کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



تاثیرگذاری تعاملات اولیه مادر-نوزاد بر رشد اجتماعی و هیجانی کودک به نظریه دلبستگی[۱۲۴] بالبی[۱۲۵] (۱۹۸۲) باز می‌گردد. آدمی از اوان کودکی از طریق رابطه با مادر، طرحواره‌هایی برای درک دنیای اجتماعی شکل می‌دهد که بسته به این طرحواره‌ها، دلبستگی ایمن و ناایمن مطرح می‌شود. کودکانی که دلبستگی ایمن دارند، باور دارند که محبوب بوده و پدر و مادرشان دوست‌داشتنی هستند و درنتیجه عزت نفس قوی دارند. از سوی دیگر، کودکان با دلبستگی ناایمن این عقیده را در خود نهادینه می‌کنند که کسی آن‌ ها را دوست نداشته و والدینشان افرادی منفور هستند و درنتیجه خشم، بی‌اعتمادی و اضطراب را تجربه می‌کنند. با این مبنا بالبی پیشنهاد می‌کند که اضطراب شرط اساسی دلبستگی ناایمن است (گرینبرگ[۱۲۶]، ۱۹۹۹؛ به نقل از لدلی و هیمبرگ، ۲۰۰۶).
پایان نامه - مقاله - پروژه
از طرف دیگر، نحوه ارتباطات والدین با دیگران سرمشق مهمی برای کودکان است. مطالعات نشان داده‌اند که افراد مضطرب اجتماعی در خانواده‌هایی پرورش یافته‌اند که در آن تاثیرگذاری خوب بر دیگران اهمیت فوق العاده‌ای داشته است. کاستر، ایندربیتزن[۱۲۷] و هوپ (۱۹۹۹؛ به نقل از رپی و اسپنس، ۲۰۰۴) گزارش نمودند که بزرگسالان مضطرب اجتماعی بیشتر از دیگران گزارش می‌کنند که والدینشان در رابطه با عقاید دیگران نگران بوده‌اند. علاوه بر اینکه این والدین از کمرویی و مشکلات فرزندانشان شرمنده بوده‌اند.
زمانی که والدین نگرانی‌های ارزیابی اجتماعی قوی دارند، منطقی است که فرزندانشان را با گفتن مداوم اینکه چگونه عمل کنند و چه بگویند اصلاح کنند (رپی و اسپنس، ۲۰۰۴). این روش تربیتی می‌تواند کودکان را به این سمت هدایت کند که در موقعیت‌های اجتماعی انتظار تهدید داشته باشند و علاوه بر آن، این باور را در آن‌ ها پرورش خواهد داد که تاثیر خوب بر دیگران گذاشتن، اگر غیر ممکن نباشد یک هدف سخت برای دستیابی است (لدلی و هیمبرگ، ۲۰۰۶). مشخص است که این فرایند تسهیل‌گر بروز اضطراب اجتماعی است.
۲-۱-۱-۲-۳-۲- روابط دوستی با همسالان
همزمان با رشد کودکان و گذراندن وقت بیشتر با همسالان، عقاید آنان درمورد توانایی‌هایشان در دنیای اجتماعی از روابط دوستیشان بیشتر تاثیر می‌پذیرد. تحقیقات رابطه متقابل اضطراب اجتماعی و رابطه دوستی را مطرح نموده‌اند. به این ترتیب که کودکان مضطرب اجتماعی بیش از سایر کودکان تجربه رابطه منفی دوستانه به ویژه طرد را گزارش می‌کنند (لاگرکا[۱۲۸]، دندز[۱۲۹]، ویک[۱۳۰]، شاو[۱۳۱] و استون[۱۳۲]، ۱۹۸۸؛ استراس[۱۳۳]، لاهی[۱۳۴]، فریک[۱۳۵]، فریم[۱۳۶] و هیند[۱۳۷]، ۱۹۸۸؛ به نقل از لدلی و هیمبرگ، ۲۰۰۶). این تجارب به سهم خود به تشدید و تداوم اضطراب اجتماعی می‌ انجامد.
در بررسی این رابطه متقابل، روبین[۱۳۸] و میلز[۱۳۹] (۱۹۸۸؛ به نقل از لدلی و هیمبرگ، ۲۰۰۶) انزوای اجتماعی را در دانش‌آموزان کلاس‌های دوم، چهارم و پنجم مورد ارزیابی قرار داده‌اند. دانش‌آموزانی که به شیوه منفعل و منفرد رفتار می‌کردند از سوی دوستانشان مضطرب‌تر، کناره‌گیرتر و غیراجتماعی‌تر ارزیابی شده و بیشتر از دیگران طرد می‌شدند. ارتباط بین کناره‌گیری منفعل و طرد دوستان با بزرگ‌تر شدن آن‌ ها قوی‌تر می‌شد. این مطالعه پیشنهاد می‌کند که تکرار طرد کودک منفعل و منزوی از جانب همکلاسان ممکن است به سبک شناختی مرتبط با اختلال اضطراب اجتماعی منجر شود. این کودکان به علت شکست‌های اجتماعی متعدد این عقیده را در خود پرورش می‌دهند که نمی‌توانند در موقعیت‌های اجتماعی موفق شوند و درنتیجه از تعاملات اجتماعی با دوستان و همکلاسان دوری جسته و با بزرگ‌تر شدن، تنهایی آن‌ ها نیز افزایش می‌یابد.
اسپنس، دونووان[۱۴۰] و برچمن-توسینت[۱۴۱] (۱۹۹۹) نیز در مطالعه‌ای در مورد کودکان غیر بالینی مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی دریافتند که این کودکان تعاملات اجتماعی منفی‌تری نسبت به گروه گواه تجربه می‌کنند. بر پایه مشاهدات مدرسه‌ای هم کودکان مضطرب نسبت به کودکان گروه گواه تعاملات مثبت کمتری با همسالان داشتند. علاوه بر این، در این مطالعه مجموعه‌ای از وقایع اجتماعی مثبت و منفی برای کودکان نمایش داده شد و درمورد احتمال وقوع آن‌ ها سوال شد. کودکان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی کمتر از گروه گواه انتظار وقوع رویدادهای مثبت را داشتند و بیش از گروه گواه احتمال وقوع رخدادهای منفی را می‌دادند. این امر اثرگذاری رابطه با همسالان بر سبک شناختی مرتبط با اضطراب اجتماعی را تایید نمود.
۲-۱-۱-۲-۳-۴- سایر وقایع زندگی
وقایعی از قبیل مرگ یا بیماری اعضای خانواده، تعارض والدین، طلاق، فقر، مشکلات محل سکونت، زندگی با والدین مبتلا به بیماری روانی و جدایی طولانی مدت از یکی از والدین در کودکی، ممکن است با آسیب‌شناسی و پیشرفت اختلال اضطراب اجتماعی مرتبط باشد (رپی و اسپنس، ۲۰۰۴).
مگی[۱۴۲] (۱۹۹۹؛ به نقل از لدلی و هیمبرگ، ۲۰۰۶) مطرح نموده که وقایع ضربه زننده[۱۴۳] بر پیشرفت اختلال اضطراب اجتماعی تاثیرگذار است. شروع اختلال اضطراب اجتماعی قبل از ۱۲ سالگی در دختران در ارتباط با سوءاستفاده جنسی و جسمی در اوان کودکی گزارش شده است. همچنین شروع زودهنگام اختلال قویاً با پرخاشگری کلامی والدین ارتباط داشت. نتایج نشان داد مشاهده پرخاشگری کلامی والدین می‌تواند به پیشرفت ترس‌های فراگیر مورد انتقاد قرار گرفتن از جانب دیگران مرتبط باشد. علاوه بر آن، مشاهده پرخاشگری کلامی یکی از والدین نسبت به دیگری ممکن است این احساس را در کودک بوجود آورد که روابط اجتماعی حتی میان دو نفر که ظاهراً باید عاشق هم باشند، می‌تواند با انتقاد و بی‌ثباتی شدید مشخص شود.
مطالعات متعددی به ارتباط بین آسیب روانی والدین و پیشرفت اختلال اضطراب اجتماعی در فرزندان صحه گذاشته‌اند. در این راستا مطالعه لیب[۱۴۴] و همکاران (۲۰۰۰؛ به نقل از لدلی و هیمبرگ، ۲۰۰۶) نشان داده است که وجود اختلال اضطراب اجتماعی در والد بهترین پیش‌بینی کننده اختلال اضطراب اجتماعی در بزرگسالی کودک است.
۲-۱-۱-۲-۴- رویکرد شناختی
