آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



برای بررسی عوامل مهاجرت جمعیت آماری ما سرپرستان خانوارهای ساکن در شهرستان بیجار است که برابر با۲۶۰۶۸ نفر است نمونه گیری ما احتمالی از نوع خوشه ای چند مرحلهای می باشد وحجم نمونه ما برابر با۳۷۸ نفر می باشدبه این شکل که ابتدا ما شهرستان را به ۵ خوشه تقسیم می کنیم چرا که شهرستان بیجار دارای ۵ شهر میباشد هر خوشه شامل یک شهر و روستاهای تابع ان خواهد بود در مرحله بعد به صورت تصادفی دو خوشه را انتخاب می کنیم و با توجه به سهم هر یک از آن دو خوشه از جمعیت شهرستان تعداد نمونه را به هر یک اختصاص می دهیم و سپس در داخل هر خوشه ،شهر و روستاهای تابعه آن باز هم با توجه به سهم شهر وروستا از جمعیت ان خوشه تعداد نمونه برای شهر و روستا داخل خوشه مشخص می شود، از روستاهای هر شهر ما به صورت تصادفی ۳روستا را انتخاب کرده و با توجه به جمعیت هر یک مقداری از نمونه را به آن اختصاص می دهیم.
پایان نامه - مقاله - پروژه
برای شهر هم شهرها را به چند بلوک تقسیم کرده وبه صورت تصادفی تعدادی از بلوک ها را انتخاب می کنیم وداخل هربلوک به روش سیستماتیک نمونه ها را انتخاب می کنیم(اولین نمونه را داخل بلوک با رجوع به اعداد تصادفی انتخاب و سپس با یک روند ثابت از هر چند خانه یکی را انتخاب می کنیم.
در بخش دیگری از گردآوری داده ها از روش مصاحبه کیفی با پرسشنامه نیمه ساخت یافته بهره گرفته شده است. به این منظور با مراجعه به کارشناسان و صاحبنظران بیجاری که در پست های اداری و یا سیاسی مشغول به کار هستند و همچنین برخی دیگر از افراد تحصیلکرده ساکن این شهرستان به گردآوری داده ها پرداخته شد.
بنابراین بخشی از نمونه مورد مطالعه افراد متخصص و صاحب نظر و دست اندرکار هستند.
۳-۳روش نمونه گیری و حجم نمونه
جمع آوری و مطالعه مجموعه جامعی از داده های مربوط به حوزه خاصی از پژوهشها، یا از لحاظ فیزیکی غیرممکن است و یا عملاً میسر نیست. بنابراین بدلیل محدودیت زمان، منابع و امکانات مجبوریم از نمونه گیری استفاده کنیم. نمونه از جامعه آماری، مجموعه اندازه هایی است که عملا در جریان یک تحقیق گرد آوری می‌شود. (باتاچاریا،‌ جانسون،۱۲:۱۳۷۶). نمونه گیری فرایندی است که طی آن تعدادی از واحدها به گونه ای برگزیده می شوند که معرف جامعه بزرگتری که از آن انتخاب شده اند، باشند.
۳-۴حجم نمونه افرادی که پرسشنامه پر می کنند
برای تعیین حجم نمونه با در اختیار داشتن جامعه آماری از فرمول نمونه گیری کوکران که به قرار زیر است استفاده شده است.(منصورفر،۴۷:۱۳۸۲) در تعیین حجم ‌نمونه، رابطه میان عوامل موثر بر نمونه‌گیری یا مرتبط با آن به شرح زیر است :

n = تعداد نمونه
N = تعداد کل جمعیت هدف
t = تعداد اشتباه استاندارد لازم برای دستیابی به ضریب اطمینان قابل قبول
d = نصف فاصله اطمینان
S2 = واریانس متغیر مورد نظر در جمعیت هدف
اگر مقدار N بسیار بزرگ باشد (معمولاً بیش از ۲۰ برابر n) رقم t2s2 در برابر Nd2 بسیار کوچک و قابل حذف خواهد بود و فرمول مذکور به صورت زیر در خواهد آمد :

مقدار S2 برای متغیرهای کمّی است، اما در متغیرهای دو ارزشی این مقدار برابر P(1-P) می‌شود که P برابر نسبتی از متغیر معین در جمعیت است و فرمول مذکور برابر خواهد شد با :

برای مثال هنگامی که مقدار واریانس را برای متغیر دو ارزشی حداکثر بگیریم در این صورت ۵/۰=P و ۵/۰=(۱-P) و حاصلضرب آنها ۲۵/۰ خواهد شد، و اگر بخواهیم سطح خطای ۰۵/۰ و ضریب اطمینان نیز ۹۵ درصد باشد، در این صورت تقریباً مقدار t برای ضریب مذکور برابر ۹۶/۱ می‌شود و مقدار n در جوامع آماری که تقریبا بزرگ هستند برابر می‌شود با :

۳۸۹ نفر حجم نمونه‌ای با روش تصادفی ساده است که با حداکثر واریانس (دو ارزشی) و با خطای تعمیم ۰۵/۰ و ضریب اطمینان۹۵ درصد به دست آمده و با این دو مشخصه (t و d) معمولاً می‌توان نظری منطقی و قابل قبول نسبت به نتایج حاصل از تحقیق از این نمونه به صفت مورد نظر در جامعه آماری مورد نظر داشت.
۳-۵روش جمع‌ آوری اطلاعات
جمع آوری اطلاعات در این تحقیق بوسیله استفاده از روش های میدانی،کتابخانه ای ،پرسشنامه و مصاحبه با مردم و مسولین مرتبط صورت گرفته است.بدین منطور ابتدا با مراجعه مستقیم به مراکز اماری و همچنین استفاده از شناسنامه ابادی های کشور و امار نامه های شهرستانی اطلاعات جامعی برای تحقیق تهیه شد و سپس برای تکمیل تحقیق از پرسشنامه ،مصاحبه و مطالعات میدانی استفاده خواهد شد.
۳-۶اجزای پرسشنامه
پرسشنامه به عنوان یکی از متداول ترین ابزار جمع آوری اطلاعات در تحقیقات پیمایشی، عبارت است از مجموعه ای از پرسش های هدف دار که با بهره گیری از مقیاس های گوناگون نظر، دیدگاه و بینش یک فرد پاسخگو را مورد سنجش قرار می دهد.( خاکی،۲۴۲:۱۳۸۶)
در تحقیق حاضر ابزار اصلی سنجش، پرسشنامه بوده است که یکی از ابزارهای رایج و دقیق و روشی مستقیم برای کسب داده های تحقیق می باشد.
۳-۷مقیاس لیکرت
این مقیاس از مجموعهای منظم از گویه ها که به ترتیب خاصی تدوین شده است، ساخته میشود. این گویه ها حالات خاصی از پدیده مورد اندازه گیری را به صورت گویههایی که از لحاظ ارزش اندازه‌گیری دارای فاصله های مساوی است، عرضه میکند. برای تدوین گویه ها معمولاً از عبارات مساعد و نامساعد درباره پدیده مورد اندازه گیری به تعداد مساوی استفاده میشود. پاسخ دهنده میزان موافقت خود را با هر یک از این عبارات در یک مقیاس درجهبندی شده که معمولاً از یک تا پنج درجه است نشان میدهد. سپس پاسخ آزمودنی به هریک از گویه ها از نظر عددی ارزش‌گذاری میشود. حاصل جمع عددی این ارزشها نمره آزمودنی را در این مقیاس بدست می‌دهد.
۳-۸اعتبار (روایی)پرسشنامه
روایی[۲] از واژه روا به معنای جایز و درست گرفته شده و روایی به معنای صحیح و درست بودن است. مقصود از روایی آن است که وسیله اندازه گیری بتواند خصیصه و ویژگی مورد نظر را اندازه بگیرد. اهمیت روایی از آن جهت است که اندازهگیریهای نامناسب و ناکافی میتواند هر پژوهش علمی را بیارزش و ناروا سازد. اعتبار در اصل به صحت و درستی اندازه گیری محقق برمیگردد.
برای سنجش روایی روش های مختلفی وجود دارد. در این تحقیق برای سنجش روایی از روش روایی صوری بهره گرفته شده است. روایی صوری را روایی ذهنی نیز گویند. هنگامی این اعتبار برقرار است که فردی آزمودنی را بررسی بکند و نتیجه بگیرد که این آزمون، صفت مورد نظر را اندازه گیری میکند. فردی که این بررسی را انجام میدهد، میتواند یک پاسخگو یا یک متخصص باشد( خاکی،۲۸۸:۱۳۸۶).
مفهوم اعتبار به این پرسش پاسخ می دهد که ابزار اندازه گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می سنجد. بدون آگاهی از اعتبار ابزار اندازه گیری نمی توان به دقت داده های حاصل از آن اطمینان داشت. برای تعیین اعتبار پرسشنامه روش های متعددی وجود دارد که یکی از این روشها اعتبار محتوا می باشد. اعتبار محتوا نوعی اعتبار است که به بررسی اجزای تشکیل دهنده آن بستگی دارد. اگر سوالهای پرسشنامه معرف ویژگی ها و مهارتهای ویژه‌ای باشد که محقق قصد اندازه گیری آنها را داشته باشد، آزمون دارای اعتبار محتوا است. برای اطمینان از اعتبار محتوا، باید در موقع ساختن ابزار چنان عمل کرد که سوالهای تشکیل دهنده ابزار اندازه گیری معرف قسمتهای محتوای انتخاب شده باشد. بنابراین اعتبار محتوا، ویژگی ساختاری ابزار اندازه گیری است که همزمان با تدوین آزمون درآن تنیده می شود. اعتبار محتوای یک آزمون معمولاً توسط افرادی متخصص درموضوع مورد مطالعه تعیین می شود. اعتبار محتوای این پرسشنامه توسط اساتید راهنما و مشاور و چند نفر از افراد مطلع و متخصص مورد تأیید قرار گرفته است و از اعتبار لازم برخوردار می باشد.
۳-۹پایایی پرسشنامه
اصطلاح پایایی[۳] که گاهی اوقات مترادف با قابلیت اعتماد، ثبات، همسانی، قابلیت پیشبینی، دقت یا صحت و اعتبار به کار میرود. عبارت است از ثبات اندازه ها در دفعات اندازه گیری ( ازکیا، معتمدی، دربان آستانه، ۱۳۸۳: ۵۰۱).
برای سنجش پایایی پرسشنامه های این تحقیق از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. شکل کلی این روش عبارت است از:
رابطه ( ۳-۲ )

α ضریب آلفا
k تعداد سئوالها یا گویه ها
واریانس مربوط به سوال i ام
واریانس کل آزمون
دامنه α بین ۰ تا ۱ است و هر چه ضریب آلفای کرونباخ بیشتر باشد، پایایی مقیاس بیشتر است. بنابراین این طبق قاعده آلفا دست کم باید ۷۰% باشد، تا بتوان مقیاسی را دارای پایایی دانست. اندازه آلفا نیز به پایایی تک تک گویه ها بستگی دارد. آلفای کرونباخ ضریب پایایی برای مقیاس لیکرت را این گونه پیشنهاد میکند
جدول(۲-۳): درصدهای آلفای کرونباخ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:25:00 ق.ظ ]




تعریف سوم:
طبق تعریف مرکز توسعه بی المللی در دانشگاه هارورد یک جامعه آماده از لحاظ الکترونیکی مجهز به زیر ساخت های فیزکی ضروری در فناوری اطلاعات و ارتباطات است مانند شبکه مخابراتی با پهنای باند وسیع دسترسی مطمئن و قیمت مناسب
تعریف چهارم :
طبق نظر موسسه بین المللی مک کونل آمادگی الکترونیکی توانای یک کشور در زمینه بهره برداری از اقتصاد دیجیتال است.
۲-۸-۱ اهمیت و ضرورت آمادگی الکترونیکی
سه عامل زیر دولت مردان را تشویق می کند تا آمادگی الکترونیکی کشورشان را بهبود بخشند:
۱- فناوری اطلاعات و ارتباطات مزایای زیادی را در راستای رفع مشکلات اقتصادی وسیاسی ایجاد می کند.
۲- اگر شکاف دیجیتالی (میزان بهرگیری از فناوری اطلاعات و ارتباطات )موجود میان کشور ها مد نظر قرار نگیرد خطر عقب ماندگی را به دنبال دارد.

