آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



حسینی و بگی (۱۳۹۱) در مطالعه­­ای تحت عنوان فرهنگ و فرزندآوری: بررسی تمایلات باروری زنان کُردِ شهر مهاباد که با حجم نمونه­ ۷۰۰ خانوار در فروردین ماه ۱۳۹۱ انجام گرفت به این نتیجه رسیدند ۴/۶۱ درصد زنان قصد بر توقّف فرزندآوری دارند. بررسی تمایلات فرزندآوری زنان بر حسب شمار فرزندان در حال حاضر زنده­ی آن­ها گویای آن است که ۳/۳۹ درصد زنان بدون فرزند یا با یک فرزند، ۷/۷۷ درصد زنان صاحب دو تا سه فرزند و ۸۶ درصد زنان صاحب بیش از سه فرزند تمایل ندارند که فرزند دیگری داشته باشند. تحلیل­های دو متغیّره نشان داد که تفاوت معنی­داری بر حسب تمایلات فرزندآوری در میان زنان با ویژگی­های اقتصادی - اجتماعی، جمعیّتی و فرهنگی متفاوت وجود دارد. نتایج نشان داد که مشخّصه­های فرهنگی به تنهایی نمی ­توانند نقش تعیین­کننده ­ای در پیش ­بینی احتمال تمایل نداشتن به فرزندآوری داشته باشند. در واقع، ترکیبی از مشخّصه­های فرهنگی، اقتصادی - اجتماعی و جمعیّتی تبیین بهتری از تمایلات فرزندآوری زنان به دست می­دهد.
حسینی و بگی ­(۱۳۹۱) در مطالعه­ خود تحت عنوان «استقلال زنان و کنش​های باروری در میان زنان کُردِ شهر مهاباد» که با حجم نمونه­ ۷۰۰ خانوار در فروردین ۱۳۹۱ انجام گرفت به این نتیجه رسیدند که زنان مورد بررسی از استقلال نسبی در همه​ی شاخص​های مرتبط با استقلال زنان برخوردارند. بر اساس این بررسی، کمی بیش از ۶۱ درصد زنان اظهار داشته​اند که تمایل ندارند فرزند دیگری داشته باشند. در میان آن​هایی که تمایل به ادامه­ فرزند​آوری دارند، نزدیک به۷۰ درصد شمار فرزندان ایده​آل​ برای یک خانواده را دو فرزند می­دانند. نتایج تحلیل طبقه ­بندی چندگانه[۶] نشان داد که ایده​آل​ها وتمایلات فرزند​آوری زنان به ترتیب از شاخص​های مستقیم و غیرمستقیم استقلال زنان تأثیر می­پذیرند. علاوه بر این، اگرچه رفتار باروری زنان از شاخص­ های سه گانه­ی استقلال تأثیر می­پذیرد، اما استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری در کنار سایر متغیرها، نقش تعیین­کننده​ای در تبیین رفتار باروری زنان دارد. با توجه به نتایج این تحقیق، انتظار نمی​رود سیاست­های جمعیّتی در راستای تشویق موالید منجر به افزایش باروری در همه لایه­ های اجتماعی شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نتایج بررسی حسینی و عباسی شوازی ­(۱۳۸۸) پیرامون تغییرات اندیشه​ای و تأثیر آن بر رفتار و ایده­آل​های باروری زنان کُرد و تُرک که با حجم نمونه ۷۶۸ خانوار در آذربایجان غربی به روش پیمایشی انجام گرفت، از عمومیت تغییرات اجتماعی و تحوّلات خانواده در میان گروه​های قومی مورد مطالعه به ویژه در گروه​های هم دوره‌ی اخیرتر ازدواج حکایت دارد. بر اساس این مطالعه، تغییرات اندیشه​ای محسوس در زمینه­ ازدواج و فرزندآوری و نیز رفتار و ایده​​آل​های باروری زنان گروه​های قومی به وجود آمده است. نتایج گویای آن است که تغییرات اجتماعی و تحوّلات خانواده ملازم با تغییر در نگرش​ها و ایستارهای مرتبط با ازدواج و فرزندآوری و در نهایت رفتار و ایده​آل​های باروری است.
عباسی­شوازی و همکاران ( ۱۳۸۱) در مطالعه​ای پیرامون دیدگاه زنان در مورد رفتارهای باروری در استان یزد، با بهره گرفتن از رویکرد کیفی اکتشافی سعی کردند نگرش​ها و ایده​آل​های زنان را در مورد مباحث و موضوعات مختلف مرتبط با باروری را بررسی کنند تا بتوانند پرسشنامه​ای برای طرح تحولات باروری تنظیم کنند. به­ طور خلاصـــه، نتایج این تحقیق نشان داد که در حال حاضر نگرش و رفتار باروری در همه گروه​های سنی به هم نزدیک شده است و تفاوت قابل توجّهی بین گروه​های مختلف اجتماعی از جمله زنان روستایی و شهری و باسواد و بی​سواد وجود ندارد. به عبارتی، تحقیق حاضر همگرایی رفتارهای باروری در جامعه­ مورد مطالعه را تأیید می​کند.
میرمحمد صادقی، توکّلی و واحد سعید (۱۳۸۹) در مطالعه­ ای که پیرامون عوامل اجتماعی ـ اقتصادی و جمعیت­شناختی مؤثّر بر باروری در مناطق روستایی شهر نجف آباد که با حجم نمونه ۴۱۵ زن شوهردار روستایی که در وضعیّت اولین ازدواج و دارای حداقل یک فرزند زنده بودند،­ انجام گرفت. آن​ها به این نتیجه رسیدند که در برخی از سنین طول دوره ازدواج، تعداد مرگ­و­میر فرزندان، تعداد سقط جنین و وسعت اراضی قابل استفاده روستا ( تخمینی از اندازه) تأثیر مثبت بر باروری دارد، در صورتی که سن در اولین زایمان، فواصل زایمان، سطح تحصیلات زن و شوهر و دارا بودن بیمه تأثیر منفی بر باروری دارند.
ضیایی بیگدلی، کلانتری و علیزاده اقدم (۱۳۸۸) در مطالعه​ای پیرامون رابطه بین میزان باروری کل با توسعه اقتصادی ـ اجتماعی که با روش کتابخانه​ای و تحلیل­ثانوی در سطح ملّی انجام گرفت به این نتیجه رسیدند که هر اندازه سطح توسعه یافتگی کشوری بالا باشد به همان اندازه میزان زاد و ولد و در نتیجه رشد جمعیت آن کشور کمتر است. در حقیقت می­توان گفت که بهتری ن قرص ضد بارداری، توسعه اقتصادی است. بر این اساس رابطه بین توسعه­یافتگی و نرخ زاد و ولد یک رابطه معکوس می­باشد، و در مناطق محروم جهان و در سطح ایران و استان​های کشور این رابطه به خوبی نمایان است، و استان­های برخوردار از رفاه و توسعه شاهد میزان رشد جمعیت کمتری هستند.
عباسی شوازی، حسینی چاووشی و مک دونالد (۱۳۸۳) در مطالعه​ای پیرامون همگرایی ایده­آل​های باروری در ایران ( مطالعه مقایسه​ای جوانان و نسل مسن­تر) که بین دو نسل زنان متاهل ۲۹-۲۰ ساله و نسل قبلی زنان ۴۹-۴۰ ساله انجام گرفت به این نتیجه رسیدند که در هر دو نسل نگرش مشابهی نسبت به سن ازدواج و باروری وجود دارد، با این حال تفاوت معنی­داری بین نگرش​های­شان نسبت به ایده​آل باروری در زمان ازدواج وجود داشت، این ممکن است ناشی از شیوع بالای حاملگی ناخواسته در میان نسل قدیمی­تر یا معادل ایده​آل باروری پایین در میان نسل مسن­تر باشد. همچنین استفاده از برنامه ­های تنظیم خانواده قبل از اولین حاملگی برای دو نسل نیز متفاوت بود، بر این اساس با توجه به اهمیّت ساختار سنی جمعیت جوان ایران، برنامه ­های تنظیم خانواده[۷] باید شامل برنامه​های باشد که موافق جوانان باشد.
محمودیان، و رضائی (۱۳۸۹) در مطالعه​ای تحت عنوان زنان و کنش کم‌فرزند آوری ­­(­مطالعه موردی زنان کُرد) که با رویکرد کیفی (مصاحبه حضوری از ۳۵ نفر از زنان کُرد در شهر سقز) انجام گرفت، به این نتیجه رسیدند که کم فرزند​آوری در این جامعه به​عنوان یک کنش اجتماعی معنادار از رواج و شیوع گسترده​ای برخوردار است و در قالب نوعی گفتمان بر نظام معنایی و کنشی افراد و خانوادها حاکم است. برآیند کلیه​ی مفاهیم و مقولات به دست آمده از این مطالعه یک مقوله هسته​ای دو وجهی به نام کم فرزندی به مثابه قاعده­مندسازی( ارتقاء سوژه) است که بازنمایی وضعیّت حاکم بر این جامعه در حیطه­ی فرزند​آوری است. خود حمایتی مهم‌ترین مقوله و معنای بی‌ذهنیتی زنان در استدلال برای‌کم‌فرزندآوریشان است. یعنی پیش فرض اساسی در کنش کم‌فرزند‌آوری زنان در این منطقه حمایت از خودِ جسمانی، اجتماعی و روانی است. بر این اساس با توجه به پایین بودن باروری در میان هر دو نسل استدلال می​شود که ایران ممکن است کاهش باروری بیش​تری را تجربه کند و به احتمال زیاد به جرگه​ی کشورهای بپیوندد که دارای باروری پایین هستند.
عباسی شوازی و حسینی (۱۳۸۶) در مطالعه خود تحت عنوان تفاوت‌های قومی باروری در ایران: روندها و عوامل مؤثر بر آن نشان دادند که گروه ­های قومی در طول دوره­ گذار باروری، سطوح متفاوت امّا روندهای باروری مشابهی با سطوح و روندهای ملّی تجربه کرده ­اند. بر اساس این بررسی همگرایی باروری گروه ­های قومی در ایران پدیده جدیدی است که از سال‌های میانه دهه­ ۱۳۷۰ پدیدار گشته است.

