۹٫۳%
۸٫۹%
۸٫۷%
۸٫۲%
۸٫۸%
۷٫۵%
تجدیدپذیر
۱۰۰%
۱۰۰%
۱۰۰%
۱۰۰%
۱۰۰%
۱۰۰%
مجموع
منبع: urfer, 2005: 78
۵-۴-۵- منابع غنی و عمر بالای ذخایر نفت و گاز ایران
بر اساس آماری که شرکت بریتیش پترولیوم در ژوئن ۲۰۱۲ ارائه داده است ذخایر نفت خام ایران در پایان سال ۲۰۱۱ میلادی پس از کشورهای ونزوئلا، عربستان سعودی و کانادا با رقم ۱۵۱٫۲ میلیارد بشکه، در رده چهارم جهان قرار دارد. این مقدار معادل ۹٫۱ درصد از کل ذخایر اثبات شده جهان می باشد(BP statistical review of world energy June 2012). ایران چهارمین تولیدکننده جهان و دومین تولیدکننده نفت خام اوپک محسوب می شود. براساس گزارش سالانه بریتیش پترولیوم در ژوئن ۲۰۱۲، ایران با تولید روزانه چهار میلیون و ۳۲۱ هزار بشکه نفت خام در روز بعد از کشورهای عربستان سعودی، روسیه و ایالات متحده آمریکا در رتبه چهارم جهان قرار دارد BP statistical review of world energy June 2012)). در حال که ذخایر نفت خام بسیاری از کشورهای جهان مانند ایالات متحده آمریکا، کانادا، انگلستان، نروژ و اکوادور رو به اتمام است، بر اساس پیش بینی کارشناسان ایران حداقل تا ۵۰ سال دیگر توانایی تولید و صادرات نفت خام را دارا می باشد. پیش بینی شده است که در دو دهه آینده تنها پنج کشور بزرگ صادرکننده نفت یعنی عربستان، ایران، عراق، کویت و امارات متحده عربی می توانند صادرکننده بزرگ نفت در جهان باقی بمانند و روزانه ۲۶ میلیون بشکه نفت صادر کنند (سعیدآبادی، ۱۳۹۰ :۱۶۳ ). ایران علاوه بر منابع عظیم نفتی که در اختیار دارد، از لحاظ منابع گاز طبیعی نیز پس از کشور روسیه در رتبه دوم جهان قرار دارد. بر اساس گزارشی که شرکت بریتیش پترولیوم در ژوئن ۲۰۱۲ منتشر کرده است ذخایر گاز طبیعی ایران در پایان سال ۲۰۱۱ با ۳۳٫۱ تریلیون متر مکعب، پس از کشور روسیه با ذخایر ۴۴٫۶ تریلیون متر مکعب، در رده دوم جهان قرار دارد (BP statistical review of world energy June 2012). در حال حاضر ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گاز طبیعی در جهان به شمار می رود و در سال های اخیر توانسته است با وجود حضور رقبای قدرتمندی مانند قطر، نروژ، چین، عربستان سعودی، الجزایر، اندونزی و مصر ، جایگاه چهارم خود را در تولید جهانی حفظ کند. بر اساس گزارش پورتال انرژی اروپا، ایران با تولید ۱۳۰٫۷ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی در سال ۲۰۰۹، پس از کشورهای ایالات متحده آمریکا، روسیه و کانادا در رتبه چهارم جهان قرار گرفته است www.energy.eu ).). موقعیت ایران از نظر کم بودن هزینه تولید گاز در آن کشور از روسیه و به لحاظ ذخایر غنی و طول عمر بالای ذخایر از کشورهای دارنده گاز در آفریقا همچون نیجریه متمایز می شود (سهرابی، ۱۳۸۸ :۸۳ ). اگر تولید گاز ایران به گونه چشمگیر افزایش یابد و روزانه به ۸۲/۱ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۲۵ برسد، چنانچه اندوخته های گازی تازه ای در ایران پیدا نشود، اندوخته های کنونی می تواند این حجم از تولید را برای بیش از ۴۲ سال پشتیبانی کند (بهروزی فر و کوکبی:۲۳۷ ). از آنجا که ایران با داشتن ۵/۱۱ درصد ذخایر نفت و ۱۶ درصد ذخایر گاز جهان تنها به ترتیب در ۱/۵ و ۱/۳ درصد تولید جهانی نفت و گاز سهیم می باشد، اتحادیه اروپا، منفعت اقتصادی بنیادین خود را در توسعه صنعت انرژی نفت و گاز ایران می بیند. اجرای پروژه ناباکو به عنوان خط لوله ای که بخش شرقی ترکیه را به اروپای مرکزی متصل می نماید و ظرفیت انتقال ۳۱ میلیارد مترمکعب گاز را دارد تنها در شرایطی صرفه اقتصادی می باید که شبکه گاز ایران به آن وصل گردد ( سهرابی، ۱۳۸۸ :۸۴ ).
۵-۴-۶- نزدیکی ایران به اتحادیه اروپا و قرار گرفتن در مسیر ترانزیت انرژی
ایران به دلیل دارا بودن ذخایر عظیم نفت خام و گاز طبیعی و نزدیکی به کشورهای اروپایی از موقعیت مناسبی برای صادرات گاز طبیعی به کشورهای عضو اتحادیه اروپا برخوردار است، هرچند که مذاکرات و تلاش ها در این مورد تاکنون به مرحله عمل و اجرا ختم نشده است. از آنجایی که همکاری دو طرف به طور کامل از مناسبات سیاسی و دیپلماتیک تاثیر می پذیرد، همکاری جدی در بخش انرژی نیازمند اعتمادسازی متقابل و حل بحران های موجود در روابط ایران و اتحادیه اروپا خواهد بود. برای صادرات گاز ایران به اروپا مسیرهای مختلفی وجود دارد که در ادامه به مهمترین آنها اشاره می کنیم. ایران در ابتدا قرار بود گاز طبیعی خود را از طریق خط لوله از مسیر ترکیه و بلغارستان به سایر کشورهای اروپایی صادر کند و در این زمینه مذاکراتی نیز صورت گرفت اما به نتیجه مطلوب منجر نشد. علاوه بر مشکلات سیاسی که مانع از پیشرفت مذاکرات بود ، ناامنی در مناطق کردنشین ترکیه که در مسیر خط لوله صادراتی ایران قرار داشت، یکی دیگر از نگرانی های جمهوری اسلامی ایران بود. مسیر دیگری که برای صادرات گاز ایران به اروپا وجود دارد، صادرات از مسیر ارمنستان، گرجستان و اوکراین است که این طرح نیز به علت عبور بخشی از خط لوله از خاک روسیه و رقابتی که در زمینه صادرات گاز بین ایران و روسیه وجود دارد، به سرانجام مشخصی نرسیده است. طرح دیگری که از طرف ایران جهت صادرات گاز طبیعی به کشورهای اروپایی پیشنهاد شده صادرات گاز ایران از مسیر عراق و سوریه است. جواد اوجی مدیر عامل شرکت ملی گاز ایران در یک نشست مطبوعاتی از امضای قراردادی به ارزش ۱۰ میلیارد دلار میان سه کشور ایران، عراق و سوریه خبر داد و گفت، براساس توافقات صورت گرفته قرار است گاز ایران از طریق یک خط لوله پنج هزار کیلومتری از مسیر عراق، سوریه، لبنان و مدیترانه به کشورهای اروپایی همچون یونان ارسال شود (گستره انرژی،۱۳۹۰ :۳۳ ). البته در حال حاضر به علت وجود بحران های سیاسی در عراق، لبنان و مخصوصا سوریه اجرای این طرح در هاله ای از ابهام قرار گرفته است.
