به منظور بحث و نتیجه گیری از یافتههای مربوط به فرضیات تحقیق، در ابتدا فرضیاتی که در فصل دوم ارائه شده، به تفکیک مطرح و سپس تفسیر نتایج بیان میگردد.
۱-۲-۵- فرضیه اول تحقیق این بود که ابعاد مکانیزم های دفاعی،طرحواره ناسازگار اولیه و دشواری تنظیم هیجانی در پیش بینی بعد گرایش به لاغری رفتارهای بیمارگونه خوردن سهم دارند.
نتایج نشان داد که دشواری کنترل تکانه و طرحواره ناسازگار محرومیت هیجانی به صورت معکوس و طرحواره ی ناسازگار اطاعت به صورت مستقیم بعد گرایش به لاغری رفتارهای بیمارگونه خوردن را پیش بینی می کنند.
این یافته با نتایج تحقیقات فیربورن و همکاران۲۰۰۹، شمیدت و همکاران ۲۰۱۲و ویلدس ۲۰۱۴ و زیپفل۲۰۱۴؛، عسکری و همکاران (۱۳۸۸) که نشان دادند دشواری در تنظیم هیجانات نقش به سزایی در بی اشتهایی عصبی دارند؛همخوان است.همچنین با تحقیق اولدرشاو و همکاران(۲۰۱۵) که نشان داد تنظیم هیجانی و طرحوارههای ناسازگار اولیه در بی اشتهایی عصبی نقش پیش بینی کننده ای دارند.
در تبیین این رابطه میتوان گفت: بعد گرایش به لاغری نگرانی بیش از حد افراد را در زمینه ی رژیم غذایی، اشتغال ذهنی شدید با وزن، و تلاش زیاد برای لاغر شدن را نشان می دهد(گارنر و همکاران۱۹۸۳). آیتم های این بعد منعکس کننده ی آرزوی فرد جهت از دست دادن وزن و همچنین ترس از افزایش وزن است(بروخ و همکاران؛۱۹۷۸به نقل از گارنر،۱۹۸۳).
یکی از نشانه های شاخص اختلال بی اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی ترس از افزایش وزن و چاق شدن است.در واقع لاغری به عنوان یک حالت ایده آل از ریخت بدنی تصور میگردد(محمدزاده و رضایی، ۱۳۹۲).
همانطور که ذکر شد، نتایج تحلیل نشان داد که دشواری در کنترل تکانه یکی از پیش بینی کننده های این بعد است. دشواری در کنترل تکانه نشان دهنده ی مشکلات فرد در کنترل تکانه ها در زمان رویاروویی با هیجانات منفی است. فردی که در زمان رویارووی با هیجانات مشکل آگاهانه از راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجانی استفاده می کند می تواند هیجانات را به خوبی مدیریت کند و کنترل بیشتری بر تکانه ها و هیجانات خود هنگام بروز هیجانات منفی داشته باشد(سالاری،۱۳۹۲). این متغیر بطور معکوس پیش بینی کننده گرایش به لاغری است به این معنا که هرچه دشواری فرد در کنترل تکانه بیشتر باشد گرایش به لاغری در فرد کمتر است. در تبیین این رابطه می توان گفت وقتی فردی در کنترل تکانه ی خود با مشکل مواجه است وقتی با هیجانات منفی روبرو می شود ممکن است به صورت تکانشی دست به راهبردهایی برای کاهش فشار هیجانات منفی بزند که بعضی افراد در هنگام استرس به صورت افراطی به خوردن دست می زنند و چون این راه به منظور کاهش هیجانات منفی صورت می گیرد در نتیجه فرد گرایشی به لاغر شدن و کاهش وزن ندارد.
متغیر دیگر برای پیش بینی بعد گرایش به لاغری رفتارهای بیمارگونه خوردن طرحواره ناسازگار اطاعت می باشد این طرحواره مربوط به حوزه دیگر جهت مندی طرحواره ها می باشد که بصورت احساس اجبار نسبت به واگذاری افراطی کنترل خود به دیگران، خود را نشان می دهد.این کار معمولا برای اجتناب از خشم، محرومیت یا انتقام صورت می گیرد.(یانگ و همکاران ۱۳۹۰) در بی اشتهاای روانی نیز فرد این احساس را دارد که جسم آنها به نوعی تحت کنترل پدر و مادرشان است و گرسنگی کشیدن وتلاش برای لاغر شدن ظاهرا برای کسب اعتبار به عنوان فردی خاص است و تنها از طریق اعمال خود انظباطی غیر عادی بیمار احساس خود مختاری و خود بودن میکند(سادوک و سادوک۲۰۰۳).به نظر می رسد افراد با طرحواره ی اطاعت گرایش به لاغری دارند تا خود را نشان دهند وشاید بتوان گفت این کار واکنشی در مقابل خواست های نوجوان برای استقلال بیشتر است.
