اگر فرزندخوانده، بستگان ذکور نسبی پدری و مادری (عصبه) دارد، دیه را باید آنها بپردازند نه سرپرست کودک (فرزند پذیر)؛ ولو اینکه سرپرست کودک با کودک، قرارداد ضمان جریره منعقد کرده باشد، زیرا با بودن عاقله، خسارت جرایم بر عهده فرد دیگری نمی باشد و فرزند خوانده و فرزند واقعی از این حیث با یکدیگر تفاوتی ندارند. پس بنابراین، کودکی که مرتکب قتل یا جرح یا ضرب شده است، عاقله او مکلف است که دیه را بپردازد و از این رو فرقی نمی کند، که کودک شخصاً مالی داشته باشد یا خیر. در صورت پرداخت، عاقله حق ندارد بعداً آنچه را به عنوان دیه پرداخته است، از اموال کودک مطالبه و استیفا نماید.
اما اگر عاقله نداشته باشد،که معمولاً چنین است، در این صورت، مسئولیت جبران خسارت وارده توسط فرزندخوانده، اگر قرارداد ولاء ضمان جریره میان سرپرست و فرزندخوانده منعقد شده باشد، کلیه جنایات عمد و شبه عمد نابالغ به منزله ی خطای محض بوده و بر عهده سرپرست است و از او مطالبه می شود، ولی، حکم سرپرستی یا عقد فرزندخواندگی، به تنهایی تاب و تحمل پذیرش مسئولیت جبران خسارت زیان دیده توسط سرپرست را ندارد.بنابراین، به منظور جبران خسارت، قانون گذار می تواند از راه قرارداد ضمان جریره، مسئولیت جبران خسارت را بر عهده سرپرست فرزند خوانده قرار دهد،و اگر فرزند خوانده، عاقله نداشته باشد و قرارداد ضمان جریره میان کودک و سرپرست منعقد نشده باشد، دیه از بیت المال پرداخت می شود.[۱۳۶]
مبحث چهارم: بطلان و فسخ رابطه سرپرستی
چگونگی و حدود خاتمه آثار ناشی از فرزندخواندگی، به نوع خود اثر و از سوی دیگر به هدف و کارکرد این نهاد بستگی دارد، کما اینکه در خانواده طبیعی نیز آثار حقوقی حاکم بر روابط میان والدین و فرزندان در پارهای موارد دچار زوال و دگرگونی میشود (سقوط حق حضانت و ولایت) و قواعد خاصی بر این تحولات حاکم است. بنابراین در مقام زوال ناشی از فرزندخواندگی نیز باید هرچه بیشتر وضعیت خانواده طبیعی را در نظر آورد. زمانی که شرایط بقای رابطه سرپرستی موجود نباشد، رابطه فرزندخواندگی فسخ خواهد شد.
گفتار اول: بطلان فرزندخواندگی
اگر فرزند خوانده یا زوجین سرپرست، فوت نمایند، فرزندخواندگی باطل خواهد شد. با این که فوت زوجین در زمره موارد انحلال فرزندخواندگی نیامده است ، از لحن قانون به ویژه عنوان « سرپرستی» که برای زن و شوهر پذیرنده انتخاب شده است، چنین بر می آید که با فوت زن و شوهر سرپرستی منتفی است و باید برای طفل قیم تعیین شود و هرگاه دیگری ، از لحاظ استطاعت مالی و اخلاقی بتواند به سرپرستی ادامه دهد،به تنهایی این وظیفه را عهده دار خواهد شد.
جدایی زن و شوهر به رابطه سرپرستی لطمه نمی زند و نباید چنین پنداشت که، چون رابطه زناشوئی و توافق زن و شوهر، شرط لازم برای صدور حکم فرزندخواندگی برای زوجین است، انحلال نکاح آن را از بین می برد. ماده ۱۲ قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب۵۳، در این مورد مقرر می دارد:
« در مواردی که اختلاف زناشویی زوجین سرپرست منجر به صدور گواهی عدم امکان سازش می شود، دادگاه در مورد طفل تحت سرپرستی به ترتیب مقرر در قانون حمایت خانواده اقدام خواهد کرد»
گذشته از فوت و جدایی ، هرگاه در اثر اعتراض ثالث٬ پدر و مادر حقیقی طفل معلوم شود که، شرایط صدور حکم فرزندخواندگی جمع نبوده است و یا در جریان دادرسی حیله و به کار رفته است ، دادگاه صادرکننده باید آن را ابطال کند.[۱۳۷]
در حالی که در قانون جدید حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست، اولاً، نه تنها فوت یکی از سرپرستان یا وقوع طلاق و جدایی میان آنان از موارد انحلال سرپرستی و زوال آثار آن نیست، بلکه با فوت هر دوی آنها یا فوت سرپرست منحصر، نیز آثاری پابرجا خواهد ماند. ماده ۲۰ قانون مزبور، مقرر می دارد : «در صورت فوت یا زندگی مستقل و جدایی هر یک از سرپرستان یا وقوع طلاق بین آنان، دادگاه میتواند با درخواست سازمان و با رعایت مفاد این قانون، سرپرستی کودک یا نوجوان را به یکی از زوجین یا شخص ثالث واگذار نماید. رعایت نظر کودکان بالغ در این خصوص ضروری است ».
