در واقع در صورتی که ساختار حاکم بر سیستم آموزشی که یکی از عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی میباشد از نوع ساختار باز یا منعطف باشد، چنین ساختاری شرایط و بستر دانشگاه را به صورتی تغییر خواهد داد که پذیرای نوآوری باشد. بنابراین در دانشگاهی که نوآور است مقوله دانش اعضای هیأت علمی آن نیز با شرایط منطبق شده و به سمت نوآوری حرکت خواهد کرد. در واقع ساختار باز و پذیرای نوآوری به اعضای هیأت علمی اجازه خواهد داد که دانش خود را در مورد تدریس بسط داده و متکی به سطح معینی از محتوا نباشند و همچنین در زمینه دانش تربیتی باید اشاره کرد که ساختار منعطف، به اعضای هیأت علمی اجازه میدهد که از روشهای نوین و گوناگون و تکنیکهای متناسب با شرایط تغییر استفاده کنند، طرحهای درسی نوین ارائه دهند و به ارائه تئوریهای جدید در زمینه یادگیری پرداخته و چگونگی تحقق آن را در کلاس درس مد نظر قرار دهند. در واقع ساختار منعطف این اجازه را در نظام آموزشی صادر می کند که مدرسان بتوانند از فناوریهای متنوع و جدید متناسب با تغییرات استفاده کنند. عصر کنونی به عنوان عصر اطلاعات و دانایی نام گرفته است. در این عصر، فناوری اطلاعات به عنوان یک راهبرد و طرز تفکر جدید، تمام ابعاد زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده است و سازمانها نیز از مفاهیم و نهادهایی هستند که به طور شدیدی تحت تاثیر فناوری اطلاعات قرار گرفتهاند، به گونه ای که تصور سازمان امروزی بدون فناوری اطلاعات و کاربردی آن غیر ممکن به نظر میرسد. پاسخگویی به نیازها و انتظارهای موجود و آینده جامعه در زمینه فناوری اطلاعات شرایطی را فراهم کرده است که سازمانها برای ادامه حیات خود به ناچار باید به فناری اطلاعات روی آورده و از آن به منظور ارتقای بهرهوری سازمانی استفاده کنند. بنابراین شناسایی عوامل موثر بر کاربری فناوری اطلاعات برای انتخاب مسیر و فرایند مناسب جهت به کارگیری و توسعه فناوری اطلاعات امری ضروری است. در این راستا عوامل مدیریتی و ساختاری تاثیرگذار بر کاربری و نفوذ فناوری اطلاعات از اهمیت ویژهای برخوردارند و شناسایی این عوامل می تواند فرایند توسعه فناوری اطلاعات در سازمان را سرعت ببخشد و به کارگیری فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی گسترش دهد (فانی و مصلح، ۱۳۸۵).
از طرفی سازمانها با به کارگیری استراتژی های مدیریت دانش امکان نوآوری در فرایندها، فعالیتها، محصولات و خدمات خویش را فراهم کرده اند و در نتیجه موقعیت رقابتی خویش را بهبود میبخشند. در واقع امروزه سازمانها باید بتوانند دانش مورد نیاز برای نوآوری در محصولات خود و بهبود فرایندهایشان را کسب کنند، میان کارکنانشان نشر دهند، و در تمامی فعالیتهای روزانه خود بکارگیرند. تنها از این طریق است که میتوانند به الزامات محیط رقابتی و نیازهای به شدت متغیر مشتریان (ذینفعان درونی و بیرونی) پاسخ گویند. شناخت عوامل اثرگذار بر مدیریت دانش سازمانی از جمله اقدامات اولیه در بکارگیری اثربخش سرمایه های فکری سازمان است (الوانی و همکاران، ۱۳۸۶). اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان باید به این نکته توجه کنند که در صورت وجود ساختار منعطف در دانشگاه، این امکان برای اساتید فراهم می شود که از دانش به نحو گستردهتری بهره گرفته و با این اقدام زمینه توسعه هر چه بیشتر دانش را فراهم کنند. با پیشرفت روز افزون دانش و فناوری وجریان گسترده اطلاعات، امروزهجامعهما نیازمند آموزشمهارتهاییاستکه با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود.. هدفباید پرورشانسانهاییباشد کهبتوانند با مغزیخلاقبا مشکلاتروبرو شدهو بهحلآنها بپردازند. بهگونه ایکهانسانها بتوانند به خوبیبا یکدیگر ارتباطبرقرار کردهو با بهرهگیریاز دانش جمعیو تولید افکار نو مشکلاترا از میانبردارند. امروزهمردمما نیازمند آموزشخلاقیت هستندکه با خلقافکار نو بهسوییکجامعهسعادتمند قدمبردارند (محمدی، ۱۳۸۴).
