۲-۱۶-۴- جنبشهای مبارزه با نابرابریها
یکی از جنبشهای مبارزه با افت تحصیلی که با اهداف اجتماعی وسیعتر به وجود آمده است، جنبش مدارس تکلیف شب است . این جنبش برای اولین بار در سال ۱۹۶۷ در ایتالیا شروع شد . آغاز آن هم انتشار کتابی بود که توسط عدهای از دانشآموزان عقب مانده تحصیلی و ترد شده از نظام آموزشی رسمی تحریر گردیده بود.
در این کتاب که «نامهای به مدیر مدرسه » نام داشت کمبودهای نظام آموزشی ایتالیا که به عقب ماندگی تحصیلی و ترک تحصیل عدهای بسیاری از دانشآموزان می انجامد، زیر ذرهبین قرار گرفته بود. انتشار این کتاب و انتقادهای شدیدی که به دنبال آن نظام آموزشی ایتالیا به عمل آمده باعث شد که مراکز متعددی در محلههای مختلف و عمدتاً در محلههای محروم این کشور به نام «مدارس تکلیف شب» برای کمک به انجام تکالیف درسی دانشآموزان دایر شود.
این نوع مدارس در نقاط مختلف کشورهای غربی، پس از پایان ساعات درسی، خدمات ویژهای را چه از نظر تحصیلی و چه از نظر امور تفریحی و فوق برنامه به دانشآموزان ارائه میدهند. موسسان این نوع مراکز، سازمانهای خدماتی داوطلبانه، مانند انجمنهای اولیاء و مربیان، خانه جوانان، انجمن محله و جنبشهای فرهنگی هستند. هدف مراکز تکلیف شب در ابتدا کمک به بهبود وضعیت تحصیلی دانشآموزانی بود که دچار شکست تحصیلی میشوند، امّا کم کم کار آنان جنبه اجتماعی وسیعتری به خود گرفت.
یکی از اهداف اساسی این مراکز، تحلیل عوامل افت تحصیلی و کوشش در تغییر اقدامها و روش های مدرسه است. بنابراین مربیان داوطلب مدارس تکلیف شب ضمن برقراری تماسهای دائم با مدرسه و معلمان، دانشآموزانی که به این مرکز مراجعه میکنند میکوشند واقعیت زندگی، مشکلات و توانائیها و نقاط مثبت هر دانشآموز را به معلم وی بشناسانند و معلمان مدرسه در ارائه راهها و روشهای دیگری برای موفقیت تحصیلی دانشآموز تشویق کنند.
به طور کلی در بین انواع مختلف مدارس تکلیف شب، سه نوع زیر از همه رایجتر است:
۱- مدارسی که با انگیزه خیرخواهانه تاسیس شده است و در تلاش برای فراهم کردن کمکهای درسی ضروری برای دانشآموزان هستند. این مدارس با اولیاء و مدرسه کاری ندارند و تمام توجه آنان معطوف به تقویت و رشد همه جانبه دانشآموزان است.
۲- مدارسی که در مورد مدرسه نظر مثبت داشته، مشکلات تحصیلی دانشآموزان محروم ناشی از خانواده و محیط فرهنگی – اجتماعی آنان میدانند. بنابراین تلاش اینان در جبران کمبودهای خانوادگی توسط آموزش و پرورش از نوع جبرانی است. این مدارس گاه مشارکت اولیاءرا نیز جلب کرده، برنامههایی برای بهبود روشهای تربیتی اولیاء ترتیب میدهند.
۳- برخی از مدارس تکلیف شب با انتقاد بر روشها و برنامههای مدرسه که به شرایط و نیازهای کودکان بیتوجه است، سعی دارند با بهره گرفتن از فرهنگ خانوادگی و کودکان و تایید و تشویق خصوصیات مثبت آن رابطهی دیگری بین کودک و دانشآموز و معلومات برقرار کنند. هدف این نوع مدارس تنها ترمیم شکستهای تحصیلی نیست، که سعی دارند به تقویت اعتماد به نفس، استقلال و احساس مسئولیت در کودکان پرداخته ، آگاهی دانشآموزان را در مورد اهداف یادگیری افزایش دهند. و میل یادگیری را در آنان بوجود آورند.
ارزیابی مدارس تکلیف شب درکشور بلژیک نشان میدهد که این نوع برنامه ها برای کودکانی که مشکلات تحصیلی عمیقی ندارند، امّا به یک محیط آرام برای انجام تکالیف و نظارت و سرپرستی یک بزرگسال با صلاحیت نیازمندند،بسیار مفید است.
