کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



  • اگر سنائی را از زنجیره غزل سرایان فارسی حذف کنیم؟ آیا حلقه ی مفقوده ای خواهیم داشت؟

 

  • اگر منظرها بررسی فرم غزل باشد و بررسی شگردهایی که سنائی در غزل سرایی به کار گرفته، چه تمهیدات و شگردهایی در غزل سنائی هست که پیش از او نبوده و پس از او تبدیل به سنّت ادبی شده است؟

 

فصل سوم
در ماهیت ادبیات تعلیمی

۳- فصل سوم :

 

۱-۳ در ماهیت ادبیات تعلیمی:

اثر ادب تعلیمی، اثری است که دانش (چه عملی و چه نظری) را برای خواننده تشریح کند، یا مسایل اخلاقی، مذهبی، فلسفی را به شکل ادبی عرضه دارد. البته ادبی بودن اثر تعلیمی معقول با تشکیل است. یعنی در آثاری عناصر و مایه های ادبی کمتر و در آثاری بیشتر است. نوشتن آثار تعلیمی از قدیم سابقه داشته است و اتفاقاً رواج آن در روزگاران قدیم بیشتر بوده است. در ادبیات ما هر چند نمونه ها بیشتر مربوط به دانش های نظری است امّا در دانش ها علمی هم نظریه هایی سروده شده است مثل نورالانوار از بحر الاسرار مظفر علیشاه کرمانی در علم کیمیا. نمونه هایی که در سطور فوق از آنها نام بردیم همگی جنبۀ صرفاً تعلیمی دارند. امّا ادبیات تعلیمی می تواند تحلیلی هم باشد یعنی مساله ای را که می خواهد تعلیم دهد، به صورت داستانی یا نمایشی درآورد تا جاذبۀ بیشتری یابد و از این شیوه مخصوصاً در کتابهای کودکان استفاده می کنند. باید توّجه داشت که اطلاق ادب تعلیمی بر اثری به هیچ وجه از شأن آن اثر نمی کاهد. بسیاری از شاهکارهای ادبی جنبه تعلیمی دارند و از این قبیل است مثنوی مولوی و بوستان سعدی و حدیقه سنائی که جنبه های ادبی آنها هم پای جنبه های تعلیمی است که از نظر ادبی هم حائز اهمیّت است. بدین ترتیب عرصۀ کاربرد اصطلاح ادب تعلیمی بسیار وسیع است. زیرا به هر حال هر اثری مطلبی را تعلیم دهد امّا معمولاً این اصطلاح را وقتی به کار می برند که قصد و هدف نویسنده آشکار تعلیم فنی باشد (مثل الفیه ابن مالک) بسیاری از آثار طنزدار را می توان گفت که جنبه تعلیمی دارند زیرا دیدگاه خواننده را نسبت به مردم و موقعیت ها تغیر می دهند. امّا به آن ها ادب تعلیمی اطلاق نمی شود. گاهی اصطلاح ادب تبلیغاتی.
پایان نامه - مقاله
Propagandist literature را هم معادل با ادب تعلیمی به کار می برند امّا به قول ابرقو در کتاب فرهنگ اصطلاحات ادبی بهتر است که آن را نوعی از ادب تعلیمی تلقی کنیم و در مورد آثاری به کار ببریم که باعث می شود خواننده در خصوص مسایل اخلاقی یا سیاسی، نظری خاص پیدا کند یا وضعیت خاضی اتخاذ نمایند.
آن قسمت از آثار تعلیمی را صرفاً به آموزش دانش می پردازند، نظم می خوانیم. در نصاب الصبیان مصراع هایی از قبیل «فروردینچو بگذشتی مه اردیبشهت آید» فراوان است که نمی توان آنها را شعر دانست و مستقیماً جزو آثار ادبی محسوب داشت. امّا بدیهی است که بر آثاری مانند مثنوی و بوستان و حدیقه که آموزش های اخلاقی و عرفانی در آنها مبتنی بر رعایت اصول ادبی است. باید شعر اطلاقی کرد و آنها را مستقیماً جزو آثار ادبی محسوب داشت مخصوصاً این که موضوع این آثار هم ماهیۀ به ادبیات نزدیک است.

