این مشکلات و چالشها، مدیریت این سازمانها را به امری پیچیده تبدیل کردهاست. مدیران امروزه باید راه تحول را در پیش گیرند و تلاش کنند تا این سازمانها به سوی وضعیت مطلوب حرکت کند. این تغییر مورد انتظار جامعهای میباشد که قرار است به سوی توسعه حرکت کند. بنابرین، امروزه مدیریت کتابخانهها به ویژه کتابخانههای دانشگاهی، مدیریت تغییر و تحول است. برای این که بتوان در این امر موفق بود، مدیران ابتدا باید بدانند چه چیز را باید تغییر دهند و به چه سو باید حرکت کنند. در این ارتباط، استفاده از مدیریت دانش ابزار مناسبی است، یعنی، آن ها باید مشکلات را ببینند، اطلاعات لازم را درباره فعالیتها و نیازها به دست آورند، رابطه میان مشکلات با نیازها و اطلاعات را درک کنند و با بهره گرفتن از فرصتها و امکانات، به ارائه راه حل و پاسخ گویی به نیازها بپردازند.
بهره گیری از مدیریت دانش در بازنگری عملکردها، اهداف، نگرش و بینشها، ساختار، مدیریت کارکنان، آموزش کارکنان، طراحی و ارائه خدمات، فرایند و معیارهای ارزیابی، میتواند راه گشای مناسبی برای مقابله با چالشها و مشکلات پیش روی کتابخانهها در عصر حاضر باشد. (تقی زاده و دیگران، ۱۳۹۰).
۱-۱٫ بیان مسئله
امروزه مدیریت دانش به عنوان ابزاری مدیریتی برای بهره گیری از دارایی های دانشی سازمان ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بسیاری از سازمان ها به پیاده سازی و اجرای آن مبادرت کردهاند. در همین راستا، کتابخانههای دانشگاهی با توجه به ماهیت اطلاعاتی و دانشی خود توجه ویژه ای را در این زمینه می طلبند.
کتابخانههای دانشگاهی، قلب تپندهی آموزش و پژوهش در دانشگاهها محسوب میشوند که به خیل عظیمی از دانشجویان و اساتید خدمت رسانی میکنند. این سازمانها سرشار از اطلاعات و دانشی هستند که در قفسهها، پایگاههای اطلاعاتی، فرایندهای کاری، و به خصوص در ذهن کارکنان آن، جای دارد. با توجه به اهمیتی که این اطلاعات و دانش در تأمین نیازهای اطلاعاتی کاربران دارند، لذا، اگر به درستی مدیریت نشوند و بهره گیری مناسبی از آن صورت نپذیرد، رضایت مندی کاربر، که هدفی غایی در کتابخانه محسوب میشود، محقق نخواهد شد و این دانش بالقوه، به فعلیتی در خور نخواهد انجامید.
هم چنین با در نظر گرفتن این که گردانندگان اصلی این کتابخانهها، کتابدارانی میباشند که نقشی واسط، میان منابع اطلاعاتی و کاربران را ایفا میکنند، بهره مندی از مدیریت دانش به عنوان فرایندی برای تشخیص، به کار گیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، تثبیت و استفاده بهینه از دانش، مسلماًً، راهکاری اساسی برای آنان در حفظ و ارتقاء کارایی و اثر بخشی کتابخانه و نیز مواجهه با نیازهای اطلاعاتی در حال رشد و تغییر کاربران، محسوب میشود.
لذا، این تحقیق بر آن است تا ضمن ارزیابی میزان فعالیتهای مربوط به مدیریت دانش در کتابخانههای دانشگاهی شهر شیراز که نقش ویژهای را در حوزه آموزش و پژوهش سازمان های مادر (دانشگاه ها) ایفا میکنند، مشخص کند که: این کتابخانهها تا چه اندازه در این مسیر گام برداشته و امکانات لازم را جهت پیاده سازی و بهره مندی از آن مد نظر فرار داده و به کار بردهاند و هم چنین مشخص کند که سطح فعالیتهای مربوط به مدیریت دانش در این کتابخانهها به چه میزان است.
