درسی ، خواسته های بیش از اندازه مدیر مدرسه و مشکل در ارتباط متقابل با والدین )
د- شرکت نداشتن در تصمیمات مدرسه ، ارتباط دشوار با همکاران ، برنامه محوری ، پیشرفت کند و علاقه محدود شاگردان ، احساس مسئولیت نمودن درقبال شاگردان و شناخت ناکافی والدین از کار معلمان .( آنتونیو و پلی کرونی و ولاچاکیس ۱۸:۲۰۰۶) که همه این عوامل برای فرد پیامدهایی از قبیل بیماریهای قلبی- عروقی ، اضطراب ، افسردگی و فرسودگی شغلی را به دنبال خواهد داشت .
۲-۹-۲٫ارتباط استرس شغلی با فرسودگی وتحلیل رفتگی
واژه از توان افتادگی اصطلاح چندان رایجی است که بسیاری افراد، آن را با استرس شغلی یک پدیده می پندارنداما آن طور که پژوهشگرانی مانند پاینس[۸۰] و آرون سون[۸۱] در ۱۹۸۱ اشاره کرده اند، از توان افتادگی خود یکی از عمده ترین پیامدهای اجتناب نا پذیر استرس شغلی است، و مادامی که این استرس از میان برداشته نشود، همچنان ادامه خواهدداشت. از توان افتادگی سه وجه دارد: اولین آن فرسودگی جسمانی است. اگر به الگوی سلیه[۸۲] در ۱۹۵۶ دقت کنیم متوجه می شویم که استرس، زمانی رخ می دهد که ذخیره های انرژی فرد تمام شود و به دنبال آن فرسودگی فرا می رسد. این فرسودگی یکی از اجزای تشکیل دهنده از توان افتادگی یا تحلیل رفتگی است. فردی که از توان افتاده و بی رمق شده است، از خستگی شدید که اغلب هم با بی خوابی همراه است شکوه می کند. علاوه برآن کمبود انرژی و ضعف در او دیده می شود.
دومین وجه از توان افتادگی، فرسودگی عاطفی است . وقتی ذخیره های جسمانی فرد بر اثر ادامه یافتن شرایط شغلی استرس زا کاهش می یابد، ممکن است به موازات آن نیروی عاطفی فرد نیز تحلیل روند. خشنودی که پیشتر در هنگام ساعات تفریح یا در کنار خانواده و دوستان بدست می آورد، کاهش می یابد و روی هم رفته رضایت کلی شخص از زندگی کم میشود. سومین جنبه از توان افتادگی فرسودگی روانی است. در این حالت فرد شاغل نسبت به کار، ارباب رجوع و همکاران خود با دیدی منفی برخورد می کند.کارکنانی که دچار این نوع ناراحتی شده اند، نه تنها ممکن است کار خود را رها کنند، بلکه ممکن است از حرفه و تخصص خود دست بکشند. با این حال کارکنانی هم هستند که در شغل خود می مانند و پیشرفت هم می کنند تا از این راه خود را از وضعیت فعلی شغل شان خلاص کنند . اما این طرز مشکل گشایی برای شرکت، سازمان میتواند پیامدهای منفی داشته باشد، زیرا اگر فرد با این دید به موقعیت بالاتر برسد ممکن است نگرشهای منفی خود را به پست تازه اش منتقل کند. و برخی دیگر در شغل خود می مانند و رفته رفته شوق و دلبستگی خود را به کار از دست می دهند. چنین کارکنانی به سبب بی میلی روز افزون حاضر نمی شوند شغلهای دیگری را که به آنها پیشنهاد می شود و به نفعشان هست، بپذیرند و در انتظار رسیدن بازنشستگبی، سال شماری و روز شماری می کنند، و به سهم خود سازمان را از نظر نیروی انسانی به حالت بی مصرفی در می آورند.( راس و آلتمایر، خواجه پور،۴۳:۱۳۷۷)۲-۱۰٫ چگونگی پیدایش فرسودگی وتحلیل رفتگی شغلی[۸۳]
طبق تحقیقات انجام شده به این نتیجه میرسیم که در اثر استرس مستمر بر روی کارکنان فشار روانی اتفاق می افتد و اگر طول دوره فشار روانی افزایش پیدا کند منتهی به فرسودگی شغلی در بین کارکنان می شود و در نتیجه فرسودگی شغلی که نزدیک ترین گزینه و یکی از اجزای تحلیل رفتگی شغلی می باشد اتفاق می افتد.