امّا این مدارس هنوز نتوانستهاند به رسالت سنتی خود که برای تغییر نظام آموزشی تعیین کردهاند عمل کنند( بازرگان، آذرماه، ۱۳۷۹، ۴۳ الی ۳۵)
۲-۱۶-۵- آموزش خانواده
آموزش خانواده یکی دیگر از ورشهای مؤثر امّا غیر مستقیم مقابله با افت تحصیلی و ناسازگاری تحصیلی و رفتاری است که از سالهای ۱۹۶۰ میلادی در آمریکا، سپس در اروپا و سایر کشورها رواج یافته است. طرفداران کار با اولیاء و آموزش آنان با تأکید بر ناتوانی نظامهای آموزش و بعضی دیگر از سازمانهای اجتماعی در مبارزه با خشونت ، بزهکاری و سوء استفاده جنسی از کودکان عقیده دارند که در مبارزه با مسأله افت تحصیلی و ناسازگاری روانی و اجتماعی و خشونت که درخانواده در مورد کودکان اعمال میشود، موثرترین راهحل، تنظیم برنامههایی در جهت آگاهی دادن به اولیاء و جلب همکاری آنان است.
از دلایل رواج و شکوفایی برنامههای آموزش اولیاء نیاز و تقاضای روزافزون خانواده برای کسب اطلاعات در مورد نیازهای کودکانه است. نتایج تحقیقات وسیعی که توسط گودسن و هس (۱۹۷۶) در غرب، به خصوص در مناطق پر جمعیت و غیر مرفه، انجام شده نمودار این واقعیت است که اولیاء به این قبیل آگاهیها به شدت نیازمندند.
از طرفی مطالعات متعدد در زمینه اثر محیط خانواده بر پیشرفت تحصیلی و رشد اجتماعی کودکان نشان میدهد که آموزش خانواده نتایج موفقیت مدرسه در مورد دانشآموزان را تقویت می کند. ارزشیابیهای مختلفی که از برنامههای آموزش و پرورش جبرانی انجام شده این نتایج را بدست داده که در هر برنامهای که اولیاء در آن مشارکت و تشریک مساعی داشتهاند آن برنامه موفقیت بیشتری نسبت به سایر برنامهها داشته است. از فواید مهم آموزش خانواده این است که روابط افراد را در جامعه غنی میسازد و به سلامت جامعه و روابط سازنده بین انسانها کمک میکند.
پورتوا در مطالعات خود در زمینه اثر محیط خانوادگی بر سازگاری تحصیلی و اجتماعی به این نتیجه دست یافت که ۷۰% درصد رشد کودکان تحت تاثیر واقعیتهای زندگی خانواده (رفتار، نگرشها، خصوصیات شخصیتی، تواناییهای ذهنی، مقام و موقعیت اجتماعی و محیط زندگی اولیاء ) قرار دارند. هدف اصلی کلیه برنامه های آموزش خانواده کمک به رشد ذهنی، بهبود یادگیری و تسهیل کننده مشارکت اجتماعی کودکان و نوجوانان است.
با اینکه برخی از محققان مانند بوتن دخالت در روش های تربیتی و ورود به محیط خانواده را از نظر اخلاقی صحیح نمیدانند، چرا که نظام ارزشی خاصی به خانواده تحمیل خواهد شد یا آموزش خانواده اولیاء را نسبت به روش های تربیتی خود نا مطمئن و متزلزل سازد و غیره ولی به طور کلی نتایجی که آموزش و مشارکت اولیاء میتواند در رشد شناختی و اجتماعی کودک داشته باشد، مثبت اعلام شده است.
۲-۱۶-۶- پیوند خانه و مدرسه
از دیگر روش های موثر در مبارزه با افت تحصیلی ، پیوند خانه و مدرسه و ایجاد رابطه موثر بین اولیاء و مربیان است. در برقراری این ارتباط سازنده و موثر دو عامل عمده یعنی مدرسه و عامل اولیاء وجود دارد. بسیاری از معلمان در مورد محیط فرهنگی زندگی دانشآموزان که اغلب از محیط زندگی آنان متفاوت است، دارای پیش داوری منفی هستند.