با وجود ساختار تواناساز، ذینفعان ریسکپذیر، ارتباطات گسترده با محیط خارجی و قوانین و مقررات تا حدودی منعطف میتوان دانشگاه فرهنگیان شیراز را به دانشگاهی نوآور تبدیل کرد. در واقع مفهوم ساختار در بین چهار عامل نوآوری دانشگاهی، مفهومی گسترده است و به نظر میرسد که با ایجاد ساختار تواناساز در دانشگاه فرهنگیان سه عامل دیگر نیز متناسب با ساختار تغییر یابند و منعطف شوند. در تبین چنین یافته ای باید بیان کرد که برای تحقق تمامی ابعاد اهداف تدریس باید ساختار منعطف بر سازمان حاکم باشد. در واقع ساختار منعطف و تواناساز دارای ویژگیهایی از قبیل وجود قوانین و فرایندهای منعطف، نگاه به مشکلات به مثابه فرصتهای یادگیری، تشویق ارزشهای متفاوت، ترغیب نوآوری، تقویت اعتماد، تسهیل حل مساله، ارتقای همکاری، تقویت گشادگی و باز بودن، حمایت از اعضا، تشویق نوآوری، تاکید بر همکاری، تاکید بر تصمیم گیری مشارکتی، حل مسئله، وجود اعتماد بین افراد، گسترش اعتماد و اعتبار در کارها، جامعیت، (شکل گیری) احساس قدرت در اعضا میباشد (محترم، ۱۳۹۰). چنین ساختاری رشد و ترقی ذینفعان اصلی دانشگاه را فراهم می کند. و اجازه میدهد که از طریق ارتباط و تعامل با ذینفعان بیرونی روز به روز بتوانند بر دانش خود افزوده و در زمینه رشته تخصصی خود اطلاعات کسب کنند. اعضای هیأت علمی در زمینه توجه به اهداف تدریس گوناگون باید توجه داشته باشند که باید دانشجویان خود را طوری تربیت کنند که مهارت های مختلف را در زندگی بیاموزند مثل مهارت حل مساله، تجزیه و تحلیل مسائل، مهارت تفکر و…
همچنین آنان باید شرایط آموزشی را به گونه ای ایجاد کنند که هر فراگیر با توجه به شایستگی خود بتواند به سطحی از موفقیت در تحصیل دست پیدا کند. برای رسیدن به این هدف باید در فراگیران انگیزه پیشرفت ایجاد کرد و به آنان اجازه فکر کردن داد. همچنین اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان باید شرایط و جو دانشگاه را به گونه ای ایجاد کنند که دانشجویان با مقایسه ارزشهای گوناگون از فرهنگهای مختلف بتوانند آنها را درک کنند و با درک ارزشها نسبت به حقوق و مسئولیتهای شهروندی، درک مسائل زیبایی شناسی و … خود واقف شوند. باید به دانشجویان کمک کرد تا در زمینه های مختلف فردی و اجتماعی رشد کنند و به عنوان یک عنصر مفید برای جامعه باشند. اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان باید با بهره گرفتن از شیوه های مختلف و ایجاد انگیزه در فراگیران، به آنان کمک کنند تا به رشد و بلوغ فکری برسند و بتوانند مستقل عمل کنند و تصمیم بگیرند. و از همه مهمتر اینکه چون فراگیران دانشگاه فرهنگیان معلمان آینده در جامعه میباشند اعضای هیأت علمی باید به مقوله آمادگی شغلی آنان توجه وافری داشته باشند. اشتغال جوانان در کشور ما از اهمیت خاصی برخوردار است. از آنجایی که در دانشگاه فرهنگیان شیراز دانشجو معلمان زیادی برای شغل معلمی در آینده تربیت میشوند اساتید آنان اعتقاد دارند که باید ساختار دانشگاه آنان منعطف باشد تا دانشجو معلمان بتوانند در زمینه شغلی آینده خود اطلاعات کسب کرده و دانش خودشان را در مورد شغل خود افزایش داده و برای شغل تدریس آماده شوند. پس اگر ساختار دانشگاه فرهنگیان به دانشجویان آزادی عمل بیشتری بدهد باعث می شود که دانشجو معلمان در زمینه آمادگی شغلی؛ مهارت های رهبری و مدیریت کلاس درس، مهارت مدیریت زمان در طول دوران تحصیل را به صورت موثرتری فراگیرند. همچنین ساختار دانشگاه فرهنگیان برای دانشجو معلمان باید طوری طراحی شود که آنان با قوانین و مقررات شغل معلمی و درک مهارت های آن آشنایی بیشتری پیدا کنند و آن را به صورت عملی و کاربردی درک کنند و باید توجه کنند که در زمینه آمادگی شغلی دانشجویان، تنها تاکید بر تئوریها کافی نخواهد بود. در انتها لازم به ذکر است که اگر دانش اعضای هیأت علمی متناسب با تغییرات بروز شود آنان به گونه بهتری به اهداف تدریسی که برای خود انتخاب کرده اند خواهند رسید. پس دانش و هدف تدریس در یک مدار قرار دارند و بهبود یکی از آنها باعث بهبود و تغییر دیگری خواهد بود.
