در چندین دهه گذشته، سلامتی یک حق بشری و هدف اجتماعی در جهان شناخته شده است. یعنی، سلامتی برای ارضا نیازهای اساسی انسان لازم است و باید در دسترس همه انسانها قرار گیرد. کیفیت زندگی مفهوم وسیعتری از سلامتی است. شاید بتوان مجموعهای از رفاه جسمانی، روانی و اجتماعی که به وسیله شخص یا گروهی از افراد درک میشود مانند شادی، رضایت و افتخار، سلامت وتندرستی، موقعیتهای اقتصادی، فرصتهای آموزشی و خلاقیت را به عنوان کیفیت زندگی دانست. شیوه زندگی ارتباط نزدیکی با سلامتی دارد. به هر حال نکته مهم در این تعریف رفاه جسمانی، روانی واجتماعی است که چیزی جز تعریف سلامتی نیست. در واقع سلامتی در مرکز مفهوم زندگی قرار دارد(واعظ موسوی، ۱۳۸۱).
سلامتی موضوعی مهمی و اساسی است که در کیفیت زندگی نقش دارد و دامنه آن بسیار گستردهتر از رهائی از بیماریهاست. سلامتی مطلوب شامل خوب بودن از نظر جسمانی، روحی، عاطفی، اجتماعی، ذهنی و با توجه به محدودیتهای وراثتی و توانائیهای شخصی هر فرد میباشد. اهمیت هر یک از این ابعاد در سلامتی بدن به یک اندازه است(مختاری،۱۳۸۶ ). همچنین سلامتی ابعاد متعددی دارد که هر کدام از ابعاد آن میتواند کیفیت زندگی موثر باشد و انسانها از آن رو به سلامتی اهمیت میدهند که بر روند زندگی و آسایش آنها تاثیر میگذارد و از طرفی سلامتی و کیفیت زندگی دارای رابطه دو طرفه است، به طوری که اختلال در وضعیت سلامت موجب مشکلات بهداشتی شده و مشکلات بهداشتی نیز بر روی کیفیت زندگی موثر است(مهرابی دلجو، ۱۳۹۰).
بیش از ۵۰ سال پیش سازمان جهانی بهداشت سلامتی را به عنوان آزاد بودن از هر گونه بیماری و شرایط ناتوانی تعریف میکرد. در سالهای اخیر کارشناسان سلامت عمومی، سلامتی را به عنوان حس بهزیستی و کیفیت زندگی تعریف کردند. پژوهشهای سال ۲۰۱۰ روی افراد سالم، میزان فعالیت روزانه (عملکرد مطلوب، کار معنادار و مشارکت در جامعه) را به عنوان شاخصی از سلامتی استفاده میکنند(مختاری، ۱۳۸۶). آنچه که دانش امروزی بدان توجه میکند، تنها طولانیکردن دوران زندگی نیست، بلکه باید توجه داشت که سالهای اضافی عمر انسان در نهایت آرامش و سلامت جسمی و روانی سپری گردد و در صورتی که چنین شرایطی تامین نشود، پیشرفتهای علمی برای تأمین زندگی طولانیتر، بینتیجه و مخاطرآمیز خواهد شد(حبیبی سولا، ۱۳۸۶).
ورزش و فعالیتبدنی نقش بسیار مهمی در سلامت عمومی مردم دارد و یک عنصر حیاتی در جوامع امروزی است و باعث افزایش کیفیت زندگی میشود. بیماری و ناتوانی که در اثر بی تحرکی ایجاد میشود، باعث افزایش رنجهای بشری میشود و به کیفیت زندگی انسان آسیب میرساند. مردمی که به سبک زندگی غیر فعال دارند، خطر ابتلا به یک سری از بیماریهای قلبی عروقی وغیره را افزایش میدهند(مهرابی دلجو، ۱۳۹۰).
قرنهاست که مردم در جستجوی زندگی خوب بودند. در این جستجو، سوال اصلی این بود که کیفیت یک زندگی سالم چیست؟ مدلهای مفهومی«کیفیت زندگی»، پدیدهای نسبتاً جدید و اکثراً همراه با تفکر در به اره اهداف توسعه بودند و حوزه های سلامتی، کار، اقتصادی- اجتماعی، روحی-روانی و خانوادگی را در برمی گرفت. ارتقای سطح کیفیت زندگی در گرو ارتقای سطح سلامت است. آنچه که مورد قبول تمامی متفکران در حیطه رضایتمندی از زندگی است،احساس سلامت و خوب بودن است و تنها با این احساس، بشر میتواند پویا و سازنده باشد و خلاقیتهایش را به منصه ظهور برساند(امین شکوری، ۱۳۸۸).
