فقهای شافعی هم در مورد تعریف محاربه (قطاع الطریق) این چنین تعبیری آورده اند که «عبارت است از تهاجم و غافل گیری برای اخذ مال و یا (قصد) قتل یا ارهابی بزرگ همراه با توانایی بر انجام این تهاجم و ممکن نبودن کمک خواستن (از دیگران)». [۴۳]
این تعریف بر خلاف تعریف قبلی، تهاجم مد نظر در آن فقط مختص برای اخذ مال نیست بلکه شامل قتل و ارهاب هم می شود. بنابرین علاوه بر مورد اول هر گونه رفتار تروریستی مبنی بر ترس و وحشت، مشمول این جرم می شود. اما نکته قابل توجه این تعریف عبارت «امکان کمک خواستن و وجود نداشته باشد» است که دلالت دارد بر این که شمول عنوان مذکور در هر مکانی نیست، بلکه باید در جایی باشد که امکان کمک خواستن وجود نداشته باشد و مصداق بارز آن این است که باید در خارج از شهر باشد. این در حالی است که بیشتر فقهای شافعی به استناد عموم آیه قایل هستند به این که محاربه در هر جایی قابل تحقق است. [۴۴]
اما به نظر میرسد هدف و موضوع آن بر میگردد به این که صاحب مال نتواند در مورد محل غیر قابل پیشبینی محاربان یا قطاع الطریق عکس العملی نشان دهد یا برای رهایی از آن ها به قوای انتظامی متوسل شود.
فقهای مالکیه تعریفی از محاربه ارائه کردهاند به این صورت که «محاربه عبارت است از ترساندن مردم در راهها و شوارع به قصد جلوگیری از عبور و مرور در آن یا به قصد اخذ مال آن ها با غلبه و تسلط بر ناموسشان».[۴۵] از آن جایی که در این تعریف علاوه بر اخذ مال و تعرض به ناموس به عنوان عنصر مادی جرم، ترساندن و ایجاد رعب و هراس برای محاربه شناخته شده است در مجموع گویای هر فعلی است که موجب ترس و سلب آزادی و امنیت مردم می شود.
در همین راستا فقهای حنبلی نیز معتقدند که «محارب افرادی مکلف هستند –چه زن، چه مرد- که با کشیدن اسلحه- چه عصی و چه سنگ و …- مال محترم مردم را آشکارا غصب میکنند».[۴۶]
در این تعریف منظور از «هم المکلفون الملتزمون» این است که محارب علاوه بر این که باید مقید به احکام و قوانین اسلامی باشد باید دارای شرایط تکلیف یعنی عقل و بلوغ نیز باشد، پس در صورت تحقق آن توسط غیر مسلمان و مجنون و کودک احکام محارب موضوعیت پیدا نمی کند. [۴۷]
ابن حزم ظاهری هم در تعریف محاربه آورده است: “مکابر المخیف –فاسد کننده راه ها در زمین- که بر عابران و مسافران، جاده ها، سوای این که به کار برند یا نبرند، در شب یا روز، در شهر باشد یا بیابان یا قصر خلیفه یا مسجد جامع- سوای این که برای خود سر دسته ای داشته باشند یا این که خود خلیفه به عنوان سر دسته ی آن ها باشد و همراه سپاه خود یا بدون آن ها این کار را مرتکب شود- راه را در صحرا یا بر اهل روستا یا ساکنان قلعه ای یا اهل شهر بزرگی یا کوچکی- چه زیاد چه کم- ببندند و بر این مسافران خروج نمایند و جاده و راه ها را با قتل و غارت و مجروح کردن (ضرب و شتم) یا تجاوز به ناموس نا امن کنند و خوف و هراس ایجاد نمایند، محارب محسوب میگردند».[۴۸]
البته ایشان در این تعریف علاوه بر این که قتال و ایجاد رعب و ترس را ملاک اصلی تحقق دانسته اند با توجه به توضیحات ابتدایی در همین خصوص، قطاع الطریق را به عنوان مصداق بارز مفسد فی الارض معرفی میکنند که در زمین فسادی از نوع نا امن کردن راه ها و قتال برای تجاوز به جان و مال و ناموس دیگران مرتکب میشوند. [۴۹]
اما پس از ذکر مختصری از نظریات فقهای مذاهب اهل تسنن، حال به دیدگاه فقهای امامیه اشاره میگردد.
