کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



 

 

۰۱/۰±۰۵/۰bB

 

۰۱/۰±۰۷/۰bA

 

۸

 

هیدروکسی پروپیله

 

 

 

۰۳/۰±۱۲/۰aB

 

۰۲/۰±۳۶/۰aA

 

۱۲

 

 

 

جدول ۴-۱۴٫ اثر زمان اعمال تنش برشی (۵۰ معکوس ثانیه) بر روی مقدار ویسکوزیته ظاهری (پاسکال ثانیه) نمونه های نشاسته در حضور بزاق (دمای ۳۷ درجه سانتیگراد)
برای هر نمونه حروف کوچک متفاوت در هر ستون و حروف بزرگ در هر ردیف تفاوت معنی دار را نشان می دهد (۰۵/۰p<).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بر اساس نتایج بدست آمده نشاسته هیدروکسی پروپیله در هر دو زمان همزدن ویسکوزیته ظاهری کمتری را از خود نشان داد. این مطلب نشان داد که حساسیت به تنش برشی این نشاسته بیشتر از دو نوع دیگر بود (مخصوصاً در غلظت ۸ درصد). گذشته از این، در این غلظت حدود ۰۵/۳۲، ۸۸/۲۳ و ۳۳/۸۳ درصد کاهش در ویسکوزیته ظاهری در زمان همزدن ۵ ثانیه در سرعت برش ۵۰ معکوس ثانیه به ترتیب برای نشاسته های طبیعی، فسفریله و هیدروکسی پروپیله محاسبه شد. در این شرایط نشاسته فسفریله بیشترین مقاومت را در برابر سرعت برش اعمالی از خود نشان داد (۰۵/۰p<). افزایش غلظت سبب افزایش مقاومت در برابر سرعت برش گردید، برای مثال مشابه شرایط ذکر شده، حدود ۷۲/۷۳ درصد کاهش در ویسکوزیته ظاهری نشاسته هیدروکسی پروپیله مشاهده گردید. این مطلب نشان داد که سرعت تخریب کمپلکس نشاسته ها در غلظت بالاتر کاهش می یابد.
رفتار جریان وابسته به زمان ژل های نشاسته با بهره گرفتن از مدل کنتیک ساختار مدل سازی شد. این مدل فرض می کند که تغییر مشاهده شده در رفتار رئولوژیکی ناشی از تخریب ساختار اولیه نمونه های ژل نشاسته می باشد که کنتیک تبدیل حالت ساختار یافته به حالت غیر ساختار یافته سرعت این تخریب را حین همزدن برشی نشان می دهد.
نتایج این تحقیق نشان داد که ثابت سرعت شکست (k) و مقدار شکست ساختاری (۰/) به طور معنی داری تحت تاثیر فاکتور های مورد مطالعه و برهمکنش آن ها بودند (۰۰۱/۰p<) (جدول ۴-۱۵). مقدار بالای ضریب تبیین (R2) و مجذور میانگین مربعات خطای (RMSE) محاسبه شده برای تمام نمونه ها، مناسب بودن مدل کنتیک ساختار درجه دو را برای بیان رفتار تیکسوتروپ آن ها نشان داد (جدول ۴-۱۶). نتایج همچنین نشان داد که این مدل مناسبترین مدل برای پیش بینی رفتار تیکسوتروپ نمونه های ژل نشاسته ها در شرایط عدم حضور بزاق بود که نزدیک ترین داده ها را نسبت به داده های آزمایشگاهی تولید کرد (۹۶۸/۰> R2 و ۰۱۵/۰(RMSE<
جدول ۴-۱۵٫ میانگین مجذورات برای پارامتر های مدل های کنتیک ساختار درجه دو، کاهش تنش درجه یک و ولتمن با بهره گرفتن از داده های ویسکوزیته برشی و تنش برشی مربوط به انواع نشاسته ها

 

 

متغیرها

 

درجه آزادی

 

مدل کنتیک ساختار درجه دو

 

مدل تنزل تنش درجه یک

 

مدل ولتمن

 

 

 

 

 

P

 

 

 

P

 

(Pa)

 

P

 

(Pa)

 

P

 

k
(s-1)

 

P

 

(Pa)

 

P

 

(Pa)

 

P

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:12:00 ق.ظ ]




۹۵

 

۱۰۰

 

۴۲۰۶

 

۱۰۰

 

 

 

اکنون، باید دید که روند رشد تولیدات علمی این پژوهشگران در طول سال­های حیات علمی چگونه بوده است. نخست، همبستگی بین تولیدات علمی هر گروه و متغیر سال، به کمک آزمون همبستگی پیرسون بررسی شد. نتایج آزمون که در جدول ۳-۲ به تصویر کشیده شده است، نشان از آن دارد که همبستگی شدید و معناداری در دو گروه با حیات علمی متوسط و بلند وجود دارد، اما همبستگی در گروه با حیات علمی کوتاه معنادار نیست. ضریب همبستگی به دست آمده نشان می­دهد که در گروه با طول حیات علمی متوسط بین تعداد انتشارات و سال­های فعالیت رابطه منفی وجود دارد (۷۹/۰- = r) ، اما رابطه بین دو متغیر در گروه با طول حیات علمی بلند مثبت است (۹۴/۰= r) .
جدول۳-۲- نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین انتشارات و سال در میان پژوهشگران با طول حیات علمی متفاوت

 

 

طول حیات علمی

 

ضریب همبستگی

 

تعداد سال

 

سطح معناداری

 

 

 

۲-۷ سال

 

۷۱/۰-

 

۷

 

۰۷۳/۰

 

 

 

۸-۱۴ سال

 

۷۹/۰-

 

۱۰

 

۰۰۶/۰

 

 

 

۱۵-۲۱ سال

 

۹۴/۰

 

۲۱

 

۰۰۰۱/۰

 

 

 

پس از آن به منظور سنجش روند رشد تولیدات علمی دو گروه با طول حیات علمی متوسط و بلند از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج در نمودارهای ۳-۱ و ۳-۲ به تصویر کشیده شده است. همان­گونه که مشاهده می­ شود معادله خط به دست آمده برای پژوهشگران با طول حیات علمی متوسط در سال­های مورد بررسی رو به کاهش داشته است، اما تعداد انتشارات پژوهشگران با طول حیات بلند رو به افزایش داشته است. با این حال، مقایسه شیب خط به دست آمده برای گروه نخست (۷۹/۰β=-) با شیب خط به دست آمده برای گروه دوم (۹۴/۰β=) نشان از آن دارد که گروه نخست با آهنگی بسیار کند در حال کاهش شمار مقالات است، حال آن که گروه دیگر با آهنگی بسیار تندتر در حال افزایش تعداد مقالات خود است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نمودار ۳-۱- تحلیل رگرسیون تعداد انتشارات بر حسب سال در پژوهشگران با طول حیات علمی ۸- ۱۴ سال
نمودار ۳-۲- تحلیل رگرسیون تعداد انتشارات بر حسب سال در پژوهشگران با طول حیات علمی ۱۵- ۲۱ سال
دو دلیل احتمالی برای این تفاوت می ­تواند وجود داشته باشد: نخست آن که، گروه با طول حیات علمی متوسط در طول سال­های مورد بررسی دچار رکود در فعالیت علمی – دست کم به لحاظ انتشار آثار بین ­المللی- بوده ­اند. دیگر این که این پژوهشگران در اواخر عمر حیات علمی خود به سر می­برده­اند و به این دلیل از شمار تولیدات آنان در سال­های بعد حیات علمی کاسته شده است. این امر می ­تواند در مورد گروه با طول حیات علمی کوتاه نیز صدق کند. به این منظور، وضعیت پژوهشگران این دو گروه با جستجو در اینترنت مورد بررسی قرار گرفت. از میان ۱۴ پژوهشگر این دو گروه، هیچ سرنخی درباره وضعیت ۷ پژوهشگر و نوع فعالیت­های آنان به دست نیامد. ۵ پژوهشگر همچنان در قید حیات بوده ­اند و فعالیت علمی خود را در کسوت هیات علمی، مترجم یا نویسنده فارسی ادامه داده­اند. همچنین، دو تن از آنان نیز بازنشسته شده ­اند. بدین ترتیب، بر اساس داده ­های به دست آمده نمی­ توان قضاوتی قطعی درباره پایان حیات علمی این پژوهشگران یا رکود در تولید علم آنان به دست داد. لذا، به منظور افزایش دقت در یافته­های تحقیق، این دو گروه از جامعه پژوهش حذف شدند و در کلیه بررسی­ها تنها پژوهشگران با طول حیات علمی ۱۵ تا ۲۱ سال مد­ نظر قرار گرفت.

