگیختگی پایین ولذت بخش از قبیل رضایت ،آسایش و راحتی قرار دارد (آیزنک ، ۱۹۹۰ ترجمه فیروز بخت و بیگی ،۱۳۷۵ ).
۲-۳-۴-۸ شادی در نظریه فروید
فروید معتقد است که افراد روان رنجور به شیوه های عجیبی رفتار می کنند که موجب غمگینی می گردد و به نظر می رسد نمی توانند ا ز تجربه ها ی خود نفعی ببرند. خاطرات ناخوشایند،قبیح و رویدادهای فاجعه آمیز دوران کودکی در ضمیر ناهوشیار ،پنهان می ماند ومانع شادی فرد می باشد. به نظر فروید ،بهترین راه جهت کاهش غمگینی بیماران روان رنجور،بینش دادن به آن ها درباره ی محتوای ضمیرنا هشیارشان است،به همین منظور از هیپنوتیزم ،تحلیل رؤیا وتداعی کلمات استفاده می شود .البته بر طبق نظر وی ،افراد خودشان در مورد غمگینی کار چندانی از دستشان بر نمی آید زیرا ضمیر هوشیار به بخش اعظیمی از اطلاعات مربوط به علل عدم شادی ما دسترسی ندارد (عابدی،۱۳۸۱).
۲-۳-۴-۹ شادی در نظریه الیس
بر طبق نظرالیس ، نقطه ی شروع به هنگام تلاش برای شاد کردن خود این است که بدانیم غمگینی آخرین مرحله ی زنجیره سه مرحله ای می باشد .مرحله ی (A)،یک رویداد فعال کننده است که مثلا” می تواند طرد شدن از سوی دیگران باشد ،مرحله (B)، ترکیبی از واکنش های عقلانی و غیرعقلانی به آن رویداد است سرآنجام مرحله©حالت افسردگی شدید یا غمگینی است .
عمده ترین روشی که درمان عقلانی –هیجانی الیس برای خلق مجدد شادی مطرح می نماید ٬تغییر دادن افکار خود مخرب است که اکثرا” در پی تجربه رویدادهای ناخوشایند زندگی روی می دهد (عابدی، ۱۳۸۱)
نظریه زیست شناختی در مورد شادی
از دیدعلم زیست شناختی ،شادمانی بواسطه قسمتهای زیر به وجود می آید:
۱-هیپوتالاموس ، منطقه اصلی برای خود تحریکی پاداش دهنده درمیمون هاست و در بردارنده سلول های عصبی مربوط به پاداش های غذایی است .
۲-آمیگدال (بادامک) ، رابطه بین محرک ها و تقویت آوخته شده است . مرکزارتباط عصبی با درو ن داده های ناشی از تالاموس ، نئوکورتکس وهیپو کامپ ،برون داده به سیستم عصاب خودکار است و به عنوان کامپیوتر هیجانی برای مغز توضیح داده شده است ،زیرا به واسطه درون داده های حسی ،کاربردهای هیجانی ایجاد می کند. شادمانی ، ناشی از محرکها یا فعالیت هایی است که با پاداش های مثبت مرتبط شده اند (تیلور،۲۰۰۳ ).
۳- کورتکس فرونتال ، در بروز هیجان های دخالت دارد . در یافته اند که کورتکس قدامی چپ ،هنگامی که مردم شاد هستند فعال می شود.قسمتهای مختلف مغز از طریق مجموعه سیناپس های بین سلول های عصبی با هم مرتبط می شوند.
اینکه آیا این سیناپس ها پیام ها را منتقل می کنند و یا نه ،کم و بیش به عمل انتقال دهند ه ها بستگی دارد . انتقال دهند ه ها،عوامل شیمیایی هستند که ترخیص آنها به وسیله رابطه های عصبی از مناطق مرکزی مغز نظیر بادامه کنترل می شود و نرون های سیناپسی را در نقاط مختلف مغز ساخته یا مهار می کنند . تا کنون حد اقل ۵۰ انتقال دهنده مختلف شناسایی شده است که تعدادی از اینها با تاثیر بر فعال سازی برخی مناطق مغزی منجر به هیجان های مثبت می شوند . سروتونین ،مهم ترین انتقال دهندهی عصبی است که باعث خلق مثبت است. این انتقال دهنده همچنین موجب بیداری ،خلق مثیت و معاشرت پذیری می شود و مخالف افسردگی است
سروتونین از چند مرکز مغزی که توسط ناحیه ای در هیپو تالاموس تحریک می شوند ،ترشح می شود. در اشخاص دارای حالت خلقی بالا، میزان سروتونین زیاد است.داروهایی که در درمان افسردگی استفاده می شوند، هیجان های مثبت از قبیل برانگیختگی ایجاد می کنند .اگر چه بررسی ها نشان می دهد که درمان افسردگی با پروزاک و سایر ضد افسردگی ها از نظر مو فقیت در درمان مشابه تأثیر شناخت در مانی است ،اما به علت عوارض دارویی ،نرخ عدم موفقیت و هزینه ی آن ، قابل توجیه برای ساختن دنیایی شاد تر نیستند (آرگایل،۲۰۰۱ ترجمه گوهری و همکاران،۱۳۸۳ ).