اکثر معلمان شاغل در مناطق محروم عقب ماندگی تحصیلی را به رفتار نامتعادل و بیتوجهی خانواده و فقر اقتصادی آنان نسبت میدهند و نگرش منفی در مورد خانوادهبسیاری از دانشآموزان خود دارد، در نتیجه ، تواناییها و غنای فرهنگی خانواده را به حساب نمیآورند. کمبود اعتماد به نفس معلمان در مورد اولیایی که از سطح دانش و اطلاعات بیشتری برخودار هستند، مانع دیگری برای ارتباط ثمربخش محسوب میشود. این تردید و عدم اعتماد به نفس را رفتار مبتکرانه برخی از اولیاء که تصور میکنم چون در رشتهای تخصص دارند می توانند در همه چیز، از جمله در طرز تدریس معلم نیز اظهار نظر قاطع و خردهگیری نمایند افزایش میدهد. از دیگر عوامل مانع ارتباط صحیح و منطقی بین والدین و معلمان، وجود جوی خصمانه در برخی از مدارسی است که جبهه بین معلم و دانشآموزان، جبهه بین مدیر و معلمان و جبهه بین مدیر و اولیاء که به طور مسلم چنین محیطی درهای مدرسه را به روی کسانیکه میتوانند قدمی در راه بهبود مدرسه برداند بسته نگاه میدارد و مدرسه را به سازمان منزوی، خشک، بیتحرک و بیفایده تبدیل میکند .
در مورد اولیاء هم نتایج مطالعات متعدد از جمله تحقیق تدسکو نشان می دهد که آنان نیز در ایجاد رابطه با معلمان دچار مشکل هستند.
اولیاء به خصوص در مناطق محروم نه تنها اطلاعات کافی در مورد مدرسه و فعالیتهای آموزشی آن ندارند، بلکه با توجه به وضعیت اجتماعی و بیسوادی و محرومیت خود غالباً در مقابل معلمان و مسئولان مدرسه احساس ناتوانی و حتی حقارت میکنند. از این رو در برقراری ارتباط با مدرسه محتاط هستند. از طرفی مدارس این مناطق زمانی اولیاء را اخطار میکنند که فرزندان آنان دچار مشکلات درسی یا رفتاریاند و همین امر مقاومت اولیاء را برای مراجعه به مدرسه می افزاید. در برخی از کشورهای اروپایی مانند بلژیک، در دوره تربیت معلم چند واحد درسی تحت عنوان برقراری رابطه با اولیاء گنجانده شده است. در این کلاسها تواناییهای خاص ارتباطی را با دانشجو معلمان میآموزند. این برنامهها به معلمهای آینده میآموزد که چگونه اولیاء و افراد محل را به مدرسه علاقمند کنند و برای غنی کردن برنامههای درسی از مشارکت آنان بهره بگیرند.
۲-۱۶-۷- پروژههای محلی و منطقهای مبارزه با افت تحصیلی
روشهایی که تا کنون برای مقابله با افت تحصیلی تشریح شد معمولاً برخورد یک وزارتخانه، سازمان یا گروه اجتماعی با این پدیده بود. امّا فعالیتهای دسته جمعی و مردمی نیز در ارتباط با این مسئله وجود دارد. با این که بسیج محلهای و منطقهای برای مقابله با افت تحصیلی جدیدتر از سایر روشهاست ارزیابیهای مقطعی، موفقیت این روش را در کاهش افت تحصیلی در مناطق محروم و پر جمعیت مورد تایید قرار داده است. در این روش، در بین محلات محروم شهرهای بزرگ، یک یا چند منطقه بر اساس معیارهای خاص و تحلیلهای جامعهشناسانه به عنوان منطقهی اولویت دار از نظر آموزش و پرورش انتخاب میشوند.
معیارهای فوق میتواند موقعیت جغرافیایی منطقه، بافت اجتماعی – اقتصادی و شغلی اولیاء باشد. به همین ترتیب وجود دانشآموزانی با زبان و فرهنگ متفاوت از مدرسه و از همه مهمتر، ضریب افت تحصیلی در منطقه میتوان به عنوان معیار انتخاب منطقه قرار گیرد. هدف از انتخاب منطقه با عنوان منطقه اولویت دار،پیشگیری و مقابله با عقب ماندگی تحصیلی و جلوگیری از به انزوا کشیده شدن کودکان و نوجوانان مناطق حاشیهای و محروم شهرهای بزرگ است.
جنبش مبارزه با افت تحصیلی از طریق جلب مشارکت محلی و مردمی، در چارچوب سیاست عدم تمرکز و به منظور ایجاد مسئولیت در مردم محل در زمینه آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان به وجود آمده است. این جنبش در سال ۱۹۶۷ در انگستان با انتخاب مناطق به عنوان اولویت دار از نظر آموزش و پروش[۳۰] در سال ۱۹۶۹ در فرانسه تحت عنوان ZEP یا مناطق اولویت دار از نظر آموزش و پرورش[۳۱] مطرح شد و از سال ۱۹۸۱ بر اساس بخشنامهای وزارت آموزش و پرورش این کشور رسمیت یافت .