 

      1. موسسات و نهادهای بین المللی که در عرصه جهانی نقش حمایتی دارند از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای اجرای برنامه های خود بهره می برند.(همان منبع )

    پایان نامه - مقاله - پروژه

 

۲-۸-۲ مؤلفه های آمادگی الکترونیکی
۱- دولت : دولتها از مهم ترین اجزای آمادگی الکترونیکی در کشور محسوب می شوند.
۲- زیر ساختها: آمادگی الکترونیکی بدون داشتن زیر ساختها مطمئن در یک کشور حاصل نخواهد شد زیر ساخت ها فنی و مخابراتی(سخت ازار و نرم افزار )زیرساخت های حقوقی و زیر ساختار نیروی انسانی مطرح است.
۳- شهروندان: این مولفه شامل عناصر انسانی موثر در آمادگی الکترونیکی یک کشور است که باید سطح سوادو گرایش آن ها به پذیرش فناوری مد نظر قرار گیرد.
۴- بنگاه های اقتصادی یا شرکت ها: بنگاه های اقتصادی باید با هم هماهنگ شوند تا بنگاهها پردازش فرایند های تعاملی آن ها آسان گردد بنگاهها نیازمند ارتباط سریع با دولت ها و شهروندان هستند تابتوانند محصولات و خدمات خود را به آسانی عرضه کنند.(همان منبع )
۲-۸-۳ عناصر موثر در آمادگی الکترونیکی

 

    1. شرایط اقتصادی۲-شرایط حقوقی۳-شرایط اجتماعی۴-شرایط فنی

 

۲-۸-۴ اهداف آمادگی الکترونیکی
شکل۲- ۹ مزایای آمادگی الکترونیکی(همان منبع )
اهداف اجتماعی
۱- بهره مندی افراد و بنگاه ها و دولت ها از اطلاعات کیفی
۲-کاهش شکاف دیجیتالی
۳-ایجاد اعتماد در مشتریان
اهداف اقتصادی
۱- حفظ توان دردنیای دیجیتال
۲-ایجاد زیر ساخت های پایدار فناوری اطلاعات و ارتباطات
۳-استفاده از فناوری اطلاعات وارتباطات و یک پارچگی آن در راستای توسعه توان اقتصادی
۴-گسترش سرمایه خارجی
۲-۹ خدمات الکترونیکی
مفهوم خدمات الکترونیکی به طور فزاینده ای، هم پژوهشگران و هم همکاران اجرایی به عنوان یکی از عوامل تعیین کنندۀ کلیدی موفقیت در تجارت الکترونیکی به رسمیت شناخته شده اند خدمات الکترونیکی فرصت منحصر به فردی را برای کسب و کارها فراهم می کند تا مدلهای جدیدی را برای طراحی راهبردهای خدمات و توسعۀ خدمات جدید ارائه دهند. اول آنکه، تمام ارائه دهندگان خدمات، چه شرکتهای سنتی و چه بازیگران کاملاً اینترنتی، در حال حاضر کانالهای تحویل متعددی برای رقابت در اختیار دارند. دوم آنکه،بسیاری از خدمات جدید را میتوان به طور اقتصادی تر هم به لحاظ دستیابی به جغرافیای. بزرگتر و هم تنوع محصولات، ارائه داد (بویر و همکاران، ۲۰۰۲ ) خدمات الکترونیکی را در برگیرندۀ همه خدمات متقابلی که بر روی اینترنت با بهره گرفتن از فناوریهای ارتباط از راه دور، اطلاعاتی و چندرسانهای، ارائه میشود، تعریف میکنند(سانتوز،۲۰۰۳)
۲-۱۰ کیفیت خدمات
در صنعت خدمات، ارائۀ خدمات با کیفیت بالا به مشتریان، یکی از عوامل کلیدی تأثیرگذار برعملکرد شرکتهاست. ارزیابی کیفیت خدمات، موضوع اصلی مطالعات تجربی و مفهومی متعددی در بازاریابی خدمات شده است (اکینزی و همکاران، ۲۰۱۰) به دلیل ماهیت ناملموس، غیریکنواخت و غیرمتجانس خدمات است که محققان، کیفیت خدمات را بر اساس قضاوت یا تصویر کلی مشتری از برتری و مزیت خدمات تعریف کرده اند و بسیاری از مدلهای ارائه شده در این زمینه به سنجش ادراکات مشتری از کیفیت خدمات می پردازند (مارتینز ومارتینز، ۲۰۱۰)در ادبیات کیفیت خدمات، مدلهای مختلفی برای بنا نهادن عوامل تعیین کنندۀ کیفیت خدمات و همچنین تکنیکهای سنجش کیفیت مناسب، ارائه شده اند. با وجود این، بحث دربارۀانتخاب روش اندازه گیری درست و معتبر هنوز ادامه دارد (سلیوا و اوکان، ۲۰۱۱)
۲-۱۰-۱ کیفیت خدمات الکترونیکی
در گذشته مکان مناسب فروشگاه، نیروی فروش پرتکاپو و فقدان عمومی اطلاعات، شرکتها را ازجرایم تهیۀ هر چیزی بجز محصول برتر و کیفیت خدمات، حفظ می کرد و وفاداری مشتریان ازروی اجبار بود، نه انتخاب. ولی اینترنت این حفاظها را از بین برد (ریچلد و اسچفدر، ۲۰۰۰۳،) خرده فروشان برخط برای جذب و حفظ مشتریان نیازمند داشتن دانش صریحی دربارۀ آنچه مشتریان از کیفیت خدمات انتظار دارند، هستند، به خصوص آنها باید توجه بیشتری به نیازهای دو گروه از کاربران اینترنتی داشته باشند (کای و جانگ، ۲۰۰۳)
۱- خریداران برخطی که از اینترنت به عنوان ابزاری برای خرید محصولات/ خدمات استفاده می کنند.
۲- جست وجوگران اطلاعات که از اینترنت فقط به عنوان منبعی برای یافتن اطلاعات کالا/ خدمات استفاده میکنند. اولین تعریف از کیفیت خدمات مبتنی بر وب از سوی زیتهامل و همکاران(۲۰۰۰) شد که کیفیت خدمات الکترونیکی را به عنوان حدی که یک وب گاه خرید کارا و مؤثر و تحویل کیفیت کالاها و خدمات را تسهیل میکند، تعریف نمودند. از نظر سانتوس (۲۰۰۳ ) خدمات الکترونیکی میتواند به عنوان ارزیابی و قضاوت کلی مصرف کننده از برتری و کیفیت خدمات الکترونیکی عرضه شده در بازار مجازی تعریف شود. این تعریف با تعریف کیفیت خدمات،سازگار است و فراهم نمودن تجربۀ برتر مصرف کننده در همۀ جنبه های تحویل خدمات از طریق وب گاه سازمان است (کارلسون و اوکاس، ۲۰)
۲-۱۱ شکل گیری سازمان امور مالیاتی کشور
سیاستهای کلان نظام اقتصادی در راه دستیابی به اقتصادی سالم و متکی به منابع درو نزا و اتکا به منابع ثروت ملی شاخص های کلی تعیین کننده انتظارات و اهداف موردنظر برای نظام مالیاتی کشور می باشد. در این رهگذر نظام مالیاتی باید بتواند در آینده ای نه چندان دور، نقش محوری عمده ای را در ساختاردرآمدی دولت ایفا نماید. به عبارت دیگر درآمدهای مالیاتی به عنوان منبع اصلی تامین مالی برنامه های توسعه، نقش فزاینده ای برتحقق رشد و توسعه یافتگی کشور ایفا خواهد نمود. لذا تاسیس یک موسسه مستقل دولتی تحت عنوان “سازمان امورمالیاتی کشور” مدنظر قرار گرفت که هدف از ایجاد این موسسه اعطای آزادی عمل و رهایی آن از مقررات پیچیده عمومی و سلسله مراتب نظام متمرکز اداری بوده تا با آزادی عمل و سرعت تصمیم گیری بیشتر بتواند وظایفی که به عهده او گذاشته شده به منصه ظهور برسانددر سال ۸۷ با تدوین قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی و اجتماعی وفرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تعقیب سیاست های اصلاحی ساماندهی اقتصادی بخشی از سیاستها و احکام قانونی مربوط در قالب برنامه مذکور مورد توجه قرار گرفت و براساس مفاد )بندالف( ماده ۵۹ قانون مزبور سازمان امور مالیاتی کشور به منظور افزایش کارایی نظام مالیاتی و رفع موانع سازمانی موجود و همچنین تمرکز کلیه امور مربوط به اخذمالیات، سازمان امور مالیاتی کشور زیر نظر وزیر امور اقتصادی و دارایی ایجاد گردید. همچنین آیین نامه اجرایی بند )الف( ماده یادشده در تاریخ ۱۰/۶/۸۰ در ۱۳ ماده به تصویب هیات محترم وزیران رسیده و در شهریور همان سال رییس کل سازمان امور مالیاتی کشور با تصویب هیات وزیران و با حکم وزیر متبوع منصوب گردید و درخرداد ماه سال ۸۱ تشکیلات تفضیلی ستاد سازمان امور مالیاتی در قالب ۷۲۵ پست سازمانی توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور تایید و جهت اجرا ابلاغ گردید. سازمان امورمالیاتی کشور در بهمن ماه سال ۸۱ تشکیلات تفضیلی پیشنهادی ادارات کل امور مالیاتی استا نها را به سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ارسال و در فروردین ماه سال ۸۱ تشکیلات مذکور در قالب ۱۴۸۱۹ پست سازمانی توسط سازمان مدیریت و برنام هریزی کشور تایید و ابلاغ گردیده ووزیر محترم امور اقتصادی و دارایی نیز تشکیلات مزبور را در تاریخ ۱۹/۱/۸۲جهت اجرا به سازما نهای امور اقتصادی و دارایی )و ادارات کل امور مالیاتی استا نها( ابلاغ فرمودند(سایت سازمان امور مالیاتی کشور)
۲-۱۱-۱ سازمان امور مالیاتی کشور و اهمیت و ضرورت مالیات
توسعه اقتصادی از عمده ترین اهداف اقتصادی کشورهای در حال توسعه است و در این راستا، سیاست های ما لی از اهمیت فراوانی برخ ورداراست. سیاست ها ی مالیاتی نیز بخش مهمی از سیاست های مالی است که خود درچارچوب نظام اقتصادی کشورقراردارد وبصورت هماهنگ با سایر سیاست های اقتصادی به کارگرفته می شود . به طورکلی شایدسیاست های مالیاتی را بتوان سیاستی در جهت افزایش تحرک، پویایی و حرکت جامعه به سمت توسعه تلقی کرد . نظام مالیاتی ترکیبی از دستگاه مالیاتی، مؤدیان مالیاتی، قانون وروش های عملیاتی است . ازاین رو ، برای ترسیم موقعیت نظام مالیاتی باید به جنبه ها ی درونی آن از جمله روش های عملیاتی و مؤدیان توجه نمود . در حالی که در خصوص اهمیت و نقش نظام مالیاتی در گسترش حوزه های رفاهی کمتر تردیدی وجود دارد، لیکن ضعف برخی شاخص ها در ایران از جمله : توزیع مجدد مالیات، برخورد سلیقه ای وتفسیرهای گوناگون از مفاد قانون مالیات های مستقیم ، تعدد آیین نامه ها و بخش نامه ها ودستورالعمل ها، عدم آگاهی مؤدیان از وظایف قانو نی خود و …، مشکلات وسؤالات متعددی را در مورد کمیت و کیفیت نظام مالیاتی فراهم ساخته است. (مطلّبی,۱۳۸۷)
۲-۱۲ مالیات
مالیات عبارت است از قسمتی از در آمد یا ثروت افراد که به منظورپرداخت بخشی از هزینه های عمومی و حفظ منافع اجتماعی واقتصادی و سیاسی کشور به موجب قانون به وسیله دولت وصول می شود به عبارت دیگر برای دوام وقوام جامعه و ارائه خدمات اجتماعی توسط دولت هریک از افراد جامعه با توجه به توان پرداخت خودمکلفند بهای قسمتی از این خدمات را به عنوان مالیات به دولت بپردازند و در این مشارکت جمعی برای رسیدن به رشد و توسعه و رفاه و کرامت انسانی سهیم باشند. بنابراین ملاحظه می شودکه دولت برای دستیابی به اهداف خود برای پاسخگویی به نیاز های جامعه که به شمعه ای از آن اشاره شد نیازمند منابع مالی است امروز در کلیه کشورها صاحب نظران مسائل اقتصادی بهترین منبع تامین هزینه های دولت را مالیات می دانند. زیرا علاوه بر آن که اتکا دولت را به منابع خدادادی مثل نفت که یک ثروت ملی و متعلق به نسل های آینده هست، کم می کند. بلکه یک شور و اشتیاق ملی برای مشارکت در امور کشور در آحادافراد جامعه نیز ایجاد می کند.(همان منبع )
۲-۱۲-۱ هدف از وصول مالیات چیست؟
هر دولتی برای اداره جامعه نیازمند امکانات مالی است تا بتواند وظایفی راکه از جانب مردم به عهده گرفته به نحو مطلوبی انجام دهد.
عمده ترین این وظایف عبارتند از :
-۱ حفظ استقلال و تمامیت کشور از طریق تامین وسایل و تجهیزات دفاعی استقرار و اداره نیروهای نظامی و انتظامی.
-۲ ایجاد و توسعه راه های ارتباطی و وسایل حمل ونقل.
-۳ تامین بهداشت.آب.برق.مخابرات و سایر وسایل ارتباطی جمعی برای عموم.
-۴ تامین آموزش در همه سطوح.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:24:00 ق.ظ ]