۱-۲٫ اهمیت پژوهش
دانش به عنوان یک عامل رقابتی، با فریادی بلند، سرلوحهی محیطهای کسب و کار امروزی شده است. شرکتها در مرحلهای هستند که در ذهن کارکنان خود استفاده هرچه بیشتر از این گنج پنهان را تأکید مینمایند. شرکتهای نو آور، مدیریت دانش را با گروههای کاری خود تنظیم نمودهاند. این در حالی است که مدیران عام و رؤسای این شرکتها تأکید میکنند که دانش، نقش مهمی را در شکل دهی آینده شرکت آنان ایفا میکند. در چنین شرایطی میتوان گفت شرکتها با شکست مواجه خواهند شد مگر این که در اقدامات مورد نیاز مدیریت دانش اندیشه کنند. (گیلبرت، استفان و کایی روم، ۱۳۸۶)
امروزه بسیاری از سازمانها مبادرت به بهره گیری از مباحث مدیریت دانش به عنوان یک راهبرد عمده جهت تقویت مزیت رقابتی سازمان خود نمودهاند. (بریلفورد[۴]، ۲۰۰۱؛ نبدومول[۵] و دیگران،۲۰۰۱؛ دیلنگ و فهی[۶]، ۲۰۰۰؛ ژاک[۷]،۱۹۹۹) و به شمار سازمانهایی که به بهره مندی از راهبردهای مدیریت دانش میپردازند، روز به روز افزوده میگردد. (آرمبرکت[۸] و دیگران،۲۰۰۱؛ اینکپن[۹]، ۱۹۹۶).
مدیریت دانش، راهکار مهمی برای بهبود عملکرد و رقابت سازمانی است، به همین خاطر مدیریت صحیح و نیروی دانش میتواند یک سازمان را به حرکت درآورد تا انعطاف پذیرتر، نوآورتر و باهوش تر گردد. (فتاح و دیگران،۱۳۸۹) هم چنین همان طور که دانش به عنوان منبع راهبردی اولیه در قرن بیست و یک ظهور کرد، بسیاری از سازمانها در زمینهی، به کارگیری مدیریت دانش علاقهمند شدند. سازمانها میتوانند از مدیریت دانش برای پشتیبانی تصمیم گیری، نوآوری و کارایی و کمک به آن ها برای رسیدن به مأموریتهای خود استفاده نمایند. (لیبوویتز[۱۰]، ۱۹۹۹).
مدیریت دانش یکی از موضوعات مهم مطرح شده در این دوره است و نیاز به آن از این واقعیت سرچشمه میگیرد که دانش در عملکرد سازمانی و دسترسی به مزیت رقابتی پایدار، عنصری مهم تلقی میشود. (داونپورت و گروور[۱۱]، ۲۰۰۱ ) علاوه بر آن، ارتباط میان مدیریت دانش و نوآوری در سازمان و مدیریت دانش و عملکرد بالای سازمانی به اثبات رسیده است. (طبیبی و دیگران،۱۳۹۰).
بسیاری از سازمانها، مدیریت دانش را برای تصرف داراییهای فکری کارکنان به کار میگیرند. نکته اساسی بحث مدیریت دانش این است که مقادیر متعدد دانش درباره مراجعان، فرایندها، محصولات و خدمات در همه سطوح سازمان موجود است و اگر این دانش بتواند یک جا تصرف گردد و انتقال یابد به سازمانها کمک میکند که موفقتر و مؤثرتر باشند. (کیوان آرا و دیگران،۱۳۹۰). هم چنین مدیریت دانش در بهبود کیفیت کار، افزایش کارایی، داشتن اطلاعات به روز، افزایش اثربخشی، رضایت مندی مشتری و بهبود تصمیم گیری مؤثر است. (گودرزی و دیگران، ۱۳۸۸).
برای ایجاد مدیریت دانش، سازمان، غیر از نیاز به رهبری قدرتمند، اهداف دقیق عملیاتی، فرهنگ منعطف سازمانی و به کارگیری فن آوری لازم، در وهله اول، آگاهی کامل از وضعیت موجود دانش و مدیریت دانش در سازمان مورد نیاز است (داونپورت[۱۲] و دیگران، ۱۹۹۸) زیرا، چنانچه دانش افراد با دیگران به اشتراک گذاشته نشود، تأثیری بر رشد و گسترش دانش موجود در سازمان نخواهد داشت و دانش جدیدی نیز تولید نخواهد شد.
هدف از فعالیتهای دانش در سازمان، اطمینان از رشد و تداوم فعالیتها در جهت حفظ دانش حیاتی در تمام سطوح، به کار گیری دانش موجود در تمام چرخهها، ترکیب دانش در جهت هم افزایی، کسب مداوم دانش مربوطه، توسعه دانش جدید از طریق یادگیری مداوم میباشد که به وسیله تجارب درونی و دانش بیرونی ایجاد میشود. (گودرزی و دیگران، ۱۳۸۸).
سازمانها برای تبدیل شدن دانش به یک کالای سرمایهای، باید در جهت ایجاد تعادل میان فعالیتهای مدیریت دانش تلاش کنند. (کیوان آرا و دیگران، ۱۳۹۰).