مرحوم صاحب جواهر در باب تعریف محاربه چنین بیان نموده اند: «محارب کسی است که سلاح خود را برهنه یا حمل کند برای ترسانیدن مردم اگر چه یک نفر باشد، برای ترسانیدن یک نفر».[۵۰]
در این زمینه امام خمینی در تحریر الوسیله اشاره میکند: «محارب هر کسی است که سلاح خود را برهنه و آماده سازد که مردم را بترساند و در زمین اراده فساد داشته باشد و فرقی نمی کند که در خشکی باشد یا در دریا، در شهر یا غیر شهر (مثل راه ها و بیابان ها)، در شب یا روز، زن و مرد در آن یکسانند».[۵۱]
شیخ طوسی هم در قطاع الطریق در کتاب «المبسوط» می نویسد: «مطابق روایات ما مراد آیه هر کسی که سلاح کشیده و مردم را می ترساند چه در دریا و چه در خشکی و چه در بیابان و روایت شده است «لص» دزد هم محارب است و در بعضی آمده که مراد آیه قطاع الطریق است چنان چه که فقها عامه نیز همین گونه گفته اند».[۵۲] هم چنین در النهایه آورده اند: «محارب کسی است که از اهل ریبه[۵۳] باشد و سلاح بکشد چه در شهر و چه در غیر شهر، چه در سرزمین شرک و چه در زمین اسلام، چه شب چه روز و در هر وقتی و در هر جایی، هر کس این کار را انجام دهد، محارب محسوب می شود».[۵۴]
در تعاریفی که از ایشان نقل شده، ضمن این که محاربه را به سلاح کشیدن به قصد ترساندن مردم و سلب امنیت از آن تعبیر کردهاند معنای آن را به تمام کسانی که در بیرون یا داخل شهر مرتکب این فعل میشوند سرایت میدهند؛ هم چنین ایشان صرف اسلحه کشیدن در روی زمین را محارب تلقی نمی کنند، بلکه ایجاد هراس و ترس و سلب امنیت در تحقق موضوع را شرط قرار دادهاند.ابن ادریس حلی نیز در بخش حدود در کتاب «السرائر» می نویسد: «و نزد ما مراد آیه هر کسی است که به قصد ترساندن مردم سلاح بکشد چه در دریا و چه در خشکی و چه در آبادی و شهرها و چه در بیابان ها و صحرا، در هر جا این عمل از کسی ثابت گردد امام مخیر است چنان چه در آیه آمده به یکی از چهار صورت مجازات کند».[۵۵]
با این وجود ایشان در باب جهاد در بخش احکام مربوط به اهل بغی و محاربین میگویند: «محارب کسی است که قصد گرفتن مال انسان را داشته باشد و برای این کار سلاح به دست گیرد، چه در خشکی و چه در دریا، چه در حضر و چه در سفر، هر گاه چنین عملی از کسی سر زند، جایز است که انسان او را از خود و مال خود دفع کند».[۵۶]
در این تعریف بر خلاف، تعریف پیشین، تحقق محاربه مستلزم قصد گرفتن مال دیگری است ولی با توجه به عبارت «جایز است که انسان او را از خود و مال خود دفع کند» ظاهراًً وجود این مسأله مقید نمودن محاربه به اخذ مال نیست بلکه تعمیم محاربه به موارد دیگر است مانند این که شخصی برای اخذ مال سلاح بکشد و قصد ارعاب و قتل را نداشته باشد.