اشک ، کآن از بهرِ او بارند خـلــق گوهرست و اشک پندارنـد خلق
من ز جانِ جان شکایـت می کنــم من نیَم شاکی روایت مــی کنم
دل همی گــوید از او رنجــیده ام وز نفاق سست می خـندیده ام
(همان : ابیات ۱۷۸۱-۱۷۷۷)
۴-۳-رضا و توکل در دیوان حافظ شیرازی
۴-۳-۱- اقسامِ معانی رضا در دیوان حافظ شیرازی
۴-۳-۱-۱- دشنام دوستی= رضای معشوق
اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعا گویم جواب تلخ می زیبد لبِ لعلِ شکرخا را
(حافظ،۱۳۷۴ : ۷)
دشنام گفتن در این بیت حافظ مفهومی معادل قهر حق تعالی را دارد و از این منظر می توان مفهوم این بیت حافظ را با بیت معروف مولوی در مثنوی :
عاشقم بر قهر و بر لطفش بجد بوالعجب من عاشق این هر دو ضد
یکسان دانست.
«دشنام فرمودن یعنی دشنام گفتن مضمون این بیت حاکی از دشنام دوستی سنّتی شعرای قدیم ایران است.» (خرمشاهی،۱۳۶۸ ، ج۱ ، ص ۱۱۶) دوست داشتن دشنام و درشت گویی های دلیرانه و تؤام با ناز و عتاب زیبارویان و معشوقگان از مضامین شایع و قدیمی غزل فارسی است و اوجش را در غزل سعدی می پیماید که می سراید (همان ، ج۲ ، ص۶۶۸) :
دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب
(سعدی، ۱۳۸۴ : ۴۰۸ )
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست گو همه دشنام ده کز لبِ شیرین دعاست
(سعدی، ۱۳۸۴ : ۴۱۷)
زهر از فبلِ تو نوشدارو فحش از دهنِ تو طیباتست
(همان : ۴۲۰ )
گر هزارم جواب تلخ دهی اعتقاد من آن که شیرین است
(همان : ۴۳۵)
هر آینه لبِ شیرین جواب تلخ دهد چنان که صاحبِ نوشند ضاربِ نیشند
(همان : ۴۹۷)
۴-۳-۱-۲- رضای تؤام با شکوه عاشق (=حافظ)
مرا به بندِ تو دوران چرخ راضی کرد ولی چه سود که سررشته در رضایِ تو بست
(حافظ،۱۳۷۴ : ۳۶)
۴-۳-۱-۳- رضا به انعامِ معشوق
دلا منال ز بیداد و جورِ یار که یار ترا نصیب همین کرد و این ازو داد است
(حافظ،۱۳۷۴ : ۳۹)
۴-۳-۱-۴- رضا به قسمت ازلی(=رضای جبرگونه)
رضا به داده بده وز جبین گِرِه بگشای که بر من و تو درِ اختیار نگشاده ست
(حافظ،۱۳۷۴ : ۴۱)
«مفهوم رضا در برخی از ابیات حافظ با جبر عرفانی گره می خورد که خود جبر عرفانی هم ارتباط تنگاتنگی با قضا و قدر الهی دارد.این بیت حافظ دقیقاً با بیتی از مولوی در مثنوی به لحاظ معنایی تطبیق دارد. مولوی در بیتی می فرماید :
مرده باید بود پیشِ حکمِ حق تا نیاید زخم از رب الفلق
مفهوم هر دو بیت حافظ و مولوی ناظر به مقام رضای تؤام با تسلیم در برابر حق اند.
«جبرانگاری حافظ موافق با اشعری گری اوست. اشعریان و عرفا (که اغلب اشعری اند) هر اختیار و راده ای را برای خداوند قائلند و برای بشر حول و قوه ای نمی بینند. معتزله قائل به اختیار تام یا تفویض بودند ؛ اشعاره این تلقّی را نادرست و حتّی شرک آمیز می دانستند و بر آن بودند که بنده خالق افعال عادی و عبادی خود نیست بلکه «کاسب» یا فراگیرنده آن است و سلسله جنبان هر رویدادی که در جهان چه در حوزه حیات بشری و چه در طبیعت رخ می دهد خداوند است. شیعه طرفدار نظریه بینابین است.» (خرمشاهی،۱۳۶۸ ، ج۱ ، صص ۲۵۳-۲۵۲) اینک نمونه ای از اشعار حافظ که صراحت در جبر دارد :
در کوی نیکنامی مــا را گـــذر نـــدادنــد گـــر تو نمـــی پســـندی تغـــییر کــن قضا را
(حافظ،۱۳۷۴ : ۹ )
مرا روز ازل کاری بجــز رنـــدی نفـرمودند هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد
(همان : ۱۷۰ )
بارها گـــفته ام و بارِ دگــــر می گـــویم که مـــن دلشــــده ایـــن ره نه به خود می پویم
در پسِ آینه طوطـــی صفــتم داشـــته اند آن چه استـــاد ازل گفــــت بگــــو مـی گویم
من اگر خارم و گر گل چــمن آرایی هــست کـــه از آن دســـت کــه مــی پروردم می رویم
(همان : ۳۸۷ )
گناه اگرچـــه نبــود اختیـــار ما حـــافظ تو در طـــریق ادب بـــاش و گــــو گناهِ منست
(همان : ۵۷ )
عیبم مکن به رندی و بدنامـــی ای حـــکیم کاین بــــود ســـرنوشـــت ز دیـــوان قسمتم
می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار این مـوهبــــت رسیــــد ز مــــیراث فطــرتم
(همان : ۳۳۹ )
سکـــــندر را نــمــــی بخــــشند آبی بـــه زور و زر میـــــسّر نیســـت ایــــن کار
(۲-۱۱۱)
که
{x} بردار ویژه معادله حالت است. در مرحله بعد از تکنیک جاروب فرکانسهای کاهش یافته جهت مشخص نمودن استفاده می شود. در این روش مقادیر ویژه D بر حسب g محاسبه می شود. محاسبه مقادیر ویژه از k=0 آغاز شده و تا با بازه مشخص ادامه مییابد.
جهت مشخص نمودن فلاتر تنها کافیست تغییر علامت مقادیر ویژه را مشخص نموده و با محاسبات ساده خطی مقدار فرکانس و سرعت را مشخص نمود. هنگامی که مقادیر ویژه صفر میشوند در صورت صفر شدن فرکانس پدیده واگرایی روی می دهد.
فصل سوم
تعیین فرکانسهای طبیعی و شکل مودها
۳-۱- مقدمه
همانگونه که در فصل دوم عنوان گردید، اثرات انعطاف پذیری سازه در معادلات حرکت به صورت عباراتی برحسب فرکانس طبیعی و شکل مودها و نیز جرمهای نرمالیزه بیان میگردد. لذا جهت شبیه سازی پرواز هواپیمای الاستیک نیاز به تحلیل مودال سازه و بدست آوردن فرکانسهای طبیعی و شکل مودها میباشد. برای این منظور روشهای گوناگونی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. یکی از این روشها روش شکل مودهای فرضی[۲۶] میباشد[۴۳]. همچنین به منظور بدست آوردن فرکانسهای ارتعاشی سازه می توان از روش المان محدود[۲۷] استفاده نمود [۵۰]. در این فصل ابتدا روشهای عددی مورد استفاده جهت محاسبات مهندسی به صورت مختصر بیان شده سپس روشهای بدست آوردن فرکانسهای طبیعی و شکل مودها به تفصیل معرفی می گردند.
۳-۲- روشهای عددی
در یک سازه تحت بارگذاری اگر بخواهیم با بهره گرفتن از تئوری الاستیته وضعیت تنش ها و کرنش ها را مشخص کنیم این کار بسیار مشکل است چرا که تحلیل اینگونه مسائل مهندسی منجر به معادلات دیفرانسیلی می شود که حل آنها با روش های ریاضی غالباً دشوار است.