۲-۲) تحقیقات خارجی

سیباندا[۸] در تحقیق خود به بررسی عوامل بینابینی کاهش باروری کمتر از حدِّ جایگزینی در آدیس بابا پرداخته است. بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰، نرخ باروری کل از ۱/۳ به ۹/۱ در برابر هر زن، کاهش یافت. نکته قابل توجه این بود که این کاهش باروری در حالی روی داد که برنامه تنظیم خانواده قوی و مؤثری در سطح ملی اجرا نمی‌شد. نتایج بررسی نشان داد که نسبت زنان ازدواج کرده در گروه‌های مختلف سنی، کاهش پیدا کرده است. اشتغال پایین و هزینه نسبتاً بالای مسکن، از جمله عواملی بودند که در به تعویق انداختن ازدواج و کاهش باروری نکاحی، تأثیر داشتند (سیباندا، ۲۰۰۳).
باربر و آکسین[۹] (۲۰۰۴) در تحقیق خود تحت عنوان ایده​های جدید و محدودسازی باروری با تأکید بر نقش رسانه­های جمعی، با حجم نمونه ۱۰۹۱ زوج متأهل (۵۴-۲۵ ساله) با حداقل داشتن یک فرزند، که در نپال انجام دادند به این نتیجه رسیدند که این افراد حتّی قبل از ازدواج­شان، ​وقتی که در معرض استفاده از رسانه​های جمعی بوده​اند، تصمیم بر آن داشته​اند که بعد از ازدواج استفاده از روش های پیشگیری را در فرایند باروری خود رعایت کنند، بر این اساس همبستگی مثبت و قوی بین قرار گرفتن در معرض استفاده از رسانه​ها و اندازه­ ایده​آل باروری​خانواده وجود دارد. همچنین، این افراد خانواده­های کوچک­تری را ترجیح می​دهند و ترجیح جنسی به ویژه نسبت به پسران وجود نداشت و از تأثیرگذارترین اثر رسانه​ها​ی جمعی می­توان به تغییر در نگرش و رفتار زنان اشاره کرد.
مرتی[۱۰] در پژوهشی تحت عنوان تغییرات باروری در آسیا و آفریقا عقیده دارد، در دو تا سه دهه گذشته تغییراتی شدید در میزان باروری آسیا و آفریقا مشاهده شده است. به‌نظر محقق، این تغییرات عمدتاً به عللی از قبیل دسترسی به داده‌های جدید و امکان ارزیابی نتایج باروری بوده است. مرتی، در تحقیق خود به بررسی تأثیر متغیرهای مستقلی مانند تحصیلات زنان، کاهش مرگ ومیر کودکان، شهرنشینی، گسترش وسایل ارتباط جمعی و فرهنگ مدرن مصرف گرایی، در کاهش باروری پرداخته است. به‌نظر محقق، تحصیلات زنان در هند، یک متغیر مهم تبیین کننده رفتار باروری در مقایسه با سایر متغیرها بوده است (مرتی، ۲۰۰۲).
باشیری[۱۱] (۲۰۰۷) در تحقیق خود تحت عنوان اثرات نوسازی بر باروری مطلوب که با حجم نمونه ۱۵۵۷۳ نفر از زنان یکبار ازدواج کرده ۴۹-۱۵ ساله در سراسر مصر انجام داد، به این نتیجه رسید که محل اقامت فرد و سطوح مختلف نوسازی نقش مهمّی در تبیین تفاوت­های منطقه​ای رفتار باروری دارند. همچنین ترکیب خانواده یک اثر مثبت بر باروری دارد و یک تمایل قوی در خانواده​های مصری برای داشتن دو فرزند و دست کم یک پسر وجود داشت، اما با توجه به آنکه نقش نوسازی در دو سطح اقتصادی ـ اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است، متغیرهای نوسازی در سطح فردی نقش چندانی بر میل به باروری نداشتند و سطح توسعه اجتماعی منطقه​ای مهم­تر از نوسازی اقتصادی به تبیین تقاوت​های استانی باروری و کاهش میل به کودک می ­پردازد.
لاک لند سام[۱۲]، پلتزر و مایر (۲۰۰۵) در مطالعه​ای پیرامون ارزش­های در حال تغییر کودکان و ترجیحات آن​ها با توجه به بُعد خانواده در آفریقای جنوبی که بر روی سه گروه از مادران انجام دادند (۳۱۹ مادری که حداقل یک کودک نوجوان دارند، ۱۳۳ مادر بزرگ و ۳۶۹ مادری که یک کودک خردسال ۲ یا ۳ ساله داشته​اند، در حالی که مادربزرگ​ ها و مادران با فرزندان نوجوان به خانواده یکسانی تعلق داشته​اند و مادران با یک کودک خردسال به هیچ یک از این دو گروه مادران تعلق نداشته​اند)، به این نتیجه رسید که زنان آفریقا جنوبی یک سـاختار اجتماعی ـ عاطفی را به​عنوان ارزش​های سنتی سودگرایانه در نظر می­گیرند و ترجیحات مربوط به اندازه خانواده​های کوچک، بزرگ و ایده​آل​ در سراسر دو نسل مادر­بزرگ​ها و مادرانی که کودکان نوجوان دارند کاهش یافته است و این نتیجه کاهش آرام نرخ زاد و ولد در آفریقای جنوبی است، با این حال هنوز باروری در سطح بسیار بالای است. در نهایت برای مادران جوان ارزش کودکان به ترجیحات اندازه خانواده در پیش ­بینی رفتار مربوط می­ شود بنابراین به­ طور خاص تصمیمات باروری برای زنان آفریقای جنوبی به ارزش کودکان وابسته است.
گرستر و کاگینگ[۱۳] (۲۰۰۷) به بررسی رابطه تحصیلات زنان و تمایل آن​ها به داشتن فرزند دوم پرداخته‌اند. سؤال آن​ها در بررسی انجام شده این بود که اگر زنان با تحصیلات بالاتر زمان بیش​تری برای فرزند​آوری داشتند، تمایل­شان به داشتن فرزند افزایش می­یافت؟ در حقیقت آن​ها این فرض را دارند که زنان با تحصیلات بالا مدت زمان بیش​تری از دوره توانایی باروری خود را در سیستم آموزشی می­گذرانند، بنابراین فرصت کمتری برای آوردن فرزند دارند. آن​ها به این نتیجه رسیدند که زنان با تحصیلات بالاتر تمایل به باروری بیش​تری داشته​اند و زنان بدون تحصیلات و یا با تحصیلات متوسط باروری کمتری داشته​اند.
حسن و اوزمان[۱۴] در مطالعه‌ای با عنوان فاکتورهای اثر گذار بر رفتار باروری در بنگلادش، یک رویکرد احتمالی، به بررسی رفتار باروری زنان در بنگلادش پرداخته‌اند. بر اساس نتایج این مطالعه، میانگین فرزندان، ۵/۲ فرزند برای هر زن بوده است. به‌نظر محققان متغیرهای سن، سن اولین ازدواج، وضعیت تأهل، شغل، درآمد ماهیانه خانواده، استفاده از وسایل پیشگیری، تصمیم‌گیری برای خواستن بچه دیگر، تحصیل و مذهب به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم بر رفتار باروری تأثیر گذاشته‌اند. با اتخاذ روش احتمالی (رگرسیون لجستیک)، محققان نتیجه گرفته‌اند که سه متغیر سن اوّلین ازدواج، استفاده از وسایل پیشگیری و تصمیم‌گیری برای خواستن بچه دیگر، مهمترین متغیرهای تأثیرگذار بر رفتار باروری بوده‌اند (حسن و اوزمان، ۲۰۰۸).
هاگون و مورگان[۱۵] (۲۰۰۵) به بررسی تمایل و ایده​آل اندازه خانواده در ایالات متحده آمریکا پرداختند. و برای ۱۹ پیمایش اول حجم نمونه ۱۵۰۰ نفر در نظر گرفته شده بود که مصاحبه حضوری از ایده​آل​ها و بُعد خانوار را در بر می­گرفت؛ امّا زمانی که بررسی دو سال طول کشید در سال ۱۹۹۴ این مصاحبه حضوری به ۳۰۰۰ نفر رسید که پیمایش​های سه دهه گذشته را در بر می­گرفت. آن​ها به این نتیجه رسیدند که استثناگرایی در باروری آمریکا زود گذر نیست و در حال حاضر برای بیش از دو دهه آشکار شده است و ادامه باروری در سطح جایگزینی یک پیش بینی قابل قبول در ایالات متحده می­باشد در واقع این پیش ­بینی مبتنی بر دو مشاهده می­باشد: ۱) سطوح فعلی تمایل باروری، با باروری سطح جایگزینی سازگار است. ۲) شواهد گذشته بیانگر آن است که عوامل افزایشی باروری در برابر عوامل کاهشی نسبی تمایل باروری تقریبا متعادل کننده شده است.