درصد کمی از مردم به این باور رسیدهاند که از ساعات کار خود کاسته و برای حفظ تندرستی و سلامتی و کسب نشاط و لذت به وررزش بپردازند. البته به جرات میتوان گفت با گذشت زمان، درصد بیشتری از مردم معتقد به بهبود کیفیت زندگی میشوند و شکی نیست رسیدن به این باور مستلزم داشتن تحصیلات عالیه، تجربه مفید و تغییر دیدگاه ها و جهانبینی کلی افراد است. بهبود نسبی کیفی زندگی و ایجاد رفاه اجتماعی بیشتر، زمینه مناسب تفکر و یافتن راه های بهتر زیستن را فراهم میسازد(تندنویس، ۱۳۸۱).
در جهان صنعتی کنونی، کشورها حدوداً بین ۴تا ۱۴ در صد تولید ناخالص داخلی خود را صرف مراقبتهای بهداشتی میکنند که این موضوع بیانگر اهمیت فراوان سیاست گذاریهای سلامت[۱۴] طبق معیارهای جهانی، سلامتی تنها جنبه های جسمانی را دربر نمیگیرد و سازمان جهانی بهداشت، سلامتی را «حالتی تعریف میکند که در آن فرد از نظر روانی، عاطفی و اجتماعی کاملاً سالم است و در او نشانهای از بیماری و رنجوری مشاهده نمیشود. بنابراین در ارزیابی سلامتی، نباید صرفاً به شاخصهای سنتی سلامتی یعنی نرخ مرگ و میر و نرخ ابتلای به بیماری توجه کرد، بلکه باید ادراکی را مورد توجه قرار داد که افراد از کیفیت زندگیشان دارند. کیفیت زندگی از مهمترین مولفه های مفهوم کلی بهداشت محسوب میشود. به گونهای که به عقیده هنکلیف[۱۵] و همکاران(۱۹۹۳) برای تعیین نیازهای حیطه سلامت و ارتقای سطح سلامتی افراد، کیفیت زندگی آنها را مورد بررسی قرار میدهند(سلطانی، ۱۳۸۹).
فاسینو[۱۶](۲۰۰۲) در خصوص بررسی کیفیت زندگی اظهار میکند امروزه کیفیت زندگی یک شاخص اساسی محسوب میشود و از آنجا که کیفیت زندگی ابعاد متعددی مانند جنبه های فیزیولوژیک، عملکرد و وجود فرد را در بر میگیرد،توجه به آن از اهمیت خاصی برخوردار است و برای ارزیابی صحیح کیفیت زندگی باید به ابعاد فوق توجه شود(خورسندی، ۱۳۸۹).
در جهان معاصر، جوانان با دشواریهای گوناگونی روبه رو هستند. دامنه این دشواریها از انتخاب حرفه تا گذراندن اوقات فراغت کشیده شده است. تغییر وتحولات فراوانی که در سالهای اخیر به وقوع پیوسته، تصمیم گیری در امور مختلف را مشکلتر کرده است. اقتصاد ملی در حال تحول است و باعث بروز مسائلی مانندکسر بودجه، تورم، مشکلات درون شهری، بیکاری و کسر درآمدها شده است. تکنولوژی، تحولاتی را در محیط کار ایجاد کرده است و نگرانی از آلودگی محیط زیست، موجب ظهور و کاربرد اصول حفاظتی در برابر صدا، تشعشع، و آلودگی و تخریب زمین، جنگلها و آبراهها شده است.