بر اساس بخشنامه فوق، هدف از ایجاد مناطق اولویت دار کاهش تفاوت بین مدارس پر جمعیت و حاشیهای شهرها و مدارس مناطف متوسط شهر و جبران نابرابریهای اجتماعی کودکان و نوجوانان، عقب مانده تحصیلی و محروم مناطق حاشیهای از طریق تقویت امکانات مادی و ارائه فعالیتهای غنی آموزش و پرورش است.
به عنوان مثال در کشور فرانسه و بلژیک بر اساس سیاست ZEP در هر شهر مناطقی به عنوان اولویت دار از نظر آموزش و پرورش انتخاب میشود و به دنبال آن یک کمیته اجرایی مرکب از نمایندگان معلمان و مدیران منطقه، نمایندگان اولیاءو سازمانها ونهادهای مستقر در محل اعم از دولتی و غیر دولتی با مشارکت نمایندگان وزرات آموزش و پرورش در منطقه پروژه جامع مبارزه با افت تحصیلی را تهیه و پیشنهاد میکند که این پروژه دربرگیرنده انواع طرحها و برنامههایی منظم در مورد چگونگی توزیع امکانات محلی مانند کتابخانه ، درمانگاه، ورزشگاه، موزه، سینما و پارک منطقه و زمان استفاده از آنها برای هر یک از مدارس محل است.
از کارکردهای مهم این پروژه این است که، حق همکاری و مسئولیت پذیری مدارس، مردم محل و مسوولان سازمانهای مستقر در محل را تقویت و به آنان فرصت میدهد تا در چارچوبی غیر متمرکز با یکدیگر کار کنند. ارزشیابیهای انجام شده نشان میدهد که برخورد منطقهای با افت تحصیلی،پیوند بین مدرارس را عمیق تر کرده و بین مقاطع تحصیلی ارتباط به وجود آورده است و همچنین نتایج نشان میدهد که اکثر مناطق اولویت دار از نظر روش های آموزشی و پرورش نیز دچار تغییر و تحول شدهاند. صرف نظر از هماهنگی بین برنامه ها، انفرادی شدن آموزش و پرورش و استفاده مدارس از روش های فعال آموزشی، فعالیتهای مدارس در جهت ارتقای کیفیت آموزش و پرورش بوده است. به رغم جنبههای مثبت سیاست ZEP در مبارزه با افت تحصیلی در منطقه و بسیج محلی برای ریشهکن کردن این تبعیض اجتماعی، برخی از محققان فکر ایجاد منطقه اولویت دار را مورد انتقاد قرار داده،براین اعتقادند که به جای متمرکز کردن نیروها در برخی از مناطق و ایجاد تبعیض بین دانشآموزان، کل نظام آموزشی باید مورد سوال و اصلاح قرار گیرد و همچنین موفقیت هر پروژه محلی بستگی به شخصیت و پویایی اعضای کمیته اجرایی دارد و این نوع برنامهها جز با مشارکت اعضای فعال، متخصص و آگاه به مسائل اجتماعی موفق نخواهد شد. (بازرگان، دیماه، ۱۳۷۹، ۳۷ الی ۲۹)
۲-۱۷- بررسی مسأله افت تحصیلی و ارائه راه حلهای پیشنهادی در ایران
قبل از بررسی مسأله افت تحصیلی به چند مورد از ویژگیهای نظام آموزشی ایران میپردازیم.
«از پوسته بیرونی نظام آموزشی ایران مستفاد میشود که:
- محیط آموزشی ایران یک عنصر متعادل منظم و مطیع و محافظه کار و پشتکار ورزیده را بهتر میپذیرد تا یک روح پر تپش عصیانگری که در هیچ قالبی نمیگنجد و بیشتر «راه جوی» است تا «سربه راه».
- نظام آموزشی ایران به سنت بیشتر تکیه دارد تا به بدعت و به وحدت بیشتر تا تنوع و به تابع بیشتر تا متغیر.
- در محیطهای آموزشی ایران بیشتر از آنچه که «ارزش» مد نظر باشد «سود» (حداکثر نمره) مورد توجه است.
- کل نظام آموزشی ایران،وارداتی،تقلیدی، کپی و نسخهبرداری از الگوی آموزشی غرب است.