بنابراین براساس جست و جوی انجام شده، جز در زمینه رابطه مثبت و معنی دار ساختار با سایر عوامل کلیدی دانشگاه نوآور که با پژوهش کوچکی (۱۳۹۱) و پژوهش حسینی و صادقی (۱۳۸۹) همراستا میباشد؛ و همچنین رابطه بین دانش محتوایی، تربیتی و فناورانه با اهداف تدریس که با پژوهش الشهری (۲۰۱۲)، هیل و همکاران (۲۰۰۸)، مکرای و چن (۲۰۱۲)، لیوبلینسکایا و تورناکی (۲۰۱۲) و پولی (۲۰۱۱) همراستا میباشد؛ و در زمینه دانش رابطه دانشهای محتوایی، تربیتی و فناورانه که با پژوهش سیبویی (۲۰۱۲) ناهمراستا میباشد؛ همچنین در زمینه رابطه بین ساختار و اهداف تدریس که با پژوهش رجائیزاده (۱۳۹۲) همراستا میباشد؛ در پژوهشهای داخلی و خارجی تحقیقی در زمینه های دیگر یافت نشد. شاید بتوان دلیل همراستایی این یافته با یافته کوچکی (۱۳۹۱) و حسینی و صادقی (۱۳۸۹) را این دانست که، عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با یکدیگر رابطه داشته و بر هم تاثیر گذارند. بنابراین میتوان گفت که اگر ساختار دانشگاه و قوانین و مقررات آن منعطف باشد، ارتباطات بیرونی گسترش یافته و ذینفعان به راحتی با محیط بیرونی ارتباط بر قرار می کنند؛ بنابراین در چنین شرایطی دانشگاه به سمت نوآور شدن حرکت خواهد کرد.درنتیجه لازم به ذکر است که توجه به هریک از عوامل موثر بر نوآوری در سازمانها، از جمله دانشگاه ضروری به نظر میرسد. همچنین میتوان دلیل همراستایی این یافته، با یافتههای پژوهش الشهری (۲۰۱۲)، هیل و همکاران (۲۰۰۸)، مکرای و چن (۲۰۱۲)، لیوبلینسکایا و تورناکی (۲۰۱۲) و پولی (۲۰۱۱) را این دانست که مدرسان مختلف برای ارائه یک تدریس اثربخش؛ در درجه اول باید سعی کنند تا سطح دانش خود را برای تدریس به حد مطلوبی برسانند و با تعیین اهداف تدریس موثر، و استفاده از زمینه های دانشی خود، تدریس اثربخشی را ارائه دهند. همچنین دلیل ناهمراستایی این یافته با یافته سیبویی (۲۰۱۲) را میتوان به خاطر جامعه آماری متفاوت این دو پژوهش دانست. در واقع در دانشگاه فرهنگیان شیراز برای تربیت معلمان آینده، نیاز است تا اعضای هیأت علمی و اساتید از دانش مناسبی برخوردار باشند و همه ابعاد دانش را به صورت مطلوب و همه جانبه در خود رشد دهند. از سویی دیگر، میتوان دلیل همراستایی این یافته با یافته رجائیزاده (۱۳۹۲) را این دانست که در هر دانشگاهی برای تحقق اهداف تدریس به طور موثر نیاز است که ساختار مناسبی در دانشگاه حاکم باشد؛ ساختاری که منعطف باشد و به اساتید و دانشجویان جهت رسیدن به اهداف تدریس یاری رساند.