در دو دهه اخیر مطالعات بالینی درخصوص بررسی مکانیزم‌های زیربنایی اضطراب اجتماعی رشد قابل ملاحظه‌ای داشته است. در این مسیر و در میان جهت گیری‌های نظری مطرح، رویکردهای شناختی سهم بیشتری را به خود اختصاص داده‌اند.
باید گفت به رغم آنکه رویکرد شناختی مسیرها و متغیرهای متعددی را در تببین بروز و تداوم اضطراب اجتماعی حائز اهمیت می‌داند، در اغلب مدل‌ها پردازش سوگیرانه اطلاعات به ویژه سوگیری توجه، سوگیری تفسیر و سوگیری قضاوت به عنوان مؤلفه‌ای اساسی مطرح شده است (بک، امری و گرینبرگ، ۱۹۸۵؛ کلارک و ولز، ۱۹۹۵؛ رپی و هیمبرگ، ۱۹۹۷).
۲-۱-۱-۲-۴-۱- مدل بک، امری و گرینبرگ (۱۹۸۵)
این مدل از قدیمی‌ترین و در عین حال جامع‌ترین نظریه‌های شناختی است که در تبیین اختلالات اضطرابی و به خصوص اختلال اضطراب اجتماعی مطرح شده است. بر این مبنا، تجارب منفی دوران کودکی به همراه استعداد و زمینه درونی در جهت پاسخدهی بیمناک، منجر به رشد ساختارهای شناختی یا طرحواره‌های مرتبط با اضطراب می‌شود. این طرحواره‌ها به عنوان مجموعه قوانینی توصیف می‌شوند که نسبت به نشانگان تهدید بسیار حساس هستند و به عکس نشانگان امنیت را نادیده می‌گیرند. نقش حائز اهمیت طرحواره‌ها از آنجا است که بر روی راه‌هایی که افراد اطلاعات را جهت‌یابی، پردازش و یادآوری می‌کنند، تاثیر می‌گذارد. بدین ترتیب که در موقعیت‌های بالقوه تهدیدآمیز، طرحواره های مرتبط با تهدید فعال می‌شود و افکار خودکار منفی و سوگیری‌های همسان با طرحواره در فرایند پردازش اطلاعات فراخوانده می‌شود. این سوگیری‌ها در توجه، تفسیر، قضاوت و حافظه منجر به نگه داشتن پاسخ اضطرابی می‌شود (بک، امری و گرینبرگ، ۱۹۸۵؛ به نقل از مک میلان[۱۴۵]، ۲۰۰۸).
به طور اخص چرخه این فرایند در اختلال اضطراب اجتماعی بدین ترتیب است که فردی که طرحواره ناکارآمدی در مورد خود و عملکردش در موقعیت اجتماعی دارد، با حضور در یک موقعیت اجتماعی، موقعیت را به عنوان موقعیت تهدیدکننده ارزیابی نموده و مدام به بازنگری و نظارت بر تغییرات درونی خود در مقایسه با طرحواره‌هایش می‌پردازد. این امر سوگیری‌های همخوان با طرحواره را در فرایند پردازش اطلاعات موجب می‌شود که با اختلال در پاسخدهی موثر به نشانه‌های اجتماعی همراه است. بر مبنای این دور باطل، تداوم اختلال نیز قابل توجیه است.
۲-۱-۱-۲-۴-۲- مدل کلارک و ولز (۱۹۹۵)
اگرچه این مدل در حیطه سبب‌شناسی اختلال اضطراب اجتماعی مطرح می‌شود اما به طور اختصاصی تداوم اجتناب اجتماعی و ناراحتی ناشی از آن را تبیین می‌کند. مزیت مدل کلارک و ولز در این است که توضیح می‌دهد چرا اضطراب اجتماعی علی رغم رویارویی اجتناب ناپذیر افراد مبتلا با موقعیت‌های اجتماعی، همچنان پایدار باقی می‌ماند.
بر اساس مدل شناختی کلارک و ولز (۱۹۹۵)، افراد با اضطراب اجتماعی سه دسته باور اختصاصی را نشان می‌دهند: ۱) قرار دادن استانداردهای بسیار افراطی برای خود (ضمن سخنرانی نباید یک کلمه هم اشتباه کنم). ۲) باورهای مشروط درباره خود (اگر هنگام سخنرانی مکث کنم، دیگران فکر می‌کنند که من احمق هستم). ۳) باورهای نامشروط درباره خود (من شکست‌خورده هستم). چنین باورهایی باعث می‌شود تا افراد تعاملات اجتماعی را به گونه‌ای منفی تعبیر کنند و آن را نشانه خطر ارزیابی کنند (ولز، ۲۰۰۷؛ به نقل از محمودی، ۱۳۸۸). به تبع این ارزیابی منفی، علائم شناختی، فیزیولوژیکی و رفتاری اضطراب بروز می‌یابد. هر یک از این علائم منبعی است برای ادراک دوباره خطر که به یک چرخه معیوب تداوم بخش اضطراب منجر خواهد شد. برای مثال، لرزش دست‌ها ممکن است به عنوان نشانه از دست دادن کنترل قلمداد شود که به اضطراب و لرزش فزون‌تر منجر می‌شود.
مؤلفه دیگر این چرخه بروز رفتارهای ایمنی‌بخش[۱۴۶] از قبیل تلاش برای مورد توجه قرار نگرفتن، اجتناب از تماس چشمی و سانسور گفته‌های خود است که فرد مبتلا با هدف کاهش تهدید اجتماعی و پیشگیری از وقوع پیامدهای ترسناک، به آن‌ ها متوسل می‌شود. رفتارهای ایمنی‌بخش مانع از این می‌شود که بیماران باورهای غیر واقعی خود را ابطال کنند و حتی در بعضی موارد، به علائم ترس آن‌ ها می‌افزاید.
این برنامه اضطرابی[۱۴۷] الگوهای تمرکز و توجه فرد را تغییر می‌دهد تا آنجا که فرد با اضطراب اجتماعی خود را به عنوان یک شیء اجتماعی[۱۴۸] پردازش می‌کند؛ در این الگوی پردازشی، فرد به جای توجه و تمرکز بر موقعیت اجتماعی به احساس خود و نحوه برخورد با دیگران توجه می‌کند. وی با بهره گرفتن از اطلاعات درونی (که توسط تمرکز بر خود در موقعیت‌های پیشین تولید شده‌اند) تصویری از خود را شکل می‌دهد، این تصویر که دیگران راجع به او چه فکر می‌کنند و به چه چیزی از رفتار او توجه دارند. به این صورت، وی خود را در یک سیستم بسته احساس می‌کند که در آن اطلاعات درون ساخته باور به وجود خطر، قضاوت منفی را تقویت می‌کند. علاوه بر این، توجه افراطی به خود باعث می‌شود تا به اطلاعات مهم محیط کمتر توجه شود و فرد با مهارت‌های اجتماعی ضعیف به نظر برسد؛ بنابراین خودپردازی منفی یک پردازش محوری در اضطراب اجتماعی محسوب می‌شود.
از طرفی با توجه به ماهیت تعاملات اجتماعی، فرد با اضطراب اجتماعی بعید است که نشانه‌های بدون ابهام پذیرش اجتماعی اطرافیان را دریافت کند. به همین دلیل وی پس از وقوع واقعه نیز به کالبدشکافی و تجزیه و تحلیل آن می‌پردازد و تعامل به تفصیل بازنگری می‌شود. در خلال این بازنگری، احساس‌ها و برداشت منفی نسبت به خود که ایجاد اضطراب می‌کند، به صورت دائمی و خاص جلوه خواهد کرد زیرا هنگامی که فرد در موقعیت قرار داشته است، این احساس‌ها و برداشت‌ها جزء به جزء پردازش گردیده و به طور کامل در حافظه رمزگذاری شده است. پیامد ناگوار این موضوع این است که بازنگری کاملاً تحت تاثیر و سیطره برداشت منفی نسبت به خود قرار می‌گیرد و تعامل احتمالاً بسیار منفی‌تر از آنچه واقعاً بوده است تلقی می‌شود. شاید این مطلب تبیینی باشد برای اینکه چرا بعضی از افراد با اضطراب اجتماعی پس از فروکش کردن اضطرابشان احساس شرم را گزارش می‌کنند. جنبه دیگر کالبدشکافی واقعه پس از وقوع آن، بازخوانی سایر موارد شکست اجتماعی از حافظه است. پس تعامل جدید با این که ممکن است از نظر یک مشاهده‌گر بیرونی، کاملاً خنثی به نظر برسد، به فهرست شکست‌های گذشته افزوده می‌شود. این فرایند باور بیمار به بی‌کفایتی اجتماعی‌اش را تقویت خواهد کرد (کلارک و فربورن، ۱۳۸۶).