نگرانی از روند تعلیم و تربیت جوانان، اصلاح طلبی در تعلیم و تربیت را به دنبال داشته است. رشد دانش در سالهای اخیر و پیشرفتهای پیش بینی شده آینده در زمینه اطلاعات و تکنولوژی، مربیان تعلیم و تربیت را بر آن داشته است تا بر یادگیری مستمر و مادام العمر پافشاری کنند.تحولات سالهای اخیر در فرهنگ کشورها بر تربیت بدنی و ورزش نیز تاثیر گذاشته است و مردم شاهد گرایش کلیه طبقات اجتماعی به ورزش هستند. افراد زیادی از کلیه ردههای سنی به انواع فعالیتهای بدنی مشغولند و شمار تماشاگران رویدادهای ورزشی رو به رشد است. فروش تجهیزات ورزشی در حال جهش است. مسابقات ورزشی پوشش جهانی پیدا کرده است و مردم در کلیه ردههای سنی و با قابلیتهای مختلف، با انواع ورزشها و فعالیتهای جسمانی آشنا هستند. آنان همچنین به یادگیری مهارتها تمایل نشان میدهند.
جنبش های مختلف ورزشی، موجب آگاهی مردم از مسئولیتهای خود در قبال تندرستی و جلب توجه آنان به نقش آمادگی جسمانی و تندرستی در نیل به سطح بالاتری از رفاه و بهزیستی شده است. علاقه عموم مردم به ورزش موجب رشد فعالیتهای ورزشی در آموزشگاهها و خارج از آن برای کلیه ردههای سنی شده است. جوانان به ورزش و فعالیت بدنی علاقه مندند و در نتیجه، بسیاری از آنان به دنبال راهی برای شرکت در فعالیتهای جدی ورزشی هستند. برخی از آنان ورزش را به عنوان یک حرفه مینگرند و برخی دیگر به دنبال یک حرفه در ورزش هستند.
دولتها نیز برای سرمایه گذاری در بخش ورزش، یا ترغیب بخش خصوصی به این امر به اطلاعاتی نیازمندند که بر پایه پژوهش بنا شده باشد (واعظ موسوی، ۱۳۷۹). این سوال که ورزش چه کاری برای مردم انجام میدهد در هر جامعهای مطرح است.شاید طرح این سوال اساسی در جامعه ما،که در ابتدای راه سرمایه گذاریهای در زمینه ورزش است،شایستهتر باشد. در این پژوهش محقق با بهره گرفتن از ابعاد مختلف پرسشنامه کیفیت زندگی،تلاش کرده است تا ارتباط و نقش شرکت در ورزش و به ویژه ورزش همگانی را روی کیفیت زندگی بررسی نماید؛
بنابر این، ابتدا لازم است که ویژگیهای کیفیت زندگی مشخص شود:
کیفیت زندگی به طور خاص و دقیق، چگونگی زندگی افراد را نشان میدهد.
کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی است، دامنه وسیعی از ابعاد زندگی را در بر میگیرد و بر توصیف حوزههای مختلف زندگی متمرکز است. از این رو، حوزههایی مانند موقعیت اقتصادی، اشتغال، سلامتی،خانواده، تحصیلات، زندگی اجتماعی و مشارکت اجتماعی از اجزا یا متغیرهای کیفیت زندگی میباشند.
کیفیت زندگی با بهره گرفتن از هر دو مقیاس درونی و بیرونی اندازه گیری میشود. این روش هم شرایط زندگی درونی و هم بهزیستی بیرونی را منعکس میکند و ارتباط بین این دو بعد را نشان میدهد. براساس این ویژگی، بینشی را که مردم نسبت به شرایط بیرونی زندگی و احساساتی که درباره زندگی دارند، درک کاملی از کیفیت زندگی را نشان میدهد (۱۹۹۲، Zhanl).
یکی از مفاهیمی که با رفاه و سلامتی یکسان فرض شده است،کیفیت زندگی میباشد (قهرمانی، ۱۳۸۵). کیفیت زندگی به سلامت کلی اشخاص و اطرافیان او و شرایطی که جامعه برای افراد ایجاد میکند و همینطور واکنش درونی افراد به محیطشان مربوط میشود. البته شرایط ساختاری جامعه، زمانی بر کیفیت زندگی فرد اثر میگذارند که به مدت طولانی بر زندگی فرد حاکم باشند. کیفیت زندگی به طور نسبی در سالهای اخیر برای توجه به اینکه مردم چطور فکر میکنند ؟ چه چیزی میخواهند؟ و به چه چیزی نیاز دارند ؟مطرح شده است. تعریف مردم از محیطی که درآن زندگی میکنند زمانی اهمیت پیدا میکند که آنها اطلاعاتی درباره شرایط موجود، ارزشها، انتظارات و آرزوها داشته باشند.