آخرین متغیر برای پیش بینی بغد گرایش به لاغری رفتارهای بیمارگونه خوردن طرحواره ناسازگار محرومیت هیجانی است که به صورت معکوس پیش بینی کننده است. این طرحواره مربوط به حوزه بریدگی و طرد می باشد. این طرحواره به صورت انتظار اینکه تمایلات و نیازهای فرد به حمایت عاطفی به اندازه کافی از جانب دیگران ارضا نمی شوند خود را نشان میدهد(یانگ و همکاران۱۳۹۰). محرومیت خود را در زمینه های گوناگون نشان میدهد: فقدان توجه، عطوفت یا همراهی، درک نشدن، عدم خودافشایی، نداشتن منبع قدرت، جهتدهی یا راهنمایی نشدن از سوی دیگران (یانگ و همکاران،۱۳۹۰). به نظر می رسد این طرحواره باعث شود که فرد برای جبران این محرومیتها به رفتارهایی در زمینه لاغر شدن بپردازد و به آن گرایش داشته باشد تا از این طریق حمایتی را بدست بیاورد.
۲-۲-۵- فرضیه دوم تحقیق این بود که ابعاد مکانیزم های دفاعی،طرحواره ناسازگار اولیه و دشواری تنظیم هیجانی در پیش بینی بعد هشیاری به امعا و احشاء(آگاهی درونی) رفتارهای بیمارگونه خوردن سهم دارند. نتایج نشان داد که طرحوارهی ناسازگار وابستگی/ بی کفایتی در پیش بینی این بعد نقش دارد.
این یافته با نتایج تحقیقات والر و همکاران (۲۰۰۲)، بابایی و همکاران (۱۳۸۶) که طرحواره ی وابستگی / بی کفایتی را مرتبط با اختلال خوردن یافتند هماهنگ است.
در تبیین این یافته میتوان گفت: گارنر و همکاران(۱۹۸۳)بیان می کنند که این بعد فقدان اعتماد به شناخت و شناسایی دقیق هیجان و تشخیص احساس گرسنگی و یا سیری را بازتاب می دهد.
همانطور که ذکر شد، نتایج تحلیل نشان داد طرحواره ناسازگار وابستگی – بی کفایتی این بعد را پیش بینی میکند. این طرحواره با این احساس که فرد نمی تواند مسئولیت های روزمره را ( مثل مراقبت از دیگران ، حل مشکلات روزانه ، قضاوت خوب ، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم گیری صحیح) بدون کمک قابل ملاحظه دیگران ، در حد قابل قبولی انجام دهد و اغلب خود را به شکل منفعل بودن و درماندگی افراطی نشان می دهد(یانگ۲۰۰۳). از آنجاییکه افراد با این طرحواره منفعل هستند و درماندگی افراطی دارند به شناخت و شناسایی دقیق هیجان و احساس خود اعتماد ندارند در نتیجه این باور در آنها شکل می گیرد.
۳-۲-۵- فرضیه سوم تحقیق این بود که ابعاد مکانیزم های دفاعی،طرحواره ناسازگار اولیه و دشواری تنظیم هیجانی در پیش بینی بعد پرخوری رفتارهای بیمارگونه خوردن سهم دارد. نتایج نشان داد: طرحواره ی ناسازگار ایثار گری، طرحواره ی ناسازگار گرفتاری ، طرحواره ی ناسازگار وابستگی/ بی کفایتی، عدم پذیرش پاسخ هیجانی و طرحواره ناسازگار اطاعت در پیش بینی این بعد نقش دارند.
این یافته با نتایج تحقیقات فیربورن و همکاران۲۰۰۹، شمیدت و همکاران ۲۰۱۲و ویلدس ۲۰۱۴ و زیپفل۲۰۱۴؛، عسکری و همکاران (۱۳۸۸) که نشان دادند دشواری در تنظیم هیجانات نقش به سزایی در بی اشتهایی عصبی دارند؛همخوان است.همچنین با تحقیق اولدرشاو و همکاران(۲۰۱۵) که نشان داد تنظیم هیجانی و طرحوارههای ناسازگار اولیه در بی اشتهایی عصبی نقش پیش بینی کننده ای دارند. همچنین این یافته با نتایج تحقیقات بابایی و همکاران (۱۳۸۶)، پورشریفی و همکاران (۲۰۱۱)، والر و همکاران (۲۰۰۲) همخوان بود.