امروزه با تسریع در روند رشد و توسعه کشورها در ابعاد مختلف اقتصادی و رفاهی و نیاز روز افزون آنها به منابع انرژی بویژه نفت و گاز طبیعی، ترانزیت این منابع اهمیت زیادی یافته است. قرار گرفتن ایران در مسیر تلاقی سه قار آسیا، اروپا و آفریقا و موقعیت ممتاز ایران در قلب خاورمیانه و تسلط بر خلیج فارس و تنگه هرمز، بر اهمیت استراتژیک ایران در منطقه بسیار افزوده است. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اعلام استقلال در جمهوری های آسیای مرکزی وقفقاز، بستر مناسبی برای فعال شدن دیپلماسی ایران و استفاده بهینه از شرایط این کشورها که به آبهای آزاد دسترسی ندارند، فراهم شد. کشورهای قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان در این منطقه دارای ذخایر نسبتا زیادی از نفت خام و گاز طبیعی هستند که در این میان ذخایر نفت قزاقستان و گاز ترکمنستان به دلیل حجم زیاد، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. محصور بودن این کشورها در خشکی و عدم دسترسی به آبهای آزاد سبب شده است که این کشورها برای صادرات منابع خود چشم به همکاری همسایگان خود داشته باشند. ایران به دلیل حایل شدن در حد فاصل دریای خزر و خلیج فارس نزدیکترین و مناسبترین مسیر برای انتقال نفت و گاز آسیای مرکزی به کشورهای اروپایی و آبهای آزاد ( خلیج فارس ) به شمار می رود. با توجه به اینکه هزینه انتقال نفت در ایران نسبت به روسیه کم هزینهتر و به صرفهتر میباشد،بنابراین بسیاری از کشورها علاقهمند هستند تا انتقال نفت آنها از طریق ایران انجام شود. مثلا تا کنون قزاقها ۵/۲ میلیون تن نفت را از طریق ایران منتقل نمودهاند. همچنین نزدیکترین مسیر برای صادرات گاز ترکمنستان به ترکیه و کشورهایی اروپایی، سواحل جنوبی دریای خزر است که از امنیت کامل نیز برخوردار است. البته در اینجا نیز مخالفت های آمریکا و رقابت روسیه با ایران، به اصلی ترین عوامل جلوگیری از گسترش همکاری ها بین ایران و کشورهای حوزه آسیای مرکزی در زمینه انرژی تبدیل شده اند.
۵-۵- موانع و چالشهای گسترش روابط ایران و اتحادیه اروپا در زمینه انرژی
۵-۵-۱- دنباله روی اتحادیه اروپا از سیاست های آمریکا در قبال ایران
دو جنگ جهانی اول و دوم موقعیت کشورهای اروپایی و بویژه بریتانیا را به شدت تضعیف کرد و ساختار نظام بین الملل بواسطه اوج گیری قدرت ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، به نظام دوقطبی تغییر شکل یافت. در این میان قدرت کشورهای استعماری سابق همچون انگلستان، فرانسه و آلمان به واسطه خرابی های فراوان ناشی از جنگ و پیشروی اتحاد شوروی در شرق اروپا به شدت کاهش یافت. در این میان کشورهای اروپایی برای بازسازی کشورهای خود و حفظ موقعیت نسبی خود در ساختار بین الملل چاره ای جز نزدیک شدن به ایالات متحده نداشتند و عملا در سال های بعد به صورت تحت الحمایه این کشور قرار گرفتند. در سال های اخیر کشورهای عضو اتحادیه اروپا و در راس آنها کشورهایی مانند انگلستان، فرانسه و آلمان برای حفظ جایگاه و قدرت خود در سطح جهان سیاست نزدیکی هرچه بیشتر به ایالات متحده و پیروی از سیاست های این کشور در سطوح مختلف منطقه ای و بین المللی را در پیش گرفته اند. همراهی و حمایت کشورهای عضو اتحادیه اروپا از سیاست های ایالات متحده در قبال بلوک شرق و کشورهای کمونیستی همچون کوبا، ویتنام و کره شمالی، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، جنگ اول خلیج فارس و آزادسازی کویت، حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان، مبارزه با القاعده و تروریسم و پرونده فعالیت های هسته ای ایران، تنها گوشه ای از این همراهی و هماهنگی است. بدون شک موضوع ایران نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست و در سالهای اخیر باوجود برخی اختلاف نظرها بین مقامات اتحادیه اروپا و ایالات متحده، این اتحادیه دنباله رو سیاست های آمریکا در قبال ایران بوده است. کشورهای اروپایی از فردای پیروزی انقلاب اسلامی ایران روابط پر فراز و نشیبی با جمهوری اسلامی ایران داشته اند به گونه ای که می توان قائل به دوره های بی تفاوتی نسبت به همدیگر، دوره های تنش، دوران دوستی و همکاری و دوران خصومت در روابط دوطرف بود. اگرچه اتحادیه اروپا همواره دارای برخی منابع اختلاف با ایالات متحده در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران بوده است، اما در سالیان اخیر به تدریج مواضع اتحادیه اروپا به مواضع خصمانه ایالات متحده در رابطه با جمهوری اسلامی ایران نزدیک شد. اتحادیه اروپا که روزی تحریم های یک جانبه ایالات متحده در دهه ۱۹۹۰ ، و حتی بعد از آن علیه جمهوری اسلامی ایران را قانون داخلی آمریکا می دانست و اعلام می کرد که اتحادیه اروپا الزامی به رعایت و اجرای قوانین داخلی آمریکا مانند قانون داماتو در ارتباط با ایران را ندارد، امروزه خود گوی سبقت را از ایالات متحده ربوده است و در همراهی با ایالات متحده و شاید بتوان گفت یک نقش تکمیل کننده و همپوشانی به اعمال تحریم های مداوم علیه جمهوری اسلامی ایران می پردازد ( غلامی، ۱۳۹۱ ، مرکز بین المللی مطالعات صلح). البته برخی از کشورهای اروپایی که سابقه طولانی در همسویی و همکاری با آمریکا و دنباله روی از سیاست های کاخ سفید را در پرونده سیاست خارجی خود یدک می کشند و با لطایف الحیل درمسیر ظهور یک اروپای قدرتمند سنگ اندازی می کنند، بیشترین نقش را در همنوایی اروپای واحد با واشنگتن در موضوع هسته ای ایران ایفا می کنند. چهره شاخص این کشورها انگلیس است که از بدو ظهور آمریکا بعنوان یک قدرت برتر اقتصادی در رکاب جنگ طلبان آمریکایی در نقاط مختلف دنیا در صحنه و پشت صحنه به عنوان یک متحد تمام عیار به ایفای نقش پرداخته است و جالب اینکه پیروزی هرکدام از دوحزب کارگر و محافظه کار انگلیس نیز تاثیری در ایفای این نقش نداشته است. بعد از انگلیس کشورهایی مانند فرانسه و آلمان هستند که گرچه از متحدان سنتی کاخ سفید در اروپا محسوب می شوند ولی به تناسب قدرت یابی احزاب راستگرا و چپگرا در این کشورها، میزان حمایت های آنها از سیاست های واشنگتن به تناوب کاهش یا افزایش می یابد. کشورهایی مانند ایتالیا، هلند و امثال آنها نیزغالبا در راستای سیاست های کلی اتحادیه اروپا با واشنگتن همکاری می کنند، ولی برخی کشورهای واقع در اروپای شرقی که بعد از فروپاشی شوروی سابق به عضویت اتحادیه اروپا درآمدند بخاطر کمک های مالی واشنگتن جهت جبران عقب ماندگی های شدید اقتصادی آنها، به متحدان تمام عیار کاخ سفید در اروپا تبدیل شده اند. بدون تردید ۲۷کشور عضو اتحادیه اروپا که اکثریت آنها در سطح بین المللی صبغه اقتصادی دارند و چندان در عرصه سیاسی فعال نیستند، بعد از تشکیل اروپای واحد عنان اختیار سیاست خارجی خود را به چند کشور فعال در این عرصه و البته متحد کاخ سفید سپرده اند و در واقع از آنچه که به نام آنها در ارتباط با برخی مسائل بین المللی صورت می گیرد، چندان مطلع نیستند ( ایرنا، ۳/۵/۱۳۸۹ ). پس از سرنگونی صدام و شکل گیری پرونده هسته ای علیه جمهوری اسلامی ایران مسئله تحریم اقتصادی ایران با اعمال نفوذ آمریکا وارد مرحله متفاوتی شد و