۳-۳-۲- حوزه ­های مورد بررسی

جامعه پژوهش حاضر، به مقالات نمایه شده در نمایه­نامه استنادی علوم که علوم پایه و کاربردی را در بر می­گیرد محدود شد. حوزه ­های علوم اجتماعی و علوم انسانی به دلایلی مورد توجه قرار نگرفت. از یک سو، پوشش مجلات این دو حوزه در پایگاه­های تامسون رویترز در مقایسه با دیگر حوزه ­های علمی مانند علوم محض یا کاربردی ضعیف­تر است. از سوی دیگر، ساختار نظام ارتباطی نوشتاری و نیز رویه­های انتشاراتی و ارجاعی آن­ها متفاوت است. به طور مثال، در این حوزه ها معمولاً انتشار یا ارجاع به مجلات در مقایسه با رسانه­های دیگر از جمله کتاب از اهمیت کمتری برخوردار است. علاوه بر آن، دو حوزه علوم اجتماعی و علوم انسانی گستره­ای وسیع از رشته­ها و رده­هایی را دربرمی­گیرد که خود تا حدود زیادی ناهمگن هستند و رویکردها یا انگاره­های پذیرفته شده در آن­ها، ویژگی­های انتشاراتی و ارجاعی متفاوتی را به نمایش می­گذارند. از این رو، تأکید متخصصان علم­سنجی بر آن است که برای ارزیابی پژوهش در این حوزه ها ابزارهایی طراحی شود که متناسب با ویژگی­های آن­ها بوده و محتوای ذاتی، رویه­های ارتباط بین دانش­پژوهان و ساختار نظام ارتباطی آن­ها را در نظر بگیرد (ستوده، ۱۳۸۶) . در نتیجه، به منظور مطالعه مسئله مورد بررسی در تحقیق حاضر در دو حوزه علوم اجتماعی و علوم انسانی، ضروری است پژوهشی جداگانه با رویکرد روش­شناختی خاص طراحی شود.

۳-۴- روش و ابزار گردآوری داده

داده ­ها با بهره گرفتن از نمایه استنادی علوم از پایگاه­های استنادی تامسون رویترز در سال­های مختلف جمع­آوری شده ­اند. این پایگاه به دلیل اینکه از یک طرف مجلات علمی معتبر و استاندارد را در سطح بین ­المللی پوشش داده و از طرف دیگر داده ­های انتشاراتی و استنادی را به طور دقیق و روزآمد، ارائه می­نماید، به عنوان ابزاری برای بررسی­های علم­سنجی ملت­ها، دانشگاه­ها، پژوهشگران و رتبه ­بندی آن­ها در سطح جهانی پذیرفته شده است. با بهره گرفتن از داده ­های این پایگاه، می­توان پژوهشگران را خواه در سطح انفرادی، خواه در سطح گروهی و سازمانی مورد بررسی قرار داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:11:00 ق.ظ ]