با توجه به آنچه گفته شد چندین عامل باعث می‌شود تا افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی نتوانند باورهای خود را به بوته آزمایش بگذارند: عامل اصلی توجه متمرکز بر خود و تمایل به دیدن خود به عنوان شیء اجتماعی است. عامل دوم رفتارهای ایمنی‌بخش است. گرچه اضطراب اجتماعی با اجتناب از موقعیت‌های اجتماعی و عملکردی همراه است، تعداد کمی از این افراد از لحاظ اجتماعی کامل منزوی هستند. آن‌ ها با انتخاب و بر اساس ضرورت وارد موقعیت‌های اجتماعی می‌شوند، اما از استراتژی‌ها یا رفتارهای ایمنی‌بخش استفاده می‌کنند که اغلب اثرات متناقض دارد و به طور عملی باعث می‌شود تا احتمال وقوع پیامد منفی رفتار بیشتر شود. عامل مهم دیگر که نه در جریان موقعیت‌های اجتماعی بلکه در پیش‌بینی این موقعیت‌ها و حتی پس از وقوع آن‌ ها رخ می‌دهد این است که این افراد قبل از ورود به موقعیت‌ها، اضطراب انتظاری[۱۴۹] شدیدی را تجربه می‌کنند. آن‌ ها احتمال وقوع پیامدهای منفی را بیش از حد تلقی می‌کنند، از این رو میزان توجه متمرکز بر خود و رفتارهای ایمنی‌بخش را افزایش می‌دهند. همچنین از آنجا که دنبال داده‌های تایید کننده برای پیامدهای منفی هستند و توجه انتخابی بر این داده‌ها دارند، پس از ترک موقعیت‌های اجتماعی نیز درگیر ریشه‌یابی یا کالبدشکافی رفتار اجتماعی خود می‌شوند. این فرایند، کدگذاری شکست‌های اجتماعی را تسریع نموده و موجب می‌شود در موقعیت‌های بعدی به صورت سوگیرانه فعال شوند.
فعال شدن فرض‌ها
ادراک خطر اجتماعی
علائم جسمانی و شناختی
رفتارهای ایمنی بخش
شکل ۲-۱- مدل کلارک و ولز (۱۹۹۵)
۲-۱-۱-۲-۴-۳- مدل رپی و هیمبرگ (۱۹۹۵)
این مدل با تاکید بر فرآیندهای شناختی سوگیرانه و نقش ادراک خویشتن در تداوم اضطراب اجتماعی مطرح شده است. نخستین مفروضه مدل رپی و هیمبرگ (۱۹۹۵) این است که پیش‌بینی موقعیت اجتماعی یا قرار گرفتن در آن، باورهایی را در ذهن افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی فعال می‌کند. افراد با اضطراب اجتماعی باور دارند که در موقعیت‌های اجتماعی به طور غیر موجه عمل خواهند کرد و پیامدهای اجتماعی نامطلوبی را موجب خواهند شد. از طرفی معتقدند که اطرافیان که ذاتاً انتقادکننده هستند، آن‌ ها را منفی ارزیابی خواهند نمود. این افراد با قرار گرفتن در موقعیت اجتماعی، آن‌چه را که انتظار رخ دادن آن را دارند، در ذهن خود مرور می‌کنند، حوادث منفی گذشته را به خاطر می‌آورند و خود را در موقعیت‌های قبلی تصور می‌کنند و انتظار عملکرد ضعیف دارند. در این شرایط تلاش می‌کنند تا این خطرات را با متمرکز کردن توجه به سمت خودشان و اطلاعات تهدیدآمیز دریافت شده از محیط مدیریت کنند. بدین ترتیب که استانداردهای موردنظر دیگران برای عملکرد مطلوب را با بازنمایی ذهنی از رفتار خود مقایسه می‌کنند. زمانی‌که فکر کنند به آن حد مطلوب نرسیده‌اند، احتمال ارزیابی منفی افزایش می‌یابد و مضطرب می‌شوند. نشانگان شناختی و رفتاری راه اندازی می‌شود و برانگیختگی جسمانی نظیر سرخ شدن، تنش عضلانی و لرزش بروز می‌یابد؛ این علائم بیش برآورد شده و در راستای واکنش منفی دیگران تعبیر می‌شود. تمرکز بر روی علائم جسمانی و اعتقاد به پیامدهای منفی به خودی خود منجر به افت عملکرد اجتماعی می‌شود. این افراد بعد از واقعه نیز تفسیرهای منفی از موقعیت می‌کنند، تفسیرهایی که تصویر خود منفی و انتظارات ضعیف از عملکرد را در آینده تقویت می‌کند. تمامی این عوامل روی هم رفته منجر به تشدید اضطراب اجتماعی می‌گردد و متعاقباً باعث افت کارکرد فرد در موقعیت‌های اجتماعی و عملکردی می‌شود.
ادراک شنونده
بازبینی خود در ذهن شنونده
توزیع اختصاصی منابع توجه
مقایسه بازبینی خود در ذهن شنونده با ارزیابی‌های استاندارد مورد انتظار شنونده
مهارت‌های اجتماعی ضعیف
شاخص‌های بیرونی ارزیابی منفی
قضاوت در مورد احتمال و پیامد ارزیابی منفی توسط شنونده
علائم جسمانی اضطراب
علائم رفتاری اضطراب
علائم شناختی اضطراب
شکل ۲-۲- مدل رپی و هیمبرگ (۱۹۹۵)
۲-۱-۱-۲-۵- مدل هافمن و بارلو (۲۰۰۲)
برمبنای مدل هافمن و بارلو (۲۰۰۲)، انسان‌ها به لحاظ تکاملی به خشم و انتقاد و سایر شاخص‌های طرد اجتماعی حساس هستند. از این رو اگرچه ترس تجربه‌ای معمول شناخته می‌شود، ولی تعداد اندکی مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی می‌شوند. شکل‌گیری اختلال اضطراب اجتماعی مستلزم آمادگی بیولوژیکی و روان‌شناختی برای ادراک اضطراب است. براساس این مدل، استعداد ژنتیکی برای اضطراب اجتماعی اختصاصی نیست بلکه اغلب مرتبط با متغیرهای سرشتی خاص مثل خجالت است که ارتباط زیادی با اضطراب اجتماعی دارند. از دیگر عوامل پیشایند برای ابتلا به اضطراب اجتماعی می‌توان از بازداری رفتاری نام برد که پیش از این به آن اشاره شد. مدل هافمن و بارلو فرض می‌کند که حوادث به نسبت جزئی زندگی مثل تعاملات اجتماعی یا عملکردی منجر به اضطراب می‌شوند، به ویژه اگر هشداری[۱۵۰]با این وقایع پیوند یابد. سپس این عوامل زمینه را برای اینکه هشدارهای درست یا اشتباه شکل بگیرند، آماده می‌کنند. فرض بر این است که هشدارهای صحیح اغلب به سمت زیر طبقه خاص یا موقعیتی اختلال اضطراب اجتماعی پیش می‌رود. هافمن و بارلو (۲۰۰۲) معتقدند که افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی غیر فراگیر مثل افراد مبتلا به فوبی خاص واکنش‌های ترس بیشتری را تجربه می‌کنند، در حالی‌که افراد زیر طبقه فراگیر پاسخ‌های اضطرابی بیشتری را بروز می‌دهند و ممکن است که همراه با احساس‌های خجالت و شرم باشد. از این رو طبق مدل هافمن و بارلو زیر طبقه فراگیر بدون هشدار رخ می‌دهد یا از طریق هشدارهای اشتباهی مرتبط با ارزیابی اجتماعی برانگیخته می‌شود. علاوه بر موارد ذکر شده، مهارت‌های اجتماعی ضعیف و فرآیندهای شناختی مانند توجه متمرکز به خود نیز در تداوم اختلال حائز اهمیت شمرده می‌شود.
آسیب‌پذیری عمومی بیولوزیکی (شامل مولفه ارثی بازداری رفتاری )
آسیب‌پذیری عمومی روانشناختی
تجربه‌های مستقیم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:38:00 ق.ظ ]