کیفیت زندگی به درک و احساس افراد و گروهها از میزان بر آورده شدن نیازهایشان و فرصتهای دسترسی آنها به این آرزو و خواستهها تعریف شده است. کیفیت زندگی یک عامل ذاتی چند بعدی است که ترکیبی از عوامل شناختی (رضایت ) و احساسی (شادی) میباشد(باقیانی مقدم، ۱۳۸۵).
بیشتر نویسندگان عقیده دارند کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی، ذهنی و پویا است که با گذشت زمان و با توجه به موقعیت تغییر میکند. این ماهیت پویای کیفیت زندگی به محققان کمک میکند که بتوانند با انجام تحقیقاتی درباره راهبردهای بهبود کیفیت زندگی افراد، زمینههای زندگی بهتری را برای آنها فراهم کنند (Raised،۲۰۰۱).
به طور کلی سه حیطه مهم در کیفیت زندگی شامل بعد جسمانی، روانی و اجتماعی وجود دارد. بعد جسمانی به درک فرد از توانائی انجام فعالیتهای روزانه و به انرژی فرد بستگی دارد. بعد اجتماعی به انزوا، وابستگی، روابط با خانواده و فامیل و شرایط محیطهای اجتماعی دیگر وابسته است و بالاخره بعد روانی در ارتباط با مفاهیم روانی و هیجانی است ودر آن مسائلی مانند افسردگی و ترس، خشم و سعادت، خوشی و اضطراب مطرح میشود(Cimillery، ۱۹۹۹).
پژوهش های اولیه در زمینه کیفیت زندگی، فقط رفاه مادی را مورد بررسی قرار میدادند؛ اما پژوهشهای بعدی نشان دادند که تنها جنبه مادی تعیین کننده کیفیت زندگی نیست و متغیرهای دیگری به کیفیت زندگی اضافه شد. در پرسشنامه کیفیت زندگی[۱۷]،۱۵ بعد یا متغیر برای کیفیت زندگی مشخص شده است که با ۱۹۲ سوال، کیفیت زندگی فرد را میسنجد. این پرسشنامه یک مقیاس خود سنجی است و علاوه بر ۱۵ مقیاس اصلی دارای یک مقیاس مقبولیت اجتماعی میباشد و نمره کلی کیفیت زندگی نیز از آن حاصل میشود. این ۱۵ بعد به شرح ذیل بررسی شده است:
در بعد رفاه مادی،[۱۸]افراد امکانات زندگی خود را به لحاظ اقتصادی خوب و قابل پذیرش میدانند، محیط زندگی آنان آرام و تمیز است و درآمدشان برای تأمین نیازهایشان کافی است. از نظر رفاه جسمانی[۱۹] افراد از سلامتی خوبی برخوردارند، و برای حفظ سلامتی خود از فعالیتها و در مواقع لازم از خدمات حرفهای در این خصوص استفاده میکنند.
رشد شخصی[۲۰] نیز کیفیت زندگی را نشان میدهد.بر این اساس افراد دارای مزاجی ایمن و متعادل هستند، خوش مشربند و دارای اهدافی قابل دستیابی اند که در صورت نیاز قابل تغییر نیز میباشند.
روابط خانوادگی[۲۱] شاخص چهارم کیفیت زندگی است که در آن افراد روابط خود را با همسرشان باز، تعاملی، مبتنی بر بیان احساسات، حل مسأله، تقسیم مسئولیت، روابط جنسی خوب و استقلال منطقی میبینند. در بعد روابط والد و کودک،[۲۲]افراد با فرزندان خود نزدیکند، رابطه خوبی با آنها دارند و از رویکرد انضباطی مدلل، آرام و همسان استفاده میکنند. از نظر روابط گسترده خانوادگی[۲۳]،وقتی زندگی دارای کیفیت است که افراد به طور فعال روابط خوبی را با بستگان حفظ میکنند که با تعاملات معنادار، حمایت متقابل و حل مسأله همراه است.
نهایتا در روابط فراخانوادگی[۲۴]،افراد فعالانه در پی تعاملات اجتماعیاند و برای حفظ شمار زیادی از دوستیها که با حمایت اجتماعی، عاطفی و رشد همراه است تلاش میکنند.