۵-۵- بررسی توان عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی در پیش بینی اهداف
تدریس اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز
طبق نتایج حاصل از معادله ساختاری، عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی از نظر اعضای هیأت علمی پیش بینی کننده مثبت و معنادار اهداف تدریس میباشد. در متغیر عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی، عامل کلیدی ساختار، ذینفعان، ارتباطات بیرونی و قوانین و مقررات، به ترتیب دارای بالاترین تا پایینترین قدرت تبیین میباشند. و در متغیر اهداف تدریس، بعد آمادگی شغلی، مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی، مهارت های موضوعی و رشد فردی، مهارت های سطح برتر تفکر و ارزشهای تحصیلی و هنرهای آزاد، به ترتیب دارای بالاترین تا پایینترین مقدار بتا ( قدرت پیش بینی)میباشند.
امروزه در مورد اهمیت رو به گسترش نوآوری در سازمانها موافقت عمومی وجود دارد. سازمانها باید برای پاسخگویی به تقاضا و سبک زندگی متغیر مشتریانشان (ذینفعان) و همچنین به منظور بهره برداری از فرصتهای ایجاد شده توسط فناوری، نوآور باشند (راولی؛ برگه و سامبروک[۲۵۸]، ۲۰۱۱). در واقع امروزه سازمانها برای زنده ماندن، گریز از مرگ، ایستایی و انطباق با محیط ناپایدار و متغیر بیرون، به تحول و نوآوری نیاز دارند. شعار “نابودی در انتظار ماست مگر اینکه نوآور باشید"، در پیش روی مدیران همه سازمانها قرار دارد. مسایل امروز سازمانها با راه حلهای دیروز حل شدنی نیست و شرایط محیطی به حدی پیچیده، پویا و نامطمئن گردیده که سازمانها دیگر نمی توانند بدون نوآوری حیات بلند مدت خود را تضمین نمایند (رجاییپور و همکاران، ۱۳۹۱). بنابراین اهمیت نوآوری و همچنین ضرورت ایجاد فضای نوآوری در سازمان در شرایط رقابتی حاضر برای پاسخگویی مناسب به نیازهای بیرونی موجب می شود تا پژوهشها و بررسیهای زیادی در این زمینه انجام گیرد و فاکتورها و عوامل مختلفی را که باعث تسهیل و گسترش ایجاد فضای نوآوری در سازمان می شود، مشخص سازد (رجاییپور و همکاران، ۱۳۹۱). همانطور که قبلا بیان شد عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی شامل عوامل ساختار، ذینفعان، ارتباطات بیرونی و قوانین و مقررات میباشد. که طبق نتایج حاصل معادله ساختاری، از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز، عامل ساختار، بالاترین بار عاملی نسبت به عوامل دیگر نوآوری دانشگاهی به خود اختصاص داده است. شاید به این دلیل است که در حالت مطلوب به بعد ساختار توجه بیشتری شود؛ و ساختار دانشگاه فرهنگیان به گونه ای باشد که اعضای هیأت علمی و دانشجویان بتوانند به اهداف تعیین شده برای تدریس برسند. در نتیجه اعضای هیأت علمی میتوانند در هر زمینه بخصوص اتخاذ اهداف مناسب برای تدریس ایدههای جدید و سازنده خود را به کار گیرند (رجائیزاده، ۱۳۹۲). و در متغیر اهداف تدریس، بعد آمادگی شغلی، بالاترین میزان بتا ( قدرت پیش بینی) را به خود اختصاص داده است. که دلیل احتمالی این نتیجه را میتوان به اهمیت مقوله هدف تدریس آمادگی شغلی برای دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان، از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاهفرهنگیان شیراز با ایجاد یک دانشگاه نوآور دانست. بنابراین به صورت کلی در توجیه نتیجه نهایی این تحلیل میتوان گفت که عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی (ساختار، ذینفعان، ارتباطات بیرونی و قوانین و مقررات)، بر چگونگی و میزان تحقق اهداف تدریس تعیین شده توسط اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز تاثیر خواهد داشت. در انتها لازم به ذکر است که براساس جست و جوی انجام شده، در پژوهشهای داخلی و خارجی میتوان به پژوهش رجائیزاده (۱۳۹۲) مبنی بر پیش بینی کنندگی اهداف تدریس توسط عامل ساختار اشاره کرد که همراستا با نتیجه این تحلیل است؛ و پژوهشی در زمینه های دیگر یافت نشد. بنابراین میتوان دلیل همراستایی این یافته با یافته رجائیزاده (۱۳۹۲) را این دانست که وجود ساختار تواناساز و منعطف در هر دانشگاهی میتوان نشاندهنده این باشد که با وجود چنین ساختاری در دانشگاه؛ اهداف تدریس به صورت موثرتری محقق خواهد شد. همچنین دلیل دیگری که میتوان برای همراستایی این مورد بیان کرد عامل یکسانی زمینه پژوهشها میباشد که هر دو پژوهش در دانشگاه اجرا شده اند.