به عنوان نتیجه می‌توان گفت که افراد قادرند به انواع بیشماری از اشیاء وابسته شوند، مانند برندها، مجموعه‌های فیلم، مکان‌ها یا فعالیت‌هایی که قادرند احساساتی نظیر اتصال، دلبستگی، شیفتگی و اشتیاق را در آنها بیدار کنند. انتظار می‌رود که وابستگی احساسی به برندها نتایجی مشابه احساس شیفتگی داشته باشد که شامل وفاداری و تعهد احساسی به برند است(Hemetsberger et al, 2009). پیوند با شیء وابسته موجب می‌شود که فرد نزدیکی خودش را با آن حفظ نماید، و از حمایت، توجه و پشتیبانی آن اطمینان حاصل کند. قطع ارتباط با شیء می‌تواند منجر به نگرانی و اضطراب گردد. نقل به محتوای برند، وابستگی احساسی بیان‌کننده یک تمایل قوی برای حفظ امنیت احساس‌شده در اتصال با برند و اجتناب از جدایی از آن است که با خرید‌های مکرر احساسی و عدم تغییر جهت به سمت برندهای دیگر نشان داده می‌شود. نتیجه منطقی وابستگی احساسی شدید علی‌رغم تمامی امتیاز‌ها و هزینه‌های جایگزینی، محرک‌های وضعیتی و ترفند‌های رقبا برای تغییر گزینه‌های برند موجود، وفاداری افراطی به برند است(Grisaffe &Nguyen, 2011).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۹-۲-۲-۲- حس تعلق به جامعه برند
ارتباطات مصرف‌‌کننده-برند قوی با این ویژگی شناخته می‌شوند که قادرند نتایج مثبتی را برای هر دو شریک رابطه (مصرف‌کننده و برند) ایجاد نمایند. در حالی که مصرف‌کننده می‌تواند از طریق ایجاد و حفظ این ارتباطات به نیاز به رضایت اجتماعی خود دست یابد، یک برند هم از وفاداری و پشتیبانی چنین مصرف‌کنندگانی سود خواهد برد. اجتماعات برند یکی از ابزارهایی هستند که به تقویت ارتباطات مصرف‌کننده-برند کمک می‌کنند. جامعه برند می‌تواند به صورت گروهی از مصرف‌کنندگان با علایق مشترک نسبت به برند و هویت‌‌های اجتماعی ساختاریافته‌ای تعریف شود، که مشترکاً در فعالیت‌های گروهی سهیم می‌شوند تا به اهداف جمعی دست پیدا کنند و احساسات و تعهدات مشترک خود را بیان نمایند(Stokburger-Sauer, 2010) . در تعریفی دیگر که کووا و پیس[۲۴۴] ارائه داده‌اند جامعه برند و یا قبیله برند شامل گروهی از افراد است که علاقه مشترکی نسبت به برندی خاص دارند و بر همین اساس جامعه‌ای موازی و متحد و یا خرده فرهنگی مملو از افسانه‌ها، ارزش‌ها، تشریفات، لغات و سلسله مراتب خاص خودشان را تشکیل می‌دهند(Cova & Pace, 2006).
اجتماعات برند نشان‌دهنده درجه غایی پیوند مصرف‌کنندگان با برند هستند. اخیرا در ادبیات برندینگ کلر بیان کرده‌ است که بالاترین درجه از اتصال و پیوستگی که یک برند می‌تواند با مصرف‌کنندگان خود ایجاد کند در حالت رزونانس[۲۴۵] یا هم‌نوایی بیان می‌شود. این حالتی است که بر اساس آن مصرف‌کنندگان با برند تعامل کرده و به آن شدیدا وفادار و قویاً وابسته هستند. علاوه‌برآن مصرف‌کنندگان ارتباطات محکمی با برندها دارند که آن‌ ها را وا می‌دارد تا برند مورد علاقه‌شان را به سایرین توصیه کنند، خود را از نظر عاطفی به آن متمایل احساس کرده و یا حتی خود را جزئی از برند تصور کنند.
همزمان با این ادبیات که بیشتر رویکردی مدیریتی دارد، مفهوم اجتماعات برند به قلمرو تحقیقات آکادمیک مصرف‌کننده وارد شد. در ابتدا این مفهوم در حوزه جامعه‌شناسی، با الهام از باورهای پست‌مدرن ظاهر شد. برای مثال مونیز و اوگیون[۲۴۶] (۲۰۰۱) عنوان کردند که جوامع برند همراستا با جوهره یا روح مدرنیسم وجود دارند که شامل بازبودن شخص در برابر تنوع بی‌شمار و غنی چیزها، عناصر، ایده‌هایی است که دنیای مدرن به طرز خستگی‌ناپذیری آنها را به ثمر می‌نشاند. مفهوم جامعه برند اخیرا در تحقیقات سنتی بازاریابی آشکار شده است و مرحله برجسته پیشرفت در تحقیقات این حوزه به مطالعه مک‌الکساندر و همکاران[۲۴۷] (۲۰۰۲) مربوط می‌شود که بر روی جوامع برند و فستیوال‌های هارلی‌دیویدسون و جیپ[۲۴۸] تحقیق کردند(Ouwersloot &Schrooder, 2008).
اجتماعات خود یکی از سازه‌های کلیدی در تفکرات اجتماعی هستند. با نگاهی به ادبیات جامعه‌‌شناسی در می‌یابیم که جوامع شامل سه جزء اصلی هستند. اولین و مهمترین جزء از یک جامعه حس آگاهی نسبت به خویشاوندی با سایر اعضاء است، که به پیوند درونی که اعضاء جامعه نسبت به هم احساس می‌کنند و نیز حس جمعی مبنی بر متفاوت بودن با افراد بیرون از جامعه اشاره می‌کند. این عامل همان چیزی است که باگوزی و دولاکیا (۲۰۰۶) از آن با عنوان هویت اجتماعی یاد می‌کنند و خود شامل سه جزء به هم وابسته است : تعیین هویت شناختی به وسیله گروه، تعهد عاطفی نسبت به آن و حس عزت‌نفس جمعی. دومین شاخص یک جامعه وجود رسوم و سنت‌های مشترک است که همان نرم‌ها و هنجارهای گروه هستند. سومین شاخص نیز عبارت از یک احساس مسئولیت نسبت به گروه و اعضای آن است که اغلب، و نه همیشه، در میان اعضاء مشترک است(Sicilia & Palazon, 2008). بنابراین می‌توان گفت جوامع برند عبارت از اجتماعات خاص نامحدود به مرزهای جغرافیایی هستند که در داخل آن اعضا و یا ستایندگان یک برند با مجموعه‌ای از ارتباطات اجتماعی ساختاریافته با هم در ارتباط هستند و با مشخصاتی چون آگاهی مشترک، تشریفات و رسوم یکسان و حس مسئولیت اخلاقی نسبت به گروه شناخته می‌شوند(Hede & Kellete, 2012).
در بسیاری از تحقیقات مرتبط با جامعه برند آمده است که در حقیقت جوامع برند، یکی از اشکال مشروع اجتماعات هستند که در اطراف یک برند شکل می‌گیرند. یک جامعه برند به صورت گروهی از افراد تعریف می‌شود که علاقه مشترکی نسبت به برندی خاص دارند و به این ترتیب یک اجتماع همگن و عمومی را به همراه افسانه‌ها، ارزش‌ها، تشریفات، لغات و سلسله مراتب خاص آن برند پیرامون آن خلق می‌کنند.
مونیز و اوگیون، جامعه برند را به صورت سه‌گانه مصرف‌کننده-مصرف‌کننده-برند[۲۴۹] تصور می‌کنند که بر اساس دو نوع ارتباط شکل می‌گیرد: یکی ارتباطات برقرارشده میان مصرف‌کننده و برند و دیگری ارتباطات پدیدار شده میان اعضای جامعه برند. بدون وجود ارتباط میان اعضاء، غیرممکن است که یک جامعه برند بتواند به طور موفق عمل کند. در حقیقت، اعضای جامعه برند نسبت به برند پیوند و وابستگی عمیقی احساس می‌کنند ولی از آن مهم‌تر پیوندی است که آنها میان خود اعضاء جامعه را به هم ارتباط می‌دهد.
تحقیق در زمینه اجتماعات برند به شناسایی چندین بعد که بواسطه آنها این جوامع از هم متمایز می‌شوند می‌ انجامد. این ابعاد شامل محتوای اجتماعی، اندازه، زودگذری و تمرکز جغرافیایی است. تعاملات در درون جامعه برند می‌توانند در زمینه اجتماعی غنی بوده و یا خالی از آن باشد. اعضای جامعه برند ممکن است اطلاعات زیادی درباره هم داشته باشند، شامل داده‌هایی درباره سن، جنسیت و میزان جذابیت و یا اینکه هیچ‌گونه اطلاعی نسبت به هم نداشته باشند. در ارتباط با اندازه، دولاکیا و همکاران (۲۰۰۴) به تفاوت‌های جالبی میان اجتماعات بزرگ و گروه‌های کوچک از لحاظ انگیزه افراد در پیوستن به آنها پی بردند. بعد دیگر جوامع درجه زودگذری آنهاست که بدین‌ ترتیب برخی از آنها پایدار بوده و برخی موقتی هستند. در نهایت، جوامع برند می‌توانند به لحاظ جغرافیایی متمرکز و یا پراکنده باشند. به طور سنتی تنها برندهایی که در گوشه‌های بازار فعالیت می‌کردند و نیاز به سرمایه‌گذاری مالی و زمانی قابل توجه از سوی مصرف‌کنندگان داشتند (مانند مرسدس‌بنز[۲۵۰] و هارلی‌دیویدسن و غیره) دارای انجمن‌های برند شناخته‌شده‌ بودند. با این وجود، تحقیقات اخیر نشان داده‌اند که مدیریت انجمن‌‌های برند می‌‌تواند برای برندهایی که محصولات راحتی، مانند صابون، ابزارآلات، اسباب‌بازی و نوشیدنی ارائه می‌کنند نیز گزینه مناسبی باشند(Sicilia & Palazon, 2008).مک‌الکساندر و همکاران بیان می‌کند که یک جامعه برند از چشم‌انداز تجربی مشتری، اساسی از ارتباطات است که مشتری در آن واقع شده و ارتباطات کلیدی که درون آن شکل می‌گیرند عبارتند از : روابط میان مشتری و برند، مشتری و شرکت، مشتری و محصول در حال استفاده و نیز میان مشتری و سایر مشتریان(Devasagayam, Buff, Aurand,& Judson, 2010) همچنین آنها به سه نشان‌گر وابسته به محتوا که می‌تواند جامعه برند را به شکل جزئی‌تری توصیف نماید اشاره می‌کنند: (۱) تمرکز جغرافیایی که نشان‌دهنده توزیع اعضای جامعه برند با توجه به مکان‌ها و موقعیت‌های آنهاست،(۲) محتوای اجتماعی که جوامع برند را بر طبق دانش شخصی (یا واقعی منحصربه‌فرد) اعضای آنها طبقه‌بندی می‌کند و (۳) زودگذری یا بی‌دوامی که نشان می‌دهد آیا اجتماعات برند ثابت و پایدار بوده و یا موقتی و دوره‌ای هستند. فرضیه تعلق‌پذیری ادعا می‌کند که افراد تمایل زیادی به شکل‌دادن و حفظ روابط‌ میان‌فردی دارند. این پیوندهای میان‌فردی همچنین می‌تواند از طریق مصرف محصولات نیز ایجاد شده و دارای جنبه‌های بسیار باشد. تصاحب کالاها می‌تواند این پیوندها را عمیق‌تر کند. تحقیقات دریافته‌اند که محصولات از این جهت برای افراد باارزش شناخته می‌شوند که یادآور و سمبولی از برخی روابط اجتماعی نزدیک هستند. همچنین کالاها به دلیل رابطه‌ای که مصرف‌کننده با برند شکل می‌دهد و نیز فرصت اجتماعی‌شدن از طریق احساس بستگی و خویشاوندی با سایر مصرف‌کنندگان برند ارزشمند تلقی می‌شوند(Stokburger-Sauer, 2010) .