ضرایب استاندارد نشده

 

ضرایب استاندارد شده

 

مقدار آزمون t

 

سطح معناداری

 

 

 

B

 

خطای معیار

 

Beta

 

 

 

مقدار ثابت

 

۱۷۹/۱۰۵

 

۴۳۹/۴

 

 

 

۶۹۵/۲۳

 

۰۰۰/۰

 

 

 

احساس نابرابری

 

۱۶۸/۰ـ

 

۰۵۹/۰

 

۱۲۸/۰ ـ

 

۸۳۵/۲ ـ

 

۰۰۵/۰

 

 

 

طرد اجتماعی

 

۶۸۳/۰ـ

 

۰۵۶/۰

 

۶۷۴/۰ـ

 

۳۰۴/۱۲ـ

 

۰۰۰/۰

 

 

 

احساس بی­انصافی

 

۸۹۵/۱ـ

 

۶۹۲/۰

 

۱۴۹/۰ـ

 

۷۴۰/۲ـ

 

۰۰۷/۰

 

 

 

جدول شماره(۴-۱۸۱) نتایج مربوط به میزان تأثیر هر متغیر و همچنین همبستگی بین آن­ها را نشان می­دهد. با توجه به سطح معناداری چهار متغیر مذکور، سه متغیر( احساس نابرابری، طرد اجتماعی و احساس بی­انصافی) وارد معادله رگرسیون با متغیر وابسته شده ­اند. آنچه در این معادله جالب به نظر می­رسد معنادار نشدن متغیر عدم پاسخگویی به نیازها، با وارد کردن متغیرهای مستقل دیگر است. در نتیجه متغیر عدم پاسخگویی به نیازها با کنترل احساس نابرابری، طرد اجتماعی و احساس بی­انصافی تأثیر مستقیمی بر شاخص کل متغیر وابسته ما یعنی احساس شادمانی ندارد.
در این قسمت تفسیر ضرایب رگرسیونی بر اساس ضریب بتا(Beta) انجام می­گیرد زیرا این آماره نشا­ن­دهنده ضریب رگرسیونی استانداردشده هر یک از متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته تحقیق می­ ­باشد. بنابراین، می­توانیم با بهره گرفتن از آن، سهم نسبی هر متغیر مستقل در مدل را مشخص کنیم. در نتیجه با توجه به جدول فوق ضریب رگرسیونی به دست آمده برای متغیر احساس نابرابری، برابر است با ۱۲۸/۰ ـ که به ازای افزایش یک واحد انحراف استاندارد در متغیر” احساس نابرابری"، میزان احساس شادمانی در زنان سرپرست خانوار به میزان ۱۲۸/۰ ـ انحراف استاندارد کاهش خواهد یافت. همچنین ضریب رگرسیون متغیر طرد اجتماعی برابر با ۶۷۴/۰ـ می­باشد. بنابراین به ازای افزایش یک واحد انحراف استاندارد در متغیر ” طرد اجتماعی “، میزان احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار به میزان ۶۷۴/۰ـ انحراف استاندارد کاهش خواهد یافت. ضریب رگرسیون احساس بی انصافی هم برابر با ۱۴۹/۰ـ می­باشد در مورد این متغیر، نتیجه را می­توان بدین شکل تفسیر نمود که به ازای افزایش یک واحد انحراف استاندارد در متغیر” احساس بی­انصافی"، میزان احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار به میزان ۱۴۹/۰ـ انحراف استاندارد کاهش خواهد یافت. بدین معنا که زنان سرپرست خانواری که احساس نابرابری، طرد اجتماعی و احساس بی انصافی زیادی در مقابل با دیگر گروه زنان دارند ، کسانی هستند که از احساس شادمانی کمتری برخوردار هستند.
دانلود پروژه
بنابراین با توجه به جدول شماره(۴-۸۱) و مقادیر B، معادله رگرسیون پژوهش حاضر بر اساس گام آخر به صورت زیر می­باشد:
(احساس نابرابری اجتماعی) ۱۶۸/۰ـ(طرد اجتماعی) ۶۸۳/۰ـ(احساس بی­انصافی) ۸۹۵/۱ـ ۱۷۹/۱۰۵= احساس شادمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:38:00 ق.ظ ]