همچنین ماده ۱۹ مقرر می دارد: « در صورت فوت سرپرست منحصر یا سرپرستان که مشمول یکی از صندوق های بازنشستگی بوده اند ، افراد تحت سرپرستی در حکم افراد تحت تکفل متوفی محسوب گردیده و تا تعیین سرپرست جدید از مزایای مستمری وظیفه بازماندگان برخوردار خواهند شد».
گفتار دوم : فسخ فرزند خواندگی
در کشورهایی که فرزندخواندگی کامل وجود دارد، از آنجا که خانواده ناشی از فرزند خواندگی جایگزین خانواده اصلی و سبب قطع رابطه کودک با آن می گردد . اصولاً، بحث « خاتمه آثار فرزند خوادندگی » مطرح نیست و در نتیجه، همان قواعد حاکم بر ساختار خانواده طبیعی ، در خانواده جدید نیز مجری است.[۱۳۸]
فرزند خوانده، در واقع فرزند حکمی و انتساب او به خانواده مجازی است و بر عکس، فرزند واقعی که هیچ حادثه ای او را از پدر و مادر خود بیگانه نمی کند، بر اثر حوادثی ممکن است به حکم قانون از خانواده حکمی خود جدا شود. با وجود اینکه به موجب حکم سرپرستی، فرزند پذیر به طور دائم سرپرست خواهد بود و کودک را بدون تعیین مدت به ایشان واگذار می کنند وحتی از آنجایی که این رابطه به وجود آمده، طبیعی و غیر قابل زوال نیست و گاهی قابل فسخ می باشد، لذا قانون گذار به منظور حمایت از طفل و رعایت مصلحت، ولی وگاهی خانواده فرزند پذیر یا خانواده واقعی کودک مواردی را پیش بینی نموده است،که در صورت لزوم حکم سرپرستی را فسخ کند. مطابق آنچه قانون گذار در ماده ۱۶ قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب ۵۳، مقرر نموده در موارد زیر سرپرستی قابل فسخ خواهد بود.
بند اول : تقاضای دادستان : هدف از تدوین این قانون ،حمایت از کودک و تامین نیازهای مادی و معنوی وی بود، بنابراین، وقتی منافع کودک به خطر بیافتد، باید این رابطه پایان پذیرد.
در بند الف این ماده پیش بینی گردید، در صورتی که هر کدام از زوجین دچار سوء رفتار یا عدم اهلیت و شایستگی برای نگهداری و تربیت طفل شده باشند و این امر محرز شود، به تقاضای دادستان بعد از رسیدگی های لازم اقدام به صدور فسخ حکم سرپرستی خواهد نمود و هدف قانون گذار این بوده است که طفل در محیطی امن و شایسته تربیت شود و به همین دلیل در ماده ۳ قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب۵۳، صلاحیت اخلاقی و عدم اعتیاد و عدم حجر، جزء شرایط سرپرستان قرار داده است، حال اگر یکی از شرایط نقص شود، یعنی یکی از آنها دچار جنون یا اعتیاد و … گردد، دیگر محیط خانواده محیط سالم و شایسته نخواهد بود. بنابراین، دادگاه اقدام به صدور حکم فسخ سرپرستی خواهد کرد و اهمیت این امر تا آن حد است که، عدم اهلیت یکی از زوجین برای فسخ سرپرستی کافی است.
بند دوم : تقاضای سرپرست : به موجب بند۲ ماده « تقاضای سرپرست در صورتی که سوء رفتار طفل برای هر یک از آنان غیر قابل تحمل باشد، همچنین، در موردی که سرپرست قدرت و استطاعت برای تربیت و نگهداری طفل را از دست داده باشد».
به موجب بند۲، متقابلا اگر کودک دچار سوء رفتاری باشد، بطوری که برای سرپرستان غیر قابل تحمل باشد، دادگاه به تقاضای سرپرست، حکم فسخ سرپرستی را صادر خواهد کرد.