۲-۳-۴-۱۰ شادی در نظریه مزلو[۳۸]
تجربه کردن لحظات اوج ، یکی از شیوه هایی است که منجر به شادی عظیم در انسان می شود .مزلو ،پژوهش نظام داری را در زمینه آن دسته از تجربه هایی انجام داد که به واسطه شادی و لذت وافر متداعی با آنها ،درحافظه مردم رسوخ کرده بود.برای خود مزلو ،گوش دادن به موسیقی کلاسیک مخصوصا” آثار باخ وبتهون ،برای لحظات اوج لذت را به وجود می آمد. وقتی مزلو از ۱۹۵ نفر خواست تا تجربه های اوج خود را توصیف کنند ، متوجه شد تجربه های اوج برای آن ها تا حدودی اسرار آمیز بوده است. دو مورد از رایج ترین تجربه های اوج ،تجربه های ناشی از رابطه جنسی و موسیقی بود . سایرعوامل ذکر شده عبارت بوده ا ز: نیل به برتری و کمال واقعی . زنان نیز از داشتن تجربه های اوج بعد از تولد فرزندشان خبر دادند البته این تجربه های ، بیشتر برای بزرگسالان مفهوم دارد و چون سن ، یکی از عوامل مهم در تجربه شادی است ، بدیهی اس که لذت در دوران کودکی به هیچ وجه شباهتی به لذت در دوران نوجوانی و میانسالس ندارد .
یکی دیگر از عوامل قابل بررسی ،جنسیت است .شواهدی وجود دارد که نشانت می دهد ، کودکان با جنس های متفاوت ، ا ز فعالیت های متفاوتی لذت می برند (عابدی،۱۳۸۳).
۲-۳-۴-۱۱ شادی از دیدگاه مارتین سلیگمن
در آواخر ماه می ۲۰۰۴ سازمان آموزش و پرورش ،فراخوانی برای پیشنهادها به عنوان بخش ابتکار ی آموزش ،ارئه داد و آنان به دنبال راهکارهایی جهت رهایی از فشارهای ذهنی بیمار ی در محیط های آموزشی بودند .
گروه پژوهشی به سر پرستی سلیگمن ،با ارائه روانشناسی مثبت و راهکارهایی جهت افزایش شادمانی ،وارد عمل شد .سازمان آموزش و پرورش آمریکا برای آموزش روانشناسی مثبت در نهمین دوره ،مبلغ ۸/۲ میلیون دلار پرداخت کرد . هدف از تخصیص مطلوب مالی اخیر ،این بود که پژوهش و بررسی در رابطه با رفتارهای مثبت و کیفیت ایجاد آن می تواند به دانش آموختگان از نظر احساسی و آکادمیکی کمک نماید و چنانچه فرضیه های این پژوهش به تٲیید می رسید به عنوان یک الگوی ملی برای افزایش روحیه دانش آموختگان در سیستم آموزش و پرورش در می آمد .در این پژوهش ، است هر چند ترکیبی از این سه مسیر ایده آل تر است .به نظر سلیگمن زندگی ،لذت،شادی ها و خوشی های سطحی را به ارمغان می آورد و برای همین است بسیار ی از مرد م شبیه به هم ، این نوع زندگی را داند .همچنین از نظر او بزرگتر ین اشتباهی که مردم در غرب مرتکب می شوند این است که جذب نظریه شادی هایی وودی که فقط خندیدن و لبخند زن زیاد است،می شوند .وقتی یک زندگی ،فقط وابسته به لذت ها و خوشی های آنی باشد فقط بعضی درجات شادی را ارائه می دهد و این متقابلا” نارضایتی فراوان در خود ایجاد می کند .به زعم وی،برای اینکه به طور جدی شاد باشیم و خوشحال زندگی کنیم ، باید چشمانمان را به سوی یک زندگی خوب باز کنیم و برای انجام این عمل لازم است ما قدرت های امضاء خود که همان پشتکار و استقامت است را شناسایی کنیم. سلیگمن می گوید ،اگر ما یک با رقدرت خودمان را آزمون کنیم و در واقع، نیروهای خود را بشناسیم و آن ها را به کار بگیریم ٬استفاده بیشتر آن ها باعث می شود در زندگی روزمره ،احساس شادی و رضایت کنیم.
دانلود |