فصل سوم

 

مبانی نظری

هدف اصلی نظریه تبیین است. عموماً قدرت نظریه به قابلیت آن برای گردآوری میزان زیادی از افکار سازمان یافته اطلاعات مرتبط با یک مسئله خاص بستگی دارد و بدین ترتیب نظریه‌ها افکار را دقیق نموده و آن‌ ها را برای استفاده در یک لحظه خاص آماده می‌سازند. تبیین، هدف اصلی نظریات جامعه شناختی است. البته سودمندی نظریه جامعه‌شناسی منحصر به تبیین نیست. با دانستن نظریه، احتمال پیش‌بینی حوادث آینده امکان پذیر می‌شود(اکبری خنجی، ۱۵۸:۱۳۸۲). در این فصل تلاش می‌شود به عمده‌ترین نظریه‌های مرتبط با موضوع تحقیق اشاره شود.

۳-۱) نظریات مرتبط با موضوع

 

۳-۱-۱) نظریه­ گذار جمعیّت​شناختی

این نظریه برای نخستین بار در سال ۱۹۲۹ توسّط وارن تامپسون[۱۶]ارائه شد. نظریه­ های ساختاری یا انتخاب عقلانی با نظریه­ گذار جمعیّت​شناختی پدید آمدند، ایده­ای که علی‌رغم انتقادهایی که از آن شد، هنوز مرجع اصلی برای تبیین گذار باروری است. سال­ها بحث از کاهش باروری تحت سلطه­ی نظریه­ گذار جمعیّت​شناختی بود. شنه[۱۷]، گذار جمعیّت‌شناختی را فرایند نوسازی رفتار تولید­مثل در جمعیّت­های انسانی می­داند که طیّ دو مرحله کاهش مرگ­و­میر و سپس کنترل باروری صورت می­گیرد. بر اساس این نظریه، جوامع نوسازی را از یک رژیم پیشامدرن مرگ­و­میر و باروری بالا به یک رژیم پسامدرنی که در آن هر دو پایین هستند تجربه می­ کنند. جامع­ترین موضوع نظریه­ گذار این است که نوسازی اقتصادی فرزندآوری جوامع را طوری تغییر می­دهد که تعداد زیاد کودکان دیگر برای والدین مزیّتی نخواهد داشت. بنابراین، کاهش باروری نوعی تطابق عقلانی با تغییر در شرایط اقتصادی عینی است. در این نظریه که در طول چند دهه پارادایم غالب در جمعیّت­شناسی بود، کاهش باروری هنگامی رُخ می­دهد که فرایندی از نوسازی در اثر صنعتی شدن، شهرنشینی، تحصیلات، آزادی زنان و توسعه اقتصادی اجتماعی آغاز می­ شود. صنعتی­شدن و شهرنشینی یک شیوه­ زندگی ایجاد می­ کند که داشتن تعداد زیاد فرزند را نامطلوب می­سازد. صنعتی­شدن همچنین از طریق کاهش مرگ­و­میر، تعداد فرزندانی را که زنده می­مانند افزایش می­دهد. در نتیجه، والدین با محدودّیت­های مالی مواجه می­شوند،زیرا از طرفی پرورش فرزندان هزینه­ های سنگینی بر آن​ها تحمیل می­ کند و از طرف دیگر،منافع فرزندان کاهش می­یابد. در نتیجه، انگیزه­ آن​ها برای داشتن فرزند بیش​تر، سُست می­ شود. این محدودّیت­ها باعث می­ شود تا والدین به فکر تنظیم خانواده و کاهش بُعد خانوار بیافتند (حسینی،۱۲۱:۱۳۹۰).

۳-۱-۲) نظریه­ هزینه­ها و منافع فرزندان

لیبنشتاین[۱۸] استدلال می­ کند که منفعت و هزینه­ فرزندان عواملی هستند که بر تصمیم‌گیری والدین در مورد ایده­آل­های باروری­شان و در نهایت شمار فرزندان تأثیر می­گذارند (شکل ۳-۱). والدین سبک سنگین می​کنند و به ارزیابی هزینه­ها و مخارج فرزندان می­پردازند. چناچه منافع داشتن بچّه بیش​تر از هزینه­ها یا مخارج فرزندان باشد، نگرش والدین مثبت خواهد بود و تصمیم به داشتن بچّه خواهند گرفت. بنابراین، لیبنشتاین برفرایند تصمیم ­گیری عُقلایی زوجین در مورد داشتن فرزند با توجّه به منافع و هزینه­ های فرزندان تأکید می​کند. او سه نوع منفعت و دو نوع هزینه را در مورد فرزندان مطرح می­ کند:
الف) منفعت فرزندان: به­ طور کلّی فرزندان در سه زمینه می­توانند منشاء سود و منفعت برای والدین خود باشند: نخست، فرزند به­عنوان کالایی که می ­تواند منبع لذّت برای والدین باشد­،­(کالای مصرفی). دوّم، فرزند به­عنوان نیروی­کاری که می­توان از آن به­ طور مجّانی در فعّالیت­های کشاورزی و دامداری استفاده نمود و سوّم، تأمین و نگهداری والدین در سنین کهولت یا وضعیّت­های دیگر مثل بیماری یا از کار افتادگی.
ب) هزینه­ فرزندان: که خود به دو نوع هزینه­ های مستقیم و غیرمستقیم، تقسیم می­ شود. با تولد بچّه والدین باید در مواردی چون؛ تعلیم وتربیّت و آموزش فرزندان و نیز نگهداری و مراقبت از آن​ها تا زمانی که به مرحله­ منفعت اقتصادی برسند،­به­ طور مستقیم هزینه نمایند. هزینه­ های غیرمستقیم نیز مربوط به فرصت­هایی است که مادر به خاطر نگهداری طفل خویش از دست خواهد داد. لیبنشتاین استدلال می­ کند که چنانچه منافع اقتصادی فرزندان بیش​تر از هزینه­ های دو گانه مذکور باشد، زوجین انگیزه­ داشتن فرزندان بیش​تری را در سر می­پرورانند. او بر این باور است که در یک جامعه رفتارهای باروری ناشی از یک رفتار اقتصادی عُقلایی است(حسینی،۹۵:۱۳۸۶).
. شکل ۳-۱، مدل تحلیلی تبیین باروری بر اساس نظریه­ هزینه­ها و منافع فرزندان