پای قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل هم به اعمال تحریمهای همه جانبه علیه ایران باز شد به طوری که تاکنون ۶ قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل به صورت مستقیم بر ضد ایران صادر شده است ( خبرگزاری فارس، ۱۰/۱۱/۱۳۹۱ ). تحریم های یک جانبه اعمال شده از سوی آمریکا و کشورهای حامی آن که با هدف محروم کردن برنامه هسته ای ایران از تامین منابع مالی وضع شده اند در حالی در ماه های اخیر شدت می گیرد که این تحریم ها با ورود به حوزه فروش نفت و صادرات نفتی ایران وارد مراحل جدیدی شده و با محدود کردن بخش درآمدهای ارزی کشور به دنبال فشار وارد کردن به لایه های ضعیف جامعه و زمین گیر کردن صنعت نفت کشور است ( بولتن نیوز، ۱۴/۴/۱۳۹۱ ). همچنین در سال ۲۰۰۷، وزارت خزانهداری آمریکا با وارد ساختن اتهاماتی تعدادی از بانکهای ایرانی و تعدادی از نهادها و شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست تحریمهای خود قرار داد. به دنبال آمریکا کشورهای مطیع و گوش به فرمان سیاستهای کاخ سفید نظیر کانادا و انگلستان نیز به طور رسمی به آمریکا پیوستند ( خبرگزاری فارس، ۱۰/۱۱/۱۳۹۱ ). همراهی اروپا با غرب در اعمال فشار بر جمهوری اسلامی در سال های اخیر قابل توجه است. به موازات تحریم های تعریف شده ی آمریکا برضد ایران، اروپا نیز از این دور عقب نمانده است. دولت انگلیس در ژوئن ۲۰۰۸ اعلام کرد که در ادامه ی سیاست تحریم برضد ایران، دارایی های بزرگ ترین بانک ایران، یعنی بانک ملی را ضبط و تحریم می کند. بانک «بارکلیز» یکی از بزرگ ترین بانک های انگلستان، حساب های ایرانیان از جمله بانک صادرات و بانک ملی ایران را مسدود کرده است. اوایل سال ۲۰۰۸ برخی از دانشگاه های هلند، بر طبق بخشنامه های وزارتخانه های کشوری، از پذیرش دانشجویان ایرانی به دلیل آنچه مسائل مربوط به فن آوری هسته ای خواندند؛ ممانعت کردند( پایگاه خبری تحلیلی صراط، ۲۹/۷/۱۳۹۱ ). آخرین مورد از همراهی اتحادیه اروپا با سیاست های ایالات متحده در قبال ایران به تحریم های بیشتر بخش نفت و گاز ایران بر می گردد که کشورهای عضو اتحادیه اروپا هرگونه واردات نفت و گاز از ایران را از تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۹۱ ممنوع اعلام کردند. در واقع می توان گفت که یکی از بزرگترین موانع موجود در مسیر گسترش روابط ایران و اتحادیه اروپا بویژه در بخش انرژی تبعیت اعضای این اتحادیه از سیاست های ایالات متحده آمریکا در قبال ایران است که در حال حاضر بصورت یک جبهه واحد علیه جمهوری اسلامی ایران عمل می کند.
۵-۵-۲- دشمنی ایران و ایالات متحده آمریکا و تحریم های بین المللی علیه ایران
دشمنی ایران و آمریکا ریشه در دخالت های این کشور در امور داخلی ایران و بویژه نقش برجسته آمریکا در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۲۸ و سقوط دولت دکتر مصدق داشته است که با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ رنگ و بوی ایدئولوژیک به خود گرفت. بنیان گذاران جمهوری اسلامی از همان ابتدای انقلاب ایالات متحده را به عنوان یک کشور مستکبر و استعمارگر که در صدد تحمیل سلطه خود به تمام کشورهای جهان است معرفی کردند. علاوه بر این آمریکا مهمترین حامی اسرائیل به شمار می رفت که از دید جمهوری اسلامی یک کشور اشغالگر و نامشروع بود که باید از صفحه روزگار محو می شد. تقابل ایران و آمریکا در همان سال های اول انقلاب با فرار شاه به آمریکا، بحران گروگان گیری دیپلمات های آمریکایی در ایران، حمله نظامی آمریکا به طبس، حمایت همه جانبه آمریکا از عراق در جنگ هشت ساله علیه ایران و ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس در اواخر جنگ تحمیلی، شکل رسمی و همه جانبه ای به خود گرفت و روابط سیاسی دو طرف به طور کامل قطع شد. از آن تاریخ به بعد دشمنی آمریکا و ایران همواره ادامه داشته است و ایالات متحده آمریکا تلاش کرده است که با بهره گرفتن از ابزارهای مختلف سیاسی، اقتصادی و رسانه ای به تضعیف جمهوری اسلامی ایران و منزوی کردن این کشور در سطح بین الملل بپردازد. یکی از این ابزارهای مهم برقراری تحریم های اقتصادی است، که در سال های اخیر و در پی محکومیت فعالیت های هسته ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد، ابعاد گسترده ای به خود گرفته است. در سال های اخیر قطعنامه های متعددی علیه ایران در شورای امنیت صادر شده است و این موضوع محدودیت های اقتصادی زیادی را برای افراد، بانک ها و شرکت های ایرانی ایجاد کرده است. علاوه بر این، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا تحریم های مضاعفی را علیه جمهوری اسلامی ایران به اجرا گذاشته اند که هدف اصلی از اجرای این تحریم ها، تضعیف سرمایه گذاری خارجی در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ایران و متعاقب آن کاهش درآمدهای ارزی این کشور است. تا قبل از تصویب قانون تحریم نفتی ایران و لیبی (ایلسا) در کنگره آمریکا در سال ۱۹۹۶، بیشتر شرکت های معتبر بین المللی در زمینه فعالیت های مرتبط با صنایع نفت و گاز در ایران فعال بوده و سرمایه گذاری های مهمی در کشور صورت گرفته بود. متعاقب تصویب این قانون، بسیاری از شرکت های نفتی فعال در ایران، فعالیت های خود را متوقف کردند و بسیاری دیگر نیز مجبور به کاهش فعالیت و سرمایه گذاری در ایران شدند. ایالات متحده آمریکا سعی می کند به طرق گوناگون شرکت ها و کشور های دیگر را از سرمایه گذاری و خرید نفت و گاز از ایران وادار کند و در این راه از نفوذ سیاسی و دیپلماسی فعال خود در جهت متقاعد کردن کشورها و سایر هم پیمانان خود استفاده کرده است. فشارهای آمریکا به ژاپن و کره جنوبی برای عدم سرمایه گذاری و خرید نفت خام از ایران اخیرا افزایش یافته است. در دسامبر ۲۰۱۰ این دو کشور اعلام کردند که همانند اتحادیه اروپا تحریم هایی را علیه ایران به اجرا می گذارند که شامل مواردی مانند: محدودیت در تامین مالی ایران، محدودیت در روابط بانکی با ایران، تحریم اشخاص ایرانی و همچنین محدودیت مشارکت در پروژه های جدید ایران در بخش نفت و گاز خواهد بود (katzman, 2012: 35). با این وجود خرید نفت خام ایران از سوی ژاپن و کره جنوبی ادامه یافته ، به نحوی که در شش ماه نخست سال ۲۰۱۱ ژاپن با واردات روزانه ۳۴۱ هزار بشکه سومین و کره جنوبی با واردات روزانه ۲۴۴ هزار بشکه، پنجمین خریدار نفت خام ایران بوده اند(www.statista.com). خط لوله صلح که قرار بود گاز ایران را به مدت ۲۵ سال و با قیمت توافقی به پاکستان و هند صادر کند، باوجود فراز و نشیب هایی که در روند مذاکرات بین طرفین وجود داشته است به خروج هند از این پروژه بر اثر فشارهای آمریکا منجر شد. در این برهه بر اثر اصرار پاکستان به واردات گاز از ایران، مذاکرات دوجانبه با انصراف هندی ها ادامه یافت، اما در ادامه پاکستان نیز به دلیل فشارهای ایالات متحده به کارشکنی در روند مذاکرات پرداخت. مقامات پاکستانی از کمبود منابع مالی برای احداث خط لوله تا مرز ایران می گویند و اینکه در صورتی می توانند این قرارداد را اجرایی کنند که ایران هزینه احداث این خط لوله را بر عهده بگیرد.