البته میدانیم که حل این معادلات پاسخ دقیق این مسئله را ارائه می دهد اما در مورد یک شکل هندسی خاص با یک بارگذاری مشخص اگر بارگذاری را تغییر دهیم نیاز به حل جدیدی خواهیم داشت که این امر موضوع را پیچیده تر می نماید. برای همین موضوع در مسائل مهندسی ترجیح داده می شود که از روش های تقریبی عددی برای حل مسائل استفاده شود.
مهمترین روش های حل عددی که در حل مسائل مهندسی به کار می رود عبارت است از:
روش تفاضل محدود
روش المان محدود
روش المان مرزی
روش حجم محدود
روش PSM
روش تفاضل محدود[۲۸]
در ابتدا به توضیحی در مورد روش تفاضل محدود می پردازیم در این روش برای حل معادله دیفرانسیل یک عملگر دیفرانسیلی تقریب زده می شود به این ترتیب معادله دیفرانسیل تبدیل به معادله جبری می شود در این حالت هندسه سازه را به بخش های کوچکی تقسیم میکنیم حال با سر هم کردن معادلات جبری حاکم به این قسمت های کوچک یک دستگاه معادلات جبری به دست می آید با حل این دستگاه مجهولات مسئله به عنوان مثال جابجایی در نقاط مختلف سازه محاسبه می شود این روش بیشتر در ورقها و پوستهها مورد استفاده قرار می گیرد و لازم به ذکر است که امروزه کمتر از این روش استفاده می شود. ضمناً قبلاً در مسائل سیالاتی نیز از این روش استفاده می شد.
روش المان محدود
روش بعدی روش المان محدود است در این روش ابتدا شکل به بخش های کوچکی به نام المان تقسیم بندی می شود، در این روش معادله دیفرانسیلی تقریب زده نمی شود بلکه جواب این معادله به صورت یک تابع شکل[۲۹] درجه n تقریب زده می شود. این روش نهایتا به دستگاه معادلات خطی به صورت منجر می شود. که ماتریس [k] ماتریس سختی سازه و بردار A بردار جابجایی گره یا مجهولات مسئله است. بردار F بردار نیروهای خارجی وارد بر گرههای المانها میباشد. با حل این دستگاه مجهولات مسئله به دست می آید.
روش المان مرزی
در روش المان مرزی همانند روش المان محدود جواب معادله تقریب زده می شود ولی در اینجا بجای معادلات دیفرانسیل، معادلات انتگرالی خواهیم داشت که حل آن ها به مراتب پیچیده تر از حل معادلات دیفرانسیل است، یکی از تفاوت های دو روش المان محدود و المان مرزی تنها کافیست که مرز سازه در مسائل دوبعدی و یا سطح یا رویه سازه در مسائل سه بعدی تقسیم بندی و آنالیز شود این بدان معنی است که روش المان مرزی یک بعد را کاهش می دهد و در محاسبات بسیار موثر است.
روش حجم محدود
روش حجم محدود[۳۰] که این روش، روش تفاضل محدود را در بر می گیرد و بیشتر در مسائل سیالاتی و تغییر شکل های بزرگ[۳۱] کاربرد دارد.
روش PSM
روش آخر روش PSM است که در این روش اولا مشبندی یا المانبندی وجود ندارد و شکل به صورت جسم صلب[۳۲] کشیده شده و به همان صورت تحلیل می شود.
مقایسه روش های عددی
ابتدا روش های عددی را از لحاظ دقت این روشها مورد بررسی قرار میدهیم. در مسائل تحلیل رفتار دبنامیکی سازه دقت روش المان مرزی از روش المان محدود بیشتر است و دقت روش تفاضل محدود از دو روش دیگر کمتر می باشد.
روش تفاضل محدود از لحاظ سادگی به دو روش دیگر برتری دارد و در این میان روش المان مرزی دارای مبنای بسیار پیچیده تری میباشد. در روش المان محدود و المان مرزی معادلات حاکم بر یک المان برای تمامی المانها صادق است ولی در روش تفاضل محدود معادلات مربوط به هر قسمت از سازه به وضعیت آن قسمت بستگی دارد.
روش المان مرزی برای تحلیل مسائل سه بعدی که مخصوصا پاسخ بر روی مرز یا رویه مدنظر باشد بسیار مناسب است برای مواردی که جواب مسئله در داخل مرز سازه مدنظر است و یا حالت هایی که نسبت به سطح حجم سازه زیاد باشد به عنوان مثال در پوستهها بهتر است که از روش المان محدود استفاده کنیم.
و نهایتا در مسائلی چون تحلیل غیرخطی مسائل از قبیل پلاستیسیته،خزش و تغییر فرم های بزرگ در روش المان مرزی علاوه بر تحلیل مسئله روی مرز یا رویه بایستی درون سازه نیز المان بندی شده و مورد بررسی قرار گیرد. در این مسائل ترجیح داده می شود که از روش المان محدود یا ترکیبی از دو روش المان محدود و المان مرزی استفاده شود. تحلیل غیرخطی داخل مرز سازه و تحلیل الاستیک روی مرز سازه باید انجام گیرد.
روش المان محدود
روش اجزاء محدود به طور گسترده در زمینه مکانیک جامدات و سازهها مورد استفاده قرار گرفته است. انواع مختلف مسائلی که با روش اجزاء محدود حل میشوند شامل تحلیل الاستیک، الاستوپلاستیک، ویسکوالاستیک، خرپاها، قابها، ورقها، پوستهها و اجسام توپر می باشد. با بهره گرفتن از روش اجزاء محدود می توان هر دو نوع مسائل استاتیکی و دینامیکی را تحلیل نمود.
اولین و ساده ترین مسائلی که از این روش در آن استفاده می شود مسائل استاتیکی است. همانطور که می دانیم یک جسم را نمی توان به صورت آزاد تحلیل استاتیکی نمود. در مسائل ۳ درجه آزادی باید ۳ قید و در مسائل صفحه و غیره باید ۶ قید را بکار برد و اصطلاحا جسم را پایدار ساخت. یعنی برای مثال از هر المانی که استفاده می کنیم در نقاطی از شکل باید آن را ببندیم. برای مثال در یک المان باید در یک گوشه از آن هر۶ درجه آزادی را ببندیم البته این مسئله در مسئله های صفحه و پوسته استفاده می شود و اگر در یک گوشه ۳ درجه آزادی را ببندیم در جهت گوشه دیگر باید ۳ درجه دیگر را هم ببندیم.
حال در این قسمت به معرفی برخی از نرم افزارهای المان محدود و قابلیت های آنها میپردازیم.
نرم افزار ADINA
نرم افزاری است که در تحلیل پلاستیک، محیطهای غیرخطی و تحلیل گذرا کاربرد دارد.
نرم افزار ANSYS
نرم افزار نام آشنای ANSYS در پایداری سازه، محیط های غیرخطی، تحلیل پلاستیک، مکانیک شکست، تنش های حرارتی پوسته های ضخیم، سیستمهای لولهکشی، تحلیل گذرا و تحلیل ویزکوزیته کاربرد دارد.
نرم افزار ARGUS
در تحلیل پلاستیک، مکانیک شکست، تنشهای حرارتی و مواد مرکب یا کامپوزیتها کاربرد دارد.
نرم افزار DYNAL
در سیستمهای لولهکشی کاربرد دارد.
نرم افزار FLUSH
این نرم افزار در تحلیل زلزله کاربرد دارد.
۶-۳-۹ مار
مار از معدود جانورانی است که در همه ی سرزمین ها، حتی نواحی قطبی، درباره ی آن نماد پردازی شده است.در اساطیر ایران نیز حضور فعال دارد.
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی مار آمده است: جانوری است از خزندگان، که دارای بدنی دراز و قاب انعطاف، بدون دست و پا، بیشتر آنها داری زهر هایی کشنده اند.