همان طور که مشاهده می‌کنیم تعریف جامعه برند به درجه‌ای از همگنی میان اعضای جامعه تمایل دارد. برای مثال مونیز و اگیون بیان کردند که جامعه برند مانند هر جامعه دیگری شامل آگاهی‌های مشترک و تشریفات و سنت‌هاست. مک‌الکساندر و همکاران نیز اشاره می‌کنند که جوامع بر اساس مشترکات و هویت اعضای آنها شناخته می‌شوند. بر اساس نظر مونیز و اگیون حتی ممکن است یک جامعه برند به عنوان درک مشترکی از هویت‌های همسان و مشترک تعریف شود. آلجشیمر و همکاران[۲۵۱] (۲۰۰۵)، از شدت یکپارچگی مصرف‌کنندگان با جامعه برند به عنوان متغیر مستقل کلیدی عنوان می‌کنند و عقیده دارند که اعضاء جامعه برند تنها می‌توانند از لحاظ خصوصیاتی که یک شخص را منحصربه‌فرد و متمایز می‌کند با هم متفاوت باشند و غیر از آن هویت جامعه برند یک هویت جمعی و مشترک است(Ouwersloot & Schrooder, 2008).بسیاری از نویسندگان بر این باورند که برخی برندها احتمال بالاتری برای جذب اجتماع مصرف‌کنندگان نسبت به سایرین دارند.در میان پیشایندهایی که به تشکیل اجتماعات برند کمک می‌کنند، به ۵ ویژگی اشاره شده است که وجود آنها در یک برند زمینه مساعدی را برای داشتن یک جامعه برند ایجاد می‌کند. این ۵ ویژگی عبارتند از : یک تصویر برند خوش تعریف، وجود جنبه‌های تفننی، داشتن پیشینه، مصرف عمومی و رقابت آشکار(Davidson, McNeill,& Ferguson, 2007). جامعه برند شامل یک درگیری عاطفی و حس اتصال با گروه است. با این حال، جوامع برند تنها به ایجاد پیوندهای احساسی نمی‌پردازند. آنها در میان اعضایی که می‌توانند در فعالیت‌های مشترک سهیم شوند، اهداف یکسان خلق می‌کنند. اعضای جامعه برند می‌توانند از کمک‌ها، حمایت‌ها، توصیه‌ها و تعامل با سایر مصرف‌کنندگان همفکر خود بهره‌مند شوند و در فعالیت‌های انجمن مشارکت جویند. معناداربودن جامعه برند ریشه در سهیم‌شدن در فعالیت‌ها و تجربیات دارد. به عنوان موجودیت‌های اجتماعی، جوامع برند دارای نرم‌ها و تشریفات خاص خود هستند و مصرف‌کنندگان نیز تمایل دارند که با این اهداف، هنجارها و تشریفات موافقت کنند(Schmitt, 2012).
جوامع برند می‌توانند به صورت مجازی هم وجود داشته باشند اما می‌توان گفت اگرچه مفاهیم جامعه برند و جوامع مجازی[۲۵۲] با هم هم‌پوشانی دارند ولی این دو با هم مترادف نیستند. جوامع برند اغلب به وسیله تکنولوژی‌های اینترنت‌پایه پشتیبانی می‌شوند، ولی خود این مفهوم معنایی گسترده‌تر داشته و ضرورتا شامل هر فردی است که چه به صورت برخط و یا برون‌خطی خود را وابسته به برند احساس می‌کند. اما جوامع مجازی برعکس تنها در محیط مجازی قابل تعریف هستند. تعریفی که ویرتز[۲۵۳] (۲۰۰۵) ارائه کرده‌ است نیز بر وجه متفاوت جوامع آن‌لاین تاکید می‌کند. او جوامع مجازی را به صورت یک اجتماع آن‌لاین تصدیق‌شده توسط شرکت تعریف می‌کند که شامل مشتریانی است که بصورت جمعی بر تولید و مصرف یک فعالیت تجاری که مورد علاقه آنهاست از طریق تبادل اطلاعات و منابع اجتماعی توافق دارند. و اگرچه این جوامع مجازی می‌توانند در ارتباط با یک برند ایجاد شوند ولی این دغدغه اصلی و تنها کاربرد آنها نیست.
مهم است که بدانیم از چشم‌انداز یک شرکت جامعه برند مفهومی سرگردان و رهاست. هر یک از ستایندگان برند که اندک رابطه‌ای با ستاینده‌ای دیگر دارد بخشی از این جامعه است. بنابراین باید میان دو نوع جامعه برندی تفاوت قائل شد. در یک طرف جوامعی قرار دارند که ارتباطات مشخص و محرز با برند دارند. به عبارت دیگر ارتباطات اعضای جامعه به طور آشکار با برند صورت می‌گیرد. به طور واضح‌تر این جوامع زمانی شکل می گیرند که موسس آنها خود برند یا شرکت بوده و یا شرکت خود رویدادهایی نظیر فستیوال‌های برند را برگزار کند (مانند کمپ‌های جیپ). در سوی دیگر نیز جوامع برندی هستند که برند یا شرکت به طور آشکار در آنها درگیر نیست. یک مثال در این مورد کلوپ نیوتون[۲۵۴] در ارتباط با برند اپل است که توسط مونیز و شائو[۲۵۵] (۲۰۰۵) مورد مطالعه قرار گرفت و می‌توان آن را یک انجمن برند رهاشده نامید.گفتیم که جوامع برند از اشخاص و مصرف‌کنندگان تشکیل شده‌اند. در اینجا این پرسش به وجود می‌آیند که کدام دلایل و انگیزاننده‌ها افراد را وا می‌دارند تا به عضویت این جوامع برندی درآیند؟ در اینجا به چهار انگیزه برای عضویت در جامعه برند اشاره می‌شود :
(۱) کسب اطمینان مجدد از کیفیت و معتبربودن ویژگی‌های برجسته محصول
(۲) داشتن درگیری بالا با برند
(۳) استفاده از فرصت مصرف مشترک برند به همراه سایر مصرف‌کنندگان
(۴) و استفاده از کاربردهای سمبولیک برند.
جوامع برند را می‌توان بر این اساس که چگونه و تا چه اندازه قادرند مصرف‌کنندگان را به اهداف معرفی‌شده فوق برسانند طبقه‌بندی کرد. می‌توان گفت که جوامع برند می‌توانند به طور همزمان چندین هدف را برای مصرف‌کنندگان مختلف محقق کنند و همچنین یک مصرف‌کننده می‌تواند در یک زمان به دنبال دستیابی به چندین هدف از اهداف بالا باشد.در ابتدا مصرف‌کنندگان ممکن است برای کسب اطمینان مجدد از کیفیت برند و ویژگی‌های بااهمیتی که محصول واجد آنهاست به جامعه برند بپیوندد. دوم، مصرف‌کنندگان در جوامع برند شرکت می‌کنند تا درگیری بالایشان را با برند مورد علاقه‌شان ابراز کنند. محصولات با درگیری بالا، آنهایی هستند که مصرف‌کننده به لحاظ احساسی و حتی ورای لحظه و زمان مصرف به آنها وابسته است. مصرف‌کنندگان معمولا به دنبال محصولات با سطح درگیری بالا می‌گردند و سپس این نیاز را احساس می‌کنند که تجربیات مصرف گذشته خود را با سایرین سهیم شوند. این عمل می‌تواند از طریق انجمن‌های برند مجازی و یا واقعی صورت بگیرد. سوم، ممکن است برخی مصرف‌کنندگان به تجربه مصرف مشترک برندهای مورد علاقه‌شان با سایر هواداران آن برند تمایل داشته باشند. در راستای تحقیقات مونیز و اوگیون که بیان کردند اجتماعات برند بیشتر حول برندهایی که مصرف عمومی دارند شکل می‌گیرند، این موضوع مطرح می‌شود که برخی محصولات باید به صورت جمعی مصرف شوند و نه فردی. به طور دقیق‌تر زمانی که مطلوبیت برخاسته از مصرف دارای اثرات سینرژیک[۲۵۶] است، ترجیحا محصول باید به صورت عمومی مورد استفاده قرار بگیرد. برخی مثال‌ها عبارتند از بازی‌های حرکتی، سایر بازی‌ها و ورزش‌ها. چهارم، مصرف‌کنندگان ممکن است به این دلیل در یک جامعه برند شرکت کنند که کاربردهای سمبولیک برند را احیاء نمایند. مفهوم هویت برند که توسط آکر مطرح گردید بیان می‌کند که یکی از ابعاد برند معانی سمبولیک آن است. این هویت فراتر از مجموعه‌ای از تداعیات اولیه نسبت به برند است و بواسطه آن برخی برندها، مثلا نایک[۲۵۷]، به یک وضعیت نشانه‌ای (شمایلی) دست پیدا می‌کنند. برای برند‌هایی مانند هارلی‌دیویدسون که معانی سمبولیک بااهمیتی دارند وجود یک جامعه برند می‌تواند این معانی را تقویت کرده و به مکانی برای ملاقات اعضاء جهت ابراز شیفتگی و جان‌سپاری‌شان به این سمبل تبدیل شود.
در میان مصرف‌کنندگان بر اساس درجه اهمیت اهدافشان برای عضویت در جامعه برند نیز تفاوت‌هایی وجود دارد. برای مثال مصرف‌کنندگانی که با هدف تجربه یک مصرف مشترک به جامعه می‌پیوندند بیشتر بر ارتباطات میان مشتریان تاکید دارند. در حالی که آن دسته از مصرف‌کنندگان که برند را یک سمبول می‌دانند بیشتر به خود برند و یا شرکت سازنده آن علاقمند هستند. و در نهایت مصرف‌کنندگانی که به دنبال درگیری بالا با برند هستند، برای ارتباط با محصول اهمیت بیشتری قائل‌اند(Ouwersloot & Schrooder, 2008).
درجدول ۶-۲ مطابقت میان انگیزه‌ها از پیوستن به جامعه برند و نوع ارتباطات نشان داده شده است :
جدول ۶-۲- تطابق میان انگیزه‌های افراد از پیوستن به جامعه برند و نوع ارتباطات