۲-۳ شعر تعلیمی

تعلیم آموختن و یا دادن است و وعظ و حکمت، پنددادن و اندرزگویی و معنی عرفان، شناخت خداوند یا وقوف به دقایق و رموز چیزی مقابل علم سطحی و قشری است و اشعار تعلیمی به آثاری اطلاق می شود که هدف سراینده آنها آموزش اخلاق و تعلیم اندیشه های پسندیدۀ مذهبی و عرفانی یا علوم و متون است. به طور کلّی دو نوع شعر تعلیمی در ادبیات مللل دیده می شود: نوعی که موضوع آن خیروار است و نوعی که موضوع آن حقیقت و زیبایی معنوی است. در ادب فارسی شعر تعلیمی در هر دو شاخه مزبور، دارای بهترین نمونه هاست و بخش عمده ای از ادب متعالی مان را شعر تعلیمی به وجود می آورد. چنین که آثار اغلب شاعران غیردرباری گذشته سرشار از زمینه های تعلیمی است. حتّی ادبیات درباری نیز در موارد بسیاری از مایه های تعلیم اخلاق برخوردار است. نوع دیگری از شعر تعلیمی در ادب ما وجود دارد که شاعران از آن در آموزش مسائل علوم مختلف استفاده کرده اند و از این رهگذر منظومه هایی در علوم: پزشکی، ریاضیّات، لغت و تاریخ به وجود آورده است که از آن جمله اند: دانشنامه میسّری (تألیف شده در سال ۷۰-۳۶۷ ه.ق) در طب و نصاب الصبیان ابو نصر فراهی (ف: ۶۱۸ هـ ق) در علوم ادبی نظیر لغت و عروض حکمت و پندار از جمله موضوعاتی است که از اوایل قرن چهارم مورد توّجه شاعران ایران قرار می گیرد «نخستین شاعری که به این نوع شعر توّجه می کند. رودکی است که در آثار بازماندۀ او قطعاتی از وعظ و حکمت روشن بینانه موجود است. کلیله و دمنه ای را که رودکی به نظم درآورده، در حقیقت جز یک منظومۀ حکمی و اخلاقی نبوده است. شهید بلخی (ف: ۳۲۵)، دقیقی (ف: ۳۶۷) بویژه ابوشکور بلخی و کسائی مروزی (ف: ۳۹۱) بزرگترین شاعران قرن چهارم در سرودن شعر تعلیمی هستند. شاهنامه فردوسی با آنکه یک اثر حماسی است از نصایح و مواعظ آکنده است. فردوسی در شاهنامه هر جا فرصتی یافته به وعظ و اندرز پرداخته، این پندها اغلب در پایان داستان ها و هنگام قتل و مرگ شاهان و پهلوانان و امثال این موارد دیده می شود. در قرن پنجم ناصر خسرو قبادیانی با سرودن قصاید طولانی در وعظ و حکمت و بیان اعتقادات دینی و انتقادهای سخت و مستدّل اجتماعی و نظم مثنوی های روشنایی نامه و سعادت نامه در پند و حکمت مشهورترین شاعر در قلمرو شعر تعلیمی است. از اوایل قرن ششم هجری، سنائی غزنوی باب جدیدی را در سرودن اشعار حکیمانه و عارفانه باز می کند. وی معانی حکمی و عرفانی را مخلوط به اندرز و نصیحت با عبارات فصیح و صوّر خیال عالی و تعبیر است کم نظیر همراه می آورد، موعظه و تحقیق، خصوصاً به وسیله ی این شاعر در مثنوی هایی وارد می شود. او در آثار مشهور خود مانند سیرالعباد الی المعاد- طریق التحقیق و حدیقه الحقیقه در همان حال که به نکات عمیق عرفانی توّجه دارد، متمایل به وعظ و نصیحت و راهنمایی های اجتماعی نیز هست. موفقیّت سنائی در اشعار زاهدانه و حکیمانه موجب شده است که در میان شاعران اواخر قرن ششم بسیار مورد توّجه و استقبال قرار گیرد و گروهی از مشاهیر، نظیر: قوامی رازی جمال الدین اصفهانی، خاقانی شروانی در سرودن قصاید حکمی و نظامی گنجوی در مثنوی مخزن الاسرار از او پیروی کرده اند. وعظ و حکمت در قرن ششم و آغاز قرن هفتم منحصر به قصاید و مثنوی های مختلف نیست بلکه در قطعات هم دیده می شود از جمله کسانی که مسائل اجتماعی و حکمی را در نهایت شیوایی در قطعات خود بیان می کند، او حدالدین انوری ابیوردی است و پس از او شاعرانی که در سرودن شعر تعلیمی در قالب قطعه شهرت بسیار دارند از جمله ابن یمین و پروین اعتصامی هستند.
در قرن هفتم هجری بزرگترین شاعر اخلاقی و اجتماعی ایران که سخنان خود را به نوعی بارز صرف وعظ و اندرز می کند، سعدی شیراز است. او نه تنها در گلستان خود که به نظم و نثر آمیخته است بلکه در بوستان و قصایدش مسائل اخلاقی و اجتماعی را با نظم و تحت عناوین مختلف همراه با امثال و حکایات دلنشین مطرح می کند و در این راه بیشتر و بهتر از هر شاعر ایرانی توفیق می یابد چنان که روش او مدتها مورد تقلید و پیروی استادان سخن قرار می گیرد، که از جمله بهارستان جامی- پریشان قاآنی و گلشن صبای فتحعلی خان ملک الشعرا صبای کاشانی است که به تقلید از گلستان او نگاشته شده است. از قرن ششم هجری، اشعار حکیمانه و وعظ و اندرز با نوعی دیگر، یعنی شعر عرفانی آموخته می شود، چنان که در آثار بعضی از شاعران جدا کردن عرفان و حکمت و پند از یکدیگر دشوار است، مثلاً در حدیقه الحقیقه و مخزن الاسرار این آمیزش از قرن هفتم به بعد افزایش می یابد. شعر عرفان فارسی در آغاز امر بیشتر جنبه ی ذوق و حال دارد و عبارت از رباعیات و قطعات کوتاهی است. توأم با عشق و اشتیاق که بیشتر در خانقاه های بر زبان مشایخ می گذرد. باحال ترین اشعاری که در این زمینه سروده شدن آثار منظوم ابوسعید ابوالخیر، و خواجه عبدالله انصاری (ف: ۴۸۱) لیکن شعر عرفانی به صورت عقاید غرّا آمیخته با حکمت و موعظه و غزل های لطیف و مثنوی های منظوم از سنائی غزنوی آغاز می شود. تواناترین شاعری که بعد از سنائی می تواند در ایجاد منظومه های عرفانی و حکمی و اجتماعی مشهور توفیق یابد، نظامی گنجوی است که مخزن الاسرار او را باید از جمله بهترین نمونه هایی این گونه آثار دانست. در پایان قرن ششم و آغاز قرن هفتم فریدالدین عطار با مثنوی های ساده و آموزنده خود شعر عرفانی را با قوّت توسعه می بخشد. غیر از دیوان قصاید و غزلیات و رباعیات که از او باقی مانده، مثنوی های متعدّد منطق الطیر، مصیبت نامه، اسرار نامه، الهی نامه و .. او هر یک به تنهایی به منزلۀ ارزنده ترین آثار عرفانی فارسی تا عهد شاعر است ظهور سنائی و عطار، مقدمه ی پیدایش شاعری توانا و صاحبّدل در قرن هفتم می شود که در سخن او شعر عرفانی و ایراد تمثیلات آموزنده و بیان معانی دشوار عرفانی و حکمی به زبان ساده دارای قدرتی کم نظیر است. مثنوی او در شش دفتر و دیوان غزل ها و قصاید و رباعیات وی، همه از عالی ترین نمونه های شعر عرفانی فارسی و نشانه ی تقلید و ایجاد آثار فراوان عرفانی بعد از اوست پسر مولانا یعنی بهاء الدین ملقب به سلطان ولد (ف: ۷۱۲) دیوان بزرگی متضمن قصاید و غزل های عرفانی و مثنوی به نام ولدنامه، در بیان حقایق تصوّف دارد که در آنها اثر افکار و شیوۀ گفتار مولانا به وضوح دیده می شود. از قرن هفتم هجری به بعد توّجه به شعر تعلیمی و وعظ و حکمت که توأم با اندیشه های عرفانی است، خصوصاً در قالب مثنوی و به تقلید از سنائی و مولوی و نظامی گنجوی رواج دارد، که مشهورترین آنها: مثنوی گلشن راز از شیخ محمود شبستری (ف: ۷۲۰) و جام جم از اوحدی مراغه ای (ف: ۷۳۸) و مطلع انوار از امید خسرو دهلوی و روضه الانوار و کمال نامه از خواجوی کرمانی و مثنوی های تحفه الاحرار و سبحه الابرار و سلسه الذهب و در این فاصله از زمان که حدود پانصد سال به طول می انجامد، عالی ترین مضامین عرفانی و اندیشه های بلند انسانی توسط شاعران توانایی چون سنائی، عطار، نظامی، مولوی، عراقی، حافظ، شاه نعمت الله ولی، جامی، و … به رشته ی نظم کشیده می شود و معروف ترین آثار منظوم عرفانی به وجود می آید.
چنان که گذشت «شعر تعلیمی» در قدیم، بیشتر شامل سروده های اخلاقی و مذهبی و عرفانی است ولی از انقلاب مشروط به بعد مسائل سیاسی و اجتماعی وارد آن می گردد و این نوع از شعر را غنی تر می سازد. به طور کلّی از قرن سیزدهم به بعد پایه ی انواع ادبی و اساس طبقه بندی های قدیم تحت تاثیر تحولات اجتماعی و ادبی جدید متزلزل می شود و مسائل تازه ای در ادبیات مطرح می گردد که پیش از آن سابقه نداشته یا به ندرت وجود داشته است از ان جمله است: مسائل سیاسی و فلسفی و اندیشه هایی که ادبیات را به سوی تعهّد و مسائل اجتماعی سوق می دهد و نوعی شعر و ادب را به نام «ادبیات پرخاشگر» به وجود می آورد و آن ادبیاتی است که از نظام های سیاسی و اجتماعی خاص حمایت می کند و یا با نظام های بخصوصی به ستیز برمی خیزد و از آنها زبان به انتقاد می گشاید. فی المثل شاعرانی که مخالف استبداد و هواخواه مشروطه و آزادی اند، از این دسته به شمار می روند و از میان آنها: ادیب الممالک فراهانی، علامه علی اکبر دهخدا (۱۲۵۶-۱۳۳۴ ش) ملک الشعرای بهار- میرزاده عشقی، فرخی یزدی، سید اشرف الدین حسینی (نسیم شمال) شهرت بیشتری دارند.» (رزمجو، ۱۳۸۲، ۹۵-۱۰۰).

۳-۳ شاخه های ادبیات تعلیمی

ادبیات تعلیمی یکی از شاخه های مهم و کهن ادب فارسی است. مضامین تعلیمی از دیرباز در داستان ها که همواره از نیازهای ذهنی و عاطفی بشر است و ایرانیان به جنبه تعلیمی آن توّجه کرده اند. که بخش عظیمی از آثار منثور و منظوم را دربرمی گیرد که در ادبیات تعلیمی سه شاخه را می توان از هم بازشناخت:
۱-اخلاقیّات ایران باستان
۲- اخلاقیّات اسلامی.
۳- اخلاقیّات فلسفی.