قانون گذار، علاوه بر مصلحت طفل، رعایت احوال سرپرستان را نیز نموده است، وقتی سوء رفتار طفل باعث مختل شدن زندگی زناشویی و آسایش ایشان شود، صلاح را در قطع این رابطه دانسته است، حتی اگر، این سوء رفتار برای یکی از آنان غیر قابل تحمل باشد، به نظر می رسد در اینجا جنبه حمایتی این قانون بیشتر به مصلحت سرپرستان است تا مصلحت کودک.
در انتهای بند دوم مقرر شده است: « همچنین در موردی که سرپرست قدرت و استطاعت برای تربیت و نگهداری طفل را از دست داده باشد. یکی از شرایط سرپرستان که در بند« و» ماده ۳ تعیین شده بود تمکن مالی سرپرستان می باشد، اگر بعد از گذشت مدتی، سرپرستان یا سرپرست متمکن، استطاعت مالی خود را از دست بدهند، به تقاضای ایشان دادگاه می تواند سرپرستی را فسخ کند تا کودک دوباره تحت حمایت سیستم دولت قرار گیرد تا در تنگنا قرار نگیرد .
البته اگر منظور از استطاعت را هم قدرت مالی و هم توانایی غیر مالی در نظر بگیریم. در این صورت، اگر زوجین از نظر جسمی یا روحی نیز توانایی خود را از دست دادند، این سرپرستی قابل فسخ خواهد بود و مثلاً در اثر بیماری یا حادثه ای دچار مشکلات جسمی یا روحی می شوند، به طوری که دیگر توانایی نگهداری از طفل را نداشته باشند.
بند سوم : توافق طفل با زوجین سرپرست
اگر طفل به سن کبر برسد و در صورتی که با زوجین سرپرست به توافق برسد، امکان فسخ وجود دارد و همچنین در صورتی که والدین کودک بخواهند فرزند خود را پس بگیرند و به خانواده اصلی اش باز گرداند، باز هم با توافق زوجین سرپرست امکان فسخ وجود خواهد داشت.
البته در همه ی موارد، دادگاه همه ی جوانب را در نظر گرفته و پس از بررسی های لازم، حکم فسخ را صادر می نماید و قطعی است و فسخ سرپرستی نیز مانند ایجاد آن ، با صدور حکم تحقق می یابد و موقعیت ایجاد شده از بین می برد. تشریفات صدور حکم با گواهی عدم امکان سازش در مورد طلاق شباهت دارد. به موجب ماده ۱۷ قانون مزبور«قبل از صدور حکم فسخ سرپرستی، دادگاه در هر مورد سعی خواهد نمود که، اقدامات لازم را در جهت بقاء سرپرستی به عمل آورد. در صورت صدور حکم فسخ سرپرستی و قطعیت آن، مراتب به وسیله دادگاه صادرکننده حکم برای تصحیح شناسنامه و اسناد مربوط به ثبت احوال اعلام می شود. قانون معین نکرده است که شناسنامه چگونه تصحیح می شود، ولی به نظر میرسد که باید به وضع پیش از فرزند خواندگی باز گردد ودر صورت امکان، نام پدر و مادر حقیقی در آن ذکر شود.[۱۳۹]
درقانون جدید حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست مصوب۹۲ آمده است:
حکم سرپرستی، پس از اخذ نظر کارشناسی سازمان ، در موارد زیر فسخ می شود:
الف: هر یک از شرایط مقرر در ماده ۶ این قانون منتفی گردد.
شرایط مقرر در ماده ۶: درخواست کنندگان سرپرستی باید دارای شرایط زیر باشند:
الف. تقید به انجام واجبات و ترک محرمات
ب. عدم محکومیت جزایی موثر با رعایت موارد مقرر در قانون مجازات اسلامی
ج. تمکن مالی
د. عدم حجر
ه. سلامت جسمی و روانی لازم و توانایی عملی برای نگهداری و تربیت کودکان و نوجوانان تحت سرپرستی
و. نداشتن اعتیاد به مواد مخدر، مواد روانگردان و الکل
ز. صلاحیت اخلاقی
ح. عدم ابتلاء به بیماریهای واگیر یا صعبالعلاج
ط. اعتقاد به یکی از ادیان مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
در صورتی که سرپرستان یا سرپرست منحصر یکی از شرایط فوق را که قبلاً دارا بوده از دست بدهد، از موارد فسخ حکم سرپرستی خواهد بود.