در تبیین این یافته ها میتوان گفت: این بعد گرایش فرد را به پرخوری غیر قابل کنترل و گاهی اوقات به دنبال آن تلاش برای استفراغ عمدی را نشان می دهد. حضور یا عدم حضور پرخوری متمایز کننده ی زیرگروه های بی اشتهایی عصبی است و حتی در زنان بدون سابقه قبلی بی اشتهایی عصبی دیده می شود(گارنر و همکاران ۱۹۸۳). افراد مبتلا به اختلال پرخوری معمولا از مشکلات خوردن خود شرمنده هستند و سعی می کنند نشانه های خود را مخفی نگه دارند. پرخوری معمولا تا حد امکان مخفیانه صورت می گیرد.رایج ترین پیشایند پرخوری عاطفه منفی است. راه اندازهای دیگر عبارتند از عوامل استرس زای میان فردی؛ محدودیت غذایی؛ احساسات منفی در ارتباط با وزن، شکل بدن و غذا؛ و بی حوصلگی. پرخوری ممکن است عواملی که این دوره را در کوتاه مدت تسریع می کنند به حداقل برساند یا تسکین دهد، اما ارزیابی منفی خویشتن و ملالت اغلب پیامدهای درنگیده هستند(سید محمدی،۱۳۹۳).
همانطور که ذکر شد، نتایج تحلیل نشان داد یکی از پیش بینی کننده های این بعد طرحواره ناسازگار ایثارگری است. افراد با این طرحواره تمرکز افراطی بر ارضاء نیازهای دیگران با میل خود وحتی به قیمت از دست دادن رضایت مندی خویش دارند. رایج ترین دلایل انجام این کار عبارتند از : جلوگیری از آسیب رساندن به دیگران ، جلوگیری از احساس گناه ناشی از خودخواهی یا تداوم ارتباط با افراد نیازمند. این امر اغلب از حساسیت بیش از حد نسبت به درد و رنج دیگران ناشی می شود . چنین طرحواره ای منجر به این احساس می شود نیازهای فرد ایثارگر به قدر کافی ارضاء نمی شوند و هم چنین باعث رنجش افرادی می شود که او از آنها نگه داری می کند (یانگ۲۰۰۳).
متغیر مهم دیگر برای پیش بینی بعد پرخوری رفتارهای بیمارگونه خوردن طرحواره ناسازگار گرفتاری است که به صورت معکوس این بعد را پیش بینی می کند. این طرحواره اشتغال ذهنی بیش از حد در خصوص ارتباط شان با یکی یا چند نفر از افراد مهم زندگی شان (اغلب والدین)دارند و به همین دلیل فردیت و رشد اجتماعی بیماران به آنها وابسته است. غالبا اعتقاد براین است که هیچ یک از این افراد رابطه ، بدون حمایت دیگری ، قادر به ادامه زندگی نبوده یا نمی توانند شاد باشند . فردی که چنین طرحواره ای دارد ممکن است احساس کند وجودش در دیگران ادغام شده و هویت جداگانه ای ندارد این طرحواره ممکن است احساساتی مثل غرق شدن در شخصیت طرف مقابل، فقدان هویت و بی هدف بودن زندگی را در بر بگیرد(یانگ۲۰۰۳).
متغیر بعدی برای پیش بینی بعد پرخوری رفتارهای بیمارگونه خوردن طرحواره ناسازگار وابستگی/ بی کفایتی می باشد. احساس اینکه فرد نمی تواند مسئولیت های روزمره را ( مثل مراقبت از دیگران ، حل مشکلات روزانه ، قضاوت خوب ، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم گیری صحیح) بدون کمک قابل ملاحظه دیگران ، در حد قابل قبولی انجام دهد. این طرحواره اغلب خود را به شکل منفعل بودن و درماندگی افراطی نشان می دهد(یانگ۲۰۰۳).
عدم پذیرش پاسخ هیجانی نیز از بین ابعاد تنظیم هیجانی نیز در پیش بینی گرایش به لاغری سهم دارد. افرادی که در این زمینه با دشواری روبرو هستند، به داشتن پاسخ های هیجانی ثانوی منفی به هیجانهای منفی ادراک شده و یا عدم پذیرش واکنش به ناراحتی شخصی است(گراتز و رومئر، ۲۰۰۴ به نقل از میرزایی ۱۳۹۱،به نقل از اژهای و همکاران،۱۳۹۴).
آخرین متغیر برای پیش بینی بعد پرخوری رفتارهای بیمارگونه خوردن طرحواره ناسازگار اطاعت است افرادی که این طرحواره را دارند کنترل خود را به دیگران می سپارند و در برابر آنها تسلیم می شوند. این کار معمولا برای اجتناب از خشم ، محرومیت یا انتقام صورت می گیرد (یانگ۲۰۰۳).