۵-۶- بررسی توان عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی در پیش بینی دانش
اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز
طبق نتایج حاصل از معادله ساختاری، عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی از نظر اعضای هیأت علمی پیش بینی کننده مثبت و معنادار دانش میباشد. در متغیر عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی، عامل کلیدی ذینفعان، ساختار، ارتباطات بیرونی و قوانین و مقررات به ترتیب دارای بالاترین تا پایینترین قدرت تبیین میباشند. و در متغیر دانش بعد دانش تربیتی و دانش تربیتی فناورانه، دانش محتوایی تربیتی، دانش محتوایی فناورانه، دانش محتوایی، دانش محتوایی تربیتی فناورانه و دانش فناورانه به ترتیب دارای بالاترین تا پایینترین قدرت تبیین میباشند. در توجیه این تحلیل میتوان به این موضوع اشاره کرد که دانشگاه فرهنگیان مانند همه دانشگاه های دیگر دارای ذینفعان مختلفی میباشد. که این ذینفعان شامل کادر مدیریتی، کادر اجرایی، کادر تحقیقات، کادر اعضای هیأت علمی و دانشجویان میباشد. هسته اصلی دانشگاه؛ ذینفعان آن هستند که با فراهم آمدن شرایط تغییر و نوآوری، با خلق، توسعه و بروز رسانی دانش خود نقش اصلی را در ارتقا دانشگاه فراهم خواهند کرد. در واقع یکی از چالشهای مسئولان دانشگاه این است که محیط مناسبی را برای رشد و پرورش ذهن اعضای یک دانشگاه دانشمحور آماده کنند. بنابراین مدیریت کردن دانش، مهارت اساسی مدیران در این دانشگاهها به شمار میرود. در واقع سرمایه های دانشی که گاهی سرمایه های فکری و دارایی های نامشهود نیز شناخته میشوند، شامل مواد فکری، دانش و اطلاعات میباشند که سازمان می تواند از آنها برای خلق دانش بهره گیرد (کنگ[۲۵۹]، ۲۰۰۷). بنابراین میتوان بیان کرد که با ایجاد دانشگاه نوآور میتوان همگام با تغییرات، فضایی را برای رشد و پرورش ذهن اعضای یک دانشگاه (ذینفعان) و ایجاد دانش جدید در آنان ایجاد کرد. همه سازمانهای آموزشی برای بقای خود به ایدههای نو و بدیع نیاز دارند. نوآوری می تواند به عنوان تغییر سازمانی برای پاسخ به محیط خارجی یا نفوذ بر آن در نظر گرفته شود. لیکن باید دانست که دانش به عنوان مهمترین عامل تولید و عامل تعیینکننده در نوآوری به شمار میرود، زیرا با انباشت دایمی دانش اداری و فنی در طول زمان و با بهره گرفتن از فناوری ارتباطات، دانش به سرعت در سرتاسر جهان قابل دسترس شده است (بهرامی و همکاران، ۱۳۹۰). در واقع از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز، دانشگاه نوآور می تواند زمینه گسترش انواع دانش و از همه مهمتر دانش تربیتی و دانش تربیتی فناورانه را در اعضای هیأت علمی خود که به عنوان ذینفع اصلی دانشگاه میباشد فراهم کند. در دانشگاه نوآورانه اعضای هیأت علمی میتوانند از روشها و فرایندها و تکنیکهای مختلف تدریس، استراتژی های نوین تدریس و یادگیری، ایدههای نوین در زمینه تدریس و یادگیری، ادغام فناوریهای مختلف نوین در تدریس و یادگیری، روشهای نوآورانه برای بین المللی کردن روشها و فرایندهای تدریس و یادگیری و … استفاده کنند. در انتها لازم به ذکر است که براساس جست و جوی انجام شده، در پژوهشهای داخلی میتوان به پژوهش ناصحیفر و همکاران (۱۳۸۹) که نتیجهای همراستا با تحلیل حاضر دارد اشاره کرد، ولی لازم به ذکر است که در این زمینه پژوهش خارجی یافت نشد. شاید بتوان دلیل همراستایی این یافته با یافته ناصحیفر و همکاران (۱۳۸۹)، آن دانست که وجود ساختار مناسب و منعطف در سازمانهای مختلف، مخصوصا دانشگاه، زمینه خلق، بسط و توسعه دانش را؛ به اعضای سازمان خواهد داد.