 

انگیزه رابطه غالب
اطمینان مجدد از اعتبار محصول
درگیری بالا با طبقه محصول
مصرف مشترک
برند به عنوان سمبل
ارتباطات مصرف‌کننده-شرکت
ارتباطات مصرف‌کننده-محصول
ارتباطات مصرف‌کننده-مصرف‌کننده
ارتباطات مصرف‌کننده-برند

Ouwersloot & Schrooder, 2008))
حس تعلق به جامعه برند به صورت حس خویشاوندی و وابستگی تعریف می‌شود که یک مصرف‌کننده نسبت به سایر مصرف‌کنندگان برندی خاص احساس می‌کند. این سازه مشابه با بعد طبقه‌بندی شخصی (یا شناختی) از هویت اجتماعی است. همین‌طور کاربردی که کلر از حس تعلق به جامعه برندی ارائه می‌کند مشابه کاربرد طبقه‌بندی فردی المرز و همکاران[۲۵۸] است.
برکویست و بچ‌لارسن در ابتدا بیان کردند کههویت اجتماعی[۲۵۹] سازه‌ای است که توسط هویت برند[۲۶۰] تعدیل شده و می‌تواند بر شیفتگی به برند تاثیر غیرمستقیم داشته باشد. باگوزی و دولاکیا سازه هویت اجتماعی را در محتوای جامعه برند به کار گرفتند و بحث کردند که هویت اجتماعی می‌تواند بر هویت برند تاثیر بگذارد، چرا که شناسایی بیشتر بوسیله جامعه برند به درگیری بیشتر با برند منجر می‌‌شود و خود در ادامه به جذب و همانند‌سازی هویت برند در هویت فردی شخص می‌ انجامد. همان‌طور که انتظار می‌رفت، نتایج تحقیق آنها نشان داد که هویت اجتماعی مستقیما با هویت برند ارتباط دارد. تشابه میان حس تعلق به جامعه برندی و هویت اجتماعی که در نتایج مطالعه باگوزی و دولاکیا به آن اشاره شد این تفکر را به ذهن می‌آورد که ممکن است چنین رابطه‌ای میان حس تعلق به جامعه برند و هویت برند نیز صادق باشد. این مطلبی است که برکوسیت و بچ‌لارسن در مطالعه خود مورد آزمایش قرار دادند و در مدل مفهومی اولیه خود به نقش هویت برند به عنوان یک متغیر تعدیل‌گر میان حس تعلق به جامعه برند و شیفتگی به برند اشاره کردند و فرضیه خود را در این ارتباط چنین بیان کردند که حس تعلق به جامعه برند مستقیما با هویت برند ارتباط دارد. اما نتایج این تحقیق حاکی از این بود که تاثیر مستقیم متغیر مستقل (حس تعلق به جامعه برند) بر روی متغیر وابسته (شیفتگی به برند) بیشتر از متغیر تعدیل‌گر (هویت برند) است. این نشان داد که رابطه غیرمستقیم پیشنهاد شده در مدل ابتدایی صحیح نبوده و احتمال آن می‌رود که رابطه مستقیم میان حس تعلق به جامعه برند و شیفتگی و وفاداری به برند درست باشد. بنابراین در مدل اصلاح‌شده خود، برکویست و بچ‌لارسن به دو فرضیه جدید اشاره کردند و در آن به بررسی رابطه مستقیم میان حس تعلق به جامعه برند و وفاداری به برند و شیفتگی به برند پرداختند. هر چند نتایج آنها نشان‌دهنده رابطه ضعیف میان حس تعلق به جامعه برند و وفاداری به برند بود، اما وجود این رابطه در ارتباط با متغیر “شیفتگی” قویا مورد تائید قرار گرفت. بنابراین در این پژوهش نیز حس تعلق به جامعه برند به عنوان یکی از پیشایندهای شیفتگی به برند مورد توجه قرار گرفته است. مدل مفهومی پژوهش برکویست و بچ‌لارسن را در شکل ۱۴-۲ مشاهده می‌کنیم(Bergkvist & Bech-Larsen, 2010):
شکل ۱۴-۲- مدل پیشایندها و خروجی های شیفتگی به برند
(Bergkvist & Bech-Larsen, 2010)
اگرچه نتایج مثبت جوامع برند به صورت تئوریک و تجربی در ادبیات تحقیقات به اثبات رسیده اند، مطالعات کمی اندکی در ارتباط با اینکه جوامع برند چگونه می‌توانند ارتباطات مصرف‌کننده-برند را تسهیل کنند انجام شده است. برخی استثنائات عبارت است از تحقیق مک‌الکساندر، سوتن و کوئینگ[۲۶۱] (۲۰۰۲) و نیز باگوزی و دولاکیا (۲۰۰۶). اولی به بررسی این موضوع پرداخت که آیا فستیوال‌های برند جیپ می‌تواند یکپارچگی جامعه برندی را برای بازدیدکنندگان از این رویداد افزایش دهد، نتایج نشان داد که تمامی مقیاس‌های یکپارچگی برای بازدیدکنندگان کمتر-یکپارچه برند پس از شرکت‌ها در این رویداد افزایش پیدا کرده است. باگوزی و دولاکیا (۲۰۰۶) نیز به بررسی چندین پیشایند جامعه برند و وفاداری به برند پرداختند. آنها دریافتند که هویت اجتماعی مشتمل بر خودآگاهی شناختی ناشی از عضویت در جامعه برند، تعهد احساسی و اهمیت درک‌شده از عضویت بر وفاداری به برند موثر هستند. به عبارت دیگر نیازهای اجتماعی بر برخی تمایلات اجتماعی (مثلا تمایل به عضویت در فعالیت‌های گروهی) تاثیر می‌گذارد، که خود می‌تواند بر رفتارهای محتمل گروه در آینده موثر باشد و در نهایت به وفاداری به برند بیانجامد. یافته اصلی تحقیق باگوزی و دولاکیا این بود که رفتار گروه بشدت تحت‌تاثیر خواسته‌ها و تمایلات اجتماعی قرار دارد.نتیجه اصلی ایجاد پیوندهای قوی میان مصرف‌کنندگان و برند‌ها ایجاد هویت مصرف‌کننده-برند است که می‌تواند به صورت ادراک فردی مصرف‌کننده از میزان شباهت میان خودش و برند تعریف شود. مفهوم هویت که به طور گسترده در علوم روانشناسی و سازمانی مورد مطالعه قرار گرفته، اخیرا برای محققان بازاریابی نیز جذابیت زیادی پیدا کرده است. در فعالیت‌های بازاریابی، تنها شرکت‌های معدودی توانسته‌اند در تبدیل‌کردن مشتریان خود به قهرمانانی که نه تنها به شرکت وفاداری مطلق داشته بلکه با خرسندی شرکت و محصولاتش را میان دیگران نیز رواج می‌دهند موفق باشند. اپل، هارلی‌دیویدسن، پورشه[۲۶۲] و ساب[۲۶۳] استثنائات اندکی هستند که فعالیت‌های آنها در زمینه ایجاد ارتباط به مشتریان شناخته‌شده و وفاداری انجامیده است که حامی برند مورد علاقه‌شان هستند(Stokburger-Sauer, 2010) .می‌توان گفت که اجتماعات برند یک شبکه از روابط را میان برند و نیز سایر مصرف‌کنندگان فراهم می‌آورند. مصرف‌کنندگان در دورن جامعه برند با هم مرتبط می‌شوند و از طریق این تعاملات بر هم تاثیر می‌گذارند(Fuller, Matzler,& Hoppe, 2008).این جوامع نقش مهمی را در ارتباط با برندها بازی می‌کنند، مانند به اشتراک گذاشتن اطلاعات، دائمی‌کردن تاریخچه و فرهنگ برند و فراهم‌آوردن کمک. تجربیاتی که مصرف‌کننده از جوامع برند کسب می‌کند، می‌تواند بخش مهمی از تجربه وی را با برند شکل دهد(Shang, Chen,& Liao, 2006). مصرف‌کنندگانی که مشتاق و شیفته یک برند هستند تعهد بیشتری نسبت به آن احساس می‌کنند. در نتیجه این افراد می‌توانند دانش بالایی در ارتباط با برند مورد علاقه‌شان داشته باشند و توانایی‌های خاصی را نیز در این زمینه کسب کنند. علاوه‌براین اعتماد و اطمینان آنها نیز به برند بیشتر است. از آنجائیکه اشتیاق به برند یک عامل کلیدی در شکل‌گیری جامعه برند است، می‌توان انتظار داشت که این اشتیاق به شناسایی از طریق جامعه برند بیانجامد و تمایل مصرف‌کننده را برای درگیری بیشتر با فعالیت‌های مربوط به برند بیشتر کند(Fuller et al, 2008).
حس تعلق به جامعه برند به طور کلی در مورد همه مصرف‌کنندگان کاربرد دارد و تنها به افرادی که عضو کلوپ برند هستند و یا به جوامع برند گوشه‌ای و غیررسمی تعلق دارند محدود نمی‌شود. همچنین برکویست و بچ‌لارسن بر اساس پژوهش خود پیشنهاد می‌کنند که مدیران بازاریابی باید به ترویج تعلق به جامعه برند در میان خریداران و استفاده‌ کنندگان از برند خود بپردازند که خود می‌تواند منجر به افرایش شیفتگی و وفادارای نسبت به برند آنها شود. حس تعلق به جامعه برند می‌تواند از طریق ایجاد جوامع برند رسمی، برای مثال گروه‌های رسمی حمایت از استفاده‌ کنندگان، تبلیغات و یا حمایت از رویدادهایی که نشان می‌دهد استفاده‌ کنندگان برند چه کسانی هستند و در چه فعالیت‌هایی اشتراک دارند ایجاد شود. فستیوال‌های برند، که شامل تجربیات سازمان‌یافته‌ای از مصرف برند هستند نیز می‌توانند در ایجاد حس تعلق به جامعه برند موثر باشند(Bergkvist & Bech-Larsen, 2010).
۳-۲- پیشینه تحقیق
۱-۳-۲- تحقیقات انجام شده در ایران
تاکنون در تحقیقات داخلی در ارتباط با شیفتگی به برند و پیشایندهای آن تحقیقی صورت نگرفته است.
۲-۳-۲- تحقیقات انجام شده در جهان
۱-۲-۳-۲- تحقیق تامسون و همکاران (۲۰۰۵)
تامسون، مک‌اینیس و پارک، مقیاسی برای سنجش شدت دلبستگی عاطفی مصرف‌‌کنندگان به برند را مطرح نمودند و نشان دادند که دلبستگی احساسی مصرف‌کننده همبستگی مثبتی با شاخص‌های تعهد و همچنین سرمایه‌گذاری مصرف‌کننده دارد. آنها در مطالعات ابتدایی خود با بهره گرفتن از تحقیقات اکتشافی از میان آیتم‌هایی که برای سنجش وابستگی ارائه‌شده بود، ۱۰ سازه که بیشترین امتیاز را داشتند مشخص کردند و این سازه‌ها را در سه عامل تعریف نمودند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:24:00 ق.ظ ]