فرضیه ۲-الف: امید به تلاش تأثیر مثبت بر تمایل رفتاری استفاده از رایانه خواهد داشت.
فرضیه ۲-ب: جنسیت فاکتور واسطه ای ارتباط بین امید به تلاش و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۲-ج: سن فاکتور واسطه ای ارتباط بین امید به تلاش و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۲-د: تجربه فاکتور واسطه ای ارتباط بین امید به تلاش و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۳-الف: هنجار ذهنی تأثیر مثبت بر تمایل رفتاری استفاده از رایانه خواهد داشت.
فرضیه ۳-ب: جنسیت فاکتور واسطه ای ارتباط بین هنجار ذهنی و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۳-ج: سن فاکتور واسطه ای ارتباط بین هنجار ذهنی و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۳-د: تجربه فاکتور واسطه ای ارتباط بین هنجار ذهنی و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۴-الف: تسهیل شرایط تأثیر مثبت بر تمایل رفتاری استفاده از رایانه خواهد داشت.
فرضیه ۴-ب: سن فاکتور واسطه ای ارتباط بین تسهیل شرایط و استفاده از رایانه است.
فرضیه ۴-ج: تجربه فاکتور واسطه ای ارتباط بین تسهیل شرایط و استفاده از رایانه است.
۷-۱- مدل تحقیق:
امید به عملکرد
استفاده از رفتار
تمایل به رفتار
امید به تلاش
هنجار ذهنی
تسهیل شرایط
جنسیت
سن
تجربه
۸-۱- متغیرهای تحقیق
موضوعات تحقیق دارای مفاهیمی مجرد و ذهنی هستند. برای اینکه عملاً تحقیق را انجام دهیم. مفاهیم باید به متغیر تبدیل شوند. مفاهیم وقتی به متغیر تبدیل می شوند که بتوانیم به آنها مقدار و درجات آنها را تعیین کنیم. هم چنین باید بین متغیر های وابسته، مستقل و کنترل و بین متغیر های گسسته و پیوسته تفاوت قائل شد( ایران نژاد، ۱۳۸۲، ص ۴۷) این تحقیق با عنایت به فرضیه ها و نوع پرسشنامه طراحی شده متغیر های مستقل و متغیر های وابسته ای را دارا می باشد که هر کدام متناظر با یکی از فرضیه ها هستند.
دانلود پایان نامه
۱-۸-۱- متغیر مستقل
متغیر مستقل، متغیری است که انتظار می رود تغییر در متغیر وابسته را توضیح دهد به عبارت دیگر متغیر مستقل، متغیر روشنگر است. فرض می شود که این متغیر علت تغییر در متغیر وابسته است. (ایران نژاد، ۱۳۸۲، ص ۴۸)
در این تحقیق، متغیرهای مستقل عبارتند از: امید به عملکرد، امید به تلاش، هنجار ذهنی و تسهیل شرایط.
۲-۸-۱- متغیر وابسته
می توان گفت متغیر وابسته نتیجه متغیر مستقل است. متغیر وابسته متغیر معیار نیز نامیده می­ شود (منبع قبلی)
در این تحقیق استفاده از رفتار متغیر وابسته می باشد که توسط متغیر تعدیلگر نیت رفتاری تحت تأثیر متغیرهای مستقل قرار می­گیرد و این متغیر متناظر با فرضیات تحقیق است.
۹-۱- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش
۱-۹-۱- فرهنگ سازمانی
تعریف نظری:
به گفته استانلی دیویس، فرهنگ سازمانی الگویی از ارزشها و باورهای مشترک است که به اعضای یک نهاد معنی و مفهوم می بخشد و برای رفتار آنان در سازمان دستورهای فراهم می­‌آورد. (آقاجانی، ۱۳۸۳، ص ۱۵۳).
فرهنگ سازمانی سیستمی از استنباط مشترک است که اعضا نسبت به سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود. (رابینز، ترجمه اعرابی، ۱۳۸۲، ص ۳۷۲).
تعریف عملیاتی:
منظور از فرهنگ سازمانی در این پژوهش نمره به دست آمده از طریق پرسشنامه است که در قالب چهار مؤلفه اصلی (امید به عملکرد، امید به تلاش، هنجار ذهنی و تسهیل شرایط) تنظیم و جمع آوری گردید.
امید به عملکرد: میزانی که یک فرد معتقد است که استفاده از این سیستم به او در رسیدن به سود در عملکرد شغلیش کمک خواهد کرد.
امید به تلاش: درجه سهولت در ارتباط با بهره گرفتن از سیستم.
هنجار ذهنی: درجه ای که یک فرد درک می کند که افراد مهم بر این باورند که او باید از این سیستم جدید استفاده کند.
تسهیل شرایط: میزانی که یک فرد معتقد است که در صورت استفاده از یک سیستم، زیرساخت های سازمانی و فنی برای حمایت از استفاده او وجود دارد.
۲-۹-۱- فناوری اطلاعات
تعریف نظری:
واژه فناوری اطلاعات اولین بار توسعه لویت و وایزس در سال ۱۹۸۵ به منظور بیان نقش رایانه و پشتیبانی از تصمیم ­گیری­ها و پردازش اطلاعات در سازمان به کار گرفته شده از فناوری اطلاعات برداشت­های مختلفی وجود دارد و همین برداشت ها موجب گردیده تا تصاویر متفاوتی از آن در مجامع مختلف ارائه شود (صرافی زاده، ۱۳۸۳، ص ۱۶).
فناوری اطلاعات ابزارهای رایانه محوری که افراد به منظور کار با مطالعات و پشتیبانی اطلاعات و پردازش اطلاعات مورد نیاز از آن استفاده می کنند.
تعریف عملیاتی:
منظور از به کارگیری فناوری اطلاعات (رایانه) در بیمارستانهای آموزشی و درمانی نمره به دست آمده از پرسشنامه می­باشد که بر حسب دو مؤلفه (قصد رفتاری و پذیرش استفاده از رفتار) منظور شده و بررسی می­گردد.
قصد رفتاری: پیش بینی فرد از میزان استفاده از کامپیوتر در آینده کاری خود
استفاده از رفتار: کمیت و کیفیت استفاده از رایانه در کار و پذیرش آن توسط فرد
۹-۱- قلمرو تحقیق
۱-۱۰-۱-قلمرو موضوعی تحقیق:
از آنجائیکه این پژوهش به بررسی اثر مؤلفه های فرهنگ سازمانی موجود در مراکز آموزشی و درمانی بر پذیرش تکنولوژی اطلاعات می پردازد، قلمرو های موضوعی تحقیق فرهنگ سازمانی و فناوری اطلاعاتی می باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:37:00 ق.ظ ]