معمولا این طور به نظر می رسد که تمایلات ، عقاید و احساسات فرد، فاقد ارزشند یا برای دیگران اهمیت ندارند . طرحواره اطاعت معمولا با این برداشت همراه است که نیازها و احساسات فرد مهم و ارزشمند نیست.این طرحواره اغلب به شکل رضایت و اشتیاق وافر برای خرسند کردن دیگران ظاهر می شود در عین حال که نسبت به نیرنگ و فریب خوردن حساسیت زیادی دارد. این طرحواره به طور کلی منجر به خشمی میشود که در قالب یک سری نشانه های ناسازگارانه از جمله رفتارهای منفعل – پرخاشگرانه ، طغیان های عاطفی کنترل نشده ، علایم روان تنی ، کناره گیری از عواطف ، برون ریزی و سوء مصرف مواد آشکار می شود (یانگ۲۰۰۳).
۴-۲-۵-فرضیه چهارم تحقیق این بود که ابعاد مکانیزم های دفاعی،طرحواره ناسازگار اولیه و دشواری تنظیم هیجانی در پیش بینی بعد نارضایتی بدنی باورهای بیمارگونه خوردن سهم دارند.نتایج نشان داد طرحوارهی اطاعت و طرحوارهی انزوا/ بیگانگی به صورت مستقیم و دشواری کنترل تکانه به صورت معکوس این بعد را پیش بینی می کنند.
این یافته با نتایج تحقیقات فیربورن و همکاران۲۰۰۹، شمیدت و همکاران ۲۰۱۲و ویلدس ۲۰۱۴ و زیپفل۲۰۱۴؛، عسکری و همکاران (۱۳۸۸) که نشان دادند دشواری در تنظیم هیجانات نقش به سزایی در بی اشتهایی عصبی دارند؛همخوان است.همچنین با تحقیق اولدرشاو و همکاران(۲۰۱۵) که نشان داد تنظیم هیجانی و طرحوارههای ناسازگار اولیه در بی اشتهایی عصبی نقش پیش بینی کننده ای دارند
در تبیین این رابطه می توان گفت: بعد نارضایتی بدنی نشان دهنده ی اعتقاد به این که قسمت های خاصی از بدن همراه با تغییر شکل یا افزایش میزان چربی در دوران بلوغ بیش از حد بزرگ شده اند(بویژه ران،لگن، باسن). نارضایتی بدنی با دیگر اختلالات تصویر بدنی نیز مرتبط و یک نقص اساسی در بی اشتهایی عصبی است(گارنر و همکاران ۱۹۸۳). گارنر و همکاران(۱۹۸۳) پیشنهاد می کنند که رژیم غذایی در بی اشتهایی عصبی پاسخی به نارضایتی بدنی هنگام بلوغ و معنای نمادین آن برای فرد است.
همانطور که ذکر شد، نتایج تحلیل نشان داد که مهم ترین متغیر برای پیش بینی این بعد طرحواره ناسازگار اطاعت است افرادی که این طرحواره را دارند احساس می کنند تمایلات ، عقاید و احساسات فرد، فاقد ارزشند یا برای دیگران اهمیت ندارند . طرحواره اطاعت معمولا با این برداشت همراه است که نیازها و احساسات فرد مهم و ارزشمند نیست. این طرحواره اغلب به شکل رضایت و اشتیاق وافر برای خرسند کردن دیگران ظاهر می شود(یانگ۲۰۰۳). به نظر می رسد دختران ظاهر فیزیکی شان را به عنوان معیاری که دیگران به عنوان قضاوت بر آنها استفاده می کنند ارزیابی کنند( رضایی و همکاران،۱۳۹۴). به همین دلیل از آنجایی که فرد دارای طرحوارهی اطاعت اشتیاق وافری برای خرسند کردن و رضایت دیگران دارند لذا ممکن است برای جلب رضایت همه جانبهی افراد ظاهر فیزیکی شان برای آنها مهم باشد.
متغیر دیگر برای پیش بینی بعد نارضایتی بدنی دشواری کنترل تکانه می باشد که به صورت معکوس پیش بینی کننده این بعد است. دشواری در کنترل تکانه نشان دهنده ی مشکلات فرد در کنترل تکانه ها در زمان رویاروویی با هیجانات منفی است.فردی که در زمان رویارووی با هیجانات مشکل آگاهانه از راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجانی استفاده می کند می تواند هیجانات را به خوبی مدیریت کند و کنترل بیشتری بر تکانه ها و هیجانات خود هنگام بروز هیجانات منفی داشته باشد(سالاری،۱۳۹۲). وقتی فردی در کنترل تکانههای خود مشکل داشته باشد و نتواند هنگام روبرو شدن با هیجانات منفی بر تکانه هایش کنترل داشته باشد نارضایتی بدنی در آن کمتر است و به تغییرات ظاهر فیزیکی خود توجه زیادی نمیکند.