کمیته مزبور پیرو ماده ۸ کنوانسیون بین المللی حذف هر گونه تبعیض نژادی تأسیس شد و سالانه دو جلسه در ژنو برگزار می کند. این کمیته یک توصیه نامه کلی به شماره۳۰، ۱/۱۰/۲۰۰۴ با عنوان ” تبعیض علیه غیر شهروندان “[۲۷۷] دارد. کمیته در این توصیه نامه اسناد حقوق بشری را به رسمیت شناخته و به این امر اشاره می کند که کنوانسیون علیه تبعیض نژادی و توصیه های کلی مربوط به آن بر مبنای گزارشات دول عضو تهیه می گردند. بویژه این کمیته در این مورد تأکید می کند که دولتها باید مفاد کنوانسیون از جمله عدم تبعیض نژادی را در خصوص غیر شهروندان رعایت کنند. همچنین کمیته مزبور به ماده ۵ کنوانسیون اشاره کرده و متذکر می شود که دولتها بایستی اقدامات خود را با مقرره های کنوانسیون هماهنگ نمایند. بعد از اشاره به موادی از کنوانسیون و تکالیف دولتها کمیته مزبور در این خصوص به یکسری اقداماتی که باید در این راستا توسط دولتها انجام گردد اشاره می کند:
۱- در زمینه وضع قانون که باید مفاد مواد کنوانسیون مورد توجه باشد. و اینکه ضمانت های قانونی علیه تبعیض نژادی برای غیر شهروندان اعمال شود، بدون اینکه وضعیت خاص مهاجران مورد نظر باشد،
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲- برخورد با بیگانه ستیزی و بویژه بیان انزجار و خشونت نژادی،
۳- عدم تبعیض در خصوص بهره مندی از شهروندی و توجه به اینکه هر گونه تبعیض در این خصوص براساس نژاد، رنگ، ملیت و قومیت، نقض تکالیف دولتها در تضمین برخورداری همگان بنحو برابر از حق تابعیت است.
۴- اجرای عدالت و اخراج مهاجران.[۲۷۸]
این کمیته در خصوص اقدامات تبعیض آمیز کشورها علیه کارگران مهاجر نیز واکنش نشان داده و اظهار نگرانی می کند. در همین راستا بر مسئولیت بین المللی دولتها به جهت اقدامات مزبور تأکید دارد. در ضمن کمیته به ماده ۶ کنوانسیون تصریح می کند که بر آن اساس در برابر هر گونه تبعیض نژادی و نقض حقوق بشر برای هر کس حق مراجعه به نهادهای صالح وجود دارد. همچنین هر فرد می تواند به نهادهای ملی و دادگاه های دولتی مراجعه کند[۲۷۹] و حق مطالبه جبران خسارات و یا رضایت خود را در این خصوص دارد.[۲۸۰]
د) کمیته حقوق کودک[۲۸۱]
کمیته حقوق کودک براساس ماده ۴۳ کنوانسیون حقوق کودک تأسیس گردید و هر سال سه جلسه در ژنو برگزار می کند. کمیته نهاد مستقلی از متخصصان است که بر اجرای کنوانسیون نظارت دارد. تمام دولتهای عضو مکلف اند گزارشات خود را منظم در خصوص اعمال حقوق مورد نظر در کشور خود ارائه نمایند. کمیته همچنین تفسیر خود را از محتوای مقرات حقوق بشری که به عنوان نظریات تفصیلی شناخته می شود منتشر می کند.
کمیته حقوق کودک در اجرای کامل کنوانسیون اصل عدم تبعیض را به عنوان یک اصل مهم و اساسی تلقی نموده است. کمیته اذعان دارد که به موجب کنوانسیون تکالیف دولتها نسبت به هر کودک در قلمرو یک دولت اعمال می شود و این موارد نبایستی خودسرانه و یکجانبه به موجب محدودیت های سرزمینی و قضایی منع گردد. صلاحیت دولتها نسبت به کودکان در مرزها نیز اعمال می شود که شامل کودکانی نیز می شود که سعی در ورود به قلمرو آن دولت را دارند.
کمیته در موقعیت های متعدد مسأله کودکان بیگانه را مطرح نموده و اشاره کرده که کنوانسیون به آنان حقوقی برابر با سایرین اعطاء کرده است. کمیته اعمال هر گونه تبعیض مقرر در کنوانسیون را براساس ماده ۲ منع نموده و بر حیثیت انسانی کودکان تأکید دارد. به علاوه کمیته به اصولی که در شرح کنوانسیون بیان شد اشاره کرده و به نوعی تکلیف دولتها می داند تا احترام و رعایت این اصول مورد نظر باشند و جهت منافع کودکان مهاجر اقدام شود. کمیته در خصوص اجرای کامل کنوانسیون در مورد کودکان مهاجر هر تبعیض و بر هر مبنایی را ناقض حیثیت انسانی کودکان مهاجر می داند. همچنین حمایت از گروه های آسیب پذیر کودکان را از جمله کودکان مهاجر مورد تأکید قرار داده است، چرا که در بسیاری موارد در مقایسه با سایر کودکان با انواع سوء استفاده ها و نقض حقوق خود روبرو هستند.[۲۸۲]
ه) کمیته حمایت از حقوق کارگران مهاجر و اعضای خانواده آنان[۲۸۳]
این کمیته براساس ماده۷۲ کنوانسیون بین المللی حمایت از کارگران مهاجر و اعضای خانواده آنها تأسیس شد و هر سال یک بار در ژنو تشکیل جلسه می دهد. مانند هر سند لازم الاجرای حقوق بشری سازمان ملل متحد، کنوانسیون کارگران مهاجر نیز دارای ساز و کار اجرایی است که ویژگی های مشترکی با اسناد دیگر دارد. این ساز و کارها در بخش هفتم و هشتم کنوانسیون تبیین گردیده است. تشکیل کمیته حمایت از کارگران مهاجر و خانواده آنان در ماده۷۲ کنوانسیون پیش بینی شده که مهمترین ساز و کار با هدف بررسی چگونگی اجرای کنوانسیون می باشد. ترکیب این کمیته ۱۰ نفر با مقام اخلاقی والا و بی طرف با صلاحیت در زمینه موضوعات تحت پوشش کنوانسیون است. مانند کمیته های دیگر معاهدات، افراد عضو این کمیته نیز براساس ظرفیت شخصی خود عمل می کنند. دوره عضویت چهار سال است که با رأی مخفی دول عضو براساس توزیع عادلانه جغرافیایی و از نظام های حقوقی مختلف انتخاب می شوند.
در ماده ۷۳ کنوانسیون به ارائه گزارش از عملکرد دولتها که در سطح ملی اجرا شده است اشاره می نماید. گزارش اول یک سال بعد از تصویب و پس از آن هر چهار سال یک بار به کمیته تسلیم می شود. کمیته گزارشات را بررسی نموده و پس از آن براساس قواعد کاری ملاحظات و نظرات خود را اعلام می کند. یک نمونه از ساز و کارهایی که در دیگر اسناد بین المللی حقوق بشری وجود ندارد، این است که طبق بند ۱ ماده ۷۴ دبیر کل سازمان ملل متحد در زمان مقتضی قبل از گشایش هر جلسه عادی کمیته نسخه های گزارشی تقدیمی دولتها به مدیر کل سازمان بین المللی کار به رکن اجرایی معاهده ارسال می شود. این ملاحظه از آن روست که دفتر بین المللی کار قادر شود نظر کارشناسی برای موضوعات در صلاحیت خود را ارائه دهد تا کمیته در ملاحظات نهایی موارد کارشناسی را مورد دقت قرار دهد.
در این راستا کمیته با نگرشی به کنوانسیون افراد مهاجر آن را به عنوان ابزاری برای تقویت توسعه جوامع تخصیص داده است. تمرکز اصلی در این کمیته بر شناسایی کارگران به عنوان نوع انسان بوده است و اینکه مشارکت بالقوه مهاجران در اقتصاد و جامعه نمی تواند بدون حمایت از آنان در کشور مبدأ قبل از حرکت و بعد از بازگشت اعمال گردد.[۲۸۴]
بند سوم: حمایت از مهاجران در چارچوب سایر سازمان ها و نهادهای بین المللی بین دولتی
الف) سازمان بین المللی مهاجرت[۲۸۵]
این سازمان یک سازمان بین الدولی است که پیشینه آن به سال ها بعد از جنگ جهانی دوم بر می گردد، ولی عضویت در آن برای کشورهای در حال توسعه تا حدودی باز شده و ایران نیز در سال ۱۳۸۰ به آن پیوسته است. علاوه بر سازمان بین المللی مهاجرت، ساز و کارهای دیگر بین الدولی نیز وجود دارد که از جمله سازمان بین المللی کار است و در کل مجموعه این روندها به هنجارهایی در مدیریت مهاجرت منجر خواهد شد که مستقیم و غیر مستقیم تعهدات و امکانات حقوقی و الزام آور برای سیاست خارجی کشورها را در بردارد.[۲۸۶]
سازمان بین المللی مهاجرت عمده ترین سازمانی است که در مدیریت مهاجرت فعال است. در این راستا فعالیت ها و دستاوردهای سازمان بین المللی مهاجرت در دو زمینه قابل شناسایی است: زمینه اول کارهای مفهومی، فکری و مطالعاتی است و زمینه دوم اقدامات عملی می باشد. این سازمان به ترویج مهاجرت منظم و جهانی برای منفعت همگان اختصاص دارد. سازمان بین المللی مهاجرت با شرکای خود جهت تأیید جایگاه و رفاه حال مهاجران، تشویق توسعه اقتصادی و اجتماعی از طریق مهاجرت، همکاری در برخورد با چالش های عملی مدیریت مهاجرت، و درک مفاهیم مربوط به مسائل مهاجرتی فعالیت می کند. سازمان این اقدامات را با بهره گرفتن از تجارب طولانی مدت خود و حضور در سطح جهانی انجام می دهد و این به منظور ارائه سلسله کاملی از خدمات و پیشنهادات به دولتهاو مهاجران، تحقیق و تجزیه و تحلیل برای تأمین تبادل نظر میان دولتها، سازمان های بین الدولی و جامعه مدنی و ترویج همکاری و هماهنگی و تلاش های ضروری در خصوص مسائل مهاجرت بین المللی می باشد.[۲۸۷]
ب) شورای حقوق بشر[۲۸۸]
شورای حقوق بشر توسط قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به شماره ۶۰/۲۵۱ تصویب شد. این شورا جانشین کمیسیون حقوق بشر گردیده است. جلسات منظم این شورا هر سال سه بار و جلسات خاص نیز هر زمان ضروری باشد تشکیل می شود، همچنین گزارشات این نهاد به مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه می گردد. این نهاد بین دولتی از ۴۷ کشور عضو مستقر در ژنو می باشد و براساس قطعنامه ۲۵۱/۶۰ مجمع عمومی تأسیس شد و اغلب مأموریت ها و مسئولیت هایی را انجام می دهد که بر عهده کمیسیون سابق بوده است.