۱-۳-۳ اندرزهای (اخلاقیّات) ایران باستان:

این مجموعه اخلاقی به صورت مجموعه ای از متن های پهلوی یا ترجمه های عربی آنها که در قرن های آغازین عصر اسلامی صورت گرفته وارد ادبیات فارسی دری شده است که مربوط به قرن چهارم که سرآغاز شکوفایی فارسی دری است، موکول به شناخت زمینه های تعلیمی در فرهنگ پیش از اسلام است. مهمّترین منبعی که در این زمینه در دست داریم اندرزنامه هایی است که از دوره ساسانی برجامانده است. از جمله این اندرزنامه ها که به زبان عربی ترجمه شد. بخش هایی از اندرزنامه در کتاب های معروف عربی، به ویژه در کتاب جاویدان خرد مسکویه، غرر ثعالبی و کتاب التاج فی الاخلاق الملوک که منسوب است به جاخط ولی در اصل اثر محمدبن حارث ثعالبی است،
از جمله اندرز نامه های معروف این دوره:
۱-کتاب ششم دینکرد که مفصل ترین اندرزنامه پهلوی است و موضوع آن یادآوری تکالیف دینی و یا نصیحت های عمومی اخلاقی است.
۲- اندرزهای آذرباد مهر پسندان:
آذرباد، موبد موبدان در دربار شاپور ساسانی (۷۶-۳۰۹ م) بود.
۳- اندرز خسرو قبادیان (خسرو پسر قباد)
اندرزنامل کوتاهی است در سیزده بند که بنا به بر قول معروف، خسرو انوشیروان پیش از مرگ خطاب به پسر خود هرمز و همۀ جهانیان بیان کرده است وی در آغاز از بی اعتباری جهان مادّی سخن می گوید و سپس اندرزهای دربارۀ سیرت نیک بیان می کند.
۴- اندرزنامه یادگار بزرگمهر
اندرزنامۀ وزیر خردمند و معروف انوشیروان است که آن را به فرمان خسرو انوشیروان تألیف کرده است و در گنج شاهی نهاده تا بتواند موجب بهبودی فرهنگ کسانی باشد که شایستگی پذیرش آن را دارند.
۵- عهد اردشیر
از اردشیر پایه گذار سلسلۀ ساسانی نیز اندرز نامه ای به جا مانده است که به عهده اردشیر معروف است و همچنین عبدالله ابن مقفع (روز به دادویه، فوت ۱۴۲ یا ۱۴۵ هجری قمری) از میراث داران اخلاقی در ایران باستانی، وی نویسندۀ شهیر ایرانی الاصل، در شهر گور منطقۀ فیروزآبادی فارس زاده شد. وی از بزرگترین نویسندگان زبان عربی در قرن دوم هجری است که به کمال فصاحت و بلاغت شهرت داشت و بخشی از میراث تعلیمی ایران باستان را ابن مقفع به صورت دو اندرزنامه به نام ادب الکبیر و ادب الصغیر به رشته تحریر درآورده است و از شخصیت های مهم این دوره می توان ابوشکوربلخی صاحبّ مثنوی آفرین نامه را نام برده که در سال ۳۳۳ هجری قمری با زبانی سخته و سنجیده سروده شده است. نخستین بار در سال ۱۳۱۷ بدیع الزمان فروزانفر، در کتاب تاریخ ادبیات ایران از سامانیان تا سلجوقیان شرح حال و اشعاری از ابوشکور آورده است و از آثار ادبی دورۀ سامانی است.

۲-۳-۳ اخلاقیّات فلسفی:

شناخت نحله های گوناگون تعلیمی در ادبیات فارسی بدون گوشه چشمی به آرای فیلسوفان ممکن نیست، زیرا فیلسوفان از ممتازترین گروه هایی بوده اند که از دوره های بسیار کهن به تعلیم و پرورش اخلاقی انسان توّجه کرده اند مانند افکار تعلیمی در گرشاسبنامه در قرن پنجم هرچند مستقیماً اثری تعلیمی محسوب نمی شود، بخش های مفصّلی از آن که به اندرز اختصاص یافته موجب گردیده که از دیرباز «اندرزنامه های» مندرج در آن مورد توّجه نویسندگان و ادب پژوهان قرار گیرد تا جایی که حتّی آن بخش ها به طور جداگانه و با نام اندرزنامه حکیم اسد طوسی به چاپ رسد.
این اندرز نامه ها به روش اندرز نامه های سامانی به دو مبحث کلّی قابل تقسیم است:
الف- تعلیم پادشاهان یا نصیحه الملوک.
ب- اندرز نامه های عمومی برای نیک بختی همه مردم.
مقدمه مثنوی، از کلیاتی دینی و فلسفی بینی« حکمی» تشکیل شده است. همان طور که می دانیم علاوه بر انبیا و ادیان توحیدی، فیلسوفان نیز در ادوار مختلف به این مهم توّجه داشته اند. و آنچه به ویژه اخلاق را به فلسفه و آرای فیلسوفان مرتبط می سازد مسأله علم النفس است. فیلسوفان و حکیمان به روح انسان که سر منشأ هر فضیلت و رذیلت است، اهمیّت بسیار داده اند و به همین دلیل نفس و قوای آن از مباحث مهم فلسفه اخلاق به شمار می رود. فیلسوفان که هدف خود را نیک بختی بشر معرفی می کنند، قصد داشتند راه و طریقه نیک بختی و سعادت انسان را به او بیاموزند. پس قبل از هر چیز توّجه خود را به نفس معطوف داشتند. می توان گفت تعلیمات آنان در این زمینه حول سه محور اصلی است:
الف- شناخت نفس و قوای آن.
ب- شناخت فضایل و رذایل مرتبط با قوای نفس.
ج- راه تهذیب نفس.
فیلسوفان به پیروی از افلاطون و ارسطو، قوای نفس را به سه نیروی نفس شهوانی، نفس غضبی و نفس ناطقه تقسیم می کنند و برای هر یک از این نیروها صفاتی قائلند که مجموعأ شناخت آن ها به شناخت نفس می انجامد.
از نظر افلاطون سعادت بشر موکول است به کسب چهار فضیلت اصلی حکمت، خویشتن داری، عدالت و شجاعت. بشر باید در جستجوی غایت خویش باشد و برای این امر باید اصل خود را بشناسد. این اصول اخلاقی که به تفضیل در لابه لای آثار افلاطون مندرج و پراکنده است، به وسیله شاگردش ارسطو در کتاب های اخلاقی که وی به همین منظور نوشت، مدوّن شد. بنابراین می توان گفت جریان مهم دیگری که در شکل گیری ادبیات تعلیمی فارسی سهم عمده ای داشته است، جریان فلسفی است.
مسلمانان که با آثار حکیمان یونان باستان از قبل ترجمه های متعدّد آشنایی یافته بودند، بخش های مهمی از آن را در فرهنگ و ادب خویش جذب کردند. فلسفه اخلاقی یونان باستان چون رساله جمهور و کتاب قوانین افلاطون و کتاب اخلاق نیکو ماخوس ارسطو به همراه تلخیص ها و شرح های متعدّد در اختیار مسلمانان بود. هم چنین آنان با عقاید اخلاقی فیثاغورثیان و فرریوس آشنایی داشتند.
فیلسوفان بر جسته ایرانی؛ فارابی و بوعلی سینا دیدگاه های فلسفی و حکمت متعالیه را با اصول دین مبین اسلام تلفیق کرده، حکمت عملی را پدید آوردند. که علم اخلاق را در کنار سیاست مدّن و تدبیر منزل به منزله بخشی از نظام فکر فلسفی معرفی و بررسی می کرد.
از دیگر فیلسوفان اخلاق گرا باید به کندی اشاره کرد که رساله اخلاقی او مورد توّجه و اقتباس نویسندگان قرن های بعد بوده است.
همچنین رازی از فیلسوفان برجسته ای است که نظریه خاصی در مورد احوال نفس داشته است. رساله کندی با نام«در شفای روح» ظاهراً گم شده است امّا رویکرد رازی به همان موضوع در دسترس است. و از دیگر کسانی که در پرورش نظریه اخلاقی در آثار مکتوب اسلامی اثر گذار بوده است، فیلسوف یعقوبی، یحیی بن عدی(فوت ۳۶۴) و مسکویه رازی(فوت ۴۲۱) را باید نام برد که فلسفه اخلاقی در آثار آنان به کمال نسبی دست یافت و صورت نظری به خود گرفت.
یحیی بن عدی در اثر معروف خود تهذیب الاخلاق و ابوعلی مسکویه رازی علاوه بر کتاب جاویدان خرد در اثر دیگرش طهاره الاعراق مباحث اخلاقی را بسط داد. این کتاب که به میزان زیادی از کتاب اخلاق نیکو ماخوس ارسطو اقتباس و ترجمه شده است، بعدها اساس کتاب اخلاق ناصری خواجه نصیر الدین طوسی(فوت ۶۷۲) قرار گرفت. از دیگر نویسندگان برجسته این عصر، ابوالحسن نیشابوری وی به تفضیل درباره تهذیب نفس و ارتباط آن با نحوه حکومت از سویی و پرورش اخلاقی جامعه و دستیابی به نیک بختی مردم از سوی دیگر، بحث کرده است. همان گونه که ملاحظه می شود نظریه اخلاقی در دوره اسلامی تا قرن پنجم ناآرامی های سیاسی و شرایط نابسامان اجتماعی که حاصل سیر شتابان دگرگونی در حکومت ها و مسائل مرتبط با آن بود، لزوم توّجه به بحث های اخلاقی را آشکارتر کرد. می توان دریافت که حکیمان و اندیشمندان در چنین شرایطی سخت احساس مسئولیت می کردند و در مقام وجدان بیدار جامعه خویش با احساس خطر از انحطاط فرهنگی، قصد داشتند موضوعات اخلاقی و تعلیمی مربوط به تهذیب نفس را در بین اندیشمندان و درس خواندگان مطرح کنند و به تدریج زمینه رواج این آموزش ها را در میان مردم فراهم آورند.
حساسیت به امر تعلیم و پرورش اخلاقی با شدت گرفتن فعالیت های اسماعیلیه در قرن پنجم به اوج خود رسید. در مقابل روحیّه نظامی گری حاکم بر عصر غزنویان و رواج عصبیّت مذهبی و نفی دگراندیشان، اسماعیلیه عواملی می جستند که موجب تلطیف روح حاکمان جامعه از سویی و عموم مردم از سوی دیگر شود. تعلیم در نظر اسماعیلیه و ناصر خسرو چنان اهمیّت والایی داشت که آنان را اهل تعلیم می نامیدند. پافشاری شاعری چون ناصر خسرو بر دانش آموزی نیز تنها یک نصیحت اخلاقی ساده نیست بلکه او علم آموزی را در پایه طاعت قرار داده است. او در کتاب جامع الحکمتین در تأویل آیه«ان الله یأمر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی»،(سوره ۱۶، آیه ۹۰) می گوید: عدل و احسان و بخشش مال به نزدیکان معنای ظاهری آیه است امّا معنای باطنی آن، این است که بر عالمان فریضه است که علم خود را به آنان که از آن بی بهره اند، برسانند. بدین ترتیب او عدالت را در رساندن علم به نادان می بیند.
در چنین شرایطی که ناصر خسرو آثار تعلیمی خود را می سراید. او که به گواه تمام آثارش به ویژه زادالمسافرین و جامع الحکمتین توّجه خاصی به مسأله آگاه سازی مردم و تهذیب نفس آنان دارد، در این دوره پرورش اخلاقی و افزایش آگاهی در بین مردم را یگانه راه بیرون کشیدن آنان از فقر و تیره روزی و ضلالت و گمراهی می شمارد.
در مثنوی روشنایی نامه منسوب به ناصر خسرو نیز نظام اخلاقی روشنی معرفی شده است. شاعر در انتهای مثنوی خود به این موضوع اشاره کرده است که شاعران بزرگی پیش از وی اشعار نغز بسیار سروده اند ولی هیچ یک از آن ها معانی بکر فلسفی و اخلاقی را که او بیان کرده است، در شعر خود نیاورده است. و در آن می توان سندی از شیوه تفکر اندیشمندان عصر در زمینه های تعلیمی به شمار رود و از این لحاظ متضمن فایده های بسیار است.

