در جامعه امروز که از گوشه وکنار جهان داعیه تربیت بسیار به گوش میرسد؛ که بسیاری از این مکاتب برگرفته از عقل و ذهن انسان و فرضیات و حدسیات دانشمندان غرب است. بر آن شدم تا مبحث تربیت را که زیر بنای اعتقادات است از منظر قرآن و حدیث بررسی نمایم و هر چند نمیتوان به طور تام و کامل قرآن را شناخت و بررسی کرد اما از باب ما لا یدرک کله لا یترک کله باید در این وادی گام نهاد و خوشهای از خرمن بیانتهای قرآن که کتاب هدایتگر انسان است را چید.
در قرآن نام چندین پیامبر بیان شده و روشهای تربیتی برخی از آنان نیز در آن آمده است از آنجایی که در قرآن تنها از اسوه بودن دو پیامبر الهی (حضرت محمد (علیه السلام) و جدّ بزرگوارشان حضرت ابراهیم (علیه السلام)) یاد شده و این واژه ما را به نگاهی عمیقتر و تأملی بیشتر میکشاند. در سوره احزاب شخصت پیامبر را به عنوان الگو و اسوه؛ به مسلمانان معرفی میکند.
لَقَد کانَ لَکُم فِی رَسولِ اللهِ أُسوَهٌ حَسنهٌ لِمَن کانَ یَرجوا اللهَ وَ الیَومَ الأخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثیراً [۲]
برای شما در زندگی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و عملکرد او سرمشق نیکویی بود برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
اسوه معنی مصدری دارد و به معنی تأسی کردن و پیروی عملی است و مفهومش این است که برای شما در پیامبر (صلی الله علیه و آله) تإسی و پیروی خوب است، می توانید با اقتدا کردن به او خطوط خود را اصلاح و در مسیر (صراط مستقیم) قرار گیرید.
از آن جایی که قرآن مجید در بسیاری از موارد برای تکمیل تعلیمات خود از الگوهای مهمی که در جهان انسانیّت وجود داشته شاهدی آورده، در سوره مبارکه ممتحنه ضمن نهی شدیدی که از دوستی با دشمنان خدا شده است، سخن از ابراهیم و برنامههای او به عنوان پیشوای بزرگ که مورد احترام همه اقوام؛ مخصوصاً قوم عرب بوده به میان میآورد و میفرماید:
قَد کَانَت لَکُم أُسوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبراهِیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ… [۳]
برای شما در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند اسوه خوبی وجود داشت ..
ابراهیم (علیه السلام) بزرگ پیامبران، که زندگی اش سرشار از درس بندگی و عبودیت خدا و عشقبه ذات پاک او بود و در این مسیر جهاد فی سبیل الله داشت تا آنچه خود میفهمد به دیگران آموزش دهد.
در آیه (ممتحنه/۶) بار دیگر بر همان مطلب تکیه میکند که در آیه قبل در مورد اسوه بودن حضرت ابراهیم (علیه السلام) بیان شده بود و میفرماید:
لَقَد کَانَ لَکُم فِیهِم أُسوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَن یَرجُوا اللهَ وَالیَومَ الأَخِرَ… [۴]
برای شما مسلمانان؛ در برنامه زندگی آنها اسوه و الگوی نیکویی بود برای آنها که امید به خدا و روز قیامت دارند…
در این آیه شریفه این اسوه و سرمشق بودن حضرت ابراهیم (علیه السلام) را تنها برای کسانی میداند که دل به خدا بسته اند و ایمان به مبدأ و معاد قلبشان را روشن ساخته و در طریق حقّ به حرکت در آوردهاند.
اشتراک دیگر این دو پیامبر در این است که دین هر دو اسلام و پیروانشان مسلمان نامیده میشوند و نیز پیامبر اسلام قبل از مبعوث شدن به پیامبری بر آیین حنیف ابراهیمی بودند و بسیاری از دستورات دینمان از جمله حج، ابراهیمی است؛ آن هم حضرت ابراهیمی که ملکوت آسمانها و زمین را مشاهده نموده و به مقام امامت رسیده است.
شایسته دیدم که روشهای تربیتی این دو بزرگوار را که بر گرفته از مکتب ربوبی است بررسی نمایم تا نسل دین دار امروز بداند خداوند متعال ۱۴۰۰ سال پیش طرح تربیتی ما را ریخته و اگر ما محوریّت توحید و کتاب آسمانی قرآن را در زندگی اصل قرار دهیم، حقیقتاً سعادتمند خواهیم شد.
پرسش های تحقیق
دو پیامبر برگزیده الهی (حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) وحضرت ابراهیم (علیه السلام)) مسئله توحید را چگونه برای مردم بیان میکردند؟
چه ارتباط ونسبتی میان باور توحید و تربیت انسان وجود دارد؟
روش تربیتی این دو پیامبر (حضرت ابراهیم (علیه السلام) وحضرت محمد (علیه السلام)) از منظر قرآن بر چه مبنایی استوار است؟
فرضیه های تحقیق
حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) وحضرت ابراهیم (علیه السلام) از روشهای مختلف عملی و نظری، برای بیان مسئله توحید و به طور کلّی آموزههای توحیدی استفاده مینمودند.