۵-۷- بررسی توان عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با واسطه دانش در
پیش بینی اهداف تدریس اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز
نتایج به دست آمده حاکی از آن است که میزان ابعاد دانش با کنترل عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی پیش بینی کننده مثبت و معنادار اهداف تدریس، میباشد. در متغیر عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی، عامل کلیدی ساختار، ذینفعان، ارتباطات بیرونی و قوانین و مقررات به ترتیب دارای بالاترین تا پایینترین قدرت تبیین میباشند. و در متغیر دانش بعد دانش تربیتی و دانش محتوایی تربیتی فناورانه دانش محتوایی و دانش تربیتی فناورانه، دانش تربیتی، دانش محتوایی تربیتی، دانش محتوایی فناورانه، و دانش فناورانه، به ترتیب دارای بالاترین تا پایینترین قدرت تبیین میباشند. و در متغیر اهداف تدریس، بعد ارزشهای تحصیلی و هنرهای آزاد، مهارت های موضوعی، آمادگی شغلی ، مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی و مهارت های سطح برتر تفکر، به ترتیب دارای بالاترین تا پایینترین میزان بتا ( قدرت پیش بینی) میباشند. در تحلیل این یافته میتوان به این نکته اشاره کرد که از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز، ابعاد دانش، با کنترل عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی می تواند پیش بینی کننده اهداف تدریس در دانشگاه فرهنگیان شیراز باشد. بنابراین از دیدگاه اعضای هیأت علمی، با ایجاد ساختار منعطف در دانشگاه فرهنگیان شیراز و فراهم کردن شرایط ایجاد نوآوری در دانشگاه، دانش تربیتی (دانش فرایندها و روشهای تدریس) و دانش محتوایی تربیتی فناورانه ( تلفیق دانش موضوع تدریس، دانش روشها و تکنیکهای تربیتی و دانش ابزارهای فناورانه مناسب تدریس) اساتید رشد و توسعه مییابد. و این امر به اساتید کمک خواهد کرد تا اهداف تدریس تعیین شده را محقق سازند که از دیدگاه اعضای هیأت علمی، هدف تدریس ارزشهای تحصیلی و هنرهای آزاد در این دانشگاه دارای بالاترین میزان بتا(قدرت پیش بینی) است. در واقع الگوی سازمان نوآور، پیروزمندانه نیازمند ساختاری نوآور مدار، پویا و منعطف با مدیرانی خلاق و معتقد در تمام ابعاد مدیریتی است. بنابراین براساس پارادایم سرمایه نامشهود سازمانی میتوان نتیجه گرفت که دانش، مهارت، تخصص و خرد انسانها برای سازمان ارزشی والاتر از ارزش اقتصادی دارد، پس پیشنهاد می شود:
-
- سازمانها در برنامه های کلان و عملیاتی خود، شایسته سالاری، نخبه پروری، نوآورمداری، را در نظر گرفته و در تمام برنامه های استراتژیکی، عملیاتی و توسعهای در تمام سطوح سازمانی باز مهندسی و پیادهسازی کنند.
-
- سازمانها رویکرد و نگاه خود را به کارکنان تغییر دهند و فضا و محیط فرهنگ سازمانی را به نحوی متحول سازند تا شرایط رشد و توسعه استعدادها و روحیه انعطافپذیر در برابر تغییرات سریع را در تمام سطوح سازمانی و مدیریتی ایجاد کنند.