دیگر متغیر برای پیش بینی این بعد طرحواره ناسازگار انزوا/ بیگانگی است. این طرحواره مربوط به حوزه بریدگی و طرد می باشند. احساس این که با دیگران متفاوت اند و وصله ناجور اجتماع هستند. در واقع این طرحواره حس متفاوت بودن فرد یا عدم تناسب با اجتماع را در برمی گیرد. فرد از جهان کناره گیری کرده و با دیگران متفاوت است یا اینکه به جامعه و گروه خاصی تعلق خاطر ندارد (یانگ۲۰۰۳). فردی که این طرحواره را دارد ممکن است به ظاهر فیزیکی خود زیاد توجه کند و نارضایتی از بدن خود نیز تاییدی در جهت این حس متفاوت بودن فرد یا عدم تناسب با جامعه را تایید کند.
۵-۲-۵- فرضیه پنجم تحقیق این بود که ابعاد مکانیزم های دفاعی،طرحواره ناسازگار اولیه و دشواری تنظیم هیجانی در پیش بینی بعد ناکارآمدی باورهای بیمارگونه خوردن سهم دارد.نتایج نشان داد طرحوارهی انزوا/ بیگانگی،مکانیزم دفاعی رشدنایافته،طرحوارهی وابستگی/ بی کفایتی و فقدان آگاهی هیجانی این بعد را پیش بینی می کنند.
این یافته با نتایج تحقیقات بابایی و همکاران (۱۳۸۶)، پورشریفی و همکاران (۲۰۱۱)، والر و همکاران (۲۰۰۲) همخوان بود.
در تبیین این رابطه می توان گفت: بعد ناکار آمدی بطور کلی ارزیابی احساس بی کفایتی، ناامنی،بی ارزشی، و احساس در کنترل نبودن زندگی فرد است. این ویژگی به عنوان یک ویژگی اساسی در بی اشتهایی عصبی است. در حالیکه تلاش هایی برای عملیاتی کردن ساختار در مقوله های منبع کنترل شده است. آن پیشنهاد می کند که مفهوم بی تاثیر بودن شامل یک خود ارزیابی منفی (خودپنداره)با این مفهوم که منبع کنترل وجود ندارد نشان داده می شود.(گارنر و همکاران ۱۹۸۳). یکی از متغیرهای پیش بینی کننده این بعد طرحواره ناسازگار انزوا/ بیگانگی است. این طرحواره مربوط به حوزه بریدگی و طرد می باشند. احساس این که با دیگران متفاوت اند و وصله ناجور اجتماع هستند. در واقع این طرحواره حس متفاوت بودن فرد یا عدم تناسب با اجتماع را در برمی گیرد. فرد از جهان کناره گیری کرده و با دیگران متفاوت است یا اینکه به جامعه و گروه خاصی تعلق خاطر ندارد (یانگ۲۰۰۳).
دومین متغیر برای پیش بینی باورهای ناکارآمدی بیمارگونه خوردن مکانیزم دفاعی رشد نایافته است.این مکانیزم ها از مکانیزم های دفاعی بتدایی و شیوه های مواجهه غیر انطباقی هستند. وقتی فردی از مکانیزم های دفاعی رشد نایافته سعی میکند کنترلی بر وقایع و زندگی خود داشته باشد.
متغیر دیگری که در پیش بینی بعد ناکارآمدی رفتارهای بیمارگونه خوردن نقش دارد، طرحواره ناسازگار وابستگی/ بی کفایتی است. احساس اینکه فرد نمی تواند مسئولیت های روزمره را ( مثل مراقبت از دیگران ، حل مشکلات روزانه ، قضاوت خوب ، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم گیری صحیح) بدون کمک قابل ملاحظه دیگران ، در حد قابل قبولی انجام دهد. این طرحواره اغلب خود را به شکل منفعل بودن و درماندگی افراطی نشان می دهد(یانگ۲۰۰۳). در نتیجه افرادی که این طرحواره را دارند احساس می کنند کنترلی بر زندگی خود ندارند و باورهای ناکارآمدی در آنها شکل میگیرد.
آخرین متغیر برای پیش بینی بعد ناکارآمدی رفتارهای بیمارگونه خوردن فقدان آگاهی هیجانی است. آگاهی هیجانی را می توان توانایی شناسایی و توصیف هیجانات خود و دیگران دانست(خانزاده و همکاران ۱۳۹۱) و یک عامل سازگارانه ی تنظیم هیجانی است که بازنگری، ارزیابی تجارب هیجانی و تغییر و تعدیل آنها را در بر می گیرد(گراتز و رومئر، ۲۰۰۴). فقدان آگاهی هیجانی به این شکل است که فرد در شناسایی و توصیف هیجانات خود ناتوان است. به نظر می رسد وقتی فرد در شرایط مختلف از شناخت و توصیف هیجانات خود ناتوان باشد احساس می کند که کنترل هیجاناتش در دست او نیست و احساس ناکارآمدی میکند.