۴-۳ اخلاقیّات اسلامی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:02:00 ب.ظ ]




۱-۲-۴: ارتفاع بوته
نتایج بدست آمده نشان داد که هیچیک از منابع تغییرات اثر معنی دار بر ارتفاع نهایی بوته گندم در مرحله برداشت نداشتند (جدول ۱۴-۴). شکل (۳-۴) نشان دهنده اثر سطوح مختلف عناصر مغذی بر ارتفاع نهایی بوته گندم در مرحله برداشت ( ۱۳۳روز پس از کاشت) می­باشد. مطابق شکل (۳-۴) بیشترین ارتفاع بوته گندم از تیمارM4 (مخلوط دو عنصر ماکرو و شش عنصر میکرو) با ارتفاع ۸۹/۸۵ سانتیمتر بدست آمد. و تیمارهای M1(شاهد بدون مصرف کود)، M2 (کود حاوی دو عنصر ماکرو) و M3 (کود حاوی شش عنصر میکرو) به ارتفاع ۹۳/۸۴، ۴۷/۸۴ و ۹۷/۸۳ سانتیمتر به ترتیب در اولویت­های بعدی قرارگرفتند. شکل (۴-۴) نشان دهنده اثر سطوح مختلف تراکم بر ارتفاع نهایی بوته گندم در مرحله برداشت ( ۱۳۳روز پس از کاشت) می­باشد. مطابق شکل (۴-۴) بیشترین ارتفاع بوته گندم از تیمار D1با کمترین تراکم کاشت یعنی۴۰۰ بوته در متر مربع بدست آمد. و تیمارهای D2 (تراکم ۵۰۰ بوته در متر مربع)، D4 (تراکم ۷۰۰ بوته در متر مربع) و D3(تراکم ۶۰۰ بوته در متر مربع) به ارتفاع ۷۷/۸۵، ۳۹/۸۴ و ۷۴/۸۲ سانتیمتر به ترتیب در اولویت­های بعدی قرارگرفتند.

 

جدول ۱۴-۴: تجزیه واریانس ارتفاع نهایی بوته گندم در مرحله برداشت
منبع تغییر درجه ازادی مجموع مربعات
تکرار ۲ ۵۴/۹۴ ۱۳۱۲/۰
عناصر مغذی ۳ ۹۴/۲۳ ۷۷۷۲/۰
تراکم ۳ ۲۹/۹۳ ۲۵۳۳/۰
تراکم × عناصر مغذی ۹ ۲۲/۲۲۸ ۳۵۰۶/۰
اشتباه ازمایشی ۳۰ ۱۰/۶۵۲
ضریب تغییرات(درصد) ۴۹/۵
توان بالا و سمت راست نشان دهنده ی احتمال معنی داری خطا است

پژوهش­های صورت گرفته در زمینه رقابت بین گونه ­ای، نشان داده که تجزیه و تحلیل خصوصیات رشد گیاهی شامل تجمع ماده خشک، شاخص سطح برگ کانوپی، سرعت رشد گیاه، روند رشدی گونه­ ها (سلیمانی و همکاران، ۱۳۸۹) و خصوصیات ساختار کانوپی نظیر سرعت توسعه و دوام سطح برگ (سلیمانی و همکاران، ۱۳۸۹؛ دایگوویش و همکاران، ۱۹۹۹)، توزیع فضایی و زمانی سطح برگ در عمق کانوپی، زاویه برگ­ها (حسن زاده دلویی و همکاران، ۱۳۸۲؛ نصیری محلاتی، ۱۹۹۸؛ ترا اوره و همکاران، ۲۰۰۳) و همچنین، خصوصیات مورفولوژیکی مانند ارتفاع، تعداد پنجه یا شاخه­ های جانبی (حسن زاده دلویی و همکاران، ۱۳۸۲؛ دایگوویش و همکاران، ۱۹۹۹؛ نگوآجیو و همکاران، ۲۰۰۱؛ آسکیو و ویلکات، ۲۰۰۲؛ ترا اوره و همکاران، ۲۰۰۳) تعیین کننده قابلیت بهره برداری گونه­ ها از نور و توانایی رقابتی آنهاست. ترا اوره و همکاران (۲۰۰۳) در بررسی رقابت گاو پنبه۱ و هیبریدهای مختلف سورگوم۲ ارتفاع بیشتر هر یک از گونه­ های رقیب را عامل برتری رقابتی بر شمردند. سعادتیان و همکاران (۱۳۹۲) در بررسی تأثیر خصوصیات رشدی علفهای هرز چاودار۳ و خردل وحشی۴ بر افت عملکرد گندم۵ بیان داشتند که اگرچه با افزایش تراکم علف­هرز صفات شاخص سطح برگ، ماده خشک تجمعی، سرعت رشد محصول، دوام شاخص سطح برگ و دوام ماده خشک چاودار و خردل وحشی بیشتر شد. امّا در رقابت با ارقام گندم مقدار صفات یکسان نبود و رقم الوند نسبت به سایسون ممانعت بیشتری در رشد و بهره ­برداری از منابع برای دو گونه هرز به وجود آورد. احتمالاً تأثیر منفی کمتر رقابت بر شاخص سطح برگ و ماده خشک و دوام آنها در رقم الوند به سبب ارتفاع بیشتر و ثبات آن نسبت به سایسون بوده که موجب بهره ­برداری بهتر رقم الوند از منبع نور شده است. همچنین نیاز کودی پایین­تر رقم الوند در مقایسه با سایسون قدرت تحمل این رقم در برابر کاهش دسترسی به منابع غذایی از طریق خاک را کاهش داده است. تمامی این عوامل موجب شد تا علی رغم برتری تولید دانه رقم سایسون در شرایط عاری از علف هرز، در شرایط تداخل، عملکرد دانه رقم
دانلود پایان نامه