مهمترین اثر تحریم های امریکا در بلند مدت می تواند کاهش سرمایه گذاری در بخش نفت و گاز کشور باشد که ممکن است نگذارد ایران به سقف تولید موردنظر خود دست یابد. درحال حاضر پس از گذشت چندین سال از این فشارها و تحریم ها، نبود سرمایه گذاری های به موقع در صنعت نفت به ویژه بخش گاز سبب شده است تا ایران با وجود ذخایر عظیم گاز سهم اندکی از صادرات در بازارهای جهانی در اختیار داشته باشد. سرمایه گذاری کشورهای اروپایی و سایر شرکت های بین المللی در صنایع نفت و گاز ایران در سال های اخیر با فراز و فرود های فراوانی مواجه بوده است. تحریم های بین المللی، فشارهای آمریکا و اسرائیل بر سر فعالیت های هسته ای ایران و مساله حقوق بشر و آزادی های سیاسی و مدنی در ایران از جمله مواردی هستند که در مقاطع مختلف تاریخی به انحا مختلف بر روند سرمایه گذاری و مشارکت شرکت های خارجی در پروژه های نفت و گاز ایران تاثیر گذاشته اند. سرمایه گذاری و حضور شرکت های اروپایی در عرصه نفت و گاز ایران در سالهای اخیر بیشتر تحت تاثیر روابط سیاسی طرفین قرار داشته است، بطوری که با روی کار آمدن دولت اصلاحات در ایران شاهد افزایش سرمایه گذاری و فعالیت اروپایی ها در صنایع نفت و گاز ایران هستیم. از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ سرمایه گذاری کشورهای عضو اتحادیه اروپا در صنعت نفت و گاز ایران به ۹ میلیارد و ۲۴۰ میلیون دلار رسید که این حجم سرمایه گذاری در برهه تاریخی پس از انقلاب اسلامی در ایران بی سابقه بوده است ( katzman ,2007: 6). وزیران خارجه اتحادیه اروپا در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۲ امروز تحریم خرید نفت از ایران را تصویب کردند. بنابر مصوبه اتحادیه اروپا خرید نفت از ایران از اول ژوئیه ۲۰۱۲ متوقف شده است. علاوه بر تحریم خرید نفت خام و تحریم بانک مرکزی از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، خرید محصولات پتروشیمی از ایران نیز متوقف می شود. کشورهای عضو اتحادیه اروپا تا قبل از تحریم خرید نفت ایران، روزانه حدود ۴۵۰ هزار بشکه نفت خام از ایران وارد می کردند، که این مقدار حدود ۱۸ درصد از مجموع نفت صادراتی ایران را تشکیل می دهد ( ایران امروز، ۲۰۱۲ ). در سال های اخیر نیز با ارجاع پرونده فعالیت های هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل و صدور چند قطعنامه در این شورا علیه فعالیت های هسته ای ایران، آمریکا با همراهی برخی کشورهای اروپایی فشارهای زیادی را به شرکت های بین المللی جهت عدم سرمایه گذاری و فعالیت در صنایع نفت و گاز ایران وارد کرده است. در مجموع می توان گفت که سرمایه گذاری خارجی در صنایع نفت وگاز ایران در دو دهه اخیر تحت تاثیر دو موضوع مهم قرار گرفته است. ابتدا تصویب قانون تحریم نفتی ایران و لیبی ( ایلسا ) در کنگره آمریکا در سال ۱۹۹۶ که تاثیر زیادی بر کاهش حجم سرمایه گذاری خارجی در صنایع نفت و گاز ایران داشت و دوم فشارهای فزاینده آمریکا بر کشورهای مختلف اروپایی و آسیایی در جهت عدم سرمایه گذاری در بخش نفت و گاز ایران، که این مسئله خود نتیجه بحرانی شدن پرونده هسته ای ایران و طرح این موضوع در شورای امنیت سازمان ملل متحد بوده است.
