- سایر کارکنان در ارتباط نیز در منافع افزایش تولید شریک شده و درصدی از آن را به خود اختصاص میدهند.
-
- برای کارکنانی که سطح تولید پایینی دارند و تازهکار نمیباشند دارای انگیزه زیادی است.
- چون استاندارد برحسب واحد زمان بیان میشود، برخی از کارگران باتجربه نیز این طرح را بر طرحهای پرداخت قطعهای ترجیح میدهند.
- با مبنا قراردادن زمان انجام کار درگذشته، میتوان برای انجام مطالعات پرهزینه زمانسنجی دقت زیادی مصروف نداشت.
- حداقل مزد برای کارگر تضمین میشود و در کارگر احساس امنیت به وجود میآید
- چون مزد زمان صرفهجویی شده بین هر دو طرف، بین کارگر و کارفرما تقسیم میشود، پرداخت پاداش بهاینترتیب تداوم مییابد و تضمین میشود.
- در تمام شرایطی که استانداردهای دقیقی وجود ندارد میتوان این طرح را مورداستفاده قرارداد و با تغییر سهم متصدی، تعدیلهای لازم را انجام داد.
- کارکنان در سطوح تولید پایینتر، بهطور نسبی پاداش بیشتری دریافت میدارند.
معایب طرح تشویقی هالسی
- در آن دسته از کارخانههایی که حداکثر بهرهوری و زمانهای استاندارد دقیق موردنظر میباشد، چندان قابلقبول و اجرا نیست.
- مشارکت دادن سایر کارکنان در منافع حاصله موجب ناراضی شدن اکثر کارکنان از مسئله ضبط قسمتی از دستمزد تشویقی آنان که بهسختی حاصلشده، میگردد.
- چنانچه متصدی زمان بیشتری را نسبت به زمان استاندارد انجام کار صرف نماید، مطابق فرمول جریمهای از دستمزد ساعات کار انجامشده او کسر میشود و هرچند که ازنظر ایجاد انگیزه در او در جهت رفع آن در آینده خواهد شد، لیکن ازنظر رعایت حقوق اجتماعی در صرف ساعات کار جای تردید است.
- ممکن است برای همه کارکنان، مقدار تولید استاندارد برمبنای آمار تولید درگذشته (نه بر اساس زمانسنجی) دقیق و منصفانه نباشد.
- به نظارت و سرپرستی دقیق احتیاج دارد.
- گاه ممکن است کارگران به تولید زیاد تشویق شوند و از وسایل و ابزار کار بیشازحد استفاده کنند و درنتیجه میزان خسارت و هزینه تعمیرات را افزایش دهند و بهعلاوه کیفیت تولید فدای کمیت شود.
- طرح هالسی منافع کامل را برای کارگران تضمین نمیکند (ابو مسعودی،۱۳۹).
۲-۱۵-۲-۵٫ روش دستمزد روان
این روش تقریباً همانند روش هالسی است. با این فرق که در این روش نرخ دستمزد بستگی بهسرعت کارگر دارد و همچنین میزان پاداش به نسبت زمان مصرفشده برای انجام کار حساب میشود(ابومسعودی ،۱۳۹۰).
فرمول محاسبه دستمزد درروش روان عبارت است از:
(۲-۲) E=T×R+
۲-۱۵-۲-۶٫ روش کارمزدی
میزان تولید و کار انجامگرفته در این روش است. بهعبارتدیگر مبلغ کار انجامگرفته بر روی هر واحد محصول و یا هر واحد خدمات مورد ارائه را بر مبنای عواملی از قبیل: سادگی یا پیچیدگی کار و فعالیتها، مدتزمانی که طول میکشد تا یک واحد محصول و یا خدمت تکمیل گردد، شرایط کار، نوع تلاشهای فکری و جسمی و نوع مسئولیتها را محاسبه نموده و آن را تثبیت مینمایند بنابراین مزد بر اساس کمیت پرداخت میشود و برای کارهای قابلشمارش مناسب است. برای محاسبه مزد در این روش از فرمول زیر استفاده میشود:
(۲-۳) مزد = تعداد واحد تولیدشده×نرخ هر واحد
استفاده از این روش که معمولاً برای کارکنان موقت، روزمزد و یا قراردادی بهکاربرده میشود فعلاً بیشتر در مؤسساتی صنعتی متداول است، هر جند که در مؤسسات خدماتی مانند بیمارستانها، شرکتهای مسافربری و … نیز کاربرد منطقی دارند.
البته به دلیل آنکه در این روش کارکنان از حقوق اجتماعی و عمومی کافی برخوردار نمیگردند، قوانین کار کشورها و ازجمله قانون کار کشورمان این روش پرداخت را منع یا محدود میکنند.
مزایای روش کارمزدی
الف) این روش کارکنان را به انجام دادن کار بیشتر تشویق میکند، کارایی را افزایش میدهد و درنتیجه هزینه تولید را پایین میآورد.
ب) در این روش هزینه تولید هر واحد را میتوان دقیقاً محاسبه و میزان مزد کارکنان را از قبل برآورد کرد.
ج) این روش ، در مقایسه با روش مزد زمانی، نظارت و سرپرستی کمتری لازم دارد.
د) در این روش اتلاف وقت به حداقل میرسد، زیرا مزد به ازای کار انجامشده به کارکنان پرداخت میشود.
ه)کارکنان سعی میکنند فنونی با کارایی بیشتر برای تولید کشف و ابداع کنند و ازاینجهت، قوه خلاقیت و ابتکار آنان تقویت میشود.