 

    1. Abutilon theophrasti

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:02:00 ب.ظ ]




همان‌طور که مشخصه‌ های برازندگی جدول نشان می‌دهد داده‌های این پژوهش با ساختار عاملی و زیربنای نظری پژوهش برازش مناسبی دارد و این بیانگر همسو بودن سوالات با سازه‌های نظری است.
تحلیل عامل تاییدی متغیر های مستقل راحتی و سهولت خدمات و ریسک درک شده
در پرسشنامه ارزیابی پذیرش کیفیت خدمات الکترونیکی، رضایت و تمایلات مشتری در بانک ملت استان کرمانشاه ، میزان تاثیر متغیر راحتی و سهولت خدمات با بهره گرفتن از ۳ سوال (سوال های ۱۰ تا ۱۲) و میزان تاثیر متغیر ریسک درک شده با بهره گرفتن از ۳ سوال (سوال های ۱۳ تا ۱۵) بررسی شده اند. تحلیل عامل تاییدی در نرم افزار لیزرل برای عامل هایی که با بهره گرفتن از ۳ یا کمتر از ۳ سوال در پرسشنامه بررسی شده اند، بدرستی صورت نمی گیرد و همیشه برازش کامل را نشان می دهد. بنابراین برای اجتناب از این خطا، چنین متغیرهایی را باید با متغیرهای دیگر بصورت همزمان در نرم افزار وارد کرد بطوریکه مجموع سوال ها (نشانگرها) برای متغیرهای وارد شده بیشتر از ۳ باشد. بنابراین در این بخش، تحلیل عامل تاییدی برای متغیر های مستقل راحتی و سهولت خدمات و ریسک درک شده باهم درنظر گرفته شده است. مدل زیر مدل استاندارد شده بررسی این دو متغیر در نرم افزار لیزرل می باشد که رابطه هر متغیر و نشانگرهای آن ترسیم شده است:
پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل ۴ – ۷ مدل استاندارد شده بررسی متغیرهای راحتی و سهولت خدمات و ریسک درک شده در نرم افزار لیزرل
با توجه به شکل بالا معیارهای RSMEA، P-Value و کای دو تقسیم بر درجه آزادی در سطح قابل قبولی قرار دارند و مدل دارای برازش مناسب می باشد. لذا می‌توان پارامتر های برآورد شده در مدل را به لحاظ آماری قابل اتکا دانست و از تطابق پذیری نشانگرها با سازه‌های مورد مطالعه استفاده نمود. شکل بالا نشان می دهد که سوال ۱۰ دارای بیشترین تاثیر با میزان تاثیر ۲۹/۰ روی متغیر راحتی و سهولت خدمات و سوال ۱۵ دارای نیز دارای بیشترین تاثیر با میزان تاثیر ۲۲/۰ روی متغیر ریسک درک شده می باشند.
اکنون به بررسی معنی داری هر یک از روابط فوق با بهره گرفتن از نمودار آماره تی استودنت می پردازیم. با توجه به اینکه مقدار آماره تی استودنت نشان داده شده در شکل زیر برای هر یک از سوال ها غیر از سوال ۱۴ بیش تر از ۹۶/۱ است، در نتیجه غیر از سوال ۱۴ باقی روابط فوق معنی دار می باشند و برای تجزیه و تحلیل های بعدی و استفاده در مدل معادلات ساختاری باید در مدل بمانند. در این متغیر مقدار آماره t برای سوال ۱۴ برابر با ۶۴/۱ می باشد که کمتر از ۹۶/۱ است، پس این سوال معنی دار نیست و برای تجزیه و تحلیل های بعدی باید از مدل حذف شود.
شکل ۴ – ۸ مقادیر t-value مدل استاندارد بررسی متغیرهای راحتی و سهولت خدمات و ریسک درک شده در نرم افزار لیزرل
مقادیر محاسبه شده t برای هر یک از بار های عاملی هر نشانگر باقی مانده با سازه یا متغیر پنهان خود بالای ۹۶/۱ است؛ لذا می‌توان هم سویی سوالات پرسشنامه برای اندازه گیری مفاهیم را در این مرحله معتبر دانست. با توجه به مقادیر آماره تی استیودنت مربوط به خطا ها ملاحضه می گردد که مقادیر این آماره برای همه سوال ها بیشتر از ۹۶/۱ است و نشان می دهد که با مقدار معناداری از خطا مواجه هستیم البته به دلیل اینکه روابط بین این سوال ها (غیر از سوال ۱۴) با متغیر همه بالا و معنی دار هستند، این خطاها قابل چشم پوشی است. برای آنکه نشان دهیم این مقادیر به دست آمده تا چه حد با واقعیت‌های موجود در مدل تطابق دارد باید شاخص‌های برازش مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین با توجه به بار های عاملی موجود در هر یک از ابعاد می‌توان در مورد اهمیت هر یک از نشانگرها تصمیم گیری نمود.
جدول ۴ – ۹ بارهای عاملی و T-Value نشانگرهای مربوط به بررسی متغیرهای راحتی و سهولت خدمات و ریسک درک شده

 

سازه پژوهش علامت در مدل بار عاملی در مدل استاندارد T-Value
راحتی و سهولت خدمات سوال ۱۰ ۲۹/۰ ۹۵/۲
سوال ۱۱ ۲۷/۰ ۸۵/۲
سوال ۱۲ ۲۴/۰ ۶۰/۲
ریسک درک شده سوال ۱۳ ۲۱/۰ ۰۳/۲
سوال ۱۴ ۱۴/۰ ۶۴/۱
سوال ۱۵ ۲۲/۰ ۰۵/۲
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:02:00 ب.ظ ]




در عمل ثابت شده است که نظام عمومی ترجیحات منافع اندکی را نصیب کشورهای در حال توسعه کرده است.
کشورهای در حال توسعه‌ای که از داخل طرحهای ترجیحی کشورهای توسعه یافته خارج شده‌اند تا اندازه زیادی اقدام به بازگشایی بازارهای خود کرده اند.
گفتار سوم. بررسی راه کارهای حفظ و تقویت قاعده عدم تبعیض
از آن چه گفتیم می‌توان نتیجه گرفت، که اولاً این واقعیت وجود دارد که با تعداد زیادی از ترتیبات ترجیحی تجاری در دنیا روبرو هستیم و ثانیاً می‌بایست بر نگرانی‌های موجود و خطراتی که فرا روی سازمان تجارت جهانی و بالمآل عملکرد شرط ملت کامله‌الوداد است، تمرکز کنیم و ثالثاً به دنبال راهکارهایی جهت غلبه بر این خطرات باشیم.
در مباحث قبلی خطرات پیش روی ساختار تجارت جهانی را برشمردیم و اینک به راه کارهای مبارزه با این خطرات می‌پردازیم:

 

      1. از آن جا که رفتار ویژه و متفاوت مطابق قواعد سازمان تجارت جهانی مجاز دانسته شده است، اعضای سازمان تجارت جهانی بایستی اولاً به صورت محتاطآن های با منافع و حقوق گمرکی دستیابی ترجیحی به بازار که به آن ها اعطا می شود برخورد نمایند و ثالثاً با توجه به این که نواقص نهادی و ظرفیتی در کشورهای در حال توسعه، باعث می شود تا اجرای قواعد، شکل دوره‌های زمانی به خود بگیرد و زمان بیشتری برای ایجاد اصلاحات مقرراتی و نهادی و بازگشایی بازار لازم آید، و به همان نسبت منافع ناشی از آزادسازی تجاری به تعویق افتد، از طریق تأمین منابع مالی خارجی، توسط سازمان های کمک رسان به برنامه‌های کمک به تعدیل کشورهای درحال توسعه،‌ راه را برای اصلاحات هموار ساخت.

