تاریخچه تعهد سازمانی
تحقیق در زمینه تعهد سازمانی به طور جدی در دهه ۱۹۶۰ میلادی در جهان، بخصوص در غرب مورد توجه قرار گرفت. اولین رشته از تحقیقات درباره تعهد سازمانی توسط وایت[۹] (۱۹۶۵) انجام شد. وی رساله ی خود را در مورد تعهد که مشهور به «انسان سازمانی» است، منتشر کرد. وایت انسان سازمانی رابه عنوان شخصی توصیف میکند که نه تنها برای سازمان کار میکند بلکه به آن تعلق دارد. انسان های سازمانی معتقدند، سازمان محلی برای بروز خلاقیت است و تعلق به سازمان یکی از نیازهای اصلی کارکنان است. دو سال بعد از انتشار «انسان سازمانی»، لورنس اظهار نمود: سازمانی مطلوب است که احساس وفاداری کامل نسبت به اهداف سازمانی در میان تمام کارکنانش از بالاترین رده تا پایین ترین رده، رواج پیدا کند. این فرضیه در ادبیات مربوط به تعهد، که تأثیر مثبت تعهد را در سازمان توصیف میکند، مورد تأیید قرار گرفته است (معین فر، ۱۳۷۹). شلدن در سال (۱۹۷۱) در بررسی نمونه ای از دانشمندان متوجه شد، تعهد این افراد به سازمان نه به علت سرمایه گذاری هایی که کردهاند، بلکه به خاطر روابط و مشارکت اجتماعی آن ها با دیگران است (معین فر، ۱۳۷۹).
تعاریف تعهد سازمانی
تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتار سازمانی به شیوه های متفاوت تعریف شده است که به اهم آن ها اشاره می شود. در اینجا تعهد هم از نظر لغوی و هم از دیدگاه های مختلف مورد تعریف قرار میگیرد.
تعهد عبارت است از: ۱- عمل متعهد شدن به یک مسئولیت یا یک باور۲- عمل ارجاع یا اشاره به یک موضوع ۳- تقبل یا عهده دار شدن انجام کاری در آینده ۴- حالت یا وضعیت اجبار یا الزام عاطفی به انجام کاری در آینده (سنجری، ۱۳۷۶).
سالانسیک[۱۰] تعهد را عبارت از پیوند دادن فرد به عوامل و اقدامات فردی میداند (ساروقی، ۱۳۷۵)
بوکانان[۱۱]، تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصب آمیز نسبت به ارزش ها و اهداف یک سازمان میداند (مدنی، ۱۳۸۴)
پورتر[۱۲]و همکارانش (۱۹۷۹) تعهد سازمانی را به عنوان شدت تعیین هویت یک فرد با سازمان خاص و میزان درگیری و مشارکت و همکاری او با سازمان مطبوعش تعریف نموده اند. شاخص مورد استفاده آن ها جهت سنجش این متغیر شامل ارزیابی، انگیزش، تمایل به باقی ماندن در سازمان و تعیین هویت فرد یا ارزش های سازمان است.
چاتمن و اورایلی (۱۹۸۶) تعهد سازمانی را به معنی حمایت پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزش های یک سازمان، به خاطر خود سازمان و ارزش های ابزاری آن (وسیله ای برای دست یابی به اهداف دیگر) تعریف میکنند (رنجبریان، ۱۳۷۵).
هربیناک[۱۳]، تعهد سازمانی را پدیده ی ساختاری معرفی میکند که حاصل تعاملات یا مراوده های میان شخص و سازمان و تغییرات در سرمایه گذاری صورت گرفته در طول زمان است (رنجبریان، ۱۳۷۵).
به نظر لوتانز و شاو[۱۴] (۱۹۹۲) تعهد سازمانی به عنوان یک نگرش اغلب اینگونه تعریف شده است: ۱- تمایل قوی به ماندن در سازمان ۲- تمایل به اعمال تلاش فوق العاده برای سازمان ۳- اعتقاد قوی به پذیرش ارزش ها و اهداف (اسماعیلی، ۱۳۸۰).