در فوریه ۲۰۰۸ میلادی سومین گزارش توسط گزارشگر ویژه پیرامون حقوق بشر مهاجران به شورای حقوق بشر ارائه گردیده است. از سال ۱۹۹۹ میلادی بر حسب قطعنامه کمیسیون حقوق بشر گزارشگر ویژه[۲۸۹] تعیین گردید و سپس توسط شورای حقوق بشر تمدید گردید. یکی از موضوعات قابل ملاحظه کنونی جنایی شدن مهاجرت غیر قانونی است که گزارشگر ویژه درباره آن تأکید کرده است. بنابراین شورای حقوق بشر از طریق قطعنامه ۱۰/۸ سند گزارشگر ویژه را تقویت کرد که فعالیت های اصلی آن عبارتند از:
۱- بررسی شیوه ها و ابزارهایی که بر موانع موجود در مورد حمایت از حقوق بشر مهاجران غلبه گردد، تصدیق آسیب پذیری زنان و کودکان و مهاجرانی که در وضعیت غیر قانونی اند،
۲- درخواست و دریافت اطلاعات از تمام منابع مربوطه حتی از خود مهاجران در خصوص نقض حقوق بشر آنان و خانواده هایشان،
۳- شکل دادن به توصیه نامه های مقتضی جهت جلوگیری و جبران زیان های وارد بر مهاجران به واسطه نقض حقوق بشر آنان،
۴- ترویج کاربرد مؤثر معیارها و استانداردهای بین المللی مربوطه در زمینه مهاجران،
۵- توصیه به انجام اقدامات و برنامه هایی که در سطح ملی و منطقه ای و بین المللی بتواند به نقض حقوق بشر مهاجران خاتمه دهد،
۶- توجه به جنسیت مهاجران زمانی که درخواست اطلاعات در زمینه مهاجرت می شود و اهمیت دادن مضاعف به تبعیض و خشونت علیه زنان مهاجر،
۷-ارائه گزارش منظم به شورای حقوق بشر براساس برنامه سالانه و همچنین ارائه گزارش به مجمع عمومی به درخواست شورا و یا خود مجمع.[۲۹۰]
یکی از دلائل جدید مهاجرت تغییرات آب و هوایی و بلایای طبیعی است. شورای حقوق بشر به عنوان یک نهاد بین دولتی راه حل های ممکن برای حمایت از مهاجران را با توجه به این تغییرات مورد بحث و بررسی قرار می دهد و همچنین به تدابیر و برنامه هایی که توسط کشورها اتخاذ می گردد و در این زمینه تأثیرگذار می باشد تأکید می نماید.
ج) اینترپل[۲۹۱]
سازمان پلیس جهانی از ۱۸۸ کشور عضو تشکیل شده است و در سال ۱۹۲۳ میلادی تأسیس شد. این سازمان همکاری پلیسی، عبور مرزی و حمایت و کمک به تمام سازمان ها و مقاماتی که مأموریت جلوگیری از ارتکاب جرم بین المللی را دارند تسهیل می کند. اساسنامه این سازمان هر گونه مداخله براساس ویژگی نژادی، مذهبی، نظامی و سیاسی را منع می کند.[۲۹۲] سازمان عبور از مرزها را تسهیل نموده و به تمام سازمان ها و مقاماتی که مأموریت مبارزه با جرائم بین المللی را دارند کمک می کند. سازمان حتی در مواردی که روابط دیپلماتیک میان کشورهای خاصی وجود ندارد اقدام می کند. قاچاق مهاجران جرمی است که با اهداف و اغراض مالی و مادی برای ورود غیر قانونی اشخاص به دولتی که تبعه یا مقیم آن نیستند ارتکاب می یابد. مهاجرانی که قاچاق می شوند حیاتشان در خطر بوده و حقوق اولیه آنها نقض می گردد. قاچاقچیان نیز بدون هیچ توجهی به نیازهای اساسی مهاجران اقدام می نمایند. از این جهت به عنوان یک جرم سازمان یافته مد نظر بوده و براساس ضرورت بایستی با این تجارت مرگبار مبارزه کرد. قاچاق مهاجران همچنان با قانون گذاری ضعیف و در مقایسه با سایر جرائم سازمان یافته فراملی با تعقیب و بازداشت کمتری روبرو می شود. از این روست که ضرورت ایجاد ساختاری که پلیس بتواند با یک مبنای جهانی اقدام کند وجود دارد. این نقش را اینترپل بر عهده دارد و در این راستا تلاش های قابل توجهی انجام داده است.
یکی از چالش های عمده در تضمین امنیت مرزها فقدان دسترسی به اطلاعات ضروری و مورد نیاز مقامات پلیس مرزی است. این اطلاعات برای تشخیص افراد مظنون و توانمند نمودن مقامات جهت اتخاذ اقدامات مقتضی است. غلبه بر این چالش ها نیاز به همکاری پلیس بین الملل دارد. از این جهت است که به محض ورود افراد از جمله مهاجران به یک کشور اطلاعات خاصی از آنها خواسته شده و اسناد همراه شخص اطلاعات ضروری را در اختیار قرار می دهد.
از سویی نیز قاچاق مهاجران مورد توجه این سازمان بوده است. تمرکز اصلی بر شبکه های سازمان یافته می باشد که به جهت دارا بودن بعد بین المللی مورد نظر بوده است. سازمان کمک های کاربردی خود در زمینه های مربوط به مباحث، منابع، آموزش و فعالیت های فنی به کشورهای عضو ارائه می نماید و همچنین در راستای اهداف خود بر مناطق جغرافیایی خاصی توجه دارد که قاچاق افراد از جمله مهاجران به عنوان یک معضل و یا یک بحران در آن مناطق مطرح است.[۲۹۳]
د) گروه مهاجرت جهانی[۲۹۴]
گروه مهاجرت جهانی یک گروه بین سازمانی است که جهت ترویج اعمال وسیع تر تمام اسناد و معیارهای بین المللی و منطقه ای مربوط به مهاجرت و تشویق به پذیرش شیوه های جامع و هماهنگ در خصوص مهاجرت بین المللی آنها را گرد هم آورده است. این گروه در سال ۲۰۰۶ میلادی توسط دبیر کل سازمان ملل متحد و با عضویت[۲۹۵] آژانس ها و سازمان های دخیل در فعالیت های مربوط به مهاجرت تأسیس شد. این گروه در گفتگوی مهاجرت بین المللی و توسعه مجمع عمومی در سال ۲۰۰۶ میلادی و همچنین در جلسات مجمع جهانی مهاجرت و توسعه که برای اولین بار در جولای ۲۰۰۷ میلادی برگزار شد شرکت نمود.[۲۹۶]
اهدافی که گروه در پی آن است عبارتند از:
۱- برقراری یک شیوه جامع برای واکنش نسبت به مهاجرت بین المللی و ارائه مدیریت در چارچوبی سیستماتیک،
۲- ترویج مباحث و گفتگوها در زمینه مسائل مربوط به مهاجرت با دولتها،سازمان های کارگری و کارفرمایان و جوامع مدنی،
۳- تقویت حقوق بشر،حقوق کار،امنیت انسانی و عدالت کیفری مربوط به مدیریت مهاجرت با تمرکز بر حمایت و رفاه مهاجران از جمله قربانیان قاچاق انسانی،
۴- سهیم بودن در برنامه ها و فعالیت های اعضاء و همچنین جامعه بین الملل در خصوص مهاجرت،
۵- پیگیری تلاش دولتها و نهادهای منطقه ای با فرآیندهای جهانی و منطقه ای در زمینه مهاجرت بین المللی.[۲۹۷]
گفتار دوم: حمایت از مهاجران در چارچوب سازمان های بین المللی غیر دولتی
سازمان های بین المللی غیر دولتی از گروه های آسیب پذیر و قربانی حمایت نموده و در
زمینه های مختلف حقوق بشری اطلاعات مورد نیاز سیاست های دولتی را فراهم می کنند. این سازمان ها شرکایی ایده ال برای جبران کمبودها محسوب می شوند و ضروری است تا از آنها حمایت مالی شود. حمایت این سازمان ها در راستای منافع دولتها و همچنین منافع اشخاص آسیب پذیر است. سازمان های غیر دولتی در زمینه دستیابی به عدالت، بازیابی احترام و برخورداری از حمایت برای این دسته از اشخاص اقدام می کنند.این سازمان ها امکان مشارکت مدنی را فراهم نموده و اهداف گوناگونی دارند از جمله: تشویق به رعایت حقوق بشر و بالا بردن سطح رفاه اقشار محروم و آسیب پذیر. تعداد سازمان های غیر دولتی بیشتر از سایر سازمان هاست و اهداف و برنامه های آنها طیف وسیعی از موقعیت های گوناگون را در بردارد.
بند اول: حمایت از مهاجران در چارچوب سازمان های بین المللی غیر دولتی تخصصی
الف) مرکز مهاجرت بین المللی و یکپارچگی[۲۹۸]
این مرکز یک سازمان مستقل است که در خصوص رویه های مؤثر در زمینه وحدت و یکپارچگی مهاجران فعالیت دارد. در نتیجه جهانی سازی کشورهای مبدأ و مقصد این نیاز را احساس می کنند که در زمینه مهاجرت رویه و سیاست هایی را دنبال کنند. این سازمان از طریق تبادل اطلاعات و کمک های فنی به آژانس های دولتی و غیر دولتی مدیریت مؤثر مهاجرت را تسهیل می کند. انجمن های مربوط به این سازمان نیز یک کارگاه آموزشی ده روزه با همکاری سازمان هایی از جمله سازمان بین المللی مهاجرت برقرار نمودند. هدف از راه اندازی این دوره ها تقویت ظرفیت زنان مهاجر برای رهبری سازمان های دیاسپورا[۲۹۹] و سهیم بودن در سرمایه مالی و انسانی برای توسعه بوده است. نشست چهارم این سازمان در خصوص آموزش و شناسایی قربانیان قاچاق کار بوده است. در این مورد نقش اعضای مختلف و این که چه چالش هایی وجود دارد که مانع همکاری دولت ها می شود مورد بررسی قرار گرفت.[۳۰۰] فعالیت های این سازمان شامل ارائه دوره های آموزشی، مشاوره ها و پروژه ها می باشد. از جمله فعالیت های اخیر مرکز که نوامبر ۲۰۱۰ میلادی در مکزیک برگزار شد شرکت در چهارمین نشست مجمع جهانی مهاجرت و توسعه[۳۰۱] است که در این اجلاس بر مهاجرت و توسعه انسانی تمرکز گردیده است.
ب) مرکز بین المللی مهاجرت و توسعه[۳۰۲]
این مرکز با پیشگامی استرالیا و سوئیس تأسیس گردید. این سازمان جهت به کارگیری مکانیزمی برای مشاوره های غیر رسمی و ارائه تخصص و خدمات کافی در عملکرد مربوط به مهاجرت و پناهندگی ایجاد گردید. سازمان در مرکز اصلی در وین و با داشتن نهادها و نمایندگانی در اروپا فعالیت می کند. این سازمان وضعیت ناظر سازمان ملل متحد را دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:23:00 ق.ظ ]




