ظاهر روایت این است که نبی و وصی شدن یک فرد متفرع بر این است که در لحظه ای از عمر خود بت پرست نبوده باشد.
دلیل بر این که الظالمین در این آیه از قسم دوم است، این است که:
در یک تقسیم عقلی مردم در چهار گروه قرار میگیرند:
۱٫کسانی که در تمام عمرشان ظالم هستند و هیچ گاه نیز توبه نمیکنند.
-
- کسانی که در تمام عمر خود هیچ ظلمی مرتکب نشدهاند.
-
- کسانی که در اوایل عمر خود مرتکب ظلم شدهاند، ولی در اواخر عمر و پیش از مرگ توبه کردهاند.
-
- کسانی که در اوایل زندگانی خود ظالم نبودهاند ولی در اواخر عمر مرتکب ظلم شدهاند.
بی تردید حضرت ابراهیمA با آن همه عظمتی که داشتند، امامت را برای دسته اول و چهارم طلب نکردهاند، «مِن» تبعیضیه هم دلالت میکند که امامت را برای برخی از اولاد خود طلب کرد. ابراهیمA این مقام رفیع را برای گروه دوم و سوم درخواست کرد. خداوند نیز درباره گروه دوم، درخواست ابراهیمA را پذیرفت، ولی درباره دسته سوم دعای ابراهیم را اجابت نکرد[۱۷۱].
به دیگر سخن در این آیه، امامت از ظالمین به نحو قضیه حقیقیه نفی شده است و زمان خاصی در نظر گرفته نشده است[۱۷۲].
هم چنین خیلی واضح و روشن است که امامت با ظلم جمع نمیشود و این مطلب نیازی به نزول آیه ندارد.
فصل یازدهم:
آیه «مع الصادقین»
«یَا أیُّها الّذِینَ آمَنُوا اتّقُوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ»[۱۷۳].
ای کسانی که ایمان آوردید، از خدا بترسید و با صادقان باشید.
یکی از آیاتی که محقق طوسی با آن، امامت بلافصل علیA را اثبات میکند، این آیه است.خداوند در این به مؤمنین میفرماید با صادقین همراهی کنید؛ یعنی کسانی که صدق آنها ثابت شده است. صادقین تنها معصومین هستند و غیر علیA از اصحاب رسول الله بالاجماع معصوم نبودند، پس کسی که به تبعیت او امر شده است، تنها علیA است.
این استدلال در حقیقت قیاس مرکب مفصول است؛ یعنی در حقیقت از دو قیاس تشکیل شده است که نتیجه قیاس اول، به صراحت ذکر نشده است و تنها نتیجه نهایی بیان شده است.
شکل منطقی قیاس چنین است:
مؤمنین وظیفه دارند به حکم آیه به طور مطلق از صادقین پیروی کنند.
صادقین فقط معصومین را شامل میشود.
بعد از پیامبر۶ فقط حضرت علیA معصوم است.
نتیجه: مؤمنین مکلف هستند به حکم آیه به طور مطلق از حضرت علیA پیروی کنند.
۱-۱-۳٫ ایراد قوشچی:
قوشچی پس از تقریر استدلال محقق طوسی، میگوید: مقدمات این استدلال مردود است[۱۷۴].
۱-۱-۴-۲٫ نقد و بررسی:
احادیث و روایات بسیاری در متون شیعه و حتی اهل سنت وجود دارد که مراد از صادقین و مصداق آن را مشخص کردهاند. در این روایات پیامبر اکرم۶ و علیA و اهل بیت او مصداق صادقین شمرده شدهاند. این روایات را مرعشی نجفی در کتاب «شرح احقاق الحق و ازهاق الباطل» از منابع اهل سنت آورده است[۱۷۵].
مراد قوشچی از منع مقدمات میتواند یک یا چند مقدمه از قیاس یاد شده باشد.
ممکن است، ایراد قوشچی ناظر به مقدمه اول باشد و معتقد باشد که از این آیه حکم پیروی و اطاعت از صادقین استفاده نمیشود.