۵-۵-۳- حضور رقبای قوی صادرکننده نفت خام و گاز طبیعی در همسایگی ایران
حضور کشورهای بزرگ صادرکننده نفت و گاز در همسایگی ایران را می توان یکی دیگر از دلایل حضور ضعیف ایران در بازارهای جهانی نفت و گاز دانست. برخلاف جمهوری اسلامی ایران که رابطه خوبی با قدرت های جهانی و منطقه ای ندارد، کشورهای صادرکننده حوزه خلیج فارس و همچنین کشورهای حوزه آسیای مرکزی و قفقاز روابط خوبی با قدرت های جهانی دارند و در مجموع برخلاف ایران که ساختار حاکم بر نظام بین الملل را قبول ندارد و آن را ظالمانه قلمداد می کند، کشورهای مذکور نظم حاکم بر روابط بین الملل و تفوق قدرت های بزرگ در نظام بین الملل را پذیرفته اند و سیاست های خود را در جهت هماهنگ سازی با ارزش های آن انطباق داده اند. علاوه بر این، ایران با همسایگان خود روابط گسترده ای نداشته و حتی در بسیاری از موارد بر سر موضوعات ایدئولوژیک، مذهبی و سیاسی با همسایگان خود اختلاف دارد، که همین موضوع سبب سردی روابط طرفین در موارد گوناگون بوده است. موارد مذکور در کنار فشارهای آمریکا و کشورهای اروپایی و همچنین تحریم های سازمان ملل بر علیه ایران، سرمایه گذاری خارجی در صنایع نفت و گاز ایران را با محدودیت های جدی مواجه ساخته است. این وضعیت کنونی بسیار مطلوب کشورهای صادرکننده نفت خام و گاز طبیعی است که در همسایگی ایران قرار گرفته اند. روسیه، عربستان سعودی، عراق، جمهوری آذربایجان، کویت و امارات عربی متحده از جمله همسایگان ایران هستند که در زمینه صادرات نفت خام در جهان جز کشورهای مطرح می باشند و در زمینه صادرات گاز طبیعی نیز می توان از روسیه، قطر و ترکمنستان در همسایگی ایران نام برد. عربستان سعودی بزرگترین تولید کننده و صادرکننده نفت خام در حوزه اوپک به شمار می رود که در صورت کمبود نفت خام در بازارهای جهانی می تواند تولید نفت خود را تا ۱۲ میلیون بشکه در روز افزایش دهد و نیازهای بازار را به خوبی تامین کند. جمهوری آذربایجان در سال های اخیر با مشارکت شرکت های اروپایی و آمریکایی سرمایه گذاری های زیادی در بخش نفت و گاز داشته است و توانسته است تولید نفت خام خود را به طور قابل ملاحظه ای افزایش دهد. عراق توانسته است تولید نفت خود را به میزان چشمگیری افزایش دهد و خود را به عنوان دومین صادرکننده نفت خام در اوپک جایگزین ایران سازد. ظرفیت تولید نفت خام عراق نیز در حال حاضر بیش از ایران اعلام می شود که البته فاصله همچنان کم است اما پیش بینی می شود تا پایان سال ظرفیت تولید این کشور تا مرز ۴ میلیون بشکه افزایش یابد. گزارش منتشرشده از سوی اوپک در خصوص تولید نفت خام کشورهای عضو این سازمان در پایان نوامبر ۲۰۱۲ نشان می دهد که رتبه تولید نفت خام ایران در پایان این ماه با دو میلیون و ۶۸۳ هزار بشکه در روز، پس از کشورهای عربستان سعودی، عراق و کویت به رتبه چهارم اوپک تنزل یافته است( www.opec.org ). وجود چنین رقبای سرسختی در همسایگی ایران نشان می دهد که در صورت قصور و کوتاهی ایران در استفاده از پتانسیل های خود در زمینه تولید و صادرات نفت خام، این کشورها به راحتی می توانند اقدام به افزایش تولید کرده و عملا بازار نفت ایران را با چالش های اساسی مواجه کنند.در زمینه صادرات گاز طبیعی نیز وضعیت به مراتب از صادرات نفت خام بدتر است، در حالی که ایران دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی در جهان را در اختیار دارد، اما میزان واردات گاز ایران از میزان صادرات آن بیشتر است. ایران در حال حاضر به ترکیه، ارمنستان و جمهوری نخجوان گاز صادر می کند و در مقابل از ترکمنستان و جمهوری آذربایجان واردات گاز دارد. روسیه که همسایه شمالی ایران به حساب می آید بزرگترین ذخایر گازی جهان را در اختیار دارد و رتبه اول صادرات این محصول را در جهان دارا می باشد. عمده صادرات گاز روسیه به کشورهای عضو اتحادیه اروپا و اروپای شرقی است و در واقع روسیه بزرگترین تامین کننده گاز مصرفی کشورهای عضو اتحادیه اروپا به شمار می رود. قطر که از همسایگان جنوبی ایران به حساب می آید به لطف ذخایر عظیم خود در پارس جنوبی که به صورت مشترک با ایران مورد بهره برداری قرار گرفته، توانسته است به بزرگترین صادرکننده گاز مایع در جهان تبدیل شود. میزان استحصال گاز طبیعی از میدان مشترک پارس جنوبی ( گنبد شمالی[۷۵] ) توسط قطری ها بیشتر از ایران است. در واقع می توان گفت قطر با توجه به تحریم های بین المللی علیه ایران و کاهش سرمایه گذاری و حضور شرکت های خارجی در ایران از موقعیت به دست آمده سوء استفاده می کند و نسبت به همسایه شمالی خود یعنی ایران برداشت بیشتری از این میدان گازی مشترک انجام می دهد. در سال های اخیر قطر توانسته است سرمایه گذاری های زیادی در بخش تولید و صادرات گاز طبیعی به انجام رساند و شرکت های زیادی در حوزه انرژی این کشور فعالیت می کنند. چندی پیش امیر قطر بهرهبرداری از بزرگترین کارخانۀ تبدیل گاز به فرآوردههای نفتی ( جی تی ال ) جهان، موسوم به پروژه پرل جی تی ال[۷۶] را رسماً افتتاح کرد. به این ترتیب کشور قطر که قبلاً بزرگترین تولیدکنندۀ گازطبیعی مایع شده ( ال ان جی ) جهان بود، به بزرگترین تولیدکنندۀ جی تی ال نیز تبدیل شد. پروژۀ پرل همچنین بزرگترین پروژۀ انرژی قطر نیز هست و میزان بهرهبرداری قطر از میدان مشترک گازی با ایران (پارسجنوبی) را نیز به میزان قابلتوجهی افزایش داده است. پروژۀ پرل که با مشارکت شرکت دولتی نفت قطر و شرکت شل اجرا شده است، به صورت یک پروژۀ یکپارچه از بالادستی تا پایین دستی است، یعنی از حفر چاه در میدان موسوم به گنبدشمالی در قطر تا تولید و بارگیری فرآورده های حاصله را شامل میشود(حسن تاش،۱۳۹۰، خبرآنلاین). ترکمنستان از دیگر همسایگان ایران است که ذخایر گازی قابل توجه ای دارد و از رقبای جدی ایران در بازار صادراتی این محصول به شمار می رود. این کشور از لحاظ ذخایر گاز طبیعی رتبه پنجم را در بین کشورهای جهان دارد و در سال ۲۰۱۰ ، نهمین صادرکننده برتر گاز طبیعی در جهان بوده است. ترکمنستان توانایی صادرات گاز به کشورهای شرق و جنوب آسیا و همچنین کشورهای اروپایی را دارد و از این لحاظ بر سر دستیابی به بازار این کشورها با ایران رقابت می کند. طرح صادرات گاز ایران به پاکستان و هند که با عنوان خط لوله صلح شناخته می شود، در سال های اخیر به دلیل فشارهای آمریکا و کارشکنی طرف های هندی و سپس پاکستانی با شکست مواجه شده است. ترکمنستان توانست از این وضعیت نهایت استفاده را ببرد و قرارداد صادرات گاز طبیعی به افغانستان، پاکستان و هند را با این کشورها منعقد سازد. ترکمنستان در خرداد ۱۳۹۱، قرارداد فروش گاز از طریق خط لوله ترکمنستان- افغانستان- پاکستان و هند موسوم به خط لوله تاپی را با شرکت استیت گز سیستمز پاکستان و شرکت دولتی جیل هند امضا کرد. خط لوله ۱۷۳۵ کیلومتری تاپی که هزینه آن هفت میلیارد و پانصد میلیون دلار برآورد شده است، قرار است مجموعا سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز ترکمنستان را به کشورهای افغانستان، پاکستان و هند منتقل کند ( آمریکا؛ نگاه نو،۱۳۹۱ ). همانطور که ملاحظه می شود وجود کشورهای بزرگ صادرکننده نفت خام و گاز طبیعی در همسایگی ایران سبب شده است که ایران بسیاری از بازارهای بزرگ مصرف کننده انرژی در اروپا، خاورمیانه و شرق و جنوب آسیا را به راحتی به رقبای خود واگذار کند. البته وجود کشورهای ذکر شده به تنهایی نمی تواند انزوای ایران در بازارهای جهانی نفت و گاز را توجیه کند، بلکه عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی زیادی به تشدید این روند کمک کرده اند که از آن جمله می توان به مواردی چون مصرف بالای حامل های انرژی در داخل کشور، تعارض ایدئولوژی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران با کشورهای همسایه و فشارها و کارشکنی های ایالات متحده آمریکا اشاره کرد.