    دانلود پایان نامه

 

    1. اگر بپذیریم که چندان نمی‌توان از شیوع موافقتنامه‌های ترتیبات ترجیحی جلوگیری کرد، باید دولت ها را متوجه کنیم که قبل از ابتکار هر اقدام تبعیض آمیز جدیدی، به آسیبی که به نظام تجارت جهانی وارد می‌آورند بیندیشند و به خصوص در مواردی که توسل به چنین اقداماتی از روی انگیزه‌های غیر تجاری یا مقابله به مثل صورت می‌گیرد. خویشتنداری خود را حفظ کنند.

 

    1. اگر نتوان ترتیبات ترجیحی قدیمی را کنار گذاشت و ایجاد ترتیبات ترجیحی جدید را هم ممنوع ساخت، آن وقت چاره ظرف اسپاگتی آن است که به آن ها به طور غیر مستقیم از طریق کاهش تعرفه‌های ملت کامله‌الوداد و اقدامات غیر تعرفه‌ای در مذاکرات تجاری چندجانبه حمله کرد.

 

دور دوحه توانست کشورهای توسعه یافته سازمان را متعهد سازد تا تاریخی را که در آن همگی تعرفه‌های خود را صفر کنند، تعیین کنند اما از طرف دیگر همچنان که ترتیبات ترجیحی در بلند مدت ضرورت صفر شدن تعرفه‌های ملت کامله‌الوداد را افزایش می‌دهند اما به دلیل ماهیت تبعیض آمیزی که به همراه دارند بر انگیزه‌های خودداری از آن می‌افزایند.

 

    1. رویکرد دیگری که به ترتیبات ترجیحی آسیب کمتری می‌زند، تبیین شفاف ماده ۲۴ گات و سازماندهی بستر اجرای مفاد آن است.

 

که روی میز مذاکرات دوحه نیز قرار گرفت. به این ترتیب که از طریق بررسی سیاست تجاری تک تک ترتیبات ترجیحی تجاری در کمیته موافقتنامه‌های ترتیبات ترجیحی موجبات شفافیت و امکان بازنگری و انتقاد از آن ها را فراهم ساخت.
به هر حال، هرچند نمی‌توان ترتیبات تجارت ترجیحی را به سادگی به عنوان آسان ترین راه کنار گذاشت، لذا همه اعضایی که نگرانی و دغدغه حمایت از نظام تجارت جهانی را دارند، باید با دقت روندهای جاری را ارزیابی کنند و به دنبال راه حل آن باشند و هدف، ایجاد درگیری فعال،‌سازنده، متمرکز و هدفمند میان دولت ها در سطح مذاکرات جهانی باشد تا نهایتاً مسیر آینده مشخص شود.
جمع بندی
حقوق سازمان تجارت جهانی مبتنی بر دو اصل عمده است: ۱. تعهد رفتاری ملت کامله الوداد و ۲. تعهد به اعطای رفتار ملّی
به عبارت ساده، تعهد به رفتار ملت کامله الوداد، کشورها را از تبعیض میان کشورهای دیگر منع کرده و تعهد به رفتار ملّی، کشورها را از تبعیض علیه دیگر کشورها ممنوع کرده است. مقرره کلیدی گات ۹۴ و گاتس که به بررسی تعهد رفتاری ملت کامله الوداد پرداخته اند، عبارتند از: ماده یک گات و ماده ۲ گاتس
هدف اصلی تعهد رفتاری ملت کامله الوداد مندرج در ماده یک گات ۹۴ عبارت است از تضمین فرصت برابر جهت ورود از تمامی کشورها و صدور به تمامی کشورهای عضو سازمان تجارت جهانی.
برای تعیین این که آیا تعهد رفتار ملت کامله الوداد مندرج در ماده (۱) گات ۹۴ نقض شده است یا خیر، سه امر باید احراز شود:

 

    1. آیا اقدام مورد بحث، نوعی مزیت تجاری، در معنای ماده (۱) گات به حساب می آید یا خیر؟

 

    1. آیا محصولات مورد بحث، محصولات مشابه هستند یا خیر؟

 

    1. آیا مزیت مورد بحث، فوراً و بدون هیچ قید و شرطی به تمامی محصولات مشابه اعطا شده است یا خیر؟

 

در گاتس نیز، همچون گات ۹۴، هدف عمده از تعهد رفتاری ملت کامله الوداد مندرج در ماده ۲ عبارت است از تضمین برابری فرصت ها در بخش خدمات و متصدیان خدمات کلیه کشورهای عضو سازمان تجارت جهانی.
در این جا نیز، برای تعیین این که آیا اقدام مورد بحث تعهد رفتاری ملت کامله الوداد مندرج در ماده (۱)۲ گاتس را نقض کرده است یا خیر، سه امر بایستی احراز شود:

 

    1. آیا اقدام مورد بحث تجارت خدمات را متأثر ساخته است یا خیر؟

 

    1. آیا خدمات یا متصدیان خدمات مربوطه، خدمات یا متصدیان خدمات مشابه هستند یا خیر؟

 

    1. آیا رفتار اعطا شده به خدمات یا متصدیان خدمات یک دولت عضو، از نظر مطلوبیت نسبت به رفتارهای مشابه اعطا شده کمتر بوده است یا خیر؟

 

منظور از تشابه محصولات، تعیین ماهیت و قلمرو پیوند رقابتی میان محصولات است چندی از عوامل دخیل در تعیین تشابه که از خلال آرا پانل ها و نهاد استیناف استخراج شده است، عبارتند از:

 

    1. ویژگی های محصولات، خدمات یا متصدیان خدمات

 

    1. طبقه بندی محصولات، خدمات یا متصدیان خدمات

 

    1. عادات و اولویت های مصرف کنندگان

 

    1. کاربرد نهایی محصولات

 

آزاد سازی تجارت و اصول عدم تبعیض و قواعد راجع به دستیابی به بازار غالباً با ارزش ها و منافع اجتماعی مهم دیگر نظیر افزایش و حمایت از سلامت عمومی، سلامت مصرف کننده، محیط زیست، استخدام، توسعه اقتصادی و امنیت ملّی در تعارض می افتد.
حقوق سازمان تجارت جهانی قواعدی را برای سازش میان آزاد سازی تجارت با دیگر ارزش ها و منافع اجتماعی مهم مقرر کرده است که در قالب طیف گسترده­ای از استثنائات به اصول بنیادین سازمان تجارت جهانی مدون شده­است. که مشتمل بر ۶ طبقه عمده می باشد.