این اشکال به هیچ وجه وارد نیست؛ زیرا روشن است که همراهی کردن با صادقین به معنای همراهی خارجی و در کنار هم بودن نیست، بلکه مراد از همراهی اطاعت و اقتدا در گفتار و کردار است.
ممکن است قوشچی، مقدمه دوم را قبول نداشته باشد و بگوید که مراد از صادقین معصومین نیستند.
خداوند در این آیه مبارکه به اطاعت و پیروی بی قید و شرط از صادقین فرمان میدهد و روشن است که خداوند به اطاعت کسی که معصوم نیست به نحو مطلق امر نمیکند، چون عقلا قبیح است و خداوند مرتکب عمل قبیح نمیشود.
فخر رازی نیز مصداق صادقین را معصوم میداند، ولی در تفسیر معصوم با شیعه اختلاف دارد و معصوم را جمیع امت میداند و آیه را دلیلی بر حجیت اجماع قرار میدهد[۱۷۶].
بنابراین فخر رازی نیز که در پیش اهل سنت امام المفسرین است با شیعه هم عقیده است و معصوم را مصداق صادقین میداند و میافزاید که از این آیه استفاده میشود که هیچ زمانی از وجود معصوم خالی نیست، چنان که شیعه نیز چنین میگوید؛ هر چند که در تعیین مصداق معصوم به بیراهه میرود ونظر شیعه را با دلایل خود رد میکند البته به زودی جواب وی خواهد آمد.
اگر مقصود قوشچی مقدمه سوم این استدلال باشد و حضرت علیA را مصداق معصوم نداند همان گونه که فخر رازی مصداق معصوم را شخص واحد نمیداند و میگوید چون راهی برای شناخت او نیست نمیتواند یک فرد مصداق آن باشد.
در جواب باید گفت: در این که برای احدی از خلفای سه گانه ادعای عصمت نشده است، بین شیعه و سنی اتفاق است و اختلافی در آن نیست.
اما، اشکال فخر که راهی برای شناخت شخص واحد معصوم وجود ندارد، صحیح نیست. جواب این اشکال را محقق طوسی میدهد و میگوید «العصمه تقتضی النص» درست است که عصمت از امور خفیه است و کسی جز خداوند از آن باخبر نیست، ولی به واسطه نص، عصمت یک فرد ثابت میشود. اگر شناخت امام صادق و معصوم ممکن نبود، پیامبر اکرم۶ نمیفرمود «هر که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است» بنابر این راه شناخت معصوم مسدود نیست.
هم چنین، مجموع امت هنگامی که با هم اجماع میکنند یک صادق هستند و اطلاق صادقین بر آنها صحیح نیست. همان گونه که مجموع سقف و دیوارها و حیات، یک خانه محسوب میشود و این اجزا به طور جداگانه خانه شمرده نمیشوند، از این رو نمیتوان به مجموع کسانی که به سبب آنها اجماع شکل گرفته است، صادقین گفته شود[۱۷۷].
بنابراین؛ مراد از صادقین، معصومین و ائمه اطهاری هستند که شیعه معتقد است و روایاتی که در منابع اهل سنت آمده است، آن را تایید میکند که پیش از این به آن اشاره شد.
۳٫ بخش سوم:امامت در احادیث از منظر محقق طوسی و فاضل قوشچی
۱-۳٫ فصل دوازدهم:
حدیث غدیر
به جرأت میتوان گفت، حدیث غدیر یکی از مهمترین احادیثی است که شیعه برای اثبات امامت بلافصل حضرت علیA به آن تمسک میکند، از همین روست که حضرت فاطمه زهراI میفرماید: «خداوند برای هیچ کس بعد از غدیر خم حجت و عذری باقی نگذاشت»[۱۷۸] و شاید هم به این خاطر باشد که قوشچی به راحتی از کنار آن نگذشته است و در نقد آن بسیار کوشیده است.
نخستین کسی که به این حدیث استناد کرده است، خود حضرت امیر المؤمنین علیA است. حضرت علیA در مکانها و زمانهای متعددی به این حدیث برای اثبات امامت و ولایت خویش استدلال کرده است. علامه امینی در کتاب الغدیر همه این موارد را از کتب اهل سنت جمع آوری کرده است[۱۷۹].