۶-۲-۵- فرضیه ششم تحقیق این بود که ابعاد مکانیزم های دفاعی،طرحواره ناسازگار اولیه و دشواری تنظیم هیجانی در پیش بینی ترسهای بلوغ باورهای بیمارگونه خوردن سهم دارند. نتایج نشان داد طرحوارهی ناسازگار اطاعت به صورت مستقیم و طرحوارهی رها شدگی / بی ثباتی به صورت معکوس این بعد را پیش بینی می کند.
این یافته با نتایج تحقیقات اونوکا، تولجیس،زبور( ۲۰۰۷) که نشان دادن طرحوارههای ناسازگار اولیه در رشد و تداوم اختلالات خوردن نقش دارند، با یافتههای تحقیق آندرسون، ریگر،کاترسون (۲۰۰۶) نشان داد چاقی با طرحواره های ناسازگار اولیه ارتباط وجود دارد و همچنین با نتیاج تحقیق پورشریفی و همکاران(۲۰۱۱) همخوان است.
در تبیین این رابطه می توان گفت: این بعد ارزوهای شخصی فرد را برای بازگشت به امنیت سالهای پیش از نوجوانی به دلیل درخواست های قریب به اتفاق بزرگسالی ارزیابی می کند.ترسهای بلوغ به عنوان احساس غوطه ور شدن در فکر توسط مسئولیت های بزرگسالی تعریف میشوند(گارنر و همکاران۱۹۸۳). گارنر و همکاران(۱۹۸۳) پیشنهاد می کنند که آسیب شناسی روانی مرکزی اختلالات خوردن یک اجتناب از بلوغ روانی از طریق مکانیزم اجتناب از کربوهیدرات ها است.
همانطور که ذکر شد، نتایج نشان داد طرحواره ناسازگار اطاعت می تواند این بعد را پیش بینی کند.افرادی که این طرحواره را دارند کنترل خود را به دیگران می سپارند و در برابر آنها تسلیم می شوند. این کار معمولا برای اجتناب از خشم، محرومیت یا انتقام صورت می گیرد. این طرحواره اغلب به شکل رضایت و اشتیاق وافر برای خرسند کردن دیگران ظاهر می شود در عین حال که نسبت به نیرنگ و فریب خوردن حساسیت زیادی دارد. این طرحواره به طور کلی منجر به خشمی میشود که در قالب یک سری نشانه های ناسازگارانه از جمله رفتارهای منفعل – پرخاشگرانه ، طغیان های عاطفی کنترل نشده ، علایم روان تنی ، کناره گیری از عواطف ، برون ریزی و سوء مصرف مواد آشکار می شود (یانگ۲۰۰۳).
متغیر دیگر برای پیش بینی بعد ترسهای بلوغ رفتارهای بیمارگونه خوردن طرحواره ناسازگار رهاشدگی/ بی ثباتی است که به صورت معکوس این بعد را پیش بینی می کند؛به این معنا که افرادی که این طرحواره را دارند ترسهای بلوغ درآنها کمتر است. افرادی که این طرحواره را دارند معتقدند که روابطشان با افراد مهم زندگی شان ثباتی ندارد و احساس می کنند افراد مهم زندگی شان در کنارشان نمی مانند زیرا از نظر هیجانی غیر قابل پیش بینی اند و فقط چند صباحی به طور موقت در کنار آنها حضور دارند. فردی که چنین طرحواره ای در او شکل گرفته باشد ، معتقد است هر لحظه امکان دارد افراد مهم زندگی اش بمیرند یا این که او را رهاکنند و به فرد دیگری علاقه مند شوند(یانگ۲۰۰۳). در نتیجه چنین افرادی در زمینه ی مسئولیت های بزرگسالی و درخواست های دوره بزرگسالی نیز ترسی ندارند.
۷-۲-۵- فرضیه هفتم تحقیق این بود که ابعاد مکانیزم های دفاعی،طرحواره ناسازگار اولیه و دشواری تنظیم هیجانی در پیش بینی بعد کمال گرایی رفتارهای بیمارگونه خوردن سهم دارند.نتایج نشان داد که از بین متغیرها تنها مکانیزم دفاعی رشد نایافته می تواند این بعد را پیش بینی کند.
این یافته با نتایج تحقیقات بهزادی پور و همکاران(۱۳۹۰)، کچویی و همکاران(۱۳۹۱)، استیگر وهمکارانش (۲۰۰۷) و شمیدت و همکارانش (۲۰۱۱) که نشان دادند دفاع های رشد نایافته در افراد مبتلا به اختلالات خوردن بیشتر است و پیش بینی کننده اختلالات خوردن است همخوانی دارد.