-
- سازمانها میبایست با یک مهندسی آموزشی بستر یادگیری سازمانی را ایجاد کرده و با تجزیه و تحلیل اثرگذاری آموزشها و تعاملات علمی در سطح ملی و بیت المللی، رشد فکری سازمان را به سوی سازمان نوآور و توسعه یافته هدایت کنند.
-
- سازمانهای دولتی در راستای ایجاد سازمان دولتی نوآور به گونه ای متحول شود که هم راستا با بخش خصوصی و با ایجاد انگیزه ماندگاری نیروهای خبره و متخصص در بخش دولتی، امکان رشد، ارتقا، نوآوری و انگیزه ماندگاری نیروی سرمایه انسانی را نسبت به بخش خصوصی متعادل کنند (ابن رسول و احمدی، ۱۳۸۷). در انتها لازم به ذکر است که براساس جست و جوی انجام شده در پژوهشهای داخلی و خارجی، پژوهشی در این زمینه یافت نشد.
۵ – ۸ -نتیجه گیری نهایی
موضوع خلاقیت و نوآوری لازمه حیات، ماندگاری و تاثیرگذاری آن بر دنیای رقابتی و پیچیده ملی و بین المللی میباشد. توسعه علم و فناوری جدید به قدری زیاد است که سازمانهای غیر پویا و بدون خلاقیت و نوآوری، بسرعت از صحنه خارج شده و امکان تاثیرگذاری و مقابله با مسائل جدید را از دست می دهند. آموزش عالی، برای رسیدن به اهدافش بایستی به مساله نوآوری و خلاقیت توجه وافری نشان دهد چرا که شناسایی عوامل کلیدی نوآوری و حرکت آموزش عالی برای تبدیل شدن به دانشگاه نوآور، دانشگاهی که خود می تواند عامل نوآوری اعضایش باشد از اهمیت روز افزونی برخوردار است. بنابراین از مدیران و برنامه ریزان دانشگاهی انتظار میرود که به شناسایی عوامل اساسی نوآور شدن دانشگاه پرداخته و جوی از اعتماد، اطمینان و انگیزش، رضایت ذینفعها و … را فراهم نموده و زمینه ساز تغییرات مقتضی و مناسب جهت رشد و توسعه دانشگاه، ذینفعها و تمامی عوامل مرتبط گردد (کوچکی، ۱۳۹۱). بنابراین برنامه ریزان و دستندرکاران دانشگاه فرهنگیان شیراز نیز باید به این نکته توجه کنند که برای تبدیل دانشگاه فرهنگیان به یک دانشگاه نوآور لازم است تا ساختار دانشگاهشان را به ساختار ارگانیکی و باز تبدیل کنند و به ذینفعان خود اجازه اظهار نظر بدهند و همواره آنها را در بیان ایده ها و عقاید جدید آزاد بگذارند. همچنین بستری برای ذینفعان خود ایجاد کنند که آنها بتوانند به راحتی به انجام فعالیتهای آموزشی و پژوهشی بپردازند و همزمان با کسب اطلاعات جدید بر سطح دانش خود بیافزایند. و با ایجاد انگیزه برای کسب دانش در ذینفعان به آنها کمک کنند که آنها در زمینه رشته تخصصی به یک نظریه پرداز تبدیل شوند. به اعضای هیأت علمی کمک کنند که دانش مربوط به تدریس را به صورت کلی (دانش محتوایی تربیتی فناورانه) فراگرفته و فقط به فراگیری دانش جزئی (محتوایی، تربیتی، فناورانه و …) اکتفا نکنند. باید به این نکته توجه کرد که ذینفعان توانایی بالقوهای برای رشد دانش خواهند داشت بنابراین باید زمینه سازی لازم در این زمینه صورت گیرد. در واقع برای کسب دانش بیشتر و بسط آن لازم است که این امکان برای ذینفعان فراهم شود که به راحتی با محیط بیرونی تعامل و ارتباطات متقابل برقرار کنند و قوانین و مقررات در این زمینه؛ و زمینه های دیگر مربوط به رشد دانش برای آنها محدودیت ایجاد نکند. در این صورت است که اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان قادر خواهند بود تا تمامی اهداف تدریس خود را به نحو احسن محقق کرده و دانشآموختگانی برای جامعه آینده تربیت کنند که خلاق و نوآور، شهروند مفید، منتقد، آگاه به ارزشهای فرهنگی اجتماعی، توانا در حل مسایل، متخصص در حوزه درسی، و آشنا به مسایل مربوط به حرفه معلمی، مستقل، آگاه به روشهای تدریس و تکنیکهای خاص تربیتی، آشنا با تکنولوژی و… باشند.