بند ب : تقاضای سرپرست منحصر یا سرپرستان در صورتی که، سوء رفتار کودک یا نوجوان برای هر یک از آنان غیر قابل تحمل باشد.
در صورتی که کودک یا نوجوان رفتاری داشته باشد که برای سرپرستان قابل تحمل نباشد، آن را از موارد فسخ حکم سرپرستی قرار داده اند، نکته قابل تامل در اینجا این است که، متقاضیان سرپرستی باید بدانند که در حال آزمودن بخت خویش نیستند و کودکان را نباید به مشابه کالاهایی که پس از مدتی خریدار را دل آزرده می کند در نظر آورند این نگاه که در هر لحظه ای امکان مراجعه به دادگاه و تقاضای انحلال سرپرستی وجود دارد می تواند روحیه همیّت و تلاش را در میان سرپرستان کمرنگ کند.
ج – طفل پس از رشد با سرپرست منحصر یا سرپرستان توافق کند
این بند هم از جمله شرایطی است، که به طفل اختیار داده است تا بعد از رسیدن به کبر خودش برای زندگی خود تصمیم بگیرد در صورتی که با سرپرستان خود توافق کند و نظر کارشناسی سازمان را اخذ نماید در صورتی که سازمان نظر مساعد بر فسخ دهد حکم اجرا خواهد شد.
بند د : مشخص شدن پدر یا جد پدری کودک یا نوجوان
مشخص شدن پدر یا جد پدری کودک یا نوجوان و یا وصی منصوب از سوی ولی قهری در صورتی که صلاحیت لازم برای سرپرستی را ولو با ضم امین یا ناظر از سوی دادگاه دارا باشند، در صورتی که فسخ سرپرستی به علت « مشخص شدن پدر یا مادر کودک یا نوجوان و درخواست آنان برای فسخ حکم» باشد حضانت طفل از سایر آثار سرپرستی جدا شده و دادگاه باید راجع به حضانت طفل نیز تعیین تکلیف نماید.
پایان بخشیدن به یک سرپرستی به آسانی و اقدام به تشکیل سرپرستی جدید با افراد جدید ، خود می تواند بسیار مضرو بر خلاف مصالح کودک ، پذیرندگان و در نهایت جامعه باشد. روابط انسانی، به خصوص در محیط خانوادگی ، بسیار عمیق و حائز اهمیت است و گسست و تجدید غیرضروری آن ، خود مشکلی به مشکلات اجتماعی می افزاید. پس عدم قابلیت اجرایی یک اثر (مثلا حضانت ) را نباید سبب خاتمه تمامی آثار مترتب بر نهاد حقوقی دانست. بلکه باید در هر مورد٬ خانواده طبیعی را ملاک عمل قرار داد کما اینکه روند قانون گذاری نیز چنین تمایلی را نشان می دهد.
نتایج
مقوله فرزندخواندگی یکی از مسائل مهم وحساس جامعه است.سامان دهی و رسیدگی به حقوق کودکان بی سرپرست، نه تنها بهبود دهنده وضعیت این قشر آسیب پذیر می باشد، بلکه به نوعی تعیین کننده سرنوشت جامعه ای که در آینده این کودکان وارد آن خواهند شد، نیز می باشد.
پس از بررسی قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب۵۳ مشخص گردید که، قانون سابق با همه مزایا و کاربردی که در ۳۹ سال اخیر داشته است، بیش از این قادر به پوشش دادن جامعه امروزی نبوده، چرا که در قانون حمایت از کودکان بی سرپرست، تنها خانواده های فاقد فرزند، که پنج سال از ازدواجشان گذشته وصاحب فرزند نشدند و الزاما،می توانستند کودکان زیر ۱۲سال را که بی سرپرست باشند و والدین نداشته باشند،به فرزندی بپذیرند، را تحت شمول خود داشته است. این در حالی است که ۸۰ درصد کودکان بهزیستی را کودکان بد سرپرست تشکیل می دهد، که شاید جمعیت کثیری از اینها را نوجوانان تشکیل دهد. از همین