در تبیین این یافته می توان گفت بعد کمال گرایی انتظارات بیش از حد شخص را برای دستیابی به برتری نشان می دهد. گارنر(۱۹۸۳)تلاش برای زندگی کردن بر اساس استانداردهای موفقیت و کمال را یک ویژگی در افراد دارای بی اشتهایی عصبی می داند.برای مثال عملکرد تحصیلی برتر بیماران به عنوان یک تلاش زیاد برای سازگاری است که در برابر افزایش فشارها برای موفقیت شکسته می شود. گارنر و همکاران(۱۹۸۳)کمال گرایی را در بی اشتهایی عصبی به عنوان قسمتی از یک سبک تفکر دو بخشی در نظر گرفته است. خانواده هایی که در آنها بی اشتهایی عصبی اتفاق می افتد روزها برای دستیابی به موفقیت بحث می کنند و بنابراین ممکن است تاکید فرهنگ ما بر موفقیت بزرگ نمایی شود(گارنر و همکاران۱۹۸۳). نتایج تحلیل نشان داد که مکانیزم های دفاعی رشد نایافته می تواند در پیش بینی این بعد نقش داشته باشد.مکانیزم دفاعی رشد نایافته ابتدایی ترین دفاع ها و روشهای غیرانطباقی کنارآمدن با مسائل هستند.فاع های رشدنایافته در نوجوانان به وفور دیده می شود(سادوک و سادوک،۲۰۰۳). بسیاری از این بیماران احساس می کنند جسم آنها به نوعی تحت کنترل پدر و مادرشان است.گرسنگی کشیدن ممکن است تلاشی برای کسب اعتبار به عنوان فردی خاص باشد. تنها از طریق اعمال خود انضباطی غیر عادی است که این افراد احساس خودمختاری و خود بودن می کند(سادوک و سادوک، ۲۰۰۳).
۸-۲-۵- فرضیه هشتم تحقیق این بود که ابعاد مکانیزم های دفاعی،طرحواره ناسازگار اولیه و دشواری تنظیم هیجانی در پیش بینی بعد بی اعتمادی بین فردی رفتارهای بیمارگونه خوردن سهم دارند. نتایج نشان داد که مکانیزم های دفاعی رشد نایافته می تواند این بعد را پیش بینی کند.
این یافته با نتایج تحقیقات اشتاین و برونشتاین و وایزمن(۲۰۰۳) که نشان دادند ترکیب دفاع های نوروتیک و رشدنایافته ممکن است خطری برای ابتلا به اختلال خوردن باشد.همچنیین کچویی و همکارانش(۱۳۸۹)در پژوهشی نشان دادند که سبک دفاعی رشد نایافته همبستگی بالایی با نشانه های اختلال خوردن دارد همخوانی دارد .
در تبیین این یافته می توان گفت این بعد نشان دهنده حس بیگانگی و بطور کلی بی میلی به ایجاد روابط نزدیک است و به عنوان یک عامل رشد دهنده و نگهدارنده ی بی اشتهایی عصبی است. این متمایز از تفکر پارانوئید است و با یک ناتوانی در شکل دادن دلبستگی همراه است ؛همچنین افراد نمی توانند احساسات خود را به راحتی به دیگران ابراز کنند(گارنر و همکاران ۱۹۸۳).
همانطور که ذکر شد، نتایج تحلیل نشان داد که مهم ترین متغیر برای پیش بینی این بعد مکانیزم دفاعی رشد نایافته است.این مکانیزم ها شیوه های مواجهه غیر انطباقی می باشند و عبارتند از: فرافکنی ، پرخاشگری نافعال ، عملی سازی ، مجزا سازی ، نا ارزنده سازی ، خیال پردازی اوتیستیک، انکار، جابه جایی، تفرق، دوپارگی، دلیل تراشی و بدنی سازی؛ که ممکن است افراد در به جای روش های انطباقی و درست در روابط و ابراز احساسات خود به روش های غیر انطباقی دست بزنند.
۹-۲-۵- فرضیه آخر تحقیق این بود که ابعاد مکانیزم های دفاعی، طرحواره ناسازگار اولیه و دشواری تنظیم هیجانی در پیش بینی باورهای بیمارگونه خوردن سهم دارند. نتایج نشان داد طرحوارهی ناسازگار اطاعت و طرحوارهی ناسازگار وابستگی/ بی کفایتی در پیش بینی باورهای بیمارگونهی خوردن نقش دارند.
این یافته با نتایج تحقیقات بابایی و همکاران(۱۳۸۶) و تحقیق رز،کوپر و ترنر(۲۰۰۶) که نشان داند طرحواره وابستگی/ بی کفایتی در پیش بینی نشانه های خوردن نقش دارند، همخوانی دارد.والر و همکاران(۲۰۰۲) نیز در تحقیق خود دریافتند که بطور کلی باورهای ناسازگار هسته در افراد مبتلا به اختلال خوردن بیشتر است. پیو(۲۰۱۴) نیز به این نتیجه دست یافت که طرحواره ها نقش مهمی در شروع و نگهداری اختلال خوردن بازی می کنند.