فرضیه فرعی ۳: بین فرهنگ سازمانی و رعایت حرمت همکاران رابطه وجود دارد.
تجزیه تحلیل یافته های مربوط به فرضیه نشان داد بین دو متغیر فرهنگ سازمانی و رعایت حرمت همکاران رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که با افزایش فرهنگ سازمانی حفظ و رعایت حرمت همکاران نیز افزایش می یابد.
که این نتیجه با نتایج پژوهش نیازی(۱۳۸۵) با محوریت اخلاق سازمانی درامور سازمانی هم سویی دارد . وی به نتیجه رسید که مهمترین مبنا در پیشرفت اخلاق اداری تصحیح بینش کارکنان نسبت به خودشان، مردمان، مسؤلان و وظایف شان است زمانیکه دید انسان به طرف مردم، مافوق و کاراش اصلاح شود و با نگاهی پاک به امور فوق بی بینند و عمل نمایند کار کردن به مثل خدمت نمودن و عبادت کردن است و این خود سبب رشد در اداره و افزایش حرمت کارکنان بین یکدیگر می شود.همچنین با نتایج طاهری،کاظم پور،اشرفی ریزی(۱۳۸۹) مطابقت دارد یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیشترین میزان توجه به اصول اخلاق حرفه‌ای مربوط به برقراری ارتباط مثبت با همکاران و کمترین میزان توجه مربوط به گسترش دیدگاه محققانه در عملکرد و ارزیابی فعالیت‌ها بود. رتبه‌بندی میزان توجه به اصول اخلاق حرفه‌ای در ابعاد مختلف نشانگر آن است که بیشترین میزان توجه به بعد مسؤولیت در برابر همکار و کمترین میزان توجه به بعد مسؤولیت در مقابل حرفه اختصاص یافته بود.
فرضیه فرعی۴: بین فرهنگ سازمانی و شایستگی تخصصی معلمان رابطه وجود دارد.
تجزیه تحلیل یافته های مربوط به فرضیه نشان بین دو متغیر فرهنگ سازمانی و شایستگی تخصصی معلمان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و می توان نتیجه گیری کرد که با افزایش فرهنگ سازمانی شایستگی تخصصی معلمان نیز افزایش می یابد.
نتیجه این فرضیه با نتایج پژوهش ابوالقاسمی(۱۳۸۸) با عنوان بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی ومدیریت دانش در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی تهران مطابقت داردنتایج حاصل بیانگر آن است که بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون سایر فرضیات بیانگر آن است که بین همه انواع فرهنگ سازمانی) قبیله، سلسل همراتب، بازار، وضعیت سالار)و مدیریت دانش رابطه مثبت ومعنی داری وجود دارد بیشاپ[۷۸]،( ۲۰۰۶ ) همخوانی دارد زیرا آنان نشان دادند که فرهنگ سازمانی به گونه ای معنادار با ادراک توانمندی مرتبط بوده و فرهنگ سازمانی کمک می کند تا تغییر و نوسانهای موجود در ادراکات حاصل از توانمندسازی کارکنان را درک کنیم. همچنین، با نتیجه پژوهش شاهرودی (۱۳۸۹)همسو می باشد زیرا وی در پژوهش خود با بررسی میزان شایستگی تخصصی معلمان مقطع ابتدایی و رابطه آن با مؤ لفه های فرهنگ سازمانی مدرسه به این نتیجه دست یافت که وضعیت توانمندی معلمان در مدارس مورد پژوهش، از متوسط بیشتر است و تفاوتی معنادار میان نمره های توانمندی معلمان بر اساس جنسیت وجود ندارد. درحالی که همه مؤلفه های فرهنگ سازمانی،دارای رابطه ای مستقیم و معنی دار با نمره توانمندی معلمان مورد پژوهش بود است.
فرضیه فرعی ۵: بین فرهنگ سازمانی و شایستگی پداگوژی رابطه وجود دارد
تجزیه تحلیل یافته های مربوط به فرضیه نشان دادکه بین دو متغیر فرهنگ سازمانی و پداگوژی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که با افزایش فرهنگ سازمانی شایستگی پداگوژی افزایش می یابد.
فرضیه فرعی۶: بین فرهنگ سازمانی و رشد و توسعه دانش آموزان رابطه وجود دارد
تجزیه تحلیل یافته های مربوط به فرضیه نشان که بین دو متغیر فرهنگ سازمانی و رشد و توسعه دانش آموزان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و میتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که افزایش فرهنگ سازمانی موجب رشد و توسعه دانش دانش آموزان در ضمینه های علمی می شود.
که با نتایج میلر[۷۹] ( ۲۰۰۰ ) و اسمیت[۸۰] ( ۲۰۰۷ ) با محوریت نقش و تاثیر فرهنگ سازمانی معلمان بر روی پیشرفت دانش آموزان کلاس سوم و چهارم انجام گرفت مطابقت دارد.
فرضیه فرعی۷:بین فرهنگ سازمانی و حفظ اسرار دانش آموزان رابطه وجود دارد.
تجزیه تحلیل یافته های مربوط به فرضیه نشان دادکه بین دو متغیر فرهنگ سازمانی و حفظ اسرار دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد و با افزایش اخلاق حرفه ای میزان حفظ اسرار نیز بیشتر می شود.
که این مورد با نتایج کوهن[۸۱](۱۹۹۱) با محوریت اخلاق سازمانی هم سو می باشدکه به این نکته اشاره می کند حفظ حریم و اسرار خصوصی کارکنان با افزایش سطح فرهنگی آنها افزایش می یابد.
فرضیه فرعی۸: بین فرهنگ سازمانی و انجام ارزشیابی صحیح رابطه وجود دارد.
تجزیه تحلیل یافته های مربوط به فرضیه نشان دادکه بین دو متغیر فرهنگ سازمانی و انجام ارزشیابی صحیح رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی۹: بین فرهنگ سازمانی و احترام گذاشتن به سازمان رابطه وجود دارد.
تجزیه تحلیل یافته های مربوط به فرضیه نشان دادکه بین دو متغیر فرهنگ سازمانی و احترام گذاشتن به موسسه و سازمان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
این با پژوهش استیفن (۱۹۹۸)
منطبق است وی می گوید از نتایج عمده وجود فرهنگ قوی سازمانی این است که موجب افزایش میل به کار در سازمان شده و موجب می‌شود که اعضای سازمان دربارۀ جایگاه و محل آن اتفاق نظر کامل داشته باشند، این اتفاق نظر باعث انسجام، وفاداری و ایجاد تعهد زیاد نسبت به سازمان و محیط کاریشان می‌شود.
فرضیه فرعی ۱۰: بین نظرات مدیران دبیرستان های شهر زاهدان درخصوص اصول اخلاق حرفه ای و فرهنگ سازمانی با توجه به متغیر های دموگرافیک (جنسیت، مدرک تحصیلی و سابقه مدیریت) تفاوت معنا داری وجود دارد
تجزیه تحلیل یافته های مربوط به فرضیه نشان دادکه فرهنگ سازمانی در بین مدیران، با توجه به سابقه مدیریت یکسان میباشد . نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه اخلاق حرفه ای برحسب سابقه مدیریت نشان میدهد که اخلاق حرفه ای در بین معلمان با توجه به سابقه مدیریت تفاوت معنیداری وجود ندارد وهمچنین میزان فرهنگ سازمانی واخلاق حرفه ای در مدیران زن و مرد یکسان نمیباشدو مدیران زن ازفرهنگ سازمانی واخلاق حرفه ای بالاتری برخوردارند.
میتوان نتیجه گرفت که میزان فرهنگ سازمانی واخلاق حرفه ای درمدیران دارای تحصیلات لیسانس و فوق لیسانس یکسان میباشد.
که این با نتایج پژوهشی تحت عنوان عوامل مؤثر بر میزان تعهد سازمانی کارکنان شرکت گاز از حسین بهروان (۱۳۸۹) مطابقت داردنتایج نشان می دهد که میزان تعهد سازمانی کارکنان بالاتر از متوسط است. میزان تعهدسازمانی با متغیرهای جنسیت ، سطح تحصیلات ، فشار نقش، فرصت و ارتقای شغلی و ابهام نقش رابطه معنادار مثبت وبا مشارکت سازمانی رابطه معنادار ندارد . همچنین با نتایج تحقیق طاهری،کاظم پور،اشرفی ریزی(۱۳۸۹) با عنوان میزان توجه کتابداران کتابخانه‌های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و دانشگاه اصفهان به اخلاق حرفه‌ای بر اساس اصول اخلاقی کتابداران دانشگاهی ایران انجام گرفت هم سو می باشد در بررسی رابطه‌ی میان جنس، میزان تحصیلات، رشته‌ تحصیلی، نوع استخدام، میزان حقوق و نوع کار با میزان توجه به اصول اخلاق حرفه‌ای، آزمون‌های آماری نشان دادند که تنها میان سطح تحصیلات و میزان توجه به اصول اخلاق حرفه‌ای رابطه‌ی معنی‌داری وجود داشت، اما در سایر موارد رابطه‌ی معنی‌داری وجود نداشت.
فرضیه فرعی ۱۱: آیا ابعاد اخلاق حرفه ای می تواند فرهنگ سازمانی را پیش بینی کند؟
جدول (۴-۱۵) حاکی از آن است که در بررسی اولویتهای متغیرهای پیش بینیکنندهی فرهنگ سازمانی، در گام اول رعایت حرمت همکاران بیشترین پیش بینی را داشته است، این متغیر به تنهایی توانسته ۲۸ درصد تغییرات فرهنگ سازمانی را پیش بینی کند و در گام دوم احترام گذاشتن به موسسه و سازمان نیز وارد الگوی پیش بینی شده است، این دو متغیر با هم دیگر توانستهاند ۳۴ درصد تغییرات فرهنگ سازمانی را پیش بینی کنند، یعنی متغیر احترام گذاشتن به موسسه و سازمان به تنهایی توانسته است ۶ درصد به میزان پیش بینی متغیر قبلی اضافه کند. ضریب بتای استاندارد نیز نشان میدهد که در معادلهی رگرسیون، متغیر رعایت حرمت همکاران دارای ضریب بتای ۵۱/۰ و متغیر احترام گذاشتن به موسسه و سازمان دارای ضریب بتای ۲۵/۰ میباشند.
۵-۲ ) پیشنهادات :
۵-۲-۱)پیشنهادات اجرایی:
۱- پیشنهاد می شود فرهنگ حاکم بر سازمان آموزش و پرورش را امر کلیدی در نظر گرفت و برای افزایش غنای فرهنگ این سازمان نیروهایی جذب شوند که علاقه و تعهد نسبت به حرفه ی خود را دارند و دارای مدارک علمی و معلومات بالایی در رابطه با رشته تدریس خود باشند هم چنین پیشنهاد می شود در گزینش معلمان علاوه بر مسائل دینی و مذهبی به بررسی حالات روحی و روانی معلمان نیز تاکید شود.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-با توجه به اینکه اخلاق امر مهمی در پیشرفت و یا عدم پیشرفت افراد تلقی می شود پیشنهاد می شود برای افزایش هر چه بیشتر اخلاق حرفه ای در بین معلمان ابتدا آموزش و پرورش توجه بیشتری به چگونگی جذب و استخدام نیروها کند.
به عنوان مثال معلمان علاوه برمسائل مذهبی ودینی بر اساس مسائل اجتماعی واخلاقی نیز مورد آزمون قرار بگیرند.
هم چنین پیشنهاد می شود که در آموزش های دانشگاهی دانشجو معلمان واحدهای درسی با محوریت روابط اجتماعی و یا شیوه های ارتباط با دانش آموزان در سنین مختلف گنجانده شود و واحدهای روان شناسی تربیت معلم (روان شناسی عمومی، شخصیت، رشدو..) به صورت عملی نیز تدریس شود تا معلمان از نزدیک با مسائل روحی و روانی دانش آموزان آشنا شوند.
۳-با توجه به اینکه شایستگی تخصصی و حرفه ای هر معلم باعث یک تدریس اخلاقی می شود پیشنهاد می شود در جذب معلمان به صورت آزاد (غیر از تربیت معلم) نظارت و برنامه ریزی صحیح انجام شود.به عنوان مثال این افراد حداقل چند ماه به صورت مستمر دوره ی شیوه های کلاس داری و ارتباط داشتن با دانش آموزان و همچنین دوره کاررورزی را قبل از شروع به کار بگذرانند.
۴-به منظور افزایش حفظ اسرار دانش آموزان در یک مدرسه پیشنهاد می شود آموزش و پرورش مدیرانی را انتخاب کنندکه علاوه بر تجربه کاری، امید به زندگی که نشانه سلامت روانی می باشد در سطح بالایی داشته باشند. زیرا اینگونه افراد خالی از تعصبات شخصی می باشند و این امر تاثیر بسزایی بر معلمان خواهد داشت و محیط کاری را عاری از سوء استفاده های شخصی می کند.
۵-برای رشد و توسعه دانش آموزان پیشنهاد می شود. ابتدا به رشد معلمان توجه شود برای همین
منظور کلاس های ضمن خدمت با موضوعات جدید علمی و به صورت عملی و کاربردی برگزار شود از اساتید برجسته علمی دعوت به عمل آید و این کلاس ها در زمان و فضای مناسب برگزار شود
هم چنین پیشنهاد می شود کلاس های پرسش و پاسخ با حضور معلمان بازنشسته برگزار شود تا تبادل تجارب بین معلمان صورت گیرد.پیشنهاد می شود این کلاس ها به صورت ادواری انجام شود.
۶- پیشنهاد می شود مدیران علاوه بر مدرک تحصیلی متناسب با مدیریت و سابقه کاری بالا از لحاظ بهداشت روانی و اجتماعی و اخلاقی مورد گزینش و مصاحبه قرار گیرند.
۷-گزینش و مصاحبه علمی و فرهنگی به صورت ادواری (هر ۵ سالی یکبار) از معلمان و مدیران انجام گیرد.
۸-پیشنهاد می شود مدیران و معلمان پرونده اخلاقی در مدرسه داشته باشند که توسط والدین، دانش آموزان، و سایر معلمان و مدیر مدرسه ارزش گذاری شود و در پایان سال تحصیلی پرونده ها توسط مسئولین آموزش و پرورش مورد بررسی قرار گیرند.
۵-۲-۲)پیشنهادات پژوهشی
-پیشنهاد می شود سایر پژوهشگران درآینده در سایر مقاطع تحصیلی و حتی دانشگاهی این پژوهش را بامتغیر هایی همچون اثربخشی آموزشی و…انجام دهند.
-پیشنهاد می شود پژوهشی تحت عنوان جایگاه اخلاق حرفه ای در دانشگاه ها ی کشورصورت گیرد.
۵-۲-۳)محدودیت ها
۱-این پژوهش محدودیت استفاده از پرسشنامه را دارا است.
۲-عدم تحقیقات کافی بامحوریت اخلاق حرفه ای
۳-محدودیت دسترسی بر یک جامعه بزرگ تر
۴- این پژوهش قابلیت تعمیمی پذیری بر سایر جامعه ها را ندارد.
منابع فارسی:
آریان‌پور کاشانی،(۱۳۸۵) فرهنگ جامع پیشرو آریان پور، تهران: جهان رایانه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:23:00 ق.ظ ]