رو لایحه با همه اما و اگرها، تدوین و راهی مجلس شد تا گامی بلند در راستای حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست بر دارد. پس از مطالعات به عمل آمده نسبت به قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب۵۳ و قانون جدید حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب۹۲، این نتایج حاصل شد که عقد فرزند خواندگی که بین فرزندپذیر و سازمان بهزیستی منعقد می شود، آثاری برای فرزندخوانده و فرزندپذیر به وجود خواهد آمد. بر طبق قوانین سابق و جدید، حقوق و تکالیف والدین و فرزند واقعی در برابر هم، بین فرزندپذیر وفرزندخوانده نیز برقرار خواهد شد. و از جمله اینکه سرپرست عهده دار نفقه و حضانت و نگهداری فرزندخوانده می باشد و یا اینکه در صورت وارد نمودن خسارت به شخص ثالث توسط فرزندخوانده، فرزندپذیر که عهده دار نگهداری از وی می باشد، مسئول جبران خسارت وارده است. همچنین نام خانوادگی فرزندپذیر در شناسنامه فرزندخوانده ثبت می شود که هم در قانون سابق و هم قانون جدیدمصوب۹۲، ایجاد نسب نمی کند. بنابر این، اگرچه نام خانوادگی فرزندپذیر در شناسنامه فرزند درج خواهد شد، ولی در اموری نظیر محرمیت و ارث همچون فرد بیگانه ای است که هیچ رابطه نسبی و سببی با فرزندپذیر ندارد. به همین ترتیب ازدواج بین آنها مجاز بوده وبا وجود اینکه در ظاهر و طبق مفاد شناسنامه ای همچون والدین و فرزند می باشند، نکاح بین آنها منع قانونی و شرعی ندارد، البته در قانون جدید به علت مذموم بودن این امر در اخلاق عمومی و اجتماعی، بین فرزندخوانده وفرزندپذیر، چه در دوره حضانت، چه بعد از آن ممنوع دانسته شده است.البته این ماده از قانون جدید از جمله مواردی است که از نظر شرعی سرپرستی فرزندخوانده طبق قانون، صرفا با حکم دادگاه، به سرپرست یا سرپرستان سپرده می شود ودر بعضی موارد طبق این مواد این قانون و با حکم دادگاه قابل فسخ می باشد.
که از سر وحشتی پنهانی ست
و این چنین خواستن
به زندانی بدل کردهیمان
که خواب مان به زباله دانی ماننده تر است. (همان،ص.۵۰)
و باز به مذمّت خطیبان کذّاب میپردازد که با گذشت روزگار، مشتشان بازمیشود و دروغ هایشان برای جماعتی آشکار میگردد:
از سوراخ کلید
به اتاق از یاد رفته می نگرم؛…
از لای روزنامه ، خطیبی
مشتش باز مانده است. (همان،ص.۳۳۳-۳۳۲)
۴-۲-۲- جهان بینی ها:
۴-۲-۲-۱- زندگی:
در اواسط و نزدیک به اواخر مجموعه آثار اول شمس به اشعاری بر میخوریم که به فلسفه زندگی اشارههایی میکند. این همان بخشی است که شاعر فلسفی میاندیشد و شعرش از حالت اجتماعی – سیاسی به رنگ فلسفی– اجتماعی در میآید .اکثر اشعاری که شمس به تعریف زندگی میپردازد در این بخش قرار گرفته است.
۴-۲-۲-۱-۱- تعریف زندگی
یکی از رایج ترین مباحث شعری، فلسفه زندگی و تعریف آن از نظر شاعر است. شمس گاهی زندگی را سیلابهای میبیند که از خود اختیاری ندارد و در راهی، از پیش مهیّا شده، جاری میشود. او با عنوان کردن ترکیب «درّه تاریک» به ابهام پایانی زندگی که همان مرگ است اشاره میکند و بارها اجبار زیستن را مطرح
میکند. فلسفهای که ذهن شاعر را به خود مشغول خود نموده است .