در داستان های ایرانی، مار جلوه ای منفی و نامطلوب دارد و دشمن آدمی محسوب می شود. نمونه آن، داستان های مربوط به ضحاک است. بی شک این اعتقاد ریشه در اعتقادات کهن اوستایی دارد زیرا در اعتقادات اوستایی، مار از سهمگین ترین انواع خرمنستران –جانوران موذی – است و کشتن آن پاداش بسیاری دارد. (قلی زاه، ۱۳۸۷: ۳۷۳)
در «فرهنگ نامه ی جانوران در ادب فارسی » اشاره شده که : در داستان های ایرانی، در یک مورد مار با چهره ای مهربان و نقشی مثبت ظاهر می شود و آن در داستان کودکی بزرگمهر است که وقتی او را نزد شاه می برند (فردوسی، ۱۳۸۶: ۶۴۵) مار هیچگونه آسیبی به بزرگمهر نمی رساند و پس از بوییدن سر تا پای او ، آن جا را ترک کرده و به سوی درخت می رود. همراهان بزرگمهر این واقعه را بر خوش اقبالی او حمل کردند . (عبد اللهی ، ۱۳۸۱: ۱۰۱۸)، با توجه به ارتباط خواب، ناخودآگاه و مار ، و همچنین ارتباط ماه با درخت در اساطیر سرزمین های گوناگون، این صحنه در شاهنامه در خور تأمل است. زمانی که بزرگمهر در خواب است مار به او نزدیک می شود و پس از بوئیدن او به طرف درخت می رود. از طرف دیگر، مار در اساطیر، با عقل و خرد در ارتباط است، شاید بتوان بر این نکته درنگ کرد :ماری که در کنار بزرگمهر ظاهر شد، نماد و تجسم خرد و بزرگی آن مرد باشد.
به نظر می رسد که در دوران پیش از دین زرتشتی، و در آئین میترایی مار دارای نقش و چهره ای مثبت بوده است چنان که در تصاویر و سنگ نگاره های به جا مانده، او یکی از همراهان ویژه ی میترا ست.
با توجه به تصاویر مربوط به میترا می توان استنباط کردکه:
مار در ایران نیز به عنوان موجود مرتبط با حیات و زندگی، مطرح بوده است و نقش مثبت داشته است. ضمن اینکه کیش مار پرستی در عیلام هم وجود داشته است.(بهار، ۱۳۷۶: ۲۸۲)
ارتباط مار با عناصر حیاتی
در اساطیر ایرانی مار با آتش ارتباط دارد. «در داستان پیدایش آتش، اهریمن مار را که هم ریشه مرگ است پدید می آورد، اهورا مزدا در برابر آن، آتش را آفرید به این ترتیب آتش مقدس شد.» (دادور،۱۳۸۵: ۸۷) روایت های دیگر کشف آتش نیز با مار مرتبط است. از طرف دیگر، در اساطیر بسیاری از کشورها اژدها موجودی است که از دهان او آتش خارج می شود.
مار با خاک و هوا نیز مرتبط است زیرا موجودی است که از نظر زیستی با خاک پیوستگی دارد و گاه خدای زمین و خدای جهان فروردین و تاریکی و مرگ است. ضمن اینکه مارهایی وجود دارند که فقط از هوا تغذیه می کنند.(همان،۱۳۸۵: ۱۹۱) مار با آب نیز پیوستگی دارد. «در مدخل هرم معابد هندو، ماران فرمانروای آب و دریا، بسان زن ایزد جویبارها ، از حضور خدایان حکایت داشتند. «ناگا» (Naga) مار هفت سر، غالباً چنین تصویر شده که در آبهای آغازین روان است و ویشنو، بر پشتش نشسته است…»(بوکور،۱۳۷۳: ۵۴)
بنابراین ارتباط مار با عناصر مهم طبیعت باعث شده است که جانوری مرموز و چند جنبه ای در اساطیر باشد و از معدود جانورانی است که دراساطیر همه اقوام، حتی اسکیمو ها نیز حضور فعال دارد. مار در اساطیر برخی از کشور ها، در پی دست یافتن به آب حیات است.
«روی کوزه های قدیمی که در ایران به دست آمده، گل گیاه و انسان وآب ، تمام پر است؛ روی این ها نقش مار دیده می شود.» (بهار، ۱۳۷۶: ۲۸۲) پس مار در ایران نیز «نماد آب و خرد و جاودانگی است.»(همان: ۲۸۲) زمانی که مار با آب و گیاه پیوند دارد نماد باروری، حیات و حاصلخیزی است. «صفات بارور و باردار آبستن کردن این جانور زمینی، که از مقتضیات سرشت قمری اوست، ما به الا اشتراک ماه و مار است که گاه با ماه کامل همانند شده است. به زعم میرچا الیاده، بعضی اقوام معتقدند که ماه به هیئات مار، با دختران یا زنانشان همبستر می شود. مثلاً دختران اسکیمو، جرأت نگاه کردن به ماه را ندارند از ترس اینکه مبادا بار گیرند.» (بوکور، ۱۳۷۳: ۵۵)
قابل توجه است که در اساطیر اسکاندیناوی نیز مار با آب ، خرد و جاودانگی مرتبط است.(وارنر، ۱۳۷۸: ۳و۴) «مار با ماه نیز مرتبط است زیرا در مار هم چون ماه که صورت های مختلف به خود می گیرد، پوست اندازی کرده و تغییر قالب می دهد.» (دادور، ۱۳۸۵: ۸۸) مار از طرفی با ماه و آب در پیوند است، و هر سه با حیات و باروری پیوند دارند و از طرف دیگر، گاه در تقابل با آب و ماه قرار می گیرند. تقابل ماه و مار نشانی از تضاد نیک وبد و نیروهای خیر و شر است. (عبداللهی، ۱۳۸۱: ۱۰۳۵) و نمادی از تقابل یک خدای جهان زیرین با خدای آسمانی است. تقابل مار و آب نیز تضاد خشکی و آبادانی است.
دراساطیر اکثر قوم ها مار «با جهان زیرین و دنیای مردگان، باروری و ذهن ناخودآگاه پیوند دارد.» (وارنر، ۱۳۸۷: ۵۴۷) معمولا مار نماد زمین است و بیشتر در تقابل با نمادهای آسمانی قرار دارد.(شوالیه، ۱۳۸۵: ۶۶۵)
در «فرهنگ نمادها» آمده است که : بسیاری افسانه ها، حاکی از آن است که سنگ های قیمتی در سر، دندان یا بزاق مار وجود دارد.(همان، ۴۶۱) پس باور ارتباط مار با گنج، در اغلب اساطیر وجود دارد.
۶-۳-۱۰ آهو
«نام آهو در فارسی و «آهوک»(Ahuk) در پهلوی، جانوری است که در تازی غزال خوانند. از صفت «آسو»(asu) می باشد. «آسو» در اوستا و در سانسکریت به معنی : تند و چست و تیز است.» (پور داوود، ۱۳۸۰: ۲۲۲)
در مورد حضور آهو در اساطیر ایرانی در «فرهنگ اساطیر ایرانی» آمده است: «فرّه کیانی به پیکر آهو در آمد و از پیش کاوس گریخت.» (قلی زاده، ۱۳۸۷: ۵۵) در این روایت، چالاکی و سرعت آهو مورد توجه است. در روایاتی که فرّه کیانی در پیکر پرنده تجسم می یابد نیز می توان این تجسم را با سرعت و تیز پروازی پرنده مرتبط دانست. «تجلی ایزد بهرام در پنجمین کالبد خویش به هیات آهو، نمونه ی دیگر از حضور آهو در اساطیر ایران است.» (همان، ۵۵)
به طور کلی آهو در اساطیر ایرانی حضور چندانی ندارد. در ادبیات فارسی نیز، «داستان های مربوط به آهو اغلب در شکارگاه و در حین شکار اتفاق می افتد ؛ بیشتر این حکایات مربوط به بهرام گور است.» (عبد الهی، ۱۳۸۱: ۳۱) در برخی داستان ها هم آهو شکار نمی شود، بلکه به اسارت گرفته می شود، نمونه ی آن داستان سبکتگین و بچه آهو است که در تاریخ بلعمی و تاریخ بیهقی آمده است.