تلاشی دیگر در زمینه ی همگرایی و تشکیل اتحاد در این منطقه، در سال ۱۹۶۱ میلادی صورت گرفت، جایی که کشورهای مالزی، تایلند و فیلیپین، به منظور توسعه همکاری های اقتصادی و فرهنگی میان خود،” جامعه جنوب شرقی آسیا” (آسا)[۲۲۴] را تاسیس کردند. از آن جا که تایلند و فیلیپین عضو پیمان دفاعی سیتو و مالزی دارای پیمان دفاعی با بریتانیا بود، هر یک از دولت های عضو اتحادیه جنوب شرقی، به نحوی در زمینه های امنیتی با قدرت های غربی پیوند داشتند، که آمریکا به این نتیجه رسید تا آن ها را در یک نهاد واحدی به نام آ.سه.آن متحد کند و به این ترتیب، انسجام سیاسی منطقه در برابر کمونیسم محکم تر شود.[۲۲۵]
سال ۱۹۶۷میلادی؛ دو سالی بود که ژنرال سوهارتو در یک کودتای نظامی قدرت را در اندونزی به دست گرفته بود. او و برخی از رهبران غرب گرای حاکم بر کشورهای همسایه ، برای مقابله با گسترش و رواج ایده ها و ایدئولوژی های کمونیستی رایج در چین و ویتنام به این فکر افتادند که اتحادیه های مشترک تشکیل دهند ، با این هدف که با حمایت آمریکا و اروپا تلاش های خود را برای رونق اقتصادی و برقراری ثبات در منطقه هماهنگ و یکپارچه کنند. در واقع شاخص اولیه و اصلی اتحادیه آ.سه.آن مخالفت با گسترش نفوذ چین و کل بلوک شرق در حوزه جنوب شرق آسیا بود. از همین رو ، بیش از آن که تصمیم گیری های این اتحادیه معطوف به مسائل اقتصادی و اجتماعی باشد‌، رنگ و خصلت امنیتی داشت و همکاری در این زمینه نیز یکی از محورهای عمده‌ی موجودیت آن را تشکیل می داد.[۲۲۶]
پایان نامه - مقاله - پروژه
در چنین شرایط جدید منطقه ای و بین المللی بود که پنج کشور اندونزی، مالزی، سنگاپور، تایلند و فیلیپین در هشتم اوت ۱۹۶۷ میلادی ، اعلامیه بانکوک را صادر و اتحادیه منطقه ای آ.سه.آن را تاسیس کردند.[۲۲۷]
۴-۲- بخش دوم: اهداف سازمان
اعلامیه بانکوک یا به عبارت دیگر اعلامیه آ.سه.آن، اهداف زیر را برای اتحادیه عنوان می‌کند:
۱- تسریع رشد اقتصادی، پیشرفت اجتماعی و توسعه فرهنگی منطقه از طریق تلاش‌های مشترک بر پایه برابری و مشارکت به منظور تحکیم پایه های صلح و بهروزی ملت‌های جنوب شرق آسیا،
۲- توسعه همکاری های مشترک و کمک های متقابل در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنی، علمی و اداری و سایر زمینه های مورد علاقه اعضا،
۳- کمک متقابل از طریق فراهم نمودن تسهیلات تحقیقاتی و آموزشی در امور حرفه‌ای، فنی و اداری،
۴- مشارکت موثر اعضا به منظور بهره برداری بیشتر از منابع کشاورزی و صنایع، توسعه، تجارت، بهبود حمل و نقل و ارتباطات و ارتقای سطح زندگی مردم،
۵- گسترش مطالعات در مورد جنوب شرق آسیا،
۶- حفظ و ایجاد همکاری نزدیک با سازمان های بین المللی و منطقه ای موجود که اهداف و مقاصد مشابهی دارند و بررسی راه های همکاری هر چه بیشتر بین کشورهای عضو.[۲۲۸]
۴-۳- بخش سوم: ساختار تشکیلاتی
از نظر تشکیلاتی،آ.سه.آن با ایجاد ارگان هایی به سازماندهی خود پرداخته است. این اتحادیه دارای پنج اجلاس، ۲۱ کمیته، هفت گروه مذاکره کننده،هفت دبیرخانه، هشت کمیته فرعی، ۲۰گروه کاری، چهار گروه هماهنگ کننده و سه گروه کارشناسی می باشد. علاوه بر ارگان های فوق الذکر، در سطح مقامات عالی رتبه آ.سه.آن نیز سه گروه اصلی و یک گروه مشورتی قرار دارد.[۲۲۹]
۴-۳-۱- اجلاس های آ.سه.آن
آ.سه.آن دارای پنج نوع اجلاس می باشد که به ترتیب شامل اجلاس سران دولت های عضو، اجلاس وزرا، اجلاس وزرای اقتصاد،اجلاس سایر وزرا و اجلاس کمیته دائمی می‌باشد. اجلاس سران بالاترین رکن تصمیم گیرنده در آ.سه.آن محسوب می گردد. این اجلاس سیاست های کلی اتحادیه را وضع و تدوین نموده، خطوط محوری فعالیت کمیته‌ها و دیگر ارگان های آ.سه.آن را مشخص می کند و در مواقعی که به تدوین چنین سیاست هایی نیاز باشد تشکیل می گردد. از سال ۱۹۹۲مقرر شد که اجلاس سران هر سال یک بار برگزار شود.[۲۳۰] اجلاس وزرای آ.سه.آن که سالیانه با حضور وزرای کشورهای عضو تشکیل می گردد، عهده دار تعیین چارچوب های اجرایی برای خط مشی های کلی ارائه شده توسط اجلاس سران می باشد.این اجلاس همچنین تمامی تصمیمات و برنامه‌ها و خط مشی هایی را که جهت اجرا به کمیته دائمی یا سایر قسمت های مربوطه ارائه می‌گردد را بازنگری می کند.اجلاس وزرای آ.سه.آن به نوبت هر سال در یکی از کشورهای عضو برگزار می شود.تصمیم گیری در رابطه با همکاری های اقتصادی توسط اجلاس وزرای اقتصاد کشورهای عضو صورت می گیرد. سایر وزرا در مواقع لزوم جهت تنظیم برنامه‌های مربوط به خود، تشکیل جلسه می دهند. آ.سه.آن همچنین دارای یک کمیته دائمی می باشد که امور جاری اتحادیه را در حد فاصل اجلاس های وزرا انجام می‌دهد.
این کمیته به طور معمول هر دو ماه یک بار تشکیل جلسه می دهد.[۲۳۱]
۴-۳-۲- کمیته های آ.سه.آن
تا اجلاس سران سنگاپور (۲۸-۲۷ ژانویه ۱۹۹۲) همکاری اقتصادی آ.سه.آن بوسیله وزرای امور اقتصادی از مجرای پنج کمیته هدایت می شد:
۱- تغذیه ، کشاورزی و جنگلداری،
۲- مالیه و بانکداری،
۳- صنعت و معادن و انرژی،
۴- حمل و نقل و ارتباطات،
۵- تجارت و جهانگردی.
اجلاس سران سنگاپور تصمیم به انحلال این پنج کمیته گرفت و وظیفه به انجام رساندن کلیه ابعاد همکاری اقتصادی آ.سه.آن را به “اجلاس مقامات ارشد اقتصادی” که متشکل از مقامات مالیه ، تجارت و صنعت کشورهای عضو هستند و مستقیما به “اجلاس وزرای بازرگانی” گزارش می دهند محول ساخت. سه کمیته دیگر وظیفه خدمات رسانی به سایر اجلاس های وزرا را بعهده دارد:
۱- فرهنگ و اطلاعات،
۲- علوم و فن آوری،
۳- توسعه اجتماعی.
شبکه ای از ارکان فنی فرعی متشکل از کمیته های فرعی، گروه های کارشناسی، گروه‌های کاری اختصاصی و غیره به کمیته های فوق خدمات رسانی می کنند.[۲۳۲]
دسته دوم کمیته های آ.سه.آن شامل ۱۸ کمیته می باشدکه در کشورهای ثالث (کشورهای غیر عضو) تشکیل شده اند.این کمیته‌ها که در شهرهای برلین (آلمان)، بروکسل (بلژیک)، ولینگتون (نیوزیلند)، ژنو(سویس)، لندن (انگلیس)، اتاوا (کانادا)، پاریس‌(فرانسه)، توکیو(ژاپن)، واشنگتن(آمریکا)، نیویورک(آمریکا)، اسلام آباد (پاکستان)، دهلی‌نو(هند)، آنکارا(ترکیه)، پکن(چین)، مسکو (روسیه)، ریاض(عربستان)، سئول(کره) کانبرا (استرالیا) واقع شده اند و مذاکرات لازم را در کمیته ها که در حقیقت کمیته‌های بحث و تبادل نظر با کشورهای غیر عضو به شمار می آیند برای ارتقای سطح روابط اتحادیه آ.سه.آن با کشورهای مذکور انجام می دهند و از سفرای سفارتخانه‌های کشورهای عضو آ.سه.آن در کشور مورد نظر، تشکیل می‌شوند.[۲۳۳]
۴-۳-۳- گروه های دیالوگ
در اجلاس دوم سران آ.سه.آن در کوالالامپور ، توافق شد که برای گسترش همکاری‌های آ.سه.آن با سایر قدرت های سیاسی و اقتصادی دنیا” نظام دیالوگ” بین آ.سه.آن و این کشورها شکل بگیرد. منظور از گروه های دیالوگ، کشورها یا سازمان هایی است که آ.سه.آن با آن ها برای برقراری و گسترش روابط و انعقاد توافقنامه های دو جانبه باب گفتگو را باز کرده است.