طاووس گفت: کفش­هایم را در کنار بساط تو در آوردم؛ زیرا شبانه روز پنج بار کفش­هایم را در مقابل پروردگار در می‏آورم و او نه مرا توبیخ می‏کند و نه از من خشمگین و عصبانی می‏شود. و اما اینکه چرا با عنوان امیر المؤمنین سلام نکردم؟[۶۸۶]
بدین جهت است که همه مؤمنان از امیری تو راضی نیستند و من ترسیدم اگر [چنین‏] بگویم دروغ گفته باشم. و اما اینکه می‏گویی چرا با کنیه خطاب نکردی؟ زیرا خداوند در قرآن کریم پیامبران خود را با نام صدا می‏کند و می‏فرماید: یا داوود، یا یحیی، یا عیسی، و دشمنان خود را با کنیه مخاطب ساخته و می‏فرماید: «تَبَّتْ یدا أَبِی لَهَبٍ … »[۶۸۷]و اما اینکه گفتی کنار من نشستی؛ زیرا از امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام شنیدم که فرمود: «هر گاه خواستی به فردی از جهنمیان بنگری، به کسی بنگر که خود نشسته و عده‏ای در اطراف او ایستاده‏اند.»
هشام گفت: مرا پندی بده! گفت: از امیر المؤمنین علیه السلام شنیدم که می‏فرمود: «در دوزخ مارهایی هستند همچون ستون­های شناور و عقرب­هایی بسان قاطر. هر امیری را که در حق زیر دستان خود عدالت نورزد می‏گزند». آنگاه برخاست و رفت.[۶۸۸]
او آیه‏ «وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً» را در مورد امور زنان می‏شمارد و می‏گوید: انسان ضعیف‏ترین موجود در برابر امور زنان می‏باشد.[۶۸۹]
گونه­ های تفسیری
۶-۱- تفسیر باطنی
در تفسیر آیه شریفه‏ «… أُولئِکَ ینادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ؛[۶۹۰] آنان را از جایی دور ندا می‏دهند، طاووس گفته است: یعنی دور از دل­های ایشان ندا می‏دهند.[۶۹۱]
۶-۲- تفسیر به معنای اخص
در تفسیر آیه شریفه‏ «… خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً»[۶۹۲] گفته است: منظور کار زنان است که در هیچ چیز درمانده‏تر از کار زنان نیست.[۶۹۳]
ویژگی تفسیری موالی (دوره تابعین)[۶۹۴]
۱- پیدایش روحیه استقلال در بین مفسرین
با اینکه تابعین در تفسیر اجتهاد می‏کردند، اما نقل احادیث و روایات صحابه یکی از اصول لا یتغیر آنها به شمار می‏رفت. تابعین در برخورد با آیاتی که سخنی از گذشتگان درباره آن نرسیده بود، توقف نکردند و با اجتهاد خویش به تفسیر و روشنگری آن پرداختند. می‏توان گفت که اثر اجتهاد تابعین در دو محور ذیل کاملا روشن است:
اول، مخالفت با نظرات صحابه؛ در بسیاری از موارد، تابعین با نظرات صحابه حتی اساتیدخویش مخالفت ورزیده‏اند.[۶۹۵]
دوم، پرداختن به تفسیر آیاتی که سخنی از قول رسول خدا و یا صحابه درباره آن نرسیده است؛ آیات متعددی در قرآن وجود دارد که تابعین –به­ ویژه موالی- با اجتهاد خویش به تفسیر آن پرداخته‏اند.
غالب مطالب مطرح شده از جانب تابعان بدون سند بود. یا اینکه سندهایی که نقل شده، ضعیف و غیر قابل اعتماد می‏باشد.[۶۹۶]
۲-کوتاهی و گویایی
کوتاهی و گویایی از دیگر ویژگی­های تفسیر در دوران تابعین است. به نظر می‏رسد که مهمترین علت چنین رویکردی به ممنوع بودن کتابت و نگارش حدیث برگشت پیدا کند؛ از آنجا که منع نگارش حدیث به زمان رحلت پیامبر اکرم و بر کرسی خلافت نشستن خلیفه اول مسلمین بر می‏گردد. ذهبی در این باره می‏گوید: «ابوبکر در آغاز خلافت، شروع به جمع آوری احادیث و روایات پیامبر (ص) نمود و تعداد پانصد حدیث در یک مجموعه گرد آورد و بعد از آن، آنها را سوزاند.»[۶۹۷] عمر هم در آغاز، تصمیم نگارش و جمع آوری احادیث پیامبر را داشت و در این باره با یاران پیامبر به مشورت نشست. همه آنها موافقت خویش را با نگارش حدیث اعلام کردند[۶۹۸]اما خلیفه مسلمین مدت یکماه تأمل کرد و بعد از آن گفت: «من می‏خواستم احادیث را بنویسم اما به یاد قومی افتادم که شروع به نگارش کتاب کردند و از کتاب آسمانی شان دور شدند. به خدا قسم من هرگز کتاب خدا را با چیز دیگری در نمی‏آمیزم.»[۶۹۹]عثمان هم سیره خلفای قبلی را پیمود و به شدت با نگارندگان حدیث برخورد کرد. او به ابو هریره گفت: «ما هذا الحدیث عن رسول اللّه (ص) لقد اکثرت، لتنتهینّ أو لألحقنّک بجبال دوس.»[۷۰۰]یعنی: این همه حدیث چیست که از رسول خدا نقل می‏کنی؟ اگر به نقل حدیث ادامه بدهی، تو را به کوه­های دوس می‏فرستم. همچنین معاویه به شدت با نگارش حدیث مخالف بود. ابن عساکر در این باره نقل می‏کند که: «معاویه بر منبر دمشق به مردم گفت: بر حذر باشید از نقل احادیث و روایات رسول خدا، مگر احادیثی که در زمان عمر نقل شده‏اند.»[۷۰۱]
اینچنین بود که تا زمان حکومت عمر بن عبد العزیز (۹۹- ۱۰۱) نگارش حدیث به طور رسمی به تأخیر افتاد. او نامه‏ای برای ابو بکر بن عمرو بن حزم نوشت که: «دقت کن در حدیث رسول خدا (ص) و سنت گذشته و حدیث عمره و آن را بنویس؛ زیرا من برای از بین رفتن علم و از دنیا رفتن علماء بیمناک هستم.»[۷۰۲]
پایان نامه - مقاله
۳- رویگردانی از پرداختن جدی به تفسیر
تابعین و شاید بتوان گفت بیشتر آنها از تفسیر قرآن کریم روی بر می‏گرداندند و به هیچ وجه درباره تفسیر قرآن سخن نمی‏گفتند. عبید اللّه بن عمر درباره اندیشمندان علوم اسلامی مدینه اینگونه می‏گوید: «فقیهان شهر مدینه را ملاقات کردم، آنها درباره تفسیر قرآن سخن نمی‏گفتند و افراد ذیل از جمله آنان است: سالم بن عبد اللّه، قاسم بن عبد اللّه، قاسم بن محمد، سعید بن مسیب و نافع[۷۰۳][۷۰۴]
«هشام بن‏ عروه درباره پدرش می‏گوید: «هیچگاه پدرم را ندیدم که به تفسیر قرآن کریم بپردازد.»[۷۰۵]
مسروق می‏گوید: «از تفسیر بپرهیزید، زیرا تفسیر روایت از خداوند است.»[۷۰۶] ابراهیم نخعی گفته است: «اصحاب ما از تفسیر قرآن پرهیز می‏کردند و آن را بزرگ برمی‏شمردند.»[۷۰۷] اینچنین بود که تفسیر در دوره گسترش، بیشتر از کسانی نقل شده است که تحت تأثیر فضای سیاسی قرار نگرفته و اکثرا آن را به طور پنهانی نگاشته‏اند.
۴- روایات تفسیری
بیشترین روایات تفسیری از میان تابعان از مدرسه‏های مختلف، از افراد زیر است: سعید بن جبیر، مجاهد بن جبر، عکرمه، طاووس بن کیسان، عطا بن ابی رباح، سدّی کبیر، جابر جعفی، قتاده، حسن بصری و ضحّاک بن مزاحم.[۷۰۸]