۵-۵-۴- مصرف بالای داخلی و ضعف قوانین در زمینه جذب سرمایه گذاری خارجی
جمهوری اسلامی ایران از منابع متنوعی در جهت بر طرف کردن نیاز خود به سوخت استفاده می کند. مهمترین منابع مورد استفاده ایران عبارتند از نفت، گاز طبیعی، برق، انرژی خورشیدی و انرژی حیوانی و گیاهی (Hesari, 2004:204). آنچه مشهود است اینکه نفت و گاز در تأمین سوخت مورد نیاز برای مصرف داخلی ایران جایگاه ویژه ای دارد اما باید توجه داشت که در طول یک قرن گذشته، نفت نقش اصلی را در تامین انرژی مورد نیاز کشور داشته است. اما در سال های اخیر کشف ذخایر عظیم گاز طبیعی در ایران سبب شده است که استفاده از گاز طبیعی در بخش های مختلف خانگی، صنعتی، تجاری و تولید برق رشد چشمگیری داشته باشد. سیاست حکومت در جایگزینی گاز به جای نفت باعث شده است که ایران تا حدی سطح صادرات نفت خود را هرچند با نوسان حفظ کند. در سال ۱۹۶۷ تنها ۵/۲ درصد از کل برق تولیدی کشور به وسیله ی گاز تولید میشد که در سال ۱۹۹۸ به ۱/۲۵ درصد رسید و همزمان سهم نفت از تولید برق کشور از ۷۲ درصد به ۲۳درصد کاهش یافت (Massarrat, 2004:236). قیمت ارزانتر گاز نسبت به برق باعث شده است که گرایش مردم به مصرف آن بسیار بیشتر از سوختهای جایگزین باشد. قیمت گاز ۱۴ بار کمتر از قیمت برق است، از این رو هرچند به دلیل سطح پایین تکنولوژی استفاده شده در وسایل گاز سوز، گاز بیشتری مصرف می شود، ولی با توجه به قیمت ارزان و آلایندگی کمتر آن مردم ترجیح می دهند که گاز مصرف کنند. مجموعه عوامل مذکور سبب شده است که مصرف گاز طبیعی در ایران در همه بخش ها با افزایش چند برابری مواجه شود و عملا با وجود اینکه ایران دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد، بخش اعظم گاز تولیدی کشور به مصارف مختلف داخلی برسد. سایت رسمی شرکت بریتیش پترلیوم آمار جامعی از مصرف نفت و گاز در ایران ارائه کرده است. این سایت میزان مصرف نفت ایران را در سال ۱۹۷۱ روزانه ۳۶۶ هزار بشکه اعلام کرد. در همین سال میزان مصرف گاز ایران نیز روزانه ۷/۹ میلیارد متر مکعب بود. میزان مصرف نفت ایران در سال ۲۰۰۰ به حدود یک میلیون بشکه افزایش، به ۳۰۱/۱ میلیون بشکه در روز رسید؛ و مصرف گاز با جهشی بیش از شش برابر به ۹/۶۲ میلیارد مترمکعب افزایش یافت. براساس آماری که این شرکت در سایت خود آورده است، در سال ۲۰۰۸ مصرف نفت کشور به ۷۳۰/۱ میلیون بشکه و مصرف گاز نیز به ۶/۱۱۷ میلیارد متر مکعب افزایش یافت. بر اساس این آمار، طی چهار دهه گذشته، مصرف نفت در ایران حدوداً پنج برابر و مصرف گاز نیز ۱۷ برابر شده است (BP,SR, 2009). علاوه بر این هرساله مقادیر بسیار زیادی نفت و گاز و سایر مشتقات آنها در کشور به دلایل مختلفی چون ضعف مدیریتی، فقدان و ضعف تکنولوژی، حریق در چاه های نفت و گاز، قدیمی بودن چاه ها و تجهیزات فنی و عدم رعایت الگوی صحیح مصرف در بخش های مختلف به هدر می رود. چگالی انرژی (نسبت مصرف انرژی به درآمد ملی) در ایران بالاترین رقم را در سطح جهان دارا است؛ به این معنی است که فقط ۱۰ تا ۱۵ درصد از منابع اولیه نفت و گاز به شکل انرژی مفید از قبیل روشنایی، حرارت و نیرو، در اختیار مصرفکنندگان قرار میگیرد و بقیه آن به صورت حرارت به محیط زیست جاری میشود و به هدر میرود ( مسرت، بی بی سی فارسی، ۱۳۹۰ ). رئیس جمهور در جمع مردم استان گیلان مصرف روزانه انرژی در داخل کشور را بیش از میزان تولید نفت ایران که روزانه حدود ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه است؛ دانست و گفت: مصرف انرژی در کشور ما معادل مصرف انرژی در کشوری با سه برابر وسعت کشور ما و به عبارت دیگر معادل مصرف انرژی در کشور با ۸ برابر جمعیت کشور ما است. احمدی نژاد اظهار داشت که امروز روزانه بیش از یک میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه نفت فقط در داخل کشور مصرف می شود و معادل ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه نفت نیز گاز طبیعی مصرف می شود( کیهان،۲۵/۸ ۸۷ : ۱۴). از دیگر مواردی که می توان در عرصه داخلی به آن توجه کرد، ماهیت قوانین و قراردادهای مرتبط با سرمایه گذاری شرکت های خارجی در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی کشور است. یکی از عوامل موثر در عدم امکان جذب مطلوب سرمایه خارجی در صنایع نفت و گاز ایران را مشکلات و محدودیتهای ناشی از قوانین داخلی میدانند. در جذب سرمایه خارجی، تأمین امنیت از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است. این نکته در واقع تکمیل کننده استراتژی برون گرایی در سیاستهای اقتصادی است. عمومی ترین شکل تأمین امنیت برای سرمایه گذاری خارجی در یک کشور از طریق قانونگذاری ملی و تضمین و حمایتی است که در قوانین از سرمایه گذار خارجی به عمل می آید. این قوانین معمولاً شامل مقام اجرایی مسئول برای بررسی و نظارت بر سرمایه گذاری خارجی، شرایط ورود و خروج سرمایه، مقررات مالیاتی، استخدام بیگانگان، قواعد و مقررات جبران خسارت، و شیوه حل و فصل اختلافات هستند (ذباح، ۱۳۸۷: ۱۳۹). اما وضعیت و قوانین و مقررات حاکم بر اقتصاد ایران بیانگر وضعیتی متفاوت و حتی گاه متضاد با نیازهای درونی این کشور است. از جمله اصول قانون اساسی که قلمرو سرمایه گذاری خارجی در ایران را با محدودیتهای جدی مواجه کرده است، قانون نفت مصوب سال ۱۳۶۶، اصل ۴۴، اصل ۸۱، اصل ۱۳۹ و اصل ۱۵۳ است (ذباح، ۱۳۸۷: ۱۴۹). دغدغه ی دیگری که به خصوص در سالهای اخیر در حوزه سرمایه گذاری خارجی مطرح شده، مسئله عدم تنوع در چارچوب قراردادهای نفتی است. منتقدان در این خصوص نیز، عمدتاً از ضعف قراردادهای بیع متقابل در جذب سرمایه گذاران