 

    1. استثنائات عمومی ماده ۲۰ گات ۹۴، ماده ۱۴ گاتس

 

    1. استثنائات امنیتی ماده ۲۱ گات ۹۴ و ماده ۱۴ مکرر گاتس

 

    1. استثنائات اقتصادی ماده ۱۹ گات ۹۴ و موافقتنامه اقدامات حفاظتی

 

    1. استثنائات اتحادیه اقتصادی ماده ۲۴ گات ۹۴ و ماده ۵ گاتس

 

    1. استثنائات توازن پرداخت ها ماده ۱۲ و (ب) ۱۸ گات ۹۴ و ماده ۱۲ گاتس و

 

    1. استثنائات توسعه اقتصادی

 

این استثنائات به اعضا اجازه میدهند تا تحت شرایط خاص، قوانین و اقداماتی را که منافع و دیگر ارزش های اجتماعی مهمشان را حمایت می کنند، اتخاذ و حفظ نمایند، حتی اگر چنین قوانین و اقداماتی در تعارض با اصول ماهوی وضع شده بر طبق گات ۹۴ یا گاتس باشد چنین استثنائاتی به اعضا اجازه میدهند تا تحت شرایط خاصی اولویت را به منافع و ارزش های اجتماعی خاص بدهند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:01:00 ب.ظ ]