در این داستان اشاره می شود که ترحم سبکتگین به بچه آهو موجب رسیدن او به سلطنت است.(همان ۳۱) در اشعار فارسی، اغلب، آهو استعاره از معشوق است و ویژگی های جسمی و رفتاری او را به معشوق نسبت می دهند. قابل توجه است که آهو حیوانی است که به دلیل معصومیت ، زیبایی و ظرافتش با عشق مرتبط است. در اساطیر یونان، ماده آهو مختص به «هرا» ایزد بانوی عشق و ازدواج است. (شوالیه، ۱۳۷۹: ۲۶)
۶-۳-۱۱ شیر
درباره ی شیر نیز در سرزمین های گوناگون، بسیار نماد پردازی شده است و اغلب او را با پادشاهان و آتش مرتبط می دانند. شیر از حیواناتی است که در اساطیر سرزمین های گوناگون دارای دو جنبه متضاد است یعنی گاه چهره ای مثبت و گاه منفی دارد.
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی شیر آمده است : حیوانی چهارپا و سبع و درنده از نوع گربه که به تازی «اسد»گویند. در «فرهنگ نامه جانوران در ادب فارسی»، در مورد ریشه واژگانی شیر آمده که: «از شیر در اوستا نامی به میان نیامده است، در منابع موجود ریشه ی لغوی این کلمه یافت نشد.» (عبدالهی، ۱۳۸۳: ۵۴۷)
شیر در آئین میترایی – که آئینی هند و ایرانی است- از جلوه ای مثبت برخور دار است و از نمادهای ویژه ی میتراست؛ در واقع شیر یکی ازجلوه های میترا در زمین است. که با خورشید و رنگ سرخ پیوند دارد و در تفسیر جنگ شیر و گاو، او را غالباً به آئین مهری مربوط می دانند، مهرداد بهار معتقد است: شیر در اساطیر ایران با مهر (ایزد مهر) مرتبط است. در واقع شیر نماد مهر است، ایزد مهر در اساطیر ودایی و در اساطیر ایرانی باران آور است. مهر یکی از ایزدانی است که باران می آورد و از آنجا که خورشید در آوردن ابرها از دریا ها نقش دارد. مهر به نحوی با خورشید یکی شمرده می شود و در آوردن ابرها و بخارهای دریا به آسمان نقش دارد. بنابراین، مهر(خورشید) در نقش شیر نیز برکت آورنده است و برای آوردن آب می تواند نقش خدای موثری را داشته باشد که باران می آورد، برکت می دهد، گاو هارا حفظ می کند و غیره….( بهار، ۱۳۷۶: ۳۲۸)
بنا بر آنچه ذکر شد می توان گفت که میان مهر، خورشید، شیر، باران و برکت و گاو پیوستگی وجود دارد.
نکته حائز اهمیت این است که سالک مهری در گذر از هفت مرحله ی سلوک، در مرحله چهارم به مقام «شیر مردی» می رسد که مقامی مهم است. ضمن اینکه لقب شیر مرد یکی از القاب مهم و مورد توجه در فرهنگ ایرانی و اسلامی است. در اوستا از شیر نامی به میان نیامده است اما در نوشتار ها ی پهلوی مانند بندیش، شیر در دسته بندی تفکرات زرتشتی و بر شمردن نیروی خیر و شر، در گروه نیروی شر قرار می گیرد زیرا جز و دسته درندگان است و به گله ها حمله می برد. (عبدالهی، ۱۳۸۱: ۵۴۷) در داستان های ایرانی، از جنگ و قهرمانان با شیر و شکست شیر توسط قهرمانان، سخن به میان آمده است و شکار شیر و غلبه بر آن نشانه ی پهلوانی و شجاعت قهرمان داستان است. به طور کلی شیر دارای دو جنبه کاملاً متضاد است .گاه منفی و منفور است وجزء نیروهای اهریمنی و شر است و گاه جلوه ای مثبت دارد.
شیر در بسیار ی از کشور ها خصوصاً ایران، نمادی خورشیدی است.«شیر را به خاطر ظاهر با شکوهش با ایزدان و شاهان پیوند می دهند».(وارنر، ۱۳۸۷: ۵۲۱) و او را به عنوان سلطان حیوانات، گاه مظهر غرور، خود پرستی و شاهی جبار و مستبد می دانند.
شیر در قصه های عامیانه، در ایران نیز دارای دو جنبه متضاد است؛ گاه زرنگ و هوشمند و عادل است و گاه قدرتمندی ظالم و یا ضعیفی نادان جلوه می کند. «در کتاب پنجا تنترا (کتاب افسانه ها به زبان سانسکریت) قصه های عامیانه تبت، و بعضی از قصه های آفریقایی آمده که شیر فریب شغال یا سگ شکاری را می خورد». (همان، ۵۲۱)
آنچه در خور توجه است این است که شیر غالباً به عنوان نماد خورشیدی مطرح می شود.«مهر انگیز احمدی» در کتاب «ماه در ایران» می نویسد: «بروی سفال های مربوط به هزاره چهارم پیش از میلاد، علامت و نشانی از خورشید نیست. ولی ظروف متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد، از نقش حیوانی برخوردارند که از تیره ی گربه و شیبه شیر است و گاه حیوان ماده را دنبال می کند.» (احمدی، ۱۳۶۷: ۲۵)
بنابراین شیر از دیر باز نشانه ی خورشید بوده است و «شیر و خورشید از نمادهای کهن روزگار ایران باستان شناخته شده که با آئین میترایی به روشنی شناخته می شود.» (رضی، ۱۳۸۲: ۵۹۵)
شیر نر با یالش نماد خورشید تابان است و «به عنوان، نشانه ی بازگشت فصل نیک و فرارسیدن بهار است. در این حالت نشانه ی زندگی خواهد بود این وجه از نماد گرایی را در زمینه های فرهنگی باز می بینیم؛ جایی که شیر، دوره به دوره گاو را از هم می درد، که از هزاره ها قبل، جنگ این دو نشانه ی دو گانگی و مخامصه ی روز و شب و تابستان و زمستان است شیر نه تنها نماد بازگشت به خورشید و تازه شدن نیروهای کیهانی و حیاتی است. بلکه نشانه ی زندگی دوباره نیز هست.» (شوالیه، ۱۳۸۵: ۱۱۶)
«در دوران کهن شیر و خورشید در کنار یکدیگر به عنوان نماد قدرت مورد استفاده قرار می گرفت. ارتباط و مفهوم این دو را باید به عنوان ارتباط و مفهومی نمادین در نظر گرفت؛ زیرا «شیر نماد جانوری نیروهای متعالی و خورشید نماد کیهانی همان نیرو ها بود.» (سلطان زاده، ۱۳۸۰، ۱۰۷) جلال ستاری دلیل پیوند شیر و خورشید را چنین بیان می کند: «خورشید را غالباً همانند شیر (شاه جانوران ، سلطان وحوش) پنداشته اند و به همین مناسبت بر سبیل تمثیل، نماد شاه مردمان دانسته اند. بنابراین، شیر جانوری خورشیدی، رمز خورشید فروزان و تابان به سان خورشید دارای صفات نیک و بد است. یعنی هم حامی و مدافعی غیور است و هم خود بین و خود رأی، هم ستایش آمیز است و هم بیم انگیز …. شیر با آتش نیز پیوند دارد و چون خورشید، هم گرمابخش و سرچشمه آبادانی و باروری است و هم سوزاننده و ویرانگر و این تصویر نمادین، رساننده ی این معنی است که مرگ، وثیقه نو شدگی و نوزایی است.» (ستاری،۱۳۸۰: ۶۰)
۶-۳-۱۲ گراز
در زند اوستا «گراز درخشان » تداعی گر خورشید است. گراز یکی از جلوه های بهرام است، او گاه به شکل گراز تیز دندان (تیز آرواره) نمایان می شود.( کوپر، ۱۳۷۹: ۳۰۴)
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی گراز آمده است: حیوانی است بسیار زیرک وباهوش و تندرو و مستقیم الاقلام است . خوک نر .در اوستا ورازا ، در پهلوی وراز، خوک نر به مناسبت دلیری و شجاعت، و چون به غایت دلیر و شجاع و سخت تر و کینه ور می شود و مکرر به دندان چیزهایی سخت و صلب دو پاره کند.