آ.سه.آن دارای ۱۱ گروه دیالوگ می باشد که شرکای آن عبارتند از کشورهای آمریکا، استرالیا، نیوزیلند، کانادا، ژاپن، هند، چین، کره جنوبی، روسیه و همچنین اتحادیه اروپا و “برنامه توسعه ملل متحد.”[۲۳۴] هر ساله بین آ.سه.آن و شرکای دیالوگ، اجلاس های مختلف در سطوح متفاوت برگزار می شود. این اجلاس ها یا به صورت انفرادی با هر یک از شرکا و یا به طور مشترک با همه شرکا در یک محل تشکیل می گردد.[۲۳۵]
۴-۳-۴- دبیرخانه آ.سه.آن
دبیرخانه آ.سه.آن با امضای قراردادی توسط وزرای امور خارجه در خلال نشست سران اتحادیه در بالی (۱۹۷۶)، به منظور تقویت همکاری ها و اجرای سیاست‌ها، طرح ها و فعالیت های ارگان های مختلف آ.سه.آن ایجاد گردید. دبیرخانه نیز به تبع خود به کرات مورد بازنگری و تغییر واقع شده و موافقت نامه ها و پروتکل های مختلفی در تبیین سازمان، تشکیلات ،وظایف دبیرکل، کارکنان و مسائل مختلف مربوط به ایشان و سایر موارد مرتبط با دبیرخانه امضا شده است. دبیرکل اتحادیه براساس شایستگی توسط نشست سران از میان دولت های عضو (به ترتیب حروف الفبا) و به توصیه اجلاس وزیران برای مدت سه سال منصوب می گردد.[۲۳۶]
۴-۴- بخش چهارم: کارکرد سیاسی، امنیتی
گذشته از روابط معنوی- دیپلماتیک، حمایت های اقتصادی آمریکا و ژاپن و گرایش غربگرای آ.سه.آن باید گفت، اولین دهه از فعالیت های آ.سه.آن در نکات ذیل خلاصه می‌شد:
۱- اولویت دادن به مذاکره در روابط دو جانبه،
۲- اهمیت قائل شدن به میانجیگری و استقبال از نظرات سازنده،
۳- تمرین از خودگذشتگی سیاسی و اجتناب از جاه طلبی،
۴- جاری ساختن هنجارها، رویه ها و مناسبات همبستگی جویانه در قالب آ.سه.آن،
۵- گسترش اعتماد و اطمینان منطقه ای برای جلب نظر مساعد بین المللی.[۲۳۷]
فرایند اعتمادسازی و کاهش فضای ترس و تهدید در میان اعضای آ.سه.آن، به سرعت پیش رفت. مصالحه‌ی اندونزی با مالزی در مورد مناطق صباح و ساراواک، همکاری نظامی- امنیتی مالزی و اندونزی برای سرکوب شورش های کمونیستی، رفع کدورت و خصومت بین مالزی و فیلیپین با میانجیگیری تایلند و اندونزی، همگی از فرآیندی حکایت می کرد، که امنیت به عنوان اولین و حیاتی ترین متاع برای موجودیت شان لازم بود. از بعد بین المللی و با توجه به توجهات قدرت های بزرگ، اعضای آ.سه.آن در صدد برآمدند تا با یک ابتکار عمل، حس همبستگی و جو مسالمت آمیز میان خود و دیگران را تقویت کنند. در دهه ی ۱۹۷۰ میلادی، با بهبود روابط چین و آمریکا و خروج نیروهای آمریکایی از ویتنام، سیاست های آ.سه.آن نیز درجهت کاهش مخاصمات و ایجاد آرامش منطقه ای طراحی شد. به طوری که در نوامبر سال ۱۹۷۱میلادی، اعضای آ.سه.آن با انتشار"اعلامیه کوالالامپور"، جنوب شرق آسیا را به عنوان منطقه ی (صلح، آزادی و بی‌طرفی) معرفی کردند. کاستن از تنش ها، عدم مداخله در امور داخلی کشورها، احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی دولت ها و عدم توسل به زور و تقویت آرامش منطقه، مهمترین اهداف این اعلامیه بود. اعضا با اشاره به اصول مطروحه فوق ، خواستار عاری شدن منطقه از تسلیحات هسته ای شدند، که لاجرم نگرش سایر دول از جمله؛ شوروی و چین نیز نسبت به آ.سه.آن منعطف تر شد. پیروزی و تسلط کمونیست ها در ویتنام و خمرهای سرخ در کامبوج در سال ۱۹۷۵ میلادی، منجر به تکاپوی این سازمان شد و در سال ۱۹۷۶ میلادی که اولین اجلاس سران برگزار شد، بیانیه تفاهم و دوستی میان اعضا امضا شد.
برنامه‌ها و سیاست های مسلمت جویانه ی آ.سه.آن برای تقویت همبستگی منطقه ای و تبلیغ عملی روح آ.سه.آن، منجر به جذب تدریجی اعضای جدید شد. به طوری که در سال ۱۹۸۴ میلادی، برونئی به عنوان کشور ششم، به عضویت آ.سه.آن درآمد. فروپاشی شوروی، پایان جنگ سرد، خروج نیروهای ویتنام از کامبوج، درایت رهبران و مساعدت‌های آ.سه.آن، منجر به عضویت ویتنام در سال ۱۹۹۷ میلادی و پذیرش میانمار و لائوس در همان سال و نهایتا کامبوج در سال ۱۹۹۹ میلادی شد.[۲۳۸]
انسجام نسبی سیاسی در میان اعضای آ.سه.آن به این سازمان اجازه داده است، که تاکنون توافقنامه های مهم سیاسی را به امضا رسانده و آن ها را به اجرا درآورد:
۱- اعلامیه ی بانکوک در سال ۱۹۶۷ میلادی، به هنگام تاسیس سازمان،
۲- اعلامیه ی ۱۹۷۱ میلادی، کوالالامپور، در اعلام آسیای جنوب شرقی به عنوان منطقه ی صلح، آزادی و بی طرفی،
۳- پیمان مودت و دوستی بالی در سال ۱۹۷۶ میلادی،
۴- اعلامیه ی ۱۹۹۲ میلادی مانیل، در خصوص دریای چین جنوبی،
۵- پیمان بانکوک در سال ۱۹۹۷ میلادی، مبنی بر اعلام منطقه به عنوان “منطقه ی عاری از سلاح های هسته ای،
۶- تدوین چشم انداز ۲۲۰۲۰ آ.سه.آن در کوالالامپور، در سال ۱۹۹۷ میلادی،
۷- توافقنامه ی بالی دوم در سال ۲۰۰۳ میلادی،
۸- امضا منشور آ.سه.آن در سال ۲۰۰۷ میلادی.[۲۳۹]
به واسطه ی در پیش گرفتن سیاست گفتگو و اعتماد سازی، کشورهای آ.سه.آن از آغاز ایجاد، درگیر منازعه نظامی نشدند. هدف از ایجاد “مجمع منطقه ای آ.سه.آن[۲۴۰]، همزیستی مسالمت آمیز کشورهای آ.سه.آن در روابط فی ما بین و همچنین در روابط با کشورهای بیرون از آ.سه.آن می باشد. کشورهای عضو این جامعه تعهد دارند، اختلافات خود را به شیوه های مسالمت آمیز حل و فصل نمایند و امنیت خود را در پیوند با امنیت سایر کشورهای اتحادیه، تلقی نمایند. مجمع منطقه ای آ.سه.آن از مولفه هایی چون توسعه سیاسی، ترویج هنجارهای مشترک، پیشگیری از منازعات، حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات، صلح سازی و ساز و کارهای اجرایی مربوط به هر یک از موارد فوق تشکیل شده است. مجمع منطقه ای آ.سه.آن، مبتنی بر اصول، اهداف و توافقاتی است که آ.سه.آن از تاریخ ایجاد تا به حال بر اساس آن ها، فعالیت کرده است. برای پایدار سازی امنیت در منطقه ی آ.سه.آن و با توجه به وابستگی متقابل مسائل امنیتی در سطح بین‌المللی، آ.سه.آن از طریق نظام دیالوگ و مجمع منطقه ای به همکاری امنیتی با سایر دول می‌پردازد.[۲۴۱]
تاسیس نظام دیالوگ آ.سه.آن، در کاهش تنش های منطقه ای و بین المللی موثر بوده است. این نظام که از دهه ۱۹۸۰ میلادی شروع به کار کرده است، شامل طیف وسیعی از کشورها و نهادهای بین المللی نظیر آمریکا، استرالیا، نیوزیلند، کانادا، ژاپن، هند، چین، کره جنوبی، روسیه و همچنین اتحادیه ی اروپا ست.
در آغاز سال ۱۹۹۴ میلادی اعضای آ.سه.آن و شرکای دیالوگ تصمیم گرفتند، برای پیشبرد همکاری های مشترک در حوضه های مختلف نهادی به نام مجمع منطقه ای آ.سه.آن یا همان جامعه امنیتی آ.سه.آن را تاسیس کند تا عرصه ی فعالیت خود را به کل منطقه ی آسیا- اقیانوسیه،گسترش دهند. مجمع منطقه ای آ.سه.آن، مرکب از اعضای این سازمان به علاوه کانادا، اتحادیه ی اروپا، ایالات متحده ی آمریکا، روسیه، چین، ژاپن، کره جنوبی، هند، استرالیا، پاپوا گینه نو و نیوزیلند است.[۲۴۲]
مجمع منطقه ای آ.سه.آن به دو دلیل اصلی ایجاد شد:
۱- گفتگو و گسترش همکاری های سیاسی و امنیتی کشورهای عضو،
۲- گسترش جو اعتماد متقابل در منطقه و استفاده ی حداکثری از ظرفیت های منطقه در دیپلماسی پیش گیرانه.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:11:00 ق.ظ ]