۵-تکیه بر ظن
تکیه بر ظن: از آنجا که تابعان از عصر رسالت فاصله گرفته بودند، بیشتر تکیه آنان بر ظن بوده و بدین جهت برخی از آنان به تفسیر به رأی نیز متهم هستند.[۷۰۹]
فصل چهارم
بررسی کارکردهای زیانمند وسودمند موالی در تفسیر قرآن کریم
۴-۱- کارکردهای منفی موالی در تفسیر قرآن کریم
۴-۱-۱- نقش موالی هم در پیدایی لحن و هم گرفتار شدنشان به آن
مقدمه
پس از فتوحات اسلامی لغت عرب در سراسر ممالک اسلامی سیادت و برتری یافت زبان سیاسی و لسان علمی هم منحصر به لغت عرب شده و غلبه زبان عرب تاکنون هم به حال خود باقی بود، همچنین دین اسلام بر کیش­های دیگر برتری یافته، اغلب مردم ممالک اسلام آن را استقبال نمودند کمتر کسی مانده بود که دین خود را داشت. با اینکه این دو چیز که یکی دین و دیگری لسان است غلبه و برتری پیدا کرده بود، خود متزلزل و مختل گردید، زیرا لغت عرب دچار لحن و غلط شده، به طوری که برای آن قواعد و اصول وضع نموده تا آن را حفظ نمایند ابوعبیده گوید:« عبدالله بن الاهتم گروهی از موالی را دید که در نحو بحث می­کردند. گفت: اگر شما زبان عرب را اصلاح کردید، خودتان هم نخستین کسانی بودید که آن را فاسد می­کردید». بعضی از لغات ایرانی بر لغت عرب غالب شده بود، همچنین فکر و خیال و معنی و مضمون پارسی کاملاً بر لسان عرب غلبه یافته بود. دین اسلام هم تحت تأثیر فکر دیگران واقع شده بود. مسلمین به چندین فرقه تفرقه یافتند، مذاهب و عقاید مختلفه نیز پدید آمده و قرآن هم از روی عقاید و کتب دیگران تفسیر شده بود. فرقه­های اسلام گاهی با زبان و زمانی با تیغ مشغول نبرد شدند.[۷۱۰]
می­توان گفت رغم جایگاه بلند موالی در عرصه ­های علم و ادب، آمیزش آنان با تازیان، زبان عرب را به تباهی کشاند و لغزش­هایی گفتاری که در اصطلاح به آن «لحن» می­گفتند، فراگیر شد. کسانی چون عبیدالله بن زیاد فرماندار خون­ریز سکوفه و بصره، زیاد بن سلیمان اعجم شاعر، محمد بن کرام سجستانی، ابوعطاء سندی شاعر و حتی محدثان و فقیهان برجسته­ای چون زیاد بن ابی­زیاد، نافع برده عبدالله بن عمر، مکحول شامی، عبدالعزیز بن محمد دراوردی، مالک بن انس و استادش ربیعه بن ابی عبدالرحمن، دچار این لغزش­ها شدند.
مسئله لحن علت اولیه ایجاد علم نحو به شمار می­رود، بهتر است قدری در مفهوم، و بیان نمونه­هایی از آن دقت کنیم.
۴-۱-۱-۱-معنی لحن
لحن معانی متعددی دارد که یکی از این معانی که در این­جا منظور ماست همان( خطای لغوی) برای اولین بار زمانی به کار رفته که مسلمانان غیرعرب با عرب­ها آمیزش یافتند و از آنجا که تعبیرات مسلمانان غیرعرب نادرست بود، فرق میان صحیح و ناصحیح برای اعراب آشکار شد( تعرف الاشیاء بأضدادها)؛ زیرا بسیاری از عجم تلفظ درست حروف و مخارج آن را نمی­دانستند و در نتیجه واژه­ی لحن در این معنا به صورتی عرفی وضع شده است. مدلول اصلی واژه­ی لَحَن و مشتقات کلمه همه دارای مفهوم میل و چرخش از هیئت و وضع مألوف دارند.
۴-۱-۱-۲-نمونه­هایی از لحن
۴-۱-۱-۳-لحن در زبان عامه
لحن در کلام در دوران حیات رسول اکرم(ص) و خلفای اربعه، پدیده­ای همگانی و شایع نبود، بلکه درمیان افراد تازه مسلمان غیرعرب رواج داشت که چون با زبان عربی آشنایی نداشته­اند، امری طبیعی به نظر می­رسید. در این­جا به ذکر چند نمونه از لحن اشاره می­کنیم:
الف. ابوالاسود دئلی به بصره نزد زیاد آمد. مردی نزد زیاد گفت: اصلح الله الامیر توفی أبانا و ترک بنونا. ابوالاسود گفت: باید بگوید توفی ابونا و ترک بنینا.[۷۱۱]
ب. روزی عمر بن خطاب بر گروهی که تیراندازی می­کردند، گذر کرد و ایشان گفتند: انا قوم متعلمین که باید انا قوم متعلمون می­گفتند و عمر بر آنها پرخاش کرد.
ج. روزی دختر ابوالاسود به پدر گفت: یا ابت ما اَحسَنُ السماءِ( پدر چه چیز آسمان از همه زیباتر است). پدر گفت: النجوم. دختر گفت: می­خواستم شگفتی خود را نسبت به آسمان بیان بکنم. پدرش گفت: باید بگویی، ما اَحسَنَ السماءَ( آسمان چه زیباست).[۷۱۲]
د. نویسنده کتاب الانساب ذیل ماده« الشّاربی» به فتح شین و کسر راء آورده است که این نسبتی است که به شارب داده شده و در بغداد به سقاء، شارب گفته می­ شود و این­ها لحن در زبان عامه است برای اینکه شارب کسی است که آب می­نوشد نه کسی که آب و نوشیدنی­ها را حمل می­ کند.[۷۱۳]
۴-۱-۱-۴-لحن در قرائت قرآن
لحن در قرائت قرآن در دوره­ بنی­امیه که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نژادهای گوناگون به اسلام گرویدند و همچنین در زمان عباسیان که زمام امور بیشتر در دست غیراعراب بود، رواج یافت و زبان عربی را تباه کرد و این آفت نه تنها در میان عوام رایج شد، میان خواص نیز راه یافت و در میان طبقه­ی سخنوران و بلیغان رخنه کرد.
لحن تنها در گفتگو و محاوره محدود نشد بلکه در قرآن کریم نیز پدید آمد. لحن در قرآن و قرائت آن محدود به اعاجم و موالی نبود بلکه در بیوتات عربی نیز در قرائت قرآن دیده می­شد. برای مثال حجاج بن یوسف که سخنوری توانا بود، « إِنَّا مِنَ المُجرمون مُنتقِمُونَ[۷۱۴]» قرائت می­کرد.[۷۱۵]
حسن بصری می­خواند: « ص و القرآنُ »[۷۱۶] و « ما تَنزلت به الشَیطون»[۷۱۷] ابوجعفر از وزرای عباسی در عرفات خواند: فَمن تَعَجلَ فِی یومَن فلا ثُم عَلِیه و مَن تَأخَّرَ فلا ثُم عَلِیه.[۷۱۸]
جاحظ در کتاب البیان و التبیین فصلی خاص در لحن سخنوران گشوده است که نمونه ­ای از آن را نقل کردیم.[۷۱۹]
در روایتی آمده که ابومالک بن أبی بهز البجلی از عبدالله بن صالح از ابی­یوسف نقل کرده که گفت: ابوحنیفه به من گفت: این افراد کسانی هستند که در آیه­ای از سوره یوسف لحن وارد کردند؟ گفتم آن چیست؟ گفت: ( لا یأتِیکُمَا طَعَامٌ تُرزَقَانِهِ)[۷۲۰] گفتم پس چگونه است؟ گفت: ترزقانُهُ.[۷۲۱]
۴-۱-۲-تفسیر به رأی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ق.ظ ]