باور توحید یک بحث فطری است، پس باید تربیت انسان بر مبنای فطرت او باشد.
روش تربیتی این دو پیامبر (حضرت ابراهیم (علیه السلام) وحضرت محمد (علیه السلام)) از منظر قرآن بر مبنای توحید استوار است.
پیشینه تحقیق
با مراجعه به منابع مربوط به بحث توحید و تعلیم و تربیت در اسلام و همچنین سیره حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) وحضرت ابراهیم (علیه السلام)؛ مباحث توحیدی بسیار چشم گیر بود و اکثر منابع مطالب تکراری را در غالب جملات متفاوت بیان نموده بودند البته منابع مفیدی از جمله کتاب تربیت توحیدی نوشته شهید معن بسیار عالی به نظرم رسید.
در مبحث تعلیم و تربیت در اسلام، منابع از تنوع ویژهای برخوردار بود و هر کتاب به شاخصهها و جنبههایی اشاره میکرد که به نظر میرسید هر کدام جایگاه خاصی را در حوزه مطالعاتی خود خواهند داشت؛ از جمله کتاب تعلیم و تربیت شهید مطهری و اسلام و تعلیم و تربیت نوشته سید محمد باقر حجتی .
و امّا در بحث سیره این دو بزرگوار؛ مطلب قابل توجه این است که هر آنچه در مورد زندگانی و روشهای تربیتی و دعوتی حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) آمده است؛ از منابع تاریخی و احادیث میباشد و نزدیک به حقیقت است و از تنوع خوبی نیز برخوردار میباشد ولی در مورد زندگانی حضرت ابراهیم (علیه السلام) هر آنچه ذکر میشود بر اساس ظنّ و گمان است؛ مگر آنچه از قرآن و احادیث به دست ما رسیده و منابعی زیادی نیز در این مورد وجود ندارد.
روش تحقیق
این تحقیق از نوع نظری و توصیفی است که اطلاعات آن از طریق کتابخانهای جمع آوری شده است. به این منظور با مراجعه به آیات قرآن کریم و استخراج آیات مربوط به حضرت ابراهیم (علیه السلام) وحضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و دسته بندی این آیات در موضوعات مختلف و با مراجعه به تفاسیر و کتب حدیثی و سایر منابع مرتبط پیرامون بحث توحید، نبوّت، معاد و بحث تربیت از منظر اسلام مطالب جمع آوری میشود. در پایان مطالب و مباحث گردآوری شده، تنظیم و مورد پردازش و نگارش قرار میگیرد.
فصل دوم:
توحید
بنیادیترین مطلب در مباحث اعتقادی که ماتریالیستها و لائیکهای دنیا را از معتقدین به وجود خدا متمایز میکند، بحث توحید است.
معتقدان به وجود خداوند متعال میگویند: اگر غیبی نبود شهادتی هم نبود در واقع جهان غیب پشتوانه جهان محسوسات است. آنان برای اثبات وجود خدا براهین گوناگونی اقامه نمودهاند که از قدیم الایام در کتب مفصله نقل شده و با نگاهی گذرا مشاهده میکنیم، پیامبرانی امثال حضرت ابراهیم (علیه السلام) و امامانی همچون امام صادق (علیه السلام) و از میان حکیمان و عارفان و دانشمندان و حتی عامیان هر یک به زبانی سخن از وصف آن ذات مقدس میگویند.
اصولاً اگر انسانی اهل معنا و باطن و از اصحاب سرّو عباد محبوب حق باشد، سراسر گیتی را به نور حق روشن و منوّر میبیند و در عرش و فرش و عالم افلاک و عناصر حضور او را نظاره میکند.
به قول قرآن کریم:
فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه به هر سو رو کنی خداوند آنجاست.
اعتقاد به وجود خداوند متعال اصل مشترکی میان همه ادیان الهی است و به طرق مختلف بر این اصل استدلال میشود. اما توحید در اسلام به خالص ترین شکل و پاک ترین طرز بیان شده است.
از نظر اسلام خداوند مثل و مانند ندارد:
لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ
خداوند بینیاز مطلق است، همه به او نیازمندند و او از همه بی نیاز است… أنتُم الفُقراء إلَی الله و اللهُ هُوَ الغَنی الحَمید
خدا به همه چیز آگاه است و بر همه چیز تواناست: إنّه بِکُلِّ شیءٍ عَلیم* و إنّه عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ
او از مکنونات قلب و خطورات ذهن و نیّتها و قصدهای همه آگاه است: وَلَقَد خَلَقنا الانسانَ وَ نَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُهُ
از رگ گردن انسان به انسان نزدیکتر است: وَنَحنُ أقرَبُ إلیهِ مِن حَبلِ الوَریدِ