۳-۱-۳) چارچوب عرضه و تقاضا و هزینه­ های تنظیم باروری

استرلین[۱۹]، از تحلیل­گران اقتصادی باروری است که تلاش نمود تا با پیوند عوامل اقتصادی و اجتماعی و ارائه­ مدلی با چارچوب فکری وسیع­تر، نظریه­ جامع­تری برای تبیین تحوّلات باروری ارائه دهد. در مدل استرلین، که به نظریه­ عرضه و تقاضا و هزینه­ های تنظیم باروری یا به­ طور خلاصه چارچوب عرضه و تقاضا شهرت یافته است، پدیده­ باروری در قالب سه عامل تعیین­کننده­ بلافصل عرضه­ی فرزند، تقاضا برای فرزند و هزینه­ های تنظیم باروری،­(مالی، جسمانی و اجتماعی)­،­تبیین شده است. استرلین در چارچوب نظریه­ عرضه و تقاضا استدلال می​کند که سطح باروری در یک جامعه به وسیله­ انتخاب­های صورت­ گرفته توسّط زوجین در زمینه ­های فرهنگی و خانوادگی­شان صورت می­گیرد. والدین سعی می​کنند تعادلی میان قابلیّت عرضه­ی فرزند، توان فیزیکی زاد و ولد زنان، تقاضا برای بچّه و شمار کودکان زنده­ی ایده­آل برقرار نمایند. این نظریه دارای یک متغیّر وابسته­ی نهایی به نام فرزندان زنده متولّد شده می­باشد که خود تحت تأثیر متغیّرهای دیگری به شرح زیر است:
الف) تقاضا برای کودکان یا بُعد مطلوب خانوار، Cd: استرلین در مورد شمار فرزندان مطلوب یا مورد نظر خانواده­ها که آن را با Cd نشان می​دهد، ارتباط دو متغیّر را مهم قلمداد می­ کند: نخست، مخارج فرزندان که جنبه اقتصادی دارد و دوّم، تمایلات ذهنی والدین که در ارتباط با مجموعه​ای از عوامل اجتماعی، فرهنگی و روانی است (ویکس، ۱۳۹۰: ۴۴۳). از نظر استرلین چهارگروه اصلی از عواملی که بر بُعد مطلوب خانوار تأثیر می­گذارند عبارتند از: هزینه­ها و منافع مستقیم کودکان، هزینه­ های زمان کودکان، درآمد و ثروت و سلیقه­ها و ترجیحات ذهنی مثل هنجارهای مربوط به بُعد خانوار یا کیفیّت فرزندان. تغییرات در این عوامل باعث تفاوت­هایی در تقاضا برای بچّه در میان خانوارها در یک زمان معیّن یا یک خانوار معیّن در طول زمان خواهد شد. اگر زوج­ها سلیقه­های متفاوتی درباره بُعد مطلوب خانوار داشته باشند، فرایند تصمیم ­گیری پیچیده­تر می­ شود (حسینی، ۱۳۹۰: ۱۲۸).
ب) عرضه­ی فرزند یا پتانسیل بُعد خانوار، Cn: یعنی شمار کلّ فرزندانی که زوجین در طول زندگی زناشویی بدون استفاده از روش­های پیش­گیری از حاملگی به دنیا می​آورند. این ظرفیّت تحت تأثیر عوامل زیستی و فرهنگی قرار دارد. استرلین بر این باور است که عرضه­ی فرزند،­که آن را با Cn نشان می­دهد، متأثر از مرگ­و­میر جامعه است؛­زیرا در جامعه​ای که سطح مرگ­ومیر بالاست شمار کم­تری از فرزندان زنده می­مانند. بر همین اساس، استدلال می­ کند که در شرایطی که سطح مرگ­و­میر بالاست، هیچ نیازی به تنظیم باروری وجود نخواهد داشت. به این ترتیب، می­توان گفت که در شرایط گذشته با سطوح بالای مرگ­و­میر، تقاضا برای فرزند بیش​تر از عرضه­ی فرزند بوده است، یعنی:
Cd > Cn
بر اساس دو قضیه­ی فوق استرلین استدلال می­ کند که چنانچه تقاضا برای فرزند[۲۰] بیش​تر از عرضه­ی فرزند باشد هیچ نوع توجّهی به کنترل موالید صورت نخواهد گرفت؛­زیرا محدودیّتی برای تولّد فرزند اضافی وجود ندارد. در مقابل، چنانچه ظرفیّت تولید و عرضه به دلیلی چون افزایش نسبت بازماندگی در میان کودکان واطفال و یا افزایش هزینه­ های فرصت، بیش​تر از تقاضا باشد، والدین دچار محدویّت می­شوند، از این رو انگیزه­ لازم را برای جلوگیری از تولّد فرزندان ناخواسته پیدا کرده و از روش​های پیش­گیری استفاده خواهند نمود. در بستر توسعه اقتصادی ـ اجتماعی سده­های نوزده و بیست میلادی، جوامع به وضعیّتی رسیدند که تقاضا برای فرزند کم­تر از عرضه­ی فرزند بوده است؛­زیرا در مسیر توسعه و انتقال از کشاورزی سُنّتی به اقتصاد پیشرفته، فرزندان به­عنوان کالای سرمایه​ای به­تدریج اهمیّت خود را از دست دادند و در نتیجه، تقاضا برای فرزند کاهش یافت (حسینی، ۱۳۸۶: ۹۹). به بیان دیگر:
Cd < Cn
ج) هزینه­ های تنظیم باروری یا موانع و مخارج کنترل موالید: استرلین این هزینه­ها را ناشی از دو دسته از عوامل می­داند که عبارتند از:
۱) هزینه​های مادّی [۲۱]که مربوط به دسترسی انسان به وسایل کنترل موالید و فراگیری روش​های جلوگیری از حاملگی می­ شود. برنامه­ی تنظیم خانواده به­ طور معمول هزینه­ های مادّی را با افزایش اطلاعات زوجین و ارائه­ خدمات رایگان کاهش می­دهد.
۲) هزینه​های ذهنی و روانی باروری[۲۲] یا جنبه­ ذهنی مربوط به پذیرش کنترل موالید که خود به مجموعه​ای از عوامل اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی یک جامعه بستگی دارد. این هزینه­ها را نیز با مشروعیّت بخشیدن به عمل کنترل باروری کاهش می­ دهند.
کنترل آگاهانه­ی باروری بستگی به تفاوت بین پتانسیل بُعد خانوار، Cn، و بُعد مطلوب خانوار، Cd، دارد. اگر موازنه­ی Cn – Cd منفی باشد، خانوار قادر نیست به بُعد مطلوب و مورد نظر خود دست بیابد. در نتیجه، انگیزه برای به دنیا آوردن فرزند بیش​تر می­ شود. اگر حاصل این موازنه مثبت باشد، تقاضا کمتر از عرضه باشد، والدین با فرزندان ناخواسته مواجه می­شوند و انگیزه­ لازم را برای کنترل موالید به­دست می­آورند. استرلین بر این باور است که در بستر توسعه، فرزندان به­عنوان کالای سرمایه­ای به تدریج اهمیّت خود را از دست می­ دهند و در نتیجه، برخلاف گذشته، تقاضا برای فرزند فروکش می­ کند (استرلین، ۱۹۷۵). او، برخلاف سایر اقتصاددانان نئوکلاسیک، تلاش کرد تا با وارد کردن متغیّر موانع و مخارج کنترل موالید در مدل خود صبغه­ای جامعه­شناختی نیز به آن بدهد. بر همین اساس می­گوید وقتی هزینه­ های تنظیم باروری بالا باشد، هیچگونه کنترل عمدی بر باروری اعمال نخواهد شد. در نتیجه، بُعد خانوار بزرگ­تر از بُعد مطلوب و ایده­آل خانوار خواهد شد. کنترل عمدی باروری تنها در شرایطی صورت می­گیرد که هزینه­ های تنظیم باروری نسبتاً پایین و بُعد خانوار مطلوب و مورد انتظار برابر با تقاضا برای فرزندان باشد. در واقع، استرلین نشان داد که چگون نوسازی می ­تواند از طریق ترکیبی از نیروهای عرضه، تقاضا و هزینه­ های تنظیم باروری رفتارهای باروری را شکل دهد (حسینی، ۱۳۹۰: ۱۲۹).
شکل ۳-۲) چارچوب عرضه، تقاضا و هزینه­ های تنظیم باروری، مدل استرلین

۳-۱-۴) رویکرد تبیین نهادی

طرفدارن این دیدگاه استدلال می­ کنند که تغییرات در ساختارهای اقتصادی یا تغییرات در آگاهی و ایده­ ها اساساً از طریق تغییرات در نهادهای سیاسی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی صورت می­گیرد. مک­نیکل[۲۳] باروری را از دو دیدگاه تبیین می­ کند: ۱) دیدگاهی که به تأثیر سیاست­های جمعیّتی و نهادهای مختلف بر باروری می ­پردازد که به دیدگاه بالا به پایین معروف است و ۲) دیدگاهی که به بررسی رفتارهای باروری در سطح خانواده می ­پردازد و به دیدگاه پایین به بالا معروف است. چارچوب تبیین نهادی هر دو دیدگاه را در نظر می­گیرد.
مک­نیکل می­گوید باروری هم یک پدیده­ زیستی و هم یک پدیده­ نهادی است. بنابراین، بایستی آن را با توجّه به بافت نهادی آن مطالعه کرد، زیرا منحصر به فرد بودن بافت نهادی هر جامعه باعث می­ شود تا واکنش جمعیّت­شناختی جوامع به تغییرات حاصله در شرایط اقتصادی اجتماعی و سیاسی جوامع منحصر به فرد باشد. مک­نیکل نقش دولت را مهم ارزیابی می­ کند و می­گوید دولت می ­تواند از راه ­هایی چون؛ افزایش هزینه­ های باروری، ایجاد زمینه ­های اجرایی و نقش و قانونی برای جامعه­ مدنی، فعّالیت­ اقتصادی و زندگی خانوادگی، افزایش هزینه­ های فرصت و … رفتار باروری را در جامعه تحت تأثیر قرار دهد. او به نقش دولت و سیاست­گذاران در اجرای بهتر برنامه­ ها و کیفیّت خدمات اشاره نموده و می­گوید: بدون شک رهبر یا سایر مقام­ها می­توانند نقش مهمّی در اجرای برنامه­ ها و سیاست­های ضروری و کیفیّت بهتر خدمات داشته باشند.
در بررسی رفتار باروری باید به جزئیات کشور و منطقه نیز توجّه شود، زیرا ساختار اجتماعی و فرهنگی در متن خاصّ هر جامعه معنی می­یابد. مک­نیکل کاهش باروری را بیش­تر متأثر از شرایط اقتصادی اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه می­داند و بر این باور است که باروری به طور محدود در معرض عملکرد سیاسی مستقیم است. بر این اساس، تنها سیاست­های مستقیم دولت را باعث گذار باروری در جامعه نمی­داند، بلکه معتقد است که عوامل دیگری نیز در کاهش باروری تأثیر می­ گذارد که از جمله آن­ها به نوسازی و رشد اقتصادی اشاره می­ کند. تغییر شکل اقتصادی خانواده، بهبود و پیشرفت وضعیّت و موقعیّت زنان در خانواده و اقتصاد و تغییرات عمده­ی فرهنگی در کاهش باروری تأثیر گذارند (حسینی، ۱۳۹۰: ۱۳۰).