جاکوبز[۱۵]، تعهد را به عنوان فشارهای هنجاری درونی شده برای انجام فعالیت ها میداند به طریقی که اهداف و منافع سازمان حاصل شود تعریف میکند. در این شیوه تعهد به عنوان یک اعتقاد و هنجار در رابطه با مسئولیت فرد به سازمان در نظر گرفته می شود (جاکوبز، ۲۰۰۸)
استرون در ۱۳۷۷، براون، گرین بری و سامرز در ۱۹۹۵، تعهد سازمانی را به عنوان تمایل کارمند به سازمان، تعیین هویت با آن و میزان چالش وی در سازمان مثل روابط کاری، ارتقاء شغلی، بازنشستگی و اهداف و ارزش های سازمانی مورد بررسی قرار میدهند (یوسفیان، ۱۳۷۹)
شهید مطهری درباره تعهد چنین میگوید: تعهد به معنی پایبندی به اصول و فلسفه یا قراردادهایی است که انسان به آن ها معتقد است و پایدار به آن ها میباشد. فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار باشد و اهدافی را که به خاطر آن ها و برای حفظ پیمان بسته است صیانت کند.
استیرز و پورتر[۱۶](۱۹۸۲) تعهد سازمانی را توجه نسبی تعیین هویت فرد با یک سازمان خاص و درگیری و مشارکت او با آن سازمان بیان کردهاند.
انواع تعهد
هرسی و بلانچارد در ۱۹۸۹، اظهار می دارند که مدیران اثربخش در مجموعه ای مرکب از تعهدات زیر اتفاق نظر دارند:
۱- تعهد نسبت به ارباب رجوع
۲- تعهد نسبت به سازمان
۳- تعهد نسبت به خود
۴- تعهد نسبت به افراد
۵- تعهد نسبت به کار
این تعهدات با هم چارچوب اصلی رسیدن به برتری در مدیریت در درازمدت را تشکیل میدهند (رضاییان، ۱۳۷۴).
تعهد نسبت به ارباب رجوع : اولین و شاید مهم ترین تعهد مدیران تعهد نسبت به ارباب رجوع است. یک مدیر موفق با خدمت به ارباب رجوع تعهد خود را نشان میدهد. در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما نیز عبادت به جز خدمت خلق نیست. ارباب رجوع یا مشتری در اصل ملاک تعهد خدمت محسوب می شود. خواه در داخل سازمان یا خارج از سازمان باشد (رضاییان، ۱۳۷۴).
تعهد نسبت به سازمان: مدیران موفق به سازمانشان افتخار کرده و این افتخار را در رفتارشان نشان میدهند و به این گونه حس افتخار را به تدریج به دیگران نیز انتقال میدهند. این مدیران تعهد خود را به شکل های مختلف نشان داده و تلاش میکنند تا این تعهد نسبت به سازمان از طریق راه های زیر انجام گیرد:
۱- ساختن فضای سازمان
۲- حمایت از مدیران عالی
۳- رعایت ارزش های اساسی سازمان (رضاییان، ۱۳۷۴).
تعهد نسبت به خود: سومین تعهد مربوط به خود مدیر میباشد. مدیران کمال گرا، از خود تصویر قوی و مثبتی به دیگران ارائه میدهند و در تمامی موقعیت ها به عنوان یک نیروی مثبت عمل میکنند، البته این امر نباید با خود خواهی با خود محوری اشتباه شود. تعهد نسبت به خود با سه دسته فعالیت مشخص می شود.
۱- نشان دادن استقلال در فکر و عمل
۲- به دست آوردن مهارت های لازم برای اعمال مدیریت
۳- پذیرفتن انتقاد های سازنده (رضاییان، ۱۳۷۴)
تعهد نسبت به افراد: چهارمین تعهد مدیریت تأکید بر کار تیمی و فرد فرد اعضاء گروه دارد. مدیران موفق نسبت به کسانی که برای آن ها کار میکنند گذشت و ایثار نشان میدهند و سه دسته فعالیت اساسی زیر این تعهد را شکل میدهند که عبارتند از:
۱- نشان دادن علاقمندی مثبت و شناخت آنان