معایب روش کارمزدی
الف) در این روش کیفیت فدای کمیت میشود، چون به ازای کمیت تولید است که مزد پرداخت میشود و کیفیت کار انجامشده چندان موردتوجه کارگر نیست.
ب) چون کارگران سعی میکنند تولید خود را به حداکثر برسانند، ماشینآلات و ابزار وسایل تولید را بدون توجه و دقت کافی به کار میبرند و درنتیجه، هزینه تعمیر ماشینآلات افزایش مییابد.
ج) به نظر سازمانهای کارگری این روش موجب عدم کنترل مزدها میشود.
د) رقابت و چشموهمچشمی کارگران سبب میشود که اتحاد و همبستگی گروه متزلزل گردد و شرایط سخت زندگی و کار به کارگران تحمیل شود.
ه) برخی از کارکنان حتی به قیمت از دست دادن سلامت خود برای تولید بیشتر وسوسه میشوند و این امر سبب فرسودگی و ازکارافتادگی زودرس آنها میشود.
و) اگر کارگران به علت خرابی ماشینها یا رفتن برق یا هر دلیل دیگری نتوانند کار کنند مزدشان را از دست خواهند داد؛ بهاینترتیب تضمینی برای دریافت حداقل مزد وجود ندارد و کارگر همواره احساس عدم اطمینان میکند.
ز) این روش سبب نارضایتی کارگرانی که بهرهوری کمتری دارند میشود و این نارضایتی نیز به سهم خود دلیلی برای کاهش بیشتر بهرهوری میشود.
ح) میزان استاندارد تولید بهتدریج بالا میرود و سطح توقع کارفرما افزایش مییابد (زاهدی،۱۳۹۰).
۲-۱۵-۲-۷٫ روش پرداخت بر مبنای استاندارد
مطابق این روش ابتدا استاندارد انجام کار باکیفیت مشخص مطابق فرمولهای زیر محاسبه و سپس کار انجامگرفته توسط متصدیان مربوطه را با آن مقایسه نموده، درصورتیکه آنها فراتر از استاندارد و یا کمتر از آن کار و خدمت ارائه نمایند متناسب با ضوابط طرح استاندارد مبالغی بیشتر (پاداش) و یا کمتر (جریمه) به آنها پرداخت میشود. در توجیه زمان استاندارد انجام کار، واقعیت را میتوان به این صورت مطرح نمود که همه ما هرروز که به محل کار خود میرویم، بهصورت ناخودآگاه از ایده زمان استاندارد استفاده میکنیم، مسافتی که هرروز طی میکنیم گر چه همیشه به یک اندازه وقت نمیگیرد و گاهی مسائل غیرمنتظرهای پیش میآید، لیکن اگر از ما بپرسند که طی کردن این مسافت چقدر طول میکشد؟ ما قادر به ارائه تخمینی برای شرایط طبیعی خواهیم بود؛ اما باید توجه داشت که احتمالاً تمامی زمانی که بهعنوان زمان استاندارد ارائه میدهیم مربوط به حرکت نخواهد بود، بلکه بایستی زمانی را برای استراحت و حوادث احتمالی و مواردی مانند چراغقرمز، ترافیک و … نیز در نظر گرفت. لذا خواهیم داشت:
(۲-۴) =متوسط زمان مشاهدهای انجام کار
(۲-۵) × متوسط زمان مشاهدهای=زمان نرمال انجام کار
(۲-۶) بیکاریهای مجاز×زمان نرمال=زمان استاندارد انجام کار
ضریب عملکرد
چنانچه کاری را چندین بار در حین عمل مشاهده کرده و با کرنومتر زمانسنجی کنیم، زمانهایی که هر دفعه به دست میآوریم ممکن است با توجه به سرعتی که هر کارگر هر بار دارد با یکدیگر تفاوت قابلملاحظهای داشته باشند. وقتی کارگر سریع کار میکند احتمالاً زمان خیلی کمتر از زمانی است که وی آرام کار میکند و لذا برای تعیین زمان نرمال که نشاندهنده سرعت طبیعی انجام کار است ناچار به تعدیل زمان مشاهدهای هستیم. این تعدیل بهوسیله ضریبی به نام «ضریب عملکرد» صورت میگیرد. اگر کاری در طی انجام آن از نزدیک مشاهده شود میتوان در مورد سرعت شاغل آن قضاوت نمود که با سرعت، یا آهسته و یا متوسط و یا طور دیگری کار میکند و این قضاوت بستگی به سرعتی که ما آن را طبیعی و معقول فرض میکنیم، دارد. برای اینکه قضاوتی که میشود منطقی باشد بایستی از نوعی مقیاس استفاده نمود. یک مقیاس متداول، مقیاس صفر، صد (۱۰۰-۰) است که در آن صفر (۰) نشاندهنده عدم انجام هرگونه کاری و ۱۰۰ نشاندهنده سرعت طبیعی انجام کار میباشد. بر این اساس گروه کارشناسان، کار را از نزدیک مشاهده نموده و هر یک بهصورت جداگانه و مخفی، سرعت انجام آن را برحسب یکی از شمارههای این مقیاس تعیین نموده و سپس متوسط آن را مشخص مینمایند. لذا سرعت خیلی کمکار ممکن است حدود ۵۰ و سرعت زیاد کار حدود ۱۲۵ باشد(ابومسعودی،۱۳۹۰).