۳-۱-۵) نظریه­ جریان ثروت بین نسلی

کالدول[۲۴] در قالب نظریه­ جریان ثروت بین نسلی[۲۵] به تلفیق رویکردهای اقتصادی و جامعه شناختی به منظور تبیین باروری پرداخته است. او بر این باور است که برای درک انتقال و کاهش باروری باید به ماهیّت جوامع توجّه کنیم. و در این راستا دو دسته از جوامع را از یکدیگر تمیز می­دهد (شکل زیر). دسته اوّل، جوامع سُنّتی است که در شرایط باروری طبیعی به سر می­برند و ارزش بالایی برای فرزندان قائل​اند (به کمّیت فرزندان اهمیّت می­ دهند و فرزندان دارای منافع اقتصادی هستند). دسته دوّم جامعه­ جدید مبتنی بر اقتصاد مدرن است. در این دسته از جوامع باروری در شرایط کنترل شده است و ارزش پایینی از نظر اقتصادی به فرزندان داده می­ شود (به کیفیّت فرزندان اهمیّت داده می­ شود و آن​ها دارای بار اقتصادی​اند). کالدول هر دو نوع رفتار باروری را عُقلایی می­داند زیرا با شرایط جامعه همخوانی دارد. او استدلال می­ کند که در جوامع سُنّتی، جریان​های ثروت رو به بالا و از نسل­های جوان­تر به نسل­های سالخورده­تر است. زیرا در جوامع سُنّتی فرزندان منبع درآمد خانواده محسوب می­شوند، حال آنکه در جوامع مدرن همراه با گسترش سواد و توجّه به کیفیّت فرزندان جریان​های ثروت رو به پایین و از والدین به فرزندان است (اکرمن و و شنگه[۲۶]، ۱۹۹۸: ۱۹۸).
این وضعیّت (معکوس شدن جریان ثروت) زمانی پیش می ­آید که در جریان نوسازی نظام خانواده از شکل گسترده به خانواده­ی هسته­ای تغییر شکل می­دهد و در نتیجه، روابط عاطفی و اقتصادی میان نسل­ها ضعیف می­ شود. در این شرایط چون والدین هستند که باید ثروت خالص را به فرزندان انتقال دهند، بنابراین ترجیح می­ دهند فرزندان کم­تری داشته باشند. کالدول هسته­ای شدن خانواده را پیش­شرط معکوس شدن جریان انتقال ثروت می­داند که به نظر می­رسد نوسازی و توسعه اقتصادی و اجتماعی مقدّم بر آن باشد. در واقع، کالدول تغییر شکل خانواده، معکوس شدن جریان ثروت و کاهش باروری را به وسیله­ نیروهای فرهنگی و اقتصادی تبیین می­ کند. به این ترتیب، می­توان گفت اساس نظریه­ کالدول تغییر ارزش­ها و منافع اقتصادی فرزندان است. به­طورکلّی، کالدول پنج مکانیزم کاهش نیروی کار بالقوّه­ی فرزندان، افزایش هزینه­ های آموزشی فرزندان، افزایش اهمیّت سرمایه ­گذاری برای فرزندان، تغییر فرهنگی و توسعه ارزش­های طبقه­ی میانی غرب در زمینه­ خانواده­ی هسته­ای فرزند محور[۲۷] را باعث کاهش میزان باروری می­داند (حسینی، ۱۳۹۰: ۱۲۷).
 شکل ۳-۳) تبیین کاهش باروری در نظریه­ جریان ثروت بین نسلی

۳-۱-۶) نظریه­ برابری جنسیّتی[۲۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:02:00 ق.ظ ]




بازنگری سیستم حقوق و دستمزد
ایجاد و گسترش احساس امنیت شغلی در بین کارکنان سازمان
توجه بیشتر به عوامل سالم سازی جسمی و روحی کارکنان
تفویض اختیار بیشتر، اهمیت دادن به نظرها و پیشنهادها از عوامل موثر در متغیر شایسته پروری
برقراری انضباط اداری و رسیدگی منصفانه به شکایات در متغیر شایسته پروری
بررسی توانایی فرد در خصوص سرعت جذب، درک و انتقال مطالب
۳-۱-۶-۵ پیشنهادهای مبتنی بر فرضیه سوم (شایسته داری بر شایسته سالاری تاثیر دارد) به ترتیب اولیت
با توجه به نتایج و یافته های این پژوهش که متغیر شایسته داری به عنوان مهمترین عامل موثر بر شایسته سالاری و اولویت اول در صنعت لاستیک با میانگین رتبه ۱۳/۲ ، بدست آمده است به مسئولین و مدیران شرکت پیشنهاد میشود که به عنوان معیار و ملاک در انجام فعالیت های خود، بیش از گذشته به مسائل مربوط به شایسته داری توجه نمایند و سعی کنند که فاکتورها ومولفه هایی که می تواند در جهت تقویت شایسته داری واقع گردند را شناسایی و استحکام بخشند تا بلکه از این رهگذر، بتوانند شاهد رشد و گسترش شایسته داری در میان کارکنان باشند. به عبارت دیگر میبایستی آموزه های لازم در این زمینه استقرار یافته و تقویت گردد.
از سویی، پژوهش نشان داده است که صنعت لاستیک می باید، در برنامه ریزی ها و
جهتگیری های استراتژیک خود، در بلندمدت، کوتاه مدت و یا میان مدت، در جهت اتخاذ تدابیری باشد که از رهگذر آنها بتوان به رشد و توسعه شایسته سالاری در سازمان متبوع کمک نماید که اقدامات ذیل در همین راستا قابل انجام است
ایجاد امکان ارتقای شغلی و فرصت های شغلی برای کارکنان در جهت شایسته داری
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
اعتمادسازی در میان کارکنان به طرق مختلف از جمله مسایلی هستند که با توجه به نتایج مطالعه حاضر، می بایستی در امر توسعه شایسته داری به طور اساسی مورد توجه قرار گیرند.
فرهنگ سازی جهت آشنایی کارکنان و مسئولین و مدیران سازمان با شایسته سالاری و عوامل موثر بر آن نیز، میتواند عاملی ارزشمند و قابل ملاحظه باشد.
افزایش میزان اهمیت سازمان برای انجام فعالیت های داوطلبانه کارکنان
افزایش میزان اهمیت سازمان در خصوص انتقال اطلاعات به سایر کارکنان
افزایش میزان اهمیت سازمان به برگزاری دوره های آموزشی مناسب
ارتقا سیستم پیشنهادها
اهمیت به استفاده از نظر کارکنان سازمان در تصمیم گیری ها
بررسی توانایی فرد در انجام کار تیمی
ارتباط مناسب بین نوآوری و موقعیت شغلی
ایجاد فضای لازم برای رشد نیروهای جوان
افزایش عواملی که باعث ایجاد حس مثبت افراد در محیط کار و افزایش اعتماد ایشان به ادامه و آینده زندگی حرفه ای می شود
۱-۷-۵ پیشنهادها به پژوهشگران آتی
توجه به عوامل انگیزه متقاضی در فرایند استخدام در متغیر شایسته گزینی
بها دادن به فعالیت های فکری و تحقیقاتی به اندازه فعالیت های اجرایی
توجه به حفظ شان اجتماعی افراد متناسب با موقعیت شغلی آنها در متغیر شایسته داری
توصیه می شود در تحقیقات بعدی سایر مولفه های شایسته سالاری مثل شایسته گماری، شایسته یابی و شایسته خواهی نیز بررسی شود
توصیه می شود پژوهشی در زمینه بررسی میزان شایسته سالاری در سازمان های خصوصی انجام شود.
توصیه می شود عوامل موثر بر شایسته سالاری در بین مدیران صنعت لاستیک نیز بررسی شود.
توصیه می شود بررسی میزان شایسته سالاری در صنعت لاستیک نیز بررسی شود.
فهرست منابع و ماخذ
منابع فارسی:
ابیلی و همکاران (۱۳۸۴). “میزگرد شایسته سالاری بستر حضور در عرصه جهانی"، ماهنامه تدبیر،‌ شماره ۱۵۵ ، ص ص ۵-۱۱
ابیلی و همکاران (۱۳۸۳). “میزگرد شایسته سالاری بستر حضور در عرصه جهانی"، ماهنامه تدبیر،‌ شماره ۱۵۴ ، ص ص ۴-۱۳
ابطحی، سید حسین و عبد صبور، فریدون(۱۳۸۹)، شایسته سالاری، انتشارات آزادمهر، چاپ اول
ابطحی، سید حسین (۱۳۸۳)، مدیریت منابع انسانی، موسسه تحقیقات و آموزش مدیریت، وابسته به وزارت نیرو، چاپ سوم
ازکیا، مصطفی (۱۳۸۲)، روش های کاربردی تحقیق، انتشارات کیهان
اقتصاد ایران (۱۳۸۴). شایسته سالاری، مصاحبه با علاء الدین رفیع زاده،‌کارشناس ارشد دفتر بهبود مدیریت و ارزیابی عملکرد سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور
بردبار،‌ شاکری (۱۳۹۰). تحلیلی بر کیفیت شایسته گزینی مدیران گروه های آموزشی دانشگاه یزد، مجله مدیریت تولید و عملیات، شماره ۲، ص ص ۲۸-۱۰۱
تورو ویرتنن “تغییر شایستگی های مدیران دولتی: تنش در تعهد"، ترجمه حسن دانایی فر و مهشید فروهی (۱۳۸۴)، مدیریت توسعه، شماره دوم ص ص ۲۴-۳۳
حامد نیا (۱۳۸۱). مشکلات شایسته گزینی در سازمان ها، تدبیر، شماره ۱۲۴، ص ۹۸-۹۹
حافظنیا، محمد رضا، (۱۳۸۲). مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی، انتشارات سمت، تهران، چاپ هشتم
رجب زاده، ‌حسینی،‌ پرویزیان (۱۳۸۴). طراحی سیستم ارزشیابی کارکنان در سیستم بانکی، ‌نشریه شاهد، شماره ۱۴، ص ص ۴۷-۶۶
سلطانی (۱۳۸۸). مدیران فرهنگی،‌ شایستگی ها و مهارت ها، نشریه تدبیر، شماره ۲۰۴،‌ ص ۵۰
سرمد، زهره، بازرگانی، عباس، حجازی، اله (۱۳۷۶)، روش های تحقیقات در علوم رفتاری، انتشارات آگاه چاپ اول
سند چشم انداز صنعت تایر افق ۱۴۰۴(۱۳۸۶)، انتشارات شرکت مهندسی و تحقیقات صنایع لاستیک، چاپ اول
صالحی،‌قرائی پور (۱۳۸۴). ارزیابی شایستگی های مدیران به روش بازخور ۳۶۰ درجه. نشریه مدیریت صنعتی، ‌شماره ۹،‌ ص ص ۷۶-۹۱
صفاری، صمدی مهدی، حق شناس کاشانی، فریده (۱۳۹۰)، آمار و احتمال در مدیریت و اقتصاد، جلد دوم، انتشارات آوای نور، چاپ سوم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:00:00 ق.ظ ]