ایزد بهرام تجسم گراز :
در اساطیر ایرانی آمده است که بهرام در تجسم گراز «ایزد مهر» را همراهی می کند که نمادی از نیروی پیشتاز پیروزی است…به هنگام حرکت مهر در گردونه مینوی ستاره نشان، ایزد بهرام پیشاپیش او به صورت گراز تیز دندانی که به یک حمله می کشد _ گام بر می دارد.( آموزگار، ۲۵و ۱۹)
در میان متن های مربوط به توصیف خدای میترا – مهر- از ورثرغنه- بهرام – این چنین سخن به میان می آید: … آفریده شده به وسیله اهورا ، به صورت یک گراز با دندانهای تیز از خود مدافعه کند. یک گراز نر با چنگال های تیز ، گرازی که به ضربت هلاک کند.(گراز) غضبناکی که به آن نزدیک نتوان شد ، با صورت خال خال دار. یک (گراز) قوی با پاهای آهنین، با چنگال های آهنین، با دم آهنین. (سرخوش کرتیس،۱۳۷۶: ۱۲ ) «پیکره کوچک گراز » در فرمی بسیار واقع گرایانه از «تپه سراب» بدست آمده است. که متعلق به هزاره هفتم و اوایل هزاره ششم پ.م می باشد. از دوران ماد و مانایی ها ظروف سفالینی از آذربایجان با ترکیب سرگراز یافت شده است.
در دوران ساسانی نیز «گراز نماد و مظهر ورثرغن » ایزد پیروزی است، و بر روی مهر های شاهی که با آن فرمان ها و اسناد دولتی و عهدنامه ها را ممهور کرده اند دیده می شود.( آیت الهی،۱۳۸۰: ۱۷۹)
نقش «سر گراز » یکی از تزیینات قابهای گچبری بناهای ساسانی بوده است.
همچنین بر روی بشقاب های دوره ساسانی صحنه «شکار گراز» به صورت -شاه در حال نبرد غلبه گراز ها- دیده می شود. این مضمون بر یکی از دیوارهای جانبی ایوان سمت چپ – طاق بستان حجاری شده است.( مرادی،۱۳۸۳)
۶-۳-۱۳ شغال
شغال نیز از حیواناتی است که در اغلب اساطیر با مرگ، قبرستان ها و مرده خواری پیوند دارد. اگر چه در اساطیر ایران درباره ی شغال چندان نمادپردازی نشده است اما در سرزمین ما چهره ای منفی دارد.
در لغت نامه دهخدا ذیل واژه ی شغال آمده است: پستانداری است از تیره سگان ،جزو دسته گوشت خواران است. پوست آن را در اروپا برای آستر لباس استعمال می کنند.
«اگر فقیری نابسامان ماند، یا به سختی افتاد، یا پوشاک درستی نداشت (یا سرپناهی نیافت، یا همسری نگرفت …) سبب آن خودداری ثروتمند از دادن حقّ اوست.»
ذیلاً به چند روایت دیگر از امیرالمؤمنین (ع) که به فقر به عنوان یکی از آثار اسراف و ترک میانهروی دلالت دارد اشاره میکنیم.
سَبَبُ الْفَقْرِ الْإِسْرَاف (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۲۸۲)
«علت فقر اسراف است.»
کَثْرَهُ السَّرَفِ تُدَمِّر (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۳۹۰)
«اسراف، باعث هلاکت و نابودی است.»
الْإِسْرَافُ یُفْنِی الْجَزِیل (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۹۲)
«اسراف وفور و زیادی را از بین میبرد.»
لَا غِنَی مَعَ إِسْرَافٍ (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۵۳۱)
«با اسراف، دارایی باقی نمیماند.»
مَنْلَمْ یُحْسِنِ الاقْتِصَادَ أَهْلَکَهُ الْإِسْرَافَ (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۴۴۵)
«هر کس میانهروی را به خوبی رعایت نکند در ورطه اسراف به هلاکت خواهد افتاد.»
مَنْ جَارَ عَلَی الْقَصْدِ ضَاقَ مَذْهَبُهُ (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۴۴۷)
«هر کس میانهروی و اقتصاد را ترک گوید، دچار تنگی و ضیق در راه و روش میگردد.»
مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَد (صبحی صالح، ۱۴۱۴ ق، ص ۴۹۴)
«کسی که میانهروی پیشه گیرد فقیر نمیشود.»
الاقتِصادُ یُنمِی الیُسرَ (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۲۰)
«اقتصاد، کم را زیاد میکند.»
تَرک التَقدیرِ فِی المَعیشَهِ یُورِثُ الفَقرَ (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۷۱، ص ۳۴۷)
«اندازه نداشتن در معیشت فقر میآورد.»
از روایات بالا مشخص میشود که حضرت (ع) بارها بر این موضوع تأکید داشتهاند که یکی از مهمترین علل فقر در زندگی هر فرد، مصرف بیهوده و خروج از اعتدال است و تا زمانی که فرهنگ مصرفی مردم به سوی میانهروی پیش نرود، فقر از کشور ریشهکن نخواهد شد. مقام معظم رهبری (دام ظله) در این باره میفرمایند:
«مصرفگرایی برای جامعه بلای بزرگی است. اسراف، روز بهروز شکافهای طبقاتی و شکاف بین فقیر و غنی را بیشتر و عمیقتر میکند. یکی از چیزهایی که لازم است مردم برای خود وظیفه بدانند، اجتناب از اسراف است. دستگاههای مسئولِ بخشهای مختلف دولتی، به خصوص دستگاههای تبلیغاتی و فرهنگی - به ویژه صدا و سیما - باید وظیفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرفگرایی و تجملگرایی سوق ندهند؛ بلکه در جهت عکس، مردم را به سمت قناعت، اکتفا و به اندازهی لازم مصرف کردن و اجتناب از زیادهروی و اسراف دعوت کنند و سوق دهند. مصرفگرایی، جامعه را از پای درمیآورد.» (مقام معظم رهبری، ۱۳۸۱)
۳-۱-۲- اغنیا
از جمله دلایل دیگری که حضرت (ع) برای فقر و زوال نعمت ذکر نمودهاند و عامل اصلی آنها غالباً طبقه ثروتمند جامعه است عبارتاند از:
۳-۱-۲-۱- عدم پرداخت حقوق واجب الهی
یقیناً یکی از عوامل رفع فقر، عدم پرداخت حقوق واجب الهی توسط طبقات ثروتمند است که باعث ثروت اندوزی آنها و در فقر ماندن عدهای دیگر میشود. حضرت (ع) در این زمینه میفرمایند:
زَوالُ النِعَمِ بِمَنعِ حُقُوقِ اللهِ مِنها وَ التَقصیرِ فی شُکرِها (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۳۱)
«حقوق خداوند را از اموال نپرداختن و کوتاهی در شکرگزاری، موجب زوال نعمتها است.»
مَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِما مُتّعَ غَنِی (صبحی صالح، ۱۴۱۴ ق، ص ۵۳۳)
«فقیری گرسنه نمیماند، مگر به سبب تمتع و بهرهمندی زیاد انسانی ثروتمند.»
عدم توجه اغنیا به وظائف و تکالیف خود در قبال جامعه و مردم و نعمتهای الهی، گاه باعث فقر دیگران و گاه باعث زوال نعمت موجود و فقر خودشان میگردد. حضرت علی (ع) میفرمایند:
إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْاغنیا أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِما مُتِّعَ بِهِ غَنِی وَ اللَّهُ تَعَالَی جَدُّهُ سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِک (صبحی صالح، ۱۴۱۴ ق، ص ۵۳۳)
«به راستی که خداوند سبحان روزی فقرا را در اموال اغنیا قرار داده است. پس هیچ فقیری گرسنه نماند جز به سبب آنکه ثروتمندی بهرهمندی زیاد داشته باشد، و خدا این قسمت را از اغنیا بازخواست خواهد فرمود.»
یعنی با این بیان، اغنیا با بهرهمندی بیش از حد نعمات الهی و منع حقوق فقرا موجب فقر و تنگدستی آنها میگردند.