۲-۱۳-۲- اعتماد[۸۰]
تیلور و همکارانش (۲۰۰۴) «انتظاراتی که در درون جامعه های با خصوصیات قانون مداری، صداقت و رفتاری مبتنی بر تشریک مساعی، بر مبنای هنجارهای تسهیم شده رایج بین اعضای آن جامعه به وجود آمده است» را بعنوان اعتماد تعریف می کنند. به عبارت دیگر اعتماد تمایلی به تکیه کردن به یک شریک تجاری مطمئن در ادبیات بازاریابی تعریف می شود. لذا اعتماد پیشینه و مقدمه ای برای تعهد است (سید جوادین و همکاران، ۱۳۸۹). اهمیت اعتماد به اندازه ای است که حتی بعضی از نویسندگان اعتماد را به عنوان یکی از موثرترین پیش نیازهای وفاداری نسبت به رضایت مشتری می دانند (احمدی و همکاران، ۱۳۹۰).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۱۳-۳- رضایت مشتری[۸۱]
در ادبیات بازاریابی، از مدتها قبل به این موضوع پرداخته شده است که تجارب رضایتبخش مشتری بر نیات آتی خرید و نهایتاً بر وفاداری وی تأثیرگذار است. به عنوان مثال هاوارد و شث در مدل رفتار مصرف کننده خود، به این رابطه توجه کرده اند. بسیاری از صاحبنظران نظیر اندرسون و فورنل (۱۹۹۴)، دل (۱۹۹۱)، شلسینگر (۱۹۹۱)، هسکت و همکاران (۱۹۹۴) نیز متذکر شده اند که وفاداری مشتری به سطح رضایت کلی او بستگی دارد. مع الوصف، مطالعات متعدد به شواهدی تجربی دست پیدا کرده اند که نشان می دهند که رضایت، عاملی پیشرو در تعیین وفاداری مشتری است (حمیدی زاده و همکاران، ۱۳۸۸، ۱۴۱). چندین محقق نیز بیان داشتند که رضایت مشتری یا به طور مستقیم (راسل بنت و همکاران، ۲۰۰۷؛ زیمانسکی و هنارد، ۲۰۰۱؛ وو و انیو، ۲۰۰۴؛ یی، ۱۹۹۰) و یا به طور غیر مستقیم و از طریق تعهد (عبدول موهمین، ۲۰۰۲، ۲۰۰۵؛ وتزل و همکاران، ۱۹۹۸؛ هنینگ تورائو و همکاران،۲۰۰۲) بر وفاداری مشتری تأثیر دارد.
یی (۱۹۹۰) نشان داد که رضایت منجر به تبلیغات دهان به دهان و تکرار رفتار خرید می شود. در تحقیقی مشابه زمانسکی و هنارد (۲۰۰۱) بیان داشتند که رضایت بعنوان متغیری محسوب می شود که تأثیر مستقیم بر وفاداری دارد. فرنل (۱۹۹۲) نیز نشان داد که رضایت تأثیر مثبتی بر وفاداری مشتری دارد، البته وی به این موضوع نیز اذعان داشت که رابطه این دو، بستگی به نوع صنعت مورد بحث دارد. محققین دیگری نیز در بخش صنعت به وجود رابطه بین رضایت مشتری و وفاداری آنان در تحقیقات خود اذعان داشتند (چامپیتاز و پاپارویدامیس، ۲۰۰۴؛ چاندراشکاران و همکاران، ۲۰۰۷؛ وانگینهم، ۲۰۰۳).
۲-۱۴- الگو های تقسیم بندی مشتریان بر اساس رویکردهای وفاداری
با وجود اینکه محققان زیادی برای توسعه و آگاهی و درک بیشتر مفهوم وفاداری مشتری تلاش کرده اند و در این راه عقاید و دیدگاه های مختلف و گاه متضادی ارائه داده اند اما تقریبا تمام این محققان در این زمینه که وفاداری یک واژه مشخص و جهان شمول نیست که برای تمام مشتریان به یک میزان تعریف شود و همه افراد درجه مشخص از وفاداری را نسبت به سازمان ندارند، با یکدیگر هم عقیده هستند. پالمر و همکارانش (۲۰۰۰)، روئلی (۲۰۰۵)، و ناکس و واکر (۲۰۰۱) در تحقیقات خود اذعان داشتند مشتریانی که در سطوح مختلف وفاداری قرار دارند، ممکن است نیازمند تدوین استراتژی های مختلفی باشند با این حال، تا به امروز تحقیقاتی که روی مفهوم وفاداری عوامل موثر بر وفاداری مشتری صورت گرفته اند، برای رسیدگی به این اهداف کافی نیستند (McMullan & Gilmore, 2008).
لاولاک و همکارانش (۲۰۰۲) اشاره داشتند که وفادرای رفتاری، معاملات تکراری است و می تواند به سادگی‌ از طریق تکنیک‌های مشاهده ای اندازه‌گیری شود. وفاداری نگرشی اغلب، هم به عنوان اثر مثبت نسبت به روابط مستمر و هم به عنوان تمایل به ادامه دادن روابط و معادل با روابط متعهد تعریف شده است و از طریق روش های پرسشنامه ای اندازه‌گیری می شود (مرادی، ۱۳۸۹). ساهو و ویاس (۲۰۰۷) با یک مثال عینی درک این ۲ مفهوم را ملموس تر کردند، آنها اینگونه بیان داشتند که مشتری دارای یک نگرش و احساس از نوع وابستگی عاطفی به یک سازمان، کارکنان، کالا و خدمات آن است، به عنوان مثال وقتی‌ از یک مشتری نسبت به نوشیدنی‌ مورد علاقه اش سوال می شود، وی تنها از نظر عاطفی به آن نوشیدنی‌ خاص اظهار علاقه می‌کند و اقدامی در جهت خرید و استفاده از آن نوشیدنی‌ انجام نمی دهد، به این نوع وفاداری، وفاداری نگرشی اطلاق می شود و به آن انگیزه خرید مجدد نیز می‌گویند، از طرف دیگر یک مشتری ممکن است احساس تعلق و وابستگی گفته شده را نداشته باشد و تنها طبق روال و رویه عادت معمول خود رفتار وفادارگونه نسبت به یک سازمان از خود نشان دهد. به عنوان مثال یک مشتری در هر بار استفاده از یک نوشیدنی‌ خاص هیچ دلیل موجه و قابل قبولی برای استفاده از آن نوشیدنی‌ ندارد و تنها طبق روال معمول و از روی عادت از آن نوشیدنی‌ استفاده می کند (مرادی، ۱۳۸۹).
بر اساس مطالب فوق الذکر تاکنون الگوهای مختلفی در رابطه با تقسیم بندی سطوح وفاداری مشتریان بر اساس رویکردهای رفتاری و نگرشی و همچنین رفتار آنها ارائه شده است که در این بخش به بررسی برخی از مهمترین این الگوها می پردازیم:
دیک و باسو (۱۹۹۴) با عنایت به این موضوع که واژه وفاداری مفهوم چندان روشنی نبوده، و از سویی دیگر هر دوی رویکردهای نگرشی و رفتاری نیز نظریه هایی قابل توجه و شایسته ای هستند، ماتریس را برای سطوح وفاداری مشتریان ارائه دادند که در آن دو رویکرد نگرشی و رفتاری تا حدودی هم جهت شده اند
. شکل زیر نگرش را در محور عمودی نشان می دهد (تعهد نگرشی قوی و ضعیف). در محور افقی نیز رفتار خرید (حمایت های مکرر کم یا زیاد) مشاهده می شود.
نگرش
وفاداری
عدم وفاداری
وفاداری کاذب
وفاداری پنهان
رفتار
شکل شماره ۲-۴ : چهار حالت وفاداری در مدل دیک و باسو (منبع: حقیقی و اکبری، ۱۳۹۰)
در این ماتریس وفاداری در موقعیتی نشان داده شده است که یک مصرف کننده، وابستگی زیادی نسبت به یک عرضه کننده داشته و نرخ خرید مجدد او در واحد زمان نیز بالا است اما در هیچ یک از حالات دیگر چنین وضعیتی وجود ندارد. به عنوان مثال در حالت وفاداری کاذب، نرخ خرید مجدد بالاست درحالی که نگرش مثبت در سطح پایینی قرار دارد. این حالت ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال یک مصرف کننده، ممکن است نسبت به عرضه کنندگان مختلف دیدگاه یکسانی داشته باشد اما از روی عادت و صرفا از روی عادت، روی یکی از آنها تمرکز بیشتری داشته باشد. در اینجا این عرضه کننده رجحان یا برتری خاصی نسبت به دیگری ندارد. وفاداری پنهان بازگو کننده این واقعیت می باشد که ممکن است وابستگی عمیقی نسبت به یک برند وجود داشته ولی این حالت همراه با نرخ بالایی از خرید نباشد و یا آنکه اصلا خریدی صورت نگیرد. بدین معنا که ممکن است مصرف کننده تعلق خاصی نیز نسبت به عرضه کننده ای داشته باشد ولی به علل مختلفی نظیر محدودیت منابع یا زمان، و یا به دلایل مالی و یا روانی قادر به انجام خرید از عرضه کننده اش نباشد. البته موانع و دلایل دیگری نیز ممکن است بر سر راه مصرف کننده در عدم انجام خرید از عرضه کننده ای که به او علاقه دارد وجود داشته باشد.
در حالت عدم وفاداری، هم نگرش مساعدی نسبت به یک عرضه کننده وجود ندارد و هم نرخ خرید پائین است (حقیقی و اکبری، ۱۳۹۰).
در یک تقسیم بندی دیگر براون (۱۹۵۳) مصرف کنندگان را به چهار گروه ممکن بر طبق الگوی رفتار وفاداری آنها تقسیم می کند:

 

    1. وفادار سخت، که نشان دهنده رفتار وفاداری در مورد یک برند خاص است؛

 

    1. وفادار قسمتی، که در آن وفاداری زیادی بطور همزمان به دو یا سه برند از یک محصول یا دسته خدمات وجود دارد؛

 

    1. وفادار متغیر، که در آن مشتریان نسبت به یک برند به شدت وفادارند، اما در عین حال بدلیل مزیت های ترفیعی سایر برندها جذب آنها می شوند؛

 

    1. عدم وفاداری، که نشان می دهد هیچ نوع وفاداری به هیچ برندی وجود ندارد و متریان در هر وضعیت خرید بارها و بارها تغییر برند می دهند (Gurau, 2012).

 

آسائل (۱۹۷۴) نیز با توجه به فرایند رفتاری/شناختی بکار رفته برای انتخاب برند، به تعریف چهار دسته از مصرف کنندگان پرداخته است:

 

    1. وفادارهای پیچیده، که ابتدا داده ها را جمع آوری می کنند، سپس باورها و نگرش های خود را در رابطه با برند توسعه می دهند که منجر به انتخاب آگاهانه می شود؛

 

    1. وفادارهای ناموزون، که خرید نسبتا سریعی دارند، چرا که به برندها از لحاظ سطح قیمت های مشابه توجه می کنند.

 

    1. وفاداران همیشگی، که بر اساس آشنایی با برند تصمیم گیری می کنند، که این امر در نتیجه منجر به تکرار خرید از تعداد محدودی برند می شود.

 

    1. تنوع طلبان، که با آسانی برند را تغییر می دهند، برندهای جدید را بدون ارزیابی گسترده انتخاب می کنند و یا در هنگام مصرف آنها را ارزیابی می کنند. (Gurau, 2012).

 

آکر (۱۹۹۱) نیز پنج سطح از وفاداری به برند را بصورت سلسله مراتبی در قالب یک هرم وفاداری براساس پنج دسته از مشتریان سازماندهی کرد:

 

    1. خریداران بی وفا، که نسبت به برندها کاملا بی تفاوتند.

 

    1. خریدارانی که ناراضی نیستند، که از یک برند خرید می کنند اما تمایل به تغییر برند دارند.

 

    1. مشتریان راضی با هزینه های انتقال که نشان دهنده سطح بالاتری از وفاداری نسبت به رده های قبلی است.

 

    1. مشتریانی که بطور عاطفی با یک برند درگیر شده اند.

 

    1. مشتریان کاملا متعهد، که با بهره گرفتن از یک برند خاص احساس شخصیت و غرور می کنند (Gurau, 2012).