نرخ بازگشت به کار و نگهداری[۱۲] بعد از بیکاری دوره بارداری[۱۳] بر حسب جنسیت.
روابط نیروی کار و مدیریت:
درصد نیروی کار تحت پوشش به‌وسیله توافق نامه‌های دسته جمعی داد و ستد.
حداقل دوره خبر (تذکر، آگهی)[۱۴] با در نظر گرفتن تغییرات عملیاتی با در نظر گرفتن اینکه آیا این مورد در موافقت نامه جمعی تعیین شده است یا نه.
ایمنی و سلامت حرفه‌ای:
درصد نیروی کار نماینده در مدیریت مشارکتی رسمی (کمیته‌های بهداشت و سلامت رسمی که به نگهداری و توصیه برنامه‌های سلامت و بهداشت حرفه‌ای کمک می‌کنند).
نرخ مصدومیت، بیماری‌های حرفه‌ای، روزهای از دست رفته و غیبت از کار، و تعداد کل فاجعه‌های مرتبط با نیروی کاربر حسب منطقه و بر حس جنسیت.
برنامه‌های آموزشی، مشاوره‌ای، پیشگیرانه و کنترل ریسک برای کمک به نیروی کار، خانواده یا جامعه در مقابل بیماری‌های جدی.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
موضوعات ایمنی و سلامتی که در توافق‌های رسمی با اتحادیه‌های تجاری پوشش داده شده است.
آموزش و تحصیلات:
متوسط ساعات آموزش در سال به ازای نیروی کار به ازای جنسیت و بر حسب طبقه نیروی کار.
برنامه‌های مدیریت مهارت و یادگیری مادام‌العمر که از بکار آمدن مستمر نیروی کار حمایت کند و به آن‌ ها کمک کند تا دوران خدمت خود را مدیریت کنند.
تنوع و فرصت برابر:
ترکیب هیئت حاکمه و تفکیک نیروی کار بر حسب طبقه نیروی کار بر طبق جنسیت، گروه سنی، عضویت گروه اقلیت و دیگر شاخص‌های تنوع.
حق‌الزحمه یکسان برای مردان و زنان:
نسبت حق‌الزحمه و دستمزد پایه زنان به مردان بر حسب طبقه نیروی کار، بر حسب مناطق عملیاتی اصلی
ب) شاخص‌های عملکرد حقوق انسانی:
فعالیت‌های سرمایه گذاری و تهیه:
درصد و تعداد کل توافق‌های سرمایه گذاری اصلی که شامل حقوق انسانی می‌شود.
درصد عرضه کنندگان، پیمانکاران و دیگر همکاران اصلی که تحت غربالگری حقوق انسانی قرار گرفته‌اند و کارهای صورت گرفته در این زمینه.
کل ساعات آموزش کارمندان در سیاست‌ها و شیوه‌های مربوط به حقوق انسانی که مربوط به عملیات هستند، شامل درصد کارکنان آموزش دیده.
عدم تبعیض:
تعداد کل وقایع مربوط به تبعیض و اقدامات اصلاحی انجام شده.
معافیت تجمع و دادوستدهای تجمعی:
عملیات و عرضه کنندگان مشخصی که برای آن‌ ها ممکن است اجرا کردن آزادی تجمع و دادوستدهای جمعی ممکن است نقض شود یا در معرض خطر زیادی باشد؛ و کارهایی که برای حمایت از این حقوق انجام شده است.
نیروی کار کودک:
عملیات و عرضه کنندگان مشخص شده‌ای که آن‌ ها دارای ریسک زیادی برای نیروی کار کودک هستند و سنجه‌هایی که برای مشارکت در حذف مؤثر نیروی کار کودک بکار برده می‌شود.
کار اجباری و تحمیلی:
عملیات و عرضه کنندگان مشخص شده‌ای که دارای ریسک حادثه برای کار اجباری و تحمیلی هستند و سنجه‌هایی که برای حذف تمام انواع کار اجباری و تحمیلی بکار برده شده است.
جنبه‌های ایمنی:
درصد کارکنان ایمنی آموزش دیده مرتبط با حقوق انسانی، در سیاست‌های سازمان و شیوه‌های سازمان، که مربوط به عملیات هستند.
حقوق ذاتی:
تعداد کل حوادث تخطی و تجاوز که شامل حقوق ذاتی مردم بومی است و کارهای صورت گرفته.
ارزیابی:
تعداد کل عملیاتی که در معرض بازبینی و بررسی تأثیرات حقوق انسانی قرار دارند.
بهبود:
تعداد شکایت‌های مربوط به حقوق انسانی که با مکانیسم‌های رسمی مورد خطاب قرار داده شده و حل شده است.
ج) شاخص‌های عملکرد جامعه:
انجمن‌های محلی:
درصد عملیات با برنامه‌های توسعه، ارزیابی تأثیر و تعامل با انجمن‌های محلی.
عملیات با پتانسیل واقعی یا تأثیر منفی واقعی روی انجمن‌های محلی.
سنجه‌های کاهشی و پیشگیرانه انجام شده در عملیات با پتانسیل واقعی یا تأثیر منفی واقعی روی انجمن‌های محلی.
فساد:
درصد و تعداد کل واحدهای سازمانی که برای ریسک فساد، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌اند.
درصد کارکنانی که در برنامه‌ها و سیاست‌های ضد فساد سازمان آموزش دیده‌اند.
کارهای صورت گرفته در هنگام بروز فساد.
سیاست عمومی:
موضع سیاست عمومی و مشارکت در توسعه سیاست عمومی و اعمال نفوذ.
کل ارزش مالی مشارکت در دعواهای سیاسی، سیاستمداران و نهادهای مرتبط بر حسب کشور.
رفتارهای ضد رقابتی:
تعداد کل فعالیت‌های قانونی برای رفتارهای ضد رقابتی، ضد صداقت و فعالیت‌های انحصاری و نتیجه آن‌ ها.
شکایت:
ارزش کل جریمه مالی و تعداد کل تعهدات غیرمالی عدم تطابق با قوانین.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ق.ظ ]