۳-۱-۲-۲- ستمکاری، ظلم و تضییع حقوق
ظلم و ستم در حقیقت خارج کردن ارتباط منطقی رفتارها و نعمتها از مسیر صحیح خود است. بر هم زدن این ارتباط صحیح ناگریز آثار منفی و نامطلوبی بر وضعیت فردی و اجتماعی انسانها خواهد داشت. حضرت علی (ع) در این باره میفرمایند:
بِالظُلمِ تَزُولُ النِعَمَ (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۲۹۸)
«نعمتها، با ستمکاری از بین میروند.»
ما رَأَیتُ ثِروَهَ مُوفُورَهَ إلّا وَ فِی جَنبِها حَقُّ مُضیعّ (جرداق، ۱۹۳۷ م، ج ۱، ص ۴۲)
«هیچ ثروت فراوانی را جمع شده نیافتم، مگر این که در کنارش حقی ضایع شده باشد.»
اَلبَغی یُزِیلُ النِعَمَ (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۵)
«ستمکاری نعمتها را از بین میبرد.»
کَم مِن نِعمَهٍ سَلبُها ظُلمٌ (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۴۷)
«چه بسا نعمتهایی که به واسطه ظلم سلب میشود.»
روشن است که یکی از مصادیق ظلم، وجود روابط ناعادلانه در انواع مبادلات است، عدم پرداخت دستمزد واقعی کارگر و استثمار و عدم رعایت انصاف و عدالت در مبادلات از مصادیق ظلم است که معمولاً باعث تعدی یک طرف مبادله و نهایتاً افزایش ثروت یکی و فقر دیگری است.
۳-۱-۳- مسئولین
طبق فرمایشات امیرالمؤمنین (ع) بخش دیگری از عواملی که موجب ایجاد یا گسترش فقر در جامعه میشود مربوط به مسئولین حکومتی است که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
۳-۱-۳-۱- مالکیتهای کلان اراضی و تیولداری حاکمان
امام علی (ع) میفرمایند:
أَمَّا وَجْهُ الْعِمَارَهِ فَقَوْلُهُ تَعَالَی ﴿هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها﴾ (هود: ۶۱) فَأَعْلَمَنَا سُبْحَانَهُ أَنَّهُ قَدْ أَمَرَهُمْ بِالْعِمَارَهِ لِیَکُونَ ذَلِک سَبَباً لِمَعَایِشِهِمْ بِما یَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ مِنَ الْحَبِّ وَ الثَّمَرَاتِ وَ مَا شَاکَلَ ذَلِک مِمَّا جَعَلَهُ اللَّهُ مَعَایِشَ لِلْخَلْقِ (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۱۳، ص ۱۹۵)
دلیل (ضرورت) آباد کردن زمین سخن خدای متعال است: ﴿هُوَ [الّذی] أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها﴾ «او است که شما را از زمین پدید آورد، و از شما خواست که در آن آبادی کنید» (هود: ۶۱)، «پس خداوند سبحان ما را آگاه ساخت که مردمان را به آباد کردن فرمان داده است، تا دانه و میوه و نظایر آنها که از زمین بیرون میآید- و خدا آنها را روزی بندگان خود قرار داده است- وسیله معاش آنان باشد.»
این آموزشها ما را به اصلی اساسی و مهم راهنمایی میکند؛ و آن این است که آباد کردن زمین باید سببی برای بهرهمند شدن (و وسیله معیشت بودن) عموم مردم باشد، و اینکه آنچه را که از زمین بیرون میآید، خدا وسیله زندگی کردن آفریدگان خود قرار داده است، نه اینکه تنها به شماری معدود و گروهی معیّن تعلّق داشته باشد. این است نظر اقتصادی و معیشتی اسلام درباره زمین و هر چه از آن پدید میآید.
امام علی (ع) - در مورد مستمریها و تیولهای خلیفه سوّم که امام آنها را به مسلمانان بازگرداند- فرمودند:
وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِک بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَهً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَق (عبده، ۱۳۹۱، ج ۱، ص ۴۲)
«به خدا که اگر با آنها زنانی به ازدواج درآمده باشند و کنیزانی خریده شده باشند، همه را (به بیتالمال مسلمین) باز خواهم گرداند، زیرا که آسایش مردم در عدالت است، و هر کس از اجرای عدل به تنگ آید، جور کشیدن بیشتر او را به تنگ خواهد آورد.»
تأکید بر این امر در روایات سایر معصومین (ع) نیز به چشم میخورد:
۱- به دلیل رویکرد تحلیلی انتقادی در فرایند مدلسازی، این فرایند درک بهتری را از ساختار سیستم فراهم می آورد. در جریان این فرایند، مدلساز و تیم کارفرما درگیر فرایندی میشوند که هدف آن بهبود مداوم مدلی است که از واقعیت ارائه می شود. شبیهسازی سیستم معمولاً منجر به درک جدیدی از ساختار سیستم می شود که در دور بعدی امکان تهیه مدلهای کاملتری را فراهم میسازد. این یک امتیاز بزرگ برای مدلهای پویایی سیستمها است که در آن مدل سیستم به صورت جعبه سفید (به معنای آنکه روابط علی بین اجزاء توضیح داده میشود) تهیه می شود. در مقابل، مدلهای ریاضی معمولاً جعبه سیاهی از موضوع را ارائه می کنند (روابط ریاضی و آماری بین متغیرها بدون توضیح ساختار رفتاری).
۲- مدلهای پویاییشناسی سیستم امکان وارد کردن متغیرهای کمی و کیفی را به طور همزمان در سیستم فراهم می آورد. این امتیاز مهمی است که در مدلهای ریاضی پیادهسازی آن بسیار مشکل است. فارستر در ابتدای کار خود درک کرده بود که پویایی سیستمها باید برمبنای یک رویکرد تجربی و براساس شبیهسازی رایانهای شکل بگیرد. این رویکرد باعث می شود تا با نوشتن معادلات غیردقیق برای متغیرهای کیفی و شبیهسازی عددی آنها، تاثیر این عددها بر روی کل سیستم درک شود.
۳- باتوجه به محدودیت مفهومسازی، میتوان بیان داشت که همه مدلها به نوعی ناکامل هستند، چرا که مدل در ذات خود نمونه کوچکی از موجودیتها و روابط دنیای واقعی است. محدوده این ساده شدن، عمدتاً در مرز مدل بیان میگردد که نشاندهنده مفاهیمی است که در مدل لحاظ شده و در واقعیت به صورت مجرد وجود ندارد (مفاهیمی که به صورت انتزاعی و برای یکپارچهسازی تعدادی از مفاهیم واقعی استفاده شده اند) و یا برعکس، مفاهیمی که در دنیای واقعی وجود دارند و برای اجتناب از پیچیدگی مدل، با توجه به هدف مدلسازی فعلاً از آن صرفنظر شده است. مدلسازی پویاییشناسی سیستم را میتوان یک فرایند تکراری در نظر گرفت که با هر تکرار جزئیات بیشتری در آن لحاظ میگردد و در نهایت مدل پیچیدهتر و کاملتری نسبت به قبل خواهیم داشت.
۲-۷-۳- شبیهسازی زنجیره تامین با بهره گرفتن از رویکرد پویاییشناسی سیستم
با مرور مبانی نظری و تحقیقات انجام شده در زمینه ارزیابی زنجیره تامین با بهره گرفتن از پویاییشناسی سیستم استنباط می شود که زنجیرههای تامین را به عنوان یک سیستم و با بهره گرفتن از شبیهسازی دینامیکی میتوان مورد ارزیابی و مطالعه قرار داد زیراکه:
- زنجیرههای تامین پویا هستند ودر طول زمان رفتارهای متفاوتی را از خود نشان می دهند. به عنوان مثال پویاییهایی که توسط تامینکنندگان مواد اولیه در طول زمان در شبکه تامین و حمل و نقل مواد اولیه وجود دارد یا قمیتهایی که در شبکه وجود دارد و در زمان های مختلف متفاوت میباشد. همچنین بازار تقاضایی که در طی زمان تغییر می کند نمونههایی از وجود پویایی در زنجیره هستند.