نمودار شماره ۴-۲ ، نمودار P-P Plot مانده ها

اگر تمام نقاط نمودار روی نیمساز ربع اول باشند، آن گاه داده ها کاملاً از توزیع نرمال پیروی می کنند. نمودار فوق نشان می دهد که مانده ها تقریباً توزیع نرمال دارند.
نمودار شماره ۴-۲ ، نمودار Q-Q Plot مانده ها

اگر تمام نقاط نمودار روی یک خط راست باشند، آن گاه داده ها کاملاً از توزیع نرمال پیروی می کنند.
نمودار فوق نشان می دهد که مانده ها تقریباً توزیع نرمال دارند.
برای بررسی این پیش شرط که میانگین مانده ها صفر است، از آزمون میانگین یک جامعه استفاده می گردد. بر این اساس فرضیه آماری بدین صورت خواهد بود :
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

میانگین مانده ها صفر است  
میانگین یک میانگین مانده ها صفر نیست  

نتایج آزمون نمونه برای مانده ها چنین است :

از آنجا که مقدار  بنابراین فرض صفر رد نمی گردد . پس با اطمینان ۹۵ درصد می توان گفت میانگین مانده ها صفر است.
پس از اطمینان از صحت کلیه این پیش شرط ها می توان از مدل رگرسیون خطی چندگانه استفاده کرد.
خلاصه مدل رگرسیون به شرح زیر می باشد. آنچه که از این مدل مشخص است، این است که از بین ابعاد مختلف ازامنیت واعتمادسیستم مبادله الکترونیکی، ابتدا امنیت درک شده موجود و سپس اعتماد درک شده وارد مدل شده اند.
Rضریب همبستگی چندگانه ، R Square ضریب تعیین چندگانه، Adjust R Square ضریب تعیین چندگانه تعدیل یافته می باشد. در مرحله اول که تنها متغیر امنیت درک شده موجود وارد مدل شده است، مقدار ضریب همبستگی آن با متغیر استفاده از سیستم بورس الکترونیکی برابر با ۰.۸۸۹ و در مر حله دوم با اضافه شدن متغیر اعتماد درک شده ، ضریب همبستگی (امنیت درک شده موجود و سپس اعتماد درک شده ) با درک مشتریان ۰.۸۹۴ شده است.
همچنین در مرحله اول مقدار ضریب تعیین برابر ۰.۷۹ می باشد. بدین معنی که ۷۹ درصد تغییرات استفاده از سیستم بورس الکترونیکی توسط امنیت درک شده تبیین می گردد. با افزوده شدن اعتماد درک شده به مدل رگرسیون در مرحله دوم، این مقدار به ۰.۸۰ افزایش یافته است. یعنی ۸۰ درصد تغییرات درک مشتریان توسط دو متغیر امنیت درک شده موجود و سپس اعتماد درک شده تبیین می گردد و ۲۰ درصد بقیه مربوط به سایر عواملی است که مورد نظر این پژوهش نبوده است.
جدول شماره ۴-۳ این موضوع را نشان می دهد. می توان گفت که از بین سه متغیر مستقل امنیت درک شده موجود، اعتماد درک شده، اصول فنی، قیمت نقد شوندگی و کنترل امنیت اطلاعات. متغیر امنیت درک شده موجود از اولویت بالاتری برای تأثیر گذاری استفاده از سیستم بورس الکترونیکی برخوردار است و سپس اعتماد درک شده در رتبه بعدی قرار می گیرد. سهم اصول فنی، و کنترل امنیت اطلاعات ناچیز بوده است.
جدول شماره ۴-۱۰ ، خلاصه مدل رگرسیون

 

مدل ضریب همبستگی ® ضریب تعیین
(R Square)
ضریب تعیین تعدیل شده انحراف معیار ضریب تعیین
۱
۲
  ۰.۷۹۰
۰.۸۰۰
۰.۷۸۹
۰.۷۹۸
۰.۳۳۷۰۵
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ق.ظ ]