 

همچنین ناکس (۱۹۹۷) نشان داد که مصرف کنندگان را می توان با توجه به قدرت خرید و سطح درگیری شان به چهار دسته تقسیم کرد:

 

    1. مشتریان وفادار

 

  1. آنهایی که عادت به خرید دارند
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:10:00 ق.ظ ]




یأس و ناامیدی نادرپور، تأثیر خود را بر تصاویر شعری او به شدّت بر جای گذاشتهاست و او را به ترسیم فضاهای تاریک و وحشت‌زا حرکت داده است.
نادرپور جزو شعرای پس از شهریور ۱۳۲۰ است، دورهای که اثر کلّی خود را در شعر شعرا به وضوح بر جای گذاشت، لذا کلمات وحشت، هراس، اندوه، مرگ، بیگانه، ناشناس و ناپایدار را که در اشعار جوانان این نسل به چشم میخورد، نمودار بسیاری از افکار و عواطفی میداند که این نسل را بازیچه خود قرار داده است. در نخستین دفترهای شعری او؛ یعنی دستها و چشمها و دختر جام، این درد و اندوه و من فردی شاعر را میتوان دید. (جمشیدی، ۱۳۸۸: ۱۵).
اکثر کسانی که به تحقیق درباره حوادث پس از شهریور ۲۰ پرداختهاند، این دوره را از تلخترین و شومترین دوران تاریخ معاصر ایران دانستهاند (خامهای ۱۳۶۳: ج۲، ۴۹). نادرپور نیز جزو شعرای متأثّر از این دوران است. او وحشت و بدبینی خود را آشکارا بیان میکند و از این درد و وحشت که به صورت ناخودآگاه، از جامعه به وی منتقل شده است اظهار ناامیدی و اندوه میکند. این یأس و نومیدی وی در واقع اعتراض به موجودیّت خود در جامعه خفقانزده و ناملایم آن روزگار است.
رمانتیکسراییهای مدِ روز مبتنی بر مضامین تلخ تولّلیوار، تاریکی، وحشت، مرگ و نفرت از مشخّصههای شعر نادرپور در دوره نخست شاعری اوست (روزبه، ۱۳۸۳: ۲۴۲). شعر «رقص اموات» از جمله اشعاری است که نادرپور در آن به ترسیم یک فضای تیره و وحشتناک پرداخته است:
سوت ترن به گوش رسد نیمههای شب…/ از دورها صدای سگان خرابهگرد/ بر هم زند سکوت بیابان سهمناک/ پیچید در آن خموشی شب، اضطراب و وهم/ بر هم خورد ز باد خنک، شاخه های تاک/ … شب بود و ماه و باد خفیفی که میوزید/ گویی فروغ ماه چو از بیشه میگذشت/ میکرد بر شمار پریزادگان مزید/ در پیش دیده، منظره دخمههای مرگ/ دل را ز قصّههای پر از غصّهام گزید/ غم بود و نور آبی مهتاب نیمهشب/ وان بقعهها که در دل ظلمت مکان گزید/ وان مرغ شب که سر زد ازو ناله فنا!… (نادرپور،۱۳۸۲: ۵۷-۵۵).
وی در شعر «در نور چراغ»، گذر عمر را به صورت شبحی ترسناک که اوراق تقویم عمر او را ورق میزند، تصویر میکند و با وحشت و اندوه تمام در انتظار کنده شدن آخرین برگه تقویم زندگی خود است:
امّا چه کسی با من تواند گفت/ کاین دست بیبازو/ دستی که در نور چراغ از گوشه های میز میآید/ دستی که با رگهای آماسیده بیدار بیمارش/ - با آن سرانگشتان زرد از دود سیگارش-/ اوراق تقویم مرا برمیکند از کیست/ این دست بیبازو که حس رأفتی در پنجههایش نیست/ اوراق تقویم مرا چون کور با انگشت میخواند/ آنگاه برگ خوانده را چون باد از تقویم میراند/ ای دیر یا ای زود!/ روزی که این سرپنجه بیداد/ اوراق تقویم مرا پایان تواند داد/ آیا کدامین روز خواهدبود؟ (همان،۶۱۳).
وی مرگ را چون شبحی در بیابان عمر خود میبیند که هر چند هراسان از آن میگریزد؛ امّا همچنان مرگ را در قفای خود و هم‌سایه خود میبیند:
در بیابان فراخی که از آن میگذرم/ پای سنگین کسی در دل شب/ با من و سایه من همسفر است/ چون هراسان به عقب مینگرم/ هیچ کس نیست به جز باد و درخت/ که یکی هست و یکی بیخبر است/ خاطر آشفته ز خود میپرسم/ که اگر همره من شیطان نیست/ کیست پس این که نهان از نظر است؟/ … وانچه من میشنوم/ بانگ سنگین قدمهای کسی است/ که به من از همه نزدیکتر است/ … وین اشارت ترا خواهدگفت/ کاین وجودی که ز بانگ قدمش میترسی/ مرگ در قالب روزی دگر است (همان،۹۰۰-۸۹۸).
در شعر «نیمهای از نامه» نیز به ترسیم فضای وحشتناک میپردازد:
وقتی که شب با عطر پیچکها/ از آسمان روشن اردیبهشتی در اتاق تیرهام لغزید/ من نامهای را در جواب نامهای آغاز میکردم/ … ناگاه مغز لامپ در بطن فراخش ریخت/ کار قلم دشوار/ کار شب آسان شد/ آوای پایی از فراز پلّکان برخاست/ بیگانهای در آستان من نمایان شد/ دستش کلید برق را چرخاند/ امّا از آن کوشیدن باطل پشیمان شد/ با خود به نجوا گفت: در اینجا چراغی نیست/ رندانه گفتم: روشنی در توست/ پاسخ در آن سوی لبانش ماند/ وز پشت ظلمت، مردمکهای درشتش را/ دیدم که در قعر سفیدیهای چشمانش/ حیران به دنبال چراغ مرده میگردند/ … لحن درشت سرزنشبارش مرا لرزاند/ - آیا تو میخواهی که این روشندل بیدار/ از ریسمان دار خود را در شب آویزد؟/ آنسان که مغزش ناگهان در اندرون ریزد؟ …/ از خویش پرسیدم که آیا دیدگان او/ یک شب مرا هم چون چراغ مردهای/ از سقف، آویزان تواند دید؟ … (همان،۸۱۶- ۸۱۴).
گاهی غم هراس شاعر از آینده وفردای خود است. در شعر «نگین و داس» شاعر، آینده را دشمن خوفناک خود معرفی میکند:
… آن چشم تازه دید که «آینده» رهزن است/ وز ابتدای خلقت آفاق و آفتاب/ برکاروان آدمیان بسته راه را/ وان دست استخوانی چنگالگونهاش/ تا کشته های پیر و جوان را درو کند/ از شب ربوده داس درخشان ماه را/ آن چشم تازه دید که راز هراس من/ در هستی من است/ ور من «گذشته» را- به خطا- دوست خواندهام/ این کیفرم بس است که «آینده» دشمن است (همان،۸۹۳).
ابر گریان غروبم که به خونانه اشک/ میکشم در دل خویش آتش اندوهی را/ سینه تنگ من از بار غمی سنگین است/ پاره ابرم که نهان ساختهام کوهی را/ آسمان گریه مستانه کند بر سر خاک/ بینوا من، که درین گریه من مستی نیست/ همچو مه کاهش من از غم بیفردایی است (همان،۲۹۵).
در شعرهای «رقص اموات»، «دیوانه»، «یادبودها»، «ناتمام»، «چشمها و دستها»، « برف و خون»، «دیو»، «کابوس»، «دری به جنون»، «در نور چراغ»، « شبی با خویش»، «دوپیکر»، «نیمهای از نامه»، « هراس»، «صدای پا» و «شب آمریکایی» میتوان فضای تیره و مبهم و وحشت زایی را که شاعر تصویر کرده است، دید.
شفیعی کدکنی، درون مایۀ رمانتیسم غنایی فردی را ستیز با اخلاقیّات و اعتقادات حاکم بر جامعه و نفرت و دشمنی با نهادها و اصول سنّتی اخلاق حاکم بر جامعه چه به شکل دینی یا عرفی و نیز کفر گفتن و تجاهر به فسق میداند (شفیعی کدکنی، ۱۳۵۹: ۶۷). از این رو نادرپور گاهی نوشیدن می را داروی دردها و حسرتهای فردی یا اجتماعی خود میداند:
به سوی گنجه چوبین خود رفتم/ که بیاو پر کنم جام شرابم را/ تنم از خواب خوش بیزار و دل، بیدار/ به ساغر ریختم داروی خوابم را/ لبم را با شراب تلخ آلودم/ دلم خندید و چشمم روشنایی یافت… (همان،۲۴۸).
چو دیدی که گردون به کامت نگشت/ از او انتقامی دلیرانه گیر!/ چو در خاک خود، کامیابت نکرد/ مراد از بر و بوم بیگانه گیر/ شبانگاهی از خانه بیرون خرام/ شرابی به رنگ شفق نوش کن/ زمام خرد را به مستی سپار/ غم زندگی را فراموش کن!/ همه کوی و برزن پر از خوبروست/ تو از آن میان با یکی یار شو!/ بدان سان که پیشینیان گفتهاند/ به زنجیر زلفش گرفتار شو (همان،۸۱۰).
در واقع باید گفت که نادرپور در دورهای زیست که شاهد هرج و مرج کشور پس از جنگ جهانی و کودتای سیّد ضیاء و رضاخان بود. او به لحاظ فرهنگی و تاریخی نیز در افق ظهور و غلبه مدرنیته زندگی میکرد. وی به لحاظ خانوادگی از تیره و طایفه اشراف کهنسال و زوال یافته ایران (نادرشاه افشار) بود و علاوه بر اینها، آشنایی او با افکار شعرای فرانسه از جمله کافکا، سارتر، ادگار آلن پو، رمبو و … سبب ناامیدی و پوچگرایی او شد و ادبیات نهلیستی بر اشعار او سایه افکند.
از طرف دیگر باید گفت که اگرچه عوامل بیرونی و اوضاع بیرونی سیاسی و اجتماع زمان و تأثیرپذیری وی از ترجمهها بر شکلگیری روح یأس و اندوه در شعر او نقش مهمّی داشته است؛ امّا بخش عمده شکلگیری نوستالژی غم و اندوه در شعر وی به جهانبینی خاصّ این شاعر و احساسات شخصیاش باز میگردد. نوستالژی غم و اندوه و یأس بیشترین سهم از نوستالژیهای وی را در بر گرفته است. بیشترین حسرتهای نادرپور حسرتهای شخصی هستند.
۳-۱۶- گذشتهگرایی و اسطوره
نادرپور در بازگشت نوستالژیک خود به گذشته، اغلب به گذشتۀ شخصی خود باز میگردد و با حسرت از کودکی، زادگاه، وطن مادری، طبیعت بکر، ارزشهای انسانی گذشته، جوانی و دوران عاشقی و بودنش در کنار دوستان و عزیزان یاد میکند، برای مثال در شعر «ای زمین، ای گور، ای مادر» نیز به گذشته شخصی خود باز میگردد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
به قول خودش: نیمههای شب آن لحظه های خوش که نهفتست/ در دل آرام خود، ودیعه رازی/ زنده کند از گذشته های فرحناک/ در سرم اندیشه های دور و درازی/ … آه چه شبها که پشت پنجره ذهن/ نور ضعیف چراغ خاطره میتافت/ حافظه من چو عنکبوت کهنسال/ پردهای از خاطرات گمشده میبافت… (همان،۹۵-۹۴).
نادرپور در بخش دیگری از توجّه به گذشته، به گذشته تاریخی و استفاده از اسطوره و حماسه میپردازد، برای مثال در شعرهای «خرمن» و «آهنگ خزانی»، حماسه استقرار دارد. بیان حماسی در شعر معاصر، کارکردهای غیررزمی مثل تشویق به قهرمانی، وطندوستی، هویّتسازی و دشمنشناسی دارد.
نادرپور در برخی از اشعار خود به گذشته تاریخی توجه کرده است.
شعر «شهمات» نادرپور با تاریخ ایران ارتباط دارد و فکری است که از تأمّل شاعر در خرابههای تختجمشید شکل گرفتهاست و گذشته پر افتخار ایران، غلبه بر سردار عرب، پیروزی ایرانیان در زمان سلطنت ساسانیان و … را مجسّم میکند. شعر خاقانی در مورد ایوان مداین، محرّک سرایش این شعر بودهاست. اساس فکری این اثر عبارت است از اینکه تاریخ نمیتواند به عقب بازگردد و هر چند که گذشته پرافتخار باشد باز هم نمیتوان آن را برگرداند (کلیاشتورینا، ۱۳۸۰: ۵۵).
وقتی که افراد در دورانی از زندگی خود با موانعی روبرو میشوند یا سلامتشان به مخاطره میافتد و به مرگ میاندیشند، اوّلین واکنش آنها جستجوی راهی برای گریز است؛ امّا اگر راهی برای گریز پیدا نکنند، گذشتهای را آرزو میکنند که در آن زندگی پرشکوهی داشتهاند (شاملو، ۱۳۷۵: ۱۱).
نادرپور در «خطبه زمستانی»، بازگشتی نوستالژیک به ایران باستان دارد. در قطعه «از اهرمن تا تهمتن» نیز در خاطره جمعی و قومی، خود را به کاوس مانند کرده است.