- آنها دارای اثر متقابل میباشند. به این معنی که اجزاء سیستم اثر متقابل بر همدیگر دارند و این فعل و انفعالات باعث رفتارهای مختلف سیستم می شود. در زنجیرههای تامین مدرن بسیاری از پویاییهای مورد نظر با انواع مختلف این تعاملات تولید میشوند. به عنوان مثال در زنجیرههای تامین خدمات تعامل بین کاربر اطلاعات و فراهمکننده سرویسهای اطلاعاتی ممکن است رفتارهای متفاوتی را در زنجیره پدید آورد.
- زنجیرههای تامین پیچیده هستند و فعالیتهایی که در سیستم انجام می شود ممکن است تابعی از تعداد زیادی متغیرهای کلیدی باشند که روابط متقابل بسیار قوی با هم دارند. توانایی درک این شبکه بعنوان یک کل واحد و تجزیه و تحلیل تعامل بین اجزاء مختلف سیستم و فیدبکهای بین آنها بدون استفاده از مدلسازی دینامیکی به عنوان یک ابزار در مدلسازی شبکه های زنجیره تامین بسیار دشوار و یا حتی غیر ممکن میباشد.
اما علیرغم این موارد، جدول ۲ پیوست نشان میدهد که همچنان رویکرد مدلسازی، رویکرد غالب در ارزیابی زنجیره تامین بوده و استفاده از رویکرد شبیهسازی و به خصوص استفاده از تکنیک پویاییهای سیستم در این زمینه اندک بوده است. بنابراین همچنان خلأ بسیار عظیمی در این زمینه با بهره گرفتن از رویکرد پویاییشناسی سیستم وجود دارد.
بر اساس پیشینه تحقیق اکثر تحقیقات انجام شده تنها به دنبال شبیهسازی بخشی از زنجیره هستند. مثلاً به بحث شبیهسازی و بهینهسازی تامین یا تولید- توزیع به تنهایی پرداخته شده است. اما با توجه به وابستگی سه جزء تامین، تولید و توزیع لازم است جهت بهینهسازی کامل زنجیره، اجزا فوق با توجه به نوع ساختار زنجیره به صورت ترکیبی در نظر گرفته شود.
۲-۷-۴- مدلسازی ریاضی ارزیابی زنجیره تامین
با مرور تحقیقات انجام شده در زمینه ارزیابی زنجیره تامین با بهره گرفتن از رویکرد مدلسازی ریاضی استنباط می شود که:
بر اساس جدول ۲ پیوست تعداد مقالات منتشر شده در زمینه ارزیابی زنجیره تامین، در طول چند سال اخیر روند رو به رشد داشته است که این نشان از اهمیت تحقیق در این حوزه میباشد.
با مرور تحقیقات در این زمینه میتوان نتیجه گرفت که در بیشتر مدلهای موجود، دستیابی به یک تابع هدف ماکزیمم یا مینیمم برای یک یا تعداد محدودی معیارها براساس یک سری محدودیتها میباشد و در هیچکدام از مدلهای فوق با یک دیدگاه سیستمی به مساله توجه نشده است. این در حالی است که روابط علی متعدد و درهم تنیده در مدل زنجیره تامین وجود دارند و دستیابی به هدف موردنظر باید با توجه به متغیرها و روابط علی بین آنها باشد.
بنابراین عمده تحقیقات انجام شده از نوع چند هدفه یا آرمانی میباشند و عمدتاً هدفها نیز عبارتند از: حداقل کردن هزینهها، حداقل کردن زمان تحویل و …
در اکثر تحقیقات از مدلهای خطی استفاده شده است و از مدلهای شبیهسازی کمتر استفاده شده است.
در هیچکدام از تحقیقات از مدلسازی ریاضی سیستمهای پویا که هدف از آن تعیین ماهیت سیستم و تعیین پایداری یا عدم پایداری سیستم است استفاده نشده است.
بنابراین در نهایت میتوان چنین نتیجه گیری کرد که:
با توجه به اهمیت زنجیره تامین خدمات و گسترش این حوزه لازم است که تحقیق بیشتری در این حوزه انجام گیرد.
با توجه به مطالب این فصل و نتیجهگیریهای فوق به منظور ارزیابی زنجیره تامین نیاز به مدلسازی است. در ادبیات ارزیابی زنجیره تامین، استفاده از مدلهای ریاضی و مدلهای شبیهسازی برای انجام این کار پیشنهاد شده است. با توجه به ابعاد و پیچیدگی روابط میان عناصر در زنجیره تامین خدمات شرکت مخابرات ایران، استفاده از مدلهای شبیه سازی، مناسبتر و دقیقتر به نظر میرسد. این مدلها قادرند تا فضای آزمایشگاهی مشابه با واقعیت پدید آورند و بسیاری از روابط و مسائلی که مدلسازی ریاضی آنها غیرممکن و یا پیچیده میباشد را مدلسازی نمایند.
بنابراین با توجه به اینکه در مدلهای ریاضی پیشین به زنجیره تامین از دیدگاه سیستمی پرداخته نشده است و روش پویاییشناسی سیستم نیز به تنهایی فقط رفتارهای سیستم را شبیهسازی می کند و به هویت سیستم کمتر توجه دارد در این تحقیق از یک دیدگاه ترکیبی استفاده می شود. یعنی اینکه علاوه بر شبیهسازی رفتار سیستم، معادلات دیفرانسیل حاکم بر سیستم و معادلات ماتریس فضای حالت نیز به دست میآیند و با بهره گرفتن از آنها میتوان برای بهینهسازی سیستم و پیش بینی وضعیت آینده سیستم استفاده نمود.
فصل سوم
روششناسی پژوهش
۳-۱- مقدمه
به منظور انجام تحلیلها و ارزیابی زنجیره تامین خدمات که هدف این پژوهش است، باید از تکنیکها و ابزار مناسبی برای مدلسازی زنجیره تامین موردنظر و سپس تحلیل آن استفاده نمود. با توجه به نتایج حاصل از فصل قبل در این پژوهش از یک روششناسی ترکیبی پویاییشناسی سیستم و مدلسازی ریاضی سیستمهای پویا استفاده می شود. در این فصل از تحقیق به دو موضوع پرداخته خواهد شد. در ابتدا روش تحقیق و در ادامه فرایند پژوهش معرفی خواهد شد.
۳-۲- روش تحقیق
۳-۲-۱-رویکرد فلسفی پژوهش
باتوجه به اینکه فلسفه غالب در رویکرد پویاییشناسی سیستم فلسفه علی است و هدف اصلی آن کسب معرفت و بینش عمیق در باره کارکرد سیستم است، این روششناسی اصولاً در پارادایم"یادگیری” یا “تفکر سیستمی نرم” قرار میگیرد. با این وجود گسترش دامنه این هدف به طراحی سیاستهای بهبودیافته، پویاییشناسی سیستم را به پارادایم “بهینهسازی” و یا “تفکر سیستمی سخت” نیز مرتبط میسازد. بنابراین، همانطورکه در شکل ۳-۱ نشان داده شده است، میتوان گفت که این متدولوژی در پیوستار متدولوژی های سیستمی، در فاصله بین متدولوژیهای نرم و سخت قرار میگیرد. اما باید متذکر شد که پویاییشناسی سیستم بیشتر متمایل به متدولوژی سیستمی نرم یا پارادایم “یادگیری” است. جایگاه متدولوژی پویاییشناسی سیستم بر روی این پیوستار باتوجه به نوع تحلیلی که با آن انجام می شود، تغییر می کند. این متدولوژی می تواند به سمت “یادگیری” یا به طرف “بهینه سازی” در نقطه مقابل آن جابجا شود. بنابراین، متدولوژی پویاییشناسی سیستم، متدولوژی نسبتاً انعطافپذیری است که میتوان آن را در سطوح مختلفی به کار گرفت و از ماهیتی کیفی و کمی برخوردار است. این نوع انعطافپذیری، پویاییشناسی سیستم را برای مسائل مدیریتی که در سرتاسر پیوستار قرار دارند، کاربردیتر میسازد و طیفی از مسائل ساختیافته تا بدون ساختار را در بر میگیرد (سوشیل، ۱۳۸۷، ۵۵).