که ، در حقیقت اختصار بوده و ، یک ماتریس مربعی با بعد کامل (رنک کامل)
می باشد.
تئوری ۱: با فرض، ماتریس ، یک ماتریس بوده و به ازای داریم:
(۴- ۷)
که، و ، زیر فضای سیگنال در بین فرکانسی یکم می باشد. بنابراین ماتریس ، به ابعاد به شکل زیر تعریف می گردد:
پایان نامه - مقاله - پروژه
(۴- ۸)
در نتیجه
الف: به ازای ، که موجب می شود، ماتریس ، از حالت فول رنک خارج گردد (مرتبه آن کاهش یابد). شایان ذکر است، ، زوایای ورود سیگنال هستند که به صورت صحیح
تخمین زده شده اند.
ب: اگر ماتریس ، با مرتبه کامل نباشد،‌ آنگاه یک سری از زوایای ، زوایایی هستند که به نحو صحیح تخمین زده شده اند.)
اثبات: در حقیقت، تئوری فوق بیان می کند، در صورتی که یک سری از زوایای تخمین زده شده،‌ زوایای واقعی ارسال سیگنال باشد، در این صورت ماتریس ، از حالت فول رنک خارج می گردد و بالعکس.
فرض کنیم که ، برابر با زاویه ورود سیگنال ام بوده که به نحو صحیح تخمین زده شده است و زیرفضای نویز مربوط به آن باشد، در این صورت داریم:
با توجه به اصل ۲، که در مطالب فوق به آن اشاره گردید، داریم:
(۷۸) (۴- ۹)
به ازای ، در صورتی که ، تساوی زیر برقرار خواهد بود:
در نتیجه به ازای داریم:
(۴- ۱۰)
در حقیقت، هنگامی که ، زاویه ورودی باشد که به صورت صحیح تخمین زده شده است، حداقل یکی از بردارهای به گونه ای که ( و ) بر بردار زیرفضای نویز ، عمود می گردد. در نتیجه، سطر ام ، برابر با صفر گردیده و ماتریس به شکل زیر تعریف خواهد گردید:
و ماتریس از حالت مرتبه کامل خارج می گردد. در این حالت ، معادل یکی از زوایای ورود سیگنال می گردد.
اثبات قسمت ب: فرض بر این است که، دارای مرتبه کامل نبوده و معادل هیچکدام از زوایای ورود سیگنال نباشد. با توجه به این که در ماتریس ، تعداد ستون ها از تعداد سطرها بیشتر بوده و ، یک ماتریس قطری با مرتبه کامل است، در نتیجه بردارهای سطری ماتریس زیر می بایست به صورت خطی وابسته باشد.
(۴- ۱۱)
دو حالت کلی به صورت ذیل می توان در نظر گرفت:
در حالت اول، هیچکدام از زوایا معادل زوایای ورود سیگنال نیستند و در حالت دوم تعدادی از زوایای اعمال شده در ماتریس ، معادل زوایای ورود سیگنال می باشد.
در حالت اول هیچکدام از سطرهای ماتریس ، به گونه ای که ()، معادل صفر نمی باشد. در این حالت، ماتریس های و به شکل زیر، تعریف می شوند:
که ماتریس جهت دهی به ازای زوایای ورود تخمین زده شده می باشد و ماتریس جهت دهی به ازای زوایای ورود اصلی سیگنال می باشد. با توجه به این که ، مرتبه ماتریس و به ترتیب معادل و می باشد. حاصلضرب دو ماتریس به صورت زیر خواهد بود:
بر اساس نامساوی سیلوستر، مرتبه ماتریس در محدوده زیر قرار می گیرد
که ، نشان دهنده مرتبه ماتریس می باشد. بنابراین داریم:
بر طبق نامساوی فوق، ماتریس ، دارای مرتبه کامل است. با توجه به صفر بودن بلوک ماتریس بالا سمت راست مربوط به ، ماتریس ، همواره دارای مرتبه کامل خواهد بود. در حقیقت بردارهای سطری ماتریس، به ازای کلیه ها مستقل از هم می باشند (توجه شود که تعداد ستون های ماتریس بزرگتر از تعداد سطرهای آن است). بنابراین اثبات گردید، در صورتی که ماتریس یک ماتریس منفرد[۱۰۳] باشد، حداقل یک زاویه ، وجود دارد که معادل زاویه ورود سیگنال خواهد بود. شایان ذکر است، در صورتی که ، به طور قطع، عبارت بالا صحیح می باشد.
حالت دوم: در این حالت، تنها تعدادی از قرار داده شده به جای معادل زاویه ورود سیگنال می باشد. هم چنین می بایست اشاره نمود که امکان دارد که معادل هیچ زاویه خاصی نباشد. اما به ازای (به ازای ) که در عبارت زیر صادق باشد:
(۴- ۱۲)
در این حالت می بایست، ها حداقل دارای یک سطر کاملاً مساوی صفر باشد. در نتیجه مرتبه ماتریس کاهش یافته و دیگر دارای مرتبه کامل نخواهد بود. بدون از دست رفتن شرایط کلی، فرض می کنیم که مثلاً به ازای معادل باشد. در این صورت داریم:
که ، یک بردار با المان های برابر صفر است، به جز سطر ام که برابر با ۱ می باشد، کل فضای کرنل صفر ماتریس را می توان به وسیله بردارهای پایه ایجاد نمود. اگر ماتریس یک ماتریس منفرد باشد، داریم:
(۴- ۱۳)
که مشخص کننده زیرفضای چپ کرنل می باشد. با توجه به خاصیت عمود بودن
بردارهای پایه ، می توان بیان نمود که به ازای ، یک بردار و حداقل یک زاویه ورودی وجود دارد که برابر با یکی از زوایای ورودی سیگنال ارسالی باشد. هم چنین عبارت زیر به ازای کلیه ها برقرار خواهد بود:
(۴- ۱۴)
با فرض این که باشد، در این صورت با توجه به فرمول (۴- ۱۲)، برابر با یکی دیگر از زوایای ورود مربوط به سیگنال دیگر خواهد بود. بنابراین اگر ، هیچ بردار وجود نخواهد داشت که به ازای عبارت برقرار گردد و ماتریس ، یک ماتریس غیرمنفرد خواهد بود. هم چنین به ازای برای کلیه سیگنال ارسالی، ماتریس به ازای (که بعضی از زوایای ورود سیگنال است) به یک ماتریس منفرد تبدیل می گردد.
۴-۴- توسعه الگوریتم به فضای چند بعدی
در قسمت قبل الگوریتم را برای حالت یک بعدی بررسی نمودیم. در این قسمت، الگوریتم، برای حالت کلی آرایه چندبعدی بررسی خواهد گردید. باید دقت نمود که باز هم از فرض مستقل بودن بردارهای ماتریس مانیفولا به ازای زوایای مختلف و هم چنین رعایت فاصله بین آنتن ها، به منظور جلوگیری از ایجاد تداخل فضایی[۱۰۴] سیگنال های مشابه که می بایست حتی الامکان فاصله آنتن ها به یکدیگر نزدیک باشد، استفاده می گردد.
به منظور دست یابی به جواب صحیح در روش ، می بایست به طور کلی دو شرط زیر برقرار باشد:

 

    1. همواره می بایست یک ماتریس انتقال به شکل زیر موجود باشد:

 

(۴- ۱۵)

 

    1. ماتریس می بایست همواره غیرمنفرد بوده مگر این که، برابر با یک یا چند زاویه ورود سیگنال باشد. شرط دوم خود دارای دو حالت می باشد:

 

الف: به ازای ، که، یکی از زوایای ورود سیگنال بوده، ماتریس یک ماتریس منفرد است.
ب: به ازای کلیه و ماتریس ، هرگز منفرد نمی گردد. در حقیقت، به ازای کلیه ها به جز زوایای مورد نظر، همواره یک ماتریس غیر منفرد است و هیچ گونه هشدار خطا[۱۰۵] وجود ندارد. برای یک آرایه دلخواه چندبعدی می بایست بردارهای ماتریس مانیفولا را دوباره تعریف نمود. با فرض خطی بودن آرایه، به منظور ساده تر شدن روابط می توان مقدار ضریب المان ام آرایه را به صورت زیر تعریف نمود:
(۴- ۱۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ق.ظ ]




۵۶۲٫۰۰۰٫۰۰۰

 

 

 

منبع: سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای ۱۳۹۱

 

 

  • محصول

 

 

محصول در این پروژه فقط برق تولیدی است که تولید آن از سال ۱۳۹۴ به مدت ۲۰ سال تا سال ۱۴۱۳ می باشد. برای محاسبه مقدار تولید مرتبط با ظرفیت اسمی، تعداد ۱۰ پایه، با توان تولیدی ۵۰۰ وات، با ضریب تولید ۳۰درصد و ۲۴ ساعت تولید در روز، به صورت زیر محاسبه می شود:
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱۰ توربین بادی *۵۰۰ وات * ۲۴ ساعت تولید توربین در روز * ضریب تولید توربین ( ۳۰%) * ۳۶۵ روز سال = ۱۳۱۴۰ کیلووات ساعت

 

 

  • ب) هزینه متغیر

 

 