۵-۹-محدودیتها
۵-۹-۱- محدودیتهای اجرایی
۱-محدودیت تعمیم نتایج به دلیل مورد پژوهی بودن پژوهش
۲-عدم همکاری برخی از اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز به عنوان شرکت کنندگان پژوهش
۳-استفاده از پرسشنامه به عنوان تنها ابزار جمع آوری اطلاعات و عدم امکان استفاده از سایر ابزارها
۵-۹-۲- محدودیتهای پژوهشی
پیچیدگی و چند بعدی بودن مفاهیم نوآوری دانشگاه، دانش و اهداف تدریس و وابسته بودن آنها به عوامل گوناگون که کنترل آنها را در پژوهش حاضر امکان پذیر نبود.
۵-۱۰- پیشنهادها
۵-۱۰-۱- پیشنهادهای کاربردی
۱-ایجاد ساختار سازمانی منعطف، باز و حمایتی در دانشگاهها برای ایجاد زمینه بروز خلاقیت در دانشگاه
۲-فراهم ساختن امکانات و تسهیلات مورد نیاز اعضای هیأت علمی در دانشگاهها
۳-استفاده از مشوقهای گوناگون و ایجاد انگیزه در ذینفعان اصلی دانشگاهها جهت کسب دانش و توسعه آن
۴-استفاده از نظرهای ذینفعان اصلی دانشگاه در تصمیم گیریهای سازمانی
۵-تکرار پژوهشهای مشابه در دانشگاه های دیگر؛ زیرا حوزه مورد پژوهش حوزه جدیدی است و برای تعمیم و استفاده از نتایج نیاز به انجام تحقیقات بیشتر احساس می شود.
۶-ارتقای کیفی فرایند یاددهی و یادگیری به واسطه توجه به نیازهای اعضای هیأت علمی دانشگاهها و فراگیران
۷-ایجاد نظام ارزیابی مستمر توسط اعضای هیأت علمی به منظور اطلاع یافتن نسبت به میزان تحقق اهداف متفاوت تدریس در دانشگاهها
۸-برگزاری کارگاههای مناسب و تخصصی برای اعضای هیأت علمی جهت ارائه آموزشهای لازم در زمینه روشهای یاددهی و یادگیری و ارتقا سطح دانشی آنها در زمینه رشته تخصصی و برقرار کردن زمینه لازم جهت بیان آزادانه ایدههای اعضای هیأت علمی و ایجاد شرایط ارتباط و تعامل سازنده بین آنها
۹-توجه اعضای هیأت علمی به اینکه در طراحی و تدوین فرایندهای تدریس و یادگیری از نظر متخصصان مختلف استفاده کنند.
۱۰-آگاه کردن اساتید از مزایای استفاده از فناوریهای مختلف در تدریس و توجه به تفاوتهای فردی و تفاوت علایق فراگیران در تدریس.
۵-۱۰-۲- پیشنهادهای پژوهشی
۱-انجام تحقیق مشابه در سایر موسسات آموزشی و به صورت مقایسه ای بین دانشگاه و دیگر سازمانها
۲-استفاده از روش تحقیق طولی در پژوهشهای بعدی، جهت به دست آوردن نتایج معتبر
۳-انجام پژوهش به روشهایی غیر از پرسشنامه مثل مصاحبه، مشاهده و …
منابع
منابع فارسی
ابن رسول، سیداصغر؛ احمدی، مریم (۱۳۸۶). ارزیابی عوامل موثر بر تحقق سازمانهای نوآور، عصر فناوری اطلاعات، شماره ۳۵، صص ۵۵-۶۶.
ابوالقاسمی، محمود؛ خواجهلو، صالح رشید حاجی؛ احمدی، سید محمد (۱۳۹۰). نقش مکانیزم های توانمندساز سازمانی در استقرار فرایندهای مدیریت دانش، راهبرد فرهنگ، شماره دوازدهم و سیزدهم، صص۱۸۳-۲۰۰.