شعر «بعد از هزار سال» نیز با وجود بافت و بیان رمانتیک آن، در کلّیّت خود نگرش شبهاساطیری دارد: اسطورۀ زایش، روییدن انسان از زهدان (زمین- مادر) و بالیدنش به سوی آسمانها (روزبه، ۱۳۸۳: ۲۶۴).
زمانی که اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه دچار تحوّلات ناخوشایندی شود، حسّ دلتنگی نسبت به گذشته ایجاد میشود. نادرپور در قطعه «اوّل و آخر این کهنه کتاب» به وصف قهرمانیها و دلاوریهای رستم از زبان نقّال میپردازد و از عوض شدن زمانه و فراموش شدن اینچنین اسطورهها و قهرمانهای بزرگی سخن میگوید:
مرد نقّال آن شب از رستم سخن آغاز کرد/ وز نخستین جنگ او با دشمنش افراسیاب/ وصف رستم گفت و وصف قامت رعنای او/ کز بلندی بوسه میزد بر جبین آفتاب/ گفت چون این پهلوان بر سنگ ره پا مینهاد/ سنگ در هم می‌شکست از گام پولادین او/ چون شباهنگام خواب راحتش درمیربود/ ناله میکرد از سرسنگین او، بالین او…/ گفت چندان عرصه را بر شاه ترکان تنگ کرد/ تا سرانجام از فراز مرکبش پایین کشید/ … ناگهان نقّال از دستانسرایی بازماند/ غرّش خمیازهای را از لبانش دور کرد/ گفت رستم آنقدر کوتاه شد تا بنده شد/ گرز او را هم خدا در دست من وافور کرد… (نادرپور،۱۳۸۲: ۴۶۹- ۴۶۷).
اسطورهها و شخصیّتهای اساطیری چون رستم، کاوس، سهراب، زرتشت، خضر، اسکندر، کاوه، ضحّاک و … همواره الهامبخش شاعران بزرگ بودهاند و نادرپور در اشعار خود بارها به صورت تلمیح در یادکرد گذشتۀ تاریخی، از این شخصیتهای اساطیری بهره بردهاست. او از اساطیر و افسانهها در کلام خود برای بیان اندیشههایش بهره های قابل توجّهی برده است.
«اسطوره، بخشی از حیات دوران کودکی بشریّت است که به سرآمده و به شکلی پوشیده حاوی آرزوهای دوران کودکی نوع بشر است» (آبراهام، ۱۳۷۷: ۱۱۶).
اسطورهها در شعر معاصر عبارتند از؛ اسطورههای یهودی و مسیحی، اسطورههای یونانی و رومی و اسطورههای ایران باستان. اسطورههای غیرایرانی به ویژه از طریق ترجمهها و آشنایی شاعران و نویسندگان با ادب اروپایی و زبانهای خارجی به حیطه شعر فارسی راه یافتهاند.
نادرپور در اشعار خود از اسطورههای غیر ایرانی هم بهره برده است. شعر «دزد آتش» او یکی از اشعاری است که در آن به اسطوره یونانی پرومته توجه داشته است. پرومته، نیمه خدایی بود که چون آتش را از خدایان ربوده و به بشر رسانید، به خشم زئوس گرفتار شد و بر فراز قلّه کوه قفقاز به زنجیر کشیدهشد تا عقابی هر روز جگرش را بدرد و آن جگر دوباره رشد کند و این شکنجه تا همیشه دوام یابد؛ امّا سرانجام، زئوس به پاس خدمتی از سوی پرومته او را میبخشد (اسمیت، ۱۳۸۴: ۱۴۱).
مگر من آن دزد آتشم که سرانجام/ خشم خدایان مرا به شعله خود سوخت/ بر سر این صخره شکسته تقدیر/ چارستونم به پارمیخ بلا دوخت/ بر دل من آرزوی مرگ حرام است/ گرچه به جز مرگ چاره دگرم نیست/ بر سرم ای سرنوشت!/ کرکس پیری است/ طعمه او غیر پاره جگرم نیست (نادرپور،۱۳۸۲: ۲۳۱).
در شعر «گوماتای آسمان» وی به گوماتا یا گئومات اشاره دارد. گوماتا یا گئومات که درتاریخ ایران به غاصب معروف است، یکی از مغان روزگار کامبوزیا، پسر کورش، بود که پس از مرگ وی، خود را «بردیا» خواند و بر تخت نشست؛ امّا بزرگزادگان هخامنشی از جمله داریوش، ادّعای او را باور نکردند و بر او شوریدند؛ زیرا دریافتند که بردیا، پسر کوچکتر کورش کبیر، سالها پیش به دست برادرش کشته شده امّا راز قتلش پنهان مانده است (همان، ۹۶۰).
یک شب ز تخت عرش فرو کشم ترا/ ابلیس کشنده پنهانی خدا!/ گر در گمان خلق، تو ای ابلیس نیستی/ من دانم ای خدای پلیدان، تو کیستی/ از دودمان پاک خدایان پیشتر/ یک تن هنوز در حرم عرش زنده بود/ یک تن که چشم در پی آزار ما نداشت/ … یک شب تو ای کس که جز ابلیس نیستی/ دزدانه سوی خوابگه او شتافتی/ او را درون بستر خود خفته یافتی/ با تیر سینه گرمش شکافتی/ آنگاه خود به تخت نشستی، خدا شدی/ وز راه و رسم مردمی او جدا شدی(همان،۲۹۴- ۲۹۳).
وی به اسطورههای سامی و اسلامی از جمله آدم و حوّا نیز توجّه داشته است:
ما جان و تن به خدمت شیطان گماشتیم/ ما در بهشت آدم و حوّا/ ماه برهنه را که شکافی به سینه داشت/ پیش از نزول باران، در چشمه بلوغ/ شلّاق میزدیم/ … نسلی که غول بادیهپیما را/ در آسیای کهنه بادی دید/ تا نیزه را به سینه وی کوبید/ نفرین باد، نیزه او را شکست/ چنگال غول، پیکر او را به خون کشاند/ نسلی که اسب فربه چوبین را/ چون مهرهای به عرصه شطرنج خود نهاد/ وان اسب بیسوار، گروهی پیاده زاد/ یک یکی پیادگان را در خانهها نشاند/ نسلی که خود به چشمه آب بقا رسید/ امّا به سود همسفرانش از آن گذشت/ تنها حدیث تشنگیاش را به ما رساند/ نسلی که در مقابله با خصم هوشیار/ مستانه گرز خود را بر پای اسب کوفت/ دشمن رسید و کاسه سر را از او گرفت/ آنگاه طعم باده خون را بدو چشاند/ نسلی که از پدر/ نامی شنیده بود و نشانی نمیشناخت/ در روز جنگ، دشمن او جز پدر نبود/ هنگام مرگ نوحه بر او جز پدر نخواند (همان،۷۵۹- ۷۵۸).
در بخشی از این چند مصرع به اسطوره آدم و حوّا و اخراج آنها از بهشت بر اثر خوردن میوه ممنوعه پرداخته است. در بخشی دیگر، اشاره به دون کیشوت دارد که آسیاهای بادی را گروهی از غولان پنداشت و به جنگ آنها رفت؛ امّا زمانی که نیزه در پرّههای آسیا انداخت، باد آن پرّهها را به حرکت درآورد و نیزه او شکست و خودش از جاکنده شد و پیکرش در خاک و خون غلتید (همان، ۹۷۱).
اسب چوبین هم اشاره به داستان جنگ تروا دارد که یونانیان، اسب چوبین بزرگی ساختند؛ آنها برای تسخیر تروا، عقبنشینی کرده و اسب را برجای گذاشتند، مردم شهر تروا، فریب خورده و اسب را به داخل شهر بردند. جنگاوران یونانی که در شکم این اسب چوبین پنهان شده بودند شبانه بیرون آمده و به شهر حمله کردند (همان، ۹۷۱).
بخش دیگر نیز اشاره به داستان اسکندر ذوالقرنین دارد که همراه خضر به چشمه آب حیات رسید و چون نمیدانست که فقط یک تن میتواند از آب آن چشمه بنوشد، به خضر نوبت داد و خود بیبهره ماند. همچنین به آخرین پادشاه سلسله سلجوقی اشاره کرده است که دلاورانه به میدان مقابله با دشمن رفت و در میدان چنان رجز خواند؛ امّا گرز را بر پای اسب خود کوفت و از سر زین به زمین افتاد و دشمن او را اسیر و سرش را از تن جدا کرد. وی همچنین به اسطوره رستم و سهراب اشاره کرده است. سهراب که در جستجوی پدرش به ایران آمد و سرانجام در جنگ با پدر به دست وی کشته شد و رستم بر کشته او گریست (همان،۹۷۱).
اشاره به معجزات و حوادث خاصّ حضرت موسی و حضرت عیسی علیهماالسّلام نیز در آثار وی وجود دارد.
ایا بهار، الا ای مسیح تازه نفس!/ که مردگان نباتی را به یمن معجزهای رشک زندگان کردی/ نهال لاغر بیمار را شفا دادی/ درخت پیر زمینگیر را جوان کردی/ ایا بهار، الا ای بشیر تازه طور!/ ایا پیمبر فصل!/ تو، ای که آتش نارنج را ز شاخه سبز به یک نسیم برافروزی و برویانی/ سپس به حکم عصایی که سرسپرده تست/ شکاف در دل امواج نیل شب فکنی/ که تاقبیله خورشید را بکوچانی… (همان،۵۳۵).
چند مصرع زیر نیز اشاره به عشای ربانی یا شام آخر حضرت عیسی(ع) دارد:
ما ریزه‌خوار خوان زمین بودیم/ ما پاره های پیکر یاران را/ در کاسههای خون زده بودیم/ ما در شب سیاه یهودایی/ مهمان شب بازپسین بودیم (همان،۴۳۶).
نادرپور در قطعه «از نیمهای به نیمه دیگر» به یکی از اساطیر معروف یونانی اشاره دارد:
آه ای تمام شوکت هستی!/ ای شادی بزرگ!/ ای روح جاودانه مادینه!/ در ژرفای ظلمت این شب/ چون شطّ روشنایی باش…/ ای جامد مذاب!/ ای شکلناپذیرتر از آتش!/ ای گرمی همیشه صمیمانه!/ - با من یگانه، از من بیگانه-/ من در تو نیمه دگرم را میجویم (همان،۵۴۷).
براساس اساطیر یونانی، هر تن از آدمیزادگان در آغاز خلقت، هرمافرودیت یا آمیزهای از نر و مادّه بود. روزی اینان خواستند که خدایان را از کوه الپ فرود آوردند؛ زئوس- خدای خدایان- فرمود تا هر یک از آنان را به دو نیمه کنند و به همین سبب است که در همه روزگاران، مرد یا زند «جفت» خود را میجوئید تا کامل شوند (همان،۹۶۴).
در قطعه «پاریس و تائیس» نیز به یک روایت افسانهای اشاره کرده است. بر اساس این روایت، تائیس، رقاصه یونانی که در سپاه اسکندر بود، به تاوان آتشسوزی معبد آتن در زمان حمله خشایارشاه، مشعل آتشی برداشته و کاخ پرسپولیس (تختجمشید) را به آتش کشانید (همان،۹۷۳).
نادرپور در شعرهای «از درون شب»، «نالهای در سکوت»، «مرداب»، «سرود خشم»، «دختر جام»، «جام جهان نما»، «در پایان»، «پیکرهها»، «گل ماه»، «بر ستون بسته»، «شمع مهر»، «از ویس به رامین»، «بعد از هزار سال»، «اوّل و آخر این کهنه کتاب»، «از آسمان تا ریسمان»، «خطبۀ بهاری»، «سرزنشی در ستایش»، «فتنهای در شام»، « اسب، هواپیما، رودکی و من»، «از بهشت با حوّا»، «شام بازپسین»، «شبی در کارگاه تندیسگر»، «فصل پنجم»، «زخم نهان»، «هند»، «بیمار بیدار»، «بر صلیبی دوگانه»، «نامهای به نصرت رحمانی»، «از روم تا سدوم»، «طلوعی از مغرب»، «سهراب و سیمرغ»، «آیندهای در گذشته»، «از اهرمن تا تهمتن»، «خطبه زمستانی»، «زمزمهای در شب» و «شب آمریکایی» به صورت تلمیح از اساطیر ایران باستان چون کاوه، ضحّاک، جمشید، مانی، زرتشت، مهر، سیمرغ، رستم، سهراب، شغاد، ویران شدن تختجمشید، پیروزیهای ساسانیان و … و نیز از اساطیر یهودی و مسیحی و روایات اسلامی چون نار اخضر، وادی طور، مصلوب شدن حضرت عیسی، عشای ربّانی، جایگاه حضرت عیسی(ع) در آسمان چهارم، آفرینش آدم از خاک، سجده نکردن ابلیس بر آدم، هبوط آدم و حوّا از بهشت، حامله شدن حضرت مریم(س) از نفس جبرئیل امین، رفتن حضرت یونس(ع) به شکم ماهی، داستان حضرت سلیمان(ع)، خیانت برادران به حضرت یوسف(ع)، ماه نخشب، زنده به گور کردن دختران توسط اعراب و … بهره برده است. وی همچنین از بزرگان ادب فارسی چون سعدی، حافظ، رودکی، صائب، اقبال و … اقتباساتی داشته و یاد کردهاست و به شخصیّتهای بزرگی چون حلّاج، بایزید و … نیز تلمیحاتی داشته است.
اشارات وی به بزرگان سرزمین خود و یاد این گذشتگان نشان افتخار شاعر به گذشته درخشان این سرزمین است و در حقیقت، پرداختن به فرهنگ و تاریخ گذشته، عکسالعملی عقلانی برای جلوگیری از مسخ شدن و استحاله فرهنگی بوده است (جمشیدی، ۱۳۸۸: ۳۷).
فصل چهارم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:10:00 ق.ظ ]