چیست زندگی؟
دالانی که فراموشی را در خود انبار میکند
سیلابهیی
که به راهی از پیش آماده
آسیمه سر
به درّهی تاریک می رود. (همان،ص.۲۵۰)
شاعر بارها عنوان میکند که حوادث و اتّفاقات جامعه و اوضاع روحی باعث نگرش منفی او نسبت به زندگی شده است . او «زندگی »را «گلدانی » میبیند که بستر مناسب وقایع دلنشین و خاطرهانگیز است، امّا در این زمان خالی از چنین زیباییهایی است :
و زندگی لحظهایست که طول میکشد
وزندگی گلدانی ست
که همیشه از گل خالی میماند. (همان،ص.۳۳)
یکی از پارههای لطیف شعر شمس این است که «زندگی» را به «دامن مادری آزرده» تشبیه میکند. وجه شبه آن میتواند «سردی و بی توجهی و طرد شدن انسان» باشد :
و زندگی
دامان مادری است
که از سر دلتنگی
سخنی به درشتی با آنان گفته است. (همان،ص.۲۳۲)
زمانهای سیاه و تباه که راهی جز پا نهادن بر شانهی مردگان برای او وجود ندارد. زمانهای سرشار از تباهی و فنا:
آه نمیدانستیم
در سرزمینی که از شانهی مردگان بالا میروند
تاغبار فراموشی
از چهرهی ایزدان بزدایند
معنای زندگی
چیزی به جز تباه شدن
در حواشی زندگی نیست. (همان،ص.۳۵۲)
و یا هنگامی که میخواهد «زیبایی زندگی »را بسراید آنرا در موجی از بلاها به تصویر میکشد . تصویر زیبای شمس از «زندگی» « شراب گوارایست» . امّا ناگهان اصل غافلگیری خواننده را به حیرت فرومیبرد. شرابی در جامی شعله ور که کسی با لذّت نمیتواند از گوارایی آن بهرهمند گردد:
زندگی شراب گوارایی است
در جامی شعله ور. (همان،ص.۳۸۶)
۴-۲-۲-۱-۲- جلوه های سهمگین زندگی
شاعر روال زندگی را با سنگینترین کلمات میسراید، واژگانی که آواری از پلیدیها را در ذهن خواننده متجلّی میکند . «قاطری با کمر شکسته»، «کلاه مچاله شده»، «کودک مرده»، «خرگوش لوچ» و… بار معنایی خاصّی به شعرش میبخشد که آنرا دردناک و منزجر کننده ترسیم میکند.
قاطر خستهیی که با کمر شکسته از تپّهی سنگین بالا میرود.
کلاه مچالهیی که بر رودخانه زیر و زبر میشود.
کودک مردهیی که همه چیزی را هنوز بازی میپندارد.
خرگوش لوچ، مار فلج
فرض میکنیم شرایط اولیه یا مرزی معادله به صورت زیر باشد
که در آن و عملگرهای همانی یا مشتقگیری هستند. با بهره گرفتن از عملگر ، معادله (۲-۲۱) را به صورت زیر بازنویسی میکنیم
و یا
که در آن و تابعی بر حسب و ، قسمت خطی، قسمت غیر خطی موجود در معادله میباشند.
با اعمال عملگر در دو طرف معادله (۲-۲۵) داریم
اگر
مطابق روش تجزیه آدومین فرض میکنیم
که ها چند جملهایهای آدومین و توابعی برحسب هستند و با بهره گرفتن از روشهای محاسبه که برای چند جملهایهای آدومین ذکر شده بهدست میآیند.
با جایگذاری روابط بالا در معادله (۲-۲۶) داریم
بنابراین روند تکراری روش تجزیه آدومین به صورت زیر بهدست می آید
اگر مقادیر معلوم باشند مشکلی نداریم و روند معادله (۲۸-۲) را انجام میدهیم، ولی اگر این مقادیر مشخص نباشند باید با بهره گرفتن از شرایط موجود تقریبی برای بهدست آورد.
ابتدا یک تقریب یک جملهای را برای معادله در نظر میگیریم
,
با توجه به شرایط موجود برای معادله داریم
با بهره گرفتن از روابط (۲-۲۹) و (۲-۳۰) و دستگاه زیر را تشکیل میدهیم
,
با حل دستگاه بالا یک تقریب یک جملهای برای بهدست میآوریم.
با محاسبه تقریب دو جملهای را در نظر میگیریم
با بهره گرفتن از روابط (۲-۲۹) و (۲-۳۰) و دستگاه زیر را تشکیل میدهیم
با حل دستگاه بالا یک تقریب دو جملهای برای بهدست میآوریم.
به طور مشابه با محاسبه تقریب m جملهای را در نظر میگیریم
با توجه به شرایط موجود برای معادله، داریم
با بهره گرفتن از روابط (۲-۳۱) و (۲-۳۲) و دستگاه زیر را تشکیل میدهیم
با حل دستگاه بالا یک تقریب m جملهای برای بهدست میآوریم.
استفاده از عملگر
فرض میکنیم معادله دارای شرایط زیر باشد
که در آن و عملگرهای همانی یا مشتقگیری هستند. با بهره گرفتن از عملگر معادله (۲-۲۱) را به صورت زیر بازنویسی میکنیم
با قرار دادن ، معادله (۲-۳۵) به شکل زیر بهدست می آید
که در آن تابعی بر حسب و، قسمت خطی، قسمت غیر خطی موجود در معادله میباشند.
با اعمال عملگر در دو طرف معادله (۲-۳۶) داریم
اگر
مطابق روش تجزیه آدومین فرض میکنیم
.