فشارهای عصبی شدید ناشی از، ماهیت، نوع و یا وضعیت نا مناسب کار به پیدایش حالتی در کارکنان منجر می شود که فرسودگی شغلی نامیده می شود. فرسودگی شغلی باعث تهی شدن از ویژگیهای شخصی گشته، که غالبا در بین افرادی که به نوعی کار مردم را انجام می دهند ، اتفاق می افتد، و گسترش احساسات منفی و بدبینانه در مورد ارباب رجوع را به دنبال دارد. این ادراک ضد انسانی از دیگران موجب می شود تا کارکنان توجه کافی به مسایل ارباب رجوع نکنند یا اینکه احساس کنند آنها شایسته توجه نیستند ، و در مورد خودشان احساس ناراحتی کرده و از عملکرد شغلی خود ناراضی هستند . (کشتکاران، ۲۳:۱۳۷۵)
در این حالت کار، اهمیت و معنای خود را از دست می دهد. فردی که دچار فرسودگی شغلی گشته دایم خسته است ، منفی باف، بدبین، بدگمان، پرخاشگر و عصبانی است، حساس ، زود رنج ، بی حوصله است و با کوچکترین ناراحتی از کوره در می رود، کلافه است و خود را در بن بست می بیند. مریض حالی، زخم معده، کمردرد، و سردردهای مکرر از جمله نشانه های دیگر فرسودگی شغلی است.
کسی که دچار فرسودگی شغلی وتحلیل رفتگی میشود نمی تواند تعادل روحی خود را حفظ کند و اغلب بی جهت و بی دلیل، ستیزه جویی می کند و راه مخالفت پیش می گیرد. فرسودگی شغلی سرایت پذیری زیادی دارد و فرد فرسوده شده خیلی زود گروهی از همکاران خود را مبتلا می کند. از این رو تشخیص فوری علایم فرسودگی شغلی و جلو گیری از شیوع آن مهم است .شرایطی که به فرسودگی شغلی وتحلیل رفتگی کارکنان منجر می شود در شکل نشان داده شده است:
- فشار دایم
- احساس خطر این شرایط
- رقابت بی امان باعث می شود
- تخصص گرایی افراطی تا فرد احساس
- کشمکش و تضاد در محیط کار میکند که :
- مشکلات خصوصی (به خصوص گرفتاری مالی)
- ناخوشی
- بیزاری از شغل
- نبود ارتباطات انسانی
- محیط کار ناسالم
- آینده نا معلوم
- تنهایی
- شغلش بی معنی و بی اهمیت است.
- کنترلی بر کار ندارد. چنین احساسی
- شغلش سرانجامی ندارد و او را به جایی نمی رساند. نسبت به شغل به
- در شغلش تحرک و پویایی وجود ندارد. پیدایش حالات زیر
- کار خسته اش کرده است. منجر میگردد :
- نمی تواند تصمیم بگیرد.
- انتظاراتش بر آورده نشده است.
- فشار عصبی
- فرسودگی که نتیجه آن تحلیل رفتگی
-درماندگی تحلیل رفتگی
- کوفتگی است
شکل (۲-۱):چگونگی پیدایش فرسودگی وتحلیل رفتگی به نقل از( سعادت ، ۱۵:۱۳۷۵
)
۲-۱۰-۱ شخصیت فرد و فرسودگی شغلی
میان شخصیت و میزان استرسی که افراد تجربه می کنند رابطه وجود دارد . در اوایل دهه ۱۹۷۰ در اثر تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفت دو نوع شخصیت متضاد یعنی نوع A و نوع B شناسایی شد فردی که تا کار و شرایط کار را کنترل نکند و آن را به میل و سلیقه خود تغیر ندهد آرام نمی گیرد، فردی که دوست دارد کارش همیشه کامل و بی عیب و بهتر از همه باشد و با تلاشی بی وقفه و با رقابت بی امان با دیگران مصمم است که به سرعت مدارج و مراتب ترقی در سازمان را بپیماید نمونه هایی از شخصیت نوع A است.در مقابل شخصیت نوع B زیاد سخت گیر نیست و آرام است، موقعیت و واقیتهای آن را راحت تر می پذیرد و به جای جنگیدن و در افتادن با شرایط موجود می کوشد در چارچوب آن وظایف خود را انجام دهد. در نتیجه شخصیت نوع B کمتر از شخصیت نوع A در معرض خطر است و کمتر دچار بیماری و از پا افتادگی در اثر استرس زیاد و فرسودکی شغلی است.باید افزود که علاوه بر صدماتی که نوع A به سلامت خود وارد می آورد این شخصیت برای دیگران و کسانی که با او در تماس هستند نیز خطر ناک است زیرا با تنش زیادی که وی در محیط کار به وجود می آورد، همه را عصبی و دچار اضطراب می کند. ویژی های دو نوع شخصیت A و B در جدول صفحه بعد نشان داده شده است.ذکر این نکته ضروری است که کار، محیط، روابط اجتماعی در کار و انتظارات فرد از سازمان با شخصیت وی ترکیب می شود و میزان استرسی را که قابل تحمل است و به سلامت جسمی و روانی او صدمه نمی زند معین می کند. به عبارت دیگر میزان استرس قابل تحمل و اینکه اصولا چه عواملی برای چه کسانی می تواند منشا استرس باشد به تفاوت هایی بستگی دارد که از این لحاظ میان افراد وجود دارد
.
ویژگی شخصیتی نوع A | ویژگی شخصیتی نوع B |
آرام و قرار ندارد ، همیشه در حال حرکت است . |