(۲-۲)
اکنون از همه متغیر­های معادله­ (۲-۲) دیفرانسیل گرفته می­ شود. به منظور تسهیل تجزیه و تحلیل، به عنوان یک ثابت درنظر­گرفته می­ شود. این کار به این معناست که GDP بالقوه در
کوتاه­مدت تغییر نمی­کند. بنابراین:
دانلود پایان نامه
(۲-۳)
هم­چنین فرض می­ شود که تغییر در نرخ طبیعی بیکاری صفر است، یعنی . با بهره گرفتن از این فرض و مرتب کردن رابطه­ قبلی، معادله­ زیر به دست می ­آید:
(۲-۴)
نرخ رشد طبیعی GDP واقعی معمولاً به نرخ رشد واقعی نزدیک است. بنابراین می­توان را شبیه درنظر گرفت. این تغییر می ­تواند در کوتاه­مدت بی­اعتبار باشد ولی در بلند­مدت، سازگار است. بنابراین:
(۲-۵)
این معادله عنوان می­ کند که نرخ رشد GDP واقعی با کمتر از نرخ رشد GDP بالقوه که محصول ضریب قانون اوکان و تغییر در نرخ بیکاری است، برابر می­باشد. اوکان با بهره گرفتن از روش حداقل مربعات معمولی[۶۳] به این نتیجه رسیده است که و می­باشد. بنابراین، نرخ رشدGDP بالقوه، تقریباً ۳ درصد است درحالی­که افزایش ۱ درصدی بیکاری، نرخ رشد GDP واقعی را کمتر از ۲ درصد کاهش می­دهد (دومیترسکو و همکاران، ۲۰۰۹).
بحث­های تئوری پیوند­های علی بین تولید و بیکاری، همیشه به طور ویژه­ای در تاریخ تحقیق اقتصادی دارای اهمیت بوده است. در ادامه مرور مختصری بر مهم­ترین این مطالعات صورت می­گیرد:
پراچونی[۶۴] (۱۹۹۳)، پایه و اساس قانون اوکان را بررسی کرد و آن را به عنوان ملاک تجربی برای ایالات متحده­ی آمریکا با حمایت از این دیدگاه که معادله­ اوکان یک شاخص سودمند در اقتصاد کلان است، معرفی نمود.
ربر[۶۵] (۱۹۹۴)، معادله­ اوکان را برای تعدادی از کشور­های OECD تخمین زد، یافته او وجود یک همبستگی منفی مهم و معنی­دار بین بیکاری و رشد بود.
پادالینو و ویوارلی[۶۶] (۱۹۹۷)، دریافتند که معادله­ اوکان درمورد کشور­های G-7 صادق و معتبر است و اینکه ارتباط بین رشد- اشتغال، در بخش­های تولیدی بیشتر از کل اقتصاد است.
بلیندر[۶۷] (۱۹۹۷)، رابطه­ میان بیکاری و رشد را در میان اصول اقتصاد کلان به حساب آورد اما او عنوان کرد که معادله­ ساده­ی بین درصد تغییر در تولید و تغییر مطلق در نرخ بیکاری، یک معادله­ فرضی و تئوریک است. در غیر این صورت، عملاً یک معادله­ غیر تئوریک است.
باکر و اسمیت[۶۸] (۱۹۹۹)، ضریب اوکان را برای گروهی از کشور­های OECD تخمین زدند و دریافتند که شدت رشد اشتغال در دهه­ ۱۹۹۰ بالاتر از دوره­ های قبلی بوده است.
مطالعات مختلف صورت گرفته در این زمینه، نتایج تجربی متفاوتی را پیشنهاد می­ کنند که ارتباط بین رشد و بیکاری، هنوز به عنوان یک قاعده­ی تجربی اقتصاد کلان، مفید شمرده می­ شود.
به طور خلاصه، بحران­های مالی می­توانند از طریق کاهش سرمایه ­گذاری، کاهش رشد بهره­وری کل عوامل و کاهش نرخ رشد تجارت جهانی، رشد اقتصادی کشور­های درگیر را کاهش دهند. بر اساس ادبیات اقتصادی موجود، افزایش ۳ درصدی GDP (که معیاری برای اندازه ­گیری رشد اقتصادی می­باشد) منجر به کاهش ۱ درصدی بیکاری خواهد شد. به عبارت دیگر، کاهش رشد اقتصادی به افزایش بیکاری منجر خواهد شد. در اثر بحران مالی آمریکا نیز رشد اقتصادی به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و کاهش یافت، که یکی از نتایج آن افزایش نرخ بیکاری بود.
۲-۴-۴- رابطه­ بین بی ثباتی اقتصادی و بیکاری
ضرورت و اهمیت ثبات اقتصاد کلان[۶۹]، پس از ارائه­ گزارشی توسط بانک جهانی در سال ۱۹۹۱، در کانون توجه بسیاری از اقتصاددانان قرار گرفت. نتایج این گزارش نشان داد که کشور­هایی که از ثبات اقتصادی برخوردار بوده و سیاست­های دولت به صورت مناسب و هماهنگ در آن­ها اجرا شده است، عملکرد بهتری نسبت به کشور­های بی­ثبات داشته اند (بانک جهانی[۷۰]، ۱۹۹۱).
بی­ثباتی و نا­اطمینانی، فضایی است که تصمیم فعالان اقتصادی، اعم از خانوار­ها، بنگاه­ها و بخش دولتی در زمینه ­های مختلف با عدم اطمینان همراه است (پژوهشکده­ی پولی و بانکی، ۱۳۸۷). نا­اطمینانی وقتی وجود دارد که یا اتفاقات آینده معلوم و مشخص نباشد یا با وجود مشخص بودن اتفاقات آینده، احتمال آن­ها قابل پیش ­بینی نیست. به بیان دیگر، علت اصلی نا­اطمینانی و بی­ثباتی نبود دانش پیش ­بینی شده است (جپرسون[۷۱]، ۲۰۰۹). در چنین وضعیتی تصمیم ­گیری برای آینده، پیچیده و مشکل می­ شود و بر تصمیمات عاملان اقتصادی تأثیر می­ گذارد.
بر اساس تحقیقات صورت پذیرفته و منابع موجود، بی­ثباتی و نا­اطمینانی اقتصادی جامعه،
مشخصه­ی دائمی عملکرد سیستم اقتصادی است و رفتار عوامل اقتصادی را بازتاب می­ کند. بی­ثباتی، فاکتوری اساسی و غیرقابل اجتناب است که در تعیین و تشخیص عملکرد سیستم­های اقتصادی و
هم­چنین شناسایی کیفیت کارکردی سازمان­ها و مؤسسات اقتصادی، نقش بسزایی ایفا می­نماید؛ در نتیجه منطقی و قابل پذیرش است که عنوان شود، بحران­های مالی باعث افزایش آشکار- حداقل به طور موقتی- بی­ثباتی و نا­اطمینانی سیستمی شده و سپس تأثیری مضا
عف بر نرخ بیکاری دارد (بارتولوسی و همکاران[۷۲]، ۲۰۱۱).
بحران مالی اخیر باعث افزایش میزان بی­ثباتی و نا­اطمینانی گردیده است. تاکنون، برخی از مطالعات دانشمندان بر اهمیت کارکردی مدل­های کلاسیک جدید رشد اقتصادی، جهت پیش ­بینی دقیق و صحیح نرخ بیکاری و رشد GDP طی بحران مالی اخیر، تأکید ورزیده­اند (مولیگن[۷۳]، ۲۰۱۰).
هرچند، آن­ها دریافتند که میزان تقاضای نیروی کار ممکن است به علت بی­ثباتی­های حاصل از
این­گونه بحران­ها، کاهش یافته و زیر خط پیش از رکود باقی بماند. هال عنوان می­ کند که الگو­ها و ساختار­های جدید اقتصاد کلان به خوبی قادرند مقدار افت واقعی رخ داده در اشتغال و رشد GDP را
-همان­گونه که در طول بحران اخیر مشاهده شده- تخمین بزنند، اما نمی ­توانند عدم موفقیت سیستم­های اقتصادی را در بهبود فعالیت و عملکرد خود، پس از پشت سر­گذاشتن بحران مالی، نشان دهند (هال، ۲۰۱۰).
در یکسری از تحقیقات، بی­ثباتی و نا­اطمینانی اقتصادی به جوانب خاصی از بازار کار مربوط
می­گردد (مالکوم و شاپیرو[۷۴]، ۲۰۰۲). در همین راستا، سیگنورلی به بررسی و تحلیل تأثیر تغییرات رخ داده در میزان بی­ثباتی بر سطح تقاضای مطلوب و واقعی نیروی کار می ­پردازد. وی بیشتر توجه خود را به تصمیمات استخدام نیروی کار به عنوان بخشی از سرمایه ­گذاری در منابع انسانی همراه با درجه­ ویژه­ای از برگشت نا­پذیری، آن هم به جهت هزینه­ های خاص مانند هزینه­ های انتخاب و آموزش و عوامل بنیادین و نهادی مانند هزینه­ های اخراج نیروی کار، معطوف می­سازد (سیگنورلی، ۱۹۹۷).
یک محیط امن اقتصادی عامل مهمی در پیشبرد سرمایه ­گذاری و رشد اقتصادی در کشور­های
در­حال توسعه محسوب می­ شود. هرگونه افزایشی در بی­ثباتی اقتصادی می ­تواند آثار منفی بر فرایند­های سرمایه ­گذاری با درجه­ خاصی از برگشت نا­پذیری بگذارد، بنابراین میزان تقاضای مطلوب و واقعی نیروی کار، بسته به تغییرات به وقوع پیوسته در بی­ثباتی اقتصادی جامعه، تحت تأثیر قرار می­گیرد (بارتولوسی و همکاران، ۲۰۱۱).
اغلب تحقیقات اخیر، روی بحث­های عوامل عقلانی محدود، اثر عدم­اطمینان بر تصمیمات
سرمایه ­گذاری، اثر هزینه­ های خاص بر تقاضای نیروی کار و غیره متمرکز هستند. بحران مالی می ­تواند اثرات عمیقی بر بازار کار داشته باشد -نه تنها به دلیل پیامد رکود که با کاهش در تولید، تقاضای نیروی کار نیز کاهش می­یابد- بلکه هم­چنین به دلیل افزایش بی­ثباتی سیستمیک که می ­تواند تقاضای نیروی کار را به شدت کاهش و بیکاری را به شدت افزایش دهد. نتایج مطالعات انجام شده نشان داده است که در برخی موارد، یک تأثیر اضافی منفی از بحران مالی بر عملکرد بازار کار (نرخ­های بیکاری) با توجه به اثر تغییرات GDP (قانون اوکان)، با درنظر­گرفتن ویژگی­های خاص هر کشور مانند نهاد­های بازار کار،
وقفه­های مختلف و پدیده­ بی­حرکتی و تداوم وجود دارد. به عبارت دیگر، یک بحران مالی می ­تواند بر رفتار بنگاه­های اقتصادی اثر بگذارد – علاوه بر تغییرات به دلیل کاهش GDP– و تقاضای مطلوب و واقعی نیروی کار به دلیل انتظارات مبهم و نا­مطمئن، کاهش بیشتری پیدا کند (سیگنورلی، ۲۰۱۱).
۲-۵- مسیر­های تأثیر­گذاری بحران مالی جهانی بر اقتصاد کشور­های در حال توسعه
اولین علائم بحران مالی اخیر که از زمان رکود بزرگ اقتصادی دهه­ ۱۹۳۰، به عنوان جدی­ترین و سخت­ترین بحران به حساب می ­آید، طی چارک آخر سال ۲۰۰۷ همزمان با شیوع بحران وام­های رهنی پرخطر در ایالات متحده­ی آمریکا بروز یافت و پس از آن، به سرعت در سرتاسر سیستم مالی اروپا گسترش یافت. اما پس از اعلام ورشکستگی چهارمین بانک تجاری (برادران لمن)[۷۵] در سپتامبر ۲۰۰۸، این بحران با شیوع در دیگر جوامع پیشرفته (کشور­های اروپایی) و هم­چنین کشور­های در­حال توسعه، ساختار جهانی به خود گرفت، اکثر سیستم­های مالی را درگیر خود نمود و به یک بحران مالی جهانی تبدیل شد. نتیجه، افت شدیدی در ارزش دارایی­ های مالی، کاهش نرخ بهره در بازار­های بین بانکی و از بین رفتن اعتماد در قدرت پرداخت مؤسسات مالی بود (جبنون و زاروک[۷۶]، ۲۰۱۲).
علی­رغم پیش ­بینی­های اقتصاددانان مبنی بر این که بحران مالی اخیر بیشتر دامن­گیر سیستم­های اقتصادی پیشرفته می­ شود، اکنون می­توان دریافت که حتی جوامع در­حال توسعه نیز از آثار منفی این بحران و رکود اقتصادی درامان نمانده اند. بحران مالی اخیر ابتدا در اقتصاد­های توسعه یافته آغاز شد اما منجر به کاهش واقعی رشد اقتصادی کشور­های در­حال توسعه گردید. واقعیت این است که وقتی بحران مالی جاری گسترش یافت کشور­های درحال توسعه­­ای که دارای یک سیستم اقتصاد کلان ضعیف یا یک بخش مالی نه چندان پیشرفته بودند، بیشتر در معرض آسیب­های آن قرار گرفتند. میزان و درجه­ آسیب­پذیری هریک از جوامع در­­حال توسعه با تعداد و وسعت پیوند­های سیستم واقعی اقتصادی و مالی با کشور­های توسعه یافته، افزایش می­یابد. گرچه کشور­های در­حال توسعه هیچ نقشی در ایجاد بحران مالی اخیر نداشته اند اما اثرات منفی این بحران از طریق کانال­ها و راه­های مختلف به این دسته از جوامع منتقل شده است (فام، ۲۰۱۰).
یکی از بازندگان
اصلی بحران مالی آمریکا، کشور­های در­حال توسعه هستند. علت آن است که بحران مالی، رشد اقتصادی دنیا را کاهش می­دهد و از این محل، اقتصاد­های در­حال توسعه را متأثر
می­سازد. بررسی­های صورت گرفته توسط صندوق بین ­المللی پول نشان می­دهد که بحران مالی جهانی از دو طریق برکشور­های در­­حال توسعه تأثیر می­ گذارد:
سرایت مالی[۷۷]: مکانیسم­های سرایت مالی به کشور­های با درآمد پایین در ابتدا محدود به نظر
می­رسد و عمده­ی توجه، روی مکانسیم­های انتقال (تجارت و انتقال وجه) متمرکز شده است. با این وجود، اکنون مشخص شده که وام­دهی بانک­ها، سرایت بازار سهام و بدتر شدن وضعیت سیستم بانکی، بحران را رواج و انتشار داده است.
سرایت رکود اقتصادی کشور­های توسعه یافته به کشور­های در­حال توسعه: سرایت رکود اقتصادی کشور­های صنعتی به کشور­های در­­حال توسعه نیز از کانال­های مختلفی انجام می­گیرد که در شکل(۲-۳) نشان داده شده است:
کانال­های اثر­گذاری بحران مالی جهانی بر کشور­های در­حال توسعه
سرایت مالی
سرایت رکود اقتصادی
تجارت و قیمت­های تجاری
(Trade and Trade Prices)
سرمایه ­گذاری مستقیم خارجی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:01:00 ب.ظ ]