با جایگذاری روابط بالا در معادله (۲-۳۷)، داریم
بنابراین روند تکراری روش تجزیه آدومین به صورت زیر بهدست می آید
اگر مقادیر معلوم باشند مشکلی نداریم و روند معادله (۲-۴۰) را انجام میدهیم، ولی اگر این مقادیر مشخص نباشند باید با بهره گرفتن از شرایطی که روی تعریف شده است، مانند حالت قبل تقریبی برای این دو مقدار بهدست آورد.
استفاده از عملگر
با بهره گرفتن از عملگر معادله (۲-۲۱) را به صورت زیر بازنویسی میکنیم
با قرار دادن ، معادله (۲-۴۱) ، به صورت زیر بهدست می آید
که در آن تابعی بر حسب و، قسمت خطی، قسمت غیر خطی موجود در معادله میباشند.
با اعمال عملگر در دو طرف معادله (۲-۴۱) داریم
با بهره گرفتن از شرایط مشخص شده در معادله جمله به صورت زیر بهدست می آید
قرار میدهیم
,
بنابراین
-
-
-
-
- کاربردهای ساختارهای ساندویچی
-
-
-
استفاده ساختارهای ساندویچی لانهزنبوری در هوانوردی و کاربردهای فضایی است. کاربردهای این ساختار بهطور روزافزون به دلیل سختی به وزن عالی که منجر به کاهش وزن میشود، در حال افزایش است]۴۱[.
-
-
-
-
- هدایت در صفحات لانهزنبوری
-
-
-
علیرغم آنکه ساختارهای لانهزنبوری مزیت بسیاری در وزن و استحکام دارند اما توانایی آنها در انتقال گرما به طریق هدایت کم است زیرا نسبت فضای خالی به جامد بالاست. معمولاً ضخامت و جنس هسته و صفحههای رویه طوری انتخاب میشوند که انتقال گرما را تقویت کنند اما بهطورکلی طراحی صفحههای لانهزنبوری بنابر ملاحظات ساختاری و وزنی انجام میشود]۴۴[.
نازکی و طول افزایشیافته هسته لانهزنبوری سهم انتقال گرمای جانبی (موازی سطح) را در مقایسه با هدایت در صفحه رویه کاهش میدهد. محاسبات شامل هدایت جانبی معمولاً بر پایه هدایت و ضخامت صفحه رویه است]۴۴[.
شکل ۲‑۶ جهت جانبی و عرضی ]۴۴[
در مقابل، انتقال گرمای عرضی (از داخل لانهزنبوری) در طول مسیر بهمراتب کوتاهتری انجام میشود اما این فرایند پیچیدهای است که شامل برهمکنش مکانیکی و حرارتی بین صفحه رویه و هسته و بین ماده ساختمان و ماده چسبنده میشود. روش استاندارد در نظر گرفتن دو بخش (گره) روی لانهزنبوری درحالیکه مراکز جرم روی صفحههای رویه قرارگرفته است. جرم اختصاص دادهشده ممکن است بسته به پوششهای بهکاررفته و مواد دیگر تغییر کند اما فاصله بین این دو گره معمولاً بهاندازه ضخامت هسته در نظر گرفته میشود. هدایت گرمایی بین دو گره بر اساس هدایت گرمایی هسته بهصورت زیر تخمین زده میشود
(۲-۳۷)
که چگالی و c و m به ترتیب مربوط به هسته و جنس مادهای که صفحه از آن ساخته شده است. برای لانه زنبوریهای آلومینیومی، از ۱ w/m.k (هسته بسیار سبک) تا ۵w/m.k (هسته سنگین) تغییر میکند. مقدار هدایت در راستای عمق صفحه نیز برابر هدایت فلز هسته لانهزنبوری است]۴۴[.
- روش مدلسازی
مقدمه
در این کار مدلسازی شامل دو قسمت میشود: مدل جریان و انتقال گرما در لوله گرمایی بهصورت دوبعدی با بهره گرفتن از روش حجم محدود و همچنین مدل سهبعدی برای بررسی تأثیر لوله گرمایی در صفحات لانهزنبوری. مدل لوله گرمایی با بهره گرفتن از معادلات و روش گفتهشده در فصل قبل بهدستآمده مدل لوله گرمایی برای سه نوع سیال کاری بهدستآمده و باهم مقایسه شدهاند. در ادامه شرایط مرزی هم در این فصل ارائه شده است. همچنین معادل صفحات لانهزنبوری نیز مدل شده و برای بررسی تأثیر هدایت گرمایی توزیع دما برای سه مقدار مختلف هدایت گرمایی به دست آمده است. شرایط مرزی نیز در ادامه ارائه شده است.