خارجی و بی میلی پیمانکار به استفاده از فن آوری روز دنیا به دلیل حضور کوتاه مدت در اجرای پروژه ها سخن میگویند (زنوزی و صفایی مقدم،۱۳۸۹ ، سایت خبری پیوند). ازاین رو ایران با وجود برخورداری از مزیتهای نسبی همچون منابع غنی، موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد، دارا بودن نیروهای تحصیلکرده و جوان و پایین بودن ارزش ریال این کشور نسبت به دلار آمریکا، نتوانسته از جایگاهی در خور توجه در زمینه جذب سرمایه خارجی در صنایع نفت و گاز خود برخوردار شود. یکی دیگر از مواردی که منجر به کاهش سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز ایران شده است، تنوع کم در نوع قراردادها نسبت به نوع قراردادهایی است که دیگر کشورهای همسایه از آن بهره می برند. به نظر می رسد نوع قراردادهای نفتی ایران به نسبت قرارداد سایر سایر کشورها از جذابیت کمتری برخوردار است که علت اصلی آن به قانون اساسی بر می گردد که اجازه جذب سرمایه گذاری به روش مشارکت در تولید را به سرمایه گذاران نمی دهد در حالی که کشورهای همسایه از روش گوناگونی برای جذب سرمایه های خارجی بهره می برند. از جمله محدودیت های دیگر بخش نفت و گاز کشور، می توان به ضعف در مدیریت پروژه ها اشاره کرد. بر اساس گزارش های متعدد، به طور میانگین مدت زمان اجرای پروژه های بالادستی نفت در بهترین حالت بین ۵ تا ۷ سال است که البته موارد بالای ۱۰ سال هم در صنعت نفت بسیار دیده می شود (رام، ۱۳۸۶ :۱۰۵ ). علاوه بر موارد فوق الذکر، ساختار دولتی تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها باعث شکل گیری بوروکراسی پیچیده بر روند مذاکرات برای جذب سرمایه گذاری خارجی شده و روند مذاکرات را کند کرده است، که این بوروکراسی بیشتر ناشی از نگاه غلیظ سیاسی است تا پیچیدگی های فنی و از این رو تاخیر در جذب سرمایه های خارجی و ضعف تکنولوژی در صنایع بالادستی و پایین دستی نفت و گاز باعث کند شدن فرایند جذب سرمایه گذاری خارجی شده است. در بخش محدودیت های داخلی در مجموع می توان گفت که مصرف بالای نفت و گاز در کشور و کاهش سرمایه گذاری خارجی در این بخش به دلیل ضعف قوانین داخلی و بوروکراسی پیچیده اداری، سبب شده است که ایران با کاهش تولید و صادرات نفت خام و گاز طبیعی مواجه شود و توان رقابت با صادرکنندگان عمده این محصولات را در بازارهای بین المللی تا حد زیادی از دست دهد.
۵-۶- جمع بندی
در این فصل به طور مفصل به شرایط و ظرفیت هایی که زمینه را برای گسترش روابط ایران و اتحادیه اروپا در زمینه مبادلات نفت و گاز فراهم آورده اند، اشاره شد. در ابتدای فصل حاضر به توضیح مواردی پرداختیم که در واقع زمینه را برای صادرات نفت و گاز ایران به کشورهای عضو اتحادیه اروپا فراهم آورده اند. این موارد را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد، نخست شرایطی که اتحادیه اروپا را به واردات حامل های انرژی بیش از پیش وابسته ساخته و دوم ظرفیت ها و توان بالقوه ای است که اهمیت ایران را در جهت تامین نیازهای این اتحادیه به واردات انرژی آشکار ساخته است. در بخش محدودیت ها و نیاز اتحادیه اروپا به منابع نفت و گاز مواردی مانند کاهش ذخایر دریای شمال، وابستگی شدید به روسیه، رقابت با قطب های نوظهور مصرف کننده انرژی در جهان و روند افزایشی مصرف حامل های انرژی بویژه گاز طبیعی در اتحادیه اروپا مدنظر قرار گرفته اند و در ادامه به ظرفیت ها، موقعیت و نقش ایران در تامین بخش مهمی از نیاز های این اتحادیه به منابع انرژی اشاره شده است. منابع غنی نفت خام و گاز طبیعی، عمر بالای ذخایر، نزدیکی جغرافیایی به کشورهای عضو اتحادیه اروپا و قرار گرفتن در مسیر ترانزیت انرژی کشورهای آسیای مرکزی و خلیج فارس به اتحادیه اروپا از جمله مباحثی است که به عنوان ظرفیت های بالقوه ایران در تامیت انرژی مصرفی این اتحادیه تشریح شده اند. در قسمت بعدی از فصل حاضر مهمترین محدودیت ها و موانعی که در مسیر گسترش روابط ایران و اتحادیه اروپا در زمینه صادرات نفت و گاز وجود دارد، در سه سطح ملی، منطقه ای و بین المللی مورد بررسی قرار گرفته اند. مصرف بالای نفت و گاز و هدر رفت این محصولات در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی و همچنین ضعف قوانین داخلی در زمینه جذب سرمایه گذاری خارجی در سطح محدودیت های ملی جای گرفته اند. در سطح منطقه ای به وجود رقبای قوی صادرکننده نفت و گاز در همسایگی ایران اشاره شده است، که این کشورها عموما روابط خوبی با جمهوری اسلامی ایران ندارند. در انتها به مهمترین محدودیت های ایران در سطح بین المللی پرداخته ایم که مهمترین آنها دشمنی با ایالات متحده آمریکا، تحریم های بین المللی در نتیجه فعالیت های هسته ای و روابط خصمانه با اسرائیل می باشند. در سالهای اخیر بسیاری از قراردادها و پروژه های صادرات نفت و گاز ایران با سایر کشورها تحت فشارهای شدید ایالات متحده بی نتیجه باقی مانده اند، که از آن جمله می توان به طرح صادرات گاز ایران به هند و پاکستان موسوم به خط لوله صلح و همچنین پروژه انتقال گاز ترکمنستان به اروپا از مسیر ایران اشاره کرد. نکته مهم در ارتباط با پروژه های صادرات نفت و گاز ایران، مرتفع شدن محدودیت ها و مشکلاتی است که در سطوح مختلف ملی، منطقه ای و بین المللی وجود دارند و تا زمانی که این مسائل حل نشده باقی بمانند، ظرفیت های ایران در زمینه صادرات و ترانزیت نفت و گاز به اتحادیه اروپا و سایر کشور به فعلیت نخواهد رسید. در فصل بعدی که نتیجه گیری کلی پژوهش حاضر می باشد علاوه بر ذکر نتایج نهایی این پژوهش، راهکارها و پیشنهاداتی برای برون رفت از وضعیت کنونی ارائه شده است.