سطح اجرا پیوستار سیستم ها تفکر سیستمی نرم تفکر سیستمی سخت
پارادایم یادگیری پویاییشناسی سیستم پاردایم بهینه سازی
بدون ساختار ساخت یافته
پیوستار وضعیت مسائل مدیریتی
شکل ۳-۱- انعطافپذیری پویاییشناسی سیستم در پیوستار سیستم(سوشیل، ۱۳۸۷، ۵۷)
بنابراین بسیاری از دانشمندان پویایی سیستم مانند آندرسون[۲۰۰] (۱۹۸۰)، میدوز[۲۰۱] (۱۹۸۰)، فارستر[۲۰۲] (۱۹۹۴) و استرمن[۲۰۳] (۲۰۰۲)، پویاییهای سیستم را به عنوان یک پارادایم متمایز در نظر میگیرند زیرا که منطقی که بر پویاییشناسی سیستم در مراحل مختلف چرخه پژوهش حاکم است متفاوت میباشد (تدلی[۲۰۴]، ۲۰۰۲، ۳).
در مراحل اولیه تحقیق در مدلسازیهای SD که مدلسازی کیفی نیز نامیده می شود منطق حاکم، منطق استقرایی بوده، یک رویکرد نسبی به واقعیتها وجود دارد، محقق و تحقیق دو جزء لاینفک از همدیگر میباشند و روشهای کیفی غالب میباشد. علاوه بر این، تحقیق ممکن است که با دیدگاه ارزشی محقق محدود شود. بنابراین در این مراحل از تحقیق پارادایم حاکم از لحاظ هستیشناسی[۲۰۵]، نسبی گرا[۲۰۶]؛ از لحاظ معرفتشناسی[۲۰۷]، غیراثباتگرا[۲۰۸]؛ از لحاظ دیدگاه نسبت به انسان، تا حدودی اختیارگرا؛ از لحاظ متدولوژی، کیفی است. مینجرز این پارادایم را به عنوان پلورالیست انتقادی[۲۰۹] یا پراگماتسیت[۲۱۰] بیان می کند. اما در مراحل شبیهسازی و اعتبارسنجی منطق قیاسی حاکم بوده و از مدلسازی کمی استفاده می شود و بنابراین پارادایم حاکم نیز بیشتر به اثباتگرایی متمایل میباشد (مینجرز[۲۱۱]، ۲۰۰۴، ۸۷).
در مورد فلسفه حاکم بر مدلسازی ریاضی پژوهش، همانطورکه در شکل ۳-۱ مشاهده می شود، مدلسازی ریاضی بیشتر به تفکر سیستمی سخت متمایل است بنابراین پارادایم غالب در آن “پارادایم کارکردگرا[۲۱۲]” میباشد. این پارادایم بیانگر دیدگاهی است که کاملاً در جامعه شناسی نظمدهی ریشه دارد و از رویکردی عینیگرا به بحث در موضوع خود می پردازد. این پارادایم از لحاظ هستیشناسی، واقعگرا[۲۱۳]؛ از لحاظ معرفتشناسی، اثباتگرا[۲۱۴]؛ از لحاظ دیدگاه نسبت به انسان، جبرگرا[۲۱۵] و از لحاظ متدولوژی، قانونبنیاد[۲۱۶]؛ میباشد (سوشیل،۱۳۸۷،۵۴).
۳-۲-۲- نوع پژوهش بر اساس هدف
با توجه به فرایند پژوهش و همانطوریکه در طرح سوالات پژوهش توضیح داده شد، شبیهسازی مدل پویاییشناسی سیستم پایان کار پژوهش نیست و در مرحله بعد با بهره گرفتن از مدلسازی ریاضی به اعتبارسنجی بیشتر مدل و تعیین هویت سیستمی آن در این پژوهش پرداخته می شود. بنابراین با توجه به اینکه در این پژوهش از یک رویکرد ترکیبی از روش های پویاییشناسی سیستم و مدلسازی ریاضی سیستمهای پویا استفاده می شود، میتوان نتیجه گرفت این پژوهش از نوع تحقیق توسعهای است. از طرف دیگر با توجه به اینکه این پژوهش در یک شرکت خدماتی انجام می شود و هدف از آن، ارائه سیاستهای بهبود در آن شرکت میباشد، میتوان نتیجه گرفت که این پژوهش از نوع تحقیق کاربردی است.
۳-۲-۳- نوع پژوهش بر اساس ماهیت داده ها
در مراحل درک سیستم و شناخت مسئله پژوهش که هدف، شناخت مسئله و معیارهای ارزیابی زنجیره میباشد رویکرد پژوهش کیفی میباشد و از ابزارهایی چون بررسی مستندات شرکت، نظرات خبرگان و پرسشنامه برای جمعآوری داده های کیفی استفاده می شود. اما در مراحل بعدی پژوهش که عبارت است از طراحی مدل و تجزیه و تحلیل سناریوها، داده های مورد جمعآوری بیشتر کمی (مقداری) بوده و بنابراین رویکرد پژوهش نیز کمی میباشد. بنابراین میتوان گفت این تحقیق، نوعی تحقیق آمیخته[۲۱۷] است.
۳-۲-۴- نوع پژوهش براساس روش و نحوه کنترل متغیرها
در این پژوهش احتمال وجود روابط علت و معلولی بین متغیرها از طریق مشاهده یک موقعیت مورد بررسی قرار میگیرد و به دنبال جستجوی عوامل علی از گذشته تاکنون میباشد. همچنین استنتاج رابطه علی بین متغیرها بدون مداخله مستقیم در متغیرهای مستقل و وابسته صورت میگیرد. بنابراین میتوان در مطالعه زنجیره تامین در شرکت مورد مطالعه در این پژوهش از تحقیق پسرویدادی استفاده نمود. تحقیق پسرویدادی، روش آشکار کردن تاثیر احتمالی حوادثی است که اتفاق افتادهاند و قابل دستکاری توسط محقق نیستند.
در تحقیق پس رویدادی دو نوع طرح قابل تشخیص است (دلاور،۱۳۸۴):
۱) علی ۲) علی/مقایسه ای
باتوجه به نوع پژوهش در این رساله از طرح علی استفاده می شود. در طرح علی پیشآمدهایی که شرایط یا موقعیت فعلی را به وجود آوردهاند، مورد مطالعه قرار میگیرند. در این طرح دو دسته اطلاعات موجود است. یک دسته مربوط به گذشته و دسته دیگر متعلق به زمان حال است و پژوهشگر تلاش دارد که رابطه بین آنها را پیدا کند.
۳-۲-۵- ابزار تجزیه و تحلیل
جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از رویکردهای پویاییشناسی سیستم و جهت طراحی و شبیهسازی مدل از نرم افزار ونسیم استفاده می شود. همچنین جهت تعیین هویت سیستم از مدلسازی ریاضی و نرمافزار متلب[۲۱۸] استفاده می شود.
۳-۲-۶- ابزار گردآوری داده ها
در انجام این پژوهش از منابع مختلفی از جمله کتابها و مقالات لاتین، کتابها و مقالات فارسی، جستجو در شبکه اینترنت و آمارها و مستندات موجود در شرکت مخابرات استفاده می شود.
۳-۳- فرایند پژوهش
متدولوژی پویاییشناسی سیستم با فلسفه علی خود و هدف کسب بینش عمیق درباره کارکرد سیستم، تاکید فراوانی بر نگاه به درون سیستم دارد. بنابراین همانطوریکه در مبانی نظری نیز اشاره شد تمرکز اصلی این متدولوژی بر درک سیستم است. شکل ۳-۲رویه کلی مدلسازی و حل مدل در این پژوهش را نشان میدهد. بر اساس این شکل، در این پژوهش از یک رویکرد تلفیقی پویاییشناسی سیستم بر مبنای مدل سوشیل و مدلسازی ریاضی سیستمهای پویا استفاده خواهد شد. تمرکز تمامی گامهای حل مساله (پویاییشناسی سیستم و مدلسازی ریاضی سیستمهای پویا)، در جهت درک سیستم است. فرایند با این هدف شروع شده و با آن پایان میپذیرد.