-
-
- هندسه لوله گرمایی و محدوده محاسبه
-
هندسه لوله گرمایی استوانهای برای حل دوبعدی در جدول (۲-۳) آمده و در شکل (۲-۸) نشان داده شده است
جدول ۲‑۳ ابعاد لوله گرمایی
طول قسمت اواپراتور
۶۴ mm
معادل
Training data
۱۰۰ cycles
Each Cycle
۱۰ hours
Each Hour
۶۰ records (minutes)
Test data
۱۰۰۰ windows
Each window
۳۰ minutes
تکنیک پیشنهادی
نظر به ماهیت داینامیک جریانهای ترافیکی و رفتارهای وابسته به زمان آنها، هدف تکنیک پیشنهادی، اعمال اطلاعات حاصل از آنالیز توزیع جریانهای ترافیکی و بکاربستن آنها در جهت بهبود دقت پیشبینی ترافیک است. در راستای اعمال این روش، در اولین گام روند تغییرات جریانهای ترافیکی داده شده بررسی می شود. نظر به اینکه زمان واقعی جمعآوری این داده ها را در اختیار نداریم، با بررسی قوانین موجود در شبیهسازی داده، رفتارها را تفسیر و با رفتار داده های واقعی نظیر میکنیم. سپس اطلاعات بدست آمده را در سه مرحله به الگوریتم وارد میکنیم: (۱) در ابتدا یک مرحله پیشپردازش داده با هدف کاهش بُعد و اطلاعات تکراری، انجام میشود. همچنین نحوه استخراج ویژگی نیز، در این مرحله توضیح داده میشود، سپس در مرحله (۲)، آنالیز گروه بندی در راستای دسته بندی داده ها و مبتنی بر رفتارهای مشاهده شدهی جریان های ترافیکی صورت خواهد گرفت که منجر به تشکیل گروههای peak و non-peak می شود و در نهایت در مرحله (۳) دو مدل Contex-Aware RF بطور جداگانه، روی گروههای مختلف ارائه شده، آموزش داده خواهند شد.
بطور خلاصه مشاهدهی رفتارهای مختلف در جریانهای ترافیکی باعث این نتیجهگیری شد که آموزش تنها یک مدل برای کل داده کافی نیست و در راستای بکارگیری اطلاعات بدست آمده از روند ترافیکی در ساختن مدل، مراحل آورده شده در شکل (۴-۳) در نظر گرفته شد.
شکل ۴-۳٫ مراحل اعمال تکنیک پیشنهادی به منظور لحاظ کردن رفتارها و اطلاعات استخراج شده از روند ترافیکی دادهها در ساخت مدل پیشبینی کننده. شامل پیشپردازش(Data Preprocessing)، دسته بندی(Clustering) و یادگیری(Training). در مرحلهی پیشپردازش، پس از اعمال گردآمدگی روی دادهها، از آنها بردارهای ویژگی استخراج میشود. در مرحلهی دستهبندی، contextهای مختلف در دادهها تشخیص و دستهبندی میشوند و نهایتاً در مرحلهی یادگیری، برای هر کدام از دسته ها، مدل RF آموزش داده میشود و در انتها مدلها ارزیابی میشوند.
بررسی توزیع جریان های ترافیکی در داده
بطور معمول جریانهای ترافیکی مربوط به خیابانهای شهری، رفتار و پترنی وابسته به زمان را دنبال میکنند. علاوهبراین، رفتار ترافیکی مشاهده شدهی مربوط به یک خیابان، معمولاً در طی روزهای مختلف یکسان است. از دیگر ویژگیهای مشترک جریانهای ترافیکی همه خیابانها نیز، وجود نرخ ترافیکی بالا در ساعتهای اوج ترافیک است. در این راستا، با آنالیز دادههای موجود و به دنبال یافتن رفتارهای ذکر شده، نمودارهایی همچون شکل (۴-۴) در مورد همهی مسیرها، مشاهده شد.
شکل ۴-۴٫ روند جریانهای ترافیکی مشاهده شده در خصوص مسیرهای مختلف، مربوط به ۱۰ سایکل متوالی ومستقل(۶۰۰۰دقیقه). محور افقی و عمودی به ترتیب نشاندهندهی زمان (به دقیقه) و نرخ ترافیکی(تعداد ماشینهای عبوری در بازهی یک دقیقه) میباشند. رنگهای مختلف نمایانگر جریانهای ترافیکی خیابانهای مختلف است. طبق شکل، بر خلاف مشاهدهی نرخ ترافیکی مختلف در خیابانهای مختلف، همهی جریانها دارای پیکهای متوالی و با فاصلههای تقریباً یکسان میباشند.