در تبیین این یافته می توان گفت باورهای اختلال خوردن نوعی باور یا طرحواره خاص اختلال خوردن است. یکی از ویژگی های اختلال خوردن تفکر و رفتار بر اساس یک طرحواره غالب و بنیادی می باشد(شایقیان۱۳۸۸). باورها در سطوح طرحوارهها نقش مهمی در اختلالات خوردن ایفا می کنند خصوصا آنکه خود سبب تعمیم طرحوارههای گذشته میشوند و طرحوارههای مشابه را سازمان می دهند.باورها و طرحوارههای مربوط به وزن خود آسیب شناسی خاص اختلالات خوردن را نشان می دهند (شایقیان و همکاران، ۱۳۸۸).
یکی از متغیرها برای پیش بینی باورهای بیمارگونه خوردن طرحواره ناسازگار اطاعت است. افرادی که این طرحواره را دارند کنترل خود را به دیگران می سپارند و در برابر آنها تسلیم می شوند. معمولا این طور به نظر می رسد که تمایلات، عقاید و احساسات فرد، فاقد ارزشند یا برای دیگران اهمیت ندارند. این طرحواره به طور کلی منجر به خشمی می شود که در قالب یک سری نشانه های ناسازگارانه از جمله رفتارهای منفعل – پرخاشگرانه، طغیان های عاطفی کنترل نشده، علایم روان تنی، کناره گیری از عواطف، برون ریزی آشکار می شود(یانگ۲۰۰۳). این طرحواره مربوط به حوزه دگرجهت مندی است؛ افرادی که در این حوزه قرار می گیرند تمرکز افراطی برتمایلات ، احساسات و پاسخ های دیگران به گونه ای که نیازهای خودرا نادیده می گیرد. این کار به منظور دریافت عشق و پذیرش ، تداوم ارتباط با دیگران ، یا اجتناب از انتقام و تلافی صورت می گیرد. طرحواره های این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آیند که کودک را با قید و شرط پذیرفته اند : کودک به منظور دست یابی به توجه ، عشق و پذیرش دیگران باید جنبه های مهم شخصیت خود را نادیده بگیرد . در بسیاری از این خانواده ها ، نیازها و تمایلات هیجانی والدین و منزلت اجتماعی ، در مقایسه با نیازها و احساسات کودک ارزش بیشتری دارند (یانگ۲۰۰۳). که به نظر می رسد افراد دارای این طرحواره برای پذیرفته شدن باورهای بیمارگونهی خوردن را در خود شکل داده ودست به رفتارهایی در این زمینه بزنند.
متغیر دیگر برای پیش بینی باورهای بیمارگونه خوردن طرحواره ناسازگار وابستگی/ بی کفایتی است. احساس اینکه فرد نمی تواند مسئولیت های روزمره را ( مثل مراقبت از دیگران ، حل مشکلات روزانه ، قضاوت خوب ، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم گیری صحیح) بدون کمک قابل ملاحظه دیگران ، در حد قابل قبولی انجام دهد. این طرحواره اغلب خود را به شکل منفعل بودن و درماندگی افراطی نشان می دهد(یانگ۲۰۰۳). این طرحواره مربوط به حوزه خودگردانی و عملکرد مختل می باشد. افرادی که طرحواره هایشان در این حوزه قرار دارد از خودشان و محیط اطرافشان انتظاراتی دارند که در توانایی آنها برای تفکیک خود از نماد والدین و دستیابی به عملکرد مستقلانه مانع ایجاد می کند. والدین این افراد برای آنها هر کاری انجام می دادند و به شدت از آنها حمایت می کردند و گاهی برعکس به ندرت از آنها مراقبت یا نگهدار ی می نمودند. افراط و تفریط در حمایت از کودک منجر به بروز مشکلاتی در حوزه خودگردانی می شود. والدین این گروه از افراد اغلب به اعتماد به نفس کودک خود لطمه می زنند و در تقویت عملکرد ماهرانه او در خارج از خانه موفق نیستند. در نتیجه این افراد نمی توانند هویت مستقلی در مورد خودشان بدست بیاورند(یانگ،۲۰۰۳). در نتیجه به نظر می رسد باورهایی در افراد در زمینه اختلال خوردن در فرد شکل بگیرد تا بتواند به هویت مستقلی دست یابد، و تا حدودی از این طریق نقص در اعتماد به نفس خود را جبران کنند.
دانلود منابع پایان نامه در رابطه با بررسی رابطه ی بین مکانیزم های دفاعی، طرحواره های ناسازگار اولیه و دشواری ...