نتیجه گیری
در طول صد سال گذشته منابع نفت خام و و گاز طبیعی تاثیر بسیار عمیقی در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران برجای گذاشته اند. نفت در طول یک قرن گذشته به اصلی ترین منبع درآمد کشور ایران تبدیل شده و سیاست ها و کارکرد دولت در ایران را همواره تحت تاثیر قرار داده است. ایران با دارا بودن چهارمین ذخایر نفت خام و دومین ذخایر گاز طبیعی در جهان جزء غنی ترین کشورها از لحاظ منابع انرژی محسوب می شود. ایران از لحاظ جغرافیایی در مرکز محدوده ای قرا گرفته است که به بیضی استراتژیک انرژی معروف است و حدود ۷۰ درصد از ذخایر نفت خام و ۴۰ درصد ذخایر گاز طبیعی جهان را در خود جای داده است. وجود چنین ذخایر عظیمی از منابع انرژی زمینه را برای تولید و صادرات نفت و گاز به سایر کشورها فراهم کرده است. ایران چهارمین تولیدکننده جهان و دومین تولیدکننده نفت خام اوپک محسوب می شود. بر اساس گزارش پورتال انرژی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۹، ایران با صادرات روزانه دو میلیون و ۱۸۰ هزار بشکه نفت خام در روز، بعد از عربستان سعودی با شش میلیون و ۳۶۷ هزار بشکه و روسیه با پنج میلیون و ۲۹۴ هزار بشکه در روز مقام سوم جهان و دوم اوپک را به خود اختصاص داده است. همچنین ایران در زمینه تولید گاز طبیعی در جایگاه مناسبی قرار گرفته است. ایران با تولید ۱۳۰٫۷ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی در سال ۲۰۰۹، پس از کشورهای ایالات متحده آمریکا، روسیه و کانادا در رتبه چهارم جهان قرار گرفته است. اما با وجود دارا بودن دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان و قرار گرفتن در رتبه چهارم تولید گاز طبیعی جهان در سالهای اخیر، ایران از لحاظ صادرات این محصول از جایگاه شایسته ای برخوردار نیست. تجارت گاز طبیعی در جهان به دو شکل صورت می گیرد : یکی به صورت گاز مایع که بر اساس آمار بریتیش پترولیوم در سال ۲۰۱۱ و سایر آمارهای بین المللی ایران هیچ سهمی در صادرات گاز مایع در جهان ندارد. روش دوم صادرات از طریق احداث خط لوله است که در این زمینه نیز ایران از جایگاه مناسبی برخوردار نیست.در سال ۱۳۸۹ ، ایران از ترکمنستان و آذربایجان گاز طبیعی (سوآپ) وارد و به ترکیه، نخجوان و ارمنستان گاز صادر نموده است. در این سال واردات گاز طبیعی کشور به حدود ./۹ میلیارد متر مکعب و صادرات آن به ۵/۸ میلیارد متر مکعب رسید. علاوه بر دارا بودن ذخایر عظیم نفت خام و گاز طبیعی و عمر بالای این ذخایر، کشور ایران به دلیل نزدیکی به بازارهای عمده ای چون اتحادیه اروپا و شرق و جنوب آسیا و همچنین قرار گرفتن در حد فاصل دریای خزر و خلیج فارس و امکان ترانزیت نفت و گاز کشورهای حوزه آسیای مرکزی به اروپا و خلیج فارس از موقعیت ممتاز صادراتی برخوردار است. با وجود ظرفیت های عظیم ایران در جهت صادرات و ترانزیت منابع نفت و گاز به سایر کشورها، در چند سال اخیر شاهد کاهش تولید و صادرات این محصولات در کشور بوده ایم که از دلایل اصلی آن می توان به هدر رفتن و مصرف بالای حامل های انرژی در کشور، کاهش سرمایه گذاری شرکت های خارجی در صنایع نفت و گاز ایران، تحریم های بین المللی و فشارهای ایالات متحده آمریکا و نیز وجود رقبای قوی منطقه ای مانند: روسیه، قطر، عربستان سعودی، عراق و ترکمنستان در همسایگی ایران اشاره کرد. در متن اصلی پژوهش دلایل این مساله به تفصیل توضیح داده شد. البته با وجود تمام مشکلات و موانع موجود در زمینه صادرات نفت و گاز، ایران توانسته است کماکان به تولید نفت و گاز ادامه دهد و در صورت رفع برخی موانع، زمینه برای صادرات این محصولات از جانب ایران بیش از پیش فراهم خواهد شد. بررسی این پژوهش نشان داد که میزان ذخایر و تولید نفت و گاز کشورهای عضو اتحادیه اروپا با میزان مصرف آنها همخوانی ندارد، در حالی که این اتحادیه یکی از فقیرترین مناطق جهان از لحاظ ذخایر انرژی به شمار می رود اما در عین حال دومین مصرف کننده بزرگ حامل های انرژی در جهان به شمار می رود. این اتحادیه هم اکنون بیشتر انرژی مصرفی خود را از طریق واردات نفت خام و گاز طبیعی از سایر کشورها تامین می کند که مهمترین آنها عبارتند از: روسیه، نروژ و کشورهای حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا. وابستگی شدید این اتحادیه به واردات انرژی سبب شده است که کاهش واردات از سایر کشورها و جایگزینی آنها با انرژی های نو و تجدیدپذیر در زمره اصلی ترین اهداف سیاست مداران اروپایی در برهه تاریخی بعد از جنگ جهانی دوم قرار گیرد. در سالهای اخیر سرمایه گذاری در زمینه تاسیس نیروگاههای هسته ای در اروپا افزایش یافته است و مصرف انرژی های تجدیدپذیر از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹ دو برابر شده است.
عمده نفت و گاز وارداتی اتحادیه اروپا از طریق احداث خط لوله از مناطقی همچون روسیه و شمال آفریقا به کشورهای عضو این اتحادیه منتقل می شوند. در سال های اخیر اتحادیه اروپا به دلایل مختلف به فکر تنوع بخشیدن به منابع تامین انرژی و کشورهای تامین کننده نفت و گاز مصرفی خود افتاده است که این مساله زمینه را برای توجه سران اتحادیه اروپا به منابع غنی کشورهایی مانند: ایران، عراق، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان فراهم آورده است. دلایل نیاز اتحادیه اروپا به واردات نفت و گاز از ایران را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد، نخست شرایطی که اتحادیه اروپا را به واردات حامل های انرژی بیش از پیش وابسته ساخته است که در زمینه می توان به مواردی مانند: کاهش ذخایر نفت و گاز دریای شمال، وابستگی شدید به واردات انرژی از روسیه، رقابت با قطب های نوظهور مصرف کننده انرژی در جهان و روند افزایشی مصرف حامل های انرژی بویژه گاز طبیعی در اتحادیه اروپا اشاره کرد. پیش بینی های به عمل آمده در مورد ذخایر انرژی اروپا در دریای شمال بر این نکته تاکید دارند که میزان این ذخایر رو به کاهش و افول است. هم اکنون با احتساب نروژ، تولید گاز اروپا ۳۰۰ میلیارد متر مکعب برآورد شده است. این میزان تقریبا پاسخگوی ۶۰ درصد نیاز مصرفی کشورهای اروپایی به شمار می رود. طبق برآوردهای صورت پذیرفته تا سال ۲۰۳۰ ، به علت تهی شدن ذخایر حوزه های واقع در دریای شمال، ظرفیت تولید گاز اروپا به ۲۵۰-۲۰۰ میلیارد متر مکعب در سال تقلیل خواهد یافت. وابستگی زیاد به واردات انرژی از روسیه نیز از جمله مسائلی است که چندان خوشایند سران اتحادیه اروپا نیست. این موضوع از دو جهت اهمیت دارد، اول اینکه این وابستگی زمینه را برای اعمال فشار روسیه به کشورهای عضو اتحادیه اروپا در تحولات مختلف سیاسی در بعد منطقه ای و جهانی فراهم ساخته است و نکته دوم این است که با افزایش نیاز اتحادیه اروپا به واردات گاز طبیعی در سال های آتی، روسیه توان تامین نیازهای جدید اتحادیه اروپا را نخواهد داشت. بنابراین کشورهای عضو اتحادیه اروپا مجبورند که دنبال واردات انرژی و مخصوصا گاز طبیعی از سایر کشورها باشند. علاوه بر این در حالی که مصرف حامل های انرژی بویژه نفت و گاز در سال های آینده شتاب فزاینده ای به خود خواهد گرفت، روند افزایش تولید سوخت های فسیلی به کندی حرکت می کند. عدم توازن در تولید و مصرف حامل های انرژی در آینده نزدیک، منجر به کمبود عرضه این محصولات و در نهایت افزایش رقابت بین مصرف کنندگان در سطح جهانی خواهد شد. پیش بینی می شود که روند افزایش مصرف انرژی در جهان با میانگین سالانه ۶/۱ درصد تا سال ۲۰۳۵ ادامه داشته