در رفتار نوع دوستی[۲۵]،افراد در قالب اعطای وام، انجام تبلیغات و مشارکت در سازمانهای خیریه یا داوطلبانه به دیگران کمک میکنند.
در بعد رفتار سیاسی[۲۶] افراد در جریان رویدادهای جاری، فعالیتهای سیاسی و دولتی هستند و در خلال انتخابات وارد فرایند مشارکت سیاسی میشوند.
در رفتار خلاق/ زیبایی شناختی هنری[۲۷]، افراد خود را درگیر فعالیتهای فرهنگی (بازیها، فیلمها، موزهها و غیره) میکنند، کارهای هنری را میخرند و دارای سرگرمیهایی هستند.
ویژگیهای شغلی[۲۸] نیز به عنوان شاخص کیفیت زندگی محسوب میشود.بر این اساس افراد شغل خود را متنوع، جالب و چالش بر انگیز میدانند. محیط کارشان انتظارات آنها را برآورده میکند و محل کار آنها از سیاست گذاری و شهرت خوب و پرسنل حمایت کننده برخوردار است.
در بعد روابط شغلی[۲۹] افراد با پرسنل مافوق و زیر دست خود رابطه خوبی دارند و احساس میکند که مافوق بلاواسطه آنها دارای مهارتهای بین فردی عالی است. در بعد رضایت شغلی[۳۰] نیز افراد بیان میکنند که حقوق و مزایای خوبی دارند، دارای فرصت ترقی و دیگر تقویت کنندههای غیر مالی، نظیر فرصتهای مشارکت، تشویق و آموزش هستند.
در بعد مقبولیت اجتماعی[۳۱] افراد ویژگیهای مثبتی برای خود قایلند و خود را مقبول دیگران میدانند.
از نظر میزان فعالیت ورزشی[۳۲] افراد به ورزش علاقه مندند، در رویدادهای ورزشی حضور مییابند و مرتب ورزش میکنند
نهایتا در بعد رفتار تعطیلی (اوقات فراغت)[۳۳]، افراد در سال حداقل یک بار به تعطیلات میروند، از طراحی برنامههای انعطاف پذیر برای تعطیلات لذت میبرند، و میتوانند در طی تعطیلات آرامش یابند و نگرانیهایشان را فراموش کنند (واعظ موسوی، ۱۳۸۵).
تاریخچه کیفیت زندگی
ریشههای تاریخی استفاده از عبارت کیفیت زندگی را میتوان در آثار کلاسیک ارسطو که مربوط به سال ۳۳۰ قبل از مسیح است، یافت. وی در اصول اخلاقی کلاسیک از رابطه بین کیفیت زندگی هنگام شادی و ارزشهای ذهنی افراد سخن میگوید.(مختاری،نظری،۱۳۸۹، ۱۵). آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو باز میگردد که در کتاب نیکو ماخس به موضوع سعادت انسانی میپردازد اینکه سعادت چیست ؟ عبارت از چه فعالیتهایی است و چگونه میتوان سعادتمند شد ؟
او زندگی خوب را معادل شادکامی[۳۴] در نظر میگیرد و در عین حال به تفاوت این مفهوم در افرادمختلف می پردازدو ذکر میکند سلامتی که باعث رضایت مندی در یک فرد بیمار میشود با ثروت که فرد فقیری را شاد میکند یکسان نیست و بیان میدارد که شادکامی نه تنها برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد بلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسانی نخواهد داشت.
عبارت کیفیت زندگی دورههای تاریخی زیادی را پشت سر گذاشته است و تغییرات مختلفی در مورد آن صورت گرفته است. این عبارت علایق شخصی، تجارب، احساسات، دیدگاهها و عقاید راجع به ابعاد فلسفی، فرهنگی، معنوی، روانشناسی،مالی و…زندگی روزمره را شامل میشود.