- در سیستم آموزشی ایران، زیر بنای فکری«علم» است(دانش،اطلاع، علم واقعیت) نه «حکمت» (بینش، روش بینی،علم هدایت)
- نظام آموزشی ایران به گونهای است که باروحیه سرکش و عصیان، تصادم میکند. دانشآموزی که بخواهد بر نظام حاکم بر محیطهای آموزشی بشورد، به سختی سرکوب میشود. این است که نظام آموزشی،انسانهایی تربیت میکند که نسبت به حفظ وضع موجود پایبندی نشان میدهند. این ثبات نظام را تقویت میکند.
-
- طرح مطالب در سیستم آموزش ایران ظاهراً به گونهای است که به دانشآموز یا دانشجو نوعاً حق قضاوت یا حق انتقاد نسبت به مطالب مطروحه نمیدهد.
-
- نظام آموزشی ایران دانشآموز را در انطباق با هنجارهای اجتماعی تربیت میکند.
- در محیط آموزشی، هر کودک در مناسبات بین خود و دیگران،اگر از «ارزشهای شایع» فاصله بگیرد به شدت مجازات میشود. ارزشهای شایع در سیستم آموزش ایران،مطیع بودن و عدم روحیه پرخاشگری را ارزش تلقی میکند.
در نظام آموزشی ایران، نمره علاوه بر وسیلهای برای ارزیابی دانستههای دانشآموز، کاربردیهای عدیده دیگر نیز دارد. با «نمره» کودک مطیع میشود و رفتار او با«ارزشهای شایع» در سیستم آموزش کشور انطباق داده میشود. نمره دانشآموز را نسبت به منافع خود بیشتر حساس میکند تا منافع جمعی و از این بابت سیستم آموزش ایران، فردگرایی را تعلیم میدهد.
- سیستم آموزش ایران به گونهای است که شیفتگی نسبت به تحصیل را در دانشآموز در پی نمیآورد و دانشآموز از درس خواندن نوعاً لذت نمیبرد و از حضور مستمر و روزانه در مدرسه خسته میشود و نسبت به تحصیل بی میل و رغبت میشود.
- محصل ایرانی بین آنچه که میخواند در متون درسی و آنچه که میبیند در مناسبات اجتماعی،بعضاً تعارض مشاهده میکند. این تعارض تشتت را در ذهنیت او قوت میدهد و همچنین بین متون درسی بعضاً انسجام و هماهنگی مشاهده نمیشود.
- نظام آموزشی ایران قوه تخیل دانشآموز را به هیچ وجه تحریک نمیکند.
- نسل جدید خانوادههای شهری در مقام مقایسه با نسل قبل، نسبت به تحصیلات فرزندان خود احساس تعهد بیشتری میکنند. نسل جدید به افت تحصیلی فرزندان بیشتر حساسیت میکنند و از آن در سطح بالاتر تلقی ضد ارزش میکنند.
- تنبیه فیزیکی در مدارس ایران در دهه چهل و پنجاه مشاهده میشد و حتی جامعه از آن ارزیابی منفی نداشت. امروز جامعه ایران از تنبیه فیزیکی کودکان به وسیله معلمین ارزیابی سخت منفی داشته و به سختی با آن مقابله میکند.
- در بعضی خانوادههای شهری،اگر فرزندان دوره دبیرستان را به پایان نبرند، ارزیابی به شدت منفی است. در مورد فرزندان پسر، انصراف از تحصیل معمولا به مفهوم پیوستن به بازار کار تلقی میشود، البته نسل جدید ایران نسبت به نسل قبل از سطح آموزش به مراتب مطلوبتری برخوردار است.
- و……………… (ادیب،۱۳۷۷، ۶۸ الی ۵۳)
شروع افت تحصیلی در کشور ما معمولا از کلاس چهارم دبستان به بعد است. در این مرحله سنی علاوه بر کار با والدین و مدرسه،خود دانشآموز نیز باید مورد مشاوره و راهنمایی قرار بگیرد. افت تحصیلی با بیعلاقگی نسبت به درس رابطه نزدیکی دارد. ریشه بیعلاقگی نسبت به درس را میتوان در کلاس اول دبستان یا حتی در سالهای قبل از دبستان جستوجو کرد. چرا که کودک ممکن است نداند چرا باید درس بخواند و اطلاعات درستی درباره دلیل درس خواندن و مطالعه به او داده نشده باشد. (جزوه درسی کلاس ضمن خدمت تربیت معلم آملآفتهای رشد تحصیلی و شیوه مقابله با آن ۱۰۹)