هزینه تعمیرات و نگهداری:
هزینه تعمیرات و نگهداری مربوط به پارکینگ و پایه ها می باشد. هزینه مربوط به تعمیرات و نگهداری پارکینگ حدود ۲ درصد هزینه سرمایه گذاری ثابت در نظر گرفته می شود (ایمانی، ۱۳۹۰)، و در هزینه تعمیرات و نگهداری پایه های توربین بادی، باتری ها هر ۳ سال یکبار و لامپ های الی ای دی بکار رفته در آن ها، هر ۱۰ سال یک بار تعویض خواهند شد.
۳-۱۲- فواید و درآمدهای حاصل از پروژه
برای تأمین روشنائی پارکینگ های کنار جاده، می توان درآمد طرح را فواید حاصل از روشن کردن پارکینگ های محور قزوین- رشت تعریف کرد. با توجه به اینکه منابع تأمین مالی این طرح در هر دو روش از طریق دولتی تأمین می شود، لذا نمی توان درآمدی را تحت این عنوان در نظر گرفت. چرا که بخش تأمین کننده ی روشنائی جاده ای دولتی است و در کشور ایران، پروژه های عمرانی نظیر بحث مذکور به بخش خصوصی واگذار نشده است تا بتوان درآمدی را به عنوان فایده حاصل از روشنائی جاده در نظر گرفت. بنابراین، این روش محاسبه درآمدی از محاسبه فواید پروژه حذف خواهد شد.
روشی که می توان در این طرح از آن استفاده کرد، مقایسه هزینه های دو روش است. همانطور که گفته شد شرکت تأمین روشنائی جاده های کشور که سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ایست در ازای تأمین روشنائی جاده ها به جز حقوق و دستمزد اختصاص یافته به کارشناسان و کارکنان این بخش، درآمدی را به صورت مجزا تحت این عنوان دریافت نمی کند. بنابراین در این روش در قسمت درآمد در نرم افزار کامفار، در طول سال های پروژه عدد صفر قرار داده و به مقایسه اعداد منفی ارزش حال دو روش می پردازیم، و طبیعتاً هریک از دو روش که ارزش حال منفی کمتری دارد به عنوان طرح برتر مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
روش بعدی که برای محاسبه فواید تحقیق قابل طرح است، استفاده از میزان کاهش تلفات و تصادفات جاده ای در اثر روشنایی می باشد. به طوری که مقداری که در اثر روشنائی باعث کاهش تصادفات می شود را به عنوان درآمد طرح در نظر گرفت. اما از آنجا که تحقیق حاضر به مقایسه دو روش تأمین روشنائی در پارکینگ های کنار جاده ای می پردازد، سهم بسیار اندکی از کاهش تصادفات جاده مذکور را می توان به پارکینگ ها اختصاص داد. همچنین در آزاد راه قزوین- رشت اطلاعات قابل اتکائی در مورد میزان تصادفات و تلفات جاده ای در دست نیست و به طور تقریبی طبق آمار سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای تعداد تصادفات بسیار اندک بوده و می توان از آن چشم پوشی کرد. در این روش درآمدی می توان بیان داشت که استراحت رانندگان در پارکینگ های کنار جاده، باعث کاهش خواب آلودگی و تمرکز بیشتر در ادامه رانندگی آن ها خواهد شد، ولی به دلیل نبود آمار موثق تنها به بحث نظری و ارائه اطلاعات در محور مذکور پرداخته خواهد شد.
۳-۱۲-۱- تصادفات جاده ای
تصادفات جاده ای و ترافیکی یکی از شایع ترین سوانح و حوادث است که سالانه جان بسیاری از مردم را در جهان به خطر می اندازد. کشور ایران، از این نظر یکی از کشورهای دارای بیشترین موارد تصادف و مرگ و میر ناشی از آن معرفی شده است. این مسئله باعث افزایش هزینه های مستقیم (مانند هزینه های درمانی ناشی از تصادفات و مراقبت از معلولان حادثه) و غیر مستقیم (نظیر ایجاد مشکلات روانی و افسردگی در افراد خانواده، از دست دادن نیروی کار فعال به صورت دائم و موقت) می شود.
موضوع تصادفات ترافیکی و تلفات و هزینه های بالای اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن اساسی ترین مشکلی است که، متخصصان و متولیان امور حمل و نقل و ترافیک را به چالش کشانده است. این امر، برای کشورهای در حال توسعه دارای اهمیت بیش تری است، زیرا تعداد تصادفات جاده ای در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش بوده و هزینه های مستقیم و غیرمستقیم آن نیز درمقایسه باکشورهای توسعه یافته بیش تر است. بر اساس گزارش سال ۲۰۰۲، سازمان بهداشت جهانی(WHO)[43]، همه ساله، بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در سوانح جاده ای کشته و بیش از ۵۰ میلیون نفر دچار آسیب های جدی می شوند، پیش بینی می شود که با ادامه این روند در ۱۰ سال آینده تنها در کشورهای در حال توسعه، ۶ میلیون نفر کشته و ۶۰ میلیون نفر زخمی خواهند شد. همچنین، مطالعات این سازمان نشان می دهد که در سال ۱۹۹۰میلادی، تصادفات جاده ای در رده نهم مهم ترین عوامل تعیین کننده سلامتی جامعه قرار داشته که تا سال ۲۰۲۰ به سومین علل مرگ و میر و معلولیت در جوامع بشری تبدیل خواهد شد (هدایتی و همکاران۱۳۸۸).
تحقیقات به عمل آمده نشان می دهد که علل اصلی تصادفات و سوانح حمل و نقل، متغیرهای مربوط به وسیله نقلیه، جاده، محیط و عوامل انسانی است.

 

 

  • عامل انسانی

 

 

نقش عامل انسانی در همه فرآیندهای مربوط به وقوع و شدت تصادف کاملاً مشهود است. به ویژه این که متناسب با تغییر در شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در جامعه، ظرفیت روانی افراد تغییر می کند. در واقع تصادف هنگامی رخ می دهد که هر یک از متعاملان در حادثه یا همه آن ها قادر به تشخیص یا کنترل عامل حادثه نیستند. هنگامی که سرعت و مسافت اندک باشد، افراد معمولاً قادر به کنترل حادثه و جلوگیری از وقوع تصادف هستند. اما زمانی که میانگین سرعت بالا برود، مسافت طولانی و خسته کننده باشد، عرض و ظرفیت جاده متناسب با ترافیک نباشد، علایم هشداردهنده وجود نداشته باشد و راننده به هر دلیلی دارای حالت روانی مناسبی نباشد (خواب آلوده، عصبانی، هیجان زده، خسته، ناآرام و …) آن گاه احتمال بروز تصادف بالا خواهد رفت. این وضعیت در واقع همان شرایطی است که در حال حاضر بر ساختار تصادفات در ایران حاکم است (کاشانی و همکاران، ۱۳۸۴).

 

 

  • عوامل محیطی و طبیعی

 

 

عوامل طبیعی در کنار عوامل انسانی یکی از عوامل مؤثر در بروز تصادفات جاده ای محسوب می شود. از بین عوامل طبیعی عوامل اقلیمی نقش مهم تری دارد. عوامل اقلیمی در کلیه امور به ویژه در حمل و نقل هوایی، دریایی، زمینی دارای نقش اساسی است و در صورت آگاهی از این عوامل می توان کمک های ارزنده ای به ایمنی حمل و نقل کرد و مهم تر این که خسارت های جای و مالی ناشی از آن را کاهش داد (اسماعیلی و همکاران ۱۳۸۹).

 

 

  • عامل جاده

 

 

در طول تاریخ جاده نقش اساسی در خلق و توسعه و گسترش تمدن ها داشته است. حمل و نقل بار و مسافر و گسترش روزافزون وسایل نقلیه در جاده ای زمینی با خود تصادفات و سوانح جاده ای را باز تولید کرده است. مواردی مانند نامناسب بودن آسفالت ، عرض غیر استاندارد، کمبود یا نبود تابلوهای راهنمائی، عدم تأمین روشنائی مناسب در سطح جاده ها و… از جمله علل تصادفات جاده ای در عامل جاده می باشد (کاشانی و همکاران، ۱۳۸۴).

 

 

  • عامل مدیریتی

 

 

امروزه کشورها روش های مختلفی را در مورد بهبود ایمنی و کاهش تصادفات جاده ای دنبال می کنند. برای نمونه کشور سوئد از لحاظ نرخ مالکیت وسیله در حد بالایی است، با این حال تعداد تصادفات وسایل نقلیه نیز نشان می دهد که این کشور از لحاظ ایمنی ترافیک وضع بسیار مطلوبی دارد. با این همه کشور سوئد ازجمله کشورهایی است که با برنامه ریزی های گسترده و همه جانبه نسبت به آموزش ایمنی و کاهش تصادفات اقدامات دامنه داری را انجام می دهد (سلمانی و همکاران، ۱۳۸۷).
همانطور که در بخش عامل انسانی گفته شد، یکی از عوامل تصادفات جاده ای، خستگی و یا حالت نامناسب روانی رانندگان به علت مسافت طولانی جاده و یا مسائل دیگر می باشد. بنابراین می توان گفت استفاده رانندگان از پارکینگ های کنار جاده می تواند از خستگی ناشی از رانندگی کاسته و طبیعتاً نقشی در کاهش تصادفات و تلفات ناشی از آن نیز داشته باشد. با توجه به اطلاعات بدست آمده از بخش ایمنی و حریم جاده ای سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای، میزان تصادفات در آزاد راه قزوین- رشت، چشمگیر نبوده، لذا همانطور که در پیشتر نیز بیان شد، نمی توان کاهش در میزان تصادفات در اثر روشنائی را به عنوان درآمد طرح درنظر گرفت، همچنین اینکه تصادفات در جاده تأثیر چندانی بر تصادفات پارکینگ ندارد، اما می توان گفت که روشنائی پارکینگ های کنار جاده در روشنائی جاده اثرگذار خواهد بود.
در جدول ۳-۷، آمار مربوط به تصادفات آزاد راه قزوین- رشت سال های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۲، آمده است:
جدول ۳-۷- تصادفات آزادراه قزوین – رشت

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:58:00 ق.ظ ]