علاقه مندی به بررسی عوامل موثر بر خشنودی و رفاه انسان پیشینهای طولانی در تاریخ زندگی بشر دارد.در واقع اینکه چگونه باید و میتوان زیست که بهترین منفعت را از زندگی کسب کرد.شاید به قدمت توانایی آدمی برای اندیشه در مورد آینده و عبرت گرفتن از گذشته باشد.(بهمنی،۱۳۸۹،ص: ۳۶)
کیفیت زندگی در حدود ۴۰ سال پیش در آمریکا معرفی شد و علوم اجتماعی پرچمدار روح و سنجش آن شد. در اواخر قرن۲۰ موضوع کیفیت زندگی در علوم اجتماعی بیشتر مورد توجه و اهمیت قرار گرفت و در سال ۱۹۵۵ با تاسیس جامعه بین المللی برای تحقیق درباره کیفیت ندگی، اینگونه تحقیقات نهادینه شدند.(مختاری و نظری،۱۳۸۹،ص: ۱۷)
در طی ربع قرن آخر قرن بیستم تاکنون پژوهشگران متعددی در مورد کیفیت زندگی و تعادل آن با ویژگیهای گوناگون انسانها اظهار نظر کردهاند.به عنوان مثال از اوایل گسترش مفهوم کیفیت زندگی، برخی صاحب نظران توسعه آتی در مراقبت از سلامت جسمانی و روانی را در گرو توجه روزافزون به راهبردهای پیشگیری اولیه با هدف توسع کیفیت زندگی افراد دانستند(مختاری و نظری،۱۳۸۹، ص: ۱۸).
شالوک معتقد است که علاقه به بحث کیفیت زندگی به لحاظ تاریخی از ۴ زمینه ریشه میگیرد:
۱.بازنگری در این باور که پیشرفتهای علمی و پزشکی و تکنولوژیک به تنهایی میتواند خوشبختی و بهزیستی بشر را فراهم کنند و در عوض توجه به این مسیله که احساس بهزیستی شخصی، خانوادگی و اجتماعی در صورتی تحقق میابد که پیشرفتهای مذکور با ارزشها، ادراکات و شرایط محیط زیست مساعدی همراه شوند.
۲.تغییر نگرش از خدمات مبتنی بر اجتماع به سبب سنجش نتایج و پیامدهای زندگی فرد در اجتماع.
۳.افزایش قدرت مصرف کنندگان و شکل گیری جنبشهای تامین کننده حقوق بیماران و تاکید این جنبشها بر برنامه ریزی شخص محور، توجه به پیامدهای شخص برنامههای رفاهی و دولتی و توجه به حق تعیین سرنوشت خود و غیره.
۴.پیدایش تغییرات جامعه شناختی که جنبههای عینی و ذهنی کیفیت زندگی را معرفی کرد و ویژگیهای فردی و شخصی این مفهوم را مورد تاکید قرار داده است.(ربانی و کیانپور،۱۳۸۶، ص: ۷۱)
رویکرد آکادمیک به کیفیت زندگی از سال ۱۹۲۰ میلادی یعنی زمانی که پیگو در کتاب خود به نام اقتصاد و رفاه به این موضوع پرداخت سیر تازهای یافت.
از دهه ۱۹۳۰ محققان آمریکایی به ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق مختلف کشور خود پرداختند و پس از آن این مفهوم مورد توجه دانشمندان علوم روان شناسی، اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی، پزشکی به صورت یک موضوع میان رشتهای قرار گرفت.
تا دهه۱۹۷۰ کیفیت زندگی اساسا معطوف به انگارههای مادی و پیامد رشد اقتصادی در نظر گرفته میشد. از دهه۱۹۷۰ در نتیجه ظهور آثار منفی حاصل از رشد اقتصادی از سویی و پیدایش نظریه توسعه پایدار از سویی دیگر،کیفیت زندگی ابعاد و پنداشتی اجتماعیتر پیدا کرد و مسایل مانند توزیع پیامدهای حاصل از رشد،حفظ منابع طبیعی و محیط زیست و…..را در بر میگرفت و به طور جدی به عنوان هدف اصلی توسعه وارد مباحث برنامه ریزی شد و در دهه ۱۹۹۰ نیز آغاز بحث از کیفیت زندگی اجتماعی با تاکید بر سازههای اجتماعی همچون سرمایه اجتماعی، همبستگی اجتماعی، عدالت اجتماعی و……بود.(غفاری و امیدی،۱۳۸۸،ص: ۳).
تعاریف موجود از کیفیت زندگی
منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله مقایسه کیفیت زندگی، هوش هیجانی و سلامت روانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ...